سرمایهٔ فرهنگی شامل «سلیقههای خوب، شیوه و راه رسم پسندیده، پیچیدگی شناختی و شناخت و توانایی پذیرش محصولات فرهنگی مشروع از قبیل هنر، موسیقی، تئاتر و ادبیات… » و تسلط یافتن بر هر نوع از نظامهای نمادین است. داشتن سرمایهٔ فرهنگی کارکردهای مختلفی دارد:
-
- کسب مشروعیت از طریق بقیهٔ سرمایهها منوط به تبدیل شدن آنها به سرمایه فرهنگی است. کسی که به واسطه سرمایه فرهنگی منزلت دارد میتواند روایت خود از دنیای اجتماعی را بر دیگران تحمیل کند.
-
- داشتن سرمایه فرهنگی بدان معناست که فرد میتواند خود را از الزامات زندگی روزمره جدا کند و نوعی گزینش دلخواه درعرصه فرهنگ انجام دهد. به بیان خود بوردیو «زیباشناسی محض، از اخلاق یا همان خلق و خوی فاصله گرفتن گزینشی از الزامات دنیای طبیعی و اجتماعی عادت واره ها شکل میگیرد»)بوردیو۵،۱۹۸۴)
شکلی از قدرت به عنوان سرمایه، در جوامع مدرن و متمایز وجود دارد، که بوردیو با افزودن منطق تحلیل به کالاها و خدمات به ظاهر غیر اقتصادی، مفهوم سرمایهٔ فرهنگی را میسازد. «سرمایه فرهنگی از دیدگاه بوردیو شامل پهنه گستردهای از منابع میشود که از جمله آن میتوان به استعداد شفاهی افراد، آگاهی فرهنگی عینی، منابع زیباشناختی، اطلاعاتی درباره سیستم آموزش عالی و شرایط لازم برای تحصیل اشاره کرد. از نظر وی فرهنگ (در گستردهترین شکل آن) میتواند منبع قدرت باشد. این مسئله وقتی محقق میشود که بازارهای فرهنگی ظهور پیدا کنند و سرمایه داران مطابق با وضع موجود، تلاش خود را برای کسب سود و منافعشان تغییر دهند» (شوارتز۷۵،۱۹۹۷)
«مفهوم سرمایه فرهنگی نزد بوریو، ابتدا از تحقیقی که وی در این زمینه انجام داد شکل گرفت. تحقیق او درمورد شرایط نابرابری دستیابی به تحصیلات عالیه در میان دانش آموزانی بود که در میان خانوادههایی زندگی میکردند که در شرایط اجتماعی یکسانی داشتند ولی والدینشان دارای سطوح تحصیلی متفاوتی بودند.» (بوردیو و اکوانت ۱۶۰،۱۹۹۲)
«بوردیو در این پژوهش در مییابد که مفهوم سرمایه فرهنگی از این عقیدهٔ عمومی جدا میشود که شکستها یا موفقیتهای تحصیلی افراد به هوش یا استعدادهایشان بستگی دارد. در حالی که موفقیت تحصیلی را بهتر است از طریق مقدار و نوع سرمایه فرهنگی که فرد از محیط خانوادهاش به ارث میبرد سنجید تا به وسیلهٔ اندازه گیری مهارتها و دست آورد های فردی. این پیش داوریهای عمومی، که توفیق یا ناکامی تحصیلی را معلول استعدادهای طبیعی مینگرد، در نظریههای سرمایه انسانی گری بکر نیز وجود دارد، اما نباید این دو مفهوم را یکی دانست چرا که آنها نمیتوانند نسبتهای متفاوت منابعی را که عوامل یا طبقات اجتماعی مختلف به سرمایه گذاری اقتصادی و سرمایه گذاری فرهنگی تخصیص میدهند تبیین کنند همچنین، از تعیین کننده ترین سرمایه گذاری آموزشی، یعنی انتقال خانگی سرمایهٔ فرهنگی، استفاده نمیکنند، و آگاهی ندارند که استعداد، خود محصول سرمایه گذاری بر روی زمان و سرمایهٔ فرهنگی است» (شوارتز۷۵،۱۹۹۷)
«سرمایه فرهنگی دربرگیرنده تمایلات پایدار افراد است که در خلال اجتماعی شدن در فرد انباشته میشوند. در اینجا پای سرمایه دیگری هم به میدان سخن باز میشود و آن سرمایه نمادین است. سرمایه نمادین جزئی از سرمایه فرهنگی است و به معنای توانایی مشروعیت دادن، تعریف کردن، ارزش گذاشتن یا سبک ساختن در میدان فرهنگ است» (فاضلی۳۷،۱۳۸۲).
«عمده تحلیل بوردیو از سبک زندگی بر سرمایه فرهنگی استوار است و گویا از منظر وی سرمایه فرهنگی با اهمیتتر است. حجم و ترکیب سرمایهها جایگاه میدان را نزد فرد تعیین میکند. سه منبع سرمایه فرهنگی یعنی خانواده، آموزش و فرهنگ شغلی از عواملی هستند که تأثیر آنها بر سبک زندگی قابل مطالعه است» (همان،۳۹).
تحلیل سرمایه در نگاه بوردیو سه وجه دارد:
۱- «میزان سرمایه (کم – زیاد).
۲- ساختار سرمایه (فرهنگی – اقتصادی).
۳- بعد زمانی سرمایه یعنی کاهش و یا افزایش بین نسلی سرمایه.
- منش یا عادت واره[۲] : بوردیو منش را یک نظام آمادگیهای پایدار میداند، یک ساختار ساخته شده ساخت دهنده. به عبارت دیگر مجموعه منسجم از عادتها نشانگریهای بدنی که فرد را از راه گرتهبرداری ناآگاهانه و درونی کردن شکل میدهد، بهگونهای که مخصوص یک محیط باشد. بنابراین میتوان دریافت که چرا بعضیها به مکانی خاص میروند و برخی دیگر نه، و این مسأله نه فقط به دلیل امکانات مالی و محدودیتهای آن است، بلکه کمبود احساس آرامش و انس، آگاهی مبهم از نبودن در جای خود، از مسائل مهم و اساسی است که با وضعیت بدن، ظاهر لباس، شیوه حرف زدن و راه رفتن در زندگی فرد خود را نشان میدهد.» (هینیک۷۶،۱۳۸۴) منش، هسته اصلی تبیین بوردیو از کنشهای انسان است. او منش را «نظامی از تمایلات با دوام[۳] و قابل انتقال که به عنوان مولد اعمال ساخت یافته و به شکل عینی منسجم شده، عمل میکند»، تعریف کرده است. او منش را مولد و انسجام بخش اعمال و صورت بیرونی شده شرایط طبقاتی میداند (فاضلی۳۹،۱۳۸۲).
به عقیده بوردیو اشکال مختلف سرمایه عامل مهمی هستند که موقعیت و امکانات کنشگران را تعریف میکنند. به عبارتی« نوعی ستیز وجود دارد که موفقیت در این ستیز وابسته به میزان سرمایه است» (بوردیو۴۷،۱۳۸۴). در واقع جایگاه اجتماعی هر کنشگر نیز متأثر از انواع سرمایههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نمادین است. بنابراین اشکال مختلف سرمایه عامل اصلی در شناختن موقعیت و امکانات کنشگران در فضای کلی اجتماعی میباشند. البته عمده تحلیل بوردیو از سبک زندگی بر سرمایه فرهنگی استوار است و از منظر وی سرمایه فرهنگی با اهمیتتر است.
سرمایه فرهنگی که توسط بوردیو تحلیل شده میتواند در سه وضعیت متفاوت زیر موجود باشد:
۱- سرمایه فرهنگی تجسم یافته[۴]
۲- سرمایه فرهنگی عینیت یافته.
۳- سرمایه فرهنگی نهادینه شده.[۵]
در زیر به شرح دیدگاه بوردیو در خصوص ابعاد سه گانه ای که از سرمایه فرهنگی ارائه کرده است میپردازیم:
سرمایه فرهنگی در حالت تجسم یافته یا ذهنی:
اکثر خواص سرمایه فرهنگی را میتوان از این نکته استنتاج کرد که این سرمایه در حالت بنیادین خود با کالبد مرتبط است و مستلزم تجسد است. این نوع سرمایه به مجموع خصلتهای پرورش یافته در افراد اشاره دارد که از طریق فرایند اجتماعی شدن در آنها، درونی میشود. بدین ترتیب، سرمایه فرهنگی شمایی از درک و شناخت نسبت به کالاهای فرهنگی را در افراد به وجود میآورد. میتوان اکثر ویژگیهای سرمایه فرهنگی را از این واقعیت استنباط کرد که این سرمایه با شخصی که در آن تجسم مییابد ارتباط نزدیک دارد. بوردیو خاطرنشان میسازد که کالاهای فرهنگی متفاوت از کالاهای مادی هستند لذا فرد میتواند آنها را بفهمد، یا از طریق درک معنای این کالاها، آنها را مصرف کند. این کالاها میتواند شامل موسیقی، فعالیتهای هنری، فرمولهای علمی و کارهای فرهنگ عامه بشود.
«انباشت سرمایه فرهنگی در شکل تجسم یافته آن از دوران کودکی در فرد شکل میگیرد. انباشت سرمایه در دوران کودکی مستلزم کنش تعلیم و تربیتی است؛ یعنی آن که والدین و دیگر اعضای خانواده زمان لازم برای تربیت بچهها و بودن با آن صرف کنند؛ یا آن که از معلمهای ماهر برای حساس کردن کودکان به تمایزات فرهنگی استفاده کنند. اکتساب چنین تمایلاتی مستلزم این است که خانواده دامنگیر مشکلات اقتصادی نباشند. در غیر این صورت نابرابریهای طبقاتی منجر به تفاوتهای فرهنگی میشود عات واره ای که در جریان آموزش خانوادگی کسب میشود پایه و اساس دریافت و پذیرش پیام کلاس درس است که آن نیز به نوبه خود، پایه و اساس پاسخ به همه پیامهای فرهنگی و فکری بعد است. در هر حال، سالهای اولیه زندگی، مهمترین بخش این فرایند باقی میمانند» (شوارتز۷۵،۱۹۹۷)
«سرمایه فرهنگی تجسم یافته، نوعی ثروت بیرونی است که به جزء جدانشدنی وجود شخص و محدوده اعمال و عادت واره وی تبدیل شده است. چنین سرمایهای را نمیتوان (برخلاف پول، حقوق مالکیت یا حتی القاب اشرافی) از طریق هدیه، خرید یا مبادله به دیگری انتقال داد»(تاجبخش۱۴۰،۱۳۸۴). «این همان بخشی است که بوردیو آن را ابعاد سرمایه فرهنگی همراه با تولد نامیده که به صورت آمادگیهای مداوم ذهن و جسم تجلی مییابد» (شارع پور۱۳۷،۱۳۸۱). باید به این نکته نیز توجه داشت که تربیت ضمنی یا تلویحی بیشترین انطباق را با دانش سنتی با نام دارد؛ و بوردیو آن را به صورت همسانی سبکها یا مهارتها تعریف میکند به شرطی که از طریق تماس شخصی نزدیک بین معلم و شاگرد منتقل شود.
«این سرمایه همواره علامت ممیز شرایط اولیه استحصال است، استحصالی که از طریق نشانههای کمابیش قابل رویتی که برجای مینهد (از قبیل لهجهها یا طرز تلفظهای ممیزه یک طبقه یا منطقه) معلوم ساختن ارزش خاص آن را یاری میدهد. این سرمایه را نمیتوان فراتر از ظرفیتهای متناسب با یک فرد انباشت کرد بلکه برعکس، همراه حامل خود (ظرفیت بیولوژیکی او، حافظهاش و غیره) رو به افول مینهد و میمیرد. چنین سرمایهای میتواند به عنوان سرمایه نمادین نیز عمل کند، یعنی به عنوان سرمایه محسوب نشود. بلکه به عنوان صلاحیتی مشروع و رد مقام نوعی اقتدار شناخته شود، که تاثیری به صورت عدم شناخت اعمال میکند؛ نظیر تمام بازارهایی که در آنها سرمایه اقتصادی به طور کامل اذعان نمیشود. فعالیتهای فرهنگی، کلکسیونهای بزرگ هنری یا بنیادهای عظیم فرهنگی یا فعالیتهای مرتبط با رفاه اجتماعی به این ترتیب، سرمایه فرهنگی، منطق مشخصا نمادین تمایزات را علاوه بر فواید مادی و نمادین را برای صاحبان خود تامین میکند» (تاجبخش۱۴۱،۱۳۸۴).
«قویترین اصل کارایی نمادین سرمایه فرهنگی، در منطق انتقال آن قرار دارد، که از یک سو به سرمایه فرهنگیای که در کل خانواده است بستگی دارد و از سوی دیگر به انباش اولیه سرمایه فرهنگی نزد فرد. این پیش شرط انباشت سریع و آسان هر نوع سرمایه فرهنگی مفید از نخستین گام، بدون اتلاف وقت، تنها برای فرزندان خانوادههای برخوردار از سرمایه فرهنگی قوی آغاز میشود. در این مورد دوره انباشت کل مرحله اجتماعی شدن فرزندان را در برمی گیرد. پس انتقال سرمایه فرهنگی، نهفتهترین شکل انتقال موروثی سرمایه است و به همین نسبت در بازتولید طبقات اجتماعی نقش ایفا میکند» (همان،۱۴۳).
اما بوردیو تحلیل خود را از «سرمایه فرهنگی تنها به بررسی تفاوتهای مدارس محدود نمیکند. وی به بررسی شیوههای همسریابی خصوصا در میان طبقات ممتاز نیز میپردازد» (بوردیو۲۱۴،۱۹۸۴)
سرمایه فرهنگی تجسم یافته، را با مهارتهای فرهنگی و هنری فرد و همچنین میزان صرف وقت برای امور فرهنگی اندازه گیری میکنیم. بر این اساس میزان مهارت فرد در هنرهای گوناگون نظیر: موسیقی، تئائر، نویسندگی، خطاطی، نقاشی و سایر هنرها و مهارت وی در سایر زبانهای موجود غیر از زبان مادری، مورد سوال قرار میگیرد و پاسخهای بسیار زیاد، زیاد، متوسط، کم و اصلا برای آن در نظر گرفته شده است.
همچنین میزان وقت اختصاصی پاسخگو به فعالیتهایی مثل مطالعه کتاب، مطالعه روزنامه، مطالعه مجله، استفاده از اینترنت، بازدید از موزه، کنسرت موسیقی، رفتن به سینما، مورد سوال قرار میگیرد.
«بنابراین، درک هنر – یا زیباشناسی – چیزی است که فرد یاد میگیرد؛ و جایی که این یادگیری در آن رخ میدهد معمولا مدرسه است (اما مسلما فقط انواع خاصی از مدارس و انواع خاصی از شاگردان) تحسین هنر یک استعدا د فطری نیست؛ بلکه محصول خودسرانه، یعنی فرهنگی فرایند خاصی از تعلیم و تلقین است که ویژگی نظام آموزشی است. به ویژه در مورد خانوادههای طبقه بالا و بعضی از طبقات متوسط اینها خانوادههای فرهیخته هستند، با عادتواره خانوادگی مختص به خود که شالودهای را میریزد که آموزش رسمی کار تربیتی خود را بر مبنایان انجام میدهد. بدین ترتیب، افراد فرهیخته، تمایز و تشخص خویش را بدیهی و طبیعی مییابند که نشانه ارزش اجتماعی و منزلت آنهاست؛ لذا میتوان گفت تنها کسانی که کارگران و روستاییان هستند، زیرا درک و ذوق هنری چیزی نیست که در «سرشت» کسی باشد» (جنکینز۲۰۲،۱۹۹۱).
سرمایه فرهنگی در حالت عینیت یافته
«سرمایه فرهنگی در حالت عینیت یافته یکی از بدیهیترین و عینیترین اشکال سرمایه فرهنگی، مصرف کالاهای مختلف فرهنگی در میان اقشار مختلف جامعه است که خود میتواند تابعی از متغیرهای گوناگون فردی و اجتماعی قرار گیرد. سرمایه فرهنگی عینیت یافته اشاره دارد به اشیایی نظیر کتابها، نقاشیها، بناهای تاریخی، کارهای هنری و ابزار علمی که برای استفاده از آنها به اطلاعات فرهنگی ویژهای نیازمندیم. سرمایه فرهنگی عینیت یافته در اشیای مادی قابل انتقال است. برای مثال، مجموعهای از تابلوهای نقاشی را میتوان درست همانند سرمایه اقتصادی منتقل کرد. ولی آن چه قابلیت انتقال دارد، مالکیت قانونی است و نه استعدادی که آن تابلوی نقاشی را خلق کرده است. پس کالاهای فرهنگی را هم میتوان به صورت مادی به تملک درآورد. که مستلزم سرمایه اقتصادی است، و هم به صورت نمادین که مستلزم سرمایه فرهنگی است.»بوردیو۲۱۵،۱۹۸۴)
«بوردیو استدلال میآورد که رشد چشم گیر اشکال عینی و نهادینه شده سرمایه فرهنگی در بازارهای نسبت مستقل، مهمترین نقش را در شکل دهی به ساختار طبقاتی و تولیدات فرهنگی در جوامع پیشرفته، داشته است. بنابراین وی روند تاریخی شکلی گیری سرمایه فرهنگی را پایه جدیدی برای ایجاد طبقات متفاوت اجتماعی میداند. از نظر بوردیو توزیع نابرابر سرمایه فرهنگی عینی و نهادی درطبقات جامعه یکی از ابعاد کلیدی نابرابری اجتماعی درجوامع مدرن محسوب میشود.» (شوارتز۷۷،۱۹۹۷)
«در این حالت میتوان به موقعیت دو پهلوی طبقات مدیران و مهندسان اشاره کرد، اگر تاکید شده باشد که آنان مالکان وسایل تولیدی که به کار میبرد نیستند و از سرمایه فرهنگی خودشان فقط با فروش خدمات و محصولاتی که سرمایه فرهنگی امکان پذیر میکند سود میبرند، در آن صورت آنها جزو گروههای زیر سلطه به طبقه بندی در خواهند آمد؛ اگر تاکید شده باشد که آنان سودهای خود را از استفاده از شکل خاصی از سرمایه تحصیل میکنند، در آن صورت جزو گروههای حاکم و مسلط طبقه بندی میشوند. همه چیز حاکی از آن است که با افزایش سرمایهٔ فرهنگی مندرج در ابزار تولید (و به همراه آن دوره تجسد مورد نیاز جهت دست یابی به وسایل تملک آن).نیروی جمعی صاحبان سرمایهٔ فرهنگی نیز گرایش به افزایش دارد؛ و این در صورتی است که صاحبان سرمایهٔ اقتصادی قادر نباشند صاحبان سرمایهٔ فرهنگی را در رقابت با یکدیگر قرار دهند» (تاجبخش۱۴۵،۱۳۸۴).
«سرمایه فرهنگی عینیت یافته، مجموعه میراثهای فرهنگی مانند شاهکارهای هنری، تکنولوژی ماشینی و قوانین علمی که به صورت کتب، اسناد و اشیاء در تملک اختصاصی افراد و خانوادههاست» (روح الامینی ۳۴،۱۳۶۵). برای اندازه گیری سرمایه فرهنگی عینیت یافته از پاسخگو درباره وسایل و تکنولوژیهای فرهنگی که در اختیار دارد، سوال میشود. همچنین میزان استفاده از محصولات فرهنگی نظیر کامپیوتر و اینترنت، تعداد تابلوی نقاشی، تعداد کتاب و مجله و … برای سنجش این سرمایه مورد سوال قرار میگیرد.
سرمایه فرهنگی در شکل نهادینه شده
«این حالت نوعی رسمیت بخشیدن نهادی به سرمایه فرهنگی فرد است. منظور بوردیو از این نوع سرمایه فرهنگی، اشاره به سیستم مدارک تحصیلی دانشگاهی است. او اهمیت بسیار زیادی به رشد سیستم آموزش عالی میدهد. به اعتقاد بوردیو مدارک دانشگاهی نقش مهمی در بالا بردن پایگاه اجتماعی افراد در جوامع پیشرفته بازی میکند. توسعهٔ آموزش عالی بازارهای انبوهی از مدارک دانشگاهی ایجاد کرده که امروزه در باز تولید ساختار طبقاتی جامعه نقش تعیین کنندهای دارد. امروزه، داشتن مدرک دانشگاهی برای دست یابی به موقعیت شغلی مناسب در بازار کار، بسیار با اهمیت تلقی میشود. در نتیجه، والدین سرمایه گذاری بر روی تحصیلات فرزندانشان را جهت دستیابی به شغل مناسب در آینده ضروری میدانند. این مرحله از سرمایه گذاری، در واقع تبدیل سرمایهٔ اقتصادی به سرمایهٔ فرهنگی است که در نوع خود استراتژی قابل دسترس و راحتی برای رسیدن به رفاه محسوب میشود.» (شوارتز۷۷،۱۹۹۷)«با احراز مدارک تحصیلی، فلان گواهی نامهٔ صلاحیت فرهنگی که به لحاظ فرهنگی به صاحبش ارزشی متعارف، دائمی و قانوناً ضمانت شده عطا میکند، یک نوع سرمایهٔ فرهنگی به بار میآورد که در قبال حاملش و حتی در قبال سرمایهٔ فرهنگیای که در برههٔ خاصی از زمان عملاً در اختیار دارد، از استقلال نسبی برخوردار است. بدین ترتیب سرمایه فرهنگی نهادینه میشود. درست همانند تمثیلی که مرلوپونتی به کار میبرد:نهادینه کردن نوعی موجودیت برای مردگان، از طریق آداب سوگواری» (همان:۱۴۶).
سرمایه فرهنگی نهادی شده، برای سنجش این سرمایه از پاسخگو درباره تحصیلات خودش، خانوادهاش (پدر، مادر، همسر) و آخرین مدرک تحصیلی آنها پرسش میشود.
«این سرمایه به کم ضوابط اجتماعی و به دست آوردن عناوین برای افراد، کسب موقعیت میکند. مانند مدرک تحصیلی و تصدیق حرفه و کار، این سرمایه نیز قابل انتقال و واگذاری نیست و به دست آوردن آن برای افراد به شرایط معینی بستگی دارد» (آراسته۹۸،۱۳۸۶).
در تعریف دیگری ترنر (۱۹۹۸)«سرمایه فرهنگی را مجموعه نمادها، عادت واره، منشها، شیوههای زبانی، مدارک تحصیلی و آموزشی، ذوق و سلیقهها و شیوههای زندگی که به طور غیر رسمی، بین افراد انسانی معمول و شایع است تعریف میکند. کالینز سرمایه فرهنگی را شامل منابعی چون مکالمات از پیش اندوخته در حافظه، شیوه زبانی، انواع خاص دانش و مهارت، حق ویژه تصمیم گیری و حق دریافت احترام میداند» (ریتزر۷۲۵،۱۳۷۹).
بوردیو استدلال می آوردکه رشد چشم گیر اشکال عینی و نهادینه شده سرمایهٔ فرهنگی در بازارهای نسبتاً مستقل، مهمترین نقش را در شکل دهی به ساختار طبقاتی و تولیدات فرهنگی در جوامع پیشرفته، داشته است. بنابراین وی روند تاریخی شکل گیری سرمایهٔ فرهنگی را پایهٔ جدیدی برای ایجاد طبقات متفاوت اجتماعی میداند. از نظر بوردیو توزیع نابرابر سرمایهٔ فرهنگی عینی و نهادی در طبقات جامعه، یکی از ابعاد کلیدی نابرابری اجتماعی در جوامع مدرن محسوب میشود. (همان،۷۷).
«بوردیو تأثیر سرمایهٔ فرهنگی بر مصرف، فعالیت و سبک زندگی افراد با توسل به نظریهٔ تمایز تبیین میکند. مطابق این نظریه دارندگان سرمایهٔ فرهنگی زیاد خود را با مصرف و هنر متعالی از بقیه متمایز میسازند. داشتن سرمایهٔ فرهنگی بیشتر به معنای داشتن توان شناختی بالاتر است و گرایش به فرهنگ و هنر متعالی ناشی از شایستگی ارتباط بیشتر دارندگان این ظرفیت شناختی و کنجکاوی بیشتر ایشان برای رمز گشایی از محصولات فرهنگی است. بدین ترتیب، سرمایهٔ فرهنگی از مسیری فردی - ذهنی و نه بر اساس راهبردی اجتماعی- مبارزه جویانه سبب گرایش افراد به سبک زندگی فرهنگی خاصی میشود.» (فاضلی۱۰۱،۱۳۸۱).
اما مهمترین مفهومی که میتواند نه تنها تأثیر سرمایهٔ فرهنگی بر سبک زندگی فرهنگی، بلکه تأثیر آن بر بقیهٔ عرصههای زندگی را توضیح دهد، ذوق و قریحه است. بری ریچاردز، به نقل از فرهنگ فشرده آکسفورد، «توانایی استثنایی برای تأثیر پذیری عاطفی» را قریحه میخواند و خودش قریحه را ظرفیت احساس کردن تعریف میکند» (ریچاردز۴۸،۱۳۸۰) ذوق و قریحه فرد، مجموعهای از تمایلات درونی اوست که فقط به نوع مواجههٔ وی با کالاهای فرهنگی و هنری مرتبط نیست، لذا میتوان گفت تحت تأثیر سرمایهٔ فرد و وابسته به آن است.
«منابع «سرمایه فرهنگی» و «سرمایه اجتماعی»