دولت اصلاحات گام های اساسی در جهت گفتگو با جهان خارج و تنش زدایی با کشورهای منطقه و جهان برداشت و همکاری های منطقه ای و بین المللی خود را افزایش داد.
به اعتقاد خاتمی تنش زدایی به معنی غفلت و نا هوشیاری نیست،«بلکه شناخت مرز های دشمن و تلاش برای تقویت دوستی ها و جنبه ی اشتراک و هوشیاری در برابر تهدید ها است. ما معتقدیم سیاست تنش زدایی هزینه ی اداره ی کشور را به حداقل خواهد رساند.» سیاست تنش زدایی از طریق گفتگو و مفاهمه، دیدگاهی است واقعگرا و در جهان پر از تعارض هم می تواند پاسخگوی ارزش ها باشد و هم اینکه منافع ملی را در سطوح مختلف فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی تامین نماید.
سیاست تنش زدایی با فاصله گرفتن از اولویت های امنیتی و ایدئولوژیک به سمت همگرایی و همکاری همه جانبه پیش رفته و در نتیجه زمینه های بیشتری را برای گفتگوی میان تمدن ها و همگرایی چند جانبه حکومتی بوجود آورد.
پس از به قدرت رسیدن محمود احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور، مواضع سیاسی ایران در سیاست خارجی تغییر قابل ملاحظه ای پیدا نمود. دولت نهم بر اساس سه اصل عزت، حکمت و مصلحت سیاست تهاجمی را جایگزین سیاست تدافعی در جهت گیری سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نمود. سیاستی که حتی وارد خطوط قرمز آمریکا و غرب گشت.
انتخاب رویه هایی مانند کوتاه نیامدن بر سر مسائل هسته ای، طرح مسئله ی هولوکاست، نفوذ بیشتر در حیاط خلوت آمریکا (آمریکای لاتین) و جایگزینی نام دریای کوروش به جای دریای عمان مبین جهت گیری سیاست خارجی تهاجمی است. (عباسی، ۱۳۹۰، سخنرانی)
از طرف دیگر، با توجه به شرایط لازم بر ساختار حکومت بوروکراتیک حکومت آمریکا و نقش گروه های فشار و ذی نفوذ در کوتاه مدت نمی توان امید چندانی به تغییر و تحول روحیه و طرز تلقی سیاستمداران آمریکایی داشت. آمریکایی ها باور ندارند که یک دولت جهان سومی بتواند این نظام را بهم بریزد. آنها همچنان خود را در موقعیت ابر قدرتی می دانند که هم می توانند و هم حق دارند شرایط خاص خود را بر دیگر کشورها بویژه کشورهای جهان سوم بالاخص جمهوری اسلامی ایران دیکته نموده و ایران هم ملزم به تابعیت می باشد. (محمدی، ۱۳۷۷، ۱۹۹) بنابر این و بنا بر شواهد تاریخی سیاست مداران آمریکایی اهل گفتگو نیستند.
در مقابل هم دولت نهم نشان داده است که در رابطه با اولویت های پذیرفته شده خود، قویاً حساس بوده و در مقابل فشار های بین المللی مقاوم و سازش ناپذیر است. اگرچه در ظاهر امر این عمل غیر عقلایی به نظر می رسد ولی در عمل بویژه در دراز مدت نشان داده شده که این مقاومت و ایستادگی خود به عنوان یک ابزار قدرتمندی در تسلیم دیگران در مقابل خواسته ها می تواند مورد استفاده قرار گیرد. در دورهی اصلاحات تمرکز دولت بر روی آرمان «توسعه سیاسی» است و عدالت و استقلال در حوزههای سیاسی، اقتصادی و حتی فرهنگی و قاطعیت در تحقق ارزشهای انقلاب در صحنه داخلی و خارجی مورد غفلت واقع شده بود که دولت نهم در صدد رفع این کاستی ها بود.
با توجه به اتخاذ دو جهت گیری متفاوت در سیاست خارجی دولت هشتم و نهم، دراین پژوهش به دنبال پیدا کردن نقش نخبگان سیاسی در اتخاذ این دو جهت گیری هستم و تعیین نمایم در هر جهت گیری چه نوع نخبه ای (ابزاری یا فکری) نقش بیشتری داشته اند.
۱-۲ اهمیت تحقیق:
پر واضح است که پرورش نخبگان در حوزه سیاست بدون آسیب شناسی علوم سیاسی در ایران ممکن نیست. بر این اساس از مشکلات کیفی سیاست در ایران کلی گویی و نگاه غیر علمی به سیاست چه در حوزه دانشگاهی و چه در حوزه عملی است. جدی ترین مسئله در این امر توجه به این نکته است که ما باید در دانشگاه با توجه به نیاز های کشور، مسائلی را آموزش دهیم که هرکدام به حل مشکلات سیاسی و توسعه ی کشور کمک نماید و در عرصه عمل نیز به دنبال برنامه ای برویم که هدفش افزایش ارتقای سیاسی و اجتماعی کشور، منطبق با نیاز سنجی بومی باشد. بالا رفتن سطح آگاهی سیاسی جامعه و افزایش حس مسئولیت و مشارکت مردم بویژه جوانان در امور سیاسی و به طور کلی توسعه سیاسی تأثیر زیادی در آینده علم سیاست و تحقق نخبه پروری سیاسی دارد. پیوند دادن علم سیاست، آموزش عمومی و پرورش دادن نسل های آینده با مشخصه هایی چون احترام متقابل، محاسبه گری، عقلانیت ابزاری، توجه به زمان و فرصت ها، آینده نگری، شفاف و دقیق بودن، حساس بودن به آینده خویش و جامعه، توان تسلط بر احساسات، داشتن روحیه علمی و مطالعاتی و آمیخته بودن با قانون و آزادی از مهمترین فاکتورهای چشم انداز مثبت نخبه پروری در ایران است. (مهیمنی، ۱۳۷۷، ۲۴)
از آموزه ها و محورهای مد نظر در پرورش نخبگان سیاسی در اندیشه امام راحل و مقام معظم رهبری می توان به: قیام و حرکت برای خدا، اخلاص، خود باوری، اعتماد به نفس، ساده زیستی، خدمت به مردم، قاطعیت در برابر دشمنان اسلام، دفاع از هویت اسلامی و بومی، دفاع از حق، تلاش برای استقرار آزادی و عدالت، مبارزه با استبداد و استعمار و انجام تکلیف الهی اشاره کرد. همگرایی و تعامل سازنده حوزه و دانشگاه نیز ضامن پرورش نخبگانی متعهد در عرصه سیاسی کشور است. در کنار انگاره های فوق، بکارگیری تجربیات درس آموختگان مکتب انقلاب و دفاع مقدس که مواجهه با بحران های سیاسی را در کوران حوادث و مسائل متعدد آموخته اند و خود در خیل نخبگان نظام بشمار می آیند بسیار راهگشا است. ( سایت خبری تبیان )
بی تردید ترسیم و تدوین فرایند آموزش و تربیت نخبگان نیازمند بررسی جوانب مختلف و نیازسنجی سیستم سیاسی کشور در حوزه سیاست داخلی و سیاست خارجی است که همه جوانب در آن لحاظ و خروجی آن تضمین شود تا تحت الشعاع برخوردهای سیاسی و سیاسی کاری واقع نشود. ازطرفی باید رهنمودهای قبلی مقام معظم رهبری حول نهضت نرم افزاری و تولید علم نیز در تدوین این راهبرد مد نظر ویژه باشد .
نخبگان سیاسی در جهت گیری های سیاست خارجی نیز نقش گسترده ای داشته اند که باید مورد کنکاو و بررسی قرار گیرد.پی جویی عوامل تأثیر گذار بر فرایند تصمیم گیری و اجرای سیاست خارجی از جمله موضوعات مهمی است که از دیر باز ذهن تحلیل گران مسائل بین المللی و روابط خارجی را به خود مشغول داشته است. شرایط متعددی بر روی جهت گیری های سیاست خارجی یک کشور تأثیر دارند که از آن جمله می توان به مبانی اعتقادی، شرایط ژئو پلیتیک، سنخ نظام سیاسی، ساختار و ماهیت نظام بین الملل، جمعیت و ترکیب جنسیتی و سنی آن، نیازمندی های جامعه و فرهنگ سیاسی نخبگان اشاره نمود. ضمن اینکه در اجرای سیاست خارجی، قوه ی مجریه و شخصیت های مجری سیاست خارجی نقش تعیین کننده ای ایفا می کنند. بر این اساس در تحلیل امور اجتماعی و مسائل سیاسی، یک عامل نمی تواند به تنهایی پدیده ای را به طور کامل بوجود آورد ولی اگر اعتقادی به طبقه بندی داشته باشیم یکی از مهمترین مسائل نقش نخبگان سیاسی در طراحی جهت گیری سیاست خارجی است. (ازغندی، ۱۳۸۱، ۱۱۷)
اهمیت انتخاب موضوع: پی بردن به این مسئله که هر کدام از دولت های مزبور تا چه حد به همکاری با با نخبگان ابزاری و غیر ابزاری در عرصه ی سیاست خارجی پرداخته اند. و با بهره گرفتن از نخبگان توانسته اند منزلت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشورمان را بالا ببرند.
۱-۳ اهداف تحقیق:
شناسایی نقش نخبگان ابزاری در طراحی جهت گیری های سیاست خارجی دولت هشتم.
شناسایی نقش نخبگان ابزاری در طراحی جهت گیری های سیاست خارجی دولت نهم.
شناسایی نقش نخبگان فکری در طراحی جهت گیری های سیاست خارجی دولت هشتم.
شناسایی نقش نخبگان فکری در طراحی جهت گیری های سیاست خارجی دولت نهم.
۱-۴ سؤال اصلی:
سؤال ۱: نخبگان ابزاری چه نقشی در جهت گیری سیاست خارجی دولت هشتم و نهم داشته اند؟
سؤال ۲: نخبگان غیر ابزاری چه نقشی در جهت گیری سیاست خارجی دولت هشتم و نهم داشته اند؟
۱-۵ فرضیه اصلی:
فرضیه اول: به نظر می رسد نخبگان غیر ابزاری در شکل گیری سیاست خارجی دولت هشتم نقش بیشتری داشته اند.
فرضیه دوم: به نظر می رسد نخبگان ابزاری در شکل گیری سیاست خارجی دولت نهم نقش بیشتری داشته اند.
۱-۶ تعاریف مفهومی متغیر ها:
۱-۶-۱ نخبگان سیاسی ابزاری:
نخبگان اشخاص و گروه هایی هستند که در نتیجه ی قدرتی که به دست می آورند و تأثیری که بر جای می گذارند یا تصمیماتی که اتخاذ می کنند یا به وسیله ی ایده ها، احساسات یا هیجاناتی به وجود می آورند و در کنش تاریخی جامعه مؤثر واقع می شوند. (گی روشه، ۱۳۷۸، ۱۵۳) در این پژوهش همه ی صاحبان قدرت سیاسی و اقتصادی هستند و مناصب حکومتی را در دست دارند. و وزیران، نمایندگان مجلس، استاندارن جزء این گروه نخبه به حساب می آیند.
نخبگان حکومتی، مرکب از افرادی هستند که مستقیم یا غیر مستقیم سهم قابل ملاحظه ای در امور حکومت دارند.
موسکا این نخبگان را گروه کوچکی از «رهبران فوقانی» می داند و شامل کسانی هستند که مهم ترین و کلیدی ترین موقعیت های جامعه را اشغال نموده اند.
در این تحقیق منظور از نخبه ابزاری توده ی عظیم کارمند خدمت گذار و دیوانسالاری حکومتی مورد نظر نیست، بلکه انتخاب افراد معدودی از وزارت امور خارجه مورد نظر است که قدرت تصمیم گیری در جهت گیری سیاست خارجی دارند . (گی روشه، ۱۳۷۸، ۱۵۵)
۱-۶-۲ نخبگان سیاسی فکری:
کسانی هستند که اندیشه و فکر، روش های بهینه، تئوری، آینده نگری و دور اندیشی تولید می کنند. این نخبگان روش های عقلایی تحقیق اهداف را مشخص می کنند و روشنفکران، دانشگاهیان، نویسندگان، اصحاب مطبوعات و محققین جزء این گروه نخبه به حساب می آیند.
بنا به نظر موسکا گروه بزرگی از نخبگان، شامل نخبگان فرعی (نخبگان فکری) می شوند، به طوری که که در بر گیرنده ی طبقات متوسط جدید، مرکب از کارگزاران دولتی، مدیران صنایع، کارگران یقه سفید، دانشمندان و محققین و روشنفکران هستند. این نخبگان به منزله ی عنصر مؤثری در حکومت به شمار می روند و نامگذاری گروه نخبگان فرعی نباید این توهم را ایجاد نماید که این گروه صرفاَ برای جذب اعضای جدید در نخبگان حاکم تلاش می کنند، بلکه در اندیشه موسکا، ثبات و پایداری هر سازمانی به سطح اخلاق، هوش، تحصیلات، آگاهی و فعالیت این لایه ی دوم بستگی دارد.
در این تحقیق منظور از نخبه ی فکری، شخصی است که عضو هیأت علمی یکی از دانشگاه های کشور است و در عین حال به عنوان مشاور در طراحی جهت گیری های سیاست خارجی همکاری دارد. (گی روشه، ۱۳۷۸، ۱۵۶)
۱-۶-۳ سیاست خارجی:
خط مشی و روشی که دولت در برخورد با امور و مسایل خارج از کشور برای حفظ حاکمیت و دفاع از موجودیت و تعقیب و تحصیل منافع خود اتّخاذ می کند. ( قوام، ۱۳۷۸؛ ۱۲)
هم چنین می توان سیاست خارجی را اینگونه تعریف نمود: یک استراتژی یا یک رشته اعمال از پیش طرحریزی شده توسط تصمیمگیرندگان حکومتی که مقصود آن دستیابی به اهدافی معین، در چهارچوب منافع ملی و در محیط بین المللی است. بهطور خلاصه میتوان گفت که سیاست خارجی شامل تعیین و اجرای یک سلسله اهداف و منافع ملی است که در صحنهی بین المللی از سوی دولتها انجام میپذیرد. سیاست خارجی می تواند ابتکار عمل یک دولت و یا واکنش آن در قبال کنش دیگر دولتها باشد. (مقتدر ، ۱۳۵۸، ۱۳۱-۱۳۲)
۱-۷ شاخص های متغیر های تحقیق:
این پژوهش به بررسی نقش نخبگان سیاسی وزارت امور خارجه ی جمهوری اسلامی ایران پرداخته است. نخبگان این وزارت خانه به دو گروه ابزاری و فکری تقسیم می شوند. نخبگان ابزاری شامل رئیس جمهور، وزیر امور خارجه و معاونان وی می باشد که با تغییر هر دولت تغییر پیدا می کنند. نخبگان ابزاری تحقیق شامل مشاوران وزارات امور خارجه هستند که باید جز هیأت علمی یکی از دانشگاه های داخل کشور و یا خارج از کشور باشند. از آنجا که کارمندان دارای مدرک دکترا [۱] وزارت امور خارجه زیاد می باشند، در این پژوهش کسانی به عنوان مشاور و نخبه ی فکری معرفی شده اند که عضو هیأت علمی باشند.
هم چنین گیروشه نخبگان را به شش گروه مجزا تفکیک نموده است.
که در این پژوهش، منظور از نخبگان، نخبگان تکنوکراتیک می باشد.
در مبحث جهت گیری سیاست خارجی چهار متغیر قابل ذکر است.
۱-۸ روش تحقیق:
مقایسه ای و در عین حال توصیفی و تحلیلی است.
۱-۹ مشکلات اجرایی تحقیق:
عمده ترین مشکلات موجود در این تحقیق عبارتند از:
گستردگی منابع و اطلاعات تئوریک
شناسایی نخبگان به صورت دقیق
وجود مطالب ضد و نقیض که حالت سردر گمی را به وجود آورده است.
۱-۱۰ سازمان دهی تحقیق:
این پژوهش در چهار فصل صورت گرفته است. در فصل اول کلیات تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است و به طور اجمالی به تعریف کلید واژه های این پژوهش پرداخته شده است. در این فصل با بیان مسئله و ذکر سؤالات و فرضیه ی تحقیق به اهمیت و اهداف موضوع می پردازد و در همین فصل ضمن بررسی سوابق پژوهش به تعریف مفاهیم و چارچوب نظری آن می پردازیم.