براساس نظریه های بعد از کینز نتایج زیادی در ارتباط با تحلیل های اقتصاد کلان به دست می آید که مهم ترین آن عبارت است از اثر ثروت یا اثر پیگو[۵۰]؛ اثر کاهش قیمت ها در افزایش قدرت خرید دارایی های مالی و به ویژه پول و ثروت حقیقی که سبب افزایش مصرف می شود، اصطلاحا به اثر پیگو یا اثر ثروت مشهور است. در نظریه سیکل زندگی، به طور صریح و در نظریه درآمد دائمی به طور ضمنی، ثروت به عنوان یکی از عوامل تعیین کننده سطح مصرف مورد اشاره قرار گرفت.به عبارت دیگر مصرف،علاوه بر درآمد تابعی از ثروت حقیقی است.
بنابراین امروزه نه تنها توسعه بلکه ادامه زندگی نیز نیازمند انرژی می باشد.با توجه به رشد و توسعه اقتصادی و افزایش مصرف انرژی به موازات رشد در جوامع بشری، سهم گاز در تامین انرژی بخشهای خانگی، صنعتی، تجاری و … روز به روز بیشتر شده و گاز سهم عمده ای از سبد انرژی را به خود اختصاص می دهد. خانوارها نیز به عنوان کوچکترین اجتماعی که انسانها تشکیل می دهند دارای ویژگی های خاصی می باشد. که بر مبنای همین ویژگی ها مصرف او از کالاهای مختلف شکل می گیرد. در سالهای اخیر مصرف گاز در سبد انرژی خانوار به عنوان عمده مصرف کننده گاز طبیعی روند رو به رشدی را داشته است و این امر به دلیل ویژگی ذاتی و سازگاری بیشتر گاز طبیعی با محیط زیست می باشد. با توجه به پیش بینی ها در دهه های آینده تقاضا برای مصرف گاز طبیعی در میان سایر حامل های انرژی افزایش چشمگیری خواهد داشت. حال با توجه به نظریه های عنوان شده می توان ادعا کرد که درآمد خانوارها به عنوان یک عامل مهم در میزان مصرف گاز طبیعی و به طبع یک عامل مهم در پرداخت گاز بهای مصرفی توسط خانوارها می باشد.
۲-۲-۲ نقش فرهنگ[۵۱] جامعه بر روی الگوی مصرف خانوار
مصرف یکی از اصلی ترین بخش های اقتصادی و مصرف کننده یکی از تعیین کننده ترین فعالان اقتصادی است.مصرف به معنای به کار بردن کالاها و خدمات برای اجابت خواست های انسانی یا به دیگر سخن، از میان بردن مطلوبیت است. در نگاهی کلانگر، مصرف کل مخارجی است که در یک دوره معین و کوتاه مدت(معمولا یکساله)صرف کالاها و خدمات می شود. بدین ترتیب این مخارج نه تنها کالاها و خدمات مصرفی بلکه مواد خام و ماشین آلات مصرف شده در فرایند تولید را نیز در بر می گیرد.
اقتصاددانان معتقدند که مصرف در عین اینکه هدف نهایی تولید و توزیع بوده ، از عوامل موثر بر آن نیز است.علاوه بر وجود یک رابطه علت و معلولی بین مصرف و تولید، همواره مصرف ابزار مهمی در توجیه سه سوال اساسی اقتصاد(چه چیز،برای چه کسی و چگونه) به شمار می رود. زنجیره اقتصاد ، دارای حلقه های مختلفی است که اختلال در هر یک از آنها ، موجب انتقال ناکارایی مذکور به حلقه های بعدی شده و در نتیجه کل اقتصاد را با مشکل و ناکارایی مواجه می سازد.اگر اقتصاد را در پنج حلقه تخصیص، تولید، مبادله، توزیع و مصرف در نظر بگیریم این نکته تعبیر می شود که مصرف تنها در آخرین حلقه اقتصادمطرح است؛زیرا مصرف به معنای عام به مفهوم استفاده از کالاها و خدمات برای بهره مندی از نتایج این استفاده است.
ولی مصرف تنها در مرحله نهایی اقتصاد نیست بلکه از طریق ایجاد بازار برای محصولات مختلف،تجهیزات و منابع سرمایه ای را به آن سمت سوق می دهد و از سوی دیگر مصرف کالاها مواد اولیه و واسطه ای و منابع مالی آنها انواع مختلف مصرف را شکل می دهد.بنابراین در مرحله تخصیص عوامل تولید، چگونگی استفاده از منابع در تولید کالاهای مختلف، صرف عواید در مراحل توزیع و … بهره برداری بهینه و مناسب از منابع در قالب الگوی مصرف مناسب مطرح است.
هر چند موضوع مصرف ، پدیده ای اقتصادی است ولی بخشی از عوامل ایجاد کننده آن در بخش فرهنگ نهفته است و با توجه به نهادینه شدن آن در جامعه یکی از راه های اصلی برون رفت از آن نیز توجه به موضوعات فرهنگی است. قبل از هر چیز رفتار مصرف کننده نوعی رفتار انسانی است. نخستین و شاید مهم ترین نکته این است که رفتار(( مصرف کننده)) در حالت کلی زیر مجموعه ای از رفتار انسانی است.فرآیندهای پایه ای که رفتار را در حوزه خرید شکل می دهند،همان فرآیندهایی هستند که رفتارها را در حوزه فعالیت های کاری،مذهبی، سیاسی و یا هر نوع رفتار انسانی دیگری شکل می دهند.
رابرت باکاک[۵۲] (۱۳۸۱) ، در کتاب خود با عنوان ((مصرف))، پیشینه مطالعات مصرف به عنوان مقوله ای جامعه شناختی را به اواخر قرن ۱۹ میلادی و آغاز قرن بیستم نسبت می دهد. به گفته باکاک پیش از آن مصرف، مقوله ای صرفا اقتصادی شمرده می شد و فقط از همین منظر مورد توجه قرار می گرفت. در این دوره است که برای نخستین بار مصرف، یا به عبارت دقیق تر شیوه مصرف کردن ،به منزله پدیده ای مرتبط با فرهنگ و جهان بینی خاص از سوی ماکس وبر[۵۳] مورد توجه قرار می گیرد.با پایان یافتن جنگ دوم جهانی است که اهمیت مصرف به طور ناگهانی به چشم می آید و جامعه شناسان،فرهنگ شناسان،مردم شناسان و حتی فلاسفه در توجه به این پدیده، گوی سبقت را از اقتصاددانان می ربایند.
مصرف گرایی،همانطور که از عنوان آن پیداست،در وهله نخست مقوله ای است آسیب شناختی که پیوند تنگاتنگی با مفاهیمی چون تجمل گرایی و افراط در خرید کالاها و استفاده از خدمات مصرفی دارد.مصرف به معنای عام و صرف نظر از بعد آسیب شناختی آن،تابعی است از متغیرهای اجتماعی چون نظام ارزشی،پایگاه طبقاتی و منزلت اجتماعی که بی شک این گره خوردگی، بی ارتباط با نوسانات و فراز و نشیب های این متغیرها نخواهد بود.
با تغییر نظام ارزشی و نیز تحولاتی که در لایه های مختلف طبقاتی به وجود می آید، مصرف به عنوان یکی از عناصر مهمی که نشان دهنده منزلت اجتماعی است؛ از جهت کمی و کیفی دچار تغییرات محسوسی خواهد شد.
تحولات اقتصادی و اجتماعی جامعه ایران در دو دهه گذشته و به تبع آن دگردیسی نظام ارزشی آن، فرهنگ مصرف جامعه را به شدت تحت تاثیر گذاشته و باعث حرکت جامعه به سوی مصرف گرایی شدید شده که در این راستا موارد زیر کاملا محسوس است.
۱- افزایش مستمر شاخص کلان هزینه های مصرفی کشور
۲- افزایش فزاینده مصرف حامل های انرژی(بنزین،گاز مایع و نفت گاز،نفت سفید و نفت کوره و ..)
۳- افزایش شدت مصرف انرژی(انرژی مصرفی هر واحد تولیدی)
۴- نامطلوب بودن مصرف انرژی در پالایشگاهها
۵- تخصیص غیر بهینه اعتبارات طرح های عمرانی
۶- الگوی ناصحیح مصرف آب
۷- الگوی ناصحیح تولید و مصرف آرد و نان
۸- سطح بالای ضایعات در تولید بخش صنعتی و کشاورزی
۹- الگوی ناصحیح مصرف برق خانگی،کشاورزی،صنعتی و روشنایی عمومی
۱۰- اتلاف بالای برق در خطوط انتقال نیرو
مصرف گرایی پس از جنگ در جامعه ایران تشدید شده است. توسعه صنعت،فرهنگ ،ارتباطات، تبلیغات و تغییر در سلسله مراتب نظام ارزشی از وضعیت مذهب معنوی به غلبه عناصر مادی، رشد مصرف،اسراف و تجمل گرایی را افزایش داده است. تغییر در رویکرد اقتصادی دولت در دهه ۷۰ به رشد طبقه متوسط، منزلت مجدد طبقه مرفه، افزایش شکاف طبقاتی ثروتمندان و فقرا و نیز گسترش مصرف گرایی مدرن کمک کرده است.پیامدهای مصرف گرایی تنش در نظم اجتماعی،تهدید نظم سیاسی، وابستگی اقتصادی، تشدید عوارض زیست محیطی، شیوع احساس محرومیت جمعی، سرخوردگی و افزایش سطح توقعات در کشور است.
جوامعی که با یک فرهنگ پویا مواجه هستند دستخوش دگرگونی های سریعی می شوند که جامعه را با پدیده فرهنگ پذیری مواجه می سازد. این پدیده، فرآیندی است که بدان وسیله افراد یا گروه های یک فرهنگ انگاره های رفتار و تفکر فرهنگ دیگری را اقتباس می کنند. مصرف نیز نوعی هنجار اجتماعی است که شدیداً تحت تاثیر فرهنگ های دیگر است.در صورتی که عوامل فرهنگی تاثیر منفی بر الگوی مصرف بگذارند،مصرف از حالت طبیعی خارج و به مصرف آشکار یا همان مصرف تظاهر آمیز تبدیل می شود. این نوع مصرف ، استفاده اسرافکارانه و بی رویه کالا و خدمات است که با هدف متشخص جلوه دادن یا احراز موقعیت خاص صورت می گیرد. مصرف مسرفانه در فضایی صورت می گیرد که فاصله طبقاتی وجود دارد؛ طبقه ای مسرف که به نوعی تعیین کننده سطح و کیفیت الگوی مصرف هستند و برخی از افراد جامعه تلاش می کنند خود را به سطح آنان برسانند.
۲-۲-۲-۱ عوامل فرهنگی موثر بر نوع و میزان مصرف
۲-۲-۲-۱-۱جهانی شدن
همانطور که به طور متعدد اشاره شده جامعه همواره در معرض پدیده فرهنگ پذیری است؛یعنی انگاره های رفتاری و تفکر فرهنگی را از دیگران برداشت می کند. به همین دلیل است که فرهنگ به صورت جدی از پدیده جهانی شدن متاثر می شود. در این شرایط رفتار اقتصادی،سیاسی و فرهنگی جامعه به سمت فرهنگ قالب سوق پیدا می کند. در شرایطی که قدرت اقتصادی ترسیم گر روند جهانی شدن باشد و لابی های سیاسی و اقتصادی خطوط رسانه ها را ترسیم کنند و بر آرا و افکار مردم تاثیر داشته باشند، طبیعی است که فرهنگ قالب مصرفی در دنیا،فرهنگ مبتنی بر دیدگاه مادی و اقتصاد سرمایه داری و بر پایه منافع شخصی خواهد بود. هر چند این روند با توجه به تضاد با ذات انسانی جامعه قطعاً با مشکلاتی مواجه خواهد بود.
۲-۲-۲-۱-۲ مصرف تفاخری
مصرف کالا با هدف خودنمایی و تحت تاثیر دیگران،مصرف نمایشی را شکل می دهد.بدین ترتیب رضایت حاصل از چنین مصرفی نه از مطلوبیت ذاتی خود کالا بلکه از تاثیر آن بر مردم نشات می گیرد. یا این عامل موثر بر مصرف،اثر تفاخر می گویند.
۲-۲-۲-۱-۳ مصرف چشم و هم چشمی
این عبارت برای نخستین بار توسط اقتصاددان آمریکایی وبلن[۵۴] (۱۹۲۹-۱۸۵۷) مطرح شد و به مصرفی اطلاق می شود که نیاز روانی فرد را که به تقلید از دیگران ایجاد شده برطرف می سازد. به عبارت دیگر کالا خریداری می شود نه بدان دلیل که عملا مورد استفاده قرار گیرد بلکه به این دلیل خریداری می شود که مصرف کننده از افراد آشنا عقب نیفتد. به هر حال این نوع کالا مستلزم تقبل هزینه است که از نظر روانی مطلوبیت زیادی برای مصرف کننده ایجاد کند، هر چند دوره زمانی ایجاد رضایت خاطر روانی آن ممکن است محدود باشد.
۲-۲-۲-۱-۴ مد اجتماعی
شامل رفتار جمعی نوظهوری است که به صورت رسم اجتماعی تثبیت نشده باشد. مد نیز بخشی از عرف است با این حال کنشی برخلاف رسم تلقی می شود که دوام و دیرپایی ویژگی آن است.مد رفتاری زودگذر است برای مثال آرایش شخصی یا طرز گفتار و بسیاری دیگر از رفتارها مد محسوب می شوند و افراد را به سمت همگونگی سوق می دهند.مد اجتماعی، فرهنگ بخش عمده ای از جامعه و به خصوص جوانان را به خود مشغول کرده و آنها را از پرداختن به امور مولد و پویا باز می دارد و با سوء استفاده از القای این فرهنگ غلط در جامعه منافع اقتصادی و بعضاً سیاسی عده ای سودجو را تامین می کند.تشدید تقّید جامعه به مد این فرهنگ مصرفی را به یک فخر فروشی اجتماعی تبدیل کرده و تاثیر منفی بسیاری بر الگوی مصرف جامعه می گذارد.
۲-۲-۲-۱-۵ تبلیغات بازرگانی
در بازاریابی برای افزایش فروش از روش های مختلفی استفاده می شود که یکی از مهم ترین این روشها، استفاده از تبلیغات بازرگانی است. وقتی تبلیغات بازرگانی به عنوان یکی از اصلی ترین و نخستین ابزارهای تشویق افراد جامعه برای خرید تلقی شود، اختیار مصرف خانوار به تبلیغات بازرگانی سپرده می شود و حتی منجر به ارائه تبلیعات کالاهای خارجی در کشور و ایجاد نیاز و ورود رسمی و غیر رسمی کالا برای تامین این نیاز می شود.غالب بنگاههای تولیدی امروز بر پایه سیاستهای مصرفی و تبلیغات روی مصرف و نهادینه کردن فرهنگ مصرف گرایی بین جوامع استوار هستند. رسانه ها در دوران کنونی بخشی جدایی ناپذیر از زندگی مخاطبان شده اند. این مخاطبان در دنیای اطلاعاتی و ارتباطی امروز، بخش عظیم فرهنگ،ارزش ها و هنجارهای جامعه خود و دیگر جوامع را از رسانه ها دریافت می کنند. به عبارتی در دوران معاصر که به عصر اطلاعات و جامعه اطلاعاتی و ارتباطی معروف است،بخش عظیمی از جامعه پذیری مخاطبان از طریق رسانه ها انجام می شود و نفوذ و تاثیر رسانه ها تا جایی است که برخی از نظریه پردازان ارتباطی بر این باورند که رسانه ها اولویت ذهنی و حتی رفتاری ما را تعیین می کنند و اگر چگونه فکر کردن را به ما یاد ندهند، اینکه به چه چیزی فکر کنیم را به ما می آموزند.
۲-۲-۲-۲ رویکرد دین اسلام در رابطه با مصرف
اسلام به عنوان آخرین دین بشری که توجه لازم به تمام نیازهای بشری را داشته ، از اهمیت موضوع غافل نبوده و سیاستهای لازم برای کارکرد مصرف در جامعه اسلامی را فراهم کرده است.این موضوع را می توان در پیوند آن با سیاستهای اقتصادی دین اسلام با ویژگی های مصرف در اقتصاد اسلامی مشاهده کرد.اصلاح الگوی مصرف که به معنی نهادینه کردن روش صحیح استفاده از منابع کشور است،سبب ارتقای شاخصهای زندگی و کاهش هزینه ها شده و زمینه ای برای گسترش عدالت و بهبود توزیع درآمدها را فراهم می آورد. از طرفی الزام مصرف بهینه باعث می شود تا توزیع مناسب منابع و به تبع آن پیشرفت در دیگر بخشهایی که کمتر مورد توجه بوده اند نیز فراهم شود. سیاستهای دین اسلام ضمن توجه ویژه به اصلاح الگوی مصرف محدودیتهایی را در رابطه با مصارف و مطلوبیتهای معنوی و عبادی به پیروان خود توصیه می کند.دین اسلام با کلیه عواملی که به نوعی باعث اسراف در مصرف می شود مخالفت کرده و بیان می کند در جامعه ای که روحیه اسراف کالاها و خدمات نهادینه شده است کالاها و خدمات به جای تامین نیازهای واقعی ، صرف زیاده خواهی در اقتصاد خواهد شد.
با توجه به عوامل فرهنگی موثر در مصرف و دیدگاه دین اسلام در رابطه با مصرف کالاها و خدمات می توان فرهنگ جامعه را به عنوان یکی از نهاده های مورد نیاز به منظور سنجش میزان ارزیابی وصول مطالبات بخشهای تابعه شرکت گاز استان دانست. لزوم توجه به شاخص فرهنگ و مولفه های آن از آن جهت مورد تاکید است که در جامعه ای با فرهنگ اسلامی و ایرانی که با فرهنگ تجمل گرایی و مد گرایی و اسراف در تضاد است، مصرف بیش از اندازه باعث افزایش هزینه های مصرفی خانوارها شده و با توجه به سطح درآمدی خانوار وصول مطالبات شرکت به تاخیر می افتد.
۲-۲-۳ نقش دمای هوا[۵۵] بر مصرف انرژی[۵۶]
موضوع مصرف انرژی مخصوصاً گاز طبیعی و رابطه آن با شاخص های مختلف اقتصادی،زیست محیطی و اجتماعی از موضوعات مورد توجه بسیاری از اندیشمندان حوزه مدیریت انرژی است(بلومی۳،۲۰۰۹). بدین ترتیب توجه به عوامل موثر بر مصرف گاز طبیعی در کشور و همچنین اندازه گیری میزان تاثیر گذاری آن ها بر مصرف گاز در بخش های مختلف حائز اهمیت می باشد که یکی از عوامل موثر بر مصرف گاز طبیعی درجه ی حرارت است. باید توجه داشت که چالش های زیست محیطی جهان در سالیان اخیر سبب تغییرات نامشخص دما شده است. بطوریکه در برخی مواقع شاهد زمستان هایی بسیار سرد و تابستان هایی بسیار گرم و از سوی دیگر شاهد موارد خلاف آن هستیم. تغییرات دمایی اثرات غیر قابل انکاری بر تغییرات مصرف مواد اولیه تامین کننده انرژی های گرمایی و سرمایی بخشهای مختلف جامعه خصوصاً مصرف گاز طبیعی دارد.
در کشوری به وسعت ایران با دارا بودن مناطق کاملا متفاوت از لحاظ آب و هوایی سبب شده است که شهرهای مختلف نیازهای متغیری برای مصرف گاز داشته باشند.همچنین مصرف گاز خود دارای بخشهای متفاوتی همچون مصرف خانگی، مصرف صنعتی ، مصرف بخش کشاورزی ، مصرف بخش حمل و نقل ، مصارف نیروگاه ها و صنایع عمده می باشد. لذا رابطه بین دما و مصرف گاز در هر یک از بخشهای مذکور به وضوح نمایان می شود.
اقلیم بندی مناطق مختلف کشور و محاسبه گاز بهای مصرفی براساس قیمت های تعیین شده با توجه به اقلیم بندی منطقه یکی از سیاستهای شرکت ملی گاز به منظور تعدیل قیمت گاز مصرفی بعد از هدفمند کردن یارانه ها خود دلیلی قاطع به منظور وجود رابطه بین دما و مصرف گاز طبیعی می باشد.بنا به گفته مدیر عامل شرکت ملی گاز ایران به منظور تعدیل قیمت گاز مصرفی در شهرهای مختلف پایه قیمت های پلکانی گاز به صورت استانی مشخص نمی شود بلکه به صورت شهرستانی و متناسب با شرایط آب و هوایی آن شهرستان تعیین خواهد شد.این امر نشان دهنده عزم جدی مدیران ارشد شرکت ملی گاز ایران به منظور تعدیل قیمت تمام شده گاز برای مصرف کننده براساس شرایط دمایی منطقه می باشد.بدین ترتیب بعد از هدفمندسازی یارانه ها پایه پلکانی قیمت گاز براساس شرایط آب و هوایی تعیین شد و مناطقی که جزء مناطق سردسیر می باشند از قیمت پایه کمتری نسبت به مناطقی که جزء مناطق گرمسیر می باشند،برخوردار شدند. در تحقیق حاضر نیز مناطقی که سردسیر هستند به تبع دارای مصرف گاز بیشتری خواهند بود و بحث وصول مطالبات در این مناطق از اهمیت خاصی برخوردار می باشد. لذا دمای هوا به عنوان یکی از موثرترین ورودی های مدل تحقیق حاضر می باشد.
۲-۳ مبانی تئوری تحقیق
۲-۳-۱ پیشینه تحقیقات داخل کشور:
با توجه به اهمیت بخش وصول مطالبات در شرکتهای گاز و برق و آب و لزوم استفاده از روش های کارا در وصول مطالبات وبا توجه به اجرای طرح هدفمندی یارانه ها در دو سال اخیر در کشورمان و افزایش قیمت حامل های انرژی تحقیقاتی در زمینه وصول مطالبات انجام گرفته که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره نمود.
سید محمد رسولی(۱۳۷۴) درمقاله خود به بررسی علل عدم وصول قسمتی از مطالبات شرکت برق منطقه ای تهران پرداخته و عوامل فرهنگی ,اجتماعی,اقتصادی,ناهماهنگی واحدهای زیربط,عدم وجود فیدبک در سیستم,عدم کفایت پرسنل مربوطه,سهولت استفاده از برق غیر مجاز و انعطاف شرکت در مورد بدهکاران را از عوامل موثر در عدم وصول مطالبات شرکت برق منطقه ای تهران معرفی می کند.همچنین وی افزایش کارایی واحدهای قطع و وصل مناطق را منوط به بررسی و تامین نیازها و کمبودهای اجرایی و پرسنلی و رفع نیازمندیها و توزیع صحیح و منطقی امکانات موجود دانست. ایجاد و یا تشدید احساس مسئولیت و تعهد بیشتر در مسئولین شرکت در رده های مختلف در امر وصول مطالبات نیز یکی دیگر از پیشنهادها به منظور افزایش کارایی وصول مطالبات می باشد.
بهروز پیا (۱۳۸۱) در پایان نامه خود به بررسی علل تاخیر در پرداخت بهای قبوض برق در شرکت توزیع برق استان قزوین با هدف کاهش هزینه ها و خسارتهای ناشی از تاخیر در وصول مطالبات پرداخته و سوال اصلی پژوهش را با عنوان شناسایی علل تاخیر در پرداخت بهای قبوض معرفی می کند. و پس از بررسی های اولیه ۲۳ فرضیه فرعی در این مورد طراحی گردید. فرضیه اول این تحقیق این است که اغلب مشترکین ، بهای برق خود را با تاخیر پرداخت می نمایند. فرضیه دوم تحقیق مربوط به علل تاخیر در پرداخت بهای برق می باشد که عبارتند از ضعف سیستم خدمات قطع و وصل، عدم اعتماد کافی به محاسبات صورتحسابها، عدم دسترسی به دفاتر مرکزی ، تعداد مالکین یا شرکاء و یا مصرف کنندگان انشعاب برق، کمبود مهلت ۱۵ روزه مندرج در قبوض، تاخیر در ابلاغ اعتبارات (مشترکین دولتی) ، عدم اعمال جریمه عادلانه، عدم پرداخت پاداش به تعجیل در پرداخت، فصلی بودن درآمدها (مشترکین کشاورزی) ، اخذ مهلت از کارکنان شرکت برق با اصرار، عدم اطلاع رسانی کافی ، دخالت مقامات محلی و استانی، عدم نصب سیستم های هوشمند مثل کنتورهای کارتی، تاخیر در توزیع صورتحسابها توسط شرکت توزیع ، عدم نمایش یارانه بهای برق در قبوض ، خود داری بانکها از دریافت وجه قبوض پس از مهلت ، نوسان در مبالغ صورتحسابهای صادره ، افزایش سالانه بهای برق ، عدم توزیع قبوض در اوایل هر ماه ، قطع برق به جای جریمه ، و ضعف اطلاع رسانی را از فرضیه های تحقیق معرفی می کند. همچنین فصلی بودن درآمدهای مشترکین کشاورزی که اغلب با فروش محصولات در فصل پائیز مصادف می باشد در روند پرداخت قبل و بعد از فصل پائیز این دسته از مشترکین ایجاد خلل می نماید. پس از انجام پژوهش از ۱۱۰ فقره از بدهکاران و پخش پرسشنامه بین بدهکاران و تجزیه و تحلیل اطلاعات و آزمون های فرضیه نتایجی بدست آمد که نشان می دهد اغلب مشترکین بهای برق خود را با تاخیر پرداخت می کنند، مشترکین بدهکار در صورت تاخیر در پرداخت بهای برق نگران قطع برق می شوند و عملکرد سیستم قطع و وصل مشترکین بدهکار مطلوب می باشد، اعتماد کافی به محاسبات صورتحسابها در بین مشترکین وجود دارد،تعدد مالکین تعدادی از انشعابات مانع از پرداخت به موقع بهای برق می باشد زیرا بهای برق بایستی از اشخاص متعددی جمع آوری و سپس پرداخت شود. در این تحقیق صدور و توزیع قبض بنحویکه در اوایل هر ماه بدست مشتری برسد یکی از روشهایی شناخته شده که می تواند موجب وصول به موقع بهای برق شود.
محمد رضا سروش(۱۳۸۲) در پایان نامه خود به بررسی مشکلات مدیریت در وصول مطالبات مصرف برق و ارائه راهکارهای بهبود آن پرداخته و بخش عمده عدم وصول مطالبات شرکت را به دلیل عدم پرداخت به موقع آن از سوی مشترکین (بخش مشترکین دولتی و ارگان های نظامی و انتظامی) دانسته و همین امر موجب وقفه های طولانی مدت در امر وصول مطالبات شده است. تکرار مداوم پیگیری وصول مطالبات را باعث کاهش کارایی و اثر بخشی این معرفی کرده و این مسئله را اصلی عامل بوجود آمدن اثرات منفی در روحیه پرسنل و انگیزش آنها برشمرده است. در این پژوهش سعی شده است مشکلات اساسی از دیدگاه مدیریت سازمان در رابطه با وصول مطالبات ، به صورت سوالهای پژوهشی مطرح شود که این مشکلات عبارتند از : روش فعلی قرائت کنتور مشترکین، نحوه عملکرد بانک در وصول هزینه ها، وسعت استان و پراکندگی جمعیت و مشکلات وصول از ارگانهای دولتی و نظامی و مصارف صنعتی سنگین. براساس این سوالات پژوهشی، پرسشنامه ای تنظیم شده و در بین ۴۰ نفر از مدیران سازمان توزیع و نقطه نظرات ۳۵ نفر آنان جمع آوری گردید. با تجزیه و تحلیل نتایج نظرسنجی ، این نتیجه حاصل شد که ، عملکرد بانک در وصول هزینه ها مشکل چندانی را ایجاد نکرده ولی سه مورد دیگر، از عمده مشکلات مدیریت در وصول هزینه ها می باشد. در پایان پژوهش راه حلی ارائه شد که در صورت اجرا تمامی موارد مشکل زای مطروحه حل شده ، به نحوی که شرکت برق می تواند هزینه فروش انرژی را مانند تمام کالاهایی که به طور معمول به فروش می رسند ، قبل از مصرف آن دریافت نماید. بنابراین روش استفاده از کنتورهایی که از کارت اعتباری استفاده می کنند، برای این منظور پیشنهاد شد.