۰.۱
سایرکشورها
۷۸۳.۲
۵۸.۹
۷۸۲.۸
۶۸۵.۸
۶۶۱.۰
جمع کل
سال ۲۰۱۰ واحد : میلیارد بشکه BP ماهنامه آمار انرژی شرکت نفت ماخذ-
نمودار شماره سه ذخایر نفت اثبات شده در کشورهای خاورمیانه
شواهد و قرائن نشان می دهد در سالهای پیش رو همچنان امنیت انتقال نفت و امنیت موجودیت اسرائیل و حفظ بقای این دو منفعت اساسی آمریکا ، از شاخصهای اصلی سیاست خارجی این کشور در منطقه خاورمیانه خواهد بود . تاکید مکرر رهبران کاخ سفید بر لزوم حفظ امنیت اسرائیل به عنوان متحد اصلی ایالات متحده در منطقه و حضور گسترده نظامی آمریکا در خلیج فارس و عراق ، برای کنترل و سلطه بر اصلی ترین منبع تامین کننده نفت جهان از ده دهه پیش ، گواه این مدعاست . حتی گفته می شود که حمله به عراق در راستای حفظ سلطه بر منابع نفتی این کشور از یک سو و رفع تهدیدات امنیتی که متوجه اسرائیل بوده است از سوی دیگر می باشد . نقش لابی های یهودی در آمریکا در این حمله به ارتباط با دو مورد یاد شده بوده است . نتیجه آن که اگر در آینده نیز این دو منفعت اساسی آمریکا در منطقه با چالش بنیادی روبرو شود ، احتمال مداخله آشکار و حتی مداخله نظامی آمریکا دور از ذهن نمی باشد .
نیاز فزاینده به منابع نفتی با توجه به جایگاهی که نفت در اقتصاد جهانی و به ویژه در اقتصاد ایالات متحده دارد نقشی برجسته در سیاست خارجی آمریکا بخصوص در پیوند با خاورمیانه بازی می کند . جوزف نای[۲۲] از پژوهشگران برجسته در زمینه سیاست خارجی آمریکا چنین بیان می دارد : ” نفت به عنوان مورد استثنایی در میان مواد خام ، تا اندازه ای توجیه کننده جنگ ۱۹۹۱ خلیج فارس (آزاد سازی کویت) و ادامه یافتن حضور گسترده دریایی آمریکا در خلیج فارس و اشغال عراق بود .”
بنابر این امنیت ملی آمریکا در ارتباط تنگاتنگ با امنیت مناطق دارای ذخایر غنی نفتی همچون خلیج فارس و کشور عراق است و برای دست یابی و کنترل امنیت آن از ابزارهای مختلف استفاده کرده است و سیاستهای اقتصادی ،دفاعی و نظامی خود را در راستای نیل به این هدف قرارداده است . به نظر می رسد در میان کشورهای حاشیه خلیج فارس ، عراق تنها کشوری است که طی دهه های گذشته به دلیل تحریمهای اعمال شده و سیاستهای نادرست سردمداران این کشور ، اکتشاف و سرمایه گذاری در صنعت نفت این کشور را با مشکل مواجه نموده است و با رفع تحریم های نفتی و بازسازی صنعت نفت ، این کشور نقش بارزی در بازارهای جهانی نفت وانرژی ایفا خواهد نمود .
۹-۲ ) جایگاه عراق در استراتژی نفتی آمریکا
همانگونه که یاد شد ایالات متحده آمریکا مهمترین بازیگر در بازار نفت جهان به شمار می رود آمریکا با مصرف یک چهارم کل مصرف جهان (بیست میلیون بشکه در روز) بزرگترین مصرف کننده انرژی جهان است و بهمین دلیل برنامه هایی در جلوگیری از تسلط دشمنان بر منابع نفتی خلیج فارس و حفظ ثبات در تولید و انتقال و کنترل بهای نفت در بازار و تنوع بخشیدن به منابع عرضه نفت ، تقویت و ذخیره سازی آن را در استراتژی نفتی و منابع انرژی خود قرار داده است . از سوی دیگر استراتژی نفتی ایالات متحده امریکا به ویژه پس از فروپاشی اتحاد جماهیرشوروی ، در راستای نظام سلطه هرچه بیشتر بر منابع نفتی و کنترل مسیرهای انتقال آزاد انرژی به بازار های مصرف و به طور مستقیم کنترل اقتصاد جهان سرمایه داری بوده است . آنچه مسلم است عوامل و رویدادهای بوقوع پیوسته در جهان در تدوین استراتژی آفندی آمریکا بسیار موثر بوده است که مهمترین آنها را میتوان ، ائتلاف بین المللی برای خارج نمودن عراق از کویت ، فرونشاندن بحران بالکان ، حادثه ۱۱ سپتامبر و فروپاشی نظام کمونیستی شوروی و ….. در نظر گرفت که مسیر اعمال استراتژی نفتی آمریکا را هموار کرد .(میرترابی ، ۱۳۹۱ :۲۱۱)
ساختار هژمونی آمریکا که بر سیستمهای نظامی ، صنعتی ، اقتصادی و ژئوپلیتیک نفت و سرمایه داری و کنترل بازارهای جهانی نفت استوار است ، برآیند کنش میان عوامل و پدیده های یاد شده در نیم سده گذشته است . تحولات اجتماعی و فرهنگی واقع شده در آمریکا و نگاه جناح های جنگ گرا و محافظه کار باعث گردیده که هژمونی مسلط ژئوپلیتیکی ایالات متحده با محوریت سیاست گذاری امنیت انرژی شکل بگیرد . در این راستا آمریکا می کوشد با اثر گذاری بر میزان عرضه و کنترل بازارهای جهانی نفت در راستای اهداف استراتژیک خود، کنترل امنیت انرژی جهان را بعنوان اهرمی تاثیر گذار در دست بگیرد .
وابستگی نفتی آمریکا به واردات نفت از خاورمیانه در سال های اخیر رو به افزایش است بطوریکه در سال ۲۰۱۲ واردات نفت ایالات متحده به ۶/۱۱ میلیون بشکه در روز رسید و این رقم ۵۰% بالاتر از آمار مصرف در پنج سال گذشته بوده است و سهم دولت های خلیج فارس در کل واردات ایالات متحده در خلال چند سال گذشته بطور مداوم افزایش یافته است . برای ایالات متحده آمریکا با این وجود کاهش وابستگی به نفت خاورمیانه در اقتصاد فعلی مقدور نیست و از آنجا که عرضه کنندگان نفت ایالات متحده همگی از شرکتهای بزرگ نفتی بوده و در بازار های جهانی مشارکت دارند ، شوکهای خارجی قیمت نفت می تواند آسیب های جدی به آنها وارد نماید و باعث بالا رفتن قیمت نفت وانرژی در داخل این کشور گردد لذا امریکا در سالهای اخیر بدنبال بهبود کارآیی انرژی و بهینه سازی مصرف سوخت و انرژی است تا هم میزان مصرف را کنترل نماید و هم بتواند کارآیی انرژی را افزایش و مصرف کل انرژی را تقلیل دهد .
اگر چه جنگ آمریکا علیه عراق در ابتدا با هدف برکناری رژیم مستبد صدام حسین از حاکمیت عراق صورت گرفت ، اما شواهد آشکار و پنهان با ادامه اشغالگری آمریکا ، همگی دال بر اهمیت بیان نشده و پشت پرده واشنگتن دارد . چنین به نظر می رسد که حمله به عراق در چارچوب استراتژی ایالات متحده برای حل و فصل وابستگی رو به افزایش این کشور به نفت و تحت فشار قراردادن کشورهای وابسته به نفت ، مانند اعضای اوپک ، روسیه ، چین و اروپای غربی و…. باشد، شواهد نشان می دهد که با تسلط بر نفت عراق ، آمریکا می تواند به برتری دلار بر اقتصاد جهانی تداوم بخشیده و حاکمیت خود را تقویت نماید .
شاید بتوان مهمترین هدف آمریکا از حمله به عراق را در سلطه ی بر ذخایر غنی نفتی این کشور در قرن بیست و یکم قلمداد کرد ، این گمانه که بر مفروضاتی چند بنا شده است ما را با این واقعیت که حمله به عراق با هدف تسلط بر منابع نفتی این کشور صورت گرفته است رهنمون می نماید ، نخست اینکه جهان در قرن بیست و یکم گریزی از مصرف انرژی های فسیلی ندارد و یافتن جایگزین مناسبی برای انرژیهای فسیلی فعلا امکان پذیر نیست ثانیا” اینکه بزرگترین و مهم ترین منابع نفتی جهان در خاورمیانه و خلیج فارس ، دریای خزر ، آسیای مرکزی و قفقاز قرار دارد . سایر منابع یا در حال اتمام بوده و یا پایان یافته اند و یا هزینه های تولید در آنها به صرفه اقتصادی نداشته و یا اینکه چندان منابع غنی به شمار نمی آیند .
با عنایت به مفروضات یاد شده تسلط بر منابع غنی نفت خاورمیانه و خلیج فارس برای هر بازیگر بزرگ و ابر قدرت جهانی ، امری حیاتی است و کشور عراق در این منطقه ، ضعیف ترین عضو این حلقه می باشد و سلطه بر عراق می تواند راه را برای دسترسی به نفت خزر و آسیای مرکزی و قفقاز هموار نماید . عراق با داشتن ۱۴۴ میلیارد بشکه ذخایر نفتی اثبات شده پس از عربستان در مقام دوم است و هزینه استخراج نفت در این کشور بسیار پایین است ، حتی برخی بر این باوردند که عراق به علت تحریمهای اعمال شده سازمان ملل متحد پس از حمله این کشور به کویت نتوانسته است سرمایه گذاری لازم برای صنعت نفت خود و اکتشاف منابع جدید را به انجام برساند و چه بسا با کشف ذخایر جدید ، عراق به رتبه ای هم سنگ با عربستان دست یابد . ارزیابی مجدد حوزه های شناخته شده از طریق روش های پیشرفته ژئوفیزیکی که در خلال بیست و پنج سال گذشته حاصل شده ، می تواند منابع نفت این کشور ، علی الخصوص در صحرای غربی را ارتقا بخشد . مطابق اعلام وزرات انرژی آمریکا کل ذخایر کشف شده و کشف نشده عراق ممکن است به ۲۲۰ میلیارد بشکه نفت بالغ شود که این رقم عراق را به موقعیت کشور نخست نفتی جهان ، بعنی عربستان سعودی با ۲۶۰ میلیارد بشکه (بزرگترین ذخایر کشف شده ) نزدیک خواهد ساخت . روی هم رفته نفت عراق به خوبی می تواند با عربستان رقابت نماید ، با این حال ذخایر عراق کمتر از ذخایر عربستان است ، لیکن بر پایه آنچه بیان شد عراق پشتوانه مناسبی برای آمریکائیها و انگلیسیها است و اظهار نظرکاندولیزا رایس وزیر امورخارجه پیشین آمریکا موید این موضوع است که می گوید : ” لازم است خاطر نشان کرد که عراق ، تیمور شرقی یا کوزوو و یا افغانستان نیست و این کشور جایگاهی مهم در تامین انرژی جهان دارد و در سیاست خارجی آمریکا نقشی برجسته در پیوند امینت آمریکا و خلیج فارس بازی می کند .”
علاوه بر حجم ذخایر نفتی ، همانگونه که یاد شد هزینه پایین تولید نفت در عراق نیز اهمیت ویژه ای دارد و این مشخصه ها عراق را در جرگه چند تولید کننده بزرگ نفت جهان قرار می دهد . گرچه برای تحقق این منظور صنعت نفت عراق نیازمند بازسازی و همه انواع زمینه های صنعت نفت اعم از خدمات فنی ، تجهیزات ، آموزش و زیر ساختهای لازم می باشد . برای فهم اهمیت استراتژیک نفت عراق می توان از دو منظر اقتصادی و سیاسی موضوع را مورد مطالعه قرار داد .
۱-۹-۲) اهمیت نفت عراق از منظر اقتصادی
عراق دومین ذخایر نفت جهان را در اختیار دارد میزان ذخایر نفت عراق بالغ بر ۱۴۴ میلیارد بشکه تخمین زده شده است که شامل ۱۱% کل ذخایر جهان است . بسیاری از کارشناسان اعتقاد دارند که عراق می تواند مجموع ذخایر خود را تا دو برابر افزایش دهد و در حد ذخایر عربستان سعودی قرار گیرد زیرا طبق برآوردها ۸۰% حوزه های نفتی عراق کشف نشده اند و تا کنون فقط دو هزار چاه در عراق حفاری و استخراج شده است ، این در حالی است که از هر ده چاهی که در عراق حفر می شود هشت چاه به نفت می رسد ولی در عربستان از هر ده چاه فقط پنج چاه به نفت می رسد .
کیفیت نفت عراق عراق بالا بوده و استخراج آن بسیار ارزان است . در واقع عراق تولید کننده ارزان ترین نفت خام جهان با هزینه کمتر از یک دلار برای هر بشکه است . وضعیت جغرافیای سیاسی این کشور نیز به شکلی است که در صورت روی کار آمدن یک دولت مورد قبول جامعه جهانی و روابط خوب با همسایگان ، می تواند نفت تولید خود را علاوه بر خلیج فارس از طریق خطوط لوله از کشورهای ترکیه ، سوریه و اردن به طرف بازارهای جهانی ارسال نماید .
با عنایت به برآوردهای انجام شده منابع نفتی آمریکای شمالی و دریای شمال بین ده تا پانزده سال آینده پایان خواهد یافت و این در حالی است که در سال ۲۰۲۰ میزان انرژی در مقایسه با سال ۲۰۰۰ به اندازه ۵۷% افزایش خواهد یافت و نفت همچنان به عنوان مهم ترین منبع انرژی باقی خواهد ماند .آمارهای ارائه شده حاکی از آن است که نیاز روز افزون آمریکا و کشورهای توسعه یافته به نفت در حال رشد بوده و ایالات متحده مجبور خواهد بود که حدود ۶۰% از نفت مصرفی خود را از خارج تامین نمایند و همین موضوع سبب گردیده که طراحان سیاست خارجی در صدد سلطه بر جغرافیای انرژی جهان و ایجاد امینت استراتژیک برای خود باشند و مداخلات نظامی آمریکا در جهان و به ویژه در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس برای ایجاد امنیت انرژی در همین مقوله توجیه می شود .بنابر این دست یابی به نفت عراق برای آمریکا اهمیت حیاتی داشته و این کشور را در موقعیت سلطه کامل بر ژئوپلیتیک انرژی جهان قرار می دهد .
اهمیت روزافزون نفت عراق با چشم انداز سرمایه گذاری نفتی در این کشور به هم پیوند خورده است و آمریکا و انگلستان که تا سال ۱۹۷۳ در دو سوم تولید نفت عراق شریک بوده اند ، بدنبال بازگشت دوباره به صنعت نفت عراق پس از ملی شدن نفت در عراق هستند . عراق پس از ملی شدن نفت ، برای بهره برداری از منابع غنی نفتی خود با شرکتهای روسی و فرانسوی همکاری کرد و همین موضوع سبب شده است که شرکتهای نفتی آمریکایی و انگلیسی برای فعالیت در عراق برنامه های ویژه ای را تدارک ببینند . از مجموع پنج شرکت بزرگ نفتی جهان چهار کشور متعلق به آمریکا و انگلیس است و بزرگی منابع نفت عراق و چشم انداز آینده آن ، شرکتهای بزرگ نفتی آمریکا و انگلیس را برای بهره برداری از این منابع به تکاپو انداخته است . برخی از تحلیل گران سیاسی و اقتصادی بر این باورند که اعمال تحریمها و فشارهای زیادی که از جانب آمریکا و انگلیس بر علیه عراق تحمیل شد بدلیل جلوگیری از یکه تازی و سرمایه گذاری های کشورهای رقیب در نفت عراق بوده است و شرکتهای نفتی بزرگ آمریکایی و انگلیسی همچون اکسون ، شل ، بی پی و شورون همواره در پی دستیابی به فرصتهای سرمایه گذاری و بهره برداری از نفت عراق بوده اند .
۲-۹-۲ ) اهمیت نفت عراق از منظر اقتصاد سیاسی
دلیل عمده اهمیت نفت عراق برای آمریکا از منطر اقتصاد سیاسی ، موضوع نفت این کشور دربازار های انرژی و انتقال آن به آمریکاست ، که این مهم در دو سطح تحلیل خرد و کلان قابل بررسی است .
آمریکا پس از جنگ جهانی دوم همواره در خلیج فارس با اتخاذ دکترین سیاست دو ستونی کارتر سعی در ایجاد امنیت و ثبات در منطقه برای تحقق اهداف خود را داشته است و بعضا با حضور نظامی گسترده ، که هم اکنون نیز ادامه دارد موضوع امینت انرژی در خلیج فارس را دنبال نموده است و در این راستا همواره سعی نموده از رژیمهای طرفدار سیاست مداخله گرایانه خود حمایت کند و با رژیمهایی که به نوعی تهدید محسوب میشوند مقابله و به سرکوب آنها بپردازد .
ژنرال آنتونی زینی[۲۳] ، فرمانده ارشد سابق آمریکا در خلیج فارس و نماینده ویژه در مسائل منطقه در سخنرانی خود در سال ۱۹۹۹ در کنگره آمریکا اعلام کرد که : “منطقه خلیج فار س با ذخایر نفتی فوق العاده ای که دارد از دیر باز جزو منابع حیاتی آمریکا به شمار می رود و آمریکا باید به این منابع دسترسی آزاد داشته باشد .” بر این اساس می توان دسترسی آزاد را به معنای کنترل سیاسی و نظامی بر این منابع تفسیر نمود . جیمز ولسی[۲۴] ، رئیس سابق سازمان جاسوسی سیا نیز در مقاله خود در وال استریت ژورنال[۲۵] ، ضمن انتقاد شدید از وابستگی آمریکا به نفت خاورمیانه اظهار داشته است “آنها به جنگ ما آمده اند و از ما متنفرند آنها قدرت خود را از نفت می گیرند و ما باید با شمشیر آنها را بکشیم“.
۲- با نگاه به جغرافیای انرژی منطقه و نقش عربستان در این زمینه در چارچوب سطح تحلیل خرد ، می توان چنین بیان کرده که با وجود نقش بلا منازع عربستان در تامین انرژی و ارتباط عملیات تروریستی ۱۱ سپتامبر که به رهبری بن لادن که یک شهروند عربستانی بود ، افکار عمومی و دیدگاه بخشی از حاکمیت آمریکا نسبت به رفتارهای عربستان به شدت منفی گردیده است و ادبیات ضد عربستانی در آمریکا در حال شکل گیری است و حتی گروهی از مشاوران پنتاگون در گزارشی خواستار بر کناری حکام عربستان شده اند . عربستان با مخالفت حمله آمریکا به عراق و عدم واگذاری پایگاه های هوایی خود برای حمله به عراق ، این اندیشه را در ذهن تحلیل گران پنتاگون پروراند که اشغال عراق و روی کار آمدن یک رژیم دموکرات طرفدار غرب در این کشور باعث خواهد گردید که وابستگی به نفت عربستان کمتر شده و آمریکا بتواند به بهانه حمایت از تروریسم و افراطی گری و بنیاد گرایی مذهبی ، عربستان را تحت فشار قرار دهد . حتی بعضی از تحلیل گران تندرو اعتقاد دارند که کنترل منابع نفتی عراق به آمریکا فرصت می دهد که به حکومت بنیاد گرای سعودی پایان داده و برای تسلط بر چاه های نفت برنامه ریزی کند .
۳ - دلیل دیگر اهمیت نفت عراق برای آمریکا آن است که واشنگتن از نفت عراق به عنوان یک ابزار چانه زنی برای کسب حمایت و جلب نظر متحدان خود استفاده نماید ، هر سه کشور فرانسه ، روسیه و چین که از اعضای دایمی شورای امنیت با حق وتو در سازمان ملل متحد هستند ، با حمله آمریکا به عراق مخالف بودند و این سه کشور دارای شرکتهای بزرگ نفتی هستند که قبل از حمله به عراق ، در آن کشور سابقه همکاری گسترده در صنعت نفت داشته اند . امروزه با اعمال نفوذ آمریکا ، انتظار می رود که الگوی توسعه عراق به طور اصولی تغییر یابد و عراق مثل سایر کشورها برای توسعه سرمایه داری و مسایلی همچون خصوص سازی اهمیت قایل شود و از برقراری دموکراسی و حاکمیت قانون حمایت کند . با افزایش نفوذ آمریکا در عراق راه برای ورود سرمایه گذاری آمریکایی در این کشور هموار خواهد شد و عراق دیگر نمی تواند از افزایش قیمت نفت حمایت کند و شرکتهای آمریکایی در عراق حضور فعالی خواهند داشت و از این طریق سود کلانی برای خود در آینده نزدیک حاصل خواهند کرد . آمریکا از لحاظ نظامی هم در موقعیت مناسب تری قرار گرفته است ، زیرا می تواند از عراق برای ارسال نیرو و تجهیزات نظامی به نقاط مورد نظر خود استفاده کند و در این کشور حتی پایگاه نظامی احداث کند . در این صورت آمریکا ضمن استفاده از پایگاه های نظامی خود در ترکیه و عربستان سعودی ، راحت تر و با توان بالاتر از گذشته می تواند نیروهای نظامی خود را در خاورمیانه مستقر نماید .
آمریکا با دستیابی به ذخایر نفت عراق ، دیگر راه طولانی برای یک امپراطوری جهانی نفتی پیش رو نخواهد داشت ، چرا که اقتصاد امریکا با منابع انرژی وارداتی می چرخد . پس حافظان منافع امریکا سعی دارند با ایجاد تاسیسات و پایگاه های نظامی در اطراف نقاط نفت خیز ، این مناطق را به نوعی تحت کنترل خود درآورند .
آمریکا وابستگی زیادی به نفت و منابع انرژی دارد . مصرف روزانه بیش از بیست میلیون بشکه نفت در این کشور ، وضعیت آمریکا را بسیار آسیب پذیر کرده است و همین طور دولتمردان آن را در اتخاذ سیاست مناسب در ارتباط با مسائل جهانی بسیار محتاط نموده است و به نظر می رسد عراق بهترین گزینه برای سیاستهای اقتصادی ایالات متحده در آینده نه چندان دور خواهد بود .
۱۰-۲) استراتژی قدرت های بزرگ برای تسلط بر منابع نفت
از منظر تاریخی قدرت های بزرگ همواره بدنبال تسلط بر منابع غنی نفتی بوده و این هدف استراتژیک را دنبال می نمایند از این رو میل ایالات متحده به تسلط بر ذخایر استراتژیک نفت ، با موقعیت کنونی تنها قدرت هژمون ارتباط پیدا نموده و راهبرد آمریکا در عراق معنی و مفهوم پیدا می کند .
از ابتدای قرن بیستم و در نتیجه انقلاب تکنولوژیک در ایالات متحده و دیگر نقاط جهان ، نیاز صنعت به منبع انرژی و نفت با رشد روز افزون مواجه گردیده است و همین عامل اهمیت نظامی و اقتصادی ویژه ای به نفت بخشیده است . بهمین دلیل عراق از زمان جنگ جهانی اول تا کنون مرکز ثقل تلاش قدرت های بزرگ برای تسلط بر منابع غنی نفتی این کشور بوده است (۲۰۰۲،Paul). بریتانیا نیز از چند قرن قبل در منطقه بین النهرین علایق و منافع تاریخی داشته است و نمایندگی های سیاسی اش از سال ۱۸۷۲ در این منطقه و خلیج فارس مستقر شده اند (۲۰۰۴،Chapman&Khanna).در جریان جنگ جهانی اول بریتانیا بعنوان قدرت هژمون و قدرت امپریالیست محسوب می گردید و با در دست داشتن منابع نفتی ایران مایل بود بر منابع احتمالی نفت در منطقه بین النهرین ، عراق کنونی که تحت کنترل امپراطوری عثمانی قرارداشت ، را نیز در اختیار بگیرد . پس از جنگ جهانی اول کنترل منابع نفتی بین النهرین ، به منشاء اختلافی بزرگ بین بریتانیا و فرانسه و ایالات متحده آمریکا تبدیل شد ، چرا که این قدرت ها نفت را منبعی استراتژیک می دانستند و برای آن اهمیت ویژه ای قائل بودند . به همین جهت آمریکا موافقت نامه سان رومئو (San Romeo Agreement ) را که در سال ۱۹۲۰ امضاء شد و در نهایت اختلاف فرانسه و انگلستان را حل و فصل کرد را بشدت محکوم نمود و با انتشار یادداشتی به رسمیت شناختن منافع ایالات متحده آمریکا را خواستار شد و در پی این فشار ، بریتانیا ناچار شد در نفت بین النهرین ، سهم منصفانه ای برای آمریکا در نظر بگیرد . این وقایع به سالهای قبل از ۱۹۲۷ بر می گردد ، زمانی که شرکت های نفتی انگلیسی در عراق به نفت رسیده و منابع نفتی این کشور را کشف کردند . در نهایت در سال ۱۹۲۸ طرف های درگیر با امضای موافقت نامه “خط سرخ “[۲۶] سهم خود را نه تنها از نفت عراق بلکه در دیگر مناطق بالقوه نفت خیز خاورمیانه تعیین کردند . بعدها پس از جنگ جهانی دوم ، بر اساس ارزیابی صورت گرفته توسط وزارت خارجه آمریکا ، نفت خاورمیانه به منزله منبع قدرت و استراتژی و یکی از بزرگترین غنایم مادی جهان و احتمالا مهم ترین غنیمت اقتصادی در حوزه سرمایه گذاری خارجی معرفی شد (۲۰۰۳،Wysham Vallette&Kretzman). بررسی دقیق در باره تکامل نظم نفتی بین المللی در طول قرن بیستم نشان می دهد که چگونه ایالات متحده به تدریج کنترل منابع بین المللی نفت را در اختیار گرفت ، کنترل مهم ترین منابع نفت خاورمیانه بین سالهای ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۹ به مقدار قابل توجهی افزایش یافت ( در حدود ۱۶% ) و این در حالی بود که منابع نفتی جهان خارج از حوزه دو قدرت شرق و غرب به میزان ۵۳% در سال ۱۹۵۳ بود (۱۹۸۸،Gill&Low).
پس از دهه شصت کشورهای عضو اوپک که درآمدهای سرشاری از نفت بدست می آوردند با کسب دانش و مهارت های نوین ، استیلای قدرت های بزرگ و غربی بر منابع نفتی خود را به چالش کشیدند و ایالات متحده اعتماد به نفس ناشی از این قدرت را که در جریان تحریم های نفتی اعراب در سال ۱۹۷۳ آشکار شد ، تهدیدی علیه امنیت انرژی و کنترل منابع نفتی تلقی کرد و این امر باعث شد تا ایالات متحده سیاست هایش را در منطقه خاورمیانه دوباره مورد ارزیابی قرار دهد و این ارزیابی با تائید بر امنیت انرژی و در بر گیرنده کنترل استراتژیک بیش از پیش بر منابع نفتی بود .
۱۱-۲) استراتژی شرکت های نفتی چند ملیتی و نقش لابی گری آنها
رهبران سیاسی و طراحان سیاست خارجی آمریکا علی الخصوص در دوره های اجرایی و بخش انرژی همواره با یک گردش دوره ای روبرو بوده اند ، بطور مثال در گذشته نزدیک جورج شولتز (وزیر امور خارجه) وکسپار وینبرگر (وزیر دفاع) در دولت ریگان را می توان نام برد که هردو در شرکت بچتل ( Bethtel ) ، یک شرکت نفتی چند ملیتی است مشغول به کار بودند . همچنین دونالد رامسفلد[۲۷] ، وزیر دفاع پیشین و فرستاده ویژه ریگان به خاورمیانه تا سال ۱۹۸۳ به عنوان مقام ارشد اجرایی شرکت سرل فعالیت می کرد . بزرگترین مقام های تصمیم گیرنده اجرایی در دولت جورج بوش با شرکت های چند ملیتی انرژی آمریکا مرتبط بوده اند . کاندولیزا رایس[۲۸] سابقه طولانی در صنعت نفت داشت ، وی از سال ۱۹۹۱ مدیر کمپانی شورون (Chevron) بود و دیگ چنی معاون جورج بوش از سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۰ مدیر شرکت هالیبرتون (Holliburton) دیگر غول انرژی آمریکا بود (۱۲March،۲۰۰۳،Guardian) . هالیبرتون یکی از ۵۰۰ شرکت ثروتمند آمریکا است . این شرکت با بیش از ۸۵۰۰۰ نفر پرسنل در یکصد کشور جهان فعالیت نفتی دارد(۲۰۰۵،Rutledge) .این شرکت در زمانی که دیگ چنی ریاست آن را بر عهده داشت کمک های مالی خود را به نامزدهای جمهوریخواه تا سقف ۲/۱ میلیون دلار افزایش داد (۱۲March،۲۰۰۳،Guardian). از طرف دیگر شرکت بچتل از بزرگترین شرکت هایی است که از صنعت ساخت و ساز حمایت مالی می کند ، لذا انتصاب ریلی بچتلی [۲۹]در مقام مشاور بوش در شورای صادرات در مارس ۲۰۰۳ به منظور بازاریابی برای شرکت های آمریکایی در خارج از این کشور ، آن هم در زمان حمله و اشغال عراق را نمی توان اتفاقی تلقی کرد . در همین چارچوب لابی نفت به منزله نیروی محرک ، پشت جریان حمله ایالات متحده به عراق قرار گرفت تا نخست موقعیت و نفوذ سابق خود را در عراق باز یابد و موقعیتی که پس از ملی شدن صنعت نفت عراق (IPC شرکت نفت عراق)در سال ۱۹۷۲ از دست داده بود ، باز ستاند . جنگ ۱۹۹۱ خلیج فارس (حمله و اشغال کویت توسط عراق) به منزله پایان آرزوهای کمپانی های نفتی بود چرا که پس از جنگ ایالات متحده عراق را بعنوان دشمن معرفی کرد و به همین دلیل بر اساس قوانین ایالات متحده شرکت های آمریکایی از انجام هر نوع تجارت در عراق منع شدند . در طول همین دوره شرکت های چند ملیتی اروپایی ، روسی و حتی ژاپنی در صنعت نفت عراق تجارت سود آوری داشتند .این وضعیت برای شرکت های نفتی آمریکا نگران کننده بود ، زیرا بیشتر ، از راه انجام عملیات در صنعت نفت عراق تجارت سود آوری در صنعت نفت عراق سود هنگفتی به دست می آورند ، بهمین دلیل لابی های نفتی در اوج سرخوردگی فشارخود را بر دولت ایالات متحده افزایش دادند تا به عراق حمله کند و منابع نفتی این کشور را تحت کنترل خود در آورد ، منابعی که در طول دهه ۸۰ نتوانسته بودند از راه های صلح آمیز به آن دست یابند .
اینکه چرا شرکت های نفتی در سرتاسر جهان خواهان حضور در عراق هستند ؟ مبین این واقعیت است که بر اساس آمار آژانس بین المللی انرژی ذخایر اثبات شده نفت عراق ۱۴۴ میلیارد بشکه برآورد شده است ، با این وجود عراق ۱۱% از کل ذخایر نفت جهان و ۱۳% از کل ذخایر نفت کشورهای اوپک را در اختیار دارد و بعد از عربستان سعودی دومین کشور دارنده منابع نفت جهان است . نخستین چاه نفت عراق در ۱۵ اکتبر سال ۱۹۷۲ در باباگورگور در محلی بنام دیاره واقع در منطقه کرکوک فوران کرد و به این ترتیب عراق پای به دنیای نفت گذاشت .
عراق از جمله کشورهای معدود تولید کننده نفت و گاز جهان به شمار می رود که قابلیت بالقوه برای افزایش اکتشاف و و ذخایر اثبات شده بیشتری را برای خود داراست . علاوه بر این عراق با قرار گرفتن در قلب خاورمیانه به لحاظ موقعیت ژئواکونومیک و ژئوپلیتیک ، در سیاست بین الملل جایگاه ویژه ای دارد(یوسفی ،۱۳۸۴،ص ۲۳) . شرکت های چند ملیتی علاقمند سرمایه گذاری در نفت عراق هستند و مطابق ارزیابی ها ۸۰ % از حوزه های نفتی عراق کشف نشده اند و تاکنون تنها دوهزار حلقه چاه نفت در عراق در مرحله حفاری و استخراج قرارگرفته است ، ویژگی برجسته عراق در این است که از هر ده چاه حفر شده هشت چاه به نفت رسیده است ، در حالیکه در عربستان از هر ده چاه حفرشده تنها پنج چاه به نفت می رسد . نفت عراق کیفیت بسیار بالایی داشته و استخراج آن نیز بسیار ارزان است . این کشور تولیدکننده ارزان ترین نفت خام جهان با قیمت کمتر از یک دلار برای هر بشکه است(طباطبایی ،۱۳۸۱ ،ص ۲). این محاسن و مزیت ها نشانگر نرخ سود بالا و درآمد سرشار برای کمپانی های نفتی است و بیهوده نیست که شرکت های آمریکایی تلاش مضاعفی را برای تحت کنترل در آوردن نفت عراق با اتکاء به هر نوع سیاستی ، چه نظامی و چه دیپلماتیک را در برنامه کار خود قرارداده اند .
۱۲-۲) اهداف استراتژیک آمریکا در عراق