در حقیقت، انتخاب صیغۀ مناسب به اعتبار شخص برای فعل که بر وضع فاعل دلالت میکند؛ از ضروریات کاربرد صحیح فعل است. برای مثال، در جملۀ «کاهش بارندگی در سال گذشته در کمبودِ منابع آبهای زیرزمینی بی تأثیر نیست»، فعل با توجه به بافت جمله با صیغۀ مناسبی به کار نرفته است؛ لذا «نبوده است» فعل مناسب برای این جمله است. به گفتۀ سمیعی گاهی فاعل فعل نابهجا تغییر داده میشود و به تبع آن، فعل در شخص دیگری به کار میرود، برای مثال:
* یکی از دلایل علاقۀ من به موسیقی کلاسیک این است که شما با شنیدن آن، احساس راحتی میکنید.
درست: یکی از دلایل علاقۀ من به موسیقی کلاسیک این است که با شنیدن آن احساس راحتی میکنم (سمیعی، ۱۳۸۵: ۱۶۴).
در اینجا میتوان گفت، افعال باید در صیغه و سایر جنبه ها با فاعل هماهنگ باشند و صیغۀ افعال به قاعدۀ زبان مبدأ در ترجمه به کار رود.
افزون بر شخص، توجه به جنبۀ دیگر فعل؛ یعنی زمان در کاربرد صحیح فعل اهمیت بسیاری دارد؛ جنبۀ زمان بر وقت وقوع عمل فعل دلالت میکند. برای مثال، در جملۀ «زهرا دیروز به مدرسه خواهد رفت»؛ فعل جمله با توجه به قید «دیروز» باید بر زمان گذشته دلالت کند؛ حال آنکه فعل «خواهد رفت» زمان آینده را میرساند و باید اصلاح شود. یکی دیگر از جنبه های فعل، وجه فعل است که بر وقوع یا لاوقوع عمل به شکل اخبار یا احتمال و امر دلالت میکند.
شاهری لنگرودی معتقد است هرگاه پس از فعلهایی چون امیدواربودن و عهدکردن جملۀ پیرو بیاید، فعل آن جمله باید بر وجه التزامی باشد نه اخباری؛ برای مثال، عهد کرد که این کار را بکند (نه میکند) (شاهری لنگرودی، ۱۳۸۲: ۲۹۶).
به این ترتیب، لازم است در جملههایی که بر امر، نهی، استفهام، احتمال، دعا، تمنی و شرط و … دلالت میکند، از وجه انشایی استفاده کرد و در جملههایی که احتمال صدق و کذب در آن میرود، وجه اخباری به کار رود که از واقع شدن و نشدن فعل خبر میدهد.
گفتنی است که در هر جملهای باید زمان و وجه افعال هماهنگ باشند. برای مثال، در جملۀ «در این هنگام او با مشکلات مبارزه میکند و راهش را ادامه داد، چون زمان فعل جملۀ اول مضارع است، زمان فعل جملۀ دوم نیز باید مضارع باشد نه ماضی» (ذوالفقاری، ۱۳۹۰: ۲۴۵).
۸ـ ۱ـ ۱. کاربرد فعل در معنی اصلی خود
در زبان فارسی امروز، گاهی در جمله فعلهایی به کار میرود که خلاف معنی اصلی آن است که به گفتۀ نیکوبخت، این کاربرد افعال در غیر معنی اصلی، گاه نتیجۀ گرتهبرداری غلط است که موجب ابهام و در نهایت غلط بودن جمله میشود (نیکوبخت، ۱۳۸۹: ۷۵).
برای مثال، ما این قانون را پیاده میکنیم.
درست: ما این قانون را اجرا میکنیم.
در جملۀ مذکور، فعل «پیاده کردن» در معنی اصلی خود به کار نرفته است. به راستی، با وجود فعل «اجرا کردن» در زبان فارسی، ضرورتی برای استعمال فعل «پیاده کردن» در غیر معنای اصلی وجود ندارد.
یا در مثال: تیم میرود که مقام اول را به دست آورد. «میرود» در جملۀ مذکور از بن «رفتن» تشکیل شده است و معنای «به زودی و …» نمیدهد. بنابراین، بهتر است بگوییم، تیم به زودی مقام اول را به دست میآورد.
گاهی در برخی متون دیده میشود که معنای یک فعل برای کاربردهای مختلف استفاده میشود و نامناسب و نابهجاست (ذوالفقاری، ۱۳۹۰: ۲۴۷).
برای مثال: در جملۀ «اگر تیم حریف بتواند نتیجۀ مساوی را داشته باشد، به مقام سوم میرسد»، به اشتباه فعل «داشته باشد» به جای «حفظ کند» آمده است.
لذا، لازم است فعل را در معنی اصلی خود به کار ببریم و از به کار بردن آن در معناهای دیگر بپرهیزیم.
۹ـ ۱ـ ۱. فعلهای بازدارنده
فعلهایی هستند که بر منع و نهی و پرهیز و تحذیر دلالت میکنند. این افعال هرگاه در جملۀ پایه واقع شوند، فعل جملۀ پیرو باید بر وجه التزامی مثبت باشد، نه بر وجه اخباری منفی. این نوع فعلها عبارتند از: مانع شدن، منع کردن، نهی کردن، غدغن کردن، برحذر داشتن، جلوگیری کردن، بازداشتن، خودداری کردن، احتراز کردن، ابا داشتن، امتناع کردن، استنکاف کردن (شاهری لنگرودی، ۱۳۸۲: ۲۹۵).
برای مثال، او ما را منع کرد که در این پروژه دخالت نکنیم.
برای اصلاح این جمله دو راه وجود دارد:
-
- حذف فعل بازدارنده از جملۀ پایه؛
-
- مثبت کردن فعل جملۀ پیرو.
درست: او را منع کرد که در پروژه دخالت کنیم.
یا او از ما خواست که در این پروژه دخالت نکنیم.
در مجموع، میتوان گفت که شناخت قواعد مربوط به مقوله های مذکور در کاربرد صحیح فعل در ویرایش متون مختلف بسیار راهگشاست و برای داشتن جملهای ساده، قابل فهم و بدون اشکال باید فعل مناسبی با زمان، وجه و شخص صحیح در جمله به کار برد.
۲-۱. اسم
اسم کلمهای است که برای تعیین کردن و نامیدن امور به کار میرود؛ این کلمه نقشهای متعددی از جمله، مسندالیه، مفعول، متمم و منادا را در جمله بر عهده میگیرد که اقسام گوناگونی نیز دارد. توجه به این مقوله در ویرایش زبانی اهمیت بسیاری دارد؛ چرا که شناخت هر یک از اجزای جمله به منظور به کار بردن صحیح آن حائز اهمیت است. اسم ویژگیهای خاصی دارد و افزون بر پذیرفتن نقشهای مختلف، میتوان آن را جمع بست، به آن یای وحدت افزود و آن را مصغر کرد. همچنین، میتوان پسوندهایی چون پسوند جمع و نکره به آن افزود. این ویژگیها و خصوصیات صوری از دیگر نشانه های لفظی اسم است که استعمال هر کدام باید مطابق قواعد دستور زبان فارسی باشد. گاهی خطاهایی در کاربرد این مقولۀ مهم؛ یعنی اسم دیده میشود که مؤلفان و ویراستاران باید به آن دقت کنند.
مهمترین مقوله های مطرح اسم در ویرایش زبانی
* اقسام اسم و نکات ویرایش آن؛
* جمع بستن اسامی؛
* عربی در فارسی؛
* جمع مکسر؛
* کاربرد کلمههای تنویندار؛
* تتابع اضافات؛
* استعمال همزه در کلمههای مختوم به الف؛
* تکرار واژه و پیدر پی آوردن کلمات هممعنی در جمله.
۱ـ ۲ـ ۱. نکات ویرایشی پیرامون نشانه های لفظی اسم
در فصل دوم نشانههایی را برای اسم برشمردیم که در کنار هسته قرار میگیرند. این نشانه ها یا همان وابستههای اسمی به دو نوع وابستۀ پیشین و وابستۀ پسین تقسیم میشوند. این وابستهها با رعایت قواعد مشخصی در کنار هسته، گروه اسمی را تشکیل میدهند؛ لذا رعایت نکاتی ضرورتی است؛ این نکات عبارتند از:
-
- هرگاه یکی از وابستههای اشارهای؛ مانند «این»، «آن»، «همین»، «همان» و … در یک گروه اسمی قرار گرفتند، باید از به کار بردن عناصر دیگر اشارهای پرهیز کرد؛ برای مثال، نمیتوان گفت: این فلان مرد هنرمند است.
* «در یک گروه اسمی واحد، هیچ عنصری، قبل از وابستههای اشارهای قرار نمیگیرد» (شاهری لنگرودی، ۱۳۸۲: ۲۳۲).
-
- وابستههای شمارگر به تنهایی به کار نمیرود و همیشه به همراه وابستههای عددی و اشارهای میآید. وابستههای شمارگر عبارت است: قبضه، کیلو، دسته، رده، مقدار و …؛
برای مثال: نمیتوان گفت: جلد کتاب خریدم؛ بلکه باید گفت ۲ جلد کتاب خریدم (همان: ۲۳۳).
-
- یکی از نشانه های دیگر اسم، مرجع ضمیر شدن است. مؤلفان باید به گونهای از ضمایر در گروه اسمی استفاده کنند که موجب ابهام در جمله نشود. به عبارتی، گاهی لازم است، به منظور ابهامزدایی به جای ضمیر از همان اسم استفاده کرد.