به عبارتی با افزایش نمرات زنان در مقیاس طلاق عاطفی ناسازگاری روانی آنان نیز افزایش مییابد.درخصوص تأثیر طلاق رسمی بر سازگاری زنان نیز تحقیقات متعددی صورت گرفته است. به عنوان مثال، عزتنفس پایین بهطور مکرّر به عنوان شاخص ناسازگاری پس از طلاق به تأیید رسیده است.
لورنز[۹۳] و همکاران (۲۰۰۶) با مطالعه آثار کوتاهمدت و بلندمدت طلاق بر زنان به این نتیجه رسیدند که زنان مطلقه نسبت به زنان متأهل به طور معناداری در سالهای اول بعد از طلاق سطوح بالاتری از فشار روانی و در یک دهه بعد سطوح بالاتری از بیماری را نشان میدهند.
در همین راستا، حسینیان(۱۳۸۲) نیز دریافت که زنان مطلقه از سلامت روان پایینتری برخوردارند.
درخصوص پایین بودن سازگاری زنان پس از طلاق رسمی به علل مختلفی میتوان اشاره کرد.به عنوان مثال، احساس فقدان و ترس از تنهایی، احساسی است که زنان مطلقه بیشتر از مردان ابراز میکنند. این احساسهای منفی موجب میشود بسیاری از زنان پس از جدایی به ناراحتیهای جسمی و روحی دچار شوند. علاوه بر این، کمبود معاشرت و تفریح به سبب مسائل شهرنشینی در کلانشهرها به مشکلات روانی زنان افزوده است (فرجاد، ۱۳۷۲).
مذموم بودن طلاق در فرهنگ ایرانی منجر به تنگ شدن روابط اجتماعی زن مطلقه میشود؛ بدین ترتیب ارزشهای حاکم بر جامعه بیش از مشخصات فردی بر مشکلات زنان مطلقه میافزاید.از سوی دیگر، روحیه جامعه ایرانی به گونهای است که شخصیت زن را در چارچوب خانواده میبیند؛ لذا با شکستن این کانون، شخصیت و هویت خانوادگی زن دستخوش اختلال میشود (ادیب، ۱۳۷۴).
احساس حقارت بیشتر توسط زنان در مسئله طلاق، به دوگانگی موقعیت اجتماعی و اقتصادی زن و مرد در جامعه ایرانی بازمیگردد (اورعی، ۱۳۷۶). در جامعه ایرانی، زنان مطلقه عمدتاً در تهیه مسکن و مکانی برای زندگی با مشکل روبرو هستند (فرجاد، ۱۳۷۲).در واقع، وضعیت پس از طلاق در جامعه ایرانی، روندی از محدودیتهای گوناگون، طرد اجتماعی، اختلال در مناسبات اجتماعی، عدم ارتباط با محیط بیرونی، فقدان همدل و همراز و نداشتن محل زندگی مستقل میباشد. در چنین جامعهای، طلاق شرایطی را ایجاد میکند که منجر به از دست دادن حمایت اجتماعی خانواده از فرد مطلقه، کاهش نفوذ اجتماعی وی و حتی گاهی تضعیف موقعیتها و فرصتهای اجتماعی فرد میشود؛ هرچند امروزه زنان مطلقه تحصیلات بالاتری داشته و میتوانند شغلی داشته باشند؛ با این حال، همچنان احساسات منفی و فشارهای زیادی را متحمل میشوند که مجموع این عوامل منجر به کاهش سازگاری آنان میشود و پیامدهای عاطفی و روانی بسیاری را به آنان تحمیل میکند.
به نظر میرسد برخی پیامدهای طلاق در جامعهی امروز ایران نه بر وضعیت جامعه غربی قابل انطباق است و نه بر جامعهی سنتی. در جامعهی غربی به دلیل آنکه طلاق، به لحاظ فرهنگی، امری پذیرفته شده است، فرزندان و همسران طلاق با فشار روانی کمتری مواجه میشوند. از سوی دیگر، به دلیل آنکه ازدواج مجدد زنان و مردان مطلقه امری رایج است، احتمال اینکه طلاق به تکزیستی و تنهایی زنان منجر شود، کاهش مییابد.
در جامعه سنتی نیز پیوندهای خویشاوندی قومی، ضمانتی برای برخی حمایتها از زنان پس از طلاق فراهم میآورد که در جامعهی کنونی چنین تضمینهایی فراهم نیست؛ در واقع در جامعه کنونی ایران واقعیت زندگی زنان مطلقه در زیر انبوهی از شعارهای حمایت از زنان و رویه ها و قوانین مشکلزا نادیده گرفته میشود (دهقان، ۱۳۸۰).
درخصوص پیامدهای طلاق عاطفی نیز بررسیها نشان میدهد میزان و نوع فشارها و مشکلات روحی حاصل از طلاق عاطفی، در زندگی زنان متفاوت بوده است و در برخی خانوادهها پیامدهای شدیدتری تجربه شده داست. علاوه بر این، در مواردی پیامدها برای زن شدید و برای فرزندان خفیف بوده است و بالعکس در برخی موارد، پیامدها برای زن خفیف و برای فرزندان شدید بوده است (باستانی، ۱۳۹۰).
در تحقیق باستانی (۱۳۹۰) همه زنان شرکتکننده در پژوهش که طلاق عاطفی را تجربه کرده بودند با مشکلات عاطفی مختلف مواجه شده بودند. بیانگیزگی، بیحوصلگی، افسردگی و احساس حقارت از مشکلاتی بود که اکثریت قریب به اتفاق زنان مورد مطالعه از آن رنج میبردند.
به نظر میرسد سردی حاکم بر رابطه زن و شوهر درگیر در طلاق عاطفی، بیمهری، بیگانگی، کم شدن انرژی مثبت در خانواده، فاصله روحی و جسمی، بیعلاقگی، مشکلات و تعارضات حل نشده و عدم رد و بدل شدن عواطف مثبت زمینه و بستری فراهم میکند که منجر به مشکلات سازگاری این زنان میشود.
یافتههای تحقیق حاضر نشان میدهد چه زنان درگیر طلاق عاطفی باشند، چه طلاق رسمی تفاوتی در میزان سازگاری آنان در حوزههای مختلف خانوادگی، شغلی، تندرستی، اجتماعی و عاطفی وجود ندارد. این یافتهها حاکی از آن است که ادامه دادن به رابطهی سرد و عاری از شور و اشتیاق و عواطف مثبت، صرفاً به دلایلی نظیر مشکلات اجتماعی یا وجود فرزندان یا عدم استقلال مالی به زنان درگیر در این نوع روابط آسیب زیادی وارد میکند و سازگاری آنان را به سطحی همتراز زنان مطلقه که خود آنها نیز به دلیل درگیر شدن در مسائل و مشکلاتی که این نوع زنان در جامعه ایرانی با آن روبرو هستند، میرساند. این یافتهها با تحقیقاتی (نظیر کویی[۹۴] و همکاران، ۱۹۹۳) که نشان میدهند تعارضات و تنشهای زناشویی مخرب عمدهترین عوامل خطرساز برای آسیبهای روانی و کارکرد نامطلوب است، همخوان میباشد.
۵-۴- تفسیر یافتههای مربوط به سؤال دوم پژوهش
پرسش دوم پژوهش، بررسی تفاوت کودکان ۱۲-۱۰ ساله خانوادههای درگیر طلاق عاطفی، طلاق رسمی را مدنظر دارد و به دنبال پاسخ به این سؤال است که زندگی در کدام نوع خانواده، پیامدهای منفی بیشتری برای کودکان به بار میرود. یافتههای جدول ۴-۱ و ۴-۵ به وضوح نشان میدهد، کودکان ساکن در خانوادههای درگیر در طلاق عاطفی افسردگی، استرس و پرخاشگری بیشتری تجربه میکنند. این تفاوتها در متغیر پرخاشگری ( ) و استرس ( ) بارزتر بود تا متغیر افسردگی ( ).
جهت بررسی بیشتر تفاوتهای دو گروه در سازگاری فرزندانشان، فراونی و درصد شدت علائم افسردگی، اضطراب و استرس کودکان هر دو گروه بررسی شد که نشان داد ۵/۷۶ درصد از جمعیت کودکان خانواده های دچار طلاق عاطفی دچار اضطراب شدید تا بسیار شدید هستند؛ در حالیکه این رقم برای کودکان خانواده های طلاق رسمی ۴۸ درصد می باشد. در متغیر استرس نیز همین الگو با وخامت بیشتری دیده می شود؛ بدین ترتیب که درحالی که هیچکدام از کودکان گروه طلاق رسمی استرس شدید یا بسیار شدید گزارش نکرده اند، ۴/۲۹ کودکان خانواده دچار طلاق عاطفی درگیر استرس شدید تا بسیار شدید هستند. در متغیر افسردگی این تفاوتها کمتر می باشد (۱/۴۱ درصد در مقابل ۴۰ درصد).
این تبیین همسو با سایر تحقیقات انجام شده می باشد؛ به عنوان مثال نلسون و ایزرئیل[۹۵] (۱۳۷۹)عنوان کردند یکی از راه های عمده ای که ناسازگاری والدین با یکدیگر می تواند تاثیرات منفی روی کودک بگذارد، ارتباط ناکافی آنان با کودک است. با وجود این جدایی و ارتباط ناکافی الزاما موجب اختلال در رفتار نخواهد شد. رویدادهای خوشایند در محیط منزل، یا حضور گرم پدر یا مادر در خانه می تواند از پیامدهای منفی جدایی بکاهد. این مساله ضعف مهارتهای اجتماعی را برای کودک به همراه می آورد. ومی توان گفت که درگیری های والدین در طلاق عاطفی بیشتر موجب ناسازگاری کودک می شود تا خود جدایی و طلاق رسمی. در واقع جوی که در خانواده حاکم است اثر تعیین کننده ای بر سلامت روان کودک دارد و کودک در یک جو آرام سلامت روان بیشتری دارد هر چند بدون پدر یا مادر باشد.
ایزابلا(۲۰۰۱) در پژوهش خود به این نتیجه رسید که پیش از جدایی کامل پدر و مادر میزان اختلاف ها در درون خانواده به اوج خود می رسد. در خانواده هایی که اختلاف رفتاری در میان والدین شدید می شود میزان بزهکاری کودکان افزایش می یابد. در واقع به نظر می رسد که گسستگی عدم توافق مرافعه و پرخاشگری در کودکان این خانواده ها بیشتر از خانواده های آرام است.
سارا مک لین[۹۶](۲۰۰۶) پژوهشگر آمریکایی در این مورد میگوید: علت مشکلات روحی فرزندان طلاق، جدایی والدین یا زندگی کردن آنها با یکی از والدین نیست، بلکه تشنجها و درگیریهای خانوادگی و اختلافات والدین پیش از جدا شدن، باعث بر هم خوردن آرامش ذهنی آنها میشود و به دنبال خود معضلات رفتاری را به همراه میآورد.
روزالیند بارنت[۹۷](۲۰۰۶) پژوهشگر استرالیایی میگوید: فرزندان خانوادههای پرتنش، مشکلات رفتاری بیشتری نسبت به فرزندان طلاق دارند، بنابراین اگر والدین به جای تلاش برای تداوم یک رابطه پر از درگیری و مشاجره اقدام به جدایی کنند و پس از جدایی یک رابطه سالم و مسالمتآمیز با همسر سابق خود که پدر یا مادر فرزندشان است برقرار سازند، خواهند توانست به سلامت روان فرزندشان کمک کنند و باعث ارتقای شخصیت او شوند .
جوزف هوپر[۹۸](۱۹۹۱) پژوهشگر مسائل خانواده میگوید: زمانی بقای یک زندگی خانوادگی برای کودک مفید است که درگیریها و مشکلات اعتقادی و سلیقهای والدین محسوس نباشد، زیرا در غیر این صورت دوام یک زندگی نه تنها به سود کودک نیست بلکه باعث تشدید تشویشهای ذهنی و مشکلات روحی او میشود .
این یافتهها حاکی از آن است که زندگی در جوّی که والدین به دلایلی به جز علاقه و میل باطنی با هم زیر یک سقف زندگی میکنند و به علت مشکلات واقعی یا ذهنی تاکنون اقدام به طلاق رسمی نکردهاند، آسیب بیشتری به فرزندان وارد میکند تا زندگی با والدینی که رسماً از یکدیگر جدا شدهاند.
این یافتهها از آنجا معنی و واقعیت خاصی پیدا میکند که به این نکته توجه شود که بیشتر تحقیقات صورت گرفته در حوزه طلاق نشان میدهند اغلب کودکان و نوجوانان پس از طلاق والدین (به ویژه طی سالهای اول پس از طلاق) با مشکلات روحی و رفتاری مختلفی نظیر اضطراب شدید، انزوا و گوشهگیری، پرخاشگری، افت تحصیلی و فرار از خانه روبهرو میشوند. یافته پژوهش حاضر در کنار این حقیقت تحقیقاتی مؤید آن است که زندگی با والدینی که دچار طلاق عاطفی شدهاند، پیامدهای سهمگینتری دارد تا زندگی در شرایط طلاق رسمی.
در تبیین این یافته میتوان به جوّ حاکم در خانوادههای دچار طلاق عاطفی اشاره کرد. در این نوع خانوادهها ضعف ارتباط عاطفی زن و شوهر منجر به سردی تمام روابط روحی، جسمی، عاطفی و حتی گفتاری بین آنان میشود. در چنین جوّی تنش دائمی زن و شوهر منجر به قطع وابستگی عاطفی و پیوندها میشود. در این نوع از زندگی که فقط نام خانواده را یدک میکشد، فرزندان در فضایی سرد رشد میکنند. در چنین جوّی از هم پاشیدن انگیزهها و جایگزین شدن رخوتها و کدورتها به خودی خود اعضای چنین خانوادههایی را با مشکلات روحی و تعارضات متعددی مواجه میکند. متأسفانه بیشترین ضربات روحی از این جریان تند متوجه فرزندان میشود؛ چرا که قطعاً متوجه نزاعها، بگومگوها، بیاحترامیها، قهرها و دعواها و سایر مسائل حاشیهای والدین خود شده و در تحلیلهای کودکانه خود با نوعی ناکامی مواجه میشوند (میرزاخانی، ۱۳۸۷).
این یافتهها همچنین همسو با تحقیقاتی است که نشان میدهند رفتار والدینی ، تعارضات و کشمکشهای زناشویی، نقش مهمی در سبب شناسی و درمان اختلالات عاطفی و خلقی کودکان (نظیر افسردگی، اضطراب و افسردگی) دارد.
مطالعات انجام شده در زمینهی اثرات والدینی و خانوادگی در ایجاد یا تقویت، مدلسازی، حمایت فوقالعاده اختلالات اضطرابی بر مواردی همچون کمبود عواطف مثبت و گرم، کنترل زیاد و رفتار اضطرابی والدین تأکید دارند. این یافتهها همسو با تحقیقات دهه های اخیر است که اثربخشی خانوادهدرمانی را در مشکلات متعدد کودکان و نوجوانان نظیر اختلالات عاطفی در کودکی و نوجوانی، اختلالات رفتاری نظیر پرخاشگری و … نشان دادهاند (کاسلو و همکاران، ۲۰۰۵).
به عنوان تبیینی دیگر برای یافتههای پژوهش حاضر میتوان به مدل رشدی مانا سیس[۹۹] و دیگران (۱۹۹۴) اشاره کرد که برطبق آن، رفتار والدین اهمیت خاصی در سببشناسی و درمان اختلالات خلقی کودکان دارد.طبیعی است در خانوادههایی که زن و شوهر از روابط سالم، محبتآمیز و حمایت عاطفی یکدیگر برخوردار نیستند، روابط والد – فرزند نیز آسیب دیده و کمتر پاداشبخش میباشد و زنان و مردان در خانوادهای دچار طلاق عاطفی بیشتر درگیر رابطه ناکارآمد خود هستند تا شیوههای سالم فرزندپروری و سبکهای کارآمد والدینی.
برطبق نظریهی سیستمها، هر عضو خانواده به منزلهی واحدی از خانواده در جهت حفظ تعادل با دیگران ارتباط برقرار می کند. خانواده درمانگران بر این باورند که هرگاه عضوی از خانواده مشکل خاصی داشته باشد، سایر اعضای خانواده نیز دچار مشکل خواهند شد و نه تنها آن عضو خانواده که برچسب بیمار (مشکلدار) به او زده شده و مشکلات خانواده به او نسبت داده میشود، در فرایند درمان نیازمند درمان است؛ بلکه اعضای دیگر خانواده نیز در امر درمان باید مدنظر قرار گیرند (سادوک و دیگران، ۲۰۰۳).
مجموعه این بحثهای نظری و تحقیقات تجربی نشان میدهد زندگی با والدینی که درگیر طلاق عاطفی هستند برای فرزندان آنان آسیب رسانتر از شرایط طلاق رسمی در زندگی تنها یا یکی از والدین میباشد.
۵-۴- کاربرد نظری و عملی پژوهش
یافته های این پژوهش را می توان از دو جنبه کاربردهای نظری و عملی مورد توجه قرار داد. در حوزه نظری با توجه به اینکه پژوهش در مورد طلاق عاطفی و پیامدهای آن بر سازگاری زنان و کودکان می باشد، می تواند بدنه علمی را غنا بخشیده و شروعی باشد برای پژوهشهای بیشتری در زمینه طلاق عاطفی. در قلمرو عمل یافته های این پژوهش می تواند دست اندر کاران آموزش و سلامت را یاری نماید تا در خصوص شناخت بیشترطلاق عاطفی و همینطور تاثیر اختلافات زناشویی بر کودکان راهکارهای کاهش میزان پیامدهای طلاق عاطفی از طریق مشاوره هایخانواده و …. منجر به ارتقائ سلامت روان کودکان و زنان شوند.این یافته پژوهش که زندگی در جو خانواده دچار طلاق عاطفی پیامدهای رفتاری و عاطفی مخرب تری حداقل برای کودکان در پی دارد، این نکته را نشان می دهد که چنانچه با وجود مشاوره های اصولی و صحیح باز هم طرفین یک رابطه اصرار بر جدایی عاطفی داشته باشند، زمینه لازم برای جدایی آنان فراهم شود و طرفین رابطه به دلایلی واهی نظیر وجود فرزندان و ضربات روحی احتمالی، به تخریب بیشتر فرزندان ادامه ندهند.
۵-۵- پیشنهادات
۱- استفاده از نتایج این گونه پژوهشها برای شناخت بهتر و بیشتر مشکلات فرزندان در خانواده های درگیر طلاق عاطفی و رسمی.
۲- با عنایت به اینکه کودکان خانواده های طلاق عاطفی از کودکان خانواده های طلاق رسمی افسردگی، استرس و پرخاشگری بیشتری دارند اهمیت اینکه این شرایط در خانواده تغییر یابد مشخص می گردد.
۳- به مسؤولین توصیه می گردد تا در خصوص مسئله طلاق عاطفی و شناخت آن در خانواده ها اهتمام بیشتری ورزیده شود تا از تبعات منفی آن جلوگیری شود.
۴- پیشنهاد می شود که برای کاهش تأثیرات آسیب زای طلاق عاطفیحمایت های اجتماعی، آموزشها و دادن آگاهیها در مورد شیوه های روانی – تربیتی ناسالم خانوادگی گسترش یابد.
۵- همچنین به همه کسانی که در امر تعلیم و تربیت و آموزش نقش دارند توصیه می شود که در جهت اصلاح نگرش جامعه به مسئله طلاق رسمی و زنان مطلقه بذل توجه زیاد نمایند تا مانع افزایش میزان طلاق عاطفی در جامعه باشیم.
۶- تخصیص منابع مالی, مادی, انسانی و اطلاعاتی لازم برای حمایت از کودکان خانواده های در گیر طلاق به خصوص طلاق عاطفی.
پیشنهادات به محققین
۱- به محققان توصیه می شود تا پژوهشهایی مشابه در سایر نقاط کشور انجام شود تا شناخت دقیق تری از این مسئله بدست آید.
۲- این پژوهش کودکان را در سنین ۱۰-۱۲ سال مورد بررسی قرار داده است توصیه می شود کودکان سایر سنین نیز مورد بررسی قرار گیرند.
۳- پیشنهاد می شود در تحقیقات آتی مدت زمان طلاق رسمی، جنسیت کودک، وضعیت اقتصادی- اجنماعی زنان، تحصیلات زنان و…. کنترل شود.
۴- توصیه می شود پژوهشهای مشابهی جهت مقایسه دو گروه طلاق عاطفی و رسمی با خانواده های عادی صورت گیرد تا تفاوتهای بیشتری آشکار گردد.
۵- پیشنهاد می شود تحقیقاتی مشابه با متغیرهایی نظیر عملکرد تحصیلی فرزندان نیز صورت پذیرد.
۵-۶- محدودیتها و مشکلات تحقیق
پژوهش حاضر همانند بیشتر تحقیقات با محدودیتهایی همراه بوده است که شناخت دقیق آنها جهت انجام پژوهش های بعدی و تلاش در کاهش یا رفع این محدودیتها در انجام یک پژوهش صحیح و در نتیجه نتایج دقیق و منطقی ضروری به نظر می رسد. عمده ترین محدودیتهای این پژوهش شامل موارد زیر می باشد:
۱- یکی از محدودیتها عدم دسترسی به ابزار پژوهشی خاص فرهنگ ایرانی و بکار گیری پرسشنامه های پیش ساخته غربی می باشد.
۲- در این تحقیق نیز مانند سایر پژوهش های حوزه روانشناسی پرسشنامه تنها ابزار تحقیق و پیش بینی کننده می باشد و امکان استفاده از تحقیقات آزمایشی نیز وجود ندارد.
۳-به علت زیاد بودن تعداد سؤالات پرسشنامه سازگاری بل که ۱۶۰ تا بود ممکن است تعدادی از نمونه ها خسته شده و سؤالات آخر را با دقت کافی جواب نداده باشند.لذا باید تلاش نمود تا آزمونهای مناسب تری تهیه کرد.
منابع و مآخد
۱- آرون تی، بک (۱۳۶۹). عشق هرگز کافی نیست، ترجمه مهدی قراچه داغی. تهران، انتشارات نیوند.
۲- آسانی یداله(۱۳۸۱-۱۳۸۲) .بررسی رابطه ویژگیهای شخصیتی و پیشرفت تحصیلی در نوجوانان ۱۴- در دو گروه در معرض طلاق و عادی، پایان نامه کارشناسی ارشد ، داشکده علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی.
۳- آﻗﺎﺑﺨﺸﻲ،ﺣﺒﻴﺐ(۱۳۷۹). اﺛﺮاتاﻋﺘﻴﺎدﭘﺪرﺑﺮﻛﺎرﻛﺮدﻫﺎیﺧﺎﻧﻮاده. ﻓﺼﻞﻧﺎﻣﻪ علوم اجتماعی ، شماره ۱۰ .
آقایی، اصغر (۱۳۸۳) . رابطه سبک زندگی و رضایت زناشویی در هنرمندان و مقایسه آن با افرادعادی. مجله دانش و پژوهش، سال ششم، شماره ۲۱ ۲۲، ۱۷۲-۱۷۱.
-گودرزی (۱۳۸۴) عضو هیئت علمی فرهنگستان علوم ایران در مورد نقش هوش در ارتقاء عملکرد مدیران، گفت: افرادی که از هوش اجتماعی بالایی برخوردار هستند باید بتوانند از تمام قدرت مغزی و جسمانی خود استفاده کنند تا بتوانند با بقیه ارتباط موثری برقرار کنند. هوش اجتماعی باید بتواند هنر کنار آمدن را در اوج درگیریها و مذاکرات و همه آحاد اجتماع و بویژه مدیران به هوش اجتماعی است، وی افزود که با توجه به موارد مطرح شده در بالا اهمیت هوش اجتماعی روز به روز بعنوان یک مبحث جدید از اهمیت بیشتری بویژه برای افرادی که در طول روز به مهارتهای ارتباطی نیازمند هستند، دارد.
محدودیت های تحقیق:
- محدودیت زمانی برای انجام پژوهش.
- عدم پاسخگویی بعضی مدیران برای جواب دادن به پرسشنامه.
- نبود منابع لازم با توجه به نو بودن موضوع تحقیق.
-برخی از افراد بدون دقت و حوصله به پرسشنامه پاسخ می دادند که در نهایت نتایج پژوهش را از حالت واقعی منحرف می سازد.
۵-۱-۳ - پیشنهادات تحقیق
همانطوری که نتایج پژوهش نشان می دهد بین هوش اجتماعی مدیران و عملکرد تجاری رابطه معنادار و مستقیم وجود دارد.
۱- بر این اساس پیشنهاد می شود که مدیران ارشد بانک در انتصاب مدیران به هوش اجتماعی به ویژه دانش حرفه ای آنان توجه کنند. همچنین پیشنهاد می گردد مسئولان با اشتراک گذاشتن دانش و اطلاعات با دیگر مدیران زمینه را برای استفاده از تبادل تجربیات واطلاعات مدیران موفق برای استفاده سایرهمکاران نیز فراهم گردد.
۲- یافته های تحقیق، ارائه پیشنهادهای عملی برای محقق را ضروری ساخته است. بر اساس یافتههای حاصل، مدیران مهمترین فاکتور در جهت جذب منابع مالی برای سازمان میباشد لذا در این راستا پیشنهاد می گردد، انتصابات و ارتقاء شغلی، فرایندی منظم برای انتخاب و آماده سازی بهترین و شایسته ترین افراد برای پستهای کلیدی و حساس مهیا سازد تا نیروی موجود مورد ارزشیابی قرار گرفته تا توانمندترین افراد شناسایی و برای پست های مدیریتی آماده شوند. در این راستا بانک اطلاعاتی جمع آوری و با رتبه بندی افراد برای ضمن آماده سازی و آموزش آنان در مواقع نیاز نسبت به انتصاب شایسته ترین افراد برای پست های مدیریتی اقدام گردد.
۳- در زمینه جبران خدمات کارکنان، با توجه به تحولات ساختاری در این سازمان و نگرش های نوین به توسعه منابع انسانی و جبران خدمات کارکنان به آسیب شناسی حقوق دستمزد و طراحی طبقه بندی مشاغل و نظام نوین حقوق دستمزد بپردازد.
۴- جهت بهبود ساختار سازمانی و بهبود روش ها، ضمن بازنگری در ساختار سازمانی و ارائه الگوی مناسب با مقتضیات سازمان، برای انجام مهندسی مجدد ارتقا افراد سازمان امکانات لازم فراهم گردد.
۵- ارزیابی عملکرد، عواملی را مورد ارزیابی قرار می دهد که به طور علمی انتخاب شده، و مربوط به شغل کارکنان و عینی باشد، ارزیابی کنندگان در این مورد آموزش دیده و کار را جدی بگیرند و نتیجه ارزیابی را به کارکنان منعکس کنند. با این پیش فرض می توان به تحلیل مکانیزمهای موجود و ارائه الگویی متناسب برای ارزیابی عملکرد های همسو با استراتژی کلی سازمان پرداخت.
۶- همچنین پیشنهاد می گردد که مسئولان دوره های آموزش تکنیک های هوش اجتماعی را برای مدیران سازمان برگزار کنند.
۷- جو سازمان طوری تنطیم گردد که فضای همکاری و صمیمیت برای کارهای تیمی مدیران و به اشتراک گذاشتن تجربیات یکدیگر فراهم گردد.
۸- تقلید مدیران از کارهای مثبت مدیران موفق، نه تنها علامت ضعف نباشد بلکه تقلید سازنده در فضای سازمان فرهنگ سازی شود.
پیوست ها
Reliability
Notes | ||
Output Created | ۲۸-Apr-2013 23:56:12 | |
Comments | ||
Input | Active Dataset | DataSet0 |
Filter | <none> | |
Weight | <none> | |
Split File | <none> |
۳.۱۶۸۹۸۷۰۰۳
۰.۰۵۳۴۳۶
۳.۶۷۶۵۸۲
۰.۰۰۰۲
c(3)+c(9)+c(18)=0
پایین
پایین
۰.۲۰۰۳۵۱
۳.۱۰۰۱۸۶۷۲۳
۰.۰۵۳۶۷۷
۳.۷۳۲۵۵۷
۰.۰۰۰۲
c(3)+c(9)+c(17)=0
صفر
صفر
۰.۳۵۹۱۰۸
۱.۵۵۸۰۰۴۱۰۳
۰.۰۷۳۸۱۳
۴.۸۶۵۱۲۸
۰.۰۰۰۰
c(3)+c(8)+c(16)=0
جدول ۴-۲۸ سرعت تعدیل اهرم هدف برای شرکتهای پایینتر از اهرم هدف در شرایط سطوح متفاوت نااطمینانی
۴-۴-۴- آزمون مدل چهارم
مقدمه
در این قسمت نقش عدم تعادل مالی در کنار انحراف اهرم واقعی از هدف را بررسی میکنیم. مدل تجربی نشان میدهد آیا سرعت تعدیل ساختار سرمایه نسبت به اثرات نااطمینانی اقتصاد کلان و خاص شرکت درزمانی که شرکت کسری مالی دارد یا مازاد مالی حساس است یا خیر همچنین این حالت درزمانی است که اهرم هدف بالاتر یا پایینتر از اهرم واقعی قرار دارد. در مرحلهی اول ما متغیرهای مجازی کسری و مازاد مالی را بدون در نظر گرفتن اثرات نااطمینانی بر سرعت تعدیل اهرم هدف بررسی میکنیم. در مرحلهی دوم اثرات نااطمینانی اقتصاد کلان و خاص شرکت را وارد مدل کرده اما بدون اینکه این دو نااطمینانی را به سطوح متفاوتی تقسیم کنیم. در مرحلهی سوم اثرات نااطمینانی اقتصاد کلان و خاص شرکت در چهار سطح بالا، متوسط، پایین و صفر بر سرعت تعدیل ساختار سرمایه زمانی که اهرم واقعی بالاتر و پایینتر از اهرم هدف خود قرارگرفته باشد و در این مدل شرایط مالی (کسری و مازاد) شرکت موردبررسی را نیز در نظر میگیریم.
۴-۴-۴-۱ مرحلهی اول
وقفهی اهرم واقعی شرکت در سطح اطمینان ۹۹ % معنادار بوده و ضریب گزارش شده در تخمین با علامت مثبت میباشد که این امر نشان میدهد شرکتها روند افزایشی یا کاهشی اهرم واقعی خود را با حافظهی کوتاهمدت در طی زمان حفظ میکنند. مازاد و کسری مالی در سطح اطمینان ۹۹ % معنادار بوده و هر دو ضریب دارای علامت مثبت و اثر مستقیم بر متغیر وابستهی مدل را دارند. این امر نشان میدهد که تفاوت بین کسری و مازاد مالی در شرایط شرکت تأثیر زیادی بر روند تعدیل ساختار سرمایه شرکت ندارد اما مازاد مالی با مقدار ۷۳/۱۰ % بیشتر از کسری مالی با مقدار ۴۹/۹ % است. این امر نشان میدهد که شرکتها تمایل به اصلاح انحراف اهرم واقعی خود به سمت هدف درزمانی که مازاد مالی دارند بیشتر از زمانی است که از کسری مالی برخوردارند. در حالتی که شرکت دارای مازاد مالی باشد چه زمانی که اهرم واقعی بالاتر یا پایینتر از هدف قرار گرفته باشد دارای سطح خطای ۱ % و معنادار بوده و ضرایب هر دو متغیر مثبت ارزیابی میشود. در حالتی که شرکت کسری مالی داشته و اهرم واقعی بالاتر از اهرم هدف قرار گرفته باشد در سطح خطای ۱ % متغیر معنادار بوده و دارای ضریب مثبت است اما زمانی که شرکت کسری مالی داشته و اهرم واقعی شرکت در سطح پایینتری قرار گرفته باشد متغیر معنادار نمی باشد و دارای ضریب مثبت و مقدار این ضریب نسبت به حالتهای دیگر بسیار پایینتر است.
متغیرهای مدل
ضریب
انحراف معیار پسماند
آماره t
احتمال
اهرم واقعی (۱-)
۰.۲۲۲۴۸۹
۰.۰۳۸۷۴۸
۵.۷۴۱۹۵۱
۰.۰۰۰۰
مازاد مالی
۰.۱۰۷۳۷۳
۰.۰۱۶۵۷۰
۶.۴۷۹۹۵۳
۰.۰۰۰۰
نیش و نوش باهم است. برای رسیدن به نوش باید نیش را تحمّل کرد (کسی که عسل می خواهد باید آزار نیش زنبور عسل را تحمّل کند، معشوق نیز که مظهر لُطف و قَهر است. کسی که بخواهد از لطف او بر خوردار شود، باید قهرش را هم تحمّل کند). (برگ نیسی ، ۱۳۸۰: ۲۰۹). احتمال: تحمّل / نیش و نوش: تضاد کنایه از لطف و قهر، تلخی و شیرینی، سختی و راحتی و در معنای حقیقی «نوش» عسل یا انگبین است و «نیش» نیش زنبور عسل است. / از بهر : بخاطر /
بیت دهم :
(ای معشوق) قد وبالای تو به قد وبالای درخت سرو شبیه است ولی با این تفاوت که درخت سرو، قادر به حرکت کردن نیست (راه رفتن)و چهرۀ تو (ای معشوق)شبیه ماه است (از نظر زیبایی و تابناکی)امّا ماه قادر به سخن گفتن نیست. مانی : شبیه ماه / گفتار : حرکت کردن و راه رفتن (سرو را مانی و ماه را مانی) شباهت معشوق با سرو و با ماه در واقع تشبیه صریح خوانده می شود / سرو : جناس تکرار / ماه: جناس تکرار / رفتارو گفتار : مراعات نظیر و تناسب معنایی دارند / ولیکن : با این تفاوت که، جناس تکرار/
بیت یازدهم :
(ای معشوق)اگر دلم در عشق به تو، مجنون و دیوانه شد، از او خرده نگیر، قرص ماهکامل هم بدون نقص و عیب نیست و طلا نیز بدون عیب و ناخالص نیست، و هیچ گلی هم بدون خار و تیغ وجود ندارد . نقصان و عیب : مراعات نظیر / زَر بی عیب نیست : ناخالصی طلا در واقع عیب طلا محسوب می شود .
بیت دوازدهم :
چشم بد دور و همیشه سبز و خرّم باشد قد وبالای تو ای معشوق که شبیه درخت سرو و بلند قامت هستی، زیرا مانند تو در زیر آسمان وجود ندارد. لَوحَش الله : مخفف «لا اَوحَشَهُ الله» خدا آن را خراب و غیر مسکونی نکند، همیشه آباد و سبز و خرّم بماند، در مقام تحسین می آید، کم و بیش معادل «چشم بد از آن دور » . (برگ نیسی، ۱۳۸۰ : ۲۰۹). گنبد دوّار : کنایه از آسمان / قد وبالا : مترادف ـ اسم مرکب ـ مراعات نظیر /
بیت سیزدهم :
دوستان به من سعدی می گویند که در جایی که گلها همه هستند، گلستان و گلزار، اقامت کنم، ولی من سعدی گلی را دوست دارم که در گلستان نباشد . خیمه زدن : کنایه از اقامت کردن / مصرع دوم : مفهوم آن این است که من معشوق خاص و بی همتا را دوست دارم و می پسندم .
وزن غزل :
این غزل بر وزن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن و در بحر رمل مثمن محذوف سروده شده است .
قافیه :
در این غزل کلمات قافیه عبارتند از : (یار، دشوار، بیدار، گفتار، بسیار، بار، دیوار، اغیار، آزار، بار، گفتار، خار، دوّار، گلزار)و کلمۀ ردیف فعل (نیست)می باشد.
ویژگی سبکی غزل :
این غزل سعدی با اصطلاح ندا شروع شده است و منادای آن بی شک مخاطب سعدی ست که به وی چنین پندی را داده است. همچنان که مشاهده می شود در شروع چند بیت سعدی با ندا و منادای متفاوتی ادامه داده است. سعدی بسیاری از اصطلاحات ادبی و صناعات بدیع زیبا شناسی و آرایه های لفظی و معنوی را بکار برده است و همچنین گونۀ غزل به ترتیبی ست که کلمات عربی هم به وضوح استعمال شدهاند و تمام این خصوصیات، ویژگی سبک عراقیست که اثر گذار بافت غزل بوده است .
۴-۱-۳۷٫
گر صبر دل تو هست و گر نیست هم صبر که چاره دگر نیست
ای خواجه به کوی دلستانان زنهار مرو که رَه به دَر نیست
دانند جهانیان که در عشق اندیشۀ عقل معتبر نیست
گویند به جانبی دگر رو وَز جانب او عزیزتر نیست
گرد همه بوستان بگشتیم بر هیچ درخت ازین ثمر نیست
من در خور تو چه تحفه آرم جان است و بهای یک نظر نیست
دانی که خبر ز عشق دارد آن کز همه عالمش خبر نیست
سعدی چو امیّد وصل باقی ست اندیشۀ جان و بیم سر نیست
پروانه ز شمع بر خطر بود اکنون که بسوختی خطر نیست
درون مایه اصلی غزل :
شالوده و شیرازۀ غزلیات سعدی البته عشق است و جزئیات عشق تنوع سخن و دریچه های مختلفی از عاشق و معشوق و خلاصه قصۀ عشق را برای مخاطب می گشاید. این غزل تماماً محتوی درد هجران و فراق از معشوق و درماندگی عشق است. در پایان این غزل، سعدی بیتی را می آفریند که بیانگر بی پایان بودن فراق و درد و هجران و درد شوق عاشق می شود .
بافت معنایی آرایه های ادبی :
بیت اول :
اگر دل بتواند (دربارۀ معشوق)صبر کند و اگر نتواند صبر کند و شکیبا باشد، باز مجبور است صبر کند زیرا چارۀ دیگری ندارد. صبر :جناس تکرار / هست ونیست : تضاد / صبر دل : اضافه اقترانی /
بیت دوم :
ای بزرگوار در بارگاه و محضر دلبران ورود نکن و نرو، زیرا اگر بروی، راه نجات و خارج شدن از این راه را نداری. خواجه : سرور ـ عالیجناب، بزرگوار / دل ستانان : کنایه از معشوقها کوی : کوچه ـ راه ـ بارگاه / زنهار : مبادا، بر حذر باش / رَه به در نیست : کنایه از راه برگشت و نجات وجود ندارد و اسیر وزندانی میشوی/
بیت سوم :
همۀ مردم جهان می دانند که تدبیر چاره اندیشی عقل در عالم عشق و عاشقی قابل اعتماد نیست (عقل در برابر عشق قاصر وناتوان است).
جهانیان : اسم جمع مردم جهان / در عشق : منظور در عالم عشق / اندیشۀ عقل : تدبیر و چاره اندیشی عقل / معتبر : با اعتبار، قابل اعتماد /
بیت چهارم :
(نصیحت گویان و عُقَلا به من عاشق)می گویند که راهی غیر از راه عشق را انتخاب کن و در پیش بگیر، (چگونه نصیحت آنها را بپذیرم و راهی غیر از راه معشوق را انتخاب کنم)زیرا غیر از راه عاشقی، راه دیگری برای من گواهی و دوست داشتنی نیست. جانب و جانبی : جناس تام / عزیزتر : صفت تفضیلی /
بیت پنجم :
در تمام باغ ها جستجو کردم و همۀ باغ ها را دیده ام امّا این نوع میوه بر هیچ درختی نبود. (مفهوم بیت چنین است : همه جا و همۀ سرزمینهایی که در آن دلبران هستند رفتم و همه آنها را دیده ام امّا هیچ معشوقی و دلبری را با این قد وبالا و این چهرۀ زیبا با چانۀ همچون سیب زنخندان ندیدم .) بین (بوستان ودرخت وثمر) : مراعات نظیر و تناسب معنایی وجود دارد. / گِرد گشتن : در جای جای مکانی جستجو کردن، پیرامون موضوعی تحقیق کردن / هیچ : قید مقدار / همه : قید مقدار /
بیت ششم :
من «عاشق» برای تو «معشوق» چه هدیه و پیشکشی بیاورم که لایق تو باشد و شایستگی تو را داشته باشد ؟ (بالاترین هدیه ام جانم است که می دانم باز هم لایق تو نیست و در برابر تو بی ارزش است)و شایستگی یک نظر دیدن و یک لحظه نگاه به چهرۀ تو را هم ندارد. بهای یک نظر نیست : ارزش یک نگاه را ندارد / من و تو : مراعات نظیر /
بیت هفتم :
می دانی چه کسی از عشق و معشوق خبر دارد و آن را می شناسد ؟ آن کسی که از همۀ عالم بی خبر است و در بند این دنیا نیست و (فقط در پی معشوق بوده است). خبر : جناس تکرار / همه : قید مقدار /
بیت هشتم :
ای سعدی وقتی که امید رسیدن به معشوق و وصال او هنوز وجود دارد، دیگر نگران از دست دادن سر وجان نباش. (زیرا وصال یار به تو زندگی جاودانه می بخشد). امید وصل : اضافه اقترانی / چو : وقتی که / جان و سر : مراعات نظیر / اندیشه و بیم : مراعات نظیر /
بیت نهم :
پروانه از شمع و شعله آن در نگرانی و خطر بود، (شعله شمع پروانه را تهدید می کرد)، حالا که پروانه (عاشق)در آتش عشق وجودش سوخته است، دیگر خطری در کار نیست. خطر : جناس تکرار / شمع و بسوختی : مراعات نظیر / شمع و پروانه و بسوختی : مراعات نظیر /
وزن غزل :
این غزل بر وزن مفعولُ مفاعلن فعولن و در بحر هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف سروده شده است .
قافیه :
کلمات قافیه در این غزل عبارتند از : (گر، دگر، دَر، معتبر، تَر، ثَمَر، نَظَر، خَبَر، سَر، خَطَر)
و کلمۀ قافیه فعل (نیست)می باشد.
ویژگی سبکی غزل :
«پس از زهـد و ورع گـردد دگـر بـار شـراب و شمـع و شاهـد را طلبـکار»
همان، بیت۸۰۳، ص۵۰۴
لاهیجی «زهد» را از اخلاق پسندیده پنداشته است. در اصطلاح سالکان، زهد عبارت است از بیرون آمدن از دنیا و آرزوها و آمالی که به او تعلّق دارد، مانند مال و جاه، ملک و ناموس و غیره.[۶۲۷]
استاد ابوالقاسم قشیری، باب نهم کتاب خود را به این اصطلاح اختصاص داده و گوید: مردمان در زهد
مختلفند، گروهی می گویند: زهد حرام باشد زیرا که حلال، از جناب خداوند مباح است چون [ایزد تعالی] بر بنده مال حلالی عطا کند و بنده آن را شکر گزار باشد دست کشیدن از آن به اختیار، بر حفظ آن به حق ادب، مقدّم نباشد.
خداوند یکتا، بندگانش را به زهد در دنیا سفارش کرده است و می فرماید: « قل متاع الدّنیا قلیل »[۶۲۸]، آیات دیگری هم در این مضمون و در مذّمت دنیا نازل شده است.[۶۲۹]
زهد از دیدگاه عرفا
«از سفیان ثوری همی آید که زهد اندر دنیا کوتاهی امل است، بدان نیست که جامه ی خشن پوشی و طعام خشن خوری. … زاهد آن بود که به آن چه از دنیا یابد شاد نشود و بدان چه از وی درگردد اندوهگین نشود. … ابوسلیمان دارانی گوید: زهد دست بداشتن است از آن چه تو را از خدای مشغول دارد. …. یحیی بن معاذ گوید: دنیا چون عروسی است جوینده ی او مشاطه ی اوست و زاهد اندرو (چون کسی بود که) روی وی سیاه کند و موی وی بکند و جامه ی وی بدرد و عارف به خدای مشغول بود و با سوی وی ننگرد».[۶۳۰]
غزالی «زهد» را چنین توصیف می کند:
«حال عارف در دنیا چنین باشد، که بداند که دنیا در گذار است، که بر دوام می گذرد و می گدازد و وقت مرگ تمام برسد. چون آخرت بیند صافی و باقی، که هرگز نبرسد[۶۳۱] و نمی فروشند الّا به دست داشتن از دنیا، دنیا در چشم وی حقیر شود و در عوض آخرت دست بدارد، که بهتر از آن است. این حالت وی را زهد گویند. به شرط آن که این زهد در مباحات دنیا باشد؛ امّا از محظورات خود فریضه بود. زاهد مطلق آن باشد که همه لذّت های دنیا در باقی کند، و با لذّات آخرت عوض کند».[۶۳۲]
فضیلت زهد:
خداوند در قرآن کریم زهد را به اهل علم نسبت داده است و این بزرگ ترین ثنا بر زهد می باشد.
«چون قارون بیرون آمد در موکب خویش آراسته، هر کس همی گفتند کاشکی این مرا بودی! « قال الذّین اوتوا العلم وَیلَکم ثواب اللّه خیر»[۶۳۳]، آن قوم که اهل علم بودند گفتند ثواب آخرت از این همه بهتر. از این گفته اند که هر که چهل روز در دنیا زاهد شود چشمه های حکمت بر دل وی گشاده شود». رسول گفت(ص): « اگر خواهی که خدای- عزّ و جل- تو را دوست دارد در دنیا زاهد شو».[۶۳۴]
کلام مشایخ در باب زهد:
«عمر گفت: زهد دنیا هم راحت دل است و هم راحت تن. … ابن مسعود می گوید: دو رکعت نماز از زاهد در دنیا فاضل تر از عبادت همه مجتهدان تا به آخر عمر. … سهل تستری گوید: عمل به اخلاص آن وقت توانی کرد که از چهار چیز نترسی: از گرسنگی و برهنگی و درویشی و خواری».[۶۳۵]
از دیدگاه غزالی درجات زهد بر زاهد، سه نوع است:
۱- زهد خایفان: آن است که شخص زاهد شود تا از عذاب آخرت رهایی یابد.
۲- زهد راجیان: این نوع زهد برای ثواب آخرت است، و کامل تر می باشد، این زهد با رجا و محبّت همراه است.
۳- کمال این است، که زاهد در دلش نه بیمی از دوزخ و نه امیدی به بهشت داشته باشد، و به سبب دوستی با حق– تعالی- تعلّق خاطری به دنیا و آخرت نداشته باشد و از دوستی با آن ها پرهیز نماید، و از هر چیزی جز حق تعالی، ننگ داشته و تنها به خداوند توجه و التفات نماید.
«چنان که رابعه که با وی حدیث بهشت کردندی گفتی: الجار ثمّ الدّار[۶۳۶]، یعنی که خداوند خانه به از خانه».[۶۳۷]
«زهد» میدان سیزدهم است که از میدان یقظت متولّد می شود. خواجه عبداللّه انصاری معتقد است که زهد در سه چیز است: ۱- در دنیا ۲- در خلق ۳- در خود
نشان زهد در دنیا نیز، سه چیز است:[۶۳۸]
۱- یاد مرگ ۲- قناعت به قوّت ۳- صحبت با درویشان
نیکلسون می گوید: جایگاه زهد حقیقی را قلب آدمی دانسته اند نه اعضا و جوارح او. زهد به رها کردن هر چیزی که قلب انسان را از توّجه به خدا باز می دارد، اطلاق می شود.
«زهد عبارت است از رها کردن «نفس» و امتناع از اجرای تمایلات نفسانی که شامل جنبه های عملی زهد می شود».
از مشتقات کلمه ی «زهد» تنها یک بار در قرآن کریم و در سوره ی یوسف، آیه ی ۲۰ سخن به میان آمده است که آن نیز مفهوم صوفیانه ای ندارد و فقط در مقام عتاب و سرزنش مورد استفاده قرار گرفته است: «و شروه و بثمن بخس دراهم معدوده و کانوا فیه من الزاهدین».[۶۳۹]
مکتب زهد (سده ی اوّل و دوّم)
اصول تصوّف اسلامی بر اساس قرآن و حدیث بنیان نهاده شده و راه و روش صوفیان مسلمان مانند راه و روش مسلمانان پاک و وارسته در صدر اسلام است که آن را برای دنیا گریزی انتخاب نموده بودند و مطابق آن عمل می نمودند. «در این دوره بود که اصطلاحات صوفیانه نیز بر مبنای شیوه ی فکر و نحوه ی عمل صوفیان وضع می شد، چنان که ابن سینا با مشاهده ی این حالات بود که گفت: کسی که از تعلّقات و لذایذ دنیوی و خوشی های آن روی گردان باشد «زاهد» خوانده می شود، و کسی که به عبادات و طاعات مشغول شود «عابد» نامیده می شود. ولی کسی که پیوسته با سلاح اندیشه به قدس جبروت بیندیشد تا نور حق در درون وی تابیدن گیرد «عارف» گفته می شود.
پیروان مکتب زهد، به اقتضای اصول علم و منطق و تفکّر به ظاهر کتاب و سنّت و از طریق ذوق و کشف به باطن آن دو (کتاب و سنّت) می نگرند؛ زهد، ورع، عبادت، دوری از مردم، توجّه به آخرت، شدّت ایمان و اخلاص، محاسبه ی نفس، اقتدا به صحابه و تابعین از ویژگی های مهم این مکتب است».[۶۴۰]
۲-۱۴. «س»
ساغر
«شرابی را طلب بی ساغر و جام شرابی باده خوار ساقی آشام»
شرح گلشن راز، بیت۸۱۴، ص۵۱۱
ساغر در لغت به معنای پیاله و ظرف شراب است.[۶۴۱] در اصطلاح سالکان « مراد از ساغر استعداد اعیان ثابته است».[۶۴۲]
دکتر سجّادی معتقد است که مراد از ساغر، دل عارف است که می توان در آن انوار غیبی را دید. به آن خمخانه و میخانه و میکده هم اطلاق شده است. همچنین گویند سکر و شوق را از آن گرفته اند.[۶۴۳]
پیمانه، پیاله و ساغر در لغت به معنای ظرفی هستند که با آن شراب نوشند. امّا آن سه، از نظر اصطلاحی با یکدیگر تفاوت دارند؛ مراد از پیاله چشم محبوب ، و از پیمانه باده حقیقت و دل عارف است که در آن انوار غیبی را می توان مشاهد نموده، و لاهیجی معتقد است که ساغر در اصطلاح سالکان استعداد اعیان ثابته است؛ البتّه به نظر دکتر سجادی مراد از آن دل عارف است.
ساقی
«شرابی می طلب بی ساغـر و جـام شـرابی بـاده خـوار سـاقـی آشـام»
شرح گلشن راز، بیت۸۱۴، ص۵۱۱
«یکـی دیگـر فـرو بـرده بیکبـار خم و خمـخـانه و سـاقی و می خـوار»
همان، بیت۸۳۴، ص۵۲۱
«زهـی ساقـی که او از یک پیـاله کنـد بیخـود دو صـد هفتـاد سـاله»
همان، بیت۹۷۴، ص۵۸۹
به نظر لاهیجی، مراد از «ساقی»، ذات حق تعالی به اعتبار حبّ ظهور و اظهار است.[۶۴۴]
دکتر سجّادی گوید: «ساقی، در ادبیّات عرفانی بر معانی متعدّد اطلاق شده است: گاه کنایه از فیاض مطلق است و گاه بر ساقی کوثر اطلاق شده است؛ و به استعاره از آن مرشد کامل نیز اراده کرده اند».[۶۴۵]
ساقی، صفتی برای خداوند یگانه است زیرا اوست که شراب عشق و محبّت خود را به دوستان و عاشقان خود می نوشاند.[۶۴۶]
سالک
«دو خطـوه بیش نبـود راه سـالـک اگر چــه دارد او چنـدیـن مهـالـک»
همان، بیت۳۰۶، ص۲۰۰
«خلـل در راه سـالک نقـص مغـز است چو مغزش پخته شد بی پوست نغز است»
همان، بیت۳۵۶، ص۲۵۲
سالک کسی است که مادام به سوی حق سفر می کند و مسافر الی اللّه است. «همچنین به کسی گفته
می شود که در سلوک خود به مرتبه ای می رسد که از اصل و حقیقت خود آگاه می گردد و می داند که اصل او مرتبه ی جامعه ی الوهیت است و در مراتب تنزل، متلبس بدین لباس گشته و اولیت عین آخر شده و به مقام فناء فی الله و مرتبت ولایت وصول یافته است. چون قطره ای در بحر اعظم توحید متلاشی می گردد و قوسین صعود و نزول سر به هم می آورد، نقطه ی نهایت به بدایت متصل می شود، از مراتبی که در وسط می گذرد مکاشفات و حالاتی برای او حاصل می شود و در هر مقام او را عجایب و غرایب بسیار نمودار می گردد. بالجمله در تاب انوار تجلی ذاتی احدی، فانی و مضمحل می گردد و به عدم اصلی خود می پیوندد. فناء فی الله که کل اولیا را حاصل است عبارت از این است».[۶۴۷]