وی در سال ۱۳۵۹ بازنشسته شد و به زادگاه خود بازگشت. آتشی در مورد شرایط زندگی خود در این سال ها میگوید: فواصل این سالها پر از حوادث و دربدری و سردرگمی های فکری ومعیشتی بود (برقعی،۱۳۷۳: ۲۸).
آتشی در چند تئاتر و یک فیلم سینمایی به نام «آرامش در حضور دیگران» به کارگردانی ناصر تقوایی نیز ایفای نقش کردهاست (یاحسینی،۱۳۸۲: ۲۰۸).
۲-۱-۱-۴- فعّالیتهای سیاسی
آتشی اگرچه تمایلی به سرودن شعر سیاسی نداشت؛ امّا دوران تحصیلیاش به خصوص دوران دانشسرای مقدّماتی در شیراز و دانشسرای عالی در تهران، پر از وقایع سیاسی و اوج ظهور او به عنوان یک شاعر معاصر است (سیدخشک بیجاری،۱۳۸۷: ۱۰۳). در واقع آشنایی وی با سیاست قبل از رفتن به شیراز بود. «آن موقع اوج بحران سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران بود. مبارزه علیه انگلستان و شرکت نفت جنوب، داشت به مراحل حسّاس خود نزدیک میشد و یک شور و التهاب خاصّی سرتاسر ایران و ازجمله بوشهر را فرا گرفتهبود. احزاب مختلفی در ایران شروع به فعّالیت کردهبودند که هر کدام در بوشهر نیز کم و بیش به فعّالیت میپرداختند. شروع آشنایی آتشی با سیاست نیز بعد از آشنایی با همین گروهها آغاز شد» (یاحسینی،۱۳۸۲: ۸۸).
«در واقع لحظه اوّلی که من با حزب توده پیوند خوردم در اواخر شهریور ماه ۱۳۳۰ و در شیراز بود. این ابتدای زندگی به اصطلاح سیاسی من بود» (یاحسینی،۱۳۸۲: ۹۴)؛ امّا «پس از اختناق زیاد، درست در سالی که دوره دانشسرای آتشی به پایان رسید و قصد بازگشت به بوشهر را داشت، ارتباط او با سازمان جوانان و حزب کم و کمتر شد. آخرین ارتباطهایش با حزب توده در سال ۱۳۳۳ بود» (یاحسینی،۱۳۸۲: ۱۲۰).
«آتشی در سالهای تحصیل در دانشسرای عالی و بعد از آن، کمکم از اندیشههای سیاسی خویش فاصله گرفت و زمانی که ازدواج کرد به دلیل تأمین معاش خانواده و یکی نبودن دخل و خرجش به طور کلّی سیاستبازی را کنار گذاشت» (سیدخشک بیجاری،۱۳۸۷: ۱۱۹).
۲-۱-۱-۵- آثار منوچهر آتشی
در اوایل سدۀ حاضر که انقلاب ادبی نیما به وجود آمد، شاعران جنوب نیز با او همراه شدند. آتشی یکی از این شاعران بود که راه نیما را به کمال پیمود. وی با به خدمت گرفتن عناصر بومی و محلّی در شعر خویش گامی فراتر از دیگر شاعران عصر نیما برداشت و شعر و چهره خویش را در این عرصه ماندگار کرد (سیدخشک بیجاری،۱۳۸۷: ۱۸).
زندگی شعری آتشی را میتوان از نظر موقعیّت ذهنی و زبانی شعر وی به دو دوره شفّاف تقسیم کرد:
۱- دوره کتابهای «آهنگ دیگر»، «آواز خاک» و «دیدار در فلق» که دوران تثبیت و ارائه شخصیت شعری او یا دوره بومیگرایی شاعر است و زبان شاعر، حماسی و گاه تغزّلی است.
۲- دوره کتابهای «وصف گل سوری»، «گندم و گیلاس»، «زیباتر از شکل قدیم جهان» و «چه تلخ است این سیب» که دوران پختگی شاعر و دوره بازیافت خویش است. دوره تغزّل طبیعتگرا با مایههای عام اجتماعی- انسانی است (مختاری،۱۳۷۸: ۱۸-۱۷).
آثار وی به دو دسته منظوم و منثور تقسیم میشود؛ آثار منظوم:
آهنگ دیگر (۱۳۳۸)، آواز خاک (۱۳۴۶)، دیدار در فلق (۱۳۴۸)، بر انتهای آغاز (۱۳۵۰)، وصف گل سوری (۱۳۷۰)، گندم و گیلاس (۱۳۷۱)، زیباتر از شکل قدیم جهان (۱۳۷۶)، چه تلخ است این سیب (۱۳۸۰)، حادثه در بامداد (۱۳۸۰)، ریشههای شب (۱۳۸۴)، غزل، غزلهای سورنا (۱۳۸۴).
آثار منثور:
آتشی، مقالات زیادی در مجلّات و روزنامهها چاپ کردهاست. علاوه بر این وی ترجمهها و تألیفات ارزشمندی هم دارد: ترجمه فونتامارا نوشته اینیاتزیوسالونه (۱۳۴۶)، ترجمه دلفینهای آبی رنگ نوشته زیگموند لاوین (۱۳۴۹)، ترجمه نمایشنامه دلاله نوشته تورنتون وایلدر (۱۳۵۱)، سرگذشت کشور کوچک (۱۳۵۰)، ترجمه شعر لنین اثر مایاکوفسکی (۱۳۵۹) (یاحسینی۱۳۸۲، ۲۸۹). و «قصّه خندق پارتی»، سرگذشت سورنا، سردار ایرانی.
یکی از کارهای او ترجمه «فونتامارا» نوشته «اینیاتزیوسالونه» بود. این کتاب را سیمین دانشور به او هدیه دادهبود (تمیمی،۱۳۸۵: ۲۷۴).
آتشی در سال ۱۳۵۹ منظومه «لنین» اثر «ولادیمیر مایاکوفسکی» را از انگلیسی به فارسی برگرداند و با نام مستعار «م. سورنا» منتشر کرد (تمیمی،۱۳۸۵: ۳۵۴).
گزینه اشعار، اتّفاق آخر، باران برگ ذوق (شعر کلاسیک). از دیگر از مجموعه اشعار اوست (قربانعلی،۱۳۸۳: ۹). مهاجران و سه منظومه به نامهای خلیج و خزر، جادّه بازارگان و نقش سفال از دیگر آثار این شاعر است. او در غزل، سُرنا یا سورنا تخلّص میکرد (برقعی،۱۳۷۳: ۲۹).
۲-۱-۱-۶- تأثیرپذیری آتشی
«مادرش سرچشمه همه الهامات او بود. مادر، میراث خیالپردازی اوست. گنجینه عجیبی از افسانه، مَثَل، شعر و خاطره است» (تمیمی،۱۳۸۵: ۴۷-۴۶). آتشی معتقد است که مشیری و فریدون تولّلی بر ذمّه او حق دارند؛ زیرا مانند دو پل او را به نیما رسانیدهاند (تمیمی،۱۳۸۵: ۱۰۶).
در دوران دانشسرا، قطعه شعر «سایههای شب» از فریدون توللی به دست وی رسید و به گفته خودش «این شعر نگرش تازه مرا پیریزی کرد. در نوجوانی، نگرشی رمانتیک به طبیعت و اشعار رمانتیستی متمایل به سمبلیسم با دیدگاهی بدبینانه، در آن زمان چنان مرا ذوقزده کرد که نگو. همان وضعی که خود «تولّلی» و «شهریار» در برابر «افسانه» پیدا کرده بودند» (آتشی،۱۳۷۵: ۳۴-۳۳).
حضور یک همکار فرهیخته به نام محمّدرضا نعمتیزاده که آتشی را به جستجوی بیشتر در شیوه نیمایی ترغیب میکرد نیز از عوامل گرایش او به نیما بود (تمیمی،۱۳۸۵: ۹۹). آتشی در میان شاعران، بیشترین تأثیر را از نیما گرفت و اگرچه راه او را در پیش گرفت؛ ولی برای خود سبکی نو را که ریشه در باورها و افکار بومی و فرهنگیاش داشت، برگزید (سیدخشک بیجاری،۱۳۸۷: ۵۷). یکی دیگر از کسانی که آتشی خود را مدیون او میداند «جهانگیر کازرونی تیمسار» است که آتشی معنی انقلاب نیما و حتّی شاملو را از او آموخت (تمیمی،۱۳۸۵: ۱۱۴-۱۱۳).
۲-۱-۱-۷- وفات
آتشی پس از عمل جراحی تومور کلیه، در آبان ماه سال ۱۳۸۴ دچار حمله شدید قلبی شد و در ۲۹ آبان همین سال به علّت ایست قلبی در ۷۴ سالگی درگذشت (سیدخشک بیجاری، ۱۳۸۷: ۱۲۵-۱۲۴).
او در اواخر عمرش عنوان و جایزه ادبی «چهره ماندگار» را دریافت کرد (دستغیب۱۳۸۶، ۱۶۰).
۲-۱-۲- نادر نادرپور
۲-۱-۲-۱- دوران کودکی و تحصیلات نادرپور
نادرپور در ۱۶ خرداد ۱۳۰۸ در تهران متولّد شد. وی پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی و متوسطه در دبیرستان ایرانشهر تهران، در سال ۱۳۲۸ برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت و در سال ۱۳۳۱ پس از دریافت درجه لیسانس از دانشگاه سوربن پاریس در رشته زبان و ادبیات فرانسه به تهران بازگشت. در سال ۱۳۴۳ برای مطالعه ادبیّات ایتالیایی به آنجا رفت و دو سال در ایتالیا اقامت گزید (خلیلیجهانتیغ،۱۳۸۹: ۳۱).
وی در سال ۱۳۳۱ پس از دریافت لیسانس از دانشگاه سوربن پاریس در رشته زبان و ادبیات فرانسه به تهران بازگشت. پس از بازگشت به تهران از سال ۱۳۴۲-۱۳۳۳ چهار مجموعه خود به نامهای چشمها و دستها، دختر جام، شعر انگور و سرمه خورشید را منتشر کرد.
۲-۱-۲-۲- زندگی خانوادگی نادرپور
او فرزند تقیمیرزا از نوادگان رضاقلی، فرزند ارشد نادرشاه افشار بود (خلیلیجهانتیغ،۱۳۸۹: ۳۱). نادرپور در زمستان سال ۱۳۳۷ با دختری از اهالی ارومیه [ژاله بصیری] ازدواج کرد و از او صاحب دختری به نام پوپک شد (امیرهمایون،۱۳۸۹: ۴۸).
۲-۱-۲-۳- فعّالیتهای فرهنگی
وی از سال ۱۳۳۷ به مدّت چند سال در وزارت فرهنگ و هنر در مسئولیّتهای مختلف مشغول به کار بود و در سال ۱۳۴۳ روانه ایتالیا شد و پس از آموختن زبان ایتالیایی بار دیگر به فرانسه رفت و پس از سه سال اقامت در این کشور به ایران بازگشت. وی در ۱۳۴۶ به همراه تعدادی از روشنفکران و نویسندگان مشهور در تأسیس کانون نویسندگان ایران نقش داشت. در سال ۱۳۵۰ نیز بار دیگر به فرانسه و ایتالیا سفر کرد و بعد از یک سال به ایران بازگشت. رهآورد این سفرها، کتاب «هفت چهره از شاعران معاصر ایتالیا» بود. در سال ۱۳۵۱ سمت سرپرستی گروه ادب امروز را در سازمان رادیو و تلویزیون ملّی ایران به عهده گرفت (www.persian- man.ir).
در سال ۱۳۵۹ در فرانسه عضو افتخاری اتّحادیه نویسندگان فرانسه شد. نادرپور علاوه بر آشنایی با زبان فرانسه و ایتالیایی به موسیقی، نقّاشی و به حافظ وخیّام علاقه خاصّی داشت (خلیلیجهانتیغ،۱۳۸۹: ۳۱).
۲-۱-۲-۴- فعّالیتهای سیاسی
حزب توده بلافاصله پس از تبعید رضاشاه و آزادی زندانیان سیاسی نه چندان خطرناک، ظهور پیدا کرد (آبراهیان، ۱۳۸۲: ۲۵۴-۲۵۳). در اواسط سال ۳۲ حزب توده، تنها حزبی بود که خطّمشی معیّن و سازمان منظّم و سراسری و شعبات گسترده در اکثر نقاط کشور داشت. بازرگان وضعیت سالهای ۱۳۳۰ و ۱۳۳۱ ؛یعنی زمانی که رییس دانشکده فنّی بود را چنان توصیف کردهاست که بزرگترین مشکل مدیریت دانشگاه را ناشی از نفوذ حزب توده در بین قشر عظیمی از دانشجویان، استادان، کارمندان و حتّی مستخدمین میداند (آبراهیان،۱۳۸۲: ۲۶۳).
حزب توده در بین روشنفکران و نویسندگان، نفوذ گسترده و عمیقتری داشت و بسیاری از شاعران و نویسندگان معاصر ازجمله نادرپور و … را به خود جلب کردهبود. چنان که تایمز لندن اشاره کردهبود، حزب توده مستعدترین و تحصیلکردهترین جوانان ایرانی را جذب کردهبود (آبراهیان،۱۳۸۲: ۳۰۴-۳۰۱).
۲-۱-۲-۵- آثار نادرپور
نادرپور یکی از شعرای مطرح جریان رمانتیک است. او شاعری است که با ادب اروپایی آشنا بود، دوران رمانتیک شعر نیما را درک کرده و جزو شعرای پس از ۱۳۲۰ است. واقعه شهریور اثر کلّی در شعر شعرای این مرحله از شعر فارسی گذاشت (جمشیدی،۱۳۸۸: ۱۵). نادرپور در سه کتاب اوّل خود به کلّی شاعری رمانتیک است. کتاب سرمه خورشید و شعر انگور او از نظر سبکی میتواند رمانتیستی باشد که در آنها رگههایی از سمبولیسم را میتوان جست (اشرفزاده،۱۳۸۱: ۲۳۲).
وی به تمام و کمال نماینده شعر «رمانتیک» در حوزه «موج نو» است. آثار شعریاش عبارتند از:
چشمها و دستها (۱۳۳۳)، دختر جام (۱۳۳۳)، شعر انگور (۱۳۳۶)، سرمه خورشید (۱۳۳۹)، با گیاه و سنگ نه، آتش (۱۳۵۶)، از آسمان و ریسمان (۱۳۵۶)، شام بازپسین (۱۳۵۶)، صبح دروغین (پاریس۱۳۶۰)، خون و خاکستر (لسآنجلس۱۳۶۷)، زمین و زمان (لسآنجلس۱۳۷۵)، مجموعه اشعار (۱۳۸۲).
(وفایی،۱۳۸۶: ۸۶۲).
ترجمههای او عبارتند از:
اشعار هوانس تومانیان
همراه با «ک خننس» «ر. بن» «ه. ا. سایه»
هفت چهره از شاعران معاصر ایتالیا
تعدای کتاب جیبی با همکاری بیژن اوشیدری و فرناند و کاروزو (www.persian- man.ir).
ترتیب آثار نادرپور براساس سال انتشار به شرح زیر است:
چشمها و دستها، دختر جام، شعر انگور، سرمه خورشید، برگزیده شعر نادر نادرپور، گیاه و سنگ نه، آتش (کلیاشتورینا،۱۳۸۰: ۴۹).
۲-۱-۲-۶- تأثیرپدیری نادرپور
نادرپور از شاخصترین چهرههای شعر نوتغزّلی نوقدمایی پس از نیما است و در دهه سی و نیمه اوّل دهه چهل به عنوان محبوبترین شاعر نوپرداز تأثیر گستردهای بر ذهن نوگرای جامعه داشت. وی به تقلید از خانلری و تولّلی به صحنه آمد و چهارپارههای او در آثار اوّلیهاش اغلب دربردارنده مضامین تولّلیوار بودند. وی رفته رفته به سوی زیباییشناسی خاصّی گرایید که موجب استقبال گسترده به شعر او در آن سالها شد، البتّه این زیباییشناسی جوان و فریبنده در برابر جریانهای شعری تازهتری که به نیازهای عاطفی و اندیشگی جامعه پاسخ میدادند رفته رفته رنگ باخت (روزبه،۱۳۸۳: ۲۳۷).
۲-۱-۲-۷- وفات
نادرپور پس از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ به آمریکا رفت و تا پایان عمر در این کشور زندگی کرد. وی بیست سال پایانی عمر خود را در غربت سپری کرد، لذا نوستالژی وطن در بیشتر اشعارش به ویژه در مجموعههای «زمین و زمان» و «خون و خاکستر» دیده میشود (شریفیان،۱۳۸۴: ۵۲). این شاعر بزرگ سرانجام در ۲۹ بهمن ۱۳۸۷ رخت از جهان بربست (خلیلیجهانتیغ،۱۳۸۹: ۳۱). مرگ وی در لسآنجلس اتّفاق افتاد (وفایی،۱۳۸۶: ۸۶۲).
۲-۲- اصطلاحات و واژهها
منابع پایان نامه با موضوع فرایند نوستالژی در شعر نادر نادر پور و منوچهرآتشی- فایل ۳