الهی (۱۳۸۳) در پژوهشی تحت عنوان ” بررسی وضعیت استادیومهای فوتبال کشور در مقایسه با استانداردهای اروپایی” وضعیت استادیومهای فوتبال ایران را با معیارهای اروپایی مقایسه کرد. این معیارها در ۷ حیطه جداگانه، نظیر امکانات و تسهیلات مناسب برای تماشاگران عادی، تماشاگران ویژه، خبرنگاران و رسانههای گروهی، بازیکنان، مربیان، داوران و غیره دستهبندی شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان میدهد اکثر استادیومهای کشور در حیطههای هفتگانه از وضعیت خوبی برخوردار نیستند. محقق به این نتیجه رسید که با توجه به اهمیت وجود استانداردهای لازم در استادیومهای فوتبال، لزوم ایجاد یک برنامهریزی جامع و راهبردی برای استادیومهای فوتبال کشور پیشنهاد میشود[۵].
۲-۱۷-۲- تحقیقات انجام شده در خارج از کشور
گرین[۵۶] و همکاران (۱۹۸۰) در پژوهشی تحت عنوان” تجزیه و تحلیل آسیبهای نخاعی استخرهای شنا ” ۱۷۲ آسیب نخاعی که در نتیجه بروز حوادث در استخرها بود، را مورد بررسی قرار دادند. ۶۴ مورد از ۷۴ مورد آسیبهای نخاعی منجر به ناتوانیهای دائمی و ۵۷ مورد منجر به فلج دست یا پا و یا دست و پا با هم شده است. محقق در بررسیهای خود به این نتیجه رسید که اکثریت آسیبهای به وجود آمده در نتیجه کمبود تشخیص خوب از عمق آب، نقص ساختمان استخر و یا از دست دادن عقل در اثر مستی بوده است. و در اغلب موارد کمبود کمکهای اولیه مناسب و به حال خود گذاشتن آسیب دیدگان در استخرها گزارش شده است و به علاوه نبود یک رویه یکسان و مورد قبول برای چگونگی برخورد با آسیب دیدگان( رفتار، طرزعمل و پرستاری) به عنوان یکی دیگر از مشکلات بیان شده است[۷۰].
فرگوسن[۵۷] و همکاران( ۱۹۸۳) طی پژوهشی تحت عنوان ” استانداردهای ایمنی استخرهای شنای خانوادگی” ، ۱۱۱۸ کودک ۵ ساله را که خانههای آنها دارای استخر بوده یا در مجاورت محل سکونت استخر داشتند بررسی نمودهاند. در سال ۱۹۸۰، ۳۱% از بچهها در محل یا مجاورت سکونتشان استخر داشتند که در سال ۱۹۸۲ به ۴۱ % رسید. همراه با افزایش تعداد استخرهای شنا، کاهش در استانداردهای ایمنی بهوجود آمد. در سال ۱۹۸۰ یکی از هر ۵ استخر فاقد هرگونه خصوصیات ایمنی بوده و در سال ۱۹۸۲ تقریبا نیمی از استخرهای بررسی شده فاقد این خصوصیات بودند که این وضعیت کاهش استانداردهای ایمنی، عاملی در افزایش تعداد غرق شدن کودکان در نیوزلند گزارش شده و طی سوالاتی که از مادران در مورد وضعیت حفاظ و یا وضع قوانین مناسب شده بود، ۶۸ % موافقت خود را با چنین برنامهای اعلام نموده و تنها ۹ % به دلایل نامعلومی موافق نبودهاند[۸۲].
ویتموتت[۵۸] (۱۹۹۰) طی پژوهشی تحت عنوان ” نظریه راهبردی برای جلوگیری از غرق شدن افراد و مالکان استخرهای شنا ” ، دو راه حل راهبردی برای مالکان استخرهای شنای خانگی بیان میکند: ۱- آموزش نجاتغریق و حیاتبخشی برای مالکان استخرهای شنای خانگی ۲- اجباری کردن حصارکشی در اطراف استخرهای شنا، که اجرای این طرح ها به حمایت و همکاری صاحبان استخرهای شنا وابسته است. بر اساس یافتههای تحقیق، ۸۰ % مالکان استخرهای شنا در این تحقیق شرکت کردند،۸۶ % برای شرکت در کلاسهای نجاتغریق اعلام آمادگی کردند و ۴۶ % اعلام کردند نجاتغریق برای مالکان استخر لازم است. نتایج تحقیق نشان میدهد که دستورالعمل ویژه برای جلوگیری از غرق شدن در استخرهای شنای خانگی لازم است[۱۱۰].
دادسول[۵۹] (۱۹۹۶) طی پژوهشی تحت عنوان ” مدیریت استخرهای شنا، آب معدنی و دیگر استخرها برای جلوگیری از آلودگی” اشاره داشتهاند که انواع استخرهای تفریحی و درمانی وجود دارند که مستعد انتقال آلودگی هستند. مدیریت استخر میتواند تست میکروبیولوژیکال را ارائه نماید. یک مدیریت خوب دارای سطح ضدعفونی مناسب، حفظ مقدار PH در دامنه پیشنهاد شده مناسب و تنظیم فیلتر بکواش میباشد، و پارامترهای میکرو بیولوژیکال مناسب، خطر آلودگی معنیداری را بهوجود نخواهد آورد. اما اگر مدیریت ضعیف باشد میتواند شرایطی ایجاد کند که حمامها آلوده شوند و بیشترین آلودگیها در ارتباط با استخرهایی حاصل میشود که دارای چنین شرایطی هستند[۷۲].
باتزن هرت و استیکر[۶۰] (۱۹۹۹) در پژوهشی تحت عنوان ” مقایسه استانداردهای ایمنی استخرهای شنای اروپا ” نتیجه گیری کردند که در کشورهای اروپایی روش های متفاوتی برای نظارت بر استخرهای شنا استفاده میشود در بعضی کشورها از قوانین و مقررات محلی و ملی در بعضی دیگر از کشورها قوانین و مقررات بین المللی استفاده میکنند و در هر یک از کشورها قوانین و مقررات فرق میکند. استاندارد آزمایشات میکروبی در همه کشورها مشترک است. در همه کشورها باید آب به وسیله کلر گندزدایی شود. بیشترین اختلاف موجود در استانداردها در مقدار قابل قبول در کلر آزاد و کلرین آلی است. محقق به این نتیجه رسید که با توجه به اهداف مشترک قوانین و مقررات که تامین سلامت عمومی است هماهنگی بین قوانین و مقررات امکان پذیر است[۶۵].
هاور [۶۱]و همکاران (۲۰۰۰) در پژوهشی با عنوان ” بهداشت و ایمنی استخرهای شنا ” در یک جمع بندی بیماریهای ناشی از آب را به چهار دسته اصلی تقسیم نمودند: اسهال، مننژیت، التهاب پوستی و بیماری انگلی. همچنین در بررسی روی ۲۱۲۸ نفر شناگر، ۱۸ مورد اسهال، ۸ مورد التهاب پوست، ۴ مورد مننژیت و ۲ مورد بیماری انگلی گزارش شد. نکته دیگر در این مقاله در خصوص حوادث استخرها بود که سالانه در آمریکا ۴۸۰۰ نفر از شناگران جان خود را به خاطر حوادث در کنار استخرها از دست میدهند و تعداد زیادی هم دچار صدمات مغزی میشوند[۸۹].
نمری[۶۲] و همکاران (۲۰۰۲) در پژوهشی تحت عنوان ” کلر آب و سلامت تنفسی در استخرهای شنای سرپوشیده ” بیان میدارند که با همه دخالتهای انسانی و تکنولوژیک استفاده از کلر و فرآوردههای آن مخصوصا گاز کلر ممکن است تاثیرات نامطلوبی بر سلامتی انسان داشته باشد در نتیجه کلردار کردن آب استخر ممکن است برای سلامتی تنفسی هر یک از کسانی که در استخر کار میکنند، مدیر، خدمتکاران، مربیان، منجیانغریق یا مشتریانی که از استخر استفاده میکنند، مخصوصا برای بچهها و شناگران حرفهای خطرناک باشد، خطرات تنفسی و کلر آب استخر شنا، کمتر مورد توجه بزرگسالان است. بر اساس یافتههای تحقیق با نگهداری خوب استخر انتقال بیماری تنفسی به وسیله گاز کلر به کمترین حد خود میرسد[۹۹] .
نیلسون و فروند[۶۳] (۲۰۰۳) طی پژوهشی تحت عنوان ” میزان حوادث در استخرهای شنای دانمارک” اطلاعات حوادثی که منجر به بوجود آمدن آسیبهای بدنی برای استفاده کنندگان از استخرها در سال های ۱۹۹۹ – ۱۹۹۸ شده بود را جمع آوری کردند، بیشترین آسیبدیدگان مربوط به جوانان بود که در گروه سنی ۳ تا ۱۴ سال قرار داشتند و نوع آسیبها با توجه به سن آسیب دیدگان، گوناگون گزارش شده است. برجستهترین آسیبها در اثر پریدن داخل آب به وجود آمده است افزایش کمی در میزان حوادث از سال ۱۹۹۸ تا ۱۹۹۹ وجود دارد و تعداد کل افراد آسیب دیده ۲۵۰ نفر در سال بوده که برابر است با یک آسیب به ازای هر ۱۰۰۰۰ نفری که از استخر استفاده میکنند. محقق برای جلوگیری از حوادث، استفاده از پلههای دارای حفاظ، کفپوشهای غیرلغزنده در پیادهروهای استخر، ممنوع کردن دویدن در پیادهروها، از بین بردن لبههای تیز در دیوارها و کف پوش و جمع آوری وسایل اضافی از سطح استخر را پیشنهاد میکند[۱۰۰].
آبدو[۶۴] و همکاران (۲۰۰۵) در پژوهشی تحت عنوان ” مطالعه وضعیت بهداشتی استخرهای شنا در شهر اسکندریه مصر” به این نتایج دست یافتند: دمای آب ثبت شده مطابق با قوانین و شفافیت آب در طول سال در حد مطلوبی بود. عدم مطابقت با مقررات مربوط به نتایج کلر باقیمانده در ماههای مختلف سال است که در نتیجه تزریق تصادفی کلر به آب استخر میباشد، وجود دارد. غلظت بالای کلر و اضافه کردن اسید هیدروکلرین باعث انتشار بیماریها از جمله خارش و قرمزی چشم و عفونت گوش میشود. از نتایج دیگر این تحقیق این است که استفاده کنندگان از بعضی از آموزشهای بهداشتی استخر مثل دوش گرفتن و قرار دادن پا در داخل حوضچه کلر قبل از ورود به داخل آب استخر و پوشیدن مایو مخصوص شنا را رعایت میکردند. بر اساس یافتههای تحقیق رعایت مسایل بهداشتی در میان استفاده کنندگان به عواملی مانند وضعیت تاهل، شغل افراد، تکرار و مدت استفاده از استخر بستگی دارد[۷۸].
لاتوئر[۶۵] و همکاران (۲۰۰۵) در پژوهشی تحت عنوان” عملی بودن قوانین جدید دولتی و محلی با توجه به عملکرد مدیران استخرهای شنا” ، که بر روی ۸۰ نفر از مدیران استخرهای شنا عمومی و خصوصی ایتالیا انجام شد، به شرکت کنندگان پرسشنامهای در مورد تغییراتی که به تازگی در قوانین و مقررات استخرهای شنا در سال ۲۰۰۳ انجام شده بود، داده شد. نتایج تحقیق نشان داد که مدیران در مورد عوامل ایمنی و بهداشتی استخرها، مخصوصا مقدار کلر آب، حدود درجه حرارت آب، و مقدار گردش روزانه آب استخر دانش کمی دارند و بر اساس یافته های تحقیق قوانینی که اجرا میشود برای تامین سلامتی استفاده کنندگان از استخرهای شنا مناسب نیست و نظارت بیشتر برای کم کردن عواملی که سلامتی استفاده کنندگان را به خطر میاندازد احتیاج است[۹۳].
وردنبرگ[۶۶] و همکاران (۲۰۰۶) طی پژوهشی تحت عنوان ” بررسی ایمنی استخرهای شنای خانگی، یک مقایسه بین شیوه مدیریت و سطح مطلوب در سه ناحیه استرالیا ” وضعیت ایمنی استخرهای خانگی را در سه منطقه A, B , C دو بار مورد بررسی قرار دادند. در بازرسی مرحله اول وضعیت ایمنی استخرها به ترتیب در انجمنهای A,B,C 51 % و۵۴ % و ۵۴ % با استانداردها مطابقت نداشت. بعد از بازرسی مرحله اول تذکرات لازم به مالکان استخرها داده شد و در بازرسی مرحله دوم از ۲۲۷ استخر، ۱۲۵ مورد پیشرفت داشتهاند و در انجمن B وضعیت ایمنی ۹۷ % استخرها مورد قبول بوده است. محقق به این نتیجه رسید که حکومتهای محلی که در آن بازرسهای انجمنهای محلی کم یا اصلا وجود ندارد، استخرها با استاندارد مطابقت ندارد[۱۰۸].
دیوید[۶۷]و همکاران (۲۰۰۷) پژوهشی تحت عنوان ” اکولوژی خطرات غرقشدن در یک استخر شنای عمومی ” انجام دادند، نتایج تحقیق بر افزایش آگاهی و تاکید بر رعایت قوانین ایمنی برای استفاده کنندگان از استخرها، تربیت و آموزش ناجیان در مورد تکنیکهای مناسب برای مراقبت از استخرها و تغییر ملاحظات عمومی که ممکن است باعث افزایش ایمنی استخرها شود تاکید دارد[۷۳].
رابی[۶۸] و همکاران ( ۲۰۰۷) پژوهشی تحت عنوان” بررسی وضعیت بهداشتی استخرهای شنای عمومی شهر عمان” در سال ۲۰۰۵ در ۸۳ استخر عمومی شهر عمان پایتخت کشور اردن انجام دادند. نتایج آزمایشهای میکروبی و دیگر مشخصهای فیزیکوشیمیایی آب با استانداردها مقایسه گردید. نتایج نشان میدهد که به طور کلی مطلوبیت ضعیفی در نتایج آزمایشها نسبت به استانداردها وجود دارد. در آزمایش میکروبی ۵/۵۶ % ، PH 7/87 % ، درجه حرارت آب ۸/۴۸ % و حداکثر ظرفیت استخر ۶/۷۰ % با استانداردها مطابقت داشت و بر اساس یافتههای تحقیق، بین زمان نمونهگیری کلر باقیمانده، درجه حرارت و تعداد شناگران با آلودگی آب رابطه معناداری وجود دارد و عدم کیفیت آب استخر به علت نبود گندزدایی درست و مناسب، کمبود آموزش کارکنان عدم نگهداری درست و کمبود بازدیدهای به موقع از طرف ماموران بهداشت میباشد[۱۰۳].
لیگوری[۶۹] و همکاران (۲۰۰۷) در پژوهشی تحت عنوان ” دانش و رفتار استفاده کنندگان از استخر و خطرات بهداشتی استخرهای شنای کرما و پارما و ناپل ” ، با بهره گرفتن از پرسشنامه دانش و فهم استفاده کنندگان از استخر در مورد قوانین و مقررات استخرها را، دراین۳ شهر مورد بررسی قرار دادند. براساس یافتههای تحقیق استفاده کنندگان علت رعایت قوانینی مثل استفاده از دوش و قرار دادن پا در داخل حوضچه کلر و شستشوی بدن قبل از ورود به استخر را درک نمیکردند. ولی۷۷ % از کلاه شنا استفاده میکردند. و قراردادن پا قبل از ورود به استخر را انجام میدادند. دانش و اطلاعات ۹۷ % از استفاده کنندگان در مورد سرایت بیماریها به وسیله آب خیلی کم بود، زگیل و بیماریهای قارچی بیشتر از سایر بیماریها شناخته شده بودند. محقق به این نتیجه رسید که تاکید بر رعایت قوانین مثل استفاده از دوش، کلاه شنا و دمپایی مناسب در استخر در رفتار استفاده کنندگان نقش مهمی دارد. و توجه به قوانین استخر ابزار قوی برای پیشرفت سلامتی است که باید در استخرها نصب شود، به صورتی که برای استفاده کنندگان به روشنی و به راحتی قابل فهم و درک باشد و با آموزش و فرهنگسازی مناسب برای همه استفاده کنندگان و کارمندان استخر پیوند داده شود[۹۴].
کایدُس و همکاران [۷۰] (۲۰۰۸) در تحقیقی تحت عنوان « تأثیر گاز کلر استخرهای سرپوشیده شنا بر سلامتی انسان » در این تحقیق ۳۲ نفر از کسانی که ۳ بار یا بیشتر در طول دو روز از استخر استفاده کرده بودند مورد بررسی قرار گرفتند. علائم مریضی سرفه ۸۴% ، سوزش چشم ۸۷% و خارش پوست۳۴% در میان کسانی که از استخر استفاده و در معرض انتشار کلر قرار گرفته بودند مشترک بود، و محقق با ۹۵% اطمینان بیان میدارد که بیماریهای به وجود آمده در استفادهکنندگان از استخر در اثر وارد شدن به فضای داخلی استخر و مواجه شدن با گاز کلر بوده است، مهمترین علت آن نبود آموزش رسمی در میان مدیران استخر بیان شده است. بر اساس یافته های تحقیق، انتشار گاز کلر از استخر سرپوشیده شنا با شیوع بیماری در میان بچه ها یا کسانی که در استخر شنا کار میکنند هم بستگی دارد و سطح بالای کلرآمین ممکن است منجر به مریضی افرادی شود که از استخر استفاده میکنند. محقق بر نگهداری خوب استخر، بهبود کیفیت هوای داخلی استخر از طریق تهویه مناسب و آموزش صدور گواهینامه برای همه مدیران استخرهای عمومی و آموزش شیوه های درست و سالم شنا کردن و استفاده از استخر تأکید دارد] ۶۶ [.
هون[۷۱] و همکاران(۲۰۰۸) تحقیقی تحت عنوان ” بررسی آسیبهای غرق شدن بچهها در استخرهای سرپوشیده و روباز” انجام دادند. آسیبهایی که در اثر فرورفتن بچهها در زیر آب بوجود میآید، در استخرهای سرپوشیده و روباز با هم مقایسه شد. نتایج نشان میدهد وقوع آسیبها در استخرهای سرپوشیده بیشتر از استخرهای روباز بوده است، در نتیجه برای جلوگیری از بروز حوادث در استخرهای شنا باید ایمنی این مکانها افزایش یابد[۸۸].
۲- ۱۸- جمع بندی
استخرهای سرپوشیده در تمام فصول سال مشتاقان و علاقمندان فراوان دارد و یکی از پرطرفدارترین و جذابترین مراکز ورزشی محسوب میشود و به عنوان یک مرکز ورزشی– تفریحی، به لحاظ ارتباط مستقیم گروههای مختلف انسانی، به عنوان یک منبع بالقوه انتشار آلودگی و بروز حوادث است[۴۴].
نتایج تحقیقات نشان میداد: رعایت استانداردها در استخرها از جنبههای ایمنی و بهداشتی، بسیار مهم است، بهداشت استخرها جهت حفظ سلامتی شناگران از اهمیت ویژهای برخوردار است و عدم رعایت استانداردهای بهداشتی در استخرهای شنا باعث به وجود آمدن بیماریها و ناراحتیهای مختلف از جمله: بیمارهای قارچی، انگلی، پوستی و تنفسی، ناراحتیهای چشم و گوش و اختلالات معدهای و رودهای میشود و عدم رعایت استانداردهای ایمنی استخرها باعث به وجود آمدن آسیبها و حوادث ناگوار و جبران ناپذیر از جمله آسیبهای نخاعی و غرق شدن افراد میشود که علت اصلی آن کاهش ایمنی استخرها میباشد و علتهای گوناگونی میتواند سبب آلودگی استخرها و بروز حوادث شود که مهمترین آن عدم وجود مدیریت صحیح و نگهداری نامناسب استخر میباشد.
هرساله تعدادی افراد که عمدتا از گروه سنی نوجوان و جوانان نیز میباشند، قربانی این مسایل و مشکلات شده یا عوارض آن گریبان گیرشان میشود. در حالی که قسمت اعظم این مسائل قابل پیشگیری است. عدم اطمینان از بهداشت و ایمنی استخرها بسیاری از علاقمندان به ورزش شنا را از مراجعه به این اماکن منصرف میکند. ورزشی که با اندکی توجه به شرایط بهداشتی و ایمنی آن میتوان آن را به بهترین سرگرمی برای پرکردن اوقات فراغت بسیاری از مردم تبدیل کرد. با توجه به این نتایج محقق بر آن است که وضعیت ایمنی، بهداشتی و نیروی انسانی استخرهای سرپوشیدهی استان گیلان را بررسی نماید و با استانداردهای موجود مقایسه نماید، تا از این طریق با شناسایی کمبودها و نقاط قوت سعی در تقویت نکات مثبت گردد و با رفع نواقص، محیطی امن و لذت بخش برای استفاده کنندگان از استخرهای سرپوشیده فراهم گردد.
فصل سوم
روششناسی و تحقیق
۳-۱- مقدمه
در این فصل روش اجرای تحقیق به طور مشروح بیان شده است. جامعه و نمونه آماری، متغیرهای مورد مطالعه، روش جمع آوری اطلاعات و ابزار اندازهگیری به همراه روایی و پایایی ابزار اندازهگیری و روشهای آماری جهت بررسی فرضیات تحقیق ارائه شده است.
۳-۲- روش پژوهش
این تحقیق از نوع تحقیقات توصیفی– مقایسهای است که در آن وضعیت استخرهای سرپوشیده استان گیلان با استانداردهای ملی و بینالمللی مقایسه شده است. در این پژوهش با تهیه چک لیست و با حضور در کلیه استخرهای منتخب، اطلاعات مورد نظر به کمک چک لیست تکمیل شد و با بهره گرفتن از روش های آماری توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نحوه و چگونگی جمع آوری اطلاعات به صورت مشاهده منظم حضوری محقق انجام گرفت و دادههای جمع آوری شده جنبه عینی دارد.
۳-۳- جامعه و نمونه آماری تحقیق
جامعه آماری این تحقیق شامل کلیهی استخرهای سرپوشیده استان گیلان است که بر اساس آمار هیئت شنای استان گیلان در سال ۱۳۹۱، تعداد ۲۹ استخر بوده است. از بین این استخرهای سرپوشیده ۲۱ استخر در زمان جمع آوری اطلاعات فعال و قابل برسی بودند که به عنوان نمونه آماری انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفت.
۳-۴- ابزار گردآوری اطلاعات
در این تحقیق برای جمع آوری اطلاعات و دادهها از پرسشنامههای ویژگیهای دموگرافیک و اطلاعات نیروی انسانی و چک لیست محققساخته در بخش ایمنی و بهداشت استخرهای سرپوشیده استفاده شد.
۳-۴-۱- ویژگی های دموگرافیک
این پرسشنامه با ۹ سوال ، ویژگیهای جنسیت، سن، مدرک تحصیلی، نوع مدرک تحصیلی، سابقه نجاتغریق، مدیریت، درجه مدرک نجاتغریق و شرکت در دورههای آموزشی را اندازهگیری کرده است.
۳-۴-۲- ایمنی و بهداشت
در بخش ایمنی و بهداشت معیارهای مورد نیاز از طریق چک لیست جمع آوری و چک لیست از روش ترکیبی و موارد زیر توسط محقق تهیه شد:
مطالعه مبانی نظری و استانداردهای ملی و بین المللی در مورد ایمنی و بهداشت استخرها.
ادبیات تحقیق و مشاهده برخی از دلائل بروز آسیبها و تهدیدات در استخرها.
مطالعه چک لیستهای موجود در داخل کشور( وزارت بهداشت و درمان [۷۳] و فدراسیون نجاتغریق [۳۳] و سایر کشورها ازجملهآمریکا.
پیش از کسب اطلاعات از موارد فوق، در ارتباط با فرضیههای تحقیق در بخش ایمنی و بهداشت در مجموع برای هر فرضیه پرسشهای مخصوص به آن تهیه شده است. در بخش بهداشت، آب استخر تعداد ۱۴ سوال باز پاسخ وجود دارد که شیوه اندازهگیری آن در زیر اشاره شده است و در سایر بخشها، پرسشها دارای دو گزینهی، دارد و ندارد بود که گزینهی دارد آن با مقیاس پنج ارزشی لیکرت تنظیم شده است، که دارای ۶ سوال و منظور از هر سوال با توجه به استانداردها منظور از گزینهی ندارد یعنی دارای نمره ۱ منظور از گزینه کاملا نامناسب یعنی دارای نمره ۲ از معیارهای استاندارد، منظور از گزینهی نامناسب یعنی دارای نمره ۳ از معیارهای استاندارد، منظور از گزینهی تاحدی مناسب یعنی دارای نمره ۴ از معیارهای استاندارد ، منظور از گزینهی مناسب یعنی دارای نمره ۵ از معیارهای استاندارد، منظور از گزینهی کاملاً مناسب یعنی دارای نمره ۶ از معیارهای استاندارد میباشد و با روشهای زیر اعتبار و پایایی هر پرسش تعیین شد، سپس محقق به صورت حضوری به محل استخرها مراجعه و با توجه به استانداردها و مبانی نظری تحقیق نسبت به کامل کردن چک لیست اقدام نمود.
۳-۴-۲-۱- اجزای اصلی چک لیست
۳-۴-۲-۱-۱- اطلاعات عمومی استخر
در این قسمت اطلاعاتی از قبیل نام استخر، شماره تلفن، آدرس، مدت بهره برداری، مالکیت استخر(خصوصی، دولتی، اجارهای) نوع سرویسدهی( اختصاصی و عمومی) مورد بررسی قرار گرفت.
۳-۴-۲-۱-۲- سوالات چک لیست
چک لیست ایمنی و بهداشت فقط در بخش آب استخر تعدادی سوال از نوع پاسخ باز وجود داشت که نحوه اندازهگیری متغیرها در زیر توضیح داده شده است و در بقیه بخشها از نوع پاسخ بسته که هر سوال با مقیاس شش ارزشی از ندارد تا کاملا مناسب اندازهگیری شده است.
بهداشت آب استخر از طریق ۱۴ سوال قابل اندازهگیری بود. این سوالات عبارت بودند از:
میزان کلر
میزان کلر یک متغیر کمی است، واحد اندازهگیری آن یک میلیگرم در لیتر است و در این تحقیق با بهره گرفتن از کیت کلرسنج و با روش DPD[72] میزان کلر استخرها اندازهگیری شد و استاندارد آن ۵/۱ تا ۳ میلیگرم در لیتر میباشد. بهترین حد آن ۲ میلی گرم در لیتر میباشد .
میزان PH آب
میزان PH متغیر کمی است که مبین حالت اسیدی و یا بازی بودن آب استخر میباشد و به وسیله کیت مخصوص PH سنج و با ماده فنل قرمز۱ اندازهگیری شد. دامنه مجاز آن بین ۲/۷ تا ۶/۷ ثبت گردید.
میزان درجه حرارت آب
یک متغیر کمی است که با دما سنج مخصوص اندازهگیری شد و واحد اندازهگیری آن سانتیگراد میباشد ۲۶ تا ۲۷ درجه سانتیگراد در فصل بهار برای استخرهای سرپوشیده مناسب است.
تعداد دفعات کنترل میزان کلر آب
۵-۵-۱۰. فرضیهی دهم
کتابدرمانی، بر رفتارهای برونیسازی کودکان ناشنوای مقطع ابتدایی مدرسهی استثنایی وصال بیرجند، تأثیر دارد.
یافتهها نشان داد که کتابدرمانی بر رفتارهای برونیسازی کودکان از نظر والدین و معلم در سطح ۰۵/۰ تأثیر داشت (به ترتیب با ۰۱/۰= p-valueو ۰۰۱/۰ p-value=و جمع نظر والدین و معلم ۰۰۲/۰ p-value=). به نظر میرسد برای کاهش رفتارهای برونیسازی کودکان ناشنوا میتوان از کتابهای مناسب و منتخب در این زمینه استفاده مفیدی کرد. نمرات آزمودنیها هم درگزارش والدین و هم معلم در پسآزمون نسبت به پیشآزمون کاهش یافت. و این کاهش نمره میتواند نشاندهندی تأثیر کتابدرمانی بر کاهش رفتارهای برونیسازیشده باشد. البته لازم به ذکر است که نمره مربوط به رفتارهای برونیسازی شده از مجموع نمرات خام مقیاس رفتارهای قانونشکنانه و پرخاشگرانه که برروی هم رفتارهای برونیسازی را تشکیل میدهند، بهدست آمد و سپس نمره استاندارد آن عدد نیز محاسبه شد و چون کتابدرمانی بر هر یک از آن مقیاسها مؤثر بود، در نتیجه بر مقیاس رفتارهای برونیسازی شدهی آنها نیز تأثیر معناداری داشته است.
۵-۵-۱۱. فرضیهی یازدهم
کتابدرمانی بر تغییر کلی طرز رفتار کودکان ناشنوای مقطع ابتدایی مدرسهی استثنایی وصال بیرجند، تأثیر دارد.
یافتهها نشان داد که کتابدرمانی بر تغییر کلی طرز رفتار کودکان از نظر والدین و معلم در سطح ۰۵/۰ تأثیر داشت (به ترتیب با۰۱/۰ p-value= و ۰۰۱/۰ p-value=و جمع نظرات هر دو گروه ۰۰۴/۰ p-value= ). نمرات پسآزمون کودکان ناشنوا هم درگزارش والدین و هم معلم نسبت به نمرات پیشآزمون آنها کاهش چشمگیری را نشان داد، و این به معنای کاهش ناهنجاریهای رفتاری کلی کودکان ناشنوای تحت بررسی، یا تغییر کلی طرز رفتار ایشان از سوی رفتارهای ناهنجار و بد به سوی رفتارهای هنجار و مناسب بود. به نظر میرسد یکی از سادهترین و کمزحمتترین شیوه های تغییر طرز رفتار کودکان کتابدرمانی باشد و توصیه میشود برای تمامی کودکان ناشنوا و حتی کودکان سالم از این شیوه استفاده شود هر چند برای سایر کودکان غیر از گروه سنی مورد بررسی در این پژوهش باید پژوهشهای دیگری انجام شود.
۵-۶. نتیجهگیری
افراد ناشنوا بهعنوان اعضایی از جامعهای که در آن حضور داریم، بهطور خاموش در اطراف ما زندگی میکنند. انباشته شدن ذهن ما از عادی بودن و زندگی در میان افراد سالم و عادی مانند خودمان، گاهی باعث میشود که متفاوت بودن این قشر، فقط در توانایی نداشتن برای ایجاد ارتباط با دیگران خلاصه نشود؛ بلکه ممکن است آنها را افرادی بدون توانایی ذهنی و یا کندذهن تصور کنیم و رفتارمان با آنها بهگونهای متفاوت باشد. افزون بر تصور و رفتار دیگران با افراد ناشنوا، تصور آنها نیز از خودشان بسیار پایینتر از سطح استعدادهایی که دارند، شکل میگیرد. گاه نداشتن اعتماد به نفس کافی و ترس از عدم پذیرش توسط جامعه و احساس حقارت به سبب قادر نبودن در هماهنگ ساختن خود از نظر گفتار و رفتار با سایرین در فرد ناشنوا اضطراب ایجاد میکند و این اضطراب منجر به گوشهگیری وی میشود. اطرافیان کودک باید به تدریج به او حس اعتماد به نفس بخشند و با قرار دادن وی در جمع، او را با خویش هماهنگ سازند. این عمل باید از کودکی مورد توجه قرار گیرد تا در بزرگی فرد ناشنوا را دچار مشکلات نسازد. کتابدرمانی یکی از روش های درمانی و یا کاهندهی مشکلات روانشناختی این افراد به شمار میآید.
کتابدرمانی باعث اجتماعیتر شدن این کودکان میشود و همچنین به آنها کمک میکند تا رفتار انسانها را بهتر درک کنند، ارزشهای خویش را بیازمایند و توضیح دهند، به خودآگاهی برسند، مشکلات را تشخیص دهند و حل کنند، و سرانجام به احساس آرامش و شادمانی و نشاط دست یابند. حضور یافتن کودکان استثنایی در جامعه، و دادن فرصت بیان و ابراز وجود به آنها راهی به سوی پر رنگتر شدن این حضور در جامعهی امروز است. اما تا چه حد در جامعهی جهانی و جامعهی ایران شاهد حضور و فعالیت مفید این کودکان هستیم؟ این عدم حضور سبب شده است تا با دیدن آنها چشمها خیره شود و برخوردهای نامناسبی بروز کند. تحیّر، تحقیر، تمسخر، تألّم و ترّحم از طرف دیگران، هرکدام آسیبی به این کودکان میرساند. بیتوجهی به قابلیتهای این افراد و برجستهسازی نقاط ضعف آنها، دور باطلی است که درک نکردن و بهگوشه راندهشدن این کودکان را شدت میبخشد. کودکی که در شرایط ویژه قرار دارد، نیازمند امکاناتی است تا به او کمک کند که به حداکثر توانایی های خود دست یابد نه آن که روز به روز به ناتوانی وی افزوده شود. در شیوه کتابدرمانی با تأکید بر تواناییها و غلبه بر ترسهای غالبی این کودکان، در آنها حس اعتماد به نفس و آرامش نسبی افزایش مییابد. همچنین از فواید عمدهی کتابدرمانی رفع اضطراب است، هنگامیکه کودک با خواندن کتابها درمییابد که کودکان دیگری نیز در احساسات و تجارب با وی شریک هستند، احساس آرامش میکند. دانستن این موضوع از احساس تنهایی و انزاوای کودک میکاهد و احساس امنیت را در او تقویت میکند.
به طور کلی هدف این پژوهش تأثیر کتابدرمانی بر نشانگانهای درونیسازی و برونیسازی شدهی دانشآموزان ناشنوای مقطع ابتدایی دبستان وصال بیرجند بود، که براساس تست آَشنباخ و مقیاسهای اضطراب/افسردگی، گوشهگیری/افسردگی، شکایات جسمانی، مشکلات اجتماعی، مشکلات تفکر، مشکلات توجه، رفتارهای قانونشکنانه و پرخاشگرانه روی این کودکان انجام پذیرفت و نتایج مثبتی مبنی بر تأثیر کتابدرمانی بر کاهش مشکلات کودکان ناشنوا دربرداشت. با اجرای پیشآزمون و پس آزمون در بسیاری از مقیاسها نتایج کاهش چشمگیری هر یک از این مشکلات را نشان داد. از این رو، به نظر میرسد که کتابدرمانی یکی از شیوه های بسیار کمهزینه، بیخطر و بدون عواقب سوء آتی است که باید مورد توجه همگان در مقابله با مشکلات یاد شده در کودکان ناشنوا قرار گیرد.
۵-۷. پیشنهادهای پژوهش
۵-۷-۱. پیشنهادهای کاربردی
با توجه بهنتایج بهدست آمده از این پژوهش، چند پیشنهاد کاربردی ارائه میشود:
با توجه به نتیجهی پژوهش که کتابدرمانی بر کاهش مشکلات روانشناختی تأثیر بسزایی داشت، پیشنهاد میشود پیوندهای بیشتری میان رشته کتابداری و اطلاعرسانی و روانشناسی برقرار شود و دامنهی این پژوهشهای میانرشتهای گستردهتر شود تا از منافع آن همگان بهرهمند شوند، به ویژه در عصر کنونی که پژوهشهای بین رشتهای در سطح بسیار وسیع رایج شده و توصیه میشود.
پیشنهاد میشود هم والدین و هم مسؤولان آموزش و پرورش کودکان استثنایی و نیز معلمان از روش های کتابدرمانی در راستای کاهش مشکلات این کودکان استفاده کنند تا هر چه بیشتر شاهد کاهش این مشکلات و توانمندتر شدن کودکان ناشنوا باشیم.
به مسؤولان آموزش و پرورش کودکان استثنایی توصیه میشود با تهیه کتابهای مناسب کودکان، به ویژه کودکان استثنایی، در مدارس گام بلندی در راستای حل مشکلات رفتاری کودکان بردارند. در این زمینه استفاده از تخصص کتابداران و متخصصان ادبیات کودک و همکاری نزدیک با ایشان بسیار مؤثر است.
۵-۷-۱. پیشنهادهایی برای پژوهشهای آینده
پیشنهاد میشود که پژوهش کتابدرمانی مانند پژوهش حاضر در گروه های سنی مختلف، بر روی دیگر کودکان ناشنوای مدرسهی وصال بیرجند و سایر مدارس استنثنایی اجرا گردد.
پیشنهاد میگردد که پژوهش کتابدرمانی بر روی کودکان استثنایی به غیر از ناشنوایان، در مدرسهی وصال بیرجند و یا سایر مدارس اجرا گردد.
پیشنهاد میشود فرایند کتابدرمانی بر روی کودکان استثنایی بر مبنای دیگر تستهای روانشناسی اجرا شود و نتایج آن با نتایج پژوهش حاضر مقایسه گردد.
پیشنهاد میشود که پژوهش کتابدرمانی برای حل دیگر مشکلات روانشناختی کودکان استثنایی و دیگر کودکان نیز اجرا شود.
فهرست منابع
الف) منابع فارسی:.
آریا، عباس. تبریزی، مصطفی. (۱۳۸۲). کتابدرمانی. تهران: فراروان.
آشنباخ، توماس. رسکورلا، لسی. (۱۳۸۴). کتابچهی راهنمای فرمهای سن مدرسه نظام سنجش مبتنی بر تجربهی آشنباخ (ASEBA). ترجمه اصغر مینایی. تهران: پژوهشکدهی کودکان استثنایی.
اصغری نکاح، محسن. (۱۳۸۲). گزارش اقدام پژوهی کاربرد قصه به مثابهی تکنیک و ابزار مشاوره و رواندرمانی کودک. تعلیم و تربیت استثنایی، ۲۱و۲۰، ۲۳-۱۴.
آل یاسین، میترا. (۱۳۷۹). بخش نخست: مفهوم و ارزش کتابدرمانی. تربیت، ۱۶، ۳۶-۳۹.
امین دهقان، نسرین. (۱۳۸۳). کاربرد ادبیات در زندگی کودک نقش کتابدرمانی در رشد روانی کودک. مجموعه مقالات همایش ادبیات کودکان و نوجوانان (۲۳-۲۸). بیرجند: گلرو.
امین دهقان، نسرین. پریرخ، مهری. (۱۳۸۲). تحلیل محتوای کتابهای داستانی مناسب کودکان در گروه سنی ب با رویکرد کتابدرمانی. کتابداری و اطلاعرسانی، ۶ (۲۴)، ۱۹-۵۳.
امیندهقان، نسرین (۱۳۸۲). تحلیل محتوای کتابهای داستانی مناسب کودکان گروه سنی ب با رویکرد کتابدرمانی. پایان نامه کارشناسی ارشد کتابداری و اطلاعرسانی. دانشگاه فردوسی مشهد، دانشکده علومتربیتی و روانشناسی.
بلاک، آلن. اس هرسن، مایکل. (۱۳۷۸). فرهنگ شیوه های درمانی. ترجمه فرهاد ماهر، سیروس ایزدی. تهران: رشد.
بلوچ زراعتکار، کیمیا. (۱۳۸۳). تأثیر کتابدرمانی بر افسردگی خفیف دانشجویان دختر دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی ایران در نیمسال دوم تحصیلی ۸۳-۱۳۸۲. پایان نامه کارشناسی ارشد کتابداری و اطلاعرسانی. دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی- درمانی ایران، دانشکده مدیریت و اطلاعرسانی پزشکی.
بیابانگرد، اسماعیل. (۱۳۷۳). روش های افزایشی عزت نفس در کودکان و نوجوانان (همراه با سه آزمون در مورد عزت نفس). تهران: انجمن اولیا و مربیان جمهوری اسلامی ایران.
پاکزاد، محمود. (۱۳۷۴). هیاهو در دنیای سکوت. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات.
پاول، رونالد. (۱۳۷۹). روش های اساسی پژوهش برای کتابداران. ترجمه نجلا حریری. تهران: مرکز انتشارات علمی دانشگاه آزاد اسلامی.
پریرخ، مهری. (۱۳۸۲). نقش ادبیات کودکان و نوجوانان در پاسخگویی به نیازهای آنان. کتابداری و
اطلاعرسانی. ۶(۳)، ۲۳-۳۶.
پریرخ، مهری. مجدی، زهرا. (۱۳۸۸). داستانها: ابزاری برای کاهش مشکلات روانشناختی کودکان (اعتماد به نفس، اندوه، پرخاشگری، ترس). تهران: کتابدار.
پورافکاری، نصرالله. (۱۳۷۳). فرهنگ جامع روانشناسی، روانپزشکی (انگلیسی-فارسی). تهران: فرهنگ معاصر.
تبریزی، مصطفی. (۱۳۷۲). کتابدرمانی. تهران: فراروان.
تبریزی، مصطفی. (۱۳۷۴). کتابدرمانی. مجموعه مقالات اولین سمینار راهنمایی و مشاوره. (۸۷-۹۰) تهران: دانشگاه علامه طباطبایی. از :http://dbase.irandoc.ac.ir/00174/00174722.htm
تبریزی، مصطفی. (۱۳۸۳). بررسی و مقایسه اثربخشی گروهدرمانی تلفیقی زوجها، شناختدرمانی گروهی بک و کتابدرمانی در کاهش نارضایتی زناشویی. پایان نامه دکتری مشاوره. دانشگاه تهران: دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی.
تیوز، ریچارد (۱۳۵۳). درمان با کتاب. نامه انجمن کتابداران ایران. ترجمه جعفر بهزاد. ۷ (۲)، ۲۱-۲۳.
جانگسما، آرتور. پیترسون، مارک، مکلینز، ویلیام. (۱۳۸۲). رواندرمانگری کودک و نوجوان (طرحهای مدون برای اختلالات). ترجمه علی صاحبی و دیگران. مشهد: به نشر.
دیانی، محمدحسین. (۱۳۸۴). روش های تحقیق در کتابداری. تهران: کتابخانهی رایانه ای.
دیرگروف، اتل. (۱۳۷۶). سوگ کودکان. ترجمه محمد دهگانپور، حسین حاجیمحمدلو. تهران: پوینده.
رحماندوست، مصطفی. (۱۳۸۱). قصهگویی: اهمیت و راه و رسم آن. تهران: رشد.
سرمد، زهره. بازرگان، عباس. و حجازی، الهه. (۱۳۷۹). روش های تحقیق در علوم رفتاری. تهران: آگاه.
سلحشور، ماندانا. (۱۳۷۹). پرورش اعتماد به نفس در کودکان و نوجوانان. تهران: واژهآرا.
سلمانی ندوشن، ابراهیم. حبیبی، شفیع. و اکبری، علیرضا. (۱۳۸۶). کتابدرمانی: اصول وروشها. فصلنامه کتاب. ۷۲، ۱۹۳-۲۰۰.
شریفیدرآمدی، پرویز. (۱۳۸۲). تأثیر آسیب شنوایی کودک بر واکنشهای عاطفی خانواده. دانش و پژوهش در روانشناسی، ۱۵، ۱۲۷-۱۳۰.
شعارینژاد، علی اکبر. (۱۳۷۸). ادبیات کودکان . تهران: اطلاعات.
شفیعآبادی، عبدالله. (۱۳۷۲). راهنمایی و مشاوره کودک. تهران: انتشارات تهران.
شیبانی، شهناز. یوسفیلوبه، مجید. و دلاوری، علی. (۱۳۸۵). تأثیر قصهدرمانی بر کاهش علایم افسردگی درکودکان افسرده. پژوهش در کودکان استثنایی. ۶ (۴)، ۸۹۳-۹۱۶.
قنبری، سعید. نادعلی، حسین. و موسوی، پریسا. (۱۳۸۸). رابطه سبکهای فرزند پروری با نشانه های
درونیسازیشده در کودکان. علوم رفتاری، ۳ (۲)، ۱۷۲- ۱۶۷.
روش آماری: روش مناسب برای محاسبه نویز فرکانس بالا، آنالیز انرژی آماری SEA بوده که در سیستم های مکانیکی قابل استفاده است.
عناصر هارمونیک که از ترکیب قطب و شیار تولید می شوند، در طراحی اولیه تحلیل می شود و فرمول از هندسه و ترکیب تعداد قطب و شیار محاسبه می شود.
در طراحی بهبود یافته یا دقیق تر، فرکانس طبیعی و نحوه مونتاژ موتور محاسبه می شوند و کاهش نویز برای بررسی ویژگی های مکانیکی و الکتریکی تحلیل می شود.
ضمنا به بررسی موارد زیر نیز می پردازیم:
میدان های مغناطیسی و نیروهای شعاعی در موتورهای چندفازه تغذیه شده با جریان سینوسی، تحلیل لرزش استاتور
شناخت منابع، محاسبات، اندازه گیری و دقت در پیش بینی لرزش و نویز
حدود نویز و فرایند اندازه گیری آن برای موتورهای القایی
کنترل نویز
- سوابق مربوط: (بیان مختصر سابقه تحقیقات انجام شده درباره موضوع و نتایج به دست آمده در داخل و خارج از کشور نظرهای علمی موجود درباره موضوع تحقیق)
این موضوع با وجودی که از اهمیت بالایی برخوردار است اما از طرفی تحلیل و کنترل آن بسیار دشوار می باشد؛ لذا تحقیقات عموما پیرامون این مسئله گستره وسیعی ندارد؛ اما با این وجود سال ها تحقیقات گوناگون درباره کاهش نویز و ارتعاش موتورهای القایی انجام شده و تحلیل های متعدد در این حوزه در طول سال ها توسعه یافته است.
مثلا شارهای هارمونیک از طریق پیچه های جستجو و تحلیل المان محدود بررسی شده اند. از این شارهای هارمونیک، محاسبه الکترومغناطیس با بهره گرفتن از معادلات تنش ماکسول امکان پذیر است.[۲,۱]
اکثر متون با نیروهای الکترومغناطیسی و مدهای آن سروکار دارند. کاکو، مدهای نیروهای الکترومغناطیسی و مدهای فرکانس طبیعی در ماشین های القایی را تحلیل کرد.[۳,۱]
عوامل ایجاد نویز به صورت مبسوط توضیح و راه حل های پیشنهادی اعم از طراحی یک مدار مناسب الکترومغناطیسی، طراحی یک سطح پایین چگالی شار مغناطیسی در فاصله هوایی، طراحی ویژگی های مکانیکی برای جلوگیری از تشدید، طراحی یک روتور مناسب اسلات منحرف ساز، یکنواختی شکاف هوایی )جلوگیری گریز از مرکز)، هارمونیک بالا از ولتاژ منبع تغذیه، در سه بخش طراحی، ساخت و مونتاژ همچنین عملیات شرح داده شده است[۵,۴].
در طراحی اولیه، تحقیقات برای کاهش نویز و ارتعاش بر طبق ترکیب تعداد قطب و شیار انجام می شود.
نویز به وسیله نیروی الکترو مغناطیسی نظیر نیروهای شعاعی و مماسی که هسته استاتور را معیوب می کنند، ایجاد می شوند؛ برای کاهش لرزش و نویز ناشی از تاثیرات هسته از طراحی بهینه استاتور قطب و یوغ استفاده می شو [۶,۱].
اینورتر هم یک سهم تعیین کننده در تولید نویز الکترومغناطیسی در موتور القایی دارد مخصوصا در تغییر فرکانس های زیر ۳٫۶ کیلوهرتز و همچنین در درایو، نویز مغناطیسی می تواند بزرگترین منبع نویز برای موتورهای دو قطب و چهار قطب باشد که تحلیل و محاسبه شده است[۷].
با بهره گرفتن از تحلیل هارمونیک فضا، ترکیب تعداد قطب و شیار تعیین می شود. جریان فاز سینوسی فرض می شود و عملکردهای نسبی شیارهای استاتور و رتور بررسی می شوند. طراحی برای کاهش مد پائین تر فضای هارمونیک انجام می شود[۸].
مدل اولیه، ویژگی های الکتریکی و مکانیکی را برآورده نمی کند؛ بنابراین طرح دقیق تری برای بهبود مدل اولیه انجام می شود.
در طراحی بهبود یافته، نیروی الکترومغناطیسی، ویژگی های مکانیکی نظیر فرکانس طبیعی هر مد، تغییر شکل استاتور و نویز با بهره گرفتن از محاسبه می شوند. برای کاهش عناصر مد پائین تر فضای هارمونیک، رتور منحرف شده بکار می رود و روش تحلیل با بررسی رتور منحرف شده پیشنهاد می شود[۱۱,۱۰,۹].
- فرضیهها:
آزمایش نویز بر روی موتور القایی انجام و نتایج اندازه گیری می شود.
فرایند طراحی برای کاهش نویز موتورهای القایی ارائه می شود.
شبیه سازی طرح پیشنهادی انجام می پذیرد.
تفاوت نتایج آزمایش و شبیه سازی کم تر از ۷% می باشد.
- اهداف تحقیق:(شامل اهداف علمی۱، کاربردی۲و ضرورتهای۳خاص انجام تحقیق)
هدف اصلی:
- تاثیرات ارتعاش و نویز بر عملکرد موتورهای القایی و چگونگی کاهش آن ها؟
ب- روایت های مشترک
۳- بعد ارتباطی
الف- اعتماد
ب- هنجارها
ج- تعهدات و روابط متقابل
د- تعیین هویت مشترک (الوانی ودیگران، ۱۳۸۵: ۵۶)
۲.۲.۶.۲منابع سرمایه اجتماعی:
هر عاملی که اعتماد افراد را افزایش دهد و آنان را متمایل به مشارکت اجتماعی می کند، مشارکتی با ویژگی های زیر، منابع تولید و ارتقای سرمایه اجتماعی است.
الف- عقلانی و نه احساسی و عاطفی؛ مثلاً در حادثه ای ناگوار، مردم برای کمک هجوم می برند اما بعد از چندی احساسات فروکش می کند و مشکلات همچنان باقی می ماند.
ب- مستمر و پایدار و نه کوتاه مدت و منقطع؛ که اگر مشارکت احساسی باشد همان اتفاقی می افتد که پایداری ندارد و به نتیجه نمی رسد.
ج- سازمان یافته و در شبکه های اجتماعی انجام شود؛ سازمان یافتگی و مشارکت شبکه ای و اینکه به جای شناخت تک تک افراد و اعتماد به آنان و همکاری فردی و شخصی با یکدیگر، به شبکه ها، نهادها و سازمان ها و درسطح وسیع تر به هموطنان اعتماد کنیم و با آنان در فعالیت ها مشارکت نماییم، در توسعه بسیار اهمیت دارد.
د- هم یارانه؛ به این صورت که بدون شناخت شخصی افراد و بدون انتظار جبران شخصی، به آنان خدمت رسانی شود مثلاً فرد مصدومی را فرد ناشناس دیگری به بیمارستان برساند که اگر این اتفاق بیفتد، در مواقعی که فرد خدمت کننده به کمک نیاز پیدا کند، درآن صورت، جامعه- وفرد ناشناس دیگر- آن را جبران خواهد کرد اما منابع سرمایه اجتماعی عمدتاً در پنج عامل اصلی به شرح زیر توضیح داده می شود:
۱- درستکاری و صداقت: حقیقت، ارزش اعتمادساز اصلی در اجتماعات است، حقیقت گرایی تمامی مردم بویژه مدیران تا احزاب، مطبوعات، سازمان ها، دادگاه ها و نخبگان.
وفای به عهد بویژه پایبندی به قراردادها علی الخصوص توسط دولت، اعتماد را ارتقا می بخشد و دروغگویی و عدم تحقق وعده ها مخصوصاً از سوی مسئولان اعتماد را ساقط می نماید.
۲- مبانی هویت: شامل منابعی که مجموعه باورها، ارزش ها و معیارهای فرد را می سازد و فرد در ایجاد آنها به تنهایی دخالتی ندارد مانند ایدئولوژی، مذهب و فرهنگ. هرچه منابع تولید هویت غنی تر و هویت در برابر هویت های دیگر قوی تر باشد، به ارتقای سرمایه اجتماعی مدد میرساند.
۳- منابع معرفت: شامل تمامی دانش ها، فنون، اطلاعات و اشاعه و توزیع آزاد آنها که موجب ادراک ارزش درونی فرد می شود و او در ایجاد و دریافت آنها دخالت دارد. هرچه تولید علم، فناوری و اطلاعات درجامعه ای افزون تر و توزیع آنها آزادتر باشد، سرمایه اجتماعی بیشتر می شود.
۴- ترویج عدالت: نهادهایی که عملکرد عادلانه دارند، اعتماد را درجامعه تعمیم می دهند و تعمیق می نمایند. مصداق عدالت در حوزه های اجتماعی برابری افراد در برابر قانون و در مشارکت سیاسی است و درحوزه اقتصاد، برابری فرصت ها در دسترسی به امکانات زندگی است و از سوی دیگر هرچه نابرابری در ثروت بیشتر باشد، برقراری ارتباط، مشارکت و صداقت متقابل دشوارتر می شود.
اعمال تبعیض به ویژه به صورت سازمان یافته و بالاخص در نظام قضایی که می باید محور عدالت گستری باشد- نیز دردرازمدت سقوط سرمایه اجتماعی را به همراه دارد.
۵- وضعیت معیشت: دارایی افراد برسرمایه اجتماعی تاثیر مثبت و فقر اثر منفی می گذارد. مطالعات زیادی، همبستگی مثبت بین ثروت افراد و تلاش جمعی و مشارکت اجتماعی را نشان داده اند. از جمله تحقیقی در شیلاگو به این نتیجه رسیده است که اجتماعاتی که درآنها میزان مالکیت مسکن بالاست، سطوح بسیار بالاتری را از همکاری جمعی به نمایش می گذارند (مصطفوی، ۸۸: ۷۷)
۲.۲.۶.۳انواع اعتماد در سرمایه اجتماعی:
جان مایه سرمایه اجتماعی، که از نظر اقتصادی نیز بسیار اهمیت دارد، اعتماد است. اعتماد بخشی از سرمایه اجتماعی و شاید مهمترین و اساسی ترین بخش آن نیزهست. در تحلیل سرمایه اجتماعی معمولاً بین سه گونه اعتماد تفکیک قائل می شوند. اعتماد عمومی، اعتماد دانش پایه و اعتماد ویژه یا خاص.
اعتماد عمومی ناظر به وجود اعتماد در کلیت جامعه است و بیشتر در نظام های سیاسی مردم سالار وجود دارد. اعتماد دانش پایه می تواند در هر جامعه ای وجود داشته باشد و مبنای آن دانش است برای مثال، دانش پزشکی موجب اعتماد بیماران به اوست. اعتماد ویژه به وجود اعتماد بین عده قلیلی از افراد اشاره دارد. این وجه اعتماد بیشتر در جوامع غیرمردم سالار وجود دارد، جایی که شبکه های روابط حامی- پیرو، تقسیم بندی شهروندان به خودی و غیرخودی رایج است، اعتماد عمومی بر مشارکت مدنی می افزاید و بر پایبندی افراد به تعهداتشان اضافه می کند؛ اما اعتماد ویژه فرهنگ عشیره ای را ترویج داده و از مشارکت مدنی می کاهد. (خضری، ۱۳۸۴: ۳۵-۳۴)
۲.۲.۶.۴نقش دولت در تولید سرمایه اجتماعی:
به طورکلی دولت از دو طریق اساسی یعنی بسترسازی و اعتمادسازی برای انباشت، می تواند به تولید سرمایه اجتماعی کمک کند. اولی به این معناست که دولت باید بسترهای لازم برای تحریک و تشویق افراد جامعه به همکاری و اقدام های جمعی را فراهم آورد. در واقع، دولت باید به ظرفیت سازی اجتماعی مبادرت ورزد. اینکار می تواند از طریق بهسازی اجتماعی، بهسازی فردی و بهسازی نهادی انجام گیرد. در بهسازی اجتماعی دولت ازطریق سیاست هایی چون تدارک بهداشت و آموزش همگانی، بیمه های بیکاری و نظام تامین اجتماعی فراگیر ظرفیت اعضای جامعه برای توسعه روابط همیارانه را افزایش می دهد. دربهسازی فردی، دولت باید با توانمندکردن و بهسازی افراد به ویژه افراد فقیر، معلول و کم بنیه، انگیزه لازم برای مشارکت در کنش های جمعی و ورود به بازی های گروهی را فراهم سازد. فقر اقتصادی و آموزشی وآسیب پذیری در برابر مخاطرات اجتماعی، آمادگی بالفعل و بالقوه افراد برای همکاری و وارد شدن درکوشش های مدنی- NGO ها و سازمان های داوطلبانه و خیریه- و شبکه های اجتماعی را تحلیل برده و فرصت لازم برای بروز قابلیت های فردی در تعاملات همیارانه را به آنها نمی دهد. در بهسازی نهادی، دولت باید از طریق تدارک محیط نهادی انعقاد یافته، ورود به تعاملات مبتنی بر همکاری وهمیاری را برای اعضای جامعه معنادار سازد. در این میان تدارک ابزارهای کافی و بهنگام برای تعریف شفاف حقوق مالکیت فردی و نیز تدارک نهادی برای حفاظت جدی ازآن- که مستلزم وجود دستگاه قضایی قاطع، سریع، ارزان، بی طرف و در دسترس همه است- از اهمیت اساسی برخوردار می باشد. اصولاً، نهادها قواعد بازی برای تعامل اعضای جامعه با یکدیگرند. موقعی که قواعد بازی، تعریف نشده یا غیرشفاف، غیرقابل اجرا و یا جانبدارانه باشند، تمایل به همکاری و همیاری تضعیف خواهد شد. از نظر اقتصادی، قابل اعتماد بودن، نه ویژگی ذاتی افراد، بلکه جنبه ای از شرایطی است که افراد در چارچوب آن اقدام می کنند. بنابراین اگر محیط بازی، اعتمادپذیری و حفظ قول و قرارها را برای اعضای جامعه سودمند نسازد، تمایل آنها به عرضه این هنجارها کاهش خواهد یافت. در واقع، بخش زیادی از رفتارهای افراد و واکنش به محیط تعامل و قواعد حاکم برآن شکل می گیرند.
اعتماد سازی برای تولید سرمایه اجتماعی، به این مفهوم است که دولت باید محیط اجتماعی اعتمادزایی را تدارک ببیند که نه فقط اعتماد اعضای جامعه به اقدامات و سیاست هایشان را فراهم آورد؛ بلکه مشارکت در اداره جامعه و ورود به شبکه های اجتماعی را برای آنها معنادار سازد. در این رابطه، ثبات در رفتار و سیاست های دولت وشفافیت آنها، تسهیل جریان اطلاعات توسط دولت، تمرکززدایی از قدرت، دولت شفاف و پاسخگو، تناسب اقتدار دولت وجامعه مدنی، تناسب آن با بازار (دولت دوستدار بازار)، نقش اساسی دارد. لازم است دولت استقلال اش را با شهروندان تقسیم کند (تناسب اقتدار) و نقشش را از تنظیم کننده و فراهم کننده به کاتالیزور و تسهیل کننده تغییر دهد. در واقع، دولت باید ساختاری مشارکت جویانه و تسهیل گرایانه را طراحی کند و مشارکت کنندگان را به مثابه تولیدکنندگان و نه ارباب رجوع یا مشتری بنگرد. موقعی که دولت کارهایی را انجام می دهد که امکان انجام دادن آنها- حداقل با همان استاندارد- توسط بخش خصوصی و جامعه مدنی وجود دارد، اعتماد عمومی سلب خواهد شد.
بعبارت دیگر، ازدحام دولت و درنتیجه از میدان خارج کردن بخش خصوصی و جامعه مدنی از عرصه فعالیت، به منزله بی اعتمادی دولت به آن دو است. موقعی که دولت درعرصه هایی غیر ازآنچه برایش تعریف شده- از جمله تدارک کالاهای عمومی، پرداختن به مساله بروندادها و تدارک استانداردها مداخله می کند، بی اعتمادی گسترش خواهد یافت. بنابراین، سطح مداخله دولت و کیفیت آن درجامعه، یکی از عوامل اساسی متاثرکننده اعتماد عمومی است. وجود دولتی که رابطه اش با بخش خصوصی و جامعه مدنی شفاف و قاعده مند باشد، در اطمینان دادن به اعضای جامعه درخصوص معناداری محیط فعالیت و همکاری و نیز برگشت پذیری بازدهی حاصل از هرآفرنی کاملاً موثر خواهد بود. بی گمان چنین دولتی باید دوستدار بازار باشد و به جای برنامه ریزی بیشتر به سیاستگذاری بپردازد.
صلاحیت و شایستگی دولت نیزیکی از عوامل اساسی اعتمادزای عمومی می باشد. دولت شایسته و کارآمد با تعدیل نارسایی هایی چون ناکارایی سازمانی، ناکارایی تخصیصی و نیز مشکل کارگزاری و در نتیجه عرضه مدیریت عمومی پرکیفیت، اعتماد عمومی را نسبت به اقدامات و سیاست هایش بیشتر می کند. کفایت و شایستگی دولت، قبل از هرچیز اعتماد دانش پایه را در رای دهندگان تقویت می کند. بنابراین دولت شایسته و کارآمد با حفظ و تقویت تعامل مبتنی بر رابطه کارگزاری بین خود و رای دهندگان، به تولید سرمایه اجتماعی کمک خواهد کرد. (همان: ۴۴-۴۲)
۲.۲.۶.۵مدل ساختاری سرمایه اجتماعی:
برای تبیین سرمایه اجتماعی محققانی نظیر پوتنام و کلمن سرمایه اجتماعی را به منزله دارایی جوامع درنظر می گیرند، به طوری که مشارکت بیشتر درجامعه منجر به شبکه محکمتری از تعاملات اجتماعی و اعتماد بیشتر به یکدیگر می شود، اما همان اثرات باید در افرادی هم که درآن جوامع زندگی می کنند، قابل مشاهده باشد. یعنی سرمایه اجتماعی به صورت یک رابطه دوجانبه محکم، بین سطوح مشارکت مدنی و اعتماد بین فردی، خود را نشان میدهد؛ به طوری که هرچه مشارکت شهروندان درجوامع شان بیشتر باشد، آنها بیشتر می آموزند تا به همدیگر اعتماد نمایند و هرچه اعتماد بین آنها بیشتر باشد، احتمال بیشتری وجود دارد که در امور جوامع خود مشارکت نمایند. همچنین افرادی که به یکدیگر اعتماد می کنند به نهادهای دولتی نیز اعتماد بیشتری دارند. آنها این مدل را مدل ساختاری سرمایه اجتماعی نام نهاده اند و به صورت زیرآن را نشان می دهند. (برهن و رهان، ۱۹۹۷ به نقل ازدرانی و دیگران، ۱۳۸۷: ۱۱)
شکل ۱. ۲ مدل ساختاری سرمایه اجتماعی
درمورد مدل ساختاری سرمایه اجتماعی، این نکته قابل ذکر است که رابطه دوجانبه بین اعتماد بین فردی و مشارکت مدنی، کاملاً غیرمتقارن است، یعنی اثر مشارکت مدنی بر اعتماد فردی، بسیار قوی تر از حالت معکوس آن است.
۲.۲.۶.۶تصاویر اعتماد در نظریه های سازمانی:
به طورکلی نظریات اعتماد، بر روی یک پیوستار است. دریک طرف این پیوستار، نظریاتی قرار دارند که جنبه اجتماعی و اخلاقی اعتماد را مورد تاکید قرار می دهند، و در طرف دیگرآن نظریاتی قرار دارد که بر ابعاد راهبردی و محاسباتی اعتماد در محیط های سازمانی تاکید می کنند. که این نظریات مورد بررسی قرار می گیرد.
۲.۲.۶.۶.۱نظریه انتخاب عقلایی[۱۳] و نظریه مبادله:
دانشمندان علوم اقتصادی برمبنای این فرض که افراد به وسیله پول و امکان کسب سود برانگیخته می شوند، موفق شدند مدل های رسمی و پیش بینی کننده درباره رفتار انسان ارائه کنند. دانشمندان علوم اجتماعی و سیاسی، پس از مشاهده موفقیت مدل های اقتصادی تلاش کردند تا با به کار بستن فروض بنیادین مدل های اقتصادی، موفقیت های مشابهی را در رشته های مورد علاقه خویش رقم زنند. براین اساس، آنها سعی کردند تا حول این ایده که تمامی اعمال بشر، عقلایی و منطقی است، و افراد قبل از هراقدامی، هزینه ها و مزایای احتمالی اقدام خود را محاسبه می کنند، نظریه پردازی کنند. این رویکرد به مسائل، بعدها به عنوان نظریه انتخاب عقلایی معروف شد وکاربرد آن برای تعاملات اجتماعی، تحت عنوان نظریه مبادله مطرح شد. جورج هومانز به عنوان پیش گام ارائه نظریه انتخاب عقلایی، چارچوبی اساسی و ملهم از فرضیات روان شناسان رفتارگرا برای نظریه مبادله فراهم کرد. به موجب نظریه مبادله، افراد روابطشان را با دیگران برمبنای اعتماد شکل می دهند، با این وجود تعمیم آنها درباره حفظ ویا توسعه آن رابطه، ارتباط مستقیمی با سود حاصل ازآن رابطه دارد. سود حاصل از هر رابطه که مابه التفاوت منافع آن رابطه و هزینه های آن است. شاخصی است که تداوم و یا عدم تداوم رابطه را معین می سازد. افراد عادی معمولاً روابطی را ادامه می دهند که منافع آن بیشتر از هزینه هایش باشد به موجب نظریه مبادله، افراد از طریق ارزیابی مسیرهای جایگزین عمل به دنبال این هستند تا از مراوداتشان حداکثر ارزش ممکن را با حداقل هزینه، کسب کند؛ براساس نظریه یاد شده، درهر رابطه مبادله ای، عناصری نظیر عاملان مبادله، منابع مبادله، ساختارهای مبادله و فرآیندهای مبادله به چشم می خورد. (جعفری و دیگران، ۱۳۸۴: ۱۱۳-۱۱۲)
۲.۲.۶.۶.۲نظریه رفتار برنامه ریزی شده:
نظریه رفتار برنامه ریزی شده درحقیقت، نوع تکامل یافته و اصلاح شده نظریه کنش عقلایی است. نکته اصلی نظریه رفتار برنامه ریزی شده این است که رفتار، تحت نفوذ و تاثیر نیات رفتاری یا تمایلات رفتاری قرار دارد. نیات و یا تمایلات رفتاری نیز تحت تاثیر نگرش فرد قرار دارد. خود نگرش نیز حلقه واسط بین اعتقاد (اعتماد) و نیات یا تمایلات رفتاری است. برخلاف نظریه کنش عقلایی که فرضش این است که رفتار به طور تمام و کمال، عاملانه و درکنترل فرد است، نظریه رفتار برنامه ریزی شده عنوان می کند که علاوه بر تلاش و کوشش فرد برای انجام یک عمل و یا رفتار، یک سری عوامل درونی و بیرونی کنترل نشده نیز می توانند عملکرد رفتاری او را تحت تاثیر قرار دهند. به عنوان مثال، تصور فرد از خطر انجام آن رفتار، یکی از کنش های کنترل کننده رفتار است که می تواند در شکل گیری و یا عدم شکل گیری آن رفتار موثر باشد. برخی از فرضیات بنیادین که نظریه رفتار برنامه ریزی شده و کنش عقلایی برآن استوار است عبارتند از:
۱- افراد معمولاً عقلایی و منطقی هستند.
۲- افراد به گونه ای سیستماتیک از اطلاعات استفاده می کنند.
۳- افراد مزایا و معایب تصمیمات مختلف را سبک وسنگین می کنند.
مدل مفهومی نظریه کنش عقلایی و نظریه رفتار برنامه ریزی شده در نمودارهای زیر نشان داده شده است. (همان: ۱۱۴-۱۱۳)
شکل ۲. ۲ مدل مفهومی نظریه کنش عقلایی
شکل ۳. ۲ مدل مفهومی نظریه رفتار برنامه ریزی شده
انتقادی که به دو نظریه انتخاب عقلانی و نظریه رفتار برنامه ریزی شده وارد است این است که اگر انسان تمامی رفتارهایش را می توانست براساس سود و زیان بود دیگر به اعتماد نیازی نبود زیرا همانطور که در فصل اول ذیل تعریف نهایی اعتماد گفته شد اعتماد با خطر کردن (ریسک) وعدم قطعیت رابطه دارد واز اجزا اصلی تشکیل دهنده ان هستند.
۲.۲.۶.۶.۳نظریه تعادل:
نظریه تعادل که توسط هایدر مطرح شده است، ازجمله نظریه های مربوط به سازگاری شناختی است. به موجب این نظریه، افراد قویاً محتاج تعادل روانی بوده و به دنبال این هستند تا باورها، نگرش ها و ارزش های آن ها با یکدیگر سازگار و منطبق باشد. براین اساس، افراد مایلند تا نسبت به کسانی که با آنها مراودات قبلی داشته اند، طرز فکر مثبتی داشته باشند. فرض اساسی نظریه تعادل این است که انسان ها می کوشند تا از نظر رفتاری در وضعیت تعادل قرار گیرند، از این رو زمانی که این تعادل وجود نداشته باشد، آنان می کوشند تا آن را به وجود آورند (همان: ۱۱۵)
۲.۲.۷فرایند اعتماد:
دیتزوهارتوگ فرایند اعتماد را در سه مرحله بیان می کنند:
اعتماد به عنوان یک عقیده، اعتماد به عنوان یک تصمیم و اعتماد به عنوان یک عمل.
مرحله اول: اعتماد به عنوان یک عقیده
خداوند نیز این مطلب را مورد توجه قرار داده و یکی از حکمتهای تواتر و توالی ارسال پیامبران را، پیشبرد تدریجی بشر در مسیر تکامل میداند: *(ثُمََّّ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا تَتْرَا…؛پس رسولان خود را یکى پس از دیگرى فرستادیم… )* مؤمنون/ ۴۴
در این آیه، فرستادن رسولان به صورت” تترى"، به معناى فرستادن یکى پس از دیگرى است. کلمه” تواتر” هم از همین باب است، چون تواتر هم به معناى تک تک و فرد فردهاى پشت سر هم است.[۱۶۵]
به همین جهت، سنّت تعلیمی انبیاء الهی:چنین بوده که پیام خداوند را به فراخور فهم و عقل قومشان به آنها ابلاغ میفرمودند: *(وَ مَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُم…؛ ما هیچ پیامبرى را، جز به زبان قومش، نفرستادیم تا (حقایق را) براى آنها آشکار سازد…)* ابراهیم/ ۴
در جایی دیگر، خداوند از پیامبرش میخواهد که با مردم، با زبان دل آنان حرف بزند تا متوجه شوند و دلهایشان، آن را درک کنند[۱۶۶]: *(…وَ قُل لَّهُمْ فىِ أَنْفُسِهِمْ قَوْلًا بَلِیغًا؛… و با بیانى رسا، نتایج اعمالشان را به آنها گوشزد نما.)* نساء/ ۶۳
براین اساس، یکی از مسائلی که باید در تربیت دینی کودکان توجه داشت، این است که آموزشهای دینی، متناسب با نیازهای روحی و روانی آنها و قابل فهم و درک برایشان باشد. بدین منظور باید چنین تعالیمی، با زبان مناسب کودکان، ارائه شوند و طوری نباشند که فقط عده خاصی از آنها استفاده کنند. عدم رعایت این نکته، باعث گریز تدریجی از دین و انکار درونی برخی از عقاید و باورهای دینی در کودکان خواهد شد.[۱۶۷]
پیامبر اسلام ۶به ما سفارش کردهاند که با کودکان، اینگونه باشیم: «مَنْ کَانَ عِنْدَهُ صَبِیٌ فَلْیَتَصَابَ لَهُ؛ کسی که کودکی دارد، باید برای او کودکی کند».[۱۶۸]
امام علی۷نیز کلامی مشابه نبی مکرّم اسلام دارند. ایشان میفرمایند: «مَنْ کَانَ لَهُ وَلَدٌ صَبَا؛ کسی که کودکی دارد، باید [در راه تربیت او] خود را تا سر حد کودکی تنزل دهد».[۱۶۹]
همچنین پیامبر۶فرمودند: «انا معاشر الانبیاء امرنا ان تکلم الناس علی قدر عقولهم: ما گروه انبیاء، موظفیم با مردم به قدر توانایی فهم آنها گفتگو مینماییم».[۱۷۰] در روایت دیگری آمده که پیغمبر اسلام۶فرمود: « ما گروه انبیاء و پیغمبران دستور داریم که مردم را طبقهبندی نموده و هر کس را به جای خویش بنشانیم، و با آنها به نسبت فهم توانایی آنها، گفتگو کنیم.»[۱۷۱]
بنابراین مربی باید گفتار و رفتار خود را با عوالم کودکانه کودک، هماهنگ کند. برای مثال اگر کودک مشغول بازی است، در مواجهه با او، رفتاری کودکانه از خود نشان دهد. نقل شده که رسول اکرم۶روزی با اصحاب خود به راهی میرفت. در میان راه با نوه خود، امام حسین۷- در حالیکه کودکی بیش نبود- برخورد کرد. امام حسین۷با کودکی مشغول بازی بود. پیغمبر۶از اصحاب خود جدا شد و به طرف امام حسین۷آمد. امام حسین۷به این سو و آن سو فرار میکرد و پیغمبر۶با رفتار کودکانه خود، امام حسین۷را میخنداند. سپس او را گرفت. یکی از دستها را زیر چانه و دست دیگر را روی فرق امام حسین۷گذاشت و او را میبوسید و فرمود: «أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ وَ حُسَیْنٌ مِنِّی أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَیْناً…؛ من از حسینم و حسین از من است. خداوند هر کس را که حسین را دوست بدارد، دوست میدارد…».[۱۷۲]
۲-۱-۴- تکلیف به قدر توانایی
توانمندی فراگیر، از دیگر ارکان مهم در تربیت دینی به شمار میرود. نظر به اینکه تربیت دینی، تعهّدآور است، این تکلیف و تعهّد، باید با میزان توانایی فرد از جهات گوناگون تناسب و توازن داشته باشد. اگر خداوند فرموده است: *(لَا یُکَلَِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا؛ خداوند هیچکس را، جز به اندازه تواناییش، تکلیف نمىکند…)* بقره / ۲۸۶
به این دلیل است که تکالیف دینی بر حسب توانایی شخص تعریف و تعیین میشود و انسان مکلّف، به میزان توانایی خویش نسبت به آن تکالیف و عمل بر اساس آنها ملتزم و متعهد خواهد بود[۱۷۳]و تکلیف نکردن به آنچه که در قدرت و اختیار انسان نیست، سنّت خداوند در بین بندگان است.[۱۷۴]
۲-۱-۵- رعایت مساوات و پرهیز از تبعیض
یکی از مسائل مهمی که باید در تربیت کودکان و فرزندان مورد توجه قرار گیرد، رعایت برابری و مساوات در برخورد با آنهاست. سیره معصومان در این زمینه، بیانگر رعایت مساوات بین فرزندان- دختر و پسر- و تفاوت نگذاشتن بین آنها، به ویژه در ابراز محبت و اهدای هدیه است.
نقل شده که شبی، پیامبر۶در منزل فاطمه سلامالله علیها بین حسنین مسابقه کشتی برگزار کرد و به تشویق حسن۷پرداخت و فرمود حسن عجله کن و بر حسین سخت بگیر. فاطمه سلامالله علیها که چنین مشاهده کرد، به پیامبر۶معترض شد که چرا بزرگتر را بر علیه کوچکتر تشویق میکنی؟ پاسخ فرمود: «جبرئیل، حسین را بر علیه حسن تشویق میکرد و من نیز حسن را بر علیه حسین».[۱۷۵]
نیز گفتهاند که پیامبر اکرم۶در حال سخنگفتن با یاران خود بود. کودکی وارد شد و به طرف پدر خویش که در کنار جمعیت بود، رفت. پدر، دستی بر سر او کشید و او را بر زانوی راست خود نهاد. اندکی بعد دختر آن مرد وارد شد و نزد پدر رفت. پدر دستی بر سر او کشید و او را در کنار خویش روی زمین نشاند. پیامبر۶که برخورد دوگانه پدر را مشاهده کرد، فرمود: «چرا او را بر روی زانوی دیگر خود ننشاندی؟» پدر او را بر روی زانوی خود نهاد. در این هنگام پیامبر۶فرمود: «اکنون عدالت را رعایت کردی».[۱۷۶]
همانگونه که در این سیره مشاهده میشود، پیامبر۶با پدری که در رفتار با فرزندان خویش تفاوت میگذارد، برخورد کرده و او را به رعایت عدالت بین فرزندان توصیه میکند.
همچنین با توجه به این روایات و دیگر سیرههای معصومان:، میتوان گفت رعایت مساوات بین فرزندان، از اصول ضروری در تربیت آنهاست. اما در برخی روایات معصومان:، رفتارهای متناقض با اصل مساوات دیده میشود و نیز مساوات با مسأله تشویق، در تناقض است مانند آنچه که مسعده بن صدقه از امام صادق۷نقل میکند که ایشان فرمود: «پدرم امام باقر۷عرضه داشت: من به یکی از فرزندانم نیکی میکنم و او را بر زانوی خود مینشانم و زیاد به او محبت میکنم و از او تشکر و قدردانی میکنم، در حالی که این همه محبت و نیکی، حق فرزند دیگرم است. این کار را بدین دلیل انجام میدهم تا او - فرزند ذی حق- را از حسادتی که ممکن است از ناحیه دیگری - فرزندی که به او محبت میکنم- و برادرانش مانند برادران یوسف، دامنگیر او شود حفظ کنم».[۱۷۷]
روایتی دیگر که بر جواز تفاوت نهادن بین فرزندان دلالت دارد را رفاعه بن موسی از امام کاظم۷نقل میکند که او از امام پرسید: مردی که پسرانی دارد که از یک مادر نیستند، میتواند یکی از پسران را بر پسران دیگر برتری دهد و مقدم بدارد؟ امام فرمود: مانعی ندارد؛ پدرم مرا بر عبدالله برتری میداد و مقدم میداشت.[۱۷۸]
در جمع بین این دو دسته از روایات میتوان گفت که علت تفاوت نهادن پیامبر۶و ائمه: بین فرزندان، رعایت برخی مصالح است؛ یعنی اگر کسی با توجه به مسائل و یا ویژگیهایی که در برخی از فرزندان او وجود دارد بین آنها تفاوت بگذارد، کار نادرستی انجام نداده ولی به علت آسیبهای تربیتی که ممکن است به جهت رعایت نشدن مساوات بروز کند، بهتر است مساوات رعایت شود، پس شیوه مطلوب این است که در دوران کودکی که هنوز کودکان، نمیتوانند منشأ تفاوتها را درک کنند، در ابراز محبت و هدیه دادن به آنها یا هر امر دیگری مساوات رعایت شود؛ حتی اگر در مواردی بخواهیم برخی از آنها را تشویق کنیم باید تفاوت بسیار اندک باشد یا دست کم به گونهای باشد که موجب برانگیختن حسادت سایر فرزندان نشود. حضرت یعقوب۷ نیز به یوسف۷، محبت بیشتری نشان میداد و این مسأله، حسادت برادران او را برانگیخت و او را دچار دوری از یوسف کرد اما کار حرامی مرتکب نشد، بلکه امر بهتری را ترک کرد.[۱۷۹]
۲-۱-۶- استفاده از روشهای مشاهدهای
برای یاد دادن مفاهیم به کودکان باید از طریق حسّی و از راه تجربه استفاده کرد.[۱۸۰] اهمیت استفاده از روشهای مشاهدهای نیز از آنجا مشخص میشود که متخصصان، اذعان داشتهاند: «اصولاً ۷۰ درصد یادگیری از طریق دیدن صورت میگیرد».[۱۸۱]
یکی از نکات برجسته قرآن، تأکیدی است که به جنبههای قابل رؤیت حقیقت مینهد.[۱۸۲] در موارد فراوانی، تأکید قرآن بر تفکّر و تعقّلی است که بر پایه برخورد نزدیک حسّی و بررسی دقیق موضوعی حسّی بنا شده است. حتی در اموری اعتقادی که دور از دسترس تجربه بشر در دنیاست (مانند معاد)، از راه مقایسه با امور حسّی در این دنیا، باز همین شیوه را توصیه میکند و این اختصاص به سطوح علمی معینی ندارد.[۱۸۳]
همچنین خداوند در قرآن برای درک بهتر حسن یا قبح عقیده یا فعلی، این مفاهیم را به نمونههای حسّی مثال زده است. مثلاً برای نشان دادن شدّت قبح عمل «غیبت»، آن را به «خوردن گوشت مرده برادر مؤمن» تشبیه کرده است: *(… أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوه…؛…و هیچ یک از شما دیگرى را غیبت نکند، آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! (به یقین) همه شما از این امر کراهت دارید…)* حجرات/۱۲
بنابراین وقتی فرد، ناظر و شاهد یک شیء و یا عملیاتی باشد که میان اجزای آن، نوعی ارتباط وجود دارد، او در اولین گام برای یادگیری، با دقت و کشف رابطه مذکور، خود، مستقل به وجود این رابطه معتقد میگردد. سپس از طریق مقایسه، سعی میکند نمونه مشابه آن مجموعه منظم را در فضای دیگری ترتیب دهد. تقلید از رفتار دیگران که در کودکان بیشتر شایع است، شکلی از این یادگیری است.[۱۸۴]
بسیاری از آموزشهای دینی یا به اصطلاح آموزش به وسیله مشاهده، رابطه اشیا، را با یکدیگر تکمیل میکند و اغلب، کوشش و اشتباه یا آزمایش و خطا در بسیاری از آموزشهای بصری قبل از اینکه طفل به نکات آن پی ببرد، عملی میشود و بعداً طفل، یک دید یا فهم حقیقی مییابد.[۱۸۵]
پس، مشاهده شیء و مشاهده عمل ـ خصوصاً مشاهده عمل ـ ، در آموزشهای دینی بسیار مؤثر است که در ذیل به نقش هر یک پرداخته میشود.
۲-۱-۶-۱- مشاهده آفرینش(آفریدگان)
قرآن در موارد متعدد، مردم را به سیر گردش در زمین و نشانههای قدرت و رحمت خدا، در عالم، و تفکّر درباره آن ها، تشویق کرده است. اهتمام قرآن به فراخوانی مردم برای مشاهده هستی و تفکّر در آن، به وضوح، نشان میدهد که خداوند متعال به مسأله دعوت از مردم برای فراگیری از طریق مشاهده دقیق اشیاء و آزمایش عملی در زندگی و همچنین از راه و تأثیر و ثأثر در هستی و آفرینش و وقایع آن، چه از طریق تجربه عملی و آزمایش و خطا و چه از طریق تفکّر، اهمیت به سزایی قایل شده است.[۱۸۶]
برای نمونه خداوند در آیات ۳ و۴ سوره ملک میفرماید: *(الَّذِى خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَّا تَرَى فىِ خَلْقِ الرَّحْمَانِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِن فُطُورٍ(۳)ثُمََّ ارْجِعِ الْبَصَرَ کَرَّتَیْنِِ یَنْقَلِبْ إِلَیْکَ الْبَصَرُ خَاسِئًا وَ هُوَ حَسِیر؛ همان کسى که هفت آسمان را بر فراز یکدیگر آفرید در آفرینش خداوند رحمان هیچ تضادّ و عیبى نمىبینى! بار دیگر نگاه کن، آیا هیچ شکاف و خللى مشاهده مىکنى؟! (۳) بار دیگر (به عالم هستى) نگاه کن، سرانجام چشمانت (در جستجوى خلل و نقصان ناکام مانده) به سوى تو باز مىگردد در حالى که خسته و ناتوان است!)* ملک/ ۳-۴
به این ترتیب، قرآن، نفس دقّت و تدبّر در پدیدههای هستی را آموزشگر میخواند و به مردم گوشزد میفرماید که هر گاه اراده کنند، هر کدام از پدیدههای طبیعی و قابل حس، به عنوان یکی از پیامبران بیشمار الهی، نابترین حقایق آموزشی را در اختیار آنها میگذارد. چنانچه حضرت امام کاظم۷میفرماید: «مَا مِنْ شَیْءٍ تَرَاهُ عَیْنُکَ إِلَّا وَ فِیهِ مَوْعِظَهٌ؛ چشمهای تو چیزی را نمیبیند مگر آنکه در آن، پندی نهفته است».[۱۸۷]
اقبال لاهوری در این زمینه میگوید: «بیشک هدف مستقیم قرآن در مشاهده عقلانی طبیعت، بیدار کردن آن حس آگاهی در بشر است، این نکته باارزشی در بیداری روح تجربهگرایی در عصری بود که بشر، برای پژوهش به منظور شناخت خداوند از طریق مشاهدات اشیاء، هیچ ارزشی قائل نبود».[۱۸۸]
نیز قرآن کریم، آیات فراوانی وجود دارد که مخاطب خود را به سیر در زمین، دعوت می کند، تا آثار مخروبه تمدنهای پیشین را که از فرمان الهی سرپیچی نمودند، ببینند و از سنت ثابت الهی یاد کنند و عبرت بگیرند.[۱۸۹]
همچنین در آیات متعدد دیگری به او فرمان داده شده که در کیفیت غذای خود[۱۹۰]، در کیفیت خلقت شتر، بر افراشته شدن آسمانها، استوار گشتن کوهها و گسترده شدن زمین[۱۹۱] و… بنگرد و بیندیشد، تا خالق و ناظم آنها را به خاطر آورد.
۲-۱-۶-۱-۱- روش ایفای نقش (نمایش، نمایشنامه)
با توجه به اینکه روش مشاهده شیء، در افزایش یادگیری کودکان، تأثیر فزایندهای دارد، استفاده از روشهای نمایشی توصیه میشود.
بر همین اساس، هنر نمایش را به عنوان یکی از کاربردیترین هنرها در صحنه آموزش و یادگیری قلمداد نمودهاند.[۱۹۲]
روش ایفای نقش (نمایشی) در واقع، تجسّم عینی موضوعات و آموختههایی است که برای نمایشنامه مناسب هستند؛ یعنی در این روش، فرد، موضوعی را با افرادی به صورت نمایش اجرا میکنند.[۱۹۳]
از ویژگیهای ممتاز روش ایفای نقش، این است که مشاهدهکنندگان(دانش آموزان) با عملیّات نمایش و ایفاگران نقش، ارتباط عاطفی برقرار میکنند[۱۹۴] و خود را در صحنه نمایش احساس میکنند و این حالت عاطفی، در یادگیری و القاء احساسات، تأثیر فراوانی دارد.[۱۹۵]
از اثرات پرورشی نمایش بر دانش آموزان، این که نیروی تخیّل و تمرکز را در آن ها رشد و گسترش میدهد و بستری شایسته برای بازتاب آن ها میسّر میکند. بدین ترتیب از پیشآمد بسیاری از نارساییها در آنها و در پهنه آموزش پیشگیری میکند.[۱۹۶] همچنین نمادین بودن هنر نمایش، باعث میشود که مخاطب احساس نکند که مخاطب است، مخاطب در هنرهای نمایشی، مخاطب نیست، انتخابگر است.[۱۹۷] تماشاچی نمایش در دنیای زمانی و مکانی نمایش داخل میشود و از آنجا که شخصیت نمایش با خواست تماشاچی، درگیر میشود، لذا این نمایشها، مفید و سودمند و همراه با یادگیری عمیقی برای یادگیرنده هستند.[۱۹۸]
به همین خاطر میگویند نمایش، هنری است که مجموع هنرها را خود جمع کرده است.[۱۹۹]
نمایش و بازیگری نقشهای مختلف، اغلب از سال دوم کودکی آغاز میگردد. بازیهای نمایشی، از سویی بر تقلید، تلقین پذیری و همانندسازی کودک با بزرگترها مبتنی است و از سوی دیگر، تلاش کودک را در رهایی از محدودیتها و فشارهای محیط، بیان داشته و خواستهها، تمایلات و تواناییهای وی را آشکار میکند. ایجاد و تقویت گرایشها، تحکیم مبانی اعتقادی و ارزشی در کودک، از طریق نمایش و تئاتر با سهولت بیشتری امکانپذیر است. نیز برانگیختن حس کنجکاوی کودک و پاسخ به آن، به گونهای غیر مستقیم، افزایش میزان اطلاعات و رشد شناختی کودکان از دیگر موارد سازنده این قبیل آثار هنری به شمار میرود.[۲۰۰]
نمایش برای کودکان تا اندازهای جذاب است که حتی بعضی وقتها، تأثیر آن بر کودک بیشتر از قصه است. زیرا در قصه، کودکان فعالیت چندانی ندارند و فقط شنونده هستند. امتیاز نمایش نسبت به قصه در این است که کودکان در انجام نمایش، منفعل نیستند، بلکه آنها در جریان نمایش فعالیت دارند، از طرفی وقتی کودکان نقش را بپذیرند و اجرا کنند، چون با قهرمان نمایش، همانندسازی کردهاند، تأثیر بیشتری میپذیرند.[۲۰۱]
امروزه حتی در شیوهها و روشهای رواندرمانی نیز از روش ایفای نقش استفاده میشود.[۲۰۲]برای نمونه، نمایش برای بهبود وضعیت کودکانی که خجالتی هستند یا اعتماد به نفس کمتری دارند فرصت مناسبی را فراهم میکند.[۲۰۳] البته باید توجه داشت که اولاً این کودکان را تشویق مناسبی کرد تا به شرکت در نمایش راغب شوند. ثانیاً در آغاز فعالیت آنها، نباید نقشهای سنگین و مشکل را به آنها بدهیم زیرا ممکن است دچار شکست شوند و این احساس در شروع کار، ضربه سختی به آن ها وارد کند. نقش، در عین سادگی، باید به گونهای باشد که کودک احساس شکست نکند (البته نباید آنقدر ساده و حاشیهای باشد که کودک، احساس حضور و موفقیت نکند).
۲-۱-۶-۱-۱-۱- روش ایفای نقش در قرآن و سیره معصومان :
اصولاً استفاده از روش نمایشی و به صورت محسوس و مشهود درآوردن مفاهیم و مسائل آموزشی، از جمله روشهایی است که در قرآن کریم نیز، فراوان مورد استفاده قرار گرفته است. کاربرد روش ایفای نقش، توسط قرآن از دو منظر قابل بررسی میباشد؛ اول، روش قصهگویی است که به علت پردازش زیبا و کاملاً هنرمندانه قرآن، چنان است که به تعبیر سید قطب، با خواندن آنها گویا تصاویر، مانند نمایشی از جلوی چشم خواننده، عبور کرده و او را در متن واقعه قرار میدهد.[۲۰۴] به طور مثال بارها اتفاق افتاده که در قصههای قرآن، حالتهای ظاهری مانند حجم و جثه و قدرت بدن، حالات چهره و حالات روانی نظیر خشم، ترس و … و حتی خطورات ذهنی و قلبی که به چشم دیده نمیشوند و مانند آنها نقل و بیان گردیده است. این غنای پردازش هنری نه تنها خلأ بُعد دیداری را پر میکند؛ بلکه گاهی فراتر از آن عمل کرده و اطلاعاتی در اختیار مخاطب میگذارد که اگر خود نیز در صحنه وقوع حادثه، حضور داشت، نمیتوانست با چشم ظاهر، آنها را دریابند، حالاتی نظیر: حسد، وسوسه نفس، … .ضمناً به مخاطب قصه، این امکان را میدهد که این حالات را به میل خود تصویرسازی نماید. برخلاف نمایش که فقط قالب و شکل و شمایل محدودی به او تحمیل میشود.
معمولاً وقتی از نقش آموزشی روش ایفای نقش سخن به میان میآید، مقصود این است که شخص نمایشدهنده، شخصیت اصلی خود را کنار گذاشته و سعی در وانمود کردن یک شخصیت دیگر دارد. حال اگر او هر چه بیشتر در مخفی کردن هویّت خود و اظهار هویّت غیر اصیل، توفیق حاصل کند، در تأمین هدف آموزشی موفقتر است، اما در منطق قرآن، ایفای نقش به این معنا نیست؛ چرا که در این معنا، نوعی صبغه فریب و مکر و نفاق دیده میشود و این ویژگیها با اهداف آموزشی و تربیتی قرآن در تعارض و تناقض است. در قرآن، بازیگران، هنگام ایفای نقش از واقعیت و صداقت، دور نمیشوند و حالات آنها تصنّعی و ساختگی نیست، بلکه کاملاً طبیعی است یعنی احساس واقعی بازیگر، بروز میکند.[۲۰۵]
قرآن کریم با بهره گرفتن از روش نمایشی، توانسته است اصول اعتقادی را اثبات و برای عموم مردم قابل درک و فهم نماید. قرآن کریم هنگامی که مثلاً درصدد تقویت ایمان مخاطبان به زندگی پس از مرگ و مسأله معاد میباشد، به ارائه نمونههای مشابه حسّی و قابل مشاهده در این دنیا میپردازد؛ یکی از نمونههای عینی که قرآن مجید بارها به آن پرداخته و برای اثبات این امر در برابر چشم همگان به معرض نمایش قرار داده، زنده شدن مجدد گیاهان میباشد.[۲۰۶]
مثلاً زمانیکه حضرت موسی۷از کوه طور به میان قومش بازمیگردد و با گوسالهپرستی آنها مواجه میشود، برای نشان دادن شدت ناراحتی خود از کردار آنها و فهماندن زشتى عملشان، در یک حرکت نمادین، برادرش را به سمت خویش میکشد[۲۰۷]: *(…وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِیهِ یَجُرُّهُ إِلَیْهِ…؛… و سر برادر خود را گرفت (و با عصبانیت) به سوى خود کشید…)* اعراف/ ۱۵۰[۲۰۸]
در ذیل این آیه، از ابنعباس روایت کردهاند که رسول خدا۶فرمود: «یرحم الله موسى لیس المعاین کالمخبر أخبره ربه تبارک و تعالى ان قومه فتنوا بعده فلم یلق الألواح فلما رآهم و عیانهم القى الألواح فتکسر منها ما تکسر؛ خداوند، موسی۷را رحمت کند، کجا شنیدن مانند دیدن است؟ موسی تنها از خداوند شنید که مردمش در غیاب او فریب خوردند و با اینکه از پروردگارش شنید، از در خشم، الواح را بر زمین نکوبید، ولی وقتیکه به سوی قوم برگشته و به چشم خود دید که قومش چه کردند، آنها را به زمین کوبید».[۲۰۹]
همچنین در جایی دیگر از قرآن کریم، حضرت ابراهیم۷ پس از شکستن بتها و قرار دادن تبر بر دوش بت بزرگ، میفرماید: *(قَالَ بَلْ فَعَلَهُ کَبِیرُهُمْ هَذَا فَسْئَلُوهُمْ إِن کَانُواْ یَنْطِقُون؛ گفت: بلکه این کار را بزرگشان کرده است! از آنها بپرسید اگر سخن مىگویند!)* انبیاء/ ۶۳
در تفسیر این جمله، مطالب مختلفى گفتهاند، اما آنچه از همه بهتر به نظر مىرسد، این است که ابراهیم۷به طور قطع، این عمل را به بت بزرگ نسبت داد، ولى تمام قرائن، شهادت مىداد که او قصد جدّى از این سخن ندارد، بلکه با این حرکت، مىخواسته عقاید مسلّم بتپرستان را که خرافى و بىاساس بوده است، به رخ آنها بکشد و به آنها بفهماند که این سنگ و چوبهاى بىجان، آنقدر بىعرضهاند که حتى نمىتوانند یک جمله سخن بگویند و از عبادتکنندگانشان یارى بطلبند، تا چه رسد که بخواهند به حل مشکلات آنها بپردازند! نظیر این تعبیر، در سخنان روزمره ما فراوان است که براى ابطال گفتار طرف، مسلّمات او را به صورت امر یا اخبار و یا استفهام در برابرش مىگذاریم تا محکوم شود و این به هیچوجه دروغ نیست، بلکه دروغ، آن است که قرینهاى همراه نداشته باشد.[۲۱۰]