۱۱۹۳- شانه در آب داشتن : کنایه از آماده بودن برای آرایش و پیرایش مو .
۱۱۹۴- شاه انجم: استعاره مصرّحه از خورشید.
معنی بیت: آفتاب در فصل بهار هر روز دیر تر غروب می کند.این دیر غروبی آفتاب بر دولت روز افزون تو باد.
۱۱۹۵- موی بر خاستن : از نگاه یا از تصوّر امری مکروه احساس ناخوشایندی به انسان دست می دهد که به طور غیر ارادی موی بر اندام او راست می شود، کنایه از داشتن احساسی ناخوشایند.
موی شانه: منظور دندانه های شانه است.
۱۱۹۶- تکمه: حلقه پیراهن را گویند. در هند به معنی حلقه گوی گریبان مستعمل است.(شارح)
گوی بردن از کسی : پیشی گرفتن ومقدم شدن به دلیری یا علم یا صفت بر دیگری
نریمان که گــــوی از دلیران ببــرد به فرمان شاه آفــــریدون گـــــرد
فردوسی) (
۱۱۹۹- مردمک چشم به صورت داغ به نظر می رسد و شکل ظاهری ابرو مانند زخم است.
۱۲۰۰- پهلو تهی کردن: کناره کردن و دوری گزیدن و پرهیز و اجتناب نمودن از چیزی و از کسی تنها شدن . (برهان (
اشاره مضمر به شباهت زلف معشوق با شمشاد دارد.
۱۲۰۱- لطف خال به خاطر خال بودنش است و زیبایی آن به خاطر رنگ سیاه آن است.
۱۲۰۲- خوشه چین: آنکه پس از درو کردن کشت زار جو و گندم و جمعآوری حاصل ، تک خوشه هایی که در آنجا مانده برای خویشتن جمع می کند. (ناظم الاطباء(
ثوابــــت باشــــد ای دارای خرمن اگر رحمی کنی بر خوشــــــه چینی
(حافظ)
معنی بیت: بیچارگان و درویشان دراین دنیا امیدی به گشایش روزی ندارند؛ از نه خرمن آسمان جز از یک خوشه که برج سنبله است روزی حاصل نمی شود.
مفهوم کلی بیت: کنایه از کم بودن روزی.
۱۲۰۴- معنی بیت: یار در چشم جا گزیده است در حالی که نگاهم همچنان در طلب اوست؛ پرده های چشم من گویی نقاب روی یار است که مانع رویت او می شود.
۱۲۰۵- کسی که نیک و بد جهانیان را نمی شنود مانند کسی است که پنبه در گوش دارد و صاحب عقل و هوش است.
تشبیه پنبه به مغز: پبنه ای که در گوش کسی برای نشنیدن نیک و بد مردم گذاشته می شود در حکم مغز در سر آن کس است.
۱۲۰۶- ایاغ : کاسه و پیاله شرابخوری . (برهان ) (هفت قلزم ) (غیاث ). پیاله شرابخوری و با لفظ ریختن و کشیدن و زدن و بر لب نهادن و بر کف داشتن مستعمل است . (آنندراج ). پیاله و کاسه ای که با آن شراب بخورند. (ناظم الاطباء). ( دهخدا، ۱۳۷۳: ۳۱۶۱)
۱۲۰۷- رنگ رز : کسی که کارش رنگ کردن پارچه و غیر آن است ، و مرکب است از لفظ «رنگ » و «رز» از مصدررزیدن بمعنی رنگ کردن . (از فرهنگ نظام (
آن برگ رزان بین که بر آن شاخ رزان است گویی به مثــــل پیــــرهن رنگرزان است
منوچهری))
۱۲۱۰- مشابهت «پل با کمان » و مناسبت« آب با پیکان ».
۱۲۱۱- روزینه : بهره و حصه هرروزه . (ناظم الاطباء). روزی . (فرهنگ فارسی معین ) آنچه از نقد و جنس که هر روزه بشخص میرسد.معاش یومیه .جیره ای که هرروزه به مستحقین دهند. (ناظم الاطباء).روزگار. زمان. ( دهخدا، ۱۳۷۳: ۱۰۸۹۷)
روزینه: منسوب به روزی و در این بیت نون و های آخر، معنای نفی دارد و عدم دریافت روزی را میرساند؛ یعنی، روزی نیست.(شارح)
۱۲۱۲- ناتوان بین: دو معنا دارد : ۱٫آن کس که به ناتوان ظلم می کند و او را ضعیف می انگارد .
۲٫کسی که ضعف بینایی دارد.
۱۲۱۵- دست به زانو زدن: کنایه از دریغ و افسوس خوردن.
معنی بیت: زاهد اگر در نماز خود اظهارپشیمانی از گناه نمی کند چرا در هر نماز با رکوع رفتن و دست به زانو زدن اظهار افسوس خوردن می کند.
۱۲۱۶- مرجع ضمیر«ش» در رخش لیلی است .
محمل: هودج و کجاوه که بر شتر بندند.
اصطلاح «حق بر طرف کسی بودن» احتمالاً از ویژگیهای زبانی فارسی کشمیر روزگار غنی است.
معنی بیت: کجاوه لیلی از عکس رخ لیلی به مانند آیینه رونما شده است به گونه ای که اگر لیلی روی خود را در آن ببیند، شیفته زیبایی و جمال خود می شود و حق به جانب اوست و سزاور است که دیوانه و مجنون خود شود.
۱۲۱۸- دریا که به پشت خود کدوی حباب بسته است در طغیان حاصل از اشک چشم من شناوراست.
مفهوم بیت: مبالغه در زیادی اشک چشم
۱۲۲۰- گل شبو: گلی که در شب بو میدهد و در روز بو ندارد و آن اقسام دارد. (فرهنگ نظام)
۱۲۲۲- تر شدن: ایهامی لطیفی دارد: ۱٫ مرطوب شدن ۲٫ آلوده به گناه شدن
۱۲۲۳- سفید شدن: ظاهر شدن و آشکار گشتن . (برهان ) (آنندراج )
۱۲۲۶- شست: زهگیر یعنی انگشتری مانندی که از استخوان و جز آن سازند و در ابهام کرده و در وقت کمانداری زه کمان را بدان گیرند و آن را به اعتبار انگشت ابهام شست گویند. (برهان)
معنی بیت: چون تیر تو نشانه را سوراخ ،آن استخوان که هدف بود حالا از میانه تهی شدن به صورت شست در آمده است.
۱۲۲۸- معنی بیت: دریا که از جمع شدن قطره قطره اشک چشمانم که همچون طفلی عریان است به وجود آمده ، به یاری موج با مهربانی برایش کلاهی از حباب درست کرده است.
مفهوم بیت: مبالغه در زیادی اشک.
۱۲۲۹- گردد بلند نامت: مشهور شوی.
۱۲۳۰- برگ سفر: توشه و سامان سفر.
۱۲۳۱- ای محتسب، با شکستن شیشه شراب و جام می، خمار از کار خود باز نخواهد ماند ؛به این منظور می بایست اقدامی اساسی نمود، باید شیشه دانه های انگوررا شکست ،تا آب آن نماند و شرابی درست نشود.
۱۲۳۲- سر رشته چیزی به دست افتادن : راه حصول آن را دریافتن.
پایان نامه در مورد دیوان غنی کشمیری (مقدّمه، تصحیح، تعلیق)- فایل ۳۷۶