۱- ارائه نتایج پژوهش حاضر به تمامی مراکز مخابرات در استان به منظور مطالعه مدیران و کارکنان و همچنین ارتقا سطح آگاهی آنان از موضوع مورد پژوهش و پیشگیری از چالشهای مرتبط با این موضوع.
۲- اعمال مدیریت مؤثر و کارآمد در قبال مدیریت کیفیت جامع به ویژه در امور برنامهریزی، تصمیم گیری و مدیریت زمان.
۳- تلاش در جهت ارتقا سطح پاسخگویی، اعتماد محوری در ارائه خدمات و صحت در ارائه خدمات کارکنان توسط مدیران و برنامه ریزان سازمان.
۴- ارتقا سطح خود آگاهی کارکنان و آموزش به آنان در خصوص چگونگی راه های افزایش رضایت مشتری.
۵- ایجاد زمینه های شکوفایی و بسترسازی توانمندیهای مدیران در زمینه توجه به نظام مدیریت کیفیت جامع.
۵-۵-۲- پینشهادهای پژوهشی
پیشنهاد می شود از دیدگاه مدیران و کارکنان در پژوهش های آتی استفاده شود. همچنین توصیه می شود پژوهش حاضر در سایر استان ها و دیگر سازمان ها و مقایسه آنها صورت گیرد. ارزیابی و تحلیل وضعیت مدیریت کیفیت جامع و رضایت مشتریان به طور متناوب در شرکت مخابرات انجام شود تا از نقاط قوت و ضعف آگاهی یابیم. همچنین به ارزیابی رابطه مدیریت کیفیت جامع با دیگر عوامل سازمانی پرداخته شود تا مشخص شود به چه میزان با دیگر عوامل مرتبط است. ارزیابی تاثیرپذیری رضایت مشتریان از ساختار، فرهنگ و جو سازمانی و سبکهای مدیریت و نگرشهای رفتاری نیز صورت گیرد و سهم هر یک مشخص گردد. همچنین توصیه می شود تحلیل وضعیت سازمان مورد پژوهش از نظر وضعیت موجود و مطلوب و ارزیابی محیطی آن جهت بستر سازی انجام چنین پژوهشی صورت گیرد.
منابع وماخذ
منابع فارسی
ابوالحسنی، رضا، (۱۳۸۷)، مدیریت کیفیت جامع و نوآوری، ماهنامه کنترل کیفیت، شماره ۲۸، ص ۶۲- ۷۴٫
آقایی، عبداله، (۱۳۷۹)، مدیریت کیفیت جامع: تعاریف ومفاهیم….، ماهنامه استاندارد، شماره ۱۱۲، ص ۳۵-۲۶٫
ایران نژاد پاریزی، مهدی، (۱۳۸۴)، تکریم مشتری و ارائه خدمت با کیفیت برتر(تحول بنیادی در نظام اداری کشور)، فصلنامه تحول اداری، دوره هشتم، شماره ۴۹، ص ۳۶-۲۶٫
تهامی، محمد، (۱۳۹۰)، اندازه گیری رضایتمندی مشتریان با بهره گرفتن از روشcsm در شرکت نساجی نمونه، ماهنامه کنترل کیفیت، شماره ۴۵، ص ۱۵-۸٫
جعفری، مصطفی؛ اصولی، حسین؛ شهریاری، حسام؛ شیرازی منش، مژده و فهیمی، امیر حسین، (۱۳۸۳)، ابزارهای استراتژیک و فرهنگی مدیریت کیفیت فراگیر (جلد اول)، چاپ سوم، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا.
حاجی شریف، محمود ،(۱۳۷۶)، طراحی سیستم مدیریت کیفیت فراگیر: سیستم جامع اجرایی مدیریت کیفیت فراگیر ISO 9000، چاپ دوم، مرکز آموزش مجتمع صنعتی سیمان آبیک.
حاجی شریف، محمود ،(۱۳۷۶)، طراحی سیستم مدیریت کیفیت فراگیر: سیستم جامع اجرایی مدیریت کیفیت فراگیر ISO 9000، چاپ دوم، مرکز آموزش مجتمع صنعتی سیمان آبیک.
حسینی هاشم زاده، داود، (۱۳۸۸)، بررسی عوامل موثربررضایت مندی مشتریان بانک صنعت ومعدن نشریه ،مدیریت بازرگانی، شماره ۲،ص۶۳-۸۲٫
حقیقت، حمیدرضا، (۱۳۸۵)، چگونگی ارتقای سطح خدمات در نمایندگیهای مجاز، مجله فرهنگ خدمت، شماره ۸، ص ۴۵-۵۵٫
خنیفر، حسین و حیدرنیا، زهرا ،(۱۳۸۵)، رابطه بین مدیریت کیفیت جامع و رضایت مشتریان در بخش خدمات فرهنگ مدیریت، سال چهارم، شماره چهاردهم، ص ۱۱۶-۸۷٫
داﻧﻴﺎﻟﻲ ده ﺣﻮض، ﻣﺤﻤﻮد؛ ﻣﺮداﻧﻲ، اﻳﻮب؛ اﻧﺼﺎری ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ و رﺣﻤﺎﻧﻲ ﻳﻮﺷﺎﻧﻠﻮیی، حسین، (۱۳۹۰)، راﺑﻄﻪ ﻣﺆﻟﻔﻪ ﻣﺸﺘﺮی ﻣﺪاری ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻛﻴﻔﻴﺖ فراگیرباتعهدسازمانی می یر-آلن دردانشگاه آزاداسلامی واحدایذه ، نشریه ﻓﺮاﺳﻮی ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ، ﺳﺎل ﭘﻨﺠﻢ ، ﺷﻤﺎره ۱۸، ص۵۳ -۷۶٫
رجب بیگی مجتبی، سلیمی محمد حسین (۱۳۷۴)، مدیریت کیفیت فراگیر (TQM)، چاپ اول،مرکز اطلاع رسانی وزارت جهاد سازندگی و مرکز نشر دانشگاه صنعتی امیرکبیر.
رحیمی غلامرضا و فقیهی ابوالحسن (۱۳۸۴)، بررسی پاسخگویی در سازمانهای دولتی ایران، مجله مدیریت و توسعه، شماره ۲۷٫
رضایی، فرزین و احمدپور، مهدی، (۱۳۸۹)، تاثیر مدیریت کیفیت فراگیر بر متغیرهای حسابداری.
رهنورد، فرج الله (۱۳۷۹)، توانمند سازی کارکنان ؛ جزء بحرانی در مدیریت کیفیت، پیام تحول اداری، هفته نامه سازمان مدیریت وبرنامه ریزی کشور، شماره ۵۲٫
ریاحی بهروز، الوانی مهدی، (۱۳۸۲)، آموزههایی برای استقرار مدیریت کیفیت جامع در بخش عمومی، چاپ اول، انتشارات مرکز آموزش وتحقیقات صنعتی ایران.
ریاحی، بهروز و الوانی، مهدی، (۱۳۸۲)، آموزههایی برای استقرار مدیریت کیفیت جامع در بخش عمومی، چاپ اول، انتشارات مرکز آموزش و تحقیقات صنعتی ایران.
زاهدی، شمس السادات و گرجی ، محمدباقر، (۱۳۸۸)، مدیریت کیفیت جامع در صنعت بیمه ایران و ارائه یک الگوی مطلوب، دو ماهنامه علمی پژوهشی دانشور، سال شانزدهم، شماره ۳۵، ص۱۰۶-۸۹٫
زاهدی، شمس السادات و گرجی، محمدباقر، (۱۳۸۸)، مدیریت کیفیت جامع در صنعت بیمه ایران و ارائه یک الگوی مطلوب، دوماهنامه علمی- پژوهشی دانشور رفتار، سال شانزدهم، شماره ۳۵، ۱۰۶-۸۹٫
زمردیان، اصغر (۱۳۷۳)، مدیریت کیفیت جامع: مفاهیم، اصول، فنون و روش های اجرایی، مؤسسه مطالعات و برنامه ریزی آموزشی سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران.
زمردیان، اصغر، (۱۳۷۳)، مدیریت کیفیت جامع: مفاهیم، اصول، فنون و روش های اجرایی، چاپ اول، مؤسسه مطالعات و برنامه ریزی آموزشی سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران.
شرجی شریفی، آزیتا ،(۱۳۹۰)، بررسی رابطه بین خدمات پس از فروش شرکت های خودرو سازی (سایپا و ایران خودرو) و رضایت مشتریان، فصلنامه مدیریت، سال هشتم، ص ۱۰-۱۸٫
صادقی، علی منصور؛ حسن زاده، علی، باقری، قدرت اله و امیری، غلی نقی، (۱۳۹۱شناسایی عوامل درون و برون سازمانی موثر بر جلب رضایت مشتریان در موسسه مالی و اعتباری صالحین، جهارمین کنفرانس بین المللی بازارابی خدمات بانکی، تهران ۲۳ و ۲۴ مهرماه، مرکز همایش های بین االمللی صدا و سیما.
ﺻﻤﺪی، ﻋﺒﺎس و اﺳﻜﻨﺪری، ﺳﻬﻴﻼ، (۱۳۹۰)، ﺑﺮرﺳﻲ ﺗﺎﺛﻴﺮ ﻛﻴﻔﻴﺖ ﺧﺪﻣﺎت ﺑﺮ رﺿﺎﻳﺖ ﻣﺸﺘﺮﻳﺎن ﺑﺎﻧﻚ ﻣﻠﻲ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎنﺗﻮﻳﺴﺮﻛﺎن (ﺑﺮاﺳﺎس ﻣﺪل سروکوال)،فصلنامه مدیریت،سال هشتم بهار۱۳۹۰،شماره ۲۱ص ۴۰-۳۱٫
صیادی تورانلو، حسین؛ جمالی، رضا؛ جلال پور، مهدیه و صدربافقی؛ مهدی، (۱۳۸۷)، تحلیل شکاف مولفه های مدیریت کیفیت فراگیر در موسسات خدمات درمانی در محیط فازی (مطالعه موردی: بیمارستان خورشید اصفهان)، مجله دانشگاه علوم پژکی و خدمات بهداشتی، دوره شانزدهم، شماره چهارم، ص ۷۶-۵۷٫
عالی، صمد، (۱۳۸۱)، رضایت مشتری، تدبیر، شماره ۱۳۰٫
مجیبی میکلائی، تورج؛ زاده اشرفی، علی مهدی و امامیفر، محسن،(۱۳۹۱)، ارزیابی میزان آمادگی اجرای سیستم مدیریت کیفیت جامع در تعاونیهای فعال تولیدی بخش صنعت استان مازندران، فصلنامه مدیریت، سال نهم، شماره ۲۶، ص ۶۹-۸۵٫
محمدی، محمد (۱۳۸۰)،ارزیابی راه های توانمندسازی کارکنان دانشگاه بیرجند، پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت دولتی، دانشگاه تربیت مدرس.
منصوریان، محمدرضا، (۱۳۸۲)، مدیریت کیفیت جامع (T.Q.M) خدمات آموزشی و دانشجویی دانشکده علوم پزشکی گناباد و انطباق آن با رضایت دانشجویان ، ماهنامه افق، سال نهم، شماره اول، ص ۶۵-۵۶٫
ﻣﻮﺳﻮی، ﺳﻴﺪ ﻋﻠﻴﺮﺿﺎ؛ ﻧﻮﻧﮋاد، ﺳﻴﺪ ﻣﺴﻌﻮد و ﻗﺎﺋﺪی، ﻣﻬﻨﻮش، (۱۳۸۸)، ﺑﺮرﺳﻲ ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺆﺛﺮ ﺑﺮ رﺿﺎﻳﺖﻣﻨﺪی ﻣﺸﺘﺮﻳﺎن (اﻟﮕﻮی ﺟﺪﻳﺪ) (ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻣﻮردی: ﺻﻨﺎﻳﻊ اﻟﻜﺘﺮوﻧﻴﻚ ومخابرات –گوشی تلفن همراه نوکیا)، ﻓﺼﻠﻨﺎﻣﻪ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ، ﺳﺎل ﺷﺸﻢ، ، ﺷﻤﺎره ۱۳، ص ۴۶-۳۹٫
میرابی، وحیدرضا، وظیفه دوست، حسین و کهترپور فریمانی، زهرا، (۱۳۸۷)، بررسی اندازه گیری رضایت مشتری ازخدمانت بانکداری الکترونیک بااستفاده ازمدل اصلاح شده کانو، فصلنامه بازرگانی ،،شماره ۳۱،ص۳۵-۲۷٫
نیکزاد زیدی، محمود و طیبی، محمد جعفر، (۱۳۹۱)، تاثیر استقرار سیستم مدیریت کیفیت جامع TQM بر رضایت مشتریان با هدف دستیابی به توسعه پایدار، فصلنامه اقتصاد شهر، شماره ۱۳، ص ۹۹-۷۵٫
ﻳﺤﻴﺎﻳﻲ اﻳﻠﻪای، احمد،(۱۳۸۵)، اﺻﻮل ﻣﺸﺘﺮی ﻣﺪاری، ﺗﻬﺮان: اﻧﺘﺸﺎرات ﻣﺤﻤﺪ.
منابع لاتین
Agus, A. (2004). TQM as a focus for improving overall service performance and customer satisfaction: an empirical study on a public service sector in Malaysia, Total Quality Management and Business Excellence, 15 (5), 615-628.
Anderson, E.W., & Fornell, C. (2000), “Foundation of the American Customer Satisfaction Index”, Total Quality Management, Vol.11, No.7, pp. 869-882.
Armistead, C. (2002). An exploration of managerial issues in call centers, Marketing Service Quality, 12(4), 246-256.
Aydin, S.& Ozer, G. (2005). National customer satisfaction indices: An implementation in the Turkish mobile telephone market”, Marketing Intelligence & Planning, .23,.5, 486-504.
Balle, M. & Balle, F.(2009).The Lean services, Lean Enterprise Institute.
Bedics, T. (2006). Operational challenges in the call center industry, Managing Service Quality, 16(5), 477-500.
Besterfield,D. H. (1999). Total qulity management. 2ed. ,London,Prentice Hall International.
Bruhn, M., & Grund ,M.A., (2000). Theory, Development and Implementation of National Customer Satisfaction Indices; The Swiss Index of Customer Satisfaction (SWICS, , Total Quality Management , Vol.11, No.7, pp. 869- 882.
Center for the Study of Social Policy. (2007). Customer satisfaction: improving quality and access to services and supports in vulnerable neighborhoods. Washington: center for the study of social policy.
Chamchong, A & Wonglorsaichon, P. (2010). the relationship between customer satisfaction and total quality management: a case study in the thai convenience store
در سال ۵۵ جمعیت قم بالغ بر ۲۴۷۲۱۹ نفر میشود.[۱۰۹] بیشتر این توسعه سریع در بخش شمالغربی رودخانه به همان روال بیحساب گذشته اتفاق افتاده است. فقدان هر نوع پیشبینی برای شبکهها، این بخش شهر را اولاً از یک استخوانبندی قوی ارتباطی محروم کرده و ثانیاً از آنجا که شکلگیری مراکز تجاری و خدماتی معمولاً در امتداد شبکههای اصلی اتفاق میافتد در غیاب یک شبکه منطقی ارتباطی توزیع خدمات شهری و همبستگی، کل شهر هم دچار ضعف و کاستی شده است. احداث یک خیابان در بالای انبار نفت، مهمتر شدن نقش خیابان امامزاده ابراهیم، احداث میدان امام در بخش شمالی خیابان امام خمینی (تهران)، احداث بلوار شهید بهشتی، احداث خیابان مدرس و خیابان توحید موضوعات عمدهای است که در شمال رخ داده است. منشاء بعضی از این اقدامات مثل خیابان توحید یا احداث خیابان امام و خیابان شهید بهشتی را میتوان منبعث از طرحهادی دانست ولی این شبکهها هرگز به صورت کامل و به نحوی که با آیندهنگری همراه باشد احداث نشد، بلکه به علل ناشناخته برای مهندس مشاور، همواره بخشی از آن به عنوان رفع احتیاج زودگذر احداث آن را در نظر نگرفت و آنرا ادامه نداد. جهت غالب در رشد شهر در این سالها غرب و شمالغربی از یکسو و جنوب و جنوب شرقی از سوی دیگر است. جهت غربی و شمال غربی بیشتر توسط مهاجرین کم درآمد اشغال میشود و زمینهای مرغوب در جنوب راه آهن و کنار باغ سالاریه برای احداث محلات جدید و اعیان نشین به زیر ساختمان میرود.
در سال ۱۳۵۵ طرح جامع قم که مهندسان مشاور آن را مطالعه و تهیه کرده بود تصویب شد و طبیعی است که از این به بعد تحول کالبدی قم به هدایت این طرح صورت پذیرفته باشد.
فکر اصلی طرح جامع در سامان دادن به عبور و مرور، سه محور اصلی را دنبال میکرده است، اول تفکیک کامل اتومبیلهای عبوری (بین شهری)، دوم ایجاد یک حلقه داخلی در شهر برای کمک به حرکت اتومبیلها، جلوگیری از ازدحام اجباری در منطقه مرکزی و دور حرم، سوم انتقال بعضی از عناصر مزاحم مثل کارگاهها، گاراژها، باراندازها و غیرو به خارج از مرکز شهر و در مرحله بعدی بستن منطقه مرکزی به روی اتومبیل.
از سال ۱۳۵۵ به بعد گسترش شهر بیشتر در سمت شمال و جنوب شهر بوده است. بخصوص در اوایل انقلاب و پس از انقلاب اسلامی و افزایش مهاجرت به شهر قم باعث شده که سیمای شهر دگرگون و شهر از جهات مختلف توسعه یابد و این توسعه فیزیکی در سمت جنوب شهر بیشتر توسط اقشار پردرآمد جامعه شهری گسترش یافته ولی در سمت غرب و جنوب غرب به دلیل عدم نظارت سازمانهای شهری و همچنین به دلیل ارزان بودن زمین شهری توسط اقشار کم درآمد که بیشتر مهاجرین روستایی میباشند گسترش یافته است، و باعث شده که محلاتی جدید نظیر نیروگاه، شیخ آباد و محمدآباد و همچنین محله شادقلی در قسمت غرب و جنوب غربی گسترش یابد. این مناطق شهری با خیابانها و کوچههای تنگ و بینقشه، خانههای کوچک و پر جمعیت و پر سر و صدا، در و دیوارهای گرد و غبار گرفته و رنگ و رو رفته از سایر مناطق شهر کاملاً مجزا میباشد. اگر روند شهرنشینی و رشد جمعیت شهر اینگونه ادامه یابد و توسعه شهر بدون نظارت و برنامه پیش رود مشکلات کالبدی، اجتماعی و اقتصادی شهر افزایش مییابد” به نظر میرسد طرح ساختاری- راهبردی شهر که در حال تصویب میباشد با اعمال نظارت و پشتوانه اجرای قوی بتواند همراه با مدیریت شهری صحیح و علمی، مشکلات آینده توسعه شهر را به حداقل برساند.
در این فصل با پرداختن به خلاصه ای از اوضاع استان و شهر قم و ارائه اطلاعات مختلف اجتماعی، اقتصادی، جغرافیایی و … زمینه برای مقایسه استان و شهر قم با محله قلعه کامکار باز شده لذا در فصل بعد به این موضوع نیز پرداخته شده است.
فصل چهارم : بررسی اسکان غیر رسمی در محله قلعه کامکارشهر قم و تحلیل وضع موجود
۴-۱- موقعیت جغرافیایی محله قلعه کامکار
محله قلعه کامکار در شمال غرب شهر قم و در محدوده شهری قم واقع شده است این محله در مسیر ارتباطی شهر قم با گازران و شهر جعفریه قرار دارد.
از شمال و غرب به کمربندی قم، از جنوب به مسیر ریل راه آهن و محله شیخ آباد واز شرق به محله سید معصوم و دکلهای فشار قوی برق محدود است.
مساحت حدود ۱۴۰ هکتار دارد که حدود ۲/۱ در صد ازمساحت شهر قم را دارا میباشد و در ناحیه ای صاف و هموار قرار گرفته است. این محله در محدوه قانونی و حتی خدماتی شهر قرار دارد که این موضوع در نقشه ارائه شده توسط شهرداری قم به خوبی مشخص می باشد.
۴-۲- تاریخچه شکل گیری محله قلعه کامکار
منابع مکتوب و مستندی که سابقه تاریخی این محله و نحوه اسکان در آن را نشان دهد در دسترس نبود ولی با مصاحبه و اخذ اطلاعات ا زمسئولین شهرداری منطقه ۲ و بنگاههای مسکن ومشاورین املاک در حوالی این محله و همینطور تعدادی از کسانی که سابقه طولانی سکونت در این محله را دارند، به نظر میرسد که این محله از قدمت بیش از ۵۰ سال برخوردار است ودر زمان حکومت رضا شاه و در پی اسکان عشایر، تعدادی از عشایر شاهسون در نزدیکی شهر قم اسکان داده شدهاند، که این افراد دام دار بوده و به لحاظ امنیت دور یکدیگر جمع شده و در نزدیکی یک قلعه اسکان گرفتند و بدین لحاظ این منطقه قلعه کامکار نام گرفت که بعدها با ملحق شدن این محله به شهر قم هنوز به این نام شناخته می شود.
۴-۳- گردآوری اطلاعات میدانی
بعد از گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و مطالعه مباحت تئوری، نظریه ها و تعاریف در خصوص اسکان غیر رسمی و حاشیه نشینی، شناخت کاملی از ویژگی های محله قلعه کامکار و ساکنین آن، گام بعدی در این تحقیق می باشد. لذا تهیه پرسشنامه ای برای آمار گیری نمونه ای، که پاسخ گوی تمام ویژگی های محله، سوالات و فرضیات تحقیق باشد ضروری بنظر می رسد.
برای تهیه پرسشنامه، ابتدا نمونه خام پرسشنامه های مرکز آمار ایران شامل پرسشنامه های نفوس و مسکن، اشتغال و بیکاری، سرشماری کارگاهی و سرشماری کشاورزی گردآوری و تلفیقی از این پرسشنامه ها، همراه با گنجاندن برخی از سوالات مختص موضوع تحقیق، پرسشنامه آمارگیری تهیه شد سپس با در اختیار گرفتن دو نفر آمارگیر حرفه ای و آموزش دیده اقدام به آمارگیری نمونه ای از محله نمودیم. در تکمیل پرسشنامه ها نهایت دقت صورت گرفته و برخی از سوال ها، سوالات دیگر را کنترل می کرد.
پس از مشورت با کارشناسان معاونت آمار سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان قم برای انتخاب نمونه ها، ابتدا گشتی در محله و کوچه ها زدم و سپس بدین صورت تصمیم گرفتیم که از تمام کوچه ها به صورت تصادفی، نمونه هایی را انتخاب نماییم (حدود هر ۱۵ خانه، یکی مورد نمونه قرار گرفته و پرسشنامه آن خانوار تکمیل می گردید).
پس از تکمیل پرسشنامه ها، در محیط نرم افزار Excel این اطلاعات خام مورد پردازش قرار گرفته و در نهایت نتایج استخراج و دسته بندی شد و در انتها مقایسه ای نیز بین این شاخص ها با نمونه آن در کشور، استان و شهر قم صورت پذیرفت و در پایان بررسی هر شاخص، تحلیلی کوتاه صورت گرفته است. ، از اشخاصی که مورد سوال بودند علاوه بر سوالات از پیش طراحی شده، یک تعداد سوالاتی در مورد مشکلات موجود در خانه، محله و همچنین اصالت قومی آنان، انجام گرفته است و مصاحبه ای نیز با دونفر از ریش سفید و تحصیل کرده های محله انجام دادم و سپس از وضعیت محله فیلم و عکس برداری شد.
۴-۴- ویژگی های اجتماعی
۴-۴-۱- جمعیت و خانوار
جمعیت این منطقه بنا به اطلاعات اخذ شده از معاونت شهرسازی شهرداری قم حدود ۳۶۰۰ نفر در قالب بیش از ۶۰۰ خانوار میباشد.[۱۱۰]
بر اساس آمارگیری نمونه ای که از محله انجام گرفت۴۰ خانوار با جمعیت ۲۰۶ نفر مورد آمار بودهاند که از کوچههای مختلف محله و بصورت تصادفی انتخاب شده و پرسشنامه تکمیل گردید. بعد خانوار ۲/۵ نفر است که در مقایسه با بعد خانوار در کشور، استان و شهر قم در سال ۷۵ که ۸/۴ بوده است اختلاف ۴/۰ را نشان میدهد. نسبت جنسی ۱۰۶ میباشد که این نسبت در کشور ۱۰۳ ودر استان قم ۱۰۵ و در شهر قم ۶/۱۰۴ بوده است.
نسبت وابستگی در این محله ۴/۵۰ است که این رقم د رکشور، استان قم و شهر قم به ترتیب ۱/۷۸، ۸/۷۹ و ۴/۷۹ میباشد که اختلاف زیادی را نشان میدهد.
۱۲ درصد افراد بین ۰ تا ۶ سالگی و ۱۹ درصد بین ۶ تا ۱۴ سالگی و ۶۷ درصد ۱۵ تا ۶۴ سالگی و ۲ درصد افراد بیش از ۶۵ سال، سن دارند.
روند سنی جمعیت این محله نشان دهنده رو به پیری نهادن جمعیت محله نسبت به متوسط کشور، استان و شهر قم است.
۲٫۵ درصد خانوارها ۱نفره، ۲٫۵ درصد ۲نفره، ۱۲٫۵ درصد ۳نفره، ۱۷٫۵ درصد ۴ نفره،۲۰ درصد ۵ نفره، ۲۷٫۵ درصد ۶ نفره،۱۰ درصد ۷ نفره، و ۷٫۵ درصد خانوارها ۸ نفره و بیشتر می باشد.
۲/۵۹% درصد افراد دارای همسر، بیشترین و ۷/۰% بی همسر بر اثر طلاق، کمترین مقدار به لحاظ وضعیت زناشویی محله است.
خلاصه نتایج جمعیتی در جدول آمده است.
نسبت جنسی، بعد خانوار و میزان طلاق از متوسط کشور، استان و شهر قم بیشتر است و نسبت وابستگی و نسبت افراد ۶۵ ساله و بیشتر از متوسط گفته شده در بالا، کمتر است.
۴-۴-۲- مهاجرت
۵/۹۷% جمعیت محله ایرانی و ۵/۲% افغانی هستند که این نسبت در کشور به ترتیب ۲/۹۸ و ۳/۱ میباشد.
۱۰% جمعیت، کمتر از یک سال در این محله اقامت دارند و ۳۰% بین ۱ تا ۵ سال و ۵/۱۷% بین ۶ تا ۱۰ سال و ۵/۲۷ درصد ۱۱ تا ۲۹ سال و بالاخره ۱۵%، ۳۰ سال و بیشتر در این محله اقامت دارند.
محل اقامت قبلی ۴۸% جمعیت در شهر قم بوده است، ۳% در شهر دیگر در استان قم و ۳% روستای دیگر در استان و ۲۰% شهری دیگر در استان دیگر و ۲۸% روستای دیگر در استان دیگر میباشد که این نتیجه از نمونه گیری، نشان دهنده این است که عمده ساکنین این محله قبلاً در داخل یا حاشیه شهر قم بودهاند و بدلایلی که بعداً ذکر میشود به این محله مهاجرت کردهاند و در حدود ۳۱% ساکنین این محله قبلاً در روستایی در استان قم یا استان دیگری میزیستهاند و اکنون به این محله مهاجرت کردهاند لذا این واقعیت در این محله، که عمده مهاجرت (۷۱ درصد) از شهر به این محله بوده است به چشم می خورد و لذا نظریاتی که علت اصلی حاشیه نشینی را صرفا مهاجرت از روستا به شهر میدانند در این محله حاشیه نشین، صادق نیست. این اتفاق در محله جای بحث و تفحص زیاد داشته و چرایی وعلت این مهاجرت، حل مسئله و مشکلات ناشی از آن را تسهیل میکند.
۵۳% مهاجرت به این محله از استان قم، ۲۵% از استان همدان، ۱۸% از استان مرکزی و ۵% از استان تهران بوده است. که در نقشه کشور د رصفحه بعد این مطلب نمایش داده شده است. و اکنون علت مهاجرت به محله مورد بررسی و تحلیل قرار میگیرد.
علت مهاجرت
ا زنتایج آمار نمونه ای گرفته شده، ۴۶% ساکنین به دلیل خانه دار شدن و پایین بودن اجاره خانه در این محله، محل اقامت قبلی خود را ترک کرده وبه قلعه کامکار مهاجرت نمودهاند و ۲۸ درصد بدنبال و توصیه اقوام وخویشان به این محله آمدهاند و ۱۶% در جستجوی کار یا کار بهتر (۸ درصد جستجوی کار و ۸ درصد در جستجوی کار بهتر) و ۱۰ درصد بدلیل سایر عوامل نظیر همراه خانوار و. .. به این محله روی آوردهاند. لذا اصلی ترین علت مهاجرت به این محله، ارزانی زمین، خانه و اجاره خانه در این محله است.
حدود ۴۶ درصد ساکنین بدلیل فوق رو به این محله آوردهاند و در این محله سکنی گزیدهاند.
۴-۴-۳- میزان سواد و تحصیلات
در محله قلعه کامکار ۲۶ درصد جمعیت لازم التعلیم، تحصیل میکند و ۷۴ درصد تحصیل نمی کنند که این نسبتها در مقایسه با وضعیت آن در کشور به ترتیب ۲/۲۸ و ۸/۷۱ درصد، در استان قم ۴/۳۱ و ۶/۶۸ در صد و در شهر قم ۸/۳۲ و ۲/۶۷ درصد است.
در جمعیت لازم التعلیم محله، ۷۳ درصد با سواد و ۲۷ درصد بی سواد هستند که در مقایسه با متوسط کشور که ۳/۸۲ درصد باسواد و ۷/۱۷ درصد بی سواد و مقایسه با استان قم که ۷۵ درصد باسواد و ۲۵ درصد بی سواد و مقایسه با شهر قم که ۱/۷۵ درصد باسواد و ۹/۲۴ درصد بی سواد هستند از وضعیت خوبی برخوردار نیست.
در این محله وضعیت مدرک تحصیلی با سوادان بدین شرح است که ۵۵ درصد در مقطع ابتدایی، ۲۹ درصد در مقطع راهنمایی، ۶ درصد در مقطع متوسطه، ۵ درصد در مقطع دیپلم و پیش دانشگاهی و ۲ درصد در مقاطع بالاتر تحصیلی و ۳ درصد در نهضت سواد آموزی تحصیل می کنند یا مدرک تحصیلی دارند، که نشان دهنده وضعیت نامطلوب تحصیلی در این محله بخصوص در مقاطع بالا نسبت به متوسط کشور، استان قم و شهر قم است.
۴-۵- ویژگیهای اقتصادی و اشتغال
-اشتغال
در محله قلعه کامکار وضعیت فعالیت بدین قرار است که ۳۹ درصد شاغل، ۲ درصد بیکار جویای کار، ۱ درصد دارای درآمد بدون کار، ۲۵ درصد محصل، ۱۷ درصد خانه دار و ۱۶ درصد سایر فعالیت را دارند که در مقایسه با متوسط کشور درصد شاغلین بیشتر است ولی نوع شغل سرپرستهای خانوار با وضعیت آن در کشور، استان و شهر قم متفاوت بوده و عمده شغل افراد شاغل از نوع کارگری است که ۵۰ درصد کارگر ساده یا ماهر، ۱۱ درصد دامدار و شغل مرتبط با آن (خرید و فروش دام)، ۱۸ درصد از کار افتاده، ۱۳ درصد شغل آزاد (مانند کاسب، تعمیر کار و…) و ۵ درصد کار دولتی یا شرکتی داشته و ۳ درصد به گدایی مشغول هستند.
برخی از ساکنین این محله از وضعیت مالی بسیار خوبی برخوردار بودهاند که بتدریج در محلههای اعیان نشین قم مانند سالاریه و زنبیل آباد ساکن شده ولی هنوز محل کسب و کارشان(مانند خرید و فروش محصولات کشاورزی و دام، شرکت حمل ونقل و. ..) در این محله است.
با مصاحبه با برخی از تحصیل کردهها و بزرگان این محله بعضی از ساکنین قبلی این محله که از وضعیت مالی خوبی برخوردار شده و اکنون در جایی دیگر ساکن هستند و در این محله شغل و کسب و کار دارند بدلیل حفظ این شغل خواهان، ترقی و توسعه محله نیستند.
شاید اغراق نباشد که بگوییم بعضی از سرمایه داران و ثروتمندان قم از این محله و فقیرترینهای شهر قم نیز از همین محله هستند.
در این محله خصوصاً در راسته خیابان اصلی بلوار امامزاده ابراهیم که از میدان معصومیه به سمت جاده گارزان کشیده شده است برخی از صنایع کوچک، کارگاه و انبار به چشم میخورد که رنگ کاری، خرید و فروش محصولات کشاورزی و دامی، حمل ونقل و بار از این دستهاند. در همین راسته خیابان مغازههای مکانیکی، آپاراتی، سرویس خودرو و. .. به چشم میخورد.
برخی از این صنایع آلاینده، پر سرو صدا ومزاحم هستند و بهتر است از محدوده شهر خارج شوند و در عوض صنایع خانگی، غیر مزاحم جایگزین آنها شود. جمعیت شاغل در این محله بطور عمده غیرماهر و غیر متخصص بوده واکثراً قشر کارگر هستند.
- درآمد ماهیانه:
لئونارد داوینچی: هیچ دانشی را نمیتوان دانش واقعی دانست مگر آنکه به صورت ریاضیات متجلی شود.
گالیله: اصول ریاضیات الفبای زبانی است که خداوند جهان را به آن زبان نوشته است و بدون کمک آنها درک یک کلمه هم غیر ممکن است و انسان تنها بیهوده در راهروهای تاریک و پرپیچ و خم سرگردان است.
راجر بیکن: ریاضیات کلید دروازهی علوم است. غفلت از ریاضیات به همهی دانشها لطمه میزند، زیرا کسی که ریاضی نمیداند علوم دیگر را نمیتواند درک کند و اشیاء دیگر جهان را بشناسد و بدتر از آن کسانی که این گونه نادانند نمیتوانند جهالت خود را درک کنند و در نتیجه به فکر علاج آن نیز نیستند.
کانت: در هر بخش از علوم فیزیکی(به معنی عام) تنها آن قدر علم واقعی است که در آن ریاضی وجود دارد(یعنی علوم منهای ریاضی یعنی هیچ).
نقش ریاضیات از دید تربیتی بسیار مهم و با ارزش است و بدون شک باید مهمترین هدف از تدریس ریاضی در مدارس باشد. همان طور که برای ساختن بدن سالم نیاز به ورزشهای فیزیکی داریم و همان گونه که میتوان با تمرینهای خاص قسمتهای مختلف بدن را پرورش داد تا از توانایی ویژه ای(یا بیشتری) برای انجام کارهای معینی برخوردار شویم و یا مقاومت بیشتری در برابر امراض گوناگون پیدا کنیم، مغز انسان نیز به تمرین و ورزش خاص خود نیاز دارد تا در زمینههای مختلف ساخته شود.یکی از وظایف مغز استفاده از آن برای انبار کردن اطلاعات (حافظه) است. بالا بردن قدرت حافظه برای نگه داری دادهها امری است ضروری که از طریق حفظ کردن و تمرینهای مخصوص حاصل میشود. از آنجایی که بسیاری از درسهای مدارس ما تنها، از دید آموزشی، این نقش را بازی میکنند نیازی به اینکه در دروس ریاضی تأکید زیادی به این مهم شود نیست (ولی متاسفانه بسیاری از معلمین ریاضی ما تنها به این قسمت اکتفا میکنند!) و باید انرژی و وقت را صرف وظایف دیگر مغز بکنیم.
وظیفه دیگر مغز نحوهی استفاده صحیح و به موقع از این اطلاعات در برخورد با موقعیتهای جدید است، که خود مستلزم توانایی لازم برای تجزیه و تحلیل دادهها و یا پیونددادن آنها با یکدیگر است تا اطلاعات جدیدی به دست آورد و همواره بر ذخیرهی انبار بیافزاید.به عبارت دیگر این قدرت خلاقهی ذهن است که وجه تمایز انسان با حیوان میباشد و بدون شک مهمترین وظیفهی مغز است.توانایی در این قسمت است که انسان را قادر میسازد در برخورد با مسائل و مشکلات جدید چگونه از دانش قبلی خود (از انبار دادهها) استفاده کند و راهحل مناسب را پیدا نماید و یا جلوتر از زمان حرکت کند و پیش بینی لازم را برای نتایج کار خاصی بنماید و یا در کارها برنامه ریزی کند و آنها را با نظم خاص دنبال نماید تا به هدف از پیش مشخص شدهی خود دست یابد. در بالا بردن و کارایی این وظیفه و دادن توان لازم به مغز، ریاضی است که نقش اساسی را بازی میکند. بزرگترین فایده ریاضیات در دورههای دبستان و دبیرستان (که مغز در حال شکل گرفتن است) همین جنبه است. در حقیقت مسائل و تمرینهای فکری ریاضی در این دورهها ورزش لازم برای پرورش این وظیفه مغز هستند. شکی نیست که اهمیت این ورزش از ورزشهای بدنی به مراتب بیشتر است چون اینها سازندهی اندیشه و فکر سالم هستند که عامل تعیین کنندهی شخصیت اجتماعی است. همین جنبهی ریاضی است که افراد تحصیل کرده را از افراد عامی متمایز میسازد و به آنها توانایی میدهد با مشکلات روزمره به طور منطقی برخورد کنند و آنها را به طور معقولانه حل نمایند.
اگر معلمی به هر دلیلی در رسیدن به این هدف یعنی برداشت درست تربیتی از ریاضی تعلل ورزد وظیفهی اصلی خود را انجام نداده است. محصلی هم که توانایی لازم را در این قسمت بدست نیاورد نه تنها توفیقی در تحصیل ممکن است پیدا نکند بلکه در زندگی اجتماعی نیز از طریق راههای سالم پیروزی چشمگیری نخواهد داشت. ریاضیات غذای مغز است و اگر این غذا حساب شده و منظم در دوران جوانی انسان به آن نرسد رشد لازم را نخواهد کرد و ناتوان و رنجور خواهد ماند به طوری که درمان آن شاید هیچ وقت مقدور نباشد.
برای روشن شدن بیشتر موضوع، تاریخ را ورق میزنیم تا ببینیم در دورههای مختلف هدف از مطالعهی ریاضی چه بوده است و بزرگان ریاضی و دانشمندان برجسته چه برداشتی از آن داشتهاند و چگونه ریاضی را به خدمت گرفته اند.
برای مصریان قدیم ریاضی با دو جنبه کاملا متفاوت تدریس میشده است. یکی جنبهی عملی آن و دیگری جنبهی زیبا شناسی(هنری). اولی به منظور پرورش افراد شایسته در امور کشاورزی، بازرگانی، معماری و کنترل محیط زیست مورد توجه بوده و دومی از جهت لذتی که بشر از اندیشیدن در اعداد، اشکال هندسی، نظم اندیشه و کوشش در کشف روابط بین ویژگیهای اشیاء میبرده است.
یونانیان قدیم تأکید بیشتری روی جنبهی دوم داشتند و تقریبا جنبهی اول، صرفه نظر از کارهای ارشمیدس، نادیده گرفته میشد. در این دوره هندسه بر بقیهی دانشها پیشی گرفت و نشانهی تشخص گردید و کارهای عملی به عهدهی بردگان گذاشته شد.
دانشمندان یونانی تلاش زیادی را برای شناخت جهان هستی آغاز کردهاند و تأکید بر قدرت استدلال در تعیین ماهیت جهان داشتند و بر آزادی اندیشه اصرار میورزیدند. حقیقتا این یونانیهای قرن ۶،۵،۴ قبل از میلاد بودند که کشف کردند که چگونه و تا چه اندازه استدلال ریاضی در زندگی مهم و مؤثر است.(دانش ناروئی، ۱۳۶۹، ۶-۵)
۳-۵۵٫ داود شالگردی
وی از دبیران ریاضی استان گلستان بوده و مقالهای با عنوان ریاضیات و زندگی در سال ۱۳۷۹ در مجلهی رشد آموزش ریاضی به چاپ رسانده است.
ریاضیات از جنبههای فرهنگی و به عنوان مبانی تمدن بشری و از طرف دیگر ضرورت آموزش آن به عنوان وسیلهی تربیت فکر و ذهن و کاربردپذیری آن، موجب شده است که ارکان زندگی روزمرهی بشر و مبانی سایر علوم چه محض و چه کاربردی، بیش از پیش بر ریاضیات استوار شود. حال به راستی ریاضیات چیست و چه مفهومی دارد و چرا باید ریاضیات عمومی شود؟
ریاضیات نظم و تربیت است. تربیت در عدالت و تنفر در بی عدالتی، تربیت در اصول نظم بین اعداد در چهار عمل اصلی است. به عنوان نمونه وجود جدول ضرب اعداد ما را تربیت میکند که چگونه (مثلاً) ۶=۳×۲ میشود ولی ۵ یا ۷ نمیشود.
ریاضیات درس خداشناسی است. درس اصول دین است. چون:
الف) درس توحید است چرا که اولین صحبت ریاضی یگانگی و واحد است (وجود عدد یک).
همان گونه که قرآن میفرماید«اقرا بسم ربک الذی خلق»و یا به گفتهی همهی پیامبران الهی «قولوا، لا اله الا لله تفلحوا» که همگی بر یگانگی خداوند تاکید دارند.
ب) درس عدالت است. زیرا همان گونه که میدانیم یکی از مفاهیم اساسی ریاضی معادله است. که هرگاه معادله را بر وزنش یعنی مفاعله ببریم، عدل از آن بیرون میآید. پس ریاضی به ما عدالت میآموزد و در مقابل اگر به نا معادله نگاه کنیم نا عدلی و بی عدالتی را از عدل و عدالت تشخیص داده که این همان تربیت در عدالت و تنفر در بی عدالتی است.
ج) ریاضیات درس قیامت است. درس یوم الحساب است. چون ریاضیات آنچه به ما میآموزد درستی و نادرستی آن را از ما میخواهد و ما را میآزماید و امتحان میکند که از این طریق توشهی خوشبختی و سعادت را به ما میآموزد. به گفتهی انیشتین:
ریاضی به ما یاد میدهد که خوبیها را جمع کنیم، بدیها را تفریق نماییم، شادیها را ضرب کنیم، غمها را تقسیم نموده، تنفرها را جذر بگیریم و محبتها را به توان برسانیم.
ریاضیات زیبایی شناسی است.
اساساً زیبایی جاذبهای دارد که خداوند را میتوان درآن با چشم دل دید و مشاهده کرد و جلوههای زیبایی، زیباشناسی و احترام به زیبایی نه تنها یک امتیاز و برتری است بلکه میتوان استفاده از آنها را به نوعی شکر نعمت الهی دانست و چون به گفتهی پیامبر اکرم(ص)، خداوند زیباست و زیبایی را دوست میدارد. لذا انسان هر چیز زیبایی را به طور ذاتی با دید احسن الخالقین نگاه میکند. از طرف دیگر چون ریاضیات ماهیتاً، قدرت خلاقیت، تفکر و توان استدلال را تقویت میکند، نظم فکری و ذهنی به وجود میآورد، پس زیباییشناسی را در انسان ترغیب و تشویق می کند. و چون انسان خود طبیعتا زیباست (احسن الخالقین مخصوص خداست) و زیبایی را دوست دارد بنابراین آنچه زیبا آفریده شده است حتما متأثر از ریاضیات و یا ریاضی است. به عنوان نمونه فاصلهی بین رنگهای رنگین کمان، طول موجهای موسیقی و … همه یک عدد که همان است و نسبت طلایی نام دارد را نشان میدهند. که خود از زیباییهای ریاضی هستند همچنین وجود نقش و نگارهای هندسی در معماری جلوهای از زیباییهای ریاضیات به شمار میروند.
ریاضیات یک ارزش است. زیرا اگر موسیقی میتواند روح را برانگیزاند و آرام سازد، اگر نقاشی میتواند چشم نواز باشد، اگر شعر و شاعری میتواند عواطف و احساسات را تحریک کند، اگر فلسفه میتواند ذهن را قانع و خرسند سازد و اگر مهندسی میتواند زندگی مادی انسان را بهبود بخشد، ریاضیات همهی این ارزشها را عرضه میدارد زیرا که منطق در حقیقت زادهی ریاضیات است.
ریاضیات علم و هنر است. بدان معنی که میآفریند، میپروراند، کشف میکند و اختراع می کند.
ریاضیات جریان طبیعی تفکر بشر است. چرا که هر انسانی دارای هوش متعارف، توان فهمیدن، یاد گرفتن و لذت بردن از ریاضی را در سطوح مختلف داراست که با یادگیری ریاضی اندیشه ورزی میکند و جریان زندگی را که دنیایی از ریاضی است تکامل میبخشد. چه بسا، به گفتهی یکی از دانشمندان، عالیترین دستاورد فکری و اصیلترین ابداع ذهن آدمی در طول تاریخ، ریاضیات است.
ریاضیات مدیریت است. پرواضح است که امروزه با رشد تکنولوژی، افزایش جمعیت، در مقابل ارتباط جمعیت و امکانات و زندگی مستلزم یک برنامه ریزی صحیح و درست و حساب شده است. و آنجایی که برنامه ریزی مطرح میشود در وهلهی اول باید پیش بینی درآمد و هزینه هیچ برنامه و برنامه ریزی سالم مقدور نخواهد شد. لذا روشهای مناسب، طرح ها، اندیشههای نو و کارآمد را باید ابتدا به برنامه ریزی ریالی و هزینهای و درآمدی تبدیل کرد تا عملا بتوان کارایی مناسب و چشمگیری را از آن بدست آورد، و این میسر نیست مگر اینکه ریاضیات بدانیم. زیرا ریاضیات ابزاری مؤثر برای اجرای برنامههای توسعه است و امروزه برنامههای توسعه از بوتهی آزمایش ریاضی میگذرد. چرا که مسئول بودن برنامه ریزی در مقابل توسعه، تعمیم مفاهیم و ایجاد انگیزه، خود گواهی روشن بر این مدعاست.
و سرانجام، ریاضیات برنامهی زیستن و زندگی است. زیرا: جهان یک ساختاری از ریاضی است
و معمارش بسی زین صنع راضی است.
خدا مبناست و اصل و احدیت
که الحق نظم خلقت خود ریاضی است. (شالگردی، ۱۳۷۹، ۵۴-۵۳)
۳-۵۶٫ علامه سید محمد حسین طباطبایی
علامه طباطبایی در ۲۴ آبان ماه ۱۳۶۰ هجری قمری در تبریز زاده شد وی نویسندهی تفسیر المیزان، فقیه، فیلسوف و مفسر قرآن شیعه و ایرانی است. تمرین در ریاضیات سبب آشنایی هر چه بیشتر با روش فلسفه (روش قیاسی) و نیز عامل تقویت ذوق فلسفی و فلسفه ورزی است در این رابطه سخن علامه طباطبایی شنیدنی است. ایشان در زندگی خود نوشت خویش مینویسند:
«مرحوم بادکوبی ]حکیم و فیلسوف معروف که علامه ۶ سال نزد ایشان تعلیم دیدهاند[ از فرط عنایتی که به تعلیم و تربیت نویسنده داشت برای اینکه مرا به طرز تفکر برهانی آشنا ساخته و به ذوق فلسفی تقویت بخشد امر فرمود که به تعلیم ریاضیات پردازم. در امتثال امر معظم له به درس مرحوم آقا سید ابوالقاسم خوانساری که ریاضیدان زبر دستی بود حاضر شدم و یک دوره حساب استدلالی و یک دوره هندسه مسطحه و فضایی و جبر استدلالی را از معظم له فرا گرفتم» (طباطبایی، ۱۳۷۳، ۹).
فصل چهارم
تجزیه و تحلیل اطلاعات
آن چه که در این بخش به حضور شما تقدیم و ارائه میگردد حاصل نگاه اندیشمندان به ریاضیات از زاویهی تأثیر آن بر مهارتهای زندگی میباشد. ریاضیات باعث شکوفائی استعدادها و بصیرت در
زندگی است.
در فصل سوم تحقیق مواردی را بررسی کردیم که ریاضیات به وجود آورندهی آن مهارتها در زندگی فرد است. و آنها را در گفتههای اندیشمندان دیدیم و اما میپردازیم به تجزیه و تحلیل بخشهای مختلف موجود در فصل سوم تحقیق.
تجزیه و تحلیل دادهها:
در بخش ۳-۱ به صورت کلی واژهی ریاضیات از دیدگاههای مختلف معنا شد.
در بخش ۳-۲ اهمیت ریاضی در زندگی بشر مورد بررسی قرار گرفت و اینکه شیوههای آموزش این علم باید توسعه یابد و این رسالت بزرگ آموزش و پرورش است.
در بخش ۳-۳ در باب مقولهی ارتباط ریاضیات و واقعیت سخن به میان آمد. و این ویژگی اسرار آمیز ریاضیات دغدغهی افراد آشنا با ریاضیات شد تا این رابطه را کشف کنند.
در بخش ۳-۴ ریاضیات بستری مناسب جهت تقویت مهارت تفکر نقادانه معرفی شد. در حقیقت برای موفقیت نیازمند همکاری فعال یکدیگر میباشیم. از این روی تحقیقات بین المللی نشان داده است که هرچه حساسیت کودکان را به ملاکهای استاندارد تفکر و تعقل منطقی و صحیح برانگیزانیم، روشها و نگرشهای عقلانی در آنها بهتر توسعه مییابد.
بنابراین ریاضیات میتواند کمک به فراگیران باشد تا آنها یاد بگیرند خوب فکر کنند، جریان تفکر خود و دیگران را نقد و تحلیل کنند. دلیل بیاورند و در نهایت مسالهی مورد نظر خود را حل کنند در حقیقت در آنها «انگیزهی خوب فکر کردن» ایجاد میکند.
۲-۸-۵ توصیف سیستمهای مغزی - رفتاری:
توصیف هر یک از سیستمها مستلزم تمایزهایی است که حداقل در سه سطح صورت می گیرد.:
۱- بعد رفتاری (تحلیل درون شد وبرون شد سیستم)
۲- در سطح شناختی
۳- از لحاظ عصب شناختی
۲-۸-۵-۱ بعد رفتاری:
رفتارهایی که با این محرکها برانگیخته می شوندعبار تند از: بازداری رفتاری (مختل شدن رفتار جاری )افزایش سطح برپایی به گونه ای که رفتارهای بعدی با قدرت و/یا سرعت بیشتری انجام شوند. بایدتوجه داشت که سیستم بازداری نمایانگر یک سیستم واحداست، نمی توان انتظار داشت که تعدادی ارتباط مجزا بین هریک از درو نشدها و برونشدها وجود داشته باشد و در واقع هر درو نشدی تمامی برونشدها را برمی انگیزد. همچنین مطالعاتی که تاثیر داروها و ایجاد ضایعه در مغز حیوانات را پیگیری نموده اند به این یافته رسیده اند که می توان با این مداخله ها، تمامی برونشدهای این سیستم را مختل کرد، بدون آنکه درسایرسیستمها اثری بر جای گذاشته شود .
بنزودیاز پینها، باربیتوراتها و الکل سه دسته مهم از داروها یی هستندکه اضطراب را کاهش می دهند.در واقع بررسی آثار این داروها نقش مهمی در شکل گیری مفهوم سیستم بازداری داشته است. به سخن دیگر آثار انتخابی دار وهای ضدا ضطراب بر کنش وری سیستم بازداری، در پذیرش این فرض که فعالیت این سیستم با اضطراب درآمیخته، نقش مهمی را ایفا کرده است، بر این اساس، می توان به صورت نظری، حالت ذهنی خاصی را که همراه فعالیت سیستم بازداری وجود دارد، به عنوان اضطراب تلقی کرد. اگر بخواهیم با توجه به درونشدها و برونشدهای این سیستم به ارائه تعریفی عملیاتی از اضطراب مبادرت ورزیم، باید بگوییم حالتی است که در آن فرد به یک تهدید (محرکهایی که با تنبیه یا فقدان پاداش همخوانی دارند) یا ابهام (موقعیتهای ناشناخته و جدید) با واکنش توقف، خیره شدن،گوش دادن و آمادگی برای عمل، پاسخ می دهد(فلاح و اژه ای، ۱۳۸۵).
۲-۸-۵-۲سطح شناختی
در سطح شناختی، مفهوم کلیدی سیستم بازداری در مقایسه گر خلاصه می شود« یعنی سیستمی که لحظه به لحظه رویداد احتمالی بعدی را پیش بینی و این پیش بینی را با رویداد واقعی مقایسه می کند.
در واقع این سیستم:
ا) اطلاعاتی را که بیانگرحالت کنونی جهان ادراکی هستند،در نظر می گیرد.
۱ ) به این اطلاعات، اطلاعات دیگری را می افزاید که مربوط به برنامه حرکتی کنونی فرد است
۳ ) از اطلاعات ذخیره شده حافظه که نمایانگر نظم جوییهای گذشته در برقراری ارتباط بین رویدادهای محرک هستند،استفاده می کند.
۴ ) به همین ترتیب، از اطلاعات ذخیره شده در حافظه که نمایانگر نظم جوییهای گذشته در برقراری ارتباط بین پاسخها و رویدادهای محرک بعدی هستند، سود می جوید.
۵) بر مبنای این منابع اطلاعات، حالت بعدی مورد انتظار در جهان ادراکی را پیش بینی می کند.
۶) این پیش بینی را با حالت واقعی جهان ادراکی مقایسه می کند.
۷) در مورد اینکه آیا بین این پیش بینی و حالت واقعی، توافق یا عدم توافق وجود دارد، تصمیم می گیرد.
۸ ) اگر بین این دو وضعیت توافق موجود باشد« مرا حل یک تا هفت از نو جریان می یابند.
۹ ) اگر بین پیش بینی و حالت واقعی عدم توافق باشد، برنامه حرکتی جاری را متوقف می سازد و برونشدهای سیستم بازداری را پدید می آورد تا اطلاعات بیشتری را دریافت کند و مشکلی را که موجب اختلال در این برنامه شده، حل نماید. باید توجه داشت که کاربرد این الگو برای مفهوم اضطراب، متمرکز بر گام شماره ۹ و پیامدهای بعدی آن است (فلاح و اژه ای، ۱۳۸۵).
۲-۸-۵-۳بعد عصب شناختی
از لحاظ عصب شناختی، مجموعه ساختهایی که کنشهای سیستم بازداری را برعهده دارند، در سیستم جداری هیپوکمپی قرار دارند. سه بخش اصلی ساختمانی این سیستم عبارتند از: تشکیلات هیپوکمپی و ناحیه جداری و مدار پاپز(فلاح و اژه ای، ۱۳۸۵).
۲-۹ آسیب شناسی روانی وویژگی های شخصیتی مرتبط با وابستگی به مواد
برخی از نظریه پردازان معتقدند که بسیاری از افراد به دلیل داشتن شخصیت اعتیاد گرا وخصوصیات روانی –شخصیتی، بیشتر درمعرض خطر وابستگی به مواد قرار دارند . اشخاصی که بیشتر درمعرض خطر هستند، اغلب نارسایی های روانی شخصیتی عدیدهای را نشان می دهند که احتمالا دارای یک شالوده ی زیست شناختی است واثر غیر مستقیم بر ایجاد مخاطره می گذارد . در این ارتباط کلونینجر ،مطرح کرد که تعامل سه نظام مستقل ژنتیکی ،عصبی وزیست شناخت در CNS(سیستم های فعال سازی رفتاری ،بازداری رفتاری ونگهداری )،زمینه الگوهای منحصر به فرد پاسخ رفتاری به تجربه نو،پاداش وتنبیه است. این الگوی های پاسخ ،موجب اختلاف شخصیت بهنجار وبه همان اندازه ،ایجاد اختلال شخصیتی ورفتاری ،از جمله الکلیسم وسایر سوء مصرف های مواد می شود (برگرفته از کاویانی ،۱۳۸۲). به علاوه،فعال سازی رفتاری عبارت است از فراخوانی رفتار در پاسخ به پدیده های نو ونشانه های پاداش یا رهایی از تنبیه . براین اساس ،افراد درچنین فعالیت های رفتاری که نوجویی نامیده می شود.بنابراین ،افراد به لحاظ قابلیت بازداری رفتاری ،که آسیبپرهیز نامیده می شود،با یکدیگر تفاوت دارند . رفتاری که در گذشته تقویت دریافت کرده است ،حتی در شرایطی که تقویت ادامه نداشته باشد، نیز تکرار می شود وافراد در میزان این این تداوم رفتاری که پس از قطع تقویت وجود دارد وپاداش وابستگی نامیده می شود، نیز با هم تفاوت دارند (کلونینجر ،۱۹۹۱).همچنین کلونینجر(۱۹۷۸)برشخصیت به عنوان عامل مستعد کنندهی اعتیاد تمرکز دارد. طبق نظریه ی سه بعدی اساسی چون نوجویی، اجتناب ازآسیب و وابستگی به تقویت وآسیب پذیری نسبت به اعتیاد دخالت مستقیم دارند(برگرفته از کاویانی،۱۳۸۲)
۲-۱۰سبکهای هویت
یکی از بحران های رشدی،بحران نوجوانی است که مطابق نظریه اپی ژنتیک اریکسون ،تکلیف عمده ی دوران نوجوانی غلبه بر سردرگمی نقش وایجاد هویت است .در محیطی که غنی وحمایت کننده است ،نوجوان این مرحله را به سلامت طی می کند،اما در خانواده های مشکل دار(اهم ازنظر اجتماعی وهم جسمانی وروانی )نوجوان بجای تثبیت هویت خودبه مصرف مواد کشانده می شود که بدین وسیله هویت کاذب به دست آورد .(بزمی ،۱۳۹۱)
اریکسون[۱۸۱] هویت را تعادلی بین تعهد و سردرگمی نقش(نقشی که فرد در جامعه به عهده میگیرد) میداند. الگوی پایگاه هویت مارسیا بیشتر بر پایه نظریه اریکسون و در رابطه با شکل گیری هویت در نوجوانان است. مارسیا[۱۸۲] (۱۹۹۶)، مفهوم هویت من اریکسون را به عنوان پایگاه هویت، عملیاتی کرده است. پایگاه هویت نتیجه دوران بحران هویت است که در اواخر نوجوانی، فرد به یک پایگاه هویت مستقل میرسد. خود وصفیهای سازمان یافته و احساس اعتمادبنفس متمایز شده افراد، شالوده شناختی را برای تشکیل هویت فراهم میآورند (لورابرگ[۱۸۳]، ۲۰۰۷؛ ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۹). همچنین برزونسکی و کوک[۱۸۴] (۲۰۰۵) سه نوع سبک هویت را معرفی میکنند که عبارتند از: سبک هویت اطلاعاتی که با نیاز به شناخت، هشیاری و تمرکز برای حل مسئله و پیچیدگی شناختی مشخص است. هویتی شناختی و خودکاوشگر است ؛ سبک هویت هنجاری که نوعی هویت زودرس و مواجهه خودکار است که در آن ارزش های دیگرانِ مهم، درونی میشود. و در نهایت سبک هویت سردرگم/ اجتنابی که در این سبک هویت، میزان تعهد به خود و دیگران پایین است، اکثراً تعلل در کارها مشاهده میشود؛ تصمیمات وابسته به موقعیت، ناقص و تحت تأثیر هیجانات قر ار دارد. از حل مسئله اجتناب میشود؛ خویشتنداری پایین و کانون کنترل بیرونی است.
مطالعه هویت در ارتباط با سوء مصرف مواد، می تواند به ادبیات مربوط به حوزه اعتیاد کمک کند و باعث شناخت بهتر افراد وابسته به مواد گردد .بسیاری از روان شناسان معتقدند که مهمترین موضوعی که ذهن نوجوان و جوانی را به خود مشغول می کند مسئله هویت یابی و پاسخ به سوالات “من کیستم، جایگاه من کجاست، در زندگی چه اهدافی دارم، و برای رسیدن به اهدافم کدام راه را، باید انتخاب کنم” است. عوامل مختلفی در رشد وشکل گیری هویت نوجوان موثر است که عبارتند از رشد شناختی، فرضیه های فرهنگی، هوش، تجارب اجتماعی خارج از منزل و جنسیت.
۲-۱۰-۱ نظریه های هویت
برزونسکی (۱۹۸۹-۱۹۹۰) به نقل از فرتاش (۱۳۸۴)الگوی را مطرح کرده است که به تفاوت در فرایندهای شناختی-اجتماعی[۱۸۵]جوانان درساخت[۱۸۶]،نگهداری[۱۸۷]وانطباق[۱۸۸]هویت خودشان تاکیددارد.(برزونسکی ۱۹۹۲،۱۹۹۰،،۱۹۸۹،برزونسکی ،نامی ونورمی[۱۸۹] ،۱۹۹۹؛به نقل از فرتاش،۱۳۸۴).الگوی برزونسکی برآن دسته از فرایندهای اجتماعی –شناختی مبتنی است که طی آن افرادبراساس شیوه ی ترجیحی پردازش اطلاعات مربوط به خود ، گفتگو دربارهی موضوعات مربوط به هویت وتصمیمات فردی ، در وضعیت های متفاوتقرار می گیرند (برزونسکی ،۱۹۹۰؛به نقل از شکری ،۱۳۸۶). فرایندهای متفاوت فرض شده ،حداقل درسه سطح (اطلاعاتی،هنجاری وسردرگم/اجتنابی)بکار می رود.اکثر اجزا اساسی آنها شامل پاسخهای شناختی–رفتاری خاصی است که افراد در زندگی روزمره ی خود بکار می برد (برزونسکی وفراری [۱۹۰]،۱۹۹۶،برزونسکی ،۱۹۹۰،۲۰۰۰،۱۹۸۹؛به نقل از برزونسکی ،۲۰۰۴).
مدل پردازش شناختی اجتماعی هویت (برزونسکی،۱۹۸۹)به مطالعه راهبردها وفرایندهایی می پردازد که افراد برای ساخت واصلاح هویت خود به آن می پردازد یا از آن اجتناب می کنند. براساس این دیدگاه ،هویت یک ساختار شناختی وچارچوب ارجاعی شخصی است که برای تفسیر تجارب واطلاعات مربوط به خود وپاسخ به پرسش های درباره مفهوم معناداری ومقصود زندگی به کار گرفته می شود مدل شناختی اجتماعی هویت برمفروضه سازندگی مبتنی است .یعنی افراد نقش فعالی را در ساختن تفکر خود نسبت به اینکه چه کسی هستند ونسبت به واقعیتی که در آن زندگی می کنند ،ایفا می کنند (برزونسکی ،۱۹۹۳).هنگامی که تلاش های سازگارنه موفقیت آمیز نباشد بازخورد منفی، نیاز به باز بینی واصلاح جنبه های از ساختار هویت را ایجاد می کند . براین اساس ؛رشد هویت مبادله دیالکتیکی مداومی است بین فرایندهای جذب که به وسیله ساختار هویت اداره می شود وفرایند های انطباق که توسط بافت های فیزیکی و اجتماعی که نوجوانان در آنزندگی ورشد می کند ،هدایت می شود (برزونسکی ،۱۹۹۰و۱۹۹۳) .
اریکسون (۱۹۹۵،به نقل از آدامز ،۱۹۹۸)تعاریف متعددی را برای هویت اریه داده است که متاثر ارتفکر روان تحلیل گری وی با تاکید بررشد من بوده وبراین عقیده استوار است که “من"یک شخصیت پیوسته را سازماندهی کرده ونوعی یکسانی وپیوستگی ، که توسط دیگران درک می شود ، به آن می بخشد اومعتقداست واژه ی هویت هم بریکسان خود وهم برنزدیکی دائمی برخی از ویژگی های اساسی با دیگان دلالت دارد. اریکسون (۱۹۶۸،به نقل از آدامز ،۱۹۹۸)نظریه ی رشدی “من” را برای تشریح تعامل بین عوامل روانشناختی ، تاریخی ورشدی در شکل گیری شخصیت مطرح می کند.اریکسون مرحله نوجوانی را بعنوان فرصتی برای دوباره هویت از طریق ترکیب که یکی سازی شده وتعالی بخش تمام همانندسازی های گذشته می باشد ؛می داند. این یکی سازی جهت ایجاد یک کل جدید بوده که براساس آن چیز های است که قبلا وجود داشته است (کروگر[۱۹۱] ،۱۹۹۶؛به نقل از فرتاش ،۱۳۸۴).
طبق نظر اریکسون(۱۹۶۸؛به نقل از برزونسکی ونیمییر[۱۹۲]،۱۹۸۸)وظیفه اصلی نوجوانی ایجاد حس روشن وپایداری از هویت می باشد .هویتی که نه تنها با گذشته (کودکی )همانند است بلکه در آینده (بزرگسالی) نیز پایدار وبی همانند است (مارسیا،۱۹۸۰)
جمیز مارسیا [۱۹۳](۱۹۸۷)به نقل از نصرتی (۱۳۸۳)مفهوم اریکسون در مورد هویت را از طریق گسترش پایگاه های هویت به عنوان وسیله ای برای مطالعه تجربی هویت توسعه داد.او هویت را با بکار گیری دو مفهوم شرح داد: تعهد[۱۹۴]،کاوش[۱۹۵] .کاوش مربوط به بحران می شود .آن تمایز های شناختی ورفتاری را نشان می دهد. تعهد ، به عبارتی دیگر ، یک فرایندتصمیم گیری است(مارسیا ،۱۹۸۹،به نقل از چلن وکوشدیل،۲۰۰۴)
۲-۱۰-۲ انواع سبک های هویت
براساس نظریه برزونسکی سه سبک پردازش اطلاعات مشخص شده است:
۱-سبک هویت اطلاعاتی :هویت اطلاعاتی افراد با این سبک، به صورت فعال وآگاهانه به جستجوی اطلاعات وارزیابی آنها می پردازند وسپس اطلاعات مناسب را مورد استفاده قرار می دهند (برزونسکی ،۱۹۸۹،۱۹۹۰،۱۹۹۲؛برزونسکی وسالیوان ،۱۹۹۲).ک ظاهرا سازگارانه ترین سبک وسازکارکنار آمدن با موقعیت های روزانه است.نوجوانانی که از این سبک استفاده می کنند، بطور فعال به جستجو وارزیابی اطلاعات مربوط به خود می پردازند آنها تمایل دارند به بررسی های راه حل های چند گانه وجستجوی درباره نقشهای گونا گون بپردازند ، هم چنین ، نگرش آنان به ساختار خود همرا ه با تردید است
این سبک شامل مواد ذیل می شود:
جستجوی اطلاعات ومقابله متمرکز برمساله (برزونسکی ،۱۹۹۲)جستجوی فعال وتعهد انعطاف پذیر(برزونسکی ونورمی ،۱۹۹۴)نیاز به شناخت ،وسطح بالای عزت نفس ،نورمی،برزونسکی،تومی ،کینی ،۱۹۹۷).خود باز خورد دهندخ،وظیفه شناس ،پذیرای تجارب، مسئله مدار ووقت شناس ووقت شناس وبه تصمیم گیری حساس هستند برزونسکی ،۱۹۹۰؛برزونسکی وفراری ،۱۹۹۶برزونسکی ۲۰۰۵).خود کاوشی فعال، منبع کنترل درونی ،نیاز بالا برای شناخت، پیچیدگی شناختی واضطراب تسهیل کننده ،همبسته است . ۲-سبک هنجاری : نوجوانان با سبک هویت هنجاری ،نسبت به موضوعات هویتی وتصمیم گیری ها به همنوایی [۱۹۶]با انتظارات ودستور های افراد مهم و گروهای مرجع می پردازند،آنها به طور خود کار، ارزش هاوعقاید را بدون ارزیابی آگاهانه می پذیرند ودرونی ،تحمل کمی برای مواجه با موقعیت های جدید ومبهم دارندونیازبالایی برای بسته نگه داشتن ساختار خود نشان می دهند(برزونسکی ،۱۹۹۰،۱۹۹۷،۱۹۹۸؛برزونسکی وکینی[۱۹۷]،۱۹۹۵،برزونسکی وسالیوان ۱۹۹۲).از طریق به تعویق انداختن واجتناب فعلانه از تصمیم گیری ،شکل دادن تعهد ومذاکره هویت مشخص می شود .آنها وظیفه شناس وهدفمند، اما بسیار ساختار مند هستند ودر برابر اطلاعاتی که ممکن است با ارزشها وعقاید شخص شان در تعارض باشند ، بسته هستند(برزونسکی وکینی،۱۹۹۵،برزونسکی و کوک ،۲۰۰۰، برزونسکی وسالیوان ،۱۹۹۹، دالینگر،۱۹۹۵؛به نقل از برزونسکی،۲۰۰۶).
این سبک برپایه تقلید وپیروی از افراد مهم در زندگی فرد نباشد ومعرف تقلید وهمنوای است که عبارت از رویکردی با ذهنیت بسته ، تعهد متعصبا نه وشدید (برزونسکی ۱۹۹۴،نورمی )، خود پنداره باثبات (نورمی ،۱۹۹۷)وسرکوب جستجوگری(شوارتز[۱۹۸]،۱۹۹۶) است این سبک به دلیل ذهنیت بسته وشدت آن با وضعیت زودرس متناظر است ، اگر چه با هویت موفق نیز رابطه دارد(برزونسکی،۱۹۸۹). افراد هنجاری وقتی با تصمیمات مهم روبه رو می شوند ، به جستجوی مشورت با منابع قدرت وافرادمهم ودیگران می پردازند که اغلب اوقات این اشخاص دارای قدرت ، همان کسانی هستند که فرد هنجاری خود پنداره اش را برمبنای استاندارد های آنها استوار کرده است ، بدین تربیت ، شخصی که از سبک هنجاری استفاده می کند از مواجهه با اطلاعاتی که با خود پنداره اوتعارض دارد، خود داری می کند در برابر تغییر از خود مقاومت نشان دهد.(سلیمانیان،۱۳۹۲).
یت مشخص می شود .آنها کننده ،همبسته است .اری ،۱۹۹۶برزونسکی ۲۰۰۵).خود کاوشی فعال، منبع کنترل درونی ،نیاز بالا برای ۳-سبک هویت سردرگم/اجتنابی: تعلل ودرنگ می کنند وتاحد ممکن سعی در اجتناب از پرداختن به موضوعات هویت وتصمیم گیری دارند (برزونسکی ،۱۹۸۹،۱۹۹۹،۱۹۹۹۲؛برزونسکی ونیمیر [۱۹۹]،۱۹۹۴)در موقعیت های تصمیم گیری ،آنها ضمن اطمینان کمی که به توانایی شناختی خود دارند،معمولا پیش از تصمیم گیری ،احساس ترس واضطراب نیز دارند ودر تصمیم گیری معمولا از راهبردهای تصمیم گیری نامناسب مانند اجتناب کردن ،بهانه آوردن ودلیل تراشی استفاده می کنند (برزونسکی وفراری ،۱۹۹۶).
افراد سردرگم- اجتنابی همواره تلاش می کنند که از مواجهه با مسایل فردی ، تعارضات وتصمیمات اجتناب کنند، انتظارات کنترل بیرونی ،راهبردهای تصمیم گیری غیر انطباقی ،تغییر پذیری مقطعی ،روان رنجوری خویی و واکنش های افسرده گون رابطه مثبت وبا وظیفه شناسی رابطه منفی نشان میدهد(برزونسکی ،۱۹۹۰؛به نقل از برزونسکی وفراری ،۱۹۹۶).این سبک با سطوح پایین تعهد (نیومر،۱۹۹۴)همچنین عزت نفس پایین وخودپنداره بی ثبات در ارتباط است (نورمی،۱۹۹۷).این افراد بطور کلی ،به آینده یا پیامد های دراز مدت انتخاب های خود زیاد توجه نمی کنند ،این افرا دبا شیوه های مقابله ای هیجان مدار ، خود آگاهی محدود جهت دهی توسط دیگری ، راهبردهای ضعیف اسنادی وشناختی ، واکنش های اضطراب ناتوان کننده وکنترل بیرونی ، واکنش نشان می دهند . این افراد فاقد اهداف تحصیلی وشغلی ثابت وروشن هستند واز سطح پایین مهارتهای تحصیلی ، خویشتنداری وخود مختاری تحصیلی برخوردارند .در وضعیت خطر پذیری بالایی از مشکلات تحصیلی وسازگاری قرار دارند و معمولا انتظار شکست وناکامی دارند . ( احمدی ،۱۳۸۸)افراد سردرگم
۲-۱۰-۳ تعهد :
یک چارچوب ارجاعی از ارزشها وباور هاست که ممکن است خود ساخته یا تجویز شده از جانب دیگران باشد(برزونسکی،۲۰۰۳).تعهد ،درجاتی از سرمایه گذاری شخصی است که فرد نسبت به شغل یا اعتقادات خود ابراز می کند (مارسیا ،۱۹۶۶).تعهد برمبنای فرایند تصمیم گیری ،شامل اتحاذ نظر،انتخاب ورد کردنقرار است.تعهد عبارتست از تثبیت واتخاذ تصمیمهای نسبتا بادوام وسرمایه گذاری شخصی روی این تصمیم ها .به بیان دیگر تعهدعبارتنداز ایجاد انتخاب به نسبت محکم در یک حوزه هویتی ودرگیر شدن در فعالیت های مهمی که در جهت انجام آن صورت می گیرد (کروستی[۲۰۰]،۲۰۰۹).افرادی که برسبک هویت اطلاعاتی وسبک هویت هنجار تکیه می کنند،تعهدات هویت قوی تر وروشن تری نسبت به افراد مغشوش /اجتنابی کسب کرده اند . کمبود تعهدات استوار در افراد مغشوش/اجتنابی، آنان را در موقعیت آسیب پذیری قرار می دهد.
۲-۱۰-۴ شکل گیری هویت در نوجوانی
اولین روانشناسی که ایجاد هویت را به عنوان مهمترین پیشرفت شخصیت در دوره نوجوانی مطرح کرده و آن را گامی حیاتی در جهت وصول به بزرگسالی شادمانه و مولد معرفی نموده است ،اریک اریکسون بود. ایجاد هویت به معنای آن است که نوجوان بداند کیست، چه چیزهایی برای او ارزش به حساب می آیند و چه راههایی را برگزیده است که در زندگی خود دنبال نماید . این جستجو برای کشف و ساختن خود، نیروی محرکه بسیاری از دلمشغولی ها و رفتارهای نوجوانان در جهت گیری جنسی، انتخاب شغل، ارتباطات اجتماعی، آرمان های اجتماعی، اخلاقی، مذهبی و فرهنگی اوست (لطف آبادی، ۱۳۸۰).
هرچند اریکسون اصطلاح «بحران هویت» را برای توصیف فرایند فعال توصیف خویشتن پیش کشید اما براین باور بود که بحران هویت بخش جدایی ناپذیر از رشد روانی –اجتماعی است. اریکسون تحول «من» را براساس اصل «پدید آیی» جنبی استوار می داند . براساس این اصل، آنچه که در مرحل قبل روی داده است استوار است . و چنانچه تعارض های دوره قبل به خوبی حل نشده باشد، با آغاز مرحله جدید آن تعارض ها دوباره فعال می شوند (اتکینسون[۲۰۱]و همکاران ؛ ۲۰۰۰؛ ترجمه نقی براهنی و همکاران،۱۳۸۶). به نظر وی افرادی که با احساس ضعف «امنیت[۲۰۲] » به نوجوانی می رسند در یافتن آرمان هایی که به آن تکیه کنند مشکل خواهند داشت . کسانی که با مقدار اندکی از «خودمختاری[۲۰۳] » و «ابتکار عمل[۲۰۴] » به دوره نوجوانی میرسند قادر نیستند به انتخاب و کشف فعالانه راه مناسب از میان راه های گوناگون بپردازند. همچنین آنان فاقد احساس و قدرت «پرکاری و سازندگی[۲۰۵] » هستند ونمی توانند شغلی را انتخاب کنند که مناسب علایق و مهارت هایشان باشد(لطف آبادی،۱۳۸۰). لذا خطر اصلی این مرحله را میتوان تداوم حالت سردرگمی ومهلت خواهی نوجوان، عدم تصمیم گیری نوجوان در زمینه های مهم زندگی ودست نیافتن نوجوان به ظرفیت ها و توانمندی های روان شناختی خود دانست . در مطلوب ترین شرایط بحران هویت باید در اوایل یا اواسط دهه سوم عمر حل شود تا فرد بتواند به مسائل دیگر زندگی بپردازد (اتکینسون، اسمیت و بم، نولن، ۲۰۰۰؛ به نقل از مکوند حسینی،۱۳۸۶).طبق نظر کاپلان، تاقبل از ۱۸سالگی تعداد زیادی از نوجوانان هویت نسبتا نا مشخص دارند ودر وضعیت تعلیق به سر می برند ،اما۱۸-۲۰سالگی نقش بسیار مهمی در تشکیل هویت دارند (کاپلان ،۱۳۸۴).
۲-۱۰-۴-۱ مدل های شکل گیری هویت
از زمان اریکسون ومطرح کردن مسئله هویت، مدل های مختلفی در مورد هویت مطرح شده است . تاکید اساسی خود اریکسون برای شکل گیری هویت بر این نکته بود که هویت در دو حالت (احراز هویت در برابر پراکندگی نقش) می تواند شکل بگیرد (منصور و دادستان،۱۳۷۶؛ به نقل از نجفی؛ ۱۳۸۵). دیدگاه دو قطبی راسماسین[۲۰۶] و تزاریل[۲۰۷] که به آن الگوی خطی گفته می شود نیز مطابق با مدل اریکسون شامل یک قطب هویت «من» تحکیم یافته و قطب دیگر، پراکندگی هویت است(مکوند حسینی،۱۳۸۶). بلاس[۲۰۸] در دیدگاه خود ترجیح داد که از اصطلاح منش به جای هویت استفاده کند و اعتقاد داشت منش تحت تاثیر چهار عامل است: فرایند تفرد ثانوی، غلبه بر ضربه هایس کودکی، پیوستگی من و هویت جنسی ودر سه مرحله اوایل نوجوانی، اواخر نوجوانی، و پس از نوجوانی شکل می گیرد (بلاس،۱۹۶۸، به نقل از مکوند حسینی،۱۳۸۶). در مدل فرایند گروته وانت (۱۹۹۲) اهمیت وارزش یکسانی برای الزامات مشابه هویت یا حیطه های تعیین شده هویت (مانند جنسیت، قومیت، تیپ بدنی، و…) در نظر می گیرد (به نقل از دانکل[۲۰۹]،۲۰۰۰).
مارسیا[۲۱۰] (۱۹۸۰) در دیدگاه ومدل خود از هویت، هویت فرد را در دو سطح عقیدتی وبین فردی و در هر سطح در چهار منزلت یا پایگاه «هویت آشفته »، «هویت زود شکل گرفته »، « هویت به تعویق افتاده » و هویت تحقق یافته ترسیم کرد (اتکینسون وهمکاران،۲۰۰۰، ترجمه نقی براهنی و همکاران،۱۳۸۴) . برزونسکی (۱۹۹۸) هویت، همان تئوری یا نظریه شخصی خود فرد می باشد . براساس مدل فرایندی یا شناختی – اجتماعی بزونسکی، هویت چگونگی تلقی افراد از خود ونیز چگونگی تفسیر و تعبیر افراد از جهان اطرافشان می باشد. این تفاوت های ساختاری در طبقه بندی مجدد برزونسکی (۱۹۹۸) درباره پایگاه های هویت ظاهرا براساس جهت گیری وتشخیص فرایند های آگاه سازی یا اطلاع رسانی می باشد.پایگاه های هویت تعلیق یافته و تحقق یافته در مدل مارسیا به عنوان سبک های هویت اطلاع مدارانه (براساس آگاهی واطلاعات) تعریف می شوند. یعنی عموما در صدد یافتن و ارزیابی اطلاعاتی هستند که خودشان جستجو می کنند. پایگاه هویت زود شکل گرفته، هنجار مدارانه بوده و درصدد یافتن و انطباق با انتظارات مرتبط با یک موقعیت میباشد. پایگاه هویت پراکنده اجتناب مدارانه بوده واز این رو درصدد اجتناب از تصمیمات ومشکلات آینده بر می آید.
لووینگر[۲۱۱] در مدل خود برای تحول من از تولد تا بزرگسالی هشت مرحله معرفی می کند که سومین مرحله تحول من «همشکلی طلبی با گروه همگنان » با آغاز نوجوانی شروع می شود . مرحله چهارم که یک مرحله انتقالی است تحت عنوان خود آگاهی نام دارد. در این مرحله نوجوان نسبت به خود به صورت موجودی که از همسان سازی با هنجارهای گروه همگنان جدا شده آگاهی می یابد، وبین خود واقعی و خود آرمانی تمایز قائل می شود . مرحله پنجم تحول من تحت عنوان مرحله «وجدان اخلاقی » نامیده شده است که در آن نوجوان در قبال رفتارها و سرنوشت خویش، خود را مسئول می داند (مکوند حسینی،۱۳۸۶).
در آخرین تلاش هایک مدل چهار بعدی برای تشکیل هویت ارائه شده است که شامل ابعاد : همانند سازی با تعهد، ایجاد تعهد، عمق اکتشاف ووسعت اکتشاف می باشد . در مدل لویکس و همکاران کنکاش عرضی یا وسعت اکتشاف یعنی جمع آوری اطلاعات در مورد هویت های مختلف به منظور تشکیل تعهدها است . ایجاد تعهد یعنی تصمیم گیری برای انتخاب یک تعهد، کنکاش طولی یا عمیق اکتشاف یعنی جمع آوری اطلاعات در مورد انتخاب های جاری و تعیین هویت (همانند سازی با تعهد) یعنی میزان همانند سازی با آن تعهد ها .پارادایم پایگاه هویت مارسیا (۱۹۶۶) تا به امروز مهمترین پارادایم برای تحقیق در مورد هویت پایان نوجوانی و آغاز بزرگسالی است (لویکس[۲۱۲]،۲۰۰۶) . و بنابراین به دلیل انتخاب این پارادایم برای تحقیق کنونی، مدل مارسیا در قسمت بعد به تفضیل مورد بررسی قرار خواهند گرفت .
۲-۱۰-۵ چهار وضعیت هویت من در دید گاه مارسیا
از اواسط دهه ۱۹۶۰ به بعد مطالعات بی شماری در مورد چگونگی شکل گیری هویت در دوره نوجوانی صورت گرفته که عموما سازه های نظری اریکسون را تایید کرده است (لطف آبادی، ۱۳۸۰). از این مطالعات که توسط جیمز مارسیا (۱۹۸۰، ۱۹۶۶) انجام گرفته مارسیا با بهره گرفتن از مصاحبه های باز پاسخ که ساختار نیمه مشخصی هستند به این نتیجه رسید که در پیوستار هویت یابی اریکسون چهار وضعیت هویت وجود دارد که عبارتند از : هویت تحقق یافته، تعلیق، وقفه هویتی و هویت پراکنده (اتکینسون وهمکاران،۲۰۰۰، ترجمه محمد نقی براهنی و همکاران،۱۳۸۴).مارسیا معتقد بود که دو متغیر در جریان دست یابی به هویت نقش بزرگی دارند. یکی متغیر بحران و دیگری متغیر تعهد، که این هردو در انتخاب شغلی، مذهب ودیدگاه سیاسی افراد بیشترین نمود را دارند. بحرانی که نوجوان با آن روببرو است مربوط به دوره ای است که مشغله اصلی فکر او انتخاب از میان راه های مختلف است وتعهد نوجوانی در ارتباط با مقدار انرژی و سرمایه روانی وفکری ایت که برای دست یابی به هویت صرف می کند.به نظر مارسیا، هویت رشد یافته موقعی حاصل می شود که فرد یک بحران را تجربه کرده باشد و به تعهد در یک شغل و ایدئولوژی رسیده باشد (لطف آبادی،۱۳۸۰).مارسیا با ترکیب یا فقدان دوعامل کاوش و تعهد معیارها به به صورتی که در جدول زیر آمده است ۴پایگاه هویت موفق،دنباله رو ، بحران زاده وسردرگم را مشخص نمود ( مارسیا ،۱۹۶۶؛به نقل از رومانو[۲۱۳] ،۲۰۰۴).
جدول ۲-۱ پایگاه های هویت مارسیا بر اساس دو معیار تعهد وکاوش (به نقل از رومانو،۲۰۰۴)
- فرضیه سوم
” رای گیری اینترنتی باعث جذب افراد جدید و همچنین ترغیب افرادی که قبلا به روش سنتی در انتخابات شرکت میکردند به استفاده از روش جدید خواهد شد . “
برای تحلیل این فرضیه از روش های تحلیل جدول دوبعدی[۳۷] و تحلیل واریانس یکطرفه[۳۸] استفاده شده است. در این آزمونها ، متغیر گرایش به مشارکت را بصورت ترتیبی[۳۹] کد بندی کرده و ارتباطش با متغیر سال آخرین مشارکت در انتخابات را مشخص کرده ایم. برای کدبندی متغیر گرایش به مشارکت، فاصله بین حدالکثر نمره این متغیر ( ۱۳۵ ) و حداقل نمره ( ۵۵ ) را به پنج قسمت با فواصل ۱۶ نمره ای تقسیم بندی کردیم و به این پنج قسمت به ترتیب عناوین خیلی کم، کم ، متوسط ، زیاد و خیلی زیاد را اختصاص دادیم.در این آزمونها، مواردی که عناوین متوسط ، زیاد و خیلی زیاد در آنها معنادار میشوند را در نظر گرفته و برای رد یا تایید فرضیه تصمیم گیری میکنیم.
از بین ۳۴۴ نفری که به این سوال پاسخ داده بودند، ۱۸۸ نفر افرادی بودند که طی یکسال گذشته حداقل در یک انتخابات شرکت کرده بودند. همچنین ۶۸ نفر گزینه ” ۱ تا ۳ سال گذشته “، ۷۲ نفر گزینه ” بیشتر از ۳ سال ” و ۱۶ نفر هم گزینه ” تاکنون در انتخابات شرکت نکرده ام ” را برگزیده بودند.
باتوجه به نتایجی که بیان شد، ۸۷% از افرادی که تاکنون در هیچ انتخاباتی شرکت نکرده بودند نمره متوسط به بالا دریافت کردند ضمن اینکه ۶۹% از پاسخ دهندگانی که طی سه سال گذشته در هیچ انتخاباتی شرکت نکرده بودند و ۸۶% از افرادی که بین یک تا سه سال گذشته در انتخابات شرکت کرده بودند ابراز تمایل کردند که در صورت فراهم شدن امکان انتخابات آنلاین، از آن برای شرکت در رای گیری استفاده خواهند کرد. در نهایت، ۷۸% شرکت کنندگانی که طی یکسال گذشته مشارکت انتخاباتی داشتند نیز برای استفاده از ابزار اینترنت برای شرکت در رای گیری نظر بالای متوسط ارائه کرده بودند.
از طرفی ، با رجوع به نتایج تحلیل واریانس انجام شده، مشاهده میشود که ارتباط بین دو متغیر مطرح در این فرضیه با مقدار F= 4.499 در سطح ۹۵% (S=0.004 ) معنادار شده است ؛ پس اکنون میتوان نتیجه لازم را از ترکیب دو روش تحلیل اتخاذ کرد.
اگر شرکت در انتخابات را گرایش ۱۰۰% و عدم شرکت در انتخابات را گرایش ۰% در نظر بگیریم می بینیم که با به میدان آمدن تکنولوژی ، ۱۰۰% به ۷۸ % تقلیل یافته است و این در حالی است که گرایش ۰% به گرایش ۸۷% ارتقا پیدا کرده است. حال اگر فرض کنیم ۲۲% باقیمانده از آن ۱۰۰% همچنان به شیوه سنتی در انتخابات شرکت خواهند کرد، پس پیاده سازی انتخابات اینترنتی یک پیروزی ۸۷ درصدی در ترغیب افراد جدید برای مشارکت در انتخابات خواهد بود.
در ادامه و برای مشخص شدن عوامل موثر بر ترغیب افرادی که تا کنون در انتخابات شرکت نکرده بودند ، پاسخ این گروه به سوالات مطرح شده را با کمک نرم افزار SPSS از سایر پاسخ ها جدا کرده و گروه انتخابی را بصورت جداگانه مورد بررسی قرار دادیم که طی آن مشخص شد سودمندی انتخابات الکترونیک در درجه اول گرایش این افراد برای مشارکت قرار دارد و پس از آن متغیر های قابلیت تطبیق و گرایش به استفاده از تکنولوژی تاثیری مثبت بر رغبت این افراد برای مشارکت داشته اند؛ نتیجه بدست آمده میتواند به این معنی باشد که اکثر افرادی که در انتخابات شرکت نمیکنند دلایل غیر سیاسی دارند و در صورت مهیا شدن شرایط در انتخابات مشارکت خواهند کرد .
- فرضیه چهارم
” کسانی که به تکنولوژی های جدید اعتماد دارند و آن را مفید می دانند تمایل بیشتری به استفاده از انتخابات الکترونیک بجای روش های سنتی انتخابات دارند .”
برای تحلیل این فرضیه نیز همانند فرضیه سوم از تحلیل رگرسیون خطی بهره برده شده است تا بتوانیم تغییرات متغیر مشارکت را بر اساس تغییرات متغیر ” اعتماد به تکنولوژی ” پیش بینی کرده و معادله رگرسیون آن را ارائه دهیم و با ارائه همچین معادله ای میزان ارتباط این دو متغیر برهم را به اثبات برسانیم. برای انجام این تحلیل ، از ترکیب چهار گویه ( سوال ) ۲۶ تا ۲۹ ، متغیر” اعتماد به تکنولوژی ” را ایجاد کرده و رابطه آن با متغیر مشارکت را با کمک نرم افزار SPSS و تحلیل رگرسیون مورد مطالعه قرار دهیم.
جدول ۵‑۷ : جدول ANOVA فرضیه چهارم
جدول ۵‑۸ : جدول Coeficiency فرضیه چهارم
همانطور که از جداول بالا قابل برداشت است، این رابطه با قدرت تمام (F= 320.504) در سطح ۹۹% (S= 0.000) معنادار شده است و ضرایب آن هم قابل مشاهده است.
مطابق نتایج بدست آمده میتوان با اطمینان ادعا کرد که اعتماد به تکنولوژی عاملی بسیار تاثیر گذار در رغبت افراد برای استفاده از اینترنت برای شرکت در رای گیری می باشد که این نتیجه همان چیزی است که انتظارش را داشتیم چرا که در مطالعات پیشین در کشورهای مختلف دنیا هم به همین نتیجه دست یافته بودند.
حال نوبت به ارائه معادله رگرسیون برای این فرضیه میرسد که میتوان آنرا بصورت زیر نوشت :
گرایش به مشارکت در انتخابات اینترنتی= ۶۶٫۴۲ + (۳٫۰۵۹) * (اعتماد به تکنولوژی)
با مقایسه معادله پیش رو و معادله ای که برای فرضیه دوم نوشته بودیم موارد زیر بدست می آیند :
مقدار ثابت در این معادله کمتر از مقدار ثابت در معادله ارائه شده برای فرضیه دوم است همچنین ضریب رگرسیون (b) متغیر اعتماد به تکنولوژی بیشتر از مقدار b در معادله فرضیه دوم است. و در نهایت ضریب تعیین (R2) در این معادله برابر ۰٫۴۸۲ است درحالی که در معادله مربوط به فرضیه دوم این مقدار برابر ۰٫۱۰۵ بوده است.
نتیجه ای که از این سه گزاره میتوان دریافت کرد تاثیر ۴۸ درصدی متغیر اعتماد به تکنولوژی در برابر تاثیر ۱۰٫۵ درصدی متغیر تجربه تکنولوژیکی بر ترغیب مردم برای مشارکت در انتخابات اینترنتی است پس صحت فرضیه چهارم اثبات می شود.
- فرضیه پنجم