۱ـ ارتقای تدارک کارای زیرساختهای شهری و تخصیص کاربری اراضی، و در نتیجه همکاری در رشد اقتصادی.
۲ـ مدیریت توسعه فضایی با کاهش هزینههای زیرساختها.
۳ـ حفظ و بهبود کیفیت محیط شهری (مشتمل بر مساکن موجود).
۴ـ اولویت به حفظ محیط طبیعی در بیرون از نواحی شهری (یا حومه شهر).
با توجه به ماهیت کیفیت زندگی، رویکرد نوین در برنامهریزی و طراحی شهری این است که نمیتوان وظایف طرحهای توسعه شهری (که نمود واقعی فرایند برنامهریزی شهری است) را به تأمین نیازهای زیستی و کالبدی محدود کرد. در واقع هدف اصلی از برنامهریزی و طراحی شهری دستیابی به کیفیت مسکن، کیفیت حمل و نقل، کیفیت فضاها و در نهایت کیفیت محیط زندگی است. اگر چه پاسخگویی به تمام نیازهای اجتماعی و فرهنگی شهروندان خارج از حوزه اختیارات و امکانات شهرسازی است، ولی برنامهریزی و طراحی شهری از بسترها و اهرمهای نیرومندی است که میتواند و باید زمینهها و زیرساختهای فضایی لازم را، برای پاسخگویی به این نیازها فراهم سازد و یا ضرورت آن را برای مسئولان و عموم مردم روشن نماید(مهدیزاده، ۱۳۸۵: ۳۰۵).
نائل شدن به اهداف برنامهریزی شهری (بهبود کیفیت محیط شهری)
اهداف برنامهریزی شهری
۱ـ ارتقای کارای زیر ساختهای شهری.
۲ـ مدیریت توسعه فضایی با کاهش هزینههای زیر ساختها.
۳ـ حفظ و بهبود کیفیت محیط شهری (مشتمل بر کیفیت مساکن موجود).
۴ـ حفظ بالقوه محیط طبیعی در بیرون از نواحی شهری( یا حومه شهر).
استفاده از یکسری ابزارهای قانونی:
۱ـ مقررات کاربری زمین.
۲ـ سرمایهگذاری در تدارک اولیه زیرساختها.
۳ـ وضع مالیات و …
نمودار (۲-۳): اهمیت و ارتباط بین کیفیت محیط و فرایند برنامهریزی شهری.
۲-۵- رضایتمندی سکونتی[۱۶]
از آنجا که رضایتمندی سکونتی، بخشی از حوزه رضایتمندی از زندگی در معنای عام به شمار میآید، یکی از مطالعه شدهترین موضوعات در زمینه محیط مسکونی قلمداد میشود. در دهه های اخیر رضایتمندی در تحقیقات مرتبط با کیفیت محیط در نواحی سکونتی مطرح شده است. بدین ترتیب از دیدگاه پژوهشگران مختلفی، رضایتمندی به عنوان معیاری عام برای سنجش ادراک کیفیت محیط مطرح شده است(رفیعیان و دیگران، ۱۳۸۷: ۵۵).
در محیطهای شهری مردم اکثر اوقاتشان را در محیطهای مسکونی سپری میکنند و بعد از کار کردن در طول روز محیط مسکونی نه تنها مکانی برای استراحت آنهاست بلکه همچنین فرصتی برای بازسازی روحی به آنها میدهد. کار کردن در محیطهای شهری باعث ایجاد استرس و فشارهای زیادی بر روی مردم میشود، بنابراین کیفیت محیط سکونتی و رضایتمندی از آن مورد توجه محققان بسیاری قرار گرفته است(Zhao,2009: 4594).
رضایتمندی از محیط مسکونی به عنوان احساس رضایت و خشنودی از زندگی در یک مکان خاص تعریف شده است(Bonaiuto and et al, 2006: 24). رضایتمندی از محل سکونت به عواملی از قبیل امکانات و خدمات تفریحی و رفاهی، فرهنگی، آموزشی، امنیت و آرامش و وجود فضای تعاملات اجتماعی بستگی دارد و خود با مهاجرتهای درون شهری مرتبط بوده و بر میزان اینگونه تحرکات جمعیتی به ویژه از بافتهای فرسوده و قدیمی به مناطق با کیفیت بهتر تأثیرگذار است(کشاورز، ۱۳۸۹: ۱۰۴).
سه دیدگاه متفاوت در مورد رضایتمندی سکونتی وجود دارد. تعداد اندکی از مطالعات بعد رفتاری را مورد مطالعه قرار دادهاند، در حالی که بعد شناختی و عاطفی در اکثر مطالعات به عنوان مولفههای موثر بر رضایتمندی سکونتی مورد مطالعه قرار گرفتهاند.
دیدگاه عاطفی[۱۷]
در این دیدگاه بسیاری از محققان بر روی شناسایی عواملی که ممکن است بر روی رضایتمندی سکونتی اثر بگذارد تمرکز کردهاند. تحقیقات تجربی رضایتمندی سکونتی را به عنوان یک متغیر وابسته معرفی کردهاند و مشخصه های عینی(مانند ویژگیهای مسکن و همسایگی(neighborhood)، تراکم، بهداشت محیطی، فضای سبز و …) و مشخصه های ذهنی(مانند ازدحام، امنیت، روابط اجتماعی و …) یا ویژگیهای شخصی مانند سن، جنس، درآمد و… را مورد شناسایی قرار دادهاند.
دیدگاه شناختی[۱۸]
در این دیدگاه محققان تلاش کردهاند تا ساختار درونی (عینی) یا مقیاسهایی را که ساکنان از طریق آنها میخواهند کیفیت محیط مسکونی را ارزیابی کنند، مشخص کنند. این مطالعات از چندین دسته از مقیاسها یا عواملی که تحت عنوان کیفیت محیط مسکونی ادراکی در شهرهای مختلف انجام یافته است، منتج شدهاند. برای مثال(Bonaiuto et al,2006) و(VanPoll,1997)و(Carp and et al,1982).
دیدگاه رفتاری[۱۹]
در مطالعات صورت گرفته در زمینه میزان رضایت از نواحی سکونتی و عوامل تأثیرگذار بر آن، کمتر از دیدگاه رفتاری استفاده شده است. از جمله افرادی که در این زمینه کار کردهاند، میتوان به آمریگو و آراگونز اشاره کرد که در سال ۱۹۹۷ تحقیقی بر روی رضایتمندی و ارزیابی سکونتی انجام دادند. آنها سعی کردند تا مدلهای رفتاری را که با درجه رضایتمندی سکونتی ارتباط معناداری دارند، شناسایی کنند(رفیعیان و دیگران ۱۳۸۷: ۵۴)، در این دسته از مطالعات رضایتمندی سکونتی به عنوان یک متغیر مستقل یا پیشگو[۲۰] شناخته میشود و پیامدهای رفتاری مانند بیثباتی مسکونی[۲۱]، تعمیر و مرمت مسکن، روابط مناسب با همسایگان و مشارکت در فعالیتهای همسایگی شناسایی شدهاند(JenTu&Ting Lin, 2008: 157- 158).
۲-۵-۱- احساس آزردگی
احساس آزردگی به عنوان یک احساس نارضایتی همراه با هر عامل یا شرایطی که بر این باوریم تاثیر بدی بر روی فرد و یا یک گروه میگذارد تعریف شده است. احساس آزردگی اغلب به عنوان معیاری برای سنجش پیامدهای منفی محرکهای احساسی از در معرض قرار گرفتن با عوامل مختلف محیطی (همچون صدا، بوی بد، خطرات ایمنی (اجتماعی)، ازدحام) به کار رفته است. لذا احساس رنجش و آزردگی به عنوان متداولترین اثر از ویژگیهای نازل محیطی میباشد که تاثیر منفی بر روی رضایتمندی سکونتی میگذارد(حاجی نژاد و دیگران، ۱۳۸۸: ۷۳).
در صورت بروز آزردگی دو حالت امکان پذیر است. حالت اول مربوط به افراد معتقد به تقدیر و سرنوشت است. این افراد با تطبیق دادن ناسازگاری از طریق تجدید نظر کردن در نیازها و کاستن آرمانها و یا از طریق تغییر ایجاد کردن در ارزیابی شرایط فعلی، رضایتمندیشان را ایجاد میکنند. حالت دوم مربوط به افرادی است که به هیچ طریق نمیتوانند خود را با شرایط فعلی سکونت که موجب ایجاد نارضایتی شده است وفق دهند. این افراد در بیشتر موارد، مستعد تلاش برای کاهش نارضایتیشان هم از طریق تجدید نظر کردن در نیازها و هم به وسیله تغییر دادن شرایط در واحد مسکونی از طریق تعمیر و یا نقل مکان به شرایط مسکونی با سازگاری بیشتر هستند(رفیعیان و دیگران، ۱۳۸۷: ۵۴).
در منابع تحقیقاتی مربوط به رضایتمندی، سکونت پذیری در زندگی یا رضایتمندی سکونتی امری کاربردی شده است. مارانز و کوپر(۲۰۰۰) در مدل خود در زمینه رضایتمندی از محل سکونت، رویکرد سلسله مراتبی داشته و در آن، میان سطوح مقیاسهای مختلف: واحد مسکونی (خانه)، واحد همسایگی (محله)، شهر و جامعه تمایز قائل شده است. مدل زیر که توسط وان پل و وان کمپ (۱۹۹۷) ارائه شده است، ساختار سلسله مراتبی از رضایتمندی از محل سکونت را نشان میدهد. در این مدل برای ویژگیهای محیطی اهمیت ویژهای قائل شدهاند. تحقیق آنها نشان میدهد که این ساختار سلسله مراتبی برای ویژگیهای محیطی، یک شیوه مناسب مدل سازی برای کیفیت محیطی است.
نمودار(۲-۴): ساختار سلسله مراتبی رضایت از محل سکونت
۲-۶- شاخصهای کیفیت محیط شهری
با وجود نظریههای مختلفی که در مورد کیفیت محیط شهری ارائه شده است اما به دلیل فقدان یک چهارچوب قابل قبول عمومی در این امر مفهوم کیفیت محیط شهری تا حدودی با ابهام روبرو است. بنابراین هدف از تعریف مفاهیم و مولفههای کیفیت محیط شهر این است که یک نظریه کلی و عمومی در مورد یک مجتمع زیستی خوبارایه شود. نظریهای که با هرگونه محیط انسانی سازگار شود، به آن پاسخگو باشد و بتواند ارزشهای عمومی را به عملیات خاص ومشخصی پیوند دهـد و به ارتباط بین ارزشهای انسـانی و شهر کالبدی ـ فضایی محدود شود(رفیعیان و عسگری، ۱۳۸۶: ۱۷).
محققانی که مسئله کیفیت را در مناطق شهری موضوع مورد مطالعه خود قرار دادهاند. با توجه به ماهیت موضوع برای حل این مشکل مبادرت به ارائه راه حلهایی نمودهاند. در اولین مطالعه که در زمینه کیفیت محیط در مناطق شهری به منظور هدایت مطالعه ارزیابی اثرات سیستم حملونقل تندرو (BART) بر ناحیه خلیج سانفرانسیسکو انجام شد، به دلیل نبود تعریفی مشخص از کیفیت محیطی منجر به طراحی معیارهایی شد که بر اساس آن کیفیت محیطی به صورت احساس رضایت افراد از مسئله مورد نظر تعریف گردد (Carp and et al, 1976: 240).در مطالعهای که بر روی ۱۰۰۰ فضای عمومی در کشورهای مختلف جهان شده است. نتایج حاکی از آن است که چهار معیار اساس کیفیت یک مکان و یا محیط است.
بدینگونه که به منظور درک کیفیت یک مکان احساس رضایت نسبت به این چهار عامل دسترسیها و پیوندها(وجود انواع مغازهها ـ از پوشاک فروشی گرفته تا انواع غذاها و نوشیدنیها ـ و خدمات عمومی مختلف)، آسایش و ادراک بصری (دسترسی به فضای عمومی مانند زمینهای ورزش، پارکها، میادین و …)، کاربریها و فعالیتها (وجود مکانهای مرکزی برای دسترسی مناسب شهروندان به انواع خدمات) ومعاشرت پذیری(گذران اوقات بیشتر با مردم محله) امری ضروری و بدیهی است(رفیعیان و عسگری،۱۳۸۶: ۲۹).در نمودار زیر ارتباط و پیوند مستقیم این چهار عامل را با کیفیت مکان میتوان مشاهده نمود.
آسایش منظر
معاشرت پذیری، اجتماع پذیری
استفادهها و فعالیتها
دسترسی و بهم پیوستگی
ـ فضای سبز، امن و
تمیز
ـراهپیمایی راحت
ـفضاهاینشستن مناسب،جذابوافسون کننده
ـ تعاونی
ـ نظارت مردم
ـخطوط همسایگی
ـصحبت های دوستانه