۱-ألا للهِ درَّ الْحُی کَعْبِ | ذَویِ الْعَددِ الْمُضاعِفِ وَ الْخُیولِ (همان؛ ۷۰) |
ترجمه
۱-خداوند جایگاه و مکان و محل کعب را پاداش خیر دهد که دارای اسبان و عددهای زیادی است.
دعا در این متن با صیغه (لِلِه دُرَّ الْحیَ کَعْبِ) یعنی خداوند تو را از خیر و بخشش خارج نسازد، در اصل این ضرب المثل برای هر آن چه که انسان از آن تعجب کند آورده میشود. (میدانی؛ ۱۹۵۵: ۲/۱۹۱) الفاظی که این بیت را تشکیل میدهد برای تأکید بر این معناست، زیرا با«الا» استفتاحیه شروع شده که برای تأکید است. و وصف آن به (الحی) یعنی سرسبز و کسی که به او نفع و زندگانی بخشنده شده است. و کسی که بر آنها بخل نمیورزد زمانی که قحط سالی و خشکسالی میآید بنابراین از خداوند میخواهد که مال و اسبان او را زیاد کند.
لازم به ذکر است که اشاره کنیم به دوستی میان شاعران، پس شاعران دارای دنیایی مخصوص به خود هستند؛ چون دارای احساسات لطیف و شاعرانه هستند و از طرفی دنیای آنها پر است از حسادت و ناراحتی میان آنها به جهت پیشرفت یکی از آنها و عدم پیشرفت دیگری، بنابراین زبان شعری آنهااغلب هجو است، اما این امر سبب نشده که آنها دوستانشان را مدح نکنند و یا بعد از مرگشان برای آنها مرثیه سرایی نکنند و برای آنها دعا ننماید، و از جمله این موارد دعای حماد عجرد(وفات ۱۶۱ هـ ) برای دوستش مطیع بن ایاس است که از جهت دیوانگی و بیدینی هم مرام شاعر است:
۱- کُلَّ شَیءٍ لیِ فَداءٌ | لِمُطیعِ بْنِ إیاسِ (حماد عجرد؛ ۲۰۰۱: ۶۷) |
ترجمه
۱- همه چیزم فدای مطیع بن ایاس.
شاعر مخصوصا برای دوستش (مطیع) دعا میکند و آن چه را که در اختیار دارد در راه او فدا میکند بنابراین او با دعا از جریان درونی خود خبر میدهد و هر آن چه که از احساسات خود در برابر دوستش از آن شرم دارد بیان میکند.
ابوتمام (وفات ۲۲۹ هـ )نیز برای دوست شاعر خود به نام علی بن جهم به هنگام بدرقه او در یکی از سفرهایش دعا میکند و میگوید:
۱-لا تَبْعَدَنْ أبْداً وَ لا تَبُعد فَما ۲- إن یُکدِ مُطْرِفُ الأخاءِ فاتَّنا |
أخلاقُکَ الْخُضرُ الرَّبا بِأباعِدِ نَغُدو وَ نَسْریِ فی إخاءٍ تالدِ(ابوتمام؛ ۱۴۲۷: ۲۵۰) |
ترجمه
۱- هرگز دور نشو و از ما دور نشو که اخلاق نیکو و شایسته تو از ما دور نگردد.
۲- اگر جانب دوستی کمرنگ گردد بدان که به راستی ما شب و روز به دنبال یک برادری در حال گسترش و افزایش هستیم.
و همان طور که ابوتمام برای دوست شاعر خود به نام اسحاق موصلی دعا میکند و میگوید:
۱- نَفْسیِ فِداؤکَ وَ الْجِبالُ و أهلُها | فِی طِر مِساءَ مِنَ الْحُروبِ بَهیِم (همان؛ ۲/۱۳۳) |