این آگاهیبخشی باید از طریق همه ی رسانهها و با جدیدترین تکنیکها صورت گیرد. چنانکه در سایتهای مؤسسات پشتیبان و مؤسسات خیریه، فراخوان های مستمری خطاب به نیکوکاران و خیّران ملاحظه می گردد که از اهمیت دینی و اجتماعی کمکهای خیریه سخن میگویند و بازدیدکنندگان را راهنمایی میکنند. این سایتها با طراحی بخشهایی مانند؛ پاسخ به پرسشهای متنوع، فهرست موارد نیازمند کمکهای خیر، راهنمای داوطلبان اعمال خیر و دیگر راهنماییها که موجب افزایش اقدامات خیرخواهانه در میان شهروندان منجر شده است، گام برمی دارند.[۸۶]
گفتار دوم : دخالت دولت و محدویت قانونی وقف
یکی دیگر از آسیب های موجود در ممانعت از گسترش وقف در جامعه، دخالت نابجای دولت در امور و اموال موقوفه است. این دخالت در ابعاد مختلفی است:
الف. تسلط حکومت بر اموال وقفی
ب. مدیریت دولتی وقف
ج. تحمیل مالیات و عوارض بر پارهای اقدامات وقفی در برخی از کشورهای دیگر اسلامی.
قوانین متعددی در برخی از کشورها برای سازماندهی اوقاف صادر شده است، ولی بسیاری از آنها با ماهیت وقف که یک اقدام غیردولتی است منافات دارد و بالعکس سبب تقویت تسلط حکومت بر وقف گشته، انشاء موقوفات جدید برای مسلمانان را با مشکل مواجه ساخته است؛ در برخی از کشورهای اسلامی هم در اصل قوانینی برای وقف وجود ندارد
دخالت دولت در امور و اموال موقوفه، آثار و نتایج منفی چندی به همراه داشته است که این امر به سبب مدیریت دولتی است که ناکارآمدی آن در مدیریت شرکتهای بخش عمومی ثابت شده است. با این حال، همچنان پروژههای وقفی را که دهها میلیارد جنیه مصری تخمین زده میشود در دست دارد . [۸۷]
گفتار سوم : عدم توجه به اهمیت وقف
همچنانکه گفته شد، وقف در باورهای دینی و مذهبی ما به عنوان یکی از بزرگترین باقیات صالحات و یکی از بهترین خیرات مطرح است که تأثیرگذاری فراوانی در رشد اعتقادی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و آموزشی جامعه دارد. در این میان «عالمان و اندیشمندان دینی» به عنوان زبان گویا و مبلغان معارف دینی و مذهبی، نقش و وظیفه حساس و سنگینی را در نمایاندن جایگاه این عمل نیکو و پسندیده دارند.
مهمترین گام براى ایجاد نگرش مثبت نسبت به مسائل و واقعیت ها در جامعه، ارائه اطلاعات صحیح و شفاف است. کسانی که عهدهدار انتقال این اطلاعات هستند باید از صلاحیتهاى شناختى، عاطفى و عملکردى لازم برخوردار باشند تا سخنان، گفتار و نوشتار آنها در دلها نفوذ کرده و آنها را متحول و متأثر کند.
در این خصوص مبلغان و علما آن طورکه شایسته جایگاه و اهمیت وقف است به تبلیغ و ترویج فرهنگ وقف نپرداخته اند. همچنین همانطور که گفته شد، در رسانههای جمعی مختلف هم اعم از روزنامه، رادیو، تلویزیون و اینترنت در این باره بسیار محدود به ارائه مطالب و دیدگاه های اندیشمندان و صاحب نظران پرداخته اند.
واضح است که وقف در اصل برای حمایت از نهادهای آموزشی، بهداشتی یا اجتماعی بهوجود آمد، ولی از آغاز قرن بیستم میلادی تا نیمه آن، همان هنگام که دولتها دست روی اوقاف گذاشتند، رابطه میان وقف و این نهادها قطع شد. این در حالی است که واقفان و متولیان اصلی وقف به خاطر ارتباط مستقیمشان با مردم، بهتر میتوانند بر موقوفات نظارت داشته، عائدات و درآمد آنها را در عرصههای مورد نیاز هزینه کنند .
البته از انصاف به دور است اگر نگوییم نشانههایی ـ اگر چه کمفروغ ـ در برخی از کشورها به چشم میخورد که میکوشند علل تضعیفکننده ی وقف اسلامی را از بین ببرند و وقف و نقش مهم آن را دوباره احیا کنند .
گفتار چهارم : آسیب ها در مدیریت وقف
در شریعت و فقه به مدیریت وقف و اداره موقوفات اهتمام و توجه ویژه شده است؛ زیرا اداره وقف در کیفیت و در وضعیت وقف بسیار مؤثر است. مدیر کارآمد و لایق، موقوفه ی هر چند غیر کارآمد را به اوج کارآمدی میرساند. برعکس اگر مدیری نالایق و غیرصالح باشد، بهترین موقوفه را تبدیل به رقبه ی بی فایده و ناخوشایند میکند.
بنابراین، یکی از مهمترین راه هایی که به ترویج و گسترش فرهنگ وقف کمک می کند بهینه سازی مدیریت وقف و نحوه اداره موقوفات است، به بیان دیگر وقتی که مردم می بینند موقوفات به خوبی اداره می شوند و به حال خود رها نمی شوند قطعاً تشویق می شوند که به این موضوع مهم توجه نشان دهند، اما عکس این قضیه، اگر مشاهده شود که هر مکانی پس از وقف به حال خود رها شده و هیچگونه نظارتی هدفمند و قانونمند بر آن اعمال نمی شود و متولی خاصی ندارند، بدون شک این مسأله می تواند به دلسرد شدن مردم و رویگردانی آنها به مسئله وقف منجر شود. بنابراین، نوع مدیریت بر موقوفات و نحوه اداره آن از نگاه مردم بسیار حائز اهمیت است.
علاوه بر موارد فوق، چندین آسیب های دیگری نیز در عرصه وقف قابل ذکر است که برخی از آنها عبارتند از: عدم آشنایی با موازین قانونی و شرعی وقف، عدم رعایت حقوق وقف و انفاق و عدم پرداخت دیون دستگاهها به موقوفات، وجود نهادهای موازی در اخذ خیرات و حسنات و عدم وجود نظارت بر عملکرد آنها، فروش موقوفات در زمان اصلاحات ارضی و ابطال بعضی از اسناد وقفی و… .
فصل سوم :
راهکارهای مربوط به آثار وقف
مبحث اول : توجه به مصالح عمومی
گفتار اول : مبارزه با عوامل رکود وقف
عواملی که در طول تاریخ موجب رکود و از رونق افتادن اوقاف شده اند، متعدد و متنوع اند که دسته ای از انها شاید قابل پیش گیری و پیش بینی نباشند. عواملی چون زلزله، سیل، جنگ و … که خرابی اوقاف و از بین رفتن اسناد و مدارک اموال موقوفه را به دنبال داشته اند، می توان از این دسته به شمار آورد.
اما عامل عمده دیگری وجود داشته که در این راستا سهم بسیار بزرگی را به خود اختصاص داده و آن عبارت است از موقوفه خواری. در گذشته دو گونه موقوفه خواری وجود داشته که هر یک به نوعی موجب رکود و سقوط اوقاف از آن منزلت و رونق بالای خود شده است:
-
- غصب و تصرف و تملک نابجا و غیر مشروع درآمد اوقاف و مصرف ان در جهات و مواردی که با جهات و موارد مصرف مورد نظر و توجه واقفان به هیچ وجه تلائم و سازگاری نداشته است.
بدون شک تصرفاتی این چنین و حیف و میلهای خودسرانه و خودخواهانه ای که در مورد اوقاف انجام شده، مایه دلسردی و فرار انسانهای نیک سیرت و خیراندیش از دست زدن به وقف اموال خود شده و می شود.
انسانهای خیری که مال خود را به عنوان صدقه جاریه حبس می کنند، طبیعی است که انتظار دارند درآمد این اموال در جهات و مواردی که خودشان با توجه به ضوابط و موازین شرعی در نظر گرفته اند، مصرف شود و اگر احساس کنند که درآمد اوقاف، حیف و میل می شود و به جیب کسانی سرازیر می شود که به هیچ وجه شایستگی آن را ندارند، قطعاً انگیزه ای برای وقف و تصدق در آنها به وجود نخواهد آمد.
از این رو دقت، وسواس و سختگیری متولیان وقف و دست اندرکاران امور اوقاف بلاد اسلامی در تحقق اغراض و انظار واقفان، می تواند به ایجاد انگیزه در انسانهای نیکوکار، برای وقف بخشی از اموال خود، کمک شایان توجهی بنماید.
-
- دومین و مهمترین گونه موقوفه خواری، غصب و تملک اصل و رقبه اوقاف است که در طول تاریخ وقف الی ماشاءالله و بوفور انجام می شده است.
از پادشاهان و حکام گرفته تا انسانهای ذی نفوذ و طبقات گوناگون جامعه در فرصتهای مختلف همچون گرگهای گرسنه به جان اوقاف افتادند، خوردند و خورانیدند و آثار بسیاری از املاک و رقبات وقفی را از روی زمین محو کردند. به چند نمونه توجه فرمایید:
الف – قوام الدین ابوبکر ملک زوزن که درحدود سال ۶۰۹ هـ به کرمان آمده بعد از همه خودکامیها، یک روز دستور داد همه وقف نامه ها را پیش او بردند، سپس گفت: به تحقیق معلوم شد که از دعای روحانیان و موقوفه خواران کاری پیش نمی رود و فرمان داد که مجموع وقف نامه ها را در آب شستند و آن گاه تمام رقبات آن موقوفات را در حوزه دیوان گرفت و جزء املاک خالصه کرد. [۸۸]
ب – نادرشاه افشار نیز برای تضعیف روحانیان شیعه، به بهانه این که موقوفه داران قدم مثبتی بر نمی دارند، قسمت اعظم زمینهای موقوفه را به ارزش یک میلیون تومان ضبط کرد و آنها را جزء خالصه درآورد … لذا از دوره نادرشاه به بعد بر اثر بی ثباتی اوضاع و بی توجهی زمامداران به امور شرعی، عرفی و اخلاقی کمتر کسی در مقام وقف اموال و دارایی خود بر می آمد … [۸۹]
ج – لمتون درباره اوقاف اصفهان می نویسد : « … اصفهان در سابق خاصه در دوره صفویه یکی از مراکز مهم موقوفه بوده است. گرچه غالب آنها از بین رفته یا غصب شده است. » [۹۰]
همچنین بستانی در دائره المعارف درباره قحطی که در اصفهان رخ داده از نویسنده ای خارجی نقل کرده است : « … بسیاری از موقوفات اصفهان معدوم و نامعلوم شد و متولیان مانند هزاران نفر اهل اصفهان جان دادند و اثر آن موقوفات ناپدید شد و بعدها به دست مالکین افتاد که به نام خود برای آن سند مالکیت صادر کردند و حتی در بعضی موارد با علم به وقفیت، آن را نادیده گرفتند. » [۹۱]
د – در زمان رضاشاه به دلیل ممنوع شدن روضه خوانی، بسیاری از اوقاف عامه، متعذرالمصرف گشت و نتوانستند آنها را به مصارف خاصی که مراد واقفان بود، برسانند. اداره بعضی از این اوقاف را وزارت فرهنگ به دست گرفت و بقیه را این و آن غصب کردند
در موارد متعدد دیگری نیز املاک موقوفه غصب شده است، مثلا بسیاری از این گونه املاک را کسانی (به بهانه های گوناگون) به نام خود ثبت کردند. می گویند مواردی از این قبیل در آذربایجان و سایر نقاط اتفاق افتاده است. [۹۲]
هـ - درباره اوقاف سیرجان و یزد نیز گذشت که به ادعای بعضی از علما اکثریت قریب به اتفاق املاک سیرجان وقف بوده و در یزد از چهارصد مدرسه و بقعه شریفه تنها یک مدرسه باقی مانده است (به جز مدارس جدیدی که بعدها تاسیس کرده اند)
در کارنامه منظوم اوقاف ، اثر تاج الدین نسائی (مربوط به نیمه دوم قرن هفتم هجری) به جنبه های منفی و کارهای ناروای متولیان و مسئولان امور اوقاف و دیوانیان خراسان اشاره شده است. وی درباره تغییر مدرسه به کاروانسرا و … میگوید :
کار اوقاف بس پریشان شد خواجه از مدرسه پشیمان شد
مدرسه کاروانسرا کردند طلب علم را رها کردند [۹۳]
در کتاب اندیشه ترقی آمده است: آنچه به تحقق پیوسته، املاک موقوفه اغلب جزو املاک مردم شده و در آن، بیع و شراء می شود، بلکه صداق زوجات می نمایند و … [۹۴]
خود ما نیز در حکومت پهلوی شاهد بودیم و می دیدیم و بسیار می شنیدیم که کسانی به بهانه های گوناگون و از راه های مختلف، املاک موقوفه را متصرف و متملک می شدند و برای آنها به نام خود سندهای ثبتی صادر می کردند و … تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!
اینها گوشه هایی بودند و خرده هایی از خروار خروار بلا و مصبتی که بر اوقاف رفته است و این چنین اموال و املاک موقوفه را در زمان های گوناگون به نابودی و اضمحلال کشانده است.
آیا این همه، برای دلسرد کردن و بی رغبت نمودن انسانهای خیرخواه و مال اندیش نسبت به مساله و مقوله وقف کافی نیست؟ و آیا از این همه تعدی و تجاوز و غارت و یغما نسبت به املاک وقفی می توان جز رکود و بی رونقی و بی رغبتی افراد به وقف و تصدق، انتظار دیگری داشت؟
برای از بین بردن و خنثی کردن آثار شوم این همه ظلم و تجاوزگری و ایجاد رغبت وشوق مجدد در انسانهای نیکوکار، یکی از راه ها ایجاد این اطمینان است که دیگر چنین نخواهد شد و نهایت دقت و وسواس در نگهداری و صیانت املاک موقوفه به کار خواهد رفت.
لازم است دست اندرکاران و متولیان امور اوقاف، ضمن نظارت و دقت کامل برای نگهداری از رقبات موجود اوقاف، در جهت بازگرداندن املاک به یغما رفته و به تملک درآمده، تا آن جا که امکان دارد، از هیچ تلاشی دریغ نورزند، کاری که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی شروع شد، و در مواردی شاهد بوده ایم که کسانی در این مسیر تلاش خود را به حد جهاد رسانیده اند و آثار و برکات آن نیز روز به روز آشکارتر می شود. البته زدودن آن همه خاطرات تلخ و وحشتناک از اذهان و خاطره ها، تلاش پی گیر و فعالیت مستمر و درازمدت را می طلبد.
تردیدی نیست که وقتی مردم دوباره ببینند اوقاف، مسیر صحیح خود را می پیماید به اغراض و دیدگاه های واقفان جدا توجه می شود و از اصل و رقبه موقوفات نیز به طور کامل و جدی محافظت می شود، به این سمت و سو گرایش پیدا خواهند کرد و به خواست خداوند در آینده ای نه چندان دور دوباره شاهد رونق و شادابی چهره این سنت دیرپای نبوی (ص) و این سرمایه عظیم و جاوید خواهیم بود.
گفتار دوم : تبلیغات صحیح و مستمر
یکی دیگر از عوامل گسترش و احیای فرهنگ وقف در جامعه، آشنا کردن مردم به اهمیت این مساله از نظر شرع و دین، اجر و پاداش معنوی آن و آثار و برکات معنوی، اقتصادی و اجتماعی آن است.