خدا به پیامبر خود در این سوره امر می نماید تا در کارهای اجتماعی با مسلمین به مشورت بپردازد. خانواده نیز که یک نهاد اجتماعی است می تواند با بهره گیری از مشورت، یک اتحاد کوچک برای پشت سر نهادن مشکلات فراهم نموده در پرتو آن راه پخته شدن و سنجیده گام برداشتن و به طور کلی راه رشد را برای اعضایش باز کند. باور غلطی نیز در این باره شکل گرفته است که می گوید دین از مشورت با زنان نهی می کند در حالیکه آیات مربوط به مشورت، عام است و مشورت با همگان را در بر می گیرد.
« فإنْ أَرادا فِصالاً عَنْ تَراضٍ مِنْهُما وَ تَشاوُر فَلاجُناحَ عَلَیهِما …»
پس اگر [پدر و مادر] با رضایت و مشورت با یکدیگر ارادۀ جدایی کردند،هر دو را رواست.(بقره/۲۳۳)
این آیه، مشورت مردان با زنان را کاری پسندیده دانسته و موضوع آن نیز امری خانوادگی است. برخی مفسران، مقصود این آیه را مشورت زن و شوهر دربارۀ طلاق و جدایی از یکدیگر و برخی دیگر مقصود را مشورت پدر و مادر دربارۀ نگهداری و شیردهی (حضانت و رضاع) فرزند پس از طلاق، عنوان کرده اند.
« إنْ کُنَّ أَولاتِ حَمْلٍ فَانْفِقوا عَلَیهِنَّ حَتی یضَعْنَ حَمْلَهُنَّ فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَکُم فَأتوهُنَّ أجورَهُنَّ وأتَمِروا بَینَکُم بِمَعروفٍ …»
نفقهی همسران خود را که [مطلقه] و باردار هستند، تا زمان زایمان بپردازید و اگر به فرزند شیر می دهند،مزد آنان را نیز بپردازید و با یکدیگر به شایستگی مشورت کنید.(طلاق/۶)
خداوند در این آیه به زنان وشوهران دستور داده است در امور خانوادگی با یکدیگر مشورت کنند. افزون بر این دو آیه که به لزوم مشورت با زنان در امور خانوادگی دلالت می کند، آیۀ ۷۱ سورۀ توبه می گوید هرگاه در امور گوناگون زندگی، نظر مشورتی زنان، امر به معروف یا نهی از منکر را در بر داشت، پیروی از رای آنان بر مردان واجب است. خداوند در این آیه فرموده است:
« وَالمُؤْمِنونَ وَ المُؤْمِناتِ بَعْضُهُم أَولِیاءُ بَعضٍ یأمرون بِالمَعروفِ وَ ینْهونَ عَنِ المُنْکَر»
مردان و زنان با ایمان، برخی ولی برخی دیگرند و یکدیگر ر به کارهای نیک و پسندیده رهنمون می شوند و از کردارهای ناپسند باز می دارند.
بر اساس این آیه، اگر هنگام مشورت با بانوان یک جامعه، آنان در اظهار نظر خویش به معروفی، امر کردند یا از منکری، بازداشتند، باید از آنان پیروی کرد؛ حتّی اگر مردان دیگری که با آنان مشورت شده است،نظری مخالف نظر آن بانو،داشته باشند.
خداوند در قرآن با اشاره به ماجرای بلقیس و سلیمان (ع) به همین مطلب اشاره دارد.ماجرا به زمانی مربوط می شود که ملکۀ سبا در نشست مشورتی، رأی صحیح ابراز می کند، در حالی که مردان مشاورش، همگی نظر ناصوابی داشتند. قرآن می فرماید:
«قالَت یا ایها الْمَلأُ اَفْتونی فی أمْری، ماکُنتُ قاطِعَهً أمْراً حَتّی تَشهَدون.»(نمل/۳۲)
ملکۀ سبا گفت: ای مردان سیاست! دربارۀ کار من نظر دهید که تاکنون بدون حضور و نظر شما، به کاری دست نیازیده ام.
براساس این آیه، روش حکومت بلقیس، مشورت با افراد صاحب نظر بوده است. مشاوران نیز نظر مشورتی خود را چنین بیان داشتند:
«قالْوا نَحْنُ أولُوا قُوَّهٍ وَ أولوا بَأسٍ شَدیدٍ وَالأمْرُ إلَیکِ فَانْظُری ماذا تَأمُرینَ .»(نمل/۳۳)
ما نیروی بسیار و جنگجویان مقتدری داریم، ولی امر با شماست که چه دستور فرمایی.
برخلاف نظر همۀ مشاوران که در پاسخ به حضرت سلیمان، جنگ و رویارویی مقتدرانه را پیشنهاد می دادند، ملکۀ سبا نظر خود را چنین بیان می کند:
«قالَتْ إنَّ المُلوکَ إذا دَخَلوا قَریهً أفسدوها وَ جَعَلوا أعزّهَ أهْلِها أذِلَّهً وَ کَذلِکَ یفْعَلونَ وَ إنّی مُرسِلَه إلیهِم بِهَدیهٍ فَناظِرهُ بِمَ یرْجِعُ المُرسَلون»(نمل/۳۴،۳۵)
پادشاهان هنگامی که وارد سرزمینی شوند، آن جا را ویران کنند و بزرگان آن را خوار سازند و همواره چنین می کنند. من (برخلاف نظر شما) هدیه ای برای آنان می فرستم تا ببینم فرستادگان من از سوی سلیمان چه پاسخی می آورند.
در پایان، خداوند در قرآن می فرماید که رای درست ملکه، به هدایت او انجامید و سرانجام گفت:
«… أسْلَمْتُ مَعَ سُلَیمانَ لِلّهِ رَبِّ العالَمینَ »(نمل/۴۴)
اینک با سلیمان، در برابر پروردگار جهانیان تسلیم شدم.
این آیات صراحتاً تدبیر زنی همچون بلقیس را به عنوان رأی حکیمانه پذیرفته و به عنوان نمونه آن را بیان می دارد.
زن اگرصالح بود و مؤمن سزاوار است در امر دین داری و آخرت خواهی،همسر خود را یاری نماید و در آن سمت شوهرش را هدایت نموده و مشاوره دهد. تاریخ نشان داده بسیاری از مردان در حالی گمراهی را می پیمودند که زنان آنان صالح و پرهیزکار بودند مانند آسیه در قرآن.
-
-
-
-
-
-
-
- دوست و هم نشین
-
-
-
-
-
-
مراقبت در انتخاب دوست و هم نشین نیز در دین مبین مورد تأکید و اهمیت است.
چون انسان فطرتا موجودی اجتماعی است، داشتن روابط اجتماعی - به ویژه شکل دوستی آن - یک ضرورت بی تردید و انکارناپذیر است و عقل و اندیشه هر انسانی وی را به داشتن چنین ارتباطی رهنمون می گردد و توصیه های دینی نیز ما را به این عمل ترغیب می کند. آنگونه که علی بن ابیطالب ( علیه السلام ) می فرمایند: «فقد الاحبه غربه; انسان بی دوست غریب است» (نهج البلاغه فیض الاسلام , حکمت ۲۶)
دوست ورفیق در شکل گیری شخصیت افراد نقش بسیار مهمی دارد؛ زیرا حالات و اقوال و افعال انسان به سرعت تحت تاثیر همنشین قرار می گیرد. فراوانند کسانی که بخاطر داشتن دوستان نا اهل و کم خرد دچار خسارتهای جبران ناپذیر شده اند و بالعکس, چه انسانهایی که در اثر همنشینی با دوستان پاک و صادق و دانا از انحراف و فساد نجات یافته اند.