اجتماعی
فرآیندهای جمعیتی، بعد خانوار، نوع خانواده
حقوقی
قوانین شهری، حقوق شهروندی
مدیریتی
سیاست مدیریتی در سطح کلان و خرد، بهره مندی از خدمات و امکانات
مکانی
موقعیت جغرافیایی شهری و محل زندگی، منشاء جغرافیایی ساکنان، جغرافیای طبیعی شهر
تکنولوژی
در اشکال گوناگون خود
ماخذ: ( سرور و امینی، ۱۳۹۲: ۴۰)
۲-۳-۸ پایداری اجتماعی (Social Sustainability)
بعد اجتماعی امروز متاثر از نیروهای دگرگون ساز جهانی شدن دستخوش تغییراتی اساسی شده است. توسعه پایدار به مثابه فراروایتی بوم محور، امکان استقرار و قلمرویابی خود را تنها در همسویی با ساختارها نهادهای محلی خواهد یافت. با وجود چرخش محسوس در جهت همسویی با گرایشات محلی در تفکر توسعه، باز هم بار ساختاری- نهادی فراروایتی توسعه، همچنان مواجه با الزام تغییر بستر ساختار- نهادی موجود است. بر این اساس، تغییر به مثابه توسعه یا به عبارت دیگر، توسعه به مثابه تغییر، دستور کاری است که می تواند امکان نو شدن زمینه را مهیا سازد (صرافی و احمدی، ۱۳۸۳: ۶۱-۵۹). برنامه ریزان به طور کامل، موضوعات و جنبه های اجتماعی را نادیده نمی گرفتند، در واقع، آنها توجه به زندگی اجتماع را از طریق برنامه ریزی محله ها دنبال می کردند. با این حال، در برنامه ریزی محله ها، برنامه ریزان شهری فرض می کردند که محله ها در مفهوم اجتماعی آن، می توانند از طریق برنامه ریزی محله به صورت فیزیکی و در قالب «مغازه های محلی»، مدارس ابتدایی «محلی» و نظایر آن شکل بگیرند. به بیان دیگر، فرضیه این بود که چارچوب و فرم محیط فیزیکی، کیفیت زندگی اجتماعی را شکل داده و حتی آن را «تعیین» می کند. به چنین نگرشی به طور کلی «جبرگرایی فیزیکی» گفته می شود (تایلور، ۱۳۹۳: ۴۴). اجتماع مفهوم چند بعدی و پیچیده ای است که پژوهشگران و رشته های علمی مختلف برداشت های مختلفی از آن داشته اند. برگر” معتقد است که تباین بین اجتماع و جامعه بخشی از سنت سیاسی محافظه کارانه ایده های جامعه شناختی است. برگر، تباین میان اجتماع و جامعه را این گونه بیان می دارد: اجتماع سنت است، جامعه تغییر است، اجتماع احساس است، جامعه عقلانیت است، اجتماع زن است، جامعه مرد است، اجتماع مهرآمیز، پرحرارت و خودمانی است؛ جامعه سرد و خشک و رسمی است، اجتماع عشق است، جامعه تجارت است. فرینهو (۱۹۸۰)، اجتماع را به عنوان سیستم خاصی می داند و معتقد است که اجتماع زمانی شکل می گیرد که جمعیت انسانی در قلمرو معینی ساکن بوده و از ویژگی ها و منافع مشترکی برخوردارند و برای منافع مشترک، روابط متقابل برقرار می سازند. هیلری (۱۹۵۵)، معتقد است که اجتماع دربردارنده افرادی در کنش اجتماعی در درون یک منطقه جغرافیایی است که یک یا چند پیوند اضافی دارند. دیوید، گریگوری و ویلیام (۱۹۹۱)، برای درک بهتر اجتماع سه مولفه اشاره دارند:
به طور کلی اجتماع از طریق محدوده ای که از لحاظ جغرافیایی، قلمرویی یا فضایی مرزبندی شده است، تعریف می گردد.
اعضای اجتماع از طریق تعدادی ویژگی ها یا خصیصه های مشترک (ارزش ها، نگرش ها، قومیت و طبقات اجتماعی) به هم پیوند خورده اند.
برخی فرم های کنش متقابل اجتماعی پایدار، در میان اعضای اجتماع وجود داشته و در آن مشارکت فعال دارند.
رولند وران(۱۹۶۳)، در کتاب «اجتماع در امریکا» به پنج کارکرد اصلی اجتماع اشاره نموده که عبارت است از:
اجتماعی شدن، از این طریق آن اجتماع ارزش های مشخص در درون اعضای خود ترویج نموده و نهادینه می سازد؛
ثروت اقتصادی، از طریق آن اجتماع معیشت اعضای خود را تضمین می نماید؛
مشارکت اجتماعی، نیازهای عمومی برای اجتماعی شدن را برآورده می سازد؛
کنترل اجتماعی که مستلزم رعایت ارزش های مشخص اجتماع توسط اعضاء است؛
پشتیبانی و حمایت متقابل، فرآیندی که از طریق آن اعضای اجتماع تکالیف بسیار مهم و حیاتی که باید به طور انفرادی انجام شود را انجام می دهند (صرافی و همکاران، ۱۳۹۳: ۱۱۸-۱۱۷).
مشکلات و مسائل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، محیط زیستی و فرهنگی که در تلاش برای دستیابی به پایداری در سطحی جهانی وجود دارد، یکی از برهان های کلیدی اجتماع پایدار است. طرح ها و پیشنهادهایی که در مقیاس جهانی یا ملی صورت می گیرد عمدتا” به شکست می انجامد زیرا کنش سیاسی هماهنگ و معنادار در این سطوح بسیار مشکل و گاه غیر ممکن است. در چنین سطوح کلانی، هماهنگی و همکاری در میان واحدهای سیاسی بسیار دشوار است. اکنون برهه ای از تاریخ است که جهانیان در این مهم که حرکت در جهت پایداری از مقیاس محلی محسوس تر، سریع تر و موفقیت آمیز تر خواهد بود، به اجماع نظر رسیده اند. برای اینکه اجتماع در جهت پایداری حرکت کنند ساکنان آن باید به اندازه ظرفیت زیستی منطقه عمل کنند. عدالت اجتماعی را تضمین کنند، مشارکت سیاسی برابر همه ذینفعان فراهم کنند سرمایه اجتماعی را توسعه دهند و اقتصاد مکان- محور راتقویت کنند. در ادبیات جهانی، انواع و مدل های مختلفی از اجتماعات پایدار وجود دارد که برخی از آن عبارت اند از: «شهرهای آهسته» یا «سیتا اسلو»، «شهرک های گذار»، «اجتماعات کم-کربن»، «اجتماعات مسکن همیارانه» و «بوم روستاها». شهر آهسته که به سیتا اسلو شهرت دارد جنبشی است که به عنوان نوشدارویی در برابر جهانی شدن و شیوه زندگی با آهنگ سریع، ظهور یافته است. هدف اصلی شبکه سیتا اسلو دستیابی به پایداری منطقه از طریق تقویت اقتصادهای محلی و تمرکز و سرمایه اجتماعی و طبیعی منطقه است. برای نمونه سیتا اسلو اجتماعات دیگر را تشویق می کند که ارزش های فرهنگی و تاریخ بومی و همچنین ویژگی های منحصر به فرد منطقه خود را احیا کنند، تا سال ۲۰۰۹ بیش از ۱۰۰ شهر و شهرک در سراسر جهان در این اجتماع شده اند. جنبش «شهرک های گذار» به عنوان واکنشی به تغییرات اقلیمی و بحران های نفتی احتمالی، پدیدار شده است. این جنبش بر اهمیت چشمگیر پایدار و خوداتکایی اجتماعات تاکید دارد که می تواند از طریق همکاری افراد، بنگاه ها و موسسات و صاحبان قدرت عملی گردد. اجتماعات کم- کربن یا اجتماعات انرژی پایدار نوینی هستند که محبوبیت و توجهات فراوانی از سوی مناطق مختلف اروپا کسب کرده اند. این جنبش بر اهمیت افراد برای کنش نه به عنوان مصرف کننده بلکه به عنوان شهروندانی که مراقب بهگشت اجتماع محلی خود هستند، تاکید دارد. اجتماعات مسکن همیارانه، یکپارچگی اجتماعی منسجم تری را به نمایش می گذارند. این سکونتگاه ها نمونه ای از زندگی همیارانه هستند، جایی که معماری فیزیکی و اجتماعی یک سکونتگاه به وسیله ی ساکنان طراحی و برنامه ریزی می شود. اجتماعات مسکن همیارانه بر مبنای حداکثر تعامل اجتماعی اشتراک در منابع و تصمیم گیری اجماع- محور استوارند. بوم روستاها به دنبال کسب حداکثر خودبسندگی در تامین نیازهای اساسی ساکنان آن ها و به حداقل رساندن زیان به محیط هستند. رویکرد بوم روستا برای توسعه اجتماع جامع تر از مسکن همیارانه است و شامل جنبه هایی همچون اقتصادهای پایدار، کشاورزی و محافظت است (صرافی و همکاران، ۱۳۹۳: ۱۲۲-۱۲۰). پایداری اجتماعی مستلزم اقتصاد پایدار شهری، محیط زیست پایدار شهری، زندگی پایدار شهری و دیگر ابعاد پایداری است که در مجموع از آن به عنوان برابری درون نسلی و اصل عدالت اجتماعی و برابری میان نسلی آینده یاد می کنند. در مجموع منظور از پایداری اجتماعی همبستگی و یکپارچگی اجتماعی، کار و درآمد مناسب، اکوسیستم پایدار، دسترسی به مسکن مناسب و با کیفیت، شأن شهروندی و مشارکت در امور امنیت و رفاه (در ابعاد گوناگون)، برابری و تعادل فضایی، دسترسی به امکانات و خدمات موردنیاز و غیره.. است (سرور و امینی، ۱۳۹۲: ۳۷). پایداری اجتماعی در عملکرد توسعه نقش مهمی را ایفا می کند و سطح تمرکز در توسعه پایدار برای دستیابی به پایداری اجتماعی به عوامل تاثیرگذار در توسعه و برنامه ریزی توسعه برای حال و آینده بستگی دارد. از منظر جهت گیری اجتماعی برای بهینه سازی ظرفیت مداوم توسعه به عنوان یک موقعیت مکانی طولانی مدت برای روابط انسانی و توسعه فرهنگی مناسب می باشد (Mak & Peacock, 2011:13). پایداری اجتماعی نیاز به یک عملکرد حمایتی اجتماعی توسط شهروندان دارد تا هرکس حق این را داشته باشد در مقابله با مخاطرات زندگی از سلامت اجتماعی، بهداشت، امنیت و مشارکت اجتماعی تا حد ممکن برخوردار شود. دولت رفاه همیشه به دنبال دو هدف اجتماعی و اقتصادی است، تا با توسعه اقتصادی، پتانسیل لازم برای دولت فراهم آید تا بتواند با حمایت اجتماعی، تعادل جامعه و اقتصاد را تقویت کند (Valimaki, 2011: 28). بعد اجتماعی که یکی از ابعاد مهم در توسعه پایدار می باشد اغلب در سناریوسازی که برای آینده محیط زیست ما اعمال می شود نادیده گرفته شده، با این حال با توجه به تجارتی شدن ابعاد اجتماعی و زیست محیطی در اقتصاد بازار، معیارهای اجتماعی و زیست محیطی باید تلفیق و توسعه یابد، تا بتوان اقدام به طراحی سناریوی کرد که در آن معیارهای پایداری اجتماعی منعکس شود (Omann & Spangenberg, 2002:1). توسعه پایدار اجتماعی را نیز می توان به طور کلی دگرگونی های مثبت اجتماعی در جامعه تصور کرد. “چَپ من” می گوید: هدف از این توسعه که بر عدالت و برابری استوار است، حفظ کیفیت زندگی انسان در قالب گنجایش کره زمین است. او می گوید شکل هایی از توسعه هستند که آزادی و تحرک را افزایش می دهند و انواع دیگری ممکن است بر رفتارهای مردم تاثیر بگذارند (شهبازی و همکاران، ۱۳۹۲: ۲).
۲-۳-۹ دیدگاه ها و نظریات صاحب نظران در حوزه پایداری اجتماعی در سطح جهان
۲-۳-۹-۱ جان اورتون و همکاران «در تبیین مفهوم پایداری اجتماعی معتقدند که در ادبیات توسعه پایدار، تسلط مباحث محیطی و اقتصادی بیشتر بوده، اما توسعه پایدار دارای بعد سومی شامل مباحث اجتماعی نیز است. در رویکرد اجتماعی به توسعه پایدار ، جایگاه مردم فقیر و نیازهای اساسی آنان در اولویت است. در این رویکرد تاکید بر سه عنصر توانمندی، عدالت اجتماعی و آزادی انتخاب است. بدین ترتیب تامین نیازهای مادی مردم از اولویت های توسعه پایدار است. جوامعی که در آن عدالت وجود ندارد، پایداری نیز وجود ندارد، زیرا چنین جوامعی زمینه بهره برداری گروهی را از گروه های دیگر فراهم می کنند. بنابراین در مبحث توسعه پایدار اجتماعی تاکید بر رفع بی عدالتی و بی تعادلی در سطح جوامع مورد توجه است. در توسعه پایدار با رویکرد اجتماعی دو مفهوم وجود دارد: اول، مشارکت یا توسعه از پایین بر این محور استوار است که مردم فقیر باید بعنوان گروه های اصلی در فرایند توسعه در اولویت قرار گیرند؛ دوم، توانمندسازی که به عنوان تامین ابزار و بسترهای لازم برای تغییر زندگی فقرا تعریف شده است (جاودان و رکن الدین افتخاری، ۱۳۸۹: ۶۸).
۲-۳-۹-۲ دیویدسون [۱۰]و ویلسون[۱۱] در سال (۲۰۰۹) پیشنهاد کرد که پایدار ی اجتماعی یک سیستم روابط فرهنگی است که در آن جنبه های مثبت فرهنگ که متفاوت می باشد ارزش و ارتقاء یابد. همچنین نیاز به مشارکت سیاسی گسترده شهروندان نه تنها در مراحل انتخابات بلکه در دیگر فعالیت های سیاسی و.. به ویژه در سطح محلی انجام گیرد و آن را به طور منظم از سه دیدگاه تفسیر می کند: دیدگاه توسعه گرا، محیط زیست گرا و مردم گرا. در مفهوم پایداری اجتماعی، شاخص های کلیدی متعددی شناسای شده اند که نشان می دهد که چگونه نیازهای اساسی و حقوق برابر به طور مداوم به عنوان ستون های اساسی پایداری اجتماعی مطرح می شود. در تجزیه تحلیل شاخص ها پایداری اجتماعی نشان می دهد که چگونه این شاخص های سنتی مانند عدالت، کاهش فقر، و معیشت قبلا” به طور فزآینده مطرح بود. اما به جای آن مفاهیم که بیشتر نامحسوس و غیر قابل اندازه گیری است مانند هویت، حس تعلق به مکان، و تعامل اجتماعی مطرح می شود. در چند سال گذشته مفهوم پایداری در جهت مشارکت اجتماعی، حس تعلق به مکان، ثبات جامعه و امنیت گام برداشته است (Glasson and Wood, 2009: 286).
۲-۳-۹-۳ نظریه کنش پارسونز[۱۲] نشان می دهد هر کنشی اعم از منش بهنجار یا نابهنجار، توسط صور خاصی از ساختارهای اجتماعی ساخته و تولید می شود، از این رو پایداری اجتماعی نیز توسط افراد، در چهارچوب شرایط و ساختار اجتماعی و وسائل و مسیرهایی برای رسیدن به اهداف قابل تبیین می باشد. پارسونز اختیار و اراده انسانی را در انجام افعال و کردار خود، انکار نکرده و در عین حال نقش و تاثیرات ساختاری را نیز در کنش آدمی نادیده نمی گیرد. از این منظر پایداری اجتماعی در چارچوب شرایط و ساختار اجتماعی و وسایل و مسیرهایی برای رسیدن به اهدافی قابل تبیین است. پارسونز نظام کنش اجتماعی را مشتمل بر چهار خرده نظام می داند: نخستین مرجع یا منشاء کنش، ارگانیسم است. ارگانیسم دارای ساخت ژنتیکی است که در رابطه با محیط شکل می گیرد. کارکرد نظام ارگانیسم رفتاری تطابق با محیط است به طوری که پارسونز عوامل محیطی را در شکل گیری نظام کنش اجتماعی مهم می داند. دومین منشأ کنش نظام شخصیتی که به رفتار ساختی اکتسابی و آموخته شده انسان اطلاق می شود حاصل تعامل ارگانیسم و الگوهای فرهنگی است. انسان از طریق نظام شخصیتی اهداف خود را دنبال می کند؛ به عبارت دیگر کارکرد نظام شخصیتی، هدف یابی است. سومین منشا کنش نظام فرهنگی، مجموعه ساخت ها و الگوهایی است که در طول زمان به وسیله افراد و گروه های اجتماعی شکل می گیرد و کارکرد آن برقراری ثبات الگویی است. چهارمین منشا کنش نظام اجتماعی، نظام کنشهای متقابل در یک محیط معین بین عاملهای انگیزه داری است که در درون یک فرهنگ با هم در ارتباطند. نظام اجتماعی از نظر پارسونز یک ابزار تحلیلی است و در آن نقش اجتماعی افراد و نه خود واقعی آنان مورد بررسی قرار می گیرد (زارع شاه آبادی و همکاران، ۱۳۹۲: ۱۱۳- ۱۱۲).
۲-۳-۹-۴ برملی و همکاران[۱۳] (۲۰۰۶) در تشریح عملیاتی پایداری اجتماعی، دو ایده را در هسته از پایداری اجتماعی مشخص و ارائه دادند. در مرحله اول، به مسائل مربوط به عدالت اجتماعی یا جامعه که بیشتر ” پایداری جامعه” اساس مفهوم برای آن است. و در مرحله دوم، مربوط به امکان سنجی سلامت و “جامعه” خود را به عنوان یک نهاد عمومی مطرح می کند و به طور کلی تحت عنوان جامعه نشان داده می شود. بررسی این دو بعد به طور کامل نه تنها مستقل از یکدیگر بلکه دارای یک تمایز مفهومی نیز می باشد. و در بررسی پایداری اجتماعی در سطح توسعه شهری باید این دو بعد پوشش داده شود. عدالت اجتماعی و پایداری جامعه در ارتباط با امکان سنجی سلامت و “جامعه” خود را به عنوان نهاد اجتماعی دارای مشخصه های زیر است:
تعامل در شبکه های اجتماعی و جامعه
مشارکت اجتماع
ثبات جامعه
امنیت (جرم)
۲-۳-۹-۵ بارون[۱۴] و گانلت[۱۵] (۲۰۰۲) دامنه پایداری اجتماعی از طریق یک فرایند مشورت رسمی از جمله نشست ها، بحث و گفتگو و سخنرانی ها مورد بررسی قرا می دهند. در این تحقیق اشاره می کنند که در مناطق شهری آنچه جامعه را قوی و قابل زندگی می کند به آینده آنها از جمله عدالت، تنوع، همپیوندی، دموکراسی و حکومت بستگی دارد. یافته این تحقیق نشان می دهد که پایداری اجتماعی زمانی رخ می دهد که فرایند های رسمی و غیر رسمی سیستم و زیر ساخت ها و روابط به طور فعال برای ظرفیت نسل های حاضر و آینده برای ایجاد جوامع سالم و قابل زندگی ایجاد شود، و در آن صورت است که جوامع پایدار اجتماعی، بی طرف، متنوع، وجود مستقل را برای ارائه یک زندگی با کیفیت را دارند.
۲-۳-۹-۶ براملی و همکاران (۲۰۰۶)[۱۶] در بررسی مفهوم اصلی را برای پایداری اجتماعی در نظر گرفته اند: نخست عدالت اجتماعی و دیگری جامعه. مفهوم عدالت اجتماعی، توزیع عادلانه منابع در جامعه و امکان دسترسی عادلانه به شغل، مسکن و خدمات محلی است، و بعد دوم به زیست پذیری و عملکرد جامعه به عنوان یک نهاد جمعی تاکید دارد. آنها همچنین پایداری اجتماعی را بر جنبه های مختلفی از جامعه و زندگی محله، از جمله: تعامل، مشارکت، حس مکان، ثبات جامعه و امنیت وابسته می دانند.
۲-۳-۹-۷ جان[۱۷] و لی [۱۸](۲۰۰۸) در تحقیق خود به بررسی عوامل موفقیت در اجرای پروژه های مربوط به پایداری اجتماعی برای حفظ و بهبود رفاه نسل فعلی و آینده اشاره می کند. و بیان می کنند که توسعه شهری برای رسیدن به پایداری اجتماعی و محیط زندگی هماهنگ باید نابرابری های اجتماعی را کاهش دهد. و به طور کلی برای رسیدن به کیفیت زندگی مطلوب باید عوامل مهمی از جمله زیرساخت های اجتماعی، دسترس بودن خدمات، فرصت های شغلی و قابل دسترس، حفظ ویژگی های محلی و تأمین نیازهای روحی و روانی شهروندان و غیره… در نظر گرفته شود.
۲-۳-۹-۸ تین و همکاران ([۱۹]۲۰۰۲) توسعه پایدار اجتماعی را شامل چهار معیار اصلی عدالت اجتماعی، همبستگی اجتماعی، مشارکت و امنیت معرفی کرده اند، که مبنایی برای سازمان توسعه بین المللی نیز قرار گرفت. در تبیین پایداری اجتماعی بر توجه به نیازهای اساسی، مانند مسکن و درآمد، و ظرفیت های فردی از جمله فرصت های شغلی متنوع و امکانات و برنامه های تفریحی، فرهنگی و اوقات فراغت مناسب با حداقل هزینه، و ظرفیت های اجتماعی، همچون هویت، مشارکت و وجود مکان هایی به منظور برگزاری فعالیت های هنری و اجتماعی در جهت توسعه سازمان های اجتماعی و تقویت تعادل بین آنها تاکید دارد. وی همچنین به منظور اثرگذاری ظرفیت های فردی و جمعی، چهار اصل برابری و عدالت اجتماعی، تعادل اجتماعی، امنیت و سازگاری معرفی می نماید.