حسینی و همکارن(۱۳۹۱)، تحقیقی با عنوان “بررسی نقش آموزش کارآفرینی در ایجاد اشتغال در بخش کشاورزی ایران،(مطالعه موردی استان اصفهان)” انجام دادند، بر اساس نتایج تحقیق، نیمی از پاسخ دهندگان تا حدی موافق نقش این نوع آموزش در ایجاد اشتغال بودند. پاسخ دهندگان بیان کردند که آموزش کارآفرینی می تواند باعث ارتقا مدیریت کسب و کار شود.
حسینی و همکارن(۱۳۹۱)، سلیمان پور و همکاران(۱۳۹۱)، تحقیقی با عنوان “فاکتورهای موثری که بالقوه منجر به کارآفرینی نانوتکنولوژی در بخش کشاورزی ایران می شوند” انجام دادند. در این پژوهش بیان شد پتانسیل کامل نانوتکنولوژی بویژه در ایجاد مشاغل جدید و فراهم سازی فرصتها برای کارآفرینان در بخش کشاورزی تا بحال تحقق نیافته است. در این زمینه، بررسی فاکتورهایی که می تواند پتانسیل کارآفرینی در نانوتکنولوژی را ارتقا دهد باید بعنوان قدم اصلی در جهت ایجاد فرصت برای فعالیتهای اقتصادی جدید مورد توجه قرار گیرد. اهداف اصلی این تحقیق فاکتورهایی اند که منجر به پتانسیل کارآفرینی نانوتکنولوژی در بخش کشاورزی ایران می شوند. جمعیت کلی این تحقیق ۱۲۲۶ محقق در ۲۵ موسسه تحقیقی وزارت کشاورزی هستند که در تحقیق نانوتکنولوژی و توسعه آن مشارکت دارند. با بهره گرفتن از روش نمونه گیری طبقه بندی ، ۱۸۰ شرکت کننده بعنوان جمعیت نمونه تحقیق انتخاب شدند. انالیز رگرسیون نتایج نشان داده که ۴۸% تفاوت در درک محققین کشاورزی از طریق ۴ متغیر مفهوم کارآفرینی، تجربه شغلی، آشنایی با کاربردهای نانوتکنولوژی در کشاورزی و دوره های آموزشی نانوتکنولوژی قابل مشاهده است. بیان این نکته از اهمیت برخوردار است که تنها کمتر از ۵۰ درصد تفاوت در این تحقیق توضیح داده شده و یافته ها بیانگر این است که به تحقیقات بیشتری در خصوص فاکتورهای اثرگذار بر کارآفرینی نیاز است.
حسینی و همکارن(۱۳۹۱)، سلیمان پور و همکاران(۱۳۹۱)، آذر و همکاران(۱۳۹۱)، پژوهشی با عنوان “اولویت بندی عوامل موثر بر موفقیت کسب و کارهای کوچک و متوسط حوزه فناوری های برتر- رویکرد فرایند تحلیل شبکه ای فازی” انجام داده، این پژوهش از شیوه ی فرایند تحلیل شبکه ای فازی برای تحلیل داده ها و رتبه بندی استفاده شده است. جامعه ی آماری این تحقیق خبرگان حوزه ی کسب وکارهای کوچک (شامل اساتید دانشگاه، کارآفرینان و سیاست گذاران) می باشد، که از این میان ۶ نفر به عنوان نمونه ی آماری انتخاب شدند. براساس نتایج تحقیق از میان شاخص های ۱۰ گانه ی موفقیت، سیاست ها و قوانین کسب وکار در کشور، فناوری و ویژگی های کارآفرین با وزن های ۰.۱۹۴، ۰.۱۴۱ و ۰.۱۳۵ به ترتیب به عنوان مهم ترین عوامل اثرگذار بر موفقت کسب وکارهای کوچک و متوسط حوزه ی فناوری های برتر شناسایی شدند.
حسینی و همکارن(۱۳۹۱)، سلیمان پور و همکاران(۱۳۹۱)، آذر و همکاران(۱۳۹۱)، آراستی و همکاران(۱۳۹۱)، در پژوهشی با عنوان “عوامل نهادی تاثیرگذار بر پیدایش فعالیت های کارآفرینانه ی اجتماعی، به نقش محیط در پیدایش فعالیت های کارآفرینانه ی اجتماعی با رویکرد نهادی و با توجه به دیدگاه نورث” بررسی نموده و عوامل نهادی تاثیرگذار بر پیدایش فعالیت های کارآفرینانه اجتماعی با بهره گرفتن از روش تحقیق کیفی در دو دسته ی عوامل نهادی رسمی و غیررسمی از طریق مصاحبه با ده کارآفرین اجتماعی در شهر تهران شناسایی شدند. نتایج تحقیق نشان می دهد که نیاز و ارزش اجتماعی و نگرش و مسئولیت پذیری اجتماعی از عوامل نهادی غیر رسمی و ناکارآمدی دولت از عوامل نهادی رسمی تاثیرگذار بر پیدایش فعالیت های کارآفرینانه ی اجتماعی هستند.
حسینی و همکارن(۱۳۹۱)، سلیمان پور و همکاران(۱۳۹۱)، آذر و همکاران(۱۳۹۱)، آراستی و همکاران(۱۳۹۱)،عیدی و عیدی(۱۳۹۰)، در پژوهشی با عنوان"کارآفرینی راه حلی برای کاهش بیکاری فارغ التحصیلان کشاورزی و منابع طبیعی” به این نتیجه دست یافتند که از مسائل مبتلا به دانش آموختگان دانشگاهی نبود فرصت های لازم برای اشتغال و در نتیجه بیکاری پس از دانش آموختگی است که عوامل و دلایل بسیاری نظیر ضعف مهارتی، عدم توانایی در راه اندازی واحدهای اشتغال زا و نبود یا کمبود فرصت های شغلی به این امر دامن زده است. با این حال می توان اذعان داشت که فرهنگ سازی کارآفرینی که همانا توسعه و تقویت روحیه کارافرینی و آموزش آن در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی می باشد به عنوان راه حلی مناسب پیشنهاد می شود. با توجه به نتایج بدست آمده ارتقا قابلیت ها و توانایی های دانشجویان اساسی ترین نیاز بازار کار امروز تلقی می شود و نتیجه آن که دانشجویان امروزی نمی بایست صرفا دریافت کننده اطلاعات علمی باشد، بلکه انتظار می رود تا بتواندگستره دانش خود را سمت بخشیده و از آن دانش فعالانه و تحت نظات مربیان و استادان خود استفاده نماید.
حسینی و همکارن(۱۳۹۱)، سلیمان پور و همکاران(۱۳۹۱)، آذر و همکاران(۱۳۹۱)، آراستی و همکاران(۱۳۹۱)،عیدی و عیدی(۱۳۹۰)، داودی و همکاران(۱۳۹۰)، تحقیقی با عنوان “بررسی موانع توسعه فناوری های کشاورزی در پارک های علم و فناوری دانشگاه تهران” انجام دادند. نتایج نشان داد که مهمترین موانع در توسعه فناوری های کشاورزی ضعف در قوانین صیانت از مالکیت فکری در کشور، فقدان زیر ساخت های لازم به منظور توسعه فناوری، عدم آشنایی با قوانین مربوط به مالکیت فکری، عدم شناخت از پارک های با کیفیت خدمات رسانی بالا در کشورهای دیگر و عدم توجه به مقوله انتقال فناوری در بخش کشاورزی و روستایی در سیاست های کلان کشور می باشد.
در پژوهش خود با عنوان “بررسی شاخص های فردی موثر مدیران شرکت های فناورنوپا (مطالعه موردی شرکت های مستقر در پارک علم و فناوری خراسان)” به ویژگی های رفتاری و فردی مدیران شرکت هایی پرداخته شده است که در شرکت های فناور نوپا بوده و در محیط های حمایتی به فعالیت مشغولند. در این تحقیق تلاش شده است شاخص های فردی موثر در موفقیت این گروه از مدیران شناسایی و ارائه گردد. همچنین این تحقیق تلاش می کند ویژگی ها و شاخص های موثر در انتخاب و انتصاب صحیح مدیران و در نتیجه پیشرفت و بهبود صنعت کشوررا تعیین کند. برای مطالعه ی موردی شرکت های مستقر در پارک علم وفناوری خراسان در نظر گرفته شده اند. بر مبنای نتایج این تحقیق از میان ویژگی های متعدد شخصیتی افراد، ۶ ویژگی و شاخص فردی برجسته انتخاب شد که عبارتند از: داشتن اعتماد به نفس، توانایی رهبری، خلاقیت وابتکار، مشارکت و تفویض اختیار، مهارت های روابط انسانی و کنترل درونی. شاخص ها و ویژگی های پیش گفته بر اساس نتایج تحقیقات و مطالعات دیگر محققین شنایایی و تعیین شده اند. آنگاه از طریق بررسی نتایج به دست آمده از توزیع پرسشنامه بین مدیران، اطلاعات لازم به دست آمد و از این رهگذر، شاخص های فردی موثر در موفقیت مدیران مورد بحث شناسایی گردید. نتایج این تحقیق، نشان می دهد که فرضیه های اول و ششم مطرح شده در تحقیق درست هستند یعنی اعتماد به نفس و کنترل درونی به عنوان شاخص های موثر در موفقیت این مدیران مورد تایید قرار می گیرد. در این تحقیق به بحث رضایتمندی کارکنان پرداخته نشده است.
حسینی و همکارن(۱۳۹۱)، سلیمان پور و همکاران(۱۳۹۱)، آذر و همکاران(۱۳۹۱)، آراستی و همکاران(۱۳۹۱)، عیدی و عیدی(۱۳۹۰)، داودی و همکاران(۱۳۹۰)، ملک زاده و کیانی نژاد(۱۳۹۰)، سالاری(۱۳۹۰)، در پژوهش خود با عنوان “تعیین و اولویت بندی عوامل مؤثر بر موفقیت مدیریت دانش در پارک های علم و فناوری” با هدف تعیین و اولویت بندی عوامل موثر بر مدیریت دانش در یک پارک علم و فناوری به عنوان اولین قدم در پیاده سازی فرایند مدیریت دانش در پارک های علم و فناوری ، در این راستا ۳۱ عامل فرعی در قالب هفت عامل اصلی نیروی انسانی، استراتژی، مدیریت، ارزیابی، فرهنگ سازمانی، فرایندها، فناوری اطلاعات که همان عوامل موثر بر موفقیت مدیریت دانش در یک پارک علم و فناوری شناخته شدند و بر اساس مطالعات مرتبط شناسایی شده و به کمک فرایند تحلیل سلسله مراتبی و با بهره گرفتن از نظران خبرگان و متخصصین وزن دهی شده بودند. بر این اساس اولویت عوامل اصلی موثر بر موفقیت مدیریت دانش به صورت: نیروی انسانی، استراتژی، مدیریت، فرهنگ سازمانی، فرایندها، ارزیابی و فناوری اطلاعات تعیین شده است. با توجه به تعداد زیاد عوامل فرعی موثر، از بین عوامل فرعی موثر بر هر عامل اصلی ۲ عامل فرعی با بالاترین اولویت تاثیر بر مدیریت دانش انتخاب شده است. در نهایت مدل مذکور برای ارزیابی ۹ مرکز رشد فناوری وابسته به پارک علم و فناوری یزد مورد استفاده قرار گرفته شده است.
نریمانی(۱۳۸۹)، در پژوهش خود با عنوان” بررسی تأثیر پارکهای علم وفناوری برمیزان کارآفرینی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه” به بررسی تأثیر پارکهای علم وفناوری برمیزان کارآفرینی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه می پردازد. روش تحقیق در این پژوهش کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات توصیفی بوده است که بدین منظور از روش های پیمایشی، مقطعی برای توصیف متغیرهای تحقیق و تبیین روابط بین آنها استفاده شده است، در این تحقیق برای سنجش میزان روایی آن از نظرات تعدادی ازاساتید دانشگاه، خبرگان و مدیران استفاده گردید و برای پایایی آن روش آلفای کرونباخ استفاده شده که میانگین پایایی شاخصها ۸۳% بدست آمده است . تعداد ۳۵۰ پرسشنامه مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته شد. در این تحقیق از نمونه گیری طبقه ای نسبی، و تعدادی هم بصورت تصادفی انتخاب شده اند. پس از جمع آوری اطلاعات تجزیه وتحلیل داده ها با بهره گرفتن از نرم افزار رایانه ای(SPSS) صورت گرفت و از آمارهای توصیفی و استنباطی چون آنالیز واریانس، ضریب همبستگی پیرسون و مقایسه میانگین ها استفاده شد. شامل یک فرضیه اصلی: بین پارکهای علم و فناوری و میزان کارآفرینی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه رابطه معنا داری وجود دارد و دو فرضیه فرعی دارد: بین پارکهای علم و فناوری و افزایش تعداد شغل های جدید ایجاد شده ارتباط معنا داری وجود دارد. بین پارکهای علم و فناوری و جذب کارآفرینان و دانش آموختگان ارتباط معنا داری وجود دارد. و نتیجه تحقیق نیز معنادار بودن تأثیر پارکهای علم و فناوری برمیزان کارآفرینی دانشجویان دانشگاه آزاد اسامی واحد کرمانشاه را نشان می دهد.
حسینی و همکاران(۱۳۸۹)، پژوهشی با عنوان “شناسایی و تحلیل موانع کارآفرینی در آموزش عالی کشاورزی از دیدگاه دانشجویان کارشناسی ارشد استان تهران” انجام دادند و به این نتیجه دست یافتند که فقدان یا کمبود حمایت دولتی از مشاغل کشاورزی مهمترین مانع برای اشتغال فارغ التحصیلان در بخش کشاورزی است. ضمن اینکه تحلیل عاملی موانع کارآفرینی در دانشگاه ها به دسته بندی این موانع در پنج عامل اصلی منجر شد که این عوامل در مجموع ۶/۶۱ درصد از واریانس کل را تبیین کردند. مهمترین عامل شناخته شده در این پژوهش عامل پشتیبانی می باشد که به تنهایی ۸/۱۷ درصد از واریانس کل را تبیین می کند. این عامل دربرگیرنده موانعی مثل کمبود امکانات، تجهیزات و زمین های کشاورزی برای کار عملی، کمبود وسایل آموزشی و کمک آموزشی و نیز کمبود امکانات و تجهیزات آزمایشگاهی بوده است. پس از این عامل به ترتیب عوامل آموزشی، برنامه ریزی، سیاست گذاری و عامل انسانی بیشترین مقدار واریانس کل را تبیین نموده اند.
ﺣﺠﺎزی و ﺷﮑﺎری(۱۳۸۷)، به ﺑﺮرﺳﯽ “ﻋﻮاﻣﻞ ﺑﺎزدارﻧﺪه ﮐﺎرآﻓﺮﯾﻨﯽ در ﺑﯿﻦ ﻓﺎرغ اﻟﺘﺤﺼﯿﻼن ﮐﺸﺎورزی در استان بوشهر” پرداختند. ﻧﺘﺎﯾﺞ ﻧﺸﺎن داد ﮐﻪ در ﺑﯿﻦ وﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎی ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ، ﮐﻢ ﺑﻮدن روﺣﯿﻪ اﺳﺘﻘﻼلﻃﻠﺒﯽ، ﻣﺮﮐﺰ ﮐﻨﺘﺮل دروﻧﯽ و رﯾﺴﮏ ﭘﺬﯾﺮی ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ﻋﻮاﻣﻞ ﺑﺎزدارﻧﺪه ﮐﺎرآﻓﺮﯾﻨﯽ ﻣﯽﺑﺎﺷﻨﺪ. از ﺑﯿﻦ وﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎی ﻣﺤﯿﻄﯽ، ﻣﻘﺪار و ﮐﯿﻔﯿـﺖ آﻣﻮزشﻫﺎی ﻋﻤﻠﯽ، ﻣﺨﺎﻃﺮه آﻣﯿﺰ ﺑﻮدن ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔﺰاری در ﺑﺨﺶ ﮐﺸﺎورزی و ﻣﺤﺪودﯾﺖ ﻫﺎی ﻗـﺎﻧﻮﻧﯽ و اداری از ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﻬﻢ ﺑﺎزدارﻧﺪه ﮐﺎرآﻓﺮﯾﻨﯽ ﻣﯽﺑﺎﺷﻨﺪ.
اسکندری و همکاران(۱۳۸۵)، پژوهشی با عنوان “عوامل موثر بر عملکرد کارآفرینانه دانش آموختگان آموزش عالی کشاورزی و منابع طبیعی ایران” انجام دادند. نتایج نشان داد که: ۱)گرایشهای کارآفرینانه کسب وکار، تمایلات کارآفرینانه اعضای اصلی کسب وکار، پویایی محیط و رقابتی بودن بازار تأثیر مثبت و معنی داری در عملکرد کارآفرینانه کسب وکار دارند؛ ۲)از دیدگاه پاسخگویان، محیط پیرامون کسب وکار حامی رفتار کارآفرینانه نبوده بلکه مانع رشد و توسعه کارآفرینی در بخش کشاورزی به حساب آمده است و ۳)درحالی که آموزش نقش مثبت و معنی داری بر عملکرد کارآفرینانه دارد. پاسخگویان اظهار داشتند که آموزش عالی کشاورزی و منابع طبیعی تنها در کسب مهارتهای تخصصی تأثیر داشته و نقش چندانی در کسب سایر مهارتهای مورد نیاز(مهارتهای کسب و کار و مهارتهای کارآفرینانه) کارآفرینان دانش آموخته آموزش عالی کشاورزی و منابع طبیعی ایران نداشته است.
بدری و همکاران(۱۳۸۳)، در تحقیقی که با عنوان “بررسی قابلیت های کارآفرینی دانشجویان دانشگاه اصفهان” انجام داده اند، به این نتایج دست یافتند که قابلیت های کارآفرینی دانشجویان در زمینه استقلال طلبی، کنترل درونی، انگیزه پیشرفت و خلاقیت بالاتر از حد میانگین بود، اما نمرات ریسک پذیری از متوسط نمره معیار پایین تر بود. همچنین آموزش های دانشگاهی در پرورش ویژگی های کارآفرینی در دانشجویان موثر نبوده است.
کلانتری و همکاران(۱۳۸۳)، در پژوهشی با عنوان “بررسی میزان کارآفرینی دانش آموختگان در عرصه نشریات و مطبوعات” به این نتیجه دست یافتند که بین ویژگی های کارآفرینی با دارا بودن آموزش های رسمی دانشگاهی، ریسک پذیری، داشتن مهارت فردی و خلاقیت، رابطه معنادای وجود دارد و در این میان سهم دانش آموختگان رشته های علوم انسانی در توسعه مطبوعات و نشریات کشور بیش از سایر دانش آموختگان در رشته های دیگر دانشگاهی بوده است.
شریفزاده (۱۳۸۳)، با بررسی چهار خصیصه توفیقطلبی، قدرتطلبی، رقابتطلبی و ریسکپذیری به “تعیین نیازهای آموزشی دانشجویان کشاورزی در راستای تقویت آنها” پرداخته است. یافتههای این تحقیق نشان میدهد که ۸/۳۹، ۱/۳۷، ۲/۵۱ و ۴/۴۹ درصد از دانشجویان به ترتیب، از نظر چهار خصیصه فوقالذکر در وضعیت نامطلوبی قرار دارند. توفیقطلبی در دانشجویان تیپهای شخصیتی نظمگرا، فکرگرا و حسگرا؛ قدرتطلبی در تیپهای شخصیتی برونگرا، نظمگرا و فکرگرا؛ رقابتمندی در تیپهای شخصیتی نظمگرا و برونگرا؛ و ریسکپذیری در تیپهای شخصیتی شهودگرا، انعطافپذیر و برونگرا در وضعیت مطلوبتری وجود دارد.
عزیزی (۱۳۸۲)، پژوهشی با عنوان “بررسی و مقایسه زمینه های بروز پرورش کارآفرینی دانشجویان شهید بهشتی” انجام داده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که بین متغیرهایی چون میزان تحمل، اعتماد به کنترل درونی، نیاز به توفیق طلبی، مخاطرهپذیری، خلاقیت و نوآوری و استقلال طلبی با کارآفرینی رابطه معنیداری وجود دارد. علاوه بر آن، نتیجه این پژوهش نشان داد که بین برنامههای تحصیلی و آموزشی ارائه شده و میزان کارآفرینی در دانشجویان از نظر آنان رابطه معنیداری وجود ندارد.
ب) پیشینه پژوهش های انجام شده در خارج کشور
لاستن و لیدلف[۲۴](۲۰۰۶)، “رشد شرکت ها را در پارک های فناوری کشور سوئد” مورد بررسی قرار دادند. نتایج مطالعات نشان داد که پارک های علم و فناوریی تاثیر مثبتی بر رشد شرکت ها در زمینه فروش و تعدا د کارمندان و قابلیت سود آوری آنها دارند.
محمد حاج وحید[۲۵](۲۰۰۴)، پایاننامه خود را با هدف “کشف دانش مشارکتکنندگان در پودمانهای برنامه کارآفرینی جوانان (PUM) و تاثیر آن بر توسعه صلاحیت کارآفرینی و ارزشهای انسانی” انجام داده است. نتایج حاصل از اجرای آزمون t و تحلیل واریانس نشان داد که مشارکتکنندگانی که تمایل داشتند تا خوداشتغال شوند نسبت به مشارکتکنندگانی که میخواستند توسط دیگران به کار گمارده شوند دانش بیشتری دارند. که این با کسانی شباهت دارد که خانوادهشان سابقه تجارت دارد (پدر). سایر عوامل مانند جنسیت، مقام، سمت، دلایل پیوستن به PUM و تحصیلات خانواده تفاوت معناداری از این لحاظ نداشتند. این بررسی نشان داد که مشارکتکنندگان نسبت به اجرای برنامه PUM نگرش مثبتی داشتند. تحلیل همبستگی بین سطح دانش با صلاحیت کارآفرینی نشاندهنده این است که یک رابطه مثبت وجود دارد. در حالی که سطح دانش با ارزشهای انسانی دارای چهار رابطه مثبت هستند. به هر حال این رابطه ناچیز و قابل چشمپوشی است.
لطیفه اوتمان[۲۶](۲۰۰۴)، با هدف “شناسایی ویژگیهای کارآفرینی بین شرکتکنندگان در برنامههای PUM ” تحقیقی انجام داده است. نتایج حاصل از این تحقیق نیز نشان داد که همبستگی معنادار و مثبتی بین ویژگیهای کارآفرینی پاسخگران و استنباط آنها از مدرسان مشاوره وجود دارد. همبستی معنادار و مثبتی نیز بین ویژگیهای کارآفرینی پاسخگران و استنباط آنها از برنامه PUM وجود داشته است. این رابطه کاملا متوسط بود و نشان داد که ویژگیهای کارآفرینی میتوانسته تحت تاثیر استنباط پاسخگران از مدرسان مشاوره و استنباط پاسخگران PUM قرار داشته باشد. یافتهها همچنین نشان دادهاند که تاکید بر مرکز کنترل درونی در صورت افزایش دانش تجاری توسعه مییابد.
نورفادزیلا نصردین[۲۷](۲۰۰۳) پایاننامه خود را با هدف “شناسایی عناصر آموزش و مهارت آموزی کارآفرینی مورد نیاز کسب و کارهای کوچک” تحقیقی را در بنگلادش انجام داده است. نتایج نشان میدهد که تنها ۳۷ تا ۴/۴۷ درصد پاسخگران، نیاز به آموزش و مهارت آموزی در زمینه کارآفرینی را پذیرفتهاند. همچنین رابطه معناداری بین عملکرد سازمانی، صلاحیت علمی، سابقه آموزش کارآفرینی و مهارت آموزی با نیاز به آموزش و مهارتآموزی در زمینه کارآفرینی وجود دارد. آزمون t نشان میدهد که تفاوت معناداری در رابطه با این نیاز بین مردان و زنان مورد مطالعه در توسعه تجربیات کاری آنها وجود ندارد. در تجزیه و تحلیل واریانس دو راهه مشخص شده است که تفاوتهایی در رابطه با این نیاز برای تعلیم و تربیت کارآفرینی بین تاجران با تجربه و بیتجربه وجود دارد. در ضمن هیچ تفاوت معناداری از لحاظ این نیاز برای تعلیم و تربیت کارآفرینی بین تاجرانی با طول خدمت کاری متفاوت وجود ندارد.
مینسک[۲۸](۱۹۹۸)، نشان داد که دانشگاههای آلمان نقش ثانویهای در ایجاد انگیزش و شرایط لازم برای کارآفرینان آینده را ایفا میکنند. گرایش افراد به کارآفرینی و زمینه خانوادگی آنها، مهمتر از دانش و مهارتهایی است که فارغالتحصیلان در طی دوره تحصیلشان به دست آوردهاند.
موان و کالورید[۲۹](۱۹۹۷)، در پژوهشی با عنوان “نقش آموزش کارآفرینی در کارآفرین شدن دانشجویان” نشان دادند که دانشجویانی که تخصص خاصی در کارآفرینی میگیرند علاقه زیادی به کارآفرین شدن از خود نشان میدهند. تا آنهایی که بدون آموزش به شروع کسب و کار جدید میپردازند. لذا آنها پیشنهاد میکنند که هر چند کارآفرینی را صرفا از طریق آموزشی نمیتوان ایجاد کرد، با این حال زمینههای خاص آموزش منجر به افزایش کارآفرینی در افراد میشود.
هشام حاج و عثمان[۳۰](۱۹۹۵)، در طرح پژوهش خود به “بررسی نقش آموزشهای رسمی و غیر رسمی در عملکرد کارآفرینان در سنگاپور” پرداختهاند. در پایان این پژوهش نتیجه گرفته شد که آموزشهای رسمی و غیر رسمی عامل مهمی محسوب میشوند که سهم قابل توجهی در عملکرد کارآفرینان دارند. از نقطهنظر نتایج به دست آمده توصیههایی برای ارتقا آموزش کارآفرینی در مقاطع مختلف تحصیلی انجام شد. همچنین دورههای مهارت آموزی کارآفرینی که به کارکنان و معلمان ارائه میشود، میتواند نقش مهمی در آموزش کارآفرینی ایفا کند. همینطور نقش بخش خصوصی در آموزشهای غیر رسمی در کل فرایند توسعه کارآفرینی مهم ارزیابی شده است.
مینسک(۱۹۸۸)، برنامههای کارآفرینی در دانشگاههای دو کشور امریکا و آلمان را با یکدیگر مقایسه نموده و اثرات و نتایج برنامههایی را که به منظور پرورش کارآفرینی در دانشجویان دانشگاههای معروف آلمان تدوین میشوند با اثرات و نتایج چنین برنامههایی در موسسه تکنولوژی ماساچوست (MIT) مقایسه کرده است. نتایج نشان میدهد که در دانشجویان امریکایی بعد از فارغالتحصیلی، علاقه و گرایش بیشتری نسبت به دانشجویان آلمانی، برای شروع و راهاندازی شرکتهایی با تکنولوژی بالا وجود دارد. این اختلاف با ارزیابی مطلوبتر آموزش کارآفرینی در MIT همراه شده است. با این وجود، شواهد معتبری دارد که برنامههای آموزش کارآفرینانه در دانشگاههای مهم امریکا میتواند به عنوان مدل و الگوی موفقیتآمیزی در موسسات آکادمیک آلمان به کار گرفته شود.
کت دو وری[۳۱](۱۹۸۶)، در بررسی خود نتیجه گرفته است که در اکثر مطالعات تنها صفات افراد کارآفرین موفق مورد برسی قرار گرفته است و سایر توانایی ها و شایستگی های آنان بررسی نشده است. به تازگی برخی از پژوهشگران اعتبار صفات شخصیتی را به عنوان پیش بینی کننده کارآفرینی زیر سوال برده اند و رفتار فرد کارآفرین را در ارتباط با موفقیت حرفه جدید صورت بندی کرده اند.
در مطالعه دیگر که توسط وب[۳۲] و همکاران (۱۹۸۲) انجام شد، نشان داد دانشجویانی که در دورههای کارآفرینی شرکت کردهاند بیشتر از دانشجویان دیگر احتمال شروع کسب و کار جدید را دارند.
ردیف | عنوان تحقیق | نویسنده تحقیق | یافته های تحقیق |
۱ | اولویت بندی عوامل موثر بر موفقیت کسب و کارهای کوچک و متوسط حوزه فناوری های برتر- رویکرد فرایند تحلیل شبکه ای فازی | آذر و همکاران، ۱۳۹۱ | براساس نتایج تحقیق سیاست ها و قوانین کسب وکار در کشور، فناوری و ویژگی های کارآفرین به عنوان مهم ترین عوامل اثرگذار بر موفقت کسب وکارهای کوچک و متوسط حوزه ی فناوری های برتر شناسایی شدند. |
۲ | عوامل نهادی تاثیرگذار بر پیدایش فعالیت های کارآفرینانه ی اجتماعی، به نقش محیط در پیدایش فعالیت های کارآفرینانه ی اجتماعی با رویکرد نهادی و با توجه به دیدگاه نورث | آراستی و همکاران، ۱۳۹۱ | نیاز و ارزش اجتماعی و نگرش و مسئولیت پذیری اجتماعی از عوامل نهادی غیر رسمی و ناکارآمدی دولت از عوامل نهادی رسمی تاثیرگذار بر پیدایش فعالیت های کارآفرینانه ی اجتماعی هستند. |
۳ | کارآفرینی راه حلی برای کاهش بیکاری فارغ التحصیلان کشاورزی و منابع طبیعی | عیدی و عیدی، ۱۳۹۰ |