بند اول: رضایت
ماده ی ۱۹۰ قانون مدنی برای صحت هر معامله ای رضایت طرفین را شرط اساسی می داند و در عقد ازدواج نیز مانند سایر عقود طرفین باید رضایت کامل داشته باشند.
بند دوم: اهلیت طرفین
طرفین باید برای ازدواج اهلیت داشته باشند. حداقل سن ازدواج برای دختر ۱۳ سال و برای پسر ۱۵ سال است. ازدواج تحمیلی ممکن است منجر به طلاق شود زیرا فرد در انتخاب همسر دلخواه خود نقشی ندارد در نتیجه زندگی او در آینده مشقت بار خواهد بود و این مشقت موجب عسر و حرج خواهد بود و به طلاق می انجامد. بنابراین ازدواج در سنین پایین، ازدواج تحمیلی محسوب می شود.
بر اساس قانون قبلی، سن بلوغ، سن ازدواج بوده یعنی دختر در سن قانونی بلوغ (۹ سال) می توانست ازدواج کند که خوشبختانه با اصلاحیه اخیر مجلس شورای اسلامی و مجمع تشخیص مصلحت نظام، سن ازدواج دختران به ۱۳ سال ارتقاء پیدا کرد و دختران ۱۳ سال نمی توانند به عقد ازدواج دیگری در آیند و پدران نیز نمی توانند آن ها را بدون اجازه دادگاه به عقد ازدواج دیگری در آورند.[۶۷]
بند سوم: مشروعیت در ازدواج
در عقد نکاح، جنبه اخلاقی عقد بیش از سایر عقود مورد توجه است. به عبارت دیگر هدف زوجین باید زندگی مشترک باشد. اگر هدف، زندگی مشترک باشد جهت آن مشروع است. اما چنانچه مردی خواهان ازدواج با زنی با هدف نامشروع است و قصد سوء استفاده از آن دارد. هر چند به طور مستقل در قانون مطرح نشده است به دلیل داشتن جهت نامشروع، درست نیست حتی اگر ازدواج با نیت رفتن به خارج از کشور باشد، نیز عقد صحیح نیست، زیرا به رغم قصد و رضایت باطنی، ازدواج صوری است.[۶۸]
گفتار دوم: عوامل موثر در ازدواج
بند اول: عوامل موثر در ازدواج موفق
الف) خود شناسی و دیگر شناسی
قبل از شناخت طرف مقابل باید خود را بشناسیم و بطور مثال قبل از خرید کفش و شناخت کفش مناسب باید اندازه پای خود را بدانیم باید در ابتدا اولویت ها و نیازها و مسائل، علایق، انتظارات، اهداف و … خود را بشناسیم .
ب) شناخت کافی از طرف مقابل
ج) آگاهی از وظایف، تکالیف و مسئولیت های همسری
د) تناسب و سنخیت از لحاظ اخلاقی، اعتقادی، فرهنگی، اقتصادی، سن و سال، تحصیلات، ظاهری و جسمانی، خانوادگی، شخصیتی و … [۶۹]
بند دوم: عوامل موثر در ازدواج ناموفق
الف) ازدواج های عجولانه: ازدواجی که از روی شناخت و بررسی کافی صورت نگیرد.
ب)ازدواج های غیر صادقانه: ازدواجی که با پنهان کاری، اطلاع اشتباه دادن، فقط خوبی ها را نشان دادن و … شکل بگیرد.
ج) ازدواج های صرفاً احساسی: ازدواج هایی که معمولاً جاذبه های جنسی عامل آن ها باشد.
د) ازدواج های بدون تناسب: ازدواج هایی که سنخیت و تناسب (سنی- فرهنگی- تحصیلی- اجتماعی- خانوادگی- شخصیتی و …) در آن ها راه ندارد.
ن) ازدواج های بدون آمادگی: ازدواج هایی که دو طرف یا یکی از آن ها به بلوغ فکری، اجتماعی، جنسی، شخصیتی و … نرسیده باشند.
هـ) ازدواج های بیمارگونه: ازدواج هایی که از ابتدا با شخصی صورت می گیرد که بیماری خاص دارند مثل اعتیاد، ایدز، فساد اخلاقی، بیماری روانی)
ر) ازدواج های خیابانی: ازدواج هایی که بین دو طرف در کوچه و بازار و … بدون شناخت یکدیگر عجولانه صورت می گیردو
م) ازدواج های تحمیلی: ازدواج هایی که بدنبال فشار و اصرار والدین وصورت بگیرد. که خود فرد راضی به آن ازدواج نیست که در مباحث بعدی به انواع آن و راه های مقابله با آن می پردازیم.
خ) ازدواج های بدون مشورت: ازدواج هایی که بدون رای و نظر و همفکری دیگران صورت بگیرد.
ل) ازدواج های اجباری: ازدواج هایی که به ناچار فرد به آن تن می دهد و یک ازدواج را بر خود تحمیل می کنند. ازدواج خود تحمیلی نیز علل گوناگونی دارد که در این تحقیق به این علل نیز پرداخته خواهد شد با توجه به این نکته که تنها والدین نیستند که ازدواج را بر فرزندانشان تحمیل می کنند بلکه گاهی والدین یا اطرافیان باعث می شوند که فرزندان ازدواج ناموفقی را به خود تحمیل کنند.
ی) ازدواج های تک بعدی: ازدواج هایی که فقط بر اساس یک بعد از طرف مقابل صور ت می گیرد. فقط زیبایی او یا مال او یا جایگاه اجتماعی او صورت بگیرد.[۷۰]
فصل دوم: ازدواج تحمیلی
مبحث اول: پیشینه تاریخی ازدواج تحمیلی و انواع ازدواج های اجباری
در طول تاریخ و اقصی نقاط جهان، اقوام و اشخاصی بوده اند که زنان را همچو کالا یا وسیله ای برای مقاصد سیاسی، اقتصادی و رفع اختلاف قبایل پنداشته اند و بی آنکه به آرزوها، انتظارات و حقوق طبیعی آنان کمترین توجهی نمایند، آن ها را در یک شرایط ناخواسته وادار به ازدواج ناخواسته، وادار به ازدواج و زناشویی اجباری نموده اند. برخی از انواع ازدواج های اجباری در طول تاریخ به شرح ذیل است:
گفتار اول: ازدواج ربایشی
در ازدواج ربایشی، قبیله ای که همه افتخارش جنگاوری و نبرد تعریف شده بود، شیوه خاص را در همسر گزینی اتخاذ می نمود. در این شیوه مرد با اسب، دختری را که بر اسب نشسته دنبال می کرد و دختر تلاش می نمود تا از دست او فرار کند، چنانچه مرد می توانست او را به چنگ آورد، همسرش را ربوده بود. ویل دورانت این رسم را در اسپارت نیز مشاهده کرده است. در اسپارت پدر و مادر، مسئول تدارک ازدواج فرزندان خود بودند، داماد برای تصاحب عروس پول نمی پرداخت، وی می بایست عروس را به زور از خانه اش بیرون بکشد عروس موظف است که در مقابل او ایستادگی نماید، از این رو در نزد اسپارتیان کلمه زناشویی به معنی ربودن بود، در مواردی نیز جمعی از مردان و زنان مجرد را که از لحاظ عود مساوی بودند، در اتاقی تاریک گرد می آوردند تا در تاریکی، هریک از مردان شریک خود را از میان دختران برگزیند.[۷۱]
در برخی ملل قدیم نظیر هندوها و چینی ها و بسیاری از قبایل وحشی، ازدواج خارجی سه نوع بود که یک قسم آن اسپر کردن و تصرف حیوان بارکشی که برای جمع آوری هیزم، آوردن آب و سایر کارها پر مشقت آن نواحی به کار آید.[۷۲]
گفتار دوم: ازدواج یغمائی
زناشویی یغمائی در عربستان دوران جاهلیت بسیار معمول بود. منظور از ازدواج یغمائی یا زناشویی به وسیله تاراج آن است که مرد یا زن را به منظور زناشویی بربایند و بریغما و تاراج ببرند. طرف یغماگر معمولاً مرد بود. این نوع زناشویی بیشتر در زمان جنگ و نزاع و شبیخون اتفاق می افتاد که طرف پیروز همه چیز از جمله زنان را به یغما و اسارت می برد. برخی محققان معتقدند علت نفرت عرب جاهلیت از دختر و زنده به گور کردن وی، بیشتر در اثر رسم ازدواج یغمائی بوده است.[۷۳]
گفتار سوم: ازدواج ورّاثی
در کشور گابن، سابقاً بعد از مرگ شوهر ، زن یا زنان وی متعلق به وراث یا وارثان قانونی او بود. وراث می توانست یا خود از زن استفاده کند یا او را ئبه اقوام دورتر متوفی انتقال دهد. در قبیله «پایبای» آفریقا، پسر، زن بیوه پدر را بر ارث می برد و اگر مادرش نبود می توانست با او همبستر شود. [۷۴]
گفتار چهارم: ازدواج از طریق خرید همسر
نظام پدر سالاری و انتساب فرزند به پدر موجب شده بود تا مردان برای همسر گزینی به خرید همسر یا همسرانی اقدام نمایند، این وضع با کالا شدن یا کالا پنداری زنان همراه بوده و در طول تاریخ به صور گوناگونی صورت گرفته است. در بابل کسانی که دختران در سن ازدواج داشتند، آن را به محلی می آوردند و دلال ها آن ها را توصیف کرده و می فروختند، ولی هر یک از دختران را فقط به شرطی به فروش می رساندند که همسر نامیده شوند. به همین مناسبت نیز در عصر «هومر» در یونان باستان، از دختران «گاوآور» نام برده می شود، به زعم «گونتر» خرید زن، اساسی ترین شکل ازدواج بین اقوام هند و اروپایی و مرز آلمانی نژاد بوده است، به طوری که ازدواج از طریق خرید در حقیقت همان ازدواج هند و اروپایی است. «لوی» نیز در بین اقوام ساکن در آمریکای شمالی به همین رسم اشاره می کند.[۷۵]
در روم قدیم یکی از اقسام رایج ازدواج، خرید و فروش دختر بود. در اقوام بدوی دختر را به معنای واقعی و حقیقی می فروختند. قیمت دختران جوان تر بیشتر بود. زیرا آن ها ازدواج را تمری تجاری می دانستند که رضایت فرد در آن بی اهمیت است. در این قسم ازدواج (خرید زن) برای اقوام بدوی دو خاصیت وجود داشت: اول استفاده مادی از زن به وسیله کار کردن و دوم، هر نوع معامله ای که مرد صلاح می دانست که با زن انجام دهد نظیر اجاره دادن، قرض دادن، معاوضه کردن و فروختن او.[۷۶]
گفتار پنجم: ازدواج سیاسی
یکی از انواع ازدواج تحمیلی که در ایران و سایر ملل ریشه کهنی دارد، ازدواج دختران برای رفع خصومت و فرو نشاندن آتش جنگ و خونریزی بوده است، چنین ازدواجی اغلب به عنوان نفع و صلاح کشور شمرده می شد. در این نوع ازدواج دختر پادشاه یا یکی از بزرگان و اشراف زادگان کشور بنا به مصالح سیاسی با شاهزاده یا پادشاه کشور دیگر ازدواج می نمود. به طور نمونه ازدواج خسرو انوشیروان با دختر خاقان ترک از این نوع ازدواج است. خاقان ترک اطلاع می یابد که انوشیروان به قصد جنگ به حرکت در آمده است، این خبر موجب نگرانی وی می شود. ناگزیر برای چاره اندیشی با بزرگان و خردمندان به مشورت می نشیند، آنان به اتفاق تنها راه جلوگیری از جنگ و ایجاد صلح و دوستی را وصلت با انوشیروان می دانند، انوشیروان فرستادگان خاقان را می پذیرد و از پیشنهاد ازدواج، استقبال می کند، این وصلت و خویشاوندی جنگ مهیبی را به صلح و آرامش مبدل می کند.[۷۷]
گفتار ششم: ازدواج مبادله ای
ازدواج مبادله ای یکی از رسومی است که در مناطقی از ایران و کشمیر رواج داشته و گاهی به نام «گاو به گاو» یا «زن به زن» نیز نامیده شده است. بر طبق این رسم دختران یا مادران بیوه وادار به ازدواج با پسر یا مرد خانواده ای می شوند که برادر یا پدر آن ها خواهان ازدواج با دختر یا مادر آن خانواده باشد. ازدواج مبادله ای صور گوناگونی دارد.
بند اول: در این نوع ازدواج، خواهران به عنوان همسر مبادله می شوند
به روایت «گونتر» در استرالیا و گینه نو و بخشی از اقیانوسیه رسم رایج بر این است که دو مرد، خواهران خود ورا به عنوان ازدواج مبادله نمایند. در استرالیا هم مرد، زن نمی گرفت. مگر اینکه خواهران یا دختران خود را در ازای زنی که گر فته بود، به آن خانواده می داد .
بند دوم: در میان شاهزادگان اروپا، مبادله یک برادر یا یک خواهر از یک خانواده با یک برادر و یک خواهر از خانواده دیگر وجود داشته است.
بند سوم: هرگاه فردی از یک کلان به ناچار دختری از کلان دیگر را می گرفت و به رسم همخونی تونمی احترام می گذاشت، باید کلانی که دخترش ازدواج کرده است، دختری را در ازای آن مطالبه نماید.[۷۸]
بند چهارم: مطابق رسمی در میان برخی از اقوام و عشیره های عرب استان خوزستان، هنگامی که به یکی از بزرگان قوم و قبیله ای مصیبتی وارد می شود، دختری جوان را به عنوان هدیه برای عرض تسلیت و کاهش غصه، به او هدیه می دهد.
بند پنجم: «نهوه» عبارت است از اینکه دختر عمو مکلف است با پسر عمو ازدواج کند و چنانچه او رضایت ندهد، دختر برای همیشه حق ازدواج ندارد. در برخی موارد پسر عمو، یک یا دو زن دارد، ولی علاقمند است که دختر عموی خود را به عنوان همسر سوم یا چهارم خود انتخاب کند.[۷۹]
در این شرایط اگر دختران ، مخالف ازدواج با پسر عمو باشند و از دستور پسر عمو سرپیچی کنند با فرمان او در خانه پدری باقی مانده و تا پایان عمر حق ازدواج ندارند.
این رسوم در گذشته رواج بیشتری داشت، البته اخیراً مواردی از سنت های غلط گزارش شده است؛ به طوری که شماری از دختران تحصیل کرده و فرهیخته به جهت این نوع ازدواج اجباری توسط والدین یا برادر خود در منزل حبس شده اند.[۸۰]
بنابراین اگر فکر می کنید دوره ازدواج های تحمیلی گذشته و دیگر کسی به اجبار سر سفر عقد نمی نشیند سخت در اشتباهید این ازدواج ها شاید در ظاهر کم شده باشند اما در اصل شکل این اجبار ها تغییر کرده اما اصل اجبار همچنان پابرجاست.
مبحث دوم: شیوه های ازدواج های تحمیلی
ازدواج هایی که به طور ناخواسته بر فرد تحمیل می شود، به دو دسته تقسیم می شوند: اول ازدواج تحمیلی به شیوه مستقیم که در این فرایند یکی از اعضای خانواده- به طور معمول والدین دختر را وادار به پذیرش ازدواج با مردی می کنند که دختر به زندگی مشترک با او راضی نیست غالباً انگیز ه های اقتصادی یا سیاسی در این نوع ازدواج ها موثر بوده است. دوم ازدواج اجباری که به شیوه غیر مستقیم بر فرد تحمیل می شود. این گونه ازدواج ها زیر فشار ساخت اجتماعی بر دختران جوان تحمیل می شود. در عصر حاضر، ازدواج های تحمیلی به شیوه غیر مستقیم شیوع زیادی یافته است و به گفته ای ۹۵ درصد ازدواج ها در فرهنگ ما اجباری است.
گفتار اول: علل های مستقیم تاثیر گذار در ازدواج تحمیلی
شاخت زمینه ها و عوامل یک پدیده، پیش بینی، برنامه ریزی و کنترل آن را تسهیل می کند. امروز دیگر تبیین تک خطی از پدیده ها که همه حوادث اجتماعی را تنها به مددیک عامل تفسیر و تبیین می نمود، چندان جایگاهی در علوم ندارد و معمولاً ترکیبی از چند عامل در تبیین یک پدیده مطرح می شود.
در پیدایی ازدواج اجباری به شیوه مستقیم نیز بسیاری از عوامل فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی تاثیر دارند که در این قسمت هر یک از عوامل به اجمال بررسی می شود.
- عدم درج دقیق نحوه استقرار سرنشینان خودروی بارکش در گزارشات مقامات انتظامی؛
- عدم وجود بانک اطلاعاتی مشخص و به روز، از متقلبان و کلاهبرداران بیمهای؛
- ضعف سیستمهای کنترلی مبتنی بر فناوری اطلاعات؛
- نحوهی تنظیم گزارشات نهادهای درگیر و عدم بیان واقعیتهای حادثه و افراد درگیر در آن، به طور عمدی یا غیرعمدی؛
- عدم پاسخگویی یا پاسخگویی با تاخیر ارگانهای ذیربط به استعلامات شرکتهای بیمهای؛
-
- نبود دستورالعمل و آییننامه مشخص برای پیشگیری و کشف تقلبات و کلاهبرداریهای بیمهای؛
- نگاه جامعه به شرکتهای بیمهای به عنوان نهادهای حمایتی.
وجود این محدودیتها باعث شده است که در بسیاری از موارد، شرکتهای بیمهای نتوانند موارد تقلب و کلاهبرداری را کشف کنند و در بسیاری از موارد نیز، علیرغم کشف تقلب در پرونده و ارائه مستندات و شواهد لازم، این مدارک و مستندات مورد قبول واقع نمیشود و علیرغم وجود جعل، تحریف و تقلب در پرونده بیمه، خسارتهای جعلی به افراد پرداخت میدهد.
پیرو همین امر و در راستای انجام اقدامات عملی در پیشگیری و کشف تقلب، به نقش نهادهای مرتبط با امر بررسی و پرداخت خسارت میپردازیم. .(ایسنا،۱۳۹۳،۱۶)
نهادهای مختلفی در امر بررسی و تسویه خسارتهای بیمهای نقش دارند. برخی از این نهادها به عنوان متولی بررسی و پرداخت خسارت، برخی به عنوان نهادهای واسطِ درگیر در این کار و تعدادی نیز به عنوان نهاد ناظر در این کار ایفای نقش میکنند. هر یک از این نهادها نیز به تنهایی میتوانند موجب بررسی و کارشناسی اشتباه خسارت و سوء استفاده احتمالی تعداد اندکی از بیمهگذاران فرصت طلب شوند. در همین راستا، و برای اینکه شرکتهای بیمهای بتوانند به خوبی نقش حمایتی خود از جامعه و فعالیتهای اقتصادی ایفا کنند لازم است هر یک از نهادهای ذکر شده به نقش و اهمیت خود و گزارشات واصله از آنها مطلع باشند و سعی نمایند جهت تدوین هر چه درستتر گزارشات ارائه شده تمام تلاش خود را به کار گیرند. .(ایسنا،۱۳۹۳،۲۱)
۲-۲۷. وظایف و نقش شرکتهای بیمه
شرکتهای بیمه به عنوان متولی ارائه خدمات بیمهای و پرداخت خسارت، نقش بسزایی، در پیشگیری و کشف تقلبات دارند. شرکتهای بیمهای باید با ایجاد فرآیندهای پایدار در ارزیابی و کارشناسی خسارتهای بیمهای تمام تلاش خود را به کار گیرد تا بتواند انحرافهای معنیدار در مدارک و مستندات ارائه شده در پرونده را شناسایی، و موارد مشکوک را برای بررسی و پیگیریهای ویژه ارسال کند.
استراتژی که شرکتهای بیمه در مقابله با تخلفات و تقلبات دارند بسیار حائز اهمیت است. برخی از شرکتها ممکن است پرداخت خسارتهای جعلی به بیمهگذاران را به عنوان بخشی از هزینههای عملیاتی خود تلقی کنند و اقدام خاصی را در جهت مقابله با آن انجام ندهند. نداشتن استراتژی مشخص برای جلوگیری از تقلبات بیمهای و پرداخت سریع خسارت به بیمهگذاران شاید در کوتاه مدت، موجب جلب رضایت مشتریان و افزایش پورتفوی شرکتها گردد اما در بلند مدت عواقب ناگواری را برای صنعت بیمه به همراه دارد. .(ایسنا،۱۳۹۳،۷۱)
در طرف دیگر شرکتهایی قرار دارند که جلوگیری از تخلفات و تقلبات بیمهای را به عنوان یک استراتژی و فرهنگ سازمانی خود مورد توجه قرار میدهند. شرکتهای که این استراتژی را در پیش میگیرند اساساً تقلب را به عنوان یک پدیده ناشایست اجتماعی و فرهنگی تلقی میکنند که بر جامعه و صنعت بیمه اثرات مخربی دارد.
این شرکتها با رویکرد پیشگیری، شناسایی و کشف تقلب اقداماتی را در پیش میگیرند که دیگر شرکتها میتوانند با الگوبرداری از آنها فرآیندهای خود را برای جلوگیری از این اقدام ساماندهی نمایند.
در ذیل برخی از راهکارهای عملیاتی برای شرکتهای بیمهای که به عنوان متولی امر بررسی و پرداخت خسارت، باید برای پیشگیری و کشف تقلبات در پیش گیرند اشاره میشود .(ایسنا،۱۳۹۳،۴۲)
تشکیل اداره تحقیق ویژه در شرکتهای بیمه:
شرکتهای بیمهای باید برای مبارزه با کلاهبرداریهای بیمهای، نسبت به راهاندازی این اداره در شرکت، اقدام نمایند. شرکتهای بیمهای باید با به کارگیری کارشناسان تحقیقِ زبده، اقدام به تشکیل و راهاندازی این اداره نمایند. این اداره با بررسیها و تحقیقات میدانی در خصوص پروندههایی که توسط ارزیابان و کارشناسان خسارت، مشکوک به تقلب تشخیص داده شدهاند، صحت و سقم حادثه و سایر موارد مشکوک به کلاهبرداری را بررسی نموده و مدارک و شواهد لازم برای اقامه دعوا توسط واحدهای حقوقی شرکتها در دادگاه را تهیه نموده تا از پرداخت خسارتهای جعلی به کلاهبرداران جلوگیری شود. .(ایسنا،۱۳۹۳،۵۲)
استفاده از کارشناسان ارزیاب خسارت با داشتن اطلاعات و تخصص بیمهای:
یکی از مهمترین مراحل فرایند تسویه خسارت، ارزیابی پرونده توسط کارشناسان خسارت میباشد. متاسفانه شرکتهای بیمهای به علت نداشتن کارشناسان ارزیاب خسارت خبره و با تجربه نمیتوانند به درستی، تمام موارد مشکوک به تقلب و تخلف را تشخیص دهند. نتیجه اینکه بسیاری از پروندههای جعلی خسارت، قابل پرداخت تشخیص داده شده و علاوه بر زیان وارده به شرکتهای بیمه، کلاهبرداران را برای تشکیل پروندهای جعلی و دریافت خسارتهای ساختگی ترغیب میکند. از این رو استفاده از کارشناسان ارزیاب پرونده خسارت که تخصص بیمهای داشته باشند میتواند به خوبی منجر به تشخیص پروندههای جعلی شود.
لزوم نظارت بر مراکز/شعب پرداخت خسارت برای ثبت دقیق پروندهها:
شرکتهای بیمهای باید با تدوین دستورالعملها و آییننامههای لازم، نظارت کافی خود را بر مراکز/شعب پرداخت خسارت اعمال نمایند تا این مراکز مدارک لازم و مستندات لازم را به درستی دریافت نمایند تا ضمن جلوگیری از ارجاعات متعدد برای تکمیل پرونده، امکان بررسی بهتر پروندههای مشکوک نیز فراهم شود.
لزوم آموزشهای لازم برای کارشناسان و ارزیابان خسارت:
با توجه به اینکه برخی کارشناسان و ارزیابان خسارت افراد کم تجربه هستند و نیز با توجه به ماهیت پویای تقلب و روشهای نوین که به مرور زمان ایجاد میشود، شرکتها باید آموزشهای لازم و کارگاههای آموزشی مستمر و منسجمی را برای کلیه کارشناسان خسارت برگزار نمایند. .(ایسنا،۱۳۹۳،۳۶).
لزوم نظارت بر الحاقیههای افزایش سرمایه مورد بیمه:
برخی از افراد اقدام به صدور الحاقیههای افزایش سرمایه برای مورد بیمه می کند و با ایجاد خسارتهای عمدی و ساختگی برای مورد بیمه، پرونده خسارت تشکیل داده و از بیمهگر درخواست جبران زیان میکنند. با توجه به اینکه مقداری که مورد بیمه تحت پوشش قرارداده شده است بیشتر از ارزش واقعی مورد بیمه میباشد لذا کلاهبردار حتی با کسر فرانشیز، به خسارتی بیشتر از ارزش واقعی مورد بیمه دست مییابد. لذا شرکتهای بیمهای باید با اصلاح فرآیندهای مربوطه و نظارت جدی بر الحاقیههای افزایش سرمایه مانع از خرید پوششهای اضافی و به ارزش بیشتر از ارزش مورد بیمه، شوند.
ایجاد اداره حقوقی با داشتن کارشناسان حقوقی و مسلط به قوانین بیمهای در شرکتهای بیمه:
شرکتهای بیمه باید اقدام به ایجاد اداره حقوقی با بهره گرفتن از کارشناسان حقوقی و مسلط به قوانین بیمهای، نمایند. بسیاری از پروندههای خسارتی بیمه برای اقامه دعوا در دادگاه نیازمند کارشناسان حقوقی مسلط به قوانین بیمهای دارند تا بتوانند با استناد به شواهد، مستندات و قوانین بیمهای از حقوق شرکتهای بیمه دفاع کنند.(ایسنا،۱۳۹۳،۵۸).
۲-۲۸.پیشینه پژوهش
انجام مطالعات و فعالیت های عمده پژوهش های بیمه ای در ایران سابقه بلند مدتی ندارد . البته تاکنون در مورد شناسایی و رتبه بندی عوامل سوء استفاده از شرکتهای بیمه ای و راهکارهای پیشگیری از آن در سطح استان لرستان تحقیقی بطور مشخص انجام نشده است اما برخی از تحقیقاتی که به نوعی می توانند با این مبحث مرتبط باشد عبارتند از:
دهقان زاده و رشیدی در سال ۱۳۹۲، پژوهشی با عنوان فرازی بر ریسک های پنهان ( ریسک کلاهبرداری) در صنعت بیمه ؛ مروری بر نحوه مقابله صنعت بیمه با ریسک کلاهبرداری انجام دادند که به دسته بندی و معرفی انواع مختلف این ریسک ها می پردازند. و همچنین به بحث در رابطه با دلایل کلی گسترش این ریسک ها و پتانسیل افزایش چنین انگیزه هایی در صنعت بیمه ایران تمرکز نموده است.
صحت و همکاران در سال۱۳۹۱، پژوهشی با عنوان نقش اخلاق در کاهش تقلب شرکت های بیمه از دید مشتریان انجام دادند. نتایج این تحقیق که حاصل آزمون فرضیه های آن می باشد ، نقش اخلاق در کاهش میزان تقلب شرکت های بیمه ای را نشان می دهد وپس از آزمون میانه ، نتایج نشان داد که رعایت اصول اخلاقی از سوی بیمه گزاران، بیمه گران و هم چنین نهادهای مرتبط با خسارت در کاهش تقلب بیمه تاثیر دارد .
خاکسار خیابانی در سال ۱۳۹۱، پژوهشی با پیشگیری و شناسایی کلاهبرداری دربیمه انجام داد که در آن رهنمودی پیرامون پیشگیری، شناسایی و مقابله با کلاهبرداری درصنعت بیمه ارائه داد تا بتوان ریسک بالقوه کلاهبرداری را شناسایی و کاهش داد.
برزی محمدی در سال ۱۳۹۰ تحقیقی تحت عنوان تجزیه و تحلیل تخلفات در دو شرکت بیمه معلم و ایران (مطالعه تطبیقی ) انجام داده و نتایج ارائه داده شده نشان داد که : نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل اطلاعات ، فرضیه اول – مبنی بر تخلفات بیمه شدگان در دو شرکت بیمه معلم و ایران تفاوت چندانی ندارد – تائید شد و فرضیه دوم که به سه فرضیه فرعی تقسیم شده بود – مبنی بر ضعف قوانین ، عدم ترویج فرهنگ بیمه و هزینه های سنگین درمانی از علل تخلف بیمه شدگان است – نیز تائید شد و طبقه بندی علل تخلفات بیمه ای صورت گرفت که هزینه های سنگین درمانی بیشترین علل تخلف بیمه شدگان را به خود اختصاص داده است .
کاظمی و همکاران ،۱۳۹۰، پژوهشی با عنوان شناسایی تقلب در بیمه اتومبیل با بهره گرفتن از روش های داده کاوی انجام دادند . در این پژوهش ضمن بررسی روش های رایج برای شناسایی تقلب در بیمه اتومبیل از سه روش داده کاوی رگرسیون لجستیک، بیز ساده و درخت تصمیم برای پیدا کردن الگو هایی استفاده شده است که به شرکت های بیمه در شناسایی تقلب ها و کلاهبرداری در بییمه اتومبیل کمک می کنند. همچنین در یک مطالعه تجربی این روش ها بر روی داده های واقعی شامل ۷۲ پرونده خسارت بیمه نامه های شخص ثالث و بدنه اتومبیل آزمایش و کارایی هر روش سنجیده شد. روش بیز ساده با دقت ۲۸/۹۰ در صد در شناسایی صحیح جعلی یا غیر جعلی بودن پرونده های خسارت بهترین کارایی را در مقایسه با دو روش درخت تصمیم با دقت ۹/۸۸ در صد و رگرسیون لجستیک با دقت ۱/۸۶ در صد داشت.
پرخوان رازلیقی در سال۱۳۸۷، در پژوهشی با عنوان تعیین استراتژی بهینه محصولات شرکت های بیمه با بهره گرفتن از روش تصمیم گیری چند معیاره MADM،به دنبال مشخص کردن محصولاتی است که یک شرکت بیمه در آن مزیت نسبی بالقوه دارد و باید تمرکز خود را به تولید آنها قرار دهد، تا با تمرکز و افزایش فروش این نوع بیمه نامه ها و همچنین الویت دادن در فروش بیمه نامه فوق به تخصیص امکانات و تمرکز مدیریت در جهت توسعه و ارتقای فعالیت بیمه ای فوق بپردازد.این پژوهش از نوع کاربردی و از نظر ماهیت و روش، از نوع توصیفی و با بهره گرفتن از روش تصمیم گیری چند معیاره از نوع تاپسیس برای تجزیه وتحلیل اطلاعات استفاده شده است.
رشیدی در سال ۱۳۸۷ در مقاله ای با عنوان کلاهبرداری بیمهای نشان داده است که : ورود شرکت های بیمه ای جدید به بازار بیمه و رقابت فزاینده آنها که با کاهش درآمدهای حق بیمه برای شرکتها همراه بوده است، در کنار افزایش خسارت ها باعث شده است که شرکتها به استراتژی کاهش هزینه روی آورند.دراین میان موضوع مقابله با کلاهبرداری بعنوان یکی از ابزارهای کاهش هزینه، توجهات زیادی را به خود جلب کرده است. این مقاله در دو قسمت ارائه می شود. قسمت اول شامل مباحثی در مورد ماهیت، گونه شناسی، هزینه های پدیده کلاهبرداری بیمه ای و معرفی این پدیده به عنوان محصولی از دو عامل انگیزه و فرصت می باشد.قسمت دوم شامل دو بحث نسبتاً مفصل با عنوان» پیچیدگیهای مقابله با کلاهبرداری« و»ترتیبات مقابله با کلاهبرداری « بیمه ای می باشد.
حیدری در سال ۸۶ در تحقیقی با عنوان ضوابط حاکم بر کلاهبرداری در صنعت بیمه ایران نشان داده است که: وقوع کلاهبرداریهای بیمهای سبب ورود خسارتهای زیادی بر پیکره شرکتها و مؤسسات بیمه شده است و شناخت ارکان کلاهبرداری بیمهای و راههای مقابله با آن، در روند جلوگیری از وقوع کلاهبرداری بیمهای کمک شایانی می کند. با بررسی ارکان جرم کلاهبرداری بیمهای احراز میگردد که قواعد حاکم بر کلاهبرداری در کلاهبرداری بیمهای نیز جدی بوده و با توسل به قواعد جرم کلاهبرداری، میتوان احکام و شرایط حاکم بر جرم کلاهبرداری در بیمه را استنتاج نمود. شایان ذکر است کلاهبرداری در انواع بیمه اعم از بیمههای اموال، اشخاص و … متفاوت میباشد. نکته آن که در برخورد با پدیده مجرمانه فوق، تنها تدابیر کیفری نمیتواند مؤثر باشد. بلکه به عنوان متمم و مکمل میتوان از تدابیر غیرکیفری همچون ازدیاد حق بیمه و عدم انعقاد بیمه با مرتکبین چنین جرایمی استفاده نمود و این که برگزاری همایشها با حضور کارشناسان و حقوقدانان جهت بررسی کلاهبرداریهای به عمل آمده و ارائه راهکارهای مناسب جهت مقابله با موارد مشابه، نقش عمده و مؤثری در کاهش ارتکاب این جرایم دارد.
جرالد سوابی در سال ۲۰۱۱ پژوهشی با عنوان قانون اصلاحات بیمه: پیشگیری از تخلف بیمه در قرن بیست ویکم در انگلستان انجام داد. این پژوهش به بررسی انتقادی قانون فعلی و تغییرات احتمالی که توسط کمیسیون قانون در دست بررسی است، می پردازد. این مقاله به پیدا کردن ادعای جعلی و تقلب آلود برای دریافت هزینه وخسارت از شرکت بیمه را مورد بررسی قرار می دهد. دولت فعلی، بنا بر قانون از شرکت بیمه زمانی که با یک ادعای جعلی مواجهه می شوند محافظت می نماید.
یوسف و عبدالرشید در سال ۲۰۰۹، پژوهشی با عنوان کلاهبرداری بیمه ای به عنوان یک مشکل اقتصادی و جهانی در نیجریه پرداختند. که در آن مشکلات نظارتی که در مقابله با کلاهبرداری در صنعت بیمه نیجریه وجود دارد پرداختند و و به بررسی ادبیات موجود در مکانیسم های کنترل کلاهبرداری یعنی طراحی قرارداد بیمه ، حسابرسی درک تقلب توسط مشتریان در بازار بیمه پرداخته شد این پزوهش به روش مصاحبه به بررسی مشکلات صنعت بیمه و کنترل آن می پردازد.
لی و همکاران، در سال ۲۰۰۷، پژوهشی با عنوان اندازه گیری تقلب در بیمه خودرو در تایوان انجام دادند که اکثریت پاسخ گویان معتقد بودند که وضعیت بد اقتصادی ، افزایش در کلاهبرداری های بیمه ای را منجر می شود که برخی این روش را جهت تامین سرمایه برای خود عنوان نمودند.
واین و ددن[۴۱]در سال ۲۰۰۵ در پژوهشی با به کارگیری روش بیز ساده[۴۲]، اقدام به کشف تقلب در داده های بیمه اتومبیل کردند. در این پژوهش از الگوریتم های تقویت کننده استفاده شد و نتایج آن با نتایج حاصل از الگوریتم بیز ساده بدون به کارگیری الگوریتم های تقویت کننده مقایسه شده و ثابت شده است که استفاده از الگوریتم های تقویت کننده نتایج دقیق تری به دست می دهند.
جدول ۲-۲.خلاصه ای از مطالعات پیشینه های داخلی و خارجی مرتبط با موضوع تحقیق در قالب جدول ذیل ارائه می گردد:
ردیف
نام مقاله
خلاصه کار انجام شده
سال انتشار
ردیف | شاخصهای افشای اختیاری | حداکثر امتیاز |
۱ | عناصر مربوط به پیشینه اطلاعاتی | ۲۰ |
۲ | عناصر مربوط به اطلاعات بخش ها | ۳۴ |
۳ | عناصر مربوط به اطلاعات پیشبینی | ۶ |
۴ | عناصر مربوط به خلاصه ای از نتایج تاریخی مهم | ۳۸ |
۵ | عناصر مربوط به بحث و تحلیل مدیریت | ۱۸ |
۶ | آماره های کلیدی غیرمالی | ۲۴ |
مطالب مربوط به نحوه امتیازدهی و شاخصهای مربوط به هر یک از عناصر شش گانه مذکور، در فصل اول به تفصیل ارائه شده است.
ج- متغیرهای کنترل:
“در یک تحقیق، اثر تمام متغیرها را بر یکدیگر نمی توان به طور همزمان مورد مطالعه قرار داد. بنابراین محقق اثر برخی از متغیرها را کنترل نموده، آن ها را خنثی میکند. این نوع متغیرها متغیر کنترل نامیده میشود” (سرمد و دیگران،۱۳۸۹). در این پژوهش ویژگیهایی از شرکت که در مطالعات قبلی به این نتیجه رسیدهاند که با سیاست افشای شرکت همبستگی دارد، به عنوان متغیر کنترلی مدنظر قرار میگیرد.
مالکیت مدیر: به دلیل اینکه مالکیت مدیریت میتواند بر ترجیحات مدیران در خصوص افشا برای ذینفعان تاثیر بگذارد (ناجار و همکاران[۱۱۸] ۲۰۰۳، هویی و همکاران[۱۱۹] ۲۰۰۹)، مالکیت مدیران در شرکتهای سهامی (CEO_HOLD) به عنوان متغیر کنترلی لحاظ میشود. هم چنین بمبر و همکاران[۱۲۰](۲۰۱۰) یافتند که مدیران ارشد بر سیاست افشای اختیاری تاثیر میگذارند. در این پژوهش، در صورتیکه حداقل یکی از مدیران مالک بیش از۵درصد سهام باشد، متغیر کنترلی برابر یک و در غیر این صورت صفر میباشد.
متوسط بازدهی سهام: تحقیقات قبلی (لانگ و لاندهولم[۱۲۱] ،۱۹۹۳؛ ناجار و همکاران،۲۰۰۳؛ برجمن و ریچادهاری[۱۲۲]، ۲۰۰۸؛ چن و همکاران[۱۲۳]،۲۰۰۸) بدین نتیجه رسیدند که افشای شرکت با عملکرد آن همبستگی دارد. بنابراین متوسط بازدهی سالانه سهام (RET) برای پنج سال کنترل میشود. هم چنین اگر متوسط بازدهی سالانه سهام منفی باشد، متغیر NEG_RET نیز در معادله منظور میگردد. به علاوه نوسانات عملکرد شرکت، STD_RET، به منظور لحاظ کردن عدم تقارن اطلاعاتی بین شرکت و ذینفعانش، به عنوان متغیر کنترلی در نظر گرفته میشود.
نسبت ارزش بازار به دفتری: به منظور کنترل فرصت های رشد شرکت در معادله لحاظ میشود. چراکه فرصت های رشد نیاز به تامین مالی خارجی ایجاد میکند که آن هم، انگیزه برای افشای اختیاری را افزایش میدهد (فرانکل و همکاران[۱۲۴]،۱۹۹۵).
اندازه شرکت: تحقیقات قبلی(کازنیک و لو[۱۲۵]، ۱۹۹۵؛ احمد و کورتیز[۱۲۶]،۱۹۹۹؛ ثقفی و ملکیان،۱۳۷۶) نشان دادند که بین اندازه شرکت و افشای اختیاری رابطه وجود دارد. بنابراین لگاریتم طبیعی اندازه شرکت به عنوان متغیر کنترلی منظور میشود.
۹-۳- روشهای آماری تحلیل اطلاعات
از نظر آماری در این پژوهش عمدتا از تکنیک های تحلیل همبستگی و رگرسیون چند متغیره استفاده میشود. “تحلیل همبستگی ابزاری آماری برای تعیین نوع و درجه رابطه یک متغیر کمی با متغیر کمی دیگر است"(مومنی،۱۳۸۹). در رابطه با آزمون فرضیه مربوط به این پژوهش می بایست از تحلیل همبستگی جزیی (تفکیکی) استفاده نمود. همبستگی جزیی، همبستگی میان دو متغیر با حذف اثرات سایر متغیرهاست. در صورتی که تحلیل های همبستگی، وجود رابطه بین رتبه شرکت و میزان افشای اختیاری را تایید نمود، در ادامه به منظور تعیین نوع رابطه از آزمون رگرسیون چندگانه (چندمتغیره) استفاده خواهیم کرد.
۱۰-۳- تحلیل عاملی
در برخی تحقیقات به دلایل مختلف با حجم زیادی از متغیرها روبرو هستیم. برای تحلیل دقیق تر و رسیدن به نتایج علمی تر و در عین حال عملیاتی تر، پژوهشگر به دنبال کاهش حجم متغیرها و تشکیل ساختار جدیدی برای آنها است و به این منظور از روش تحلیل عاملی استفاده می کند.
نخستین کار درباره تحلیل عاملی توسط چارلز اسپیرمن (۱۹۰۴) صورت گرفت، به گونه ای که وی را « پدر» این روش شناخته اند. بعد از او کارل پیرسن (۱۹۱۰)، روش «محورهای اصلی» را پیشنهاد کرد و هُتلینگ (۱۹۳۳) آن را به گونه کاملتری توسعه داد.
سطوح عملکرد
خروجی نهایی مورد انتظار
عملکرد کلی سازمان
تحقق ماموریت سازمان (خروج های مطابق الزامات ذینفعان)
عملکرد کلی واحدها/ فرایندهای سازمان
تحقق بخشی از ماموریت سازمان بر اساس شاخص های کلیدی عملکرد تعریف شده
عملکرد کلی تک تک برنامه واحدها/فرایندها
انجام درست و به موقع برنامه ها بر اساس الزامات برنامه ها
عملکرد تک تک فعالیت های مربوط به برنامه ها
انجام درست و به موقع فعالیت ها بر اساس الزامات فعالیت
جدول۲-۳: سطوح مختلف عملکرد سازمان ها( بیاضی طهرابند، ۱۳۸۸، ۵۳)
۲-۳- ۴- مدل اچیو ACHIEVE
عملکرد سازمانی شاخصی است که چگونگی تحقق اهداف یک سازمان یا موسسه را اندازه گیری می نماید (هو، ٢٠٠٨ ). با توجه به ویژگی هایی که مدل اچیو از لحاظ قابلیت کاربرد و امکانپذیری دریافت اطلاعات دربرداشت و نیز ظرفیتی که از لحاظ ریشه یابی مشکلات و تعیین استراتژی برای رفع آنها ایجاد مینمود، این مدل در پژوهش حاضر مورد استفاده قرار گرفت. مؤلفه های اصلی این مدل بر اساس تابع زیر مشخص شده است. (عباسپور ،باروتیان،۱۳۸۹، ۱۳)
P= f [A. C. H. I. E. V. E]
عملکرد تابعی است از: (محیط. ارزیابی. اعتبار .مشوق. کمک. وضوح. توانایی)
یک مشکل کلی در روند مدیریت این است که بسیاری از مدیران این قابلیت را دارند که پیروان خود را در جریان نوع مشکلات موجود بگذارند، ولی همین مدیران اثربخشی لازم در تعیین علت وجود این مشکلات را ندارند. به عبارت دیگر، بسیاری از مدیران در شناسائی مسائل یا مشکلات قوی هستند اما در تحلیل یا تشخیص مشکلات به مراتب ضعیف تر میباشند. برای داشتن حداکثر اثربخشی در ارزیابی و حل مسائل مربوط به عملکرد، مدیران باید علت ایجاد مسائل را تعیین نمایند. مدل اچیو توسط هرسی و گلداسمیت، به منظور کمک به مدیران در تعیین علت وجود مشکلات عملکرد و ایجاد استراتژی های تغییر برای حل این مشکلات، طرح ریزی گردیده است.
در تدوین مدلی برای تحلیل عملکرد انسانی، هرسی و گلداسمیت دو هدف اصلی را در نظر داشتند:
- تعیین عوامل کلیدی که می توانند بر عملکرد فرد فرد کارکنان تأثیر بگذارند.
- ارائه این عوامل به گونهای که بتوان آنها را به خاطر سپرد و به کار برد. (عباسپور ،باروتیان،۱۳۸۹، ۱۴)
۲-۳-۵ - مراحل تدوین مدل اچیو
اولین قدم برای تدوین مدل، کنار گذاشتن عواملی است که بر عملکرد مدیریت تأثیر می گذارند. عواملی مانند مشوق، توانائی، درک، حمایت سازمانی، سازش محیطی، بازخور و اعتبار.
قدم بعدی آن است که مدیران این عوامل را به گونه ای که بتوان آنها را به خاطر سپرد و مورد استفاده قرار داد، ترکیب کند. تحقیقات آتکینسون ١ نشان میدهد که عملکرد تابع انگیزش و توانایی است. پورتر و لاولر با افزودن تصور نقشیا درکشغل این ایده را بسط دادند. لورش و لارنس با این موضوع به گونه ای متفاوت برخورد کرده و به این نتیجه رسیده اند که عملکرد صرفًا به کنش خصایص موجود در فرد مربوط نیست، بلکه به سازمان و محیط نیز مربوط می شود.
مدل اچیو از دو عامل دیگر نیز در معادله مدیریت عملکرد بهره می گیرد . یکی عامل بازخورد است، یعنی پیروان نه تنها باید به آنچه می خواهند انجام دهند آگاه باشند، بلکه باید بدانند که بر اساس آن چه متداول است چگونه باید عمل کنند. عامل دیگر مدیریت عملکرد، اعتبار است. در تحلیل عملکرد، مدیران باید بهطور مستمر در مورد اعتبار فعالیت های کارکنان نظیر تحلیل شغلی، تقاضای استخدام، ارزیابی، کارآموزی، ترفیع و اخراج، بررسی لازم را به عمل آورند. (عباسپور ،باروتیان،۱۳۸۹، ۱۵)
هرسی و گلداسمیت هفت متغیر مربوط به مدیریت عملکرد اثربخشرا از میان بقیه انتخاب نموده اند: مشوق، توانایی، درک، حمایت سازمانی، سازش محیطی، بازخور و اعتبار.
توانایی
در مدل اچیو اصطلاح توانایی به دانش و مهارت های پیروان گفته می شـود (البتـه توانـایی در بـه انجام رساندن موفقیت آمیز یک تکلیف). لازم اسـت بـه یـاد داشـته باشـیم کـه شایـستگی افـرادعمومیت ندارد . اجزای کلیدی توانایی عبارتند از: دانش مربوط به تکلیـف (کـارآموزی رسـمی و غیررسمی که کامل کردن تکلیـف خاصـی را تـسهیل مـی کنـد )، تجزیـه مربـوط بـه تکلیـف(تجربه کاری قبلی که تکمیل موفقیت آمیز تکلیف کمـک مـی کنـد) و قابلیـت هـای مربـوط بـه تکلیف (توانایی بالقوه و یا صفات ممیز های که اتمام موفقیت آمیز را تقویت می کند). مـدیر بایـددر تحلیل عملکرد پیرو بپرسد: آیا این شخص دانش و مهارت های لازم را بـرای تکمیـل کـردن موفقیت آمیز این تکلیف دارد یا خیر؟ (عباسپور ،باروتیان،۱۳۸۹، ۱۵)
وضوح (درک یا تصور نقش)
این اصطلاح به درکو پذیرش نحوه کار و محل و چگونگی انجام کار اطلاق می شود . برای آن که پیرواندرکه کاملی از مشکل داشته باشند باید مقاصد و اهداف عمده، نحوه رسیدن به این مقاصد و اهداف(چه اهدافی در چه زمانی بیشترین اهمیت را دارند) برایشان کاملاً صریح و روشن باشد. (عباسپور ،باروتیان،۱۳۸۹، ۱۶)
کمک (حمایت سازمانی)
اصطلاح کمک به کمک سازمانی یا حمایتی گفته میشود که پیرو برای تکمیل اثربخشی کار به آن نیاز دارد. برخی از عوامل حمایت سازمانی عبارتند از: بودجه، وسایل و تسهیلاتی که برای کامل کردن تکلیف لازم است، حمایت لازم از جانب دوایر دیگر، دردسترس بودن فرآورده و کیفیت آن و ذخیره کافی از منابع انسانی. (عباسپور ،باروتیان،۱۳۸۹، ۱۶)
مشوق
اصطلاح مشوق به انگیزه مربوط به تکلیف پیروان یا انگیزش برای کامل کردن تکلیف خاص مورد تحلیل به گونهای موفقیت آمیز اطلاق میشود. در ارزیابی انگیزه نباید فراموش کنیم که انگیزه بسیاری از مردم در مورد تکمیل تکالیفی بیشتر است که پاداشهای درونی یا بیرونی در پی دارند. (عباسپور ،باروتیان،۱۳۸۹، ۱۶)
ارزیابی (آموزش و بازخور عملکرد)
ارزیابی به بازخور روزانه عملکرد و دور ه های گاه به گاه گفته می شود . روند بازخورد مناسب به پیروان اجازه میدهد پیوسته از چند و چون انجام کار مطلع باشند. اگر اشخاص از مشکلات عملکرد خود آگاه نباشند، انتظار بهبود عملکرد انتظاری غیرواقع بینانه ای است. مردم پیشاز آن که مورد ارزیابی دوره ای رسمی، قرار بگیرند، باید از نتایج ارزیابی های مرتب غیررسمی درباره خود مطلع باشند. دلیل بسیاری از مشکلات عملکرد، فقدان.آموزش لازم و بازخورد عملکرد است. (عباسپور ،باروتیان،۱۳۸۹، ۱۶)
بازخورد اعتبار
بازخورد اعتبار به تناسببودن و حقوقی بودن تصمیمهای مدیر در خصوص منابع انسانی اطلاق می شود. مدیران باید مطمئن شوند که تصمیم های اخذ شده در مورد مردم از لحاظ حقوقی،دادگاهی و خط مشی های شرکت ها مناسب است. (عباسپور ،باروتیان،۱۳۸۹، ۱۷)
محیط (تناسب محیطی )
اصطلاح محیط به آن دسته از عوامل خارجی گفته می شود که می توانند حتی با وجود داشتن عوامل توانایی، وضوح، حمایت و انگیزه لازم برای شغل، باز هم بر عملکرد تأثیر گذارند. عناصر کلیدی عوامل محیطی عبارتند از: رقابت، تغییر شرایط بازار، آیین نام های دولتی، تدارکات و اموری از این قبیل. (عباسپور ،باروتیان،۱۳۸۹، ۱۷)
شکل ۲-۱: هفت مؤلفه های اصلی مدل اچیو (لاتین)
شکل ۲-۲: هفت مؤلفه های اصلی مدل اچیو (فارسی) (یعقوبی و همکاران ، ۱۳۸۹، ۹)
یک واژه هفت حرفی معادل عملکرد، کلمـهachieve اسـت کـه بـا جانـشین کـردنability به جای توانایی،clarity به جای وضوح،help به جای کمک،incentive به جـای مشوق،evaluation به جای ارزیـابی ،validity بـه جـای اعتبـارو environment بـه جـای محیط، مدل اچیو به وجود آمد. (عباسپور ،باروتیان،۱۳۸۹، ۱۵)
۲-۴- پیشینه تحقیق
ب) تشویق به انفاق عمومی:
نزول برکات برای فرد و جامعه، بازتاب اعمال فرد است، از این رو خداوند برای افزایش نزول برکات خویش، مؤمنان را به انجام دادن خیر تحریص می کند: (وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ)[۵۰۵]. در میان اعمال خیر انفاق به دیگران بیش از سایر کارها فزونی برکت می آورد (مَّثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّـهِ کَمَثَلِ حَبَّهٍ أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنبُلَهٍ مِّائَهُ حَبَّهٍ)[۵۰۶]. درپایان می فرماید آثار و نتایج انفاق به خود انفاق کننده باز می گردد: (وَمَا تُنفِقُوا مِن شَیْءٍ فِی سَبِیلِ اللَّـهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ)[۵۰۷]
ج) پلیدی ربا در جامعه:
ربا در اسلام حرام است و شاید یکی از حکمتهای حرمت آن، آثار زیانبار آن، از قبیل ایجاد فاصله طبقاتی، تراکم ثروت در دست افراد محدود و عدم به کارگیری مفید سرمایه در جامعه باشد. ربا، شخص و جامعه را از تعادل خارج می سازد: (الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبَا لَا یَقُومُونَ إِلَّا کَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسِّ)[۵۰۸].
ربا در برابر صدقه است. نزد مردم در ربا به ظاهر افزایش و در صدقه کاهش سرمایه است؛ اما نزد خداوند، باطن ربا کاهش و باطن صدقه رویش و افزایش است: (یَمْحَقُ اللّهُ الرِّبا وَ یُرْبِى الصَّدَقاتِ) ربا دوری از حق است که جامعه را از مسیر سعادت منحرف می سازد (وَأَکْلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ)[۵۰۹]
ه) حراست از اموال یتیمان:
جامعۀ بشری از وجود ایتام خالی نیست، از این رو در نظام اجتماعی اسلام بر دو نکته در این باره تأکید شده است؛ محافظت و حراست از اموال ایشان (وَابْتَلُوا الْیَتَامَىٰ حَتَّىٰ إِذَا بَلَغُوا النِّکَاحَ فَإِنْ آنَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَأْکُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَن یَکْبَرُوا ۚ وَمَن کَانَ غَنِیًّا فَلْیَسْتَعْفِفْ ۖ وَمَن کَانَ فَقِیرًا فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ ۚ فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَیْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَیْهِمْ ۚ وَکَفَىٰ بِاللَّـهِ حَسِیبًا)[۵۱۰] و پرهیز از خوردن مال یتیم. قرآن کریم تأکید دارد که خوردن مال ایتام در حقیقت همان آتشخواری است.
(إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَىٰ ظُلْمًا إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَارًا)[۵۱۱] شاید بتوان بیت المال در جامعۀ اسلامی را مشمول این دو تأکید قرار داد[۵۱۲].
۳-۳-۳-۳-۲- قرآن و امور نظامی:
امنیت در جامعه، دفاع از هرگونه تهاجم بیگانه، ظلم ستیزی و دارا بودن قدرت در تمام زمینه ها خصوصاً زندگی و قدرت دفاعی برای جلوگیری از هرگونه تهاجم نظامی شرط لازم برای زندگی اجتماعی است.
الف) ظلم ستیزی: ظلم ستیزی اسلام دو بخش است (ظلم نکردن) و (زیر بار ظلم نرفتن) ظلم به معنای هرگونه تجاوز از حق، در اسلام مذموم است. حکماء آن را سه بخش ( ظلم میان انسان و خدا، انسان و نفس، بین او و مردم) دانسته اند که یک بخش آن اجتماعی است. (وَاللَّـهُ لَا یُحِبُّ الظَّالِمِینَ)[۵۱۳] خداوند مردم ظالم را در مسیر هدایت و کمال قرار نخواهد داد (وَاللَّـهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ)[۵۱۴] بلکه آنان را نابود میکند (فَأَوْحَىٰ إِلَیْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِکَنَّ الظَّالِمِینَ)[۵۱۵].
ب) قدرت دفاعی: یکی از عوامل حفظ جامعۀ انسانی، دارا بودن قدرت بالای دفاعی و نظامی است، از همین رو قرآن کریم مسلمانان را از وجود هرگونه سستی در این باره برحذر داشته و آنان را به قدرت و توان نظامی فرامی خواند (وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّهٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّـهِ وَعَدُوَّکُمْ)[۵۱۶]. استاد آیت الله جوادی آملی فرمودند: لازم است عنایت شود که این گونه آیات، اعمال خشونت و بدرفتاری با دیگران نیست، بلکه پایداری و پایمردی کامل است که دشمنان هرگز طمع تجاوز به جامعۀ اسلامی را در سر نپرورانند.
ج) مقابله به مثل: در روابط اجتماعی احتمال هرگونه ظلم و بی عدالتی فرد یا افراد به یکدیگر وجود دارد، از این رو خداوند مسلمانان را به برخورد متعادل و مقابله به مثل در صورت عدم سوء استفاده گروه مقابل به صبر فرا می خواند (وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِ ۖ وَلَئِن صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَیْرٌ لِّلصَّابِرِینَ)[۵۱۷].
ط) تشویق به جهاد و شهادت: گاهی برای کوتاه کردن دست دشمنان اسلام و جلوگیری از هرگونه تعرّضی به جامعۀ اسلامی واجب می گردد که جهاد و شهادتی صورت گیرد (وَلَئِن قُتِلْتُمْ فِی سَبِیلِ اللَّـهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَهٌ مِّنَ اللَّـهِ وَرَحْمَهٌ خَیْرٌ مِّمَّا یَجْمَعُونَ)[۵۱۸] (وَلَا تَقُولُوا لِمَن یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّـهِ أَمْوَاتٌ)[۵۱۹].
ه) پیروزی مسلمانان بر کافران: آیت الله جوادی آملی می فرماید: هرگز در جوامع بشری خداوند باطل را بر حق مسلّط نمی سازد، چنان که در مقام احتجاج و مناظره هرگز کافر حجت و دلیلی در برابر مسلمان آگاه ندارد؛ (وَلَن یَجْعَلَ اللَّـهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا)[۵۲۰]. آیۀ مزبور غلبۀ کافران بر مؤمنان را تا وقتی که مؤمنان به لوازم ایمان پایبند باشند ؛نفی می کند.
در جامعه متشکل از کافران و مؤمنان، برتری و به سخن روشن تر، حاکمیّت برای مؤمنان است و در صورت برتری کافران بر مؤمنان، باید علت را در فقدان شرط ایمان، و نیز در رویکرد به دنیا جست (وَلَقَدْ صَدَقَکُمُ اللَّـهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُم بِإِذْنِهِ ۖ حَتَّىٰ إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِی الْأَمْرِ وَعَصَیْتُم مِّن بَعْدِ مَا أَرَاکُم مَّا تُحِبُّونَ ۚ مِنکُم مَّن یُرِیدُ الدُّنْیَا وَمِنکُم مَّن یُرِیدُ الْآخِرَهَ ۚ ثُمَّ َرَفَکُمْ عَنْهُمْ لِیَبْتَلِیَکُمْ ۖ وَلَقَدْ عَفَا عَنکُمْ ۗ وَاللَّـهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ)[۵۲۱].
آیت الله جوادی آملی می فرماید: این آیۀ شریفه غلبۀ کافران بر مؤمنان را هنگامی می داند که اختلاف و سستی در بین مؤمنان رواج پیدا کرد و به جهت تفرقه و نافرمانی از دستورهای پیامبر اکرم (ص) خداوند شما را از غلبه بر کافران بازداشت. خداوند برای حفظ جامعۀ اسلامی، دوری از شرایط ایمان را تحریم فرمود: (وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ)[۵۲۲]
۳-۳-۳-۴- قرآن و تقدّم هدایت فرد بر اجتماع:
یکی از مباحث که استاد به آن پرداخته است بحث (قرآن و تقدم هدایت فرد بر اجتماع)، ایشان می فرماید: قرآن کریم هدایت جامعه را از افراد خانواده آغاز می کند، زیرا جامعه را قوم و قبیله و عشیره و گروه میسازد و هر یک از این ها از کانون خانواده و افراد سرچشمه میگیرد.
خطاب های قرآن کریم در وهلۀ نخست متوجه آحاد مردم است و همه آن ها را به سوی صراط مستقیم هدایت می کند و در وهلۀ دیگر، دستورهای نورانی خود را متوجه خانواده کرده و روابط عاطفی و معنوی بین دو همسر را بیان می کند (وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّهً وَرَحْمَهً)[۵۲۳]. آیت الله جوادی آملی می فرماید:که قرآن از این طریق جوانان را به بهترین زندگی دعوت می کند که معیارش غریزه و مال و زیبایی نیست، بلکه ملاکش عواطف انسانی است.
وقتی که نوبت به رابطۀ فرزندان و والدین می رسد، بر احترام به والدین و شکر زحمات آنان، خصوصاً مادر تأکید می فرماید؛ احترام به والدین را در کنار شکر و پرستش خویش می آورد: (وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّهً وَرَحْمَهً)[۵۲۴] (أَنِ اشْکُرْ لِی وَلِوَالِدَیْکَ)[۵۲۵] (وَقَضَىٰ رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا)[۵۲۶].
قرآن کریم در آیات نورانی خود، خانواده های نمونه و رفتار شایسته آنان را از پیامبران و غیر آن ها بیان می دارد تا الگویی برای همۀ پیروان راستین حق باشند. خدای سبحان در کتاب خود به هر فرد مسلمان و مؤمنی دستور می دهد تا خود و خانواده اش را از تقوای الهی و هدایت قرآنی بهره مند کند (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَهُ)[۵۲۷] و نیز سیره اسماعیل صادق الوعد (ع) را به عنوان اسوه و نمونه ای کامل معرفی می کند، نمونه ای که اهل خود را به نماز و زکات و نیکی ها دعوت می کند (وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِسْمَاعِیلَ ۚ إِنَّهُ کَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَکَانَ رَسُولًا نَّبِیًّا - وَکَانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاهِ وَالزَّکَاهِ وَکَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرْضِیًّا)[۵۲۸]. بنابراین، روش هدایت قرآن از فرد و خانواده و عشیره آغاز می شود و به جامعۀ ایمانی سرایت می کند.
قرآن کریم همۀ مؤمنان را اعضای یک خانواده دانسته، بین آن ها رابطه اخوت ایجاد فرموده است: (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ)[۵۲۹] و دستور می دهد که با یکدیگر رابطه ولایی و دوستی داشته باشند و نسبت به افراد جامعۀ اسلامی احساس مسئولیّت کنند (وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ)[۵۳۰] و همگی را با عنوان مشترک (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا) مورد خطاب قرار می دهد و دستورها و باید و نبایدهایی را جهت رشد و شکوفایی جامعۀ ایمانی ارائه می فرماید[۵۳۱].
۳-۳-۳-۵- حق و عدل:
آیت الله جوادی آملی با کلام زیبای خود که برگرفته از قرآن کریم و روایات است می فرماید: که باطل از بین رفتنی است و حق پابرجاست. خدای سبحان می فرماید:
آنچه بر جهان حاکم است و ریشه دارد و سرانجام، جهان را کامیاب می کند، حق و عدل است که در سیرۀ انبیاء و اولیاء ظهور می کند. انسان ها همانند درختان از زمین می رویند و جهان آفرینش مانند یک مزرعه است و خدای سبحان باغبانی است که آن را اداره می کند (وَاللَّـهُ أَنبَتَکُم مِّنَ الْأَرْضِ نَبَاتًا)[۵۳۲] ظالم و کافر مانند علف هرز است که باید آن را وجین کرد تا مزاحم درخت های ثمربخش جوامع انسانی نباشند (أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّـهُ مَثَلًا کَلِمَهً طَیِّبَهً کَشَجَرَهٍ طَیِّبَهٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ - تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا ۗ وَیَضْرِبُ اللَّـهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ - وَمَثَلُ کَلِمَهٍ خَبِیثَهٍ کَشَجَرَهٍ خَبِیثَهٍ اجْتُثَّتْ مِن فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ)[۵۳۳]
حق و عدل مانند درخت طوبی ریشه دار است که همواره موجود است و علف هرزی که در کنارش میروید محکوم به نابودی است، اما ستم و باطل مانند درخت بی ریشه ای است که همۀ اجزای آن از زمین کنده و سپس پژمرده می شود.
خدای سبحان دربارۀ قوم ثمود و دیگر اهل باطل می فرماید: (فَتَرَى الْقَوْمَ فِیهَا صَرْعَىٰ کَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِیَهٍ - فَهَلْ تَرَىٰ لَهُم مِّن بَاقِیَهٍ)[۵۳۴] ؛ آنان را چون نخلی پژمرده و بی برگ خواهی دید که چیزی از آن باقی نمانده است. آیت الله جوادی می فرماید: پنداشته می شودکه جهان را نباید گفت که دارای نظم واحدی ندارد و گاهی ظلم و گاهی عدل؛ بلکه جهان در منطق قرآن بر محور عدل می گردد، گاهی افراد ستمکار در برابر اولیای الهی قیام می کنند، که آنان را باید مانند علف هرز از میان برداشت[۵۳۵].
خدای سبحان دربارۀ ظالمان و کافران می فرماید: آنان چند صباحی آمدند و چهره سرسبزی نشان دادند و هریک مانند علف هرزی از زمین به طور خودرو می رویند ولی ما آنان را به شکل افسانه تاریخ در میآوریم (فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِیثَ وَمَزَّقْنَاهُمْ کُلَّ مُمَزَّقٍ)[۵۳۶]. پایان جهان آفرینش هرگز ستم و بی نظمی نخواهد بود بلکه سرانجام حق و عدل است (هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ)[۵۳۷]
خدای سبحان که آفریدگار و باغبان جهان است، اداره کرده است که تا درخت حق و عدل را استوار و ثمربخش کند و ریشه سطحی ستمکاران را قطع کند و این سنت دائمی خدای سبحان است که به صورت سیره مستمر انبیاء ظهور می کند (وَیُرِیدُ اللَّـهُ أَن یُحِقَّ الْحَقَّ بِکَلِمَاتِهِ وَیَقْطَعَ دَابِرَ الْکَافِرِینَ - لِیُحِقَّ الْحَقَّ وَیُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَلَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ)[۵۳۸] اگرچه در بعضی از نصوص دینی آمده است که دولت باطل طولانی و دولت حق کوتاه است (لم تزل دوله الباطل طویله ودوله الحق قصیره)[۵۳۹]
این ناظر به طولانی بودن نسبی است نه نفسی. و از این رو امام صادق (ع) فرمودند: (هیچ باطلی در برابر حق قیام نکرد مگر آنکه سرکوب شد.)[۵۴۰] و امام باقر (ع) فرمودند: (هنگام قیام حضرت مهدی (عج) هرگونه دولت باطلی رخت بر می بندد.)[۵۴۱]
پس کار رهبران الهی در جامعه (اثاره) است؛ یعنی زیرورو کردن و تحول همه جانبه در جان انسان ها که در این صورت او جایگاه حقیقی خود را باز مییابد. این همه آثار تبعیت از حق است؛ نه تبعیت از آرای اکثریت. اسلام بنای کار را براساس حق قرار داده ولی دموکراسی بر پایۀ بهره برداری از خواسته های مادی استوار کرد و همین امر این دو نظام را دو قطب در مقابل یکدیگر می گذارد[۵۴۲].
تاکید قرآن بر حضور مردم در صحنه:
با توجه به اهمیت و سهم تعیین کننده حضور مردم در صحنه های اجتماعی، در قرآن کریم نیز به این امر تصریح و تأکید شده است که می فرماید: (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّـهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا کَانُوا مَعَهُ عَلَىٰ أَمْرٍ جَامِعٍ لَّمْ یَذْهَبُوا حَتَّىٰ یَسْتَأْذِنُوهُ ۚ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ أُولَـٰئِکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَرَسُولِهِ ۚ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوکَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَن لِّمَن شِئْتَ مِنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّـهَ ۚ إِنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ)[۵۴۳]
آیت الله جوادی می فرماید: مفسران (امر جامع) را به کارهای مهم اجتماعی تفسیر کرده اند که همکاری و مشارکت عمومی در آن لازم است. ایمان فقط تصدیق به وحدانیت الهی و رسالت نبوی نیست، بلکه قلمرو آن حضور در عرصه های اجتماعی و همراهی با حاکمیت دینی را نیز در بر می گیرد.
پس «امر جامع» یعنی شرکت و حضور در امور اجتماعی، جزئی از ایمان است، چون اهمیت این کار به مراتب بالاتر و بیشتر از کار فردی بوده و تشخیص آن با رهبر دینی است. به یقین حکم این پایه محدود به زمان پیامبر اکرم (ص) نیست، بلکه گسترۀ آن تمام ازمنه و اعصار را در بر می گیرد؛ یعنی همه رهبران الهی اعم از پیامبران و علمای دین به عنوان ولی امر مسلمانان مشمول این آیه اند، زیرا اولاً حفظ نظام اسلامی وابسته به آن است و ثانیاً کتابی که ادعای ابدیّت دارد، احکام آن نمی تواند محدود به زمان پیامبر (ص) باشد[۵۴۴].
۳-۳-۳-۶- عوامل شکوفایی جامعه:
آیت الله جوادی می فرماید: بی تردید جامعه بدون دخالت عوامل خارجی نمی تواند سیر تکامل را داشته باشد و قطعاً هرنوع تحولی در آن نیازمند اسباب و علل است: (إِنَّ اللَّـهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ)[۵۴۵].
بنابراین رشد و شکوفایی جوامع بشری و نیز انحطاط و سقوط آن عواملی دارند که به شرح ذیل است:
۱- سهم مهم وحی در تعالی جامعه:
در سایۀ عنایت مکاتب اسلامی و الهی بود که جوامع بشری سیر صعودی خود را پیمودند. قرآن کریم در بسیاری از آیات، تعالی و رشد جامعه های انسانی را در پرتو تعالیم انبیاء الهی و امور وحیانی آنان و سعادت، رستگاری و حسن عاقبت را برای مؤمنان به انبیاء می داند.
خطاب خداوند سبحان به مؤمنان این است که از خدا و رسول و اولی الامر اطاعت کنید و در منازعات و مشاجرات خود به حکم خدا و رسول بازگردید (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّـهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنکُمْ ۖ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّـهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ۚ ذَٰلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا)[۵۴۶]
خوی برتری جویی و استکبار به رهاورد انبیاء مایۀ سقوط جامعه است. به همین جهت قرآن کریم سعادت اخروی را برای کسانی قرار دادند که تقوا پیشه و تسلیم پذیر شریعت باشند (تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَهُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا ۚ وَالْعَاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ)[۵۴۷].
۲- فرهنگ و معرفت:
فرهنگ از نگاه اسلام، فارغ حیات انسانی و حیوانی است، زیرا تجلّی این توانایی هاست که حیات فردی و زندگی اجتماعی انسان را شکوفا می کند و فقدان این توانایی، رکود و انحطاط را در جامعه در پی می آورد: (لَهُمْ قُلُوبٌ لَّا یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لَّا یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَّا یَسْمَعُونَ بِهَا ۚ أُولَـٰئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ ۚ أُولَـٰئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ)[۵۴۸]
آیت الله جوادی می فرماید: زندگی آنان که برای رشد و تعالی خود از ابزار معرفتی و فرهنگی بهره نمیبرند با حیات حیوانات چندان تمایزی ندارد، بلکه غفلت از این توانایی ها ،انسان و جامعۀ انسانی را به پرتگاه سقوط نردیک می سازد.
بر این پایه، انسان نیازمند تعالیم و فرهنگی است که بتواند همۀ خواسته های علمی و عملی او را پاسخگو باشد. فرهنگ رشد