نکات ایمنی را می داند و رعایت می کند. ( بند ۶ )
اشتباهای دیگران را با رعایت احترام به آنها تذکر می دهد. ( بند ۱۳ )
معنای امر به معروف و نهی از منکر را می داند و به آن عمل می کند. ( بند ۱۴ )
رعایت قانون را برای حفظ حقوق همه لازم می داند. ( بند ۲۳ )
به کسانی که مسئولیت خود را انجام نمی دهند با شیوه مناسب تذکر می دهد. ( بند ۲۹ )
بنابراین تأثیر آموزش و فرهنگ سازی در مهارت های زندگی دانش آموزی در فرایند قوانین راهنمایی و رانندگی از نیازهای مبرم جامعه است و براساس حدیث ( العلم فی الصغر کالنفشُ فی الحجر ) می توان الگوهای رفتاری را با مسئولیت پذیری دانش آموزان نهادینه نمود و از هزینه های گزاف خسارت های مادی و معنوی ناشی از تصادفات پیشگیری نمود و شاهد درونی شدن انضباط ترافیکی و ایمنی در کشور باشیم.
۲-۴-۲- تعریف همیار پلیس:
همیار پلیس به دانش آموزی اطلاق می شود که به صورت داوطلبانه و اختیاری و براساس اهداف دوره های تحصیلی خود با کسب آموزش های لازم، ضمن یادگیری قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی و بکارگیری آن در سال های آتی زندگی خویش، به عنوان یک شهروند وظیفه شناس و علاقمند به سلامت و امنیت خود، خانواده و دیگران تلاش می نماید در صورت هرگونه مشاهده تخلفات حادثه ساز، راننده وسیله نقلیه ای که سرنشین آن می باشد با رعایت احترام و ادب موارد خلاف را به آنان یادآوری ( شفاهی و کتبی ) نماید.(دستورالعمل اعطاء نشان همیارپلیس،۱۳۸۶،پلیس راهنمایی ورانندگی ناجا)
۲-۴-۳- محورهای آموزشی :
رفت و آمد به مدرسه
نحوه عبور از خیابان
خطوط عابران پیاده
چراغ راهنما
استفاده از پیاده رو
پل های عابر ( روگذر و زیرگذر )
بازی در خیابان
نوع پوشش در شب
آشنایی با تابلوهای مهّم درون شهری و جاده ای
مکان های مورد استفاده برای دوچرخه
اسکیت و اسکوتر
موبایل، آشنایی با قوانین ضروری راهنمایی و رانندگی
۲-۴-۴- مخاطبان طرح :
کلیه دانش آموزان دوره های تحصیلی دختر و پسر با اولویت دوره تحصیلی عمومی که به صورت داوطلبانه و اختیاری پس از کسب دوره های آموزشی همکاری خواهند داشت.
۲-۴-۵-محدوده فعالیت :
محدوده فعالیت همیاران پلیس در داخل وسایل نقلیه شخصی یا عمومی در سفرهای درون و برون شهری داخل کشور تعیین می شود.
۲-۴-۶- شیوه های اجرای طرح :
بصورت مرحله ای و تدریجی در دوره های تحصیلی
صدور کارت شناسایی
صدور حکم و حیطه اختیار آنان
۲-۴-۷- شیوه های آموزشی :
از طریق فعالیت های مکمل و فوق برنامه های دانش آموزی.
بهره مندی از بخشی از کتب درسی.
فراخوان های مسابقات نقاشی، خطاطی، کاردستی، کارهای فنی، سرود، تئاتر و … .
برگزاری نمایشگاه های جانبی از بهترین طرح ها و برنامه های دانش آموزی.
تهیه فیلم های انیمیشن، داستانی، ( کوتاه و بلند مدت ) تخصصی و دانش آموزی.
تهیه کتاب و بروشورهای آموزشی با اولویت کارهای برتر دانش آموزی.
معرفی الگوهای دانش آموزی.
انتخاب مدارس برتر در رفتارهای انضباطی و ایمنی و نصب تابلوهای ویژه در این مدارس.
اعطای نشان های لیاقت.
تهیه نشان های مسئولیت همیار کوچولو، همیار یکم، دوم، سوم و پلیس یار جوان و نوجوان.
تهیه و تدوین کتب نوشتاری و تصویری متناسب با گروه های سنی.
تولید لوح های فشرده حاوی نرم افزارهای چند رسانه ای.
تولید بازی های رایانه ای شبیه سازی شده ترافیکی برای سنین مختلف.
طراحی و راه اندازی سایت های ویژه کودکان و نوجوانان برای پرسش و پاسخ، آموزشی و … .
۲-۴-۸- پایداری طرح:
ردیف
عنوان پرسشنامه
ضریب
۱
سهولت ادراک شده
۹۲/۰
۲
مفید بودن ادراک شده
۸۵/۰
۳
امنیت ادراک شده
۷۲/۰
۴
گرایش فناوری اطلاعات استفاده
۷۸/۰
۵
کل پرسشنامه
۷۸/۰
۳-۵-۲- ابزار اندازهگیری
تکنیک عمده ای که در این تحقیق برای سنجش متغیرها بکار گرفته شده، پرسشنامه است. پرسشنامه تحقیق از دو بخش تشکیل شده است. سوالات پرسش نامه به گونهای طراحی شده است که پاسخ گویان، گزینه ها را بر مبنای طیف پنج فاصلهای لیکرت(کاملاً موافقم، موافقم، نظری ندارم، مخالفم، کاملاً مخالفم) علامتگذاری میکنند و پرسش نامهای که به منظور ابزار جمع آوری اطلاعات به کار میرود به صورت حضوری بین پاسخدهندگان توزیع می شود و شامل دو بخش میباشد، بخش اول آن مربوط به مشخصات فردی پاسخ دهنده و شامل سن، جنسیت، میزان تحصیلات، مهارت کار با رایانه است، بخش دوم آن شامل ۲۱سوال است که ۱۳ سوال آن مربوط به متغیرهای مستقل ۸ سوال آن مربوط به متغیر وابسته میباشد. که سوالات ۱،۲،۳،۴ سهولت ادراک شده ۶،۷،۸،۹،۵ مفیدبودن ادراک شده وسوالات ۱۰،۱۱،۱۲،۱۳ امنیت ادراک شده و سوال ۱۴،۱۵،۱۶مربوط به نگرش، سوال های۱۷و۱۸مربوط به هنجارهای ذهنی و سوالهای ۱۹،۲۰،۲۱ مربوط به گرایش فناوری اطلاعات می باشد.
۳-۶- روش های تجزیه و تحلیل اطلاعات
در این پژوهش علاوه بر آمار توصیفی مانند میانگین و انحراف استاندارد، جداول و نمودارها و از آزمون تحلیل وارایانس یک راهه استفاده شد.
برای مقایسه تاثیرسطوح مختلف ادراک فناوری اطلاعات پذیرش فناوری بر گرایش فناوری اطلاعات به استفاده از سیستم تلفن بانک توسط مشتریان از آزمون تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد. و همین طور برایاولویت بندی عوامل مؤثر بر گرایش فناوری اطلاعات به استفاده از سیستم تلفن بانک از آزمون فریدمن استفاده شد. عملیات آماری نیز با بهره گرفتن از نرمافزار Spss انجام شد.
۳-۶-۱- تحلیل واریانس یک طرفه
تجزیه و تحلیل واریانس یک روش آماری است که به منظور تجزیه و تحلیل تفاوتهای بین میانگینهای دو یا چند نمونه به کار برده میشود. اما بیشترین مورد استفاده این آزمون زمانی است که پژوهشگر قصد مقایسه بیش از دو میانگین را داشته باشد.
منطق کلی تجزیه و تحلیل واریانس این است: واریانس کل همه نمره ها در یک آزمایش به واریانس بین گروهها و واریانس درون گروه ها تقسیم می شود. واریانس درون گروه ها پراکندگی نمرهها را در درون هر یک از K گروه نشان میدهد. به همین دلیل غالباً این واریانس را واریانس خطا مینامند. این واریانس ناشی از تفاوتهای فردی در بین میانگین ها و نقص در وسایل اندازه گیری است. واریانس بین گروهها اندازه اختلاف بین میانگینهای K نمونه را نشان میدهد. این واریانس ممکن است ناشی از تاثیر متغیر مستقل یا اینکه حاصل شانس باشد(دلاور، ۱۳۸۰).
۳-۶-۲-آزمون فریدمن
این آزمون برای مقایسه چند گروه از نظر میانگین رتبههای آنهاست و معلوم میکند که آیا این گروه ها میتوانند از یک جامعه باشند یا نه؟ مقیاس در این آزمون باید حداقل رتبهای باشد. این آزمون متناظر غیر پارامتری آزمون F است و معمولاً در مقیاسهای رتبه ای به جای F به کار میرود و جانشین آن میشود (چون در F باید همگنی واریانسها وجود داشته باشد که در مقیاسهای رتبهای کمتر رعایت میشود).
آزمون فریدمن برای تجریه واریانس دو طرفه (برای دادههای غیر پارامتری) از طریق رتبهبندی به کار میرود و نیز برای مقایسه میانگین رتبهبندی گروه های مختلف (دلاور،۱۳۸۰).تعداد افراد در نمونهها باید یکسان باشند که این از معایب این آزمون است. نمونهها باید همگی جور شده باشند.
فصل چهار
تجزیه و تحلیل یافته های تحقیق
۴-۱- مقدمه
بر مبنای مطالبی که در فصول پیش مطرح شد، هدف از انجام پژوهش فوق شناسایی عوامل موثر بر گرایش رفتاری به استفاده از خدمات بانکداری بانک توسعه تعاون استان اردبیل بوده که برای انجام تحقیق فوق از بین مشتریان بانک توسعه تعاون در شهر اردبیل نمونهای با تعداد ۳۸۴ نفر انتخاب شده و بعد از بررسی پرسشنامههای پاسخدهندگان تعداد ۳۸۴ پرسشنامه برای تجزیه و تحلیل مورد استفاده قرار گرفته است. در بخش توصیف دادههای آماری در ابتدا، به جدول مربوط به نظر پاسخگویان در خصوص هر کدام از سوالات پرسشنامه پرداخته میشود سپس در بخش استنباط دادهها و اطلاعات، بعد از جدول مشخصه های آماری سئوالات، به طور جداگانه از آزمون واریانس یک طرفه برای فرضیات تحقیق و آزمون فریدمن جهت رتبهبندی مولفهها استفاده شده است که نتایج آن در جداول جداگانهای آورده شده است و از مهمترین آزمونهای آماری که در فصل چهارم به آن پرداخته میشود میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
۴-۲- یافته های توصیفی
متغیرهای مربوط به مشخصات فردی در این پژوهش در برگیرنده جنس، سن، سطح تحصیلات و میزان مهارت کار با رایانه است. با توجه به یافتههای تحقیق توصیف هر یک از متغیرهای مربوط به مشخصات فردی به شرح جداول و نمودارهای ۱- ۴؛ ۲-۴؛۳-۴ و۴-۴ میباشد.
۴-۲-۱- جنسیت پاسخ دهندگان
با توجه به جدول فراوانی و درصد جنسیت پاسخدهندگان۱/۷۱ درصد از پاسخگویان را مرد و ۹/۲۸ درصد نیز زن میباشد. در این قسمت از تحقیق تعداد مردها ( ۲۷۳ نفر)، تعداد زنها ( ۱۱۱ نفر) می باشد.
جدول ۴-۱: توصیف جنسیت آزمودنیهای مورد بررسی
مقدار دوربین-واتسن برابر ۸۹/۱ است. چون این مقدار بین ۵/۱ و ۵/۲ قرار دارد نتیجه میگیریم که متغیر ملاک دارای خود همبستگی نبوده و خطاها مستقل از هم میباشد.
برای اینکه مدل رگرسیونی معنیدار باشد باید بین متغیر ملاک و متغیرهای پیشبین رابطه خطی وجود داشته باشد. برای بررسی وجود رابطه خطی بین متغیر ملاک و متغیرهای پیشبین از آزمون F استفاده شده است. سطح معنیداری آزمون F برابر ۰۰۱/۰ است. با توجه به اینکه سطح معنیداری آزمون F کمتر از ۰۵/۰ است نشان میدهد که بین متغیر ملاک و متغیرهای پیشبین رابطه خطی معنیداری وجود دارد.
ضرایب استاندارد نشده و ضرایب استاندارد شده همراه با سطوح معنیداریشان در جدول (۱۸-۴) ارائه شده است. ضرایب استاندارد نشده نشان دهندهی ضرایب متغیرها در مدل رگرسیونی هستند و ضرایب استاندارد شده برای نشان دادن میزان تاثیر مورد استفاده قرار میگیرد. هر چه قدر مطلق این مقدار بیشتر باشد به منزله وجود تاثیر قویتر است. با توجه به جدول نتیجه میگیریم که فقط متغیر منابع سازمانی بر عملکرد بازار دارای تاثیر مثبت معنیداری میباشد (سطح معنیداری برابر ۰۰۳/۰ است). ولی متغیر قابلیت های سازمانی تاثیر معنیداری در عملکرد بازار ندارد (سطح معنیداری برابر ۰۹۴/۰ است).
مولفههای قابلیت های سازمانی و مولفههای منابع سازمانی بر عملکرد بازار تاثیر معنیداری دارد.
برای آزمون این فرضیه، از رگرسیون همزمان استفاده شده است. ضریب همبستگی چندگانه برابر ۳۵۶/۰ و ضریب تعیین برابر ۱۲۷/۰ است. ضریب تعیین مقدار واریانس تبیین شده توسط مدل را نشان میدهد مقدار عددی ضریب تعیین بین صفر تا ۱ است. هر چه این مقدار به یک نزدیکتر باشد نشان دهندهی قویتر بودن رابطه مدل است.
جدول (۱۶-۴): جدول همبستگی و دوربین-واتسن برای تاثیر مولفههای قابلیت های سازمانی و مولفههای منابع سازمانی بر عملکرد بازار
ضریب همبستگی چندگانه
ضریب تعیین
ضریب تعیین تعدیل شده
خطای معیار برآورد
دوربین-واتسن
.۳۵۶
.۱۲۷
.۱۰۲
.۴۳۳۱۰
۱.۸۹۳
جدول (۱۷-۴): آزمون معنیداری رابطه خطی برای تاثیر مولفههای قابلیت های سازمانی و مولفههای منابع سازمانی بر عملکرد بازار
مجموع مربعات
درجه آزادی
میانگین مربعات
F
سطح معنیداری
رگرسیون
۵.۷۳۲
۶
.۹۵۵
۵.۰۹۳
.۰۰۰
باقیمانده
۳۹.۳۹۰
۲۱۰
.۱۸۸
رستم در جلیقه خدمتکاران
مشتریان را میخنداند و سرگرم میکند. (همان،ص.۸۱۳)
۴-۳-۷- طنز
اما مشخّصهی دیگری که گرایش شمس را به پست مدرنیست آشکار میکند گرایش او به طنز است. «شمس گاهی با بهره گرفتن از طنز در ساختار شعری خود، ایماژهایی بازآفرید مینویسد. طنز یا شبیه آن در ادب غیرفارسی، طیفی از قالبشکنیها و غافلگیریها را در خدمت خلق و آفرینش قرار میدهد و قابلیّت برداشتهای متعدد به کلام میبخشد؛ شاید گونهای غلیظ شده از به تعویق افتادن معنا که در آرای زبانی ژاک دریدا طرح میشد، و یا وصفی از جنس آرایۀ ایهام(چندپهلویی) که از رازهای هنر حافظ بود.» (پورنجاتی،۱۳۸۷،ص. ۳ )
منتقدان آشنایی زدایی را از خصیصههای اینگونه شعرها دانسته اند. آنها معتقدند که هدف از این شعرها ایجاد طنز است. همچنین از جملات و کلمات و حتی مفاهیم متناقض نما که لازمهی ساخت طنز است استفاده میشود. (دهقان،زری فام،۱۳۹۲،ص.۴۴)
شمس لنگرودی پیاپی گریزی میزند تا از مفاهیم مذهبی مایه بگیرد و طنزی مذهبی بسازد. او داستان آفرینش انسان اینگونه به تصویر میکشد که از آمیختن آتش شیطان با فرشتگان، انسان آفریده شد. طنزی که یقیناً خواننده را با تأمّل بر میانگیزد تا خصوصیات زشت و زیبای انسان را از منظر نگاه خود عبور دهد:
از سر اشتباهی، آتش را به نطفههای فرشتهای آمیختی و مرا آفریدی. (لنگرودی،۱۳۹۳،ص.۶۴۹)
شاعر با ظرافت سخن به بزهکاری انسان در همه جا اشاره میکند:
دروازه های بهشت را گشودم
هیچ کس نبود
نگهبانان میگفتند
برای یفتن چیزی جاسازی شده در بهشت
همه را
برای سه روز
به جهنم
کوچ دادهاند. (لنگرودی،۱۳۹۰،ص.۷۹۸)
طنز مذهبی بیش از گذشته، در ادبیّات معاصر به چشم میخورد .«مذهب در گذشته به ندرت موضوع طنز قرار میگرفت.انسان بر سر بندگان خدا هر چه که میآورداز خدا انتقاد نمیکرد.(پلادر،۱۳۷۸،ص.۱۱۷)
موسیقی پاپ را میشناسی؟
پاپ(صدر اعظم منکران جهان)
میخواهم شبی یا عصری
پاپهای جهان(مرده و زنده) را گرد آورم
و بگذارم برقص
میخواهم ببینم
رقص ترا
از عبادت عذرا باز میشناسند!(لنگرودی،۱۳۹۰،ص.۸۲۲)
و در این میان نباید از طنزهای اجتماعی غافل شویم.«آن لحن خطابی ِشعرهای گذشتهی شمس که کلگرا بود ،جای خود را به یک غافلگیری و طنز زیرپوستی داده است ؛ شما شعر را میخوانید و ناگهان با طنزی روبه رو میشوید که ضربهی کوچکی به شما میزند.»(مسلمیان،۱۳۸۷،ص.۶۰)
در این روزگار ماه نیز معتاد شده:
معتاد است ماه. (لنگرودی،۱۳۹۳،ص.۸۱۲)
باران
دانه دانه فقط
بر گلهای سفارشی میبارد. (همان،ص.۷۲۳)
و او از تصاویر اطرافش نیز بهره میبرد تا اشعارش را آمیخته با صحنهی طنز کن:
بهشت مگس
درز کیسهی شیرین
در مغازهای که مگس کش ندارد. (همان،ص.۴۸۴)
سگ زینتی
پارس کن!
آمادهی ترسیدنیم.(همان،ص. ۳۸۰ )
۴-۳-۸- تعریض ها
یکی دیگر از تفاوتهای اشعار دوره دوم شمس اضافه شدن درونمایهی تعریض به موارد قبل است .او سخن خود را سر بسته عنوان میکند امّا در این سربسته گویی، رکگویی عجیب به چشم میخورد. شمس در یکی از شعرهایش با لحنی که حامل وعظ است و از زبان واعظ ایراد میشود خوب ها و بدها را برای خواننده چنان گوشزد میکند که بهت انگیز است. این شعر خطابش به وعّاظی است که خود را دانای کل میدانند و راهنمای مطلق :
و ما به شما یاد میدهیم
که چه چیزی را ندانید…
خواب دیدن
اینطور که شما میبینید
اصلا به صلاحتان نیست. (همان،ص.۷۱۶)
او زخم زبان انسانها را عاملی میداند که سبب میشود جماعت انسان در گروه گزندگان جای گیرد:
از زحمت کشان
شیوه های فرزندپروری کودک در گذر زمان دگرگون شده است.درجامعه گذشته که دارای قواعد خشک ومستبدانه بود.یعنی همان جامعه ای که والدین امروز درآن پرورش یافته اند.روابط مردم درقالب مافوق وزیر دست برقراربود.پدرخانه قدرت برتربه حساب می آمد ومادرمطیع او وفرزندان مطیع هردو بودند.جامعه خوب وسازمان یافته بودو هرکسی به نقش خوددر جامعه واقف بود.اگرجامعه همان ساختاررا حفظ می کرد بسیاری از مشکلات عمده امروزی به وجود نیامده بود.اما جامعه ایستا نسیت وتغییرات وسیع آن منجربه طرح سئوالاتی اساسی درزمینه یابی ساختار جامعه شده است(سرکاری فر،۱۳۹۱).
درقرن بیستم توصیه هایی درباره اهمیت محیط درون خانواده برای اجتماعی شدن کودک به عنوان بخشی از نظریه های روان شناختی مطرح شد.تقریبا از دهه(۱۹۲۰تا۱۹۶۰)،نظریه های یادگیری رفتارگرا حاکم بود.ازنظر آنها کودکان به منزله لوح سفیدی هستند وقدرت والدین برای آموزش آنها بصورت خوب یا به عنوان عامل اصلی قلمداد می شود.نظریه روان کاوان بر اهمیت تجربه های اولیه خانوادگی درتبیین پیامد اضطراب های درونی سازوکار های دفاعی واجتماعی شدن ارزش ها تأکیددارد.اززمانی که انقلاب شناختی به وجودآمد ونظریه یادگیری به عنوان نظریه اجتماعی-شناختی بازنگری شد،به نقش فعال کودکان به عنوان عامل مهم اجتماعی شدن خودشان تأکید فزاینده ای شدودرحال حاظر به صورت روزافزونی بر نقش ادراک های متقابل والد وکودک درزمینه خواسته ها وتصمیمات یکدیگر به عنوان تعیین کننده هاتأکیدمی شود. اما هیچ یک ازاین تغییرات نظری به صورت عمده این فرض اساسی راکه والدین بررشدویژگی های کودکان که سرپرستی آنهارادارند،تأثیرنیرومندی داشته اند رارد نکرده اند(مکوبی[۶۷] ومارتین[۶۸]،۱۹۸۳).
سبک فرزندپروری به عنوان مجموعه ای از نگرش ها نسبت به کودک درنظر گرفته می شودکه منجربه ایجاد جوهیجانی می شود که رفتارهای والدین درآن جو بروز می نماید.این رفتارها دربرگیرنده رفتارهای مشخص از رفتارهایی که درجهت هدف والدین است،که از طریق آن رفتارها ی والدین به وظایف والدینی شان عمل می کنند(اشاره به تمرین های فرزندپروری)وهم رفتارهای غیر مرتبط باهدف والدینی مانند ژست ها، تغییردرتن صدایا بیان هیجان های غیر ارادی می باشد(دارلینگ[۶۹]،استنبرگ[۷۰]،۱۹۹۳).
این تعریف سبک های فرزندپروری با مقداری ازتحقیقات اولیه ای که در دهه های سوم وچهارم قرن بیستم درمورد اجتماعی کردن صورت گرفته،هم خوان بود.هرخانواده شیوه های خاصی رادرتربیت فردی و اجتماعی فرزندان خویش به کارمی گیرد.این شیوه ها که سبک فرزندپروری نامیده می شود،متأثراز جمله عوامل فرهنگی،اجتماعی،سیاسی،اقتصادی وغیره می باشد.درزمینه سبک های فرزندپروری نظریات متعددی ارائه کرده اند.سایموندز(۱۹۹۳)،این ابعادرا پذیرش/ طرد ومسلط/ مطیع دانسته است وشفر(۱۹۵۹)،عشق /خصومت واختیار/ کنترل رااز ابعاد سبک های فرزندپروری دانسته اند(سرکاری فر،۱۳۹۱).
نظریه اریکسون: بنا بر نظریه تحول روانی اریکسون شکل گیری شخصیت برطبق مراحل هشت گانه وبراساس رشد بدنی که تعیین کننده کشش فردنسبت به جهان خارجی وهشیارشدن وی نسبت به آن است، تحقق می پذیرد.درمرحله اول رشد روانی –اجتماعی اعتماد دربرابر عدم اعتماد قراردارد که از تولد تا۱۸ماهگی است و هدف اصلی فرزندپروری پاسخ گویی به نیازهای فرزندمی باشد.درمرحله دوم خودمختاری در برابر شرم وتردید نامیده می شودو از ۱۸ماهگی تا ۳سالگی رادربر می گیریدو هدف این مرحله کنترل رفتار فرزندان است.برای کودکان ۳تا۵سال که در مرحله ابتکار دربرابراحساس گناه به سر می برند هدف عمده فرزندپروری والدین بایدپرورش خودمختاری کودک باشد.درمرحله چهارم که اریکسون آن را کارایی دربرابر احساس حقارت می نامد وسنین ۵تا۱۱سالگی راشامل می شود،هدف اصلی فرزندپروری ،ترقی دادن وپیشرفت کودک است.درسنین نوجوانی ومرحله احساس هویت دربرابرپراکندگی نقش وهدف اصلی والدین تشویق به استقلال وحمایت عاطفی است(سرکاری فر،۱۳۹۱).
در اوایل دهه ۱۹۶۰ دایانا بامریند پژوهشی رابا استفاده ازمشاهده طبیعی،مصاحبه باوالدین و سایر شیوه های پژوهش بر بیش از ۱۰۰ کودک سن مدرسه اجرا کرد. یافته ها سه ویژگی را آشکار ساخت: پذیرش و روابط نزدیک ،کنترل واستقلال دادن. بامریند سه سبک مستبد،آسان گیر ومقتدر را از سبک های اساسی فرزندپروری تعریف کرد. این سه سبک در دو مشخصه با هم متفاوتند:میزان توجه یا گرمی که کودک به دست می آورد و میزانی که رفتار وفعالیت های کودک کنترل می شود(دووپری وهمکاران،۲۰۰۶).
بامریندمعتقد بودکه سبک فرزندپروری مقتدرانه با داشتن سطوح بالایی از حمایت عاطفی،روابط نزدیک ودادن خودمختاری مناسب با شایستگی کودک در مدرسه مرتبط است(استریچ ۱وبرندت،۱۹۹۹).یک تفاوت کلیدی بین والدین مستبد ومقتدر دربعد کنترل روانشناختی است وآن اینکه هر دو دسته از فرزندانشان انتظاردارند که به طورمناسبی رفتارکنند واز قوانین والدین اطاعت نمایند درحالی که والدین مقتدر به تعاملات کلامی با فرزندانشان علاقه مندهستند ودرمورد انتظاراتشان توضیحات بیشتری را به کارمی برند(برک ،۱۳۸۴).
سبک های فرزندپروری ازدیدگاه بامریند:
-
- سبک مستبد:این والدین برکنترل کودک وفرمانبرداری او تدکید دارند.آنها خودمختاری کودک را محدود می کنند ورفتارمناسب رابرای آنها تعیین می کنند.این والدین از اصول اجباری طرفداری می کنند ومعمولا خواستار تبعیت بدون پرسش از دستوراتشان هستند.آنها به ندرت از عباراتی که حاکی از رضایت باشد استفاده می کنند(دووپری وهمکاران،۲۰۰۶).
-
- سبک آسان گیر:این والدین ازاعمال هر نوع سخت گیری وکنترل اجتناب می کنند.والدین سهل گیر به فرزندان اجازه می دهند برای خود تصمیم های بسیاری بگیرند(درسنی که آنها ظرفیت چنین کاری را ندارند).بامریند دریافت که فرزندان والدین آسان گیر بسیار خام هستند.آنها درکنترل تکانه های خود مشکل دارند وهنگامی که از آنهاخواسته می شودکاری را انجام دهند که با علایق زودگذر آنان مخالف است ،نافرمانی وسرکشی می کنند.این کودکان بسیارپرتوقع هستند(سرکاری فر،۱۳۹۱).
-
- سبک مقتدر:سبک فرزند پروری مستبد وآسان گیر دردوسوی یک پیوستارقراردارند.درمقابل سبک مقتدر در جایی بین آن دو قرار دارد.والدین که این سبک را به کار می برند توجه خوبی به فرزند خود نشان می دهندومیزان کنترل والدینی متوسطی را به کار می برند که به کودکان اجازه می دهند به طور فزاینده ای خودمختارشوند(ریت من وهمکاران،۲۰۰۲).
سبک های فرزندپروری از دیگاه آدلر:
۱-سبک آزادمنش وامیدبخش:والدین دراین سبک منحصر به فردبودن کودک راقبول دارند.احساس عمیق احترام ومساوات رابه اوعرضه می کنند.کودک را تشویق می کنند که خطای خودرا تصحیح کرده و توانایی های خود را گسترش دهد.
۲-سبک آسان گیر:والدین،هدایا و مزایا وامتیازات زیادی رابرسر کودک می ریزندولی توجهی به نیاز های اصلی او ندارند.کودک در چنین محیطی کسل وبی تفاوت است وابتکار وخودانگیختگی خود راازدست می دهد.
۳-سبک بسیار مطیع:والدین تسلیم آرزو ها،خواسته ها وامیال کودک می شوندونمی توانند به کودک نه بگویند.کودک درچنین محیطی به راحتی حقوق دیگران را نادیده می گیرد وهیچ محدودیتی را نمی شناسد.
۴-سبک بسیارجدی:والدین دائما بررفتارکودک نظارت دارند ودائمادر حال دستوردادن هستند.بسیارسخت گیربوده وتمایل دارند کودک را تعلیم دهند.دراین حالت احتمال وجوددارد که کودک منفعلانه از دستورات اطاعت کند ویا لجاجت کند ویا منفعلانه مقاومت کند که نشانه های آن تنبلی،خیال بافی کردن و فراموش کاری است که منجر به نافرمانی می شود.
۵-سبک کمال گرا-والدین هنجارهای بسیاربالایی دارند وتنهادرصورتی کودک راقبول دارندکه عملکردش مطابق استانداردهای آنها باشد.کودک بیش از حد تلاش می کند ولی نمی تواندهنجارهارابرآورده کنددرنتیجه احساس بی ارزشی می کند.
۶-سبک بسیارمسئول:به دلایل مختلف ازقبیل شرایط اقتصادی ،فوت یا بیماری همسر،یکی ازوالدین ممکن است مسئولیت های سنگین رابر عهده کودک بگذارد.
۷-سبک بی توجه: والدین اغلب مشغله فراوان دارندیا نیستندوهیچ کس محدودیتی برای کودکان قرار نمی دهد.دوری از خانه و نبودن والدین باعث می شودوالدین نتوانند با کودک روابط صمیمی برقرار کنند.
۸-سبک طرد کننده:هرنوع پذیرش راطرد کرده وبا کودک به عنوان یک فرد مزاحم رفتارمی کنند.این رفتار می تواند از ازدواج های اجباری یا داشتن کودک ناقص ناشی شود.دراینجا کودک احساس بی ارزشی می کند.
۹-سبک تنبیهی:اغلب با فشارزیاد وکمال گرایی همراه است.تنبیه بدنی اغلب برای برقراری نظم به کار می رود وممکن است والدین عصابیت خودرا برسر کودک خالی کنند.افکار نظیرانتقام گیری واحساس گناه دراین کودکان ایجاد می شود.
۱۰-سبک بیمارانگارانه:جو خانه مضطرب وترسناک است کودک به خاطر مسأله ای جزئی ممکن است درخانه بماند وبه مدرسه نرود.
۱۱-سبک از نظر جنسی تحریک کننده:والدین ممکن است درحین حمام کردن کودک رانوازش کنند ویا اینکه کودک رابا خود به رختخواب ببرند.با کودک همانند وسیله شهوانی کوچکی رفتارمی شود وکودک زودتراز موعد با مسائل جنسی روبه رو می شود.کودک باید رازدارباشد واغلب شاکی وپریشان است و احساس گناه می کند(سرکاری فر،۱۳۹۱).
الگووینترباتوم:ناریا وینترباتوم(۱۹۵۳)،پژوهش هایی رابر روی روابط کودکان با مادرانشان انجام داد وی سه بعد ازروابط مادر-کودک را مطرح کرد که عبارتند از:
۱-بعد استقلال آموزی:والدینی که از این روش استفاده می کنند انتظاردارندوتلاش می کنندتا فرزندانی مستقل پرورش دهندکه بتوانند کارهای شخصی شان (همچون دوست یابی وامور مدرسه)رابدون نیازبه کمک دیگران انجام دهند.
۲-بعدتسلط آموزی:مادرانی که این سبک را انتخاب وبه کارمی برندانتظار دارند که فرزندانشان فعالیت هایی همچون ورزش،سرگرم کردن خود وانجام کارهای مشکل را بیاموزندوانجام دهند.بنابراین تلاش می کنندتا کودکان خودرا دریادگیری این امورترغیب کنند.
۳-بعدمراقبت آموزی:مادرانی که این سبک را به کار می برند بریادگیری مهارت های مربوط به امورشخصی درمنزل مانندغذا خوردن،خوابیدن و… کودکانشان تأکید دارند(سرکاری فر،۱۳۹۱).
در زمینه سبک های فرزندپروری نظریات متعددی دیگری نیزارائه شده است که ما در اینجا به چند نظریه دیگر اشاره خواهیم کرد.
الگوی شفر
شفر با مطرح کردن ابعاد گرمی/ سردی و آزادی/ کنترل، یک الگوی فرضی در مورد روابط والدین- کودک ارائه داد و آن را به چهار دسته تقسیم می کند:
۱- والدین با محبت و آزاد گذارنده
این والدین کسانی هستند که معمولاً به عنوان والدین نمونه شناخته می شوند. کودکان آنها دارای استقلال بوده و رفتار اجتماعی مناسبی دارند. محبت و گرمی توام با آزادی موجب می شود به علت داشتن فضای مناسب برای برون ریزی هیجانی و عدم وجود پاسخهای نامناسب از سوی والدین، حالت های پرخاشگری در کودکان چنین خانواده هایی دیده نشود.
۲- والدین با محبت و محدود کننده
گاهی محبت والدین محدودیت هایی را به دنبال دارد. این والدین فرصت کسب تجربه و یادگیری را از کودکان سلب می کنند. آنها با محبت افراطی، آزادی لازم را از کودکان خود سلب می کنند.
۳- والدین متخاصم و محدود کننده
رفتارهای خصومت آمیز این نوع والدین که بیشتر بر اصل تنبیه استوار است به همراه سخت گیری و محدودیت شدیدی که نسبت به فرزندانشان اعمال می کنند، موجب ایجاد احساس خصومت شدید در فرزندان آنها می شود. از سویی عدم اجازه به کودک در ظاهر ساختن این احساس موجب عصبانیت در کودک می شود.
۴- والدین متخاصم و آزادگذارنده
تفاوت این کودکان با گروه قبلی در این است که همراه شدن عامل خصومت با عامل آزادی موجب ایجاد رفتارهای پرخاشگرانه به شدیدترین حالت در این کودکان می گردد. نتایج برخی مطالعات نشان داده است که والدین کودکان بزهکار این الگو را از خود نشان می دهند(سرکاری فر،۱۳۹۱).
الگوی زیگلمن:
زیگلمن[۷۱](۱۹۹۱) روش های ارتباطی والدین و فرزندان را به چهار قسمت کلی تقسیم کرده است:
۱ -والدین مقتدر -۲ والدین مستبد
۳ -والدین سهل گیر ۴-والدین مسامحه گر یا بی اعتنا
که در زیر ویژگی های هر یک از آنها را مورد بحث قرار می دهیم.