ب. کمتر به والدین خود اعتماد دارند و در نتیجه از ارزش های آنان پیروی نمی کنند.
ج. در برقراری رابطه صمیمانه و دیرپا ناموفق هستند.
د. غیر مسئول هستند و در پاسخ به انجام وظایف روزمره زندگی، احساس مسئولیت نمی کنند.
ه. بی بندوبار هستند و به تجربه جنسی زودرس و مصرف مواد مخدر روی می آورند (مهرابی زاده هنرمند و وردی، ۱۳۸۲).
سبک تربیتی بی توجه
این والدین سطوح پایینی از اقتدار و پاسخ گویی را هم زمان دارا هستند.این والدین بی توجه، به کودکان خود هیچ گونه حمایت و توجهی نشان نمی دهند.آن ها بیش از آنکه برای کنترل رفتارهای کودکان خود تلاش کنند، از درگیری و مشارکت در زندگی آنان، امتناع می کنند (مک کوبی و مارتین،۱۹۸۳؛ به نقل از ممیستر ، ۲۰۰۲).
جمع بندی
به طور کلی مطالعات چندی ارتباط بین سبک های فرزند پروری و شاخص های متفاوت کمال گرایی را آزموده اند. رایس[۱۲۰] و همکاران(۱۹۹۶) پی بردند که کمال گرایان نابهنجار در قیاس با کمال گرایان بهنجار، والدین خود را به عنوان افرادی کمتر تشویق کننده، بیشتر سخت گیر و عیب جو، ادراک می کردند.
کاوامورا [۱۲۱]و همکاران (۲۰۰۲) رابطه بین کمال گرایی مثبت و منفی و سبک های فرزند پروری را در نمونه ای ۳۳۷ نفری از دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه، مورد بررسی قرار دادند. آنان از [۱۲۲]MPS-F (فراست و همکاران،۱۹۹۰) برای سنجش کمال گرایی و مقیاس سخت گیری والدینی استفاده کردند.مقیاس سخت گیری والدینی دارای آیتم هایی است که با میزان متوقع بودن، عیب جویی و سخت گیری والدین رابطه دارد. آنان متوجه شدند که سبک های تربیتی سخت گیرانه و استبدادی با کمال گرایی سازش نایافته (که با خرده مقیاس های شک و تردید درباره عملکرد و نگرانی درباره اشتباه سنجیده می شد) در زنان و مردان مرتبط بود.
۲-۲-۳-۴-۱-۲- کمال گرایی والدین
نتایج مطالعات انجام شده به طرز باثباتی نشان می دهند، کودکانی که سطوح بالایی از کوشش های کمال گرایانه (معیارهای شخصی، کمال گرایی خود مدار) دارند، والدین شان نیز سطوح بالای کوشش های کمال گرایانه نشان می دهند (استوئبر و اتو[۱۲۳]، ۲۰۰۶).این رابطه به ویژه زمانی که والد و کودک هم جنس هستند، قوی به نظر می رسد (سوئنس[۱۲۴] و همکاران، ۲۰۰۵).
برای مثال فراست و همکاران (۱۹۹۱) در پژوهشی به بررسی رابطه و رفتار والدین و کمال گرایی فرزندان پرداختند، متوجه شدند که خود گزارشی کمال گرایی توسط مادران به طور متوسطی با خود گزارشی در دختران شان رابطه دارد. آنان در نتیجه گیری شان به نقش آشکار همانند سازی رفتار اشاره کردند که به طور ویژه در روابط مادر و کودک اتفاق می افتد.
در مطالعه سوئنس و همکاران(۲۰۰۵) نیز بین کمال گرایی ناسازگارانه مادران و دختران شان رابطه مثبت معنی دار حاصل شد ولی بین کمال گرایی ناسازگارانه پدران و دختران رابطه ای به دست نیامد.
۲-۲-۳-۴-۱-۳- سبک دلبستگی
در کنار سبک های فرزند پروری، عامل دیگری که ممکن است با شکل گیری کمال گرایی مرتبط باشد، دلبستگی است. رابطه دلبستگی به شکل پیوند عاطفی نزدیک که منجر به ایجاد احساس امنیت در فرد می شود، تعریف شده است (بالبی[۱۲۵]، ۱۹۸۸؛ به نقل از ممیستر، ۲۰۰۲). بالبی (۱۹۷۳) مدعی شد که پاسخ گویی والدین به نشانه های رفتار دلبستگی کودک و در دسترس بودن آن ها در موقعیت های استرس زا، «پایگاهی امن[۱۲۶]» برای کودک فراهم می آورد که بر اساس آن انتظارات وی از محیط سازماندهی می شود(به نقل از بشارت و همکاران، ۱۳۸۳).
اینزورث[۱۲۷] و همکاران (۱۹۷۸) با این فرض که سبک های دلبستگی[۱۲۸] محصول تجربه های کودک از رابطه کودک-مادر است، به مشاهده رفتار کودکان در آزمایش «موقعیت نا آشنا[۱۲۹]» پرداختند و سه سبک دلبستگی ایمن[۱۳۰]، اجتنابی[۱۳۱] و دو سوگرا[۱۳۲] را متمایز کردند.اینزورث و همکاران (۱۹۷۸) معتقدند که سبک های دلبستگی، انتظارات کودک را در مورد اینکه آیا مادر (مراقب) از نظر عاطفی دسترس پذیر و پاسخ گو هست یا نه شکل می دهند و تعیین می کنند که آیا خود[۱۳۳] ارزش عشق و محبت دارد یا نه. کودکان ایمن به دسترس پذیری مادر بیشتر اعتماد می کنند و بیش از کودکان نا ایمن (اجتنابی و دو سوگرا) از وی به عنوان پایگاه امن استفاده می کنند. هنگام بازگشت مادر پس از جدایی کوتاه مدت، کودکان ایمن با وی با سهولت تماس و تعامل برقرار می کنند، کودکان اجتناب گر با گسستن و اجتناب کردن واکنش نشان می دهند، و کودکان دوسوگرا با افزایش تردید و دو سوگرایی بین دلبستگی و عصبانیت واکنش نشان می دهند (به نقل از بشارت و همکاران، ۱۳۸۳).
مطالعه رایس و میرزاده[۱۳۴] (۲۰۰۰) نشان داد سبک دلبستگی ایمن با کمال گرایی مثبت همبستگی مثبت و با کمال گرایی منفی همبستگی منفی دارد.
سبک دلبستگی از طریق در چارچوب روابط والدین-کودک شکل می گیرد و طبق نظر بالبی، این تجربه های تعاملی نخستین درون سازی می شوند و با تشکیل مدل های درون کاوی تداوم می یابند. مدل های درون کاوی به عنوان معادل های درونی ویژگی های والدین، بازخورد ها و انتظارات فرد از «خود» و «دیگران» را سازمان می دهند. «اعتماد» به خود و دیگران و «انتظارات واقع بینانه» از خود و دیگران، که از ویژگی های سبک دلبستگی ایمن محسوب می شوند، باعث تقویت کمال گرایی مثبت در افراد ایمن می شوند. این افراد می توانند جنبه های مطلوب و نامطلوب خود را بپذیرند و خودشان را با القاب مثبت توصیف کنند و در عین حال به «به کمتر کامل بودن» خود اذعان کنند. در نقطه مقابل، سبک های دلبستگی نا ایمن(اجتنابی و دوسوگرا) با ویژگی های «بی اعتمادی» به خود و دیگران و «انتظارات غیر واقع بینانه» از خود و دیگران، به تقویت کمال گرایی منفی در افراد ناایمن کمک می کنند. این افراد ناتوان از پذیرش محدودیت های شخصی، خود را کامل توصیف می کنند و به منظور پنهان ساختن احساسات نا ارزشمند، خود و دیگران را آرمان سازی می کنند. بر این اساس سبک دلبستگی فرد از طریق مدل های درون کاوی کیفیت کمال گرایی را مشخص می کند (هارتر[۱۳۵]، ۱۹۸۸؛ به نقل از بشارت،۱۳۸۳).
۲-۲-۳-۴-۲- عوامل فردی
علی رغم تحولات و تغییرات شخصیت افراد در دوران عمر و تغییر در شیوه های زندگی، بسیاری از افراد در رویارویی با مسائل زندگی فاقد پشتوانه ای لازم برای رویارویی با استرس ها و فشار روانی هستند و همین امر آنان را در برخورد با مسائل و مشکلات زندگی روزمره و مقتضیات آن آسیب پذیر کرده و زمینه رشد ویژگی شخصیتی نامطلوب را فراهم می سازد. راهبردهایی که این افراد به کار می برند بسته به ارزیابی آنان از وضعیت پیش آمده متفاوت است.
۲-۲-۳-۴-۲-۱- ارزیابی های غیرمنطقی
از نظر الیس (۱۹۸۷) تفکر غیر منطقی یعنی هر نوع فکری که موجب هیجان یا رفتار مخرب نفس و متلاشی کننده نفوذ خود شود و نتایج مهم آن اختلال در خوشی، شادمانی و تندرستی انسان است (به نقل از مؤمن زاده، ۱۳۸۱).الیس اظهار می دارد ارزیابی های غیر منطقی،مطلق گرا هستند و محتوای این گونه ارزیابی ها، بر باید، حتما و اصرار به کامل بودن مبتنی است و از همین راه می توان آن ها را شناخت (مهرابی زاده هنرمند و وردی، ۱۳۸۲).
به طور خلاصه افراد کمال گرا بعضی از احساسات، افکار و باورهای منفی زیر را دارا هستند:
ترس از بازنده بودن: افراد کمال گرا، غالبا شکست در رسیدن به هدف هایشان را با از دست دادن ارزش و بهای شخصی مساوی می دانند.
ترس از اشتباه کردن: افراد کمال گرا، غالبا اشتباه را مساوی با شکست می دانند.
ترس از نارضایتی: افراد کمال گرا در صورتی که دیگران شاهد نقایص و معایب کارشان باشند، غالبا به علت ترس از عدم پذیرفتن از سوی آنان دچار وحشت می شوند.
همه یا هیچ پنداری: افراد کمال گرا، به ندرت بر این باورند که در صورت به پایان رسانیدن یک کار، متوسط، هنوز با ارزشند.افراد کمال گرا، در دیدن دورنمای موقعیت ها دچار مشکل هستند.
تأکید بسیار بر باید ها: زندگی افراد کمال گرا، غالبا بر لیست پایان ناپذیری از «بایدها» بنا شده است، که با قوانین خشکی برای هدایت زندگی آن ها، به خدمت گرفته می شود.
اعتقاد داشتن به این که، دیگران به آسانی به موفقیت می رسند: افراد کمال گرا مشاهدات خود را به گونه ای جمع آوری می کنند، که بگویند افراد دیگر با کمترین تلاش، خطاهای کم، استرس های عاطفی کمتر و بالاترین اعتماد به نفس به موفقیت دست می یابند. در عین حال افراد کمال گرا کوشش های خود را پایان ناپذیر و ناکافی تلقی می کنند (خسروی و علیزاده صحرایی، ۱۳۸۸).
۲-۲-۳-۴-۲-۲- تحریف های شناختی
تحریف های شناختی[۱۳۶] شبیه ارزیابی غیرمنطقی است، زیرا آن ها موجب می شوند که فرد خود را در رویدادهای زندگی، بیشتر یک قربانی ببیند تا یک مبارز، به همین دلیل نارضایتی و تنش بیشتری به وجود می آورند. دو روش شناختی مسلط در کمال گرایان وجود دارد که در به وجود آوردن مشکلات شان سهیم است: تفکر دوقطبی[۱۳۷] و طرحواره به شدت ضروری در مورد خود فرمانی[۱۳۸]. کمال گرایان در تفکر دوقطبی، همه یا هیچ درگیر می شوند، در دیدگاه شان همه چیز یا سیاه است یا سفید و خاکستری جایی ندارد (براورز و ویگام[۱۳۹]، ۱۹۹۳).چنین دیدگاهی از جهان در هسته نارضایتی همیشگی کمال گرایان از امور واقع شده است و بدون توجه به اینکه چقدر کاری را خوب انجام داده اند، به صرف کامل نبودن آن را معادل با شکست در نظر می گیرند.علت آن است که حد وسطی وجود ندارد (به نقل از آنه[۱۴۰]، ۱۹۹۷).
خود فرمانی های کمال گرایان اغلب به شکل جملاتی در مورد آنچه باید انجام دهند، می باشد.هورنای (۱۹۵۰) از آن به عنوان حکومت ظالمانه باید ها یاد می کند. انتظار انجام دادن کارها به شکل کامل افراد را در یک دردسر دو سویه گرفتار می کند. اگر نتوانند به خواسته هایشان دست یابند، شکست خورده اند و چنان چه حقیقتا به اهدافشان دست یابند از پیشرفت شان هیچ لذتی نمی برند زیرا فقط به آنچه انتظارش را داشته اند، دست یافته اند. در نتیجه کمال گرایان به ندرت موفقیتی را تجربه می کنند که خود پنداره شان را تقویت کند (ویسینگر و لوبسنز[۱۴۱]، ۱۹۸۱).
از دیگر تحریف های شناختی که در کمال گرایان به چشم می خورد، می توان به موارد زیر اشاره کرد:
ذهن خوانی
کمال گرایان به خصوص افراد با کمال گرایی جامعه مدار، فکر می کنند از تفکر دیگران درباره خودشان آگاه هستند و اغلب اوقات تصور می کنند دیگران درباره آن ها با سخت گیری قضاوت می کنند.
فاجعه سازی
منظور از فاجعه سازی حالتی است که در آن پیامدهای منفی بزرگ می شوند و این احساس وجود دارد که این حوادث غیر قابل کنترل یا مدیریت هستند.
مسئولیت بیش از حد
منظور حالتی است که فرد در مورد یک مسأله بیشتر از آنچه به شکل منطقی از او انتظار می رود خود را مسئول می بیند (خسروی و علیزاده صحرایی، ۱۳۸۸).
۲-۲-۳-۴-۳- عوامل بیولوژیکی
پایه های آسیب پذیری ژنتیکی موجود در کمال گرایی ممکن است در آسیب پذیری بیولوژیکی نسبت به عاطفه منفی، قرار داشته باشد.این مسأله که افراد مبتلا به اضطراب و افسردگی، آسیب پذیری ژنتیکی نسبت به عاطفه منفی دارند،به خوبی شناخته شده است. در نتیجه این استعداد ژنتیکی نسبت به عاطفه منفی ممکن است زیربنای کمال گرایی باشد و یا این که همبستگی بالایی با کمال گرایی داشته باشد (به نقل از ایجان[۱۴۲]، ۲۰۰۵).
مطالعه توزی و همکاران[۱۴۳] (۲۰۰۴) تأثیر عامل ژنتیکی را در علت شناسی کمال گرایی مطرح کرده است. آن ها از مقیاس کمال گرایی چند بعدی فراست و همکاران (۱۹۹۹) به منظور سنجش کمال گرایی ۱۰۲۲ دوقلوی دختر یک تخمکی و دو تخمکی استفاده کردند. آن ها برای تعیین اثر عوامل ژنتیکی از تحلیل مسیر کمک گرفتند. آن ها ادعا کردند کمال گرایی که در مطالعه شان با سه خرده مقیاس کمال گرایی چند بعدی فراست و همکاران (۱۹۹۰) سنجیده شده است، تا اندازه ای ارثی است.
۲-۲-۳-۵- مدل تحولی کمال گرایی
تاکنون در خصوص علت شناسی کمال گرایی تنها یک مدل ارائه شده است. در مدل علت شناسانه فلت و همکاران (۲۰۰۲، به نقل از ایجان، ۲۰۰۵) سه حوزه عامل های والدینی، محیطی و مربوط به خود، جزء فاکتورهای خطرساز در شکل گیری کمال گرایی به حساب می آیند.
عوامل والدینی کمال گرایی زمانی شکل می گیرد که کودک والدین استبدادی را تجربه می کند که خواستار عملکرد بالا در موقعیت های پیشرفت اند و خود به عنوان والد دارای اهداف کمال گرایی و معیارهای سطح بالا هستند. محققان دریافته اند که جوانان مضطرب عموما والدین مضطرب دارند و اینکه کمال گرایی والدین با اضطراب امتحان کودک رابطه دارد (کوک و کرنی[۱۴۴]، ۲۰۰۹).
دوم، در خصوص فاکتورهای مربوط به کودک معتقدند، در کودکانی که آمادگی برای جامعه پذیری و تأثیرپذیری از دیگران نشان می دهند، احتمال شکل گیری کمال گرایی وجود دارد. سایر عوامل مربوط به کودک شامل خلق و خو (مزاج) می شودکه از نظر آنان خلق و خوی کمال گرایانه شامل سطوح بالای تحریک پذیری[۱۴۵] و سماجت [۱۴۶](پشتکار) است (خسروی و همکاران، ۱۳۸۸).
سوم، در خصوص فاکتورهای محیطی آنان بر این باورند که جامعه بر افراد برای دستیابی به پیشرفت در موقعیت آموزشی و کاری فشار وارد می کند که این خود با ایجاد محیط رقابتی، به مقایسه های اجتماعی مکرر منجر می شود. فلت و همکاران (۲۰۰۲، به نقل از ایجان، ۲۰۰۵) عنوان کرده اند زمانی که فشار برای کامل بودن وجود دارد در پاسخ به فشار در برخی از افراد ممکن است کمال گرایی خود مدار و در برخی دیگر کمال گرایی اجتماع مدار (یا هر دو نوع) شکل بگیرد.فلت و همکاران همچنین، همچنین عقیده دارند در برخی از افراد که تحت فشار والدین، خود و محیط قرار می گیرند، کمال گرایی رشد نمی کند، زیرا در مقابل فشار ایستادگی می کنند. برای مثال فردی می شوند که با والدین کمال گرا، بسیار متفاوت است.این مدل امید بخش است زیرا بازتاب تلاش هایی برای فهم علت شناسی کمال گرایی است. اگر چه در مراحل ابتدایی آن قرار دارد و باید تکرار شود (خسروی و همکاران، ۱۳۸۸).
درست: وی گفت: آنچه باید بگویم، این است که … .
ـ ترس و هول و هراس تمام وجودم را فراگرفته بود (آوردن کلمات مترادف)
درست: ترس تمام وجودم را فراگرفته بود.
۳ـ۱. صفت
صفت کلمهای است که حالت و چگونگی اسم را وصف میکند و به طور کلی بر ۲ گونه است: صفت پیشین و صفت پسین.
صفات پیشین، شامل صفات شمارشی، اشاره، پرسشی، تعجبی و مبهم؛ و صفات پسین شامل صفت بیانی، فاعلی، مفعولی، نسبی و لیاقت است.
هر کدام از صفات مذکور، ویژگیهای خاص خود را دارند که به کارگیری آنها مستلزم توجه به قواعد دستوری و ویرایشی در زبان فارسی است؛ چراکه یکی از موارد خروج از قواعد دستوری زبان فارسی، تبعیت از دستور زبان عربی در مطابقت صفت و موصوف است. به عبارتی، «در زبان عربی، صفت با موصوف خود مطابقه میکند، بدین صورت که هرگاه موصوف، مؤنث یا جمع غیرجاندار باشد، صفت آن «تا»ی تأنیث میگیرد. در دورۀ متأخّر، در فارسی نیز، به تقلید از عربی صفت مؤنث را در بسیاری از موارد به کار میبرند، مانند «قوانین مدوّنه»، «والدۀ محترمه» و جز اینها، و گاهی نیز استعمال صفت مؤنث برخلاف قاعدۀ عربی است، مانند قانون مصوّبه. از استعمال چنین ترکیبهایی باید پرهیز کرد و به جای آنها گفت: «قوانین مدوّن»، «والدۀ محترم»، «قانون مصوّب»؛ زیرا در فارسی نه مؤنث و مذکر هست و نه صفت با موصوف تطبیق میکند» (نجفی، ۱۳۹۱: ۲۵۳).
نیکوبخت نیز معتقد است، «چون در فارسی اسم، جنس ندارد، این قاعده نمیتواند موضوعیتی داشته باشد؛ مثلاً در فارسی برای کلماتی که برای اسمهای مؤنث وضع شده یا کلماتی که به «ه ـ ـه» ختم شدهاند، نمیتوان صفت مؤنث آورد؛ بنابراین ترکیبهای وصفی زیر غلط محسوب میشود:
بانوی محترمه، دوشیزۀ مکرّمه، کاغذ باطله» (نیکوبخت، ۱۳۸۹: ۵۹).
* در زبان عربی برای اسامی جمع مکسّر نیز صفت مؤنث میآورند؛ مثلاً میگویند: آثار اولیه که چنین قاعدهای در زبان فارسی وجود ندارد؛ بنابراین باید گفت: اولین آثار (همان: ۶۰ و ۶۱).
با وجود این، برخی ترکیبهای موصوف و صفت عربی وجود دارند که در زبان فارسی جاافتادهاند و به طور معمول به کار میروند؛ مانند قوۀ مقنّنه، قوّۀ قضائیه که دیگر نمیتوان آنها را تغییر داد و به ناچار باید آنها را در همان شکل مرسوم به کار ببریم.
ارژنگ نکتۀ مهمی را در به کار بردن ترکیبات صفت و موصوف یادآور میشود. او میگوید، گاهی دیده شده است که بعضیها به جای اسم ترکیبات صفت و موصوف عربی، کلمۀ فارسی آن را میآورند و صفت آن را همچنان با نشانۀ مؤنث به کار میبرند؛ مانند بانوی محترمه، کاغذ باطله، همشیرۀ مکرّمه و … که کار درستی نیست و باید جداً از آن پرهیز کرد (ارژنگ، ۱۳۹۰: ۶۸ و ۶۹).
۴ـ ۱. حروف
حروف کلماتی هستند که «خود به خود معنی ندارند و برای پیوند دو جمله یا اجزای یک جمله به کار میروند یا برای نسبت دادن کلمهای به فعل یا جمله میآیند و گاهی مقام کلمه را در جمله نشان میدهند» (احمدی گیوی، ۱۳۷۸: ۹۸). در کل، میتوان برای حروف ۳ قسم در نظر گرفت که عبارتند از:
ـ حروف اضافه؛
ـ حروف ربط؛
ـ حروف نشانه.
۱ـ ۴ـ ۱. حروف اضافه
حروف اضافه، کلمههایی هستند که کلمه یا گروهی را به فعل یا برخی اجزای جمله نسبت میدهند و آنها را متمم و وابستۀ آن قرار میدهند. این حروف بر دو نوع ساده و مرکب هستند. حروف ساده؛ مانند: از، به، با و حروف مرکب؛ مانند: از برای، در برابر و … .
* گاه جزء اول از یک حرف اضافۀ مرکب حذف میشود؛ مانند، در ضمن: ضمن
در فارسی فصیح و نثر دقیق و به ویژه در متنهای علمی که بیان و نگارش باید واضح و صریح باشد، بهتر است که حرف اضافه مرکب به صورت کامل به کار رود (شاهری لنگرودی، ۱۳۸۲: ۲۸۵).
هر یک از این حروف اضافه با توجه به معنای خود، در جای خاصی در جمله به کار میروند و نقش متممی یا مفعولی اسم را نشان میدهند. به گفتۀ نیکوبخت، «در زبان فارسی معمولاً هر کلمه، با توجه به بافت جمله، حرف اضافۀ خاصی میگیرد؛ بنابراین نوع حرف اضافه به بافت جمله بستگی دارد و هر حرف اضافه به کلمات بعد از خود معنی جدید میدهد؛ به همین دلیل برای معانی خاص حرف اضافه مناسب همان معنی باید به کار برد» (نیکوبخت، ۱۳۸۹: ۷۰). اما گاهی دیده میشود بعضی از مؤلفان حروف اضافۀ درستی را برای جملۀ مورد نظر خود انتخاب نمیکنند.
برای مثال، او توپ را برای دروازهبان واگذار کرد. در این مثال، حرف اضافۀ درستی به کار نرفته است و باید گفت: او توپ را به دروازهبان واگذار کرد. برای = به
به عبارتی، میتوان گفت هر اسمی حرف اضافۀ خاص خود را دارد که باید به آن توجه کرد، مانند: افزون به، کاستن از، ورود به، خروج از و … .
* ابوالحسن نجفی در مقالۀ «آیا زبان فارسی در خطر است؟»، میگوید که امروزه بسیاری از حروف اضافۀ فارسی به جای یکدیگر به کار میرود و حتی حروف اضافۀ تازهای در زبان پدید میآید (پورجوادی، ۱۳۷۵: ۲۳).
یادآوری این نکته لازم است که «برای بعضی افعال بیش از یک حرف اضافۀ مناسب وجود دارد و فعل با هر یک از آنها معنی دیگری پیدا میکند.
برای مثال: پرداختن به: به معنی مشغول شدن به … / پرداختن از: به معنی فارغ شدن از … است (سمیعی، ۱۳۸۵: ۱۶۷).
افزون بر این، گاهی بدون آن که لازم باشد، حرف اضافه در جمله به کار میبریم.
مانند: برای چند روز به سفر میروم: چند روز به سفر میروم.
برای مدتی کارها تعطیل میشود: مدتی کارها تعطیل میشود (ارژنگ، ۱۳۹۰: ۱۰۵).
در مقابل، گاهی هم «در نثر دورۀ اخیر و به خصوص در نثر کسانی که به صورت محاورهای نوشتهاند، تمایل شدید به حذف حرف اضافه دیده میشود، این نوع حذفها در بعضی جاها، علاوه بر انداختن جمله از فصاحت و شیوایی، باعث بروز اغتشاش نیز میشود. در فارسی فصیح بهتر است حرفهای اضافۀ مناسب، همراه با وابستههای خود آورده شود» (انوری و عالی عباسآباد، ۱۳۹۰: ۱۲۳). ابوالحسن نجفی نیز معتقد است همۀ حرفهای اضافه را نمیتوان حذف کرد و فقط «به»، «بر» و «در» و ندرتاً «از» را میتوان در پارهای از عبارتها حذف کرد. این حذف امروزه در زبان گفتار به ویژه در اصطلاحات جاافتاده و پراستعمال رایج است، مانند: (از) صبح تا شام، (در) اوایل بهار و …. (نجفی، ۱۳۹۱: ۱۵۹).
با وجود این، بهتر است تا جایی که ممکن است از حذف حرف اضافه خودداری شود؛ چراکه گاهی با حذف حرف اضافه جمله بیمعنی میشود یا معنای دیگری مییابد.
ـ یکی از نکات مهم در به کارگیری حرف اضافه، استفادۀ مناسب از حرف اضافۀ معطوف است؛ چراکه هر یک از کلماتی که به هم معطوف میشوند، حرف اضافۀ خاص خود را دارند و با توجه به سیاق جمله حرف اضافۀ مختص خود را میگیرند.
برای مثال، در جملۀ برای رفتن و برگشتن از تهران بلیط تهیه کردهام. در این جمله، حرف اضافۀ مناسبی به کار نرفته است؛ چراکه «از» برای کلمۀ برگشتن مناسب است، اما برای کلمۀ «رفتن» مناسب نیست و باید گفت: برای رفتن به تهران و برگشتن از آنجا بلیط تهیه کردهام.
به این ترتیب، «هرگاه یک حرف اضافه همراه چند کلمۀ معطوف به هم به کار رود، باید دقت کرد که آن حرف اضافه با هر یک از کلمات سازگار باشد، مثلاً اگر بگوییم: «او وفادار و علاقهمند به سنّت خانوادگی است» حرف اضافۀ «به» با هر دو صفتِ وفادار و علاقهمند سازگار است و جمله اشکالی ندارد» (نجفی، ۱۳۹۱: ۱۶۱).
۲ـ ۴ـ ۱. حروف ربط
حروفی هستند که دو کلمه یا گروه و جمله را به هم پیوند میدهند که پرکاربردترین آنها عبارت است از: که، تا، چون، زیرا و … .
شاهری لنگرودی حروف ربط یا پیوند را بر دو نوع نقشنمای جمله های وابسته و نقشنمای جمله های همپایه تقسیم میکند.
الف) حروف ربط در جمله های وابسته که در جمله های وابسته میآیند؛ مثال: او را نصیحت کردم تا بیشتر تلاش کند.
ب) حروف ربط در جمله های همپایه که دو جملۀ کامل را به هم پیوند میدهند؛ مثال: هوا سرد بود و برف نرمنرمک میبارید (شاهری لنگرودی، ۱۳۸۲: ۲۶۰).
به کار بردن حروف ربط در جمله نیازمند رعایت نکاتی است که مؤلفان و ویراستاران باید به آن توجه کنند.
موارد کاربرد نادرست پیوندها:
مردم تمدنهای ماقبل تاریخ با انگیزه بدست آوردن غذا، دوری از خطر و نقل مکان به آب و هوای مساعد مسافرت میکردند. با افزایش مهارت و کسب فنون نیاز انسان به زندگی بدوی و خانه بدوشی کاهش یافت و دیگر با انگیزه تجارت و معامله کالا مسافرت میکرد. از آنجا که امپراتوریهای عهد باستان در قارههای آفریقا، آسیا و خاور میانه ایجاد شدند زیر بنای اقتصادی بوجود آمد که باعث ایجاد جادهها و راههای آبی و همچنین وسایل نقلیهای برای سهولت راه شد. (چاک،وای گی، ۱۳۸۵: ۲۷)
قدیمیترین اشکال گردشگری که در اروپا بسیار رایج بوده، مسافرتهای اشراف و شاهزادههای جوان بوده است که به منظور آشنایی با شیوههای مختلف حکومت و زندگی مردم به نقاط مختلف صورت میگرفته است. چنین مسافرتهایی جزئی از برنامههای سنتی آموزش و پرورش آنان را تشکیل میداده که بعضاً تدارک آن توسط سازمانهای ویژهای که ماموریت ترتیب دادن آن را به عهده داشتند، انجام میگرفته است. گردشگری و سفر از جمله عادات قدیم طبقه حاکم و ثروتمند بوده است، هاردین امپراطور رم در فاصله سالهای ۱۱۷ تا ۱۳۸ میلادی به قصد سیاحت و نظاره لحظه طلوع آفتاب از ستیغ قله آتنا رنج سفر را بر خود هموار کرد تا به خواستههایش دست یابد و رومیان صاحب مال و جاه و مقام نیز همواره به منظور اقامت و کسب درآمد و گذران اوقات فراغت، خانههایی را در روستاهای پیرامون شهر محل سکونت خود خریداری کرده و مورد استفاده قرار میدادند. (رضوانی، ۱۳۸۵: ۲۷)
تا آنجا که اطلاعات تاریخی نشان میدهد، قرنهای پیش از میلاد مسیح، فینیقیها که مردمی تجارپیشه بودند، از طریق دریا و زمین برای عرضه و فروش محصولات خود و خرید اجناس و محصولات دیگران سفر میکردند و این شجاعت و استقبال آنها از خطر، راه را برای نشر تمدن وگسترش فرهنگ اقوام مختلف و آشنا ساختن آنها با یکدیگر هموار میساخت(کاظمی،۸:۱۳۸۵).
۲-۲-۲ قرون وسطی
در جوامع شرقی میتوان نمونههایی از صور گذران اوقات فراغت و گردشگری تفریحی را در میان گروههای اشرافی ردیابی کرد، مثلاً برنامههای شکار دسته جمعی درباریان که در فرهنگ نقاشی ایران و در هنر مینیاتور منعکس است، خود حکایت از وجود نوعی از گردشگری تفریحی و سرگرم کننده در بین طبقات اشراف مینمایند.
اشکال دیگری از گردشگری در دنیای قدیم سفرهای درویشان، قلندران، جاسوسان و مسافرتهای استثنایی ماجراجویان بود، که برای کسب اطلاعات و ارضا حس حادثهجویی خود، صورت میگرفت. اینان اقدام به سفرهای زمینی و دریایی متهورانه مینمودند و با کشف سرزمینها یا راههای تازه اعم از زمینی یا دریایی نامشان به عنوان کاشف در تاریخ ثبت شده است مانند کریستف کلمب، ماژلان، واسکودوگاما و بسیاری از سیاحان و مکتشفین که هنوز برای ما ناشناختهاند. (رضوانی، ۱۳۸۵: ۲۸)
مسافرتهای زیارتی به اماکن و یا شهرهای مذهبی از گذشتههای دور وجود داشته و در بین پیروان تمام ادیان روز به روز رونق گرفته و با استفاده و به کارگیری تسهیلات جدید، گسترش خارقالعادهای یافته است. حج یکی از عوامل اصلی در ترغیب مسلمین به گردشگری بوده است. مردمان بیشماری از کلیه نقاط جهان آن روز، به کعبه مشرف میشدند. بسیاری از مسلمانان خصوصاً دو قشر بازرگانان و علما در اثر برخورد با مسلمانان سایر بلاد به سیاحت و زیارت سرزمینهای دیگر ترغیب میشدند. برخی چون ابنفضلان، ابن جبیر، ابن بطوطه و ادریسی آثاری را بر جای گذاشتهاند که بیانگر عظمت تمدن اسلام و پیشتازی علمای مسلمان در این رشته است. اما آنچه مهم است این که بسیاری از سرزمینها برای اولین بار توسط مسلمانان کشف شده است، مثلاً نخستین توصیفی که از سرزمین چین به عمل آمده از سلیمان تاجر است و نخستین گزارش مکتوب درباره روسیه از ابن فضلان است.(همان منبع: ۲۹)
تجارت و مسافرت در اروپای قرون وسطی (قرن پنجم تا چهاردهم میلادی) رونق کمتری داشت، بصورتی که جادهها تقریباً از بین رفته و شرایط مسافرت بسیار مشکل و حتی خطرناک شد. طی این دوره دیدار از کلیساهای مسیحیان نخستین اولویت مسافرت بود زیرا صومعههای زیادی در نقاط مختلف پراکنده بودند و راهبان و کشیشان مسیحی مردم را تشویق به زیارت این مکانها میکردند. در سده چهاردهم، مسافرت به قصد زیارت به صورت یک پدیده انبوه و سازمان یافته درآمد و شبکه بزرگی از سازمانهای خیریه به کمک طبقات مختلف اجتماعی ایجاد شد. مسیحیان به بیتالمقدس و روم مسافرت میکردند و با وجود این که این مسافرتها اساس و رنگ مذهبی داشتند، مسافرتهای تفریحی و اجتماعی هم به حساب میآمدند.
در نیمه دوم سده سیزدهم، مارکوپولو مسیری از اروپا به به آسیا تعیین کرد. او در چین، پی به یک سیستم جادهای بسیار عالی،که برای اولین بار در زمان سلطنت خانواده چو ساخته شده بود برد (۱۱۲۲-۱۲۲۱ قبل از میلاد). مارکوپولو کتاب خود را بر مبنای این سفر نوشت و این کتاب نخستین منبع اطلاعاتی غرب درباره زندگی شرق در آن دوران قرار گرفت. با اختراع چاپ، کتابها در این زمینه رونق بسیار یافت، برای نمونه کتاب سرجان مندویل به نام مسافرت در سال ۱۳۵۷ به چندین زبان منتشر شد، که شرح مسافرت به نقاط دور و نزدیک دنیا، حتی تا آسیای جنوب شرقی به تفصیل در آن آمده است.
نخستین مسافرت کاروانی (دسته جمعی) مربوط به کاروانی است که در سده پانزدهم از ونیز به بیتالمقدس میرفت. پیش از شروع سفر از مسافران مبلغ مشخصی برای هزینههای سفر مانند رفت و برگشت، غذا، استراحتگاه، حیوان برای حمل مسافر و بار و پولی که به عنوان رشوه باید پرداخت میشد، میگرفتند. نخستین نمونه (تاریخچه) غذاهای فوری امروزی را میتوان در مسیر این مسافرتهای پرجمعیت مشاهده کرد. فروشندگانی که انواع غذاها، میوهها، گوشت، ماهی، نان و شیرینیجات را به زوار میفروختند، بدین منظور چادرهایی در مسیر کاروانها زده بودند. (چاک،وای گی، ۱۳۸۵: ۲۸)
۲-۲-۳ رنسانس
از سده چهارده تا هفده، بیشتر مسافرتها با هدف کسب دانش و تجربه آموزی انجام میشد. در انگلستان، ملکه الیزابت اول برای تربیت و پرورش نمایندگان خارجی مسافرتهایی را برای آنها فراهم کرد و دانشگاههایی مانند آکسفورد و کمبریج در انگلستان و سالامانکا در اسپانیا به همراه بورس تحصیلی برای دانشجویان ایجاد نمود.
کاروانهای مسافرتی دوره الیزابت پس از چندی، دارای ساختار و سازمانی منظم گردیدند و آن را «گراند تور» نامیدند. این کاروانها کار خود را در نیمه سده هفده شروع کردند و تا نیمه سده نوزده پا برجا بودند. بیشتر اعضای این کاروانها برای کسب دانش و تجربیات جدید به مسافرت میرفتند، معمولا این افراد از طبقه بالای اجتماع بودند که برای کسب دانش و فرهنگ مسافرت میکردند. (همـان منبع: ۳۰)
تا آنجا که اطلاعات تاریخی نشان میدهد، سیر و سیاحت برای استراحت و تفریح از اوایل قرن شانزدهم شروع شده و مردم برای بازدید از شهرهای بزرگ و معروف دنیا اقدام به مسافرت نمودهاند.
سوابق تاریخی و معروفیت شهرها و جاذبههای مختلفی که در آنها وجود داشت انگیزه سفر نخستین مسافران تفریحی بودهاست. در قرن هفدهم هجوم مسافران به فرانسه، به جایی رسید که موجب شد شخصی به نام سن موریس در سال ۱۶۷۲ نشریهای به نام راهنمای سفر به فرانسه منتشر نماید. مسافران غالباً از کشورهای آلمان، لهستان، دانمارک، سوئد، هلند و انگلیس به فرانسه سفر میکردند.(رضوانی،۱۳۸۵: ۳۰)
گراند تور یک راهنمای سفر داشت که در سال ۱۷۷۸ توسط توماس نوگنت تهیه شد و پر فروشترین کتاب معرفی گردید. (چاک،وای گی، ۱۳۸۵: ۳۰)
در مجموع میتوان گفت، توسعه گردشگری مرهون پیشرفتهای حاصل در وسایل حمل و نقل بوده است، زیرا تحول حمل و نقل که همراه با افزایش سرعت وسایل مسافرت، ارزانی و آسایش نسبی آن بود انقلاب بزرگی در صنعت گردشگری به وجود آورد و باعث گردید تاسیسات پذیرایی گردشگری به سرعت توسعه یابد. هتلهایی با استانداردهای مختلف ساخته شد. متلها و اردوگاهها به جای مسافرخانههای قدیم مورد استفاده توریستها قرار گرفت.
همچنین لازم به ذکر است که پیدایش گردشگری با مفهوم امروزی آن ناشی از تحولات قرن نوزدهم است که انقلاب صنعتی موجب اختراع وسایل رفاهی بسیار گشت و در نتیجه زندگی در شهرها طاقت فرسا شد از این رو نیاز مردم به استراحت و مرخصی و پیدایش وسایل مسافرتی راحت و سریع مانند هواپیما، کشتی، قطار، اتومبیل موجبات توسعه گردشگری را بیش از پیش فراهم آورد. ( رضوانی، ۱۳۸۵: ۳۱)
۲-۲-۴ انقلاب صنعتی
مهمترین تأثیر و پایهگذاری گردشگری به شکل جدید با انقلاب صنعتی شروع میشود. در این دوره تحولات اساسی در وضعیت اقتصادی و اجتماعی جوامع بویژه در کشورهای غربی بوجود میآید. انقلاب صنعتی تغییرات شگرفی در حمل و نقل با ساخت ماشینها، قطار و کشتی بوجود آورد.
انقلاب صنعتی که از سال ۱۷۵۰ تا ۱۸۵۰ ادامه یافت، پایه و اساس گردشهای دسته جمعی را که امروز ما با آن آشنا هستیم، به وجود آورد. در این دوره تغییرات اجتماعی موجب تغییر مشاغل و گسترش طبقه میانی اجتماع گردید و این طبقه توان بیشتری یافت تا بیشتر به تفریح و مسافرت برود، در نتیجه افزایش تقاضا برای مسافرت باعث شد که مسافرتهای تخصصی طبقه اشراف گراند تور شکل تازه ای به خود بگیرد و به مسافرتهای تفریحی در سطح عمومیتبدیل شود.
برخی از مکانهایی که تا آن زمان محل تفریح و گردش خانوادههای ثروتمند و مرفه بود، گسترش یافت و تاسیسات جدیدی بوجود آمد تا بتواند فضای لازم را برای طبقه متوسط جامعه به عنوان بازار بزرگی بوجود آورد (البته در مقایسه با تعداد اندکی از این مکانها که در گذشته برای اشراف و ثروتمندان تهیه شده بود). اگر چه این مسافران جدید هزینههای زیادی نمیپرداختند، ولی تعداد روز افزون آنها این کمبود را جبران میکرد. (چاک،وای گی، ۱۳۸۵: ۳۰)
مهاجرتهای روستا شهری، پدید آمدن ماشینها، قطار، کشتیها نیز در توسعه گردشگری تأثیر گذاشتند. حادثه مهم دیگری که بر صنعت گردشگری اثر گذاشت، فناوریهای نوین بانکی از جمله چک مسافرتی بود که آمریکاییها ابداع کردند. از اواخر قرن نوزدهم، گردشگران آمریکایی به اروپا سرازیر شدند. اثر اقتصادی، افزایش درآمدها، افزایش اوقات فراغت و توسعه شبکههای حمل و نقل سریع و ارزان، همگی شرایطی را به وجود آوردند که باعث رشد بازاریابی در بخش گردشگری شد. (کاظمی،۱۳۸۶: ۸-۱۱)
با پیشرفتهای اقتصادی و اجتماعی بوجود آمده در قرن بیستم دسترسی مردم به امکانات و خدمات و توانایی مالی، مسافرت و گردش برای تودههای مردم در اکثر کشورها امکان پذیر گشت. تکنولوژیهای نوین مانند رایانه، خطوط هواپیمایی، ارتباطات ماهوارهای و اینترنتی و روبات باعث تغییر شیوه زندگی شد و همچنین باعث شد به دلایل متعدد بر میزان مسافرت و گردش افزوده گردد.
ایران نیز یکی از کشورهایی است که به خاطر قدمت طولانی، از کشورهای صاحب تجربه و سابقه در گردشگری محسوب میشود. موقعیت جغرافیایی، تنوع نژادی و قومی و فرهنگی و جاذبههای طبیعی و متنوع و همچنین ویژگیهای اخلاقی مردم و علاقه به سیر و سفر از عوامل اصلی قدمت طولانی گردشگری در این کشور محسوب میشود.
۲-۲-۵ پیشینه تاریخی گردشگری در ایران
گردشگری پدیدهای است که از زمانهای بسیار دور، در بین انسانها وجود داشته و این پدیده کمکم رواج داشته تا امروز با توجه به تحولات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به صورت کنونی رسیدهاست. ایران یکی از ده کانون مهم شکلگیری تمدن بشری در جهان بودهاست و نخستین آثار مدنیت که در این سرزمین کشف شده، به هزارهی پنجم پیش از میلاد مسیح تعلق دارد (محلاتی،۲۷۰:۱۳۸۰). چنانکه ورود آریاییها در هزارهی دوم پیش از میلاد به این کشور و حکومت عیلامیها، مادها، هخامنشیان، ساسانیان و… حکایت از ایجاد تمدن پربار و دیرینه در این سرزمین دارد. در عین حال این کشور در طی دورههای مختلف مورد توجه بسیاری از افراد بوده که به منظورهای خاصی از تجارت و دادوستد، تفریحی، فرهنگی و… به آن مسافرت میکردهاند و همین طور وجود رسوم مختلف در این کشور از جمله پناه بردن به طبیعت در ایام مختلف سال به صورت دستهجمعی و گروهی نشان از وجود روحیهی گردش و تفریح را در بین مردم این سرزمین داشته است (مهدوی،۳۱:۱۳۸۳-۳۰).
بنابراین هرچند مطالعات و تحقیقات انجام شده در زمینهی گردشگری و مسافرت و شیوه و قوانین مربوط به آن در ایران باستان و حتی در ایران پس از اسلام بسیار اندک است، ولی آنچه مسلم است اینکه در ایران قبل از اسلام و حتی قبل از ورود آریاییها به این سرزمین، مسافر و جهانگرد دارای حقوق و امتیازات ویژهای بود که در حکومتهای مختلف در شکلهای مدنی هر دوره حدود و میزان آن یکسان و مشابه نبوده است، بلکه با توجه به انگیزه و هدف مسافر یا جهانگرد، آن حقوق و حدود آن تعیین و اجرا میشده است (محقق داماد،۳۲:۱۳۷۷). علاوه بر این ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص و وجود فرهنگ و آداب و رسوم، آثار تاریخی، هنری و میراث فرهنگی خود به طور قطع برای جهانگردان و گردشگران عهد قدیم بهترین مقصد محسوب میشده است (رضوانی،۸۹:۱۳۷۹).
در واقع در مورد مسافرت به نواحی روستایی در این زمان (ایران باستان) تحقیقات و مطالعات، بسیار بسیار اندک است و اطلاع دقیقی در دست نیست، ولی با توجه به آداب و رسوم ایرانیان و وجود اکثریت جمعیت در مناطق روستایی میتوان گفت که گردشگری روستایی در ایران از زمان شکلگیری تمدنهای بزرگ و ایجاد شهرها شکل گرفته و گردشگران در این زمان به منظور خاصی به این نواحی سفر میکردهاند (مهدوی،۳۱:۱۳۸۳).
در ایران پس از اسلام، با توجه به سابقهی زندگی مدنی و تجربیات حاصل از حسن خلق و رفتارهای موجود نزد ایرانیان که از گذشتههای کهن باقی مانده و همچنین فرهنگ خاص ایرانیان که با میهمان نوازیهای خاص شرقیان توأم بوده و به ویژه در پرتوی اجرای آیات قرآن و احکام اسلامی، گردشگری رونق بیشتری یافته و با ایجاد تأسیسات جدید رفاهی و درمانی، ایجاد مهمانسراها و محلهای پذیرایی از میهمان به طریق وقف باعث شد تا گردشگری در ایران به مرحلهی تازهای برسد که در سفرنامهها و یادداشتهای سیاحان متعدد و مشهور اعم از ایرانی و خارجی به نیکی یاد شده است (محقق داماد،۳۶:۱۳۷۷).
لازم به ذکر است که در دورهی بعد از اسلام، قرآن مجید، نهجالبلاغه، روایات و احادیث امامان و بزرگان دین به انحای گوناگون مسلمانان را به گردشگری تشویق و ترغیب نمودهاند. چنانکه از دیدگاه اسلام گردشگری و سیر و سیاحت رشد و تعالی انسانی را به دنبال خواهد داشت که قبلاً ذکر کردیم. بنابراین اسلام ضمن تشویق و تأکید بر گردشگری و سیاحت به فواید معیشتی و بهرهمندی از نعم انبوه خداوندی اشاره می کند و معتقد است که گردشگری با همهی اثرات و فواید معیشتی و دنیوی، هیچگاه فینفسه ناقض جنبههای اخلاقی، عبادی و سازندگی نفس و هدفهای فراتر از خاک و خدا محوری نبوده، بلکه تمام سفرها تمهیدی است برای سفر به سوی خداوند و صعود به دارالقرار. در زمینهی اهمیت سیر و سیاحت در اسلام و قرآن همین بس که تعداد ۲۹ آیه از ۲۴ سورهی کلام الله مجید به این امر اختصاص دارد که در هفت آیهی اول صراحتاً به عنوان «سیروا فی الارض» و در هفت آیه دیگر عنوان «أفلم یسیروا فی الارض» بیان شده است (فرجی،۳۸:۱۳۸۰).
با توجه به مطالب فوق میتوان دریافت که اسلام تأثیر بسزایی در گردشگری و نحوهی مسافرت و همچنین انگیزههای مسافرت در ایران بجای نهادهاست. در این دوره سیاحان زیادی به ایران مسافرت کردهاند و از مناطق مختلف از جمله نواحی و روستایی و ایلات و عشایر این سرزمین دیدن کردهاند که در کتب تاریخی و سفرنامههای مختلف به آن اشاره شده است.
در زمینهی گردشگری، ایران به ویژه از قرن هفدهم میلادی دوران حکومت صفویان به عنوان یک کشور مورد توجه جهانگردان قرار گرفته و اذهان اروپاییان را به خود جلب نموده است، صرفنظر از صدها مسافری که قبل از قرن هفدهم به ایران سفر کردهاند. قرن هفدهم میلادی که مقارن با قرن یازدهم و دوازدهم هجری قمری است را میتوان سرآغاز توجه گردشگری خارجی به ایران دانست. در این دوره میتوان از سیاحان و گردشگران مختلفی از جمله پیتر دلاواله، ژان شاردن، تاورنیه، آنتونی شرلی، مادام دیولافو، جرج کلارک و… که با ملیتهای مختلف به همراه فهرست بلندی که جرج کروزن انگلیسی در پایان قرن ۱۹ میلادی در جهان معروف خود (ایران و قضیهی ایران) از مسافرانی که به ایران سفر کردهاند، نام میبرد که نشانگر جای گرفتن ایران در صدر کشورهای آسیایی به لحاظ تعداد گردشگران در طی قرون ۱۷ و ۱۸ میلادی است.
قرن نوزدهم، قرن متفاوتی در تاریخ گردشگری ایران شناخته میشود. سیاحان، دیپلماتها، بازرگانان، باستانشناسان، محققان و حتی افراد کنجکاو به ایران سفر میکردند تا صرفاً حس کنجکاوی خود را ارضا کنند (مهدوی،۳۳:۱۳۸۳).
در نیمهی دوم قرن نوزدهم، لیدی، شل، وانسون، گوبینو و دکتر بروگسی از زمره نویسندگانی بودند که با کتابهای خود نام ایران را به نیکی بر سر زبانها افکندند (مرسلوند،۱۲:۱۳۷۶).
به هر حال هرچند که در دورهی مذکور روند ورود گردشگران خارجی به ایران رو به تزاید گذاشته بود و لیکن هیچگاه به عنوان صنعت به شکل امروزی که دارای تشکیلات منظم و قوانین و مقررات ویژهای باشد و درآمدزایی نماید مورد توجه نبوده است. صنعت گردشگری در ایران از نیم قرن پیش به این طرف به منظور شناساندن مفاخر ایران و تمدن این سرزمین باستانی رسماً شکل گرفت و برای اولین بار از سال ۱۳۱۴ ادارهای در وزارت کشور به نام ادارهی امور گردشگری تأسیس شد که فعالیت آن محدود به چاپ نشریات و کتابچههای راهنمای گردشگری ایران میبود. بعد از شهریور ۱۳۲۰، ادارهی مذکور جای خود را به «شورای عالی گردشگری» داد که زیر نظر وزارت کشور بود و در نهایت در سال ۱۳۴۲ هیأت وزیران تأسیس «سازمان جذب سیاحان» را تصویب کرد و این سازمان رسماً کار خود را آغاز نمود (رضوانی،۱۹۲:۱۳۷۹). این سازمان که به ارائه طرحها و برنامهریزیهای وسیع زیربنایی در امر گردشگری موفق شد، در سال ۱۳۵۳ جزء تشکیلات وزارت اطلاعات درآمد و نخست عنوان «وزارت اطلاعات و گردشگری» مسؤول تنظیم امور ایرانگردی و گردشگری میشود (محلاتی،۲۸۰:۱۳۸۰). از آن بعد ادارهی ایرانگردی و گردشگری به وسیلهی چهار شرکت سهامیبا نظارت وزارت اطلاعات و ایرانگردی اداره شد.
پس از انقلاب اسلامیدر سال ۱۳۵۸ به منظور جلوگیری از تداخل وظایف و هماهنگ نمودن فعالیتها وسایل مربوط به گردشگری این چهار شرکت در یکدیگر ادغام گردید و «سازمان مرکز ایرانگردی و گردشگری» با بافت و خطمشیهای جدید و اهدافی متمایز از گذشته تشکیل و شروع به کار نمود. این سازمان اداره و بهرهبرداری از واحدهای اقامتی به شکل مهمانخانه، مهمانسرا، اردوگاه، کلبه، چادر، غذاسرا، چاپخانه، پیست اسکی، تأسیسات کنار دریا، آبهای معدنی، مراکز آموزشی زمستانی و هر نوع محل مناسب دیگری برای ایرانگردی و گردشگری به عهده دارد (محلاتی،۲:۱۳۸۰-۱). بعد از آن سازمان میراث فرهنگی در سال ۱۳۶۴ از یازده اُرگان دولتی تحت نظارت وزارت فرهنگ وآموزش عالی، و در سال ۱۳۷۲ از وزارت آموزش عالی منتزع و به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وابسته گردید (مجموعه قوانین و مقررات سازمان میراث فرهنگی، ۱۲:۱۳۷۲).
دوباره در سال ۱۳۸۳با مصوبه شورای عالی اداری سازمان میراث فرهنگی با سازمان ایرانگردی وگردشگری ادغام گردید، در همان سال این سازمان از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتزع و تحت عنوان یکی از معاونتهای ریاست جمهوری ادامه فعالیت داد (http: www.chtn.ir ).
بنابراین در سال ۱۳۸۵ با مصوبه شورای عالی اداری سازمان صنایع دستی با سازمان میراث فرهنگی وگردشگری ادغام گردید(http: www.isfahancht.ir ).
جدول ۲-۱: اﺷﻜﺎل،دوره ﺑﻨﺪی و ﺗﺎرﻳﺦ ﮔﺮدﺷﮕﺮی ازﻧﻈﺮ ﻣﻮرﻓﻲ
(ماو فورث و مانشا ۸۳:۱۹۹۸)
۲-۳ طبقهبندی اﻧﻮاع ﺗﻮرﻳﺴﻢ
ﺗﻮرﻳﺴﻢ دارای اﻧﻮاع ﻣﺨﺘﻠﻔﻲ ﺑﻮده ﻛﻪ ﺑﺮ اﺳﺎس ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺘﻌﺪد ﻣﻲﺗﻮان ﺗﻘﺴﻴﻢ ﺑﻨﺪﻳﻬﺎﻳﻲ را ﺑﺮای آن قاﺋﻞ ﺷﺪ. ﻣﻬﻤﺘﺮﻳﻦ ﻋﻮاﻣﻠﻲ ﻛﻪ ﺑﺮ اﺳﺎس آن اﻧﻮاع ﻣﺨﺘﻠﻔﻲ از ﺗﻮرﻳﺴﻢ را ﻣﻲﺗﻮان ﺗﻌﺮﻳﻒ و طبقهبندی ﻧﻤﻮد ﻋﺒﺎرﺗﻨﺪ از:
از ﻧﻈﺮ زﻣﺎﻧﻲ: ﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎی ﮔﺮدﺷﮕﺮ را ﺑﻪ ﺷﻜﻞ ﻛﻮﺗﺎه ﻣﺪت (ﻛﻤﺘﺮ از ﻳﻚ روز) ﻣﻴﺎن ﻣﺪت (ﻳﻚ ﺗﺎ ﺳﻪ روز) و درازﻣﺪت (ﺑﻴﺶ از ﺳﻪ روز) از ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺗﻔﻜﻴﻚ ﻣﻲﻛﻨﺪ.
از ﻧﻄﺮ ﻣﻜﺎﻧﻲ: ﮔﺮدﺷﮕﺮی را ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎی ﮔﺮدﺷﮕﺮی در ﺣﻮزه ﻧﺰدﻳﻚ، ﺣﻮزه ﻣﻴﺎﻧﻲ و حوزه ﺧﺎرج ﻳﺎ دور ﺗﻘﺴﻴﻢﺑﻨﺪی ﻣﻲﻛﻨﺪ.
از ﻧﻈﺮ ﺗﺎﺑﻌﻴﺖ: ﮔﺮدﺷﮕﺮان ﺑﻪ دو ﮔﺮوه ﮔﺮدﺷﮕﺮان ﺧﺎرﺟﻲ و ﺑﻴﻦاﻟﻤﻠﻠﻲ و ﮔﺮدﺷﮕﺮان داﺧﻠﻲ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻣﻲﮔﺮدد.
از ﻧﻈﺮ اﻧﮕﻴﺰه ﺳﻔﺮ: ﺑﺮ اﺳﺎس آن ﮔﺮدﺷﮕﺮی ﺑﺎ اﻧﮕﻴﺰهﻫﺎی اﺳﺘﺮاﺣﺘﻲ، ﺗﻔﺮﻳﺤﻲ، درﻣﺎﻧﻲ، زﻳﺎرﺗﻲ، ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ، اﻗﺘﺼﺎدی، ورزﺷﻲ و… از ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺗﻔﻜﻴﻚ ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ.
از ﻧﻈﺮ ﻓﺼﻞ ﮔﺮدﺷﮕﺮی: ﻣﻮﺳﻢ ﮔﺮدﺷﮕﺮی را ﺑﺮ اﺳﺎس ﻓﺼﻮل ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺳﺎل طبقهبندی میکند. در اﻳﻦ ﻃﺒﻘﻪﺑﻨﺪی دو ﻓﺼﻞ ﺗﺎﺑﺴﺘﺎن و زﻣﺴﺘﺎن از اﻫﻤﻴﺖ ﺑﺎﻻﺗﺮی ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻓﺼﻮل ﺑﻬﺎر و ﭘﺎﻳﻴﺰ ﻣﻲﻳﺎﺑﻨﺪ.
از ﻧﻈﺮ ﺷﻜﻞ و ﺳﺎزﻣﺎن دﻫﻲ ﺳﻔﺮ: ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺳﻔﺮﻫﺎی اﻧﻔﺮادی، ﮔﺮوﻫﻲ، ﺧﺎﻧﻮادﮔﻲ و… ﻛﻪ ﺗﺮﻛﻴﺐ ﮔﺮدﺷﮕﺮی را ﺗﻌﻴﻴﻦ میکند.
میلیمتر
(الف)
میلیمتر
میلیمتر
(ب)
شکل (۴-۷): نواحی تقسیم بندی شده ورق ها درتست کشش کروی: الف) نمونه۲۰۰×۲۰۰میلیمتر ب)
نمونه ۲۰۰×۱۲۰میلیمتر. بدلیل وجود تقارن، تنها نصف هر ورق نشان داده شده است.
برای تعریف تماس بین سطوح نیزاز نوع تماس جفتی با تعریف سطوح مستعد درتماس استفاده شده است. این تماس ها شامل تماس بین ورق ها ونگه دارنده، تماس بین ورق ها وقالب وتماس بین ورق ها وسمبه خواهد بود.
۵- TWB های همجنس
تمامی نمونه های مطرح شده درجدول (۴-۲) به جزنمونه DP590(DG) (بدلیل نبود اطلاعات آزمایشگاهی درمورد بیشینه حدشکل دهی والگوی زوال) دراینجا مدل سازی شده ونتایج آنها با نتایج آزمایشگاهی مقایسه شده اند. اما پیش ازآنکه مدل سازی ها با حداکثردقت انجام شوند، سعی شده است که تاثیردرنظرگیری خط جوش وخاصیت غیرایزوتروپی فلزات پایه درپیش بینی ها مورد ارزیابی قرارگیرد.
جهت برآورد تاثیرمدل سازی خط جوش برنتایج شبیه سازی شده درتست کشش کروی، دراینجا سه مدل مختلف هندسی مطابق شکل (۵-۱) درنظرگرفته شده اند:
شرایط جوشکاری ایده آل: بنابراین ناحیه جوش به طورکامل ازشبیه سازی ومحاسبات حذف خواهد شد (مدل A).
درنظرگیری خط جوش با شرایط خواص مکانیکی وقیودهندسی متوسط وثابت درکل هندسه جوش (مدل B).
درنظرگیری خط جوش با خواص مکانیکی متوسط وثابت وهندسه ی با ضخامت متغیر(مدل C).
شکل (۵-۱): نمایی ازسه مدل مختلف مورد استفاده درخط جوش[۱۰۱].
بیشینه ارتفاع شکل دهی، مکان والگوی اولین زوال درشبیه سازی ها با آنچه ازاطلاعات آزمایشگاهی بدست آمده اند مقایسه شده وبهترین مدل ها درپیش بینی این مقادیرمشخص شده اند.
اندازه المان ها درورق های ۶۱۱۱-T4، ۵۰۸۳-O، DP590 درناحیه ۱ تقریبا برابر۴ میلیمتر، درناحیه ۲ بدلیل تغییرشکل زیاد برابر۲میلیمترودرناحیه ۳ برابراندازه تقریبی ۵ میلیمترقرارداده شده است ودرورق ۵۰۸۳-H18 درناحیه ۱ برابر۱میلیمتر، درناحیه ۲ برابراندازه تقریبی ۳میلیمترودرناحیه ۳ برابراندازه تقریبی ۷میلیمترقسمت بندی شده است (شکل(۴-۷)). لذا شبکه بندی ورق به شکل آنچه درشکل (۵-۲) نشان داده شده است پدیدارگردید.
(الف)
(ب)
شکل (۵-۲): نمایی ازشبکه بندی درنمونه های هم جنس درتست کشش کروی . الف) ورق های
۶۱۱۱-T4، ۵۰۸۳-O، DP590 ب) ورق ۵۰۸۳-H18.
۵-۱- مدل سازی خط جوش ودرنظرگیری رفتارایزوتروپی/ غیرایزوتروپی برای ورق های پایه:
درگام اول جهت بررسی تاثیرمدل سازی خط جوش بررفتارTWB، سه نوع مطرح شده A,B,C (شکل (۵-۱)) ازخط جوش را درمحیط نرم افزارآباکوس مدل سازی کرده وطبق شرایط گفته شده دربالا ودرنظرگیری شرایط تسلیم ایزوتروپیک برای فلزات پایه وخط جوش، TWB تحت فرایند کشش کروی قرارداده شد. نتایج حاصله ازتخمین بیشینه حدشکل دهی دراین نمونه ها درجدول (۵-۱) قابل مشاهده می باشند. همانطور که ازاین نتایج پیدا است، با مدل سازی دقیق تر هندسه خط جوش، بیشینه ارتفاع شکل دهی درهمه نمونه ها به جزنمونه DP590(SG) افزایش یافته است واین بخاطردو دلیل زیراست:
درهمه این نمونه ها، همانطورکه بعدا بیشترتوضیح داده خواهد شد، اولین زوال به نحوی درفلزات پایه اتفاق می افتد ودرنتیجه با مدل سازی دقیق ترخط جوش، تمرکزتنش کاهش یافته وباعث افزایش شکل دهی می شود.
درنمونه DP590(SG) بدلیل آنکه اولین زوال درنوع A وB کاملا متفاوت است به نحوی که درنوع A زوال درفلزپایه ودرنوع B اولین زوال درخط جوش اتفاق می افتد، درنتیجه نتایج متفاوتی را درپیش بینی بیشینه حدشکل دهی خواهند داد اما پس ازدرنظرگیری خط جوش درمدل سازی (مدل های A وB)، با مدل سازی دقیق ترخط جوش، پیش بینی بیشینه ارتفاع حدشکل دهی نیزافزایش یافته است واین به خاطرکاهش تمرکزتنش است.
لذا مطابق آنچه دربالا به آن اشاره شد، نوع مدل سازی C ازخط جوش دارای بیان بهتری اززوال درنمونه ها خواهد بود. همچنین طبق نتایج ارائه شده درجدول (۵-۱) دیده می شود که درحالت کلی، مدل جوش © دارای کمترین خطا درپیش بینی حد شکل دهی خواهد بود. لذا برای نمونه های (DG) تنها نوع مدل سازی C درنظرگرفته شده است.
اگر به جدول (۴-۷) مراجعه شود، دیده می شود که غیرایزوتروپی ورق های مورد استفاده دراین تحقیق چندان زیاد نبوده وگاها می توان ازآنها صرفه نظرکرد، اما جهت بهبود پیش بینی ها دراینجا یکبار دیگرتمام نوع مدل سازی های C را با درنظرگیری غیرایزوتروپی ورق های مربوطه انجام داده ودرجدول (۵-۲) آورده شده است. درمجموع برای تمامی نمونه ها، به جز
۶۱۱۱-T4(SG) که تفاوتی درپیش بینی شبیه سازی شده وآزمایش وجود دارد، درنظرگیری غیرایزوتروپی باعث بهبود پیش بینی شده است.
جدول (۵-۱): نتایج شبیه سازی شده ایزوتروپیک وآزمایشگاهی [۷] بیشینه حدشکل دهی درتست
کشش کروی.
Materials | model | LDH(sim, iso)(mm) | LDH(exp)(mm) | LDH(%error) | |
۶۱۱۱-T4 | SG | A | ۱۷٫۵۴ | - | ۲٫۰۱ |
۲-۲-۲ ترک خدمت مجازی:
ترک خدمت می تواند به دوشکل صورت گیرد که یک پدیده آن بصورت مستقیم که در این حالت کارمند با میل و یا علیرغم میل خود محل کار خود را ترک می کند و دیگر حضور فیزیکی در محیط کار خود ندارد. دومین پدیده آن بصورت غیر مستقیم و یا ترک خدمت مجازی که در این حالت کارمند حضور دارد ولی ذهن و فکر و تخصص اش حضور ندارد و این حالت خطرناک ترین حالت ممکن هست (آدامز[۱۰]،۲۰۰۶) پس بطور خلاصه واژه ترک خدمت چنین تعریف میشود که خروج اختیاری کارکنان از سازمان, که موجب وقفه در عملیات سازمان شده و جایگزین نمودن افراد برای سازمان پرهزینه بوده و از نظر فنی و اقتصادی نیز نامطلوب است. ترک خدمت ممکن است ارادی و مربوط به عدم رضایت شغلی باشد و یا دلایل شخصی داشته باشد که از کنترل مدیر خارج است. (آل ابراهیم[۱۱]،۲۰۰۹) از طرف دیگر ترک خدمت می تواند ناشی از مدرنیزه شدن کارخانه, فقدان سفارشات برای تولید, کمبود مواد اولیه و بطور کلی ناشی از وضعیت دشوار اقتصادی باشد. در چنین مواردی موضوع ترک خدمت بایستی بطور جدی مورد رسیدگی قرار گرفته و هر جا که ضرورت دارد, اقدامات اصلاحی صورت پذیرد (اندرسون[۱۲]،۲۰۰۷)
ترک خدمت مجازى به عمل کارکنانى اطلاق مىشود که در سازمان صـرفاً حضـور فیزیکـى دارنـد و فکر، اندیشه، توان و تخصص خود را در جهت اهداف شخصى خود در خارج سازمان یا در جهـت اهداف سازمانى دیگر به کار مىگیرند. این پدیده را میتوان فرار مجازی مغزهـا تلقـی کـرد. اگـر کارکنان به هر دلیلى نتوانند نیازهاى فردى خود را با نیازها و خواسته هاى سازمان همسـو کننـد، به تدریج شکاف میان اهداف سازمان و اهداف فرد عمیقتر می شود و ایـن شـکاف موجـب افـول سازمان خواهد شد(چی[۱۳]،۲۰۰۷) این معضل سازمانى تاکنون کمتر موردتوجه سازمانها و مدیران بوده، به طـور واقعى درک نشده است. نداشتن درک صحیح از این پدیده و نیافتن راه حلى براى آن، سازمانهـا را با آنتروپى مثبت مواجه مىکند و به تدریج سازمان را از درون دچار فرسایش مىکند و کمکم از عرصه کسب وکار و رقابت خارج می سازد (مولینا،[۱۴]۲۰۰۹)
۲-۴ انواع جابجایی کارکنان
-
- داوطلبانه در برابر غیر داوطلبانه
جدایی کارکنان از یک سازمان می تواند ناشی از جابجایی داوطلبانه یا غیر داوطلبانه باشد. زمانی داوطلبانه است که کارمند خودش تصمیم به ترک سازمان می گیرد. و زمانی غیر داروطلبانه است که کارمند نقشی در خاتمه دادن به کارش ندارد آن می تواند ناشی از شرایط زیر باشد: برکناری ، کاهش هزینه های زندگی، بازنشستگی، بیماری طولانی، معلولیت جسمی/ذهنی، نقل مکان/جابجایی به خارج از کشور، مرگ(پلوی هارت[۱۵]،۲۰۰۹).بعضی عوامل وجود دارند که تا حدی فراتر از کنترل مدیریت هستند. مثل مرگ یا ناتوانی یک عضو پرسنل ،سایر عوامل در گذشته به عنوان جابجایی غیر داوطلبانه طبقه بندی شده اند که شامل نیاز به ارائه مراقبت به کودکان و خویشاوندان مسن هستند. امروزه این عوامل به عنوان جابجایی غیر داوطلبانه در نظر گرفته نمی شود چون هم نظارت دولت و هم خط مشی های شرکت این شانس را ایجاد می کنند که چنین پرسنلی به کار باز گردند یا به کار به صورت انعطاف پذیر ادامه دهند.(بیردی[۱۶]،۲۰۰۸)
-
- درونی در برابر بیرونی
جابجایی کارکنان می تواند به عنوان درونی یا بیرونی طبقه بندی شود. وقتی درونی که کارکنان ماموریت کنونی را ترک کرده ونقشها یا پستهای جدیدی در سازمان بدست می آورند. این هم احساسات مثبت و هم منفی به همراه دارد. این احساسات در صورتی مثبت است که پست جدید افزایش روحیه را در نتیجه تغییر وظیفه و سرپرست به همراه داشته باشد همچنین در صورتی منفی است که پست جدید مربوط به یک پروژه باشد یا آشفتگی ارتباطی ایجاد کند مثلا حفظ خلاصه پروند برای یک همکار در مکانی دیگر (ریزو[۱۷]،۲۰۰۷)
ماهر در برابر غیر ماهر
کارکنان غیرماهر که عموما به عنوان پرسنل قراردادی خوانده می شوند معمولا جابجایی بالاتری را تجربه می کنند. دلیل خروجشان دور از ذهن نیست. این مقوله از کارکنان قرارداد دائمی ندارند و در نتیجه از شرایط خدمات یکسان با همتایان دائمشان برخوردار نیستند و در نتیجه با کوچکترین فرصت داشتن شغلی مناسبتر سازمان را ترک می کنند. کارفرمایان در مورد این نوع جابجایی نگرانی ندارند چون استخدام افراد جدید آسان است. از سوی دیگر جابجایی بالای کارکنان ماهر ریسکی را برای کسب و کار ایجاد کرده و نهایتا به فرم از دست رفتن سرمایه انسانی در سازمان در می آید. اینها شامل مهارتها، آموزش و دانش اکتسابی هستند. از آنجا که این کارکنان متخصص مهارتهایی دارند که نسبتا کمیاب هستند و می توانند مجددا در همان صنعت اسخدام شوند ترک شرکت توسط آنها می تواند به عنوان مزیت رقابتی برای سازمان علاوه بر هزینه جایگزین سازی آنها عمل کند. بویژه اگر کارکنان جایگاه استراتژیک داشته باشند و نقشهای کلیدی در سازمان ایفا کنند این هزنیه های می توانند قابل توجه باشند (اسکروندال[۱۸]،۲۰۰۴)
۲-۵ حفظ ونگهداشت و ترک خدمت
فلاورز وهاگز عوامل نگهداشت و ترک خدمت را از نقطه نظر ماندن یا رفتن در چهارگروه بررسی می کنند:
ترک خدمت کنندگان : این قبیل افراد ،از شغلشان ناراضی هستند ،در عین حال، فشارهای محیطی نیز در اندازه ای نیستند که بتوانند آن ها را از ترک سازمان شان باز دارند؛ در نتیجه ، در اولین فرصت شغلشان را تغییر خواهند داد.(شاو[۱۹]،۲۰۰۹)
ناراضیان شغلی : این افراد ، تمایل به انجام فعالیت های محفلی دارند .رضایت شغلی این افراد بسیار پایین است و اساساً به دلایل محیطی در سازمان ماندگار شده اند.
رضایت مندان شغلی : این دسته کارکنان از رضایت شغلی بالایی برخوردار هستند و به دلایل کاری سازمان را ترک نمی کنند .
رضایت مندان از شغل و محیط : این گروه از نیروی انسانی به احتمال زیاد، دوران کاری خود را با ماندن در سازمان به پایان می رسانند .در واقع دلایل رضایت شغلی و دلایل محیطی ،توأماً فرد را در سازمان نگه می دارند.
در یک نتیجه گیری کلی، می توان گفت که اگر دو متغیّر رضایت شغلی و عوا مل محیطی ،در دو جهت متضاد حرکت کنند ، امکان ترک خدمت زیاد نخواهد بود و برعکس اگر هر دو هم جهت و در حداقل ممکن قرارگیرند، احتمال ترک خدمت به حداکثر خواهد رسید (اسپیلبرگر[۲۰] ،۲۰۰۶)
۲-۵-۱جهش شغلی[۲۱]
تعریف ما برای جهش شغلی دو بخش دارد. اولا افراد شغلشان را عوض می کنند چون تمایل دارند چیزهای جدیدی را امتحان کنند چون اینکار برایشان جالب است.
مطالعه گیسلی[۲۲] (۱۹۷۴) اولین تحقیقی است که مفهومی مشابه با جهش شغلی را مطرح می کند که آن را با سندرم جهش می خواند. و سندرم جهش را اینگونه تعریف کرد گرایش ادواری به جابجایی از یک شغل در یک مکان به شغلی دیگر در مکانی دیگر وی بیان کرد که این جابجایی ناشی از تکانه های غریزی و ذاتی بوده و به نطر نمی رسد ناشی از تفکر منطقی سازمان یافته باشد بلکه ناشی از یک میل آنی درون افراد است. بخش دوم جهش شغلی شامل تاثیر اجتماعی یا فرهنگ جابجایی است(گیلسی،۱۹۷۴ به نقل از تاکئو.چ[۲۳]ی ۲۰۰۹).
آبلسون[۲۴] (۱۹۹۳) فرهنگ جابجایی را به عنوان شناخت مشترک اعضای سازمان تعریف کرد که بر تصمیمات آنها درمورد جابجایی شغلی تاثیر می گذارد. فرهنگ جابجایی جهش از شغلی به شعل دیگر را یک رفتار قابل قبول می سازد. اگر یک کارمند شغلش را برای مدتی طولانی تغییر نداده باشد تحت فشار روز افزون برای انجام این کار قرار می گیرد که به دلیل تاثیرات اجتماعی و فرهنگ جابجایی است(اسپیلبرگر[۲۵] ،۲۰۰۶)
۲-۵-۲ استرس شغلی وجابجایی کارکنان
استرس به صورت طبیعی در سازمانها وجود دارد و در نتیجه عوامل مختلف ایجاد کننده استرس در محل کار ایجاد می شود. این عوامل استرس زای محیطی در محیط کار روی رضایت شغلی کارکنان تاثیر می گذارند که به نوبه خود منتهی به قصد جابجایی شغلی می شوند .(شاو[۲۶]،۲۰۰۹)
ابوشینی[۲۷] و شیل (۲۰۰۶) دریافتند که استرس هم ابعاد مثبت و هم منفی دارد که می تواند منتهی به موفقیت یا تاثیرات مضر شود (ابوشنی وشیل،۲۰۰۶)
در ادبیات موجود استرس به عنوان یک پاسخ غیر ویژه بدن به یک محرک یارویداد تعریف شده است. استرس همچنین به عنوان فشار یا اضطراب های ناشی از شرایط دشوار در نظر گرفته می شود(شهزاد[۲۸] وهمکاران ،۲۰۱۱). استرس و فرسودگی شغلی نقش مهمی در افزایش جابجایی کارکنان ایفا می کنند.چون استرس و تنظیم عاطفی هر دو بر قصد جابجایی تاثیر می گذارند و استرس نیز عاطفه ای است که رضایت شغلی را کاهش داده جابجایی را افزایش می دهد (کوت [۲۹]و مورگان،۲۰۰۲). مطابق بانظر دیویس[۳۰] وهمکاران(۲۰۰۶) سه مقیاس وجود دارند که استرس عمومی، عاطفی و استرس اجتماعی را همراه با پیامدهایشان اندازه گیری می کنند.
در سال۱۹۸۷کمری[۳۱] وهمکارانش مطرح کردند که استرس شغلی بر رضایت شغلی و سلامت فیزیکی کارکنان تاثیر می گذارد که به نوبه خود بر قصد جابجایی تاثیر گذار است. در نتیجه استرس یک رابطه منفی با عملکرد نشان می دهد(مولینا،[۳۲]۲۰۰۹)
استرس شغلی یک علت عمده جابجایی داوطلبانه در سازمانها است که سبب از دست رفتن کارکنان می شود.محققان زیادی وجود دارند که در یافته اند استرس بیشتر سبب قصد جابجایی کارکنان می شود (تراس[۳۳]،۲۰۰۹)
۲-۶ عوامل مرتبط با شغل وجابجایی کارکنان
بیشتر محققان تلاش کرده اند به این سوال پاسخ دهند که چه چیزی نیت افراد را برای دست کشیدن از کار افزایش می دهد. و این را را با پژوهش در مورد مقدمات احتمالی قصد کارکنان در ترک سازمان انجام می دهند .تا به این امروز هماهنگی های کمی دردریافته ها وجود داشته است که تاحدی به دلیل تنوع شاخص ها ی اندازه گیری بکار گرفته شده توسط محققان بوده است. بنابراین چند دلیل برای این وجود دارد که چرا افراد از یک سازمان دست می کشند و به سازمان دیگری می روند یا سازمان را ترک می کنند تجربه استرس مربوط به شغل (استرس شغلی)، عوامل متنوع و وسیعی که منتهی به استرس مرتبط با شغل می شوند و استرس زاها، عدم وجود تعهد در سازمان و نارضایتی شغلی سبب می شود کارکنان دست بکشند(وی،۲۰۰۲)
فرت [۳۴]و همکاران (۲۰۰۴)به روشنی نشان می دهد که استرس زاها، عدم وجود تعهد در سازمان و نارضایتی عواملی هستند که سبب می شوند فرد از کار در سازمان دست بکشد. سایر عوامل مثل عوامل شخصی نیز وجود دارند که به مفاهیمی مثل درماندگی، جایگاه کنترل و کنترل شخصی باز می گردند. کنترل جایگاه اشاره به حدی دارد که افراد تا آن حد اعتقاد دارند عوامل بیرونی مثل شانس و افراد قدرتمند دیگر رویدادهایی که بر زندگیشان تاثیر می گذارد را کنترل می کنند (فرت ،۲۰۰۴).
مانو [۳۵]و همکاران (۲۰۰۴) بحث می کنند که کارکنان به دلایل اقتصادی از سازمان کنار می کشند. آنها با بهره گرفتن از مدل اقتصادی نشان داند که افراد به دلیل اقتصادی از سازمان کنار می کشند و این مدل می تواند برای پیش بینی جابجایی کارکنان در بازار استفاده شود. شرایط خوب بازار ،ثبات کار و پیشرفت سازمانی و دستمزدهای بالاتر را ارائه می دهد و از اینرو وابستگی سازمانی را تضمین می کند(مانو وهمکاران،۲۰۰۴)
تروور [۳۶](۲۰۰۱) بیان می کند که نرخ های بیکاری محلی با رضایت شغلی تعامل می کنند و جابجایی را در بازار پیش بینی می کنند(ترورر،۲۰۰۱)
همچنین استرس زاهای نقش، منتهی به جابجایی کارکنان می شوند. ابهام نقش اشاره به تفاوت میان آنچه افراد از ما در شغل انتظار دارند و آنچه احساس می کنیم باید انجام دهیم دارد. این سبب عدم اطمینان در اینباره می شود که نقش ما چه باید باشد. این می تواند ناشی از سوء تفاهم در مورد اینکه چه چیزی انتظار می رود، چگونه انتظارات را برآورده کنیم یا این مساله باشد که کارکنان فکر می کنند شغل باید به گونه ای متفاوت باشد..اطلاعات ناکافی در مورد چگونگی انجام شغل به صورت با کفایت، انتظارات مبهم در مورد همتایان و سرپرستان ، ابهام نقشهای ارزیابی عملکرد، فشارهای شغلی وسیع و عدم اجماع نظر روی فعالیتها یا وظایف می تواند سبب شود کارکنان احساس کنند کمتر درگیر هستند و کمتر از شغل و حرفه شان راضی باشند و کمتر به سازمانیان متعهد باشند و نهایتا گرایش به ترک سازمان پیدا کنند .اگر نقشهای کارکنان به روشنی توسط مدیریت/ سرپرستان بیان نشده باشند این درجه دست کشیدن کارکنان را از شغلشان را در نتیجه عدم وجود وضوح نقش شتاب می بخشد.(ولش[۳۷]،۲۰۰۸)
۲-۷ تاثیر جابجایی کارکنان روی سازمان
دلیل توجه زیادی که به مساله جابجایی داده شده آن است که جابجایی تاثیرات قابل توجهی روی سازمانها دارد .بسیاری از محققان بیان می کنند که نرخ های جابجایی بالا می توانند تاثیرات منفی روی سودآوری سازمانها در صورتی که به صورت مناسب مدیریت نشوند داشته باشد (هوگان[۳۸]، ۱۹۹۲) . کارمندی که شرکت را به هر دلیلی ترک می کند باید تاثیر روی سازمان و افراد تشکیل دهنده آن داشته باشد (ایمباه[۳۹] وایکمیفونا،۲۰۱۲).
جابجایی کارکنان خروج سرمایه گذاری انسانی از سازمانها است و فرایند جایگزینی متعاقب هزینه های جندین برای سازمان به همراه دارد. این هزینه های جایگزینی برای مثال شامل جستجوی بازار کار بیرونی برای یک جایگزین احتمالی، انتخاب بین جایگزین های مختلف آشناسازی و معرفه جایگزین انتخاب شده و آموزش رسمی و غیر رسمی آن جایگزین تا زمانی که سطوح عملکرد معادل با فردی که سازمان را ترک کرده است پیدا کند می باشد (جان[۴۰]، ۲۰۰۰).
علاوه بر این هزینه های جایگزینی خروجی نیز تا حدی تحت تاثیر قرار می گیرد یا به هزینه پرداخت اضافه کار حفظ می شود جدای از تاثیر اقتصادی، جابجایی کنترل نشده کارکنان می تواند تاثیرات اجتماعی و رواشناختی عملی داشته باشد(ایمباه[۴۱] وایکمیفونا،۲۰۱۲).
گلبیک[۴۲] استدلال می کند که جابجایی شامل هزینه های دیگرمثل از دست رفتن بهره وری، از دست رفتن فروش و زمان صرف شده توسط مدیریت باشد. او هزینه های جابجایی یک کارمند را ۳۰۰ تا ۱۰۰۰ دلار در ساعت برآورد می کند(گلبیک،۲۰۰۴). این به روشنی نشان می دهدکه جابجایی بر سودآوری سازمان تاثیر می گذارد و اگر به صورت مناسب مدیریت نشود تاثیر منفی روی سود دارد. برآوردهای تحقیقاتی نشان می دهند که استخدام و آموزش یک کارمند جایگزین یک کارمند از دست رفته حدود ۵۰درصد حقوق سالانه آن کارمند هزینه دارد (ایمباه وایکمیفونا،۲۰۱۲). اما هزینه ها محدود به همین نمی شود. هربار که یک کارمند شرکت را ترک می کند یک افت بهره وری در نتیجه منحنی یادگیری مربوط به درک کار و سازمان توسط کارمند جدید وجود دارد. به علاوه از دست رفتن سرمایه فکری نیز به این هزینه اضافه می شود چون نه تنها سازمان سرمایه انسانی و ارتباطی کارمند جدا شده را از دست می دهد بلکه همچنین رقبا به صورت بالقوه این داراییها را بدت می آورند (مگان[۴۳]وببونتیز ،۲۰۰۲) بنابراین جابجایی کارکنان و در طولانی مدت به موفقیت نقدینگی سازمان لطمه می زند.
۲-۸ عوامل جمعیت شناسی وجابجایی شغلی
عوامل جمعیت شناسی که در تحقیقات گذشته دررابطه پایدار با قصد جابجایی یافت شده اند شامل سن، دوره تصدی، سطح تحصیلات، سطح درآمد و مقوله شغلی (مدیریتی یا غیر مدیریتی) هستند. چندین مطالعه رابطه منفی بین قصد جابجایی و سه عامل جمعیت شناسی سن، دوره تصدی، و سطح درآمد گزارش کرده اند (گاستافسون[۴۴]،۲۰۰۲)
از سوی دیگرمشخص شده است که میزان آموزش رابطه مثبت با جابجایی شغلی دارد و این نشان می دهد که کارکنان تحصیل کرده تر بیشتر از کار دست می کشند(گریفت[۴۵]،۲۰۰۹). در نهایت دریافتند که احتمال دست کشیدن کارکنان غیر مدیریتی از کارکنان مدیریتی بیشتر است. اما یافته های مطالعات انجام شده در مورد رابطه بین جنسیت و جابجایی ضد و نقیض هستند در حالی که کوتون و تاتل (۱۹۸۶) دریافتند که زنان به احتمال بیشتری از مردان از کار دست می کشند ، برگ (۱۹۹۱) میلر و مولر (۱۹۹۲) و وای و رابینسون (۱۹۹۸) هیچگونه رابطه را میان جنسیت و جابجایی نیافتند. اخیرا الاین [۴۶](۱۹۹۸) و سامرز [۴۷]و هندریکس (۱۹۹۱) دریافتند مردان به احتمال بیشتری از زنان از کار دست می کشند. انتظار داریم مردان به احتمال بیشتری از زنان از کار دست بکشند این بدان دلیل است که علیرغم نرخ روزافزون مشارکت زنان در نیروی کار زنان اساسا به عنوان مکمل درآمد خانواده فعالیت می کنند. مردان نان آور خانواده هستند و نسبت به زنان جهت گیری بیشتری به سمت موفقیت دارند (گریفت[۴۸]،۲۰۰۹).
۲-۹ عوامل سازمانی وجابجایی شغلی
نشان داده شده که بی ثباتی سازمانی درجه بالای جابجایی کارکنان را دارد. نشانه هایی از این وجود دراد که وقتی کارکنان محیط کار قابل پیش بینی دارند به احتمال بیشتری در سازمان می مانند و عکس این مطلب نیز صادق است.(تور[۴۹]،۲۰۲۰). در سازماهایی که در آنها سطح بالای ناکارایی وجود دارد سطح بالای جابجایی پرسنل نیز وجود دارد .بنابراین در سازمانها یی که در آنها شرایطی پایدار وجودندارد. کارکنان معمولا از کار دست می کشند و در جستجوی سازمانهای پایدار بر می آیند چون با سازمانهای پایدار قادرخواهند بود پیشرفت حرفه ای شان را پی بینی کنند. تحمیل یک رویکرد کمی به مدیریت کارکنان منتهی به پرسنل و از اینرو جابجایی کارکنان می شود (انگوری[۵۰]،۲۰۰۷). بنابراین مدیریت نباید در مدیریت کارکنان از رویکرد کمی استفاده کند. اتخاذ یک رویکرد هزینه گرا به هزینه های استخدامی جابجایی کارکنان را افزایش می دهد تمام این رویکردها باید اجتناب شوند تا مدیر بتواند جابجایی کارکنان را کاهش داده و قابلیت رقابت سازمانی را در محیط های جهانی شدن امروز افزایش دهد. (سیف الدین[۵۱] ،۲۰۰۸).
کارکنان نیاز زیادی به آگاه شدن و اطلاع رسانی دارند. سازمانهای با سیستم های ارتباطی قوی از جابجایی پایین تر پرسنل برخوردار هستند .کارکنان ماندن در پستهایی که در آن تا حدی در فرایند تصمیم گیری مشارکت دارند را راحت تر می یابند. بعضی کارکنان باید به طور کامل مسائل تاثیر گذار بر جو کارشان را درک کنند اما در غیاب در میان گذاشتن اطلاعات و توانمندسازی کارکنان شانس ادامه دادن کارکنان به کار در سازمان حداقل است (انگوری،۲۰۰۷،).