شرایط اجتماعی و سیاسی
واکر ،روند ارتکاب عادی شدن خشونت را چنین توضیح می دهد:
مرحله اول : حفظ موقعیت طرفین.
مرحله دوم : خشونت و کتک کاری.
مرحله سوم : قدرت موقتی زن و اظهار ندامت و پشیمانی مرد. (نریمانی، ۱۳۸۱: ۳۲۱)
۲-۳-۱- علل اقتصادی
بی تردید عوامل اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی بر خشونت های خانگی موثر است. نگاه یک فرهنگ به خانواده ،زن و خشونت بر افردی که در آن جامعه زندگی می کنند تاثیر گذار است. ساختار اجتماعی یک جامعه ، قوانین حاکم بر آن ، وضعیت اقتصادی و عقاید و باورهای عمومی مردم ، از اموری اند که در سطح کلان می تواند به تبیین خشونت خانگی کمک کند. در این بخش با نگاهی کلان و جامعه شناختی زمینه ها و علل خشونت خانگی را در این بعد مورد بررسی قرار می دهیم.
یکی از عوامل بسیار موثر بر خشونت خانگی مردان ، اموری مانند نوع شغل بیکاری ، وضعیت اقتصادی خانواده و شغل زن است. بیکاری و مشکلات اقتصادی همراه آن عامل مهمی در بروز تنش های خانوادگی و خشونت های برخاسته از آن است. پژوهش های متعدد در ایران و دیگر کشورها بر این پدیده تاکید می ورزند. ( هاشمی نسب ، ۱۳۸۵: ۱۱) بر اساس یافته های هاشمی نسب در کردستان ، مردان بیکار خشونت فیزیکی بیشتری را برای زنان خود اعمال می کنند.
گیلهام نیز معتقد است وضعیت شغلی از مهمترین عوامل بروز خشونت علیه زنان است. معمولا افراد بیکار ،با احتمال بیشتری اقدام به خشونت علیه زنان می کنند. افراد شاغل چون اعتماد به نفس بالاتری دارند استفاده از رفتار خشونت آمیز را کمتر رو می آورند، شغل مهم ترین عاملی است که وضعیت اقتصادی وپایگاه اجتماعی و فرهنگی را تعیین می کند. درواقع شاغل بودن یا بیکار بودن از مهم ترین متغیرهای پیش بینی کننده در وضعیت روانی ،فرهنگی ،اقتصادی و اجتماعی افراد است. هر قدر وضعیت اقتصادی فرد بدتر باشد محدودیت های بیشتری دارد و خشونت بشتری بر خانواده ، به ویژه همسر روا می دارد. (جلالی ، ۱۳۸۶: ۵۸)
آپلفورد نیز گزارش می دهد بیکاری بیست تا شصت درصد موارد خشونت خانگی مردان را تبیین می کند. ( آپلفورد، ۱۹۸۹: ۴۶) به طور کلی بیکاری از عوامل خطر آفرین خشونت زناشویی تشخیص داده شده است. هامپتون و گلز ( ۱۹۹۴) اعلام کردند که بالاترین درجات خشونت شوهر در خانواده هایی است که شوهر بیکار بوده است. (طباطبایی ،۱۳۸۸: ۲۰) جالب توجه است که حتی پس از کنترل آماری درآمد و سن و قومیت بیکاری شوهر احتمال بروز خشونت از وی را ۶۸/۱ برابر افزایش می دهد . پرخاشگری شدید جسمانی با موقعیت اجتماعی – اقتصادی پایین تر ارتباط دارد. این امر احتمالا به دلیل سرخوردگی مرتبط با فرصتهای کمتر در زندگی است.
موقعیت شغلی و طبقه اجتماعی نیز بر خشونت مردان تاثیر دارد طبقه اجتماعی شوهران هر چه پایین تر باشد احتمال بروز خشونت خانگی آنان بیشتر است. یافته های هوتالینگ و سوگرمن موید این تصور است که موقعیت اجتماعی اقتصادی جزو عوامل معنادار پیش بینی کننده وقوع خشونت شوهر است. در مجموع طبقه اجتماعی با خشونت رابطه منفی دارد. ( زنگنه، ۱۳۸۰: ۶۹)
گفته اند یکی از عوامل ساختاری موثر بر آسیب پذیری زنان فرایند به حاشیه رانده شدن او در تقسیم کار اجتماعی و عدم دسترسی یکسان وی با مرد به منابع ثروت بوده، همین واقعیت یکی از مهم ترین عوامل ضعف و بی قدرتی زن است. بادنتر در تحلیلی تاریخی معتقد است نخستین زمینه تاریخی اعمال خشونت بر زنان به عصر پیدایش فلزات و غلبه مناسبات شبانکاری باز می گردد در آن دوره مرد از نقش برتر اقتصادی واجتماعی برخوردار شد مرد در این بستر فرصت یافت تا نیروهای بدنی – ذهنی بیشتری از خود ظاهر سازد و نقش غالب اقتصادی ، اجتماعی و نظام هنجاری زندگی را به سمت خصوصیت مردانه سوق دهد.
تمکن و استقلال اقتصادی از مهمترین زمینه های سایر نقش ها ، توانمندی ها و فعالیت های زنان است بی قدرتی و بی پناهی زن موجب آسیب پذیری و قرار گرفتن وی در معرض خشونت مرد شد و از زمینه های فعال شدن چرخه خشونت علیه زن به شمار می رود. تقسیم کار و تقسیم نقش اجتماعی – اقتصادی موجب شد زن در مناسبات تولید نقش درجه دوم پیدا کند و از حیث مالکیت و تولید به مرد وابسته شود. در پی این امر انواع وابستگی های فکری و روانی به مردان پدید آمد و در این وضعیت خشونت امر موجهی برای مهار زنان است.
شمس اسفندآباد در پژوهش خودنشان میدهد که در زمینه وضعیت شغلی زن فقط بین میزان همسر آزاری شوهران زنان کارگر با میزان همسر آزاری شوهران زنان دانشجو و میزان همسر آزاری زنان دارای مشاغل بالا تفاوت معنادار وجود دارد. زنان کارگر بیش از گروه های دیگر به دست شوهرانشان آزار می بینند. کار نیزدر پژوهش خود نتیجه می گیرد که دسترسی به منابع مالی و استقلال اقتصادی و کسب درآمد زنان را در برابر بدرفتاری و خشونت حفاظت نمی کند. (اسفندآباد، ۱۳۸۲: ۳۵)
البته به نظر می رسد نگاه به ماهیت انسان وابعاد مختلف شخصیت او از دیدگاه صرفا اقتصادی و تحلیل تاریخ بر اساس چشم بستن بر بسیاری استعدادها و جنبه های وجودی انسان است.شخصیت زن و مرد عوامل تبادلی واوضاع اجتماعی به علاوه ویژگی های منحصر به فرد روابط افراد درون خانواده در بروز خشونت بر زنان موثر است.
۲-۳-۲- عوامل فرهنگی
آیا فرهنگ باعث تسهیل خشونت مردان علیه زنان می شود؟ در فرهنگ ها چه خصلت هایی برای مردان با ارزش و کدام ضد ارزش است.؟
در فرهنگ هر جامعه ای چه طرحی برای حل و فصل منازعات مردان علیه زنان ترویج می شود؟ آیا فرهنگ ها آموزش می دهند که طرفین منازعه مصالحه کنند. ؟
زمانی که فرهنگ جامعه ای از مردان انتظار دارد که قوی و مسلط باشند و طرف مقابل را بی کفایت و بزدل بدانند خشونت افزایش می یابد. در فرهنگ سرمایه داری خصوصیات و ویژگی های مثبت انسانی مانند همدلی ،احساس تقدس زندگی ، شفقت و همبستگی از افراد سلب می شودو به همین دلیل افراد خود را چون اشیایی فروشی تلقی می کنند که بایدخودنمایی کنند واین موضوع بستر خشونت را جهت اثبات خود ونفی صفات مذموم در جامعه سرمایه داری فراهم می کند. فرهنگ سرمایه داری استفاده صاحبان قدرت را از خشونت برای حفظ ثروت وقدرت نادیده می گیرد و خشونت انتقام جویانه را تحسین می کند. (احدی، ۱۳۸۲: ۷۱)
۲-۳-۳- رسانه های جمعی
اثرات وسایل ارتباط جمعی در مورد خشونت می تواند کوتاه مدت و بلند مدت باشد. اثرات کوتاه مدت در قالب مدل محرک – پاسخ بحث می شود. رسانه های جمعی قادرند حالت احساسی مخاطبین خود را تغییر دهند و در آنها هیجان ،خشم و برخی حالات عاطفی ایجاد کنند و حتی منجر به تهاجم فیزیکی شوند. این اثر را اثر هیجانی می نامند. رسانه ممکن است اثرنگاره سازی یا اثر اطلاعاتی داشته باشد که به آن یادگیری از طریق مشاهده گفته میشود. در واقع این نوع اثر واکنش مقلدانه است و اطلاعات مربوط به رفتاری را ارائه می کند که برخی مخاطبان خواهان پیروی از آن هستند . اثرات بلند مدت شامل حساسیت زدایی است که بر اثر مواجه مکرر با خشونت حاصل می شود. (احدی، ۱۳۸۲: ۷۲)
۲-۴- خشونت خانگی در ایران
یکی از رایجترین انواع خشونت علیه زنان خشونت خانگی است که زن از سوی پدر ، برادر ، شوهر مورد ضرب و شتم قرار میگیرد.
در واقع مطالعات انجام شده نشان میدهد که اکثر زنان به دلیل شرم یا ترس از افراد ذکور خانواده حتی از سخن گفتن در این خصوص با دوستان خودداری میکنند، چه رسد به مقامات قضایی و نیروهای پلیس. در واقع بسیاری از زنان تمایل به طرح شکایت رسمی علیه این بدرفتاریها ندارند که این خود از علل استمرار و تداوم خشونت علیه زنان میباشد. در نهایت ، برخی از زنان برای گریز از این اعمال فشارها دست به اعمالی چون خودکشی ، خودسوزی میزنند.
خشونت علیه زنان در ایران در حالی صورت میگیرد که اسلام خشونت به زن را نمیپذیرد، زیرا زن و مرد در هویت انسانی هیچ تفاوتی ندارند و تفاوتهای آنها تنها حالت فیزیولوژیک و زیستشناختی دارد. خشونت نسبت به زنان اصولاً به سبب عدم آگاهی خانوادهها و جامعه در مورد جایگاه و مقام واقعی زن روی میدهد. وجود خشونت نسبت به زن مغایر مقام و ارزش انسانی آن میباشد و مانع برخورداریشان از حقوق انسانی میگردد.
۲-۴-۱- روابط زن و مرد از گذشته تاکنون
انسان شناسان معتقدند نقش زن در گذشته های دور بسیار تعیین کننده بوده است از جمله پیدایش کشاورزی دامداری و پزشکی را به او نسبت می دهند. مرد فقط به شکار می رفت کم کم مادر سالاری رونق گرفت و به دلیل قدرت زایش مورد تکریم فراوان قرار داشت با پیشرفت تمدن مرد با توجه به تکیه بر قدرت جسمانی و ویژگی های شخصیتی و … بر زن در طول تاریخ برتری یافت. درصد بالای مردان عالم بر زنان نیز مزید بر علت شد.
در خصوص روابط زن و مرد در اسلام آمده است : کتک کاری زنان توسط مردان مسلمان مذموم است و عملی ناشایست می باشد و علت بسیاری از خشونت ها را در گذشته ناشی از نگاه جامعه به زن به عنوان یک شیء بوده است.
۲-۴-۲- خشونت خانگی علیه زنان
خشونت علیه زنان موضوعی فراملی است که زندگی زنان از هر نژاد و قوم و با هر طبقه اجتماعی ، اقتصادی ، تحصیلی و … را در بر میگیرد. خشونت با مفهوم پرخاشگری در ارتباط است. پرخاشگری اعمال خصمانهای است که از روی عمد صورت میگیرد و به افراد و اشیاء آسیب میرساند. در واقع آسیب زدن به دیگران روشهای مختلفی دارد : میتوان کسی را تحقیر کرد ، به او اهانت نمود یا دشنامش داد (آسیب روانی) و یا برای نابودی او تلاش کرد (آسیب بدنی) در همه موارد هدف آسیب رساندن یعنی تحمیل نوعی درد و رنج است و معمولاً وجه تمایز خشونت از دیگر انواع پرخاشگری در شدت این آسیب نهفته است.
خشونت علیه زنان به موجب ماده یک اعلامیه رفع خشونت علیه زنان این گونه تعریف میشود : «خشونت علیه زنان به معنای هر عمل خشونتآمیز مبتنی بر جنسیت است که سبب بروز یا احتمال بروز آسیبهای جسمانی ، جنسی ، روانی یا رنج و آزار زنان ، از جمله تهدید به انجام چنین اعمالی ، محرومیتهای اجباری یا اختیاری در شرایط خاص از آزادی در زندگی عمومی یا در زندگی خصوصی میگردد. بنابراین میتوان گفت خشونت علیه زنان اشکال متنوعی به خود میگیرد که عبارتند از : خشونت خانگی ، تجاوز جنسی ، قاچاق زنان و دختران ، روسپیگری اجباری ، خشونت در کشمکشهای مسلحانه چون قتل ، تجاوز جنسی سیستماتیک ، بردگی جنسی و بارداری اجباری اشکال دیگر آن عبارتند از قتل برای شرافت ، خشونت در ارتباط با جهیزیه ، کشتن جنین مؤنث. انتخاب جنین پیش از زایمان به سود نوزاد مذکر ، ناقص کردن عضو جنسی مؤنث و دیگر رویهها و سنتهای زیان بار. جهت مبارزه با خشونت علیه زنان در سطح بینالمللی تاکنون اقداماتی صورت گرفته است. سازمان ملل متحد از ابتدای تأسیس مبارزه با همه اشکال خشونت علیه زنان را به عنوان هدفی مهم در راه دستیابی به بهبود وضعیت زنان مورد توجه قرار داده است و در کنفرانسهایی که این سازمان درباره زنان برگزار کرده یکی از مسائل مهمی که همواره به آن توجه شده خشونت علیه زنان و دستیابی به راه کارهایی جهت مقابله با این معضل در جهان بوده است. در این راستا ، کمیسیون مقام زن ، سازمان ملل متحد در جهت مبارزه با خشونت علیه زنان تلاشهایی را انجام داده که از جمله اعلامیه رفع خشونت علیه زنان است که در واقع میتوان گفت این اعلامیه نخستین سند بینالمللی است، که به طور خاص مبارزه با خشونت علیه زنان را هدف قرار داده است و توسط مجمع عمومی ملل متحد طی قطعنامه ۱۰۴/۴۸ در ۲۰ سپتامبر ۱۹۹۳ در یک مقدمه و شش ماده مورد تصویب قرار گرفته است. در واقع این اعلامیه میپذیرد که خشونت علیه زنان نقض حقوق بشر و شکلی از تبعیض علیه زنان است.
۲-۴-۳- ویژگی های شخصیتی زنان خشونت دیده
غالبا زن هایی که از شوهرانشان کتک می خورند ، نقش و سهمی در این اقدام دارند ویژگی های آنان عبارتست از :
-
- زنان افسرده و دچار سوء ظن بیش از بقیه زنان مورد ضرب و شتم قرار می گیرند.
-
- زنانی هستند که از اعتماد به نفس وعزت نفس پایین تری برخوردارند و در ایفای نقش مادری خود شکست خورده اند و ناموفق هستند . (پورقمی ، ۱۳۸۲: ۱۴۲)
۲-۴-۴- ویژگی های شخصیتی مردان خشن
معمولا افراد تمایل دارند که ناراحتی های خود را روی نزدیک ترین اشخاص به خود تخلیه نمایند که در این میان اعضای خانواده در اولویت قرار می گیرند چگونگی تعلیم و تربیت خانوادگی مرد و سابقه زندگی آن در تولید خشم و رفتار خشونت آمیز در زندگی زناشوئی او موثر است. البته برخی از آنها دچار یک حالت سادیسم هستند که این رفتار مکرر در آنها دیده می شود. (محمدی : ۱۳۸۰، ۸۹)
از جمله ویژگی های مردان خشن می توان به عزت نفس پایین ، اعتماد به نفس بالا در اعمال خشونت به زنان ، اتکا عمل زشت خود و نسبت دادن آن به عنوان تنها واکنش که در مقابل رفتار همسر انسان از خود نشان داده اند اشاره کرد.
۲-۵- انواع خشونت علیه زنان
در یک تقسیم بندی کلی خشونت ممکن است علیه انسان یا علیه طبیعت صورت گیرد. تقسیم بندیهای دیگری که از مقوله خشونت و زنان شده است، به قرار ذیل میباشد:
الف ـ خشونت بر حسب زمان وقوع میتواند قبل از تولد، نوزادی، کودکی، جوانی و کهولت باشد.
ب ـ خشونت همچنین میتواند در سطح جامعه و خانواده بروز نماید.
ج ـ رفتار خشونت آمیز در برخی موارد از سوی فرد بر خودش یا از سوی دیگری علیه وی میباشد. از جمله خشونت های زنان علیه خودشان میتوان به برخی جرائم و شبه جرائم (نظیرخودکشی، اعتیاد، خود فروشی، جراحی های غیرضروری) اشاره نمود. جرم از مصادیق بارز خشونت میباشد که مخل آسایش و امنیت عمومی است.
دـ خشونت بر مبنای موضوع میتواند روحی، جسمی، جنسی و اقتصادی باشد و در سطح خانواده و جامعه بروز نماید:
۲-۵-۱- خشونت روانی:
هر نوع رفتار و گفتار خشنی است که سلامت روحی و روانی فرد را با خطر مواجه نماید و مصادیق آن عبارتند از: انتقاد ناروا، اهانت و تحقیر، تمسخر، توهین، فحاشی، تهدید به ازدواج مجدد، تهدید به طلاق، اعمال مالکیت، قهر، سوء ظن و بدبینی ، حسادت بیمارگونه محدود کردن آزادی رفتار و حرکات عدم آزادی در روابط اجتماعی با نزدیکان و فامیل، عدم اجازه خروج از منزل، حبس اجبار به کارهای خلاف طبع، تهدید به بچه دزدی، تهدید به تخریب دارایی های زن و فرزندان، سوء استفاده از فرزندان جهت اطاعت همسر، متلک گویی و اجبار به دیدن تصاویر و صحنه های خلاف عفت. (کار :۱۳۷۹: ۳۵۳)