شاخص
عوامل
- علامتهای تجاری - همکاریهای کسب و کار -کانالهای توزیع
- مشتریان - توافق نامههای اعطای مجوز
- وفاداری مشتری - قرار دادهای مطلوب
- نام و شهرت شرکت - توافق نامه های اعطای امتیاز
ساختار خارجی( سرمایه مشتری)
دارای فکری: دارایی های زیر ساختی:
- حق الامتیازها - فرهنگ شرکت -سیستمهای شبکه بندی
- حق تألیف - سیستمهای اطلاعاتی - فلسفه مدیریت
- مارکهای تجاری - فرایند های مدیریت - روابط مالی
ساختار داخلی:(سرمایه سازمانی)
-فوت و فن(رموز کار) - شایستگی مربوط به کار
-تحصیلات - روحیه کار آفرینی
-صلاحیت شغلی -دانش مربوط به کار
- قابلیت های نوآوری، تغییر پذیری
شایستگی فردی:( سرمایه انسانی)
-رشد و تجدید - کارایی - پایداری
شاخص های اندازه گیری
۲-۳-۳-۴ -حسابداری منابع انسانی[۹۵] (HRA)
سرمایه انسانی هر سازمان، فاکتور انسانی آن سازمان را تشکیل میدهد که این فاکتور شامل تواناییها، مهارت ها و هوش میباشد .در حقیقت فاکتور انسانی خصوصیت مشخصکننده یک سازمان است. مدیریت منابع انسانی و مدیریت دانش دو مفهوم نزدیک بهم هستند. از طریق ادغام این دو فرایند میتوان انتظار عملکرد عالی و پایدار داشت (ثیرو و چاتزگلو[۹۶]، ۲۰۰۸). بر طبق نظر سکمن هدف حسابداری منابع انسانی سنجش ارزش اقتصادی افراد برای سازمان به منظور فراهم کردن ورودی برای تصمیمات مالی و مدیریت میباشد. بر اساس این اصل که دارایی های انسانی نمایندهای برای سرمایه هستند، هزینه حقوق کارکنان می تواند جز سرمایه محسوب شود و در ترازنامه گزارش شود. سه نوع مدل ارزیابی حسابداری منابع انسانی توسط بونتیس و همکاران (۱۹۹۹) توسعه یافته است: مدلهای هزینهای ، مدلهای ارزش منابع انسانی و مدلهای تاکید پولی. جدول(۲-۵) این مدلها را نشان میدهد.
جدول۲-۵: شاخص های حسابداری منابع انسانی
مدلهای هزینه: در نظر گرفتن هزینه تاریخی، به کار گیری ،جایگزینی یا فرصت از دست رفتهی داراییهای انسانی
مدلهای ارزش منابع انسانی: ترکیب مدلهای رفتاری غیر پولی با مدلهای ارزش اقتصادی پولی
مدلهای تاکید پولی: محاسبه کردن میزان برآورد های تخفیف (تنزیل) درآمدها و دستمزدها
۲-۳-۳-۵-روش شناسیKP3
آن و چانگ در سال (۲۰۰۴) برای ارزیابی میزان تأثیر دانش بر عملکرد سازمان از رویکردی غیر مستقیم متشکل از دو مرحله بهره میبرند. این دو محقق به جای آنکه مستقیماً تأثیر دانش را بر متغیرهای عملکرد اندازه گیری کنند با بکارگیری متغیرهای واسطه، ابتدا تأثیر دانش بر محصول و فرایندهای سازمان را مورد ارزیابی قرار می دهند. مزیت عمده این رویکرد آن است که سازمان را قادر میسازد برای ارتقای سهم منابع دانشی در عملکرد سازمان، حوزه های بهبود در دانش محصول یا فرایندها را شناسایی نماید.
متدلوژی آن و چانگ، مطابق شکل (۲-۲) از چهار مؤلفه اصلی تشکیل شده است که عبارتند از: دانش محصول، فرایند و عملکرد. از همین رو ابداع کنندگان مدل، عنوان KP3 را برای آن برگزیدهاند. مطابق مدل KP3 دانش سازمانی، در حوزه دانش مربوط به محصول و دانش مربوط به فرایند طبقه بندی می شود. از آنجا که عملکرد فرایند و عملکرد سازمانی به طور غیر مستقیم، به ترتیب با عملکرد محصول و عملکرد شرکت در ارتباط است پیوندهای مذکور به صورت نقطه چین نشان داده شده است. در مدل مذکور، یک مدل ریاضی ارائه می شود که میزان تأثیر موجودیتهای دانشی سازمان را بر عملکرد تجاری سازمان اندازه گیری می کند. همچنین با بهره گرفتن از روش تحلیل پوششی داده ها (DEA) و از طریق تخمین سهم هر یک از موجودیتهای دانشی بر عملکرد تجاری سازمان، ترکیب بهینه موجودیتهای دانشی را با هدف بیشینه سازی کارایی عملکرد تعیین میگردد. این مدل برای سنجش عملکرد فرایند مدیریت دانش شاخص جدیدی ارائه نمیدهد بلکه تأثیر فعالیتهای دانش محور را بر عملکرد شرکت مورد ارزیابی قرار میدهد (آن و چانگ،۲۰۰۴).
شکل (۲-۲): رابطه بین مؤلفههای اصلی در متدلوژی KP3 برای تعیین سهم دانش در عملکرد شرکت