در این دیدگاه بعد فرهنگی به عنوان زیرمجموعه ابعاد سازمانی و انسانی، و خصوصیات فردی و گروهی و عوامل تشویقی نیز زیرمجموعه بعد انسانی در نظر گرفته شده اند. با بررسی پژوهش های صورت گرفته در حوزه به اشتراک گذاری دانش می توان اینطور جمع بندی نمود که تا سال ۲۰۰۹ بیشتر به مرور ادبیات پرداخته شده و توجه کمتری به تحلیل های عمیق و پژوهش های اجرایی شده است. در حقیقت تعداد اندکی از مطالعات تجربی به تاثیر عوامل تاثیرگذار بر به اشتراک گذاری دانش پرداخته اند (Wang and Noe, 2010).
در همین زمینه شبکه های دانش به عنوان کارآمدترین و اثربخش ترین راهکار به اشتراک گذاری دانش، دارای ابزارهایی مانند پایگاه دانش، ویدئوکنفرانس، پست الکترونیک چند رسانه ای، تخته های گچی مشترک، نرم افزارهای کاربردی و گروهی به اشتراک گذاری و… می باشد که وظیفه برقراری ارتباطات و تعاملات دانشی بین افراد و پایگاه های دانش مختلف را (در درون و بیرون از سازمان) دارد و به سازمان این امکان را می دهد که از منابع دانش داخلی و خارجی در قالب یک شبکه استفاده نماید.
شبکه دانش یکی از راهکارهای مدیریت دانش محسوب می شود که منطق ایجاد آن، ایجاد اثرات هم افزایی از طریق ترکیب موثر پایگاه های دانش شرکتهای هم پیمان است. درنتیجه انتظار می رود پایگاه های دانش شرکت های مرتبط گسترش یابد زیرا شرکت ها به طور همزمان بهترین راهکارها را مبادله نموده و قابلیت های مبتنی بر دانش جدید ایجاد خواهند نمود که در نهایت موجب تسهیل در امور روزمره کاری خواهد شد (Johnson, 2009). در شرکت هایی که به صورت شبکه ای سازماندهی شده اند، دانش ثبت، کدگذاری، ذخیره و طبقه بندی می شود تا در کل سازمان جهت کاربردهای مختلفی جریان یابد و مورد استفاده قرار گیرد. شبکه دانش یک راهکار مناسب برای تبادل دانش فردی و گروهی محسوب می شود. بدین منظور ایجاد شبکه های دانش گروهی در بخش های مختلف می تواند یک راهکار مناسب برای تسهیل در دسترسی و تبادل اطلاعات باشد.
در حال حاضر تقریباً در اغلب سازمان های کشور ما به شیوه های سنتی به اشتراک گذاری دانش انجام می شود که هاب های پژوهش و فناوری وزارت نفت نیز از این قاعده مستثنی نیستند. اما عدم وجود ارتباط شبکه ای در بستر فناوری اطلاعات جهت به اشتراک گذاری دانش میان این شرکت ها، موجب شده تا بعضاً دوباره کاری هایی صورت پذیرد و شرکت ها نتوانند به صورت مستمر و با یک رویه کاری مشخص از دانش های خلق شده یکدیگر بهره مند گردند.
از طرفی بر اساس مطالعات محقق، به طور کلی دو رویکرد اصلی در مدیریت دانش وجود دارد. اول رویکرد درونی است که معطوف به فرایند مدیریت دانش در درون سازمان می باشد و دوم رویکرد بیرونی است معطوف به تعاملات دانشی با بیرون از سازمان می باشد. در شرایط محیطی کنونی به خصوص در صنایع بزرگ مانند صنعت نفت، امکان استفاده از رویکرد اول وجود ندارد و سازمان ها برای بقاء خود ناچار به همکاری و برقراری تعاملات و ارتباطات دانشی با دیگر سازمان ها می باشند. این موضوع در حالیست که اغلب پژوهش ها ی انجام شده در کشور در زمینه مدیریت دانش (شامل پایان نامه های دانشجویی، کتاب ها، مقالات، پروژه های پژوهشی و…) تنها با رویکرد اول و در جهت ایجاد بانک دانشی درون سازمانی انجام می شود. لذا شبکه های دانش مناسبترین راهکار موجود دنیا برای بهره گیری از راهکار دوم مدیریت دانش و بیرونی است که هنوز در کشور ما به آن توجه چندانی نشده است.
فناوری های اطلاعاتی مانند پایگاه های داده ای، سیستم های مخابراتی جدید، و نرم افزارهای تحلیل اطلاعات، گستره پهناوری از اطلاعات را برای هر تعداد از اعضاء سازمان به ارمغان می آورد. کنترل انحصاری مدیریت بر دانش به طور مداوم در حال کاهش است، که بخشی از آن به دلیل کاهش اندازه سازمان ها و کاهش تعداد لایه ها در سلسله مراتب سازمان ها است. این روندها، و نیز پیشرفت های دربرگیرنده وب و شبکه های اجتماعی، موجب شده تا مدیران شرکت های پیشرو جهانی به این فکر باشند که چگونه شبکه های دانش غیر رسمی در سازمان بر خلق، کسب، ذخیره سازی، انتشار و کاربرد دانش تاثیر گذارند، و چگونه افراد آن را دریافته و به اشتراک می گذارند.
در سال های اخیر به دلیل حذف مدیریت میانی در سازمان های پیشرو و تغییرات دیگر در ساختار رسمی سازمان، رشد فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی، و رقابت فزاینده در اقتصاد جهانی، توسعه شبکه های دانش در سازمان ها اهمیت شایانی یافته است. شبکه های دانش می تواند در شکل های متنوعی مانند تیم های پروژه ای، گروه های تحقیقاتی، شبکه های پیشنهادات، انجمن های حرفه ای، انجمن های تجربی، گروه های حمایتی، و غیره نمود پیدا کند. امروزه افراد بیش از پیش درمی یابند که باید در مورد انتخاب های آتی از اکنون به تصمیم گیری بپردازند. از این رو آنها با استخراج اطلاعات حاصل از شبکه های فردی خود به دانش مورد نیاز برای تعیین استراتژی عملکرد شان در جهان پیچیده امروز دست می یابند. آگاهی از عملکرد شبکه های دانش به معنی دقیق کلمه ابزاری مهم برای بقای فرد در سازمان محسوب می شود. در این راستا، اعمال و یادگیری افراد نحوه تطبیق سریع سازمان ها با شرایط در حال تغییر و خلاقیت آنها را در مواجه با چالش های جدید تعیین می کند.
بر اساس تعاریف موجود در منابع معتبر علمی، شبکه های دانش در عوض خلق دانش بیشتر بر اشتراک دانش درون سازمان و یکپارچگی منابع خارجی تاکید دارد (Seufert et al., 1999). مفهوم شبکه دانش پاسخ به ضرورت وجود یک مرکز یا قطب انسانی است برای دانستن اینکه چه کسانی چه چیزهایی را می دانند و چه چیزهایی در سازمان آموخته شده است (Earl, 2001). شبکه های دانش ابزار ایجاد ارتباط بین خبرگان و متخصصان درون شرکت به منظور تبادل دانش برای دستیابی به هدفی خاص می باشد (Enkel, 2005). از زمانی که شبکه ها، سازمان هایی با قابلیت دسترسی به دانش، منابع و فناوری را فراهم آوردند به عنوان منبع کلیدی رسیدن به دستاوردهای رقابتی شناخته شده اند(Inkpen & Tsang, 2005). شبکه دانش ابزاری است که توسط آن دانش منتشر و خلق می شود(Johnson,2009).
از طرفی هاب های پژوهش و فناوری وزارت نفت بعنوان توسعه دهنده دانش و فنآوری برای شرکتهای اصلی و تابعه صنعت نفت ایفای نقش کرده و وظیفه اجراء و شکست کار پروژه ها و بهره گیری از توان قطب های پژوهش و فناوری و شرکتهای توسعه دهنده دانش را متناسب با توانمندیهای آنها برعهده دارند.
هم اکنون هاب های پژوهش و فناوری وزارت نفت موضوع مدیریت دانش را به طور مستقل در دستور کار خود قرار داده اند. با عنایت به حجم بالای دانش های تولید شده در هر کدام از هاب ها و حوزه های دانشی متنوع و گسترده ای که در هر کدام از این هاب ها وجود دارد، به لحاظ نرم افزاری این هاب ها قادر نخواهند بود از یک پایگاه داده و دانش مشترک برای پشتیبانی سیستم مدیریت دانش خود استفاده نمایند.
در چنین شرایطی شبکه های دانش با قابلیت هایی که دارد می تواند با سرعت لحظه ای و دقت بسیار بالا تمام افراد و بخش های این هاب ها را از طریق شبکه کردن پایگاه های دانشی هر کدام از آنها به یکدیگر متصل نماید تا در تمام مسائل خود بتوانند از دانش ها و تجربیات یکدیگر استفاده نمایند. این موضوع برای کلیه بخش های صنعت نفت کشور نیز بسیار ضروری و حیاتی است و می تواند موجب انباشت دانش ها تحت شبکه، به اشتراک گذاری در کل مجموعه صنعت نفت با قابلیت های دسترسی متفاوت، بکارگیری دانش های تولید شده، ایجاد هم افزایی و جلوگیری از دوباره کاری در این شرکت ها گردد.
-
- بیان مسأله و اهمیت آن
در عصر دانش بنیان این دانش های فردی و سازمانی است که می تواند یک مزیت رقابتی ایجاد کند، لذا مدیریت کردن دانش برای شرکت ها بسیار با اهمیت می باشد. از این رو امروزه برای استفاده صحیح از این منبع پر ارزش، موضوع مدیریت دانش در دستور کار سازمان های پیشرو قرار گرفته است.
از یک دهه پیش تا کنون صنعت نفت و گاز در جهان از پیشرفت های مدیریت دانش بهره گرفته و هم اکنون به عنوان مبحثی علمی با انواع رویکردهای انسانی، سازمانی و فناوری مورد توجه نهادها و سازمان های گوناگون قرار گرفته است. هنگامی که شرکت های صنعت نفت و گاز به فناوری جدید، استفاده از منابع خارجی، گرفتن شرکای جدید، ارزیابی مدیریت، مقررات دولتی، مدیریت ظرفیت ها، کاهش هزینه ها و مسائل محیطی تاکید می کنند، تیم های مدیریت دانش می توانند آنها را با بهره گرفتن از فناوری و انتقال دانش در پیش بینی، برنامه ریزی و فرایند و نوآوری های فنی بسیار یاری دهند.
تعریف شرکت شورون[۳] به عنوان یکی از بزرگترین شرکت های نفتی جهان از مدیریت دانش در بیشتر بخش های صنعت کاربرد دارد : “فرایند ها، ابزارها و رفتارهایی که محتوا و مفهوم درست را به افراد درست در زمان درست و در وضعیت های درست می دهد". بنابرین آنها می توانند بهترین تصمیمات را بگیرند و از فرصت های موجود بهره برداری کنند و ایده های نوآور را ترویج دهند.
سابقه دیرپای صنعت نفت نیز در میهن اسلامی ایران و پویایی این صنعت به خصوص در دوران ۳۰ سال پس از انقلاب اسلامی مملو از دانش ها، تجربیات و نوآوری های بیشمار بوده است و حفظ و نگهداری و اشاعه ی این گنجینه گران بها کاری ارزشمند و ماندگار می باشد. به منظور رقابت در محیط پویا و پیچیده اقتصاد جهانی در عصر دانش محور؛ دانش و اطلاعات به عامل تعیین کننده ای در موفقیت پایدار سازمان ها تبدیل شده است. خصوصاً با افزایش تاکید دولت بر ایجاد جامعه دانشی و اولویت حرکت به سوی اقتصاد های دانش محور در سند چشم انداز ۲۰ ساله کشور و برنامه های چهارم و پنجم توسعه، مسأله مهمی که بوجود آمده درک این موضوع است که چگونه می توان از دانش، تجارب و مهارتهای موجود در سازمان به عنوان یک منبع مهم مزیت رقابتی استفاده کارآمد؛ مؤثر و بهینه نمود.
وزارت نفت جمهوری اسلامی ایران و شرکت های تابعه ی آن، با بهره گیری از دانش، تخصص و تجربه طیف گسترده ای از متخصصان رشته های مختلف اعم از نفت، گاز، پتروشیمی، پالایش و پخش فرآورده های نفتی، حفاری، مدیریت، فناوری اطلاعات و غیره، و در بخش های مختلف اکتشاف، استخراج، انتقال و بهره برداری مشغول به انجام پروژه های متعددی با موضوعات بسیار متنوع در ارتباط با صنعت نفت کشور می باشند. در این شرکت ها (به ویژه به دلیل گستردگی فعالیت ها)، حجم عظیمی از دانش با اجرای پروژه های مختلف تولید می شود که قسمتی از این دانش در قالب اسناد و مدارک، گزارش ها، نرم افزارها، دستورالعمل ها و غیره ثبت می گردد و قسمتی از آن نیز به صورت نا ملموس بوده و در قالب تجربیات، روابط، مهارت ها، بینش ها و غیره در ذهن افراد پنهان مانده و احتمال اندکی برای انتقال و به کار گیری مجدد می یابند. عدم تسهیم و به کارگیری مجدد دانش تولید شده در فعالیت ها و سرمایه های دانشی موجود در صنعت نفت (شامل سرمایه های انسانی؛ سرمایه های ساختاری و سرمایه های ارتباطی)، در حقیقت هدر دادن هزینه ها و نشان دهنده ی عدم بهره وری در این صنعت می باشد. از سوی دیگر، از آنجا که بخش مهمی از دانش موجود در صنعت نفت نا ملموس بوده و به صورت سرمایه فکری در ذهن افراد پنهان است، با خروج این افراد از صنعت (به دلیل بازنشستگی، انتقال، تعدیل و…) عملاً این دانش ها نیز از این صنعت خارج می شود. لذا از جمله مقولاتی که هم اکنون نگرانی هایی را برای صنعت نفت ایجاد نموده است از دست رفتن تجربه و دانش مدیران و کارشناسان خبره این صنعت با خروج آنان و عدم به اشتراک گذاری دانش های تولید شده در فعالیت های خود می باشد.
در همین زمینه مسأله اساسی که هم اکنون در صنعت نفت کشور وجود دارد، عدم وجود ارتباطات اطلاعاتی و دانشی مناسب و به اشتراک گذاری دانش بین بخش های مختلف و حتی شرکت های تابعه با ماموریت مشابه می باشد. این در حالیست که ساختارهای رسمی صنعت نفت که در نمودارهای سازمانی نمود می یابد، قطعاً کل جریان های واقعی دانش در صنعت را نشان نمی دهد و شبکه های غیررسمی در انجام فعالیت ها و انتقال دانش ها نقش حیاتی دارند. در سال های اخیر شبکه های غیررسمی در سازمان ها توجه بسیاری از مدیران ارشد را به خود جلب کرده اند. سازمان ها آگاه شده اند که بسیاری از فعالیت ها به صورت همکارانه و از طریق این شبکه های غیر رسمی انجام می شود. با وجود این، بسیاری از سازمان ها از نحوه مدیریت این شبکه های غیررسمی اطلاع ندارند، زیرا آن ها را غیرقابل مشاهده و غیرقابل کنترل یافته اند.
ارزش دانش به کاربرد آن است و سیستم ها و استراتژی های مدیریت دانش باید جریان دانش را به محل کاربرد آن، تسهیل کنند. با این وجود مهمترین چالش و مسأله ای که در مدیریت دانش وجود دارد ترغیب افراد سازمان به عضویت در سیستم مدیریت دانش و به اشتراک گذاشتن دانش هایشان می باشد. مطالعات انجام شده در سازمان های ایرانی نیز بر این موضوع در کشور صحه می گذارد و تاکید می شود که بزرگترین چالش موفقیت سیستم های مدیریت دانش عوامل زمینه ای فرهنگی و تمایل پایین اغلب افراد سازمان ها برای مستندکردن و به اشتراک گذاری دانش هایشان می باشد. بر اساس تحقیقات پیشین محقق (تولایی و دیگران، ۱۳۸۸) این مسأله در صنعت نفت کشور نیز مهم و حیاتی می باشد. در این میان شبکه های دانشی کارآمدترین و اثربخش ترین راهکار برای مدیریت دانش است که به منظور به اشتراک گذاری دانش میان افراد و پایگاه های دانشی مختلف طراحی می شود.
در این مرحله از تحقیق میتوان مهمترین مسائل موجود صنعت نفت در زمینه مدیریت کردن دانش و توسعه شبکه های دانش را به صورت مختصر به شرح ذیل عنوان نمود:
۱) رقابت جهانی: صنعت نفت در کشور ایران یک صنعت ملّی است اما سطح فعالیت و بازار رقابتی آن بین المللی می باشد. به همین منظور جهت حضور در بازار رقابت جهانی باید از تمامی پتانسیلهای صنعت نفت و همچنین تجارب و دانش خبرگان این صنعت استفاده لازم را نمود. اما هم اکنون متاسفانه به دلیل عدم اولویت دادن به کاربرد و تاثیر ابزارهای نوین مدیریتی در افزایش کارایی و بهرهوری، این توانایی سلب شده است. جایگاه صنعت نفت به عنوان یکی از صنایع پیشرو در جهانی سازی صنایع و سازمانهای ایرانی، موجب گردیده است که این سازمان، به عنوان یکی از اولین سازمان های ایرانی، موضوع ایجار راه کارهایی برای مدیریت کردن دانش و ایجاد شبکه های دانش را مورد توجه قرار دهد.
از طرفی صنعت نفت کشور بایستی با احساس مسئولیتی که دارد، بیشتر بعد نظارتی خود را افزایش داده تا حجم بوروکراسی کم شده و بازدهی و توان مدیریتی بالا رود. به علاوه باید بقای مبتنی بر توسعه را به عنوان اولویت سیاست خود انتخاب نماید، زیرا با اولویت یافتن سیاست تولید ثروت مبتنی بر تکنولوژی اطلاعات، ضریب فاصله کشورها بیش از پیش میشود. بنابراین توسعه و پیشرفت نه یک سیاست از روی انتخاب که سیاستی از روی الزام میباشد، زیرا با تغییر و تحولات بسیار زیادی که در عرصه جهانی رخ میدهد، بقای این صنعت در بازارهای بینالمللی نیز در راستای توسعه و پیشرفت آن رقم خواهد خورد.
۲) هرم نیروی انسانی: بر اساس آمار منتشر شده توسط مسئولان وزارت نفت (گزارش مدیرکل توسعه مدیریت وزارت نفت، ۱۳۹۰) بنا بر دلایل مختلف از جمله عدم استخدام نیروهای جدید در اوایل دهه ۷۰ شمسی در وزارت نفت، هم اکنون میانگین سن مدیران صنعت نفت کشور بالای ۵۰ سال می باشد و صنعت نفت تا پنج سال آینده شاهد بازنشستگی جمع عظیمی از مدیران و کارشناسان باتجربه خود خواهد بود. از سویی در سالهای اخیر نیز بسیاری از خبرگان باتجربه صنعت نفت بازنشسته یا به سازمانهای دیگر (داخل و خارج از کشور) منتقل شدهاند.
این در حالی است که مطالعات در ایران نشان می دهد بخش اعظم سرمایه های دانشی سازمان ها در مستندات کاغذی و الکترونیک موجود نبوده و تنها در اذهان خبرگان سازمانی مستتر است (نظافتی، ۱۳۸۸). از سویی دیگر، طبق آخرین تحقیقات هر دانشکار، به طور متوسط هر دو هفته، حداقل یک آموزه ارزشمند خلق می کند. این آموزه ها اگر به سرعت استخراج و بازیابی نگردد روز به روز کمرنگ تر گردیده و پس از سه سال حتی از یاد خود شخص نیز خواهد رفت(Hislop, 2010) . با وجود مسائل مطرح شده فوق، این سیستم های مدیرت دانش در صنعت نفت هستند که می توانند با ثبت دانش ها و تجربیات مدیران و کارشناسان در گذشته و حال، و همچنین به اشتراک گذاری و انتقال این دانش ها تجربیات از طریق شبکه های دانش، به دیگر کارکنان و نیروهای جدیدالاستخدام، امکان ابقای دانش و حفظ حافظه سازمانی و همچنین استفاده از این تجارب در موقعیت های مورد نیاز را فراهم آورند.
۳) عدم تعادل اطلاعات در بخشهای مختلف صنعت نفت: صنعت نفت جمهوری اسلامی ایران از شرکت های متعددی تشکیل شده که پراکندگی جغرافیایی زیادی در سطح کشور دارند و هر یک از این شرکت ها بر اساس ماموریت های تعریف شده (که بعضاً مشابه هم می باشند) بطور مستقل تصمیم گیری و عمل می کنند. لذا به اشتراک گذاری دانش می تواند موجب کاهش دوباره کاری ها و افزایش کارایی و اثربخشی در تصمیم گیری ها و عملیات ها در کلیه شرکت های تابعه صنعت نفت گردد.
۴) پایین بودن سطح یکپارچگی: بر اساس نتایج مطالعات فاز صفر (امکان سنجی) پروژه اصلاح ساختار، سیستم ها و روش های شرکت ملّی نفت ایران که توسط شرکت مشاور ایتالیایی Bain & Company در موسسه مطالعات بین المللی انرژی وزارت نفت انجام شده است، مهمترین چالش ساختاری شرکت ملّی نفت موضوع یکپارچگی مجموعه عظیم و گسترده صنعت نفت در سرتاسر کشور می باشد. یکی از راهکارهایی که می تواند به ایجاد یکپارچگی در شرکت ملی نفت کمک کند، طراحی و توسعه شبکه های دانشی در این شرکت می باشد.
۵) خلق ارزش افزوده: بر اساس نتایج مطالعات انجام شده در پروژه اصلاح ساختار شرکت ملی نفت که توسط شرکت ایتالیایی Bain انجام شده است؛ مدیریت دانش یکی از سیستم های نوین مدیریتی مهم است که می تواند برای شرکت ملی نفت ایجاد ارزش افزوده نماید.
۶) استانداردسازی بهترین تجربه ها: ضرورت به اشتراک گذاری دانش های ساختاری در شرکت ملی نفت ایجاب می نماید تا بهترین تجربههای[۴] مربوط به فرایندهای انجام کار[۵] و قوانین و مقررات استانداردسازی گردد.
۷) ایجاد بستر بومی به اشتراک گذاری دانش: صنعت نفت به دلیل سابقه بیش از ۱۰۵ سال در کشور و ویژگی ها و اعتبار خاصی که نسبت به دیگر بخش ها دارد، دارای سرمایه انسانی خبره و دانشکاران زیادی می باشد که انگیزه بالایی برای کار در یک محیط کاری دانش محور و ایجاد سازمانی یادگیرنده دارند. عدم وجود بستر بومی برای این امر و به اشتراک گذاری دانش موجب کاهش رضایت و انگیز آنها می شود که توسعه شبکه های دانش می توانند تا حدود زیادی این مسأله را پاسخگو باشد و موجب ارتقای فرهنگ دانش محوری و نوآوری در صنعت نفت گردد.
۸) پیاده سازی جزیره ای مدیریت دانش: بر اساس گزارش گروه مدیریت دانش موسسه مطالعات بین المللی انرژی وزارت نفت در ابتدای سال ۱۳۹۰، با عنایت به احساس ضرورت به کارگیری مدیریت دانش در صنعت نفت توسط مدیران بخش های مختلف، طی چند سال اخیر برخی از شرکت های تابعه صنعت نفت به صرف هزینه هایی اقدام به طراحی و راه اندازی سیستم های نرم افزاری مدیریت دانش به صورت مستقل و جزیره ای نموده اند. همچنین بر اساس آمار منتشر شده در مطالعات مقدماتی فاز صفر مدیریت دانش صنعت نفت، تا کنون بیش از ۱۸۸ فعالیت پژوهشی (شامل پروژه پژوهشی، پایان نامه و مقاله علمی) مستقل در زمینه مدیریت دانش در وزارت نفت انجام شده است (موسسه مطالعات بین المللی انرژی، ۱۳۹۱). این اقدامات اگرچه به صورت مقطعی و تنها در همان شرکت تابعه می تواند اثرات مثبتی داشته باشد، اما با نگاهی کلان و راهبردی در صورتی که این سیستم ها در قالب یک الگوی کلی در صنعت نفت تعریف شوند و به صورت شبکه با یکدیگر مرتبط باشند، می توانند موجب ایجاد هم افزایی در کل صنعت نفت گردند.
هم اکنون توسط معاونت پژوهش و فناوری وزارت نفت، دستورالعملی با عنوان “مدیریت دانش طرح ها و پروژه های پژوهش و فناوری صنعت نفت ” ابلاغ شده که هدف اصلی آن توسعه شبکه های دانشی صنعت نفت با تاکید بر تجمیع و انباشت دانش است. این دستورالعمل بخشی از نظام جامع راهبری پژوهش در صنعت نفت است و طی آن نقش مجریان سطح یک شامل هاب های تجمیع دانش و مراکز فناوری مشخص شده است. یکی از محورهای کلیدی این دستورالعمل، تسهیم دانش های سازمانی و ایجاد فرصت های خلق دانش همراه با کاربرد و توسعه افقی و عمودی دانش طرح ها و پروژه های صنعت نفت می باشد. انجام رساله دکتری حاضر به طراحی الگوی بومی مناسبی برای توسعه شبکه های دانش در صنعت نفت و تحقق عینی محورهای یاد شده منجر خواهد شد.
-
- پرسش های اصلی و فرعی
پرسش اصلی تحقیق حاضر این است که الگوی مناسب برای توسعه شبکه های دانش در هاب های پژوهش و فناوری وزارت نفت دارای چه مشخصه هایی است؟
همچنین پرسش های فرعی عبارتند از:
۱- الگوی توسعه شبکه های دانش دارای چه ساختاری می باشد و اجزای تشکیل دهنده آن چه رابطه ای با یکدیگر دارند؟
۲- محیط داخلی (مانند منابع انسانی،تکنولوژی، فرایندها و…) هاب های پژوهش و فناوری وزارت نفت چه تاثیری بر ساختار الگوی توسعه شبکه های دانش دارد؟
۳- محیط خارجی (مانند قوانین و مقررات، شرایط اقتصادی، زیرساختهای ملی و…) هاب های پژوهش و فناوری وزارت نفت چه تاثیری بر ساختار الگوی توسعه شبکه های دانش دارد؟
۴- الگوی طراحی شده دارای چه کارکردهایی برای هاب های پژوهش و فناوری صنعت نفت می باشد؟
-
- هدف های تحقیق
هدف اصلی تحقیق حاضر طراحی الگوی توسعه شبکه های دانش در هاب های پژوهش و فناوری وزارت نفت و تشریح الزامات آن می باشد.
همچنین دیگر اهداف تحقیق عبارتند از:
۱- شناسایی ابعاد، مولفه ها و شاخص های الگوی توسعه شبکه های دانش
۲- مشخص نمودن رابطه اجزای مختلف الگوی توسعه شبکه های دانش و برازش آن
۳- زمینه سازی برای ارتباطات دانشی هاب های پژوهش و فناوری وزارت نفت با یکدیگر به منظور دستیابی به هم افزایی و جلوگیری از دوباره کاری ها.
۴- زمینه سازی برای استفاده از منابع دانشی و قطب های علمی خارج از صنعت نفت.