کلید واژه ها: بازی درمانی گروهی، پرخاشگری، مهارت های اجتماعی، کودکان پیش دبستانی.
فصل اول
کلیات پژوهش
پیش درآمد
این فصل از پژوهش شامل بخش های مقدمه، بیان مسئله، اهمیت و ضرورت، اهداف، فرضیه ها و متغیرهای پژوهش و تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرهاست.
۱-۱- مقدمه
بازی با تولد کودک آغاز می گردد و بلافاصله پس از تولد فعالیت های انطباقی جهت سازگاری با محیط جدیدتر ظاهر می شود. باید توجه داشت که بازی، طبیعی ترین شکل تمایل کودک برای تماس و برخورد با دنیای اطرافش است. اندیشمندان و علمای تربیتی از صدر اسلام تاکنون بر ضرورت بازی تاکید نموده و باور داشته اند که کودکان حتی باید شغل دلخواه آینده خود را به صورت بازی تمرین کنند و بیابند. در تعلیم و تربیت امروزی، بازی به عنوان یکی از موثرترین وسایل تربیتی شناخته شده است. بازی هم وسیله ای است در خدمت تربیت و کمکی در راه تعلیم و تربیت کودکان و هم از طریق بازی درمانی می توان به درمان برخی از بیماری های روانی و مشکلات رفتاری کودکان پرداخت. قابل ذکر است که بازی، هم به عنوان روش یادگیری و یا تقویت یادگیری و پیشرفت اجتماعی کودک و هم به عنوان وسیله ای برای بیان عواطف و احساس ها دارای قابلیت تربیتی و سازندگی قابل توجهی است و به کودک فرصت رشد و بالندگی و خویشتن سازی را می دهد(احمدوند، ۱۳۸۲). از لحاظ رشد اجتماعی، تعامل در بازی با دیگر کودکان، کودک را قادر می سازد تا تصورش را از خود و دیگران به صورت عام رشد دهد. کودکی که بازی می کند نقش خود را به طور مرتب تغییر می دهد و مجبور می شود چشم انداز خود را نیز تغییر دهد. در بازی درمانی گروهی که دارای مقررات و قواعد است کودک توانایی بر عهده گرفتن نقش دیگران را نیز در خود رشد و توسعه می دهد همچنین کودکانی که به خاطر بعضی از رفتارهای ناسازگارانه خود چون پرخاشگری دچار نوعی انزوا و عدم تعامل اجتماعی سالم می شوند را می توان از طریق بازی درمانی درمان کرد زیرا پرخاشگری تاثیرات مخربی از جمله صدمه، آسیب زدن، حملات آسیب زا به خود و دیگران، مرگ غیر منتظره و رفتارهای پر خطر را ممکن است به دنبال داشته باشد(جنتری، ۲۰۰۷). از این رو روانشناسان و پژوهشگران در صدد درمانی برای این کودکان برآمدند که در میان روش های مختلف درمانگری در کودکان، بازی درمانی یکی از شاخص ترین و پرکاربرد ترین روش هاست.
پژوهش حاضر تاثیر بازی درمانی گروهی بر کاهش رفتارهای پرخاشگرانه و افزایش مهارت های اجتماعی را ارزیابی می کند.
۱-۲- بیان مسئله
کودکان قشر عمده ای از جمعیت جهان را تشکیل می دهند به طوری که در کشور های در حال توسعه، سهم این قشر از کل جمعیت تقریباً به ۵۰ درصد می رسد (کوشان و بهنام، ۱۳۸۱). در هر جامعه سلامت کودکان و نوجوانان اهمیت ویژه ای دارد و توجّه به بهداشت روانی آنان کمک می کند تا از نظر روانی و جسمی سالم بوده و نقش اجتماعی خود را بهتر ایفا کنند. امروزه این گفته که وجود مهارت های اجتماعی در یک کودک برای شکل گیری ارتباطات وی با سایر همسالان نقش اساسی دارد، تأیید شده است. مهارت های اجتماعی در واقع مجموع رفتارهای مثبت اجتماعی هستند که رضایت از ارتباطات اجتماعی و چگونگی الگوی رفتار اجتماعی فرد راپی ریزی می کنند و اشکال مختلفی دارد. مهارت های اجتماعی یک نوع رفتار است که در موقعیت های اجتماعی نشان داده می شود. این مهارت ها شامل مهارت های انفرادی وابسته به خود فرد، مهارت های علمی، کنترل گری وکارآفرینی او می باشد و برای کودکان ضروری است که مهارت های ارتباطی ساده مثل مکالمه، لبخند زدن، تماس چشمی، گوش دادن، مهارت های دسترسی پیدا کردن و همکاری را داشته باشند تا فرصت کار کردن با گروه را به عنوان بودن یک عضو در گروه و همکاری با دیگران داشته باشند به دست نیاوردن این مهارت ها برای کودکان، باعث خطرات اجتماعی بزرگی در دوره آموزش پیش دبستانی می شود (رنجبر، ۱۳۸۲).
در این راستا، شناخت صحیح ابعاد مختلف جسمی و روانی این گروه سنی و کوشش در راه تأمین شرایط مادی و معنوی مناسب برای رشد بدنی، عاطفی و فکری آنان واضح تر از آن است که احتیاج به تأکید داشته باشد (کوشان و بهنام، ۱۳۸۱). از طرف دیگر شایان توجه است که رفتار پرخاشگرانه در کودکان، مشکل متداولی است که در همه جای دنیا نیاز به توجّه فزاینده ای دارد و تحقیق درباره ی راه حل های مؤثر، چالش بزرگی برای متخصصان و نظریه پردازان ایجاد کرده است. آن چه باعث توجّه محققان به رفتار های پرخاشگرانه شده، اثر نامطلوب آن بر رفتار های بین فردی و همچنین اثر ناخوشایند آن برحالات درونی است. پرخاشگری رفتاری است که هدف آن صدمه زدن به خود یا دیگران می باشد. در این تعریف قصد و نیت حائز اهمیت است؛ یعنی یک رفتار آسیب زا در صورتی پرخاشگری محسوب می شود که از روی قصد و عمد به منظور صدمه زدن به دیگری یا به خود انجام گرفته باشد (بارون، ۲۰۰۵؛ ترجمه کریمی، ۱۳۸۹). همچنین پرخاشگری دارای عوارض جسمی، روانی و اجتماعی فراوان می باشد و موجب مشکلاتی مانند احساس درماندگی، تنهایی، ناسازگاری اجتماعی، بی توجهی به حقوق و خواسته های دیگران، زخم معده، میگرن، اختلال فشار خون، افسردگی، اضطراب می گردد. از این رو روانشناسان وپژوهشگران در صدد درمانی برای این کودکان برآمدند. که در میان روش های مختلف درمانگری در کودکان، بازی درمانی یکی از شاخص ترین و پرکاربرد ترین روش ها است که طی چندین دهه از این روش برای درمان طیف وسیعی از اختلالات و مشکلات بهره جستند و اثربخشی آنها را تأیید کردند بر این اساس به نظر می رسد که می توان از بازی درمانی برای ارتقاء رفتار های اجتماعی مثبت کودکان بهره جست. بازی درمانی، اولاً یک اقدام مشاوره ای است که مرحله تحولی کودک را نشان می دهد. مشاور با مشاهده رفتار کودک در ضمن بازی به نگرانی های او پی می برد و درمورد رفع آن اقدام می کند. ثانیاً وسیله مناسبی برای ایجاد رابطه میان کودک و مشاور در یک سطح مناسب می باشد و ثالثاً بازی مناسب ترین روش یادگیری برای کودک است و سبب یادگیری مهارت های جدید می شود. این تکنیک به عنوان یک بعد مداخله ای اولیه با نفوذ برای جمعیت کودکان محسوب می شود و وسیله اولیه درک و ارتباط با کودک پیش دبستانی و جزء مرکزی مراحل درمان است. امروزه استفاده از روش های غیر دارویی بیش از گذشته مورد توجّه قرار گرفته است. بازی درمانی یک روش درمانی کودک است که برای درمان مشکلات و اختلالات کودک مورد استفاده قرار می گیرد. هر چند کاربرد های بازی درمانی برای کودکان مشکل دار در مقالات مختلف مورد تأکید قرار گرفته است. امّا وجود انواع روش های بازی درمانی ذهن پژوهشگران و متخصصان امر را به این مسئله معطوف داشته که کدام یک از این نوع درمان ها می تواند تأثیر گذاری و ماندگاری بیشتری بر بهبود نشانگان مرضی این کودکان داشته باشد. (کوشان و بهنام، ۱۳۸۱). با توجّه به آنچه که بیان گردید تحقیق حاضر در صدد پاسخگویی به این پرسش است که، آیا بازی درمانی گروهی می تواند برکاهش رفتارهای پرخاشگرانه و افزایش مهارت های اجتماعی کودکان پیش دبستانی مؤثر باشد؟
۱-۳- ضرورت واهمیت پژوهش
دوران کودکی مهم ترین و حساس ترین دوران شکل گیری شخصیت هر فرد است. بی توجهی به آن نتایج جبران ناپذیری به دنبال خواهد داشت زیرا پایه و اساس جامعه فردا را کودکان امروز تشکیل می دهند از سوی دیگر اختلال های رفتاری، مشکلات فردی و اجتماعی فراوانی را به وجود می آورد. کودکان مبتلا به این اختلال ها، خانواده، آموزشگاه و اجتماع را با مسائل و دشواری های گوناگونی مواجه می کنند و آن ها را نیز در برابر آشفتگی های روانی – اجتماعی دوران نوجوانی و حتی بزرگسالی، آسیب پذیر می سازند. از طرفی دیگر خشم و پرخاشگری از شایع ترین مشکلات کودکان و نوجوان و از دلایل مهم ارجاع آنها به مراکز مشاوره و روان درمانی است. دوران کودکی سال های مناسبی برای تشخیص مشکلات کودکان، مداخله به هنگام و پیشگیری از بروز مشکلات عاطفی، اجتماعی و تحصیلی آنان در آینده است. در واقع مداخله به هنگام و اصلاح رفتار های ناسازگار کودک در این دوره حساس، موجب افزایش مهارت های اجتماعی و تحصیلی آنان در آینده است. در واقع مداخله به هنگام و اصلاح رفتار های ناسازگار کودک در این دوره حساس، موجب افزایش مهارت های اجتماعی و محبوبیت نزد همسالان و بزرگسالان می شود و کودک را برای پذیرش مسئولیت های آتی آماده می سازد (شهیم، ۱۳۸۶). خشم و پرخاشگری هیجان های جهان شمولی هستند که در همه فرهنگ ها مشاهده می شوند. در چهار دهه گذشته، به دو مسأله اساسی، مهم و مرتبط با رفتار های پرخاشگرانه توجّه شده، اوّل اینکه میزان رفتار های پرخاشگرانه در میان افراد جوامع افزایش یافته؛ و دوّم اینکه بیشترین میزان بروز خشم و پرخاشگری در میان کودکان و نوجوانان اتفاق می افتد و به این دلیل این گونه رفتار ها در دوران کودکی و به ویژه نوجوانی بیشتر مورد توجّه قرار می گیرد. اجتماعی شدن نیز فرایندی است که به انسان، راه های زندگی کردن در جامعه و تعامل با انسان ها را می آموزد، به فرد شخصیت و هویت می دهد و ظرفیت های او را در جهت انجام وظایف فردی و به عنوان عنصر جامعه توسعه می بخشد. برای آنکه فرد بتواند به حیات خود ادامه دهد، به ناچار می آموزد که چگونه به دیگران بپیوندد و حتی برای رفع بنیادی ترین نیاز های خود با آنها همکاری کند در واقع کودک در هر موقعیتی نیازمند بازی است. بازی فواید و ارزش های زیادی برای کودک دارد. او در طی آن پدیده ها را درک می کند، روابط را می فهمد و احساس راحتی می کند و از آن به عنوان ابزاری برای ایجاد ارتباط، مبادله و آزمایش و تسلط بر واقعیت های بیرونی استفاده می کند (لطفی کاشانی و وزیری، ۱۳۸۳).
بازی به عنوان یک روش صحیح و درست در درمان کودک است، زیرا کودکان اغلب در بیان شفاهی احساساتشان دچار مشکل هستند و از این طریق کودکان می توانند موانع شان را کاهش داده، احساسات خود را بهتر نشان دهند. بازی درمانی به عنوان یک ارتباط بین فردی پویا بین کودک و یک درمانگر آموزش دیده توصیف می شود، که رشد یک ارتباط امن را برای کودک تسهیل می نماید، تا کودک به طور کامل خود را بیان کند. از طریق بازی درمانی، کودک می تواند مهارت های شاهد خود را بهتر فرا گیرد و کسب کند (جلالی و همکاران، ۱۳۹۰). بازی بیشتر ناشی از انگیزه ی درونی است تا انگیزه ی بیرونی و این بازتاب درون کودک است و موجب می شود که کودک احساسات و ارتباطات بیرونی اش را بیان کند و همچنین موجب توسعه ی تمایلات، مهارت های ارتباطی و افزایش شادی و سازگاری کودک با محیط اطرافش می شود (لاندریت[۱]، ۲۰۰۹). بازی درمانی گروهی پیوند طبیعی دو درمان مؤثر است. این رویکرد درمانی برای کودکان فرایند روان اجتماعی برای رشد و یادگیری برای خودشان و دیگران فراهم می آورد. ترکیب بازی درمانی و گروه درمانی، یک فرایند روانی و اجتماعی است که در آن کودکان از طریق ارتباط با یکدیگر در اطاق بازی چیز هایی را در مورد خودشان یاد می گیرند، و برای درمانگر فرصتی را فراهم می کند تا به کودکان کمک کند که چگونه تعارضات را حل نماید. اهداف کلی از مداخله بازی درمانی گروهی، کمک به مشارکت یادگیری، خودشاهدی، مسئولیت، ابراز احساسات، احترام گذاشتن، پذیرفتن خود و دیگران و بهبود رفتار هایی چون مهارت های اجتماعی، حرمت خودوکاهش پرخاشگری است (ری[۲]، ۲۰۰۸).
بازی، شیوه موثری در کاهش نشانه های برون سازی کودکان پیش دبستانی است. در جریان بازی، مهارت های ارتباطی و اجتماعی کودکان رشد پیدا می کندو در چنین چهارچوبی می توانند با باز پدید آوری مکرر موضوع ها و رویداد های مهم، احساسات و هیجان های خود را برون ریزی کنند، به بینش جدیدی دست یابند و شیوه های سازش یافته تر بیان حل مسئله را برگزینند. در راستای استفاده بهینه از نتایج پژوهش حاضر، خانواده ها و کارشناسان آموزشی می توانند در جریان این نتایج قرار بگیرند و به ابزاری قوی در امر کاهش مشکلات رفتاری و افزایش سازگاری کودکان مجهز شوند. با توجه به ارزش جسمانی، درمانی، اجتماعی و آموزشی بازی و تاثیر آن بر کاهش مشکلات رفتاری کودکان، والدین و مربیان کودک می توانند با کاربرد بازی در کاهش پرخاشگری و نادیده گرفتن قواعد در کودکان آشنا شوند وپیامد مثبت آن را در بهبود ارتباط کودکان با همسالان مشاهده نمایند. از سوی دیگر زمینه را برای کاهش مشکلات در عملکرد تحصیلی آتی کودک فراهم نمایدو از این طریق بسیاری از مشکلاتی را که ممکن است در زمینه عملکرد تحصیلی و تبعیت از قواعد اجتماعی برای فرد ایجاد شود پیشگیری نمایندو همچنین از نتایج این پژوهش می توانند در مهد کودک ها ودر دبستان ها که با کودکان سروکار دارندو در مشاوره با کودکانی که به خاطر این مشکلات به مراکز مشاوره ارجاع داده می شوند بهره ببرند.
در همین راستا پژوهش حاضر درصدد پاسخگویی به اثر بخشی بازی درمانی گروهی بر کاهش رفتارهای پرخاشگرانه و افزایش مهارت های اجتماعی کودکان پیش دبستانی دختر و پسر است.
۱-۴- اهداف پژوهش
۱-تعیین اثر بخشی بازی درمانی گروهی بر کاهش رفتارهای پرخاشگرانه ومولفه های آن در کودکان پیش دبستانی
۲-تعیین اثر بخشی بازی درمانی گروهی برافزایش مهارت های اجتماعی و مولفه های آن در کودکان پیش دبستانی
۱-۵- فرضیه های پژوهش
۱-بازی درمانی گروهی برکاهش رفتارهای پرخاشگرانه و مولفه های آن در کودکان پیش دبستانی موثراست.
۲-بازی درمانی گروهی برافزایش مهارت های اجتماعی و مولفه های آن در کودکان پیش دبستانی موثر است.
۱-۶- متغیرهای پژوهش
متغیر مستقل: بازی درمانی گروهی.
متغیرهای وابسته: پرخاشگری، مهارت های اجتماعی.
متغیرهای کنترل: سن و پایه تحصیلی.
۱-۷- تعاریف مفهومی وعملیاتی متغیرها
تعریف مفهومی بازی درمانی گروهی
بازی، وسیله طبیعی کودک برای بیان و اظهار خود است. آلفرد آدلر، روانشناس معروف میگوید: هرگز نباید به بازیها به عنوان روشی برای وقتکشی نگاه کرد. و یا گاری لندرث، اظهار میدارد که بازی کردن برای کودک، مساوی است با صحبت کردن برای یک بزرگسال. بازی و اسباببازی، کلمات کودکان هستند. متاسفانه هیچ تعریف واحد و جامعی در مورد بازی وجود ندارد. تنها تعریفی که اغلب بدان استناد میشود از اریکسون است که میگوید: بازی عملکرد خود است، کوششی جهت هماهنگ کردن فرایندهای جسمی و اجتماعی خویشتن (لندرث، ۲۰۰۰؛ ترجمه آرین، ۱۳۸۹).
تعریف عملیاتی بازی درمانی گروهی
منظور آموزش های بازی درمانی گروهی (گلدارد، ۱۹۹۹؛ نقل از ارجمندی، ۱۳۹۳) با پیروی از اصول بازی درمانی(اکسلاین، ۲۰۰۲؛ نقل از مزینی، ۱۳۸۱) است که به مدت ۸ جلسه ۴۵ دقیقه ای هفته ای دو بار برای گروه آزمایش اجرا شد. خلاصه جلسات بازی درمانی گروهی ازاین قراراست.
جلسه اول: آشنایی درمانگرباکودکان، ارائه قوانین ووظایف هرعضو. جلسه دوم: پذیرش کودک و شناسایی احساسات کودکان. جلسه سوم: کمک به کودکان در جهت شناخت احساسات مثبت و منفی. جلسه چهارم: آموزش شناسایی افکار منفی از جمله پرخاشگری. جلسه پنجم: آموزش مهارت کنترل خشم از طریق رعایت اصل احترام به کودک. جلسه ششم: آشنایی کودک با رفتارهای پسندیده (باید کردها)و رفتارهای ناپسند(نباید کردها). جلسه هفتم: آموزش همکاری و ایجاد ارتباطات اجتماعی در کودکان. جلسه هشتم: نتیجه گیری و مرور و تمرین آموخته های قبل.
تعریف مفهومی پرخاشگری:
پرخاشگری به رفتاری اطلاق می شود که هدفش اعمال صدمه و رنج باشد. به بیان دیگر رفتاری که قصد آن صدمه رساندن (جسمانی یا زبانی) به فرد دیگر یا نابود کردن دارائی افراد می باشد واژۀ اصلی در این تعریف قصد است به بیان دیگر پرخاشگری عبارت است از حالت منفی ذهنی همراه با نقص ها و انحرافات شناختی و رفتار های ناسازگارانه و همچنین به رفتارآشکار اعم از فیزیکی و کلامی اطلاق می شود که منجر به آسیب به شخص، شی و یا سیستم دیگری می شود (ری، ۲۰۰۸).
تعریف عملیاتی پرخاشگری:
در این پژوهش نمره ای که آزمودنی از پرسشنامه پرخاشگری کودکان پیش دبستانی که برای اولین بار درسال(۱۳۸۷)توسط واحدی، فتحی آذر، حسینی نسب و مقدم طراحی گردیدکسب می کند یک نمره
کلی و چهار خرده مقیاس پرخاشگری کلامی-تهاجمی، پرخاشگری فیزیکی-تهاجمی، پرخاشگری رابطه ای و خشم تکانشی را می سنجد. همچنین نقطه برش درانتخاب افراد پرخاشگربراساس این پرسشنامه، دوانحراف معیاربالاتراز میانگین است.
تعریف مفهومی مهارت های اجتماعی:
مهارت اجتماعی مجموعه رفتارهای آموخته شده ای است که فرد را قادر می سازد با دیگران رابطه اثر بخش داشته و از واکنش های نامعقول اجتماعی خودداری کند. همکاری، مشارکت با دیگران، کمک کردن، آغازگر رابطه بودن، تقاضای کمک کردن، تعریف و تمجید از دیگران و قدردانی کردن، مثال هایی از این نوع رفتار است. همچنین مهارت های اجتماعی عبارت است از فرایند های مرکبی که فرد را توانمند می سازد به گونه ای رفتار کند که دیگران اورا با کفایت تلقی کنند(لیوارجانی و غفاری، ۱۳۸۹).
تعریف عملیاتی مهارت های اجتماعی:
در این پژوهش نمره ای که آزمودنی از پرسشنامه ۵۶ گویه ای مهارت های اجتماعی (ماتسون[۳]، روتاتوری[۴] و هلسل[۵]، ۱۹۸۳)کسب می کند پنج خرده مقیاس مهارت های اجتماعی مناسب[۶]، جسارت نامناسب[۷]، تکانشی عمل کردن[۸] / سرکش بود ناطمینان زیاد به خود داشتن[۹]، حسادت/گوشه گیری را می سنجد.
فصل دوم
پیشینه پژوهش
پیشدرآمد
در این فصل به بررسی موضوعهای بازی درمانی و پرخاشگری و مهارت اجتماعی پرداخته شده است. که مطالب آن به صورت مبانی نظری و بخش پیشینه پژوهش در داخل و خارج از ایران ارائه شده است، و در پایان جمعبندی لازم صورت میگیرد.
مقیاس مهارت های درون فردی شامل خود و مقیاس های آگاهی هیجانی خودابرازی احترام به خود خودشکوفایی و استقلال است. مقیاس مهارت های بین فردی شامل خود مقیاس های همدلی، مسئولیت پذیری اجتماعی و روابط بین فردی است. مقیاس مقابله با فشار(کنترل استرس) شامل خرده مقیاسهای تحمل استرس و کنترل تکانه است. مقیاس سازگاری شامل خرده مقیاس های انعطاف پذیری، حل مسئله و واقعیت سنجی است و مقیاس خلق کلی شامل خرده مقیاس های شادی و خوش بینی است (کیانی ۱۳۸۱).
این پرسشنامه دارای ۹۰ سوال است که نخستین پرسشنامه فرا فرهنگی ارزیابی هوش هیجانی است. این آزمون در سه مرحله در ایران اجرا شده و پس از انجام برخی تغییرات در متن اصلی پرسشنامه، حذف یا تغییر بعضی سوالات و تنظیم مجدد سوالات هر مقیاس، پرسشنامه از ۱۱۷ سوال به ۹۰ سوال تقلیل یافت. و در مورد کیفیت روان سنجی آن نیز اقدامات لازم به عمل آمد که در سومین مرحله اجرا، تحلیل اطلاعات در حیطه های زیر انجام گرفت. (راحله سموعی و همکاران موسسه تحقیقاتی علوم رفتاری سینا، ۱۳۸۴).
۳-۴- پایایی
پایایی نشان دهنده ی این است که تا چه اندازه تفاوتهای فردی در نمرات آزمون به تفاوتهای واقعی در ویژگی های مورد نظر، قابل استناد است (آنا ستاری ۱۳۷۱) دو نوع اساسی از مطالعات پایایی روی (EQ-i) انجام شده است، همسانی درونی و پایایی بازآزمایی (بار- آن و پارکر، ۲۰۰۰)
- همسانی درونی.
همسانی درونی به میزانی که همه سوالات یک مقیاس سازه یکسانی را اندازه می گیرند اشاره دارد این شیوه پایایی را با یک بار اجرای پرسشنامه را اندازه گیری همسانی محتوای مقیاس اجرا شده برآورد می کند(آنا ستاری ۱۳۷۱)
میزان های P حاکی از رابطه مستقیم و معنی دار بین سوالات هر مقیاس با نمره کلی آن مقیاس دارد بدین معنی که سوال مورد نظر همان چیزی را می سنجد که مقیاس مربوط در نظر دارد.
پایایی آزمون
میزان آلفای کرونباخ برای کل آزمون ۹۳% گزارش گردید این میزان (آلفای محاسبه شده در مرحله سوم) با آلفای محاسبه شده در مرحله دوم آزمون یکسان بدست آمده (راحله سموعی و همکاران روان تجهیز، ۱۳۸۴)
پایایی آزمون به روش اجرای فرم موازی یا همتا
همزمان با اجرای آزمون هوش هیجانی مصاحبه ای سازمان یافته در رابطه با میزان و تنوع هیجانات، عواطف ویژگی های فردی و احساسی از گروه مطالعه به عمل آمده سعی شد سوالات مصاحبه طوری طراحی گردد که در زمینه هوش غیر شناختی افرادی(بعد عاطفی، اجتماعی و شخصیتی آنها) اطلاع مناسبی بدست آید. بعد از اجرای دو فرم (مصاحبه و آزمون) پرسشنامه نمره گذاری گردید. تحلیل نتایج رابطه بین اطلاعات حاصل از مصاحبه و آزمون در نرم افزار spss را در سطح ۰۰۱/۰ معنی دار نشان داد
پایایی آزمون به روش زوج – فرد.
مطابق با این روش پایایی آزمون ۹۹% گزارش گردید که در سطح ۰۰۱/۰>P معنا دار است
روایی آزمون از اهمیت خاصی برخوردار است (گنجی ۱۳۷۸) هدف از بررسی روایی اساسی ارزیابی این است که پرسشنامه در سنجش آن چیزی که طراحی شده موفق عمل کرده است یا خیر.
نه نوع مطالعات روایی بر روی (EQ-i) انجام شده است: روایی صوری، محتوای عاملی، سازه همگرا، واگرا، گرو ملاک، تشخیصی و پیش بین.
این مطالعات روایی مخصوصا به منظور بررسی اینکه آیا به نظر می آید (روایی صوری) که سوالات بخش های عمده حیطه ی هر مقیاس و حدود مقیاس را در بر دارند.(روایی محتوا) و مشخص کردن این امر که ساختار اصلی پرسشنامه تا چه حد تایید شد. (روایی عامل) تعیین اینکه خرد مقیاس ها تا چه اندازه سازه مورد نظر را اندازه می گیرند، نه چیز دیگر را. (روایی سازه، همگرا، واگرا و گروه مرجع) سنجش قابلیت پرسشنامه در تشخیص و شناسایی افرادی که هوش هیجانی بالاتری دارند از افرادی که هوش هیجانی پایین دارند. (روایی تشخیصی) و اینکه آیا می توان رفتارهای هوشمندانه رفتاری هوشمندانه هیجانی را در آینده پیش بینی کرد. (روایی پیش بین) انجام شده اند (بار- آن و پارکر، ۲۰۰۰) از بین روایی های ذکر شده برای (EQ-i) پژوهش های زیادی روی روایی سازه صورت گرفته و نتایج روایی سازه (EQ-i) را با چند پرسشنامه نشان داده مانند: پرسشنامه افسردگی بک (۱۹۸۷)، پرسشنامه کنار آمدن استرس (اندلر و پارکر ۱۹۹۰) پرسشنامه شخصیتی آیزنک (۱۹۷۵) پرسشنامه هوش هیجانی میر، سالووی و کارسو، پرسشنامه چند وجهی شخصیت مینه سوتا (۱۹۸۹، MMPI-2) پرسشنامه ۵ عاملی (NED) (1991)، پرسشنامه ۱۶ عاملی شخصیت (F P 16، ۱۹۷۰) مقیاس فرا خلق صفت (۱۹۹۵)، مقیاس آلکسی تایمیای تورنتو (۱۹۹۴)، چک لیست ۹۰ نشانه ای (SCl-90 ، ۱۹۷۳) مقیاس خود سنجی افسردگی زونگ (۱۹۶۵) (بار- آن و پارکر، ۲۰۰۰).
در مطالعه حال حاضر میزان آلفای کرونباخ ۸۱/۰ بدست آمد.
سیاهه راهبردهاى مقابله اى فولکمن و لازاروس۱(۱۹۸۹)
پرسشنامه راهبردهاى مقابله اى یک آزمون ۶۶ ماده اى است که بر اساس سیاهه راهبردهاى مقابله اى فولکمن و لازاروس۱(۱۹۸۹) ساخته شده است و دامنه وسیعى از افکار و اعمالى که افراد هنگام مواجهه با شرایط فشارزاى درونى یا بیرونى به کار مى برند را مورد ارزیابى قرار مى دهد. در آغاز از آزمودنى خواسته مى شود که به طور شفاهى یا نوشتارى موقعیت فشارزایى را که اخیراً تجربه کرده شرح دهد و سپس با خواندن عبارات پرسشنامه مشخص کند که در موقعیت مورد نظر تا چه میزان از هر یک از راهبردهاى توصیف شده در پرسشنامه استفاده کرده است. در بعضى موارد نیز خود پژوهشگر، موقعیتى خاص مانند درمان پزشکى، ابتلا به یک بیمارى جدى یا حتى یک آزمون علمى را به عنوان موقعیت فشارزا مشخص مى کند. این آزمون داراى ۸ زیر مقیاس است مقابله مستقیم، فاصله گرفتن، خودکنترلى، طلب حمایت اجتماعى، پذیرش مسئولیت، گریز- اجتناب، حل مسئله برنامه ریزى شده و ارزیابى مجدد مثبت است. ۴ زیر مقیاس طلب حمایت اجتماعى، پذیرش مسئولیت، حل مسئله برنامه ریزى شده و ارزیابى مجدد مثبت راهبردهاى مقابله اى مسئله مدار هستند و ۴ زیر مقایس مقابله مستقیم، فاصله گرفتن، گریز- اجتناب و خودکنترلى راهبردهاى مقابله اى هیجان مدار هستند(محمود علیلو، ۱۳۹۰). در مطالعه بروجردی، سهرابی و برجعلی(۱۳۹۱). میزان آلفای کرونباخ برای این پرسشنامه ۸۲/۰ بدست آمد.
در مطالعه حال حاضر میزان آلفای کرونباخ ۸۱/۰ بدست آمد.
-
- مقیاس دشوارهای تنظیم هیجانی
تنظیم هیجانی به عنوان مقوله ای مشتمل بر ۱٫ آگاهی و درک هیجانات ۲٫ پذیرش هیجانات ۳٫ توانایی برای کنترل کردن رفتارهای تکانشی و رفتار کردن مطابق با اهداف مطلوب به منظور دستیابی به اهداف فردی و مطالبات موقعیتی تعریف می شود. مقیاس دشوارهای تنظیم هیجانی یک شاخص خود گزارش دهی است که برای ارزیابی دشواری های موجود در تنظیم هیجانی به شکل جامع تری نسبت به ابزارهای موجود در این زمینه ساخته شده است و دارای ۳۶ عبارت و ۶ خرده مقیاس است که خرده مقیاس ها به قرار ذیل می باشند:
-
- عدم پذیرش پاسخ های هیجانی (عدم پذیرش) : این عامل در بر گیرنده عباراتی است که گرایش به داشتن پاسخ های ثانویه منفی به هیجانات منفی، یا عدم پذیرش واکنش ها به پریشانی یک فرد را منعکس می کند
-
- . دشواری های دست زدن به رفتار هدفمند(اهداف): این عامل شامل عباراتی است که دشواری های تمرکز کردن و به اتمام رساندن تکالیف را به هنگام تجربه کردن هیجانات منفی منعکس می کند.
-
- . دشواری های کنترل تکانه: در برگیرنده ی عبارتی است که دشوارهای در کنترل باقی ماندن رفتار یک فرد را به هنگام تجربه کردن هیجانات منفی ، منعکس می کند.
-
- . فقدان آگاهی هیجانی (آگاهی): شامل عباراتی است که گرایش به توجه کردن و شناسایی کردن هیجانات را منعکس می کنند.
-
- . دسترسی محدود به راهبردهای تنظیم هیجانی(راهبردها): شامل عباراتی است که این باور را منعکس می کنند که کارهای اندکی وجود دارند که می توانند برای تنظیم کردن هیجانات به شکل موثر، به هنگام آشفتگی یک فرد انجام شوند.
-
- . فقدان شفافیت: در برگیرنده عباراتی است که نشان دهنده میزان آگاهی افراد از هیجاناتشان و شفاف بودن این هیجانات باری ایشان، است.
پایایی همسانی درونی فرم ترجمه شده به فارسی این مقیاس، طی یک مطالعه مقداماتی بر روی دانشجوی دانشگاه فردوسی مشهد و علوم پزشکی مشهد موارد محاسبه قرار گرفت. نتایج این مطالعه همسانی درونی ۸۶ % را برای کل مقیاس گزارش کردند(علوی،۱۳۸۸). امینیان(۱۳۸۸) در پژوهش خود مقدار آلفای کرونباخ پرسشنامه مذکور را ۸۶% گزارش کرد. همچنین در پژوهشی دیگر الفای کرونباخ را ۹۰ % گزارش کردند(محمدی، فرنام و محبوبی، ۱۳۹۰).
در مطالعه حال حاضر میزان آلفای کرونباخ ۷۹/۰ بدست آمد.
۳-۵- شیوه اجراء
پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی- همبستگی بود که براساس مطالعات کتابخانه ی و توزیع پرسشنامه انجام گرفت. بعد از انتخاب نمونه های پژوهش به شیوه تصادفی ساده، پرسشنامه های پژوهش شامل سه پرسشنامه هوش هیجانی، سبک های مقابله و دشورایهای تنظیم هیجانی در اختیار شرکت کنندگان قرار گرفت و از آنها خواسته شد طبق دستورالعمل پرسشنامه های مذکور را تکمیل نمایند. از قبل به تمامی شرکت کنندگان اطمینان خاطر داده شد که اطلاعات حاصله کاملا محرمانه خواهد بود و همچنین از شرکت آنها در پژوهش تقدیر و تشکر به عمل آمد.
۳-۶- روش تجزیه و تحلیل داده ها
جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS18 در دو سطح توصیفی( میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی( ضریب همبستگی پیرسون) استفاده شد.
فصل چهارم
یافته های پژوهش
در این فصل به بررسی داده ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی پرداخته شده است. تعداد شرکت کنندگان در این پژوهش ۱۴۲ نفر بود.
الف : آمار توصیفی
جدول ۴-۱- توزیع جنسیت شرکت کنندگان در پژوهش را نشان می دهد
جدول ۴-۱- توزیع جنسیت شرکت کنندگان در پژوهش
نمره
۱
۲
۳
۴
گفتار سوم: اعتبار ابزار تحقیق: اعتبار اصطلاحی است که به هدفی که آزمون برای تحقق بخشیدن به آن طراحی گردیده، اشاره می نماید. برای تعیین اعتبار ، از تکنیک اعتبار صوری استفاده شده و شیوه عمل بدین گونه بوده که ابتدا ابزار مورد استفاده در اختیار افراد متخصص و دست اندر کار قرارداده و سپس با مراجعه به نمونه مورد مطالعه و شناسایی نقاط قوت و ضعف ابزار مورد نظر، با لحاظ نمودن دیدگاه های کارشناسان و افراد مطلع، پرسشنامه نهایی جهت جمع آوری اطلاعات را طراحی و تنظیم نموده ایم.
گفتار چهارم: پایایی ابزار مورد مطالعه: پایایی بیانگر ثبات در اندازه گیری چیزی است که آزمون اندازه می گیرد اگر نتایج حاصل از دو بار اندازه گیری یک صفت یا دو وسیله همتا، یکسان باشد ابزار اندازه گیری را پایا گویند(کیامنش:۱۰۳:۱۳۷۸) برای انجام این مهم ۳۰ پرسشنامه توسط زنان، تکمیل و بعد از لحاظ نمودن نظرات کارشناسان و افراد مطلع ، در طی دو مرحله، پایایی ابزار مورد نظر مورد سنجش قرار گرفته است که نتایج محاسبات به تفکیک آمده است.
جدول شماره۳): خلاصه محاسبات ضریب آلفای محاسبه شده برای هریک از متغیرهای مورد مطالعه
سبک زندگی
تعداد آیتم
ضریب آلفای محاسبه شده
وضعیت و شرایط خانوادگی پاسخگویان
۷
۸۲۵/۰
میزان دسترسی پاسخگویان به مواد مخدر
۲
۸۱۴/۰
مکانیزیم عمل وسایل کنترل بیرونی
۶
۸۰۱/۰
وجود باورهای غلط نسبت به مواد مخدر
۵
۸۳۲/۰
عوامل خطر ساز محیطی
۲۰
۸۲۹/۰
نتایج محاسبات نشان می دهد که ابزار مورد استفاده از پایایی لازم برخوردار می باشد زیرا ضریب آلفای محاسبه شده، بیش از ۶/۰ بوده و این ضرایب محاسبه شده، بیانگر برخورداری ابزار مورد استفاده از پایایی مناسب می باشد. گفتار پنجم: جامعه آماری، حجم نمونه و روش نمونه گیری: جامعه آماری این تحقیق را کلیه معتادان ۳۰ ساله و کمتر کنترل شده ساکن در شهر کلاله، تشکیل می دهند که تعداد آنان بر اساس آمار موجود برابر با ۱۱۸۲۱ نفرمی باشد. برای تعیین حجم نمونه از فرمول منطقی کوکران(Cochran)1 استفاده که به شرح ذیل
می باشد. ۹۶/۱= t (ضریب اطمینان ) ۰۵/۰ = d (میزان دقت احتمالی)
۵/۰= P( احتمال قرار گرفتن در نمونه ) ۵/۰ q = ( احتمال قرار نگرفتن در نمونه )
۱۸۲۱= )N جامعه آماری) n =? = (حجم نمونه)
بر مبنای محاسبات انجام گرفته تعداد۳۲۱ نفر حجم نمونه این پژوهش را تشکیل
می دهند. برای انتخاب نمونه ها از روش نمونه گیری تصادفی سیستماتیک استفاده می شود. گفتار ششم: تکنیک های تجزیه و تحلیل اطلاعات: برای توصیف داده ها از تکنیک های موجود در آمار توصیفی مانند جداول یک بعدی، دو بعدی و تکنیک های ترسیمی و برای تجزیه و تحلیل داده ها بر مبنای مقیاس های سطوح سنجش ( اسمی، رتبه ای و فاصله ای ) از تکنیک های مناسب آماری استفاده شده است بطوریکه برای شناخت رابطه بین متغیرها از آزمون کای اسکوئر، برای شناخت اثر تفاوت گذاری متغیرها در متغیر وابسته از آزمون تی و واریانس یکطرفه استفاده می نماییم. گفتارهفتم: نحوه سنجش متغیرها: در یک پژوهش علمی می بایست به چگونگی سنجش متغیرها پرداخته شود که در ذیل به تفکیک به بیان نحوه سنجش آنها در طی شش بند می پردازیم: بند اول: نحوه سنجش متغیر اعتیاد به مواد مخدر(متغیر وابسته): برای سنجش این متغیر، از سوالات ذیل استفاده می کنیم. - نوع مواد مخدر مصرفی - شما در شبانه روز، چه مقدار مواد مخدر مصرف می کنید؟ - شما در یک شبانه روز، چند بار مواد مخدر مصرف می کنید؟ - معمولا در شبانه روز چند ساعت وقت خود را به مصرف مواد مخدر اختصاص می دهید؟ - مصرف و استعمال مواد مخدر توسط شما به چه طریقی بوده است؟ - از چند سالگی شروع به مصرف مواد مخدر کرده اید؟ بند دوم: نحوه سنجش نقش عوامل خانوادگی: برای سنجش این متغیر، از سوالات ذیل استفاده می کنیم. - آیا از اعضای خانواده شما فردی معتاد می باشد؟ - تا چه میزان در خانواده تان، بین اعضای خانواده رابطه محبت آمیز و دوستانه وجود دارد؟ - تا چه میزان والدین تان یکدیگر را درک می نمایند. - امکان تبادل نظر در خانواده وجود دارد. - فضای خانواده به گونه ای است که به نظرات یکدیگر توجه می شود. - امکان اظهار نظر پیرامون موضوعات مربوط به خانواده در خانواده وجود دارد. - والدینم به نظراتم توجه می نمایند فضای خانوادگی بند سوم: نحوه سنجش نقش گروه همسالان( گروه های دوستی): برای سنجش این متغیر، از سوالات ذیل استفاده می کنیم. - آیا دوستانت سابقه ی اعتیاد به مواد مخدر را دارند؟ - اولین تجربه ی مصرف مواد مخدر شما به همراه چه کسانی بود؟ بند چهارم: نحوه سنجش نوع نگرش به مواد مخدر: برای سنجش این متغیر، از سوالات ذیل استفاده می کنیم. - با مصرف مواد مخدر بسیاری از دردهایم تسکین می یابد. - مصرف مواد مخدر باعث می گردد تا افراد سرزنده و شاداب باشند. - مواد مخدر بعنوان یک دارو می تواند عمل کند. بند پنجم: نحوه سنجش میزان دسترسی به مواد مخدر: برای سنجش این متغیر، از سوالات ذیل استفاده می کنیم. - در صورت نیاز به سادگی می توان به مواد مخدر مورد نیاز دست یافت. - تا چه میزان برای دستیابی به مواد مخدر مصرفی مورد نیاز با مشکل مواجه هستید. - در صورت وجود پول، تا چه میزان امکان تهیه هر نوع مواد مخدری در شهر کلاله وجود دارد؟ بند ششم: نحوه سنجش مکانیزم کنترل بیرونی: برای سنجش این متغیر، از سوالات ذیل استفاده می کنیم.
خیر
۳
۶
۲
۶
۳
۶
۸
۱۸
کل
۹
۸
۹
۲۶
- دلایل اجتماعی/روانی: اشتغال،ادامه تحصیل،مسائل روحی-روانی مادر
-دلایل اقتصادی:درآمد پایین،نداشتن خانه و امکانات کافی
-دلایل پزشکی: نابهنجاری کودک، به خطر افتادن سلامت مادر
بر اساس جدول شماره ۳-۴، نگرشها و احساسات زنان نمونه مورد مطالعه که تجربه سقط جنین داشتند مورد بررسی قرار گرفت. متغیرهایی که برای سنجش نگرشهای زنان به سقط جنین مورد استفاده قرار گرفته است، شامل موارد زیر می باشد:
۱-۳-۴-اهداف سقط جنین
برای فهم اهداف سقط زنان از آنان پرسیده شد که چرا جنین شان را سقط کرده اند؟
همانطور که از جدول شماره ۳-۴ برمی آید اهداف سقط زنان بر اساس متغیرهای خانوادگی (انگیزه فرزندآوری)[۲۰] کدگذاری شده است که توصیف آن به شرح زیر می باشد:
۱-تاخیر در فرزندآوری
۲-فاصله گذاری در فرزندآوری
۳-خاتمه فرزندآوری
بر اساس یافته های تجربی میان اهداف فرزندآوری و نگرش به سقط رابطه مستقیم وجود دارد.
جونز و وستوف[۲۱] (۱۹۸۷)نشان دادند که داشتن انگیزه سایز خانواده کوچکتر با پذیرش سقط جنین در ارتباط است. میلر[۲۲](۱۹۹۴) بر اساس داده هایی که از ۴۰۱ زوج ازدواج کرده بدست آورده یک رابطه منفی بین نگرش به سقط جنین و انگیزه فرزندآوری را نشان داد ( انگیزه فرزندآوری به وسیله متغیر تعداد فرزندان ایده آل اندازه گیری می شود).
در نمونه مورد بررسی، زنانیکه از طبقه درآمدی پایینی بودند اکثرا خاتمه فرزندآوری را هدف سقط جنین خود عنوان کردند (۷ نفر)، در بین زنان طبقه درآمدی متوسط ۵ نفر از پاسخگویان تاخیر در فرزندآوری را هدف سقط خود دانستند و۳ نفر از زنان نیز خاتمه فرزندآوری و اینکه دیگر بچه کافی ست را هدف سقط عنوان کردند. زنان طبقه درآمدی بالا اکثرا تاخیر در فرزندآوری را هدف سقط جنین خود دانستند(۵ نفر) و ۳ نفر از این زنان نیز خاتمه فرزندآوری را بیان کردند. نتایج جدول فوق تفاوت اهداف فرزندآوری زنان را به تفکیک گروه های درآمدی نشان می دهد. زنان طبقه درآمدی پایین بیشتر بدلایل اقتصادی خواستار کاهش سایز خانواده خود بودند و اینکه تعداد فرزندان ایده آل خود را درسالهای نخستین فرزندآوری شان آورده بودند. در مقابل، اکثر زنان طبقه درآمدی بالا ومتوسط سن فعالیت جنسی خود را از سن فرزندآوری مجزا کرده بودند و می خواستند که در سنین بالاتر حامله شوند.
۲-۳-۴دلایل سقط جنین
زنان نمونه مورد مطالعه اهداف سقط جنین خود را تحت دلایلی ذکر کردند که در زیر به آن دلایل اشاره می شود:
۱- دلایل اجتماعی و روانی
۲- دلایل اقتصادی
۳- دلایل پزشکی
زنان طبقه درآمدی پایین اکثرا بدلایل اقتصادی اقدام به سقط جنین کرده بودند(۵ نفر) و ۳ نفر نیز دلایل اجتماعی و روانی را دلیل سقط عنوان کردند.
در بین زنان طبقه درآمدی متوسط، بیشترین فراوانی پاسخگویان مربوط به دلایل اجتماعی و روانی است و این امر نشان می دهد که زنان طبقه متوسط به عواملی مانند کیفیت پرورش و تربیت فرزند، فشار روحی_روانی مادر برای بدنیا آوردن و پرورش فرزند بیشتر توجه نشان داده اند. در بین زنان طبقه درآمدی بالا ۵ نفر از پاسخگویان به دلایل اجتماعی از قبیل: اشتغال، ادامه تحصیلات و مسائل روحی_روانی اقدام به سقط کرده بودند و ۴ نفر نیز دلایل سقط خود را دلایل پزشکی از جمله ناهنجاری های جنینی و یا حفظ سلامتی خود عنوان کردند.
در سرتاسر جهان زنان دلایل مختلفی را برای سقط جنین ارائه می دهند. در وهله اول سقط جنین زنان به این دلیل است که زن بسیار جوان و یا فقیر است و نمی تواند هزینه بزرگ کردن بچه را تامین کند یا آنکه امکانات زندگی خود را برای تعداد فرزند بیشتر مناسب نمی بیند(مسائل اقتصادی)، یا اینکه زن از شوهر خود متنفر است و یا قصد طلاق گرفتن دارد(مسائل خانوادگی)،یا آنکه زن شاغل است و در تامین معاش به خانواده اش کمک می کند. گاهی به دلایل پزشکی که جان مادر به خطر می افتد و یا جنین با ناهنجاری روبرو می شود سقط جنین صورت می گیرد. نمی توان این دلایل را جزئی انگاشت و از کنار آنها گذشت. این دلایل نمایانگر مشکلات و مصائب بسیاری است که در طول زندگی یک زن به او هجوم می آورند. زنی که سعی دارد برای تکمیل نقش ها و مسئولیت هایش بجنگد و خود را با تغییرات اجتماعی مدرنیته و پدیده نوگرایی ارزشها و رفتارهایی که در جامعه کنونی گسترش یافته و موجب کاهش آرزوی فرزند آوری و بالا رفتن میزان رفاه طلبی افراد شده است وفق دهد و خود را با آن سازگار سازد.
یکی از زنان دلایل اجتماعی شامل روابط جنسی خارج از حیطه ازدواج و مشکلاتی که زنان در راه جلوگیری از بارداری با آن مواجهند، از جمله عدم استفاده درست از وسائل جلوگیری، عدم رضایت مرد در جلوگیری از بارداری را به عنوان دلایل سقط جنین زنان مطرح می کند:
(( سقط جنین یعنی افتادن بچه از رحم مادر حالا به هر دلیلی، دلایلش زیاده، کسی که بچه اش رو نمی خواد سقط می کنه که اونم نوع های مختلف داره، بالاخره الان دختر خانومهای جوون تو سن های پایین یه همچین کاری رو می کنند حالا با یک دوست پسر یا هر کسی، یه همچین چیزی براشون پیش می آد مجبورن برن همچین کاری کنن. خیلی ها هم مثل من، تو زندگی اند بنا به موقعیت و شرایتشون مجبور می شوند همچین کاری رو بکنن. خیلی ها راه های جلوگیری را بلد نیستند یا حریف مرداشون نیستند. خانومی میگه شوهرم با هیچ روش جلوگیری ای موافق نیست ۶ تا بچه دارم اگه حامله شدم اون رو می اندازم. تز شوهرش اینه، به درک و شعورش نمیرسه که باید جلوگیری کنن. مادر خودم تو سن بالا، ۳۸ سالگی حامله شد مامانم اصلا اون بچه رو نمی خواست مجبور بود و رفت انداخت البته موارد دیگه ای هم هست))( زن ۲۵ ساله، دیپلم، طبقه درآمدی بالا).
دلایل این زن برای سقط ارادی خود که در ۲ هفتگی جنینش رخ داد، از جمله دلایل اجتماعی_ اقتصادی سقط های ارادی است و از طرفی به گفته این زن سقط جنینش پیرو حاملگی ناخواسته ای بود که طی ۲ بار جلوگیری نکردن رخ داده بود:
(( اینکه چرا بچه نمی خواستیم خوب ما واقعا اون موقع آمادگی نداشتیم من جام خیلی کوچیکه، درسته شاید کسی با همین متراج خونه ای که هست بتونه خیلی راحت زندگی کنه ولی من چون وسایلم زیاده و نصف وسایلم خونه مادرمه و خیلی از وسائل عروسی و پاتختی ام از خونه مادرم آورده نشده جام خیلی کوچیکه، خونه من فقط یه اتاق خواب داره شما فکر کنید من بخوام یه رورواک یا تخت کوچیک برای بچه ام بگیرم جای حتی اونم تو اتاقم ندارم. خوب اگه من می خواستم بچه ام رو نگه دارم باید خونه م رو عوض می کردم که این جابجایی سریع برایمان مقدور نبود اثاث کشی تو حاملگی اصلا امکان پذیر نبود واقعا فکرش را نمی کردم بعد از ۴ سال این اتفاق بیافته اونم بعد از یکی دو بار جلوگیری نکردن)).
این زن از آنجائی که کارمند بانک بوده و بطور قراردادی درآنجا شاغل است، یکی دیگر از دلایل سقط جنین خود را عدم ثبات شغلی، مشکلات نگهداری از کودک در حین انجام شغل عنوان می کند به نظر این زن نقش مادری و اشتغال زن با هم تداخل ایجاد می کند:
« من رسمی نیستم اگر بچه دار می شدم یا از کار بیکار می شدم و یا باید بچه ام را به مادرم می سپردم که مادرم نمی تونست اینکار رو بکنه چون با اینکه ۴۷ سال داره مبتلا به پوکی استخوان است و مدام دست درد و پا درد داره و نمی تونست از بچه ام مراقبت کنه خواهری هم نداشتم که این کار رو بکنه. دوست داشتم بچه ام تو مهد محل کارم نگه دارم تا روزی دو بار بهش شیر بدم و بهش نزدیک باشم و بهش برسم اما تا رسمی نباشی نمی تونی از این مزایا استفاده کنی من تا رسمی نشم نمی تونم بچه دار بشم. دوست من تو شرایط خیلی بد حامله شد تو یه سویت بد بچه اش را نگه داشت و بزرگ کرد اما من هرگز نمی تونم به نظر من زنی که شاغله نباید کاری کنه که حامله بشه نه اینکه حامله بشه و سقط کنه به نظر من تو سن پایین نباید ازدواج کرد حالا که کرد نباید حامله بشه یه فرد کم سن چه تجربه ای می تونه داشته باشه چطوری می تونه نقش یه مادر رو داشته باشه؟ فقط که بوجود آوردن نیست به نظر من تربیت و آرامش روح بچه تو خونه خیلی مهمتر از همه چیز است».
برلسون در سال ۱۹۸۰ با انجام یک مطالعه وسیع و گسترده بین المللی نشان می دهد که مشارکت اقتصادی زنان دارای همبستگی منفی با باروری است و این به این معناست که زنان نمی توانند همزمان هم ملزومات و وظایف شغلی خود را انجام دهند و هم خانواده بزرگی داشته باشند و در این مکانیسم حالات ذهنی زنان و رضایت و ستایش آنها از احساسی که نسبت به نقش خویش دارند و تصمیماتی که براساس این احساسات اتخاذ کرده اند می تواند موثر باشد.
در بسیاری از کشورهای در حال رشد دلایلی مانند بیکاری، فقر فزاینده و مشکلات اقتصادی باعث می شود که زوج ها نتوانند هزینه بزرگ کردن کودک دیگری را تقبل کنند در نتیجه سقط جنین می کنند زنی علت عدم علاقه خود به فرزندآوری مجدد را عدم توانایی جسمانی همسرش در انجام کار و معاش و نقش خود در نان آوری خانواده عنوان می کند که نهایتا منجر به گرفتن تصمیم سقط جنینش شد:
((تو حاملگی هام بد ویاری داشتم و استراحت مطلق باید داشته باشم و چون شاغل بودم موقعیت بچه دار شدن نداشتم، شوهرم دیابت شدید داره و بیکاره و خرج و مخارج خونه به عهده خودم بود. شوهرم بچه دوست داشت اما من نمی خواستم.من اندازه ۳ تا بچه باید به شوهرم برسم))(زن ۳۶ ساله، سوم راهنمایی، طبقه درآمدی متوسط).
برند، نام یا نمادی است که سازمان، آن را با هدف ارزش آفرینی برای ذینفعان خود به کار می برد.
برند، نمادی پیچیده است و دامنه متنوعی از ایدهها و ویژگیها را دربر می گیرد.
برند مجموعه ای از برداشتهایی است که در ذهن مصرف کننده تداعی می شود.
نام های تجاری در ذهن افراد شکل می گیرند.
از منظر بازاریابی سرجیو زیمن[۳۴] در کتاب پایان عصر بازاریابی سنتی در پیشینه برند آورده است که در گذشته گلهداران، به ویژه صاحبان گلههای گاو با زدن داغ بر پشت گاوها، در واقع امضای خود را بر روی آنها میگذاشتند، این داغها بعداً به عنوان نامهای تجاری یا همان برند ها شناخته شدند.از منظر بازاریابی، یک برند، یک نماد، یک کلمه، یک شی و یک مفهوم است. همه یکجا و همزمان، برند نماد است، زیرا نامهای تجاری ابعاد متعددی دارند، شامل تمامی نمادهای شکلی نظیر نشانهها، علائم، رنگ، شکل، بستهبندی و طرح.
برند یک کلمه است، زیرا با یک اسم خوانده میشود. برند یک شی است، زیرا برند یک محصول را از محصولات یا خدمات دیگر متمایز میکند. سرانجام یک مفهوم است، زیرا امضا برند، نظیر هر چیز دیگری، معنای خود را بر جای میگذارد، به عبارت دیگر یک معناست.امروزه شاید قصد اصلی از برند بیشتر ایجاد تمایز باشد. زیرا صاحبان کالا و خدمات، مبالغ هنگفتی خرج میکنند تا بگویند محصول یا خدمات ما با دیگر محصولات یا خدمات، تفاوت دارد.
۲-۴-۱-۱ تعریف برند
خدمت دارای وجه ممیزه مشخصی نباشد نمی توان به سادگی آن را برند نمود و این برند را به گونه ای پایدار پاسداشت. این تمایزها می تواند کارکردی منطقی یا ملموس و یا حتی غیرملموس داشته باشد .بیشتر نام های تجاری ضامن سطح معینی از کیفیت اند. اما یک برند می تواند سمبل موارد پیچیده تری هم باشد مانند : ماهیت محصول ، شخصیت محصول ، فرهنگ استفاده از محصول و شخصیت استفاده کننده از محصول. برای درک مفهوم ارزش ویژه برند در ابتدا لازم است که درباره اهداف استفاده از برند برای محصولات بدانیم . انجمن بازاریابی امریکا[۳۵] (AMA)برند را به عنوان «یک نام ،عبارت،نشانه ،سمبل یا طراحی یا ترکیبی از این موارد که قصد آن شناسایی محصولات و خدمات یک فروشنده یا گروهی از فروشندگان برای متمایز نمودن آنها در رقابت »تعریف نموده است.یک برند در حقیقت تعهد دائمی یک فروشنده برای ارائه مجموعه ای از ویژگی ها ، مزایا و خدمات خاصی به خریداران است. به هر روی تا زمانی که یک محصول / برندها دارایی های نامشهود شرکت ها هستند که باعث افزوده شدن ارزش نهایی محصول نزد مشتریان شده و برای سهامداران ایجاد ارزش افزوده سهام می کند و باعث افزایش درآمد شرکت می شود.
یکی از بهترین تعاریف برند توسط گرندر و لوی[۳۶] در سال ۱۹۵۵ ارائه شد که در آن برند نمادی پیچیده است که دامنه متنوعی از ایده ها و ویژگی ها را در بر می گیرد. برند نه تنها با بهره گرفتن از آهنگ خود (معنی و مفهوم لغوی) بلکه مهم تر از آن با بهره گرفتن از هر عاملی که در طول زمان به نحوی با آن در آمیخته و در جامعه به صورت هویتی اجتماعی و شناخته شده نمود یافته و با مشتری سخن می گوید. تعریف دیگری از برند در مجله مدیریت بازاریابی توسط پروفسور پیتر دویل[۳۷] از دانشگاه وارویک به اینصورت ارائه شده است که برند می تواند یک نام، نشانه، طرح یا ترکیبی از اینها باشد که هویت محصول یک شرکت خاص را تعیین می کند مانند داشتن یک مزیت متمایز.
۲-۴-۱-۲ مزایای برند
۱- مهم ترین و اساسی ترین مزیت یک برند این است که کسب و کار و محصولات شما را به مردم می شناساند و نام آن را در ذهنشان جای گیر می کند. دیگر نکته این است که وقتی مشتری از کالا یا خدمات شما راضی باشد، همواره به یاد خواهد داشت که تحت این نام، کالا و خدماتی ارائه می شوند که کیفیتی خوب داشته و نیازهایش را برآورده می کنند. به این ترتیب به نام و نشان تجاری شما وفادار خواهد ماند.
۲- ویژگی دوم یک برند خوب این است که قدرت و عظمت یک کسب و کار را به مخاطبان میرساند. مردم این طور در ذهن دارند که وقتی شرکتی یک برند خاص برای خودش انتخاب می کند شرکت بزرگ و قدرتمندی است. به همین علت اگر یک برند خوب و تاثیرگذار داشته باشید، می توانید شرکت خود را نیرومندتر از آنی که هست معرفی کنید.
۳- یک برند خوب، به یاد ماندنی و جالب توجه در لابه لای خطوط و رنگ هایش می گوید که کالاها و خدماتی خوب و رضایت بخش این چنین نشانی را ساخته اند. گفته می شود که اگر دو کالای مشابه که یکی برند معمولی و دیگری برند جالب توجه دارد را به شخصی نشان داده و درباره کیفیت شان از او سوال کنیم، می گوید کالایی که نام و نشان چشم گیرتری دارد، بهتر است. برعکس این حالت هم وجود دارد. یک کیفیت بد و مشتریان ناراضی که تصویر بدی از شرکت را در جامعه می سازند، می توانند به راحتی زیبایی یک برند قابل توجه را به زشتی تبدیل کرده آن را به حاشیه برانند و کمرنگ و کمرنگ تر کنند.
۴- مفهوم کلیدی دیگری که نام های تجاری چشم گیر می رسانند، قدمت و تجربه شرکت های صاحب آنها است. مردم این طور می دانند که شرکت صاحب یک نام و نشان سرآمد، سال هاست که فعالیت می کند و با کوله باری از تجربیات گوناگون توانسته این چنین اسم و رسمی به دست آورد. دیگر این که هرگز یک شرکت ضعیف که کالاهایی بی کیفیت عرضه می کند، زحمت ثبت و خلق یک برند انحصاری را به خود نمی دهد. بدانید که هر قدر یک برند یگانه تر، ساده تر، منحصر به فردتر و جامع تر و تاثیرگذارتر باشد، می تواند محصولات بیشتری را در خود جای دهد.
۵- وجود برند سبب می شود فروشنده ساده تر و راحت تر، سفارش های خود را بدهد و پیگیری این سفارشات هم در صورت بروز مشکل راحت تر انجام می شود. ۶- وجود برند و نشان تجاری فروشنده بر روی کالا از ویژگی های منحصر به فرد کالا مراقبت قانونی به عمل می آورد. در غیر این صورت رقبا به راحتی از این ویژگی ها تقلید خواهند کرد. ۷- تعیین برند فرصت جلب مجموعه از مشتریان وفادار و سود آور را در اختیار فروشنده قرار می دهد. وفاداری نسبت به برند، تا اندازه ای از فروشندگان در مقابل رقبا مراقبت می کند و سبب می شود آن ها در برنامه ریزی بازاریابی خود کنترل بیشتری را اعمال کنند.
۸- نام های تجاری قوی اعتلای تصویر ذهنی شرکت را در پی دارند و این سبب می شود که شرکت راحت تر نام های تجاری جدید را عرضه کند و راحت هم این اقلام عرضه شده مورد پذیرش واسطه ها و مصرف کنندگان قرار می گیرد (کاتلر، مدیریت بازاریابی).
در کل مزایایی راکه می توان برای نام های تجاری توانمند برشمرد عبارتند از:
۱٫ افزایش سهم بازار
۲٫ مانعی جهت ورود رقبای جدید به بازار
۳٫ توانایی پیاده سازی موفقیت آمیز برنامه های توسعه
۴٫ راهیابی آسان تر به بازار سایر کشورها
۵٫ توانایی جذب و حفظ نیروهای مستعد و کارآزموده
۶٫ برخورداری از کشش قیمتی پایین
۷٫ انعطاف پذیری در جهت دریافت قیمت های بالا از مشتریان
۸٫ توانایی مقابله با امواج تحولات و شکست در بازار
۹٫ برخورداری از سطح وفاداری عمیق مصرف کنندگان
۱۰٫ توانایی جلب اعتماد مشتریان
۱۱٫کمک به شکل گیری نوآوری در سازمان ها
۲-۴-۱-۳ معایب برند
۱- اگر که شما بخواهید یک برند منحصر به فرد و تاثیرگذار خلق کنید، طراحی آن وقت و هزینه گزافی لازم دارد که باید بازاریابی برند را هم به این زحمات اضافه کنید. یک نام و نشان خوب در ذهن مردم نقش می بندد ولی مردم باید در ابتدا آن را بارها و بارها ببینند تا آن را بشناسند و در خاطرشان نگه دارند. هزینه های بازاریابی و گسترش روابط عمومی بالاست و زمان زیاد و یک تیم بازاریابی تیزهوش و کاردان می طلبد. طراحی و چاپ برند نیز گران تمام می شود. دستمزد یک طراح با تجربه بالاست و شما باید کارت ویزیت، سربرگ ها و… چاپ کنید تا این برند در تمامی عناصر کسب و کارتان دیده شود. صرف این هزینه های گزاف برای صاحب یک کسب و کار کوچک چندان راحت نیست.
۲- دشواری دیگر شکل دهی یک برند این است که طراحی شما باید با مضمون کسب و کار و کالاها یا خدماتتان سازگار بوده آنها را تداعی نماید. به علاوه ممکن است شما بخواهید تحت یک نام چند کالا که به هم مرتبط هستند را بفروشید. این کار به برند جامعی محتاج است. اگر در ابتدا برند طراحی کرده باشید که قویا بر یک محصول تمرکز کرده باشد، دیگر اضافه کردن یک کالای دیگر میانه کار دشوار خواهد شد.
۲-۴-۲ اهمیت برند
کلیری[۳۸] معتقد است که بدون نام ها و علائم تجاری، هیچ بازار قابل اعتماد و موثقی وجود نخواهد داشت و هیچ اطمینانی به سادگی برای دانستن این که به چه چیز باید رسید و از چه چیز اجتناب کرد، وجود نخواهد داشت. یک برند قوی با ارزش ترین منبعی است که یک شرکت دارد. نام های تجاری به قدری با ارزش هستند که تعدادی از شرکت ها صورت وضعیت ارزش برند را به عنوان دارایی های ناملموس به ترازنامه هایشان اضافه می کنند. برند می تواند به عنوان یک ابزار بازاریابی تدافعی جهت نگهداری مشتریان فعلی، همچنین یک ابزار بازاریابی تهاجمی جهت بدست آوردن مشتریان جدید عمل کند. اهمیت بازاریابی تدافعی در خدمات خرده فروشی با علم به اینکه هزینه جذب یک مشتری جدید به مراتب بیشتر از حفظ مشتری فعلی بوده، تأیید شده است. یک سوم از ثروت جهان مربوط به نام های تجاری معتبر است. بر اساس تحقیقات انجام شده دوازده برند برتر کشور برزیل کمتر از ۵/۰ % درآمد ناخالص ملی این کشور ارزش دارند، درحالی که دوازده برند برتر آمریکا پنج درصد درآمد ناخالص ملی این کشور را تشکیل می دهند که بیانگر اهمیت برند در اقتصادهای توسعه یافته است. نقش برند در ایجاد حاشیه سود و اشتغال زایی که بسیار با اهمیت به نظر می رسد و تدوین استراتژی ملی برای نام و نشان سازی تجاری یک ضرورت می باشد. ساخت برند قوی هدف بسیاری از سازمانها است. ساخت یک برند قوی و با ارزش ویژه به عنوان عاملی مزیت زا در نظر گرفته می شود. این مزایا شامل وفاداری بیشتر مشتری و آسیب پذیری کمتر او نسبت به فعالیت های بازاریابی رقبا و بحران های بازاریابی، حاشیه سود بالاتر، بعلاوه پاسخ مطلوب تر مشتری به افزایش و کاهش قیمت، معامله بیشتر یا همکاری و حمایت بینابین، افزایش اثربخشی ارتباطات بازاریابی وداشتن آزادی عمل و فرصت های بسط برند می باشند. نام های تجاری خوب از امتیاز مصرف کننده برخوردارند. امتیاز مصرف کننده بدان معناست که مشتریان نسبت به اسامی، وفاداری نشان می دهند. تعداد قابل توجهی از مشتریان حتی درصورتی که کالاهای جانشین دیگری با قیمت های پایین تری در بازار عرضه شوند، متقاضی اسامی تجاری مورد قبول خود می باشند و کالاهای جانشین را نخواهند پذیرفت. به عبارت دیگر شرکت های دارای علایم و اسامی تجاریی مورد قبول مصرف کنندگان عملا در مقابل خط مشی های پیشبردی رقبا، بیمه شده اند.
بر اساس مطالعات صورت گرفته، افراد نسبت به برند هایی که مصرف می کنند نوعی وابستگی دارند و از این طریق موقعیت خود را در جامعه تعریف می کنند و به سادگی از مصرف یک برند دست نمی کشند تا به سراغ محصولات دیگر بروند. پس به طور خلاصه دو دلیل وجود دارد که باعث می شود همه چیز در بازار به برند ختم شود:
۱- از دید صاحبان کسب و کار، تعداد مشتریان را برند تعیین می کند.
۲- از دید مشتریان، افراد خود را با نام های تجاری که مصرف می کنند، تعریف می کنند.با هرچه نمایان تر شدن اهمیت برند، ضرورت صرف زمان بیشتر برای ساخت برند نیز بیشتر از پیش آشکار می شود، چرا که اگر برند ساخته شود، درآمد خود به خود ایجاد خواهد شد (امیر اخلاصی، اصول برند سازی).
۲-۴-۳ بازاریابی خدمات
صنایع خدماتی بسیار متنوع هستند. هر دو بخش دولتی و خصوصی از طریق دادگاهها، ادارههایکار بیمارستانها، مراکز مالی، بیمهها، آژانسهای تبلیغاتی و … به ارائه خدمات میپردازند.بازاریابی داخلی به این معنا است که یک مؤسسه خدماتی برای تأمین رضایت مشتری باید کلیه کارکنان ستادی خود را به خوبی آموزش دهد و ترغیب کند که به صورت گروهی با هم همکاری نمایند. برای اینکه یک مؤسسه بتواند کیفیت خدمات خود را در سطح بالایی حفظ کند تمام کارکنان باید به سوی مشتری گرایش داشته باشند و اکتفا به دایره بازاریابی که عهدهدار بازاریابی سنتی میباشد کافی نیست، لذا در حالی که دیگر قسمتهای شرکت به راه قبلی خود ادامه میدهند. بازاریابان باید سایر افراد شاغل در سازمان را به اٍعمال رویههای بازاریابی دعوت کنند بطوری که بازاریابی داخلی بر بازاریابی بیرونی پیشی گیرد (اسماعیلپور، ۱۳۸۴، ۳۳۱).
شکل۲-۵: بازاریابی خدمات
بازاریابی متقابل نیز به این معنا است که برداشت ذهنی از کیفیت یک خدمت بشدت، به ارتباط متقابل میان خریدار و فروشنده بستگی دارد. در بازاریابی کالا، کیفیت محصول کمتر به نحوهی دسترسی با آن کالا ارتباط دارد. اما در بازاریابی خدمات، خصوصاً در خدمات تخصصی، کیفیت خدمت به تحویل دهنده خدمت و کیفیت ارائه آن بستگی دارد. در اینجا قضاوت مشتری دربارهی کیفیت خدمت فقط به کیفیت فنی، همچون موفقیت عمل جراحی، محدود نمیشود بلکه احساس وظیفه، مثلا میزان نگرانی یک پزشک و قوت قلب دادن وی را نیز شامل میشود. بنابراین، افراد متخصص نباید چنین تصور کنند که به صرف ارائه خدمت فنی خوب رضایت مشتری ایشان تأمین شده است. بلکه آنان باید از تواناییها و مهارتهای لازم دربارهی بازاریابی متقابل برخوردار باشند (کاتلر، ۱۳۸۳، ۸۱۴ و ۸۱۵).امروزه با تشدید رقابت، افزایش سطح هزینهها، کاهش بهرهوری و کاهش کیفیت خدمات به بازاریابی جامع و کامل نیز نیاز بیشتری احساس میشود. مؤسسات خدماتی سه وظیفه عمده بازاریابی را بر عهده دارند، آنها میباید تمایز رقابتی، کیفیت خدمات و بهرهوری خود را افزایش دهند.
۲-۴-۳-۱ تفاوت بازارهای خدمات و محصولات
بازار کالاهای مصرفی: بیشتر تحقیقات بازاریابی روی این بازار متمرکز شده است . این بازارها شامل کالاهای مصرفی زود مصرفی هستند که مصرف می شوند مثل بستنی و مواد غذایی.بسیاری از تحقیقات نشان دهنده ی ابزارهای رفتاری و وفاداری به رهبر بازار و مدت زمانی که برند سپری می شوند، هست که بر خرید این نوع کالاها موثر هستند . بازارهای مصرفی برخی اوقات ویژگیهای وفاداری تقسیم شده را نشان می دهد که بطور عامل در بازاریابی خرید چند برند [۳۹] نامیده می شود. دلایل این رفتار مصرف کننده متفاوت هست.
-
- مصرف کننده ممکن است بدنبال تنوع، برند را تغییر دهد.
-
- ترفیعات فروش برندهای دیگر ممکن است الگوی خرید را تغییر دهد.
-
- عدم امکان دسترسی به برند مورد علاقه ممکن است منجر به خرید برندی گردد که در حالت معمول خریده نمی شود(بنت و راندل ،۲۰۰۱ )وفاداری رفتاری در بازارهای مصرفی اغلب نتیجه عادت رفتاری یا درگیری کمی است که در خرید کالاهای مصرفی داریم . اگرچه خرید اول ممکن است درگیری بیشتری داشته باشد، ولی خریدهای بعدی بصورت عادت خواهد بود. فلذا محققان بیشتر بر این عقیده هستند که در خرید کالاهای مصرفی اگر نگوئیم هیچ تصمیمی گرفته نشده است، لااقل تصمیم کمی گرفته شده است.