۲-۹-۲- نظریه رفتار برنامه ریزی شده[۳۴] :
اولین بار «اجزن» (۱۹۸۵) به اندازهگیری مستقیم نگرشها، هنجارهای ذهنی، عوامل مؤثر بر روی رفتار یک فرد و کنترل رفتاری درک شده پرداخت. عنصر کنترل رفتاری درک شده به معنای تعیین تمایلات رفتاری و رفتار استفاده کننده است. این مدل، شامل اندازهگیری غیرمستقیم نگرشها، هنجارهای ذهنی و کنترل رفتاری درک شده نیز هست (اسمارکولا[۳۵]، ۲۰۰۸). بر مبنای این نظریه، عمل انسان با سه نوع ملاحظه هدایت میشود : عقایدی در مورد عواقب احتمالی رفتار (باورهای رفتاری)، عقایدی در مورد انتظارهای بهنجار از دیگران (باورهای اصولی) و عقایدی در مورد حضور عواملی که ممکن است بر اجرای رفتار اثرگذار باشند(باورهای کنترل شده). باورهای رفتاری، نگرش مطلوب یا نامطلوبی را نسبت به رفتار ایجاد میکنند. باورهای اصولی به درک فشار اجتماعی یا هنجارهای ذهنی منجر میشود و در نهایت باورهای کنترلی به افزایش کنترل رفتاری درک شده، درک سهولت و یا سختی اجرای رفتار می انجامد. در کل، نگرش نسبت به رفتار ، هنجار ذهنی و ادراک فرد از کنترل رفتاری، به شکلگیری قصد رفتاری فرد منجر میگردد. نگرش و هنجار ذهنی مطلوبتر و درک کنترل بیشتر بر اجرای کار، به احتمال زیاد، قصد فرد را به اجرای یک رفتار در پاسخ به یک نیاز بر خواهد انگیخت(هروبس[۳۶] و اجزن،۲۰۰۱). عناصر مدل اجزن، در شکل (۲-۲) نشان داده شده است:
باورهای رفتاری
باورهای اصولی
باورهای کنترل شده
نگرش
هنجارهای ذهنی
کنترل درک شده رفتاری
قصد رفتاری
رفتار
شکل (۲-۲) مدل رفتار برنامهریزی شده اجزن (۱۹۹۱)
تئوری رفتار برنامهریزی شده مدعی است که مهمترین عوامل اصلی که تعیینکننده قصد رفتاری هستند عبارتند از: نگرش به رفتار، هنجار ذهنی و کنترل درک شده رفتاری که در جدول زیر معرفی شدهاند.
جدول (۲-۱) : برساختههای اصلی TPB (قربانی زاده وهمکاران، ۱۳۹۰)
برساخته اصلی | تعریف |
نگرش فرد به رفتار | احساس مثبت یا منفی فرد در باره انجام یک رفتار خاص است (فیشبن و آجزن، ۱۹۷۵) |
هنجار ذهنی | ادراک فرد در باره اینکه اغلب مردمانی که به نظر او مهم هستند، چه فکر می کنند و او باید یا نباید مورد نظر آنها را در رفتار خود مورد توجه قرار میدهد(فیشبن و آجزن، ۱۹۷۵) |
درک از کنترل بر رفتار | سادگی یا دشواری یک رفتار از نظر فرد(فیشبن و آجزن، ۱۹۷۵) و در حوزه پژوهشهای مرتبط با سیستمهای اطلاعات «ادراکات مربوط به قیود داخلی و بیرونی بر رفتار»(تیلور و تاد ۱۹۹۵) |
تئوری رفتار برنامهریزی شده به طور وسیعی در مطالعات اجتماعی به کار رفته است، مطالعات نشان میدهد که چندین طرح در حوزه سیستمهای اطلاعات نیز با تئوری رفتار برنامهریزی شده اجرا شده است؛ این مطالعات انواع گوناگونی از کاربردهای پذیرش فناوری را مورد توجه قرار دادهاند؛ از جمله پذیرش سیستم طبابت از راه دور، تجارت الکترونیک، اخلاق فناوری و بانکداری مجازی. این مطالعات نشان میدهد که تئوری رفتار برنامهریزی شده میتواند برای برخی از زمینههای پژوهشی مناسب باشد.
برخی از تحقیقات انجام شده بر مبنای نظریه رفتار برنامهریزی شده و تأثیر آن بر پذیرش فناوری از سوی کاربران، عبارتند از: تحقیق «هریسون»(۱۹۹۷)، «ترافیموو و دورن»(۱۹۹۸)، «تیلور و تاد»(۱۹۹۵)، «ماتیسون»(۱۹۹۱)، «جارونپا و تاد» (۱۹۹۷)، «جورج» (۲۰۰۲)، «باتاچرجه» (۲۰۰۰)، «سو و هان» (۲۰۰۳)، «پاولو» (۲۰۰۲)، «تان و تئو» (۲۰۰۰)، «سونگ و زاهدی» (۲۰۰۱). نتایج به دست آمده از این پژوهشها، مفید بودن این نظریه را در پیشبینی رفتار استفاده کنندگان از فناوری تأیید کرده است.
۲-۹-۳- نظریه تجزیه رفتار برنامهریزی شده[۳۷] :
این نظریه شکل تکامل یافته دو نظریه قبلی است و در سال ۱۹۹۵ توسط «تیلور و تاد[۳۸]» مطرح شد. نظریه مطرح شده، نشان دهنده لزوم درک بهتر از روابط بین ساختار باورهاست و به قصد تجزیه باورهای نگرشی و نظریه رفتار برنامهریزی شده تکامل یافته است. «شیمپ و کاواس»(۱۹۸۴) استدلال میکنند مؤلفههای شناختی باورها (عقاید) را نمیتوان به یک واحد منفرد مفهومی یا ادراکی سازمان داد. مطالعات «تیلور و تاد» (۱۹۹۵) نیز مشخص ساخت بر اساس نظریه اشاعه نوآوری باورها دارای سه ویژگی برجسته درک سودمندی (مزیت نسبی)، درک سهولت استفاده (میزان پیچیدگی) و سازگاری است. درک سودمندی (مزیت نسبی) به درجهای اشاره دارد که نوآوری فناورانه، منافعی از قبیل منافع اقتصادی ، افزایش راحتی و رضایت را به همراه دارد. درک سودمندی باید به گونهای مثبت با میزان سازگاری با نوآوری مرتبط باشد (راجرز[۳۹]، ۱۹۸۳). سهولت استفاده، نشان دهنده میزانی است که تصور میشود نوآوری فناورانه میتواند از لحاظ درک، یادگیری یا عمل پیچیده باشد. فناوریهای نوآورانه که به نظر میرسد استفاده از آنها آسان است، بیشتر توسط کاربران پذیرفته و استفاده میشوند. سازگاری به درجهای اطلاق میشود که نوآوری متناسب با ارزشهای بالقوه موجود، تجربه قبلی و نیازهای کنونی است (همان منبع).
«تورناتزکی و کلین» (۱۹۸۲) دریافتند چنانچه فناوری با مسئولیتهای شغلی و نظام ارزشی فرد انطباق داشته باشد، سازگاری بیشتری خواهد داشت. «تیلور و تاد» نشان دادند نظریه تجزیه رفتار برنامهریزی شده، قدرت توضیحی بیشتری از نظریه رفتار برنامهریزی شده و نظریه عمل منطقی در ارزیابی میزان پذیرش فناوری توسط کاربر داراست (شی و فانگ[۴۰]، ۲۰۰۴).
انجام رفتار
قصدانجام رفتار
نگرش
هنجارهای ذهنی
کنترل رفتارهای درک شده
سازگاری
ادراک سودمندی
سهولت استفاده
نفوذ همکاران
نفوذ مافوق