برای مفهوم سازی سرمایه اجتماعی می توان از سه تئوری پیوندهای ضعیف ،شکاف ساختاری و تئوری منابع اجتماعی استفاده کرد.تئوری پیوند ضعیف و شکاف ساختاری بر شبکه ارتباطات تاکید دارند و تئوری منابع اجتماعی بر محتوای روابط در شبکه ها متمرکز می باشد .
۲-۲-۲-۳-۱- تئوریهای پیوندهای ضعیف[۳] :
مطابق این تئوری هرچه شدت و استحکام روابط میان اعضای یک شبکه بیشتر باشد ،ارزش سرمایه اجتماعی کمتر و هر چه شدت و استحکام این روابط کمتر و ضعیف تر باشد میزان سرمایه اجتماعی بیشتر خواهد بود .به اعتقاد گرانووتر سرمایه اجتماعی را می توان از نظر شدت ، تکرار و پیوندهای موجود میان انواع مختلف روابط مانند دوستی ها ،همکاری ها و … مورد سنجش قرار داد . شدت و استحکام روابط یک گروه اجتماعی در داخل یک گروه باعث تضعیف روابط اعضای آن گروه با سایر گروه ها میگردد . در واقع گرانووتر معتقد بود که روابط منسجم و قوی میان اعضای یک گروه ، منجربه روابط ضعیف با اعضای گروه های خارجی شده و سرمایه اجتماعی را کاهش می دهد و در مقابل ، پیوندهای ضعیف درون گروهی موجب ایجاد روابط با افراد و گروه های خارجی شده و باعث تقویت سرمایه اجتماعی می شود. (الوانی :۱۳۸۷)
۲-۲-۲-۳-۲- تئوری شکاف ساختاری[۴] :
این تئوری که در سال ۱۹۹۲ توسط ” برت ” برای مفهوم سازی شبکه اجتماعی به کار برده شده است که بر روابط میان فرد و همکاران وی در یک شبکه و همچنین روابط میان همکاران با یکدیگر تاکید دارد .منظور از شکاف در این تئوری ،فقدان ارتباط میان فردی در یک شبکه اجتماعی است ، که فی نفسه مزیتی برای سازمان به شمار می رود . مطابق این تئوری ، اگر یک فرد در شبکه اجتماعی خود با همکارانی که با هم در ارتباط نیستند و یا ارتباط اندکی با یکدیگر دارند ، ارتباط برقرار کند ، نهایت استفاده را خواهد برد .تقویت و بهبود شبکه ایی که در روابط اعضای آن شکاف وجود دارد موجب خلق مزایی از جمله : انتقال و ارزیابی سریع و بی نظیر اطلاعات ، قدرت چانه زنی بیشتر و افزایش توان کنترل بر منابع و نتایج می شود . به گونه دیگر نیز می توان مفهوم تئوری شکاف ساختاری را بررسی کرد ؛ این تئوری فرض می کند که بازارها ، سازمان ها و افرادی که در ارتباط با هم هستند در صورتی که روابط آنها ساختار نیافته ، بی نظم و تعریف نشده باشد ، به عنوان یک سرمایه سودآور برای آنها تلقی خواهد شد و هرچه روابط میان آنها منظم تر و ساختارمندتر باشد از این سرمایه کاسته می شود . به طور کلی رسمیت و قانونمند شدن ساختاری با سرمایه اجتماعی در تعارض است . تئوری شکاف ساختاری ، سرمایه اجتماعی را یک “شبکه ساختارگونه ” تعریف می کند که متاثر از عوامل ذیل است .(الوانی :۱۳۸۷)
اندازه شبکه : شبکه های وسیع و گسترده ، کمتر تحمیلی بوده و اجبار برای تبعیت اعضا کمتر است .
تراکم یا چگالی شبکه : شبکه هایی که در آن ارتباط و تعامل میان اعضاء شدت بیشتری دارد ، اجبار اعضاء برای تبعیت زیاد است .
سلسه مراتب شبکه : شبکه هایی که در آن ، روابط بر پایه یک ارتباط مسلط شکل می گیرد ، حالت جبر و تحمیل بیشتری دارد . مطابق این تئوری برای سنجش میزان سرمایه اجتماعی باید به سه عامل فوق توجه نمود . هرچه اندازه شبکه وسیع تر و تراکم و سلسله مراتب موجود در آن کمتر باشد میزان سرمایه اجتماعی رو به فزونی است .(الوانی : ۱۳۸۷)
۲-۲-۲-۳-۳- تئوری منابع اجتماعی[۵] :
این تئوری که ریشه های آن به مطالعات ” این و کاتور ” در سال ۱۹۸۱ می رسد ، پیوندهای موجود در شبکه را بدون وجود منابع داخل آن کارآمد نمی داند . از دیدگاه این تئوری فقط منابع موجود درون یک شبکه است که میتواند به عنوان یک سرمایه قلمداد شود . به عنوان مثال، ممکن است اعضای شبکه دارای منابع زیادی از جمله ؛ قدرت نفوذ ، تحصیلات عالیه ، مقام مناسب و …. باشند و به عنوان منبع با ارزش شناخته شوند ، اما این منابع تنها در صورتی سرمایه محسوب خواهند شد که فرد نیاز به آن منابع داشته باشد .بطور خلاصه از دیدگاه این تئوری ،اعضای موجود در شبکه دارای منابع با ارزشی هستند که میتواند فرد را در رسیدن به اهداف یاری رساند .
با مرور ادبیات مربوط به مفهوم سازی سرمایه اجتماعی میتوان به این جمع بندی رسید که تئوری پیوندهای ضعیف به ماهیت تعاملات و ارتباطات میان افراد اشاره دارد ، تئوری شکاف ساختاری بر الگوی این پیوندها و ارتباطات در میان اعضای موجود در شبکه اجتماعی تمرکز داشته و تئوری منابع اجتماعی بر ویژگی های ارتباطات و تعاملات اعضاء و محتوی روابط اشاره دارد . به عبارتی ، تئوری پیوندهای ضعیف و شکاف ساختاری هر دو بر ” ساختار ” شبکه ها معطوف هستند در حالی که تئوری منابع اجتماعی به” محتوی شبکه ” توجه دارد .(الوانی :۱۳۸۷)
۲-۲-۲-۴- مدل سنجش سرمایه اجتماعی:
نظریه پردازان مدل های مختلفی برای سنجش سرمایه اجتماعی ارائه نموده اند که در این پژوهش سعی شده است یکی از مدل های کیفی سنجش سرمایه اجتماعی ارائه شود . این مدل که از آن با عنوان مدل CRLRA[6] نام برده می شود توسط فالک و کیلپاتریک در سال ۲۰۰۰ میلادی ارائه شده است . این مدل سرمایه اجتماعی را در سه سطح خرد، میانی و کلان مورد بررسی قرار میدهد . در سطح خرد ،سرمایه اجتماعی به اعضای موجود در شبکه اشاره دارد که تعامل میان این اعضاء باعث حصول شناخت و شکل گیری هویت اعضاء می شود . در سطح میانی ، سرمایه اجتماعی به اجتماعات ،گروه ها و سازمان ها اشاره دارد که منجر به روابط تعاملی در بین اعضاء ی گروه می شود . در سطح کلان به جامعه که در برگیرنده افراد ،سازمان ها و اجتماع است تمرکز داشته و موجب شکل گیری و تقویت مراودات و ارتباطات جمعی شده و ارزش های مشترک را بهبود می بخشد . هر کدام از این سه سطح با هم در ارتباط و تعامل بوده و موجب تقویت یا تضعیف همدیگر می شوند.
۲-۲-۲-۵- سطوح سرمایه های اجتماعی :
در یک نوع تقسیم بندی ،سرمایه اجتماعی را میتوان در سه سطح خرد ،میانی و کلان مورد مطالعه قرار داد. (چو۲۰۰۳)
۲-۲-۲-۵-۱- سطح خرد :
در سطح خرد سرمایه اجتماعی در قالب روابط فردی و شبکه های ارتباطی بین افراد و هنجارها و ارزش های حاکم بر آنها مورد بررسی قرا میگیرد . بر این اساس سرمایه اجتماعی موضوعاتی چون شدت و کیفیت روابط و تعاملات بین افراد و گروه ها ، احساس تعهد و اعتماد دو جانبه به هنجارها و ارزش های مشترک را شامل شده و به عنوان یک حس تعلق و پیوستگی اجتماعی است . این سطح از سرمایه اجتماعی ر امی توان به دو نوع درون گروهی (غیر رسمی ، پیوندی ) و میان گروهی (تعمیم یافته ، پیوندی )تقسیم بندی کرد :
الف )سرمایه اجتماعی درون گروهی :
این نوع سرمایه اجتماعی در بین افرادی که رابطه نزدیک و دوستانه دارند ، مثل اعضای خانواده ،دوستان نزدیک و همسایگان دیده می شود . سرمایه اجتماعی درون گروهی به خانواده و دوستان نزدیک حس هویت و مقصد مشترک می دهد.
ب) سرمایه اجتماعی میان گروهی :
این نوع سرمایه اجتماعی در میان افرادی مشاهده می شود که رابطه دوستانه و خصوصیات مشترک کمتری میان آنها برقرار ست ، مثل اعضای گروه های اجتماعی و سیاسی یا عموم مردم که لزوما دارای یک اندیشه و گروه فکری یکسان نمی باشند. استون و هاگس از این سطح با عنوان تعمیم یافته یاد می کنند چرا که سطح تحلیل را از افراد نزدیک و صمیمی به کل افراد جامعه تعمیم می دهد.
۲-۲-۲-۵-۲- سطح میانی :
این سطح از سرمایه اجتماعی ، شامل پیوندها و روابط عمودی است که به سرمایه اجتماعی “رابط ” نیز معروف است که از طریق همکاری های خودجوش بین گروه ها و شبکه ها ، از قبیل شرکت ها به وجود می آید . در سطح میانی ،سرمایه اجتماعی به اجتماعات و گروه ها و سازمان ها اشاره دارد و باعث تقویت و ساخت بنیه ارزشی و تعاملی گروه می شود. این سطح ، یک پیوند قوی بین گروه و دیگر سازمان ها برقرار می کند و باعث انتقال اطلاعات و ایده ها از موسسات رسمی به بیرون و عوام می شود و این سطح از سرمایه اجتماعی است که باعث تسهیل شبکه های تحقیق و توسعه می گردد. (الوانی۱۳۸۵)
۲-۲-۲-۵-۳- سطح کلان :
آخرین و فراگیرترین جنبه سرمایه اجتماعی ، جنبه کلان است که شامل رسمی ترین روابط و ساختارهای نهادی است . به همین لحاظ در برخی از مطالعات ، این سطح از سرمایه اجتماعی ، با عنوان نهادی هم معرفی می شود . این بخش از سرمایه اجتماعی به محیط اجتماعی و سیاسی می پردازد که به ساختارهای اجتماعی شکل می دهد و هنجارها را قابل توسعه می کند . رژیم سیاسی، سلطه قانون ، نظام قضایی و آزادی های سیاسی و مدنی نهادهایی هستند که از طریق آنها ، سرمایه اجتماعی کلان شکل می گیرد. (حسینی و همکاران :۱۳۸۶)
حال با توجه به این سه سطح ،شاخص های سرمایه اجتماعی را در هر کدام آن بیان می کنیم :
۲-۲-۳- ابعاد و شاخص های سرمایه اجتماعی :
سرمایه اجتماعی را میتوان از منظرهای مختلفی مورد مطالعه قرار داد. در یک دسته بندی ، سرمایه اجتماعی به سه بعد ساختاری ،شناختی و ارتباطی تقسیم می شود. ( نهاپیت و گوشال :۱۹۹۸)
۲-۲-۳-۱- بعد ساختاری : شامل الگوی پیوندهای میان اعضاء گروه و ترکیب سازماندهی این اعضاء است . سلسله مراتب شبکه ، تراکم و میزان همگنی گروه یا اعضای گروه از جمله شاخص های عمده بعد ساختاری هستند .
پیوندهای موجود در شبکه: شامل وسعت و شدت ارتباطات موجود در شبکه
شکل و ترکیب شبکه : شامل سلسله مراتب شبکه ، میزان ارتباط پذیری و تراکم شبکه
تناسب سازمانی : تا چه اندازه شبکه ایجاد شده برای یک هدف خاص ممکن است برای اهداف دیگر نیز استفاده شود .
۲-۲-۳-۲- بعد ارتباطی : به کیفیت تعاملات و ارتباط اعضاء در درون یک گروه اشاره دارد . در این بعد شاخص هایی نظیر اعتماد و ارتباط متقابل مطرح است :
اعتماد
هنجارها
تعهدات و روابط متقابل
تعیین هویت مشترک
۲-۲-۳-۳- بعد شناختی: این بعد از سرمایه اجتماعی کمتر قابل اندازه گیری بوده و میتوان آن را ارزش های مشترک در میان اعضای یک گروه دانست . ارزش ها ، نگرش ،باورها ،حکایات ، فرهنگ شهری و … در این بعد قرار دارند .
روایات و حکایات مشترک
زبان مشترک
۲-۲-۴- نظریه پردازان سرمایه اجتماعی :
بحث سرمایه اجتماعی در سال ۱۹۱۹ در مقاله ای توسط هنیفن از دانشگاه ویرجینیای غربی برای نخستین بار مطرح شد . وی یک تصویر اجمالی از سرمایه اجتماعی ارائه داد که بیشتر متوجه ابعاد انسانی و تربیتی این واژه بود اما با وجود اهمیت آن در تحقیقات اجتماعی تا سال ۱۹۶۰ میلادی که توسط جین جاکوب در اثرش به نام مرگ و زندگی شهرهای بزرگ آمریکایی در برنامه ریزی شهری به کار برده شد ، شکل جدی به خود نگرفت . به اعتقاد او ، برای یک شهر شبکه ها نقش اجتماعی را دارند.
الف ) هنیفن[۷]:
نخستین نویسنده ای است که از اصطلاح “سرمایه اجتماعی ” استفاده کرد . این مربی آموزشی گمنام ویرجینیای غربی در مقاله ای نابسامانی های نظام آموزشی کشورش ،ایالات متحده آمریکا ، را بررسی می کند و اصطلاح ” سرمایه اجتماعی ” را برای تبیین دگرگونی هایی که در روابط اجتماعی دانش آموزان مشاهده کرده، به کار می برد. او گزارش میدهد که در مدرسه های آمریکایی پیوسته از میزان حسن نیتی که دانش آموزان برای برقرار کردن رابطه با یکدیگر به آن نیاز دارند ، کاسته می شود و دانش آموزان نسبت به یکدیگر کم توجه شده و بیش از پیش از خواسته های فردی و شخصی خود پیروی می کنند ؛ همدلی میان آنها کاهش یافته و از این رو آنها برای معاشرت و روابط پایدار با یکدیگری تمایل کمتری از خود نشان می دهند . هنیفن این تغییرات را با میزان یا اندازه سرمایه اجتماعی در مدرسه های آمریکایی مرتبط میداند . در نظر او سرمایه اجتماعی آن ” چیزی ” یا آن ” پدیدهایی ” است که در روابط میان انسانها نهفته است و سبب پدید آمدن ” حسن نیت ” میان آنها می شود ؛ همدلی آنها را برمی انگیزد ، آنها را پیرو جمع می کند و بدین سان زمینه معاشرت بیشتر و روابط پادار میان آنها را فراهم می آورد . افزایش یا کاهش سرمایه اجتماعی بر میزان حسن نیت ، همدلی و معاشرت های اجتماعی میان انسان ها اثر میگذارد .هسته اصلی اندیشه هنیفن ، در واقع این است که میان “سرمایه اجتماعی ” و “رابطه اجتماعی ” پیوندی درونی و تنگاتنگ وجود دارد و سرمایه اجتماعی در درون “رابطه اجتماعی ” نهفته و پنهان است . این برداشت از اصطلاح سرمایه اجتماعی پایه همه بحث هایی که پس از هنیفن مطرح شد ، قرار گرفت و بدین سان ، زمینه ورود این اصطلاح را به حوزه های گوناگون علوم اجتماعی ، هر چند با کاربردهای متفاوت را فراهم آورد . بنابراین ، بحث اصلی هنیفن درباره آن دگرگونی هایی است که در گذر زمان در یک رابطه اجتماعی می تواند پدید آید و آن رابطه را به رابطه ای “گرم و صمیمی ” “یا رابطه ای ” سرد و غیر صمیمی ” تبدیل کند . ریشه این دگرگونی ها در چیزی به نام “سرمایه اجتماعی ” نهفته است. (مصطفی اجتهادی :۱۳۸۶)
ب) جین جاکوب[۸]:
جین جاکوب سرمایه اجتماعی را شبکه های اجتماعی فشرده ای می داند که در محدوده های قدیمی شهری در ارتباط با حفظ نظافت ، نبودن جرم و جنایات خیابانی و دیگر تصمیمات در مورد بهبود کیفیت زندگی در مقایسه با عوامل نهادهای رسمی مانند نیروی حفاظتی ،پلیس و نیروهای انتظامی ،مسئولیت بیشتری از خود نشان می دهند . سپس این مفهوم در اقتصاد مورد استفاده قرار گرفت ولی در واقع این جیمز کلمن و تحقیق او در زمینه مشارکت در امر مدرسه در شهر شیکاگو بود که سبب جلب توجه امروزی به این مفهوم شد . سپس بوردیو و بعد در دهه ۱۹۹۰ پاتنام از این مفهوم برای مطالعه نهادهای دمکراتیک در ایتالیا استفاده کردند. (امین اکبری :۱۳۸۳).
پ)پاتنام[۹] :
رابرت پاتنام پس از انتشار مطالعه برجسته خود تحت عنوان ” بولینگ تنها ” تبدیل به شناخته شده ترین چهره سرمایه اجتماعی گردید . در حالی که بوردیو و کلمن به نسبت محدود جامعه شناسی و نظریه اجتماعی شناخته شده هستند ، کار پاتنام از مرزهای رشته تخصصی وی که علوم سیاسی می باشد فراتر رفته و به حوزه عمومی رسیده است . در قیاس با کلمن و بوردیو که جامعه شناس بودند ، پیش زمینه فکری پاتنام در علوم سیاسی است . پاتنام پس از کار بر روی ارزش های اجتماعی و نگرش های سیاسی زیر نظر رونالد اینگل هارت ،اولین مطالعه جدی خود را درباره نقش تعهد مدنی در ایجاد ثبات سیاسی و رونق اقتصادی ،براساس کار میدانی در ایتالیا ،انجام داد . پس از آن ، پاتنام به سرعت توجه خود را به آمریکا مبذول داشت و مقالاتی را به چاپ رساند که در آنها نشان میداد از دهه ۱۹۴۰ نزول قابل توجهی در سرمایه اجتماعی آمریکا وجود داشته است که این نزول تبیین کننده کنترل ناپذیری بخش اعظم آمریکای شهرنشین است . اولین توصیه های پاتنام به بحث های سرمایه اجتماعی از اواخر مطالعات وی در طرح دولت محلی در ایتالیا آغاز شد . او با به کارگیری مفهوم سرمایه اجتماعی می خواست تفاوت های موجود در التزام شهروندی را با وضوح بیشتری به نمایش درآورد .او ابتدا به ارائه بحث های مفصل شواهد خود در مورد عملکرد نهادهای نسبی و سطوح التزام شهروندی پرداخت و سپس تعریف را از سرمایه های اجتماعی ارائه کرد : سرمایه اجتماعی اشاره کننده به مشخصات تشکیلات اجتماعی است ؛ مشخصاتی چون اعتماد ،هنجارها و شبکه ها که می توانند با تسریع فعالیتهای هماهنگی ، کارایی جامعه را بهبود بخشند .تعریف سرمایه اجتماعی توسط پاتنام در دهه ۱۹۹۰ کمی تغییر یافت . او در سال ۱۹۹۶ بیان داشت : منظور من از سرمایه اجتماعی ،مشخصات زندگی اجتماعی ” شبکه ها ، هنجارها و اعتماد ” است که سبب می شود تا مشارکت کنندگان در فعالیت مشترک کاراتری برای تعقیب اهداف مشترک خود وارد شوند . ۳ عنصر اصلی اولیه از سال ۱۹۹۳ تغییری نیافته اند اما عنصر جدید ارائه شده” مشارکت کنندگان ” است که در واقع به جای جامعه از منافع سرمایه اجتماعی سود می جوید . پس از این پاتنام در اثر معروف خود اینگونه می گوید : هسته اصلی سرمایه اجتماعی همان شبکه های با ارزش است . ارتباطات اجتماعی بر کارایی افراد و گروه ها تاثیرگذار است . از نظر او ، ارتباطات اجتماعی یعنی ارتباطات بین افراد ،شبکه های اجتماعی و معیارهای تعامل و اعتمادی ایجاد می شوند . پاتنام سعی داشت تا اعتماد را (به همراه عمل متقابل) به عنوان یک جزء ذاتی هنجارهایی که در نتیجه شبکه های اجتماعی به وجود می آیند ارائه دهد و بدین طریق ،به جای سه عنصر ، دو عنصر اصلی که شبکه ها و هنجارها می باشند را مطرح می کند . همچنین پاتنام تمایزی بین دو شکل اولیه سرمایه اجتماعی ، یعنی : سرمایه اجتماعی ارتباط دهنده (جامعه) و درون گروهی (انحصاری) طرح می کند . سرمایه اجتماعی ارتباط دهنده ؛ افراد متعلق به تقسیمات اجتماعی مختلف را گردهم می آورد و سرمایه اجتماعی درون گروهی ،هویت های انحصاری را تقویت کرده و باعث حفظ همگنی می شود .
هر یک از این اشکال برای رفع نیازهای متفاوت می تواند مفید باشد . سرمایه اجتماعی درون گروهی ، برای تقویت تعامل های خاص و ایجاد همبستگی مفید است و همچنین به عنوان یک چسب قوی جامعه شناسی برای حفظ وفاداری درون گروهی و تقویت هویت های خاص عمل می کند . عناصر ارتباط دهنده ، برای اتصال به ابزارها و امکانات خارجی و نشر اطلاعات مفید هستند که با فراهم سازی یک بینش جامعه شناختی باعث ایجاد هویت و تعاملات در یک سطح وسیع می شود. (جان فیلد : ۱۳۸۸)
بررسی رابطه بین پیروی سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی با میانجیگری سرمایه اجتماعی- ...