با توجه به نقشآفرینی رسانهها در تعاملات بینالمللی و مدیریت بحرانها و بهرهگیری از آن در ایجاد باورهای مثبت یا منفی در جوامع انسانی میتوان چنین نتیجه گرفت که بُعد نوینی از نبرد نرمافزاری – مجازی، در صحنه بینالملل بوجود آمده است که از آن میتوان به عنوان ابزاری برای مدیریت بحران بهره جست. نقش امروز رسانهها، نقشی فراتر از اطلاع رسانی صرف است. رسانهها در عصر اطلاعات و ارتباطات، ابزارهای نوینی برای ایجاد، کاهش یا افزایش بحران و گاه جنگآوری هستند. ابزارهایی که مکمل نیروی نظامی و تهدید کننده امنیت در سطوح مختلف آن، اعم از فردی، ملی، بینالمللی و جهانی به شمار میروند.(آقایی ۱۳۸۶)
نقش رسانهها در کاهش عوارض روانی بحران
یکی از مهمترین ابعاد هر بحران، تاثیرهای روانی آن بر افراد بحرانزده است. بررسیها نشان میدهد مردم در هنگام بحران، احساسات متفاوتی مانند ترس، اضطراب، هراس، نومیدی، از دست دادن تمرکز و کنترل و … را تجربه میکنند. این مسائل موجب میشود افراد درگیر بحران، با مسائل و مشکلات مختلفی مواجه شوند که نادیده گرفتن آنها موجب گسترش ابعاد بحران و ناکارآمدی اقدامات انجام شده برای مدیریت و کنتر آن در پی خواهد داشت.
گسترش ارتباطات مجازی در چارچوب توسعه روزافزون رسانه های گروهی به همراه کاهش ارتباطات میان فردی موجب شده است بسیاری از مردم، نیازهای اطلاعاتی، سرگرمی و عاطفی خود را از طریق رسانهها تامین کنند. به عبارت دیگر، در جوامع توسعهیافته و در حال توسعه، افراد به جای درگیر شدن در فضای واقعی، خود را خواسته یا ناخواسته در فضای مجازی قرار میدهند که در ان شبکهای از ابزار ارتباطی و اطلاع رسانی، درون ذهن افراد را تشکیل داده است. مهمترین پیامد این وضعیت وابستگی افراد به این شبکه اطلاعاتی – ارتباطی است، گویی جهانی خارج از این شبکه وجود ندارد.
در شرایط بحرانی نیز، نیاز شدید افراد به دریافت اطلاعات، وابستگی به رسانهها و تمایل ذهنی برای بازگشت به شرایط عادی پیش از بحران، محیط بینا متنی[۸] را فراهم میآورد که امکان شکلگیری فضای مجازی مبتنی بر شبکههای اطلاع رسانی – ارتباطی تسهیل شده و اثربخش، مداخله در بحران و بهبود عوارض روانی آن را افزایش میدهد.
بحرانها اغلب موجب گسیخته شدن شبکه روابط بین فردی و اختلال در کارکرد نهادهای اجتماعی و خدماتی میشوند. در این شرایط، امکان مداخلات فردی و ارائه خدمات روان شناختی به افراد بحرانزده در عمل از بین میرود. بنابراین، بهرهگیری از ظرفیت رسانهها برای مداخله در سطح اجتماعی و شکلدهی به فضای مجازی امدادی میتواند از عوارض روانی بحران بکاهد و شرایط را برای بهبود وضعیت[۹] و حرکت به سوی وضعیت مطلوب فراهم آورد.(رضاییبایندر ۱۳۸۶)
رسانهها و بحرانهای نوین
امروزه ظهور رسانه های نوین در عصر اطلاعات به همراه تحولاتی که با گسترش حوزه تاثیرگذاری آنها حاصل شده است، بسیاری از مفروضات و اصول پیشین را به چالش طلبیدهاند. شرایط ایجاد، کاهش و گسترش بحرانها نیز، متأثر از انقلاب اطلاعاتی و رسانه ای، چارچوب های نوینی یافته است.
بنابراین نیاز به تعیین مرزهای جدید و شناخت بحرانهای نوین، که ماهیتی بسیار متفاوت از گذشته دارند، روزبه روز بیشتر می شوند. به عبارت دیگر، می توان گفت که انقلاب ارتباطات، ابعاد جدیدی در بروز، کاهش و یا افزایش بحرانها ایجاد کرده است که باید آنها را مورد بررسی و تحلیل دقیق قرار داد. لذا بحث در این است که « آیا ملل جهان می توانند برای کاستن از بحرانها و حفظ صلح و امنیت جهانی متکی به ” رسانه ها “ باشند؟ » یا « رسانه ها در خدمت بحران و جنگ خواهند بود؟»
شکلگیری نوعی استبداد اطلاعاتی که از طریق امپریالیسم خبری و تسلط بر جریان تولید و انتشار اخبار، به بحران سازی در عرصه روابط بینالملل دامن میزند و توجه به این نکته که در جنگهای نوین یا به عبارت دقیقتر جنگهای پست مدرن ابزارهای جنگی ترکیبی از رسانهها و ادوات نظامی پیشترفته است که با اقدما رسانهای و جنگ روانی شروع شده و به جنگ نظامی می انجامد و ایفای نقش رسانهها، مناقشهی نظامی را عملا به جنگ رسانهای تبدیل میکند.(سلطانیفر ۱۳۸۴)
بخش سوم – جایگاه برق در رسانهها
تاریخچه برق
اگر کسی بخواهد تاریخ علم الکتریسته را به قرن ششم قبل از میلاد بکشاند، براو خرده نمیتوان گرفت. زیرا در آن عصر، کهربا و مغناطیس و برخی از خاصیتهای این دو ماده شناخته شده و این سخن از طالس ملطی روایت شده است که «مغناطیس در خود روحی دارد که آهن را به جنبش در میآورد.»
در سال ۱۸۰۰ میلادی، “ولتا” پیل الکتریکی را اختراع کرد و بالاخره درسال ۱۸۷۱ میلادی با اختراع ماشین گرام راه تبدیل کلان انرژی مکانیکی به انرژی الکتریکی و بالعکس باز شد.
انرژی الکتریکی را باید ارزشمندترین و مرغوبترین نوع انرژی دانست، زیرا، اولا به آسانی قابل انتقال از جایی به جای دیگر است. ثانیا پاکیزهترین نوع انرژی است و هیچ نوع آلودگی زیست محیطی ندارد.
هرچند با اختراع پیل در سال ۱۸۰۰ میلادی، استفادههای عملی از انرژی الکتریکی در مواردی مانند تلگراف و تلفن آغاز شد، اما شروع استفاده کلان از این انرژی به بعد از اختراع ماشین گرام در سال ۱۸۷۱ میلادی مربوط میشود که باید آنرا نوع اولیه ژنراتورها و موتورهای برق امروزی دانست. نخستین مولد برق در سال ۱۲۶۴ در حدود ۱۲سال پس از اختراع ماشین گرام وارد ایران شده است.
ویژگیهای عمومی صنعت برق
برخی از ویژگی های عمومی صنعت برق به شرح ذیل میباشد:
انحصار طبیعی: شبکه برق را باید چیزی شبیه به خطوط ارتباطی و جاده های کشور در نظر گرفت. در شرایط فعلی شاید برخی از جاده ها را بتوان اختصاصی کرد و یا حق عبور آن را به شرکتی واگذار نمود که تعمیر و نگهداری جاده را بر عهده دارد. ولی درمجموع شبکه راه ها عمومی است. برای الکتریسیته نیز تصور این که چند شرکت به رقابت در عرصه انتقال و توزیع دست بزنند و برای این کار، شبکههای جداگانه ای احداث کنند، متصور نیست. هر چند رقابت در اَشکال متفاوت دیگر امکان پذیر میباشد. .(قراباغی, ۱۳۸۶)
نبود بازار کامل: برق چیزی مانند هوا و زمین است که همگان به آن احتیاج مبرم دارند. وابستگی بشر به الکتریسیته روز افزون است. نداشتن جانشین، عمومی بودن خدمات، زمانبر بودن، ضعف امکان ذخیره سازی، لزوم ثبات قیمت برای مصرف کننده عادی، لزوم حفظ کیفیت، لزوم پیوستگی عرضه و منجمله تأمین در ساعات پیک، مواردی است که در کنار انحصار طبیعی یاد شده، مانع شکل گیری بازار کامل میشود. (همان)
نداشتن جانشین: واقعیت آن است که برق در بسیاری از کاربردهای خود بدون جانشین است. شاید برای طبخ غذا، وسایل گازسوز را به وسایل برقی ترجیح دهیم، اما تقریباً همه متفقالقول هستند که برای روشنایی، برق کارایی بیشتری دارد. معمولاً کسی یخچال نفت سوز را به یخچال معمولی ترجیح نمیدهد و در هیچ موردی از انرژی مستقیم سوخت های فسیلی برای راه اندازی تجهیزات الکترونیک استفاده نمیکند. (همان)
عمومی بودن خدمات: مشتریان برق، همه آحاد جامعه هستند.کشاورزی که برای آبیاری زمین خود، پمپ را روشن میکند و دانشمندی که آخرین مراحل آزمون فرضیه خود را میگذراند، هر دو اهمیت برق را حس میکنند. هیچکس نمیتواند از این بازار روی برگرداند و هیچ کالای دیگری نیست که همچون برق در هر لحظه مورد نیاز باشد. شاید از همین رو است که برای برق اهمیتی استراتژیک قائل میشویم. (همان)
اهمیت استراتژیک: صنعت برق تقریباً هر لحظه با زندگی همه شهروندان سرو کار دارد.حتی چند لحظه قطع برق ممکن است سلامت و امنیت شهروندان را به خطر اندازد و یا خسارت سنگینی به زندگی آنها وارد آورد. میلیونها چشم در هر لحظه فعالیت شبکه سراسری را زیر نظر دارند. قطع برق زودتر از هر مشکل دیگری احساس میشود و بیشتر از هر کمبود دیگری خطر آفرین است.
از سوی دیگر شبکه برق شاید بزرگترین سیستم سخت افزاری در جهان باشد. این سیستم به دلیل تمیز بودن و انعطاف پذیری، هرروز مورد استقبال بیشتر واقع میشود و گستردهتر میگردد. در سال ۱۹۶۱، الکتریسیته بالغ بر ۸% کل مصرف انرژی جهان بوده است، اما تا سال ۱۹۷۵ بخشی از انرژی که به صورت الکتریسیته مصرف میشد به ۱۲% افزایش یافته است. طبق اطلاعات آژانس بین المللی انرژی، در سال ۱۹۷۳ حدود ۲۰% و در سال ۱۹۹۹ حدود ۲۸% ازکل انرژی جهان به تولید الکتریسیته اختصاص یافته است. (همان)
زمان بر بودن: صنعت برق دو ویژگی مهم دارد: یکی این که زمان بر است یعنی احتیاج به مدت طولانی برای به ثمر رسیدن سرمایه دارد، و دیگر اینکه بسیار سرمایه بر است. هم اکنون فعالیت های اقتصادی زیادی وجود دارد که نسبت به تولید برق با صرفه تر است و سود بیشتری درزمان کمتری به دنبال دارد.
به این ترتیب از یک سو سرمایه گذاران کمتر به این عرصه روی میآورند و از سوی دیگر نمیتوان شاهد تأثیر فوری شرایط بازار بر میزان تولید بود. (همان)
ذخیره سازی ضعیف: برق کالایی نیست که بتوان آن را انبار کرد. تولید و مصرف برق تقریباً هم زمان صورت میگیرد. اگرامکان ذخیره کردن برق مانند سایر کالاها وجود داشت، هزینه های تولید بهویژه برای تأمین تقاضای پیک به شدت کاهش مییافت. نیروگاه تلمبه ذخیرهای تلاشی در این زمینه بودهاست، با این طرح که از برق در ساعات غیر پیک برای پمپاژ آب استفاده شود تا در زمان مورد نیاز، انرژی پتانسیل آب توربین ها را به حرکت در آورد و برق تولید شود. (همان)
ساعات پیک: مصرف برق درساعات مختلف روز متفاوت است وحتی در ایام مختلف سال نیز متفاوت میباشد. با این وجود، سطح حداقلی که بار پایه نام دارد، همواره مورد استفاده قرار میگیرد.
طبیعی است که برنامه ریزی برای تأمین بار پایه به سادگی صورت میگیرد و از نظر اقتصادی نیز تأمین آن کم هزینهتر است زیرا تولید کننده میداند که همواره این میزان تولید مورد نیاز است. اما در ساعات پیک، تأمین برق به این صورت امکان پذیر شدهاست که ظرفیت های مورد نیاز، از قبل در مدار باشد تنها برای آنکه این نیاز را در ساعات محدودی بر آورده کند. با توجه به سرمایه گذاری سنگین ساخت نیروگاه، اهمیت مصرف پیک بیشتر مشخص میشود.
با اعمال مدیریت مصرف، تغییر ساعت رسمی کشور، برنامه ریزی فعالیت صنایع بزرگ و اقدامات مشابه میتوان تا حدودی پیک بار را کاهش داد و نسبت بار متوسط به بار فراز را بالا برد. در کشورهای بسیار پیشرفته، این نسبت ممکن است بالغ بر ۴۰% نیز بشود.
بههرحال نمیتوان به دلیل بالا بودن قیمت تمام شده تولید برق برای رفع نیاز اوج بار، از تولید چشمپوشی کرد. حتی نمیتوان قیمت تمام شده را از مصرف کننده عادی مطالبه نمود. به جرأت میتوان گفت چنین تمایزی با این شدت و وسعت، درمورد هیچ کالای دیگری وجود ندارد. در این ارتباط، بهره گیری از اختلاف افق و اختلاف فصل نیز میتواند یکی از ویژگی های منحصر به فرد الکتریسیته تلقی شود. به نحوی که با یک دیسپاچینگ قوی، میتوان در ساعات متناوب به واردات و صادرات پرداخت. (همان)
لزوم حفظ کیفیت: در مورد کالاهای دیگر ممکن است مصرف کنندگان با توجه به درآمد خود، درجه مختلفی از محصول را انتخاب کنند که هر چند کیفیت پایین تری دارد، اما به هر حال جوابگوی نیاز مصرف کننده هست. اما در مورد برق این موضوع تقریباً مصداق ندارد. درست است که در گذشته بسیاری از تجهیزات به قطع لحظهای برق در حد چند سیکل حساس نبودند و آن را احساس نمیکردند، اما امروزه تجهیزات تغییر کردهاند. حتی نوسانات ناچیز ولتاژ نیز ممکن است سیستم های کنترل میکرو پروسسوری را مختل کند و خسارت های سنگینی وارد نماید. اگرچه در کشور ما هنوز برای مقابله با خاموشی و بهمنظور ایجاد توازن بین عرضه و تقاضا، گاهی از کاهش فرکانس یا ولتاژ استفاده میشود، اما مقدار آن بسیار ناچیز است. (همان)
لزوم پیوستگی عرضه: هزینه خاموشی بسیار سنگینتر از هزینه تولید برق است. اگر قطع برق منجر به قطع رشته حیات انسانها بشود، اصولاً قابل جبران نیست. در صنعت نیز قطع برق اگر فاجعهآفرین نباشد، لااقل بحران میآفریند. «درکوره های الکتریکی ذوب مواد، قطع برق موجب ماسیدن مواد مذاب میشود که برای خارج کردن این مواد از بالابرهای هیدرولیکی استفاده میشود. حال در صورتی که در اثر قطع طولانی مدت برق امکان استفادهاز بالابرها نباشد، مواد مذاب بعد از دو ساعت کاملاً میماسد و برای خارج کردن آن و استفاده مجدد از کوره به حداقل سه ماه وقت نیاز است.» (همان)
تمیز بودن: برق در هنگام مصرف آلودگی بسیار ناچیزی دارد. آلودگی آن درهنگام تولید نیز قابل کنترل است. نخستین کنترل، امکان تولید برق در خارج ازمحدوده شهرها و انتقال آن به نقاط مصرف است زیرا سهولت انتقال برق عالی است. همچنین تنوع سوخت برای تولید برق، اجازه میدهد بهترین و سالمترین روش اقتصادی برای تولید برق در پیش گرفته شود. (همان)
جایگزینی تدریجی فنآوری: دیدهایم که تحولات رایانهها با چه سرعتی فراگیر میشود و چگونه نسلهای جدید، کامپیوترهای قبلی را جارو میکنند. اما در صنعت برق تحول بسیار تدریجی صورت میگیرد. با ورود فنآوری جدید، نیروگاهها و تجهیزات انتقال و توزیع قدیمی همچنان به حیات خود ادامه میدهند. اگر درنظر بگیریم که عمر مفید یک نیروگاه ۲۰ - ۱۵ سال است، کند بودن سرعت این تحول بدیهی خواهد بود. (همان)
حمایت ازصنایع دیگر: هزینه انرژی یکی از اقلام مهم قیمت تمام شده اغلب محصولات راتشکیل میدهد و این انرژی کمابیش به شکل الکتریسیته نیز مورد استفاده قرار میگیرد. لذا افزایش یا کاهش قیمت برق میتواند بر صنایع و کالاهای دیگر تأثیر بگذارد. (همان)
قیمت نامشخص: با توجه بهاین که شیوه های تولید برق بسیار متنوع است و از انواع سوخت ها نیز میتوان در تولید الکتریسیته استفاده کرد، باید گفت که معیار و محک ثابتی برای اعلام قیمت برق در سطح جهانی موجود نیست. مثلاً برق آبی با برق نیروگاه حرارتی قیمت یکسانی دارد، در حالی که اولی تقریباً به هیچ سوختی نیاز ندارد. همچنین در ساعات مختلف، روزهای مختلف و فصل های گوناگون نیز قیمت ها همچنان که گفته شد متفاوتند. (همان)
فن آوری اطلاعات: امروزه در نتیجه اهمیت پیدا کردن رایانه ها در زندگی روزمره، نقش الکتریسیته باز هم بیشتر شدهاست. قطع برق از این منظر ممکن است باعث از بین رفتن ساعتها کار وارد کننده اطلاعات شود. حتی ممکن است با لطمه خوردن به سطوح ثبت اطلاعات، ماه ها کار افراد مختلف به یکباره نابود شود و قابل بازیابی هم نباشد.
اما رابطه برق و رایانه به این سطح محدود نمیشود. صنعت برق میرود تا با مخابرات عجین شود و در سلسله گسترده خود نه تنها انرژی آتشین شبکه برق، بلکه پیام های دلنشین شبکه جهانی رایانهای را نیز منتقل کند.
امکان صرفه جویی بیشتر: صنعت برق هنوز امکانات گستردهای برای افزایش بهرهوری دارد. پیش بینی روند تغییرات برخی از شاخصهای صنعت برق آمریکا از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۰ نشان میدهد مؤلفه های هزینه تمام شده برق در مورد تولید، انتقال و توزیع در سال ۲۰۰۰ به ترتیب برابر ۳۰/۴، ۶۰/۰، و ۰۰/۲ سنت بهازای هر کیلووات ساعت بوده که در سال ۲۰۲۰ اکثر مؤلفه ها کاهش مییابد و به ترتیب به ۹۰/۳، ۷۰/۰، و ۹۰/۱ سنت میرسد. همچنین علیرغم رشد سالیانه ۷/۱ درصدی ظرفیت عملی ، آلاینده ها (کربن و دی اکسید کربن) فقط ۵/۱ درصد رشد خواهند داشت و دی اکسید گوگرد و اکسید نیتروژن به ترتیب ۰/۱% و ۱/۰% کاهش نشان میدهند.(قراباغی, ۱۳۸۶)
وضعیت برق در شرایط بحرانی
شرایط بحرانی در برق وضعیتی است که وقوع آن، شرایط عادی شبکههای برقرسانی را مختل کرده و تداوم برقرسانی را با مشکل مواجه میکند. مدیریت بحران در صنعت برق، شامل بهینهسازی و افزایش اطمینان و امکان ایجاد مانور در شبکه، آموزشهای تخصصی برای مقابله با شرایط بحرانی ، اقدامات لازم برای ارتقای سطح دسترسی به امکانات بالقوه و تجهیزات مورد نیاز برای مقابله با شرایط پیش آمده است.(صالحی, ۱۳۸۶)
با توجه به اهمیت و ویژگیهای صنعت برق که در بالا گفته شد. یکی از نقاط آسیبپذیر در بحرانها نیروگاهها و شبکههای انتقال انرژی برق و همچنین تامین کنندگان انرژی اولیه نیروگاهها برای تامین برق میباشند. لذا در اکثر بحرانها (بحرانهای طبیعی مانند سیل و زلزله، بحرانهایی مانند جنگ و …) با کمبود انرژی برق علیالخصوص در ساعات اولیهی بحران مواجه هستیم.
در مناطق بحرانزده معمولا در ساعات اولیه برق منطقه بدلیل مشکلات بوجود آمده در نیروگاهها یا شبکهی سراسری برق به کلی قطع بوده و یا برای جلوگیری از خطر برق گرفتگی یا انفجار ناشی از نشت گاز، برق توسط مسئولین بصورت موقت قطع گردیده است. در بحرانهایی مانند زلزله، سیل و علیالخصوص جنگها این آسیب دیدگی بیشتر بوده و ممکن است تا پایان شرایط اضطرار به طول بیانجامد.
نمونه اخبار در زمینه قطع برق در شرایط بحران
معمولا نخستین اخباری که از مناطق بحرانزده خارج میشود، اشاراتی به قطع برق در این مناطق دارد. به عنوان نمونه به موارد زیر اشاره میشود:
نخستین خبر منتشر شده از زلزله برازجان (۷ آذر ۱۳۹۲ – همشهری آنلاین)
جزییاتی از زلزله برازجان؛ برق قطع شده و دیوار برخی منازل ترک خورده است
مطالب پژوهشی درباره شیوههای اطلاع رسانی در زمان بحران قطع برق از دیدگاه کارشناسان ...