شکل (۲-۱)عوامل موثر بر مشارکت اقتصادی زنان
سطح تحصیلات خانوادگی
موقعیت قدرتی زنان در خانواده
منزلت اجتماعی زنان
سطح اقتصادی
خانواده
نگرش مردان نسبت به نقش
تصمیم گیری در خانواده
میزان تحصیلات زنان
درآمد خانواده
آگاهی مردان نسبت به توانایی
کسب اطلاعات
میزان سنت گرایی زنان
شغل رئیس
خانواده
سنت گرایی مردان
تقسیم کار در خانه
ماخذ:خواجه نوری ، ۳۸:۱۳۸۶
۲-۲-۲- دیدگاه های عوامل اجتماعی موثر بر مشارکت اقتصادی
در بررسی مشارکت اقتصادی زنان باید برای عوامل اجتماعی تاثیرگذار اهمیت ویژه ای قائل شد . در این راستا بسیاری از مطالعات بر موانع حقوقی زنان شاغل که خود منتج از عوامل اجتماعی هستند تاکید می نمایند.
نقش اجتماعی جنسیتی [۱۱]
از دیدگاه جامعهشناسان، اجتماعی شدن روندی است که فرد را برای زندگی گروهی آماده میکند و نقش اساسی در شکلگیری شخصیت نگرش و رفتار فرد دارد به عبارت دیگر، «فرایندی است که طی آن هر فردی راهکارهای ارائه شده از جانب یک اجتماع معلوم یا گروه های اجتماعی را یاد میگیرد تا بتواند در آن جامعه کارکرد داشته باشد.»
فرآینداجتماعی شدن در برگیرنده تاثیرات متفاوتی است که در طول زندگی بر فرد وارد میآید. مهمترین این تاثیرات عبارتست از تاثیر عوامل (کارگزاران) اجتماعی یعنی افراد ، گروه ها و نهادهای مهمی که وضعیتهای ساختگی جامعهپذیری درون آنها رخ میدهد .عوامل مختلفی من جمله خانواده حائز اهمیت میباشد .زیرا به طور مداوم و مؤثر برهرکسی تاثیر میگذارند(مهدوی،۶۷:۱۳۸۳)
خانواده [۱۲]
خانواده بدون شک یکی از مهمترین عوامل جامعه پذیری در همه جوامع میباشد . یک دلیل برای اهمیت خانواده این است که خانواده مسئولیت اصلی اجتماعی کردن را در سالهای اولیه و حیاتی زندگی به عهده دارد. با تمام تغییرات و دگرگونیهای سبز فایل خانواده هنوز از قدرت بالایی در اجتماعی کردن برخوردار است. این قدرت در سطوح اجتماعی شدن جنسیتی نمود بیشتری مییابد ، چرا که خانواده با محدودیت نقشهای جنسیتی زنان مطابق با عقاید کلیشهای شده و تقسیم کار جنسیتی نه تنها پذیرش جنس دوم بودن را در ذهنیت زنان ایجاد میکنند، بلکه با محدودکردن خلاقیتها، عرصه ها و ابعاد مختلف زندگی عملا شکلگیری شخصیت زنان را مطابق با الگوهای موردنظر طراحی میکند.
به اعتقاد ریتزر [۱۳]در چنین جامعهای از زنان انتظار میرود که نسبت به مردان نقش مطیع را بازی کنند، این امر حتی در قلمرو کار و شغل نیز وجود دارد.
در جامعهپذیری جنسیت میتوان نقشهای جنسیت[۱۴] را به عنوان رفتارهای مورد انتظار، نگرشها، وظایف و رجحانهایی که یک جامعه به هر جنس[۱۵] نسبت میدهد، تعریف کرد. این رهیافت به دیدگاه تعامل گرایی نمادی نزدیک میباشد.
به لحاظ بیولوژیکی بین جنسها تفاوت وجود دارد. این تفاوت بیولوژیکی منجر به رشد هویت جنسی[۱۶] (خودپنداری یک فرد از مذکر و مؤنث بودن) میشود.
هویت جنسی یکی از اولین آموزههایی است که یک انسان فرا میگیرد. در بسیاری از جوامع، تمایزات اجتماعی[۱۷] بین جنسها که حاصل تفاوت بیولوژیکی است، وجود دارد. این امر به طور فراگیری منعکس کننده تأثیر نقش جنسی موسوم جامعه پذیری است.
البته هویت جنسی و نقشهای جنسی، مفاهیمی جدا از هم هستند. هویت جنسی برپایه احساس فرد از مذکر یا مؤنث بودن است درحالی که نقشهای جنسی، در ارتباط با جامعه پذیری در درون هنجارها با توجه به مردانگی[۱۸] و زنانگی[۱۹] است.
ایگلی[۲۰] در کتاب خود فرایند فرهنگ و بیولوژی در تفاوت جنسی در رفتار اجتماعی را تئوریزه میکند . او معتقد است عوامل زیادی از جمله تاثیرات بیولوژیکی و جامعه پذیری افراد موجب مستعد کردن تقسیم کار جنسی میشود . ایگلی تئوری نقش اجتماعی را در ارتباط با تفاوتهای جنسی افراد در رفتار اجتماعی در شکل (۲-۲) بیان کرده است:
شکل (۲-۲)جامعه پذیری جنسیتی
ماخذ: میلبرت[۲۱]،۱۹۶۵ :۲۱۴
تصورات قالبی جنسیت نیز وجود دارد که موجب حفظ خصوصیات جنسی مذکر و مؤنث میشود. براساس تحقیقاتی که پیرامون تصورات از نقش جنس زن و مرد درباره شخصیت و تواناییها انجام گرفته مردان را بیشتر قوی، مغرور، شجاع، مطمئن و زنان را احساسی و عاطفی و حساس توصیف کردهاند. (گیدنز،۳۸:۱۳۸۶)
۱- قدرت طلبی