«بحران وقتی است که نیروهای متقابل در داستان برای آخرین بار با هم تلاقی می کنند و عمل داستانی را به نقطه اوج یا بزنگاه می کشانند و موجب دگرگونی زندگی شخصیت یا شخصیت های داستان می شوند. و تغییری قطعی در خط داستانی به وجود می آورند. این تغییر می تواند در جهت بهتر یا بهتر شدن وضع و موقع کسی باشد و کار عملی را مقوقف یا متحول کند. » (میرصادق،۱۳۸۸: ۵۲)
بحران داستان، ممکن است،اتفاقی ناگهانی یا نقطه تحولی باشد یاممکن است یک دوره بحرانی باشد و مدتی به طول انجامد و حتی فواصلی از انتظار یا حوادث فرعی جریان آن را قطع کند. اما به هر حال بحران پایه و اساس انتظار است و احساس اشخاص داستان را به سطحی برتر از سطح احساس عادی بر می کشند و علاقه و هیجان خواننده را تشدید می کنند. (یونسی،۱۳۷۹: ۴۶۸)
« بحران داستان می تواند با واقعه اصلی داستان یکی باشد، زیرا حوادث اصلی که طرح داستان را می سازد و بنای داستان را بر دوش می گیرد از آنجا که خود حوادثی هستند که برای اشخاص داستان روی می دهند خطوط یا نقاط تغییر احساس نیز هستند ، اما هر حادثه اصلی می تواند با بحران داستان یکی باشد ، یا بدان بینجامد.» (همان:۴۳۸)
«حادثه اصلی لازمه طرح داستان و نشان دهنده یک گام پیشرفتی است که درحوادث داستان حاصل آمده حال آنکه بحران داستان نه تنها لازمه طرح داستان بلکه نقطه ای است که در آن سرنوشت بخشی از حوادث تعیین می شود . بنابراین بحران نتیجه تضاد و کشمکش در داستان لحظه یا مدت زمان معینی است که تغییر قطعی داستان در آن صورت می گیرد . » (همان:۴۶۷)
«بحران با اوج داستان نیز تفاوت دارد . اوج داستان، بحرانی است و در حقیقت بحران عمده داستان است در برخی از داستان ها علاوه بر اوج ، در روند داستانی ممکن است بحران های متعددی رخ دهد که هر یک مراحل قطعی حوادث داستانند و آن را با شدت فزاینده ای به سوی بحران عمده داستان که همان اوج داستان است هدایت می کند.» (همان:۴۶۸)
۳-۱۳-۲-تعلیق
«هول و ولا یا تعلیق یا حالت تعلیق یا انتظار کیفیتی است که نویسنده برای وقایعی که در داستان در حال تکوین است ، می آفریند تا خواننده را کنجکاو و نسبت به ادامه ی خواندن داستان مشتاق کند.» (میرصادقی،۱۳۸۸: ۳۲۰)
«یکی از عناصری که حس کنجکاوی و علاقه خواننده را بر می انگیزد عنصر تعلیق است . » (ایرانی ،۱۳۸۰: ۴۵۵)
۴-۱۳-۲-کشمکش
«کشمکش و درگیری در داستان، همان برخوردی است که بین رفتارها، اعمال، افکار، تمایلات و خواسته ها روی می دهد.» (پرین،۱۳۶۲: ۲۸)
مؤلف «ادبیات داستانی » می نویسد : «کشمکش، مقابله دونیرو یا دو شخصیت است که بیناد ماجرا را می ریزد و داستان به سوی بزنگاه یا نقطه اوج و طبیعتاً به بحران کشانده می شود و به گره گشایی داستان سیر می کند کشمکش ممکن است از برخورد یا رویارویی شخصیتی با شخصیت های دیگر یااندیشه ای با اندیشه دیگر یا جهان بینی و بینشی با جهان بینی و بینشی دیگر به وجود آید و موجب ایجاد هول و ولا یا حالت تعلیق شود.» (میرصادقی،۱۳۷۶: ۲۳۱)
در شاهکارهای ادبی، حوادث به طور منطقی از تقابل خلقیات وطبایع آدم های داستان به وجود می آیند، بنابراین هدف اصلی بسیاری از داستان ها نشان دادن خصلت و طبیعت شخصیت هاست. چون آنچه آدم دوست دارد یا به آن معتقد است، بیشتر در هنگامی ظاهر می شود که او تحت فشار قرار گرفته باشد و نسبت به وضعیت وموقعیتی که بر او فشار می آورد(ممکن است این وضعیت و موقعیت را خودش به وجود آورده باشد) از خود واکنش نشان می دهد. از این نظر غالباً نویسندگانی برای خلق داستان جالب توجه، کشمکش مهمی را در زندگی شخصیت اصلی داستان انتخاب می کنند. (ایرانی،۱۳۸۰: ۸۶)
داستانها براساس سه خط اصلی داستانی نوشته می شوند:
۱- انسان بر ضد انسان :«در این نوع خط داستانی ، شخصیت یا شخصیت های اصلی،ممکن است با شخصیت یا شخصیت های دیگر در بیفتد، یعنی انسان علیه انسان های دیگر یا گروهی علیه گروه دیگری برخیزد.» (بیشاب،۱۳۸۳: ۲۲۶)
۲- انسان برضد طبیعت : «در این نوع درگیری، شخصیت ممکن است در کشمکش با نیروهای خارجی یا موانع طبیعی یا قوانین اجتماعی یا سرنوشت و تقدیر باشد یعنی انسان علیه طبیعت ، محیط و جامعه یا سرنوشت خویش عصیان کند .» (میرصادقی،۱۳۷۶: ۷۳)
۳- انسان بر ضد خودش : «در این حالت ممکن است شخصیت با خودش کشمکش داشته باشد، یعنی انسان در جدال با برخی از تمایلات و یا خصلتهای درونی خودش باشد .» (کلارک،۱۳۷۸: ۴۱)
میرصادقی می نویسد« درگیری می تواند فیزیکی ، ذهنی ، احساسی و عاطفی و یا اخلاقی باشد .» (میرصادقی،۱۳۸۸: ۲۴۶)
۱- درگیری فیزیکی: وقتی است که دو شخصیت ،درگیری جسمانی دارند و به زور و نیروی جسمی متوسل می شوند .
۲- درگیری ذهنی: وقتی است که دو فکر با هم مبارزه می کنند.
۳- درگیری احساسی-عاطفی: وقتی است که عصیان و شورشی در میان باشد تا درون شخصیت را بیاشوبد و متلاطم کند.
۴- درگیری اخلاقی: وقتی است که شخصیت داستان با یکی از اصول اخلاقی ، اجتماعی و سیاسی به مخالفت برخیزد.
۵-۱۳-۲-هیجان
«یک داستان خوب،همانطور که شرح وقایع و حوادث زندگی انسانهای معینی است،گزارش هیجان ها و احساسات آنها نیز هست و چناچه این احساسات و هیجانات صادقانه ضبط نگردند و اگر این هیجانات و احساسات تندی که عمل اشخاص داستان متاثر از آن ها است به خواننده منتقل نشوند،داستان چیز خنکی از آب در خواهد آمد.» (یونسی،۱۳۷۹: ۱۸۸)
۶-۱۳-۲-اوج
بارات ، در تعریف اوج می نویسد «اوج ، قله جاذبه و ا حساس داستان و نکته داستان است » (یونسی،۱۳۷۹: ۲۴۸)
«اوج ، یا بزنگاه در( لغت به معنی موقع باریک و حساس است ) لحظه ای است در قصه، داستان کوتاه، رمان، نمایش نامه و داستان منظوم که در آن بحران به نهایت خود می رسد و بزنگاه داستان را به وجود می آورد . » (میرصادقی،۱۳۸۸: ۵۵)
«اوج داستان که بلافاصله پیش از پایان داستان می آید عالی ترین نقطه احساس و لطف داستان است » (یونسی،۱۳۷۹: ۱۱۳)
۷-۱۳-۲-پایان
«گاه ساختار پیرنگ داستان به گونه ای است که اوج ، داستان را تمام نمی کند ، بدین معنی که خواننده هنگامی که به اوج می رسد و محتویات ذهنی خود را از نظر می گذراند نمی تواند نتیجه معینی بگیرد یا نمی داند که مثلاً بر سر فلان یا بهمان شخصی که به زندگی و سر نوشتش علاقمند شده چه آمده است . این کار به یاری گره گشایی انجام می گیرد .» (یونسی،۱۳۷۹: ۵۲۱)
« گره گشایی، حادثه یا حادثه هایی است که به دنبال بزنگاه اصلی پیرنگ، پیش می آید و به معنای باز شدن گره افکنی های پیرنگ در پایان داستان و نمایش نامه است.» (میرصادقی،۱۳۸۸: ۲۵۴)
۱۴-۲حقیقت مانندی
«حقیقت مانندی کیفیتی است که داستان راپیش چشم خواننده مستدل و محتمل جلوه می دهد و موجب پذیرش آن می شود.» (میرصادقی،۱۳۷۶: ۱۴۱)
ایرانی از حقیقت مانندی تحت عنوان توهم واقعیت یاد میکند و می نویسد:«توهم واقعیت در آثار هنری داستانی به معنای آن است که شخصیت ها و رویدادها و چیزهایی که در حقیقت غیر واقعی اند از جانب هنرمند واقعی جلوه داده می شوند و از جانب مخاطب واقعی پنداشته می شوند.» (ایرانی،۱۳۸۰: ۲۸۲)
حقیقت مانندی داستان به دو صورت تحقق می یابد:
۱- «داستان باید واقع گرا باشد و شرح دقیق واقعیت در آن ملحوظ شده باشد.» (میرصادقی،۱۳۷۶: ۱۴۳)
۲- «لازم نیست داستان حتمأ واقع گرا باشد و شرح ریزریز واقعیت در آن رعایت شود بلکه واقعیت به صورت عام به نمایش گذاشته میشود و جنبه نمادین و تمثیلی و سور رئالیستی به خود می گیرد.» (همان:۱۴۴)
۱-۳-رئالیسم
«شانفلوری درسال۱۸۷۲رئالیسم را چنین تعریف می کند:«انسان امروز،در تمدن جدید.»و در سال ۱۸۸۷موپاسان صورت دیگری از این تعریف را می آورد:« کشف و ارائه آنچه انسان معاصر واقعأهست.» (سیدحسینی۱۳۷۱: ۲۷۸)خلاصه اینکه نبوغ نویسنده رئالیست در خیالبافی و آفریدن نیست،بلکه در مشاهده و دیدن است.» (همان:۲۷۸)
«واقع گرایی یا رئالیسم در عرصه هنر و ادب به دو معنای عام وخاص به کار رفته است، به معنای عام کلمه به هر گونه هنر و ادب وفادار به واقعیت،واقع گرایی می گویند. واقع گرایی به معنای خاص کلمه، مکتبی است که بعد از رمانتیسم دراواسط قرن نوزدهم حدود سال های ۱۸۳۰ درفرانسه به وجود آمد و از آنجا به دیگر کشورها راه یافت» (میر صادقی،۱۳۸۸: ۳۰۸)
درقرن نوزدهم با قیام بالزاک و استاندال و نویسندگان دیگر نظیر فلوبر و تولستوی،مکتب رمانتیسم رخت بربست و رئالیسم به مهمترین جریان ادبی در قرن نوزدهم بدل شد،(میرصادقی،۱۳۸۸: ۳۰۸) « اما نام رئالیسم و قواعد مکتب آن را نخست شانفلوری در اولین نوشته های خود در تاریخ ۱۸۴۳ به میان آورد. » (سیدحسینی،۱۳۷۱: ۲۷۳)
«رئالیسم، یعنی نشان دادن زندگی روزگار خود آنچنان که هست .»(میرصادقی،۱۳۸۸: ۳۰۹)به عبارت دیگر «کشف و ارائه آنچه انسان معاصرواقعاً هست»(سیدحسینی،۱۳۷۱: ۲۷۸)«رئالیسم جست و جو و بیان کیفیت های واقعی هر چیز و رابطه های درونی میان پدیده ای با پدیده های دیگر است که بر اطلاع دهندگی و افشاگری اصرار می ورزد.رئالیسم مبنای داستان را بر قوانین طبیعت و اجتماع پایه می گذارد.ریشه سرنوشت انسان را در شرایط محیطی و ویژگی های فردی می جوید.انسان را به عنوان موجودی اجتماعی تصویر می کند و به مطالعه بعد اجتماعی و تاریخی انسان می پردازد.»(میرصادقی،۱۳۸۸: ۳۰۸) تیبوده، منتقد و فیلسوف فرانسوی،رمان رئالیستی را فرو نشستن یک هیجان می خواند. (سیدحسینی،۱۳۷۱: ۲۷۹)
«بنابر مبادی فکری در این رویکرد،نویسنده با بی طرفی موضوعی را از زندگی واقعی مردم و اشخاصی از بین پیشه وران،کارگران و مردم ستم دیده پیرامونش بر می گزیند و داستان آنها را عینأبازگو میکند.در این بازگویی،داستان و حوادث سیر طبیعی خود را بدون دخالت نویسنده طی می کند و این سیر حوادث داستان است که قلم نویسنده را به دنبال خود می کشاند.» (داد،۱۳۷۷: ۲۵۷)
رئالیسم را همیشه در تقابل با رمانتیسم سنجیده اند،زیرا با ظهور یکی،دیگری رو به افول نهاد. برای شناخت عمیق تر مکتب رئالیسم، مقایسه میان این دو مکتب ضروری می نماید:
۱- «واقع گرایی،تجسم دقیق اشیاء است. آنچنان که واقعاً وجود دارد»« در این مکتب، خیالبافی و خیالپردازی نیست که در نبوغ نویسنده واقع گرا متجلی می شود، بلکه در تجربه ومشاهده ودیدن است که خود را نشان می دهد. »(سیدحسینی،۱۳۷۱: ۲۷۸)بر این اساس «حوادث تصادفی دور از واقع و بی تناسب در آثار رئالیستی نیست.»(همان:۲۶۹)نویسندگان واقع گرا برخلاف رمانتیک ها که پایبند خیال پردازی و احساس بودند عقل گریزواحساساتی نیستند. (همان:۲۷۰)
۲- شخصیت های آثار رئالیستی به طور کلی مردمان طبیعی و عادی هستند که هیچگونه تخیلی در آفریدن آن ها دخالت ندارد نویسنده آنهارا«از میان مردم و از هر محیطی که بخواهد گزین می کند و این افراد در عین حال نماینده همنوعان خویش و وابسته به اجتماعی هستندکه در آن زندگی می کنند.» (همان:۲۸۸)
۳- «رئالیسم،موضوع خودرا جامعه معاصر و ساخت و مسائل آن قرار می دهد و از مردم و برای مردم حرف می زند. اما رمانتیسم، ادبیات اشرافی و فردی بود که عشق را موضوع خود قرار می دهد. » (همان،۲۸۰)
۴- «رمانتیسم، مکتبی است ذهنی و درونی، چنانچه نویسنده رمانتیک در جریان نوشته اش مداخله می کند و به اثر خود جنبه شخصی و خصوصی می دهد. حال آنکه، رئالیسم مکتبی است عینی یا برونی ونویسنده هنگام آفریدن اثر بیشتر تماشاگر است و افکارو احساسات خود را در جریان داستان ظاهر نمی سازد و از تظاهر به حضور خود در اثر،از رازگویی های احساسی و فلسفه بافی احتراز می کند حتی از نمایاندن خود در اثر بعنوان نویسنده هم خودداری می کند. » (همان،۲۸۷)
۵- نویسنده رئالیست سعی بر آن دارد که تجربه ای واقعی به خواننده منتقل شود و به این منظور به توصیف دقیق جزئیات ،آدم ها و رفتار ها می پردازد(همان:۲۸۹) بنابراین در رئالیسم «توصیف ها وتشریح ها به صورتی با وقایع و پدیده ها مرتبط است و به عنوان نشانه های مرئی و واقعیتی باطنی و درونی مطرح می شود، نه به عنوان آرایش و زینت کلام نه به عنوان توصیف به خاطر توصیف در حالی که رمانتیک ها به تزیین و آرایش و زرق و برق آثار بیشتر علاقه داشتند. »(میرصادقی،۱۳۸۸: ۳۰۹)آن ها، صحنه را بنا به وضعی که به داستان خودداده است می سازند و کاری می کنند که صحنه در خواننده احساساتی مؤثر افتد و نفوذ نوشته او را بیشتر سازد«ولی نویسنده رئالیست ازتوصیف صحنه ها چنین قصدی ندارد،بلکه صحنه را بدین قصد تشریح می کند که خواننده از شناختن آن صحنه ها بیشتر با قهرمانان و وضع روحی آنها آشنا شود.» (سیدحسینی،۱۳۷۱: ۲۸۹)
-
- میانگین تعداد سهام منتشر شده
-
- میانگین ارزش جاری سهام شرکت در دوره بررسی
مقایسه و رتبه بندی فعالیت شرکتهای پذیرفته شده در بورس بر پایه متغیرهای فوق و به کمک میانگین هارمونیک به صورت زیر انجام می شود :
معادله ۱۵
که در آن :
Mj رتبه شرکت j ام
N تعداد متغیرهای ششگانه
I متغیر iام از مجموعه متغیرهای ششگانه می باشند.
شاخص پنجاه شرکت فعالتر بورس به دو روش میانگین حسابی وزنی و میانگین حسابی ساده و بر پایه ارزش جاری سهام پنجاه شرکت انتخاب شده ، محاسبه می شود . شاخص میانگین وزنی از ۰۱/۰۱/۱۳۷۷ و شاخص میانگین ساده از ۰۱/۰۸/۱۳۷۹ محاسبه وعدد مبنای آنها ۱۰۰ در نظر گرفته شده است .
شبکه های عصبی مصنوعی
یک شبکه عصبی مصنوعی مدلی از شبکه عصبی بیولوژیک است . امروزه هوش محاسباتی یک مجموعه محدود از مفاهیم را مورد استفاده قرار می دهد که مبتنی بر دانش ما از سیستم های عصبی بیولوژیک می باشد . این مفاهیم به منظور پیاده سازی وشبیه سازی های نرم افزاری فرایند های موازی شامل عناصر پردازشی ( نرون های مصنوعی ) متصل به هم در معماری شبکه را مورد استفاده قرار می گیرند. علیرغم تحقیقات گسترده در زمینه هوش محاسباتی بیولوژیک ، هنوز سوالات مهمی در خصوص نحوه کار مغز وحافظه مطرح می باشد شبکه های عصبی مصنوعی مدل های غیر خطی ناپارامتری هستند که با قابلیت یادگیری ای که دارند می توان آنها را به منظور اهداف طبقه بندی پیش بینی وکنترل به کار برد . در این بخش مفاهیم شبکه های عصبی را به طور خلاصه توضیح می دهیم ابتدا اشاره ای به شبکه های عصبی بیولوژیک کرده ودر ادامه شبکه های مصنوعی تشریح می گردد .
شبکه های عصبی بیولوژیک
مغز انسان ( وحیوان ) متشکل از یک سری سلول به نام نرون می باشد که ویژگی بی نظیر آنها این است که این نرونها از بین نمی روند و احتمالا این پدیده علت آن است که ما قادر به حفظ اطلاعات هستیم . نرون های موجود در مغز انسان تا ۱۰۰ میلیارد تخمین زده می شود و صدها نوع نرون تاکنون شناخته شده است . مجموعه نرون ها در یک گروه و ارتباطات آنها را شبکه می نامند ( تریپی وتوربان ، ۱۹۹۶). لذا مغز انسان را می توان یک مجموعه از شبکه های عصبی نامید .تفکر هوشمند توسط مغز و سیستم عصبی مرکزی کنترل می گردد و توان یادگیری وعکس العمل در مقابل تغییرات محیط ، مستلزم وجود هوش می باشد .
یادگیری در سیستم های بیولوژیک
تصور می شود یادگیری هنگامی صورت می گیرد که شدت اتصال یک سلول و سلول دیگر در محل سیاپس ها اصلاح می گردد .شکل (۲-۳) ویژگی های مهم سیناپس را با جزییات بیشتر نشان می دهد به نظر می رسد که این مقصود از طریق ایجاد سهولت بیشتر در میزان آزاد شدن ناقل شیمیایی حاصل می گردد. این حالت باعث می شود که دروازه های بیشتری روی دندریت های سمت مقابل باز شود و به این صورت باعث افزایش میزان اتصال دو سلول شود . تغییر میزان اتصال نرون ها به صورتی که باعث تقویت تماس های مطلوب شود از مشخصه های مهم در مدل های شبکه های عصبی است .
شکل ۲-۳- یک نرون بیولوژیکی ساده
مدل سازی نرون تنها
ابتدا مشخصات یک نرون و نحوه مدلسازی آن را بررسی می کنیم. نقش اصلی یک نرون بیولوژیکی عمل جمع آوری ورودیهای خود تا جایی است که مجموع ورودهای از حدی که به آن استانه می گوییم تجاوز نکند و آنگاه تولید یک خروجی است .ورودی های نرون از طریق دندریت ها که به خروجی های نرونهای دیگر توسط نقاط اتصال ( سیناپسها ) متصل است وارد می شوند . سیناپس ها کارایی سیگنال های دریافتی را تغییر می دهند . بدنه سلول کلیه ورودی ها را دریافت می کند . یک نرون بیولوژیکی ساده در شکل ۲-۳ نشان داده شده است . مدلی که از نرون می سازیم باید مشخصه های زیر را داشته باشد به طور خلاصه :
-
- خروجی یک نرون یا فعال است ( یک ) ویا غیرفعال است ( صفر ).
-
- خروجی تنها به ورودی های بستگی دارد میزان ورودی ها باید به حدی برسد که خروجی نرون را فعال سازد .
کارایی سیناپس ها در انتقال سیگنال های ورودی به بدنه سلول را می توان با بهره گرفتن از ضریبی که در ورودیهای نرون ضرب می شود مدلسازی کرد. سیناپس های قوی تر که سیگنال بیشتری را منتقل می کنند، دارای ضریب های بسیار بزرگتری هستند در حالی که سیناپس ها ضعیف ضریب های کوچکتری دارند .
شکل ۲-۴- شمای ساده یک آکسون عصبی
شکل ۲-۵- شمای ساده از نحوه مقدار دهی یک سلول عصبی
بدین صورت مدل ما به صورتی خواهد بود که در آن شکل ۲-۵ آمده است . این مدل ابتدا مجموع وزنی ورودی های خود را محاسبه کرده ، سپس آن را با سطح آستانه داخلی خود مقایسه می کند و چنانچه آز آن تجاوز کرد فعال می شود . در غیر این صورت غیر فعال باقی می ماند. چون ورودها برای تولید خروجی از میان نرون عبور می کنند به این سیستم «پیشخور » می گوییم .
بنابراین اگر خروجی را y بنامیم ،
معادله ۱۶
درحالی که یک تابع پلکانی است ( در واقع این تابع را تابع «هوی ساید » می نامند) و
معادله ۱۷
بدین صورت منظور ما برآورده می شود دقت کنید که خروجی تابع تنها مقادیر ۱و۰ است به عبارت دیگر نرون یا فعال است یا غیر فعال .
مدل نرون که در شکل ۲-۴ آمده است در سال ۱۹۴۳ توسط مک کولو و پیتس پیشنهاد شده است . مدل آنها تقریباً به همان صورت که ما بحث کردیم از طرق تحقیق در رفتار نرون های مغز پیشنهاد شده بود .مهم است که درباره مشخصات این مدل بیشتر صحبت کنیم . مدل آنها وسیله ای بسیار ساده است که مجموع وزنی ورودهای خود را برای تعیین خروجی با آستانه مقایسه می کند . مدل هیچ اهمیتی به ساختار پیچیده و زمان بندی فعالیت نرونهای واقعی نمی دهد و دارای هیچکدام از ویژگیهای پیچیده نرونهای بیولوژیکی نیست ، به همین دلیل است که آن را یک مدل و نه یک نسخه تکراری از نرون بیولوژیک می نامیم و می توان آن را در یک کامپیوتر دیجتال پیاده کرد .این توانایی مدل است. اکنون باید دید که چگونه می توان از این الگوی ساده بهره جست . نحوه ارتباط نرونها با یکدیگر مهم است ، لیکن در پیروی از روش قبلی خود در انتخاب مدل های ساده برای شناخت آنچه در دنیای واقعی پیچیده می گذرد بهتر است ابتدا تنها یک لایه از نرونها را مد نظر قرار دهیم تا بتوانیم خروجی های نرونهای مورد نظر را تحت ورودی های معینی مطالعه کنیم .
شکل ۲-۵- نحوه مقدار دهی در سلول عصبی
نرونهای مدل ، که به طریقی ساده به یکدیگر متصل اند . در سال ۱۹۶۲ توسط فرانک روزنبلات[۱۲] به نام پرسپترون نامگذاری شد . او برای نخستین بار نرونهای مدل را در کامپیوترهای دیجیتال شبیه سازی کرد و آنها را به طور رسمی تحلیل نمود. روزنبلات در کتاب خود «اصول دینامیسم عصبی»[۱۳] پرسپترون ها را به صورت شبکه های ساده شده شرح داد که در آنها برخی از ویژگیهای سیستم های عصبی واقعی به طور اغراق آمیز بکار رفته و برخی دیگر از آنها نادیده گرفته شده بود . او اعتراف کرد که مدل مذکور به هیچ وجه نسخه دقیق سیستم های عصبی نمی باشد . به عبارت دیگر او از ابتدا آگاه بود با مدلی پایه روبرو است .
هدف ما کشف خواص مدلهایی است که رفتار خود را از صورت های بسیار ساده تر شده سیستم های عصبی طبیعی فرا می گیرند که معمولاً با مقیاس بسیار کوچکتری نیز بنا شده اند . جایی که مغز دارای نرون است که هر کدام با نرون دیگر متصل است ، ما با چند صد نرون که هر کدام حداکثر با چند هزارخط ورودی متصل اند سروکار داریم .
شبکه های عصبی چند لایه پیشخور
در این قسمت ، تعمیمی از الگوریتم LMS برای طبقه مهمی از شبکه های عصبی موسوم به شبکه های عصبی چند لایه پیشخور [۱۴]MLFN ارائه می شود . این تعمیم موسوم است به یادگیری پس انتشار خطا که مبتنی بر قانون یادگیری اصلاح خطا[۱۵] می باشد . از قانون یادگیری پس انتشار خطا (BP)[16] برای آموزش شبکه های عصبی چند لایه پیشخور که عموماً شبکه های چند لایه پرسپترون (MLP)[17] هم نامیده می شود استفاده می کنند . به عبارتی توپولوژی شبکه MLP با قانون یادگیری پس انتشار خطا تکمیل می شود . این قانون مثل قانون LMS تقریبی است از الگوریتم SD ودر چارچوب یادگیری عملکردی[۱۸] قرار می گیرد.
قانون پس انتشار خطا از دو مسیر اصلی تشکیل می شود . مسیر اول به مسیر رفت[۱۹] موسوم می باشد که در این مسیر ، بردار ورودی به شبکه LMS اعمال می شود و تاثیراتش از طریق لایه های میانی به لایه های خروجی انتشار می یابد. بردار خروجی تشکیل یافته در لایه خروجی ، پاسخ واقعی شبکه MLP را تشکیل می دهد . در این مسیر پارامترهای شبکه ، ثابت و بدون تغییر در نظر گرفته می شوند .
مسیر دوم به مسیر برگشت[۲۰] موسوم می باشد . در این مسیر ، برعکس مسیر رفت ، پارامترهای شبکه MLP تغییر وتنظیم می گردند. این تنظیم مطابق با قانون اصلاح خطا انجام می گیرد . سیگنال خطا در لایه خروجی شبکه تشکیل می گردد .
بردار خطا برابر با اختلاف بین پاسخ مطلوب و پاسخ واقعی شبکه می باشد . مقدار خطا، پس از محاسبه ، در مسیر برگشت از لایه خروجی و از طریق لایه های شبکه در کل شبکه توزیع می گردد . چون توزیع اخیر ، در خلاف مسیر ارتباطات وزنی سیناپسها صورت می پذیرد ، کلمه پس انتشار خطا جهت توضیح اصلاح رفتاری شبکه انتخاب شده است . پارامترهای شبکه طوری تنظیم می شوند که پاسخ واقعی شبکه هر چه بیشتر ، به سمت پاسخ مطلوب نزدیک تر شود .
در شبکه MLP ، مدل هر نرون دارای یک تابع محرک غیر خطی است که از ویژگی هموار(مشتق پذیر ) برخوردار است . در این حالت ، ارتباط بین پارامترهای شبکه وسیگنال خطا کاملاً پیچیده وغیر خطی می باشد . جهت محاسبه مشتقات به استفاده از قانون زنجیره ای معمول در جبر نیاز است .
مروی بر تاریخچه MLFN
تحقیقات روی شبکه های عصبی چند لایه پیشخور ، به کارهای اولیه فرانک روزنبلات (۱۹۵۸) روی شبکه عصبی پرسپترون تک لایه ، با تابع محرک دو مقداره حدی غیر خطی وقانون یادگیری SLPR وکارهای اولیه برنارد ویدرو[۲۱] و ماریان هوف[۲۲] (۱۹۶۰) وشبکه های آدالاین وقانون یادگیری LMS ، بر می گردد. شبکه های تک لایه از این مشکل اساسی برخوردارند که تنها توانایی حل آن دسته از مسایل طبقه بندی را دارند که بطور خطی از هم مستقل اند . هم روزنبلات وهم ویدرو بر این امر واقف بودند و شبکه های چند لایه را پیشنهاد کرده بودند لکن به علت عدم ارائه قانون یادگیری که بتوان جهت تنظیم پارامترهای شبکه به کار برد ، توپولوژی شبکه MLP ناقص بود .به عبارت دیگر اگر چه آنها توانسته بودند شبکه های تک لایه را به چند لایه تعمیم بدهند ، اما قادر نشدند که قانون یادگیری LMS یا SLPR را برای شبکه های چند لایه تعمیم بدهند .
هر چند استفاده از عبارت « پس انتشار » عملاً پس از ۱۹۸۵ متداول گشت ، لکن نخستین توصیف الگوریتم BP توسط پاول وربز[۲۳] در سال ۱۹۷۴ در رساله دکترایش مطرح شد. در این رساله الگوریتم BP تحت مفهوم شبکه های عمومی ارائه شد . این الگوریتم در دنیای شبکه های عصبی ظاهر نشد تا این که در اواسط دهه ۸۰ الگوریتم BP دوباره کشف و به طور وسیعی مطرح شد . این الگوریتم بطور مستقل توسط دیوید راملهارت[۲۴] ، جفری هینتون[۲۵] و رونالد ویلیامز[۲۶] در سال ۱۹۸۶ و دیوید پارکر[۲۷] و یان لی چون[۲۸] در سال ۱۹۸۵ دوباره مطرح و در دنیای شبکه عصبی معروف گردید( منهاج ،۱۳۷۹).
توسعه الگوریتم BP با فراهم آوردن روشی از نظر محاسباتی کارآ، رنسانسی در شبکه های عصبی ایجاد نمود . در اینجا نخست پس از معرفی توانایی های شبکه های پرسپترون چند لایه ، الگوریتم BP ارائه می گردد .
قلمرو زمانی تحقیق:
دوره زمانی انجام تحقیق فاصله ای۵ ساله بین سال های۱۳۸۸ تا سال ۱۳۹۲می باشد.
فصل دوم
ادبیات نظری و پیشینه تحقیق
مقدمه:
در دنیای امروز مدیریت نقش تعیین کننده در افزایش بازدهی و بهره وری شرکت ها دارد.در میان چهار عامل کلیدی موفقیت در سازمان ها شامل نیروی کار، سرمایه، مواد اولیه ومدیریت، امروزه نقش مدیریت بیش از هر زمان دیگری اهمیت یافته است. در دنیای رقابتیامروز فشار زیادی برای دستیابی سریع به نتایج مطلوب و به تبدع آن تصمیم گیری های سریعوجود دارد که مدیران در اجرای این مهم نقش حیاتی دارند و گاه در اثر نرسیدن به نتایجمطلوب در زودترین زمان ممکن تغییرات مدیریتی در سازمان صورت میگیرد.
مدیران پس از اینکه به این سمت منصوب می شوند، به این دلیل که دوره تصدی بلند مدتیرا برای خود پیش بینی نمی کنند صرفا در جهت منافع سهامداران حرکت نمی کنند بلکه ازمدت کوتاهی که در این سمت قرار دارند در راستای رسیدن به منافع خود استفاده می کنند با مصرف وجوه نقد شرکت و در اختیار قرار دادن مزایا شرایط کاری بهتری برای خود ایجاد کنند وبههمین دلیل ممکن است مدیران از سرمایه گذاری در پروژه های بلندمدت، به دلیل اینکه دردوره تصدی آن ها به بازدهی نمیرسد خودداری می کنند. به عبارت دیگر تصمیماتی که می تواندبرای منافع شخصی مدیریت مفید باشد مانند روش های استفاده از وجه نقد، ممکن است از نظر شرکت تصمیمات بهینه ای نباشد.مدیران در ابتدای انتصاب به هر مسئولیت، دوره غیر موثر را می گذرانند و پس از آن دوره تاثیر مثبت فعالیت های آن ها شروع می شود. حال اگر مدیران قبل از رسیدن به این دوره ازسمت خود برکنار شوند هزینه های زیادی برای شرکت ایجاد خواهد شد.
یکی از تضادهای بین مدیر و ذینفعان شرکت این است که افق تصمیمگیری مدیران برای شرکت کوتاه تراز افق سرمایهگذاری سهامدران می باشد.
یکی از سه عامل ایجاد تضاد بین مدیران و ذینفعان شرکت، تفاوت در افق تصمیم گیری درسرمایه گذاری بین مدیران و این ذینفعان می باشد) جنسن، اسمیت۱۹۸۵ (هنگامی که عمرشرکت بیشتر از دوره ی خدمت مدیران باشد، ادعای مدیران نسبت به شرکت محدود بهدوره ی تصدی ایشان در شرکت می باشد. از آنجا که افق تصمیم گیری مدیران محدود به دورهتصدی مورد انتظار آن ها میباشد، آن ها یا در حال نزدیک شدن به سن بازنشستگی هستند، یاتعویض آن ها محتمل است، بر این اساس آن ها تمایل زیادی برای توجه به جریان نقدی که بعد از دوره تصدیشان اتفاق می افتد از خود نشان نمی دهند.این دیدگاه باعث از بین رفتن برخی از فرصتهای مناسب برای سرمایه گذاری میگردد. همچنین حضور مدیران غیر موظف در هیدت مدیره با ایجاد تاثیر در تصمیم گیری مدیران می تواند فاصله ایجاد شده در منافع مدیران و ذینفعان را برطرف کرده و بیشتر به کنترل عملکرد فعالیت مدیران بپردازد.
در این مطالعه تمرکز برروی شاخص های کنترلی شرکت برای مثال مدیران عامل و اعضای موظف و غیر موظف هیدت مدیره و ارتباط افق تصمیم گیری در مورد میزان نگهداشت وجه نقد و یا میزان استفاده از ان می باشد. بنابراین مادر این فصل به بررسی ادبیات نظری عوامل کنترل شرکتی و تئوریهای نگهداری وجه نقد میپردازیم و پیشینه مرتبط با این موضوع را بیان میکنیم.
وجه نقد و چارچوب نظری
هیأت تدوین استانداردهای حسابداری مالی نسبت به ضرورت تهیه و افشای اطلاعات مربوط به گردش وجوه نقد دارای موضع گیری صریح و روشن می باشد.
این موضع با تعریف نیازهای استفاده کنندگان بالقوه از اطلاعات مالی آغاز میگردد.فرض شده است که تصور سرمایه گذاران ، وام دهندگان و کارکنان از بنگاه ، منبعی از وجه نقد است که منجر به تقسیم سود ، پرداخت بهره ، افزایش در ارزش بازار اوراق سرمایه ، باز پرداخت وامها ، پرداخت بهای کالا و خدمات و یا حقوق و دستمزد میگردد.
از آنجایی که اهداف سهگانه گزارشگری مالی عبارتند از : ۱) گزارشات مالی باید به نحوی تهیه شود که نیاز اطلاعاتی سرمایه گذاران فعلی و بالقوه ، بستانکاران و سایر تصمیم گیرندگان سرمایه گذاری را فراهم کند. ۲) اطلاعاتی که درباره منابع و تغییرات در منابع موسسه را گزارش نماید. ۳)اطلاعات مفیدی درباره جریآن های نقدی آتی گزارش نماید.
به همین لحاظ،هدف اصلی گزارشگری مالی که منعکس کننده علایق مشترک همه استفاده کنندگان بالقوه صورتهای مالی است.بر روی توانایی بنگاه در تأمین جریآن های نقدی مطلوب متمرکز گردیده است.
بیانیه شماره (۱) مفاهیم حسابداری مالی در این زمینه گفته است:
گزارشگری مالی باید اطلاعاتی در مورد چگونگی تحصیل یا پرداخت وجه نقد ، استقراض و بازپرداخت آن ،معاملات مربوط به حقوق صاحبان سرمایه شامل تقسیم سود نقدی و سایر موارد توزیع منافع بنگاه بین صاحبان آن و سایر مواردی که ممکن است بر نقدینگی و قدرت پرداخت دیون آن تأثیر میگذارد، فراهم نماید.
اطلاعات مربوط به جریآن های نقدی یا سایر جریآن های وجوه میتواند در آشنایی با عملیات بنگاه ، ارزیابی فعالیتهای تأمین مالی ، ارزیابی نقدینگی ،قابلیت پرداخت دیون و تفسیر اطلاعات تهیه شده مفید و سودمند باشد. وجهی رد و بدل نشده اما از جمله رویدادهایی است که میباید در صورت منابع و مصارف وجوه منعکس میشد.
مدیریت نقدینگی ، توانایی واریز بدهی ها و انعطاف پذیری
نقدینگی عبارت است از توانایی نسبی در تبدیل دارایی ها به وجه نقد می باشد و گاهی اوقات به عنوان میزان نزدیکی دارایی ها به وجوه نقد قلمداد می شود و همچنین به ارتباط بین بدهی های کوتاه مدت و اقلام نقد و نزدیک به نقد نیز اطلاق میگردد.توانایی واریز تعهدات در مفهوم وسیعتر به توانایی وصول وجه نقد یا داشتن وجوه قابل دسترسی جهت هر هدف که ممکن است از طرف موسسه مورد نیاز باشد اطلاق میگردد.در معنای دقیقتر توانایی در پرداخت تعهدات عبارت است از توانایی واحد تجاری در پرداخت تعهدات خود در سررسید می باشد. مفهوم انعطاف پذیری مالی به معنای توانایی واحد تجاری در تحصیل وجه نقد طی زمان کوتاه به منظور بهره جویی از فرصتهای مناسب و یا در برخورد با وقایع پیش بینی نشده است.هر سه مفهوم فوقالذکر در ارتباط با یکدیگر می باشد. لیکن مفهوم انعطاف پذیری دارای مفهوم گستردهتر از توانایی در پرداخت تعهدات و مفهوم توانایی در پرداخت تعهدات دارای مفهوم گستردهتر از نقدینگی است.توانایی پرداخت تعهدات برای تداوم فعالیت شرکت ضروری است.عدم پرداخت تعهدات ممکن است سبب ورشکستگی ،تسویه اجباری ، زیان برای صاحبان سهام و بستانکاران گردد (حسینی،۲۶،۱۳۸۵).
در گروه دارایی های جاری بعضی از اقلام در دوره زمانی کوتاهی تبدیل به نقد میشوند ولی تا هنگامی که مبنای ارزش گذاری دارایی ها به صورت کنونی باشد (به غیر ارزشگذاری بر مبنای ارزش خالص بازیافتنی ) ، برآورد و تعیین وجه نقد حاصل از دارایی ها غیر ممکن خواهد بود.ترازنامه بخش عمدهای از وضعیت نقدینگی را نشان نمیدهد، بنابراین ترازنامه مقدار کمی از وضعیت نقدینگی و انعطاف پذیری را آشکار می کند.اما از طرف دیگر صورت جریآن های نقدی، بصیرت و بینش خوبی در مورد امکانات بالقوه ایجاد وجه نقد ناشی از عملیات را ارائه می کند.
اهمیت جریان های نقدیو مدیریت وجه نقد
استفاده کنندگان صورتهای مالی نیازمند اطلاعات در خصوص چگونگی ایجاد و مصرف وجه نقد توسط واحد تجاری هستند. این نیاز صرف نظر از ماهیت فعالیتهای واحد تجاری و تلقی یا عدم تلقی وجه نقد به عنوان محصول واحد تجاری وجود دارد ، چرا که علی رغم تفاوت این واحدها از لحاظ فعالیتهای اصلی درآمدزا، نیازها به وجه نقد عمدتاً از دلایل مشابهی ناشی می شود به عبارت دیگر واحد های تجاری جهت هدایت عملیات ، تسویه تعهدات و پرداخت سود سهام تماماً به وجه نقد نیاز دارند.
جریآن های نقدی در یک واحد تجاری از اساسیترین رویدادهایی است که اندازه گیریهای حسابداری بر اساس آن ها انجام میپذیرد و چنین تصور می شود که بستانکاران و سرمایه گذاران نیز تصمیماتشان را بر همین اساس اتخاذ مینمایند.وجوه نقد از این نظر دارای اهمیت است که نشان دهنده قدرت خرید عمومی است و در مبادلات اقتصادی به سهولت میتواند به سازمآن ها و یا اشخاص مختلف جهت رفع نیازهای خاصشان و در تحصیل کالا و خدمات انتقال یابد.
اهمیت روز افزون مدیریت وجه نقد به حدی است که مدیران مالی در شرکت های بزرگ همواره در حال بررسی و کنترل ان می باشند و همیشه مدیران اجرایی خود را تشویق به بررسی در این موضوع می کنند از دلایل اهمیت مدیریت وجه نقد و میزان نگهداری ان چند مورد بیان می گردد.
-
- سطح واقعی و مطلوب دارائی های جاری دستخوش تغییرات دائمی است چون همواره در فروش واقعی و پیش بینی شده تغییراتی رخ میدهد ،این وضع باعث می شود درباره سطح مطلوب یا مورد انتظار از دارائی های جاری به صورت مستمر تصمیم گرفته شود .
-
- بدلیل تصمیمات جدید که در میزان دارائی ها رخ داده است مدیران مجبور میشوند در تصمیماتی که قبلا برای تامین مالی گرفته اند تجدید نظر کنند.
-
- میزان منابع و مصارف وجوهی که به سرمایه در گردش تخصیص داده می شود باید نسبت به کل دارائی ها و بدهی ها مشخص شود .
-
- اگر مدیریت وجه نقد صحیح نباشد احتمال دارد فروش و سود کاهش یابد و شرکت در پرداخت به موقع تعهدات و دیون ناتوان گردد .
با توجه به این موضوع که وجه نقد یکی از اقلام مدیریت سرمایه در گردش می باشد بررسی و توجه به موضوع سرمایه در گردش نیز حایز اهمیت می گردد ،مجموع مبالغی که در دارائی های جاری سرمایه گذاری می شود اگر در بدهی های جاری کسر گردد سرمایه در گردش خالص بدست می آید (ریموند پی نوو ۱۹۸۹)
وجوه نقد نیازهای مالی کوتاه مدت موسسه تجاری را براورده می کند .سرمایه در گردش یک سرمایه معاملاتی است که بیشتر از یک سال در شرکت باقی نمی ماند وجهی که در این اقلام سرمایه گذاری می شود در طول عملیات تجاری تغییر میکند .نیاز برای حفظ سرمایه در گردش کافی می تواند به سختی مورد سوال قرار گیرد .همانطور که گردش خون در بدن انسان جهت حفظ سلامت و زندگی در انسان یک موضوع بسیار مهم است ،گردش وجوه نقد برای تداوم عملیات تجاری ضروری است (کیسی ون ۲۰۰۶)
شرکت ها استراتژی های مدیریت وجوه نقد را خود ار بر محور دو هدف تعیین می کنند:
-
- تهیه و تامین وجه نقد برای انجام دادن پرداختهای شرکت
-
- با به حداقل رساندن وجوهی که در شرکت به صورت راکد باقی می ماند.
هدف دوم بازتاب این طرز تفکر است که اگر اقلامی از دارایی به درستی مصرف نشود، هیچ نوع بازدهی برای شرکت نخواهد داشت. متاسفانه این دو هدف ممکن است با یکدیگر در تناقض باشند. پایین آوردن سطح وجوه نقد و به کارگیری کلیه وجوه نقد احیانا باعث کمبود وجه نقد برای پرداختهای به موقع شرکت می شود. بنابراین استراتژی های مدیریت وجوه نقد باید به گونه ای باشد که بین این دو هدف نوعی هماهنگی ایجاد شود. با این همه باید گفت که هدف پرداخت به موقع تعهدات از هدف به حداقل رساندن وجوه راکد مهمتر است.
تعریف و اهمیت موجودی نقد
وجوه نقد اصلی ترین عنصر از گروه دارایی های جاری و مهم ترین مولفه نقدینگی واحد های انتفاعی است به نحوی که تداوم فعالیت و تحقق اهداف واحد هارا تسهیل نموده و امکان پذیر می سازد. تاثیر وجوه نقد در اداره واحد های انتفاعی بدان اندازه است که آگاهی روزانه از وضعیت نقد، در تصمیم گیری های مالی و اساسی واحد انتفاعی امری ضروری است. اغلب تصمیمات مدیران به گونه ای با وجوه نقد ارتباط دارد. بنابراین ضروری است که اولا به عنوان یکی از ارکان برنامه ریزی مالی همواره مورد توجه مدیران مالی قرار گیرد و ثانیا به صورت کارا و اثر بخش در خصوص وجه نقد اعمال مدیریت شود( نیکو مرام و دیگران،۱۳۷۸،۲۶۷).
هنگامی که واژه وجه نقد را برای شرکت به کار می بریم، با هنگامی که برای افراد به کار می بریم فرق دارد. وجه نقد شرکت هم شامل اسکناس و مسکوکات و هم شامل وجوه تنخواه گردان و حسابهای دیداری بانک ها می باشد لوری و اندرسون[۱](۱۹۸۸). در یک تعریف اقتصادی وجه نقد شامل اسکناس، حساب سپرده دیداری وچکهای غیر دیداری می باشند. مدیران مالی گاهی واژه وجه نقد را برای اوراق بهادار کوتاه مدت نیز استفاده می کنند، ولی عموما اوراق بهادار کوتاه مدت به عنوان شبه نقد در نظر گرفته می شوند راس[۲](۱۹۹۹). شبه نقد دارایی هایی هستند که خیلی به وجه نقد نزدیک هستند و در اسرع وقت می توانند تبدیل به وجه نقد شوند، به دلیل سهولت در تبدیل آن ها به وجه نقد آن ها را اغلب دارایی های نقدی یا شبه نقد گویندکان[۳](۱۹۹۵). شبه نقد شامل اوراق خزانه، گواهی سپرده و توافق نامه های بازخرید می باشد. در ترازنامه وجه نقد شامل شبه نقد هم می شود.در تعریف دیگر که کان ارائه می دهد وجه نقد عبارت است از پول رایجی که براساس قانون یک کشور در پرداخت بدهی، مالیاتها و برآورده نمودن تعهدات قراردادها پذیرفته می شود کان[۴](۱۹۹۵). به طور کلی موجودی نقد شامل کلیه وجوه حساب های جاری و پس انداز در بانک، اسکناس و مسکوکات موجود در صندوق، وجوه در دست تنخواه گردآن ها، حواله ها و چک های قابل واریز به حساب بانکی، چک های تضمین شده بانکی و موجودیهای ارزی است. تداوم فعالیت و بقا و حیات یک واحد انتفاعی تا حد زیادی به گردش وجه نقد بستگی دارد. در بیانیه هیات تدوین استانداردهای حسابداری که از سوی سازمان حسابرسی انتشار یافته است در اهمیت وجوه نقد آمده است:
“وجوه نقد از منابع مهم و حیاتی هر واحد انتفاعی است و ایجاد توازن بین وجوه نقد در دسترس و نیاز های نقدی ، مهمترین عامل سلامت اقتصادی هر واحد انتفاعی است. وجه نقد از طریق عملیات عادی و سایر منابع تامین مالی به واحد انتفاعی وارد می شود و برای اجرای عملیات، پرداخت سود، بازپرداخت بدهی هاو توسعه واحد انتفاعی به مصرف می رسد. جریان ورود و خروج در هر واحد انتفاعی بازتاب تصمیم گیری مدیریت در مورد برنامه ریزی های کوتاه مدت، بلند مدت، عملیاتی و طرح های سرمایه گذاری و تامین مالی است.”
اهمیت وجه نقد تا بدان حد افزایش یافته است که مدیریت بدون اطلاع از وضعیت آن، قادر به اتخاذ تصمیمات کارا و اثر بخش نمی باشد. زیرا هر تصمیم به میزان وجه نقد موجود و در دسترس و وجوه نقدی که پیش بینی می شود در آینده در دسترس باشد بستگی دارد. همچنین وضعیت نقدینگی مبنای قضاوت بسیاری از اشخاص ذیحق، ذینفع و ذیعلاقه نظیر سهامداران، سرمایه گذاران و سفارش دهندگان(خریداران و فرو شندگان) در باره موقعیت واحد انتفاعی است( نیکو مرام و دیگران، ۱۳۷۸، ۲۶۸).
با توجه به اینکه نتایج تحقیق انجام شده توسط دنیس و سبیلکف[۵](۲۰۰۷) نشان می دهد که وجوه نقد نگهداری شده(منبع داخلی) در شرکت با سطوح سرمایه گذاری رابطه دارد و ارزش نهایی سرمایه گذاری برای شرکت هایی که دارای محدودیت مالی هستند، بیشتر است. همچنین شرکت هایی که دارای وجوه نقد زیادی هستند، دارای سرمایه گذاری بیشتری بوده و ارزش نهایی سرمایه گذاری خود را افزایش می دهند. به علاوه شرکت هایی که دارای محدودیت مالی هستند نسبت به شرکت هایی که بدون محدودیت مالی هستند وجوه نقد بیشتری نگهداری می نمایند.
انگیزه نگهداری وجه نقد
کینز[۶] سه انگیزه نیاز به انجام معاملات ، انجام اقدامات احتیاطی و مقابله با شرایط دارای ریسک را سبب نگهداری وجه نقد می دانست. تحقیقات انجام شده در زمینه نگهداری وجه نقد توسط شرکت ها ، انگیزه انجام معاملات (وجود هزینه های معاملاتی) و انگیزه احتیاطی را بیشتر مورد تاکید قرارداده اند.انگیزه انجام معاملات بیشتر به دلیل هزینه بر بودن استفاده از سایر دارایی ها (بجزء وجه نقد) در انجام معاملات تجاری است. بر این اساس می توان گفت شرکت هایی که با کمبود منابع داخلی روبرو هستند، می توانند بافروش دارایی ها ، با ایجاد بدهی های جدید یا انتشار سهام جدید و یا با عدم پرداخت سود سهام نقدی منابع خود را افزایش دهند. بنابراین، انتظار می رود شرکت هایی که با هزینه معاملات بیشتری روبرو هستند ، مبالغ بیشتری از دارایی های نقدی را نگهداری نمایند. از طرف دیگر ، انگیزه احتیاطی بیشتر در مورد مقابله با ریسک کمبود نقدینگی ، استفاده از فرصتهای تجاری و اجتناب از ورشکستگی است . بنابراین شرکت ها موجودی نقد را برای مواجهه با وقایع پیش بینی نشده نگهداری می نمایند و در صورتی که هزینه سایر موارد تامین مالی بسیار زیاد باشد ، برای تامین مالی سرمایه گذاری های خود از موجودیهای نقدی نگهداری شده استفاده می نماید(آقایی،۱۳۸۸،۵۵).
هزینه مربوط به نگهداری وجه نقد شامل سه مورد زیر است :میلر( ۱۹۸۶)[۷] آچاری و همکاران (۲۰۰۸)[۸]
که با حد بالای زیری مقایسه میگردد:
برای زیر گروه n مشاهدی جدید i=1,…,n y1 با میانگین تغییر پذیری را به صورت زیر محاسبه می کنیم.
وقتی انحراف همهی مشاهدات در زیر گروه جدید از میانگین نمونه مرجع را در نظر میگیرد تغییر پذیری کل بدست میآید:
و داریم
محاسبات آماردههای دادههای گروهبندی شده همراه بررسی دادههای مطالعهی کارایی فرایند پینهای آلومینومی (مطالعه موردی ۱) شرح میدهیم. در فصل قبل ذکر که در ۷۰ مشاهدهی اول به عنوان نمونههای مرجع در نظر گرفته شد و ۴۰ مشاهدهی بعدی با آن مقایسه گردید. علاوه بر این دادههای هر دو نمونه مرجع و آزمایشی در زیر گروهها متوالی دو مشاهدهای (۱۵ و ۲۰ زیر گروه) گروهبندی شدهاند در جدول ۵٫۳ هر دو آمارهی مربوط به نمونه مرجع علاوه بر دو مشاهدهی اول زیر گروه ۱۶ ام که اولین زیر گروه نمونه آزمایشی است. آمده است که دادهها در مجموعهای اصلی دادهها هستند. بردار میانگین نیز ارائه شده است. آمارههای نمونه مرجع بردار میانگین و ماتریس کوواریانس (برای ۱۵ زیر گروه) و معکوس آن است. آمارهی را رابطهی زیر محاسبه می گردد
*
دقت کنید در خلاف محاسبات فصل قبل اکنون اهداف یامیانگین نمونهی مرجع هستند. در فصل ۳ اهداف مقادیری خارجی بودند در حالی که در فصل ۴ ابتدا مقادیر درونی بر مبنای کل ۷۰ مشاهده بودند. همچنین ماتریس بالا از فصول قبل متمایز است زیرا محاسبات به جای ۳۵ بر مبنای ۱۵ زیرگروه است.
معیار تغییرپذیری درونی به صورت زیر است:
=۲*۰٫۹۹=۱٫۹۸
ومقدار به طور خلاصه از برابر است با ۲۰٫۴۶٫
تجزیه به مولفه های آن که به ترتیب فاصله از هدف و تغییرپذیری درونی را اندازه گیری می کند،به وضوح نشان می دهد که فاصله از هدف قسمت اصلی تغییرپذیری کل (۱۸٫۴۸ از ۲۰٫۴۶) را تشکیل می دهد. به طور کلی مقادیر بزرگ متناظر انحراف اصلی از میانگین مرجع را نشان می دهد در حالیکه مقادیر کوچک نشان می دهد مشاهدات زیر گروه درونا همجنس هستند.
۳-۵ ارزیابی داده ها با نمودارهای کنترل چند متغیره
نمایش گرافیکی داده ها نقش مهمی در یافتن تغییرات در سطح متغیر شرح دهنده یک فرایند دارد. در حقیقت در مثال های بسیاری با تک متغیر نشان داده شده،کنترل کیفیت آماری عمدتأ شامل نمایش داده ها روی یک نمودار کنترلی و نمایش گرافیکی امتداد داده ها روی آن؛ و اقدام در زمانیست که یک عامل غیر تصادفی مشخص شود. علاوه بر این در مواردی که چندین خصوصیت تصویر می شوند، راه معمول آن تصویر کردن آنها روی چندین نمودار است. در نتیجه وقتی روی مشاهدات چند متغیر متمرکز می کنیم، مرور مختصر نمودارهای کنترل تک متغیره در بسیاری موارد حداقل مکمل نمودارهای چند متغیره است.
نمودارهای تک متغیره در سال (۱۹۲۴)توسط شوهارت معرفی و در سال ۱۹۳۱ در کتاب او توصیف شد؛ و به عنوان اساس گسترش کنترل کیفیت آماری درضایع درنظر گرفته می شود. تمایلات و تغییرات در سطوح متغیرها به صورت طبیعی و وسیع از روی نمودارهای گرافیکی درک خواهد شد تا جداول عددی. این دید خصوصأ در شرایط صنعتی بسیار معمول و معتبر است.
نمودارهای کنترل شوهارت، مقادیر مشاهدات مجزا و میانگین مشاهدات زیرگروه ها را به ترتیب در نمودار نمایش می-دهد. وقتی داده ها گردهمبندی هستند، نمودار اغلب با نمودارهایی که مقدار آماره یا پراکندگی را نشان می دهند همراه است (مثل نمودار دامنه یا انحراف استاندارد). در نمودار ۶٫۱ زوج نمودار (,R) برای ششمین متغیر مطالعه موردی اول نشان داده شده اند
نمودارهای اضافی متنوعی برای تصویر کردن پراکندگی فرایند و پارامتر مکانی آن گسترش یافته اند و درضایع بکار می روند. نظیر نمودار میانه، نیم دامنه، CUSUM، دامنه متحرک ، میانگین متحرک وزی نمایی و غیره. توضیحات پیرامون این نمودارها در کتب کنترل کیفیت تک متغیره، موجود است.
با این وجود متغیرهای متعددی می توانند توامأ تصویر شوند؛ حتی اگر نمودارهای تک متغیره وابسته به همه متغیرها ساخته شوند، این نمایش جداگانه اطلاعات ناقصی درمورد فرایند می دهد. این نقص خصوصأ درمورد خصوصیات کیفیتی که همبستگی کامل یا متوسط دارند صادق است همچنین به وضوح مشکلاتی در ارزیابی همزمان نمودارهای متعدد وجود دارد. به خصوص وقتی چندین بعد را توامأ بررسی می کنیم تصمیم اینکه مشاهده درحالت خارج از کنترل است، نسبت به حالتی که یک نمودار با مقایسات متعدد داریم، در معرض نرخ بالاتری از زنگ خطرهای اشتباه است.
نمودار ۳-۶ ]۲۴[
یک رویه برای غلبه در این مشکلات، گسترش ارزیابی تک متغیره با تصویر کردن آماره ایست که انحراف کلی مشاهدات (چند متغیره) از هدف را اندازه گیری می کند. پرکاربردترین آماره در این زمینه هتلینگ است که در فصول قبل شرح داده شد. نمودارهای چند متغیره که آماره هتلینگ را نمایش می دهند نیز گاهی نمودارهای کنترل شوهارت نامیده می شوند، اگرچه شوهارت در توسعه آن هیچ نقشی نداشته است. همانند حالت تک متغیره وقتی داده ها گروهی باشند، نموداری که فاصله میانگین گروه ها را از مقدار هدف را نشان می دهد، می تواند با نمودارهایی که میزان پراکندگی درون زیرگروه ها را برای همه خصوصیات ارزیابی شد، تصویر می کند همراه شود نظیر آماره ی .نمودارهای ترکیبی و مکمل های چند متغیره برای نمودارهای تک متغیره و هستند و برای داده های چند متغیره معیارهای کلی فاصله از هدف و پراکندگی درون گروه ها را نشان می دهند. در نمودار a 6.2 نمودار و در نمودار b 6.2 نمودار برای داده های مطالعه قابلیت همه شش پین های آلومینیومی را داریم. محور عددی نظیر مقادیر (یا ) برای هر زیرگروه مشاهدات است.
نمودار ۳-۷ نمودار و برای تغییرپذیری نمونه ها و درونی هر نمونه مطالعه موردی اول]۲۴[
بررسی دو نمودار بسیار ساده تر از بررسی ۶ نمودار شوهارت تک متغیره برای هر متغیر است.با این وجود نمودار های شوهارت چند متغیره کمتر از نظایر تک متغیره ی خود کمتر محبوبیت دارند. علاوه بر مشکلات محاسباتی آنها، برخی ویژگی ها وجود دارند که از جذابیت آنها می کاهند. اول اینکه برخلاف موارد تک متغیره مقیاس مقادیر نمایش داده شده روی نمودار به مقیاس هیچ یک از متغیرهای گفته شده مربوط نیست. دوم وقتی آماره از مقادیر بحرانی نشان داده شده روی گراف تخطی می کند، درمورد متغیر یا متغیرهای باعث این حالت شده اند. این اطلاعات به وضوح برای هر تلاشی در جهت یافتن انحرافات و امکان اصلاح فرایند لازم و ضروریست. در بخش ۷ برخی روش های تحلیلی گسترش یافته اخیر برای بحث پیرامون این مشکل بیان می شود. در بخش یازدهم نیز برخی روش های گرافیکی برای تشخیص علل انحراف را ارائه می دهیم. کاربرد و اهمیت روش های ارائه شده در فصل ۱۱ با بررسی مجدد داده های گروه های دور از مرکز شرح داده شده فوق، توضیح داده می شود.
۳-۶ شناسایی مشخصات خارج از کنترل
در فصل های قبل آماده ی و نمودار های کنترل را برای آزمون فرض اینکه مشاهده ی چند متغیره ی جدید(گروهی از مشاهدات) از توزیع یکسان با توزیع “مقادیر هدف” برخوردارند ارائه کردیم. وقتی مقدار علامت خارج از کنترل را نشان می دهد موضوع مهم تشخیص متغیر یا متغیرهایست که آن علامت را ایجاد می کنند. درحالیکه که در صنایع بسیار معمول است خصوصیات منفرد مشاهده می شوند. چنین رویکردهایی به تنهایی رضایتبخش نیست چون این رویه ها برای همستگی بین متغیرها پاسخگو نیست.
در سال های اخیر یک سری رویکردهای کنترل چند متغیره برای یافتن متغیرهای خارج از کنترل گسترش یافته است. درکل روش ها از توابع مختلف تجزیه آمارهای استفاده می کنند، که آمارهای آمارهای کلی هستند که ارزیابی اولیه یا ارزیابی زیرمجموعه p خصوصیت بدست می آیند. روش های مختلفی در این فصل ارائه می شوند. برای سادگی آنها را به مواردی که مقادیر هدف از نمونه مرجع به اندازه و نمونه آزمایشی یک مشاهده p بعدی جدید(یعنی ) است محدود می کنیم..
همانطور که در بخش پنجم ذکر شد در این حالت آماره کلی عبارت است از :
و تحت فرض صفر داریم :
وقتی مقدار از مقدار بحرانی تخطی می کند، سعی ما یافتن متغیرهای موجب این موضوع است. روش های مناسب اینکار به دو گروه تقسیم می شوند :
رویکردهایی که فرض می کنند بین زیرمجموعه های متغیرها اولیت ترتیبی وجود دارد. این آزمون ها مکرر انجام می شود. در هر مرحله(غیر مرحله اول) فرضیه های شرطی را برای یک زیرمجموعه خاص امتحان می کنیم. مشروط کردن اینگونه است که میانگین های متغیرها در زیرمجموعه های قبلی مثل جمعیت مرجع است یاخیر(رویکرد برگشتی یا گام پایینی).
رویکردهایی که هیچ ترتیب مشخصی بین متغیرها فرض نمی کنند.
۳-۷ کاربردهای اجزا اصلی
یک رویکرد معمول در کنترل کیفیت چند متغیر، تلاش برای کاهش ابعاد داده ها با تبدیل p متغیر اصلی به یک مجموعه داده ها با بعد کمتر با تشخیص چندین ترکیب خطی معنی دارند p بعد است. ساختار ترکیب خطی مشخص را جزاصلی گویند که اینک آنرا توضیح می دهیم. مطالعه موردی اول برای شرح و تفسیر مبحث اجزاء اصلی در کنترل کیفیت به کار می رود :
اگر iامین مشاهده p بعدی در داده های اصلی باشد، یک مشاهده p بعدی جدید می سازیم بطوریکه lامین متغیر در Z یعنی ترکیب خطی از انحرافات p بعد اصلی از مقدار هدفشان است یعنی :
اکنون شرح منطق و ساختار اجزاء اصلی را ارائه می دهیم. برای یک فرایند با داده های چند متغیره، واریانس کلی به صورت مجموع واریانس های p متغیر یعنی مجموع عناصر قطر اصلی ماتریس تعریف می گردد.
اگر ریشه های مشخص (تابع) ماتریس کوداریانس (مقادیر ایگن) را با نشان دهیم، مجموع آنها با مجموع واریانس فرایند بالا برابر است یعنی
به علاوه اگر ریشه های مشخص را طوری مرتب کنیم که باشد ماتریس C که سطرها متناظر بردارهای مشخصه (بردارهای ایگن) هستند روابط را ارضا می کند که ماتریسی است که ها روی قطر اصلی قرار دارند و همه ی عناصر غیر قطری صفر هستند، اکنون می توان نشان داد که اگر تبدیلات خطی زیر بکار روند :
متغیرهای جدید غیر همبسته هستند و اگر ماتریس کوواریانس معلوم باشد، واریانس ترتیبی آن است. برای iامین مشاهده به ترکیب خطی بیشترین واریانس را در میان تمام ترکیبات خطی ممکن از Xها دارد. گاهی اوقات نسبت را"واریانس مشروح” جزء اصلی اول می نامند، متشابهأ برای تا آخر ادامه دارد. برای چند جزء اصلی آخر نسبت چنان کوچک است که می توان متغیرهای Z متناظرشان را در ارزیابی نادیده گرفت.
وقتی ماتریس نامعلوم باشد ولی بتوان آنرا تخمین زد، متغیرهای Z هنوز هم متعامد هستند و تخمین آنها نسبت به ماتریس کوداریانس اصلی است.
آنالایز داده ها با نمودارهای اجزاء اصلی :
برای هر مشاهده چند متغیره، اجزاء اصلی ترکیبات خطی انحرافات p متغیر از اهداف مربوط هستند. اجزاء اصلی دو ویژگی دارند که در کنترل کیفیت بسیار مفید است :
متغیرهای جدید ناهمبسته کامل (یا تقریبأ ناهمبسته) هستند.
در بسیاری موارد، تعداد کمی از اجزاء اصلی می تواند بیشتر تغییر پذیری داده ها را مجسم کند، بنابراین به همه p جزو اصلی برای کنترل نیاز نداریم.
مزایای نمودارهای اجزاء اصلی نسبت به نمودارهای کنترلی انفرادی شوهارت (ناهمبستگی متغیرها و امکان صرفه جویی) با از دست دادن ماهیت اصلی متغیرها بدست می آید. بعلاوه در برخی موارد، ترکیبات خطی شخص متناظر با اجزاء اصلی با مقادیر ایگن بزرگ می توانند واحدهای اندازه گیری معناداری بدست بدهند.
اکنون با داده های مطالعه موردی اول b را شرح می دهیم، دقت کنید جزاول ۶۷ درصد تغییر کلی را شرح می دهد و این مقادیر برای اجزای دوم و سوم به ترتیب ۲۱٫۴۷ و ۱۰ درصد است ، همانطور که مشاهده می شود بیش از ۹۸ درصد تغییرات را این سه متغیر شرح می دهند و بقیه متغیرها قابل چشم پوشی هستند.
جدول ۳-۱۶- مقادیر و بردارهای ایگن ماتریس واریانس کواریانس ۳۰ مشاهده مطالعه موردی اول
مقادیر ایگن | درصد | درصد تجمعی | vec 1 | vec 2 |
سرمایه گذاری در خریداری و نصب تجهیزات انرژی خورشیدی از عوامل مهم در عوامل اقتصادی فرایند خورشیدی به شمار میروند. اینگونه سرمایه گذاری شامل قیمت تحویلی تجهیزات از قبیل کلکتورها، واحد ذخیره، پمپها و دستگاههای دمنده، سیستمهای کنترل، لولهها و کانالها، مبدلهای گرمایی و سایر تجهیزات مرتبط با تاسیسات خورشیدی است. هزینه های مربوط به نصب این تجهیزات نیز بایستی مورد توجه قرار گیرند، چراکه می تواند با قیمت خرید تطابق داشته باشد یا از آن بیشتر باشد. همچنین هزینه های سازهها جهت نگهداری کلکتورها و سایر تغییرات لازم در تجهیزات انرژی خورشیدی بایستی در این مقوله گنجانده شود. تحت برخی شرایط میتوان از امتیازاتی برای فرایند خورشیدی استفاده نمود، در صورتی که نصب آن به کاهش هزینهها منجر گردد. به عنوان مثال، یک کلکتور را میتوان به عنوان بخشی از پوشش ضد آب یک ساختمان در نظر گرفت که نیاز به برخی انواع متداول نما یا بام سازی را برطرف میسازد.
هزینه های مربوط به نصب تجهیزات خورشیدی را میتوان به صورت حاصل جمع دو رابطه نشان داد، که یکی از آنها با سطح کلکتور متناسب است و دیگری مستقل از سطح کلکتور میباشد:
CS=CAAC+CE(3-26)
CS: هزینه کامل تجهیزات نصب شده انرژی خورشید
CA: هزینه کامل وابسته به سطح( / ریال)
AC: مساحت کلکتو()
CE: هزینه کامل تجهیزات مستقل از سطح کلکتور(ریال)
هزینههای وابسته به سطح CA شامل مواردی همچون خریداری و نصب کلکتور و بخشی از هزینههای مخزن میباشد. هزینههای مستقل از سطح CE عبارت از مواردی همچون سیستمهای کنترل و آوردن تجهیزات ساخت یا مربوط به راه اندازی در محل مورد نظر است که به مساحت کلکتور بستگی ندارند.
هزینه های عملیاتی به فرایند خورشیدی مربوط است. و شامل هزینههایی همچون هزینه های انرژی کمکی، هزینه های انرژی جهت کار پمپها و دستگاههای دمنده (که غالبا انرژی مصرفی خود سیستم نامیده می شود و باید با طراحی دقیق به حداقل رسانده شود)، مالیاتهای اضافی املاک بسته شده براساس ارزش افزون ارزیابی شده یک ساختمان یا تجهیزات، هزینه های بهره سرمایه قرض گرفته شده برای خریداری تجهیزات و غیره میباشد.
امکان وجود معانی ضمنی مالیات بر درآمد در خریداری تجهیزات خورشیدی وجود دارد. در ایالات متحده امریکا، سود و بهره پرداخت شده بر رهن جهت خریداری آن و مالیات بر دارایی اضافه برحسب ارزیابی افزایش یافته به واسطه تجهیزات خورشیدی، هر دو از درآمد قابل کسر شدن هستند که جهت اهداف مالیاتی است، در صورتی که شخص مالک موارد کسر شدهاش را قلم به قلم ذکر نماید.
دولتها میتوانند قیاسهای مشابهی را مجاز اعلام نمایند. کاهش مالیات بر درآمد مرتبط با وجوه پرداختی فوق به اظهار نامه مالیاتی مالک بستگی دارد و به منظور کاهش هزینه فرایند خورشیدی بکار می رود.
تجهیزات خریداری شده توسط موسسات بازرگانی دارای معانی ضمنی دیگر مالیاتی است. دارایی و تجهیزات درآمدزا را میتوان تنزل ارزش داد که به کاهش مالیات مشمول بر درآمد منجر شده و در نتیجه به مالیات بر درآمد کسر شده منتهی میگردد. اما ارزش میزان سوخت صرفهجویی شده با بهره گرفتن از تجهیزات خورشیدی، عملا کاهش مییابد، زیرا موسسه بازرگانی از قبل هزینه سوخت از درآمد آن را جهت مقاصد مالیاتی کسر نموده است. چنانچه تجهیزات برای مقاصدی غیر از تامین گرمای ساختمان یا کولر باشد. امکان وجود اعتبارات مالیات بر سرمایه گذاری در دسترس در سال اول موجود است. به علاوه، تجهیزات فوق ممکن است از ارزش بازیابی یا بازفروش برخوردار باشند که می تواند به مالیات بر سود سرمایه منجر شود. سرانجام، ممکن است دولتهای فدرال و مرکزی اعتبارات خاص مالیاتی جهت تشویق و ترغیب استفاده از انرژی خورشیدی را مجاز نمایند. (قوانین مالیاتی فدرال و دولتی مربوط به انرژی خورشیدی، غالبا تغییر می کنند و در هر تجزیه و تحلیل اقتصادی باید از قانون جاری استفاده کرد).
در این تحقیق هزینه کل سیستم خورشیدی نوع ترموسیفونی ۳۰۰۰۰۰۰۰ میلیون ریال شامل هزینه نصب و راهاندازی بر اساس قیمت شرکت پلار می باشد.
۳-۴-۳- روش های ارزیابی اقتصادی
چندین معیار اقتصادی برای ارزیابی و بهینه کردن سیستمهای انرژی خورشیدی وجود دارند ولی توافقی جهانی در این که کدام باید به کار بسته شود، وجود ندارد. در این بخش برخی از روشهای ارزیابی اقتصادی سیستم های خورشیدی بیان میشود. یکی از آنها، بیشینه صرفه جوییدرطول عمرسیستم میباشد، که در این تحقیق این روش جهت تحلیل اقتصادی سیستم مد نظر به کار گرفته شده است.
کم قیمتترین انرژی خورشیدی یک روش منطقی برای سیستمهایی است که در آن انرژی خورشیدی تنها منبع انرژی است. سیستم حاصل از ارزانترین قیمت میتواند به عنوان آنچه کمینه قیمت مالکیت و اجرا سرتاسر عمر سیستم را نشان میدهد، با در نظر گرفتن انرژی خورشیدی به تنهایی، تعریف بشود. البته، طراحی بهینه یک سیستم خورشیدی ترکیبی با یک سیستم انرژی کمکی بر پایه قیمت کل کمینه انرژی تحویلی به طور عموم از آنچه بر پایه کم قیمت ترین انرژی خورشیدی است، متفاوت می باشد، و استفاده کم قیمتترین انرژی خورشیدی به عنوان یک ملاک برای سیستمهای استفاده کننده خورشیدی ترکیبی با منبع های دیگر انرژی، پیشنهاد نمیشود.
هزینه چرخه عمر (LCC) مجموع همگی هزینههای مرتبط با یک سیستم انرژی تحویلی در طی زمان عمرش یا در طی یک دوره انتخابی برای آنالیز، برحسب دلار به نرخ روز میباشد. و ارزش زمانی پول را در نظر میگیرد. ایده اساسی هزینه های چرخه عمر این است که قیمتهای مورد انتظار در آینده به هزینه حال حاضر آورده شود (تخفیف یافته) با محاسبه این که چه مقدار باید در یک نرخ تنزیل بازار جهت دریافت وام قابل دسترس در هنگام مورد نیاز بودن آنها سرمایهگذاری شود، یک آنالیز قیمت چرخه عمر شامل تورم هنگام برآورد مخارج آینده میباشد. این روش میتواند فقط موارد اصلی قیمت یا اجزای زیادی که ممکن است مهم باشند، را شامل شود.
صرفهجویی چرخه عمر (LCS) (ارزش خالص حاضر) به عنوان اختلاف بین هزینههای چرخه عمر یک سیستم فقط با سوخت متداول و هزینه چرخه عمر خورشیدی به انضمام سیستم انرژی کمکی است.
هزینه چرخه عمر سالانه (ALCS) عبارت از میانگین سالانه جریان خروجی پول (گردش وجوه نقد) است. جریان واقعی با سال تغییر میکند. اما مجموع روی یک دوره آنالیز اقتصادی میتواند به یک سری از پرداختهای معادل بر حسب دلار روز که هم ارز با سریهای تغییر یافتهاند، تبدیل شود.
۳-۴-۴- تنزیل و تورم
جامعترین رویکرد در خصوص عوامل اقتصادی فرایند خورشیدی، کاربرد شیوههای هزینه دوره عمر است که تمامی هزینههای آتی را مد نظر قرار میدهد. این شیوه مقایسه بین هزینههای آتی و هزینههای کنونی را امکانپذیر میسازد. این امر با کاهش تمامی هزینههای پیشبینی شده براساس قیمت کنونی (یا ارزش فعلی) انجام میشود، یعنی آنچه که امروزه با بهترین نرخ سرمایه گذاری انتخابی باید سرمایهگذاری کرد تا از بودجههای موجود در آینده جهت برآوردن همه هزینههای پیشبینی شده برخوردار بود.
از لحاظ مفهومی، در تحلیل هزینه دوره عمر تمامی هزینههای پیشبینی شده جدولبندی میشود و معادل قیمت کنونی کاهش مییابد. هزینه دوره عمر، مجموع همه قیمتهای فعلی است.به عنوان مثال، جریان نقدی، (مبلغ پرداختی خالص) برای هر سال را میتوان محاسبه کرد و هزینه دوره عمر از طریق کم کردن جریان نقدی هر سال از ارزش فعلی آن و یافتن مجموع جریانهای نقدی کاسته شده بدست میآید. هنگامی که مقادیر فعلی تمامی هزینههای آتی برای هر یک از سیستمهای انتخابی مورد بررسی مشخص شود از جمله گزینش های خورشیدی و غیر خورشیدی، سیستمی که کمترین هزینه دوره عمر را در بر دارد به عنوان ثمربخشترین هزینه انتخاب میشود. هزینه دوره عمر مستلزم آن است که تمامی هزینهها برای آینده طرحریزی و پیشبینی میشود. نتایج حاصل از تحلیلهای این نوع معمولا و به شدت بر پیشبینیهای هزینههای آتی بستگی دارد.
علت این که جریان نقدی بایستی کم شود به ارزش زمانی پول مربوط میشود. رابطه تعیین قیمت کنونی نیازمند زمان N (معمولا سال) در آینده، به همراه نرخ تنزیل بازارd (کسر در هر دوره زمانی) به صورت زیر است:
(۳-۲۷)
از این رو، هزینهای که طی مدت ۵ سال به مقدار ۰۰/۱ دلار پیش بینی می شود برابر میزان بدهی۶۸۱/۰دلار کنونی با نرخ تنزیل بازار ۸% است. جهت داشتن مقدار موجودی۱۰۰۰ دلار طی پنج سال، سرمایه گذاری کنونی به مقدار ۶۸۱ دلار با نرخ سالانه سود ۸% ضروری میباشد.
بسیاری از هزینههای تکرار شونده را میتوان این گونه مفروض داشت که موجب افزایش (یا کاهش) با مقدار درصدی ثابت در هر دوره میشوند. در نتیجه، هزینهای معادل ۰۰/۱ دلار هنگامی که با نرخ i در هر دوره زمانی افزایش یابد، درپایان یک دوره زمانی ?۱ و در پایان دوره زمانی دیگر(۱+?)۲ و به همین ترتیب ادامه خواهد یافت. اگر هزینه A در پایان دوره زمانی اول لحاظ گردد. (مثلاً صورت حساب سوخت که باید در پایان ماه یا سال پرداخت شود)، این هزینه تکرار شونده در دوره زمانی N بدین صورت است:
(۳-۲۸)
بنابراین هزینهای که در پایان دوره زمانی نخست ۰۰/۱ دلار است و به مقدار۶% در هر سال افزایش مییابد، در پایان پنج دوره(۱+۰/۰۶)۴ یا ۲۶/۱ دلار خواهد بود.
در دوره زمانی N ام، هزینه برابر با A است و ارزش فعلی هزینه N ام به صورت زیر میباشد:
(۳-۲۹)
این معادله در محاسبه ارزش فعلی هر وجه پرداختی یک سری از وجوه پرداختی با در نظر گرفتن تورم، مفید محسوب میگردد. همچنین در محاسبه ارزش فعلی هزینههای قبلی که در طول مدت تحلیل پیشبینی میشوند و برای آن، هزینه در پایان دوره اول مشخص میگردد، مفید میباشد.
۳-۴-۵- هزینههای اجتماعی
هزینه اجتماعی هزینهای است که اثرات مخرب و یا سوء یک آلاینده یا فعالیت را بر محصولات کشاورزی، اکوسیستمها، و سلامت انسان برآورد میکند و اغلب هزینهای است که در قیمت تمام شده در نظر گرفته نمیشود. در تعریف دیگر به مجموع پولی که بتواند صدمات ناشی از انتشار مواد آلاینده وگازهای گلخانهای را جبران نماید هزینه تخریب و یا هزینه اجتماعی گفته میشود.
در بررسیهای انجام شده در ترازنامه انرژی، هزینههای اجتماعی مستقیم و غیر مستقیم NoX، So2 و Co2 به ازای هرکیلو وات ساعت برق تولید در نیروگاههای بخاری کشور حدود ۷۲۰ تا ۱۳۶۰ ریال، نیروگاههای گاری ۷۴۰ تا ۱۳۸۰ ریال و نیروگاههای سیکل ترکیبی ۵۹۰ تا ۱۲۳۰ ریال بر آورد شده است.
در این بررسی، هزینه اجتماعی هر کیلو وات ساعت برق تولیدی ۱۲۰۰ ریال فرض گردیده و بر اساس این قیمت میزان هزینه اجتماعی صرفه جویی شده ناشی از استفاده از ابگرمکنهای خورشیدی در ایران به ازای حداکثر انرژی صرفه جویی شده، برآورد میگردد.
فصل چهار:
تجزیه تحلیل داده ها
مقدمه
به عبارت دیگر ایران، متشکل از استان های متعددی است که وقتی در کنار یکدیگر قرار می گیرند، کشور ایران را تشکیل می دهند. هر استان، دارای بخش های کوچک تر دیگری نیز هست که به آن شهر، شهرستان، بخش و روستا می گویند. بر اساس آخرین تقسیمات کشوری، کشور ایران دارای۳۱ استان و ۲۶۸ شهرستان است.
در این تحقیق یک سیستم آبگرمکن خورشیدی جابجایی طبیعی با حجم مخزن ۳۰۰ لیتر از نوع دو جداره با دوعدد کلکتور ساخت کشور ترکیه با مشخصات ذیل به انضمام شیر آلات و سازه جهت نگهداری سیستم جهت انجام بررسی فنی اقتصادی و با بهره گرفتن از استاندارد Ashrae که درصد میزان مصرف آبگرم از حجم مخزن را در هر ساعت نشان میدهد مورد انتخاب قرار گرفت. این بررسی با فرض زاویه شیب بهینه در هر شهر انجام گردید.سپس محاسبات فنی و اقتصادی سیستمی با مشخصات فوق برای برای مدت زمان یکسال در ۳۱ استان ایران انجام پذیرفت.
جدول ۴-۱: میزان درصد آبگرم مصرفی در ۲۴ ساعت
ساعت | ۰ | ۱ | ۲ | ۳ | ۴ | ۵ |