دانشگاه آزاد اسلامی
واحد دامغان
دانشکده حقوق
پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد در رشته حقوق
گرایش حقوق بین الملل
عنوان:
بررسی حقوقی سازمان بین المللی کار ILO
و چگونگی تعیین حداقل دستمزد در ایران و سایر کشور
استاد راهنما :
دکتر علیرضا حسنی
اساتید داور :
دکترفخرالدین ابوئیه و دکتر محمد جهان تیغ
نگارنده:
اکرم جعفری ساربانقلی
شهریورماه ۱۳۹۴
سپاسگزاری
زحمات بی شائبه اساتید ارجمند جناب آقای دکتر علیرضا حسنی
و جناب آقای دکترفخر الدین ابوئیه و جناب آقای دکتر محمد جهان تیغ که با راهنمایی ها و
مساعدت های خود
اینجانب را در امر پژوهش یاری دادند صمیمانه پاس می نهم.
فهرست مطالب صفحه
بسم الله الرحمن الرحیم………………………………………………………………………………………………………………...الفمنشور اخلاق پژوهش…………………………………………………………………………………………………………………….ب
صفحه عنوان به زبان فارسی……………………………………………………………………………………………………………..ج
صفحه تأییدیه هأت داوران………………………………………………………………………………………………………………...د
سپاسگزاری……………………………………………………………………………………………………………………………………. ه
فهرست مطالب………………………………………………………………………………………………………………………………..و
فهرست جدول ها……………………………………………………………………………………………………………………………..ز
فهرست علائم و نشانه های اختصاری فارسی ………………………………………………………………………………………س
فهرست علائم و نشانه های اختصاری غیرفارسی……………………………………………………………………………….…..ع
چکیده فارسی…………………………………………………………………………………………………………………………………..۱
فصل اول: کلیات تحقیق
مقدمه………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………..۲
منشور سازمان بین المللی کار………………………………………………………………………………………………………………………………………۳
ساختار سازمان بین المللی کار……………………………………………………………………………………………………………………………………..۴
مجمع عمومی…………………………………………………………………………………………………………………………………………………………….۴ هیأت مدیره……………………………………………………………………………………………………………………………………………………………….۴
وظایف هیات مدیره ……………………………………………………………………………………………………………………………………………………….۵
دفتر بین المللی کار………………………………………………………………………………………………………………………………………………..۵
کمیته کارشناسان اجرای مقاوله نامه ها و توصیه نامه های سازمان بین المللی کار……………………………………………………………….۵
برنامه و بودجه سازمان………………………………………………………………………………………………………………………………………………..۵
شرایط عضویت در سازمان………………………………………………………………………………………………………………………………………….۵
شرایط خروج از عضویت سازمان بین المللی کار… ……………………………………………………………………………………………………….۶
حداقل دستمزد…………………………………………………………………………………………………………………………………………………………..۷
بیان مسئله………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………….۹
سابقه موضوع تحقیق در ایران…………………………………………………………………………………………………………………………………….۱۰
اهداف تحقیق…………………………………………………………………………………………………………………………………………………………..۱۰
سوالهای تحقیق………………………………………………………………………………………………………………………………………………………..۱۰
رفتار مذهبی یکی از رفتارهای پیچیده انسانی است که کمتر مورد توجه برخی از روانشاسان قرار می گیرد. مذهب آنقدر برای پرورش و سلامت روح آدمی اهمیت دارد که هوا برای تنفس. نهایتا اعتقادات مذهبی سبب افزایش عزت نفس شده، در صورتیکه افراد غیر مذهبی نمی توانند چنین تجربه ای را داشته باشند. لذا می بینیم روانشناسان امروزه در جهت کاهش فشارهای روانی و حفظ سلامت روان و درمان بیماریهای روانی، توجه خاص و زیاد به اعتقادات مذهبی نموده، چرا که معتقدند ایمان به خدا، نیرویی خارق العاده است که یک نوع قدرت معنوی به انسان متدین می بخشد و در تحمل سختی های زندگی دنیوی او را کمک می کند. وقف خاشعانه و خاضعانه انسان در نماز در برابر خداوند متعال به انسان نیروی معنوی می بخشد که حسن صفای روحی و آرامش قلبی و امنیت روانی را در او برمی انگیزد. به هیچ چیز فکر نمی کند و این رویگردانی از مشکلات و اشتغالات ذهنی روزمره در اثنای نماز، باعث آرام سازی کامل روان و آسودگی عقل او می شود. لذا خواندن نماز آن هم پنج بار در روز، خود، بهترین برنامه تمرین آرام سازی و فراگیری انسان است. حال اگر به جماعت خوانده شود تأثیر روانی بیشتری دارد زیرا رفت و آمد به مسجد برای ادای نماز جماعت، به انسان فرصت می دهد نسبت به اطرافیان خود (همسایگان، دوستان و غیره) ابراز علاقه کرده و آنها را بهتر بشناسد و همین آشنایی موجب همکاری و تعامل سالم بین او و اجتماع شده و زمینه برقراری دوستی و مودت را فراهم می آورد و انسان را از انزوا و احساس تنهایی بیرون آورده، باعث رشد شخصیت اجتماعی او می گردد.
دعا در بین نماز، وسیله ی مؤثر برای خودسازی و شناخت پروردگار و نیز توبه از گناه و پاکسازی روح است.
از پیامبر اکرم (ص) روایت می کنند:
«دعا اسلحه مؤمن، ستون دین و نور آسمانها و زمین است.»
در حدیثی از امام صادق (ع) می خوانیم:
«دعا، نافذتر از نوک نیزه است.»
پیامبر اکرم (ص) می فرمایند:
« ای مردم! شما چون بیماران، و خداوند چون طبیب است و طبیب مطابق میل بیمار درمان نمی نماید بلکه آنچنان که شایسته است، به او امر و نهی می کند.»
طبیب چو هنگامی که دید، بیماری، دست به دامان دعا و توسل شده است می تواند خرسند باشد، چون آرامشی را که نیایش به ارمغان می آورد کمک شایانی در مداوی وی بشمار می آید.
لذا مذهب، یک لنگر قوی برای بیماران در طول بحران های عاطفی می باشد و می تواند در حفظ و ادامه سلامت روان، بسیار با ارزش و بعنوان کمکی در رهایی از اضطراب باشد و با شرکت در مراسم دینی- مذهبی، روحیه اعتماد به نفس خود را افزایش دهد.
فصل دوم
نقش انسجام اجتماعی در پیشگیری از جرم
مبحث اول- تعاریف و مفاهیم
انسجام اجتماعی، مشخصه ها، مفهوم، علل و عوامل و آثارى دارد که اگر مورد دقت نظر و توجه واقع شود میتواند برکات متعددى براى جامعه اسلامى داشته باشد.
گفتار اول- شاخص اجتماعى بودن
چند نفرى در یک کشتى نشستهاند که به سوى مقصدى معلوم و مشخصى در حرکت است. آنان میبایست چند ماهى را در کنار هم زیست کنند و به قولى یکدیگر را تحمل کنند. هیچ آشنایى با یکدیگر ندارند و تنها عامل گرد هم آمدن آنان مقصد مشترک و تنها وسیله انحصارى یعنی همین کشتى است. آنان کمکم متوجه حضور یکدیگر و خصوصیات و روحیات هم آشنایى بیشتری پیدا میکنند و باب گفتوگو و آشنایى در میانشان به تدریج قوت میگیرد و به دوستی و معاشرت می انجامد. آنان میبایست به گونهاى رفتار کنند تا کشتى به سلامت به مقصد برسد و در مشکلات و چالشهاى پیش رو همراه و همگام و یاور یکدیگر باشند. برای این که کمتر دچار تنش و درگیرى شوند از برخى از خواستههاى و نیازهاى شخصى چشم میپوشند و در جستوجوى آرامش و یا حفظ آن تا پایان مسیر و رسیدن به مقصد راهکارهایى را شناسایى و به مورد اجرا میگذارند. این گونه است که هم سفر را بر خود آسان میکنند و هم راه را کوتاه. در این جا تمرکز بر روى فرد یا افراد نیست بلکه معطوف به رفتارهاى شمارى از افراد است که رفتار جمعی بروز میدهند. البته در روانشناسى اجتماعى این پرسش مطرح است که آیا چیزى به نام گروه و جامعه وجود خارجى دارد یا نه؟
فلوید آلپورت بر این باور است که «پاى شما نمیتواند به یک گروه گیر کند» معناى این گفته آن است که گروهها تنها در ذهن افراد وجود دارند.
به نظر وی، گروهها و جوامع چیزى بیش از مجموعه مشترکى از ارزشها، عقاید، اندیشهها و عادتهاى افراد نیست که همزمان در ذهن چند نفر حضور دارد. این دیدگاهى است که آیت الله مصباح یزدی آن را برگزیده و در بسیارى از کتب و مقالاتش بر آن تأکید میورزد. وى میکوشد آیات قرآنى را موافق این الگو و مدل ارائه شده، تحلیل و تبیین کند.
در مقابل دورکیم (۱۸۹۸) و وارینر (۱۹۵۶) براى گروهها و جامعه هویت مستقلى قایل هستند که باید به آنها به صورت پدیدههاى مستقل و یگانهاى در محیط نگریست. به نظر ایشان نمیتوان همه رفتارها اجتماعى را به سطح فردى فروکاست و در این سطح به تبیین آنها پرداخت؛ زیرا جنبهها و وجوه منحصر به فرد و یگانهاى در گروه و جامعه مستقل از افراد و اشخاص وجود دارد. علامه طباطبایى (ره) در کتاب المیزان و شهید مرتضى مطهرى (ره) در کتاب جامعه و تاریخ این دیدگاه را مدل و الگوى خوبى براى تفسیر و تبیین بسیارى از آیات قرآن مییابند که میتواند به آسانى مسایلى چون اجل امتها را توضیح دهد.
احتمالا موافق این هستیم که بسیارى از فعالیتهاى زندگى ما متضمن تعامل ما با افراد دیگر است. خانواده، همکاران و مانند آنها همگى شامل تعاملهایى میان یک گروه از افراد است. در روانشناسى اجتماعى ثابت شده که نفوذ اجتماعى چگونه رفتار فرد را تحت تأثیر قرار میدهد. این خود بیانگر تأثیرات جامعه و گروه بر فرد است که میتوان از آن به پدیده مستقلى به نام جامعه پى برد. بسیارى از مردم در حضور گروه و جمع احساس ترس و اضطراب میکنند که این خود نشانه دیگرى از تأثیر چیزى به نام گروه و جامعه بر فرد است؛ در حالى که همین شخص در برابر تک تک این افراد چنین حالتى ندارد.
گفتار دوم- مشخصههاى گروه و جامعه
جامعه همان گروه بزرگ با هدفى والاتر و برتر است که به شکل ملت- کشور و ملت- دولت سازماندهى میشود. این افراد به شکل جامعه و ملت سازماندهى میشوند تا فعالیتهاى مشخصى را براى رسیدن به اهداف و مقاصد یکسانى در تعاملات روزانه خود نشان دهند. ادراکهاى مشترک و پیوندهاى عاطفى و وابستگیهاى متقابل و نقشهاى اجتماعى آنان را بیش از پیش به یکدیگر وابسته میکند و نوعى وحدت و یکپارچگى را در میان آنان تشدید می کند.
گفتار سوم- مفهوم انسجام اجتماعی
در روانشناسی اجتماعى از پدیدهاى به عنوان روح نزدیک بودن و یا عدم آن در یک جامعه و یا گروه سخن میگویند که اثر مهمى روى رفتار افراد جامعه به جا میگذارد. در گروههای اجتماعى میتوان به آسانى این مسئله را شناسایى و آثار و پیامدهاى وجودى و ملموس آن را ردگیرى کرد. به عنوان نمونه، برخى از مفسران ورزشى از تیمهایى نام میبرند که بهترین مواد (نفرات تیمى و ستارگان به نام فوتبال) را در اختیار دارند، اما نمیتوانند این مواد را به هم بچسبانند. در چنین مواردی، این احتمال وجود دارد که فقدان نزدیکى یا حتى وجود دشمنى نهان در میان برخى از اعضاى تیم در عملکرد رضایت بخش تیم ورزشى اختلال ایجاد میکند. براى توصیف چنین وضعیت و ویژگى در میان یک تیم ورزشی یعنى فقدان نزدیکى میان افراد گروه از اصطلاحات چندى چون فقدان احساس یگانگى و یا اقلیم عاطفى سخن میگویند. بیشترین اصطلاحاتى که در این جا از سوى مفسران و روانشناسان اجتماعى به کار میرود اصطلاح فقدان انسجام در میان اعضاى تیم است.
در تعریف انسجام میگویند که ویژگیاى است که در آن نیروى اعمال شده بر اعضا و جامعه براى ماندن در گروه بیش از کل نیروهایى است که میکوشد آنان را به ترک گروه وادار سازد و انسجام ایشان را از میان بردارد.
به سخن دیگر، گروهها و جوامعایى که در آنها اعضا یکدیگر را دوست دارند و میخواهند در حضور یکدیگر باقى بمانند و فعالیت کنند، گروهها و جوامع منسجم هستند. چنان که گروهها و یا جوامعایى که اعضاى آن به یکدیگر جذب نشدهاند، جوامع از هم پاشیدهاى هستند که از نظر سطح انسجام در پایینترین حد خود قرار دارند.
گفتار چهارم- آثار انسجام اجتماعی
از آن جایى که اعضا و یا جوامعایى که جذب گروه و یا ائتلاف خاصى میشوند، سختتر کار میکنند تا به هدفهاى ائتلاف برسند، انسجام آنان معمولا با بارورى بیشترى همراه است. به این معنا که اعضاى گروه و یا جوامعایى که به طور کامل از انسجام برخوردارند در مقایسه با اعضا و جوامعایى که داراى انسجام کمترى هستند، امکان بیشترى دارند تا به هدف خود دست یابند؛ زیرا توافق آنان موجب میشود تا نوعى ارتباط عاطفى در میان آنان برقرار گردد. به سخن دیگر، در جوامع با انسجام قوى نوعى موافقت پدید میآید. یک دلیل براى این موافقت و همدلى این است که همگونى در جوامع و گروههاى منسجم مورد تأکید دایمى قرار میگیرد. وقتى شما اعضاى یک گروه را دوست بدارید، ممکن است تمایل بیشترى در سازش با عقاید آنان داشته باشید و این باور را خواهید داشت که هماهنگی، احساسهاى خوبى را که در گروه و جوامع منسجم وجود دارد، افزایش میدهد.
نتیجه نهایی انسجام، یکپارچگى گروه و جوامع هم هدف است. در این صورت توافق و هماهنگى بیشترى از سوى گروهها و جوامع روى موضوعها و پدیدهها رخ میدهد و نتیجه آن کارایى بیشتر است به طورى که فرایند زمانى رسیدن به هدف و مقصد کاهش مییابد و افراد جامعه با آرامش و امنیت روانى بهترى فعالیت میکنند؛ زیرا امید دستیابى به موفقیت در آنان افزایش یافته و فعالیتها از سوى اعضا مفید و سازنده ارزیابى میشود. افزایش امید در جوامع و اعضاى گروه یکى از مهمترین عوامل روانى در پیشرفت جوامع و رسیدن به اهداف والاتر است.
افزایش نفوذ از دیگر آثار و کارکردهاى انسجام گروهى یا اجتماعى جوامع است. مفهوم نفوذ آن است که کسى توان تاثیر قرار دادن دیگران را از طریق گفتار و رفتار خود دارا باشد. هنگامی که در عرف از نفوذ اجتماعى سخن به میان میآید به این معنا است که او یا با پول خود و یا از طریق دوستى و آشنایى توانایى انجام کارهایى را دارد که از همه کس بر نمیآید. هنگامى که در روانشناسى اجتماعى از نفوذ اجتماعى شخص و یا گروه سخن گفته میشود منظور توان همرنگ کردن افراد با گروه و مهار و کنترل آنان از سوى گروه است. در روابط بینالملل، جوامع و ملتهایى منسجم نیز از چنین خصوصیتى برخوردارند. هنگامى که ملتها و جوامع منسجم بخواهند کارى را پیش ببرند راحتتر و آسانتر از ملتها و جوامع غیر منسجم به هدف دست مییابند. این گونه است که فشار روانى اعمال شده از سوى ملتهاى منسجم بیش از فشارى است که از سوى ملتها و جوامع غیر منسجم و پراکنده اعمال میشود. از این رو میتوان از قدرت نرم جوامع منسجم سخن گفت. قدرتی که با کمترین هزینه بیشترین و بزرگترین بهره را به همراه خواهد داشت.
از این جا با کارکرد دیگرى از انسجام جوامع روبهرو میشویم. جوامع منسجم همان اندازه که میتوانند اعمال نفوذ بر دیگر جوامع داشته باشند و آنان را با خود همراه ساخته و اهداف و مقاصد خود را به کرسى بنشانند، میتوانند در برابر فشارهاى گروهها و جوامع رقیب به آسانى مقابله کرده و از برخورد با آن برآیند و یا دفع کنند. در برخى از موارد این قدرت نرم است که به عنوان بازدارنده عمل کرده و از فعالیت و تلاشهاى رقیب میکاهد و یا رفع میکند به گونهاى که از همان آغاز به سراغ اعمال فشار نمیروند. .
تلاشهاى جوامع رقیب هنگامى موفقیتآمیز خواهد بود که جوامع از انسجام کمترى برخوردار باشند. از این رو در بحث از علل و عوامل انسجام و همدلى میبایست بر روى علل و عواملى تاکید کرد که بتواند نیروهاى اعمال شده بر اعضا براى ماندن در گروه و ائتلاف را بیش از کل نیروهایى قرار دهد که میکوشد تا آنان را به ترک ائتلاف و اتحاد وادار سازد و جلوى انسجام و تقویت آن را بگیرد.
به سخن دیگر افزایش همدلى (الفت و محبت درونى و عاطفی) به جاى همرنگى (اتحاد تحت فشارهاى بیرونی) و یا همنوایى (منفعت مشترک) نفوذ جوامع منسجم را از دو جهت تقویت میکند. از یک سو تاثیرگذارى و یا درجه نفوذ آنان را براى اعمال قدرت نرم افزایش میدهد و از سوی دیگر با اعمال قدرتهاى ضد انسجام بیرونى مقابله میکند و از تاثیرگذارى آن کاسته و یا باز میدارد.
بنابراین به جای همرنگى که تحت تاثیر فشارهاى بیرونى نوعى از انسجام غیر واقعى و همراهى و تسلیم را فراهم میآورد، و یا به جاى همنوایى که همانند اشتراک سرمایهداران و همگرایى در جلب و کسب منافع است و پس از رسیدن به منفعت از هم فرو میپاشد، همدلى مینشیند که به معناى تسلیم واقعى در برابر اهداف گروه و جامعه و یا جوامع منسجم است.
گروهها و جوامع منسجم هرگز تظاهر به متابعت نمیکنند که در باطن با دشمن همراهى و همگامى کنند و به منافع و اهداف جوامع خود ضربه زنند. در صورتى که عامل همگرایی، همرنگى یا همنوایى باشد، احتمال تظاهرى متابعت از گروه و جوامع افزایش مییابد و در صورت برداشتن عالم (فشار بیرونی) یا رسیدن به هدف کوتاه (نوایى و دارایى مطلوب) از گروه و جامعه جدا و به جرگه مخالفان میپیوندد. در جوامع مدرن عامل مهم ائتلافهاى بینالمللی را میتوان همرنگى (تحت اعمال قدرت و زور سخت) یا همنوایى (منافع مشترک) دانست. از این رو به سرعت این گونه ائتلافات با کوچکترین تغییر در متغیرات و یا تغییر ماهیت از هم فرو میپاشد.
دانسته شد که عوامل چندی،گروهها و جوامع را به هم نزدیک میکند. یکى از این عوامل همنوایى است. در جهان امروز از اصلیترین عوامل همگرایی، اتحاد و ائتلاف میتوان به دو عامل همنوایى و همرنگى اشاره کرد. کشورهاى توسعه یافته، ائتلافات خود را برپایه همنوایی سامان میدهند و به این شیوه رقیبان اصلى جهانى خود را از صحنه رقابتها حذف میکنند.
در همنوایى عقاید نقش مهمى بازى نمیکند. افراد یا جوامع مختلف میتوانند با عقاید گروه همراه شوند و ممکن است چنین همراهى را از نظر اعتقادات بروز ندهند. بنابراین لزومى نیست تا گروه از عقاید مشترکى پیروى کنند و از نظر بینشى همراه باشند و یا حتى معتقد به درستى عقاید دیگرى باشند؛ زیرا اگر این فرد و یا جامعه در موقعیت دیگرى قرار گیرد چه بسا به صورتى کاملا متفاوت عقیده متضادى را بپذیرد و به آن پایبند باشد. از این رو میتواند دمکراسى با دیکتاتورى و سرمایهدارى با نظام ضد سرمایهدارى گرد هم آیند و ائتلافى را شکل بخشند.
همرنگى دومین عامل در ائتلاف و اتحاد گروهها و جوامع مدرن کنونى است؛ به این معنا که افراد و یا جوامعاى در برابر قدرت سخت تسلیم فشارها میشوند و خود را با آن جوامع همرنگ میکنند تا حفظ شوند. در حقیقت جامعهاى با جوامع دیگر همرنگ میشود که تقاضاى مستقیمی براى پذیرش همراهى و همگامى با آنان را مطرح میسازد و فرد و یا جامعه میبایست تسلیم این فشار شده و با گروه همراه گردد. این همان همرنگى است که تحت فشارهای بیرونى و قدرت سخت ایجاد میشود. کسان یا جوامعاى که روى خوش به این درخواست مستقیم نشان ندهند به صورتهاى مختلف منزوى و از حقوق و مزایاى مسلم خود محروم گشته و گاه تنبیه و مجازات میشوند. شاید اصطلاح محور شرارت براى بیان این موقعیت مصطلع شده باشد که بیرون از به اصطلاح اجماع جهانى قدرت و زور سخت، گروه و یا جامعهاى نمیخواهد تسلیم این فشار بیرونى شده و همرنگ آنان گردد.
گروههاى فشار برای همرنگى از استقلال راى به شدت ابراز انزجار میکنند. چنین رفتارى از سوى گروه فشار ناهمنوایى و یا ضد همنوایى خوانده میشود. این پاسخها به اعمال فشار همانند مخالف با خواستههاى اکثریت و یا اجماع جهانى ارزیابى میشود و به عنوان مخالفان از همرایى با جوامع جهانى منزوى میگردند؛ زیرا این گونه رفتارها با هنجارهاى آنان مغایر است.
عوامل انسجام و وحدت واقعی، عواملى هستند که ما از آنها به عنوان همدلى یاد میکنیم. ریشههای همدلى را میتوان در بینش (عقاید) و نگرش (روشهاى ملى و راهکارها و سازوکارهای رسیدن به هدف) و نیز عواطف و احساسات (ابعاد روانشناختی) جستوجو کرد.
به نظر میرسد که همدلى اگر ریشه در بینش نه روشها و عواطف داشته باشد، موثرتر، پایدارتر و واقعیتر است؛ زیرا روشها و سازوکارها که از آن به مکانیزم عمل یاد میشود میتواند دستخوش تغییر گردد؛ چنان که عواطف و احساسات نیز از پایههاى سست و ضعیفترى نسبت به دو عامل پیشین برخوردار میباشند و تغییر چنان که از واژه قلب برمیآید در آن امری طبیعى است؛ اما بینشها و عقاید که فرایند زمانى طولانى را میطلبد تا پدیدار شود، بازتاب و آثار آن نیز به نوبه خود از پایدارى بیشترى برخوردار است و به زودی دگرگون نمیشود. از این رو قرآن مسئله ایمان را از عوامل اصلى و بنیادین انسجام میان افراد و گروهها و جوامع انسانى برشمرده است. البته نگرش نیز به جهت فرایند دست کم طولانى در پدیدارى از نوعى ثبات نسبى برخوردار میباشد که میتواند خود عاملى براى انسجام کمرنگتر به شمار آید. عامل تهدید نیز یکى از عوامل انسجام گروه و یا جوامع است. گروه و جوامع به طور طبیعى در برابر تهدیدها منسجم میشوند. البته این انسجام به جهت ماهیت عامل، از استحکام و قوام کمترى برخوردار بوده و بسیار شکننده میباشد. از این رو ائتلاف گروهها و جوامع بر پایه تهدید مشترک نوعى سست از انسجام شمرده میشود. در ضمن واکنش اعضا و جوامع از جهت نوع و چگونگى و نیز شدت و ضعف انسجام بستگى به ماهیت تهدید و میزان و شدت و ضعف آن دارد.
گفتار پنجم- علل انسجام از نظر قرآن
اگر بخواهیم از نظر ارسطویى به این مسئله بنگریم میتوانیم چهار علت اصلى را در مسئله انسجام بر پایه قرآنى ردگیرى کنیم. به این معنا که میتوان علت فاعلی، مادی، صورى و غایى را در آیات قرآن شناسایى و تبیین کرد.علت فاعلى انسجام از نظر قرآن کسى جز خداوند نیست؛ زیرا قرآن خداوند را به عنوان منشاء ایجادى انسجام در راس علتالعلل قرار میدهد. در منظومهاى که قرآن براى بینش و تفکر انسانى ترسیم و تصویر میکند، خداوند محور و مرکز همه فعل و انفعالات است. این به معناى پذیرش جبر نیست، بلکه بیانگر هدایت و ربوبیت خداوند بر همه هستى به طور کلى و جزیى و اعمال قدرت کامل اوست به طورى که چیزى بیرون از ملک و قدرت او قرار نمیگیرد و همه در احاطه علمى و عملى او میباشند. از این رو در تعبیرات قرآنى و نیز نبوى و ولوى (ولایتی) سخن از بینالامرین یعنی فاز سومى غیر از جبر و اختیار است. بنابراین نگرش و رویکرد، خداوند به عنوان منشا و علت فاعلى و اصلى انسجام امت شناسایى و معرفى میشود.
اگر مسافران کشتی را هدف واحدى گرد آورده باشد؛ در این جا یعنى انسجام اسلامى بیش از هدف به عنوان علت غایى میتوان علت مادیى نیز شناسایى کرد و از آن سخن گفت. خداوند به عنوان علت فاعلى و منشاء انسجام اسلامى موجبات اشتراک در عقاید را فراهم میآورد و همه را تحت عنوان عقاید توحیدى اسلام ساماندهى میکند. کسانى که بر کشتى اسلام سوار شدهاند با فاعلیت خدا این کار را میکنند. آنان از همان آغاز به نوعى شناخت از خود و هستی و دیگرانى میشوند که با آنان هم سفرند. عقاید مشترک و بینش توحیدى به عنوان علت مادى عمل میکند.
علت صورى که میتوان از آن در انسجام اسلامى سخن گفت علل و عواملى است که در آیات متعدد قرآن بر آن تاکید شده است تا ائتلاف و انسجام اسلامى معنا و مفهوم دیگرى یافته و از قدرت و توان بالاو برترى برخوردار گردد. از جمله این علل صورى میتوان به معاونت در نیکیها و تقوا یاد کرد که در آیه تعاونوا على البر و التقوى بر آن تاکید شده است.
(ازرقی، ۱۳۳۶: ۳)
در بیت زیر ماه سیمین ترگ استعاره مصرحه از معشوق است که کلاه سفید بر سر دارد:
-
- ماه سیمین ترگ را چون با کله دید از هوس
زان پریشان کرد دستار خود از سر ماهتاب
(همان: ۶)
خسرو سیارگان در بیت زیر استعاره ی مصرحه از خورشید می باشد:
-
- تا جهانگیری کند چون خسرو سیارگان بر سر خود می نهد از ماه افسر ماهتاب
(همان: ۶)
ازرقی هروی در بیت زیر، گنبد گردون را استعاره ی مصرحه از آسمان می داند:
-
- تو گویی زره ی سیمین به زیر گنبد گردون
بیاشوبند هر ساعت همی بر رغم یکدیگر
(همان: ۹)
شبرنگ راهوار استعاره مصرحه از اسب چابک می باشد:
-
- مانند تو سوار ندیدست روز جنگ الماس آب چهره و شبرنگ راهوار
(همان: ۲۷)
در بیت زیر، عروسان چمن استعاره ی مصرحه از سبزه های صحرا می باشد:
-
- که بهار آمد و از بهر عروسان چمن با خود آورد بسی مرسله و تاج و سوار
(همان: ۳۶)
در ابیات زیر از ازرقی هروی، نوعروسان فلک، دُرّ سپید، صنم تنگ دهان، به ترتیب استعاره ی مصرحه از ستارگان آسمان، دندان و معشوق می باشد:
-
- دوش در گردن شب عقد ثریا دیدم نو عروسان فلک را به تماشا دیدم
(همان: ۵۵)
-
- گوهری کز تف او در ژرفی دریا صدف
سرخ چون مرجان کند درّ سپید اندر دهان
(همان: ۷۹)
-
- دوش تا روزِ فراخ آن صنمِ تنگ دهان
رخ چون لاله همی داشت زِ می لاله ستان
(همان: ۶۸)
ابیاتی در رابطه با این صنعت در دیوان ازرقی وجود دارد که شماره های این ابیات در ذیل آمده است:
۱۹۵-۱۹۶-۲۰۰-۲۰۱-۲۵۶-۲۶۰-۲۶۲-۳۶۹-۳۷۵-۳۷۹-۵۴۱-۵۴۵-۵۸۲-۵۸۷-۶۸۳-۷۱۴-۸۱۳-۸۳۲-۹۰۸-۹۱۰-۱۱۱۴-۱۱۲۸-۱۱۶۷-۱۲۰۵-۱۲۱۴-۱۲۱۵-۱۲۷۳-۱۶۲۰-۱۶۲۵-۱۶۲۶-۱۶۲۹-۱۶۳۱-۱۶۳۴-۱۶۳۵-۱۶۳۷-۱۶۴۱-۱۶۶۴-۱۶۷۱-۱۶۷۲-۱۶۷۷-۱۸۰۵-۱۸۲۹-۱۸۳۷-۱۸۶۱-۱۴۰۵-۱۴۷۹-۱۵۰۰-۱۵۱۸-۱۵۷۴-۱۵۸۱-۱۸۸۳-۱۸۸۹-۱۸۹۲-۱۹۰۷-۱۹۳۰-۱۹۳۹-۱۹۵۶-۱۹۶۳-۱۹۶۵-۱۹۷۵-۱۹۸۲-۱۹۹۲-۲۰۰۷-۲۰۷۶-۲۰۷۹-۲۰۸۰-۲۰۸۱-۲۰۹۳-۲۱۱۸-۲۱۱۹-۲۱۲۵-۲۱۲۷-۲۱۴۱-۲۱۴۸-۲۱۵۱-۲۱۸۶-۲۱۸۷-۲۲۲۰-۲۲۴۱-۲۲۵۱-۲۲۷۷-۲۲۷۹-۲۲۸۱-۲۳۲۸-۲۳۲۹-۲۳۳۷-۲۳۶۰-۲۳۶۱-۲۳۶۵-۲۳۶۸-۲۳۶۹-۲۴۱۴-۲۴۳۰-۲۴۲۶-۲۴۵۸-۲۴۶۴-۲۴۷۷-۲۴۸۱-۲۴۹۱-۲۴۹۲-۲۵۰۳-۲۵۰۷-۲۵۰۸-۲۵۱۱-۲۵۲۴-۲۵۵۵-۲۵۵۹-۲۵۶۵-۲۵۷۰-۲۵۷۱-۲۶۶۹
۵-۲-۱-۲- استعاره ی مکنیه یا بالکنایه(استعاره ی تخییلیه)
«در این نوع استعاره بر خلافِ استعاره ی مصرّحه، مشبّه را ذکر می کنند نه مشبّهً به را و آن را در دل و ضمیرِ خود به جانداری تشبیه می سازند و سپس برای آن که این تخیل به خواننده منتقل شود یکی از صفات یا ملائماتِ آن جاندار(مستعارًمنه) را در کلام ذکر می کنند».(شمیسا، ۱۳۶۸: ۶۲).
مشبهی است که به همراه یکی از اجزاء یا ویژگی های مشبهٌ به می آید. این ویژگی مشبهٌ به، به مشبه اضافه می گردد یا به آن اسناد می شود.
در استعاره ی مکنیه، اگر مشبهٌ به آن انسان باشد را تشخیص یا «انسان نگاری» نام دارد. با مشبه «خوبی» همراه است.
«آن است که تشبیه در دل گوینده مستور و مضمر باشد و مشبه را ذکر کرده ، مشبهٌ به را در لفظ نیاورند، امّا از لوازم مشبهٌ به قرینه ای در لفظ بیاورند که دلیل بر مشبهٌ به باشد». (همایی، ۱۳۷۷: ۲۵۱)
حافظ آورده است :
-
- هر کو نکاشت مهر و ز خوبی گُ۰لی نچید در رهگذار باد نگهبان لاله بود
مهر و محبت به نهالی تشبیه شده است که حذف شده است و نشانه های آن (کاشتن) ذکر شده و وجه شبه آن نتیجه دادن و بهره بردن است.
زخوبی گل چیدن: استعاره دارد : خوبی همانند درختی است که حذف شده است و نشانه ی آن چیدن گل است.
با مرور تحقیقات فراوانی که در زمینه عزت نفس وجود دارد متوجه می شویم که میزان عزت نفس با سطح سازگاری با روی زندگی ارتباط دارد .
از این تحقیقات نتیجه گیری دیگری نیز بدست آمده است :
بهداشت روان شناختی و جسمانی مطلوب و استقامت در برابر تأثیرات فشار روانی
رضایتمندی از شغل ، تحصیل ، زندگی شخصی
اظهار شایستگی و اعتقاد به این عمل که تلاشهای فعالانه با موفقیت در حیطه های گوناگون مورد تقویت قرار میگیرد .
بازی و همکاری با دیگران و سئوال کردن در کلاس درس
رقابت در مدرسه ، محیط شغلی و موقعیت های اجتماعی
خلق مناسب و افسردگی پایین
ارتباط با دیگران و توانایی برای شناخت نیازها و تمایل یاری رساندن به دیگران
انتقاد و مخالفت با عقاید سنتی دیگران
مقاومت و عدم تسلیم در مقابل همنوایی اجتماعی
بطور خلاصه اشخاصی که عزت نفس بالایی دارند احساس خوشحالی و رضایتمندی را در زمینه های گوناگون زندگی تجربه می کنند . آنها براین باورند که تلاشهای فعالانه به کسب پاداش منجر می شود و بدین علت اینگونه کوششها را به نمایش می گذارند هرچند که این افراد به پاداش خود دست می یابند ولی در حیطه های متنوع زندگی با دیگران رقابت می کنند و از لحاظ جسمانی و روان شناختی عملکرد مناسبتری را نشان می دهند .
و همچنین آنها به دیگران علاقه مند هستند و در مواقع ضروری از ارائه کمک رویگردانی نمی کنند . اما بخاطر داشته باشید که این عمل رابرای تأیید اجتماعی انجام نمی دهند و اگر دیگران با انها مخالفت کنند هیچگونه ترسی را به خود راه نمی دهند .
علت اصلی کدام است ؟
بنظر می رسد که فرض نمائیم آندسته از افرادیکه عملکرد خوبی دارند یک نظریه خویشتن نگری مطلوب را بروز می دهند که میزان عزت نفس را به حاکثر ممکن افزایش می دهد .
از طرف دیگر بدیهی است که اندسته از افرادیکه فکر می کنند در زندگی تلاش فراوانی می نمایند و رفتارهای سودمندی را از خودشان نشان می دهند میزان عزت نفس خود را بالا می برند با توجه به نتایج تحقیقات روان شناختی میزان عزت نفس بالا موجبات عملکرد بارور را فراهم می سازد اما سئوال اسن است که آیا میزان عزت نفس معلول و یا علت عملکرد بارور است ؟
پاسخ این سئوال را از طریق تحقیقات آزمایشگاهی داده خواهد شد و باید در این تحقیقات تمام متغیر ها قابل کنترل و مشاهده پذیر باشند در حقیقت اگر میزان عزت نفس افراد افزایش یابد کارایی شخص نیز تغییر می کند .
هاستروف۱ (۱۹۷۰) یک جلسه گروهی را ترتیب می دهد که در آن جلسه هنگام روشن شدن چراغ سبز رنگ افراد حق صحبت کردن دارند . میزان عزت نفس آندسته از افرادی که اجازه گرفته بودند تا بیشتر صحبت کنند (بنابراین تأثیر بیشتری رابر گروه بجا گذاشتند) افزایش یافته بود .
گلفاند۲ (۱۹۶۲) متوجه گردید هنگامیکه آزمودنیهای تحقیق در وظایف تجربی موفق می شوند عزت نفسشان افزایش می یابد و هنگامیکه در این آزمایش موفق نمی شوند عزت نفس آنها کاهش می یابد .
فیتر۳ (۱۹۶۹) دریافت که اجرای تکالیف پیچیده باعث افزایش عزت نفس دانشجویان می شود . بنابراین اگر شخصی عملکرد باروری را انجام دهد موجبات افزایش عزت نفس خویش را فراهم ساخته است . همچنین اکثر مدارک مطرح می کنند که افزایش عزت نفس موجب بروز عملکرد سودمند می شود .
استین۴ (۱۹۵۸) دو معلمی را انتخاب نمود که توانایی های یکسان داشتند . یک معلم آموزش دیده بود تا از طریق ارائه متناوب جایزه (تشویق) عزت نفس شاگردان را افزایش دهد و معلم دیگر از روش های آموزش استاندارد شده استفاده کرد آندسته از دانش آموزان که در میزان عزت نفس پیشرفت نموده بودند تشویق شده به سطوح بالاتری از پیشرفت تحصیلی دست یافتند .
کیسلر [۷] و بارال [۸] (۱۹۷۰) متوجه شدند که اگر دختران جذاب دانشگاه در مقایسه با دختران غیر جذاب دانشگاه به پسران دانشگاه ابراز علاقه نمایند عزت نفس پسران دانشجو افزایش می یابد .
در یک مطالعه منتشر شده آزمودنیها وظایف خاصی را در خانه انجام دادند . مبادرت ورزیدن به این تمرینات باعث عزت نفس شده بود . همچنین محقیقین متوجه گردیدند که این آزمودنیها بعد از اینکه تمرینات آزمایش را انجام داده به خلق مناسبی دست یافتند ، همنوایی اجتماعی اندکی را نشان دادند .
بنظر می رسد همبستگی بالا بین عزت نفس و عملکرد مؤثر وجود دارد . عملکرد سودمند عزت نفس را افزایش میدهد و همچنین عزت نفس بالا موجبات عملکرد بارور را فراهم می سازد .
ب) دیدگاه های نظری در مورد عزت نفس:
عزت نفس در متون اسلامی
عزت نفس از ترکیب دو کلمه عزت و نفس است . عزت از ریشه «عز» است که از نظر لغوی به معنای عزیز شدن، ارجمندی و خلاف « ذل» است . (عمید،۱۳۶۳،ص۸۶۳) در قرآن به معنای نیرومند،بزرگوار،تقویت و یاری ذکر گردیده است .(بختیاری،۱۳۷۵،ص۳۹)
نفس از نظر لغوی به معنای جان،تن، شخص،انسان و حقیقت است. (عمید،۱۳۶۳،ص۱۱۶۶)
نفس در قرآن کریم به عنوان یک تعبیر مجازی از حقیقت و ماهیت انسان به کار رفته است و نوسانات وجود انسان را نشان می دهد و حکایت از سه رتبه صعود و نزول در انسان می کند که عبارتند از نفس امّاره لوّامه و مطمئنه. گاهی نیز از هوای نفس صحبت می شود ما ابری نفسی ان النفس الاماره بالسوء (۵۳ یوسف)
نفس علاوه بر تدبیر و اداره فعالیت های غریزی و امیال حیوانی، به تنظیم و اداره فعالیتهای فوق شعوری و جنبه های ملکوتی وجود انسان می پردازد. تمامی فعالیتهای گوناگون در وجود انسان با رهبری و تدبیر نظارت نفس صورت می گیرد. بنابراین خودهای مختلف درجات و مراتب مختلفی از یک حقیقت است که نفس انسانی نامیده می شود . وقتی نفس به پایین ترین درجه خود نزول پیدا می کند به تدبیریون که متعلق به عالم طبع است می پردازد خود حیوانی ،خود طفیلی ووقتی به درجات بالا صعود نموده و جنبه های ملکوتی را اداره می کند، خود قدسی یا خود واقعی انسان نامیده می شود (سادات،۱۳۶۹،ص۶۴)
در احادیث نیز به دو نوع خود توجه شده است :
علی (ع) می فرماید « به نفس خود رو کن با رو گردانی از آن»
آنجا که امر به مخالفت با نفس و مجاهده با آن شده است . مراد غوطه ور شدن در خودخیالی است و آنجا که از کرامت نفس سخن به میان آورده مقصود همان خودملکوتی یا واقعی است .
علی (ع) می فرماید:«هیچ جهادی به پای جهاد با نفس نمی رسد .»
در آیات قرآن ترکیب عزت نفس به معانی مختلف چون«خویشتن قوی» یا«من سخت» و«من مقاوم» به کار رفته است که همانا یک نیروی کنترل درونی انسان است.(بختیاری،۱۳۷۵،ص۳۹) در متون اسلامی عزت نفس به معنی کرامت خود ، معرفت نفس و شرافت نفس بکار رفته است و این احساس کرامت و بزرگواری سرچشمه همه کمالات اخلاقی و تمایلات عالی می شود .
امام هادی می فرماید:«اگر کسی در نزد خود خوار شود از شر او ایمن مباش» (سادات،۱۳۶۹،ص۷۳)
عزت نفس از دیدگاه روان شناسان:
۱ـ کوپر اسمیت (۱۹۶۷) می گوید : عزت نفس عبارتست از یک قضاوت شخصی در موردبا ارزش بودن یا بی ارزش بودن، قبولی یا عدم قبولی خود که در نگرش او متظاهر می شود . در حقیقت شخص ممکن است خود را آنطور که مردم
می بینند ، ببیند.
۲ـ دکتر شاملو: او معتقد است (۱۳۶۳) عزت نفس عبارت از ارزیابی و ارزشیابی مداومی که شخص نسبت به ارزشمندی (خویشتن خود ) دارد.
همچنین عزت نفس را می توان این چنین تعریف کرد :عزت نفس به عنوان یک نیاز ، شامل احساساتی است که انسان به داشتن آن،در یک سیستم متقابل اجتماعی محتاج است ، بدین معنی که ما نیاز داریم تا مشترکات احساسی خود را با دیگران رد وبدل نماییم و در درون خود احساس کنیم که با ارزشیم، همچنین احساس می کنیم که دیگران ما را با ارزش می پندارند و معتقد باشیم که آنان هم با ارزشند .
۳ـ راجرز: عزت نفس ، عبارتست از ارزیابی و ارزشیابی مداوم که شخص
نسبت به ارزشمندی خویشتن خود دارد ،است و عزت نفس نوعی قضاوت
شخص نسبت به ارزشمندی وجودی می باشد . این خاصیتی عمومی است و در
همه انسانها وجود دارد. در انسان نه یک حالت محدود و گذرا بلکه ثابت و دائمی است .
۴ـ آبراهام مزلو: اواز عزت نفس به عنوان یک نیاز یادکرده، می گوید: همه افراد جامعه ها (غیر برخی بیماران) به یک ارزشمندی ثابت و استوار و معمولاً عالی از خودشان تمایل یا نیاز دارند . معنایی که می توان از عزت نفس بیان کرد ، تعبیر زیبایی از شافنل است که از عزت نفس به عنوان « احساس وجود و خروش شخصیت یاد
می کند.»
۵ـ ویلیام جیمز: تحلیلی را در بیان عزت نفس ارائه می دهد، مبنی بر اینکه آرزوها و ارزش هایی که آدمی برای خود تصور می نماید، و بطور کلی عزت نفس وی، نسبت توانایی های واقعی و بالفعل بآنچه خواستار آنیم محاسبه می شود که آن را با فرمول زیر ابراز می دارد:
عزت نفس =
۶ـ ماسن: عزت نفس عبارتست از «ارزیابی و ارزشیابی فرد نسبت به خویشتن خویش» پس بطور کلی عزت نفس عبارتست از احساس های ارزشمندی و ارزشیابی واقعی در مورد خود .
۷ـ گرین وبرکلر، عزت نفس را شامل احساس خوب داشتن درباره خود، دوست داشتن خود،دوست داشته شدن و رفتار خوب دیگران با او،احساس موفقیت و احساس توانایی و راحتی در رهبری و تأثیر گذاشتن بر دیگران می دانند. (ستوده،۱۳۷۶،ص۲۶۸)
۸ـ فرنچ(۱۹۶۸) و وارگو(۱۹۷۲) از عزت نفس به عنوان یک سپر فرهنگی در مقابل اضطراب نام می برند .
۹ـ گرینبرگ در تبیین اینکه چرا به عزت نفس نیاز داریم بیان می کند که چون عزت نفس ما را از اضطراب محافظت می نماید .(گرینبرگ،۱۹۹۲)
ج ـ تحقیقات انجام شده
۱ـ تحقیقات انجام شده در خارج:
در بررسی عزت نفس اولین کار توسط ویلیام جیمز(۱۸۹۰) صورت گرفت او معتقد بود که تصور فرد از خود در حین تمایلات اجتماعی معینی از زمانی که متولد شده و مورد شناسایی دیگران قرار می گیرد کسب می شود. (ویلی،جن، ۱۹۸۲، ص۲۳۶)
روزنبرگ(۱۹۶۵) نخستین مطالعات عینی را در دو زمینه عزت نفس انجام داد وی تأثیر متغیرهای اجتماعی (طبقه اجتماعی ـ نژادـ مذهب ـ ترتیب تولد ـ ارتباط بین والدین) را بر عزت نفس گروه زیادی از نوجوانان انجام داد. او دریافت که افرادی که عزت نفس بالایی دارند احساس عدم وابستگی، امنیت، تمرکز در کار و مسئولیت
می نمایند.(اسمیت،۱۹۶۷،ص۴۶)
ایشان در این تحقیق چهار فرضیه را مورد ارزیابی قرار داده اند که عبارتند از:
۱- بین تامین مالی خارجی و کمبود نقدینگی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار ارتباط مثبت و معنی داری وجود دارد.
۲- بین تامین مالی خارجی و اندازه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار ارتباط مثبت و معنی داری وجود دارد.
۳- بین تامین مالی خارجی و سود آوری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار ارتباط معکوس و معنی داری وجود دارد.
۴- بین تامین مالی خارجی و تامین مالی قبلی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار ارتباط معکوس و معنی داری وجود دارد.
نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل فرضیات بدین صورت می باشد:
فرضیه اول : شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار برای سرمایه گذاریهای جدید خود و یا برای وجوه مورد نیاز خود ابتدا از محل منابع داخلی شرکت (سود انباشته و اندوخته ها) استفاده می نمایند و سپس از منابع خارجی (در درجه دوم از طریق وام و در درجه سوم از طریق انتشار سهام) تامین مالی می کنند پس بین کمبود نقدینگی و تامین مالی خارجی ارتباط معنی داری وجود دارد.
فرضیه دوم : بین اندازه شرکت و تامین مالی خارجی ارتباط مثبت و معنی داری وجود دارد یعنی اعتباردهندگان در اعطای وام به شرکت ها اندازه شرکت را مد نظر قرار می دهند .
فرضیه سوم : پیش بینی تئوری ترجیحی در این مورد صادق می باشد یعنی این ارتباط معکوس و معنی دار است.
فرضیه چهارم : نتایج حاصله شواهد کافی برای رد یا قبول فرضیه فوق ارائه نمی نماید(دهقانی،۱۳۷۷).
بولو، قاسم (۱۳۷۸)، در تحقیق خود به مقایسه اثر سود تقسیمی و سود انباشته بر قیمت سهام
شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخت. در این تحقیق ابتدا ارتباط قیمت سهام با سود تقسیمی و سود انباشته در یک مدل مورد بررسی قرار گرفت و سپس در مدل دیگر اثر شرکت بر قیمت سهام در قالب یک متغیر توضیحی شامل نسبت سود به قیمت بر مدل قبلی افزوده شد. با بهره گرفتن از این دو مدل نظری داده های ۵۷ شرکت پذیرفته شده در بورس تهران به عنوان نمونه در فاصله زمانی ۱۳۷۵-۱۳۷۱ در قالب مدلهای رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نتایج زیر حاصل گردید:
۱- با توجه به تجزیه و تحلیل انجام شده در هر دو مدل نظری نتایج نشان داد که بین قیمت سهام با سود تقسیمی و سود انباشته همبستگی مثبت وجود دارد.
۲- نتایج بدست آمده نشان داد که اثر سود تقسیمی بر قیمت بازار سهام بیشتر از اثر سود انباشته
می باشد.
۳- مقایسه ضریب تعیین هر یک از مدلها نشان داد که متغیر توضیحی نسبت سود به قیمت تنها مقدار ناچیزی از تغییرات قیمت سهام را تعیین می کند (بولو، ۱۳۷۸).
میر محرابی، هادی (۱۳۸۰)، به بررسی رابطه بین افزایش سرمایه و بازده سهام شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای ۷۸-۱۳۷۴ پرداخته است. بطور کلی نتایج تحقیق نشان می دهد که افزایش سرمایه عاملی مثبت در جهت افزایش بازده سهام نمی باشد، یعنی افزایش سرمایه در رابطه با افزایش بازده سهام عاملی کاملا خنثی می باشد(میر محرابی، ۱۳۸۰).
احمدی، محمد رضا (۱۳۸۰)، در مورد ارتباط بین ساختار سرمایه و بازده شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تحقیقی را انجام داده است.
طبق تحقیقات انجام شده، ارتباط ساختار سرمایه و بازده شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران به شرح زیر می باشد :
۱- یافته های تحقیق با بهره گرفتن از میانگین ۵ ساله(۷۸-۱۳۷۴) نشان می دهد که بین ساختار سرمایه و بازده سرمایه گذاری رابطه معنی داری وجود ندارد.
۲- بین ساختار سرمایه و بازده حقوق صاحبان سهام رابطه معنی داری وجود ندارد که نشان می دهد که شرکت ها نتوانسته اند با بهره گیری صحیح از بدهی و تخصیص مناسب مالی به حداکثر بازده حقوق صاحبان سهام دست یابند.
۳- رابطه معنی داری بین ساختار سرمایه و بازده سهام وجود دارد، هر چند بازده سهام خود معیاری است که نتیجه عملیات شرکت در طی یک دوره مالی را مشخص می سازد اما از آنجایی که مزایای تغییرات قیمت را نیز در خود منعکس می کند. می توان نتیجه گرفت که بین ساختار سرمایه و قیمت سهام رابطه وجود دارد (احمدی، ۱۳۸۰).
عبادی دولت آبادی، میر کریم (۱۳۸۱)، در تحقیق خود به بررسی تأثیر روش های تأمین مالی(منابع خارجی) بر بازده و قیمت سهام شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و در فاصله سالهای ۱۳۷۹-۱۳۷۵ پرداخته است. در این تحقیق ابتدا تأثیر افزایش سرمایه و وام بلندمدت بر قیمت و بازده ماهانه سهام، بررسی شده است. سپس بازده سالانه شرکت هایی که از دو منبع مالی خارجی استفاده برده اند با همدیگر و با متوسط صنعت مقایسه شده اند. نتایج تحقیق نشان داد که تأثیر انتشار سهام نسبت به وام بلندمدت بر قیمت سهام، بیشتر است. همچنین افزایش سرمایه در مقایسه با استقراض بانکی تأثیر بیشتری بر روی بازده سهام دارد(عبادی، ۱۳۸۱).
عبداله پور، احمد(۱۳۸۲)، به بررسی آثار تغییر بافت سرمایه بر روی بازده، خطر و قیمت سهام شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته است.
در این تحقیق چهار فرضیه مورد بررسی قرار گرفته است:
۱- تغییرات بافت سرمایه با تغییرات بازده در شرکت های پذیرفته شده بورس اوراق بهادار تهران همبستگی دارد.(این فرضیه تأئید نشده است).
۲- تغییرات بافت سرمایه با تغییرات خطر شرکت های پذیرفته شده بورس اوراق بهادار تهران همبستگی خطی دارد.(این فرضیه هم مورد تأئید قرار نگرفت).
۳- بافت سرمایه با قیمت سهام در شرکت های پذیرفته شده بورس اوراق بهادار تهران رابطه معنی داری دارد.(این فرضیه هم رد شد).
۴- اثر بافت سرمایه بر بازده، خطر و قیمت سهام شرکت های هر صنعت با دیگری متفاوت است. (رد شده است) (عبداله پور، ۱۳۸۲).
باقرزاده، سعید ( ۱۳۸۲)، در تحقیقی در صدد تبیین الگوی ساختار سرمایه شرکت های پذیرفته شده در بورس تهران برآمد. نتایج تحقیق نامبرده که در قلمرو زمانی سال های ۱۳۷۷ تا ۱۳۸۱ صورت گرفته بود و نمونه ای به تعداد ۱۵۸ شرکت تولیدی گردید حکایت از این دارد که ساختار سرمایه این شرکت ها تابع متغیرهایی نظیر میزان دارایی های ثابت شرکت، اندازه شرکت و سود آوری است. یافته های این تحقیق پیش بینی تئوری توازن پایدار ساختار سرمایه را تأیید اما پیش بینی تئوری سلسله مراتب گزینه های تامین مالی را تأیید نمی کند.
بهلکه، حامد (۱۳۸۳)، در یک تحقیق به بررسی عوامل موثر بر انتخاب تامین مالی بلندمدت در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته است. نتایج حاصل از این تحقیق درباره شرکت هایی که ترکیبی از منابع مالی را استفاده کرده اند عبارتست از:
۱- هر واحد افزایش در ریسک شرکت باعث ۳۴۵/۵۰ افزایش در بخت افزایش سرمایه از طریق اندوخته در مقابل افزایش سرمایه از روش ترکیبی است.
۲- هر واحد افزایش در ریسک شرکت باعث ۷/۹ افزایش در بخت افزایش سرمایه از طریق مطالبات و آورده نقدی در مقابل افزایش سرمایه از روش ترکیبی است.
بطور کلی در شرکت هایی که ریسکشان بالاست، سعی می کنند منابع داخلی خود را در اولویت قرار دهند چون بیم آن است که با این ریسک بالا، سهامداران ریسک گریز از روش مطالبات و آورده نقدی استقبال ننمایند (بهلکه، ۱۳۸۳).
مهتدی، اعظم (۱۳۸۴)، در تحقیقی با عنوان ارزیابی تجربی ارتباط متغیرهای حسابداری با قیمت سهام در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران به بررسی موضوع قیمت سهام پرداخت. متغیرهای مورد مطالعه در این تحقیق چهار متغیر عمده بازار مالی یعنی جریان نقد حاصل از فعالیت های عملیاتی، سود عملیاتی، سود سهام و سود انباشته بوده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که هر چهار متغیر مورد مطالعه با قیمت سهام شرکت های پذیرفته شده در بورس همبستگی دارند، اما میان سود سهام با قیمت سهام در مقایسه با سایر متغیرهای مورد بررسی بیشترین همبستگی وجود دارد، بطوری که ۶۰% تغییرات قیمت سهام را می توان با متغیر سود سهام توضیح داد. حال آنکه ضریب تعیین سود عملیاتی، جریان نقد حاصل از فعالیتهای عملیاتی و سود انباشته به ترتیب ۵۴%، ۲۸%، ۲۲% بوده است (مهتدی، ۱۳۸۴).
عرب، ابوالفضل(۱۳۸۶)، به بررسی ارتباط بین تامین مالی برون سازمانی و عملکرد عملیاتی
شرکت ها پرداخته است. در این تحقیق محقق سه فرضیه اصلی را که هر کدام از چهار فرضیه فرعی تشکیل شده بود مورد بررسی قرار داده است.
۱- بین تامین مالی برون سازمانی و عملکرد عملیاتی پیرامون آن، رابطه معنی داری وجود دارد.
۲- بین تامین مالی برون سازمانی و عملکرد عملیاتی قبل آن، رابطه معنی داری وجود دارد.
۳- بین تامین مالی برون سازمانی و عملکرد عملیاتی بعد آن، رابطه معنی داری وجود دارد.
در این تحقیق ارزیابی عملکرد عملیاتی شرکت ها با بهره گرفتن از چهار معیار بازده دارایی ها، بازده فروش، نسبت سود عملیاتی به دارایی ها و حاشیه سود عملیاتی(به ترتیب) صورت گرفته است. که به همین دلیل هر یک از فرضیات اصلی به چهار فرضیه فرعی تقسیم شده اند (عرب، ۱۳۸۶).
ارتباط تامین مالی برون سازمانی با |