۳- ۱۷- شهریار
محمد حسین بهجت خشکنابی تبریزی، مشهور و متخلّص به شهریار در سال ۱۲۸۳ هجری قمری در تبریز متولّد شد. او چند سالی از کودکی خود را در روستاها و از جمله، روستای اجدادیاش، خشکناب گذراند. تحصیلات ابتدایی را در تبریز به انجام رساند. و همزمان زبانهای عربی و فرانسوی آموخت. وی برای ادامه
تحصیل در سال ۱۲۹۹ به تهران رفت. در مدرسه دارالفنون به ادامه تحصیل پرداخت. بعد از چهار سال وارد مدرسۀ عالی طب شد. امّا ظاهراً به واسطۀ ناکامی عشق دوران جوانی، درآخرین ترم تحصیلی، آن را رها کرد. در سال ۱۳۱۰ به استخدام ادارۀ ثبت اسناد درآمد وتا چند سال بعد در شهرهای مختلف ودرادارات گوناگون، چون: شهرداری، بهداری و بانک کشاورزی به کار مشغول شد. بیست ودو سال بعد، به تبریز رفت. اودر سال ۱۳۴۴ از بانک کشاورزی باز نشسته شد. در سال ۱۳۴۸ دانشگاه تبریز به او عنوان استاد افتخاری دانشکدۀ ادبیّات را داد. در سال ۱۳۵۲ به تهران رفت. و چهار سالی در تهران بود. در سال ۱۳۵۶ برای همیشه به تبریز بازگشت.
شهریار، در زمینه های گوناگون به شیوه های متنوّع، شعر گفته است. شعرهایی که در موضوعات وطنی، اجتماعی، تاریخی، مذهبی و وقایع عصرخود سروده است، برخی نیز مشهوراست. ذوق نوجویی و نواندیشی در بسیاری از شعرهای شهریار دیده می شود، تازگی مضمون، صورخیال، تعبیر، حتی قالب شعر، دیوان او را از بسیاری شاعران نسل وی، متمایز کردهاست. « شعر شهریار از دل برآمدهاست و او پیش از آنکه به ظاهر و صناعتِ اشعارش توجهی داشته باشد؛ سوزِ درونش را بیان میکرد. از این رو، غزلیّاتش شورانگیز است. و بردل مینشیند، هر چندکه، خالی از ایراد نیست.»( شریفی،۱۳۸۷: ۹۲۰) او باروح تأثر پذیر، قریحۀ سرشار شاعرانه که دارد، این عوالم را احساس کرده و عواطف، تخیّلات و اندیشه های خودرا به زبان مردم به شعر بازگو کرده است. از این رو شعر شهریار، برای همگان مفهوم ومأنوس است. سرانجام اودر شهریور سال ۱۳۶۷درگذشت. آرامگاه اودر شهر تبریز است.
۳- ۱۷-۱- آثار شهریار
- منظومۀ آذری حیدر بابا یَه سلام که با بیانی دلچسب و نوستالژیک خطاب به کوه«حیدر بابا»در حوالی خشکناب به بازگویی یادها و خاطره های شاعر، از دورۀ کودکی می پردازد.
- دیوان شهریار: دیوان وی شامل غزلهایاو است. برخی از مشهورترین اشعار اونیز به صورت غزل است.
۳-۱۸- فریدون مشیری
مشیری، یکی از شاعران معاصراست. وی در سال ۳۰۵ (ه.ش) در تهران متولّد شد. وتحصیلات ابتدایی رادر مشهد و دورۀ متوسطه رادر زادگاهش به پایان رسانید. پدر و مادر وی، اهل شعر و ادب و مطالعه بودند. همچنین پدربزرگِ مادری او، «مؤتمن الممالک» ازشعرای بزرگ دورۀ ناصرالدّین شاه بوده است. استاد مشیری، از همان اوان کودکی به شعر و شاعری علاقه ودلبستگی فراوان، نشـان میداد. پـس از آن که خواندن
ونوشتن را آموخت، به مطالعه آثار بزرگان شعر ادب پارسی ایران چون: فردوسی، سعدی، حافظ، نظامی و… پرداخت و زمانی که ۱۸ سالش بود. آثارش بصورت پراکنده در مطبوعات منتشر میشد. و مورد توجه استقبال مردم قرار میگرفت. او به منظور علاقۀ فراوان به ادبیّات، ادامۀ تحصیلدررشتۀ ادبیّات دانشگاه تهران را برگزید. تا وجودش را که از فرط عشق به شعر و شاعری متلاطم بود؛آرام نماید. اومدتّی کارمند وزارت پست و تلگراف و تلفن شد. فریدون مشیری، سرانجام در سال ۱۳۷۹ به علّت بیماری درتهران درگذشت.
۳-۱۸-۱- سبک مشیری
در شعرهای فریدون مشیری، صداقت و راستی موج میزند. و جزء شاعرانی است، که شعرهایش لطیف و با احساس است. استفاده از کلمات ساده از ظرایف شعری اوست. اودر شمار مشهورترین شاعران معاصر است. که به نوعی مقلِّدِ نیما بوده و «شعرنوی عاشقانه» میسروده است. او دارای اشعاری احساساتی، تصویری و روان با معائیر نوقدمائی و معتدل است، که عموماً در قالب دوبیتیهای پیوسته سروده میشد.( شمس لنگرودی، ۱۳۷۸،ج۲: ۱۵۶)« شعر مشیری، در مجموعههای نخستین به پیروی از توللّی، بیشتر درقالب چهار پاره و درمایۀ تغزّلی بود.»(دلیری،۱۳۷۴، ج۲ : ۴۲۷)
فریدون مشیری، با آشنایی با شعر نو و قالب های آزاد، از شیوه کهن شعر و شاعران ادب پارسی بهره گرفت، و راه میانه را انتخابکرد و در سرودن اشعارش نه اسیر تعصب سنّت گرایان شد و نه مجذوب نوپردازان افراطی قرارگرفت. ادامه راه او، همان هدف نهایی بنیانگذاران شعرِنو بود. به نحوی که او شکستن قالب های عروضی، کوتاه و بلند کردن مصراع ها و استفادۀ منطقی از قافیه را در قالب یا فرم پذیرفته و از لحاظ معنا و مفهوم نیز با نگرشی تازه به طبیعت و اشیاء و اشخاص به شعرش چهرهای مشخص دادهاست.» ( عسکری، ۱۳۸۱ : ۴- ۲۳)
۳- ۱۸-۱- آثار مشیری
از جمله اشعار این شاعر: « تشنۀ طوفان » در سال(۱۳۳۴) « گناه دریا » در سال( ۱۳۳۵) « نایافته » در سال( ۱۳۳۶)« ابر » در سال( ۱۳۴۰ ) « ابر و کوچه » در سال( ۱۳۴۶) « از خاموشی » در سال( ۱۳۵۶) « از دیار آشتی » در سال(۱۳۷۱) « آه باران » در سال( ۱۳۷۵) و… ( همان: ۳۰۴)
۳-۱۹- نادر نادرپور
نادرپور در ۱۶ خرداد سال ۱۳۰۸ در تهران به دنیا آمد. او فرزند تقی میرزا از نوادگان رضاقلی میرزا، فرزند ارشد نادرشاه افشار بود. نادرپور، پس از به پایان رساندن دوره متوسطه در دبیرستان ایرانشهر تهران، در سال ۱۳۲۸ برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت. در سال ۱۳۳۱ پس از دریافت لیسانس از دانشگاه سوربُن پاریس دررشتۀ زبان و ادبیّات فرانسه به تهران، بازگشت. وی از سال ۱۳۳۷ به مدت چند سال در وزارت فرهنگ و هنر در مسئولیتهای مختلف به کار مشغول بود. نادرپور در سال ۱۳۴۶ در کنار تعدادی از روشنفکران و نویسندگان مشهور، در تاسیس کانون نویسندگان ایران نقش داشت. و به عنوان یکی از اعضای اولین دوره هیأت دبیران کانون انتخاب گردید. نادرپور پس از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ به آمریکا رفت؛ و تا پایان عمر، در این کشور به سر برد. وی سرانجام در روز جمعه ۲۹ بهمن ۱۳۷۸ در لسآنجلس، درگذشت.
۳-۱۹-۱- شیوۀ سخن نادر پور
نادرپور، به سبب آشنائی به وزنها و بحور و تسلط به زبان بازیگری که دارد؛ توانسته است شکلی از، شعر امروز را که در جامۀ چهار مصرعیها نمودارشده است؛ تکامل بخشد، شعر در قالب بندهای چهار مصرعی ابداع او نیست، ولی بطورکلی،تصور ذهنی خودرا در لباس چهار مصرعیها بروز داده است. واز این حیث پیوندی با گذشته و وحدتی با حال دارد. تعبیرات و استعارهای اوهمه، از آن خودش است و خوشبختانه اغلب روش صریح و گویا و لطیف و شاعرانه است. و مقصود شاعر را به خوبی می رساند، او به خوبی توانسته است از تکرار و ابتذال،که دشمن هنر است، خودرا نگهدارد. ( شمس ، ۱۳۷۸ : ۵۷۰-۷۲)
او از چهره های برجسته غزلسرایی و نمونه بارز یک شاعرآگاه و صاحب نظر است. دراوایل کار خود، اشعاری سوزناک وسرشار از احساسات رمانتیک (در فرم چهار پاره به سبک شاعران نو قدمایی پدید آورد؛ سپس تحت تاثیر شاعران فرانسوی، همچنین به اقتضای فضای شعری الیران به توصیف زیباییهای شهر شهوتناک زن وکامجویی از او پرداخت، ولی دیری نپایید شعرش رفته رفته پختهتر شد؛ تا آنکه در سرمۀ خورشید (۱۳۳۹) کتاب برگزیدۀ سال، از طرف «انجمن کتاب» تحوّلی آغاز شد، که بعدها نیز ادامه یافت. این تحوّل نه تنها در محتوا بلکه دربافت کلام و تعبیرها و تصویرهای شاعرانه، وی را به سوی کمال برد.و از او شاعری خلاق ساخت.
از آن پس، به نوعی شعرحماسی، روی آورد که هم واقعیت زندگی درآن موج میزد و هم خیال شاعرانه داشت. او از مدافعان سرسخت شعر نو، بود. ( شریفی، ۱۳۸۷: ۱۳۹۱)
۳-۱۹-۲-آثار نادر پور
- چشمها و دستها - دختر جام
- شعرانگور - گیاه و سنگ نه، آتش
- از آسمان تا ریسمان - شام باز پسین
- صبح دروغین - خون و خاکستر
و… ( همان)
فصل چهارم
بازتاب قَدَاسَت فال و استخاره درادبیّات منظوم
۴- تجلّی فال و استخاره در شعر فارسی
اندیشۀ فال و استخاره و باخبر شدن ازآینده و ازآنچه که رخ ندادهاست. همواره در آرزوی بشر بوده است. این اندیشه در فرهنگ غیر مکتوب بشری، در بین عام و خاص، رواج داشته است وگاه آنقدر پررنگ بوده که با گذر ِزمان وارد زبان شعر شاعران شدهاست. پیدایش پیش بینی، از آسمان و کهکشان منشأگرفته است. همانطوری که حکیم بهائیلاهیجی دررسالۀ نوریه خودآوردهاست؛ « عروج به افلاک است و افلاک وکواکب مدّبرند و جان دارند وارباب اندیشه اند.»(رضی، ۱۳۷۹: ۳۷۰)
در شاهنامه، برای پیش بینی تعیینسرنوشت و طالع انسانها، مانند: تولّد، مرگ، جنگ، پیروزی، ازدواج، تعیین همسر و… از ستارگان مدد میگرفتند. ازنظر فردوسی ستارگان بینا، شنوا و نظارهگر رفتار نیک و بد آدمیان هستند.
فردوسی،درداستان سیاوش، نگاه ستارهها رابه تصویر کشیده است؛ که آنان از بخت و طالع سیاوش آشفته و نگران هستند.
ازآن کــــاو شمــــارد سپهــر بلند بــــــدانست نیک و بد و چــــون و چند
ستاره بـــــران بچه آشفته دیـــــد غمی گشت چـــــون بخت او خفته دیــد
بــــــدید از بـــــد و نیــک آزار او بیـــــزدان پنــــــاهیــــداز کـــــاراو
(فردوسی، ۱۳۷۸،ج۳: ۱۱۴)
یا داستان شغاد، و پیش بینی که درطی این داستان رخ میدهد. به جهاتی حائز اهمیّت فراوان است. چراکه نتیجۀ این ستارهشماری، همان مرگ رستم است. زال کنیزی دارد. که صاحب پسری می شود و ستارهشناسان اختر او را این گونه میگویند:
گـــــرفتند یکسر شمــــار سپهــر کـــــــه دارد بــرآن کودک خرد مهــــــر
ستاره شمــرکــان شگفتی بـدیـــد همــی این بــدان آن بــدیــن بنگریـــــد
بگفتنـــد بــازال ســــام ســـــوار کـــه ای از بــلند اختــران یــادگـــــــار
گـــرفتیـــم و جستیــم راز سپهـر نــــدارد بــدین کــودک خــردمهـــــر
چـــواین خوب چهره بمردی رســد بگـــاه دلیــــری وگـــردی رســــــــد
کنـــد تخمـــۀ ســام نیــرم تبـاه شکســت انـــدر آرد بدیـــن دستگـــــاه
همــه سیستان زوشـود پرخــروش همــــه شهــرایـــران بــرآیــد بجـــوش
(همان،ج۶: ۳۴۶)
مباحث علوم اخترشناسی و بروج به یونان باستان برمیگردد و ازآنجا وارد نجوم اشکانی و ساسانی شده است. و تقریباً شاعرانی چون: رودکی و فردوسی، که با بسیاری ازدانشمندان علوم عقلی و نقلی روزگار خویش بویژه ستاره شناسان بزرگ، هم عصر بودند. تاثیر بازتاب این علوم، بویژه نجوم، درآثار شاعران هم عصرفردوسی، رفتهرفته تا دوره های بعدی، دردیوان اشعار و آثار شاعرانی، چون: خاقانی، نظامی، مولوی، حافظ و ملک الشعرای بهار ودیگران دیده می شود.
ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی در مورد اهمّیّت بازتاب قَداسَت فال و استخاره درادبیّات منظوم- فایل ۳۴