۱-۳-۲- اهداف جزئی:
۱- پیش بینی اضطراب امتحان بر حسب اضطراب جدایی در نمونه های مورد مطالعه به تفکیک جنسیتی
۲- پیش بینی اضطراب امتحان بر حسب سبک دلبستگی در نمونه های مورد مطالعه به تفکیک جنسیتی
۱-۴ فرضیهها و سؤالات پژوهش:
۱-۴-۱ فرضیه های تحقیق:
۱- اضطراب امتحان بر حسب اضطراب جدایی در نمونه های مورد مطالعه به تفکیک جنسیتی قابل پیش بینی است.
۲- اضطراب امتحان بر حسب سبک دلبستگی در نمونه های مورد مطالعه به تفکیک جنسیتی قابل پیش بینی است.
۱-۴-۲ سؤالات تحقیق:
۱-آیا اضطراب امتحان بر حسب سبک دلبستگی در نمونه های مورد مطالعه قابل پیش بینی است؟
۲-آیا اضطراب امتحان بر حسب اضطراب جدایی در نمونه های مورد مطالعه قابل پیش بینی است؟
۱-۵ تعاریف اصطلاحات:
دلبستگی:
تعریف مفهومی: ارتباط روانی پایدار بین دو انسان(حق شناس، ۱۳۸۹)
عملیاتی: سنجش بر اساس آزمون اختلال دلبستگی رندالف
اضطراب جدایی:
تعریف مفهومی: اضطراب شدید و نامناسب با سطح رشد فرد در رابطه با جدایی از منزل یا کسانی که فرد به آنها دلبستگی دارد(اسلامی، ۱۳۸۴).
تعریف عملیاتی: نمره فرد در آزمون اضطراب جدایی (CSI-4)
اضطراب امتحان:
تعریف مفهومی: اضطراب امتحان نوعی خود اشتغالی ذهنی است که با خود کم انگاری و تردید درباره تواناییهای خود بروز پیدا کرده و اکثراً به ارزیابی شناختی منفی، عدم تمرکز حواس، واکنشهای جسمانی نامطلوب و افت عملکرد تحصیلی منجر میگردد (گل پور، ۱۳۹۱).
تعریف عملیاتی: در این پژوهش اضطراب به عنوان مفهومی در نظر گرفته شده است که به وسیله آزمون اضطراب ساراسون سنجیده میشود. در این ارتباط سطوح اضطراب با موارد ذیل مشخص میشود.
فصل دوم
مبانی نظری پژوهش
۲-۱ اختلال اضطراب جدایی ( separation anxiety)
اضطراب جدایی یک پدیده رشدی عالمگیر انسان است که در بچه های شیرخوار زیر یک سال ظاهر میشود و نشان دهنده آگاهی کودک از جدا شدن او از مادر یا مراقب اولیه است. اضطراب جدایی یا اضطراب بیگانه، اصطلاحی است که برای دوره شیرخوارگی مورد استفاده قرار گرفته، بخشی مورد انتظار از رشد طبیعی است و به احتمال زیاد به عنوان یک پاسخ انسانی که ارزش دوام دهنده زندگی دارد تکامل یافته است. ابراز درجاتی از اضطراب جدایی در بچههایی که نخستین بار وارد مدرسه میشوند نرمال شمرده میشود. معهذا اختلال اضطراب جدایی، زمانی تشخیص داده میشود که اضطراب مفرط نا متناسب از نظر رشدی به هنگام جدایی از منبع وابستگی اساسی ظاهر گردد.
طبق DSM-IV-TR اختلال اضطراب جدایی وجود حد اقل سه علامت مربوط به نگرانی مفرط در ارتباط با جدایی از فرد مورد وابستگی را ایجاد میکند. نگرانی ممکن است به صورت اجتناب از رفتن به مدرسه، ترس و ناراحتی موقع جدایی، شکایت مکرر نظیر علایم جسمی به صورت سر درد و دل درد به هنگام انتظار جدایی و کابوس مربوط به مسائل جدایی تظاهر نماید.
اختلال اضطراب جدایی تنها اختلال اضطرابی است که فعلاً در بخش کودکان و نوجوانان DSM-IV-TR وجود دارد. کودکان واجد علائم اختلال اجتنابی مشمول ملاکهای تشخیصی DSM-IV-TR برای جمع هراسی یا فوبی اجتماعی میگردند که برای بزرگسالان مورد استفاده قرار میگیرد. کودکان و نوجوانان ممکن است با اختلالات اضطرابی در بخش بزرگسالان DSM-IV-TR توصیف شدهاند از جمله فوبی ویژه، اختلال هراس، اختلال وسواسی-جبری و اختلال استرس پس از سانحه مورد توجه قرار گیرند.
۲-۲ همه گیر شناسی
شیوع اختلال اضطراب جدایی حدود ۴ درصد در بچهها و نوجوانان در سنین پایین تخمین زده میشود. اختلال اضطراب جدایی در بچه های کوچکتر بیشتر از نوجوانان دیده میشود و شیوع آن در دختر و پسر گزارش شده است. شروع ممکن است در سالهای پیش از مدرسه باشد، اما بیش از همه در سنین ۷ تا ۸ سالگی دیده میشود. شیوع اختلال اضطراب جدایی بین ۳ تا ۴ درصد کودکان دبستانی و ۱ درصد نوجوانان تخمین زده میشود. میزان اختلال اضطراب منتشر در کودکان مدرسه ۳ درصد تخمین زده میشود. میزان فوبی ۱ درصد و میزان فوبی های ساده ۴/۲ درصد است. در نوجوانان شیوع اختلال هراس در طول عمر ۶/۰ و شیوع اختلال اضطراب منتشر ۷/۳ درصد گزارش شده است.
۲-۳ سبب شناسی
۲-۳-۱ عوامل روانی-اجتماعی
بچه های کوچک، که رشد نیافته و وابسته به نقش مادری هستند، آسیب پذیری خاصی برای اضطراب مربوط به جدایی دارند. رابطه بین صفات –مزاجی و استعداد ابتلا به اضطراب جدایی مورد تحقیق قرار گرفته است. گرایش مزاجی به شرمگین بودن غیر عادی و کناره گیری در موقعیتهای نا آشنا به نظر میرسد. یک الگوی واکنشی پر دوام است و بچه های کوچک واجد این تعامل در خطر بالاتر ابتلا به اختلالات اضطرابی در چند سال بعدی زندگی هستند.
۲-۳-۲ عوامل یادگیری
اضطراب فوبیک: ممکن است از راه الگو سازی مستقیم از والدین به کودک منتقل شود. اگر یکی از والدین ترسو باشد، احتمال بیشتری هست که کودک دچار انطباق فوبیک به موقعیتهای تازه خصوصاً محیط مدرسه گردد. بعضی از والدین به نظر می رسد با محافظت بیش از حد آنان از خطرات مورد انتظار یا مبالغه در معرفی خطرات، اضطراب را به آنان میآموزند. مثلاً پدر و مادری که به هنگام رعد و برق در اتاق از ترس دولا میشوند به کودک میآموزند که همان کار را بکند. پدر و مادری که از موش و حشرات میترسند
عاطفه ترس را به کودک خود منتقل میسازند. برعکس، پدر و مادری که هنگام اولین نگرانی فوبیک کودک از حیوانات، شدیداً بر او خشم میگذارند ممکن است از راه ابراز خشم بسیار شدید خود موجب پیدایش ترس فوبیک در او گردند.
۲-۳-۳ عوامل ژنتیک
مجموعه مزاجی مهارشدگی رفتاری، شرمگینی مفرط، میل به کناره گیری از موقعیتهای نا آشنا و اضطراب جدایی همه احتمالاً دارای یک سهم ژنتیک میباشد. مطالعات خانوادگی نشان دادهاند که فرزندان بیولوژیک والدین مبتلا به اختلال اضطراب بیشتر در معرض ابتلا به اضطراب جدایی داشته باشند. اختلال اضطراب جدایی و افسردگی در دوران کودکی همپوشی پیدا میکنند و بعضی از متخصصین اختلال اضطراب جدایی را یکی از ویژگیهای اختلال افسردگی میدانند.
۲-۴ تشخیص و ویژگیهای بالینی
اختلال اضطراب جدایی شایعترین اختلال اضطرابی دوران کودکی است. طبق DSM-IV-TR برای شمول ملاکهای تشخیصی اختلال باید با سه تا از علائم زیر حداقل به مدت چهار هفته مشخص باشد: نگرانی مستمر و مفرط در مورد از دست دادن یا آسیب دیدن احتمالی افراد مورد وابستگی عمده؛ نگرانی مستمر و مفرط در مورد اینکه رویدادی نامطلوب موجب جدایی از فرد مورد وابستگی عمده خواهد شد؛ دودلی یا امتناع مستمر و مفرط در مورد اینکه رویدادی نامطلوب موجب جدایی از فرد مورد وابستگی عمده یا بدون افراد بالغ مهم در سایر زمینهها؛ دودلی یا امتناع مستمر از خوابیدن در مکانی دور از خانه؛ کابوسهای تکراری با محتوای جدایی؛ شکایت مکرر از علائم جسمانی از جمله سردرد و دلدرد، وقتی انتظار جدایی از افراد مورد وابستگی عمده وجود دارد؛ و ناراحتی یا آشفتگی قابل ملاحظه در عملکرد به وجود آورد.
۲-۴-۱ ملاکهای تشخیصی DSM-IV-TRبرای اختلال اضطراب جدایی
A-اضطراب مفرط و از نظر رشدی نا متناسب در مورد جدایی از خانه یا کسانی که کودک نسبت به آنها دلبستگی دارد، که با حد اقل با سه تا یا بیشتر از خصوصیات زیر مشخص میشود:
۱)ناراحتی مفرط تکرار شونده وقتی جدایی از خانه یا فرد مورد دلبستگی اساسی روی میدهد یا انتظار آن میرود.
۲)دلواپسی مستمر و مفرط در مورد از دست دادن یا صدمه احتمالی برای افراد مورد دلبستگی اساسی
۳)دلواپسی مستمر و مفرط در مورد واقع ای مصیبت بار که موجب جدایی از منبع دلبستگی شود (مثلاً دزدیده شدن یا گم شدن).
۴) دو دلی یا امتناع مستمر از رفتن به مدرسه به دلیل ترس از جدایی
۵) ترس یا تردید مستمر و مفرط نسبت به تنها ماندن در خانه یا بدون منبع دلبستگی اساسی یا افراد بالغ مهم در خانه یا موقعیتهای دیگر.
۶) امتناع یا دو دلی مستمر در به خواب رفتن، مگر اینکه منبع وابستگی مهم باشد یا در خواب رفتن دور از خانه.
۷)کابوسهای تکرار شونده با محتوای جدایی.
۸) شکایات مکرر از علائم جسمانی (مثل سر درد،دل درد، تهوع و استفراغ) به هنگام وقوع یا انتظار جدایی از منبع مهم دلبستگی
B- طول مدت اختلال حداقل چهار هفته
C-شروع قبل از ۱۸ سالگی
D-اختلال موجب ناراحتی قابل توجه بالینی یا تخریب عملکرد در زمینه اجتماعی، تحصیلی یا شغلی و یا سایر زمینه های مهم گردد.
E-اختلال منحصراً در جریان اختلال نافذ مربوط به رشد، اسکیزوفرنی یا سایر اختلالات پسیکوتیک، روی نداده در بزرگسالان نوجوان قابل توضیح بهتر با اختلال هراس همراه با گذر هراسی نیست.
سابقه، غالباً دوره قابل توجه جدایی را در زندگی کودک نشان میدهد، به خصوص به علت بیمار شدن و بستری شدن، بیماری والدین، فقدان والدین یا نقل مکان جغرافیایی. دوره شیرخوارگی باید از نظر قرائن اختلالات جدایی-تفرد و فقدان نقش مادری کافی دقیقاً بررسی شود. استفاده از خیالات، رویاها، محتوای بازی و مشاهده مستقیم کودک کمک زیادی برای تشخیص میکنند. نه تنها محتوای تفکر بلکه نحوه ابراز آنها نیز باید مورد توجه قرار گیرد. اشکال حافظه در ابراز مطالب مربوط به جدایی، یا دگرگونی آشکار در نقل این مایهها رگههایی برای رسیدن به تشخیص اختلال اضطراب است.
خصوصیت اساسی این اختلال اضطراب شدیدی است که هنگام جدایی از والدین، خانه یا سایر محیطهای آشنا ظاهر میگردد. سطح اضطراب کودک ممکن است به حد وحشت یا هراس برسد. ترسها، اشتغال ذهنی و نشخوار های ذهنی بیمار گونه از خصوصیات این اختلال هستند. این کودکان از این میترسند که یکی از افراد نزدیکشان در غیاب آنها دچار صدمه شده یا اتفاق وحشتناکی به هنگام دوری از مراقبین مهمشان برای آنها روی خواهد داد. ترس از گم شدن و دزدیده شدن و هرگز دوباره پدر و مادر را ندیدن، از ترسهای شایع است.
نوجوان ممکن است مستقیماً اضطرابی را در مورد جدایی از کسی که نقش مادری برای آنها دارد نشان ندهند. با این وجود، الگوهای رفتاری آنها ممکن است منعکس کننده اضطراب جدایی باشد. مثلاً برای ترک منزل ابراز ناراحتی کنند، در فعالیتهای فردی درگیر شوند و از کسی که نقش مادری دارد به عنوان کمک در خرید لباس یا ورود در فعالیتهای اجتماعی یا تفریحی استفاده کنند. اختلال اضطراب جدایی در کودکان غالباً با تصور مسافرت دور از خانه ظاهر میگردد. چنین کودکانی ممکن است از رفتن به اردو، مدرسه یا حتی خانه دوستان خود امتناع کنند.
مسائل خواب فراوان است و ممکن است مستلزم این باشد که کسی پهلوی کودک انتظار بکشد تا زمانی که او به خواب رود. کودک ممکن است در رختخواب والدین خود بخوابد یا اگر
در اتاق خواب آنها بسته باشد پشت در بخوابد. کابوس و ترسهای بیمار گونه از سایر تظاهرات این نوع اضطراب هستند. خصوصیات فرعی مشتمل است بر ترس از تاریکی و نگرانیهای خیالی و غریب. کودک ممکن است چشمهایی را ببیند که به او خیره شده یا با هیکل افسانه ای یا غولهایی که در اتاق خواب به سوی او دست دراز میکنند اشتغال ذهنی پیدا کند. بسیاری از کودکان بسیار پر تمنا شده و در کار افراد بالغ مزاحمت ایجاد کرده و برای رفع اضطرابهای خود به توجه دائم نیاز پیدا میکنند. علائم وقتی که جدایی از افراد مهمی که نقش مادری دارند ضرورت مییابد، ظاهر میگردند. غالباً علائم گوارشی به صورت تهوع ، استفراغ و دلدرد پیدا میکنند و از دردهایی که در قسمتهای مختلف بدن، گلو درد و علائم شبیه سرماخوردگی شکایت میکنند.
شایعترین اختلال اضطرابی که با اختلال اضطراب جدایی توأماً دیده میشود جمع هراسی است، که تقریباً در یک سوم موارد ارجاع شده اختلال اضطراب جدایی مشاهده میشود.
۲-۵- سیر و پیش آگهی
۱-۵ ) اهداف تحقیق
هدف اصلی این تحقیق ، بررسی رابطه ارزش ویژه برند و اطلاعات بازار در بازار محصولات لوازم خانگی استان گیلان است. در این راستا اهداف علمی و کاربردی زیر قابل دست یابی می باشد.
اهداف علمی
اهداف علمی این تحقیق عبارتند از :
۱ – توصیف متغیرهای اطلاعات بازار ، مزیت اطلاعات ، تصویر برند ، آگاهی برند و همچنین ارزش ویژه برند در بازار محصولات لوازم خانگی استان گیلان
۲ – بررسی ارتباط متغیرها با یکدیگر در قالب مدل ارائه شده تحقیق که شامل ارتباطات مستقیم اطلاعات بازار با مزیت اطلاعات و مزیت اطلاعات ، تصویر برند و آگاهی برند با ارزش ویژه برند و ارتباط غیر مستقیم اطلاعات بازار از طریق مزیت اطلاعات با ارزش ویژه برند.
۳ – آزمون فرضیه های تحقیق از طریق مدل معادلات ساختاری.
هدف کاربردی
هدف کاربردی این تحقیق عبارت است از :
هدف کاربردی این تحقیق استفاده از اطلاعات بازار در جهت افزایش ارزش ویژه برند در قالب یک مدل علّی در بازار محصولات لوازم خانگی استان گیلان است.
۱-۶ ) چهارچوب نظری تحقیق
در سبز فایل که دوران ادغام و تحصیل شرکت هاست ، ارزش برند یک عامل کلیدی و تعیین کننده در ارزش شرکت و ارزش بازار سهام می باشد و این به سبب قدرتی است که یک برند در کسب مشتری جدید و حفظ مشتریان موجود دارد. اگر برند دارای ارزش ویژه بالایی باشد، شرکت می تواند در سایه وجود آن هزینه بازاریابی را کاهش دهد زیرا مشتریان نسبت به آن آگاه[۲۱] و وفادار[۲۲] هستند ، هنگام مذاکره و چانه زدن با توزیع کنندگان و خرده فروشان شرکت از موضع[۲۳] قوی تری برخوردار است وبه شرکت اجازه می دهد قیمت ها را بالاتر تعیین کند زیرا از نظر خریداران ، محصولی با این نام و نشان دارای کیفیت[۲۴] بیشتری است ( Yoo & Donthu,2001,p 5 ).امروزه این واقعیت وجود دارد که مزیت رقابتی[۲۵] در کسب و کار زمانی افزایش می یابد که اطلاعات به صورت داخلی مدیریت شود. پردازش اطلاعات به عنوان عامل کلیدی در سازمان ها است Diamantopoulos et al,2003,p 17 )). در دسترس بودن[۲۶] اطلاعات بازار می تواند تصمیمات درستی در زمینه توانایی توسعه مطلوب را فراهم سازدet al,2012, p 22 ) ( Golicic.
در تحقیق حاضر با استناد به مدل گلیسس و همکاران [۲۷] به بررسی رابطه بین ارزش ویژه برند و اطلاعات بازار در بازار محصولات لوازم خانگی استان گیلان پرداخته می شود. گلیسس و همکاران در سال ۲۰۱۲، در تحقیقی با عنوان بررسی اطلاعات بازار و ارزش ویژه برند از دیدگاه حرفه ای ها به این نتیجه دست یافتند که رابطه مستقیمی بین مزیت اطلاعات و ارزش ویژه برند وجود ندارد و مزیت اطلاعات به عنوان یک میانجی بین منابع اطلاعاتی بازار و ابعاد آگاهی و تصویر برند عمل می کند. هم چنین مزیت اطلاعاتی از طریق آگاهی برند تاثیر گسترده تری بر ارزش ویژه برند دارد.
متغیرهای این تحقیق با توجه به موضوع تحقیق و سوالات مطرح شده در آن عبارتند از :
الف ) متغیر مستقل ( متغیری که به گونه ای مثبت یا منفی برمتغیر وابسته تاثیر می گذارد ) متغیر مستقل در این تحقیق، اطلاعات بازار می باشد.
ب ) متغیر وابسته ( همان متغیر اصلی است که به منزله یک مطلب قابل تحقیق جلوه می کند ) متغیر وابسته در این تحقیق، ارزش ویژه برند می باشد.
تصویر برند
اطلاعات بازار
مزیت اطلاعات
ارزش ویژه برند
آگاهی برند
شکل(۱-۱) مدل مفهومی تحقیق برگرفته از مدل گلیسس و همکاران ( Golicic et al, 2012, p 21)
۱-۷ ) فرضیه های تحقیق
با توجه به موضوع تحقیق و متغیرهای آن ، فرضیه های تحقیق عبارتند از :
بین اطلاعات بازار و مزیت اطلاعات رابطه مثبت وجود دارد.
بین مزیت اطلاعات و ارزش ویژه برند رابطه مثبت وجود دارد.
بین مزیت اطلاعات و تصویربرند رابطه مثبت وجود دارد.
بین مزیت اطلاعات و آگاهی برند رابطه مثبت وجود دارد.
بین تصویر برند و ارزش ویژه برند رابطه مثبت وجود دارد
بین آگاهی برند و ارزش ویژه برند رابطه مثبت وجود دارد.
۱-۸ ) تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها ی تحقیق
متغیرها در این تحقیق به شرح زیر مورد بررسی قرار گرفته است :
اطلاعات بازار[۲۸] : اطلاعات بازار، داده هایی در ارتباط با شرایط و ویژگی های بازار است که سازماندهی شده اند،ساختار یافته اند و در یک زمینه خاص قرار داشته و با معنی تلقی می شوند Slater & Narver, 2000, p 122)). اطلاعات بازار برای شرکت ها حیاتی است تا بتوانند تصویر برند متمایزی برای خودشان ایجاد کنند.در این تحقیق متغیر اطلاعات بازار به وسیله سازه های اطلاعات مشتریان، عرضه کنندگان و رقبا، بر اساس نظر مشتریان از طریق پرسشنامه اندازه گیری می شود. (Golicic et al,2012, p 22)
مزیت اطلاعات[۲۹] : مزیت اطلاعات این است که اطلاعاتی که درباره نیازهای مشتریان، توانایی و ضعف رقابت کنندگان و روند حرکت صنعت تهیه می کنیم قادر باشد بر انتظارات مشتری تاثیر گذاشته و ارزش ویژه برند را بسازد. در این تحقیق متغیر مزیت اطلاعات به وسیله سازه های کمیت اطلاعات و کیفیت اطلاعات بر اساس نظر مشتریان از طریق پرسشنامه اندازه گیری می شود. در این تحقیق سازه کمیت اطلاعات به وسیله زیرسازه میزان قابل در دسترس اطلاعات ، بر اساس نظر مشتریان از طریق پرسشنامه اندازه گیری می شود.در این تحقیق سازه کیفیت اطلاعات به وسیله زیرسازه مناسب بودن برای استفاده از اطلاعات بازار، بر اساس نظر مشتریان از طریق پرسشنامه اندازه گیری می شود (Golici et al,2012, p 22).
ارزش ویژه برند [۳۰] : ارزش افزوده ای است که به واسطه نام در بازار از طریق حاشیه سود بهتر یا سهم بازار برای محصول ایجاد می شود. این ارزش افزوده به وسیله مشتریان می تواند به عنوان دارایی مالی و مجموعه ای از روابط و رفتارهای مطلوب تر تلقی گردد(Yasin et al,2007,p 125) در این تحقیق متغیر ارزش افزوده به وسیله سازه های قصد خرید و ترجیح خرید بر اساس نظر مشتریان از طریق پرسشنامه اندازه گیری می شود.
آگاهی برند [۳۱] : می توان آگاهی از برند را توانایی مصرف کننده در شناسایی یا به خاطر آوردن یک برند در یک طبقه محصول مشخصی تعریف کرد۶۹۸) (Pappu et al,2006,p.در این تحقیق متغیر آگاهی برند به وسیله سازه های تشخیص برند و یادآوری برند بر اساس نظر مشتریان از طریق پرسشنامه اندازه گیری می شود.
تصویر برند[۳۲] : تصویر برند به عنوان مجموعه ای از ادراکات ، عقاید و استنباط های ملموس و ناملموس مصرف کنندگان در مورد برند می باشد. در واقع تصویر برند ناشی از تداعی برند در حافظه مصرف کننده می باشد (Keller,1993, p 3)در این تحقیق متغیر تصویر برند به وسیله سازه های زیبایی لوگو یا نماد، شهرت برند و میزان ماندگاری برند در حافظه بر اساس نظر مشتریان از طریق پرسشنامه اندازه گیری می شود.
۱-۹) قلمرو تحقیق
قلمرو تحقیق حاضر به شرح زیر است :
قلمرو موضوعی :قلمرو موضوعی این تحقیق بررسی عملکرد برند در بازار محصولات لوازم خانگی می باشد.
قلمرو زمانی :قلمرو زمانی این تحقیق بهار و تابستان ۱۳۹۴ بوده است.
قلمرو مکانی: قلمرو مکانی این تحقیق ، بازار لوازم خانگی استان گیلان می باشد.
فصل دوم
مروری بر ادبیات
تحقیق
بخش اول
اطلاعات بازار
۲-۱-۱) مقدمه
شرکت های پیشرو دنیا ، با آگاهی و تسلط نسبی به بازار مورد نظر ، برای موفقیت های مستمر برنامه ریزی می کنند. زمان ، زمان برنامه ریزی ، تولید و … بر اساس اطلاعات و ویژگی های بازار است. اطلاعات به معنای آگاهی یافتن بر دنیای اطراف و فرایند هایی که در آن صورت می گیرد می باشد .اطلاعات بازار به عنوان یک منبع بالقوه ارزش افزوده به حساب می آید که در این جا منظور از اطلاعات بازار، اطلاعات مشتریان، اطلاعات رقبا و اطلاعات عرضه کنندگان می باشد. در این بخش تعاریف و مفاهیم مرتبط با بازار ، اطلاعات بازار و مزیت اطلاعات مطرح شده است.
۲-۱-۲ ) تشریح مفهوم بازار
بازار به عنوان مکانی برای مبادلات بالقوه تعریف می شود. برای مثال تصور کنید نقاشی هنرمند، مدت یک ماه برای خلق یک تابلو وقت می گذارد. او برای این تابلو، قیمتی را در نظر دارد؛ اما این سوال مطرح است که آیا کسی حاضر است این مقدار پول را به عنوان قیمت برای مبادله با تابلو به او بپردازد. اگر حتی یک نفر هم وجود داشته باشد، می توانیم بگوییم که بازار وجود دارد. اما اندازه بازار با قیمت تغییر می کند. نقاش مزبور ممکن است برای تابلو قیمتی را تعیین کند که هیچ کس توان پرداخت نداشته باشد، در این صورت بازاری برای تابلو وجود نخواهد داشت. بر عکس، چنان چه او قیمت را کاهش دهد، تعداد افرادی که قادر به خرید تابلو هستند افزایش می یابد یعنی اندازه بازار بزرگ تر می شود. خلاصه اینکه اندازه بازار به تعداد افرادی بستگی دارد که شرایط زیر را داشته باشند (روستا و همکاران،۱۳۸۸،ص ص ۱۰-۹) :
به محصول به معنای عام یا شی مورد نظر علاقه مندند
۱۰
جولایی و همکاران
الگوریتم ژنتیک
۲۰۰۹
۲۹
۲-۷. جمعبندی
در این فصل، ابتدا به کمک رویکرد سه نمادی به طبقه بندی مسائل زمانبندی پرداخته شد. پس از آن ادبیات سیستم تولید جریانی منعطف بدون انتظار تشریح گردید. در ادامه فصل جهت مرور ادبیات موضوع مورد بررسی مقالات و پژوهشهای انجام شده به تفکیک محدودیتها و تابع هدف تحقیق مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به مطالب عنوان شده در این فصل تحقیق پیش رو از جنبه تابع هدف، کاربرد رویکردهای مدیریت تولید در زمانبندی و بکارگیری مسئله محدودیت ساعات کاری در محیط سیستم تولیدی تولیدی منعطف بدون انتظار نوآوری دارد.
فصل سوم
مدل ریاضی پیشنهادی
۳-۱. مقدمه
رویکردهایی همچون برنامه ریزی خطی و غیرخطی، برنامه ریزی عدد صحیح و … به عنوان رویکردهای دقیق برای بدست آوردن جواب از توانایی محدودی برخوردارند. با پیچیده شدن مسائل دنیای واقعی این واقعیت بیش از پیش برای دانشمندان روشن گردید که برای حل مسائل جدید به ابزارهایی کارآمدتر نیازمندند. از این رو امروزه تمرکز مطالعاتی از بدست آوردن جواب دقیق توسط این روشها به بدست آوردن جوابهای نزدیک به بهینه به کمک روشهای ابتکاری و فراابتکاری معطوف گردیده است. اگر چه روشهای دقیق امروزه بسیار کمتر مورد استفاده قرار میگیرند اما همچنان به عنوان ابزاری برای اعتبارسنجی روشها و مدلها بسیار سودمندند.
در این فصل، مسئله زمانبندی تولید جریانی منعطف با محدودیت ساعات کاری ماشینآلات و زمانهای نصب وابسته به توالی کارها و نیز با درنظر گرفتن رویکرد مدیریت تولید ترکیبی تولید برای سفارش و تولید برای ذخیره مورد بررسی قرار میگیرد. در ادامه مدل ریاضی ارائه شده برای این مسئله به طور کامل تشریح شده و اعتبارسنجی میگردد.
۳-۲. تعریف مسئله
مسئله زمانبندی تولید جریانی منعطف با محدودیت ساعات کاری ماشینآلات و زمانهای نصب وابسته به توالی کارها و نیز با درنظر گرفتن رویکرد مدیریت تولید ترکیبی تولید برای سفارش و تولید برای ذخیره به صورت زیر ارائه میگردد:
یک محیط صنعتی با قابلیت تولید محصول متفاوت و مستقل در نظر گرفته می شود. چیدمان ماشینآلات در این محیط تولیدی به صورت سیستم جریانی منعطف است، به این معنی که حداقل در یکی از ایستگاههای کاری بیش از یک ماشین وجود دارد. ماشینهای موجود در هر ایستگاه کاری کاملا مشابه هستند و هر کدام مقدار زمان مشخصی میتوانند در حال کار باشند و پس از آن از دسترس خارج میشوند. هر سیستم تولیدی با توجه به پیش بینیهای انجام شده براساس فروش قبلی خود سهم مشخصی از بازار را برای خود متصور است. از طرفی سیستم تولیدی ممکن است سفارشاتی را نیز دریافت کند(برای مثال سفارشات صادراتی یا تولید محصول برای یک ارگان مشخص). این سفارشات در زمان خاصی به سیستم تولیدی ارائه شده و موعد تحویل مشخصی دارند. معیار بهینهسازی این مسئله به حداقل رساندن هزینه های ناشی از رد کردن سفارشات، تحویل ناقص سفارشات(به دلیل محدودیت ظرفیت تولید) و هزینه های ناشی از زودکرد و دیرکرد تحویل سفارشات است. برای هر کدام از هزینه های ذکر شده براساس اهمیتی که برای مدیریت دارد ضرایب وزنی مشخصی در نظر گرفته می شود. برای درک بهتر مسئله نمای کلی محیط تولیدی در شکل(۳-۱) نشان داده شده است.
شکل ۱ شکل ۳-۱. نمای کلی مسئله مورد بررسی
۳-۲-۱. مفروضات مسئله
مفروضات زیر بر مسئله مورد بررسی حاکم است:
هر ماشین در هر لحظه تنها توانایی پردازش یک کار را دارد و هر کار در هر ایستگاه تنها باید بر روی یک ماشین پردازش شود.
هر سفارش شامل تعداد مشخصی از هر کدام از محصولات قابل تولید است.
کارهایی که برای ذخیره در انبار و براورده کردن سهم بازار تولید میشوند از لحظه صفر در دسترس خواهند بود و تا پایان افق برنامه ریزی برای تکمیل تولید فرصت دارند.
زمانهای پردازش، ضرایب انواع هزینهها، تعداد ماشینهای هر ایستگاه و ظرفیت تولید(مقدار ساعتی که هر ایستگاه در دسترس است) مشخص است.
بیکاری ماشینها مجاز است.
۳-۳. مدل پیشنهادی
در این بخش، مدل ریاضی عدد صحیح غیرخطی پیشنهادی برای مسئله مورد بحث ارائه میگردد. پیش از ارائه کامل مدل، پارامترهای ورودی، متغیرهای تصمیم گیری، تابع هدف و محدودیتها به طور مجزا تشریح میگردند.
۳-۳-۱. پارامترهای ورودی مسئله
: تعداد ایستگاههای کاری
: تعداد ماشینهای موجود در هر ایستگاه کاری. ،
: تعداد سفارشات (برای سهولت در مدلسازی، مجموع کارهای با رویکرد تولید برای سفارش را نمایندگی می کند)
: تعداد کارهای (محصولات) قابل تولید در محیط تولیدی
: شماره هر کار در هر سفارش ( مجموع تعداد کارهای هر سفارش),
: محل قرارگیری هر کار در توالی کلی کارها ( مجموع تعداد کارهای سفارشات پذیرفته شده به علاوه کارهای رویکرد تولید برای ذخیره)
: زمان در دسترس قرار گرفتن سفارش (کارهای تولید برای ذخیره از لحظه صفر در دسترس هستند)
: موعد تحویل سفارش به مشتری (کارهای تولید برای ذخیره تا پایان افق برنامه ریزی برای تحویل فرصت دارند)
: وزن دیرکرد در تحویل سفارش به ازای هر واحد زمانی
: وزن زودکرد در تحویل سفارش به ازای هر واحد زمانی
: وزن هزینه ناشی از رد سفارش (کارهای تولید برای ذخیره همیشه پذیرفته شده هستند و رد کردن برای آنها متصور نیست)
: وزن هزینه ناشی از تحویل ناقص سفارش به مشتری به ازای هر کار تحویل نشده (به دلیل محدودیت ساعات کاری ممکن است یک سفارش به طور کامل پردازش نشود، کارهای تولید برای ذخیره هم در صورت تحویل ناکامل توانایی براورده کردن نیاز بازار را ندارند)
: محدودیت زمانی هر ماشین در ایستگاه کاری .
: زمان پردازش کار نوع در ایستگاه کاری . ,
: تعداد کار نوع در سفارش . ,
: زمان نصب کار نوع هنگامی که این کار دقیقا پس از کار نوع در ایستگاه کاری روی ماشین انجام شود. , ,
۳-۳-۲. متغیرهای تصمیم گیری مسئله
: ۱ اگر کار شماره از سفارش در محل از توالی کارها قرار بگیرد و ۰ در غیر اینصورت. , ,
: ۱ اگر کار قرار گرفته در موقعیت از توالی کارها روی ماشین در ایستگاه پردازش شود و ۰ در غیر اینصورت. , , ,
: ۱ اگر کار قرار گرفته در موقعیت از توالی کارها از نوع باشد و ۰ در غیر اینصورت. ,
: ۱ اگر سفارش i پذیرفته شود و ۰ در غیر اینصورت.
عوامل اقتصادی به عنوان عامل موثر در انتخاب شغل
میزان بازده و کارآیی یک شغل حائز اهمیت فراوانی است و در واقع هدف عمده انتخاب شغل دستیابی به درآمد حاصل از آن است. بالا بردن بازده و کارآیی اقتصادی برخی مشاغل توجه افراد را به خود جلب
میکند و موجب گرایش افراد به آن زمینهها میگردد.
جایگاه اجتماعی به عنوان عامل موثردر انتخاب شغل
تقریبا تمام افراد تمایل دارند شغلی داشته باشند که از جایگاه اجتماعی خوبی برخوردار باشند. هر چند در عمل بنا به تاثیر عوامل متعدد دیگر ممکن است این تمایل به واقعیت نرسد. اما افرادی که این مساله الویت بیشتری برای آنها دارد منتظر چنین موقهیتهایی بوده و با توجه به شرایط فردی خود تلاش میکنند چنین شرایطی را برای خود مهیا کنند. توجه و تاکید زیاد به آن عامل، گاه مشکل بیکاری را برای افراد افزایش میدهد. هر چند وقت یکبار رشتهها و مشاغلی در جایگاه اجتماعی بالاتری قرار میگیرند و موجب جاری شدن خیلی زیادی از افراد به سمت این رشته و مشاغل میگردند(معمارزاده و همکاران، ۱۳۸۹، ص۴۱).
استرس شغلی
۱- احساس اضطراب و افسردگی ثانوی به دلیل تعارض بین فردی (آزار تصور شده، دوری و اجتناب، مواجهه و غیره) با همکاران
۲- شکست های جدی در شغل
۳- ترس از شکست متعاقب موقعیت یا پیشرفت(فرد تصور میکند موقعیتهای بزرگتر توقعات و انتظارات بیشتری را در بر خواهد داشت و ممکن است از عهده آنها بر نیاید.)
۴- تمرد در مقابل تعارض های اشکال قدرتمند در موقعیت شغلی
۵- احساس اضطراب و افسردگی ثانویه برای اخراج
۶- اضطراب مربوط به مخاطره شغلی
عامل تنش شغلی
کار زیاد و تعارض شخصیت (به ویژه با بالادستان) دو نمونه از رایجترین علل تنش شغلی است. قبول مسئولیت سنگین، علت دیگری است.کسانی که در مشاغل مدیریت انجام وظیفه می کنند، غالباً از حجم زیاد کار شکوه می کنند. اما امتیازی دارند که شاید از وجودش بی خبر باشند و آن نرمش پذیری است. این قدرت در آنهــا هست کــه ازطریق جستار(بحث و گفتوگو) و حتی رویارویی، تنش محل کار را بزدانید. این حالت پیوسته برای سایر کارکنان مانند کارگرانی که در خط تولید کار میکنند یا کسانـی که به کارهای دفتری سرگرمند، رخ نمیدهد. پژوهش ثابت میکند پیشه هایی که ملال آور و یکنواخت به نظر می رسند همان قدر بر انسان فشار وارد می سازند که مشاغل اجرایی کارآمد.پنج واکنش اساسی در برابر تنشهای محل کارعبارتند از:
شریک غم دیگران بودن بیآنکه گامهای اساسی درجهت تغییر وضعیت برداشته شود؛
برای کاستن از سنگینی کار، طولانی تر و بیشتر کارکردن؛
روی آوردن به تلاش جالب واکنشی به منظور اینکه بتوانیم سرزندگی را بازگردانده و کار بیشتری را در مدت کوتاهتری انجام دهیم.
جسماً از شغل خویش کناره گرفتن یا آن را رها کردن و به دنبال کار دیگری گشتن یا زمان و توان صرف شده در مسیر کار را کاهش دادن؛
تجزیه و تحلیل وضع، بازبینی راهبردها و به جست و جــوی راهکـارهـایـی برای دگرگون سازی موارد پرداختن.
راهکارهای سازمان جهت پیش گیری از فشارها و استرسهای شغلی
حجم کار را با استعدادها و توانائیهای کارمند متناسب شود.
کار به گونهای طراحی شود که به فرد انگیزه دهد و امکان استفاده از مهارتهای فرد درآن کار وجود داشته باشد.
وظایف و مسئولیتهای افراد به وضوح مشخص شده باشد.
به کارمندان امکان مشارکت در تصمیمگیری در کار خود داده شود.
بهبود ارتباطات، پیشرفت شغلی و تشویق.
فراهم کردن امکان تبادلات اجتماعی بین کارمندان.
عوامل ایجاد کننده تعارض و فشارهای روانی معلمان
تعارض ناشی از هدف را به سه نوع تقسیم کرده اند:
تعارض خواست – خواست
تعارض خواست – ناخواست
تعارض ناخواست – ناخواست
تعارض خواست – خواست
در هدفهای زمانی پیش می آید که انسان چند هدف مطلوب و دلخواه دارد اما نمیتواند تمامی آنها را با هم تحقق بخشد. مثلاً فردی که در مقابل دو شغل دلخواه قرار گرفته است و نمیتواند کدام را انتخاب کند ممکن است دچار فشار عصبی شود.
تعارض خواست – ناخواست
هنگامی رخ میدهد که انسان مایل است به هدفی دست یابد و در همان حال میخواهد از آن هدف بگریزد و اجتناب کند. در اینگونه موارد هدف دارای دو جنبه مثبت و منفی است مثلاً شغل خوب و مسئولیت بیش از اندازه در شغل مذکور نمونه ای از تعارض خواست – ناخواست است که در آن فرد خواهان شغل خوب است اما مسئولیت بیش از حد را دوست ندارد و از آن احتراز میکند. یا اجرای یک برنامه اصلاحی برای مدیر که با اعمال آن، وی عده ای از طرفداران خود را ازدست میدهد نمونهای دیگر از تعارض خواست– ناخواست است زیرا مدیر مایل به اجرای برنامه است ولی در عین حال نمیخواهد گروهی از حامیان خود را از دست بدهد.
تعارض ناخواست- ناخواست
تعارض ناخواست ناخواست سازمانی زمانی پیش می آید که فرد میخواهد از دو هدف اجتناب کند اما امکان احتراز از هردوی آنها وجود ندارد. بعنوان مثال کارمندی که از بیگار شدن بیزار است در عین حال از کار در محیط سازمان و نحوه سرپرستی نیز دل خوشی ندارد. تعارض در چنین حالتی میتواند موجبات فشار عصبی را در افراد فراهم سازد و تعادل آنان را بر هم بزند. اتفاقات و تغییـرات غیـر منتظـره در زندگی شخصی نیز میتواند از علائم ایجـاد کننده استـرس باشـد مانند جدایی از همسر، مرگ نزدیکان و عزیـران، بیمـاریهـای سخت و لاعلاج وغیره.
عوامل ایجاد کننده استرس درون سازمانی دربین معلمان
این عوامل را می توان نوعی عوامل موجد استرس گروهی بشمار آوریم زیرا در سازمان ایجاد و از روابط جمعی در سازمان بین افراد یا بین افراد و محیط سازمان حاصل میشود.
خط مشی های سازمانی
سیاست های ناعادلانه و عدم وجود عدالت شغلی
قوانین خشک و غیر قابل انعطاف
جابجایی های مکرر و انتظارات نابجا
شرح شغل های غیر واقعی
ساختار سازمانی
تمرکز بیش از حد و عدم وجود اختیار کافی برای تصمیم گیری
عدم امکان ارتقاء و پیشرفت
تخصص گرایی افراطی و جزئی شدن وظایف شغلی
۲-۱۰-۱۶مشتری مداری
مشتری مداری[۴۵] رویه ای است که در آن،سازمان با سنجش افکار، احوال و نظرها و پیشنهادهای مشتری فعالیت می کند و می کوشند تمایلات، خواسته ها و نیاز های مشتریان را با توجه به امکانات برآورده کند . با این روش و اعتقاد، با نظر مشتری، بهبود مستمر محقق می شود (یحیایی ایله ای، ۱۳۸۵) در این خصوص عدم توجه به خواسته های مشتریان و دیدگاه های آنها نیز می تواند یکی موانع کارآفرینی سازمانی محسوب گردد .
۲-۱۰-۱۷همکاری بین سازمانی
ارنست الکساندر[۴۶] ،از واژه همکاری بین سازمانی ،به منظور تشریح فرآیندی که سازمان ها با همدیگرهمکاری می کنند استفاده کرده است.وی همکاری بین سازمانی را فرایند ایجاد و یا استفاده از قوانین تصمیم گیری وضع شده به وسیله دو یا چند سازمان به صورت جمعی و با هم ودر ارتباط با محیط کاری خاصی تعریف کرده است(Mulford & Rogers ,1992) . همکار ی بین سازمانی اصطلاحی است که توسط محققان و متخصصان برای توصیف فرآیندی که باعث ایجاد انگیزه در بین سازمان ها برای ایجاد تعامل با یکدیگر می شود ،به کار می رود .این روابط مشترک خود ساختار اجتماعی و سازمانی جدیدی ر ا می طلبد (Thomson ; Perry Theodre ,2009) . از همکاری بین سازمانی تعاریف دیگری نیز شده است که همگی آن ها بر همکاری و همراهی در تدوین برنامه ها و یا سازماندهی آن ها به منظور دسترسی به اهداف و مقاصد مشترک بین دو یا چند سازمان تاکید کرده اند. عدم همکاری بین سازمانی یکی از موانع کارآفرینی سازمانی محسوب می گردد.
۲-۱۱موانع کارآفرینی سازمانی
۲-۱۱-۱دیدگاه فرای[۴۷](۱۹۹۳) از موانع کارآفرینی سازمانی)به نقل ازکرد نائیچ و همکاران،۱۳۸۶)
کنترل شدید
زمانی که سازمان بزرگ می شود نیاز به کنترل درآن بیشتر می شود و در نتیجه، مدیریت سازمان مجبور است استانداردهای اجرایی ثابت و کمیت پذیری را ایجاد کند. از این رو،دیوا نسالاری و گزارشها، نسبت به برنامه ریزیها برتری یافته، گزارشهای کاری، بیشتر ازنتایج آن، نظرها را جلب می کند و قوانین و استانداردها نسبت به رفتار کارآفرینانه مهمترمی شود. در واقع، سازمانهای با کنترل سلسله مراتبی یا کنترل مرکزی نمی توانند بر محیط رقابتی، پیچیده، پویا و نامطمئن فایق آیند و لذا اعمال کنترل شدید در سازمان می تواند یک مانع جدی پیش روی سازمان کارآفرین باشد (Stevenson,1985) .
سیستم تشویق و ارائه پاداش
در سازمان هایی که از روش های سنتی ارزش دهی و ارتقا ی کارکنان استفاده می نمایند ،تمایل به پذیرش ریسک و دست زدن به فعالیت های مخاطر ه آمیز کاهش می یابد.
سیستم تشویق و ارائه پاداش نا مناسب از مهمترین موانع کارآفرینی سازمانها محسوب می شود. ترفیع و شیوه های سنتی پاداش، به ندرت می تواند برای کارآفرینان کارسازباشد (Stevenson,1985) .استفاده از پاداشهای مناسب می تواند میل کارکنان به پذیرش ریسکهای مربوط به فعالیتهای کارآفرینی سازمانی را برانگیزاند. سازمانهای کارآفرین موارد ذیل را درسیستم تشویق و ارائه پاداش خود به دقت بررسی می کنند : نوع مشوقهای سیستم،شایستگیهای کارکنان، تنظیم هدفهای اجرایی معقول، تشویق و پاداش بر اساس عملکرد، وپیش بینی برآوردمیزان فرصتهایی که افراد می توانند برای کسب مشوق داشته باشند(Thompson ,1999) .
فرهنگ سازمانی محافظه کارانه
فرهنگ سازمانی به معنای مجموعه ای از ارزشها، باورها، درک، استنباط، و شیوه های تفکر و اندیشیدن است که اعضای سازمان در آنها وجوه مشترک دارند و نمایانگر بخش نانوشته، اما محسوس سازمان است. هفت ویژگی اساسی وجود دارد که در مجموع، ماهیت فرهنگ سازمانی را در بر می گیرد: نوآوری و ریسک پذیری، توجه به جزئیات، نتیجه گرایی، مردم گرایی، گرایش به تیم، سلطه جویی و ثبات، که هر کدام از این ویژگیها بر روی طیفی ازکم تا زیاد قرار گرفته اند(Adonisi ,2003) .در واقع، اغلب مشوقها یا غیرمشوقها، برای پیگیری فرصتهای کارآفرینی در شرکتهای بزرگ مبتنی بر فرهنگ شرکت است. دنبال کردن فرصتهای کارآفرینی باید در سازمان، ارزش تلقی شده، پاداش داده شوند و جریمه برای شکست ها به حداقل برسد(Robbins ,2002) .سازمانهایی که دارای فرهنگ محافظه کارانه، خشک و مکانیکی باشند، برای ایجاد همکاری و وحدت دچار آشفتگی می شوند، در حالی که در سازمانهایی که فرهنگ مشوق خلاقیت و نوآوری، کار تیمی کردن و مواردی نظیر این ارزش تلقی شود موجبات موفقیت بلند مدت سازمان فراهم می گردد
توجه به سود کوتاه مدت
توقع عمومی این است که کارآفرینی سازمانی، سودهای کوتاه مدتی را ایجاد کند.سازمانهایی که دستیابی به سودهای کوتاه مدت را معیار موفقیت سازمان بدانند و آن را به عنوان یک هدف استراتژیک در سازمان قرار دهند همواره فشار مداومی را بر کارکنان جهت دستیابی به اهداف تعیین شده وارد می کنند که این اقدامات کوتاه مدت یا تفکر کوتاه مدت می تواند به کارکنان و همچنین چشم اندازهای بلند مدت سازمان صدمه بزند(Hitt ,1994) سازمانها نیاز دارند تا سودهای کوتاه مدت را برای نوآوریهای بلند مدت قربانی کنند. این امر می تواند در سرمایه گذاریهای مجدد در تکنولوژی باشد که هیچ نتیجه قابل لمسی را ایجاد نمی کند، مخصوصاً در کوتاه مدت (Stevenson ,1985)
۲-۱۱-۲موانع کارآفرینی سازمانی از دیدگاه سایکس[۴۸] و بلاک [۴۹] (۱۹۸۹)
موانع کارآفرینی سازمانی از دیدگاه سایکس و بلاک(۱۹۸۹) (احمد پور ،۱۳۸۳)
شیوه مدیریت سنتی | تاثیرات منفی |
تقویت روش های استاندارد برای جلوگیری از اشتباه | محدود شدن راه حل های خلاق و هدر رفتن سرمایه |
مدیریت منابع برای کارآیی | از دست دادن رهبری برای رقابت |
کنترل به جای برنامه ریزی | واقعیات به جای آنکه جایگزین فرضیات شوند،نادیده گرفته می شوند. |
برنامه ریزی بلند مدت | به دنبال اهداف واهی و تحمل هزینه های شکست |
مدیریت وظیفه ای | شکست کارآفرین و یا شکست فعالیت های مخاطره آمیز |
اجتناب از اقداماتی که فعالیت اصلی شرکت را به خطر می اندازد |