برای بررسی ارزش و هزینه اطلاعات در کنترل باید به نکات زیر توجه داشته باشیم:
کیفیت اطلاعات ؛ به هنگام و به موقع بودن اطلاعات ؛ کمیت اطلاعات ؛ مرتبط بودن اطلاعات.
۲-۳ هوشمندی کسب وکار BI
۲-۳-۱ مقدمه
محیط کسب و کار به طور مداوم در حال تغییر و پیچیدگی روز افزون است. سازمان ها،خصوصی و عمومی، تحت فشار هستند که آنها را مجبور به پاسخ سریع به این شرایط متغیر نموده و استفاده روش های خلاقانه می کند. چنین فعالیت هایی نیاز به یک سازمان چالاک و تصمیم گیری های استراتژیک، تاکتیکی و عملیاتی سریع و مکرر دارد، که برخی از آنها بسیار پیچیده است. چنین تصمیم گیری ممکن است نیازمند حجم قابل توجهی از داده ها، اطلاعات، و دانش مرتبط با موضوع تصمیم گیری باشد. پردازش این اطلاعات و داده ها باید به سرعت و اغلب بی درنگ باشد و معمولاً نیاز به برخی پشتیبانی های کامپیوتری دارد. این استفاده از حمایت کامپیوتری برای تصمیم گیری مدیریتی را می توان همان هوش کسب و کار دانست [۱]. هوشمندی کسب و کار نه تنها به عنوان یک ابزار، محصول و یا حتی سیستم، بلکه به عنوان یک رویکرد جدید در معماری سازمانی، بر اساس سرعت در تحلیل اطلاعات به منظور اتخاذ تصمیم های دقیق و هوشمند کسب و کار، در حداقل زمان ممکن مطرح شده است که شامل مجموعه ای از برنامه های کاربردی و تحلیلی بوده و با استناد به پایگاه های داده عملیاتی و تحلیلی به کمک به تصمیم گیری برای فعالیت هوشمند کسب و کار می پردازد [۲]. هدف هوش تجاری کمک به کنترل منابع و جریان اطلاعات کسب و کار است که درون و پیرامون سازمان وجود دارند.
۲-۳-۲ تعریف هوشمندی کسب و کار
هوشمندی کسب و کار یک چارچوب کاری شامل فرایندها، ابزار و فناوری های مختلف است که برای حرکت از داده به اطلاعات و از اطلاعات به دانش طراحی شده و موجب ایجاد ارزش افزوده برای سازمان می شود. با بهره گرفتن از دانش به دست آمده، مدیران سازمان می توانند تصمیمات بهتری اتخاذ نمایند و با طرح برنامه های عملی برای سازمان، فعالیت های تجاری را به صورت مؤثرتری انجام دهند [۳]. همانطور که گفته شد هوشمندی کسب و کار تنها یک ابزار نیست بلکه معماری است و در راستای شناسایی، جمع آوری، پردازش و نتیجه گیری از داده ها فرایندهای مختلفی طی می شود و از ابزارهای متفاوتی استفاده می کند. ارزش واقعی هوشمندی کسب و کار زمانی خواهد بود که بتوان با تصمیمات اتخاذ شده بر اساس نتایج حاصل از هوشمندی کسب و کار به سادگی فرایندهای سازمانی را مدیریت کرده و قوانین کسب و کار جدید را اعمال نمود. این امر از طریق سامانه مدیریت فرایندهای کسب و کار به سهولت امکان پذیر خواهد بود [۴]. برای راه اندازی هوشمندی کسب و کار لازم است داده های پراکنده در سازمان در پایگاه های اطلاعاتی و با رابط های مختلف، یکپارچه شده و تحت یک پایگاه داده تحلیلی و یک استاندارد، جمع آوری شوند که این روند شامل بازیافت داده ها از مبدأ، پالایش آنها به نحو مورد نیاز و انتقال به مقصد می باشد. پس از آن لازم است داده های مورد نیاز مورد آنالیز وداده کاوی قرار گرفته، طبق درخواست های کارفرما تحلیل شوند و اطلاعات خواسته شده از آنها بازیافت شود. این اطلاعات که از داده های خام سازمان به دست می آیند، ابزاری دقیق جهت تحلیل کارایی سازمان، نظارت هوشمند، تعامل با مشتریان و شرکای تجاری و بالا رفتن مزیت رقابتی در بازار است [۵]. جهت نمایش دانش به دست آمده از مراحل پیشین مجموعه ای شامل متن و ابزار گرافیکی لازم است تا سبب بالا رفتن سرعت، کمیت و کیفیت انتقال اطلاعات به مدیران و تصمیم گیرندگان سازمان شود. از مهمترین بخشهای هوشمندی کسب و کار می توان به شاخصهای کلیدی کارایی اشاره کرد. در واقع شاخصهای اصلی ارزیابی عملکرد سازمان می باشند که می بایست به صورت نمودارهای آماری از سیستم هوشمندی کسب و کار استخراج شود. این شاخصها در تصمیم گیری های مدیریتی بسیار مهم هستند و به نوعی ورودی های سیستم های پشتیبانی تصمیم می باشند [۶].
۲-۳-۴ کاربرد هوشمندی کسب و کار
بیشترین بهره مندی بدست آمده از هوشمندی کسب وکار، امکان دسترسی بی واسطه به داده ها توسط تصمیم گیرندگان در تمام سطوح سازمان است. در این صورت این افراد قادر خواهند بود که با داده ها تعامل داشته باشند و آنها را تحلیل کنند و در نتیجه بتوانند کسب وکار را مدیریت نمایند، کارایی را بهبود بخشند، فرصتها را کشف نموده و کارشان را با بازدهی بالا انجام دهند. در ساده ترین حالت، هوشمندی کسب و کار اطلاعاتی راجع به وضع کنونی کسب وکار به مدیران تحویل می دهد. با بهره گرفتن از هوشمندی کسب وکار، اطلاعات در زمان مناسب و با انعطاف بیشتری در اختیار مدیران قرار داده می شود. در صورتی که یکی از شاخصهای کسب وکار از قلم افتاده باشد و یا خارج از برنامه ریزی باشد، هوشمندی کسب وکار به کاربران این امکان را می دهد که جزئیات را شکافته و به دلیل این اتفاق پی ببرند و تصمیمات مقتضی را برای جبران وضعیت موجود بگیرند. در مرحله بعد لازم است تا فرایند دسترسی به اطلاعات تسهیل گردد، به گونه ای که تصمیم گیرندگان در هر زمان و هر مکان بتوانند بدون نیاز به واسطه، به اطلاعات مربوطه مراجعه کرده و انواع تحلیل های مورد نظر خود را انجام دهند. همچنین نمایش اطلاعات بایستی به گونه ای باشد که امکان انجام بررسی از ابعاد مختلف وجود داشته باشد تا مدیران در صورت نیاز به راحتی تاثیر هر یک از عوامل را مشاهده کرده و دلایل آسیب های سازمانی را جستجو و تحلیل کنند.
۲-۳-۵ ابزارهای هوش کسب و کار
ابزارهای هوش کسب و کار را می توان در سه دسته کلی قرار داد.
ابزارهای گزارش گیری
گزارش گیری تولید
گزارش گیری مدیریت
گزارش گیری کاربر نهایی
ابزارهای تحلیل
پردازش تحلیلی آنلاین OLAP
پیش بینی
مصورسازی
جستجو
ابزارهای نمایش
داشبورد ها
کارتهای امتیازی
مونیتور فرایند
۲-۴ مدل تعالی سازمانی EFQM
سازمان متعالی و سرآمد به سطح برجسته ای از عملکرد دست یافته و آن را حفظ می کند که در این سطح انتظارات همه ذی نفعان را براورده کرده ویا حتی از آن فرآتر می رود.
۲-۴-۱ تاریخچه مدلهای تعالی
پیش از ظهور استانداردهای ISO9000 در اواخر دهه ۸۰، مدلهایی برای ارزیابی بنگاههای صنعتی و غیر صنعتی غرب به وجود آمده بود که با ظهور سیستم های ISO9000 به مقبولیت جهانی نیز رسیدند، ولی هیچ کدام دیدی فراگیر نسبت به کسب و کار نداشتند. در سال ۱۹۸۳ یکی از اولین گامها برای ایجاد مدل هایی با دید فراگیر، با طرح جایزه کیفیت کانادا برداشته شد. سپس، در سال۱۹۸۷ پس از چندین سال کار مستمر، مدل کسب و کار«جایزه ملی کیفیت مالکوم بالدریج[۷]» در آمریکا مطرح شد که در واقع پوششدهنده تمامی اجزای یک کسب و کار با در نظر گرفتن منافع تمامی ذی نفعان بود. در پی مدل بالدریج، مدل«جایزه کیفیت اروپا» توسط بنیاد اروپایی، مدیریت کیفیت (EFQM) در ۱۹۹۱ ارائه شد و بسیاری از کشورهای اروپایی و غیراروپایی از آن پیروی کردند.
در ایران، موسسه مطالعات بهرهوری و منابع انسانی “جایزه ملی بهرهوری تعالی سازمانی” را برمبنای مدل EFQM بنا نهاده که گامی است در جهت ایجاد مدل سرآمدی سازمانی برای ایران و در واقع زمینهسازی است برای اشاعه فرهنگ سرآمدی و برتریجویی بین سازمان های ایرانی.
در حوزه ارائه کنندگان خدمات فناوری اطلاعات و ارتباطات سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی الگویی را مبتنی بر EFQM برای ارزیابی شرکت های PAP ارائه کننده خدمات دسترسی به داده ارائه کرده است که در ادامه مفاهیم بنیادی آن را شرح داده و شاخصهایی را که استخراج شده ذکر می کنیم.
۲-۴-۲ مفاهیم بنیادی
مدل جایزه ملی بهره وری و تعالی سازمان یک چارچوب غیر تجویزی برای ارزیابی عملکرد سازمان ها در دو حوزه فرایند ها و نتایج حاصل از این فرایند ها است. ارزش ها و مفاهیم بنیادین، پایه های اصلی برنامه ریزی و استقرار سیستم ها را تشکیل می دهند و برای شناخت وضعیت عملکردی سازمان ها باید از معیارهایی بهره گرفت که ارتباط تنگاتنگی با مفاهیم فوق الذکر داشته باشند، ارزش ها و مفاهیم بنیادین تعالی، که در ادامه تشریح خواهند شد، بدون توجه به نوع فعالیت و اندازه سازمان ها، برای کلیه آنها قابل استفاده بوده و مدل تعالی سازمانی را پشتیبانی می کنند.
۲-۴-۲-۱ نتیجه گرایی
تعالی دستیابی به نتایجی است که رضایت کلیه ذی نفعان سازمان را در بر داشته باشد.
در محیط پر تغییر دنیای امروز، سازمان های متعالی همواره و به سرعت در برابر تغییر نیازها و انتظارات ذی نفعان، چابک تر، منعطف تر و پاسخ گوتر می شوند. سازمان های متعالی نیازها و انتظارات ذی نفعان خود را اندازه گیری و پیش بینی کرده، تجربیات و ادراکات آنها را نظاره کرده و عملکرد سایر سازمان ها را بررسی می کنند. در این سازمان ها، اطلاعات مربوط به ذی نفعان فعلی و آینده، جمع آوری شده و به منظور تعیین، به کارگیری و بازنگری خط مشی ها، استراتژی ها، اهداف، مقاصد، شاخصها و برنامه های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت مورد استفاده قرار می گیرد. این اطلاعات می تواند در دستیابی به مجموعه متوازنی از نتایج مورد انتظار ذی نفعان کمک کند.
۲-۴-۲-۲ مشتری مداری
تعالی، خلق ارزش های مطلوب مشتری است.
سازمان های متعالی، مشتریان خود را می شناسند و آنها را به خوبی درک می کنند، زیرا مشتریان قضاوت کنندگان نهایی کیفیت محصولات و خدمات هستند. همچنین درک می کنند که حصول به وفاداری، ماندگاری و سهم بازار، از طریق تمرکز بر خواسته ها و انتظارات فعلی و بالقوه مشتریان افزایش می یابد. این سازمان ها پاسخ گوی خواسته ها و انتظارات فعلی مشتریان خود هستند. هر کجا که مناسب باشد، مشتریان خود را به منظور بهبود اثر بخشی پاسخ گویی ها، تقسیم بندی و دسته بندی می کنند، فعالیت های رقبا را بررسی و نظاره کرده و مزیت رقابتی خود را درک می کنند، به گونه ای موثر خواسته ها و انتظارات آینده مشتریان را پیش بینی کرده و در جهت دستیابی و در صورت امکان ارتقا و افزایش آنها اقدام می کنند. چنین سازمان هایی تجربیات و ادراکات مشتریان شان را بررسی و بازنگری کرده و در صورتی که اشتباهی رخ داده باشد، به سرعت به اصلاح موثر آن می پردازند. این سازمان ها به برقراری و حفظ رابطه ای متعالی با مشتریان شان اقدام می کنند.
۲-۴-۲-۳ رهبری و ثبات در مقاصد
تعالی، رهبری دور اندیش و الهام بخش، همراه با ثبات در مقاصد است.
سازمان های متعالی، رهبرانی دارند که سمت و سوی روشنی برای سازمان خود تعیین و ارائه می کنند. این رهبران، سایر رهبران سازمان را متحد کرده و آنها را برای به حرکت در آوردن کارکنان شان ترغیب می کنند. ارزش ها، اصول اخلاقی، فرهنگ و ساختار اداری را به گونه ای در سازمان مستقر می کنند که هویت و جذابیت واحدی در ذهن ذی نفعان ایجاد کند. در سازمان های متعالی، رهبران در سطوح مختلف، سایر کارکنان را به طور مداوم به سمت تعالی به حرکت در می آورند، به گونه ای که به عنوان الگویی شاخص برای رفتار و عملکرد شناخته می شوند. آنها با تقدیر از ذی نفعان و همکاری با آنان در اجرای فعالیت های بهبود مشترک، به رهبری سازمان می پردازند. در تلاطم ها با ثبات قدم در قبال مقاصد سازمان اطمینان خاطر ذی نفعان شان را جلب می کنند. در چنین شرایطی، توانمندی های خود را در سازگار نمودن جهت گیری های سازمانی در قبال تحرکات و تغییرات سریع محیط خارجی، نشان می دهند و کارکنان شان را با خود همراه می کنند.
۲-۴-۲-۴ مدیریت مبتنی بر فرآیندها و واقعیت ها
تعالی، مدیریت سازمان از طریق مجموعه ای از سیستم ها، فرآیندها و واقعیت های مرتبط و به هم پیوسته است.
سازمان های متعالی، دارای سیستم مدیریت مؤثری هستند که بر مبنای آن خواسته ها و انتظارات کلیه ذی نفعان برآورده می شود. اطمینان از اجرای نظام مند خط مشی ها، استراتژی ها، اهداف و برنامه های سازمان، از طریق مجموعه ای شفاف و یکپارچه از فرآیندها تضمین می شود. این فرآیندها به گونه ای مؤثر جاری سازی و مدیریت شده و همواره بهبود می یابند. تصمیم گیری بر اساس اطلاعات واقعی و قابل اطمینان از عملکرد حال و مورد انتظار، توانمندی های فرآیندها و سیستم ها، خواسته ها، انتظارات و تجربیات ذی نفعان و همچنین عملکرد سایر سازمان ها از جمله رقبا، انجام می شود. ریسک ها و مخاطرات، بر اساس شاخصهای مناسب عملکردی، شناسایی شده و به شکلی مؤثر مدیریت می شوند. سازمان ها با روش های کاملا حرفه ای اداره می شوند و تمامی الزامات بیرونی را ارضا نموده و حتی از آن فراتر نیز می رود. شاخصهای پیش گیرانه مناسب، تعریف و به کار گرفته می شود تا اطمینان خاطر کلیه ذی نفعان تأمین و حفظ شود.
۲-۴-۲-۵ توسعه و مشارکت کارکنان
تعالی، حداکثر نمودن مشارکت کارکنان از طریق توسعه و دخالت دادن آنها در امور است.
سازمان های متعالی، شایستگی های لازم حال و آینده جهت به اجرا در آوردن خط مشی ها، استراتژی ها، اهداف و برنامه ها را شناسایی و درک می کنند. آنها با جذب و توسعه کارکنانشان، به شایستگی های مورد نظر دست یافته و آنان را فعالانه و مثبت، به گونه ای همه جانبه حمایت می نمایند، توسعه کارکنان را ترویج و حمایت کرده و آزادسازی کامل قابلیت هایشان را ممکن می سازند. این سازمان ها کارکنان را به منظور مواجهه و تطبیق با تغییرات مورد نیاز عملیاتی و قابلیت های فردی اماده می کنند. اهمیت فزاینده سرمایه های فکری شان را درک کرده و از دانش آنان در جهت منافع سازمان بهره می گیرند. در جستجوی روش هایی برای توجه، پاداش دهی و تقدیر از کارکنان هستند که به ایجاد و اجرای ایده های بهبود کمک می کنند.
۲-۴-۲-۶ یادگیری، نوآوری و بهبود مستمر
تعالی، چالش طلبیدن وضع موجود و ایجاد تغییر به منظور نوآوری و خلق فرصت های بهبود با بهره گرفتن از یادگیری است.
سازمان های متعالی، همواره در حال یادگیری از فعالیت ها و عملکرد خود و دیگران هستند. بهینه کاوی داخلی و خارجی را جدی می گیرند. دانش کارکنانشان را به منظور حداکثر نمودن یادگیری در سراسر سازمان به کارگرفته و همگان را از آن بهره مند می کنند. ایده های کلیه ذی نفعان، به خوبی مورد پذیرش و استقبال قرار می گیرد و نگاه کارکنان به ورای زمان حال و قابلیت های کنونی، سوق داده می شود. آنها به دقت سرمایه های فکری خود را حفظ کرده و از آن برای دستاوردهای تجاری سازمان به صورت مناسب استفاده می کنند. کارکنان آنها، همواره شرایط فعلی را به چالش طلبیده و در جستجوی فرصت های نوآوری و بهبود مستمر که به ارزش افزوده بیانجامد هستند.
۲-۴-۲-۷ توسعه همکاری های تجاری
تعالی، توسعه و حفظ همکاری هایی است که برای سازمان ارزش افزوده ایجاد می کند.
رفتارهای جامعۀ محلی
روابط در حال تجاری شدن، میهمان و میزبان، تمایل برای تحکیم ارتباط
مرحلۀ اکتشاف
جامعۀ محلی مهماننواز و با غریبهها سازگار هستند، فاقد نگرش اقتصادی به صنعت گردشگری میباشند و به دلیل ویژگی جمعیتپذیری شهر پیش بینی می شود ظرفیت تحمل اجتماعی بالایی در زمینۀ جذب گردشگر داشته باشد. در این زمینه نیازمند اتخاذ راهبردهای زیرساختی، منابع انسانی-آموزش، اجتماعی-فرهنگی، بازاریابی-محصول میباشد.
مشارکت جامعۀ محلی (مشارکتپذیری)
دولت سرمایهگذار عمده است، جامعۀ محلی نیز در بخشهایی مشارکت دارد. سرمایه گذاری توسط نیروهای بومی هم آغاز شده است.
آغاز مرحلۀ رشد و مشارکت
جامعۀ محلی نگرش مثبت و اقتصادی به پتانسیلهای سرمایه گذاری در زمینه گردشگری ندارد و جنبه اقتصادی گردشگری بین سرمایه گذاران نهادینه نشده است. علی رغم این تعدادی از افراد بومی به سرمایه گذاری در زمینه گردشگری رغبت نشان می دهند. به همین دلیل نیازمند اتخاذ راهبردهای مشارکتپذیری، منابع انسانی-آموزش، اجتماعی فرهنگی،زیرساخت، بازاریابی-محصول، زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی، منابع انسانی-آموزش میباشد.
.
سطح توسعه زیرساختها و امکانات
شهر بوکان دارای تسهیلات و خدمات و زیرساختهای اولیه برای توسعه فعالیتهای گردشگری میباشد و همچنین تمهیداتی برای توسعۀ حداقل زیرساختها جهت رفاه حال گردشگران در نظر گرفته شده است.
آغاز مرحلۀ رشد و مشارکت
به دلیل عدم انجام فعالیتهای بازاریابی و پیشبردی در مکانهای اقامتی در حال حاضر عرضه بیش از تقاضا است. به دلیل دارا بودن فضای در دسترس زیاد برای عمران و آبادی شهر، امکان توسعه زیرساختها و فضاهای تفریحی و سرگرمی وجود دارد. زیرساختهای لازم جهت توسعه گردشگری وجود ندارد اما در حال حاضر تمهیداتی برای توسعه زیرساختها و امکانات در نظر گرفته شده است. در این زمینه نیازمند اتخاذ راهبردهای مشارکتپذیری، منابع انسانی-آموزش، اجتماعی-فرهنگی،زیرساخت، بازاریابی-محصول، زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی فرهنگی، منابع انسانی-آموزش میباشد.
مدیریت
مدیریت منطقه در حوزۀ میراث فرهنگی و صنایع دستی وارد شده، اما هنوز سازماندهیهای اساسی صورت نگرفته است.
آغاز مرحلۀ رشد
به دلیل محدودیت اعتبارات و اختیارات دولتی، مدیریت منطقه فعّال نیست. چشم انداز مدیریتی ضعیف میباشد و به دلیل نبود اداره سازمان یافته گردشگری تعداد نیروهای فعّال و متخصص در زمینه گردشگری اندک میباشد. به همین دلیل نیازمند اتخاذ راهبردهای بازاریابی-محصول، زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی فرهنگی، منابع انسانی-آموزش میباشد.
اثرات گردشگری
اثرات گردشگری در منطقه هنوز بروز نکرده است و قابل رصد نمی باشد
مرحلۀ مشارکت
در مجموع اثرات اجتماعی فرهنگی پائین است و به نوعی ظرفیت پذیرش اجتماعی آن هنوز اشباع نشده است. با توجه به شرایط موجود و ویژگی جمعیتپذیری؛ افزایش ظرفیتپذیری اجتماعی فرهنگی و پس از آن زیست محیطی در الویت میباشد. به طور کلی توجه به راهبردهای مشارکتپذیری، منابع انسانی-آموزش، اجتماعی فرهنگی،زیرساختی ضروری است.
منبع: یافتههای تحقیق
۴-۴)تحلیل دادههای جمعیتشناختی
در بخش تجزیه و تحلیل داده ها، ابتدا ویژگیهای جمعیتشناختی پاسخ دهندگان با توجه به عامل جنسیت، میزان تحصیلات و سابقه کار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج آن به شرح زیر میباشد:
جدول ۲-۴- نسبت جنس مونث و مذکر پاسخ دهندگان
جنست
فراوانی
درصد
امّا پدر بدو نامه نوشت و فرمان داد که اگر فراسیاب به شرایط خویش وفا نکند با وی جنگ کند و سیاوخش چنان دید که پیکار فراسیات از پس صلحی که در میان بوده و نقض نشده مایهی ننگ و عار است و به فرمان پدر عمل نکرد که این همه از کید زن پدر است که در او بسته و اقبال ندید و از پدر گریزان شد و نامه به فراسیات نوشت و امن خواست که سوی او رود و پدر رها کند و فراسیات پذیرفت و سفیری که در میانه بود یکی از بزرگان ترک بود که فیران پسر ویسغان نام داشت.
و چون سیاوخش چنین کرد سپاهی که همراه داشت وی را رها کرد و پیش کیکاووس رفت و چون سیاوخش به نزد فراسیات رسید وی را گرامی داشت و دختر خویش وسفافرید را به زنی وی داد و او مادر کیخسرو نبود و فراسیات سیاوخش را گرامی داشت و چون ادب و عقل و کمال و دلیری وی را بدید بر پادشاهی خویش بیمناک شد و دل با او بد کرد و دو پسر فراسیات و برادرش کیدر پسر فشنگان بد دلی وی را بیافزودند و کار سیاوخش را به تباهی کشانیدند که بر او حسد میبردند و بر ملک خویش بیمناک بودند و فراسیات اجازه داد او را بکشند و این قصه دراز است و او را بکشتند و اعضا ببریدند و زن سیاوخش دختر فراسیات آبستن کیخسرو بود و وسیله بر انگیختند که حمل وی را بیاندازند امّا نیفتاد.
و چون فیران که در کار صلح میان فراسیات و سیاوخش کوشیده بود از قتل وی خبر یافت کار فراسیات را نپسندید و وی را از عاقبت خیانت بیم داد و از خونخواهی کیکاووس و رستم بترسانید و از فراسیات خواست که وسفافرید دختر خویش را پیش وی گذاشت تا وقتی بار بنهد مولود را بکشد و فراسیات چنین کرد.
و چون وسفافرید بزاد فیران بر او و مولود رقت آورد و از کشتن او چشم بپوشید و کار را پوشیده داشت تا مولود بالغ شد و چنانکه گفتهاند کیکاووس «بی» پسر گودرز را به دیار ترکان فرستاد و گفت تا مولود زن سیاوخش را بجوید و با مادر پیش وی برد و بیبیامد و مدتها نهانی به جستوجوی مولود بود و کس از او نشان نمیداد. آنگاه از مولود خبر یافت و تدبیر کرد و مادر و فرزند را از دیار ترکان پیش کیکاووس برد.
گویند: وقتی کیکاووس از قتل فرزند خبر یافت گروهی از سالاران خویش و از جمله رستم دلیر پسر دستان و توس پسر نوذران که شجاع و جنگاور بودند بفرستاد تا از ترکان بسیار کس بکشتند و اسیر گرفتند و با فراسیات جنگهای سخت داشتند و رستم، شهر و شهره (سرخه؟) دو پسر فراسیات را به دست خویش بکشت و توس نیز کیدر برادر فراسیات را به دست خویش بکشت.
گویند شیطانها مطیع کیکاووس بودند و به پندار مطلعان اخبار سلف، شیطانها به فرمان سلیمان پسر داوود اطاعت وی میکردند و کیکاووس فرمان داد تا شهری برای وی ساختند و آن را کیدر و به قولی قیقدور نام کرد و طول شهر چنانکه گفتهاند هشتصد فرسنگ بود و بگفت تا حصاری از سرب و حصاری از شبه و حصاری از مس و حصاری از سفال و حصاری از نقره و حصاری از طلا به دور شهر برآرند و شیطانها شهر را با همه چهارپا و خزینه و مال و مردم میان آسمان و زمین میبردند.
چنان بود که کاووس میخورد و مینوشید امّا به آبریزگاه نمیرفت. آنگاه خدا عزّوجل کس بر انگیخت که شهر کیکاووس را ویران کند و او به شیطانهای خویش فرمان داد تا کسی را که آهنگ ویران کردن شهر داشت دفع کنند امّا نتوانستند و چون کیکاووس دید که شیطانها تاب دفاع ندارند سران آنها را بکشت.
کیکاووس پیوسته فیروز بود و با هر یک از پادشاهان در افتاد ظفر یافت و چنین بود تا از شوکت و ملک و توفیق مداوم بهاندیشه افتاد که به آسمان بالا رود. از هشامبنمحمّد کلبی روایت کردهاند که کیکاووس از خراسان به بابل آمد و گفت بر همه زمین تسلط یافتهام و باید کار آسمان و ستارگان و بالای آن را نیز بدانم. و خدا نیرویی به او داد که با کسان خود در هوا بالا رفت تا به ابرها رسیدند و آنگاه خداوند نیرو از آنها بگرفت و بیفتادند و هلاک شدند و او جان به در برد و آن روز به آبریز رفت و پادشاهیاش تباهی گرفت و زمین پراکنده شد و شاهان بسیار شدند که با آنها به پیکار بود و گاهی فیروز میشد و زمانی مغلوب.
گوید کیکاووس به پیکار دیار یمن رفت و در آن هنگام پادشاه آنجا ذوالاذعار پسر ابرهه ذوالمنار پسر رائش بود و چون به یمن رسید ذوالاذعار به مقابلهی وی آمد و او فلج بود و پیش از آن برای جنگ برون نمیشد و چون کیکاووس با سپاه به سوی بلاد وی آمده بود با گروه حمیر و اعقاب قحطان برون شد و بر او ظفر یافت و اسیرش کرد و اردویش را غارت کرد و کیکاووس را در چاهی کرد و طبقی بر آن نهاد. گوید: مردی به نام رستم که دلیری نیرومند بود با یاران خود از سیستان در آمد و به پندار پارسیان دیار یمن را در نوردید و کیوس را که همان کیکاووس بود از زندان رهایی داد.
گوید به پندار اهل یمن وقتی ذوالاذعار از آمدن رستم خبر یافت با سپاه سوی او رفت و هر دو حریف به دور اردوی خویش خندق زدند که از هلاک سپاهیان نگران بودند و بیم داشتند اگر حمله برند کس نماند و صلح کردند که کیکاووس را به رستم دهند و جنگ برخیزد.
و رستم کیکاووس را به بابل برد و کیکاووس رستم را از بندگی شاه آزاد کرد و سیستان و زابلستان را تیول او کرد و کلاهی زربفت داد و تاج نهاد و گفت: تا بر تختی از نقره نشیند که پایههای آن طلا باشد و تا مرگ کیکاووس و مدتها بعد از آن ولایت به دست رستم بود.
گوید پادشاهی کیکاووس یکصدوپنجاه سال بود. به پندار دانشوران پارسی نخستین کس که در عزا سیاه به تن کرد شادوس پسر گودرز بود که در ماتم سیاوخش سیاه پوش شد و این به هنگامی بود که خبر قتل سیاوخش به کیکاووس رسید و شادوس سیاه پوشید و پیش شاه رفت و گفت: چنین کرده که روزی تاریک و سیاه است. حسنبنهانی در شعر خویش گفتار ابنکلبی را درباره اسارت کاووس به دستور فرمانروای یمن تایید کرده آنجا که گوید: کاووس هفت سال در زنجیر ما بود. (طبری، ج۲، ۴۲۱-۴۲۵)
تاریخ طبری صص ۲۱۷- ۲۱۸
و نمرود سوگند خورد که خدای ابراهیم را بجوید و چهار جوجه عقاب را بگرفت و با گوشت و شراب تربیت کرد و چون بزرگ شدند و نیرو گرفتند آنها را به صندوقی بست و در صندوق بنشست آنگاه یک ران گوشت برای آنها به بالا نصب کرد و عقابها به هوای گوشت به بالا پرواز کردند و چون به آسمان رفتند به زمین نگریستن گرفت و کوهها را دید که چون مورچه همیجنبید و باز گوشت را بالا برد و زمین را دید که دریایی به آن احاطه داشت و گویی دایرهی آب بود و چون بسیار بالا رفت در ظلمت افتاد و بالا و زیر خود را ندید و بترسید و گوشت را پایین برد و عقابان به دنبال آن سرازیر شد و چون کوهها فرود آمدن آن را بدیدند و صداشان را بشنیدند ترسان شد و چیری نمانده بود از جای خویش بلرزد امّا چنین نشد و معنی گفتار خدای که فرماید: «و مکر خویش بکردند و مکر آنها به نزد خداست اگرچه نزدیک بود که از مکرشان کوهها از جا برود.»
…. دیگری گوید: ندا آمد که ای یاغی کجا میروی؟ و کوهها صدای عقابان را بشنید و آن را فرمان آسمان پنداشت و نزدیک بود از جا برود و معنی گفتار خدای که اگرچه نزدیک بود کوهها از جای برود. همین است.
و پرواز عقابان از بینالمقدّس بود و در جبلالدخان فرود آمد. و چون نمرود بدانست که کاری نتواند ساخت برجی بنا کرد و چون بسیار بالا رفت بالای آن شد تا به پندار خویش خدای ابراهیم را ببیند و حالش خرابی گرفت چنانکه پیش از آن نشده بود و خدا بنیان او را از پایه در آورد و چنانکه در قرآن فرمود: «سقف از بالا بر آنها افتاد و عذاب از زیر بیامد و ندانستند» و چون پایههای برج بر آمد فرو ریخت و بیفتاد و از آن هنگام زبانهای مردم از بیم آشفته شد و به هفتادوسه زبان سخن کردند و آنجا بابل نام یافت که از مایهی تبلبل یعنی در هم شدن است و پیش از آن زبان مردم سریانی بود.
۲-۳-۱-۴ مروجالذهب و معادنالجوهر
گویند نخستین کس از ملوک که مقیم بلخ شد و از عراق برفت کیکاووس بود! وی از آن پس که به عراق نافرمانی خدا کرد و بنایی برای پیکار آسمان بساخت رو به یمن نهاد و پادشاه وقت یمن که کیکاووس به جنگ او رفته بود شمربن فرقس بود. شمر به مقابلهی او برون شد و اسیرش گرفت و در زندانی بسیار تنگ محبوس کرد و دختر شمر که سعدی نام داشت بدو دل باخت و نهان از پدر با او و همراهانش نیکی همیکرد و چهار سال به زندان بود تا رستم پسر دستان گروهی مرکب از چهار هزار مرد از سیستان بیاورد و پادشاه یمن شمربن فریقس را بکشت و کیکاووس را برهانید و به ملکش بازگردانید و سعدی نیز همراه وی بود که بر او تسلط یافت و دربارهی پسرش سیاوش فریبش داد و حکایت او با افراسیاب ترک رخ داد که مشهور است از پناه بردن سیاوش بدو و به زنی گرفتن دخترش که کیخسرو را از او آبستن شد و کشته شدن سیاوش پسر کیکاووس به دست افراسیاب و کشته شدن سعدی به دست رستم پسر دستان و انتقام سیاوش که رستم گرفت و گروهی از سران ترک را بکشت. به نظر ایرانیان چنان که در کتاب سکیسران هست پیش از کیخسرو و جد پدری او کیکاووس پادشاهی داشت و دانسته نیست که او پسر کیست و کیخسرو فرزند نداشت و شاهی به لهراسف داد… .(مسعودی، ۱۳۶۵: ۲۲۱)
گویند شهر کشمیر را که از پیش مذکور شد کیکاووس به دیار هند بنیاد کرد و سیاوش در زندگی پدرش کیکاووس، شهر قندهار را به دیار سند که ذکر آن از پیش گذشت بنیاد نهاد. (همان، ۲۲۷)
دربارهی بناهای شگفتی که به وسیلهی پادشاهان ساخته شده بود: خانهی ششم کاووسان بود که کاووس شاه آن را در فرغانهی خراسان به نام مدبر اعظم اجسام سماوی یعنی خورشید به وضعی شگفتانگیز بنا کرده بود و المعتصمبالله آن را ویران کرد. ویرانی این خانه به وسیلهی معتصم حکایتی جالب دارد که در کتاب اخبارالزمان آوردهایم. (همان، ۵۹۱)
پس از توضیح دربارهی آتشکدهها و آتشهای مقدّس میگوید: زرادشت به بستاسف شاه فرموده بود، آتشی را که جم شاه احترام میکرده بود پیدا کنند و چون جستوجو کردند آن را به شهر خوارزم یافتند… ایرانیان گویند که کیخسرو وقتی به جنگ ترک رفته بود سوی خوارزم رفت و بر این آتش گذشت و آن را احترام نهاد و سجده کرد. (همان، ۶۰۴)
۲-۳-۱-۵ التنبیه و الاشراف
ذکر طبقهی سوم از ملوک قدیم ایران که کیانیان یعنی عزیزان بودند: اول آنها کیقباد یکصد سال و بیست سال پادشاهی کرد و کیکاووس صد سال و پنجاه سال و کیخسرو شصت سال. (مسعودی، التنبیه، ۱۳۶۵: ۸۵)
۲-۳-۱-۶ آفرینش و تاریخ
گویند کیکاووس پیروزمند و نیک روز بود و بر اثر پیروزی و نیک روزی که خداوند نصیب او کرده بود خواست که از آسمان آگاه شود. قصری را که در بابل است بنا کرد و بر آن صعود کرد. خداوند بر او خشمگین شد و او را ترک کرد تا آن رفعت و بلندی مقامش فرو کاست و ناتوان شد و خداوند فرشتهای را فرستاد تا قصر او را با تازیانهای آتش زد و آن را قطعه قطعه کرد و ویران کرد و پادشاهان بر او عصیان کردند و او به جنگ پادشاه یمن رفت و با او پیکار کرد. او را محاصره کردند و اسیر گرفتند و در بند نهادند. چنانکه یاد کردیم و این داستان آنگونه که روایت شده مانند داستان نمرود است.
گویند رستم با گروه انبوهی از سیستان بیرون شد و از سیمرغ خواست تا با او همراه شود. سیمرغ پر خویش بدو داد و گفت هرگاه نیازمند شدی آن را در آتش افکن. من در دم حاضر میشوم. رستم روانه شد تا به یمن رسید و با ایشان پیکاری سخت کرد. گویند پادشاه حمیر جادوگر بود و به افسون، شهر خویش را برداشت و میان آسمان و زمین معلق ساخت. رستم پر سیمرغ را در آتش افکند و در دم سیمرغ حاضر شد و رستم را بر پشت خویش سوار کرد و اسبش را با چنگهایش گرفت و در آسمان پرواز کرد تا برابر شهر رسید و در حالی که مثل رعد صدا میکرد بال گشود و بر شهر فرود آمد و رستم با ایشان پیکاری عظیم کرد و کیکاووس را از چاه بیرون آورد و سُعدی را نیز همراه او بیرون آورد و هر دو را به بابل فرستاد.
گویند میان سعدی و سیاوشبن کیکاووس داستانی روی داد به مانند داستان یوسف و زلیخا که او را به خویشتن خواند به زشتی و گویند سعدی دلباختهی او شده بود و برای دلربایی از سیاوش نیرنگها ساز کرد. اگرچه سیاوش هرگز اجابت نکرد. سعدی نزد پدرش از وی شکایت کرد تا سیاوش را به زندان افکندند و کمر به قتل وی بست. خبر به رستم رسید. دانست که از نیرنگ سعدیست. آمد و او را از خانه بیرون برد و سرش را برید و سیاوش در سرزمین ترک کشته شد و شهریاری کیکاووس صدوپنجاه سال بود و آنچه ما در این داستان یاد کردیم امکانپذیر است مگر داستان سیمرغ. (مقدّسی، ۱۳۷۴: ۵۰۴-۵۰۵)
۲-۳-۱-۷ مفاتیح العلوم
در مفاتیحالعلوم به رغم آن که در قرن چهارم نوشته شده و مؤلف آن قطعاً به منابع فراوانی دسترسی داشته است؛ در خصوص پادشاهان تاریخ ایران فقط به القاب آنان اشاره شده است:
کیانیه: کی به معنی جبار است و کیان همان جبابرهاند.
کیقباد: لقبش اول است.
کیکاووس: لقبش نمرد است یعنی نمرده است. گمان میکنم او همان کسیست که عبرانیها نمرودش مینامند. (خوارزمی، ۱۳۴۷: ۱۰۰)
۲-۳-۱-۸ الفهرست
ابنندیم در خصوص نامهنگاری در عهد پادشاهان قدیم ایران میگوید در آن عصر نامهنگاری بسیار گم بود و مردم بر بسط کلام و بیان معانی به الفاظ صحیح نداشتند و آنگاه جملاتی از پادشاهان افسانهای ایران ذکر میکند. از جمله عبارت زیر را از کیکاووس خطاب به رستم نقل کرده است:
و نیز از آن جمله است: از کیکاووس پسر کیقباد به رستم: من تو را از قید بردگی آزاد ساختم و سجستان را به ملکیت تو دادم. بردگی را برای هیچکس مخواه و سجستان را به مالکیت خود در آور به همانگونه که به تو امر کردم. (ابن ندیم، ۱۳۶۶: ۲۱)
۲-۳-۱-۹ تجاربالامم
کیکاووس و سیاوش
آنگاه پس از کیکوات کیکاووس پور کی بنه پور کیکوات پادشاه شد. وی بر دشمنان خویش سخت گرفت و از بزرگان کشور که از کارشان خوشنود نبود بسیار بکشت و در بلخ بماند. از پشت وی پسری آمد که در زیبایی و خوش اندامی به روزگار مانند نداشت. وی را نام سیاوش کرد و به رستم گرد، پوردستان از فرزندان گرشاسب که اندکی پیش از وی یاد کردیم سپرد که از سوی وی اسپهبد سگستان و بومهای دیگر بود. فرمود تا در پرورش او بکوشد. رستم سیاوش را با خود به سگستان برد و برای او پرستاران و دایگان برگزید و چون ببالید آموزگارانی برای وی بیاورد و او را بفرهیخت و سوارکاری بیاموخت. چنانکه در سوارکاری سرآمد شد و آنگاه که مردی برومند بود به نزد پدرش کیکاووس بازگشت. پدر بیازمودش و وی را پخته و کاری و سرآمد یافت. کیکاووس را زنی بود در زیبایی بیهمتا که گویند دخت افراسیاب شاه توران یا دخت شاه یمن بوده است. ایرانیان در اینباره داستانهایی دراز گویند و پندارند که وی زنی افسونگر بوده است و سیاوش را افسون کرده بوده است و سرانجام کیکاووس از آنچه میان آن دو میگذشت آگاه گردید! پایان دلدادگیشان و این پندار که رازشان پوشیده خواهد ماند این بود که کیکاووس بر پسر خشم گرفت چنانکه سیاوش بر خویشتن بیمناک شد و به رستم گفت تا از پدرش کیکاووس بخواهد که او را به جنگ افراسیاب فرستد. زیرا میان کیکاووس و افراسیاب دشمنی تازهای پدید آمده بود. سیاوش میخواست که از پدر و زن وی سودابه دور باشد. رستم چنین کرد و با کیکاووس سخن گفت و از وی بخواست تا سپاهی همراه سیاوش کند. کیکاووس سپاهی انبوه به سیاوش سپرد و به توران زمین گسیلش کرد. سیاوش و افراسیاب چون دیدار کردند پیمان آشتی بستند و سیاوش کار را به پدر بنوشت لیک پدر را خوش نیامد و فرمود تا در برابر افراسیاب بایستد و نبرد کند. سیاوش کار بستن فرمان پدر و جنگیدن با افراسیاب را ننگ داشت و کاستی دانست چرا که با وی سازش کرده بود و افراسیاب پیمانی نشکسته بود. از این رو سر باز زد و فرمان پدر به جای نیاورد. وی میدید که در این همه، هرچه بیند از زن پدر است. پس بر آن شد تا از پدر بگریزد. به افراسیاب پیام داد و از وی زینهار خواست که از پدر بگسلد که از پدر بگسلد و به وی پیوندد! افراسیاب درخواست وی را پذیرفت و به وی زینهار داد! پیکی که در میانهی آن دو بود مردی بود پیران نام که از بزرگان توران بود. سیاوش چون چنین کرد؛ سپاهیان پدر که آنک به زیر فرمان وی بودند روی از وی برتافتند و سوی پدرش کیکاووس شتافتند. افراسیاب سیاوش را گرامی داشت و دخت خویش را به وی به زنی داد و او همان مادر کیخسرو است. افراسیاب سیاوش را همچنان گرامی داشت تا از فرهنگ و هوش و برومندی و دلیری که از او بدید بیمناک شد و برادر و دو پسر افراسیاب که بر پادشاهیشان بیمناک بودند که خود داستانی دراز دارد میان افراسیاب و سیاوش سخن چیدند تا سرانجام سیاوش را هنگامی که زنش دخت افراسیاب کیخسرو را در شکم داشت بکشتند. آنگاه نیرنگ زدند تا مگر زن بار از شکم بیفکند و او نیفکند. سپس که آشتی میان سیاوش و افراسیاب به پادرمیانی او پدید آمده بود کار افراسیاب را نکوهید و او را از فرجام فریب و خونخواهی بترسانید و رای زد تا افراسیاب دخت خویش و همسر سیاوش را بدو بسپرد تا هنگامی که بار فرو هلد و آنگاه اگر کشتن خواست نوزاد را بکشد. افراسیاب دختر را بدو بسپرد و چون بار فرو هشت پیران از کشتن پسر سر باز زد و کار او را همچنان پنهان داشت تا آنکه جوانی برومند شد و او همان کیخسرو بود. گویند که کیکاووس ویو گودرز را به توران فرستاد و فرمود تا در کار پسر سیاوش که در آنجا بزاد جستوجو کند و راهی بیابد تا او را با مادرش از آنجا بیرون آرد. ویو چنین کرد و روزهایی دراز در جستوجوی کار کیخسرو سپرد تا سرانجام از کارش آگاه شد و نیرنگ زد تا او و مادرش را از توران زمین بیرون آورد. رستم دلیر با سپاهی گران از دلیران و گردان به پیشواز آن دو رفت. توران تیز به دنبال کیخسرو برخاستند و میان ایشان با رستم جنگها رفت که پیروزی با رستم بود.
پارسیان را در اینجا افسانههاییست و پندارند که دیوان به فرمان کیکاووس بودهاند. برخی پندارند که سلیمان داوود بدیشان چنین فرموده بوده است. با افسانههای دیگری که ناشدنیست همچون بر شدن به آسمان و ساختن شهر گنگ دژ با بارویی از زر و سیم و آهن و مس و اینکه آن شهر میان آسمان و زمین بوده است. مانند آنکه در باز گفتنش سودی نباشد.
باری کاری که کیکاووس کرد این بود که چون بیشتر خواستههای وی بر آمد به زور گویی روی آورد! به بابل رفت و در آن بوم بماند و شیوهای که خود در پیش داشت و هم با رای خویش به کار میبست فرو نهاد و مردم را با گماردن دربانان و خود بزرگ نمودن بترسانید و مردم را نمیپذیرفت. چنین بود که سرانجام کار پادشاهی او به تباهی کشید و شاهان پیرامونش بسیار شدند. چنانکه گاه خود بر آنان میتاخت و گاه بر وی تاخت میآوردند که باری پیروز بود و باری دیگر نه. تا روزی که به سرزمین یمن تاخت برد. در آن هنگام شاه یمن ذوالاذعار بود و حمیریان و قحطانیان به پیشواز او برون آمدند و ذوالاذعار بر کیکاووس دست یافت که به بندش کشید و سپاه و اردوی او را چپاول کرد و وی را در چاهی افکند و در چاه را ببست.
آنک، رستمگرد با یاران خویش از سگستان بیرون آمد. پارسیان از دلاوری و گردی رستم داستانها گویند که در بازگفتن آن سودی نباشد. گویند که وی در سرزمین یمن پیش رفت و کیکاووس را از چاهی که در آن زندانی بود برون آورد. لیک مردم یمن گویند که کار نه چنین بوده است چنان بود که ذوالاذعار چون از روی آوردن رستم آگاه شد با سپاهی گران به سوی او برون شتافت و هر یک در برابر دشمن خویش هندک زدند و از نابودی سپاهیان خویش بیمناک شدند و ترسیدند که اگر به جنگ در هم آمیزند کسی از ایشان باز نماند. پس سازش کردند که ذوالاذعار کیکاووس را به رستم بازپس دهد و جنگ را فروهلند. آنگاه رستم با کیکاووس به بابل بازگشت و کیکاووس نامهای در آزادی رستم نوشت و سگستان و زابلستان را به وی بخشید. نامهها در آن روزگار کوتاه میبود و در آن از انگیزه و سبب سخن نمیرفت. گزارهی پارسی آن نامه چنین است: «از کیکاووس پور کیکوات به رستم، از بندگی آزادت ساختم و سگستان را به تو دادهام. از این پس به بندگی هیچ کس گردن منه و شاه سگستان باش چنانکه من میفرمایم و بر تختی از سیم و زراندود بنشین و افسری زربفت و تاجدار بر سر کن.» نشانهی درستی آنچه از کار کیکاووس گفتهایم سرودهی حسنهانیست که گوید:
کاووس هفت سال آزگار در زنجیرهای ما بماند و گرما خورد (ابنمسکویه، ۱۳۶۹: ۷۰-۷۳)
۲-۳-۱-۱۰ تاریخ بلعمی
و از پس کیقباد پسرش بود کیکاووس و ملک عجم همه او را داشت و حد مشرق از سوی ترکستان افراسیاب داشت و هرچه از پی آن بود همه تا ناحیت حجاز و سبا و یمن و حد مغرب سلیمان را بود و این کیکاووس از سلیمان، دیوان خواست تا فرمان او برند و شهرها بنا کنند به سوی او. سلیمان دیوان را بر آن کار فرمانبردار او کرد و هیچ ملک بر وی چیره نشد و نشستنگاه خویشتن همهی ملک بلخ داشت و میان او و میان ترک حد جیحون بود و او را سپاهسالاری بود، نام او رستمبن دستان. این رستم بزرگ بود به جهان اندر و از او بزرگتر نبود و مردانهتر. و مهتر سگستان بود و آن همه شهرها بدو آبادان بود. و ملکی آن نواحی او را بود از دست ملوک عجم. پس این کیکاووس را پسری آمد سیاوخش نام کردش و به همه جهان اندر، از او نیکورویتر نبود. کیکاووس او را به رستم داد و گفت او را به سگستان بر و بپرورش و رستم او را ببرد و آنجاش بپرورد و ادبها بیاموخت و هنرها. چون بیست ساله شد باز پدر آورد. چون کیکاووس او را بدید بدان نیکویی و ادبهای تمام شاد شد.
و این کیکاووس دختر ملک ترک را به زنی کرده بود، دختر افراسیاب را و افراسیاب این دختر را فرستاده بود بیخواسته و سالی زمان خواسته بود تا مال بفرستد و دوسال بشد از این میعاد و چیزی نفرستاد. پس چون سیاوخش باز بلخ آمد و جامههای ملوکان اندر پوشید و به سلام پدر شد زن کیکاووس دختر افراسیاب بر سیاوخش عاشق شد و او را بر خویشتن خواند و سیاوخش فرمان او نکرد و گفت: پدر را بیوفایی نکنم.
- مدیریت تامینکنندگان و قراردادها
وارد و پپارد (۲۰۰۲)
چارچوبهای دیگری نیز مانند آی.تی.آی.ال[۵۵]، کوبیت[۵۶] و همچنین موسسه گارتنر[۵۷] دستهبندیهای متفاوتی از زیرکارکردهای سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات ارائه نمودهاند. در یک جمعبندی کلی میتوان دست کم چهار زیر کارکرد اصلی را برای سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات شناسایی نمود که کم و بیش در بسیاری از سازمانها قابل مشاهده بوده و همچنین در مراجع نامبرده شده نیز به آنها اشاره شده است. این چهار زیر کارکرد عبارتاند از:
- تامین کاربردها[۵۸] یا سیستمهای اطلاعاتی
- مدیریت سبد کاربردها
- مدیریت خدمات فناوری اطلاعات
- مدیریت زیرساخت و فناوری
زیر کارکرد تامین کاربردها و سیستمهای اطلاعاتی در واقع نام جدیدی برای توسعه کاربردها و سیستمهای اطلاعاتی میباشد، زیرا امروزه خرید و یا تامین کاربردها و سیستمهای اطلاعاتی از بیرون سازمان بیشتر از ساخت و توسعه آنها در داخل سازمان رایج شده است.
مدیریت سبد کاربردها اشاره به برنامهریزی و مدیریت کاربردها و سیستمهای اطلاعاتی مورد نیاز کسبوکار دارد.
زیر کارکرد ارائه خدمات فناوری اطلاعات، ناشی از شکلگیری چارچوبهای جدیدی در زمینه فناوری اطلاعات به نام مدیریت خدمات فناوری اطلاعات[۵۹] میباشد که در سالهای اخیر توجه زیادی بدان شده است. این زیر کارکرد اشاره به برنامهریزی، ارائه و پشتیبانی از خدمات مرتبط با فناوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی در سازمان و برای پیشبرد اهداف و فرآیندهای سازمان دارد.
زیر کارکرد مدیریت زیر ساختها و فناوریها، بر برنامهریزی، کنترل بهروزآوری و به طور کلی مدیریت زیرساختها و فناوریهای لازم برای راهاندازی کاربردها و سیستمهای اطلاعاتی تاکید دارد.
ارتباط زیرسیستمهای سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات با استراتژیهای سازمان و کسبوکار را میتوان در نمودار ۷-۲ مشاهده کرد.
اگر چه دستهبندی جامع و مورد پذیرش همگانیای وجود ندارد که تمامی زیر کارکردها را مشخص کرده باشد اما هر سازمانی موظف است تا بر جامعیت این چارچوب بیافزاید، به طور مثال زیر کارکردهایی مانند مدیریت امنیت اطلاعات، مدیریت اطلاعات و دانش و همچنین مدیریت برونسپاری یا مدیریت پیمانکاران فناوری اطلاعات نیز در سالهای اخیر به این مجموعه اضافه شدهاند.
نمودار ۷-۲- سلسله مراتب استراتژی سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات
تلاش ما بر این است تا با بکارگیری نظریه نقاط مرجع استراتژیک، استراتژیهای زیر کارکردهای سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات را با استراتژیهای سازمان و نیز با یکدیگر هماهنگ و همسو نماییم. شکل ۷-۳ هماهنگی زیر کارکردهای اصلی سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات را حول محور نقاط مرجع استراتژیک سازمان نمایش میدهد.
نمودار۷-۳- ارتباط زیر کارکردهای سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات
در ادامه به گزینهها یا گونههای استراتژیکی که در هر یک از زیرکارکردها آن روبرو هستیم پرداخته شده است.
۲-۶-۲- استراتژی تامین کاربردها و سیستمهای اطلاعاتی
امروزه به جای واژه توسعه و ساخت برنامههای کامپیوتری، باید از واژه تامین استفاده شود، زیرا بر خلاف گذشته که مجبور بودیم برنامهها را در درون شرکت طراحی کرده و بسازیم، اکنون بسیاری از آنها در بازار به صورت بستههای آماده فروش، قابل تامین است. ساخت و یا خرید نرمافزار در صنایع مختلف، متفاوت است. حدود ۸۰% نرمافزارهای صنعت خدمات مالی به طور ویژه ساخته میشوند در حالیکه در صنعت تولید و ساخت این رقم کمتر است. زیر کارکرد تامین کاربردها و سیستمهای اطلاعاتی خود شامل کارکردهای متفاوتی میباشد، برخی از این کارکردها عبارتاند از:
- مدیریت ساخت یا خرید کاربردها و سیستمهای اطلاعاتی
- مدیریت سبد کاربردها
- مدیریت توسعه کاربردها
در ادامه به گونههای استراتژی در هر یک از این کارکردها اشاره میشود.
۲-۶-۳- استراتژی ساخت یا خرید کاربردها و سیستمهای اطلاعاتی
در گذشته سازمانها، بیشتر به ایجاد راه حل های خاص تمایل داشتند، زیرا هم کاربران و هم اعضای گروه سیستمهای اطلاعاتی، ادعا میکردند که نیازهای ویژهای دارند. ولی امروزه به دلیل هزینههای بالای ایجاد راهکارهای انحصاری و خاص، و همچنین افزایش امکان دسترسی به راهکارهای از پیش آماده و موجود در بازار، بسیاری از سازمانها از ایجاد راهکارهای انحصاری رویگردان شدهاند. با این وجود، در صورت عدم وجود یک استراتژی مشخص و مبتنی بر تحلیل استراتژیک، و برپایهی رویکرد پروژه به پروژه، به آسانی میتوان در دام ایجاد پروژههای انحصاری و اعتقاد به اینکه ” ما منحصربفرد هستیم” و یا صرف ساعتها وقت در بحث و مجادله، راجع به خرید بستههای نرمافزاری آماده و یا ایجاد راهکارهای انحصاری افتاد.
خرید یا ساخت سیستمهای اطلاعاتی و کاربردها، یکی از مهمترین، چالشیترین و استراتژیکترین، پرسشهای مدیران ارشد و فناوری اطلاعات سازمانها میباشد. برای پاسخ بدین پرسش لازم است تا از دو منظر استراتژیک بودن سیستم و یا خاص بودن آن به سیستم مذکور نگریسته شود. انتخاب هر کدام از این دو استراتژی گزینهها، هزینهها، زمان، مزایا و محدودیتهای متفاوتی را بر سازمان تحمیل می کند؛ لذا لازم است پیش از آنکه سازمان اقدام به پیادهسازی سیستم خاصی نماید، به نحو مناسب و منطقیای بدین پرسش پاسخ مناسبی داده شود. نمودار ۷-۳ نمونهای از این تحلیل و چهارگونه استراتژی تامین کاربردها و سیستمهای اطلاعاتی را نشان میدهد.
استراتژی یک: سیستمهایی که برای مجموعه استراتژیک و منحصربفرد هستند، حوزههایی به شمار میآیند که باید بر آنها زمان، پول و منابع را سرمایهگذاری کرد. در این حوزهها، سیستمها باید بنا به نیازهای ویژهی کاربران و به صورت سفارشی طراحی و ساخته شوند، زیرا این سیستمها را باید با نیازهای کاری سازگار نمود. از نمونه این سیستمها، سیستم اطلاعاتی مشتریان است که شامل اطلاعاتی ویژه در خصوص شیوهی استفاده مشتریان از محصولات تولیدی سازمان میباشد.
استراتژی دو: برای کاربردهایی که از اهمیت استراتژیک اما الزامات و ویژگیهای عمومی برخوردارند، بستههای نرمافزاری آماده را از فروشندگان میتوان خرید، مگر اینکه ارتقاء سیستم به هر طریق به کسب مزایای استراتژیکی برای مجموعه بیانجامد. نمونهای از سیستمهای این خانه، سیستم جعبه اعلانات الکترونیکی برای مشتری است.
استراتژی سه: سیستمهای غیراستراتژیک اما منحصربفرد، باید از بیرون سازمان تامین شوند. این گونه سیستمها را میتوان از فروشندگان راهکارهای نرمافزاری خریداری کرد و در آنها تغییراتی را اعمال کرد و یا راهکارهایی با ویژگیهای انحصاری سفارش داد. با این همه وقتی که نیازها استراتژیک نیست، نباید منابع زیادی را روی آن سرمایهگذاری کرد. کم هزینهترین راهکارها را از نظر هزینهی پیادهسازی یا کل هزینهی مالکیت تعیین کنید از نمونهی این سیستمها، سیستم سفارش دهی و خرید را میتوان نام برد.
شکل۷-۴- گونهشناسی استراتژیهای ساخت یا تامین
کاسیدی (۱۳۸۲)
استراتژی چهار: برای سیستمهای غیراستراتژیک و عمومی، بهتر است از بستههای نرمافزاری فروشندگان استفاده کرده و یا کل خدمت را به بیرون سازمان بسپارید. برای نصب و نگهداری سیستمهای این حیطه کمینهی زمان و منابع را صرف باید کرد و کمتر نگران آنها بود. اگر دقیقا” با کار سازمان منطبق نباشند، بازهم قابل چشمپوشی است. اگر چه این سیستمها هنوز برای وظایف روزمرهی سازمان مهم هستند، ولی پیشنهاد میشود برای آنها کمینهی زمان و پول برای پیادهسازی و نگهداری صرف شود. نمونهای از این سیستمها در یک سازمان، سیستم دریافت و پرداخت و دفتر کل میباشد.
با داشتن چنین استراتژی و چارچوبی، چالش اصلی مدیران و سازمان سیستمهای اطلاعاتی، تعیین پروژههای استراتژیک و غیر استراتژیک برای سازمان خواهد بود. شناسایی و تعریف سیستمهای “عمومی” و “منحصربفرد” چالش دیگر تصمیم گیرندگان سازمان میباشد.
۲-۶-۴- استراتژی مدیریت سبد کاربردها و سیستمهای اطلاعاتی
الگوی شبکه استراتژیک مک فارلن مبنایی برای توسعه الگوی پرکاربرد و عملیاتی دیگری به نام “سبد کاربردها”[۶۰] شد. سبد کاربردها ابزار مناسبی برای دستهبندی کاربردها و سیستمهای اطلاعاتی سازمان میباشد، سبد کاربردها سیستمهای اطلاعاتی و کاربردهای سازمان را به چهار دسته تقسیم بندی میکند.
پتانسیل بالا: کاربردهای نوآورانه که ممکن است در آینده سبب خلق فرصتهایی برای کسب مزیت رقابتی شوند، اما ارزش آنها اکنون اثبات نشده است.
استراتژیک: کاربردهایی که برای موفقیت کسبوکار در آینده حیاتی هستند. آنها با کمک به سازمان برای خلق مزیت رقباتی سبب خلق و یا پشتیبانی از تغییر و تحول در الگوی کسبوکار سازمان میشوند. به این نکته توجه شود که بکارگیری جدیدترین فناوریها توسط کاربردها به معنای استراتژیک بودن آنها نیست. ارزیابی این مهم باید با بررسی دستاورد کاربرد برای کسبوکار مشخص شود.
عملیاتی کلیدی: کاربردهایی که کسبوکار برای انجام امور روزمره و جاری خود و پرهیز از توقف عملیات کسبوکار بدان وابسته است.
پشتیبانی: کاربردهایی که سبب افزایش کارآیی کسبوکار و اثربخشی مدیریت میشوند، اما کسبوکار به آنها وابسته نیست و به ایجاد و یا حفظ مزیت رقابتی کمکی نمیکند.نمودار ۷-۵ سبد کاربردها را نشان میدهد.
نمودار ۷-۵- سبد کاربردها
سازمانها در هر زمانی هر چهار گونه از کاربردها را دارا میباشند، اما این استراتژی کلان و شبکه استراتژیک است که تمرکز بر روی کاربردهای مطلوب را مشخص میسازد. درباره این الگو در فصل پیشین به تفصیل بیان شد.
۲-۶-۵- استراتژی ساخت و توسعه کاربردها و سیستمهای اطلاعاتی
دانشگاه آزاد اسلامی
واحد دامغان
دانشکده حقوق
پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد در رشته حقوق
گرایش حقوق بین الملل
عنوان:
بررسی حقوقی سازمان بین المللی کار ILO
و چگونگی تعیین حداقل دستمزد در ایران و سایر کشور
استاد راهنما :
دکتر علیرضا حسنی
اساتید داور :
دکترفخرالدین ابوئیه و دکتر محمد جهان تیغ
نگارنده:
اکرم جعفری ساربانقلی
شهریورماه ۱۳۹۴
سپاسگزاری
زحمات بی شائبه اساتید ارجمند جناب آقای دکتر علیرضا حسنی
و جناب آقای دکترفخر الدین ابوئیه و جناب آقای دکتر محمد جهان تیغ که با راهنمایی ها و
مساعدت های خود
اینجانب را در امر پژوهش یاری دادند صمیمانه پاس می نهم.
فهرست مطالب صفحه
بسم الله الرحمن الرحیم………………………………………………………………………………………………………………...الفمنشور اخلاق پژوهش…………………………………………………………………………………………………………………….ب
صفحه عنوان به زبان فارسی……………………………………………………………………………………………………………..ج
صفحه تأییدیه هأت داوران………………………………………………………………………………………………………………...د
سپاسگزاری……………………………………………………………………………………………………………………………………. ه
فهرست مطالب………………………………………………………………………………………………………………………………..و
فهرست جدول ها……………………………………………………………………………………………………………………………..ز
فهرست علائم و نشانه های اختصاری فارسی ………………………………………………………………………………………س
فهرست علائم و نشانه های اختصاری غیرفارسی……………………………………………………………………………….…..ع
چکیده فارسی…………………………………………………………………………………………………………………………………..۱
فصل اول: کلیات تحقیق
مقدمه………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………..۲
منشور سازمان بین المللی کار………………………………………………………………………………………………………………………………………۳
ساختار سازمان بین المللی کار……………………………………………………………………………………………………………………………………..۴
مجمع عمومی…………………………………………………………………………………………………………………………………………………………….۴ هیأت مدیره……………………………………………………………………………………………………………………………………………………………….۴
وظایف هیات مدیره ……………………………………………………………………………………………………………………………………………………….۵
دفتر بین المللی کار………………………………………………………………………………………………………………………………………………..۵
کمیته کارشناسان اجرای مقاوله نامه ها و توصیه نامه های سازمان بین المللی کار……………………………………………………………….۵
برنامه و بودجه سازمان………………………………………………………………………………………………………………………………………………..۵
شرایط عضویت در سازمان………………………………………………………………………………………………………………………………………….۵
شرایط خروج از عضویت سازمان بین المللی کار… ……………………………………………………………………………………………………….۶
حداقل دستمزد…………………………………………………………………………………………………………………………………………………………..۷
بیان مسئله………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………….۹
سابقه موضوع تحقیق در ایران…………………………………………………………………………………………………………………………………….۱۰
اهداف تحقیق…………………………………………………………………………………………………………………………………………………………..۱۰
سوالهای تحقیق………………………………………………………………………………………………………………………………………………………..۱۰