بنابراین می توان گفت:
«پیامبران برای بهدست آوردن هدف نخستین خود، به قدر ضرورت و امکان به ایفای نقش در مقدّمات آن، یعنی تشکیل اجتماع، تعلیم و تربیت مردم و برقراری عدالت پرداختند؛ پس رویکرد پیامبران به امور دنیایی مردم به لحاظ آلی و ابزار انگاری است، تا غایت ذاتی (هدایت و تقرّب الهی) دستگیر مردم شود.»[۱۹۵]
نکته دوم اینکه: پنج دلیل اخیر که مثبت نیاز انسان به دین بود، از آن جا که بحث نیاز انسان و رفع آن مطرح است، به مکتب اصالت عملی و فایدهگرایی (پراگماتیسم) تحلیل میشود، در این پنج دلیل، هدف مشترک رفع نیاز انسان با دین و نیل به سعادت جاودانه است. گرایش پیشین در دلیل روانشناسانه، جامعهشناسانه روشن و منحصر است؛ امّا در دو دلیل اوّل (کرانمندی عقل و تکامل)، اگر مقصود، یاری عقل در رفع نیازهای دنیایی یا حتّی نفس سعادت آخرتی (بهشت و دوری از عذاب) باشد، باز از مکتب اصل فایده سر در میآورد؛ امّا اگر مقصود از یاری عقل به وسیله وحی، شناخت حقیقی و کامل خداوند (کما هو حقّه) و تکامل و تهذیب روح به منظور شکر و عبادت آفریدگار متعالی باشد، بحث نیاز به دین، ابزار انگارانه نخواهد بود. البته چنین اقبالی به دین، مخصوص اوحدی الناس خواهد بود. بنابراین، سیر از فایده به نیاز، نوعی برهان انّی است، که حجیّت منطقی ندارد و لازم است در اثبات ضرورت بعثت انبیا و نیاز انسان به دین از برهان لمّی بهرمند شود. که تنها طریقه رهیافت متکلمین خواهد بود.
۲-۱-۲-۲-۲-): نگاه درون دینی:
هر انتظاری از دین، انتظاری از نصوص دینی را در پی خواهد داشت و همانگونه که انتظار از دین، چارچوب واقعی دین را روشنی میبخشد، انتظار از متون دینی نیز خطوط کلی فهم ما از دین را ترسیم میکند[۱۹۶]
تا این جای مقاله در صدد تبیین و اثبات ضرورت دین و نبوت از منظر عقل و نگاه برون دینی بودیم، خود دین(کتاب و سنّت)، نیز در این مقوله سخن و دلایلی دارد که این جا به علت اختصار به عناوین آن، اشاره میشود:
محوری ترین رسالت انبیاء که در قرآن و روایات به آن اشاره رفته است عبادت خدا می باشد، قرآن کریم تأکید میکند؛ خداوند، برای هر امّتی پیغمبری فرستاده است که هدف آن، عبادت خداوند و دوری از طاغوت زمانه است:
«وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّهٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوت»[۱۹۷]
و اما می توان موارد ذیل را هم از اهداف انبیاء البته از نگاه درون دینی، به حساب آورد.
۱-). شناسائی خداوند.[۱۹۸]
۲-). شناسائی صفات خداوند.[۱۹۹]
۳-). اتمام حجّت.[۲۰۰]
۴-). کرانمندی عقل از شناخت مصالح و مفاسد خویش.[۲۰۱]
۵-). ابلاغ شریعت.[۲۰۲]
۶-). عدل و توحید.[۲۰۳]
۷-).دفع خطر محتمل[۲۰۴]یا شرط پاسکال.
از بین موارد فوق؛ تنها به توضیح دادن مورد اخیر اکتفا می کنیم، چه اینکه بقیه موارد در کتب دیگر به طور مفصل ذکر شده، و نیازی باری طرح آن اینجا نیست.
دفع ضرر محتمل یا همان شرط پاسکال، این دلیل به هیچ وجه به وجوب بعثت یا عدم وجوب آن توجّهی ندارد؛ بلکه نگرش آن به واقعیّتهای خارجی است (برهان انّی). ما با قطع نظر از وجوب یا عدم وجوب نبوّت، در طول تاریخ و واقعیّتهای محسوس و ملموس، انسانهایی را مشاهده میکنیم که ادّعای نبوّت همراه پیام بسیار مهم و حساس برای دیگر انسانها را مطرح کردند که مفاد اصلی آن وعده پاداش و سعادت جاودانه و عکس آن، یعنی کیفر و عذاب سرمدی برای موافقان و مخالفان خودشان است. بر این اساس، عقل و عاقلان حکم میکنند که انسان، نخست برای جلب منفعت مهم و کلیدی و دفع خطر مهم محتمل، به جستوجو و فحص از درستی و نادرستی ادّعای پیامبران بپردازد؛ افزون بر این که یک سری قراین و شواهد هم مؤیّد مدّعای پیشگفته است که اشاره خواهد شد؛ مانند این که انسان احتمال دهد در راه عبور خود، تله یا حیوان درندهای وجود دارد.
با این احتمال، انسان باید به بررسی صدق و کذب پیامبران و پیام آنان بپردازد؛ پس انسان، نوعی «باید» و «ضرورت»، را دستکم برای شنیدن مدّعای پیامبران در خود حس میکند که خاستگاه آن، طبیعت و فطرت انسانی است که برای صیانت خود از طریق جلب منفعت و دفع ضرر و لو محتمل، به ضرورت اقبال به پیامبران حکم میکند.[۲۰۵]
پس از این فرمان داخلی، انسان به تحلیل صدق مدّعیات پیامبر میپردازد و در صورت علم به صدق به پیام وی ایمان آورده، در جرگه پیروانش قرار میگیرد و بدین سان هم سعادت آخرتی و سرمدی را برای خود تأمین میکند و هم از عذاب ابدی در امان میماند.
رهیافت پیشین میان متکلّمان متقدّم با عنوان وجوب ازاله خوف رواج داشته،[۲۰۶] که در متون دینی نیز، بر آن اشاره شده است، که در آخر مقاله ذکرش، خواهد آمد. بعض محققان مسیحی بر آنند که این برهان از فرهنگ اسلامی به غرب رسوخ کرده است. [۲۰۷]برخی از محقّقان، آن را دلیل انحصاری ضرورت رجوع به دین ذکر کردهاند.[۲۰۸] دلیل فوق؛ در فلسفه غرب به برهان معقولیّت و شرط پاسکال معروف است؛ چرا که بلز پاسکال (۱۶۲۳ ـ ۱۶۶۲م)؛ از همه بیشتر به تبیین و تقریر آن پرداخته و گفته است: اعتقاد به خدا و معاد، برگ برنده در زندگی انسان است.
اما دقیقا، مقابل برهان شرط پاسکال، برهان ضرورت جلب منفعت، قرار دارد، که بی ارتباط با بحث نمی باشد، لذا توضیحی در این مورد نیز داده می شود. برای اثبات صدق مدّعی نبوّت و تشخیص آن از غیر نبی، سه راهکار می تواند، وجود داشته باشد.
۱٫تنصیص پیامبر پیشین، ۲٫ اعجاز، ۳٫ قراین و شواهد عقلی.
راهکار اوّل ارتباطی به بحث پیدا نمی کند، لذا در اینجا مطرح نمی شود، امّا دو راهکار دیگر میتواند مُثبِت مدعا باشد. بحث تفصیلی اعجاز و چگونگی اثبات صدق مدعی نبوّت نیز تفصیل اش در جاهای دیگر موجود است. در این جا تنها، به قراین و شواهد عقلی میپردازیم که مثبِت صدق مدعی نبوّت و ضرورت اقبال و ایمان به او است.
با توجه به مباحث پیشین معلوم می شود که رویکرد انسان به دین رویکرد پراگماتیستی و برای رفع نیازهای خویشتن (به معنی اعم کلمه) است، «مقصود از رویکرد پراگماتیستی و کارکردگرایانه به دین، اقبال به دین به انگیزه نیل به مطامع پست مادی نیست. این امور ذاتا با دین و دینداری ناسازگارند، هرچند ممکن است از راه تظاهر به دینداری، بدانها رسید. مراد از رویکرد پراگماتیستی به دین، پذیرش دین به خاطر دستیابی به منافع و نتایج دینداری و پرهیز از عواقب و مضرات بیدینی است، و منافع دین میتواند دنیوی و اخروی باشد و هر یک از این دو نیز میتوانند مادی و معنوی باشند. کسی که به انگیزه کسب ثواب و نجات از عقاب اخروی به دین میگرود، در حقیقت، رویکردی پراگماتیستی به دین دارد. چرا که پذیرش دین از سوی او صرفا ناشی از حقانیت نظری و صدق گزارههای دینی نیست.»[۲۰۹] یعنی تمامی اهدافی که برای بعثت و به تبع دین شمردیم به یک معنی به ساحت رفتار آدمیان مربوط می شود، که به دنبال برطرف شدن نیازی به آنها روی می آورد، همو در این رابطه می گوید:
«رویکرد متقدمان به دین رویکردی کارکردگرایانه است. مقصود از این رویکرد، رجوع به دین به انگیزههای غیرمعرفتی است. دفع ضرر محتمل، جلب منفعت، تامین سعادت اخروی یا غایات دیگری که این گروه برای دینداری ذکر میکنند و از رهگذر آن لزوم شناخت و پذیرش دین را توجیه میکنند، همه و همه غایات و فوایدی غیرمعرفتی است که به اعتقاد اینان بر دینشناسی و دینباوری مترتب میشود. متفکران مسلمان در فلسفه اخلاق عموما نتیجهگرا بودهاند و ضرورت شناخت و پذیرش دین را با تمسک به فواید و منافع دنیوی و اخروی این کار، توجیه میکردهاند. بنابراین، سودگرایی که بهتر است از آن به نتیجهگرایی تعبیر کنیم مشخصه دنیای جدید نیست. اکثر فیلسوفان سنتی ما، نه تنها نتیجهگرا، بلکه لذتگرا هستند و معتقدند؛ که انسان هر کاری که انجام میدهد به خاطر دستیابی به لذت است، و از این مقدمه روانشناختی نتیجه میگیرند که در اخلاق نیز باید لذتگرا بود. گرچه اینان لذتهای عقلی و اخروی را بر لذتهای مادی و زودگذر دنیوی ترجیح میدادند، اما این امر ماهیت موضع آنان را تغییر نمیدهد و نتیجهگرایی را به وظیفهگرایی و کارکردگرایی را به حقگرایی مبدل نمیکند. این متفکران وقتی میخواستند ضرورت شناخت و ایمان به خدا و معاد و سایر باورهای دینی را اثبات کنند، نفعگرایی انسانها را مفروض و مسلم میگرفتند و این در حقیقت، رویکردی کارکردگرایانه یا پراگماتیستی به دین است. نتیجه و سود مورد نظر در نتیجهگرایی و سودگرایی نیز در امور مادی و دنیوی خلاصه نمیشود. نتیجه و سود، یا دنیوی است یا اخروی و یا مادی است یا معنوی.»[۲۱۰] و در ادامه تنها تلقی مومنان به دین را تلقی پراگماتیستی می داند و غیر از این تلقی را نباید انتظار داشت.
«نفی رویکرد پراگماتیستی به دین از چند جهت با اشکال مواجه است، این امر نه تنها به تخطئه دینداری کثیری از مؤمنان میانجامد، بلکه صریحا با نصوص دینی ناسازگار است و آیاتی از قرآن را شاهد این مطلب می آورد.»[۲۱۱]
در پایان بحث لازم است کارکردهای و خدمات دین را که در این نوشتار از اهمیتی بر خوردار می باشد را ذکر کنم، چه اینکه انسان با این دید و با این رویکرد، دینی می شود و دینی را انتخاب می کند و دست رد بر دینی دیگر می زند، و حتی اگر این نوع خدمات و کارکردهای که در دین عرضه می شود، در جایی دیگر هم قابل دسترسی باشد اصلا دلیلی برای پذیرش دین باقی نمی ماند. لذا لازم است به طور مختصر به مهمترین خدمات دین اشاره کنیم و تفصیل اش را در جایی دیگر واگذاریم، هر چند این بخش از نوشتار بعضا مطالب قسمت قبلی (قلمرو دین)، را تکرار می کند، اما به هر جهت تکراش خالی از فایده نخواهد بود.
۲-۱-۲-۱-): کارکردهای دین:
در این قسمت، به دو شیوه می توان بحث کرد:
۱-). با روش تاریخی با این بحث روبرو شد و خدمتی که پیامبران در طول تاریخ به بشریت عرضه داشتند را احصاء کرد و آنها را خدمات دین به حساب آورد، مثل علم لغت و خط که به حضرت آدم(ع) و ادریس(ع) نسبت می دهند، یا علم زره بافی، یا استفاده از آهن، که خداوند به حضرت داود(ع) عنایت کرد و یا علم ستاره شناسی و حساب که در روایات به حضرت ادریس(ع) منسوب است.[۲۱۲]
۲-). با دید متکلمانه به این بحث بپردازیم و ببینیم یک متکلم با نگاه مومنانه و متعهدانه به دین در حوزه اعمال فردی و احیانا در حوزه امور جمعی انسانها چه اهدافی را کشف می کند و مورد بررسی قرار می دهد.
آنچه بیشتر مورد نظر ما در این نوشتار می باشد، همان شیوه دوم است و سعی خواهد شد خدماتی از دین که در جایی دیگر یافت نشود، مورد توجه باشد. و البته منظور ما؛ خدمات دین می باشد نه خدماتی که مربوط به پیام دین باشد، مثل احکام خمس یا زکات و یا …. که بی شک دین در این حوزه داری خدمات خاصی می باشد.
۲-۱-۲-۱-۱-): تعریف کارکرد:
کارکرد، ترجمان واژه «function» است، که در اصطلاح جامعهشناسی وقتی به دین نسبت داده میشود، مقصود معنای عام آن است که شامل خدمات، غایات و اغراض، آثار و تبعات پنهان و آشکار، مقصود و غیرمقصود دین به جامعه میشود که قوام، بقا و تعادل آن را در پی دارد؛ امّا در حوزه دینپژوهی و در این تحقیق، مقصود از کارکرد دین، مطلق خدمات و آثار دین در جامعه و افراد آن است. با قطع نظر از این که تأثیر آن فقط در افراد و نه در جامعه ظاهر شود. بحث کارکرد دین و پیامبران میان متکلّمان رایج بود و از آن، با تعابیری مانند فواید بعثت، آثار ایمان و دین سخن میگفتند. امّا در دو سده اخیر با طرح بحث جایگزینی کارکردهای علوم گوناگون، مانند: روانشناسی و جامعهشناسی بر کارکردهای دین به صورت بدیل و رقیب دین مطرح شد و دینپژوهان با نگاهی جدید موضوع را تحلیل میکردند و از این لحاظ میتوان مدّعی شد که بحث کارکرد دین و امکان رقابت با آن، مسأله جدید کلامی است. البته این بحث نمی تواند مبتنی بر بحث پیشین باشد چه ممکن است، کسی در آنجا رویکردی اقلی به دین داشته باشد و در بحث کارکردها، خدمات اجتماعی و دنیای برای دین برشمرد، زیرا اگر هدف اصلی دین، توجه به آخرت است، معنی آن این نمی باشد که نسبت به امور دنیوی بی اعتنا است، یا اینکه دین به درد دنیا نمی خورد. با این مقدّمه به تحلیل و تبیین کارکرد دین در عرصههای مختلف فردی و اجتماعی میپردازیم.
۲-۱-۲-۱-۲-): کارکرد فردی:
آثار و تحوّلات دین را از یک دیدگاه میتوان به دو بخش فردی و اجتماعی تقسیم کرد. به دیگر سخن، قلمرو کارکرد دین، میتواند فردی یا اجتماعی و یا هم فردی و هم اجتماعی باشد. همچنانکه علامه طباطبائی در این زمینه می گوید:
«انّ الاسلام قد وُضع من القوانین الاجتماعیه من مادیتها و معنویتها، ما یستوعب جمیع الحرکات و السکنات الفردیه و الاجتماعیه».[۲۱۳]
«اسلام در وضع قوانین اجتماعی، هم به ابعاد مادی زندگی بشر نظر داشته و هم ابعاد معنوی آن، تا آن جا که قوانین اسلام دربرگیرنده همه جنبه ها و شئون فردی و اجتماعی است».
در ابتداء به کارکرد دین در قلمرو فردی اشاره میکنیم، که موارد ذیل به عنوان نمونه ذکر می شود.
۱-): معرفتزایی:
اسلام، نخستین مساله اختصاصی، که در مسائل تعلیم و تربیت دارد، وجوب تکلیفی آن است، که این وجوب را هر انسانی که توانایی اش را دارد، متوجه ساخته است. انسان، نخست از طریق حسّ و تجربه به امور اطراف خود شناخت مییابد و با بلوغ و تکامل خود به تبع قلمرو شناختش نیز متحوّل میشود؛ نخستین نقش و کارکرد دین و پیامبران، تأیید مسأله شناخت است؛ خداوند یکی از وظایف پیامبران را تعلیم حکمت و دانش میداند که انسان از آن خالی الذهن بود:
«وَیُعَلِّمُکُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ وَیُعَلِّمُکُمْ مَا لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ»[۲۱۴]
قرآنکریم به عنوان منبع دین آسمانی و منشور پیامبر(ص)، در معرفی منابع و ابزار شناخت نگاه عام و فراگیر داشته دین افزون بر آموزش اصل شناخت، در مقولات دینی مثل مبدأ شناسی، انسان شناسی، معاد شناسی و … نیز به تعلیم انسان پرداخته است که آیات و روایات فراوانی در این زمینه داریم.[۲۱۵] و این همه تاکید بر تعلیم و تربیت «تنها یک دلیل می تواند داشته باشد، (گردیدن) یعنی تبدیل و متحول شدن نفس انسانی، … برای شناخت اهمیت فوق العاده تعلیم و تربیت انسانها نخست باید دانست که در این دنیا هیچ حیوانی پشه آفریده نمی شود که بعدها در هوا عقاب، در دریا نهنگ و در خشکی شیر شود مگر انسان.»[۲۱۶]
۲-): «معنابخشی» به حیات آدمی:
یکی دیگر از خدمات مهم دین این است: که زندگی ما را در مجموعه هستی ممکن و مطبوع می کند، و این، میسر نمی شود مگر با جواب دادن به سوالات شش گانه «من کیستم؟ چرا در اینجا آمده ام؟ به کجا می روم؟ چه باید بکنم؟ از کجا آمده ام؟ آمدنم بهر چه بود؟و یا «چه کنم؟»[۲۱۷] هم سوالاتی زندگی ساز و هم سوالاتی زندگی سوزند، چون هیچ وقت یک ماتریالیست برای این پرسش که چرا «آدمی باید درد و رنج و محرومیت بکشد؟» پاسخ روشنی ندارد از دید او چنین آدمی که در جهان ناکامی ببرد واقعا باخته است و اساسا زیستن در چنین جهانی و تنگ حوصله نشدن و ملول نشدن کار آسانی نیست. لذا این دین هست که با جواب دادن به این سوالات، جهان را سکنای مطبوعی برای زیستن می سازد و زندگی را برای انسان فراهم می کند، «دین دستگاهی است که ما را با خدای جهان آشنا می سازد و آشتی می دهد و این آشتی و آشنایی است که ما را با این خانه مانوس می کند و ما را ساکن این عالم می سازد، هم برای بودنمان و هم برای ماندمان پاسخ های در خور می دهد و زندگی را معنا دار می کند. و این پیامبران بودند که بی منت و بی اجرتی این اندیشه را در اختیار آدمیان قرار دادند و عالم صغیر را با عالم کبیر آشنا کردند».[۲۱۸]
۳-): پشتیبانی دین از اصول اخلاقی:
خدمت بعدی؛ پشتیبانی کردن دین از اخلاق است، هیچ دینی نمی تواند جاودانه بماند در حالیکه منافی ارزشهای جاودانه اخلاقی باشد، نگاهی دوباره به اصول اخلاقی، ما را به این نکته رهنمون میسازد که عقل انسانی در شناخت اصول کلّی حُسن و قبح مانند حُسن عدالت و عمل به پیمان و قُبح ظلم و ناعدالتی، مشکل حادّی ندارد. آنچه بیشتر جوامع از آن آسیب و رنج میبینند، تخطی و تخلّف برخی انسانها از عمل به اصول اخلاقی است و به تعبیری، اصل حُسن و قبح عقلی به تنهایی ضمانت اجرایی خوب و کافی نیست؛ بلکه به اصل دیگری نیاز است. حکومتها و حقوقدانان برای رعایت برخی اصول اخلاقی به قوّه قهریّه و کیفرهای مختلف تمسّک کردهاند؛ امّا چنین راهکاری غیر بنیادی و پسینی است که در عین ضرورت آن، کافی نیست.
پیشنهادها
۸۰
پیوست
۸۱
فهرست منابع
۹۲
چکیده انگلیسی
۹۷
چکیده
یکی از مؤلفه های عدالت کیفری، حمایت از حقوق و آزادی متهم میباشد زیرا از حقوق ذاتی هر انسانی، آزادی اوست که نباید آن را نقض، و باید آن را محترم شمرد. با توجّه به حساسیت موضوع قرار بازداشت موقت که به نوعی ناقض این حقوق و آزادیها به شمار می رود عدالت کیفری ایجاب میکند که با اتخاذ تدابیری از یک طرف، این حقوق متهم و از طرفی دیگر حقوق بزه دیده از جرم را تأمین کرد تا هیچ یک از طرفین نسبت به عدالت کیفری نگاه بدبینانه نداشته باشند. همچنین نظر به تعریف حقوقدانان نسبت به متهم که او را فردی میدانند که گمان به ارتکاب جرم از طرف او میرود و متفاوت از فرد مجرم میباشد پس لازم است که نسبت به این مقوله توجّه بیشتری شود.
با توجّه به راهکار بازداشت موقت که راه سرکوب گرانه را پیشگرفته است باید به وسیله تدابیری که امروزه از آن به عنوان جایگزینهای قرار بازداشت موقت یاد میشود به سمت اصلاح و درمان فرد متهم رفت تا او را از محیطهای جرم زا موجود در جامعه دور نگه داشت. با وجود عدم تنوع جایگزینهای قرار بازداشت موقت به نظر میرسد که نمیتوان به اهداف والای عدالت دست یافت، اما خوشبختانه قانونگذار در لایحه آیین دادرسی کیفری با توسعه این قرارها که بیشتر از نوع مدرن میباشند در جهت پاسخگویی به این ابهام گام برداشته است، جایگزینهایی که هر یک بر اساس ضوابط خاصی وضع با توسل به این اقدامات میتوان گفت که هدف قانونگذار در راستای حبس زدایی مفید واقع میشود که این خود به روند عدالت کیفری منصفانه و احترام به حقوق افراد جامعه کمک شایانی مینماید.
به هرحال این نکته را نیز نباید فراموش نمود که برخی از این جایگزینها ایراداتی را در خود میبیند که نیازمند بررسی منطقیتر در این زمینه می باشند.
واژگان کلیدی: جایگزینهای قرار بازداشت موقت، عدالت کیفری، حبس زدایی، حقوق متهم،حقوق بزه دیده.
فصل اول
۱- مقدمه
۱-۱- بیان مسأله و اهمیت موضوع تحقیق
قرار بازداشت موقت به عنوان سنگینترین قرار تأمین کیفری میباشد، که از سوی مقام قضایی در مراحل مقدماتی صادر میگردد و به موجب آن متهم در تمام یا قسمتی از مراحل تحقیقات مقدماتی و یا دادرسی بازداشت میشود. وقتی صحبت از بازداشت میشود ذهن هر فردی سریع به سمت زندان می رود، حال آیا این درست به نظر میرسد که فردی چون فقط لباس متهم را بر تن او پوشانده با یک فرد مجرم یکسان قلمداد و او را در فاصله رسیدگی مقدماتی تا پایان صدور حکم نهایی در بازداشت قرار دهیم در حالی که به نظر بعید نمیرسد حتی مقام قضایی در مرحله صدور حکم، حکم برائت و بیگناهی او را صادر کند. حال باید توجّه داشت با وجود این؛ تکلیف حقی که از فرد متهم زایل شده است و آبرو و شخصیت اجتماعی او که از منظر عمومی دچار خدشه شده چه می شود، آیا با یک عذرخواهی از فرد، او به حقوق خود می رسد؟ پس ما باید ضمانت اجرای دقیق این حقوق از دست رفته فرد را در کجا جستجو کنیم.
قرار بازداشت موقت با وجود شدتی که نسبت به سایر قرارهای تأمین کیفری دارد معایبی را در خود می بیند تاآنجا که مخالف با قاعده تفسیر قانون به نفع متهم و موجب تضییع حقوق متهم میباشد. این قرار مغایر با اصل برائت و بیگناهی متهم بوده و از نظر جرم شناسی نیز اثر پیشگیری و بازدارندگی را از بین میبرد. به موجب اصل برائت[۱] که از اصول مهم و شناخته شده در قانون اساسی کشورمان میباشد سلب آزادی افراد قبل از محکومیت آنان ممنوع است این در حالی میباشد که بیگناهی فرد بازداشت شده آثار شدیدی بر روح و روان او میگذارد و موجب خشم او نسبت به اجرای عدالت و دستگاه قضایی کشور میگردد. در همین رابطه آدولف پرنس از بنیان گذاران مکتب دفاع اجتماعی معتقد است که صدور قرار بازداشت موقت قبل از اثبات مجرمیت متهم، سخت ترین مجازات که فلاکت و بیآبرویی مسلم را دربر دارد، محسوب میشود[۲].
با توجّه به این که قرار بازداشت پیشینه بسیار طولانی دارد میبینیم که در حقوق قدیمی مثل روم به نوشته اولپین[۳] سعی بر اجتناب از بازداشت متهمان بوده است یعنی ممکن بود فرد به محافظ شهر، قضات شهر مجاور و حتی به یکی از اشخاص معتبر شهر[۴]، سپرده شود.[۵]
از آنجا که قانون و قانونگذار برای حفظ آزادی اشخاص و جامعه و حمایت از این حقوق و آزادیها به وجود آمده است، پس این قرار بازداشت موقت باعث سلب آزادی متهم میگردد، زیرا حقوق و آزادی شخصی را حفظ و حمایت نکرده است. پس باید ابتدا مجرمیت فرد را اثبات، سپس آزادی و حقوق او را محدود کرد. تمام این ماجراهای غمانگیز دادرسیهای جزایی به خاطر یک انسان نگون بختی است که متهم نامیده میشود و به حق یا ناحق مورد تعقیب قرار گرفته و آبرو، شرف، حیثیت و آزادی او در معرض نابودی قرار گرفته است در حالی که عدالت کیفری ایجاب میکند که پیش از تعیین تکلیف نهایی موضوع اتهام و صدور حکم قطعی هیچگونه محدودیتی نسبت به آزادیهای شخصی، افرادی که تحت پیگرد جزایی هستند صورت نگیرد و تا متهمی به موجب حکم قطعی دادگاه صالح محکومیت نیافته مورد تعرض قرار نگیرد.
قرار بازداشت موقت همچنان که پیش تر گفته شد با برخی از اصول قانون اساسی مغایرت آشکار دارد و زیانهای آن غیرقابل جبران میباشد زیانهایی که علاوه بر فرد به دامان خانواده او نیز تسری مییابد و یکی از این زیانها ممکن است باعث از هم گسیختگی نهاد خانواده گردد. همچنین این نوع قرار که امکان تغییر در سرنوشت پرونده و به عبارتی باعث تاثیر منفی در پرونده خواهد داشت باید محدودتر گردد[۶] و این محدودیتها را هم باید قانونگذار بر پایه و اساس موجّهی قرار دهد، یعنی تا مصلحتی اهم ایجاب نکند هرگز نمی توان به بهانههای گوناگون اصول کیفری را نادیده گرفت همانطور که استفاده افراطی از قرار بازداشت موقتدارای آثار منفی عاطفی، اقتصادی، اجتماعی و… میباشد و با توجّه به نظر جرمشناسان که زندان به خاطر وضعیت نامناسب وجود حاکم بر آن و عدم طبقه بندی زندانیان به یک محل برای تشکیل باندهای مجرمانه به شمار میرود باید تا حد امکان سعی بر عدم استفاده از بازداشت موقت داشته باشیم.
باید با اتخاذ تدابیری سعی بر حفظ هیبت و شکوه بازداشت موقت داشته باشیم یعنی سعی بر استفاده از جایگزینهایی برای بازداشت موقت با ماهیت اصلاحی و درمانی داشته باشیم. یعنی نگاه ما باید به فرد متهم یک نگاه اصلاحی و نه مانند قرار بازداشت موقت، سرکوب گرانه باشد.
در همین راستا هشتمین کنگره بین المللی پیشگیری از جرم و رفتار با محکومان(۱۹۹۰ میلادی[۷] با پیشنهاد «جایگزین های بازداشت متهمان») گام استواری را در جهت محدود کردن بازداشت موقت برداشت. خوشبختانه قانونگذار ما با وجود واکنش سرکوب گرانه نسبت به متهم پس از چندین سال، اکنون در لایحه آیین دادرسی کیفری در جهت تحولات پیش گفته و تضمین حقوق و آزادیهای فردی متهم گام برداشته است.
۱-۲- پیشینه و ضرورت انجام تحقیق
جایگزینهای قرار موقت با توجه به اهمیت موضوع که امروزه در جهت رسیدن به اهداف عدالت کیفری به آن احساس نیاز میشود خوشبختانه مورد توجه قرار گرفته است که از جمله میتوان به رسالهی جناب آقای دکتر محمدرضا الهی منش و پایان نامه ارشد سرکار خانم هاشمی و آقای عبداله اله بداشتی سیاهکلرودی میتوان نام برد. که همه این پژوهشها در جهت توسعهی جایگزینهای قرار بازداشت موقت در نظام حقوقی ایران ارائه گردیده است.
تا حد امکان باید بازداشت موقت را به وسیله جایگزینهایی برای آن، محدود کرد این جایگزینهای که قرار است، جای قرار بازداشت موقت را بگیرد باید به وسیله تدابیری که بتواند حضور متهم را در دادرسی و اجرای حکم تامین کند، اتخاذ گردد. قرار بازداشت موقت که باعث تضییع حقوق افراد و با اصل برائت مغایرت دارد پس چه بهتر که با عنایت به اصولی چون، تفسیر به نفع متهم و حفظ آزادیهای افراد جایگزینهای مناسبی برای آن قرار دهیم تا بدین وسیله بتوانیم به بحران جمعیت زندان ها و حقوق افراد کمک شایانی کنیم. با توجه به این موضوع که کشور ما در زمینه جایگزین کردن تدابیری به جای قرار بازداشت موقت حرکت جدی انجام نداده است، در حالی که هم اکنون استفاده از جایگزینهای بازداشت موقت در سطح بین المللی تقریباً جنبه الزامی به خود گرفته است. با امید به دستیابی هرچه سریعتر و ارائه بهترین راهحلها برای این امر مهم و اقتدار قانونی کشورمان میطلبد، که ما تحقیق گستردهتری در این زمینه انجام دهیم.
۱-۳- اهداف تحقیق
هدف از این تحقیق بررسی جایگزینهای قرار بازداشت موقت: مبانی و قلمرو و جایگاه آن در نظام حقوقی ایران و شناسایی نقاط ضعف و قوّت قوانین و مقررات و در حد امکان ارائه پیشنهاد از اصلاح قوانین در جهت حفظ و صیانت آزادی های متهم و در عین حال تضمین منافع مدعی خصوصی و جلوگیری از اخلال در نظم و امنیت در جهت امنیت عمومی میباشد. با عنایت به این موضوع میتوان از تضییع حقوق افراد، افزایش جمعیت زندانها و همچنین باندهای مجرمانه جلوگیری کرد. البته برای رسیدن به این هدف مهم، نیاز به فرهنگسازی دقیق میباشد .
هدف از این نوشتار بررسی جایگاه قرارهای جایگزین در نظام حقوقی ایران و اینکه با توجّه به لایحه آیین دادرسی کیفری چه دورنمایی میتوان برای این نوع قرارها پیش بینی کرد می باشد که با زبان نوشتاری ساده سعی بر مثمر ثمر قرار گرفتن آن در جهت ارتقای حقوق و آزادیهای متهم و حمایت این حقوق و آزادیها شده است.
۱-۴- روش تحقیق
این تحقیق توصیفی تحلیلی میباشد و از روش استدلال و تحلیل عقلانی استفاده میکند و بر پایه مطالعات کتابخانهای انجام میشود. و روش تحقیق از نوع کتابخانهای میباشد و برای جمعآوری داده ها و اطلاعات از فیشبرداری استفاده شده است.
۱-۵- سوالات تحقیق
۱- دلایل روی آوری به قرارهای جایگزین بازداشت موقت کدامند؟
۲- جایگاه قرارهای جایگزین بازداشت موقت در نظام حقوقی ایران چگونه می باشد؟
۳- با توجه به لایحه آیین دادرسی کیفری رویکرد اتخاذی برای قرارهای جایگزین بازداشت موقت را چگونه می توان ترسیم کرد؟
۱-۶- فرضیه های تحقیق
۱- مبانی فلسفی ناظر بر بازداشت موقت، اهداف عدالت کیفری تراکم جمعیت زندانها، تحمیل هزینه های زیاد اقتصادی ناشی از بازداشت موقت و ایرادهای جرمشناسانه از دلایل اصلی رویآوری به قرارهای جایگزین میباشد.
۲- در نظام حقوقی ایران قرارهای جایگزین بازداشت موقت در راستای حفظ حقوق آزادی افراد و سیاست حبس زدایی میباشد.
۳- با توجه به لایحه آیین دادرسی کیفری به خاطر وجود بعضی نواقص، استفاده از جایگزینهای بازداشت موقت در عمل چندان مؤثر واقع نمیشود.
۱-۷- ساماندهی تحقیق
نوشتار حاضر در سه فصل نگارش یافته است، در فصل اول دلایل روی آوری به جای گزینهای قرار بازداشت موقت و مبانی و پیامدهای آن به قلم آورده شده است؛ در فصل دوم به بررسی جایگزینهای کلاسیک قرار بازداشت موقت و مبانی و قلمرو این قرارها در آیین دادرسی کیفری میپردازیم. در فصل سوم به بررسی جایگزینهای مدرن قرار بازداشت موقت و مبانی آن از منظر لایحهی آیین دادرسی کیفری میپردازیم، فرجام نوشتار با نتیجهگیری و ارائه پیشنهادها خاتمه میپذیرد.
فصل دوم
۲- دلایل روی آوری به قرارهای جایگزین بازداشت موقت
اخذ تأمین در مرحله تحقیقات مقدماتی از سوی مقام قضایی از اهمیت ویژهای برخوردار میباشد زیرا از یک سو اصل برائت ایجاب میکند، که تا تعیین تکلیف نهایی اتهام فرد، هیچگونه حقوقی نسبت به آزادی و اموال او سلب نگردد. و از سوی دیگر ضرورت اثبات اتهام فرد متهم و تحقیق در این زمینه، و تضمین حقوق بزه دیده و جامعه طلب میکند تا در بعضی مواقع، قبل از تعیین تکلیف نهایی، آزادی متهم سلب و یا محدودیتها و یا تعهداتی برای او یا سایر افراد ایجاد شود که از این دسته تعهدات و محدودیت ها میتوان از قرار کفالت، وثیقه و التزام و… نام برد. تعارض قرار بازداشت موقت از جهتی با اصل برائت، که اصلی شناخته شده[۸] و محترم در حقوق داخلی و بین المللی میباشد و از جهت دیگر با برخی از نهادهای سودمند حقوق کیفری سبب گردیده تا بسیاری از صاحب نظران به آن توجّه خاصی کنند تا آنجا که حتی در قواعد دستورات و اسناد بین المللی سازمان ملل متحد نیز در این زمینه گام اساسی برداشته است و در توصیه شماره سیزده به آن اشاره مینماید پس همانگونه که مشاهده میکنیم باید با اتخاذ تدابیری بازداشت موقت را محدود نماییم. تدابیری که با آن به نحوی حضور شخص متهم را در تمام مراحل تضمین کند.
۵-۳- قیام حسین بن علی ( شهید فخ[۳] )
حسین بن علی بن حسن بن حسن بن حسن بن علی (ع)، یکی دیگر از قیام کنندگان شاخه حسنی بود. برخی منابع سال تولد او را ۱۴۳ هـ.ق نوشته اند. از پدری مشهور به « علی عابد » و مادری، بنام زینب دختر عبدالله محض، که به « زوجه صالح » شهرت داشت، زاده شد. مدت عمر وی فقط ۲۶ سال بود ( رضوی اردکانی، ۴۹:۱۳۷۵ ). در مورد سال تولد وی روایتی دیگری نیز وجود دارد که آن را به سال ۱۲۸ هـ . ق. می داند ( الهی زاده، ۱۹۹:۱۳۸۵ ). که این تاریخ اخیر به حقیقت نزدیک تر به نظر می رسد.
حسین در یک خانواده انقلابی رشد کرد و تربیت یافت، طوری که دو پدربزرگش عبدالله محض و حسن مثلث و همچنین دو تن از دایی هایش سعد و ابراهیم در مبارزه با عباسیان قبلا به شهادت رسیده بودند ( کاظمی پوران،۱۵۱:۱۳۸۰-۱۵۲ ). خود وی نیز از شخصیت های کم نظیر دورانش محسوب می شد. او مردی دلاور، بخشنده، شجاع، فاضل و مسئولیت پذیر بود. و در بین بنی هاشم از جایگاه بلندی برخوردار بود. وی از اصحاب امام موسی کاظم (ع) و راوی حدیث، از سوی ایشان بود( ابن اثیر، ۱۳۸۰، ج۳۳۶۱۳:۸ و ابن طقطقی،۲۴۶۱:۱۳۸۹).
۵-۳-۱- زمینه ها و مقدمات قیام
حسین بن علی ( شهید فخ ) در سال ۱۶۹ ق، در مدینه بر گماشتگان هادی عباسی خروج کرد. اما کدام عوامل و زمینه های قبلی، باعث قیام و حرکت حسین و یارانش در آن سال شد؟ مورخان، به زمینه هایی اشاره می کنند که تقریبا همه آنها یک وجهه مشترک مشخص دارند و آن هم ظلم و ستم و رفتارهای ناصوابی است که در حق طالبیان و علویان روا می شد.
پس از مهدی عباسی، خلافت به هادی رسید. وی گرچه بیش از یک سال خلافت نکرده اما در همین مدت یکساله ی حکومتش، در اثر کارهای زشت، ناتوانی و زبونیش، اوضاع شهرها از جمله مدینه به هم خورد و گروهی از طالبیین به جنبش در آمدند ( یعقوبی، ۱۳۷۴، ج۴۰۶:۲). وی ضمن تعقیب علویان، مقرری ها و بخشش هایی که از زمان مهدی برای ایشان برقرار شده بود قطع نمود و به تهدید آنان پرداخت ( همان:۴۰۷ ). سخت گیری های وی بر علویان تا به آن حد بود که به گماشتگان خود در مدینه دستور داده بود تا مرتب آنان را زیر نظر بگیرند و ایشان را وادار کنند تا روزانه خود را به والی معرفی نمایند. والیان نیز با رفتارهای توهین آمیز خویش از هیچ اتهامی از جمله شرب خمر در حق هاشمیان کوتاهی نمی کردند. (الهی زاده، ۲۰۰:۱۳۸۵ ). ابن اثیر در مورد رفتارهای توهین آمیز والی مدینه عمربن عبدالعزیز در حق علویان می نویسد : « چون عمر والی مدینه شد، طالبیان را به جرم میگساری بگرفت و تازیانه زد و ریسمان بر گردن آنها آویخت و در مدینه گردانید» ( ابن اثیر، ج۳۶۱۰:۸-۳۶۱۱ ).
به هر همهاین فشارها، روح آزاده و حق جوی علویان را سخت می آزرد، اما شاید آخرین عاملی که باعث انفجار و خروج حسین و دوستانش شد، برخورد تند و تهدید آمیز والی شهر با حسین بن علی و یحیی بن عبدالله، به خاطر غیبت و تمرد یکی از بزرگان بنی هاشم بود که خشم آنان را شعله ور و خروج را پیش انداخت (طقوش، ۸۵:۱۳۸۷ ).
۵-۳-۲- اهداف قیام
با توجه به شواهد تاریخی می توان در مورد اهداف و فلسفه قیام حسین بن علی دو نظر را مطرح و قابل اعتنا تصور نمود : یکی، تعدیات هادی عباسی و والیان او دوم، بدست آوردن یا بازگرداندن خلافت اسلامی ( خضری، ۵۱:۱۳۸۸ – ۵۲ ).
آنچه که به نظر می رسد و شواهد تاریخی نیز آن را تایید می کنند، هر دو مورد می تواند در این امر نقش داشته باشند. اصولا حرکت قیام کنندگان علوی پاسخ به ندای وجدان و مبارزه علیه ظلم و ستمی بود که از سوی خلفای اموی و عباسی بر محرومان روا می گردید ( کاظمی پوران، ۲۴۹:۱۳۸۰ ). حسین بن علی، هنگام بیعت با مردم مدینه، اصل دعوت به رضای آل محمد را صریحا اعلام کرد و محور کار خویش را بر سه اصل کتاب خدا، سنت پیامبر و زمینه سازی خلافت برای فردی شایسته از آل محمد عنوان نمود ( رضوی اردکانی، ۱۰۷:۱۳۷۵ ) . با توجه نسبت به شناختی که از نهضت های شیعی وجود دارد. منظور از رضای آل محمد، نباید کسی جز امام معصوم و منصوبش باشد که در زمان حسین بن علی، امام هفتم شیعیان، امام کاظم (ع) بود.
از سخنان، اشعار و عملکرد او و یا آنانی که در زمان نزدیک به عمر او اظهار نظر کردند، نیز می توان تا حدود زیادی به اهداف قیامش پی برد. از جمله : ۱- برخورد با حکومت ظلم و جور عباسی ۲- گرفتن انتقام از عباسیان به جهت خون های ریخته شده ۳- امر به معروف و نهی از منکر ۴- برگرداندن حقوق ائمه(ع) ( همان : ۱۵۵ ).
نکته آخر در این زمینه این که، قیام حسین بن علی با اجازه یا حداقل اطلاع قبلی امام موسی کاظم (ع) صورت گرفت و به نوعی در کلمات امام (ع)، جنبش حسین مورد توجه و تا حدودی تایید به نظر می رسد که در جای خود به آن خواهیم پرداخت. خود حسین نیز گفته بود :« ما خروج نکردیم مگر بعد از آنکه با اهل بیت خویش، موسی بن جعفر (ع) مشورت کردیم، پس امر کردند ما را به خروج »( قمی، ۱۳۷۶، ج۴۹۰:۱)امام کاظم نیز به ایشان فرموده بودند که :« تو به طور مسلم کشته می شوی، پس شمشیرها را تیز کن، زیرا این مردم دو رو و فاسق اند »( شریف قرشی، ۱۲۶۸، ج۵۲۴:۱ ).می توان چنین نتیجه گیری کرد که، گرچه عامل و جرقه نهایی خروج حسین و یارانش همانا رفتارهای توهین آمیز و ستم هایی بود که از سوی والی مدینه در حق علویان و خود او روا می شد، اما وی و بسیاری از دیگر بزرگان علوی از سال ها قبل در پی ضربه زدن بر پیکره دولت عباسیان، و به دنبال فرصتی می گشتند تا کرسی خلافت را به مستحقان واقعی آن برگردانند .
۵-۳-۳- چگونگی و سرانجام قیام
آغاز قیام حسین بن علی ( شهید فخ ) در سیزده یا به روایتی، چهاردهم ذی قعده ی سال ۱۶۹ هـ . ق بود. خروج وی در دو مرحله، ابتدا در مدینه بر علیه والی و گماشته هادی عباسی
( عمربن عبدالعزیز ) و پس از تصرف و تسلط بر آنجا و توقفی یازده روزه، بطرف مکه عزیمت نمودند و پیکار نهایی وی با عباسیان در سرزمین فخ و در سالروز ترویه و ایام حج همان سال به وقوع پیوست که منجر به شهادت حسین و بسیاری از همراهان وی گردید ( ابن اثیر ۱۱۳۸۰، ج۳۶۱۲:۸ و عادل ادیب، ۱۶۶:۱۳۶۶).
اما شرح بیشتر قیام : گفته شده، حسین بن علی و یارانش در صبحگاهان قیام، ابتدا با شعار احد احد به مسجد مدینه رفتند و آنجا را به پایگاه سیاسی و نظامی خویش تبدیل کردند و پس از ادای نماز صبح به بیت المال و فرمانداری مدینه هجوم برده و مبالغ زیادی را بدست آوردند. سپس درهای زندان را شکسته و زندانیان را نیز آزاد ساختند. از آن طرف، عمربن عبدالعزیز با شنیدن « حی علی خیر العمل » در اذان صبح، هراسان از دارالحکومه فرار نمود. ( همان جا، ۱۶۶ ). بعد از آن مردم با شعار الرضا من آل محمد بر کتاب خدا و سنت پیامبرش، با حسین بیعت کردند ( ابن خلدون، ۱۳۸۳، ج۳۹۳:۲ ).
روایت شده، که در همان روز اول گروه های بسیاری از شیعیان و زیدیان به او پیوستند ( دایره المعارف تشیع، ۳۲۹:۱۳۷۳ ). این در حالی بود که تعداد همراهان حسین در ساعات اولیه قیام به پنجاه نفر نمی رسیدند. ( اصفهانی، ۴۲۹:۱۳۸۷ ) به هر حال فردای آن روز، نه شورش پیروان و طرفداران بنی عباس در مدینه و نه تلاش های عمر والی فراری شهر، هیچکدام نتوانست اوضاع را به نفع عباسیان تغییر دهد ( ابن اثیر، ۱۳۸۰، ج۳۶۱۱:۸). سرانجام نیز پس از سه روز درگیری حسین و یارانش در مدینه، آن شهر کاملاً به تصرف آنان در آمد. وی پس از توقفی یازده روزه در مدینه و نصب دینار خزاعی به عنوان فرماندار جدید و جانشین خود، در روز بیست و چهار ذی القعده ی همان سال، به اتفاق حدود سیصد نفر از یاران و همرزمانش به سوی مکه عزیمت کردند ( اصفهانی، ۴۳۲:۱۳۸۷).او ایام حج سال ۱۶۹ ق را با یاران خود در منا وعده داده بود. ( ابن اثیر، ۱۳۸۰، ج۳۶۱۰:۸ ). همچنین او برای دفاع از اسلام و مظلومان و برائت از مشرکان مکه، موسم حج را بهترین مکان و زمان، برای این هدف خویش در نظر گرفته بود ( رضوی اردکانی، ۱۵۰:۱۳۷۵ ). به علاوه، حضور طوایف و قبایل مختلف در حج فرصت خوبی بود که او بتواند به اهداف مورد نظرش دست یابد ( همان : ۱۳۵ ).
چون خبر خروج حسین به هادی عباسی رسید، وی محمد بن سلیمان منصور را به همراه سپاهی که در سفر حج بودند به جنگ حسین اعزام کرد. دو سپاه در روز ترویه یعنی هشتم ذی الحجه سال ۱۶۹ در وادی فخ در مقابل یکدیگر قرار گرفتند ( ابن اثیر، ۱۳۸۰،ج۳۶۱۱:۸ –۳۶۱۲ و ابن خلدون، ج ۲، ۳۹۴:۱۳۸۳ ).
روایت شده که محمد بن سلیمان، به حسین و یارانش قبل از شروع نبرد امان داد، ولی آنان نپذیرفتند. به هر حال، جنگی سخت و خونین در گرفت و سرانجام سپاه عباسی با انجام یک تاکتیک جنگی، حسین و یارانش را در محاصره انداخته و آنان را تار و مار کردند و خود حسین نیز با تیر نابهنگام حماد ترکی از پای در آمد و به شهادت رسید. وی در این هنگام چهل و یک سال داشت (اصفهانی، ۴۳۴:۱۳۸۷ ).
مسعودی می نویسد :« پس از کشته شدن حسین و یارانش، جسد آنان سه روز در وادی فخ بر روی زمین بر جای مانده بود و جانواران وحشی از تن های آنان می خوردند» ( مسعودی، ۱۳۸۷، ج۳۳۲:۲ ). این حادثه برای علویان چنان سخت بود که گفتند، بعد از واقعه کربلا، حادثه ای بزرگتر از واقعه فخ نبوده است ( ابراهیم حسن، ۷۵۱:۱۳۸۸ ).
۵-۳-۴- بررسی و نقد قیام
در ارزیابی قیام حسین بن علی، توجه به چند نکته ضروری به نظر می رسد اول آنکه، آیا حسین بن علی قیام خویش را با مشورت و نظر خواهی امام موسی کاظم (ع) شروع کرد یا خیر؟ در برخی از منابع بطور مستقیم یا غیر مستقیم از مشورت و رایزنی حسین بن علی با امام هفتم (ع) قبل از قیام تاکید شده است: « ما خروج نکردیم مگر بعد از آنکه مشورت کردیم با اهل بیت خویش موسی بن جعفر » ( قمی، ۱۳۷۶، ج۴۹۰:۱ ). یا در جایی دیگر آمده روزی که حسین بن علی برای مشورت در مورد قیامش حضور امام هفتم (ع) رسید ایشان به او فرمودند : « تو کشته می شوی، خویش را آماده و مهیا کن، چرا که با گروهی فاسق و منافق سر و کار داری» ( شریف قرشی، ۱۳۶۸، ج۵۲۴:۱ ) .
نکته دوم اینکه، دلایل شکست و ناکامی ظاهری قیام حسین بن علی چه بود ؟ شاید بتوان گفت، بسیاری از همان زمینه ها و عواملی که در عقیم ماندن قیام های علوی پیشین نقش را داشتند، در این قیام نیز موثر بودند. علاوه بر این، نارضایتی و ناراحتی مردم مدینه از اینکه حسین و یارانش حرم امن رسول خدا (ص) در شهر را پایگاه خود قرار داده باعث شد تا مردم پاسخی مناسب و مثبت به حسین ندهند ( طقوش، ۸۶:۱۳۸۷ ).
همچنین خروج زودهنگام و بدون برنامه ریزی شده ی حسین و یارانش بر اثر فشارهای وارده از سوی هادی عباسی به علویان ( جعفریان، ۲۷:۱۳۷۱ )، وقوع قیام در ایام حج که مردم به جهت مشغله های اقتصادی خاص این ایام، نتوانستند؛ این قیام را بطور کامل همراهی کنند.
عدم همراهی بزرگان مدینه با حسین بن علی، عدم پیوستن برخی بزرگان علوی به قیام وی، عدم وفای به عهد گروهی از مردم مدینه و اصولا مناسب نبودن حجاز برای قیام بخشی از دلایل ناکامی حسین بود( الهی زاده، ۲۰۹:۱۳۸۵ ).
با این وجود، جنبشی از جنس علوی و از تبار هاشمی شکل گرفت، و فاجعه جانگذار دیگری در عرصه تاریخ اسلام بوجود آورد و یک بار دیگر ماهیت واقعی بنی عباس را همچون امویان که واقعه کربلای سال ۶۱ هـ . ق . را آفریدند، به نمایش عموم گذاشت. در واقع در سرزمین فخ، واقعه کربلای دیگری تکرار شد.به تعبیری : « فاجعه فخ، خاطره فاجعه جانگذاز کربلا را در ذهن ها زنده کرد » ( پیشوایی، ۴۴۵:۱۳۹۰ ). این در حالی بود که خود خلفای عباسی و همان قاتلان حسین بن علی به عظمت و وابستگی ایشان به پیامبر (ص) اعتراف و اذغان داشتند. چنانچه آمده است، روزی که سر بریده شهید فخ را به مجلس هادی عباسی آوردند، آورندگان سر را ملامت کرد و گفت :« شادمان پیش من آمده اید، گویی سر یکی از ترکان یا دیلمیان را آورده اید، او یکی از خاندان رسول خدا (ص) است» ( مسعودی، ۱۳۷۸، ج۳۳۲:۲).
۵-۴- قیام یحیی بن عبدالله
یحیی بن عبدالله، با کنیه ابوالحسن، یکی دیگر حسنیانی است که در سال ۱۷۲ ق و در دوران امامت امام موسی کاظم (ع) در طبرستان خروج کرد (الهی زاده، ۲۱۳:۱۳۸۵). وی را سیدی جلیل القدر، عابد، زاهد، با کرامت و همچنین او را یکی از مریدان و در ضمن اوصیای امام جعفر صادق (ع)، برای گمراه کردن عباسیان، می دانند (تشید، ۱۲۱:۱۳۸۵) وی به همراه حسین بن علی در قیام مدینه و فخ شرکت فعالانه ای داشت و مدت کمی رئیس شرطه مدینه نیز بود. اما پس از نجات از واقعه فخ، در جستجوی کانونی مناسب برای شورش بر ضد دستگاه خلافت شد و سرانجام نیز طبرستان را برگزید (تشید، ۱۲۱:۱۳۸۵ و حاجیلو،۸۳:۱۳۹۰).
یحیی سرانجام به دستور هارون الرشید، در زندان به سال ۱۸۴ یا به روایتی ۱۸۶ ه. ق. به شهادت رسید(الهی زاده،۲۲۲:۱۳۸۵). او را عالم شهید لقب دادند، زیرا از شاگردان و تربیت یافتگان برجسته امام صادق و امام کاظم (ع) بود . وی بیشتر اوقات، امام را با کلمهی«حبیب» یاد می نمود و راوی احادیث زیادی از امام صادق(ع) می باشد (رضوی اردکانی، ۲۰۶:۱۳۷۵)
۵-۴-۱- زمینه ها و مقدمات قیام
پس از واقعه خونین فخ، یاران نجات یافته ی حسین بن علی نگذاشتند تا مشعل انقلاب علویان خاموش شود و پرچم مبارزه بکلی سرنگون گردد. و لذا تاکتیک جدیدی را در پیش گرفتند و نقاط دوردست شرقی و غربی قلمروی خلافت را برای ادامه مبارزه بر ضد عباسیان برگزیدند.
در همین راستا بود، که جنبش یحیی در منطقه شرقی، یعنی طبرستان و دیلمان شکل گرفت. او قبل از آنکه به طبرستان برود مدت ها به طور مخفیانه به مناطق و شهرهای مختلفی از جمله : یمن گرفته تا ارمنستان و بغداد و صنعا و خراسان و در نهایت قومس، طبرستان و دیلمان سفر کرد ( الهی زاده، ۲۱۲:۱۳۸۵ ).
طبرستان را به جهاتی از جمله، وجود علویانی که از قبل در آنجا بودند، دوری از مرکز خلافت عباسی و صعب العبور بودنش، محل مناسبی یافت و در آنجا مستقر گردید ( تشید، ۱۲۱، ۱۳۸۵ ). او در آنجا نخست به نزد شروین بن سرخاب از آل بارود رسید و چون از طرف وی مورد حمایت قرار نگرفت با همان یکصد و هفتاد تنی که همراهش بودند به منطقه دیلمان رفت ( حاجیلو، ۸۳:۱۳۹۰ ) و در آنجا شروع به تبلیغ و دعوت نمود. مردم آنجا استقبال چشم گیری از او کردند و مردم نواحی و شهرها مختلف به طرف او شتافتند. ( شریف قرشی، ۱۳۶۸، ج/۱۰۳:۲). این استقبال و پیشرفت طوری بود که موجبات نگرانی شدید هارون الرشید را فراهم کرد ( صفری فروشانی، ۱۳۸۲، ج۹۵:۲ ) . می نویسند، یحیی بن عبدالله نخستین کسی از علویان بود که مردم جنگاور این ناحیه به حمایتش برخاستند( فرای، ۱۳۶۲، ج۶۲:۴).
۵-۴-۲- اهداف قیام
اگر بپذیریم که قیام یحیی بن عبدالله در راستا و ادامه قیام سایر علویان و حسنیان، بویژه حسین بن علی بوده باشد، نتیجه گرفته می شود که اهداف قیام وی نیز با اندکی اختلاف، همان انگیزه ها و اهدافی بود که پیشینیان او را وادار به خروج علیه عباسیان نمود.
در نامه ای که خود یحیی بن عبدالله به هارون نوشت، هدف از قیام خویش را خونخواهی کشته شدگان حسنی توسط عباسیان و ادامه راه قیام آنان و جهاد با ستم و بی عدالتی و احقاق حق اعلام کرد ( الهی زاده، ۲۱۵:۱۳۸۵ ). هدف یحیی را با توجه به تغییر اوضاع و فشار بیشتر بر علویان پس از واقعه فخ، تغییر تاکتیک و نجات باقیمانده تشکیلات انقلابی و سازمان علویان می دانند، چرا که از آن پس امکان حضور در حجاز را نداشتند، به علاوه در پی فرصتی بود تا در جایی دیگر حرکت تازه ای علیه ستمگران عباسی طراحی و اجرا کنند (کاظمی پوران، ۱۷۳:۱۳۸۰). از لا به لای سخنانی که از وی بر جای مانده، می توان تا اندازه ای به فلسفه قیام وی پی برد . از وی نقل شده که گفت:« خدایا همین اندازه خدمت را از من بپذیر که دل ستمکاران را ترساندم، جز سر بلندی دین تو منظوری ندارم» ( اصفهانی، ۴۵۲:۱۳۸۷ ). علاوه بر اینها، چون وی تربیت یافته ائمه ششم و هفتم (علیهماالسلام ) بود و افتخار شاگردی ایشان را داشته، و سالها در محضر آن بزرگواران تلمذ و کسب فیض نموده بود(رضوی اردکانی، ۲۰۶:۱۳۷۵)، احتمالاً نباید اهدافی غیر از سیره آن ائمه اطهار (ع) برای وی تصور نمود.
۵-۴-۳- چگونگی و سرانجام قیام
سرانجام یحیی به امید یاری مردم دیلم، خروج خود را در آنجا آغاز و شوکتی عظیم به هم زد، طوری که وقتی خبر آن به هارون الرشید رسید، وی فضل بن یحیی برمکی را با سپاهی به ظرفیت ۵۰ هزار نفر جهت سرکوب، یا وادار کردن یحیی بن عبدالله به تسلیم بسوی دیلمان فرستاد (شریف قرشی، ۱۳۶۸، ج۱۰۵:۲ ).
روایت شده، فضل از طالقان نامه ای به یحیی بن عبدالله ارسال و با وعده و وعید و همچنین، خوف و رجاء از او خواست تا خود را تسلیم کند و به او امان داد (شجاع شفیعی، ۱۳۷۷ : ۷۴). از آن طرف، وقتی که یاران یحیی از آمدن فضل برای جنگ با وی اطلاع یافتند از پیرامون او پراکنده شدند و او را تنها گذاشتند و باقیمانده سپاه نیز او را به صلح و عدم خونریزی دعوت کردند ( شریف قرشی، ۱۳۶۸، ج۱۰۵:۲ ). یحیی نیز وقتی اوضاع اطرافیان خود را چنین دید، با شروطی پیشنهاد فضل را پذیرفت. لذا امان نامه ای با خط هارون و به امضاء قاضیان و فقها برای یحیی بن عبدالله ارسال شد، اما کینه یحیی همچنان در دل هارون باقیرر بود ( مغنیه، ۱۳۹۰ : ۲۹۴ ).
بالاخره یحیی تسلیم گردید و او را به بغداد نزد هارون آوردند، رشید نیز مقدم وی را گرامی داشت و به نحو پسندیده ای با او دیدار کرد ( ابراهیم حسن، ۷۵۲:۱۳۸۸). اما هنوز اندکی نگذشته بود که هارون با فتوای یکی از روحانیون درباری به نام وهب بن ابوالبختری، و علی رغم مصونیتی که به او داده بود به زندانش انداخت، و چندی بعد نیز در زندان بر اثر گرسنگی و تشنگی از دنیا رفت ( مغنیه، ۲۹۴:۱۳۹۰ و یعقوبی، ۱۳۷۴، ج۴۱۲:۲ ).
۵-۴-۴- بررسی و نقد قیام
جنبش یحیی بن عبدالله، نخستین جنبش از نوع علوی بود که در عهد عباسیان با ترکیبی از دو گرایش شیعی زیدی و ملی گرایی ایرانی شکل گرفت ( صفری فروشانی، ۱۳۸۲، ج ۲ :۹۴). و در سرزمین دیلمیان به وجود آمد. یحیی از شخصیت های برجسته خاندان علی (ع) بود که در دل شیعیان آنجا منزلت و جایگاهی ویژه داشت. یکی از مهمترین ویژگی های یحیی، این بود که وی مبانی زیدی را به طور کامل قبول نداشت و تا حدود زیادی به طریق اهل بیتمی رفت، و همین امتیاز وی او را از بسیاری اشکالات بر کنار و مبرّا ساخته بود (محرمی، ۱۵۵:۱۳۸۶). زیدیه در مساله امامت، قیام مسلحانه را شرط امام می دانند و در قسمت عمده ای از احکام فقهی، با اهل سنت هم مرامند، در حالیکه یحیی پیرو فقه اهل بیت و بویژه فتاوای امام صادق (ع) بود و لذا با برخی از زیدیانی که در سپاهش بودند اختلاف پیدا می کرد و ایشان نیز او را یاری ندادند ( رضوی اردکانی، ۱۳۷۵: ۲۱۸-۲۱۹ ). همچنین مورد اخیر، خود عاملی شد تا اینکه یحیی علی رغم تصمیم به قیام علیه عباسیان، نهایتاً با شرایطی تسلیم هارون شود و به شهادت برسد.
گر چه خود یحیی بن عبدالله موفق نشد مانند برادرش ادریس در مغرب اولین دولت مستقل شیعه مذهب را در شمال ایران بوجود آورد، اما با ناکامی و قتل بدست هارون، نه تنها از نفوذ علویان در آنجا کاسته نشد، بلکه زمینه مناسبی برای تاسیس اولین دولت های مستقل شیعی را در آن مناطق فراهم کرد (صفری فروشانی، ۱۳۸۲، ج۹۵:۲ ).
۵-۵- قیام ادریس بن عبدالله
ادریس، فرزند ششم عبدالله بن حسن و برادر یحیی، دیگر فرزند عبدالله بود. منابع تاریخی نوشته اند که ادریس، همراه حسین بن علی در ماجرای فخ شرکت داشت و به عنوان مشاور سیاسی – نظامی خواهر زاده اش حسین، فعالانه او را یاری داد. ولی در جنگ مذکور کشته نشد و با فرار به شمال افریقا به حیات و مبارزات خود ادامه داد (قمی، ۱۳۸۳، ج۲۵۶:۱).
ادریس از یاران و اصحاب امام صادق (ع) ( رضوی اردکانی، ۲۵۲:۱۳۷۵ ) مانند دیگر افراد خاندان علوی، فردی ظلم ستیز، مبارز، شجاع و دوستدار خلافت اهل بیت بود. حتی ابن خلدون سنی مذهب متعصب نیز از ادریس و پسرش به نیکی یاد نموده و از ایشان دفاع کرده است
( همان : ۱۹۶).
در اهمیت وی همین بس که وی را بنیانگذار اولین دولت مستقل شیعی مذهبی دانسته اند که در اوج قدرت دولت عباسی به سال ۱۷۲ هـ.ق در شمال افریقا بوجود آمد( آربری، ۱۷۵:۱۳۸۸).
۵-۵-۱- ادریس از فخ تا مغرب
از جمله نجات یافتگان و فراریان جنگ فخ، ادریس بن عبدالله بود. وی پس از نجات از پیکار فخ، توانست به همراه حاجیان کشورهای دیگر و به همراه غلامش راشد، از دسترس ماموران دولت عباسی فرار و خود را به مصر برساند ( اصفهانی، ۴۷۲:۱۳۸۷ و مسعودی، ۱۳۷۸، ج۳۰۰:۲ ) و به کمک برید آنجا، یعنی واضح مولی صالح بن منصور « مسکین » که از شیعیان علی (ع) بود ؛ به مغرب فرستاده شدند و از تعرض ماموران عباسی نجات یافتند (ابن اثیر، ۱۳۸۰، ج۳۶۱۳:۸ ).
ادریس، پس از پشت سر گذاشتن نواحی و شهرهای تلمسان، طنجه، سوس الادنی به شهر ولیله رسید و با استقبال گرمی از سوی اسحاق بن محمد امیر آنجا روبرو شد. در همانجا شروع به گسترش دعوت و نشر هدف های خود کرد و بسیاری از بربرها با او بیعت کردند (شریف قرشی، ۱۳۶۸، ج۱۰۰:۲ ). بتدریج قبایل کوچک و بزرگ بربر از جمله « قبیله اوریه» به وی علاقمند شدند و آماده جانفشانی برای او گشتند. تا اینکه وی توانست سرانجام به کمک همین قبایل دولت ادریسیان مغرب را پایه گذاری کند ( رضوی اردکانی، ۲۵۷:۱۳۷۵).
پژوهش حاضر در شرکت های تولیدی استان کرمانشاه صورت میگیرد.
قلمرو زمانی
قلمرو زمانی این تحقیق از اواسط بهمن ماه ۱۳۹۳ تا اواخر خرداد ۱۳۹۴ می باشد، که تقریبا ۵ ماه طول خواهد کشید.
تعاریف مفهومی و عملیاتی پژوهش
تعریف مفهومی متغییرها
قدرت بازاریابی: قدرتی کارا برای ادامه فعالیت های شرکت می باشد که بر اساس گفته هیکسون [۱۴]و دیگران (۲۰۱۰) قدرت به سه اجزاء سازندهاش یعنی از عهده بر آمدن، غیر جایگزین بودن و مرکزیت بخش بازار به اجرا در می آوریم.
کانال توزیع: مجموعه ای از سازمان ها و افراد وابسته است که کالا یا خدمات مورد نظر را در دسترس مشتریان نهایی قرار می دهد.کانال توزیع، تولید کننده و مشتریان کالا را به یکدیگر متصل می کند(گرجیان ، ۱۳۸۸).
خرید سازمانی: طبق فرهنگ وبستر، خرید سازمانی فرایند تصمیم گیری است که سازمان رسمی به وسیله آن، نیاز به خرید کالا و خدمات را به وجود آورده و آن گاه به تشخیص، ارزیابی و انتخاب بین نام های تجاری و فروشنده اقدام می کنند(کاتلر[۱۵]، ۲۰۰۲). خریداران سازمانی شامل تولیدکنندگان، عمده فروشان و همچنین سازمانهای دولتی هستند که کالاها و خدمات را برای استفاده خود یا فروش مجدد خریداری می نمایند(کرین[۱۶] ، ۲۰۰۴).
رفتار مصرف کننده: شامل فرآیندهای روانی و اجتماعی گوناگونی است که قبل و بعد از فعالیت های مربوط به خرید و مصرف وجود دارد(روستا و همکاران ، ۱۳۸۳ ، ۱۱۲ ).
بازاریابی کارکنان یا بازاریابی درونی: کاتلر بازاریابی درونی را به عنوان وظیفه به کار گیری، آموزش و انگیزش موفقیت آمیز کارکنان توانا برای خدمت بهتر به مشتری تعریف می کند(میشرا [۱۷]، ۲۰۱۰ ، ۱۸۷ ).
عملکرد تجاری: عملکرد تجاری با به دست آوردن میانگینی از سه آیتم، سطح جریان پول نقد، تورم جریان نقد، و سوددهی ارزیابی می شود(مرلو[۱۸] ، ۲۰۱۲ ).
عملکرد تجاری شامل عملکرد مشتری (رضایت و وفاداری مشتری) و عملکرد بازار (حجم فروش و سهم بازار بالا ) و عملکرد مالی (سود ،حاشیه سود و بازگشت سرمایه ) در مقایسه با رقباست(هولی وهمکاران ،۲۰۰۵ ،کانو وهمکاران ،۲۰۰،۲۰۰۴-۱۷۹)[۱۹].
تعریف عملیاتی متغییرها
قدرت بازاریابی: عامل قدرت در بازاریابی شرکتهای تولیدی به چهار حوزه محدود شده است. کانال های توزیع، خرید سازمانی، رفتار مصرف کننده و بازاریابی درونی مورد ارزیابی قرار می گیرد که این با توجه به سؤالات پرسشنامه از جامعه آماری به دست می آید.
کانال توزیع: راه ها و شیوه های رساندن محصولات و خدمات به مشتریان می باشد که از طریق پرسشنامه از جامعه آماری به دست می آید.
خرید سازمانی: فرایند تصمیم گیری است که سازمان به وسیله آن نیاز به خرید کالا و خدمات را به وجود آورده است که این با توجه به سؤالات پرسشنامه از جامعه آماری به دست می آید.
رفتار مصرف کننده: فعالیت های فیزیکی، احساسی وذهنی که افراد هنگام انتخاب، خرید، استفاده و دور انداختنن کالاها و خدمات در جهت ارضای نیازها و خواسته های خود درگیر آنها هستند که این نیز با توجه به سؤالات پرسشنامه ازجامعه آماری به دست می آید.
بازاریابی درونی: تلاشی است که توسط سازمان برای ایجاد انگیزش در کارکنان در جهت حفظ مشتریان انجام می گیرد که این متغیر هم نیز از طریق پرسشنامه از جامعه آماری بررسی می شود.
عملکرد تجاری: در عملکرد تجاری رضایت و وفاداری مشتری، حجم فروش و میزان سود و بازگشت سرمایه در مقایسه با رقبای سازمان مورد بررسی قرار می گیرد. که این عوامل از طریق سؤالات پرسشنامه از جامعه آماری به دست می آید.
فصل دوم
مبانی نظری و پیشینهی پژوهش
فصل دوم
بخش اول: مبانی نظری مرتبط به بازاریابی و قدرت بازاریابی
مقدمه
در بسیاری از شرکت های بزرگ، عمل بازاریابی کاملا"غیرمتمرکز و نامنظم انجام می شود ودر نتیجه دیدگاهی کلی از فعالیت ها و هزینه ها به بازاریاب داده نمی شود. برخی هزینه ها سرسام آور وجبران ناپذیر هستند چرا که می توانند نه صرفا در قالب پولی، بلکه در قالب فرصت های از دست رفته به شرکت لطمه وارد کنند” فقدان همکاری در زمینه بازاریابی ممکن است موجب کاهش قدرت تمرکز بازاریابان بر روی وظیفه ارزشمند خود از جمله تقسیم بندی های غنی تر مشتریان گردد. مفهوم بازاریابی به صورت رسمی در نوشته های مک کیتریک در سال ۱۹۵۷، فلتون در سال ۱۹۵۹و کیت در سال ۱۹۶۰ معرفی گردید. این نویسندگان مفهوم بازاریابی را به عنوان ذهنیت و تفکری منسجم و هماهنگ در تمامی وظایف و عملکردهای بازاریابی تعریف می کنند که در سایر نواحی وظیفه ای سازمان رسوخ یافته و بدین ترتیب دستیابی به حداکثر سودآوری در بلند مدت را تسهیل و تضمین می سازد(تسی[۲۰] و دیگران، ۲۰۰۳ ،۲۳۰ ). یک سازمان با داشتن سیستم بازاریابی فعال و قدرتمند که شامل ابعاد چهارگانه کانال توزیع، خرید سازمانی، رفتار مصرف کننده و بازاریابی کارکنان است می تواند سهم این واحد بر تاثیر در عملکرد تجاری را افزایش دهد(مرلو[۲۱]، ۲۰۱۲ ، ۸۶۲). دست اندرکاران بازار با یک چالش عمده روبرو هستند و آن این است که چگونه کالاها، خدمات و ایده های خود را از طریق رسانه ها به خریداران ارائه کنند.
از این راه حداکثر بهره وری را از فعالیت های تبلیغاتی و ترفیعی خود به دست آورند. برای انجام این کار، آنها باید درک مهمی از ارتباط بین محصولات و بازارها داشته باشند. برقراری ارتباط بین محصول و بازار، اصل اساسی بازاریابی و مدیریت بازاریابی است و آنها با بهره گرفتن از ابزارهای خود می توانند به این ارتباطات دست یابند(دان شولتز[۲۲]، ۲۰۰۸، برگرفته از ماهنامه تدبیر). یکی از مسائل مهمی که مدیران بازاریابی با آن مواجه اند تصمیم گیری در مورد توزیع کالا است، زیرا این تصمیم بر دیگر تصمیمات بازاریابی از جمله قیمت گذاری، تبلیغات، بسته بندی و… اثر مستقیم دارد. توزیع به زبان ساده به معنای رساندن محصول تولید شده به مصرف کننده در زمان و مکان مناسب می باشد. شرکت ها اغلب به این بعد از بازاریابی توجه کمتری می کنند و زمینه موفقیت رقبا را فراهم می آورند. بر این اساس تصمیم گیری در مورد شیوه انتقال کالا به محل خرید یا مصرف از جمله تصمیم های مهم مدیران است. یکی دیگر از ابعادی که که قدرت بازاریابی را تشکیل می دهد رفتار مصرف کننده است داشتن درک صحیح از مصرف کنندگان و فرایند مصرف، مزیت های متعددی را در بر دارد. این مزیت ها شامل کمک به مدیران در جهت تصمیم گیری، تهیه یک مبنای شناختی از طریق تحلیل مصرف کنندگان می باشد. به علاوه مطالعه رفتار مصرف کننده می تواند در فهم عوامل مربوط به علوم اجتماعی که رفتار انسان را تحت تاثیر قرار می دهند و همینطور در جهت افزایش قدرت بازاریابی به مدیران کمک نماید(موون و مینور[۲۳]، ۱۳۸۶). بازاریابی موفق با درک چرایی و چگونگی رفتار مصرف کنندگان آغاز می شود(روستا و همکاران ، ۱۳۸۳ ، ۱۱۲ ).
و اما منظور از بازریابی درونی یا بازاریابی کارکنان که یکی از ابعاد چهارگانه قدرت بازاریابی است این می باشد که همه افراد سازمان در قوانین بازاریابی در نظر گرفته شده باشند.بسیاری از مدیران هوشمند به این نتیجه رسیده اند که ارائه خدمات و محصولات با کیفیت بالا نیازمند کارکنانی است که بتوانند آن را فراهم کنند به همین دلیل آنها بر این باورند بازاریابی در درون سازمان زمینه و اساس بازاریابی در بیرون از سازمان است(کاتلر و کلر[۲۴]، ۲۰۰۶). یکی از جنبه های مشترک بین ما و سازمانها بدون توجه به تفاوتهای عمیق آن، این است که همگی مصرف کننده هستیم سازمان ها همانند ما دارای نیازهای مختلفی هستند و بر ای مرتفع نمودن نیازهای خود دست به خرید انواع کالاها و خدمات می زنند. بازار سازمانی که نقش مهمی در افزایش قدرت بازاریابی دارند متشکل از تمامی سازمان هاست که کالا و خدمات مختلفی را تهیه می کنند تا از آن در تولید دیگر کالاها و خدمات استفاده نمایند. کالاها و خدماتی که یا مجددا فروخته می شوند، یا اجاره داده می شوند و یا به دیگران رسانده می شود(ویلسون[۲۵]، ۱۹۹۹).
هدف از این بخش بررسی پژوهش ها و مطالعاتی است که در زمینه بازاریابی و قدرت بازاریابی و میزان تاثیر آنها بر عملکرد شرکت انجام گرفته است. این قسمت از تحقیق خواننده را با حیطه موضوع مورد مطالعه آشنا می کند.
تاریخچه بازاریابی
پس از دوران کشاورزی که مربوط به دوران اولیه تمدن بشری می باشد دوران صنعتی شدن به وجود آمد وانقلاب صنعتی به وقوع پیوست. انقلاب صنعتی قرون هیجدهم ونوزدهم دگرگونی وسیع و پیچیده ای را در وضعیت و موقعیت زندگی و کسب و کار مردم پدید آورد.این تغییرات را که پس از یک قرن به سراسر جهان گسترش یافت را می توان به عنوان نقطه عطفی در ظهور علم بازاریابی قلمداد نمود(کاظمی، ۱۳۸۶). اولین دوره های بازاریابی از نظرپیتتی و بیلز[۲۶](۴۸۲،۲۰۱۰) به «بازاریابی محصولات» در «دانشگاه پنسیلوانیا[۲۷]» در سال ۱۹۰۵ برمی گردد. این مفهوم با گذشت زمان دستخوش تغییرات بسیاری شده است و زمینه بازاریابی را با تغییرات متقاوتی تجربه کرده است. به طور خاص با صحبت کردن در مورد استراتژی بازاریابی، همچنین این موارد نیز دستخوش تغییرات زیادی شده است و کانون بازاریابی نیز به حالت مصرف کننده گرا مانند نیازهای مشتریان تبدیل شده و انتظارات نیز تغییر کرده است.
مسائل مختلفی در استراتژی بازاریابی با گذشت زمان مطرح شده است و شرکت ها همواره سعی داشتند استراتژی های بازاریابی مختلفی را به منظور به دست آوردن مزیت رقابتی در بازار اتخاذ کنند. اصول بازرگانی رسمی که منشاء آن ایالات متحده آمریکاست، ابتدا در قرن بیستم در چندین دانشگاه ایالات متحده به عنوان درس بازرگانی جداگانه ای تدریس می شد اینگونه تلقی می شود که عنوان اصول بازرگانی از سه مرحله زیر عبور کرده باشد.” دوره تولید ” که در آن بازاریابی تنها به واسطه محدودیت هایی دچار محدودیت بوده (تا دهه ۱۹۳۰) ،” دوره فروش ” که در آن بازاریابی هر آنچه شرکت تولید می کرد به بازار تحمیل می کرد (تا دهه ۱۹۵۰) و “دوره مشتری” در آن مشتری مرکز تمام فعالیت های بازاریابی قرار داشت. در قرن بیست و یک بازاریابی پا به عصر تعاملی و بر هم کنشی نهاده است. تغییر بنیادی در تعریف و هدف از بازاریابی در قرن بیست و یک این است که به عنوان اصل بازرگانی، فراتر از صرف تسهیل تبادلات تجاری و داد و ستد های بین تولید کننده و مشتریان گسترش یافته است. در آغاز عمده تمرکز بازاریابی بر منافع تولید کننده بود، یعنی تحویل محصولات به مشتری در زمان و مکان مورد نظر و با قیمت مناسب بوده است. فرض اساسی بازاریابان اولیه این بود که تولید کنندگان کنترل بازار را در اختیار دارند. مدیریت، کارکردها ،نقش ها و فرآیندها همگی حول این مدل مدیریت بازرگانی با محوریت تولید کننده قرار داشتند(گری آرمسترانگ[۲۸]، ۱۳۷۹).
جانووستوود[۲۹] بیان داشت این تصور در عصر اطلاعات قرن بیست و یک دیگر معتبر نمی باشد و حالا در قرن بیست ویک بازاریابی چیست؟ یک مدل جدید موفق یا پذیرفته شده که در مورد پویایی واغلب بی منطقی بازارهای جهانی، مشتریان دمدمی مزاج وغیر قابل پیش بینی که در تحلیل های کلاسیک نمی گنجد، الگوهای خرید و پیش بینی های بازار، افزایش خدمات نامحسوس و بخش بندی و ترکیب های جدید بازار، افزایش قدرت تصمیم مشتریان و ابزار و تکنیک های جدید می باشد. از لحاظ تاریخی، بازاریابی در ادبیات نظری چه در بازارهای مصرفی و چه در بازارهای صنعتی به عنوان گرایش معاملاتی در معامله فرض شده است.
بازاریابی به عنوان یک نگرش کوتاه مدت که فقط روی معاملات فعلی تمرکز دارد، تعریف شده است. در بازاریابی سنتی تمرکز روی فروش و ویژکی های محصول است و خدمت به مشتری، وفاداری و تعهد به مشتری اهمیت کمتری دارد و کیفیت تنها با عملیات تولید ارتباط دارد(برت[۳۰]، ۲۰۰۱ ،۲۶۳). در جهان پر تحول امروز شرکت ها و مؤسساتی موفق خواهند بود که به تحولات سریع جهانی، تحولات سریع بازار، وضعیت رقبا، نظام های توزیع، رسانه های گروهی، رفتار مصرف کننده، فن آوری جدیدی و بازاریابی درونی و مدیریت بازار توجه نمایند. شرکت هایی به این اعتبار و شهرت دست خواهند یافت که به رضایت مشتری توجه بیشتری نمایند واز طریق ارضای بهتر نیازهای آنان از رقبا پیشی بگیرند ومنافع کلان جامعه را در نظر داشته باشند(تراوت[۳۱]، ۱۳۸۵). امروزه بازاریابی در حال توسعه است و سازمان های بزرگ و کوچک رفته رفته، از تفاوت بین فروش و بازاریابی آگاه شده اند و در مرحله سازماندهی بازاریابی خود هستند(کایل[۳۲]، ۲۰۰۳ ، ۱۴۲).
تعاریف بازاریابی از دیدگاه صاحبنظران
واژه بازاریابی در زبان انگلیسی به معنی به بازار رساندن یا کلیه عملیاتی است که در فاصله تولید تا مصرف باعث تسریع روند انتقال کالا یا تسهیل فروش شود. صاحبنظران، بازاریابی را فرایند ارضای نیازها و خواسته های بشر تعریف کرده اند. فلیپ کاتلر می گوید: بازاریابی را فعالیتی انسانی در جهت ارضای نیازها و خواسته ها از طریق فرایند مبادله تعریف کرده است. پیتز و استوتلار در کتاب مبانی بازاریابی، بازاریابی را چنین تعریف کرده اند: فرایند طراحی و اجرای فعالیت هایی برای تولید، قیمت گذاری، فزایش مشتریان و توزیع یک محصول یا خدمت برای ارضای نیازها و تمایلات مشتریان و تحقق اهداف سازمان و شرکت(حمیدی،۵،۱۳۸۹).
تعریف پارخوز از بازاریابی به عنوان پیش بینی مدیریت و تامین نیازها و خواسته های مشتریان از طریق به کارگیری و اجرای اصول بازاریابی (پارخوز[۳۳]، ۱۹۹۱).
تعریف پوپ[۳۴] از بازاریابی به مجموعه فعالیت های مشتریمداری گفته می شود که میخواهد رضایتمندی مشتری را فراهم کند و ذهن او را در روند تصمیم گیری برای خرید کالا، ایده و سرمایه تحت تاثیر قرار دهد.
مول و همکاران در کتاب مدیریت ورزش تفریحی، بازاریابی را فرایند تامین خدمات قابل حصول در دسترس و مناسب فراغت برای جامعه در دسترس تعریف کرده اند. همان گونه که از تعریفها بر می آید منشا و رکن اساسی نظام بازاریابی نیازها و خواسته های انسان است (مول [۳۵]و همکاران ، ۲۰۰۵).
ب) تعریف عملیاتی :
منظور از سرمایه ارتباطی در این تحقیق میانگین نمرات کسب شده از پاسخ به سوالات ۱ تا ۷ پرسشنامه سرمایه ارتباطی است.
۱-۷-۱-۳) سرمایه ساختاری
الف) تعریف مفهومی:
این بعد الگوی کلی و روابطی را که در سازمان ها یافت میشود در نظر دارد. به عبارت دقیق تر ارتباطی که افراد با یکدیگر در سازمان برقرار میکنند را در بر میگیرد. یعنی چه کسانی به شما دسترسی دارند و چگونه شما به آنها دسترسی دارید؟ بعد ساختاری سرمایه اجتماعی شامل موارد زیر میشود:
۱- پیوندهای موجود در شبکه. ۲- شکل و ترکیب شبکه. ۳- تناسب سازمانی (Nahapiet & Ghoshal, 1998).
ب) تعریف عملیاتی:
منظور از سرمایه ساختاری در این تحقیق میانگین نمرات کسب شده از پاسخ به سوالات ۱۰ تا ۱۲ پرسشنامه سرمایه ساختاری است.
۱-۷-۲) متغیر وابسته ( اخلاق حرفه ای)
الف) تعریف مفهومی:
اخلاق حرفهای یک فرایند عقلانی شدن ارزش های نهادی یک حرفه خاص بر اثر فرایند جامعه پذیری بوده و هدف اصلی آن حفظ و اشاعه آن در جامعه علمی وسیعتر است (سرمدی و شالباف، ۱۳۸۶).
ب) تعریف عملیاتی:
منظور از اخلاق حرفهای در این تحقیق میانگین نمرات کسب شده از پاسخ به سوالات ۱۳ تا ۳۲ پرسشنامه اخلاق حرفهای است. که در چهار بعد مسئولیت علمی، حس تعلق به اجتماع علمی، باور به خودکارایی، باور به مسئولیت اجتماعی عملیاتی شده است.
۱-۷-۲-۱) مسئولیت علمی
الف) تعریف مفهومی:
مسئولیت علمی ناظر بر تعهد به هنجارها و ارزش های نهادی شده یک حرفه است. در آموزش عالی مسئولیت علمی اعضای هیات علمی، مجموعه آداب، شعائر و هنجارهای حوزه پژوهش، آموزش و ارائه خدمات علمی به جامعه را تشکیل میدهد (عباسی، ۱۳۸۸).
ب) تعریف عملیاتی:
منظور از مسئولیت علمی در این تحقیق میانگین نمرات کسب شده از پاسخ به سوالات ۱۳ تا ۱۷ پرسشنامه مسئولیت علمی است.
۱-۷-۲-۲) حس تعلق به اجتماع علمی
الف) تعریف مفهومی:
حس تعلق به اجتماع علمی به حضور مستمر اعضای هیأت علمی در نشستها و سمینارهای علمی و تخصصی و عضویت در انجمن های علمی- تخصصی و بکارگیری بروندادهای این نشست ها در عرصه اجتماع علمی اشاره دارد. (عباسی، ۱۳۸۸).
ب) تعریف عملیاتی:
منظور از حس تعلق به اجتماع علمی در این تحقیق میانگین نمرات کسب شده از پاسخ به سوالات ۱۸ تا ۲۰ پرسشنامه مسئولیت علمی است.
۱-۷-۲-۳) باور به خود کارایی
الف) تعریف مفهومی:
باور به خود کارایی به احساس شناخته شده فرد در توانمند و کارا بودن اطلاق میگردد. در آموزش عالی، باور به خود کارایی یک فرایند ذهنی شناختی است که به موجب آن اعضای هیأت علمی احساس توانمندی در انجام بهینهی انتظارات حرفهای خود در حوزه آموزشی و پژوهشی و ایجاد خلاقیت در آن مینمایند (عباسی، ۱۳۸۸).
ب) تعریف عملیاتی:
منظور از باور به خودکارایی در این تحقیق میانگین نمرات کسب شده از پاسخ به سوالات ۲۱ تا ۲۵ پرسشنامه باور به خود کارایی است.
۱-۷-۲-۴) باور به مسئولیت اجتماعی
الف) تعریف مفهومی:
باور به مسئولیت اجتماعی به احساس تعهد و پاسخگویی به اجتماع پیرامونی و ذینفعان جامعه اطلاق میگردد. مهمترین دستآورد مسئولیت اجتماعی نهادی شده ارزش هایی چون: صداقت، امنیت، سلامت و شفافیت در اجتماع است. (عباسی، ۱۳۸۸).
ب) تعریف عملیاتی:
منظور از باور به مسئولیت اجتماعی در این تحقیق میانگین نمرات کسب شده از پاسخ به سوالات ۲۶ تا ۳۲ پرسشنامه باور به خود کارایی است.
۱-۸) قلمرو تحقیق
قلمرو تحقیق در سه زمینه موضوع، مکان و زمان به شکل زیر میباشد:
۱-۷-۱) قلمرو موضوعی: قلمرو موضوعی تحقیق، ادبیات آموزش عالی، اخلاق در علم و فناوری و جامعه شناسی علم میباشد که در بستر آن به ارتباط میان سرمایه اجتماعی و مولفههای اخلاق حرفهای در میان اعضای هیات علمی پرداخته میشود.
۱-۷-۲) قلمرو مکانی: قلمرو مکانی تحقیق واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی استان گیلان میباشد.
۱-۷-۳) قلمرو زمانی: قلمرو زمانی تحقیق شش ماه دوم سال ۱۳۹۱ میباشد.
فصل دوم
ادبیات و پیشینه تحقیق
بخش اول:
سرمایه اجتماعی
۲-۱-۱) مقدمه
امروزه در کنار سرمایههای انسانی، مالی و اقتصادی، سرمایه دیگری بنام سرمایهی اجتماعی مطرح شده است. این مفهوم به پیوندها و ارتباطات میان اعضای یک شبکه به عنوان منبع با ارزش اشاره دارد که با خلق هنجارها و اعتماد متقابل موجب تحقق اهداف اعضاء میشود (عباس زاده و مقتدایی، ۱۳۸۸). سرمایهی اجتماعی مفهوم نسبتاً جدیدی در علوم اجتماعی است و بهطور خلاصه به معنای «هنجارها و شبکههایی است که امکان مشارکت مردم در اقدامات جمعی بهمنظور کسب سود متقابل را فراهم میکند» و با شیوههایی همچون سنجش سطح اعتماد اجتماعی و سطوح عضویت در انجمن های مدنی رسمی یا غیررسمی قابل اندازهگیری است. سرمایه اجتماعی مفهومی ترکیبی است که «موجودی» یا میزان این هنجارها و شبکهها را در یک جامعه و در یک مقطع زمانی خاص تشریح میکند (اندیشمند، ۱۳۸۸). رابطه متقابل، رفتار غیرخودخواهانه و اعتماد نمونههایی از این هنجارها هستند. این شبکهها ممکن است رسمی یا غیررسمی باشند. از این منظر، سرمایه اجتماعی یکی از عناصر مهم قدرت «جامعه مدنی» یا ظرفیت جامعه برای مدیریت خویش از طریق فعالیت های گروهی غیررسمی، داوطلبانه، غیردولتی و غیرانتفاعی است (الوانی ونقوی، ۱۳۸۷).
۲-۱-۲) تاریخچه سرمایه اجتماعی