این مدل با بهره گرفتن از برنامهریزی خطی به تصمیمگیری در مورد خرید و سفارش دادن مواد اولیه کمک می کند.
Gao
&
Tang
۲۰۰۱
۲۰
تحلیل مارکف
ارزیابی هزینه قرارداد
این مدل ابزاری است که بوسیله آن میتوان هزینه مورد انتظار یک قرارداد را بوسیله تحلیل مارکف بررسی نمود.
Grossman
&
Rohleder
۱۹۸۸
۲۱
مدل مفهومی واگذاری
ارتباطات کلان در جریان واگذاری
مدل مزبور ارتباطات میان سیستمهای داخلی و سیستم تأمین کننده خارجی را در حالت واگذاری نشان میدهد. این مدل چهار مرحله مختلف واگذاری استراتژیک را نیز بیان میکند.
Momme
&
Hvolboy
۲۰۰۱
۲۲
مدل مفهومی تحلیلی
ارزیابی تأثیرات تارکات الکترونیک
تدارکات الکترونیک روش تأمین و تدارک اقلام در دنیای دیجیتال است. مدل مزبور با بهره گرفتن از یک تحلیل هزینهای اثرات تدارکات الکترونیک بر سازمان را بررسی میکند.
Boer
&
Marnik
۲۰۰۲
۲-۲- چابکی در مدیریت زنجیره تأمین
در آغاز قرن بیست و یکم جهان با تغییرات چشمگیری در تمامی ابعاد خصوصاً رقابت در بازار، نوآوریهای تکنولوژیکی و نیازهای مشتریان مواجه شد. بازارهای انبوه به علت اینکه تقاضا و انتظار مشتریان در آنها به سرعت بالا میرود، به دنبال تقسیمبندی بازارهای خود هستند. شرکتها دریافتهاند که چابکی برای بقاء و رقابتپذیری آنها ضروری و اساسی است. به علاوه مشهود است که هیچ شرکتی تمامی منابع لازم برای وضع هرگونه فرصتی را در بازار ندارد. بنابراین، برای کسب مرز رقابتی در بازار جهانی، شرکتها باید با تأمین کنندگان و مشتریان جهت یکپارچگی عملیات همگام شده و برای کسب سطح قابل قبولی از چابکی با یکدیگر مشارکت کنند که در مجموع، از آن به عنوان زنجیره تأمین چابک[۲۶] یاد میشود.
۲-۲-۱- سیر تکاملی پارادایمهای عملیاتی
صنعت تولید همواره در شرف تغییر پارادایم بوده است(هرمزی، ۲۰۰۱). پاردایمهای تولید را میتوان به چهار دوره زیر به ترتیب زمانی تقسیم کرد.
تولید دستی[۲۷]
تا حدود قبل از سال ۱۹۰۰ تولید به صورت دستی و با ابزارآلات ساده اما منعطف انجام میگرفت ویژگیهای اساسی این دوره عبارتند از: تولید بسیار پایین، نظام استاد شاگردی، کیفیت پایین محصولات، وجود کارگران ماهر، وجود ماشینهای چندمنظوره، تولید سیستم کارگاهی، وجود سازماندهی غیرمتمرکز و قیمت بالای محصول.
تولید انبوه[۲۸]
همزمان با اوج گرفتن جریان محصولات صنعتی و عدم توانایی در پاسخگویی تولید دستی هنری فورد[۲۹] در سال ۱۹۱۳ تولید انبوه را در صنایع خودروسازی مطرح کرد. از ویژگیهایی که تولید انبوه را از تولید دستی متمایز ساخت میتوان به این موارد اشاره نمود: مشاغل تخصصی، رویههای عملیات ثابت و سیستمهای کنترل عمودی میباشند که در واقع در هر تولید انبوه تقاضا نسبتاً بالا و شرکتها از عرضه و پوشش کامل تقاضا ناتوان بودند و به همین دلیل به انبارکردن موجودیها میپرداختند. قیمت به عنوان عامل مهمی که ترجیحات مصرف کننده را تعیین میکرد مطرح بوده و تنها هدف تولیدکنندگان، تولید انبوه کالاها در قیمت پایین بود.
تولید ناب[۳۰]
پس از عصر تولید انبوه، رویکردها و مباحث جدیدی به وجود آمده و گسترش یافتهاند که هدفشان جبران خلأهایی بود که در تفکر انبوه وجود داشتند. در اواخر دهه ۱۹۷۰ و اوایل دهه ۱۹۸۰ توجه به علائق مشتری و حق انتخاب او مطرح شد. در این دوره قیمت به عنوان یک عامل رقابتی مهم شناخته میشد و تمرکز بسیار زیادی بر کیفیت صورت میگرفت و مفاهیمی چون برنامهریزی منابع سازمانی (ERP)[31]، برنامهریزی مواد (MRP)[32]، توسعه کارکرد کیفیت (QFD)[33]، مدیریت کیفیت جامع (TQM)[34] و مهندسی مجدد فرآیندها (BRP)[35] با درجات مختلف از موفقیت در سازمانها اجرا شدند. هرچند تولید انبوه اکنون با تولید در مقیاسهای کوچکتر جایگزین شده و این در حالی است که رقابت بر مبنای چابکی میرود تا جای رقابت براساس تولید انبوه را بگیرد و الگوی حاکم بر محیط سازمان شود(گلدمن، ۱۹۹۵).
در اوایل دهه ۱۹۹۰، تولید در کلاس جهانی یا تولید ناب مقولهای نوین در قاموس مدیریت تولید بود که برای پاسخگویی به افزایش روزافزون پارامترهای رقابتی مطرح شد. پارامترهای رقابتی فراتر از قیمت و کیفیت با مفاهیمی چون علاقهمندی به معرفی محصولات و خدمات جدید، تحویل به موقع و انعطافپذیری برای رقابت در سطح بینالمللی اهمیت ویژهای یافتند.
تولید چابک[۳۶]
شیوه تولید چابک در اوایل قرن بیست و یکم مطرح گردید. چابکی بر فعال بودن به عنوان یک مزیت نسبی استراتژیک میاندیشد و تنها به انطباق با تغییرات اکتفا نمیکند، بلکه به دنبال یافتن تغییرات و بهرهبرداری از ان تغییرات به منزله فرصتهای ارزشمندی برای رشد و شکوفایی است. در این شیوه تولید مفاهیمی چون ارتباط نزدیک با مشتری، یکپارچگی منابع داخلی سازمان و نیز یکپارچگی با منابع سازمانهای دیگر از اهمیت خاصی برخوردارند. از قواعد کلی تولید چابک میتوان به موارد زیر اشاره داشت: