خانی (۱۳۸۹) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود تحت عنوان «موانع فرهنگی توسعه گردشگری ایران» سعی کرده است تا با توجه به تعریف تایلور[۱۱۶] از فرهنگ[۱۱۷]، به این مسأله بپردازد که آیا در افکار و اعتقادات، قوانین و مقررات و آداب و رسوم ایران موانعی بر سر راه توسعه گردشگری ایران وجود دارد یا خیر؟ این پژوهش از نوع توصیفی پیمایشی بوده و نتایج تجزیه و تحلیل متغیرهای مختلف برای فرضیات ضوابط و قوانین اسلامی، باورها و اعتقادات مذهبی، و آداب و رسوم مورد تأیید قرار گرفت و به عنوان مانعی برای توسعه گردشگری ایران شناخته شد. اما نتایج آماری، افکار عمومی را به عنوان یک مانع تأیید نکرد.
وی چنین بحث می کند که چارچوب فرهنگی کشور، اعتقادات مذهبی و قوانین صنعت، ورود گردشگران به کشور را مشروط میسازد؛ بدین معنا که، گردشگران ورودی به کشور، به ویژه زنان گردشگر در بدو ورود باید خود را از نظر ظاهری و رفتاری با ضوابطی وفق دهند که در دستورات و اعتقادات مذهبی ما از جایگاه مهمی برخوردار است. ضوابط و قواعدی که امکان دارد برای فرد گردشگر به مثابه نوعی از قیود تلقی شود؛ زیرا، در هنجارها و ارزشهای فرهنگی وی چندان محدودیتی وجود ندارد. از طرف دیگر، معمولاً بسیاری از کشورهای جهان فاقد چنین محدودیتهایی هستند و گردشگران خارجی کمتر با فلسفه و نحوه ایفای نقش در این ارتباط آشنایی دارند. لذا ممکن است با برخی قیود و محدودیتها مواجه شوند؛ چرا که، گردشگران واقعی، به ویژه نوعی که برای میزبان سودآور تلقی میگردند، تعطیلات سالانه خود را وقف گردشگری مینمایند. آنان در چنین مواقعی مایلند تا به قیود کمتری گردن نهند و الزام ایشان (حداقل در بین گروههایی از گردشگران) به پذیرش ضوابط در بدو ورود، به ویژه اگر این ضوابط برایشان نامأنوس باشد، سبب کاهش تمایل ایشان به سفر می شود. در پایان، پژوهشگر پیشنهاداتی نظیر تدوین برنامه جامع گردشگری، بررسی بازار گردشگری، بررسی استانداردهای جهانی در زمینه خدمات گردشگری، اتخاذ شیوه های تبلیغاتی مؤثر، بازنگری و تدوین مقررات موجود، افزایش سقف اعتبارات اعطایی برای سرمایه گذاری و آماده نمودن مراکز گردشگری و جاذبههای فرهنگی ـ تاریخی کشور برای بازدید گردشگران را ارائه داده است.
۲-۳-۲ پژوهشهای خارجی
گودیل و ویت (۱۹۸۹) طبقه بندیهای ارائه شده برای انواع مشارکت را به دو بخش تقسیم کرده اند:
تقسیم مشارکت بر اساس نوع محدودیت:
الف) عدم مشارکت به دلیل وجود محدودیتهای داخلی، در حالی که فرد مایل است مشارکت کند (مانند مهارت ها، تواناییها یا فرصتها)
ب) عدم مشارکت به دلیل وجود محدودیتهای خارجی؛ در حالی که فرد مایل است مشارکت کند (مانند نبود امکانات یا برنامه ها)
ج) عدم مشارکت به دلیل عدم علاقه
تقسیم مشارکت بر اساس نوع مشارکتکننده:
الف) مشارکتکنندگانی که علیرغم علاقهشان نمی توانند فراوانی یا شدت مشارکت خود را افزایش دهند
ب) افرادی که در گذشته مشارکت داشته اند، اما فعالیت را ادامه ندادهاند
ج) افرادی که مشارکت دارند، اما نمی توانند به سطح مطلوب رضایت یا لذت از مشارکت برسند (گودیل و ویت، ۱۹۸۹).
جکسون (۱۹۹۱) انواع محدودیتها را به شکل زیر طبقه بندی کرده است:
بر اساس سطح مشارکت در فعالیت: محدودیتهای شروع یک فعالیت فراغتی جدید، محدودیتهایی که باعث کاهش یا ادامه ندادن فعالیتی فراغتی میشوند؛
بر اساس داخلی یا خارجی بودن محدودیتها: برای مثال محدودیتهای انگیزشی در برابر محدودیتهای فیزیکی، محدودیتهای مطلق در برابر محدودیتهای نسبی، محدودیتهایی که فعالیت را محدود می کنند در مقابل محدودیتهایی که فعالیت را غیرممکن میسازند و محدودیتهای دائمی در برابر محدودیتهای موقتی (جکسون، ۱۹۹۱).
بر اساس گفته جکسون و اسکات (۱۹۹۹) طبقه بندی محدودیتها به شیوه های مختلفی انجام شده است. علیرغم تنوع روشهای استفاده شده، نتایج مشترک زیادی داشته اند. تشابه در نتایج این را میرساند که محدودیتهای ثابت و معناداری وجود دارند، بدون اینکه به شرایط خاص یک پژوهش خاص یا ماهیت نمونه آن بستگی داشته باشد (جکسون و اسکات، ۱۹۹۹).
هر چند پژوهشگران بیان کرده اند که این طبقه بندیها میتوانند پدیده علاقه به مشارکت را توصیف کنند، اما نمی توانند وقوع آن را توضیح دهند. لذا تحلیل مکانیزم داخلی محدودیتها و این که چگونه محدودیتهای مختلف در کنار هم بر مشارکت افراد اثر میگذارند، مورد توجه قرار گرفت. از اینرو پژوهشگران محدودیتها را به صورتی شفاف طبقه بندی کردند تا بتوانند الگو و مکانیزم موانع را شناسایی کنند. اولین مدلهای محدودیتهای فراغت در فاصله بین سالهای ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۱ ارائه شده اند (جکسون، ۱۹۹۱). مدل محدودیتهای گردشگری برای اولین بار در سال ۱۹۸۷ توسط کروفورد و گودبی، و بعدها در سال ۱۹۹۱ توسط کروفورد و همکارانش توصیف شد (هادسون و گیلبرت، ۱۹۹۹).
جکسون و سیرل (۱۹۸۵) بر اساس مدل تصمیم گیری ویت[۱۱۸] (۱۹۶۱) مدل تصمیم گیری محدودیتهای فراغتی را ارائه دادهاند و دو دسته از محدودیتها را شناسایی کرده اند:
موانعی که منجر به عدم مشارکت میشوند؛
موانعی که مشارکت را محدود می کنند (جکسون و سیرل، ۱۹۸۵).
کروفورد و گودبی (۱۹۸۷) مدلی برای آزمودن رابطه میان محدودیتها و مشارکت در فراغت ارائه کرده اند. از نظر آنها محدودیتها تنها بر مشارکت در فعالیت اثر ندارد؛ بلکه، در تشکیل ترجیحات فراغتی هم مؤثرند. این مدل، محدودیتها را به سه دسته «میان فردی[۱۱۹]»، «درون فردی[۱۲۰]» و «ساختاری[۱۲۱]» تقسیم می کند. محدودیتهای درون فردی بر شکل گیری ترجیحات فراغتی اثر میگذارند و منجر به عدم مشارکت میشوند. محدودیتهای میان فردی هم بر ترجیح و هم بر مشارکت مؤثرند. محدودیتهای ساختاری نیز میان ترجیح و مشارکت فاصله می اندازد (کورفورد و گودبی، ۱۹۸۷؛ نیانپوان و همکاران، ۲۰۰۸؛ کیم، ۲۰۰۹).
بلیزی (۱۹۸۷) در پژوهش خود اشاره کرده است که در یک برنامه سفر برای بزرگسالان و غیرمسافران، تفاوتهای جمعیتشناختی بسیاری وجود دارد. همچنین محدودیتهای این دو گروه بسیار از هم متفاوت است (بلیزی، ۱۹۸۷).
هندرسون و همکارانش (۱۹۸۸) رابطه محدودیتهای ادراک شده، تفرج خارج از خانه و جنسیت را مطالعه کرده اند و محدودیتهایی چون هزینه، علاقه، فرصت، نقشهای جنسیتی و تصمیم گیری را یافتهاند. این پژوهشگران در تکمیل مدل کروفورد و گودبی، محدودیتهای پیشین (که مشابه محدودیتهای درون فردی و محدودیتهای میان فردی کروفورد و گودبی هستند) را بر ترجیحات مؤثر دانسته اند و محدودیتهای مداخلهگر را مشابه محدودیتهای ساختاری در نظر گرفتهاند (هندرسون و همکاران، ۱۹۸۸؛ تائه، ۲۰۰۷). پژوهش آنان نشان داد که محدودیتهای پیشین میتوانند ادراکات و تجربیات فرد از محدودیتهای مداخلهگر را شکل دهند. نمودار ۱-۲ این مدل را نشان میدهد.
ترجیحات
محدودیتهای پیشین
مشارکت
محدودیتهای مداخلهگر
نمودار ۱-۲: مدل محدودیتهای فراغتی هندرسون و همکاران
منبع:
Henderson, K. A., Stalnaker, D., & Taylor, G. (1988). The relationship between barriers to recreation and gender-role personality traits for women. Journal of Leisure Research, Vol. 20, pp. 69–۸۰٫
بکمن و کرامپتون (۱۹۹۰) پیشنهاد می کنند که موانع مالی و بر عهده داشتن مسئولیتهای سنگین خانوادگی مانع مشارکت آنان است. (بکمن و کرامپتون، ۱۹۹۰).
جکسون (۱۹۹۱) با ادغام و تعدیل مدلهای کروفورد و گودبی، و هندرسون و همکاران، رابطه میان ترجیح و مشارکت را آزمود. از نظر وی، افرادی که در فعالیت فراغتی شرکت نمیکنند به دو گروه تقسیم میشوند:
گروه اول، کسانی هستند که علیرغم تمایل خود، مشارکت نمیکنند؛ و
گروه دوم، کسانی هستند که اگر چه با مانعی مواجه نیستند، اما تمایلی به مشارکت ندارند.
وی با بررسی افرادی که تمایلی به مشارکت ندارند، توضیح میدهد که محدودیتهای فراغتی چگونه بین ترجیح و مشارکت فاصله انداخته و منجر به عدم مشارکت میشوند. مدل او محدودیتهای درون فردی و میان فردی را تحت عنوان محدودیتهای پیشین نشان میدهد؛ محدودیتهای پیشین مانع ترجیح فرد میشوند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که اثر محدودیتهای پیشین بر مشارکت در فراغت به علت اثر آن بر شکل گیری ترجیحات است، نه بر خود مشارکت (جکسون، ۱۹۹۰). نمودار ۲-۲ مدل جکسون را در بر دارد.
ترجیحات
محدودیتهای پیشین
مشارکت
محدودیتهای مداخلهگر
نمودار ۲-۲: مدل جایگزین محدودیتهای مشارکت جکسون
منبع:
Jackson, E. L. (1990). Variations in the desiretobegina leisure activity: evidence of antecedent constraints?. Journal ofLeisure Research, No. 22 pp.150–۶۴٫
کروفورد، گودبی و جکسون[۱۲۲] (۱۹۹۱) با بهره گرفتن از مصاحبه، برنامه روزانه افراد را بررسی کرده و بر اساس نتایج آن، مدل سلسله مراتب موانع فراغت را ارائه دادهاند (نمودار ۳-۲). این پژوهشگران عنوان کرده اند که ماهیت محدودیت سلسله مراتبی است. بنابراین، آنها سه نوع از انواع محدودیتها را در یک سلسله مراتب ارائه دادهاند. آنها بر این باورند که محدودیتهای درون فردی، قابل مذاکره هستند و میتوان آنها را برطرف کرد. به دنبال آن، به ترتیب محدودیتهای میان فردی و ساختاری قرار میگیرند. افراد باید در هر سطح از محدودیتها که قرار میگیرند، به آنها غلبه کنند. ممکن است افراد از تجربه سطوح بالاتر محدودیتها ممانعت شوند؛ چون، در سلسله مراتب محدودیتها و در کنش و واکنش این جریان، محدودیتهای درون فردی اولین سطح محدودیتها هستند و این مسأله ممکن است باعث تغییر ترجیحات و اولویتهای سفر آنها بشود. اگرچه محدودیتهای ساختاری بیشترین عناوین پژوهشی را به خود اختصاص دادهاند، اما نمی توان گفت که سایر محدودیتها اهمیت حداقلی در مبحث محدودیتها دارند. در پژوهشهای گردشگری، محدودیتهای سفر به طور ضمنی و کم شناسایی شده اند. کمبود پول، زمان، حمایت خانواده یا علاقه آنها و وضعیت سلامتی نامناسب، محدودیتهای اولیه شناسایی شده اند که تصمیم و عدم انجام مسافرت را تحت تأثیر خود قرار می دهند (بلیزی، ۱۹۸۷؛ کرامپتون، ۱۹۷۷).
محدودیتهای
درون فردی
ترجیحات فراغتی
محدودیتهای
بین فردی
محدودیتهای ساختاری
سازگاری و هماهنگی میان فردی
سطوح مشارکت
نمودار ۳-۲: مدل سلسله مراتب محدودیتهای فراغت
در این مرحله مطرح می شود. پرسش اصلی این است که نحوه ی واکنش مصرف کنندگان به محرک های بازاریابی مختلفی که شرکت احتمالاً مورد استفاده قرار می دهد، چگونه است؟ مدل محرک – واکنش رفتار خریدار به دنبال جواب این پرسش می باشد(Kotler and Armstrong 1997).
جایگاه رفتار مصرف کننده و خصوصیات فردی مصرف کننده که از آن جمله، نگرش می باشد در شکل ۲-۲ به خوبی مشخص است. این بررسی ها در جعبه سیاه خریدار یا مصرف کننده انجام می گیرد. بازاریاب در پی این است که بداند چگونه یک محرک در جعبه سیاه مصرف کننده به یک واکنش تبدیل می شود.
سایر محرک ها | محرک های بازاریابی |
اقتصادی تکنولوژیک سیاسی فرهنگی |
کالا قیمت مکان تبلیغات پیشبردی |
جعبه سیاه خریدار | |
فرایند تصمیم خرید | مشخصات خریدار |
واکنش های خریدار |
انتخاب کالا انتخاب مارک تجاری کالا انتخاب فروشنده زمانبندی خرید مبلغ خرید |
مدل محرک- واکنش رفتار خریدار (Kotler and Armstrong 1997)
این محرک های بازاریابی یا همان ترکیب عناصر بازاریابی(۴Ps) شامل محصول (Product)، قیمت(Price)، توزیع(Place) و ترفیع(Promotion) می باشند. همانطور که در شکل ۲-۲، در قسمت محرک های بازاریابی نیز دیده می شود، اولین و اساسی ترین مورد از این موارد خود کالا یا محصول مورد نظر می باشد. کاتلر و آرمسترانگ (۱۹۹۷) در این زمینه چنین بیان می کنند: « در یک مفهوم کلی، هر چیزی، از کالای فیزیکی گرفته تا خدمات، اشخاص، مکانها، سازمانها و عقایدی که بتوانیم به بازار عرضه کنیم را کالا می نامیم». وی در ادامه سه سطح را برای کالا در نظر می گیرد که شامل شالوده ی کالا، کالای واقعی و مزایای اضافی کالا می باشد. در درونی ترین سطح یعنی شالوده ی کالا به فایده و منفعت اصلی کالا توجه شده و در بیرونی ترین سطح یعنی مزایای اضافی به مسائلی از قبیل تحویل، نصب، خدمات پس از فروش و گارانتی ها پرداخته می شود(Kotler and Armstrong 1997).
اما یک بازاریاب در سطح میانی، یعنی کالای واقعی، چه ابزاری را در اختیار دارد تا بتواند بر روی رفتار مصرف کننده تأثیر بگذارد. کالای واقعی شامل مواردی همچون ویژگی های کالا، طرح و کیفیت آن، نام تجاری و بسته بندی کالا می باشد (Kotler and Armstrong 1997). کشور محل ساخت کالا یا محصول، جزو اجزای این سطح از کالاست، که در ویژگی ها، نام تجاری و بسته بندی محصول انعکاس می یابد. بنابراین کشور محل ساخت کالا جزو محرک هایی است که می تواند در برنامه ریزی بازاریابی برای تأثیر گذاشتن بر رفتار مصرف کننده و بالاخص نگرش وی (که موضوع مورد نظر ما در این مطالعه است) مورد استفاده قرار بگیرد. حال در ادامه ی مطالب این فصل، ابتدا نگاهی اجمالی به مبحث رفتار مصرف کننده می اندازیم و سپس به تفصیل دو موضوع نگرش و کشور محل ساخت محصول را در ادبیات تحقیق مورد بررسی قرار می دهیم.
ناصر خسرو، زبان به نصیحت میگشاید و معتقد است، مرگ هر لحظه در کمین است و انسان باید به جای بافتن گفتار بیهوده به فکر عاقبت خویش باشد.
دهر تو را می به یشک مرگ بخاید چاره جان ساز، خیره ژاژچه خائی؟
(همان :۲۸۶)
او به کسانی که سخن از حقایق دین نمیگویند و سخنهایشان، جز هزل باطل نیست، نصیحت میکند و بر آنان خرده میگیرد که عمر خود را بیهوده، تلف میکنند:
از پند و حق و خوب سخن سیری وز هزل و ژاژ و باطل ناهاری
(همان: ۷۶)
ناصرخسرو، هنر شعر و شاعری را، فضل نمیداند او بر این باور است که شعر، ژاژخایی است و ژاژخایی نیز هنری نیست که به آن ببالند. او معتقد است که اگر شعر توانایی بیان حقیقت دین را داشت قرآن از سوی خداوند بر پیامبر نازل نمیشد. ناصر خسرو حتی شعر را در مرتبههای بسیار پایینتر از روایتگری میداند و میگوید:
شعر تو ژاژست، مگر ســوی تو فضـــــل همـه ژاژ درانیستی
نیست چنین، ور نه بجای قرآن شعـر و رســـالتها صابیستی
فضل اگر تازی بـــودی و شعر راوی تــــــو همبر مقریستی
(همان:۷۶)
خاقانی شروانی، در ستایش شعر خود ، شعر معاندانش را از جنس ژاژخایی، توصیف میکند و میگوید آنان دزدان سخن و سخن سرایی هستند:
غرر سحر ستانید که خاقانی راست ژاژ منحول به دزدان غرر باز دهید
( خاقانی، ۱۳۸۷: ۳۲۰)
خاقانی در جای دیگر حتی شعر خود را ژاژخایی توصیف میکند ولی توقّع دارد که به این سخنان اگر چه یاوه هم باشد، گوش بدهند:
گوش کن حسب حال خاقانی گــرچــه او ژاژ بیشتـر خاید
( همان: ۳۶۷)
خاقانی، کسانی را که اشعار بزرگان را در زیر اشعار خود که به توصیف او ژاژخایی، است قرار میدهند، مینکوهد. ولی نکتهای که از بیان او استنباط میگردد، نامیدن شعر به عنوان ژاژ و بیهوده گفتاری میباشد:
شعر استادان فرود ژاژهای خود نهم سخت سخت آید خرد را اینکه منکر منکرم
( همان: ۵۴۹)
۵-۲-۸- توصیفات نکوهش آمیز از شعر
دانستن این موضوع که در گذشته، چه انگارههای افراطی و سخت گیرانهای راجع به نجس بودن زن حایض وجود داشت، روشن میکند که شاعرانی که شعر را «حیض الرجال» مینامند، به چه میزان شعر و شاعری را مینکوهند و آن را امری پلید و زشت به تصویر میکشند.
در اساطیر ایران باستان، خونی را که در اثر عادت ماهانه در زنان پدیدار میشود، ناشی از بوسه اهریمن بر پیشانی«جهی» دختر اهریمن که ماده دیوی بزرگ بوده، میدانستند. در کتاب بندهشن، آمده است: با پایان هزارهی دوم، دیوان که از بیهوشی اهریمن در رنجاند، وی را برای نبرد با اهورامزدا فرا میخوانند. هنگامی که کوششهای دیوان نافرجام میماند، ماده دیوی به نام «جه»یا«جهی»، بانگ برمیدارد که ای پدر ما برخیز! دگر دیوان و بزرگ دیوان، دسته جمعی به اهریمن پیمان میسپارند که او را در نابودی آفرینش ایزدی، یار و یاور خواهند بود. سرانجام، اهریمن از اغما بیرون میآید و بر سرجهی بوسه میزند. همهی ناپاکیهای زنانه، فرایند این بوسه است. ( پاکزاد، ۱۳۸۵: ۲۶۴)
در وندیداد که کتابی است مشتمل بر قوانین زرتشتیگری آمده است: «زنی که حیض میبیند، باید از یک معبرکه خالی از گیاه و درخت با شد و به دور از آتش، در حالی که از آب، آتش و گیاهان، سی قدم، فاصله، دارد در اتاقی قرار بگیرد. در ضمن باید مرد خود نیز سی قدم فاصله داشته باشد و در هنگامی که غذا را برای او میبرد، باید در سه گام مانده به او، غذا را روی زمین بگذارد و برود. و مقدار غذایی که برای او داده میشود، دو قطعه نان خشک و یک مقدار شربت جو به او بدهند. اگر کودکی او را لمس نماید باید دستها و سپس تن کودک را شستشو بدهند. اگر این زن بیش از هشت شبانه روز خون ببیند، دیوها در جشن و بزرگداشت خودشان، آفت خود را به این زن نازل نمودهاند. پس باید سه سوراخ در زمین حفرکنند و در دو سوراخ اوّل، اورا با ادرار گاو ودر سوراخ سوم با آب شستشو دهند و باید دویست مورچه و دویست شپش را بکشد. حال اگرکسی این خون حیض را زایل سازد، باید به آن مرد یا زن، چهار صد ضربه شلاق بزنند. اما اگر مردی در این زمان همسر خود را فقط لمس نماید یا کنار او دراز بکشد، چهارصد ضربه شلاق، اگر برای بار دوم این عمل را انجام دهد، صد ضربهی دیگر و اگر برای بار سوم انجام دهد، یکصد وچهل ضربه دیگر او را شلاق میزنند.
( رضی، ۱۳۸۵: ۳۶۱)
چنان که میدانیم در اسلام نیز در این حالت، زنان از ورود به مسجد محرومند و برخی اعمال عبادی از آنان ساقط می شود. در تورات زن حائض و هر چیزی و هرکسی را که با او ارتباط پیدا کند نجس میشمارد. همچنان اگر کسی چیزی را که زن حائض بر آن نشسته باشد لمس کرده باشد، باید که رخت خود را بشوید و تا شام نجس خواهد بود.
( حکیم پور، ۱۳۸۴: ۱۷۳)
با این تفصیل نوع نگرشی که برخی شاعران در نکوهش شعر دارند روشنتر میشود. این شاعران شعر را به عنوان «عادت ماهانه » مردان به تصویر میکشند. شاید به این دلیل نیز که تا آن تاریخ، زنان شاعر در عرصه ادبی ایران ظهور نکرده بودند و شعر تنها در تملّک مردان بود. یکی از شاعرانی که با این عبارت ارکان شعر را به لرزه وا میدارد، انوری ابیوردی است. او در این باره میگوید:
دشمن جـان من آمد شعــر چندش پرورم ای مسلمانان فغــان از دست دشمنپـروری
شعر دانی چیست دور ازروی تـوحیضالرجال قایلش گو خواه کیوان باش و خواهی مشتری
تا به معنیهای بکـرش ننگری زیـراکه نیست حیض را در مبدا فطرت گزیر از دخـــــتری
گرمرا از شاعری حاصل همین عارست و بس موجب تـوبه است و جای آنکه دیوان بستری
( انوری، ۱۳۷۶: ۳۴۹)
انوری شعر را دشمن جان خود توصیف میکند و خود را در این امر مقصر میداند زیرا که او ذاتاً انسانی شاعر است. از دیگر سو او با توصیف شعر به عنوان عادت مردانه شاعران (حیض مردانه)، به شدت به ارکان شعر میتازد و آن را به عنوان زایدهای که باید از وجود دفع شود، برمیشمارد. او بر این باور است که در هر حال شعر چیزی پلید است که باید مانند سایر مدفوعات از بدن انسان دفع شود، حال میخواهد قایل این مواد دفعی مشتری باشد یا کیوان، به این عنوان که شعر نجس است چه مردان بزرگ آن را بسرایند و چه مردان حقیر و بیپایگاه و بیجایگاه. او سر انجام شعر را به این خاطر موجب ننگ خود توصیف میکند و معتقد است که باید دیوان شعرش را از این آلودگی سترد و پاک کرد. انوری همچنین میگوید:
شعر دور از تـو حیض مـردانست بعد پنجاه اگـــــــر نبندد بــه
مـــــرد عاقل به ناخن هذیــان جگر خویش اگـــر نـــرندد بـه
بر سپیدی کـــه جای گریه بود آن ندانم چــــه گر نخنـدد بـه
(همان : ۶۲۸)
انوری، ضمن این که شعر را حیض مردان توصیف میکند بر این باور است که مرد عاقل نباید با این اباطیل، جگر خویش را بخراشد که خون آن به صورت شعر (حیض) از زبان او جاری گردد.
عطّار، دیگر شاعری است که شعر را بر همین شیوه، حیض الرجال مینامد. او در اسرار نامه معتقد است چون شعرحجاب میان حقیقت و مجاز است، باید شعر از این میان برخیزد. او شعر را بتپرستی توصیف میکند و میگوید تا آدمی دست ازاین بت پرستی برندارد، ره به وادی حقیقت نمیبرد. عطار با اندوه از عمری که برای شعر و شاعری از دست داده است، میگوید:
اگرچــــــــه شعر در حد کمالست چو نیکو بنگــری حیض الرّجالست
یقین میدان که هـر حرف از کتابت بتست و بت بــود بی شک حجابت
کنون بیدار شـــــو از خواب مستی رها کــن بعد ازین این بت پرستی
دریغا فوت شد عمری کــه یک دم اگـر گـــویی به ارزد هــر دو عالم
( عطار، ۱۳۸۷ : ۱۷۶)
فخرالّدین عراقی (۶۱۰-۶۸۸ه.ق)در منظومه عشاق نامه، ضمن ارجحیّت دادن تحصیل علم و دانش که در روزگار او باب بوده است نصیحت میکند که نباید گرد شعر و شاعری بر آمد. او نیز شعر را چون عطار و انوری «حیض الرجال » توصیف میکند و به ارکان و بنیان شعر میتازد. چنین تصوری مذموم از شعر که اوج آن از انوری آغاز گردیده است، بیشتر در اثر بیتوجّهی حکّام و زمامداران آن زمان بر میگردد که نسبت به علمای شعر و ادب، بیتوجّه بوده و رغبتی برای حمایت از ارباب ذوق و اندیشه از خود نشان نمیدادند. عراقی در مذمّت شعر میگوید:
شعر آن به کـــه خـــود ندانندش زانکه «حیض الرجال» خـــــوانندش
رو به تحصیل علم شــــو مشغول که جز آن جمله فاضل است و فضول
( عراقی، ۱۳۸۴: ۳۴۸)
مولوی، دیگرسخنوری است که بر سیاق اقران خود شعر و سخن را حیض الرجال توصیف می کند و از رفیقان و سخنوران درخواست می نماید که دست از این شیوه منهی بردارند:
اهبطوا افکند جان را در حضیض از نمازش کرد محروم این محیض
ای رفیقان زین مقیل و زان مقال اتقوا ان الهـــــوی حیض الرجال
- جنس: زن £ مرد£
- وضعیت تأهل: مجرد£ متأهل£
- سن: …………………… سال
- شغل: …………………
- میزان متوسط درآمد ماهیانه خود یا سرپرست خانواده: ………………………تومان
- تعداد اعضاء خانواده: ……… نفر
- میزان تحصیلات: بیسواد£ خواندن و نوشتن£ ابتدایی£ سیکل£دیپلم£فوقدیپلم£ لیسانس£ فوقلیسانس و بالاتر£
- آیا در موسسه مهر حساب دارید؟ بلی£ خیر£
- در صورت مثبت بودن پاسخ، نوع حساب خود را ذکر کنید. جاری£ قرض الحسنه£ سپرده£ سایر £
- آیا سهامدار موسسه مالی و اعتباری مهر هستید؟ بلی£ خیر£
- اگر جواب شما مثبت است، میزان سهام شما به چه میزانی است…………………….
- آیا دیگر اعضاء خانواده شما (افرادی که تحت سرپرستی شما بوده یا شما تحت سرپرستی آنها میباشید) در موسسه مهر حساب دارند؟ بلی£ خیر£
در صورت مثبت بودن نوع حساب آنها را ذکر کنید. نمی دانم£جاری£ قرض الحسنه£ سپرده£ سایر £
- در چند بانک و موسسه پولی و مالی دولتی و خصوصی دیگر بغیر از موسسه مهر، حساب دارید؟ …………………. بانک
- نوع یا انواع حسابهای موجود در سایر بانکها؟ جاری£ قرض الحسنه£ سپرده£ سایر £
- بطور متوسط در ماه چند بار نیاز به استفاده از خدمات بانکها و مؤسسات پولی- مالی گوناگون پیدا می کنید؟ ……………. دفعه
- سؤال زیر قصد دارد بداند که شما چقدر از رسانه های بازاریابی اجتماعی در زندگی روزانه و عادی خود استفاده (بهرهبرداری) میکنید. خواهشمند است با توجه به مقدار استفاده، میزان اهمیت هر گزینه را انتخاب نمایید.
میزان استفاده از رسانههای بازاریابی اجتماعی | خیلی کم | کم | متوسط | زیاد | خیلی زیاد |
تلویزیون | ¡ | ¡ | ¡ | ¡ | ¡ |
رادیو | ¡ | ¡ | ¡ | ¡ |
جدول ۲-۱- طبقه بندی ترکیبات فنلی ۱۲
جدول ۳-۱- مشخصات جغرافیایی و هواشناسی رویشگاههای مورد مطالعه گیاه گزنه ۲۳
جدول ۳-۲- مشخصات خاک رویشگاههای مورد مطالعه گیاه گزنه ۲۳
جدول ۴-۱- تجزیه واریانس صفات مورفولوژیک ۳۵
جدول ۴-۲- مقایسه میانگین صفات مورفولوژیک به روش آزمون دانکن ۳۵
جدول ۴-۳- ضرایب همبستگی بین صفات مورفولوژیک گیاه گزنه ۳۶
جدول۴-۴- تجزیه واریانس صفات بیوشیمیایی مورد بررسی با دستگاه اسپکتروفتومتر ۴۰
جدول ۴-۵- تجزیه واریانس صفات بیوشیمایی مورد بررسی با دستگاه HPLC ۴۰
فهرست شکلها
عنوان صفحه
شکل ۲-۱- اندامهای مختلف گیاه گزنه ۷
شکل ۳-۱- الف- رویشگاه گزنه در منطقه چهارباغ، ب- فیروزجاه، پ- خشک کردن گزنه ۲۱
شکل ۳-۲- نمودار استاندارد گالیک اسید ۲۵
شکل ۳-۳- نمودار استاندارد کوئرستین ۲۶
شکل ۳-۴- نمودار استاندارد اسید کافئیک ۲۸
شکل ۳-۵- نمودار استاندارد اسید کلروژنیک ۲۸
شکل ۳-۶- نمودار استاندارد روتین ۳۰
شکل ۳-۷- کروماتوگرام استاندارد روتین ۳۱
شکل ۴-۱- مقایسه میانگین اثر ارتفاع در استان بر میزان فنل برگ ۴۱
شکل ۴-۲- مقایسه میانگین اثر ارتفاع در استان بر میزان فنل ساقه و گل ۴۱
شکل ۴-۳- مقایسه میانگین اثر ارتفاع در استان بر میزان فنل ریشه ۴۲
شکل ۴-۴- مقایسه میانگین اثر ارتفاع در استان بر میزان فلاونوئید برگ ۴۳
شکل ۴-۵- مقایسه میانگین اثر ارتفاع در استان بر میزان فلاونوئید ساقه و گل ۴۳
شکل ۴-۶- مقایسه میانگین اثر ارتفاع در استان بر میزان فلاونوئید ریشه ۴۴
شکل ۴-۷- مقایسه میانگین اثر ارتفاع در استان بر میزان اسید کلروژنیک برگ ۴۵
شکل ۴-۸- مقایسه میانگین اثر ارتفاع در استان بر میزان اسید کلروژنیک ساقه و گل ۴۵
شکل ۴-۹- مقایسه میانگین اثر ارتفاع در استان بر میزان اسید کلروژنیک ریشه ۴۶
شکل ۴-۱۰- مقایسه میانگین اثر ارتفاع در استان بر میزان اسید کافئیک برگ ۴۷
شکل ۴-۱۱- مقایسه میانگین اثر ارتفاع در استان بر میزان اسید کافئیک ساقه و گل ۴۷
شکل ۴-۱۲- مقایسه میانگین اثر ارتفاع در استان بر میزان اسید کافئیک ریشه ۴۸
شکل ۴-۱۳- مقایسه میانگین اثر ارتفاع در استان بر میزان روتین برگ ۴۹
شکل ۴-۱۴- مقایسه میانگین اثر ارتفاع در استان بر میزان روتین ساقه و گل ۴۹
شکل ۴-۱۵- ارتباط بین ارتفاع از سطح دریا با فنل و فلاونوئید کل در برگ ۵۱
شکل ۴-۱۶- ارتباط بین ارتفاع از سطح دریا با فنل و فلاونوئید کل در ساقه و گل ۵۱
شکل ۴-۱۷- ارتباط بین ارتفاع از سطح دریا با فنل و فلاونوئید کل در ریشه ۵۲
شکل ۴-۱۸- ارتباط بین ارتفاع از سطح دریا با ترکیبات فنل و فلاونوئیدی ۵۲
۱-۱- مقدمه
گیاهان دارویی یکی از منابع غنی کشور است که امکان صادرات آن نیز وجود دارد. ایران از نظر آب و هوا در زمینه رشد گیاهان دارویی یکی از بهترین مناطق جهان محسوب میشود، به همین دلیل صادرات آن میتواند منبع بزرگی از درآمد برای کشور باشد (صمصام شریعت، ۱۳۸۲). بنابراین ضروریست تا با توجه به توان بالقوه بسیار خوب کشور در زمینه تنوع گیاهان دارویی، با شناخت گونههای گیاهی و دستیابی به اطلاعات لازم در مورد محلهای رویش و خصوصیات بومشناختی آنها، گامهای اساسی برای استفاده از اسانسهای گیاهی و ترویج شیوههای اصولی بهرهبرداری از این گیاهان برداشته شود (حسنی، ۱۳۸۳).
گیاه دارویی به گیاهان و مشتقات آنها گفته میشود که دارای مواد موثر مشخص است، در درمان بیماری یا پیشگیری از بروز آن مورد استفاده قرار میگیرد و نام آن گیاه در یکی از فارماکوپههای معتبر بینالمللی ذکر شده باشد (دوازده امامی و مجنونحسینی، ۱۳۸۷).
فارماکوپه یک کتاب رسمی است که توسط دولت هر کشور و یا انجمنهای پزشکی و داروسازی زیر نظر دولت به چاپ میرسد و حاوی حقایق علمی و اصول استانداردسازی مواد دارویی از قبیل روشهای جمعآوری مواد دارویی از منابع مختلف، آماده سازی، نگهداری، ترکیب و اختلاط داروهای مختلف و روشهای اثبات آنها میباشد. به علاوه این کتاب شامل داروهایی با استعمال خارجی، نحوه نسخهنویسی، نحوه و مقدار تجویز داروها و اطلاعات کامل تهیه، ساخت و کاربرد داروهاست (دوازده امامی، ۱۳۸۲).
استفاده از گیاهان دارویی و فرآوردههای حاصل از آنها نقش این گیاهان را در چرخه اقتصادی پر اهمیت کرده است. به طوری که مصرف رو به ازدیاد آنها تنها به کشورهای در حال توسعه محدود نشده است، بلکه اخیراً در کشورهای توسعه یافته نیز جایگاه ویژهای به خود اختصاص داده است. در اواخر قرن بیستم حجم مبادلات جهانی گیاهان دارویی به ۲۰۰ میلیارد دلار بالغ گردیده است. بر اساس گزارش سازمان خوار و بار جهانی (FAO[1]) ارزش صادرات گیاهان دارویی در سال ۱۹۹۵ بالغ بر ۸۸۰ میلیون دلار بوده است. بر اساس گزارش بانک جهانی، حجم تجارت گیاهان دارویی تا سال ۲۰۵۰ بالغ بر ۵ تریلیون دلار خواهد بود (امیدبیگی، ۱۳۸۴). در حالی که طی گزارشی میزان ارزش فروش گیاهان دارویی در ایران در سال ۲۰۰۰ میلادی تنها در حدود ۳۷ میلیارد ریال برآورد شده است و این در حالی است که ایران جزء ۸ کشور مهم دارای فلور متنوع گیاهان دارویی در دنیاست (قاسمی، ۱۳۸۹).
گزنه از مهمترین گیاهان دارویی است که از دوران ماقبل تاریخ نیز وجود داشته و مردم آن زمان از آن برای تغذیه استفاده میکردند و از خواص درمانی آن اطلاع داشتهاند. از کاربردهای دارویی آن میتوان به کاهش قند خون، کاهش التهاب آرتریت روماتید، درمان عفونت مثانه و مجاری ادراری، درمان پروستات و اکنه اشاره کرد (جولیا و همکاران، ۲۰۰۷).
۱-۲- بیان سوالات اصلی تحقیق
-
- تاثیر ارتفاع بر برخی خصوصیات مورفولوژیکی (ریختشناسی) گیاه گزنه چگونه است؟
-
- تاثیر ارتفاع بر میزان کل ترکیبات فنلی و فلاونوئیدی اندامهای گیاه گزنه چگونه است؟
-
- تاثیر ارتفاع بر میزان ترکیبات فنلی و فلاونوئیدی نظیر اسید کلروژنیک، اسید کافئیک و روتین در اندامهای مختلف گیاه گزنه چگونه است؟
۱-۳- فرضیه ها