۲ – ۲ - ۳ - ۳ – ۱ الواح ترنجی
در این نوع از کتیبهها، متن داخل ترنج نوشته می شود. (صحراگرد، ۱۳۹۱: ۴۳) همانطورکه گفته شد در بعضی از این الواح، کرسی خط با توجه بهشکل قاب کتیبه تغییرکرده و حروف در داخل آن چیدمان میشوند. تعداد بسیار زیادی از این دست کتیبهها که اغلب به صورت تک کلمه و یا جملهکوتاهی داخل ترنج نوشته میشوند، در ابنیه مذهبی از جمله درحرم مطهر امام رضا (ع) کار شده است. الواح مذکور در قسمت هایی از این مکان زیارتی مانند: ازارهها، منارهها، گنبد و… نقش بستهاند. اکثر این کتیبهها با خطوط ثلث و نستعلیق شکل گرفته است. در تصویر ۲۳ – ۲ ، ۲۴ – ۲، ۲۵ – ۲ و ۲۶ – ۲ نمونههایی از این کتیبهها آمده است.
تصویر ۲۳ – ۲٫ نمونه ای از الواح ترنجی، قسمتی از ایوان ساعت صحن نو، مجموعه زیارتی امام رضا (ع)، ۱۲۸۸ق، مأخذتصویر: آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی.
تصویر ۲۴ – ۲٫ نمونه ای ازالواح ترنجی، ایوان طلای صحن نو، مجموعه زیارتی امام رضا (ع)، ۱۲۷۷ق، مأخذتصویر: آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی.
تصویر ۲۵ – ۲٫ نمونه ای از الواح ترنجی، ایوان شرقی صحن نو، مجموعه زیارتی امام رضا (ع)، محمد موسوی، قاجار، مأخذتصویر: نگارنده، آبان ۱۳۹۳.
تصویر ۲۶ – ۲٫ نمونه ای از الواح ترنجی، ایوان طلای صحن نو، مجموعه زیارتی امام رضا (ع)، دوره قاجار، مأخذ تصویر: آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی.
۲ – ۲ - ۳ - ۳ – ۲ الواح شمسهای (مدور)
در اینگونه لوحها، نوشته حالتی مدور بهخود گرفته و به صورت دایره و یا بیضی ترکیب می شود، در این الواح، متن مورد استفاده گاه دارای قابی دایره شکل و یا بیضی شکل بوده و گاهی بدون در نظر گرفتن قاب فقط ترکیب میگردد. (صحراگرد، ۱۳۹۱: ۴۴) نمونههایی چند از این الواح در حرم مطهر دیده می شود که متن آنها در برخی موارد در بردارنده اسماءالله بوده و یا بخشی از آیات قرآنی یا شهادتین را دربردارند و به صورت تک لوح و یا تکرار چند لوح بر روی بنا دیده میشوند. از ایندست کتیبهها در نقاط مختلفی از حرم مطهرکار شده است. در تصویر ۲۷ – ۲، ۲۸ – ۲ و ۲۹ – ۲ نمونه ای از این کتیبهها دیده می شود.
تصویر۲۷ – ۲٫ نمونه ای از الواح شمسهای، قسمت بیرونی ایوان شرقی صحن نو، مجموعه زیارتی امام رضا (ع)، مأخذتصویر: آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی.
تصویر۲۸ – ۲٫ نمونه ای از الواح شمسهای، رواق دارالهدایه، مجموعه زیارتی امام رضا (ع)، مأخذتصویر: نگارنده، آبان ۱۳۹۱.
تصویر۲۹ – ۲٫ نمونه ای از الواح شمسهای، مسجد گوهرشاد، مجموعه زیارتی امام رضا (ع)، ۱۳۴۵ق، مأخذتصویر: آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی.
۲ – ۲ - ۳ - ۳ – ۳ الواح هندسی
الواح هندسی داخل نقوش و قابهای هندسی قرار میگیرند. نمونه ای از این الواح در ته ستون پایه غرفههای صحن مسجدگوهرشاد وجود دارد که با خطکوفی تزیینی نوشته شده و به صورت لوح هندسی می باشد. (صحراگرد، ۱۳۹۱: ۴۴) گفته شده در الواح کتیبهای مسجد گوهرشاد گرچه از خط ثلث استفاده شده است اما نوع ترکیببندی خطوط بسیار شبیه کتیبههای کوفی میباشد. برای نمونه، الواح مدوری که دارای خط ثلث و ترکیبی از نقوش هندسی میباشند، شبیه کتیبههای کوفی میباشد که در دوره ایلخانی و سلجوقی کاربرد داشته، اما این روش استمرار نیافته است. نقطه اوج آن در دوره تیموری بوده و در دوره صفوی دیگر شاهد آن نیستیم، یکی از علل عدم دوام این نوع ترکیببندی شاید این باشدکه خط ثلث بهعلت داشتن دور بیشتر و ظرافت حروف، مانند خطکوفی قابلیت زیادی برای ترکیب با نقوش هندسی و تزییناتی که برپایه خطوط عمودی و افقی میباشد را نداشته و بههمین دلیل گمان میرود که این الواح در دوره صفوی رو بهافول گذاشته و در این دوره بیشتر از خطکوفی برای اینگونه قاببندیها استفاده شده است. (صحراگرد، ۱۳۹۱: ۴۴) از اینگونه الواح در قسمت هایی از حرم مطهر امام رضا (ع) کار شده است. البته استفاده وکاربرد این الواح بهنسبت لوحهای ترنجی و شمسهای کمتر میباشد، شاید یکی از دلایل کمتر بودن این نمونه لوحها در حرم مطهر افولی باشد که در دوره صفوی شاهد آن بودیم و یا عدم انطباق کمتری که خطوط ثلث و نستعلیق با آن داشتند، بههمین دلیل نسبت استفاده لوحهای هندسی از دیگر نمونههای مذکور بسیار کم میباشد. در تصاویر ۳۰ – ۲ ، ۳۱ – ۲ و ۳۲ – ۲ نمونه ای از این کتیبهها آمده است.
تصویر۳۰ – ۲٫ نمونه ای از الواح هندسی بهخط کوفی، پایه غرفههای صحن مسجد گوهرشاد، مجموعه زیارتی امام رضا (ع)، مأخذتصویر: آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی.
تصویر۳۱ – ۲٫ نمونه ای از الواح هندسی بهخط نستعلیق منقوش بردرب چوبی، داخل ایوان شرقی صحن نو، مجموعه زیارتی امام رضا (ع)، مأخذتصویر: آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی.
تصویر۳۲ – ۲٫ نمونه ای از الواح هندسی بهخط نستعلیق، رواق توحیدخانه، مجموعه زیارتی امام رضا (ع)، دوره قاجار، مأخذتصویر: نگارنده، آبان ۱۳۹۳.
۲ – ۲ – ۴ ترکیب خط درکتیبه
کتیبهها از نظر خط نیز ترکیببندی میشوند، در این بخش بهنوع قرارگیری خط درکتیبه وکرسیبندی آن پرداخت می شود. مهدی صحراگرد خطوط ثلث در کتیبهها را از منظر ترکیب بهچهار دسته کلی تقسیم نموده است که شامل: کتیبههای تک سطری، کتیبههای مادر و بچه،کتیبههای طوماری دو طبقه و سه طبقه وکتیبههایکمربندی میباشند. (صحراگرد، ۱۳۹۱: ۵۰ – ۴۷) ایندستهبندی می تواند برای خطوط دیگر نیز لحاظ شود، در ادامه کتیبه های موجود در این مجموعه زیارتی مورد بررسی قرار گرفته است.
۲ – ۲ – ۴ – ۱ کتیبههای تک سطری
این نوع از کتیبهها بیشتر شبیه بهخطکتابت میباشند و درآنها متن فقط در یک سطر نوشته می شود، در این شیوه حروف عمود مانند «الف» دیگر بیش از اندازه بلند نیست، بههمین دلیل امکان نوشتن متنکتیبه در دو یا سه سطر فراهم نمی باشد. این شیوه ازکتیبهنگاری در قرن هشتم هـ رایج بود و در دوره های بعدی نیز مورد استفاده قرارگرفت، اما کاربرد آن بستگی بهمحل نصبکتیبه داشت. کتیبهنگاری ثلث با این شیوه ایجاد گردید و بعدها تنوع و تکامل یافت. خطوطی مانند محقق را با این شیوه مینویسند، زیرا این خط از لحاظ ساختار، مانند ثلث قابلیت تغییر در ترکیب کتیبه را دارا نمی باشد. (صحراگرد، ۱۳۹۱: ۴۷) در مجوعه زیارتی امام رضا (ع) کتیبههایی از این دست دیده می شود که با خطوطی چون: ثلث، کوفی و نستعلیق شکل گرفتهاند، اما نسبت اینکتیبهها بهکتیبههای دیگر مانند دو طبقه، سه طبقه وکمربندیها در حرم مطهر کمتر میباشد. نمونههایی از ایندستکتیبهها بر رویکاشیهای ازاره اطراف مرقدمطهر از دوره خوارزمشاهیان نصب میباشد، همچنین میتوان کتیبههاییکه درتهستون غرفههای صحن مسجد گوهرشاد وجود دارد را عنوان نمود. در تصویر ۳۳ – ۲ ، ۳۴ – ۲، ۳۵ - ۲ و ۳۶ – ۲ نمونههایی از این کتیبهها آمده است.
تصویر۳۳ – ۲٫ نمونه ای کتیبه تک سطری از کاشیهای زرینفام برجسته اطراف بقعه مبارک بهخط ثلث آمیخته بهرقاع آبی رنگ، مجموعه زیارتی امام رضا (ع)، مأخذتصویر: نگارنده، مهر ۱۳۹۳.
تصویر۳۴ – ۲٫ نمونه ای کتیبه تک سطری بهخط نستعلیق داخل ایوان ساعت صحن نو، مجموعه زیارتی امام رضا (ع)، ۱۳۹۹ق، مأخذتصویر: آفرینشهای هنر آستان قدس رضوی.
تصویر۳۵ – ۲٫ نمونه ایکتیبه تک سطری بهخط ثلث، ته ستون غرفههای صحن مسجد گوهرشاد، مجموعه زیارتی امام رضا (ع)، مأخذتصویر: صحراگرد، ۱۳۹۱: ۱۶۹.
تصویر۳۶ – ۲٫ نمونه ای کتیبه تک سطری بهخط نسخ،کاشیهای هشت ضلعی ازارههای حرم مطهر، مجموعه زیارتی امام رضا (ع)، موزه آستان قدس رضوی، مأخذتصویر: نگارنده، آبان ۱۳۹۳.
۲ – ۲ – ۴ – ۲ کتیبههای طوماری دوطبقه و سهطبقه
این نوع از کتیبهها بیشتر از یک خط کرسی را در برمیگیرند و متن آن بر روی دو یا سه کرسی مینشیند. در بیشتر کتیبههای دوره تیموری و پس از آن، از این روش در کتیبهنویسی استفاده شده است. با این روش از کتیبهنویسی میتوان کلمات بیشتری را در طول محدود یک کتیبه گنجاند، به طوریکه تمام عرض کتیبه پر می شود. آندسته از کتیبههاییکه متن آنها به صورت منظم در عرضکتیبه بر دو مرتبه کرسی بنشیند را کتیبه دوطبقه و اگر بر سه مرتبه کرسی مجزا استوار باشد ،کتیبه سه طبقه نامیده میشوند. این نوع از کتیبهها انواع مختلفی دارند و در طی زمان شکلهای متنوعی از آن نگاشته شده است. در بعضی از آنها گاه ترکیبی از کتیبههای مادر و بچه و دو طبقه دیده می شود، در این کتیبهها متن اصلی در دو طبقه به صورت فشرده با حروف افراشته و الفهایی بلند نوشته می شود و در فضای خالی قسمت بالای کتیبه خط فرعی گنجانده می شود. بهترین نمونههای این شیوه مربوط بهدوره تیموری میباشد. تنظیم کردن کلمات در این نوع از کتیبهها قواعد مشخصی نیز دارد، نخست اینکه در هر طبقه خطکرسی طبق اصول رعایت شده و حروف وکلمات در هر طبقه با هم برابر بوده و باید روبهروی هم درکتیبه قرارگیرند و بر طبق اصول خط مورد نظر برکرسی استوار باشند، دومین موردکه باید در نظرگرفته شود رعایت تقدم و تأخر در تنظیم متن میباشد، به طوریکه کاتب اگرچه کلمات را بالای هم مینویسد نباید از خوانایی متن کم کند. (صحراگرد، ۱۳۹۱: ۴۹) درباره این نکته در کتاب تحفه المحبین تأکید شده و چنین آمده است: «و آن خط را شاید که بر بالای همدیگر نویسند و در یک سطر جایز است که سه طبقه نوشته شود و در هر سه طبقه رعایت کرسی به نوعی بنماید که مخالف اصول و قاعده واقع نشود و باید که از اصول ثلث و محقق بیرون نباشد و در این خط رعایت تناسب امری کلی است و میباید در ترکیبی که مینویسد رعایت الفاظ چنان بکندکه با آنکه در یک سطر سه مرتبهکرسی جایز است و از دو مرتبه خودکمتر نیست تقسیم و تأخیر واقع نگردد.» (سراجشیرازی، ۱۳۷۶: ۱۴۵) میتوان گفت که خوانا بودن و رعایت تناسب در کتیبه یکی از اصول مهمی است که باید در تمام طول سطر مورد توجه قرارگیرد. همچنین در کتاب تعلیم خط نیز درباره خوانا بودن کتیبهها تأکید شده است و گفته شده: «اکثر کتیبهنگاران آسان خوانی و واضح بودن آن را کمتر رعایت کرده اند، ولی نگارنده را عقیده بر ضرورت و لزوم آن است و کاتب باید سعیکند بههرحال حروف و کلمات را مقدم و مؤخر نسازد و هریک را به جای خود قرار دهد و حتیالامکان از فشرده و متداخلِ تنگ در تنگ خودداری نماید، زیرا کتیبهی مطلوب و مرغوب آن است که از همه نظر و جهات ملایم طبع و موافق ذوق سلیم بوده باشد.» (فضایلی، ۱۳۶۲ب: ۳۲) شیوهای که از دوره تیموری رواج پیدا کرد، کتیبههای دو طبقه خط ثلث بود که در آن یک خط کوفی خفی نیز وجود داشت، این شیوه در دوره صفوی متحول شده و خط خفی آن حذف شد. با توجه بهاینکه قسمت بالای کتیبه فضای بیشتری را شامل میشد طبقه سومی هم بهکتیبه اضافه شد. (صحراگرد، ۱۳۹۱: ۴۹) اما اگر کاتب هنگام نوشتن کتیبه خط کرسی را در نظر نگیرد، به طوریکه ظاهرکتیبه بههم پیچیده و گره خورده دیده شود این گونهکتیبهها دیگر دوطبقه و سه طبقه عنوان نمیشوند. بهگفتهی مهدی صحراگرد اصطلاح ((مُقتَرِن))[۱۶] برای این دست از کتیبهها استفاده می شود. (صحراگرد، ۱۳۹۱: ۵۰)
نمونه کتیبههای دوطبقه وسه طبقه در مجموعه زیارتی امام رضا (ع) بهوفور دیده می شود. اینکتیبهها که اغلب با خط ثلث نگاشته شده اند در قسمت های مختلفی از این مجموعه زیارتی نصب میباشند. از نمونههای قابل ذکر دوطبقه و سه طبقه میتوان کتیبههایی از جعفر بایسنغر از دوره تیموری، علیرضا عباسی و محمدرضا امامی اصفهانی از دوره صفویه و کتیبههایی از خوشنویسان دوره معاصر مانند: محمدحسین موحد را میتوان عنوان نمود که در قسمت های مختلفی از این مجموعه زیارتی کار شده است. در تصویر ۳۷ – ۲، ۳۸ – ۲، ۳۹ – ۲ و ۴۰ – ۲ نمونههایی از این کتیبهها آمده است.
تصویر۳۷ – ۲٫ نمونه ای از کتیبه طوماری دوطبقه بهخط ثلث، ایوان ساعت صحن عتیق، رقم علیرضا عباسی، دوره صفویه، مجموعه زیارتی امام رضا (ع)، مأخذتصویر: آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی.
صویر۳۸– ۲٫ نمونه ای از کتیبه طوماری دوطبقه بهقلم نستعلیق، ایوان طلای صحن عتیق، مجموعه زیارتی امام رضا (ع)، مأخذتصویر: نگارنده، مهر ۱۳۹۳٫
تصویر۳۹ – ۲. نمونه ای از کتیبه طوماری دوطبقه بهقلم ثلث با نوشته خفی بهقلم کوفی تربیعی بر بالای آن، ایوان ساعت صحن نو، مجموعه زیارتی امام رضا (ع)، ۱۳۹۴ق، مأخذتصویر: آفرینشهای هنری آستانقدس رضوی.
تصویر۴۰ – ۲٫ نمونه ای از کتیبه دو طبقه بهخط ثلث، داخل صحن عتیق، مجموعه زیارتی امام رضا (ع)، رقم محمدحسین موحد، دوره معاصر، مأخذتصویر: نگارنده، آذر ۱۳۹۳.
۲ – ۲ – ۴ – ۳ کتیبههای طوماری مادر و بچه
در اینگونه از کتیبهها متن اصلی با خطی درشتتر نوشته شده و متنی با خط و رنگ دیگر در بالای خط اصلی قرار میگیرد، اصطلاح مادر و بچه را حبیبالله فضایلی در کتاب تعلیمخط عنوانکرده است. درباره آن چنین گفته: «اگر لازم شود که خط کوفی همراه ثلث بنویسند چنانکه در کتیبههای متقدمان دیده می شود خط کوفی را بهقلم ریزتر بالای ثلث مینگارند، به طوریکه از لابهلای فراشتههای ثلث بگذرد و اینگونهکتیبه بهاصطلاحکاشیکاران (مادر و بچه) نام دارد.» (فضایلی، ۱۳۶۲ب: ۱۳۲) بهگفته حبیبالله فضایلی چندین نمونه از اینکتیبهها بهخط ایشان نگاشته شده که در بعضی از آنها از خط نستعلیق هم استفاده شده است، یعنیکتیبههای مادر و بچهای که با سه نوع خط ایجاد شده و چنین آورده که اینگونه از کتیبهها از متقدمان دیده نشده است. (همان: ۱۳۲) در این نمونه از کتیبهها که در اغلب آنها از قلم ثلث جلی بهعنوان خط اصلی استفاده می شود، خط دومی که اغلب کوفی میباشد در یک سطر از بالای کتیبه با رنگی متفاوت نوشته می شود. (صحراگرد، ۱۳۹۱: ۴۷) در این کتیبهها از خطوط مختلف برای نوشتن متن کتیبه استفاده می شود. گفته شده میتوان از ترکیب خطوط مختلف مانند: محقق، نسخ و ثلث بهعنوان خط دوم در کتیبههایی که خط اصلی آنها ثلث میباشد استفاده نمود، مانند کتیبههایی که در امامزاده محروق نیشابور از قرن دهم هـ وجود دارد که ترکیبی از ثلث و نسخ میباشد، کتیبهی سر در مقبره ابومسعود اصفهان که ترکیب ثلث و محقق بوده و کتیبه رباط ابش در شیراز که ترکیب ثلث و ثلث می باشد و متن خط دوم بیشتر متفاوت میباشد، گاه آیهای از قرآن در آن نوشته می شود که می تواند ادامه متن اصلی باشد و در موارد معدودی همان متن اصلی تکرار می شود. مانندکتیبهی محراب مدرسه رکنیه یا محراب مسجد جامع یزد. از رایجترین نوع ترکیببندی در خط ثلث، قلم کوفی میباشد که بیشتر از نوع کوفی تربیعی استفاده میگردد، زیرا ساختار این نوع کوفی بهنحوی است که الفهایی را دارا میباشد که بالای آن مربع شکل بوده و می تواند فضای خالی بالای کتیبه را پرکند و فضای یکنواختی از سواد و بیاض ایجاد نماید. مهمترین علت استفاده از خط دوم در این نوع از کتیبهها پرکردن فضای خلوت بالای کتیبه میباشد، تا تعادلی در ترکیبکتیبه ایجاد گردد. (صحراگرد،۱۳۹۱: ۴۷) در مجموعه زیارتی امام رضا (ع) از نمونهکتیبههای مادر و بچه بسیاردیده می شود، در کتیبههای این مجموعه بیشترین خطی که بهعنوان قلم اصلی در نظر گرفته شده است خط ثلث میباشد که با خطوط فرعی چون کوفی ترکیب شده است. از ایندست میتوان کتیبههایی را در صحن عتیق، صحن نو، صحن کوثر و صحن جمهوری اسلامی عنوان نمود که اغلب در پیشانی بناها و بر بالای ازارهها نصب میباشند. در تصویر ۴۱ – ۲، ۴۲- ۲ و ۴۳ – ۲ نمونههایی از این کتیبهها آمده است.
تصویر۴۱ – ۲٫ نمونه ای از کتیبههای طوماری مادر و بچه، با قلم ثلثجلی و کوفیخفی بر بالای آن، سردر ایوانمقصوره مسجدگوهرشاد، مجموعه زیارتی امام رضا (ع)، رقم بایسنغرمیرزا، ۸۲۱ ق، مأخذ تصویر: آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی.
تصویر۴۲ – ۲٫ نمونه ای از کتیبههای طوماری مادر و بچه، با قلم ثلث جلی و کوفی خفی بر بالای آن، بیرون ایوان شرقی صحن نو، مجموعه زیارتی امام رضا (ع)، مأخذتصویر: آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی.
تصویر۴۳ – ۲٫ نمونه ای از کتیبههای طوماری مادر و بچه، با قلم ثلث جلی و کوفی خفی بر بالای آن، صحن جمهوری اسلامی، مجموعه زیارتی امام رضا (ع)، رقم سیّدمحمدحسینموحد، دوره معاصر، مأخذتصویر: نگارنده، مهر ۱۳۹۳.
۲ – ۲ – ۴ – ۴ کتیبههایکمربندی
اینکتیبهها از نظر اصول، شبیه کتیبههای دو طبقه و سه طبقه میباشند، اما عرضکتیبه بهدو یا سه قسمت مساوی تقسیم می شود. این تقسیم بندی بر اساس حروفکشیدهای مانند (ی) معکوس در متن کتیبه صورت میگیرد. (صحراگرد،۱۳۹۱: ۵۱) حبیبالله فضایلی درباره کتیبههای کمربندی گفته است: «هرگاه نویسنده بخواهد در وسطکتیبه، کمربندی قرار دهد گنجانیدن کلمات محتاج دقت بیشتر است و در صورتی کمربندی تشکیل می شود که یاءهای مفرد و آخر هر عبارت وجود داشته باشد تا بتواند با نوشتن معکوس آنها (یاء راجعه) کمربند تشکیل دهد. در این مورد باید اول خط وسط (خطکمربندی ) کشیده شود و سپس حروف و کلمات در بالا و پایین آن منظم شود. (فضایلی، ۱۳۶۲ب: ۱۳۲) کتیبه کمربندی ثلث رایجترین شیوه از دوره صفوی تا کنون میباشد، اما در این نوع نیز تنوعاتی وجود دارد، بهعنوان مثال گاهی تقسیم بندی عرضکتیبه به صورت مساوی نبوده و قسمت پایین کرسیبندی کتیبه را بیشتر از بخش یا بخشهای بالاتر در نظرگرفتهاند. (صحراگرد، ۱۳۹۱: ۵۱) در مجموعه زیارتی امام رضا (ع) نمونههایی از این دست کتیبهها وجود دارد که اغلب آنها به صورت دوطبقه نوشته شده است. استفاده از این کمربندی تقسیماتی را در قاب کتیبه ایجاد مینماید. در برخی موارد قاب کتیبه بهدو قسمت مساوی تقسیم می شود، اما گاهی در اغلب کتیبههایی که به صورت کمربندی ایجاد شده اند، حرف کشیده طوری در قاب قرار گرفته است که فضای بیشتری در قسمت پایین کتیبه ایجاد شده و قسمت کمتر بهبخش بالایی آن اختصاص یافته است. گاهی نیز این تقسیمبندی برعکس انجام شده است، یعنی قسمت پایینی فضایکتیبهکمتر و قسمت بالایکتیبه دارای فضای بیشتری میباشد، از این نمونه میتوان کتیبه نقارهخانه صحن عتیق را عنوان کرد که در آن از خط ثلث استفاده شده است و حرف کشیده طوری در قاب قرار گرفته است که قسمت پایین عرض قاب بهنسبت قسمت بالای آن کمتر در نظر گرفته شده است. تصویر ۴۴ – ۲٫ نمونههای دیگر از کتیبههایکمربندی در مجموعه زیارتی امام رضا (ع) در تصاویر ۴۵ – ۲ و ۴۶ – ۲ آمده است.
تصویر۴۴ – ۲٫ نمونه ای از کتیبههایکمربندی، بهقلم ثلث جلی، نقارهخانه صحن عتیق، مجموعه زیارتی امام رضا (ع)، مأخذتصویر: آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی.
تصویر۴۵ – ۲٫ نمونه ای از کتیبههای کمربندی، بهقلم ثلث جلی، ایوان طلای صحن عتیق، مجموعه زیارتی امام رضا (ع)، مأخذتصویر: آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی.
تصویر۴۶ – ۲٫ نمونه ای از کتیبههای کمربندی، بهقلم ثلث جلی، ازارههای صحن نو، مجموعه زیارتی امام رضا (ع)، مأخذتصویر: نگارنده، مهر ۱۳۹۳.
۲ – ۲ – ۵ مصالح مورد استفاده در کتیبهها
هنرهای تزیینی که از دیرباز در معماری ایران مورد استفاده قرار گرفتهاند علاوه بر خصوصیات تزیینی و زیباسازی در یک بنا نقش مهمی در ایجاد استحکام و مقاومت بخشیدن بهآن نیز داشته اند، زینتبخشی و آرایش دادن بهابنیه، بهخصوص ابنیه مذهبی یکی از مراحل مهم در معماری اسلامی محسوب می شود و استفاده از موادی مانند: آجر، سنگ، کاشی،گچ و … همواره مورد استفاده قرار گرفته و حاصل دسترنج هنرمندان و معمارانی میباشد که برای اعتلای این هنر همواره تلاش داشته و آثار ارزشمندی را از خود بهیادگار گذاشتهاند.
معماری، از برجستهترین و شاخصترین هنرهای هویتساز ایرانی میباشد، زیرا در آن از بسیاری هنرهای دیگر برای پیام رسانی و ایجاد اثری بیبدیل استفاده می شود. شکوه و زیبایی معماری اسلامی ایران بهتزییناتآن بستگی داشته، بر همین اساس هنرهای اسلامی، از هنرهای تزیینی وکاربردی گرفته تا زیباترین بناهای مذهبی دارای اهمّیّت ویژهای میباشند. (اپهامپوپ، ۱۳۷۳: ۸۸) شکوه و زیبایی معماری ایران به ویژه در دوران اسلامی بهتزیین و آرایش آن بستگی دارد. تزییناتی چون آجرکاری، گچبری، کاشیکاری، حجاری، منبتکاری، آیینهکاری و نقاشی در تمام دورانهای اسلامی رواج داشته و در هر دورهای با امکانات موجود در آن دوره رشدکرده است. هنرمندان نیز با بهره گیری از انواع نقوشگیاهی، هندسی و خطاطی بر روی انواع مواد و مصالح ساختمانی بهمعماری ایران ارزش والایی بخشیدهاند.(کیانی، ۱۳۷۶: ۹) در مجموعه زیارتی امام رضا (ع) نیز که یکی از آثار مهم و تاریخی معماری ایران محسوب میگردد، از مواد و مصالح تزیینی و کاربردی استفاده زیادی شده است و در آن از بهترین و زیباترین نوع مصالح و تزییناتکار شده است. با بررسیهای انجام شده درکتیبههای این مجموعه زیارتی، از موادی چون آجر، گچ، سنگ، کاشی، چوب، آیینه و فلزات بهعنوان مواد و مصالحی برای ایجاد کتیبهها استفاده شده است. در بین این مصالح کاشی و سنگ بیشتر از دیگر مواد کاربرد داشته است.
با بررسیهای صورت گرفته درکتیبههای مجموعه زیارتی امام رضا (ع) میتوان گفت از آجرکاری، گچبری، کاشیکاری، حجاری بر سنگ، منبتکاری بر چوب، آیینهکاری و حجاری بر فلزات مانند (طلا و نقره) استفاده شده است به طوریکه کتیبههای بیشمار و زیبایی با این نوع تزیینات ایجاد گشته است. همچنین کاربرد کاشی بیشتر از بقیه مصالح بوده و پس از آن موادی چون: سنگ ، آجر و گچ بیشتر از بقیه مصالح کار شده است. در زیر مطالبی درباره هر یک از مصالح مورد استفاده در تولید کتیبهها آمده است.
۲ – ۲ – ۵ – ۱ آجرکاری
آجر واژهای بابلی بوده که ساخت آن را بهمردمان سومر و بابلیها نسبت دادهاند، بابلیها آجرهای بدون لعاب و لعابدار میساختند و برای بالارفتن دوام آجر از لعاب استفاده میکردند. (گلابچی، جوانیدیزجی، ۱۳۹۲: ۳۳۹) دوران باستان از آجر برای ساخت بنا استفاده شده است. با توجه بهمدارک موجود پیدایش آجر پیش از تاریخ و هزاران سال قبل از آن بوده است. اما صنعت آجربندی قبل از هخامنشیان در ایران کامل شد. (زمرشیدی، ۱۳۷۱: ۷۷) از آجر در زیگورات چغازنبیل و کاخ تیسفون نیز استفاده شده است. (استیرلن، ۱۳۷۷: ۸۶) همچنین گفته شده از مهمترین و معروفترین مصالح ساختمانی که پس از سنگ و خشت در بنایی بهکار گرفته شده آجر میباشد. هنرمندان آجرکار و معماران با چیدن آجرها در کنار هم طرحها و نقوش زیبایی را ایجاد کرده اند که پس از قرون متمادی باعث خیرگی دید مردمان در دوره معاصر نیز می شود. میتوان بهدوره سلجوقی اشاره کرد که عصر گسترش و ترقّی هنر آجرکاری بوده است. هنر آجرکاری و تزیینات آجری از دوره غزنویان بهاطراف ایران آورده شد، در طی چندین سال سلاطین سلجوقی با بهره گیری از معماران و هنرمندان شاهکارهای معماری بسیاری را بهوسیله آجر ایجاد نمودند. (سپنتا، ۱۳۴۵: ۸۶ – ۸۵) مطالعه آثار معماری سلجوقیان نشاندهنده این مطلب است که هنر آجرکاری بدون وقفه در خلق آثار ارزنده اسلامی نقشی اساسی داشته است. (بمانیان، ۱۳۹۰: ۹۱۱) با آنکه هنر آجرکاری و تزیینات آن از دوره غزنویان سرچشمه گرفته بود (سپنتا، ۱۳۴۵: ۸۷) اما در دوره سلجوقیان این هنر در ایران متداول شد و به صورت اختصاصی و تکامل یافته مورد استفاده قرارگرفت. (سپنتا، ۱۳۴۵: ۸۷؛ مهرپویا، ۱۳۷۶: ۵۶۶؛ بمانیان، ۱۳۹۰: ۱۹۱) میتوان آن را از هنرهای سلجوقی برشمرد. از آجر در تزیینات منارههای این دوره استفادههای فراوانی شده است به طوریکه در تزیین آن نقوش هندسی و خطوط بهکار رفته است. (سپنتا، ۱۳۴۵: ۸۷) در دوره تیموری نیز از آجرکاری استفاده شده است، این دوره که عصر جنبش و خیزش معماری اسلامی بود، بسیاری از معماران از جمله غیاثالدین شیرازی از این فن استفاده نموده و آثار زیبایی را هم سطح با کاشیکاری پدید آوردند. (مصدقیان، ۱۳۸۴: ۱۹) در دوره ایلخانیان نیز از آجرکاری برای تزیین بناها استفاده شده است، به طوریکه تا دوره صفویه در تزیینات معماری مورد استفاده قرار میگرفت. اما در دوره صفویه تزیینات متنوع دیگری مانندکاشیکاری، جایگزین آجرکاری و گچکاری دوره های قبلگردید. (کیانی، ۱۳۸۷: ۵ – ۴) از نمونههای قدیمی که در آن آجر بهعنوان عنصری تزیینی استفاده شده است میتوان بهمسجد تاریخانه دامغان، آرامگاه اسماعیل سامانی در بخارا و مسجد جامع نیریز اشاره داشت. (کیانی، ۱۳۸۷: ۴۴ – ۴۲) همچنین از قدیمیترین ابنیهای که در مناره آنها از آجر استفاده شده است مسجد تاریخانه دامغان ، مسجد سمنان، مسجد ساوه، مسجد زواره، مسجد کاشان، مسجد برسیان و… میباشند. (سپنتا، ۱۳۴۵: ۸۷) یکی از جنبه های مهم کاربرد آجر در معماری اسلامی ایران، تلفیق نقش ساختاری و تزیینی این عنصر در بناها میباشد. آجر بهعنوان مادهای با قابلیت های بصری فراوان از نظر شکل، رنگ، اندازه و فرم در دوره های مختلف مورد استفاده قرار گرفته است. (طاووسی، آزادی، ۱۳۸۵: ۲۹) مجموعه زیارتی امام رضا (ع) نیز از هنر آجرکاری بینصیب نمانده است، به دلیل قدمت تاریخی که دارا میباشد نمونههایی از هنر آجرکاری دوره های مختلف بهخصوص دوره تیموری در آن نقش بسته است، بیشتر این آجرکاریها در تزیینات همراه با کاشیکاری بهکار رفته است. بهعنوان نمونه میتوان بهآجرکاریهایی که در مسجد گوهرشاد وجود دارد اشاره داشت. این آجرها که بر ایوانهای شرقی و غربی منارههای مسجد نقش بسته است نشاندهنده استفاده بهینه از آجر می باشند. در تصویر ۴۷ – ۲ نمونه این آجر کاری ها که در ترکیب با کاشی می باشد آمده است.
تصویر۴۷ – ۲٫ نمونه ای از تزیینات آجری و کاشی، بهخط کوفی معقلی، ایوان شرقی مسجد گوهرشاد، مجموعه زیارتی امام رضا (ع)، مأخذتصویر: صحراگرد، ۱۳۹۱: ۹۸.
شکل ۳-۱۲ نمودار TG/DTA کاتالیزگر ناهمگن AC-Schiff-base-MoO2(acac) را نشان میدهد. نوار گرمازایی زیرC °۲۰۰ شروع شده و تخریب را در دو مرحله نشان میدهد که احتمالا مربوط به کمپلکس نشانده شده بر بستر است. از آنجاییکه پیوند ایمین پیوند خیلی محکمی نیست، ابتدا پیوند ایمین و سپس باقیماندهای که روی بستر است شکسته می شود. در اینجا نیز افت وزن واضحی مشاهده نمی شود زیرا مقدار کمپلکسی که روی بستر نشانده شده است ناچیز است. همچنین در مقایسه با بستر، پایداری حرارتی کاهش یافته و نمونه زیرC °۲۰۰ شروع به تخریب شدن کرده است. میزان خاکستر باقیمانده که شامل اکسید مولیبدن نیز هست برای هر دو کاتالیزگر حدودا %۲۷ میباشد که البته %۱۷ آن مربوط به خاکستر باقیمانده برای بستر بوده است.
شکل ۳-۱۰: نمودار تجزیه حرارتی کربن فعال
شکل ۳-۱۱: نمودار تجزیه حرارتی AC-dien-MoO2(acac)
شکل ۳-۱۲: نمودار تجزیه حرارتی AC-Schiff-base-MoO2(acac)
۳-۳ بررسی ویژگیهای کاتالیزوری کاتالیزگرهای ناهمگن تهیه شده و بهینه سازی عوامل موثر در اپوکسایش سیکلواکتن
کارایی دوکاتالیزگر ناهمگن AC-dien-MoO2(acac) و AC-Schiff-base-MoO2(acac)، در واکنش اپوکسایش آلکنها مورد بررسی قرار گرفت. از سیکلواکتن بهعنوان آلکن پایه استفاده شد و اثر پارامترهای گوناگون (نوع حلال، مقدار حلال، نوع اکسنده، مقدار اکسنده، مقدار کاتالیزگر، دما و زمان) بررسی و بهینه شد که در ادامه مورد بحث قرار خواهد گرفت.
طرح کلی واکنش اپوکسایش سیکلواکتن در حضور کاتالیزگرهای ناهمگن AC-dien-MoO2(acac) و AC-Schiff-base-MoO2(acac)، در شکل ۳-۱۳ نشان داده شده است.
شکل ۳-۱۳: طرح کلی اپوکسایش سیکلواکتن با کاتالیزگرهای ناهمگن AC-dien-MoO2(acac) و
AC-Schiff-base-MoO2(acac)
۳-۳-۱ بررسی اثر نوع حلال
در بررسی این پارامتر، عوامل گوناگونی همچون قدرت کوئوردینه شوندگی حلال، قطبیت حلال و نقطه جوش حلال تاثیرگذارند .واکنش سیکلواکتن در حلالهای گوناگون بر پایه روش گفته شده در قسمت ۲-۱-۵-۱ انجام شد و نتایج بررسی اثر حلالهای مختلف در اپوکسایش سیکلواکتن با کاتالیزگرهای ناهمگن AC-dien-MoO2(acac) و AC-Schiff-base-MoO2(acac)با اکسنده TBHP در جدولهای ۳-۱ و ۳-۲ و شکلهای ۳-۱۴ و ۳-۱۵ آورده شده است. نتایج نشان میدهد که این واکنش با حلالهای قطبی همچون متانول، استون و استونیتریل پیشرفتی ندارد. در بیان این پدیده میتوان گفت حلالهایی با قدرت کوئوردیناسیون بالا به ویژه الکلها و آب بهشدت از پیشرفت واکنش بهجهت پیوند قوی به فلز مرکزی از پیوند واکنشگرها به فلز مرکزی و پیشرفت واکنش جلوگیری می کنند. مکانیسمهای پیشنهادی برای واکنشهای اپوکسایش کاتالیز شده با کمپلکسهای مولیبدن و اکسندهیTBHP، همگی دارای یک مرحله فعالسازی هیدروپراکسید با کوئوردینه شدن به مرکز فلزی( با خاصیت اسید لوئیس) هستند از اینرو حلالهای کوئوردینهشونده که قادرند سایتهای کوئوردیناسیونی فلز را اشغال کنند، مانع تشکیل آلکیلهیدروپراکسید کاتالیزگر میشوند. لذا سرعت در حضور این حلالها کاهش مییابد. از سوی دیگر حلال باید تا حدی قطبی باشد تا محیط مناسب را برای برهمکنش کاتالیزگر و اکسنده فراهم شود. تولوئن یک حلال غیر قطبی است و به همین دلیل محیط مناسبی برای تشکیل کمپلکس بین TBHP و کاتالیزگر فراهم نمیکند. همه حلالهای کلردار از لحاظ قطبیت مناسب و غیر کوئوردینه میباشند، با این حال تتراکلریدکربن نسبت به دیگر حلالهای انتخابی با وجود قطبیت کمتر اپوکسایش در آن بازده بیشتری نشان میدهد. در اینجا اثر دما مطرح است. زیرا یکی از مهمترین عوامل موثر در واکنش اپوکسایش است. از آنجا که نقطه جوش تتراکلریدکربن از دو حلال دیگر بیشتر است، واکنش نیز با سرعت بیشتری پیش میرود. این نتایج تاییدکنندهی مشاهداتی است که در سیستمهای کاتالیزوری مشابه گزارش شده است]۴۵و۴۶[.
جدول۳-۱: بررسی اثر نوع حلال در اپوکسایش ۵/۰ میلیمول سیکلواکتن در ۱ میلیلیتر حلال با ۴/۱ میلیمول اکسنده TBHP در دمای جوش حلال طی ۴۵ دقیقه با ۲۵ میلیگرم کاتالیزگر AC-dien-MoO2(acac).
بازده واکنش() | حلال |
ناچیز | استون |
ناچیز | استونیتریل |
ناچیز | اتانول |
۳۴ | دیکلرومتان |
۶۸ | کلروفرم |
۹۸ | تتراکلریدکربن |
۲۷/۰-
۱۶/۰-
۶۹/۰
کشیدگی
۱۹/۰
۰۲/۰
۰۳/۰-
۵۷/۰-
۱۷/۰
۰۶/۰
۱۶/۰
۲۱/۰-
۰۴/۰
حجم نمونه
۱۳۱
۱۳۱
۱۳۱
۱۳۱
۱۳۱
۱۳۱
۱۳۱
۱۳۱
۱۳۱
منبع: داده های پژوهش
تحلیل داده های جدول ۴-۵ به شرح زیر می باشد:
- متغیر سختگیری بانکهای عامل ؛ دارای میانگین (۲۳/۳)، میانه (۶۶/۳)، انحراف معیار (۶۵/۰) و واریانس (۵۳/۰) میباشد. ضریب چولگی این متغیر برابر (۳۵/۰) است که نشان میدهد این متغیر دارای چوله به راست است. از آنجایی که قدرمطلق این ضریب کمتر از مقدار (۵/۰) است، ازنظر قرینگی دارای تفاوت بسیار اندکی با توزیع نرمال است. ضریب کشیدگی این متغیر نیز برابر (۱۹/۰) میباشد که نشاندهنده بلندتر بودن (پراکندگی کمتر) توزیع این متغیر نسبت به توزیع نرمال است و با توجه به اینکه قدرمطلق ضریب کشیدگی کمتراز مقدار (۵/۰) است، کشیدگی توزیع، تفاوت اندکی با توزیع نرمال دارد.
- متغیرعدم رشدفرهنگی ؛ دارای میانگین (۴۸/۳)، میانه (۲۸/۳)، انحراف معیار (۵۷/۰) و واریانس (۶۳/۰) میباشد. ضریب چولگی این متغیر برابر (۴۴/۰-) است که نشان میدهد این متغیر دارای چوله به چپ است. از آنجایی که قدرمطلق این ضریب کمتر از مقدار (۵/۰) است، ازنظر قرینگی دارای تفاوت بسیار اندکی با توزیع نرمال است. ضریب کشیدگی این متغیر نیز برابر (۰۲/۰) میباشد که نشاندهنده بلندتر بودن (پراکندگی کمتر) توزیع این متغیر نسبت به توزیع نرمال است و با توجه به اینکه قدرمطلق ضریب کشیدگی کمتراز مقدار (۵/۰) است، کشیدگی توزیع، تفاوت اندکی با توزیع نرمال دارد.
- متغیرترس ازخودکفاشدن ؛ دارای میانگین (۹۳/۳)، میانه (۸۹/۳)، انحراف معیار (۴۷/۰) و واریانس (۴۵/۰) میباشد. ضریب چولگی این متغیر برابر (۴۳/۰) است که نشان میدهد این متغیر دارای چوله به راست است. از آنجایی که قدرمطلق این ضریب کمتر از مقدار (۵/۰) است، ازنظر قرینگی دارای تفاوت اندکی با توزیع نرمال است. ضریب کشیدگی این متغیر نیز برابر (۰۳/۰-) میباشد که نشاندهنده کوتاه تر بودن (پراکندگی بیشتر) توزیع این متغیر نسبت به توزیع نرمال است و با توجه به اینکه قدرمطلق ضریب کشیدگی کمتراز مقدار (۵/۰) است، کشیدگی توزیع، تفاوت اندکی با توزیع نرمال دارد.
- متغیروابستگی به مستمری؛ دارای میانگین (۵۴/۳)، میانه (۱۰/۴)، انحراف معیار (۸۶/۰) و واریانس (۸۱/۰) میباشد. ضریب چولگی این متغیر برابر (۲۳/۰-) است که نشان میدهد این متغیر دارای چوله به چپ است. از آنجایی که قدرمطلق این ضریب کمتر از مقدار (۵/۰) است، ازنظر قرینگی دارای تفاوت بسیار اندکی با توزیع نرمال است. ضریب کشیدگی این متغیر نیز برابر (۵۷/۰-) میباشد که نشاندهنده کوتاه تر بودن (پراکندگی بیشتر) توزیع این متغیر نسبت به توزیع نرمال است و با توجه به اینکه قدرمطلق ضریب کشیدگی بیشتر از مقدار (۵/۰) است، کشیدگی توزیع، تفاوت زیادی با توزیع نرمال دارد.
- متغیرنداشتن مهارت فنی؛ دارای میانگین (۴۸/۳)، میانه (۸۹/۳)، انحراف معیار (۶۶/۰) و واریانس (۳۹/۰) میباشد. ضریب چولگی این متغیر برابر (۲۴/۰) است که نشان میدهد این متغیر دارای چوله به راست است. از آنجایی که قدرمطلق این ضریب کمتر از مقدار (۵/۰) است، ازنظر قرینگی دارای تفاوت بسیار اندکی با توزیع نرمال است. ضریب کشیدگی این متغیر نیز برابر (۱۷/۰) میباشد که نشاندهنده بلند تر بودن (پراکندگی کمتر) توزیع این متغیر نسبت به توزیع نرمال است و با توجه به اینکه قدرمطلق ضریب کشیدگی کمتراز مقدار (۵/۰) است، کشیدگی توزیع، تفاوت اندکی با توزیع نرمال دارد.
- متغیر عدم بازدهی اقتصادی؛ دارای میانگین (۸۰/۲)، میانه (۱۲/۳)، انحراف معیار (۸۷/۰) و واریانس (۶۵/۰) میباشد. ضریب چولگی این متغیر برابر (۱۱/۰) است که نشان میدهد این متغیر دارای چوله به راست است. از آنجایی که قدرمطلق این ضریب کمتر از مقدار (۵/۰) است، ازنظر قرینگی دارای تفاوت بسیار اندکی با توزیع نرمال است. ضریب کشیدگی این متغیر نیز برابر (۰۶/۰) میباشد که نشاندهنده بلند تر بودن (پراکندگی کمتر) توزیع این متغیر نسبت به توزیع نرمال است و با توجه به اینکه قدرمطلق ضریب کشیدگی کمتراز مقدار (۵/۰) است، کشیدگی توزیع، تفاوت اندکی با توزیع نرمال دارد.
متغیر ترس از ورشکستگی؛ دارای میانگین (۳۵/۳)، میانه (۸۱/۳)، انحراف معیار (۴۵/۰) و واریانس (۵۷/۰) میباشد. ضریب چولگی این متغیر برابر (۲۷/۰-) است که نشان میدهد این متغیر دارای چوله به چپ است. از آنجایی که قدرمطلق این ضریب کمتر از مقدار (۵/۰) است، ازنظر قرینگی دارای تفاوت بسیار اندکی با توزیع نرمال است. ضریب کشیدگی این متغیر نیز برابر (۱۶/۰) میباشد که نشاندهنده بلند تر بودن (پراکندگی کمتر) توزیع این متغیر نسبت به توزیع نرمال است و با توجه به اینکه قدرمطلق ضریب کشیدگی کمتراز مقدار (۵/۰) است، کشیدگی توزیع، تفاوت اندکی با توزیع نرمال دارد.
- متغیر بروکراسی اداری؛ دارای میانگین (۳۹/۳)، میانه (۰۱/۳)، انحراف معیار (۸۸/۰) و واریانس (۸۲/۰) میباشد. ضریب چولگی این متغیر برابر (۱۶/۰-) است که نشان میدهد این متغیر دارای چوله به چپ است. از آنجایی که قدرمطلق این ضریب کمتر از مقدار (۵/۰) است، ازنظر قرینگی دارای تفاوت بسیار اندکی با توزیع نرمال است. ضریب کشیدگی این متغیر نیز برابر (۲۱/۰-) میباشد که نشاندهنده کوتاه تر بودن (پراکندگی بیشتر) توزیع این متغیر نسبت به توزیع نرمال است و با توجه به اینکه قدرمطلق ضریب کشیدگی کمتراز مقدار (۵/۰) است، کشیدگی توزیع، تفاوت اندکی با توزیع نرمال دارد.
- متغیر عدم تمایل مددجویان اجرای طرح خودکفایی؛ دارای میانگین (۶۴/۳)، میانه (۴۱/۴)، انحراف معیار (۹۰/۰) و واریانس (۴۹/۰) میباشد. ضریب چولگی این متغیر برابر (۶۹/۰) است که نشان میدهد این متغیر دارای چوله به راست است. از آنجایی که قدرمطلق این ضریب بیشتر از مقدار (۵/۰) است، ازنظر قرینگی دارای تفاوت بیشتری با توزیع نرمال است. ضریب کشیدگی این متغیر نیز برابر (۰۴/۰) میباشد که نشاندهنده بلند تر بودن (پراکندگی کمتر) توزیع این متغیر نسبت به توزیع نرمال است و با توجه به اینکه قدرمطلق ضریب کشیدگی کمتراز مقدار (۵/۰) است، کشیدگی توزیع، تفاوت اندکی با توزیع نرمال دارد.
۴ -۳ آمار استنباطی
۴-۳-۱ بررسی نرمال بودن داده ها
برای اجرای روشهای آماری و محاسبه آماره آزمون مناسب و استنتاج منطقی درباره فرضیه های پژوهش؛ مهمترین عمل، قبل از هر اقدامی انتخاب روش آماری مناسب برای پژوهش است. برای این منظور آگاهی از توزیع داده ها از اولویت اساسی برخوردار است.برای همینمنظور در این پژوهش از آزمون معتبر کلموگروف- اسمیرنف برای بررسی فرضیه نرمال بودن داده های پژوهش استفاده شدهاست. این آزمون باتوجه به فرضیات زیر به بررسی نرمال بودن داده می پردازد.
است، حتی اگر متصرف فعلی مدعی مالکیت ملک باشد.[۲۷] قانونگذار در واقع، به منظور ایجاد ثبات و امنیت اجتماعی به تصرف قانونی احترام گذاشته و حمایت خود را از آن دریغ نکرده تا ضعیفترها بتوانند زیر سایه عدالت توزیعی با آرامش زندگی کنند.[۲۸] زیرا ماهیتأ رفع تصرف توأم با اقداماتی است که ممکن است به آرامش و نظم عمومی آسیب رسانده و باعث هرج و مرج گردد. پس قانونگذار حقی برای اشخاص قائل نشده، تا راساً قادر باشند دیگران را را از حق تصرف ممنوع نمایند. حتی مالک ملک هم از این قاعده مستثنی نگردیده تا حقوق متصرف را تضیع نماید.[۲۹]
به هرحال، تصرف عدوانی می تواند باعث فوت منفعت گردد. به عنوان مثال زمانی که زارع زمینی که قصد زراعت در مزرعه تحت تصرف خود را دارد و احدی با تصرف عدوانی از این امکان بالقوه جلوگیری می کند در حقیقت از بالفعل شدن و به دست آمدن محصول ممانعت بعمل آورده و بدین وسیله باعث فوت منفعت می گردد. همچنین است زمانی که شخصی ملک دیگری را تصرف و از آن ملک جهت سکنی یا فعالیت تجاری استفاده می کند .
۲-۱-۲-ممانعت از حق
باتوجه به ماده ۱۵۹ قانون آیین دادرسی مدنی دعوای ممانعت از حق عبارت است از: «تقاضای کسی که رفع ممانعت از حق ارتفاق یا انتفاع خود را در ملک دیگری بخواهد.» بعنوان مثال، اگر شخصی سالها آب مورد نیاز زمین کشاورزی خود را از مجرای آبی تأمین نموده که از ملک دیگران عبور کرده، اما مجاورین از گذراندن این مجری ممانعت نمایند و با ممانعت از اجرای این حق باعث از بین بردن منفعتی به ضرر صاحب آن شوند، فوت منفعت باعث ضمان ممانعت کنندگان می باشد.
۲-۱-۳-مزاحمت
برخلاف ممانعت از حق که عمل فاعل به طور کلی، مانع می گردد تا متصرف از حق خود استفاده کند. مزاحمت فعلی است که با اخلال جزئی در تصرف بی آنکه امکان بهره مندی از متصرف را سلب و غیر ممکن سازد، وی را از انتفاع کامل و مطلوب محروم می سازد؛ مثلاً اگر شخصی پنجره ای در ملک خود به طرف ملک مجاور باز کند و یا ناودان خود را طوری قرار دهد که آبریز آن از ملک مجاور بگذرد، متصرف ملک مجاور می تواند علیه او دعوای مزاحمت اقامه کند[۳۰].
در این دعوا نیز دادگاه تصرف بدون مزاحمت سابق خواهان و مزاحمت فعلی خوانده را مورد توجه قرار داده و تنها احراز این دو امر که بدون رضایت خواهان و به غیر وسیله قانونی صورت گرفته را دنبال می کند.[۳۱] مزاحمت نیز نمونه بارز فوت منفعت محسوب می گردد.
۲-۲-عدم النفع
برخی از مؤلفان حقوق در تعریف عدم النفع می گویند: ممانعت از وجود پیدا کردن منفعتی که مقتضی آن حاصل شده است؛ مانند توقیف غیرقانونی شاغل به کار، که موجب حرمان او از گرفتن مزد شده است. این حقوق دان در جایی دیگر عدم النفعی را ضرر محسوب می کند که حرمان از نفعی که به احتمال نزدیک به یقین حسب جریان عادی امور و اوضاع و احوال بخصوص مورد، امید وصول به آن نفع، معقول و متقرب و مقدور بوده است.[۳۲] برخی آنرا محروم شدن شخص از فایده مورد انتظار می دانند.[۳۳] و برخی دیگر آنرا اینگونه تعریف کرده اند که عدم النفع حالتی است که اگر فعل خاصی اتفاق نمی افتاد، احتمال داشت نفعی حاصل شود و به متضرر برسد.[۳۴]
۲-۳- تفویت منفعت
تقویت منفعت آن است که شخصی منفعت موجودی را از بین ببرد که می تواند ناشی از غصب باشد که ضمان آن مسلم است . اما بحث بر سر نوع دیگری از منافع است که که می تواند وجود فعلی یا حتی عرفی داشته باشد . در نتیجه اگر متقضی وجود منافعی ایجاد شود ، چون به حکم عرف و قانون چنین منافعی مال محسوب شده و در حکم موجود است. پس اگر شخصی، حتی (بدون تحقق غصب) باعث از بین رفتن آن شود می توان آنرا به جهت اتلاف امر وجودی ، مشمول تفویت منافع دانست . به بیان دیگر در این حالت و اگر فعل خاصی واقع نمی شد یا تعهد به موقع اجرا می شد آن منفعت محققأ ( منفعت محقق و مسلم ) به متضرر می رسید؛ مثل اینکه مکانیکی متعهد شده باشد که اتوبوس دیگری را در اسرع وقت تعمیر کند ولی از انجام تعهد خود سرباز زده و مدت ۱۰ روز شروع به تعمیر ماشین نکرده شکی نیست که مالک اتوبوس در این مدت ۱۰ روز از درآمد محروم شده است.
۲- ۴- تفاوت عدم النفع با تفویت منفعت
عده ای بر این باورند که باید بین دو واژه عدم النفع و تفویت تفکیک قائل شد و این غلط مصطلحی است، که دو واژه را مترادف دانسته اند . همانطور که گفته شد منافع محقق الحصول منافعی است که از عین حاصل شده و مسلم و حتمی است و در دید قانون و عرف، ۱-مال است ۲- در حکم موجود است ۳-اتلاف آن ضرر است؛ برخلاف عدم النفع که وقوع آن کاملاً جنبه احتمالی داشته و عرف آنرا نپذیرفته به همین جهت عدم تحقق آن ضرر محسوب نمی گردد ولی تقویت منفعت یک امر وجودی است و اتلاف آن ضرر می باشد . بنابراین هر جا ثابت شد مالک از وجود منافع به وسیله شخصی محروم شده است ، باید آنرا از شمول عدم النفع ( تبصره ۲ ماده ۵۱۵ قانون ائین دادرسی مدنی ) خارج کرد زیرا همانطور که گفته شد ، منافع ممکن الحصول عدم تحقق آن ضرر نیست .
لازم به ذکر است مفهوم ضرر یک بحث موضوعی است نه حکمی و فقاهتی. بنابراین فقیه فقط احکام موضوعات را معین می کند و تعیین و تشخیص موضوعات (مثل ضرر) با عرف است . پس همین که عرف چیزی را مال شناخت و از بین بردن آن را ضرر دانست و رابطه سببیت بین ورود ضرر و فعل شخصی برقرار شد، دیگر نباید از عدم النفع سخن گفت .[۳۵]
۲-۵- فرصت های از دست رفته
از دست دادن فرصتها را شاید بتوان دو گونه دانست: اول فرصت هائی که برای ما سود و منفعت می آفریند و دوم موقعیت هایی که برای ما دفع ضرر می کند که این خود نوعی سود تلقی می شود. این حالت مثبت قضیه است؛ یعنی در صورتی که قسمت منفی معادله را در نظر بگیریم زمانی است که فرصتی سوخت شده و باعث ضایع شدن سود می گردد و یا در مواقعی که عاملی باعث ورود زیانی می شود. در حقوق برخی از کشورها تنها از دست دادن بخت به سوی منفعت یا متوجه شدن ضرر را، بدون در نظر گرفتن درجه احتمال ورود خسارت، ضرر شناخته اند. بدین ترتیب از دست دادن چنین موقعیتی را نیز ضرر دانسته اند، اما نه به میزان از دست دادن و از بین رفتن واقعی و « میزان درجه ضرر را تابع درجه احتمال ورود آن می دانند »[۳۶].
به رسمیت شناختن نهاد بیمه خود دلیلی بر اثبات این ادعا است که حقوق برای احتمال و بخت ورود ضرر و دستیابی به منفعت ارزش مالی قائل است. وجود احتمال، واقعیت از دست دادن امکان منفعت را از بین نمی برد و مانع از آن نیست که از دست رفتن آن ضرر به حساب آید. گرچه درجه و میزان خسارت در هاله ای از ابهام باشد باز محدودیتی برای به رسمیت شناختن این حق محسوب نخواهد شد. آنچه در این میان قابل تأمل به نظر می آید، تفاوتی است که می توان برای « منافع بالقوه » و منافع « شانسی و احتمالی ساده » قائل شد.[۳۷]
اگر امروزه حقوق نتوانسته برای جبران خسارت عدم النفع تجویز نسخه ای اساسی ارائه دهد به این دلیل است که حقوق نمی تواند به این مقوله در چهار چوب و اسلوب کلیشه ای بنگرد و از آن یک تعریف واحدی را استنباط و حکم قاطعی را صادر نماید.
اگر پزشکی از اعزام به موقع بیمار به مراکز تخصصی امتناع ورزیده، و این عمل باعث مرگ بیمار شده و یا چنانچه تاجری به علت لغو یک پرواز خارجی از مهمترین معاملۀ تجاری خود جا مانده و در صورتی که به علت تعلل یک شرکت مسافربری فردی از رقابت تحصیلی استئنائی که سالها در انتظارش بوده بازمانده، یا در موردی که قهرمانی تمام عمر ورزشی خود را معطوف اقدامات ورود به مسابقات المپیک نموده و فردی در دورۀ مقدماتی با بهره گرفتن از مواد نیروزا او را از گرفتن مدال محروم کرده، و در جائی که وکیل با اهمال خود از رأی که امکان نقض آن در دادگاه تجدید نظر بسیار قوی بوده، از فرجه قانونی استفاده ننموده و باعث گردیده تا شخصی سرمایه زندگی خود را از دست دهد و از هستی ساقط شود. یا در وضعیتی که یک گروه مشهور موسیقی به شرکت پستی سفارش می دهند تا آلات موسیقی آنان را در مکان اجرای کنسرت تحویل دهد و شرکت از این تعهد سر باز می زند و افراد زیادی از حضور در کنسرت محروم و گروه از نفع عایدی بی بهره می ماند؛ همگی از مصادیقی است که مجال و امکان کسب منفعت یا دفع ضرر را به صورت بالقوه در زیر پوست تمثیل ها نگه داشته اند. ممکن است نزدیک به صواب آن باشد که در هر مورد خاص بسته به امکان، بضاعت، قدرت و توانائی، شرایط موجود و قضاوت عقلی و عرفی برای هر یک از فروض، فایل جداگانه ای را باز نمود تا بتوان بین عدالت و قانون توازنی برقرار کرد و به ندای درونی وجدان و افکار عمومی پاسخی مناسب داد.
ب- ضرر معنوی
۱- مفهوم زیان معنوی
بیشتر حقوقدانان زیان معنوی را اینگونه تعریف نموده اند که: صدمه به منافع عاطفی و غیر مالی است؛ مانند احساس درد و رنجهای روحی و جسمی، از بین رفتن آبرو حیثیت و آزادی و ایجاد شرمساری یا رنج ناشی از مرگ عزیزان.[۳۸] اما واقعیت امر این است که نمی توان ارتباط بین ضرر مادی و معنوی را نادیده گرفت زیرا بسیاری از آسیب های روحی منجر به ایجاد زیان های مالی می گردد، و روابط اقتصادی شخص را تحت تأثیر قرار می دهد؛ به عنوان مثال فردی که دارای درگیری های درونی و روانی است و درون خود دائماً دچار تنش است هرگز نمی تواند فعالیت های اقتصادی خود را ساماندهی کند و اغلب اوقات برای متعادل نمودن اوضاع روحی، شخص ناگزیر است تا متحمل هزینه های سنگین مداوا گردد. از طرف دیگر در بیشتر موارد ضرر مادی توأم با افسار گسیختگی، آشفتگی و افسردگی روحی است که دارای بُعد درونی، روحی و معنوی می باشد. اگرچه عده ای از حقوقدانان بر چهرۀ مالی ضرر معنوی اعتقاد ندارند و بر این باورند که زیان معنوی تأثیری بر امور اقتصادی ندارد، اما همین که ذهن معطوف و درگیر زیان مادی می گردد و اوقات تلخی برای متضرر رقم می خورد بستر زیان روحی را آماده می سازد و تا مادامی که این مانع بر داشته نشود. همچنان این آتش در زیر خاکستر باقی می ماند و این تأثر مادی خالی از تألم معنوی نخواهد بود.
۲ – پیشینه تاریخی جبران ضرر معنوی
اولین نص قانونی در رابطه با ضرر معنوی با مادۀ ۲۱۲ مکرر قانون مجازات عمومی وارد حقوق ایران شد. متعاقباً ماده ۴ قانون اصلاح بعضی از مواد قانون آئین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۳۲ دامنه مطالبه خسارت معنوی را وسیع تر نمود. تا در سال ۱۳۳۹ قانون آئین دادرسی کیفری به تصویب رسید و حق مطالبه ضرر و زیان معنوی به روشنی در آن قانون تدوین گردید. در بند ۲ ماده ۹ این قانون مطالبه خسارت مزبور به رسمیت شناخته شد و زیان معنوی را شامل کسر حیثیت و اعتبار اشخاص و صدمات روحی می دانست. در نتیجه هردو خسارت حیثیتی و روحی قابل مطالبه بود و بی شک هر متضرر از جرمی اجازه می یافت تا به تبع طرح دعوای کیفری، جبران خسارت معنوی وارده برخوردار را به عنوان ضرر و زیان ناشی از جرم از دادگاه رسیدگی کننده مطالبه کند.
به رغم آنچه گذشت، هنوز این تردید وجود داشت که آیا جبران خسارت معنوی تنها به عنوان ضرر و زیان ناشی از جرم قابل مطالبه است یا جبران هر گونه خسارت معنوی را هر چند منشاء مجرمانه نداشته باشد را نیز می توان از دادگاه خواست. تصویب قانون مسئولیت مدنی ۱۳۳۹به این تردیدها خاتمه داد و قانونگذار در مواد متعددی[۳۹] خسارت معنوی را قابل مطالبه اعلام نمود. هر چند بعد از تصویب این قانون دعاوی جبران خسارت معنوی رو به فزونی نهاد اما عدم تصریح مقنن به قابل مطالبه بودن صدمات روحی این شبهه را ایجاد می نمود که با توجه به ماده ۹ قانون آئین دادرسی کیفری، جبران خسارت معنوی تنها در صورتی قابل مطالبه است که ناشی از جرم باشد.
در مقابل اکثر حقوقدانان با جمع مواد قانونی آئین دادرسی کیفری و قانون مسئولیت مدنی، منحصر کردن مطالبه خسارت صدمات روحی به ضرر و زیان ناشی از جرم را موجب دوگانگی در نظام حقوقی دانسته و قائل به تسری قانون مسئولیت مدنی به اینگونه خسارت ها شدند. اما پس از انقلاب قانونگذار با ذکر در قانون اساسی[۴۰] این نوع ضرر را قابل مطالبه دانست و با توجه به برتری قانون اساسی نسبت به قوانین عادی حقوقدانان کماکان حکم قانون اساسی را لازم الاتباع می دانند. اما بعد از تصویب قانون مطبوعات مورخ ۱۴/۸/۱۳۶۴ شورای نگهبان در بند ۱۰ نظریه خود در مورد تبصره ۱ ماده ۳۰ طرح قانون مطبوعات که بیان می داشت. « در موارد فوق شاکی (اعم از خصوصی یا حقوقی ) می تواند برای مطالبه خسارت مادی و معنوی که از نشر مطالب مزبور به او وارد آمده به دادگاه صالحه شکایت کند و دادگاه مکلف است نسبت به آن رسیدگی و خسارت را معین، مورد حکم قرار دهد »، اعلام داشته، « در تبصره یک ماده سی طرح خسارت معنوی مجاز و دادگاه مکلف به رسیدگی به آن شده است. تقویم این خسارت به مال مغایر شرع است لذا رفع هتک و توهین که به شخص شده به طور مناسب با آن در صورت مطالبه ذی حق است ».
بدین وسیله خسارت معنوی در سایر مواد قانونی[۴۱]، از عداد ضرر و زیان های قابل مطالبه خارج شد. به رغم ادامه این روند قانونگذاری که ظاهراً بیانگر این امر است که جبران خسارت معنوی در حقوق کنونی ایران پذیرفته نیست ولی با اندک تأملی پی می بریم که مقصود شورای نگهبان بر این پایه استوار است که مطالبه خسارت معنوی با ابزار مادی و پول خلاف شرع و قابل مطالبه نمی باشد و اگر خسارت معنوی به طرق دیگر جبران شود، امکان مطالبه آن منافاتی با شرع ندارد. مضافاً اینکه دین اسلام برای حفظ کرامت انسانی ارزش ویژه ای قائل شده و غیرشرعی دانستن جبران ضرر معنوی نمی تواند هیچ توجیه قانع کننده ای داشته باشد.
البته این نظر شورای نگهبان ریشه در نظر فقها داشته و ایشان کسر اعتبار و صدمات روحی و آبروئی را با پول قابل تقویم ندانسته و از موجبات اعادۀ حیثیت[۴۲] نمی دانند و استفاده از این وسیله را در ازاء آبروی ریخته شده و حیثیت بر باد رفته توهین به کرامت انسانی می دانند. در مقابل اکثریت حقوقدانان اعتقاد دارند گرچه پرداخت ضرر و زیان اعادۀ حیثیت نمی نماید اما تا اندازه ای التیام بخش آلام و رنج هائی است که متضرر تقبل نموده و از بار آثار بجا مانده می کاهد و قابل توجیه است که به عنوان ابزار تکمیلی از آن استفاده شود. صرف نظر از مشروعیت یا عدم مشروعیت جبران خسارت معنوی با پول، روش های دیگری برای جبران این خسارت و قوانین پیش بینی شده است که شورای نگهبان به نظر نمی رسد مخالفتی با آنها داشته باشد.[۴۳]
۳- مصادیق خسارت های معنوی
بند ۲ مادۀ ۹ قانون آئین دادرسی کیفری، در مقام بیان زیانهای قابل مطالبه بر آمده است.[۴۴] ماده یک قانون مسئولیت مدنی نیز با عبارت عام : « … هر حق دیگر که به موجب قانون برای افراد ایجاد گردیده … » این تعریف را کامل می نماید[۴۵]. اما در اینجا دو مورد از زیان های معنوی مورد اشاره قرار می گیرد: نخست، ضررهائی جسمی که باعث بروز خسارت معنوی می گردد، و دوم تعرض های وارده بر مالکیت فکری.
۳-۱- صدمات جسمی و جانی
صدمۀ جسمی و بدنی زیانی است که دارای هر دو چهرۀ مادی و معنوی بوده و به طور قطع ورود صدمه به پیکر انسان علاوه بر آسیب جسمی پیامدهای معنوی را در پی داشته که باعث اختلال و صدمات روحی می گردد و در حقیقت زیاندیده با آسیب جسمی هم سرمایۀ مادی و هم سرمایه معنوی خود را در معرض تضییع می بیند[۴۶]؛ به عنوان مثال، پاشیدن اسید به صورت شخص هم می تواند باعث خسارت مادی (هزینه سنگین مداوا ) باشد و مضافاً باعث خسارت معنوی (از بین رفتن زیبائی او شود). این قضیه در مورد شخصی که بر اثر صدمه بدنی از تأمین هزینه ها و مخارجی که در صورت سلامت به دست می آورده نیز صادق است. بی تردید عدم توجه به چنین مسئله مهمی خود نوعی بی اعتنائی به حقوق زیاندیده است.
اولین سؤالی که در این زمینه ممکن است به ذهن متبادر شود این است که آیا این مالی را که برای جبران خسارت بدنی از سوی شارع مشخص شده، مبلغ مقطوعی است که صرف آسیب مقرر شده و هیچ گونه توجهی به زیان های مادی و معنوی دیگر ندارد یا اینکه زیاندیده در مواردی که اثبات شود مازاد بر دیه متحمل ضرر گردیده جبران آن محلی از اعتنای قانون می باشد.
در رابطه با ابهاماتی که در خصوص جبران معنوی ناشی از صدمات بدنی (خسارت مازاد بر دیه) مطرح شده می توان قائل به این نظریه بود که بنای شارع، تشریع اصل دیه بوده است؛ چنان که آیه ۴ سوره نساء بیانگر این واقعیت می باشد. اما انحصار جبران تمام خسارت به وسیله پرداخت دیه قابل تامل است. ضمن اینکه خسارت معنوی که ممکن است زیاندیده مطالبۀ آنرا بنماید از امور مستحدثه می باشد. اما از طرفی با تکیه بر مبانی فقهی می توان ادعا نمود که قواعد مهم لاضرر، نفی عسر و حرج و قاعدۀ اتلاف می توانند پرداخت خسارت مبلغ مازاد بر دیه را توجیه نمایند.[۴۷]
۳-۲- تضییع حقوق مالکیت فکری
موضوع حقوق مالکیت فکری که ریشه در هنر ادبیات و ابتکارات بشر داشته بحث تازه ای نیست . و قدمت آن به درازای عمر بشریت است. چرا که انسان در هیچ مقطعی از این قدرت غافل نمانده و همیشه از آن به عنوان ابزاری برای پیشبرد اهداف خود بهره جسته است .
امروزه در خصوص اهمیت مالکیت فکری، در سطوح ملی و بین المللی بحث و تبادل نظر فراوانی صورت گرفته ، اما گویا هرچه دامنه پیشرفت علم و تکنولوژی وسعت می یابد به همان اندازه بر مشکلات این نوع مالکیت افزوده می شود. ارتباطات از طریق شبکه های جهانی و اینترنتی و امکان دسترسی ساده به اطلاعات و سوء استفاده ها از برخی از ابتکارات و اختراعات نمونه هائی از این معضلات اند .
۳-۲-۱- مفهوم مالکیت فکری
درمورد حقوق مالکیت فکری تعاریف مختلفی بیان شده که اغلب جامع و مانع به نظر نمی رسند بلکه غالباً ترجیح داده شده تا به جای تعریف، مصادیق آن ذکر شود. اما شاید بتوان حقوق مالکیت فکری را این گونه تعریف کرد: حقوقی است که نحوه حمایت و استفاده از دستاوردهای فکری بشر را تعیین می کند . مقصود و منظور از مالکیت فکری، حقوقی است که نشات گرفته از فکر ، اندیشه و قوه تعقل انسان باشد. برخی از حقوق دادنان، حقوق معنوی را چنین تعریف کرده اند: «حقوقی است که به صاحب آن اختیار و اجازه می دهد تا به انحصار از منافع و شکل خاص انتفاع از فعالیت و فکر انسان استفاده کند.» [۴۸] برخی نیز در تعریف آن آورده اند: عبارت است از حقوقی که دارای ارزش اقتصادی و قابل داد و ستد بوده اما موضوع آن شیء معین مادی نیست بلکه فعالیت و اثر فکری انسان است.[۴۹]همچنین می توان گفت، «حقوق مالکیت معنوی در معنای وسیع کلمه عبارتست از حقوق شناسی از آفرینش ها و خلاقیت های فکری در زمینه های علمی ، صنعتی و ادبی و هنری.»[۵۰] می توان تعریف کلی تری نیز ارائه داد و گفت: این حق مجموعه ای از قوانین و مقررات است، که در یک کشور دامنه و شمول یک اثر یا نحوه عملکرد یک فعالیت را تعیین می کند؛ به تعبیری گسترده تر مقررات و قوانین حق مشخص می کند چه افرادی دارای این نوع حقند و در یک دوره زمانی تا چه مدتی از این حق بهره مندند و همچنین حدود و مقررات مربوط به احراز و انتقال آن را مشخص می کند[۵۱].
باتوجه به تعاریف فوق آنچه در همه تعاریف مشترک است، این است که مالکیت های معنوی مالکیت های عینی و ملموسی نیستند و یکی از آثار مترتب بر این ویژگی آن است که نقض این مالکیت نیز می تواند سهل تر از نقض حقوق مالکیت های عینی صورت پذیرد. نتیجه دیگر مترتب بر این امر است که نمی توان قاعده حاکم بر اموال در حقوق بین الملل خصوصی و تعارض را درمورد آنان اعمال نمود و باید به دنبال قاعده دیگری بود که استثناء بر قاعده اموال باشد.[۵۲] به موجب قاعده، اموال در تعارض قوانین ایران تابع قانون محل وقوع خود هستند.[۵۳]
۳-۲-۲- انواع حقوق مالکیت معنوی
ماده ۲ معاهده تاسیس سازمان جهانی مالکیت فکری فهرست جامعی از موضوعاتی که تحت حمایت حقوق مالکیت فکری هستند را نام برده که عبارتند از: آثار ادبی و هنری ، علمی ، اجراهای هنرمندان آثار نمایشی ، آوا نگاشت ها و سازمان ها ضبط و پخش ، اختراعات در تمامی زمینه های تلاش های انسانی ، کشفیات علمی، طرح های صنعتی، علائم تجاری، مبدا جغرافیایی کالا، حمایت در برابر رقابت غیرعادلانه ، و تمامی حقوق دیگری که ناشی از فعالیت فکری در زمینه های صنعتی ، علمی ، ادبی و هنری هستند . به اختصار می توان گفت که مالکیت مشتمل بر دو رکن اساسی مالکیت صنعتی و مالکیت، ادبی- هنری می باشد.
۳-۲-۲-۱-مالکیت صنعتی
این نوع مالکیت از اختراعات صنعتی ، علائم تجاری حق کسب و پیشه در تجارت و … حمایت و محافظت می کند.
۳-۲-۲-۲- مالیکت ادبی- هنری
حق مؤلف یا مالکیت ادبی و هنری مربوط به آفرینش های فکری در زمینه ادبیات ، موسیقی و هنر می باشد. در تعریف حق مؤلف یا مالکیت ادبی و هنری می توان گفت که مالکیت ادبی و هنری ، حق پدید آورندگان آثار ادبی هنری و علمی در نامیده شدن اثر به نام او و نیز حق انحصاری وی در تکثیر ، تولید ، عرضه، اجراء و بهره برداری از اثر خود است؛ به عبارت دیگر حق مؤلف یا کپی رایت یک اصطلاح حقوقی و عبارت است از حقوقی که به ابداع کنندگان آثار ادبی و هنری تعلق می گیرد.[۵۴]
در نتیجه باتوجه به تعریف به عمل آمده حق مؤلف دو نوع حق معنوی و مادی برای او ایجاد می نماید: حق معنوی او حقی است که خلق کننده را قادر می سازد که نسبت به اثر خود دارای اختیاراتی باشد. مثلاً خود او می تواند اجازه انتشار یا منع را صادر کند و یا جلوی تغییر یا تحریف آنرا بگیرد . در حالی که حق مادی جنبه بهره برداری مالی و تحصیل منفعت تجاری را برای او ایجاد می کند؛ مثل حق فروش اثر و امتیاز آن.
در حقیقت هدف از مالکیت ادبی و هنری ، حمایت و حفاظت از آثار ادبی ، هنری و علمی متعلق به اشخاص می باشد. برخی از حقوقدانان به جای اصطلاح مالکیت ادبی و هنری از اصطلاح حق مؤلف استفاده می کنند. هرچند در نگاه اول به نظر می رسد که حق مؤلف ، ترکیب ترکیب جامعی برای مالکیت ادبی و هنری نیست و عنوان مؤلف، بیشتر برای نویسندگان به کار می رود و ما بطور مثال عکاس یا مجسمه ساز مؤلف نداریم، اما این مشکل به پیشینه تاریخ حقوق فکری بر می گردد ، چرا که در ابتدا ، تنها کتاب ها و نویسندگان آن در زیر چتر حمایتی این قانون قرار گرفتند و به تدریج دامنه شمول آن با پیشرفت جوامع ، دیگر خلقیات و ابداع و ابتکارات بشری را هم در بر گرفت . [۵۵]
۳-۲-۳- جایگاه مالکیت فکری در حقوق ایران
در قوانین ایران حمایت از حقوق مالکیت صنعتی دارای سابقه طولانی است و قوانین متعددی در رابطه با این نوع مالکیت به تصویب رسیده است. اولین قانونی که در ایران با مالکیت صنعتی به تصویب رسیده به قانون ۱۳۰۴ بر می گردد. در سال ۱۳۱۰ نیز باتوجه به شرایط و احتیاجات زمان ، قانون ثبت علائم و اختراعات در ۵۱ ماده به تصویب مجلس وقت رسیده است . این قانون دارای آئین نامه جامعی است . قانون حمایت از پدید آورندگان نرم افزارهای رایانه ای در سال ۱۳۷۹ در ۱۷ ماده به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده است . آئین نامه اجرائی این قانون بعد از سه سال به تصویب رسید. جدید ترین قانون در این خصوص، قانون حمایت از نشانه های جغرافیایی است که در سال ۱۳۸۳ به تصویب رسیده است . اولین رویکرد قانونی درمورد مالکیت های ادبی و هنری در مواد ۲۴۵ الی ۲۴۸ قانون جزا مصوب ۱۵/۵/۱۳۱۰ صورت گرفت .
در سال ۱۳۴۸ با تصویب قانون حمایت از حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان مکتب ادبی و هنری به رسمیت شناخته شد. در این قانون به برخی آثار از جمله ترجمه کتاب یا جزوات و نشریات توجه نشده بود . برای رفع این نقصیه در سال ۱۳۵۲ قانونی تحت عنوان ترجمه و تکثیر نشریات و آثار صوتی به تصویب رسید.[۵۶]
۳-۲-۴- نقص های قانونی
کنفرانسها، خطابه ها، نطقها و دفاعیات وکلا و … در قوانین حق مؤلف برخی کشورها از جمله فرانسه صریحاً مورد حمایت قرار گرفته است. طرح نمونه قانون حق مؤلف که بوسیله wipo یا سازمان جهانی مالکیت معنوی در سال ۱۹۴۷ میلادی به کشورهای در حال توسعه پیشنهاد شده نیز این آثار و نظایر آن در بند ۲ از فصل یکم به عنوان آثار مورد حمایت برشمرده است . قانون ایران از اینگونه آثار نام نبرده اما شاید بتوان باتکیه بر مدلول ماده ۱ قانون حمایت حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان که به هر آفریننده صرف نظر از روش بیان یا ظهور و ایجاد آن اثر اطلاق می کند این آثار را نیز مشمول حمایت تلقی کرد.[۵۷]
با بررسی پیشینه تاریخی مالکیت ادبی-هنری و گستردگی و اهمیت امروزه آن میتوان به پیشرفت و حساسیت آن در عصر حاضر پی برد. به همین دلیل لازم است که با وضع قوانین، حمایت از آثار ادبی-هنری و … و ضمانت اجراهای ناشی از آن معین شود و مورد حمایت قانونگذار قرار گیرد تا شاید بدین وسیله از تعرضات به حقوق مادی و معنوی پدیدآورندگان آثار کاسته شود.
در ایران اغلب پدیدآورندگان از وجود مقرراتی که در جهت حمایت از حقوق آنها است، ناآگاه هستند و یا به دلیل اطلاعات نادرست یا به دلیل حفظ حیثیت حرفهای خود و طولانی بودن جریان دادرسی اقدام به شکایت نمیکنند. به همین دلیل برای جلوگیری از نقض بیرویه حقوق هنرمندان و ادیبان باید پدیدآورندگان را با قوانین مالکیت ادبی-هنری آشنا ساخت و جا دارد از دولت خواست، تا چتر حمایتی خود را برای اندیشمندان و نخبگان بگستراند و بیش از پیش آنان را مورد لطف قرار داده تا شاید در حاشیه امنیت شاهد ابتکارات و نوآوری های روزافزونی در این زمینه باشیم.[۵۸]
بند دوم- اقسام ضرر به اعتبار شخصیت زیان دیده
در بند پیشین، اقسام ضرر را به اعتبار ماهیت ضرر (مادی و معنوی) بیان نمودیم و در ادامه ضرر را از حیث شخصیت زیان دیده بررسی می نماییم.
الف- زیان وارد به اشخاص حقیقی
تعهد بیرونی: یک توافق قراردادی میان سازمان و کارکنان است، به نحوی که شرایط کاری، اهداف و رفتارهای آنان از سوی سازمان تعیین و از کارکنان انتظار میرود که فعالیتهای سازمان به نحو مطلوب انجام دهند. تعهد بیرونی به این دلیل مهم تلقی میشود که کارکنان از خود اختیار نداشته چرا که امورات سازمان از قبل مشخص شده و فرد به این تصمیمات و وظایف محوله، پایبند است (رنجبریان،۱۳۷۵).
درمورد ابعاد تعهد سازمانی تقریباً نظریه های مشترکی وجود دارد. بسیاری از تحقیقات بر ابعاد عاطفی و مستمر بودن آن تأکید دارند و بعضی از تحقیقات بعد هنجارهای تکلیفی را نیز به آن اضافه کردهاند. این سه بعد در تحقیقات کاربردی مختلفی مورد استفاده قرار گرفته است (می یر و آلن، ۱۹۸۴). در ادامه به شرح هر کدام پرداخته میشود.
۲-۳-۳-۱٫ تعهد عاطفی
تعهد عاطفی را به عنوان وابستگی عاطفی فرد به سازمان و تعیین هویت شدن از طریق آن تعریف میشود. فرد در مسئولیتها مشارکت داوطلبانه دارد و از عضویت خود در سازمان لذت میبرد. تعهد عاطفی شامل سه جنبه میشود:
الف- شکلی از وابستگی عاطفی به سازمان
ب- تمایل فرد برای تعیین هویت شدن از طریق سازمان
ج- و میل به ادامه فعالیت در سازمان (غیاثی ،۱۳۹۰؛).
آلن و مییر (۱۹۹۰) معتقدند که یک فرد زمانی در خود وابستگی عاطفی نسبت به سازمان احساس خواهد کرد که اهداف سازمانی را اهداف خود بداند و متقاعد شود که سازمان را در راه رسیدن به اهدافش یاری کند. همچنین آنها شرح میدهند که تعیین هویت شدن فرد از طریق سازمان رخ میدهد که ارزشهای فردی افراد با ارزشهای سازمانی سازگار بوده و فرد قادر باشد که ارزشهای سازمانی را در خود درونی سازد. بدون شک در این تعیین هویت شدن از طریق سازمان یک رابطه روانشناسانه وجود دارد و فرد به خاطر تعیین هویت شدن از طریق سازمان در خود یک نوع احساس غرور میکند.
۲-۳-۳-۲٫ تعهد مستمر
تعهد در سازمان به دلیل تمایل به انجام دادن فعالیتهای مستمر ایجاد میشود. این تمایل به خاطر ذخیره شدن اندوختهها و سرمایههایی است که فرد با ترک آن فعالیتها این اندوختهها و سرمایهها از بین میرود. از این نوع تعهد از اصطلاح سرمایهگذاری استفاده میشود و اشاره دارد به ارزشی که فرد در سازمان برای خود ایجاد کرده است. چنانچه فرد سازمان را ترک کند، این نوع سرمایهگذاریها مانند سهم سازمان از پرداخت بیمهها، آموزشهای خاص، موقعیت، مزایای سازمانی از قبیل وامها و غیره از بین میرود (ساروقی،۱۳۷۵). علاوه بر ترس از دست دادن سرمایه گذاریها، تعهد سازمانی در فرد به خاطر مشاهده یا درک عدم وجود جایگزینهای شغلی نیز به وجود میآید. آلن و می یر ( ۱۹۹۰ ) بیان میکنند که یک چنین تعهدی از جانب فرد نسبت به سازمان بر مبنای ادارک او از موقعیتهای استخدامی خارج از سازمان میباشد. در واقع این نوع تعهد زمانی به وجود می آیدکه فرد به این باور میرسد که توانایی های او قابل عرضه در بازار نیست یا اینکه او فاقد مهارت لازم برای رقابت در زمینه مورد نظر میباشد، این چنین کارمندی یک نوع احساس وابستگی را نسبت به سازمان فعلی خود خواهد داشت. افرادی که در محیط هایی کار می کنند که آموزش ها و مهارت های دریافتی آنها به طور زیادی مخصوص صنعت خاصی می باشد، احتمال زیادی دارد که دارای این نوع از تعهد سازمانی باشند. در واقع کارمند احساس می کند که به خاطر هزینه های مالی، اجتماعی، روانشناختی و سایر هزین ههای در ارتباط با ترک سازمان مجبور است نسبت به سازمان متعهد باشد. برخلاف تعهد عاطفی که شامل وابستگی عاطفی میباشد، تعهد مستمر منعک سکننده هزینه های ترک سازمان در مقابل منافع ماندن در آن میباشد (زارعی متین، ۱۳۹۰) .
شدت تعهد مستمر بستگی به عواملی زیر دارد:
مهارتها: منظور تجاربی است که فرد در سازمان فعلی کسب کرده و قابل انتقال به دیگر سازمانها نیست.
آموزش: دورههای مخصوص سازمان فعلی که مدرک آنها فقط در درون سازمان فعلی معتبر است
تغییر محل زندگی: بسیاری از افراد که سازمان خود را تغییر میدهند، دچار مشکل تغییر محل زندگی میشوند و این تغییر به سادگی پذیرفته نمیشود.
میزان سرمایهگذاری صورت گرفته از طرف فرد: زمان، هزینه، سنوات کاری گذرانده شده برای یادگیری مهارتها باعث حفظ عضویت فرد میشود، لذا هرچه سن افزایش پیدا میکند احتمال تغییر سازمان نیز کاهش پیدا میکند.
عدم دستیابی به جایگزینیهای شغلی: در شرایطی که امکان دستیابی به شغل و سازمان دیگر مشکل باشد افراد سعی میکنند در همان سازمان فعلی خود عضویت مستمر خود را داشته باشند. لذا چون به آن نیاز دازند در سازمان باقی میمانند (غیاثی،۱۳۹۰).
۲-۳-۳-۳٫ تعهد هنجاری ـ تکلیفی
بعد سوم تعهد سازمانی که کمتر رایج بوده ولی جای بحث دارد، تعهد هنجاری می باشد که نشان دهنده یک نوع احساس تکلیف برای ادامه همکاری با سازمان م یباشد، افرادی که دارای سطح بالایی از تعهد هنجاری هستند احساس م یکنند که مجبورند در سازمان فعلی باقی بمانند .آلن و مییر[۲۸] (۱۹۹۰)، در مورد این بعد از ابعاد سازمانی نسبت به ابعاد دیگر پژوهشهای کمتری صورت گرفته است، رندال و کوتی[۲۹] (۱۹۹۰)، آلن و می یر و اوریلی، چاتمن و کالدون از جمله پژوهشگران اندکی بوده اند که تلاش کرده اند تا این بعد از تعهد سازمانی را از ابعاد دیگر مجزا سازند. رندال و کوتی (۱۹۹۰)، به تعهد هنجاری از منظر نوعی تکلیف اخلاقی نگریست هاند که فرد در قبال سرمای هگذاری هایی که سازمان روی او انجام دادهاست، در خود احساس می کند. آنها معتقدند که زمانی این احساس در فرد به وجود می آید که سازمان هزینه یا زمان زیادی را صرف آماده کردن او برای بهتر انجام دادن کار کرده است، یک نوع احساس تکلیف در وی برای ماندن در سازمان به وجود خواهد آمد. برای مثال کارمندی که سازمانش برای آموزش او سرمایهگذاری میکند، ممکن است به این باور برسد که میتواند هزینه های سازمانش را از طریق ادامه فعالیت در آن جبران کند. در حالت کلی تعهد هنجاری زمانی بیشتر به وقوع میپیوندد که فرد احساس کند که پاسخ به سرمایه گذاری های سازمان، سخت م یباشد. اما اوریلی و همکارانش (۱۹۹۱ ) تعهد هنجاری را بر حسب ارز شها تعریف کردهاند و مورد سنجش قرار دادهاند. آنها معتقدند که رابطه متقابل بین ارزشهای یک فرد و سازمان منجر به تعهد سازمانی میشود. در حمایت از این دیدگاه مییر و اسکورمن ( ۱۹۹۲ ) تعهد هنجاری را به عنوان پذیرش اهداف و ارزش های یک سازمان توسط کارمند، دانسته اند (اسماعیلی، ۱۳۸۸).
۲-۳-۴٫ اهمیت تعهد سازمانی
اهمیت تعهد از سوی نویسندگانی به شرح زیر مورد تأکید واقع گردیده است :
مک گریگور (۱۹۶۰): عقیده داشت بزرگترین چالش برای مدیران پرسنلی، یکپارچه نمودن نیازهای سازمان با نیازهای فردی اعضایش میباشد .
پاسکال و آتوس (۱۹۸۱): مطالعه آنان پیرامون دلایل موفقیت ژاپن، آشکار ساخت که ژاپنیها فرهنگهای قوی سازمانی را درسازمانهای خود به وجود آوردهاند. که این امر برخاسته از وجود ارزشهای مشترک بین مدیریت و کارگزاران به گونهای دو جانبه میباشد.
پیترز و آستین ( ۱۹۸۵ ): به سازمان ها چنین توصیه می کنند: به انسان ها اعتماد کنید و با آنان به مانند بزرگسالان رفتار کنید، آنان را با سبک رهبری عینی و اسطور های برانگیزید.حاکمیت، یک حالت دایم و وسواس گونه برای نیل به کیفیت را بسط و توسعه بخشید. در آنها (کارکنان) این احساس را بوجود آورید که حس کنند مالک کسب و کار هستند و در چنین شرایطی است که نیروهای کار شما با یک تعهد جامع واکنش نشان خواهند داد.
والتون[۳۰]( ۱۹۸۵ ) : چنین نوشت که پایه و اساس استراتژی تعهد بایستی وجود هر یک فلسفه مدیریتی باشد، که ادعاهای قانونی ذینفعان متعدد سازمان همچون، مالکان، کارمندان، مشتریان و عوام را تأیید و تصدیق کند. درکانون چنین فلسفه ای این باور اعتقاد قرار دارد که ایجاد تعهد در کارکنان، منجر به بر(انگیختن و ارتقا عملکرد می گردد ( خسروی،۱۳۸۷)
تعهد و پایبندی مانند رضایت، دو طرز تلقی نزدیک به هم هستند که به رفتارهای مهمی مانند جابجایی و غیبت اثرمیگذارند. همچنین تعهد وپایبندی می توانند پیامدهای مثبت و متعددی داشته باشند، کارکنانی که دارای تعهد و پایبندی هستند، نظم بیشتری در کار خود دارند، مدت بیشتری درسازمان میمانند و بیشتر کار میکنند. مدیران باید تعهد و پایبندی کارکنان را به سازمان حفظ کنند و برای این امر باید بتوانند با بهره گرفتن از مشارکت کارکنان در تصمیم گیری فراهم کردن سطح قابل قبولی ازامنیت شغلی برای آنان، تعهد و پایبندی را بیشتر کنند (الله دادی،۱۳۸۱).
شهید مطهری اظهار می دارد اگر شخص لیاقت، شایستگی و تعهد حداکثر بهره برداری از امکانات و سرمایه را داشته باشد، لیاقت مدیر شدن را دارد که اگر چنین تعهد و شایستگی را ندارد، نباید چنین مسئولیتی به او محول شود ( اسماعیلی،۱۳۸۸).
۲-۳-۵٫ عوامل مؤثر بر تعهد سازمانی
در مدل نظری مودی و همکاران[۳۱] در دهه ۱۹۸۲ نیز چهاردسته از پیش شرط های تعهد سازمانی بیان شده که بیانگر عوامل موثری است که موجب تعهد سازمانی می شود، نظیر ویژگیهای شخصیتی (سن، جنس، تحصیل، سابقه خدمت)، ویژگی های شغلی( ابهام نقش و فشار شغلی : بعضی از نقش ها پیچیده تر از بعضی دیگرند. بعضی از اعضای گروه فقط یک نقش دارند و بعضی ، نقش های متعدد.کسانی که نقش های پیچیده را بازی می کنند معمولاً پایگاه بالاتری دارند .اما همین نقش های پیچیده می توانندفشار روانی زیادی بر فرد مورد نظر وارد آورند خصوصاً وقتی رفتارهایی که در آن نقش باید انجام بدهند به خوبی مشخص نباشند یا با هم تعارض داشته باشند . فشارهای ناشی از ابهام نقش و تعارض نقش برتعهد سازمانی فرد و گروه مؤثراست. براساس مطالعات مودی و همکارانش وضعیت نقش یکی از مقدمات ایجاد تعهد میباشد، تحقیقات مایتو وزاجاک نیز این مسئله را تأ یید میکند. یکی از مفروضات مودی این است که وضعیت نقش ناشی از ادراک حاصل از محیط کاری و ویژگی های سازمانی ( حیطه نظارت و کنترل) است ( اسماعیلی، ۱۳۸۸). مونچ عقیده دارد که با افزایش ارتباط اعضای گروه با سایر افراد و گروهها ، حجم تعهدات اعضا افزایش یافته و بدین ترتیب تعهدات اعضا دچار تورم شده و با افزایش تورم تعهدات اعضا به افراد گروههای دیگر پایین می آید و تعهد به گروه خودی افزایش می یابد.شافر نیز معتقد است میزان تعهد فرد با میزان ارضاء نیازمندیهای وی مرتبط است بنابراین شغلی که می تواند نیازمندیهای فرد را برآورده سازد مورد رضایت او خواهد بود . هرسازمانی بر اساس ظرفیت روحی و فکری کارکنان و شناخت استعدادهای وی باعث ایجاد علاقه به کار براساس طبیعت آن ، احساس مسئولیت و تعهدی که در جریان کار سازمان مورد نظر است می شود (خسروی، ۱۳۸۷). اصل ترتیب و نظم دادن اشیاء وانسانها در سازمان از دیدگاه فایول بسیار مهم است.یکی از اصولی که در سازمان از اهمیت خاصی برخوردار است اصل ثبات وپایداری شغلی در سازمان است . فایول اعتقاد دارد که برای مدیریت بهتر در سازمان بهتر است از افراد باتجربه و دارای تخصص وکارآمد استفاده شود . برای اینکه بتوان ادامه کار کارکنان با تجربه را در سازمان تثبیت کرد باید طوری آنان را مدیریت کردکه سازمان را رها نکنند .مسلماً توجه به مسائل رفاهی و انگیزشی و فراهم کردن امکانات رشدکارکنان و غیره از جمله موارد مهمی است که سبب تعهد کارکنان به سازمان می شود واگر ازاین روشها پرهیز شودکارکنان تعهدی به مدیریت وسازمان نخواهند داشت و بسیار سریع آن را ترک می کنند (غیاثی، ۱۳۹۰،).
درباره فواید تعهد سازمانی سخن زیادی گفته شده است. در اینجا فقط به این نکته اشاره می کنم که طبق پژوهشی جدید، افراد دارای تعهد سازمانی بالا تمایل بیشتری به اشتراک گذاردن دانش خود دارند. آنها هیچگونه تنگ نظری در انتقال تجربیات خود ندارند و از اینکه سازمان راه خطای آنها را دوباره تجربه کند ناخشنودند. ناگفته نماند کسی که دارای میزان بالایی از تعهد است در مراقبت از اطلاعات مهم سازمان خود اهتمام خاصی خواهد داشت. همچنین باید اشاره نمود که صرفاً پول و امکانات مالی و مادی فراوان، موجب برانگیختن افراد نمی شوند و این احساس تعهد است که همچون موتوری محرک عمل می کند و خواهد کرد (زارعی متین، ۱۳۹۲).
۲-۳-۵-۱٫ عوامل فردی
هر فردی از آن حیث که عضوی از جامعه است ، تحت تاثیر فرهنگ، باورها، اهداف و نیازهای آن جامعه قرار می گیرد و در وهله دوم به عنوان فردی که دارای ویژگی های خاص خود مانند: علایق، نگرشها، انگیزه ها و نیازهای فردی است ، رفتارهای وی قابل تأمل و بررسی می باشد. تحقیقات مختلفی در مورد تاثیر عوامل جمعیت شناختی بر روی تعهد سازمانی انجام شده است که هر کدام نتایج مختلفی داشتهاند ().در زیر به اصلی ترین عوامل فردی مؤثر بر تعهد سازمانی اشاه میشود:
سن: تعهد سازمانی با سن فرد دارای رابطه مثبت و مستقیم است، یعنی هرچه سن افراد بالاتر میرود به همان نسبت میزان تعهد سازمانی آنها نیز افزایش مییابد؛ و این به دلیل فرصت کمتر در بهدست آوردن موقعیت شغلی بهتر نسبت به شغل فعلی با توجه به افزایش سن میباشد.
جنسیت: زنها نسبت به مردان تعهد بیشتری نسبت به سازمان دارند. بسیاری ازکارشناسان دلیل تعهد بیشتر زنان را در گذراندن موانع زیاد برای دستیابی به شغل سازمانی میدانند.
تحصیلات: رابطه تعهد سازمانی و میزان تحصیلات ضعیف و نفی میباشد زیرا اغلب افراد دارای تحصیلات بالا دارای انتظارات شغلی سطح بالای میباشند.
سابقه: هرچه سابقه بالاتر میرود انتظار دستیابی به سمتهای رده بالای سازمانی بیشتر میشود بنابراین میزان تعهد سازمانی بالاتر میرود.
استنباط از شایستگی و تواناییها: افرادی که خود را دارای شایستگی لازم میدانند دارای تعهد بالاتری میباشند و البته این رابطه دو سویه میباشد یعنی تعهد بالاتر احساس شایسته بودن را در فرد بالا میبرد. از سوی دیگر میزان توانایی فرد با احساس شایستگی و میزان تعهد رابطه قوی و مثبت دارد. سازمانها برای افراد دارای تواناییهای بالاتر توجه بیشتر و پاداش را در نظر میگیرند و این خود باعث افزایش تعهد در افراد میشود.
حقوق و مزایا: میزان حقوق رابطه مثبت و قوی با میزان تعهد افراد در سازمان دارد (غیاثی، ۱۳۹۰)
۲-۳-۵-۲٫ عوامل سازمانی
کلیه عواملی است که در یک سازمان و محل کار افراد وجود دارد و از حیطه کارکنان خارج است را عوامل سازمانی می گویند. از نظر مولائی عوامل سازمانی مانند: توانایی مشارکت در تصمیم گیری های مربوط به شغل، سازگاری بین اهداف گروه و اهداف سازمانی، باز خور، استقلال و خود مختاری در کار، چالش های شغلی، اهمیت شغلی، توجه به منافع کارکنان و مالکیت آنان بطور مثبت موجب افزایش تعهد سازمانی کارکنان می شوند (مولائی، ۱۳۷۸).
- محیط سازمان
بسیاری از افراد از این که در سازمان هر چیزی را به آنها تلقین می کنند و یا قدرت و مسئولیت را به رخ آنان می کشند آزرده خاطر هستند. در یک سازمان هر چه مشارکت کارکنان در تصمیم گیری های مربوط به خود بیشتر باشد و سازمان به امور رفاهی آنان بیشتر اهمیت دهد، احتمالاً میزان تعهد سازمانی آنان هم بالاتر خواهد بود.
- سبک مدیریت
شناخت فرد از شغل باید در خدمت سازمان و اهداف آن باشد. مدیریت دیگر نمی تواند صرفاً بوسیله حقوق و مزایا، طرح های انگیزشی و خدمات رفاهی و غیره، رضایت شغلی و تعهد سازمانی آنان را افزایش دهد بلکه می تواند با توانمند سازی کارکنان خود تعهد سازمانی آنان را نیز افزایش دهد (زارعی متین،۱۳۹۲).
۲-۳-۵-۳٫ عوامل شغلی
نوع کاری که در سازمان به فرد واگذار می شود ، در تقویت تعهد سازمانی فرد تأثیر بسیار زیادی خواهد داشت. مانند:چالش های شغلی، ابهام در نقش، تضاد در نقش، پایگاه اجتماعی. در الگوی طراحی شغلی که بوسیله ” هاکمن” و ” اولد هام” عنوان شده است نشان می دهند که چگونه ویژگی های شغلی بر رضایت شغلی، انگیزش و عملکرد افراد اثر می گذارد. آنها عنوان کردند که هر نوع کاری را می توان بر حسب پنج بعد اصلی کار به شرح زیر تقسیم بندی نمود:
– گوناگونی در مهارت : یعنی میزان و درجه ای که یک کار به مهارت های گوناگون نیاز دارد.
– هویت کار : یعنی درجه ای که یک کار به صورت کامل دارای هویت است.
– اهمیت کار : یعنی درجه ای که یک کار می تواند بر زندگی دیگران اثر بگذارد.
– آزادی عمل : یعنی درجه ای که یک کارمند دارای استقلال و آزادی عمل در انجام کار دارد.
– بازخور نتیجه : یعنی درجه ای که یک شخص نتایج حاصل از کار خود را دریافت می کند (رابینز استیفنپی،۱۹۹۹)