ترجمه: اى انسان! تو با تلاش و رنج به سوى پروردگارت مىروى و او را ملاقات خواهى کرد. اما کسى که نامه اعمالش به دست راستش داده شده. به زودى حساب آسانى براى او مىشود. و خوشحال به اهل و خانوادهاش بازمىگردد.
این افراد کسانى هستند که در مدار اصلى آفرینش، در همان مدارى که خداوند براى این انسان و سرمایهها و نیروهاى او تعیین کرده حرکت مىکنند، و تلاش و کوشش، و سعى و حرکتشان به سوى خدا است، و از سعى و تلاش خود خشنود می باشند؛ قرآن کریم در این باره می فرماید:
“وُجُوهٌ یَوْمَئذٍ نَّاعِمَهٌ(۸) لِسَعْیِها راضِیَهٌ(۹)"(سوره غاشیه، آیات ۸-۹)؛ چهرههایى در آن روز شاداب و با طراوتند؛ و از سعى و تلاش خود خشنودند.
علامه طباطبایی در تفسیر آیه می فرمایند:"لام در “لِسَعْیِها"، در اصطلاح، لام تقویت مىگویند و مراد از"سعی” تلاش و فعالیت دنیایى با اعمال صالح است.”[۴۰۵]
قرآن کریم درباره نوع زندگی مومنان در آخرت می فرماید:
” فَأَمَّا مَن ثَقُلَتْ مَوَازِینُهُ(۶) فَهُوَ فِی عِیشَهٍ راضِیَهٍ(۷)"(سوره قارعه، آیه ۶-۷)؛ امّا کسى که (در آن روز) ترازوهاى اعمالش سنگین است در یک زندگى خشنودکننده خواهد بود.
علامه طباطبایی در تفسیر آیه می فرمایند: “کلمه” عیشه"- به کسر عین- نظیر کلمه” جلسه"- به کسر جیم- از مصادیق بناى” فعله” است، که نوعیت را مىرساند، مثلا جلسه به معناى نوعى نشستن است، و عیشه به معناى نوعى زندگى کردن است، مانند” عیشه راضیه"، یک زندگى خوش، و اگر راضیه و خوشى را به خود عیش نسبت داد، با اینکه صاحب عیش راضى و خشنود است، یا از باب مجاز عقلى است، و یا کلمه” راضیه” به معناى” ذات رضى” و تقدیرش” فى عیشه ذات رضى” است، یعنى در عیشى رضایت بخش.”[۴۰۶]
۳-۱-۱۰-۲-۲٫ منافقان و شادی عاری از تعهد و مسئولیت
قرآن کریم، شادى منافقان را به خاطر نرفتن به جبهه و تخلّف از فرمان پیامبر(ص)، مورد عتاب قرار می دهد:
“فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ وَ کَرِهُوا أَنْ یُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ قالُوا لا تَنْفِرُوا فِی الْحَرِّ قُلْ نارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ کانُوا یَفْقَهُونَ"(سوره توبه،آیه۸۱)؛ تخلّفجویان (از جنگ تبوک،) از مخالفت با رسول خدا خوشحال شدند و کراهت داشتند که با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد کنند و (به یکدیگر و به مؤمنان) گفتند: «در این گرما، (بسوى میدان) حرکت نکنید!» (به آنان) بگو: «آتش دوزخ از این هم گرمتر است!» اگر مىدانستند.
شأن نزول این آیه در مورد جنگ تبوک است. این آیه، سه نشانه براى منافقان ذکرکرده است: از جبهه نرفتن به جاى پشیمانى، شاد هستند، جهاد با مال و جان بر ایشان سنگین است و دیگران را از جبهه رفتن منع مىکنند.[۴۰۷]
قرآن کریم، در آیاتی، از شادی عاری از تعهد منافقان و اسرار درون آنان پرده برداشته و پیامبر(ص) و مومنان را از این که منافقان بد خواه آنان هستند، آگاه کرده است:
“إِنْ تُصِبْکَ حَسَنَهٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْکَ مُصیبَهٌ یَقُولُوا قَدْ أَخَذْنا أَمْرَنا مِنْ قَبْلُ وَ یَتَوَلَّوْا وَ هُمْ فَرِحُونَ"(سوره توبه،آیه۵۰)؛ هر گاه نیکى به تو رسد، آنها را ناراحت مىکند و اگر مصیبتى به تو رسد، مىگویند: «ما تصمیم خود را از پیش گرفتهایم.» و بازمىگردند در حالى که خوشحالند!
قرآن کریم، در آیه ۱۲۰ سوره آل عمران، که اشاره بر آگاه کردن پیامبر(ص) و مومنان از بدخواهی منافقان و شادی بدون مسئولیت آنان دارد، می فرماید:
“إِنْ تَمْسَسْکُمْ حَسَنَهٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْکُمْ سَیِّئَهٌ یَفْرَحُوا بِها وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئاً إِنَّ اللَّهَ بِما یَعْمَلُونَ مُحیطٌ"(سوره آل عمران،آیه ۱۲۰)؛ اگر نیکى به شما برسد، آنها را ناراحت مىکند و اگر حادثه ناگوارى براى شما رخ دهد، خوشحال مىشوند. (امّا) اگر (در برابرشان) استقامت و پرهیزگارى پیشه کنید، نقشههاى (خائنانه) آنان، به شما زیانى نمىرساند خداوند به آنچه انجام مىدهند، احاطه دارد.
۳-۱-۱۰-۲-۳٫ و سرور و شادمانی عاری از تعهد کافران
قرآن کریم درباره سرورکافران، که با نشانه دلبستگى سخت آن ها به دنیا و بىاعتنایى به جهان پس از مرگ می باشد، می فرماید:
“وَ أَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ وَراءَ ظَهْرِهِ (۱۰) فَسَوْفَ یَدْعُوا ثُبُوراً (۱۱) وَ یَصْلى سَعِیراً (۱۲) إِنَّهُ کانَ فِی أَهْلِهِ مَسْرُوراً (۱۳) إِنَّهُ ظَنَّ أَنْ لَنْ یَحُورَ” (۱۴)” (سوره انشقاق،آیات۱۰-۱۴)
ترجمه: و اما کسى که نامه اعمالش پشت سرش داده شده.(۱۰) به زودى فریادش بلند مىشود که اى واى بر من که هلاک شدم!(۱۱) و در شعلههاى سوزان آتش دوزخ مىسوزد.(۱۲) او در میان خانوادهاش پیوسته (از کفر و گناه خود) مسرور بود! (۱۳) او گمان مىکرد هرگز بازگشت نمىکند.
آیه الله مکارم” در تفسیر” إِنَّهُ ظَنَّ أَنْ لَنْ یَحُورَ” می فرمایند: “در حقیقت منشا اصلى بدبختى او، اعتقاد فاسد و گمان باطلش دائر بر نفى معاد بود، و همین اعتقاد باعث غرور و سرور او شد، او را از خدا دور ساخت و در شهوات غوطهور نمود، تا آنجا که دعوت انبیا را به باد استهزا گرفت، و وقتى به سراغ خانواده خود مىآمد از این استهزا و سخریه شاد و خوشحال بود، همین معنى در آیه ۳۱ سوره مطففین “وَ إِذَا انْقَلَبُوا إِلى أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَکِهِینَ” نیز آمده، همچنین در داستان” قارون” آن ثروتمند مغرور و از خدا بی خبر آمده است که آگاهان بنى اسرائیل به او مىگفتند: لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْفَرِحِینَ:” اینقدر شادى مغرورانه مکن که خداوند شادى کنندگان مغرور را دوست نمىدارد"(سوره قصص، آیه ۷۶)[۴۰۸]
نتیجه بررسی تطبیقی: با توجه به آیات قرآن، اعتقاد فرد مبنی بر این که با رخوت و عدم تحرک یا با خوش بودن منفعلانه و عاری از تعهد می توان به اوج شادکامی رسید(به عبارت دیگر، اعتقاد به این که خرسندی انسان در عزلت و کناره گیری و سکون و بی تحرکی است.) اعتقاد قابل قبولی نیست؛ زیرا شادی، امری نسبی و مبتنی بر اهداف انسان در زندگی است؛ در اسلام، سرور و خوشحالی، مایه انبساط روان و امری نشاط برانگیز است؛[۴۰۹] و لذا تلاش و کوشش، و سعى و حرکت مومنان در دنیا، به سوى خدا است و آنان به خاطر لطف و کرم خداوند شادمان هستند. اما، یکی از نشانه هاى منافقان، شادى بدون تعهد و مسئولیت آنان در برابر پیامبر(ص) و مومنان است؛ و یکی از نشانه های کافران، سرور و شادمانی آمیخته آن ها با غرور و غفلت و بی خبری از خدا در دنیاست؛ سرورى که نشانه دلبستگى سخت آن ها به دنیا و بىاعتنایى به جهان پس از مرگ است.
بنابراین، پس از بررسی این باور غیر عقلانی، و تطبیق آن با آموزه های قرآن کریم، می توان به این نتیجه رسید که این دیدگاه در قرآن، همانند نظریه الیس، دارای ابعاد شناختی- رفتاری است و آدمی میتواند از طریق آگاهی و شناخت، نسبت به وجود خویش و داشتن محبت، نسبت به موجودیت خویش، به اصلاح رفتارهای خود(شادمانی با تعهد و احساس رضایت) به مبارزه با این باور غیر عقلانی بپردازد. با این تفاوت که در روان شناسی، مراجع با کمک درمانگر آن ها را تعیین می کنند[۴۱۰](درمانگر با تکرار و تمرین فنون خطر کردن، شرم ستیزی و تمرین های تغییر روال، به بیمار کمک می کند تا بر رخوت و نافعالی بجنگد.[۴۱۱]) اما در قرآن، راهکارهای شناختی و رفتاری از قبل به طور کامل از سوی خداوند تعیین و تعریف گشته اند. زیرا که خداوند متعال بهترین درمانگر آدمی است و نفس و روان او را به طور کامل می داند.
۳-۲٫ تطبیق و بررسی تحریفهای شناختی در حوزه روان شناسی از منظر قرآن
تحریفهای شناختی یا خطاهای استدلالی که در شناخت درمانی بک مطرح می شوند، وقتی نمایان می شوند که پردازش اطلاعات نادرست یا ناموثر باشد. اگر تحریفهای شناختی مکرر باشند، به ناراحتی یا اختلالات روانی از جمله اضطراب، افسردگی، وسواس و … منتهی می شوند.[۴۱۲] بک معتقد است که مبانی شناخت درمانی، شناسایی خطاهای شناختی، تشخیص خودانکاری ها و خود تحقیر کردن های بیمار می باشد؛ و لذا درمانگر شناختی در محاصره انواع مختلف شیوه های درمانی قرار دارد. بنابراین، روش های شناختی به افراد امکان می دهد که سوء برداشت ها و طرز تلقی های اشتباه خود را تغییر دهند.[۴۱۳] در این بخش بعد از تبیین تحریف های شناختی در روان شناسی، به نقد و بررسی تطبیقی آن از منظر آیات قرآن پرداخته شده است.
۳-۲-۱٫ تحریف شناختی شماره یک: ذهن خوانی
ذهن خوانی(فکر خوانی) اشاره به این موضوع دارد که برخی از انسان ها فکر می کنند که می دانند دیگران در مورد آنان چه فکری دارند. مانند این که، فلانی جواب سلام مرا نداد، پس حتما از دست من ناراحت است. [۴۱۴]
۳-۲-۱-۱٫ تبیین این تحریف شناختی در روان شناسی
بک معتقد است که استنباط دلبخواهی، یعنی نتیجه گیری هایی که شواهد و حقایق آن ها را تایید نمی کنند یا آن ها را نقض می کنند. استنباط دلبخواهی دو نوع است :ذهن خوانی و پیش بینی منفی؛ بک معتقد است اشخاص برای تنظیم زندگی خود و در تلاش برای اصلاح سایرین، قواعد و مقرراتی دارند. زمانی که عقاید افراد بیش از اندازه مطلق، وسیع و نهایت گرایانه باشند، بیش از حد شخصی می شوند؛ و لذا فرد به طور دلبخواهی بر حسب اقتضای مورد، از این قوانین استفاده می کند. بک در درمان استنباط های دلبخواهی، معتقد است که فرد باید با تغییر دادن این قانون بندی ها، با کمک روان درمانگر در معرض مدارک، شواهد و واقعیت قرار گیرد؛ و و روان درمانگر می تواند با بهره گرفتن از شیوه های شخصی، درباره درست بودن یا نبودن نتیجه گیری های بیمار نظر دهد. [۴۱۵] در تحریف شناختی شماره دو به بررسی پیش بینی منفی پرداخته خواهد شد.
۳-۲-۱-۲٫ نقد و بررسی تطبیقی
عدم تعقل، تفکر و قضاوت صحیح، سبب پیدایش پندار غلط می گردد و عدم آگاهی سبب می گردد که انسان عقاید و آراء و اصول رفتاری خود را بر پایه ظن و گمان استوار سازد و این امر زمینه گمراهی فرد را فراهم می سازد.[۴۱۶] قرآن کریم می فرماید:
“وَ ما یَتَّبِعُ أَکْثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لا یُغْنی مِنَ الْحَقِّ شَیْئاً …” (سوره یونس، آیه۳۶)؛ و بیشتر آنها، جز از گمان (و پندارهاى بىاساس)، پیروى نمىکنند (در حالى که) گمان، هرگز انسان را از حقّ بىنیاز نمىسازد (و به حق نمىرساند).
همچنین خداوند درباره عدم آگاهی صحیح برخی افراد، در آیه ۳۲ سوره جاثیه می فرماید: “وَ إِذَا قِیلَ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ السَّاعَهُ لَا رَیْبَ فِیهَا قُلْتُم مَّا نَدْرِى مَا السَّاعَهُ إِن نَّظُنُّ إِلَّا ظَنًّا وَ مَا نحَنُ بِمُسْتَیْقِنِین"(سوره جاثیه،آیه ۳۲)؛ و هنگامى که گفته مىشد: «وعده خداوند حقّ است، و در قیامت هیچ شکّى نیست»، شما مىگفتید: «ما نمىدانیم قیامت چیست؟ ما تنها گمانى در این باره داریم، و به هیچ وجه یقین نداریم.
قرآن کریم، ریشهى بسیارى از انحرافات را، پندارهاى موهوم معرفی می کند و لذا داورى بر اساس خیال و پندار را محکوم می کند؛[۴۱۷] و بیان می فرماید که در عقاید، پندار و گمان، بىارزش است؛ عقاید باید بر اساس علم باشد؛ از جمله در آیه ۳۶ سوره اسراء می فرماید:
“وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ…"( اسراء/۳۶)؛ از آنچه به آن آگاهى ندارى، پیروى مکن.
علامه طباطبایی در تفسیر آیه می فرمایند: “این آیه از پیروى و متابعت هر چیزى که بدان علم و یقین نداریم نهى مىکند، و چون مطلق و بدون قید و شرط است، پیروى اعتقاد غیر علمى و همچنین عمل غیر علمى را شامل گشته و معنایش چنین مىشود: به چیزى که علم به صحت آن ندارى معتقد مشو، و چیزى را که نمىدانى مگو، و کارى را که علم بدان ندارى مکن، زیرا همه اینها پیروى از غیر علم است، پیروى نکردن از چیزى که بدان علم نداریم و همچنین پیروى از علم در حقیقت حکمى است که فطرت خود بشر آن را امضاء مىکند. زیرا انسان فطرتا در مسیر زندگیش- در اعتقاد و عملش- جز رسیدن به واقع و متن خارج، هدفى ندارد، او مىخواهد اعتقاد و علمى داشته باشد که بتواند قاطعانه بگوید واقع و حقیقت همین است و بس، و این تنها با پیروى از علم محقق مىشود، گمان و شک و وهم چنین خاصیتى ندارد، به مظنون و مشکوک و موهوم نمىتوان گفت که عین واقع است.”[۴۱۸]
بنابراین، سخن هم، باید بر اساس علم باشد؛ خداوند متعال در آیه ۱۵ سوره نور می فرماید:
” …وَ تَقُولُونَ بِأَفْواهِکُمْ ما لَیْسَ لَکُمْ بِهِ عِلْمٌ …"( سوره نور، آیه ۱۵)؛ با دهان خود سخنى مىگفتید که به آن یقین نداشتید.
برخى مفسّران دربارهى شأن نزول آیات۱۱-۱۶ سوره نور گفتهاند: پیامبر اکرم (صلوات اللَّه علیه) در هر سفرى با قید قرعه، یکى از همسرانش را همراه خود مىبرد. در جنگ «بنى مصطلق» عایشه را برد. وقتى که نبرد پایان یافت و مردم به مدینه باز مىگشتند، عایشه براى تطهیر و یا یافتن دانههاى گردنبند گمشدهاش از قافله عقب ماند. یکى از اصحاب که او نیز از قافله دور مانده بود، عایشه را به لشکر رساند. بعضى افراد به عایشه و آن صحابى، تهمت ناروا زدند. این اتهام به گوش مردم رسید، پیامبر ناراحت شد و عایشه به خانه پدر رفت و گریهها کرد تا آن که این آیه نازل شد.[۴۱۹]
علامه طباطبایی در تفسیر آیه می فرمایند: “معناى آیه این است که شما بدون اینکه درباره آنچه شنیدهاید تحقیقى کنید، و علمى به دست آورید، آن را پذیرفتید و در آن خوض کرده، دهان به دهان گردانیدید و منتشر ساختید.”[۴۲۰]
بنابراین، پایه اصلی تفکر و تعقل درست، علم و آگاهی است و بی خبری و نا آگاهی، موجب لغزش انسان می شود؛ و یکی از بزرگترین آثار منفی لغزش عقل در پیروی از ظن و گمان، انکار قیامت و معاد است. قرآن کریم در این باره می فرماید: [۴۲۱]
” بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحیطُوا بِعِلْمِهِِ وَ لَمَّا یَأْتِهِمْ تَأْویلُهُ کَذلِکَ کَذَّبَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَهُ الظَّالِمین"(سوره یونس،آیه ۳۹)؛ ولى آنها از روى علم و دانش قرآن را انکار نکردند) بلکه چیزى را تکذیب کردند که آگاهى از آن نداشتند، و هنوز واقعیتش بر آنان روشن نشده است! پیشینیان آنها نیز همین گونه تکذیب کردند پس بنگر عاقبت کار ظالمان چگونه بود.
همچنین خداوند در آیه ۲۴ سوره جاثیه می فرماید:” وَ قالُوا ما هِیَ إِلاَّ حَیاتُنَا الدُّنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیا وَ ما یُهْلِکُنا إِلاَّ الدَّهْرُ وَ ما لَهُمْ بِذلِکَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَظُنُّون” (سوره جاثیه ، آیه ۲۴)؛ آنها گفتند: «چیزى جز همین زندگى دنیاى ما در کار نیست گروهى از ما مىمیرند و گروهى جاى آنها را مىگیرند و جز طبیعت و روزگار ما را هلاک نمىکند!» آنان به این سخن که مىگویند علمى ندارند، بلکه تنها حدس مىزنند (و گمانى بىپایه دارند).
نتیجه نقد و بررسی تطبیقی:
با توجه به آیات قرآنی، تکیه بر پندارهای موهوم و گمان های بی اساس، یکی از عواملی است که باعث اختلال در درک واقعیات و شناخت حقایق می شود. زیرا عدم تعقل، تفکر و قضاوت صحیح، سبب پیدایش پندار غلط می گردد و عدم آگاهی سبب می گردد که انسان عقاید و آراء و اصول رفتاری خود را بر پایه ظن و گمان استوار سازد و این امر زمینه گمراهی فرد را فراهم می سازد.
بنابراین، پس از بررسی تحریف شناختی ذهن خوانی و تطبیق آن با آموزه های قرآن کریم، می توان به این نتیجه رسید که این دیدگاه در قرآن، همانند نظریه بک، دارای ابعاد شناختی- رفتاری است و آدمی می تواند از طریق آگاهی و شناخت نسبت به این که پایه اصلی تفکر و تعقل درست، علم و آگاهی است، به اصلاح رفتارهای خود، عدم پیروى و متابعت ازهر چیزى که بدان علم و یقین ندارد، به مبارزه با این تحریف شناختی بپردازد. با این تفاوت که در روان شناسی، مراجع با کمک درمانگر آن ها را تعیین می کنند[۴۲۲]( بیمار با کمک روان درمانگر در معرض مدارک، شواهد و واقعیت قرار گیرد). اما در قرآن، راهکارهای شناختی و رفتاری از قبل به طور کامل از سوی خداوند تعیین و تعریف گشته اند. زیرا که خداوند متعال بهترین درمانگر آدمی است و نفس و روان او را به طور کامل می داند.
۳-۲-۲٫ تحریف شناختی شماره دو: پیش بینی منفی(پیش گویی ذهنی و گفتاری)
فرد در پیش بینی منفی معتقد است که اتفاق بدی خواهد افتاد، هر چند که شواهدی برای تایید نظرش ندارد؛ مثل این فکر که من در امتحان شکست می خورم.[۴۲۳]
۳-۲-۲-۱٫ تبیین این باور در روان شناسی
همان طور که گفته شد استنباط دلبخواهی دو نوع است: ذهن خوانی و پیش بینی منفی. در تحریف شماره یک به نقد و بررسی تطبیقی ذهن خوانی پرداخته شد. در پیش بینی منفی، همواره فکر شخص درگیر است که در حوادث آینده، اتفاق بدی خواهد افتاد، هر چند که شواهدی برای تایید نظرش ندارد. بک در درمان استنباط دلبخواهی، معتقد است که فرد باید با کمک روان درمانگر در معرض مدارک، شواهد و واقعیت قرار گیرد؛ و روان درمانگر هم می تواند با بهره گرفتن از شیوه های شخصی، درباره درست بودن یا نبودن نتیجه گیری های بیمار نظر دهد.[۴۲۴]
۳-۲-۲-۲٫ نقد و بررسی تطبیقی
فعال
حالت پایه
کاهش اهمی
کلی
پخش آند
پخش کاتد
اختصارات
GA الگوریتم ژنتیک
MEA مجموعه غشا
CFD دینامیک سیالات محاسباتی
فصل اول:
مقدمه
۱-۱ پیش گفتار
دو مشکل اساسی در استفاده از سوختهای فسیلی که بیش از %۸۰ تقاضای انرژی مورد مصرف را تشکیل میدهند وجود دارد. مشکل اول در محدودیت آنهاست بهطوریکه در آیندهای نزدیک این سوختها به پایان میرسند. براساس تخمینی که کمپانیهای نفتی ارائه کردهاند، بین سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۳۰ میزان مصرف نفت خام، گازطبیعی و سوختهای فسیلی به بیشترین مقدار خود میرسند و از آن پس منابع فسیلی با کاهش چشمگیری روبرو خواهند بود.
مشکل دوم در استفاده از سوختهای فسیلی، مشکل زیست محیطی آنان است مانند تغییرات آبوهوایی، گرمشدن کلی محیط، ذوب شدن یخهای موجود در کره زمین، ایجاد بارانهای اسیدی، نقصان لایه ازن، خرابی مناطق کشاورزی و جنگلها بعلت استخراج بیش از اندازه زغالسنگ از معادن و از همه مهمتر مشکل آلایندگی و آلودگی محیط زیست که شرایط زندگی را نابسامان خواهد کرد. پیش از سال ۱۹۷۰، سیستمهای انرژی هیدروژنی برای رفع این دو مشکل اساسی پیشنهاد شده بود و از آن سالها دانشمندان بسیاری در جهت بکارگیری این سیستمها و توسعه آنان تلاش کردند.
هیدروژن یک انرژی قابل حمل با خصوصیات منحصر به فرد است. سوختی پاک با راندمان خروجی بالا، سبک و در دسترس است. یکی از خصوصیات ویژه آن، نوع کاربرد آن در فرایندهای الکتروشیمی است که میتواند در صورت کاربرد در پیلهای سوختی، انرژی الکتریکی تولید کند که در مقایسه با انرژی سوختهای فسیلی راندمان بسیار بالاتر و مزایای ویژهای دارد. در ۲۰ سال گذشته توسعه و بکارگیری این سیستمها قوت چندانی گرفته است.
۱-۲ پیل سوختی چیست ؟
پیل سـوختی تبدیل کننده انرژی الکتروشـیمی است که انرژی شیـمیایی را به انرژی الکتریسـیته
(جریان مستقیم برق) تبدیل میکند. در حالت کلی یک فرایند تولید الکتریسیته از سوخت، شامل چندین گام تبدیل انرژی است که این گامها عبارتند از:
(۱) سوزاندن سوخت مورد نظر و تبدیل آن به حرارت
(۲) ایجاد آب جوش و بخار آب از حرارت به وجود آمده
(۳) بکار گیری بخار آب ایجادی در توربین جهت تبدیل انرژی گرمایی به انرژی مکانیکی
(۴) بکار گیری انرژی مکانیکی در ژنراتور و تولید جریان الکتریسیته
یک پیل سوختی تمام مراحل فوق را جهت تولید جریان الکتریسیته در یک گام خلاصه میکند علاوه بر اینکه هیچ نیازی به قسمتهای متحرک ندارد. (شکل ۱-۱) چگونگی ایجاد جریان الکتریسیته توسط پیل سوختی را در یک گام نشان میدهد.
شکل (۱-۱) ایجاد جریان الکترسیته مستقیم از پیل سوختی در یک مرحله ]۲[
یک پیل سوختی از برخی جنبهها شبیه به یک باتری است چون شامل الکترولیت و قطبهای مثبت و منفی است و از واکنشهای الکتروشیمی، جریان الکتریسیته DC تولید میکند ولی برخلاف یک باتری نیازمند سوخت و اکسیژن مداوم است، همچنین الکترودهای پیل سوختی برخلاف یک باتری دستخوش تغییرات شیمیایی قرار نمیگیرند.
باتریها به واسطه واکنشهای شیمیایی و با بهره گرفتن از موادی که از قبل درون آنها قرار گرفته است، جریان الکتریسیته تولید میکنند و به همین دلیل یک باتری در صورت مصرف مواد داخل آن تخلیه می شود که در این صورت نیازمند شارژ مجدد است البته مشروط به اینکه قابلیت شارژ مجدد را داشته باشد ولی یک پیل سوختی مادامی که اکسیژن و سوخت به آن تزریق شود، امکان تخلیه ندارد و میتواند در دراز مدت کار کند. اکسیژن و هیدروژن که از مواد مورد نیاز پیل سوختی است به وفور در دسترس است و هم به صورت خاص و هم به صورت ترکیبی یافت میشود، مثلاٌ هیدروژن ممکن است در ترکیب با گازهایی همچون ، ، Co و … موجود باشد و یا در هیدروکربناتهایی مثل گاز طبیعی یا حتی هیدروکربنات مایع مثل متانول وجود داشته باشد، همچنین هوای محیط هم به اندازه کافی حاوی اکسیژن مورد نیاز پیل سوختی میباشد. از سوی مقابل باتری هم مزیتهایی نسبت به پیل سوختی دارد که میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- عدم اتلاف حرارت و آب توسط باتری ]حرارت ایجادی در باتری بسیار کمتر از پیل سوختی است[
- عدم نیاز به مدیریت سیستم در باتری
- عدم نیاز به تجهیزات زیاد و هزینههای جانبی سنگین
۱-۳ بهینه سازی پارامترهای پیل سوختی پلیمری
در حالت کلی دو نوع بهینه سازی در پیل سوختی پلیمری میتوان انجام داد :
بهینه سازی پارامترهای فرآیندی یا پارامتر های عملکردی
بهینه سازی در طراحی و ساخت پیل
۱-۳-۱ بهینه سازی پارامترهای فرآیندی
بهینه سازی در پارامترهای متغیر شامل پارامترهایی از قبیل دما ، فشار کارکرد ، نسبت مصرف سوخت در کاتد به آند ، دمای مرطوبیت ، غلظت یا مولاریته سوخت ، سینتیک واکنش و ….. که از میان این پارامتـرها تعدادی قابل کنترل و تعدادی غیر قابل کنترل اند و یا به عبارت صحیح تر کنترل برخی از پارامــــــترها هزینه زیادی در بر داشته طوری که از کنترل آنان صرف نظر شده و به مهار کردن پارامترهای در دســترستر پرداخته شده است. در مقالات معمولا به بررسی چهار پارامتر از تمامی پارامترهای ممکن پرداخته شــده است که این چهار پارامتر عبارتند از :
دمای کارکرد پیل سوختی که معمولا بین ۶۰ تا ۸۰ درجه سانتی گراد متغیراست
درصد رطوبت پیل سوختی
میزان مصرف اکسیژن در کاتد به مصرف هیدروژن در آند
فشار سیستم در سمت آند
فشار سیستم در سمت کاتد
۱-۳-۲ بهینه سازی در طراحی و ساخت پیل
پیل سوختی از قسمتهای مختلفی تشکیل شده است که در هر قسمت می توان بررسی هایی در جهت افزایش راندمان صورت داد که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد :
نوع کانال جریان آند (مارپیچ ، موازی ، سری ، موازی بلند ، شبکه ای و موازی مارپیچ)
لایه پخش گازی آند (جنس ، میزان فشردگی)
مواد و ضخامت لایه کاتالیست آند و کاتد
لایه پخش گازی کاتد (جنس ، میزان فشردگی)
سایز ابعادی کانالها در هر دو قسمت آند و کاتد (طول ، عرض و عمق کانال)
فاصله بین دو کانال در صفحات الکترود (یا بررسی شعاع گذر)
مواد و ضخامت غشای تبادل یونی
نوع کانال جریان کاتد (مارپیچ ، موازی ، سری ، موازی بلند ، شبکه ای و موازی مارپیچ(
و ………….
۲۰- مهارتهای وظیفهای بین شخصی مدیریتی: سطح مهارتهای لازم برای مدیران در سروکار داشتن با ناظران، زیردستان و همتایشان برحسب ایجاد حمایت لازم، تسهیل تعاملات و ایجاد اشتیاق برای رسیدن به اهداف عملکرد.
۲۱- مهارتهای وظیفهایی مدیریتی: میزان مهارتی که مدیران با آن سازمان را فرماندهی میکنند یا رهبران گروه وظایف کاری خود را اجرا میکنند.
۲۲- اطلاعات و ارتباطات: کمال، کارایی و صحت تجزیه و تحلیل و توزیع اطلاعات بحرانی در اثر بخشی سازمان.
۲۳- آمادگی: توانایی سازمان در مورد اجرای موفق وظایف خاص مورد نظر.
۲۴- بهرهگیری از محیط: میزان تعادل موفق سازمان با محیط و کسب منابع ارزشمند و نادر.
۲۵- ارزشیابی به وسیله افراد خارجی: ارزشیابی سازمان توسط افراد سازمانهای متعامل با آن.
۲۶- استحکام و حفظ ساختار، وظیفه و منابع در طول زمان.
۲۷- ارزش منابع انسانی: معیاری مرکب که به مجموع ارزشهای افراد واعضا سازمان برمیگردد.
۲۸- مشارکت: میزان مشارکت افراد در تصمیمگیریهای سازمان.
۲۹- تأکید بر امور آموزش و توسعه: میزان فعالیتهای سازمان در جهت توسعه منابع انسانی.
۳۰- تأکید بر پیشرفت: میزان اهمیت و ارزش اهداف جدید برای سازمان (لاکت، ۱۹۹۴).
رابینز (۱۳۷۵) معیارهای اثر بخشی سازمانی را در کانون هشتگانه زیر مشخص نموده است:
۱- انعطافپذیری: تعدیل، تطبیق با تغییرات و نیازها با شرایط خارجی اثرگذاری بر سازمان.
۲- جذب منافع: قادر به جلب حمایت خارجی و گسترش حجم نیروی کار سازمان است.
۳- برنامهریزی و هدفگذاری: اهداف روشن و واضحتر هستند و به خوبی قابل ادارکند (تعیین اهداف مشخص و شفاف و تدوین برنامه عملیاتی سازمان).
۴- بهرهوری و کارایی: حجم ستادهها بالاست، نسبت ستاده به داده بالاست(افزایش کمی و کیفی خروجی ها نسبت به ورودیهای سیستم.)
۵- دسترسی به اطلاعات (مدیریت اطلاعات): ایجاد کانالهای ارتباطی و اطلاع رسانی جهت کسب کاربرد سریعتر و مطلوبتر اطلاعات و کانالهای ارتباطی بر آگاهی افراد را در خصوص مسایل مرتبط با کارشان تسهیل میکند.
۶- ثبات: احساس نظم و یکنواخت بودن عملیات سازمان (برقراری نظم و انضباط کاری و تداوم فرایند یکنواخت عملیات سازمان).
۷- نیروی کار منسجم (انجام منابع انسانی): اعتماد به احترام به کارکنان و خوب کار کردن با هم و انجام فعالیتهای محوله بطور هماهنگ و برقراری اعتماد متقابل بین کارکنان).
۸- نیروی کار ماهر (بهسازی و بهپروری منابع انسانی): کارکنان برای انجام درست کار خود از آموزش، مهارت و استعداد لازم برخوردارند(آموزش و پرورش نیروی انسانی به منظور کسب دانش و تجربه و مهارت هرچه بیشتر) (رابینز، ۱۹۹۶).
به طور خلاصه مطالعات تجربی نشان میدهد که اثربخشی به رهبر، زیردستان، سایر متغیرهای وضعیتی بستگی دارد (هرسی و بلانچارد، ۲۰۰۰).
هوی و میکسل دو مدل برای تعیین اثربخشی مدرسه ارائه میدهند.
۱- مدل هدف ۲- مدل منبع- اثر سیستم.
در مدل هدف، اثربخشی به طور سنتی برحسب درجه کسب هدف[۱۰۰] تعریف شده است. در این مدل ابتدا اهداف اداری[۱۰۱] و اهداف عملیاتی[۱۰۲]، را از هم تمیز داد.
اهداف اداری عبارت از بیانات رسمی است که درباره ماهیت وظیفه مدارس به وسیله هیئت امنای آموزش و پرورش تنظیم شده است. و اهداف عملیاتی برخلاف اهداف اداری مقاصد حقیقی سازمان مدرسه را منعکس میکند. پس از تمیز دادن این اهداف برای تعیین اثربخشی مدرسه بایستی میزان دستیابی به آن اهداف را مشخص نمود.
در مدل منبع- سیستم اثربخشی را به عنوان توانایی سازمان برای داشتن موقعیت ممتاز در مذاکرات با محیط خود و استفاده از موقعیت خود برای کسب منابع کمیاب و با ارزش تعریف میکند. بر طبق مدل منبع سیستم مدارس اثربخش رشد و توسعه خود را حفظ کرده یا به وسیله موقعیت بهتر در مذاکره با والدین، دانش آموزان و قانونگذاران، کاهش خود را به حداقل خواهد رساند. از این رو، معیار اثربخشی عبارت از توانایی سازمان برای کسب منابع خواهد بود.
از جمله اولین کسانی که میان مفهوم اثر بخشی و کارایی تفاوت قایل شد چستر بارنارد[۱۰۳] را میتوان نام برد. او معتقد است که اثربخشی سیستم گراست و مربوط به تحقیق اهداف سازمان میشود. کارایی فردگراست و مربوط به احساس رضایت کارکنان از عضویت در سازمان متبوعشان میگردد. بر این اساس اثربخشی را میزان توافق رفتار مشهود به فرد با نیازها و سرشتهای ناشی از نقش فرد قلمداد میکنند (پرداختچی، ۱۳۷۲).
نیکنامی (۱۳۷۵) ترکیبهای گوناگونی از کارایی و اثربخشی را در جدول زیر نمایش داده است.
۲-۱۶-تحقق بخش اهداف
جدول ۲-۳ ترکیبهای گوناگونی از کارایی و اثربخشی
استفاده از منابع حداکثر سهم را در عملکرد دارد ولی اهداف محقق نشدهاند | اهداف را متحقق نمیسازد منابع را تلف نمیکند |
اهداف را متحقق نمیسازد منابع را تلف نمیکند |
اهداف با بهره گرفتن از منابع محقق شدهاند |
استفاده از منابع سهم بسیار ناچیزی در عملکرد دارد و اهداف سازمان محقق نشدهاند. | اهداف را متحقق میسازد منابع را تلف میکند |
اهداف را متحقق میسازد منابع را تلف میکند |
از منابع بسیار زیاد برای تحقق اهداف استفاده شده است |
برای محاسبه کارایی و اثربخشی بیان تناسبهای زیر را ارائه کرده است: (بیان، ۱۳۷۲).
گر شب هجران مرا تاختن آرد اجل
روز قیامت زنم خیمه به پهلوی دوست
هر غزلم نامه ایست شرح غم عشق یار
نامه نوشتن چه سود چون نرسد سوی دوست
لاف مزن سعدیا شعر تو خود سحر گیر
سِحر نخواهد خرید غمزه ی جادوی دوست
درون مایه اصلی غزل:
سعدی در این غزل زیبایی ها، زندگانی جاوید، داروی هر درد، شور و اشتیاق در مردم و. . . همه چیز را مدیون و مرهون جمال معشوق زیبا روی و عشق او می داند، و خویشتن را نیز عاشقی که با چیزی نمی توان او را از یار و معشوق زیبا روی جدا کرد ودر آخر اعتراف گونه می گوید که هر غزلی که می سراید، شرح غم عشق معشوق است و می خواهد که به گوش معشوق برساند ودر پایان می گوید شعر و غزل من با آن همه ناز و جادویی، به پای کرشمه و ناز وجادوی معشوق نمی رسد و نمی تواند معشوق را تحت تاثیر قرار دهد.
بافت معنایی غزل وآرایه های ادبی:
بیت اول:
خاک سر راه معشوق که بر آن پای گذاشته و رفته است، برای من آنقدر گرامی ست که مانند آب زندگانی جاوید می ماند و اگر دنیا و آخرت آکنده از شادی و شعف باشد، برای ما عاشقان مهم نیست ، ما تنها در بند غم عشق روی یار هستیم و بس. (آب حیات):ترکیب وصفی (اضافه توصیفی) (خاک سرِ کویِ دوست):تتابع اضافات/واو در (ما و غم کوی دوست):مُلازمت و جدایی ناپذیری را می رساند.
بیت دوّم:
شور و غوغایی که در شهر «جهان» بر انگیخته شده زلف پیچ و تاب معشوق است، (والّا در شهر غوغا وفتنه ای نمی تواند باشد). و نیز در همه ی جهان فتنه ای بجز خم ابروی کمان مانند معشوق نیست (همهء شور غوغا ها از یار است). (ولوله):بانگ و فریاد و شور وغوغا/شکن زلف:پیچ وتاب زلف/آفاق:اسم جمع سراسر جهان/ولوله و فتنه:مراعات نظیر وتناسب/ (جُز):قید استثناء/ (شهر):قید مکان، بیان جز در معنای کل استعمال شده است. / (شهر و آفاق):تناسب و مراعات نظیر/ (خم ابرو و شکن زلف):مراعات نظیر
بیت سوّم:
کدام دارو است که عاشق آرزومند را درمان می کند و تسکین می دهد ؟ (مَرهم درد عاشقان چیست؟)زخمی است که معشوق با دست خود بر عاشق میزند.
(مشتاق):قید حالت، کسی که شوق و اشتیاق دارد، در اینجا منظور عاشق است/نگار:معشوق محبوب/مرهم:داروی نرم و روغنی که روی زخم می گذارند/مرهم عشاق:اضافهء بیانی توضیحی/داروی مشتاق:اضافه بیانی توضیحی/بازوی دوست:اضافه تخصیصی/عشاق:واژهء عربی، اسم جمع، عاشقان/
بیت چهارم:
اگر معشوق مرا به غلامی و نوکری خود بپزیرد، تا قیامت حلقه ی زلف سیاه او را در گوش خواهم داشت (غلام حلقه به گوش او خواهم بود)یعنی تا آخر عمرم فرمانبردار و نوکر او هستم. این بیت تلمیح به بیت زیر از حافظ شیرازی می باشد: «به غلامی تو مشهور جهان شد حافظ . . . حلقهءبندگی زلف تو در گوش باد»
(هندو):در مصرع اول به معنای غلام و بنده و نوکر وفرمانبردار است و در مصراع دوم:استعاره از زلف سیاه معشوق است/ (بین گوش وحلقه):مراعات نظیر وتناسب معنایی وجود دارد/
بیت پنجم:
اگر بمیرم و خاک جسد من در دنیا پراکنده شود، باد نخواهد توانست خاک وجود مرا از کوی عشق برباید و با خود ببرد (حتی پس از مرگ نیز خاک پیکر من به درگاه خانهءیار چنگ خواهد زد). (متفرّق کنند):فعل مجهول/ (گَرد من):اضافه ی تخصیصی است/ (کوی دوست):اضافهء ملکی/ (خاکِ من):اضافه ی تخصیصی/
بیت ششم:
اگر در شب جدایی و فراق ، مرگ به سراغم بیاید ومرا فرا بگیرد (یعنی در غم دوری یار بمیرم)در روز قیامت (به این امید سر از خاک گور بر خواهم)داشت که کنار یار اقامت بگزینم. (خیمه زدن):کنایه از مستقر شدن، منزل کردن، اقامت گزیدن/ (شب هجران) :اضافهء توضیحی/ (روز قیامت:) :اضافهءتوضیحی/ (شب و روز) :قید زمان-مراعات نظیر/
بیت هفتم:
هر غزل من «سعدی» نامه ای یا کتابی است که در آن شرح غم عشق یار «معشوق» را بازگو کرده ام، اما نامه نوشتن چه سود دارد وقتی که نامه ام به دستیار نرسد. (شرحِ غمِ عشق یار) :یعنی بیان صورت حال، یا بیان حال و روز واحوالم، تتابع اضافات هم هست/هر:قید مقدار/نامه:جناس تکرار/
بیت هشتم:
سعدی خود ستایی نکن و به شعر خود نناز، اصلا” فرض کن که شعر تو در زیبایی به جادو می ماند، معشوق که با ناز و کرشمه اش استاد جادو گری و کنندگی ست، تحت تاثیر سِحر و جادوی تو «شعر تو» قرار نمی گیرد. گیر فعل امر /سحر جناس تکرار/ (شعر تو):اضافه ملکی/ (غمزه جادو):تشبیه صریح/ (لاف مزن):خود ستایی نکن / (سحر و جادو) :مراعات نظیر/
وزن غزل:
این غزل بر وزن مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن و در بحر (رجز مثمن مطوی مرفوع) سروده شده است. این وزن از اوزان دوری است و در غزلیات سعدی کاربرد بسیار کمی داشته است.
قافیه:
کلمات قافیه در این غزل عبارتند از (کوی، روی، ابروی، بازوی، هندوی، کوی، پهلوی، سوی، جادوی)و کلمهء ردیف (دوست)است.
ویژگی سبکی غزل:
غزل سعدی ادامهء منطقی سنت تغزل و غزل در معنای حقیقی و اصلی خود و غزل پیش از اوست. یعنی اساساً مشتمل بر مطالب لطیف عاشقانه است. که احیاناً قابل حمل به مضامین عارفانه هم هست یا در خلال آن گاهی از مطالب دیگر هم سخن گفته است. جلوه ویژگی سبک عراقی در این غزل هم مشخص است که پیچیده گی مفهومی و سبک شناسی را به همراه دارد.
۴-۱-۲۳٫
مرا تو غایت مقصودی از جهان ای دوست هزار جان عزیزت فدای جان ای دوست
چنان به دام تو الفت گرفت مرغ دلم که یاد می نکند عهد آشیان ای دوست
گرم تو در نگشایی کجا توانم رفت به راستان که بمیرم بر آستان ای دوست
دلی شکسته وجانی نهاده بر کف دست بگو بیار که گویم بگیر هان ای دوست
تنم بپوسد و خاکم به باد ریزه شود هنوز مِهر تو باشد در استخوان ای دوست
جفا مکن که بزرگان به خُورده ای زِرَهی چنین سبک ننشیند و سر گران ای دوست
به لطف اگر بخوری خون من روا باشد به قهرم از نظر خویشتن مران ای دوست
مناسب لب لعلت حدیث بایستی جواب تلخ بدیع است از آن دهان ای دوست
مرا رضای تو باید نه زندگانی خویش اگر مراد تو قتل است وارَهان ای دوست
که گفت سعدی از آسیب عشق بگریزد به دوستی که غلط می بردگمان ای دوست
که گَر به جان رسد از دست دشمنانم کار ز دوستی نکنم توبه همچنان ای دوست
درون مایه اصلی غزل:
در این غزل سعدی عاشقی تمام عیار، فداکار، حلقه به گوش و دلشکسته و جان نثار می باشد، روی سخن سعدی عاشق با معشوق زیبا روی و سنگ دل است. دست دوستی و مساعدت معشوق را می خواهد و طلب رحم و مروّت را می کند، از خویشتن عاشق برای معشوق سخن می راند و شرح حال غم عشق خود را نسبت به معشوق بیان می کند، خواست و التماس سعدی در این غزل به وضوح عیان است و در آخر غزل اضافه می کند که فکرنکنید بیان احوالات سعدی، گله از رنج وبلای عشق یار است ، بلکه شرح عاشقی و بیان حسّ عاشق و غلام بودن خویش را ابراز داشته تا دل سنگ معشوق به رحم آید. به قول حافظ شیراز در این بیت ابهامات شرح غم عشق خود را چنین بر طرف می کند تا فکر غلطی صورت نپذیرد و آن این بیت است: «می گِریَم و مرادم از این سیل اشکبار. . . تخم محبّتست که در دل بکارمت » و دقیقا” این بیت نتیجه گیری غزل و تناسب معنایی با بیت اول که براعت استهلال است می باشد.
بافت معنایی و آرایه های ادبی:
بیت اول:
تو ای معشوق زیبا روی، اوج آرزو و مُنتهای مراد و خواستهء قلبی من «عاشق» هستی، بزرگترین آرزوی من در زندگی هستی، هزاران جان گرامی، فدای جان تو باد ای معشوق من.
غایت مقصود: اوج آرزو، منتهای مراد/ضمیر «ت» در جان عزیزت:ضمیر ت متعلق به جان می باشد / جان: جناس تکرار/
بیت دوم :
پرنده دل من چنان به دام زلف پریشان تو عادت کرده است که دیگر از عهد آشیان یاد نمی کند.
قاضی فرید الزغبی هم در این مورد معتقد است که مقنن لبنان برای رفع تعارض بین قانون لبنان و موازین حقوق بین الملل چنین مقرره ای را وضع کرده است. بنابراین در مواردی که بیگانه ای مرتکب فعلی شود که ضد مصالح اساسی لبنان است و در عین حال به مصلحت کشور خودش می باشد یا اینکه قوانین کشور خودش به او ارتکاب این اعمال را امر کرده است تابع قوانین لبنان نخواهد بود . مثلا هنگامی که یکی از اتباع اسرائیلی مشغول جاسوسی از وسایل دفاعی یکی از کشورهای عربی در زمان جنگ است و یا بیگانه ای که اتباع لبنان را در خارج یا داخل تحریک به قیام بر ضد نظام حکومتی حاکم می کند ،در حالتی که کشورش در حالت جنگ با لبنان بسر می برد.[۱۲۳]
نتیجه گیری و پیشنهادات:
الف :نتیجه گیری:
۱.اصل صلاحیت واقعی (protective principle) به معنای توسعه صلاحیّت تقنینی و قضائی یک کشور نسبت به جرائمیاست که در خارج از قلمرو حاکمیت آن کشور واقع شده و به منافع اساسی و حیاتی آن کشور صدمه وارد میکند.
۲.در مورد اصل صلاحیت واقعی در حقوق ایران باید گفت صلاحیت واقعی محاکم ایران گویای شایستگی رسیدگی این محاکم به جرائمی است که در خارج مرزهای ایران واقع شده است. مصادیق این نوع از صلاحیت در حقوق ایران عبارتند از:
الف:ماده ۵ قانون مجازات اسلامی جدید در مقام احصاء تعدادی از جرایم موضوع صلاحیت واقعی محاکم ایران میگوید:
«هر شخص ایرانی یا غیرایرانی در خارج از قلمرو حاکمیت ایران مرتکب یکی از جرائم زیر و یا جرائم مقرر در قوانین خاص گردد، طبق قوانین جمهوری اسلامیایران محاکمه و مجازات میشود و هرگاه رسیدگی به این جرائم در خارج از ایران به صدور حکم محکومیت و اجراء آن منتهی شده باشد، دادگاه ایران در تعیین مجازاتهای تعزیری، میزان محکومیت اجراء شده را احتساب میکند:
-
- اقدام علیه تمامیت ارضی یا استقلال کشور جمهوری اسلامی ایران
-
- جعل فرمان یا دستخط یا مهر یا امضاء مقام رهبری و یا استفاده از آن.
-
- جعل نوشته رسمی رئیس جمهور ورئیس مجلس شورای اسلامی و یا شورای نگهبان و یا رئیس مجلس خبرگان یا رئیس قوه قضاییه یا معاونان رییس جمهور یا رئیس دیوان عالی کشور و یا دادستان کل کشور یا هریک از وزیران یا استفاده از آنها.
۴.جعل اسکناس رایج ایران یا اسناد بانکی ایران مانند براتهای قبول شده از طرف بانکها و یا چکهای صادر شده از طرف بانکها و یا اسناد تعهد آور بانکها هم چنین جعل اسناد خزانه و اوراق قرضه صادره و یا تضمین شده از طرف دولت یا شبیه سازی و هرگونه تقلب در مورد مسکوکات رایج داخله.
ب. علاوه بر موارد مندرج در ماده ۵ ق.م.ا.، چنانچه اتباع بیگانه در خدمت جمهوری اسلامی ایران باشند، و جرمی مرتکب شوند، طبق ماده ۶ ق.م.ا. دادگاه های ایران صالح به رسیدگی هستند.
۳.ماده ۱۹ قانون مجازات لبنان نیز در مورد اصل صلاحیت واقعی بوده و این اصل را پذیرفته است . در این ماده مقنن جرائمی را که نسبت به آنها صلاحیت واقعی وجود دارد احصا نموده است. این ماده مقرر می دارد«هر لبنانی یا مرتکب خارجی مباشرت و یا معاونت در خارج از سرزمین لبنان یا برروی کشتی خارجی نسبت به جرائم مضر به امنیت دولت یا قلب سکه یا جعل اسکناسهای داخلی و خارجی رایج ،یا جعل گذرنامه های سفر برای داخل یا خارج از کشور انجام بدهد بر اساس قانون جزای لبنان محاکمه خواهد شد».
۴.مبانی اصل صلاحیت واقعی به عقیده برخی حقوقدانان شامل دفاع مشروع ،حفظ نظم عمومی داخلی،عدم اعتماد دولت ها نسبت به تحقق عدالت جزائی توسط دو لتهای بیگانه و نظریه اقتدار دولت می باشد. علی رغم تعدد مبانی ذکر شده ،تردیدی نیست ایده ی دفاع از منافع عالیه مملکت در درون این اصل نهفته است.
۵.اولین خصوصیت اصل صلاحیت واقعی عدم رعایت قاعده مجرمیت متقابل است زیرا عملی در کشوری مجرمانه و در کشوری دیگر جرم محسوب نمی شود.دومین خصوصیت عدم رعایت قاعده منع محاکمه مجدد است و این امر به دلیل آن است که یک کشور نمی تواند برای تامین امنیت خود به دیگران اعتماد کند .ماده ۳ قانون مجازات اسلامی ایران مصوب ۱۳۵۲ این نظر را پذیرفته و ماده ۱۰-۱۱۳ قانون جزای فرانسه و ماده ۱۹ قانون مجازات لبنان بر این موضع اصرار ورزیده و توجهی به محاکمه و مجازات قبلی متهم که احیانا در کشور محل وقوع متحمل شده،ننموده است. جواز محاکمه غیابی سومین خصوصیت صلاحیت واقعی است که مساله جایز بودن صدور حکم غیابی است.در حقوق لبنان شخص مرتکب هر چند در لبنان حاضر نباشد محاکمه می شود ومحاکمه غیابی او صحیح است.اما در ایران ماده ۵ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۰ مقرر می دارد هر بیگانه یا ایرانی که در خارج از قلمرو ایران مرتکب جرائم مشخص شده شود و در ایران یافت شود و یا به ایران مسترد گردد مجازات می شود .کلمه یافت شدن موکد عدم محاکمه غیابی در ایران است.
۶.برای اعمال اصل صلاحت واقعی شرایطی پیشبینی شده است که رعایت آن لازم است.اولین شرط، وقوع جرم در خارج از کشور است.دومین شرط داشتن تابعیت بیگانه مجرم است و سومین شرط ارتکاب جرائم مشخص و معین به عبارت دیگر همه جرائم ارتکابی در خارج از کشور که توسط بیگانگان ارتکاب می یابد،مشمول اصل صلاحیت واقعی نیست بلکه جرائمی مشمول این اصل است که به منافع عالیه یک کشور صدمه وارد می کند.چهارمین شرط هم که در نظر اول حضور مجرم در کشوری است که خواهان اصل صلاحیت واقعی است ، لازم است و امکان محاکمه غیابی وجود ندارد .ماده ۵ قانون مجازات ایران مصوب ۱۳۷۰ در زمره این دسته است،اما در نظر دوم وجود مجرم یا مراجعت او به کشور را شرط رسیدگی نمی داند.یعنی دولتی که صلاحیت واقعی خود را اعمال میکند در صورت عدم دسترسی به مرتکب نیز می توتند با اعمال بالقوه مقررات جزایی خویش متهم را غیابا محاکمه نماید و حکم مقتضی را صادر نماید.مقنن فرانسه در قانون جزای مصوب ۱۹۹۲ با تغییر موضع قبلی معتقد به جواز محاکمه غیابی است. ماده ۱۹ قانون مجازات لبنان نیز قایل به جواز محاکمه غیابی است و حضور مجرم در کشور را شرط رسیدگی و اعمال صلاحیت نمیداند. ماده مذکور،برای اجرای قانون جزای داخلی،توسط قاضی داخلی، حضور مجرم بیگانه یا تبعه در لبنان یا دستگیری او را در قلمرو لبنان شرط نمیداند. بلکه محاکمه غیابی در این مورد صحیح است و فرقی نمیکند که دولت تقاضای استرداد او را از دولتی که مجرم در آنجا حضور دارد،کرده باشد یا خیر.
۷.درتحلیل موضع حقوق ایران بر اساس حقوق جزای بین الملل از لحاظ قلمرو اصل صلاحیت واقعی به نظر میرسد که حقوق جزای ایران از حقوق بین الملل پیروی کرده است ماده ۵ قانون مجازات اسلامی ایران شبیه بیشتر کشور هاست اما از لحاظ شرایط اعمال صلاحیت واقعی ،مقنن ایران شرط «یافت شدن یا استراد» مرتکب جرم را پذیرفته بود که مطابق موازین بین الملل و نیز فلسفه اعمال اصل صلاحیت واقعی نبود. (این ماده در سال ۱۳۹۰ تصحیح شده است)نکته دیگر اینکه برخی از کشورها «قاعده احتساب مجازات »که رعایت انصاف و عدالت نسبت به متهم است قبول ندارند این در حالی است که در بند ج ماده ۳ قانون مجازات عمومی سال ۱۳۵۲ چنین قاعده ای پذیرفته شده بود.
-
- تحلیل موضع حقوق ایران بر اساس موازین شرعی در خصوص نفس پذیرش اصل صلاحیت واقعی به این معنا که کشوراسلامی ایران در زمانی که منافع عالیه اش به خطر می افتد ، حق دفاع از خود و حمایت از منافع خود را داشته باشد ، به نظر می رسد از نظر شرعی منعی نیست بلکه مورد تاکید هم است . در واقع در اصل صلاحیت واقعی دولت از امنیت سیاسی ، اقتصادی و اعتبار خود دفاع می کند. اما در خصوص قیود و شرایط اعمال اصل صلاحیت واقعی مقنن ایران برخلاف مقنن سایر کشورها شرط حضور مرتکب در ایران را برای اعمال اصل صلاحیت واقعی پذیرفته است ،موافق با موازین شرعی نیست.
۹.بی