۲-۴-۷-۱) بررسی آیهی«عدو»:
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّهِ وَ قَدْ کَفَرُوا بِما جاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِیَّاکُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکُمْ إِنْ کُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهاداً فِی سَبِیلِی وَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِی تُسِرُّونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّهِ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِما أَخْفَیْتُمْ وَ ما أَعْلَنْتُمْ وَ مَنْ یَفْعَلْهُ مِنْکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِیلِ»[۱۵۹]: اى کسانى که ایمان آوردهاید! دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگیرید! شما نسبت به آنان اظهار محبّت مىکنید، در حالى که آنها به آنچه از حقّ براى شما آمده کافر شدهاند و رسول اللَّه و شما را به خاطر ایمان به خداوندى که پروردگار همه شماست از شهر و دیارتان بیرون مىرانند اگر شما براى جهاد در راه من و جلب خشنودیم هجرت کردهاید (پیوند دوستى با آنان برقرار نسازید!) شما مخفیانه با آنها رابطه دوستى برقرار مىکنید در حالى که من به آنچه پنهان یا آشکار مىسازید از همه داناترم! و هر کس از شما چنین کارى کند، از راه راست گمراه شده است!
بیان نکات آیه:
۱) در این آیه، عدوّ به معنی جمع آمده یعنی به معنی دشمنان است، به قرینهی اینکه فرموده: آنها را اولیای خود نگیرید.[۱۶۰]
۲) این آیه نازل شده در حق حاطب بن ابى بلتعه و سبب نزول آن بود، زنى به نام ساره مولاه ابى عمرو بن صیفى بن هاشم بن عبد مناف از مکه به مدینه آمد حضور پیغمبر اکرم (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) دو سال بعد از جنگ بدر آن حضرت به او فرمود: آمدهاى مسلمانان بشوى، گفت: خیر ،فرمود: هجرت کردهاى عرض کرد :خیر، چون مولاى من شمائید و من در مکه مولائى ندارم بسیار محتاج شدهام آمدهام تا به من چیزى مرحمت بفرمائید تا باز گردم به سوى مکه فرمود چرا از اهل مکه درخواست ننمودى و آن زن در مکه پیشهاش غنا و نوح سرائى بود عرض کرد پس از روز بدر کسى رغبت و میل پیدا نکرد و خوانندگى من رسول خدا به فرزندان عبد المطلب فرمود: چیزى به او بدهید تا بر گردد به مکه، آنها ده دینار و لباس و شترى به او دادند.[۱۶۱]در این موقع حاطب نزد ساره آمد و نامهای نوشت و به او داد و همراه خود برد، پیامبر از طریق وحی این امر را متوجه شد وعده ای را برای تعقیب او فرستاد، وقتی او را در همان جا که پیامبر فرموده بود یافتند؛ از او نامه را خواستند و او نامه را نمی داد، آنگاه امام علی(ع) آن زن را تهدید کرد، آن گاه آن زن، نامه را از میان گیسوانش بیرون آورد. امیر مؤمنان (ع) نامه را گرفت و نزد پیامبر خدا (ص) آورد و پیامبر خدا (ص) به حاطب گفت: «اى حاطب این چیست؟ حاطب گفت: اى پیامبر خدا، به خدا قسم که من دورویى نورزیدم و تغییر نیافتم و عوض نشدم و همچنان گواهى مىدهم که خدایى نیست به جز خدا و تو بی گمان به حق پیامبر خدایى، ولى اهل و خانوادهام درباره خوش رفتارى قریش با ایشان به من نامه نوشتند و من خواستم که خوش رفتارى قریش را با خانوادهام پاداشى داده باشم.[۱۶۲]
۲-۴-۸) بطانه:
بطانه، به معنای ِلباس زیرین است و کنایه از محرم اسرار است.[۱۶۳]
صاحب کتاب «التحقیق» در ذیل واژهی «بطانه»مینویسد: البطانه: خلاف الظهاره[۱۶۴]: یعنی؛ بطانه به معنی لباس زیرین و مقابل آن لفظ «ظهاره»، به معنایِ لباس بالایی میباشد. صاحب قاموس ذیل واژهی «بطانه »مینویسد: «لا تَتَّخِذُوا بِطانَهً مِنْ دُونِکُمْ…»[۱۶۵] ؛ بطانه به معنی هم راز و کسی که به باطن امر و اسرار مطّلع باشد جز از خودتان همراز نگیرید، کفّار را به باطن امر مطّلع نگردانید و با آنها مشورت نکنید آنها در ناراحت کردن شما کوتاهى ندارند.[۱۶۶]بِطانَه: برخلاف ظهاره ؛ یعنى آستر هر چیز. بِطَانَه : به صورت استعاره براى کسى که از باطن کار تو با اطّلاع است.[۱۶۷]«بطانه» در لغت به معناى فرد مورد اعتمادى است که انسان کارهاى سرّى خود را با او در میان مىگذارد و او آنها را فاش نمىکند. این کلمه مأخوذ است از بطانه الثوب، یعنى جامه زیرین و نظیر این است گفته عرب که مىگوید: فلان شعار فلان یعنى فلانى جامه زیرین فلانى است. و از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که فرمود: «یاران و نزدیکان انسان همچون جامه زیرین و سایر مردم به منزله لباس رویین هستند»[۱۶۸]
از رسول اکرم (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) روایت شده که «ما بعث اللّه من نبىّ و لا استخلف من خلیفه إلّا کانت له بطانتان، بطانه تأمر بالخیر و تحضّه علیه، و بطانه تأمره بالشّرّ و تحثّه علیه»: (هیچ پیامبرى را خدا مبعوث نکرد و جانشینى براى او نگزارد مگر اینکه دو گونه اصحاب و محرم داشتهاند:
۱- بطانه و یار و محرمى که او را به خیر ترغیب مىنماید.
۲- بطانه و یار و محرم که بر شرّ و بدى تشویق مىنماید.[۱۶۹]
این واژه تنها یک بار در قرآن ذکر شده است و به صورت کنایه در مورد کسی که او را برای اطلاع از کار خود برمیگزنیم استعمال می شود.[۱۷۰] از اینرو بطانه در اصطلاح به دوست پنهانی، دوست، همراز و کسی که باطن امر و اسرار مطلع است گفته می شود.[۱۷۱]
۲-۴-۸-۱) بررسی آیه «بطانه»:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَهً مِنْ دُونِکُمْ لَا یَأْلُونَکُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتْ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِى صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ»[۱۷۲]
مجاهد گوید این آیه درباره آن عده از مسلمانان نازل شد که به علت نزدیکى و دوستى و همپیمانى و همسایگى و خویشاوندى رضاعى با منافقان و بعضى یهودیان صمیمیت و پیوند داشتند. خداىتعالى در این آیه آنان را از ارتباط نزدیک با اغیار بر حذر داشت تا در فتنه نیفتند و اغفال نشوند.[۱۷۳]
در این آیه شریفه،«ولیجه» (خویشاوند نزدیک) را« بطانه» (آستر) نامیده و وجهش این است که آستر به پوست بدن نزدیک است. تا رویه (ظهاره) لباس. چون آستر لباس بر باطن انسان اشراف و اطلاع دارد و مىداند که آدمى در زیر لباس چه پنهان کرده، خویشاوند آدمى هم همین طور است، از بیگانگان به آدمى نزدیکتر و به اسرار آدمى واقفتر است. و جمله«لا یَأْلُونَکُمْ» به معناى«لا یقصرون فیکم» است. یعنى دشمنان از رساندن هیچ شرّى به شما کوتاهى نمىکنند[۱۷۴] و این که خداىتعالى فرمود:«لا تَتَّخِذُوا بِطانَهً مِنْ دُونِکُمْ» به این معنا است که دوستى که در دیانت یا به قول بعضى در قرابت به پایه شما نمىرسد انتخاب و اتخاذ نکنید.[۱۷۵]
قرائتی در تفسیر این آیه مینویسد: «بِطَانَهً» از بطن، بطن یعنى شکم و درون، لباسى که به شکم مىچسبد، لباس زیر را مىگویند؛ «بِطَانَهً»، «مِنْ» یعنى از «دُونِکُمْ» :یعنى غیر خودتان، از غیر خودتان نگذارید کسى به درونتان بچسبد، یعنى نگذارید عوامل نفوذى بروند در تشکیلات شما، جاسوسهاى بیگانه را راه ندهید، بیگانه را راه ندهید، رازدارى کنید، همه اطلاعات را به همه کس نگویید. این آیه مىگوید مسلمانها باید رازدار باشید. آخرِ آیه مىگوید که «إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ»، یعنى اگر عقل دارید؛ ایمان تنها کافى نیست، چون مىگوید:اى مؤمن، اگر عاقلى باید این کارها را بکنى. پیداست مىشود آدم دین داشته باشد ولى عقل نداشته باشد.[۱۷۶]ولی متأسفانه بسیاری از پیروان قرآن از این هشدار غفلت ورزیدهاند در نتیجه گرفتار نابسامانیهای فراوان شده اند هماکنون نیزدر اطراف مسلمان دشمنانی هستند که خود را به دوستی میزنند معلوم می شود که دروغ میگویند: اما مسلمانان فریب ظاهر آنها را خورده و به آنها اعتماد می کنند، در صورتی که آنها برای مسلمان جز پریشانی و بیچارگی و تباهی چیزی نمیخواهند و از ریختن خار بر سر آنها و به دشواری کردن کار آنها کوتاهی ندارد و تمام نقشهها و اهدافشان شکست و به بند کشیدن اقتصادی، فرهنگی و… میباشد.
۲-۴-۹) ولیّ:
ولاء و ولایت (به فتح وکسر واو)، ولیّ و مولی و امثال اینها همگی از ماده «و ل ی»در مجموع ۲۳۲ بار در قرآن کریم آمده است.[۱۷۷]
ولیّ: وَلَاء و تَوَالِی یعنى دوستى و صمیمیت که دو معنى از آنها حاصل می شود و افزون میگردد تا جاییکه میان آن معانى چیزى که از آنها نباشد نیست و این معنى یعنى دوستى براى نزدیکى، مکانى، نسبى، دینى، بخشش و یارى کردن و اعتقاد و ایمان بهکار میرود. وِلَایَه- با کسره حرف (و) یارى کردن است، ولىّ- وَلَایَه- با فتحه حرف (و) سرپرستى است و نیز گفته شده هر دو واژه حقیقتش همان سرپرستى است که کارى را به عهده بگیرند. وَلِیّ و مَوْلَى- در آن معنى بهکار میرود که هر دو در معنى اسم فاعل هستند.[۱۷۸]
مصطفوی در تعریف واژه «ولیّ» مینویسد: ولىّ: أصل صحیح یدلّ على قرب[۱۷۹]؛ ولیّ در اصل دلالت بر قرب و نزدیکی می کند. وَلِی: سرپرست و اداره کننده امر. و نیز بهمعنى دوست و یارى کننده و غیره آید.[۱۸۰]
طبرسى ذیل آیهی «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ »[۱۸۱] نوشته است:
ولىّ از «ولى» است به معنى نزدیکى بدون فاصله و او کسى است که به تدبیر امور از دیگرى احقّ و سزاوارتر است.[۱۸۲] به رئیس قوم والى گویند که به تدبیر و امر و نهى امور نزدیک و مباشر است. به آقا مولى گویند که به امر بنده سرپرستى و مباشرت می کند به بنده مولى گویند که با اطاعت مباشر امر مولى است و از آنست ولىّ یتیم که مباشر مال یتیم و اداره اوست.[۱۸۳]
علامه امینی در تبین معنای مؤلا که از ولی مشتق است، ۲۷ معنا را نقل کرده است، یکی از معانی آن؛ ولایت و سرپرستی است.[۱۸۴]
صاحب کتاب التحقیق می گوید: مفاهیمی همانند نزدیکی، دوستی، یاری رساندن و پیروی کردن از آثار و نشانه های اصل «ولی» میباشند که با توجه به اختلاف موارد به دست میآیند.[۱۸۵]
۲-۴-۹-۱) بررسی آیه«ولیّ»:
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصارى أَوْلِیاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ»[۱۸۶]: اى کسانى که ایمان آوردهاید! یهود و نصارى را ولّى (و دوست و تکیهگاه خود،) انتخاب نکنید! آنها اولیاى یکدیگرند و کسانى که از شما با آنان دوستى کنند، از آنها هستند خداوند، جمعیّت ستمکار را هدایت نمىکند.
شأن نزول این آیه، مربوط به زمان پیامبر (ص) بعد از جنگ بدر یا احد بود که بعضی از مسلمان خواستند با یهود و نصاری معاشرت کنند تا به جهت خوف از مشرکان به آنها پناه ببرند، لکن خطاب آن عام است و تا قیامت به تمام مؤمنان است. این آیه این درس را به مسلمانان می دهد که هیچگاه این دو گروه ِیهود و نصاری را به عنوان ولی و دوست و تکیه گاه خود نگیرید. زیرا که صرف نظر از اینکه بین خودشان عداوت و بغضا دارند ولی در عداوت با اسلام و قرآن و مسلمانان یک دل و یک جهتند اگر دیدید با شما اظهار دوستی کردند، بدانید که میخواهند شما را استثمار کنند و حیثیتهای شما را از بین ببرند و دین شما را از دست شما بگیرند[۱۸۷].
۲-۴-۱۰) نفاق:
نفاق از ماده «نفق» با مشتقاتش در قرآن کریم،۱۱۱ بار آمده است .[۱۸۸] نفق:«نفق (بر وزن فرس) و نفاق (به فتح ن) به معنى خروج یا تمام شدن است».[۱۸۹]
نفاق مصدر است به معنى منافق بودن، منافق کسى است که در باطن کافر و در ظاهر مسلمان است[۱۹۰]: «یَقُولُونَ بِأَفْواهِهِمْ ما لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ».[۱۹۱]
طبرسى در وجه این تسمیه میگوید: منافق به سوى مؤمن با ایمان خارج می شود و به سوى کافر با کفر و در جاى دیگر میگوید: علت این تسمیه آنست که منافق از ایمان به طرف کفر خارج شده است.[۱۹۲]
ناگفته نماند: نَفَق (بر وزن فرس) نقبى است در زیر زمین که درب دیگرى براى خروج دارد و در آیه«… فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِیَ نَفَقاً فِی الْأَرْضِ أَوْ سُلَّماً فِی السَّماءِ…»[۱۹۳] ؛ مراد همان نقب است یعنى اگر بتوانى نقبى در زمین یا نردبانى بر آسمان بجوئى. لذا منافق را از آن منافق گوئیم که از ایمان خارج شده چنانکه از طبرسى نقل شد و یا از درى وارد و از در دیگرى خارج شده چنانکه از راغب نقل گردید.[۱۹۴]
۲-۴-۱۰-۱) نکاتی پیرامون واژه «نفاق » و«منافق»:
منافق از منظر قرآن خطرناکترین افراد در یک جامعه منافقان هستند؛ چرا که تکلیف انسان در برابر آنها روشن نیست. نه واقعاً دوستاند و نه ظاهراً دشمن؛ از امکانات مومنین استفاده میکنند و از مجازات کفار ظاهراً مصوناند؛ ولی اعمالشان از کفار بدتر است. لذا منافق از کافر خطرناکتر و عذاب او در آخرت از کافر سختتر است زیرا که به حکم دزد خانگى است و پلى است که کفّار بهوسیله آن به خرابکارى در اسلام راه مییابند، قرآن مجید میفرماید:« إِنَّ الْمُنافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِیراً»[۱۹۵] : منافقان در پایینترین درکات دوزخ قرار دارند و هرگز یاورى براى آنها نخواهى یافت! (بنا بر این، از طرح دوستى با دشمنان خدا، که نشانه نفاق است، بپرهیزید!
و نیز فرموده:« وَعَدَ اللَّهُ الْمُنافِقِینَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْکُفَّارَ نارَ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فِیها هِیَ حَسْبُهُمْ وَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَ لَهُمْ عَذابٌ مُقِیمٌ»[۱۹۶]: خداوند به مردان و زنان منافق و کفّار، وعده آتش دوزخ داده جاودانه در آن خواهند ماند- همان براى آنها کافى است! و خدا آنها را از رحمت خود دور ساخته و عذاب همیشگى براى آنهاست!
در صدر اول اسلام منافقان در کارهاى رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله) بسیار کار شکنى کردند حالاتشان اغلب در سوره توبه که در سال نهم هجرت نازل شده و در سوره منافقون و جاهاى دیگر مذکور است و نیز زنان منافق نیز کم نبودهاند که قرآن پنج بار «منافقات» را در ردیف «منافقین» آورده است.[۱۹۷]
خطر این قشر برای اسلام و مسلمان تا آنجاست که پیامبر(ص)، قهرمان و مقاومی که در برابر قدرتهای بزرگ و دشمنان سر سخت اسلام بدون هیچ ترس و بیمی ایستاد و سرسختانه میخروشید و میجنگید، در مورد نقشههای خائنانهی منافقین بر پیکر امت اسلام فرمود: «من بر امتم نه از مؤمنان بیمناکم، نه از مشرکان؛ مؤمن، ایمانش مانع ضرر اوست و مشرک، خدا او را به خاطر شرکش رسوا می کند ولی من از منافق بر شما می ترسم که از زبانش علممی ریزد(ودر قلبش کفر وجهل است)سخنانی میگوید که برای شما دل پذیر است، اما اعمالی (در خفا)انجام میدهد که زشت و بد است.[۱۹۸]
۲-۴-۱۰-۲) اقسام نفاق:
نفاق به معنى دو رویى و مخالف بودن ظاهر با باطن است و براى آن اقسامى است:
الف) نفاق در عقیده: این قسم از نفاق عبارت است از اینکه؛ شخص در باطن کافر و مشرک و طبیعى و منحرف باشد، ولى در ظاهر اظهار اسلام و ایمان کند و یا جزءِ فرق باطله و اهل بدعت و ضلالت باشد ولى اظهار تشیّع نماید و این نوع از نفاق اعظم و اشدّ و اقبح اقسام کفر است زیرا علاوه بر کفر باطنى، شامل مکر و حیله و خدعه نسبت به مسلمانان نیز می باشد و آنچه از مصائب و بدبختیها که دامنگیر مسلمانان شده از قبل اینگونه افراد بوده است و از این جهت خداوند در قرآن سختترین عذاب و درکات دوزخ را براى آنان مقرر داشته و فرموده: «إِنَّ الْمُنافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ…»[۱۹۹]
ب) نفاق در اخلاق: یعنى باطناً متخلّق به اخلاق حمیده نباشد ولى در ظاهر چنین نمایش دهد که داراى اخلاق حمیده است مثل این که در باطن زهد و خوف از خدا و محبّت خدا و سخاوت و توکل و خشوع و امثال این صفات را ندارد ولى در ظاهر خود را زاهد و خائف و محبّ خدا و سخى و متوکل و خاشع و نظائر اینها نشان میدهد. ولى اگر در باطن داراى اخلاق رذیله باشد ولى در ظاهر ترتیب اثر بر آنها ندهد، این نفاق نمی باشد بلکه طریقه معالجه اخلاق رذیله همین است و اگر به این قصد باشد بسیار ممدوح و پسندیده بلکه لازم است.
ج) نفاق در اعمال است یعنى خلوت او با ملأ او و پنهان او با آشکاراى او و غیبت او با حضور او متفاوت باشد و در ظاهر خود را اعبد و اتقى ناس معرّفى کند ولى در حقیقت چنین نباشد و این نیز غیر از اخفاء معصیت است زیرا اشاعه و اظهار معصیت خود گناه است و دلیل بر اینکه نفاق شامل جمیع این اقسام است اخبارى است که از رسول خدا (ص) و ائمه اطهار (ع) در تعریف نفاق و منافق وارد شده از امام چهارم زین العابدین (علیه السّلام) روایت شده که فرمود: «قال رسول اللَّه (صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم) ما زاد خشوع الجسد على ما فى القلب فهو عندنا نفاق.[۲۰۰]
نفاق و دورویى، مثل سایر اوصاف و ملکات خبیثه یا شریفه، درجات و مراتبى است در جانب شدت و ضعف، هر یک از اوصاف رذیله را که انسان در صدد علاج آن برنیاید و پیروى از آن نماید، رو به اشتداد گذارد. و مراتب شدّت رذایل چون شدّت فضایل غیر متناهى است. انسان اگر نفس امّاره را به حال خود واگذار کند، به واسطه تمایل ذاتى آن به فساد و ناملایمات عاجله نفسانیه و مساعدت شیطان و وسواس خنّاس میل به فساد کند و روز به روز به اشتداد و زیادت گذارد تا آنجا رسد که آن رذیلهاى که از آن پیروى کرده صورت جوهریه نفس و فصل اخیر آن گردد و تمام مملکت ظاهر و باطن در حکم آن درآید. نفاق و دورویى علاوه بر آنکه خود صفتى است بسیار قبیح و زشت که انسان شرافتمند هیچگاه متصف به آن نیست و داراى این صفت از جامعه انسانیّت خارج، بلکه با هیچ حیوانى نیز شبیه نیست و مایه رسوایى و سرشکستگى در این عالم پیش اقران و امثال است، ذلت و عذاب الیم در آخرت است و به طورى که در حدیث شریف ذکر فرموده: صورتش در آن عالم آن است که انسان با دو زبان از آتش محشور گردد و اسباب رسوایى او پیش خلق خدا و سرافکندگى او در محضر انبیاء مرسلین و ملائکه مقربین گردد. و شدت عذابش نیز از این روایت مستفاد شود، زیرا که اگر جوهر بدن جوهر آتش شد، احساس شدیدتر و الم بیشتر گردد.[۲۰۱]
۲-۴-۱۰) بصیرت:
حرف اول در اساسیترین شاخصههای رشد و کمال جامعه دینی از آنِ بصیرت است. بصیرت ضروریترین شرط برای دعوت به حق است و داعیان الیالله باید خود را به آن بیارایند، خداشناسی، پیامبرشناسی، امامشناسی، معادشناسی و دشمنشناسی از ابعاد برجستهی بصیرت است: «قُلْ هذِهِ سَبِیلِی أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصِیرَهٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی وَ سُبْحانَ اللَّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ»[۲۰۲]: بگو؛ این راه من است من و پیروانم و با بصیرت کامل، همه مردم را به سوى خدا دعوت مىکنیم! منزّه است خدا! و من از مشرکان نیستم!
الف) معنا و مفهوم بصیرت: در این بخش معنای لغوی و اصطلاحی بصیرت مورد بررسی قرار میگیرد.
۲-۴-۱۰-۱) بصیرت در لغت:
بصیرت و جمع آن بصائر[۲۰۳] از ماده بصر است. بصر در لغت به معانی زیر به کار رفته است:
بصر به معنای «العین»[۲۰۴] یعنی حس بینایی ظاهری که توسط چشم اتفاق میافتد. جمع بصر در این معنی ابصار به کار رفته است.[۲۰۵]بصر به معنای علم وآگاهی[۲۰۶]، قدرت ادراک دل و قوّه بینایی[۲۰۷]و نفاذ فی القلب[۲۰۸] که فراتر از چشم ظاهری بوده و آگاهی یافتن به غیر از حواس ظاهریست میباشد.
۲-۴-۷-۲۷) مدل سیپ[۵۶]
در بین مدلهای ارزشیابی، مدل ارزشیابی سیپ جامعتر بهنظر میرسد. این نوع ارزشیابی برای چیرگی بر پارهای از نارساییهای معمول در ارزشیابی طراحی شدهاست. از نظر طراحان ارزشیابی سیپ، ارزشیابی نباید بر فعالیتهایی مانند اندازه گیری، قضاوت حرفهای، طرح آزمایشی و یا تطابق نتایج و هدفها همسان و در یک ردیف قرار گیرد. ارزشیابی سیپ مضمونی به این شرح دارد: فرایند تعیین کردن، بهدست آورن و فراهم ساختن اطلاعات توصیفی و قضاوتی در مورد ارزش و مطلوبیت هدفها، طرح، اجرا و نتایج به منظور هدایت تصمیمگیری، خدمت به نیازهای پاسخگویی و درک بیشتر از پدیده های مورد بررسی (حقجو، ۱۳۸۰). مدل سیپ یک چارچوب مفهومی برای هدایت ارزشیابیهای مرحلهای و پایانی پروژه ها، برنامهها، کارکنان، مؤسسات و سیستمهاست. این مدل برای استفاده در ارزشیابیهای درونی هدایت شده بهوسیلهی ارزشیابهای سازمانی، خودارزشیابیهای هدایت شده به وسیلهی تیم پروژه یا افراد فراهم کنندهی خدمات و یا ارزشیابهای بیرونی ترکیب یافته است. این مدل از طریق ایالات متحده و سپس در اطراف جهان در سرمایهگذاریهای کوتاه مدت و بلند مدت به کار برده شد (استافیل بیم، ۲۰۰۳).
مدل سیپ را استافیل بیم و همکارانش برای آن شکل دادند که نشان دهند چگونه ارزشیابی میتواند به فرایند تصمیمگیری در مدیریت برنامه کمک کند. الگوی سیپ درصدد یافتن ابزاری است که بتواند برنامه را بهبود داده و آن را برای استفادهی بهتر آماده سازد. در این ارتباط، هرگاه برنامهای قابلیت بهبود و اصلاح نداشته باشد، به جای دور افکندن آن، از منابع مربوط به آن برنامه استفاده شده و با آزادسازی برنامه از منابع متعلق به آن در سایر برنامهها استفاده خواهد شد. این مدل به مدیران و مسئولان برنامهها کمک میکند تا با دریافت بازخوردی نظام دار از جریان امور، نیازهای مهم را در اولویت قرار داده و منابع موجود را در خدمت بهترین نوع فعالیتها قرار دهند (گال و همکاران، ۱۳۸۳؛ تیموری، ۱۳۸۳).
کاملترین تعریفی که برای ارزشیابی در مدل سیپ ارائه شده است بدین شرح است: ارزشیابی عبارت است از فرایند تعیین کردن، به دست آوردن، فراهم ساختن اطلاعات توصیفی و قضاوتی در مورد ارزش و مطلوبیت هدفها، طرح، اجرا و نتایج به منظور هدایت تصمیمگیری، خدمت به نیازهای تصمیمگیری، خدمت به نیازهای پاسخگویی و درک بیشتر از پدیده های مورد بررسی. در این تعریف برای ارزشیابی سه هدف تعیین گردیدهاست: هدایت تصمیمگیری، فراهم کردن اطلاعات برای پاسخگویی و درک بیشتر از پدیده های مورد بررسی (رفیعیان، ۱۳۸۷).
مدل سیپ زیر مجموعهی مدل ارزیابی مدیریتگرا و تصمیمگرا و یا زیر مجموعهی مدلهای تسهیل در تصمیمگیری است و کمک میکند تا تصمیمات مربوط به زمینه، درونداد، فرایند و برونداد نظام یا برنامه، بخردانه اتخاذ شود. سیپ یک مدل مرکب میباشد که در ارزشیابیهای داخلی که توسط یک ارزشیاب سازمانی اداره میشود، خود ارزیابیهایی که توسط گروه های پروژه یا بخش خصوصی اداره میشود و ارزشیابیهای بیرونی استفاده میشود (آلکین، ۲۰۰۴؛ زندونیان نایینی، ۱۳۸۵). با توجه به نعاریف ارائه شده، جنبه های کلیدی برنامه که باید مورد سنجش قرار گیرد عبارتند از: تعیین هدفهای برنامه، تهیهی طرح مناسب برای رسیدن به هدف، اجرای طرح تهیه شده و بررسی محصول یا بازده برنامه که به ترتیب توسط ارزشیابی زمینه، ارزشیابی درونداد، ارزشیابی فراگرد و ارزشیابی برونداد مورد ارزشیابی قرار میگیرند (رفیعیان، ۱۳۸۷). کلمهی سیپ از حروف اول این چهار نوع ارزشیابی گرفته شده است. در ادامه به تعاریف و مفاهیم مربوط به هر یک ار انواع ارزشیابیها در مدل سیپ پرداخته شده است.
الف) ارزشیابی زمینه[۵۷]: این نوع ارزشیابی، بررسی محیطی است که برنامهی ایجاد تغییرات در آن اجرا میشود و به منظور تصمیمگیریهای مربوط به برنامه ریزی از جمله تعیین هدفها، مورد استفاده قرار میگیرد. ارزشیابی زمینه، با بهره گرفتن از روش های توصیفی و مقایسهای، جنبه های مثبت و منفی برنامهها، نیازهای برآورده نشده و امکانات مورد استفاده قرار نگرفته در محیط را از طریق مصاحبه با افراد ذیصلاح و دستاندرکاران، مشاهدهی مستقیم و اجرای آزمونهای تشخیصی شناسایی میکند و منجر به شناخت اهداف و تشخیص مسائلی میشود که یک مبنای اساسی برای تدوین اهدافی به دست میدهد که تحقق آنها موجب بهبود برنامه میشود (قلینیا، ۱۳۷۶؛ حقجو، ۱۳۸۰؛ گال و همکاران، ۱۳۸۳؛ رفیعیان، ۱۳۸۷؛ استافیل بیم، ۲۰۰۲؛ تیموری، ۱۳۸۳). ارزیابی زمینه نیازها، مشکلات، موجودیها و فرصتها را ارزیابی میکند تا به تصمیمگیرندگان کمک کند که اهداف و تقدمها را تعریف کنند و به گروه های وسیعتر استفادهکنندگان کمک میکند تا در مورد اهداف، تقدمها و بروندادها قضاوت کنند (آلکین، ۲۰۰۴؛ استافیل بیم، ۲۰۰۳).
از طریق این ارزشیابی میتوان در مورد مطلوبیت هدفهای از قبل تعیین شده قضاوت کرد. همچنین به تدوین هدفها پرداخت. هدف ارزشیابی زمینه عبارت است از تعریف زمینهی سازمانی، تعیین جامعهی مخاطب و سنجش نیازهای آن، مشخص کردن فرصتهای موجود برای برآوردن نیازها، تشخیص مسائلی که مبنای نیازها است، تعیین اینکه آیا هدفهای پیشنهادی به اندازهی کافی نیازهای مورد نظر را برآورده میکند. حاصل ارزشیابی زمینه آن است که موقعیت جامعهی مخاطب را آشکار میکند، علاوه بر آن هدفهای مرتبط با برآورد نیازها را مشخص و فرصتهایی را که برای این منظور باید مورد استفاده قرار گیرد، تعیین میکند. بهعبارت دیگر، ارزشیابی زمینه مبنایی به دست میدهد تا بر اساس آن بتوان در مورد پیامدها قضاوت کرد. برای تهیه اطلاعات زمینهی در جهت کسب توانایی و اتخاذ تصمیم در امور برنامهیزی، ارزشیابی زمینه مهمترین نوع ارزشیابی چهارگانهی سیپ است و سایر ارزشیابیها (درونداد، فرایند و برونداد) به دنبال ارزشیابی زمینه خواهند آمد. مسیر اصلی ارزشیابی زمینه عبارت است از تشخیص نکات قوی و ضعیف بعضی از پدیده ها و ارسال دستورالعمل برای اصلاح و بهبود ضعفها (بازرگان، ۱۳۸۰؛ نیستانی، ۱۳۸۳).
ب) ارزشیابی درونداد[۵۸]: شامل ارزشیابی عوامل تشکیلدهندهی یک برنامهی ایجاد تغییرات به منظور تصمیمگیریهای مربوط به طراحی برنامه است. در ارزشیابی درونداد، امکانات مالی و انسانی، خطمشیها، موانع و محدودیتهای موجود در نظام که میتواند در پیشبرد اهداف تعیین شده کمک نماید، مورد شناسایی و ارزشیابی قرار میگیرد. در ارزشیابی درونداد، ارزیابی عوامل تشکیلدهندهی یک برنامه مورد ملاحظه قرار خواهد گرفت. برای نمونه، راهبردهای مربوط به هدفها، تصمیمگیری مربوط به اجرای برنامه در حوزهی این بخش از ارزشیابی است (حقجو، ۱۳۸۰؛ قلینیا، ۱۳۷۶). اطلاعات گردآوری شده در این مرحله از ارزشیابی باید به تصمیمگیران کمک کند تا بهترین راهبردها و منابع ممکن را با وجود محدودیتهای خاص انتخاب کنند. ارزشیابی درونداد با مسائلی از این قبیل روبهروست: آیا منابع معین دور از دسترس یا بسیار پرهزینه نیستند؟ چگونه یک راهبرد ویژه ممکن است به تحقق اهداف برنامه کمک کند؟ آیا راهبردهای ویژه از لحاظ قانونی و اخلاقی قابل قبول هستند؟ و اینکه چگونه میتوان به بهترین وجه نیروی انسانی را به عنوان منابع مورد استفاده قرار داد؟ ارزشیابی درونداد مستلزم این است که ارزشیاب، دانش وسیعی دربارهی راهبردها و منابع ممکن، همچنین پژوهش در مورد اثربخشی آنها در محقق ساختن بروندادهای مختلف برنامه داشته باشد (گال و همکاران، ۱۳۸۳).
هدف اصلی ارزشیابی درونداد کمک به تدوین برنامهای است که برای ایجاد تغییرات و حصول به هدفهای تعیین شده در مرحلهی ارزشیابی زمینه طراحی شده است. ارزشیابی درونداد رهیافتهای جایگزین، طرحهای عملی رقابتی، طرحهای کارگزینی و بودجهها را برای سهولت و کارایی هزینه، برای مواجهه با نیازهای مخاطبان و دستیابی به اهداف ارزیابی میکند. این نوع ارزشیابی بهمنظور مشخص کردن و سنجش قابلیتهای موجود، راهبردهای برنامههای ممکن جهت تحقق هدفها، روش های منظور شده برای اجرای راهبردها، تشکیلات و روشها و سایر منابع از جمله بودجه و زمان لازم انجام میشود. حاصل ارزشیابی درونداد بهمنظور ایجاد مبنایی جهت قضاوت دربارهی مطلوبیت اجرای فعالیتها به کار میرود. بهعبارت دیگر، ارزشیابی درونداد برای قضاوت دربارهی طرحها، راهبردهای اجرایی و امثال آن استفاده میشود (آلکین، ۲۰۰۴؛ رفیعیان، ۱۳۸۷؛ بازرگان، ۱۳۸۰).
تصمیمگیرندگان از ارزشیابی درونداد برای انتخاب طرحهای رقابتی، نوشتن پروپوزال برای تهیهی سرمایه، اختصاص دادن منابع، تعیین کارکنان، برنامه ریزی کار و در نهایت برای کمک به قضاوت در مورد طرحها یا بودجهها استفاده میکنند. برای تصمیمات برنامهای مانند طرحهای جایگزین پروژه و تصمیمات پرسنلی، ارزشیابی درونداد برای تعیین وقت و نحوهی کاربرد منابع و امکانات برای دستیابی به هدفها مورد استفاده قرار میگیرد. هدفها در این مرحله به صورت کارکردی تعریف شده، امکانات، منابع، رهیافتها، تواناییها و محدودیتهای سازمان مشخص میشود، بهعلاوه هزینه ها، ضررهای فراموش کردن هدفها و فواید غلبه بر هدفها سنجیده میشود و در مورد فراموش کردن هدفها سنجیده میشود و در فراموشی یا ادامهی فعالیت به صورت جزیی یا کلی تصمیم گرفته میشود (استافیل بیم، ۲۰۰۳؛ نیستانی، ۱۳۸۳؛ تیموری، ۱۳۸۳). به نظر میرسد ارزشیابی درونداد به دلیل اینکه بیشتر مورد غفلت واقع شده است، هنوز به طور بحرانی مهمترین نوع ارزشیابی میباشد.
ج) ارزشیابی فرایند[۵۹]: جهت تصمیمگیریهای اجرایی میباشد. در ارزشیابی فرایند، به بررسی و ارزشیابی دربارهی اینکه آیا برنامه طبق آنچه که پیشبینی شده به اجرا در میآید یا خیر، اقدام میشود. در این بررسی، اجزاء برنامه به صورت تک تک مورد استفاده قرار میگیرند، کمبودها و نارساییهای احتمالی و نقاط قوت برنامه مشخص میشود و اجزاء با اهداف مقایسه میشوند. در قلمرو ارزشیابی فراگرد، توجه اصلی به تصمیمگیریهای اجرایی است. بهعبارت روشنتر، اگر در برنامه نارسایی وجود داشت و ضعفهای آن نیز مشخص شد، روش های اجرایی برنامه تغییر خواهد کرد و در خصوص تغییرات در هر یک از فرآیندها، تصمیمگیریهای اجرایی و عملی اتخاذ خواهد شد. بنابراین، ارزشیابی فراگرد زمینهی مناسبی برای سنجش نارساییها و نواقص احتمالی برنامهها خواهد بود (حقجو، ۱۳۸۰؛ قلینیا، ۱۳۷۶). نقش عامل ارزشیابی فراگرد آن است که چگونگی اجرای هر یک از بخشهای برنامه را با آنچه که در برنامه پیشبینی شده مقایسه نموده و کمبودها و نارساییهای احتمالی را مشخص مینماید. به طور کلی عامل ارزشیابی فراگرد تلاش میکند که برای این دو سؤال عمده اطلاعات لازم را جمعآوری و فراهم سازد:
آیا بین زمان شروع و توالی قسمتهای مختلف برنامهی در حال اجرا با آنچه که در طرح پیشبینی شده مطابقت وجود دارد؟
آیا قسمتهای مختلف برنامه به همان صورتی که در طرح پیشبینی شده به اجرا در میآیند (رفیعیان، ۱۳۸۷)؟
ارزشیابی فرایند شامل جمعآوری آن دسته از داده های ارزشیابی است که هنگامی که برنامه طراحی شده و به اجرا گذاشته شده است، به دست میآید. ممکن است از ارزشیاب خواسته شود که یک سیستم جمعآوری داده ها برای نظارت بر اجرای روز به روز برنامه طراحی کند. یکی دیگر از کارکردهای ارزشیابی فرایند این است که در طول یک دورهی زمانی، گزارشهایی در مورد وقایع مربوط به برنامه ثبت میشود. ممکن است مفید بودن این گزارشها بعداً معلوم شود و این زمانی است که نقاط قوت و ضعف برنامه که بروندادهای مشاهده شدهی برنامه را تشکیل میدهند، مشخص میشوند (گال و همکاران، ۱۳۸۳).
این نوع ارزشیابی بهمنظور تشخیص یا پیشبینی مشکلات اجرایی در جریان انجام فعالیتها و میزان مطلوبیت فرایند اجرای این فعالیتها بهعمل میآید. بهعبارت دیگر، ارزشیابی فرایند وسیلهای است جهت ثبت وقایع در حین اجرای فعالیتها و گردآوری داده های مربوط به تصمیمگیریهای ضمن اجرای این فعالیتهاست. حاصل ارزشیابی فرایند برای تعدیل برنامههای مورد اجرا و فراهم آوردن مبنایی جهت تفسیر نتایجی که در آینده به دست خواهد آمد، به کار میرود. این ارزیابی برای اجرای یک برنامه است و هدف آن آشکار کردن یا پیشبینی نقایص و معایب در حین اجرا و دادن بازخورد به مدیران و مسئولان ستادی است. ارزشیابی فرایند روی فرایند یک برنامه بیشتر از نتایج تمرکز میکند و معمولاً در طی اجرای یک برنامه اتفاق میافتد و مجموعهای از اطلاعات در مورد فعالیتهای برنامه و نحوهی انجام یک برنامه را شامل میشود. ارزشیابی فرایند در طبیعت مرحلهای است اما همچنین پایانی نیز میتواند باشد (بازرگان، ۱۳۸۰؛ پترام، ۱۹۹۸، تیموری، ۱۳۸۳).
د) ارزشیابی برونداد[۶۰]: ارزشیابی محصول یا برونداد، چهارمین عنصر الگوی سیپ است. نقش ارزشیابی محصول این است که تعیین کند به چه میزان اهداف برنامه تحقق یافته است. در این نوع ارزشیابی، ابزارهای اندازه گیری تحقق اهداف، تدوین و اجرا میشوند. داده های به دست آمده میتواند در تصمیمات مدیران برنامه مبنی بر ادامه یا اصلاح برنامه مورد استفاده قرار گیرد. هدف از ارزشیابی برونداد تفسیر و قضاوت در مورد نتایج حاصل از برنامه است. سعی عامل ارزشیابی برونداد آن است که میزان موفقیت برنامه در برآورد کردن نیاز گروههایی که برنامه جهت خدمت به آنان طراحی و به اجرا گذاشته شده است را مشخص سازد. ارزشیابی برونداد ارزش برنامهی به اجرا گذاشته شده را مشخص کرده و اطلاعات لازم جهت تصمیمگیری در مورد ادامه، توقف، تبدیل یا تکرار برنامه را فراهم میسازد (رفیعیان، ۱۳۸۷؛ گال و همکاران، ۱۳۸۳).
این نوع ارزشیابی به منظور قضاوت دربارهی مطلوبیت بازدهی فعالیتها انجام میشود. بهعبارت دیگر، ارزشیابی برونداد جهت مرتبط کردن برونداد و پیامدها با عوامل مربوط به زمینه، درونداد و فرایند است تا از این طریق بتوان به ارزش و مطلوبیت آنها پی برد. ارزشیابی برونداد به منظور ادامهی فعالیتها، قطع آنها، تعدیل یا تغییر برخی از جنبه های مورد نظر انجام میشود. علاوه بر آن، بهوسیلهی ارزشیابی برونداد میتوان آثار اجرای فعالیتها را اعم از منتظره و غیر منتظره فراهم آورد (بازرگان، ۱۳۸۰). اندازه گیری نتایج یا بروندادها در طی فرایند ارزشیابی برنامه، اطلاعات و مشاهدات در مورد پیشرفت فراگیران در تمرینات کشاورزی، نمونه های اجرایی، دیدگاه ها و نگرشهای کلی نسبت به کشاورزی را در حالت کلی و رشته های ویژه و خاص و علائق حرفهای در کشاورزی را شامل میشود. این اندازه گیری و تفسیر نه تنها در انتهای برنامه، بلکه در حین اجرای برنامه و تکمیل هر فعالیت صورت میگیرد. استفاهی اصلی ارزشیابی برونداد در تصمیمگیری برای ادامه، توقف یا تغییر برنامه است. سرانجام آنکه ارزشیابی محصول از تمامی فعالیتهای اجرایی در طول یک برنامه نیمرخی کامل و منطقی ترسیم میکند (نیستانی، ۱۳۸۳؛ فیپس و اوسبورن[۶۱]، ۱۹۸۸؛ کامپل و مارتین[۶۲]، ۱۹۹۲). نمودار ۲-۷ اجزای مدل سیپ را نشان میدهد.
ارزشیابی ارزشیابی
درونداد زمینه
ارزشیابی ارزشیابی
فرایند برونداد
ارزشیابی
فرایند
برنامهها اهداف
فعالیتها نتایج
ارزشهای
اصلی
نمودار شماره۲-۷- اجزای کلیدی مدل ارزشیابی سیپ و روابط مرتبط با برنامه (استافیل بیم، ۲۰۰۳)
در نمودار ۲-۷ چهار قسمت به هم پیوستهی اهداف، طرحها، فعالیتها و نتایج در چهار نوع ارزشیابی با هر برنامه یا هر ارزشیاب وجود دارند. بیرونیترین چرخش را نوع ارزشیابی تشکیل میدهد که برای هر چهار قسمت قابل ارزیابی مانند زمینه، درونداد، فرایند و برونداد به کار میرود (استافیل بیم، ۲۰۰۳). مدل سیپ به واسطهی جامعیت آن و این واقعیت که این مدل یک فرایند مداوم است و همچنین هدف آن عبارت است از راهنمایی کارکرد تصمیمگیری در مدیریت برنامه، از سایر مدلها متمایز میگردد. گرچه این مدل اساساً در پژوهش کمی ارزشیابی به کار گرفته شده است، لیکن دلیلی وجود ندارد که نتوان آن را برای پژوهش ارزشیابی کیفی نیز به کار برد (گال و همکاران، ۱۳۸۳).
۲-۵) بخش چهارم: پیشینهی پژوهش
با توجه به اینکه در بررسی پروژه های تحقیقی و ترویجی، موردی که با بهره گرفتن از مدل سیپ مورد ارزیابی قرار گرفته باشد مشاهده نگردید، لذا در این بخش به منظور آشنایی با شیوهی کار ابتدا به تعدادی از مطالعات در حوزه های دیگر که به کار ارزشیابی با مدل سیپ پرداختهاند اشاره شده و سپس مطالعات ارزیابی که در حوزهی تحقیق و ترویج و با بهره گرفتن از سایر مدلها انجام گرفته است ارائه شده است. به طور کلی پژوهشهایی که به منظور ارزیابی برنامههای تحقیقی و ترویجی صورت گرفته است از مدل خاصی استفاده نکردهاند، هر چند که بسیاری از آنها مراحل ارزشیابی را به طور معمول طی کردهاند. در ادامهی این بخش نیز مطالعات انجام شده در حوزهی ارزشیابی برنامههای تحقیقی و ترویجی و ارتباط بین تحقیق و ترویج ارائه شده است.
زندونیان نائینی (۱۳۸۵) به منظور اجرای ارزشیابی سیپ در مراکز تربیت معلم، چهار عامل زمینه، درونداد، فرایند و برونداد مراکز را مد نظر قرار داد؛ سپس برای عامل زمینه شش ملاک، برای درونداد هفت ملاک، برای فرایند هشت ملاک و برای برونداد سه ملاک تعریف کرد. برای هر کدام از ملاکها نیز نشانگر مربوطه و استاندارد وضعیت مطلوب تعریف شد.
تیموری (۱۳۸۳) به منظور ارزیابی دورهی پیش دانشگاهی در چهار حوزهی زمینه، درونداد، فرایند و برونداد، اطلاعاتی را در زمینهی مسایل و مشکلات آموزشی، جنبه های مثبت و منفی برنامه و … جمعآوری نمود تا از آن برای اصلاح و بهبود دورهی مذکور وتصمیمگیری مناسب استفاده شود. در این پژوهش شاخصها عبارت بودند از شاخصهای زمینه (بررسی وضعیت و فضای آموزشی، بررسی امکانات و مشکلات موجود در واحد آموزشی)، شاخصهای درونداد (منابع انسانی و مالی، نسبت دانشآموز به معلم و کتابهای درسی )، شاخصهای فرایند (نرخ قبولی و افت و روش های تدریس) و شاخصهای برونداد (تعداد دانشآموختگان و تخصص آنها ).
واعظ (۱۳۸۲) به منظور ارزشیابی نظام پیشنهادها در شرکت مخابرات و تعیین میزان موفقیت این نظام بر اساس مدل سیپ، چهار قسمت اصلی نظام پیشنهادها یعنی زمینه، درونداد، فرایند و برونداد را مورد مطالعه قرار داد و به این نتیجه رسید که میزان موفقیت نظام پیشنهادها در شرکت مخابرات استان یزد زیر حد متوسط میباشد.
دی لوس سانتوس[۶۳] و نورلند[۶۴] (۱۹۹۰)، در تحقیقی که به منظور ارزشیابی یک برنامهی ترویجی در منطقهی شمالی دومنیکن و با بهره گرفتن از مدل سلسله مراتبی بنت انجام دادند، به این نتیجه رسیدند که تقریباً همهی کشاورزان شرکت کننده در برنامه واکنش مطلوبی نسبت به برنامه داشتند و درک عمیقتر و بیشتری از دانش و مهارت بهدست آوردند بهطوری که به خوبی تشویق شدند تا دانش و مهارتهای کسب شده را به کار ببرند. نتایج مطالعه همچنین نشان داد که کشاورزان مسنتر نسبت به اطلاعات داده شده نگرش منفیتری داشتند در حالیکه بین واکنش مثبت نسبت به برنامه و درک مهارتهای کسب شده همبستگی مثبت کمی یافت شد. مطالعه به این نتیجه میرسد که مدل بنت چارچوب منسجمی برای اینگونه تحقیقات میباشد و اینکه دورهی مطالعه باید با اصلاحات طراحی شده ادامه پیدا کند تا درگیری بیشتر مشارکتکنندگان دوره را تسهیل کند.
ژو[۶۵]، تایلور[۶۶] و سارین[۶۷] (۱۹۹۳) نیز در تحقیق خود یک مدل برنامه ریزی پویا و چند منظوره را توسعه دادند تا به طور تجربی اثرات محیطی و اقتصادی ۱۴ سیستم مدیریت کشاورزی را در استان ریچموند در ویرجینیا ارزشیابی کند. نتایج بکارگیری این مدل پیشنهاد میکند که از طریق استفاده از ترکیبی از محصولات، منافع محیطی و اقتصادی بهبود خواهد یافت.
نتایج تحقیق جینگ[۶۸]، پروپرس[۶۹]، اوورسلوت[۷۰] و لمینک[۷۱] (۲۰۰۴) نشان داد که اختلاف در ارزشیابیهای ترویجی، به سبب سطوح مختلف تمرکز خدمات ترویجی است که به طور مثبت بر تشابه بین یک محصول ترویجی و منشأ آن اثر میگذارد.
محسنی و همکاران (۱۳۸۳) در بررسی خود مخاطبان ارزشیابی برنامههای ترویجی، نوع ارزشیابها، نقش مردم در ارزشیابی، مبنای معیارهای ارزشیابی، نوع طرح ارزشیابی، نهادههای برنامه، اجزای برنامه، فعالیتهای یک برنامه و نتایجی که از برنامهی ترویجی میبایست در ارزشیابی مورد توجه قرار گیرد را به عنوان عوامل تأثیرگذار برای ارزشیابی برنامههای ترویجی مشخص کردهاند.
به نقل از پزشکیراد (۱۳۷۹) در رابطه با نتایج ارزشیابی فعالیتهای ترویجی که در چهار استان آذربایجان غربی و شرقی، اردبیل و خراسان انجام شده است، ۱/۲۵ درصد از مروجان و کارشناسان ترویج مورد مطالعه، در سه سال گذشته هیچگونه رابطهای با مراکز تحقیقاتی استان خود نداشتهاند و ۳/۲ درصد نیز تا اندازهای در ارتباط بوده و فقط ۷/۱ درصد رابطه زیادی با این مراکز داشتهاند.
جیائول هوکو[۷۲] و یوسامی[۷۳] (۲۰۰۷) به منظور ارزیابی کارایی یک دورهی آموزش ترویج کشاورزی در بنگلادش، میزان حصول دوره ها به اهدافشان را به عنوان سطح موفقیت دوره ها مشص کردند. نتایج نشان داد که آموزشگران میتوانند به طور مؤثری آموزش ترویج کشاورزی را برای سرپرستان منطقه فراهم کنند. سرپرستان منطقه نسبت به کیفیت مواد آموزشی، ترتیب انتقال و تازه سازی درک ضعیفی را نشان دادند. بنابراین، هوکو و یوسامی پیشنهاد کردند که فراهم نمودن مواد آموزشی کافی، تسهیلات انتقال و مشوقها برای بهبود آموزش ترویج کشاورزی در بنگلادش باید یک فرایند تدریجی باشد.
پلیس[۷۴]، ورگات[۷۵]، دراگون[۷۶] و هیتوور[۷۷] (۲۰۰۸) نیز در یک پژوهش ارزشیابی که هدف آن تعیین چگونگی تغییر رفتار مشارکتکنندگان در زندگی حرفهای و تغییر در نگرشها نسبت به پیامدهای بین المللی و بین المللی کردن ترویج بود، به این نتیجه رسیدند که مشارکتکنندگان تجربهی خود را نسبت به جهانی شدن ترویج بالا بردند و خیلی از آنها تحت تأثیر قرار گرفتند تا در بعضی سطوح در بین المللی ترویج خدمت نمایند. بهعنوان یک نتیجه، آنها از یافته های در حال پیشرفت برای ترویج محلی و خدماتش حمایت کردند. همچنین مشارکتکنندگان دریافتند که برنامهی آموزش بین المللی کردن ترویج خیلی ارزشمند است به طوری که اگر ترویج ادامه پیدا کند و با نیازهای شهروندان محلی سازگار شود، به تغییرات جغرافیایی پاسخ داده و بخشی از مشارکت ملی در تلاشهای بین المللی میباشد.
در تحقیقی که سانتوسی[۷۸] و سرجی[۷۹] (۱۹۸۴) در فاصلهی سالهای ۱۹۸۱-۱۹۷۷ به منظور ارزشیابی دوره های بین المللی ترویج کشاورزی انجام دادند، به این نتیجه رسیدند که ۹۷ درصد از افرادی که این دوره ها را گذرانده بودند پاسخ دادند که آموزشهای دریافت شده ارزشمند بودهاست و ۹۳ درصد هنوز در مورد مواد آموزشی توزیع شده در طول دوره تحقیق و مطالعه میکنند. نتایج نشان داد که اغلب مسئولین امور توسعهی ملی، دوره های آموزشی را فقط برای نمایندگان صحرایی و فقط از نظر یک صفت مشخصهی فنی فراهم نمودند و از جنبه های اقتصادی – اجتماعی و روششناختی که از جنبه های مهم و ویژهی مدیریت کارکنان میباشند، غفلت نمودند.
نتایج حاصل از تحقیق کلسی[۸۰]، اسچل[۸۱] و بولین[۸۲] (۲۰۰۵) در مورد ارزشیابی کارگاههای آموزشی – ترویجی (در سالهای ۲۰۰۲، ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴) نشان داد که در سال ۲۰۰۲، از ۳۸ شرکتکننده پیشآزمون و پسآزمون گرفته شد. نتایج نشان داد که افزایش دانش شرکتکنندگان معنیدار بودهاست (۸۱ درصد). اگرچه شرکتکنندگان به طور معنیداری دانش خود را افزایش دادند، یافته های مبتنی بر مشاهده، محل را برای بهبود آموزش یادگیرندگان بزرگسال به عنوان یک عامل مهم درنظر گرفت. در سال ۲۰۰۳ از ۳۹ نفر و در سال ۲۰۰۴ از ۵۱ نفر از شرکتکنندگان پیشآزمون و پسآزمون به عمل آمد. افزایش دانش در بین این دو گروه از شرکتکنندگان به ترتیب ۴۱ درصد و ۶۰ درصد گزارش شده است. نتایج نشان میدهد که یکی از دلایل کاهش دانش شرکتکنندگان از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۴، این است که خیلی از شرکتکنندگان در سال ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ با تجربه و حرفهای بودهاند و واحدهای آموزشی را به صورت مداوم گذرانده و یا این که دورهی کارگاه آموزشی را در سال ۲۰۰۲ گذرانده بودند.
همان طور که نتایج حاصل از مطالعات ارزشیابی نشان میدهد، در بیشتر تحقیقات مورد نظر هر چند روند ارزشیابی طی شده و میزان حصول به اهداف مد نظر بوده است، اما از مدل خاصی استفاده نگردیده است.
یعقوبینژاد (۱۳۸۴) در مطالعهی خود در مورد ارزشیابی اثربخشی روش های ترویجی به این نتیجه رسید که بیشترین روش های مورد استفاده به ترتیب آموزش رو در رو، کلاس آموزشی، بازدید ترویجی، جلسات ترویجی، نمایش فیلم، نشریه، بروشور ترویجی و پوستر ابراز شدهاست. به طور کلی بیشترین استفاده به ترتیب از روش های انفرادی، روش های گروهی و روش های انبوهی ابراز شده است. مؤثرترین عامل در انتخاب روشها به ترتیب: اعتبارات ترویجی، رغبت و تمایل کشاورزان، محدودیت اعتباری، آشنایی مروجان از روشها، اهداف مورد نظر برنامههای ترویجی، سهولت و راحتی اجرای روش، سطح تحصیلی مخاطبان و محتوای موضوعات برنامه عنوان گردیده است. اکثریت پاسخگویان به عدم وجود دستورالعمل برای بیشتر روش های ترویجی اشاره داشتهاند. بین بعضی ویژگیهای پاسخگویان (شامل سطح تحصیلات آنها، سابقهی خدمت ترویجی و رشته تحصیلی) و نظراتشان در مورد میزان تأثیر بعضی عوامل در انتخاب و بکارگیری روش های ترویجی همبستگی معنیداری مشاهده شد.
نتایج تحقیق موحدی (۱۳۷۷) در مورد اثربخشی طرحهای مشترک تحقیقی ترویجی در دو استان لرستان و کرمانشاه نشان داد که بر اساس نظرات مروجان و محققان مورد مطالعه، اثربخشی طرحهای مورد مطالعه در مورد میزان انطباق طرحهای مشترک تحقیقی ترویجی در شرایط کشاورزان که اولین هدف طرحهای مشترک میباشد، در حد متوسط تا زیاد و در مورد آشنا کردن کارشناسان ترویج و مروجان با نتایج و یافته های تحقیقاتی جدید و کاربرد آنها که دومین هدف طرحهای مشترک میباشد، در حد زیاد تا خیلی زیاد و در مورد گسترش زمینهی همکاری بین تحقیق و ترویج در حد متوسط اظهار شده است. نتایج این تحقیق نشان داد که نظرات دو گروه مورد مطالعه یعنی مروجان و محققان چه در داخل استانها و چه در بین دو استان در مورد اثربخشی طرحهای مشترک، در حد مشابه و یکسان هستند و تفاوت معنیداری بین آنها وجود ندارد. همچنین نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که بین بعضی از متغیرهای تحقیق شامل تعداد طرحهایی که مروجان و محققان در آن مشارکت داشتهاند، انگیزهی پیشرفت در طرحها، مشارکت و همکاری محققان با کشاورزان در اجرای طرحها و نظرات مروجان دربارهی اثربخشی طرحهای مشترک، رابطه معنیداری وجود دارد.
خان زاده، نادر، بکارگیری مدل QFD در بهبود ابعاد کیفیت خدمات و افزایش سطح رضایتمندی مشتریان بانکی، اولین کنفرانس بین المللی بازاریابی خدمات بانکی، تهران ۲۱-۲۲ آذرماه ۱۳۸۸، صص ۳۱-۱٫
درویشپور، پیمان،۱۳۹۳، بررسی رابطه بین کیفیت خدمات، اعتماد، ارزش ادراک شده و رضایت و وفاداری مشتریان (مورد مطالعه: مشتریان بانک مسکن در رشت)، دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت.
دیواندری، علی، دلخواه، جلیل، تدوین و طراحی مدلی برای سنجش رضایتمندی مشتریان در صنعت بانکداری و اندازهگیری رضایتمندی مشتریان بانک ملت براساس آن، فصلنامه پژوهشنامه بازرگانی، زمستان ۱۳۸۴، شماره ۳۷، صص ۲۲۳-۱۸۵٫
رضوانی، علی اصغر، ۱۳۷۹، جغرافیا و صنعت توریسم، انتشارات دانشگاه پیام نور.
رنجبریان، بهرام، رشیدکابلی، مجید، صنایعی، علی، حدادیان، علیرضا، تحلیل رابطه بین ارزش درک شده، کیفیت درک شده، رضایت مشتری و قصد خرید مجدد در فروشگاههای زنجیرهای تهران، مدیریت بازرگانی، دانشکده مدیریت تهران، بهار ۱۳۹۱، دوره ۴، شماره ۱۱، صص ۷۰-۵۵٫
زارعی، عظیم، قربانی، فاطمه، پدرامنیا، مینو، عوامل موثر بر واکنشهای رفتاری بازدیدکنندگان از مقصدهای گردشگری، فصلنامه علمی-پژوهشی مطالعات مدیریت گردشگری،۱۳۹۱، سال هفتم، شماره ۲۰، صص ۱۶۶-۱۴۱٫
زاهدی، شمسالسادات، ۱۳۸۵، مبانی گردشگری و اکوتوریسم پایدار، انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی، چاپ اول.
سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان گیلان،گزارش آماری از گردشگران ورودی به واحد های اقامتی( تحت پوشش اداره کل) استان گیلان ،۱۳۹۳.
صالحی، صادق، حسن پور، محمود، ۱۳۹۱، برنامهریزی و توسعه گردشگری(نگرشی کاربردی به برنامهریزی و بازاریابی گردشگری)، دانشگاه مازندران، چاپ اول.
صیدایی، سید اسکندر، هدایتی مقدم، زهرا، نقش امنیت در توسعه گردشگری، فصلنامه تخصصی علوم اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی- واحد شوشتر، بهار۱۳۸۹، سال چهارم، شماره هشتم، صص ۱۱۰-۹۷٫
ضرابی، سعید،۱۳۸۳، بررسی و سنجش کیفیت خدمات در بانک صادرات ایران و رابطه آن با رضایتمندی مشتریان، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه شهید بهشتی.
ضرغام، حمید،۱۳۸۱، مرکز آموزش بنیاد مستضعفان و جانبازان» مدل برنامهریزی استراتژیک جهانگردی ایران«.
طیبی، سیدکمیل، بابکی، روحالله، جباری، امیر، بررسی رابطه توسعه گردشگری و رشد اقتصادی در ایران (۱۳۳۸-۱۳۸۳)، پژوهشنامه علوم انسانی و اجتماعی «ویژه اقتصاد»، پاییز ۱۳۸۶، سال هفتم، شماره بیست و ششم، صص ۱۱۰-۸۳٫
فتاحی، سیده سارا،۱۳۸۳، بررسی و تجزیه و تحلیل میزان تاثیر کیفیت خدمات گردشگری بر رضایت گردشگران در استان مازندران، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت.
قویدل، اکبر، گردشگری در استان گیلان، پژوهشهای جغرافیایی، مهرماه ۱۳۷۸، شماره ۳۶، صص ۶۳-۵۱٫
کاظمی، علی، صنایعی، علی، رنجبریان، بهرام، آذربایجانی، کریم، شناسایی مزیتهای رقابتی در صنعت گردشگری به منظور جذب گردشگران خارجی مورد مطالعه استان اصفهان، مطالعات و پژوهشهای شهری و منطقهای، تابستان ۱۳۸۹، سال دوم، شماره پنجم، صص ۱۱۰-۹۳٫
کاظمی، مصطفی، پور، سمیرا، سعادتیار، فاطمه سادات، بیطرف، فاطمه، تأثیر تصویر ذهنی گردشگران بر ارزش ادراک شده از شهرهای ساحلی دریای خزر با تاکید بر نقش واسط کیفیت عوامل ادراک شده، مجله پژوهش و برنامهریزی شهری، پاییز۱۳۹۰ ، سال دوم، شماره ششم،صص ۳۴-۱۹٫
کوزه چیان، هاشم، خطیب زاده، مهدی، هنرور، افشار، نقش ابعاد کیفیت خدمات گردشگری در رضایتمندی گردشگران ورزشی، پژوهشهای مدیریت ورزشی و علوم حرکتی، ، زمستان ۱۳۹۰، سال اول، شماره ۲، صص ۳۲-۱۹٫
گودرزوند چگینی، مهرداد، مولایی هشجین، نصرالله، تحلیلی پیرامون راهکارهای توسعه صنعت گردشگری در استان گیلان، فصلنامه چشمانداز جغرافیایی (علمی-پژوهشی)، بهار و تابستان ۱۳۸۸، سال چهارم، شماره ۸، صص ۱۹۲-۱۷۹٫
لومسدن، لس، ترجمه دکتر ابوالفضل تاج زاده نمین،۱۳۸۷، بازاریابی گردشگری، دانشگاه پیام نور، گروه مدیریت جهانگردی.
لطفی خاچاکی، بهنام، گردشگری به مثابه یک صنعت، راهبرد، زمستان ۱۳۸۷، سال اول، شماره دوم، صص ۲۰۶-۱۷۱٫
مدیریت جهانگردی، ماهنامه خبری، تحلیلی، آموزشی، آذر و دی ۱۳۹۱، شماره ۴۲٫
مرکز آمار ایران، معاونت برنامهریزی و راهبردی، نتایج آمارگیری از گردشگران ملی، بهار و تابستان ۱۳۹۱ و بهار ۱۳۹۲٫
ملک نیا، محبوبه،۱۳۸۹ ، نقش محورهای فرهنگی و تاریخی منطقه ۱۲ در توسعه گردشگری شهر تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه پیام نور.
ملکی، آناهیتا، دارابی، ماهان، روشهای مختلف اندازهگیری رضایت مشتری، ماهنامه مهندسی خودرو و صنایع وابسته، آذر و دی ۱۳۸۷، شماره ۳، سال اول، صص ۳۲-۲۷٫
نوربخش، سیدمرتضی، اکبرپور سراسکانرود، محمد، نقش گردشگری در توسعه اقتصادی کلان شهرها، ویژهنامه اقتصاد گردشگری شهری، زمستان ۱۳۸۹، صص ۳۴-۲۰٫
مهندسین مشاور شهر و خانه، سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان اصفهان،۱۳۷۸٫
وای گی، چاک، ترجمه پارسائیان و اعرابی، ۱۳۷۸، جهانگردی در چشمانداز جامع، انتشارات دفتر پژوهشهای فرهنگی.
Al-azzam, A., Salleh, S.(2012). The direct effect of predictor variables on destination brand loyalty in Jordan. ۳rd International conference on business and economic research proceeding, Golden flower hotel, bandung, Indonesia, pp. 1451-1467.
Alexandris, K., Kouthouris, C., & Meligdis, A. (2006). “Increasing customers’ loyalty in a skiing resort: The contribution of place attachment and service quality“. International Journal of Contemporary Hospitality Management, Vol. 18, Iss: 5, pp. 414 – ۴۲۵٫
Anderson, E. W., Sullivon, M. W. (1993). The antecedents and consequences of customer satisfaction for firms. Marketing Science, Vol. 12, No. 2, pp. 125- 43.
Athiyaman, A. (1997). Linking students satisfaction and service quality perceptions: the case of university education. European Journal of Marketing, Vol. 31, No. 7, pp. 528-40.
Baker, D. A., Crompton, J. L. (2000). Quality, satisfaction and behavioral intentions. Annals of Tourism Research, 27(3), pp. 785–۸۰۴٫
Baltušytė, J., (2013). Influence of customer perceived value on behavioral intentions within medical tourism sector in Lithuania. Master thesis, Ism university of management and economics international marketing and management programme.
Bauer, H. H., Falk, T., Hammerschmidt, M. (2006). eTransQual: A transaction process-based approach for capturing service quality in online shopping. Journal of Business Research. Vol. 59, No. 7, pp. ۸۶۶-۸۷۵٫
Beach, J., Ragheb, M.G. (1983). Measuring leisure motivation. Journal of leisure research, vol. 15, pp. 204-227.
Bolton, R. N., Drew, J. H. (1991). A multistage model of customers assessments of service quality and value. Journal of Consumer Research, vol. 17, No. 4, pp. 375-384.
Botti, L., Peypoch, N., & Solonandrasana, B. (2008). Time and tourism attraction, Tourism Management, Vol. 29, pp. 594–۵۹۶٫
Brady, M. K., Robertson, c.j., & Cronin, j. j. (2001). Managing behavioral intentions in diverse cultural environments: An investigation of service quality, service value and satisfaction for American and Ecuadorian fast-food customers. Journal of International Management. Vol. 7, No. 2, pp. 129-149.
Canny, U. I. (2012). Service Quality, Tourist Satisfaction and Future Behavioral Intentions on Culture Heritage Tourism: An Empirical Study of Domestic Local Tourist at Borobudur Temple. The 3rd International Conference on Business, Economics and Tourism Management, Vol. 50, pp. 89-97.
Canny, .I., Hidayat, N. (2012). The Influence of Service Quality and Tourist Satisfaction on Future Behavioral Intentions: The Case Study of Borobudur Temple as a UNESCO World Culture Heritage Destination. International Proceedings of Economics Development & Research;2012, Vol. 50(19), pp. 89-97.
Chang, T., Wildt, A. R. (1994). Price, Productinformation, and purchase intention: an empirical study. Journal of the Academy of Marketing science, Vol. 22, No. 1, pp. 16-27.
Chaohui, W., Lin, L., & Qiaoyun, X. (2012). Impact of Tourists’ perceived value on behavioral intention for Mega events: Analysis of Inbound and Domestic Tourists at Shanghai World Expo. Chinese Geographical science, Vol. 22, No.6, pp. 742-754.
Chen, Ch.F., Chen, F.sh. (2010). Experience quality, perceived value, satisfaction and behavioral intentions for heritage tourists. Tourism management, Vol. 31, pp. 29 – ۳۵٫
Chen,C. F., Tsai, D. (2007). How destination image and evaluative factors affect behavioral intentions?. Tourism Management, Vol. 28 (4), pp. 1115–۱۱۲۲٫
Chen, C. M., Lee, H. T., Chen, S. H., & Huang, T. H. (2011). Tourist Behavioural Intentions in Relation to Service Quality and Customer Satisfaction in Kinmen National Park, Taiwan. international journal of tourism research,vol. 13, pp. 416–۴۳۲٫
Clemes, M. D., Hung-Che Wu, J., Hu, B. D., & Gan, C.(2009). An empirical study of behavioral intentions in the Taiwan hotel industry. Innovative Marketing, Vol 5, Issue 3, pp. 30-50.
برای انجام داده کاوی از ابزار مختلف نظیر تفکیک کردن، دستهبندی، درخت تصمیم گیری، تحلیل قواعد وابستگی، تحلیل خوشه ها و الگوریتمهای عمومی استفاده می شود. در ادامه چند نمونه از کاربردهای این فرایند ذکر میگردد که در صورت عدم حضور داده کاوی، دستیابی به اهداف غیر ممکن میگردید.
با بهره گرفتن از داده کاوی میتوان کاربرد نمودارهای کنترلی را بهبود بخشید. فرض کنید ۴ پارامتر در یک مشخصهی کیفیِ مرتبط با یک قطعهی تولید شده در یک کارخانه، تأثیرگذار باشند و هدف، بهبود کیفیت آن مشخصه باشد. با بهره گرفتن از اطلاعات موجود که از حجم بالایی برخوردار می باشد، در صورتیکه کیفیت مشخصهی مذکور از محدوده قابل قبول خارج گردد طبق اصول مرتبط با کنترل کیفیت آماری، لازم است علل مربوط به انحرافات که باعث خروج مشخصهی کیفی از محدوده کنترلی شده است را شناسایی نموده، و پس از رفع آن، وضعیت دوباره بررسی گردد. عملاً زمان بسیار زیادی در این راه صرف خواهد شد. تکنیک داده کاوی می تواند با بررسی اطلاعات موجود در مورد ۴ پارامتر مذکور به جای استفاده از روشهای قبلی، با رسم نمودار میلهای پارامتری که بیشترین انحراف را نسبت به میانگین خود دارد مورد بررسی قرار داده و با کنترل آن عملاً دامنه را محدود نماید.
کاربرد اصلی داده کاوی آن است که به جای بررسی حجم بالایی از پارامترهای تأثیر گذار، با خوشه بندی اطلاعات بر اساس اهمیت آنها و تأثیرگذاری آنها بر پارامتر کیفیِ موردنظر، بتوان دامنه عمل را محدود نموده و در کمترین زمان و با حداقل هزینه به هدف رسید.
در موارد پزشکی ارائه روشهای جدید جهت پیش بینی ابتلای شخص به بیماریهای واگیردار خطرناک با بهره گرفتن از اطلاعات اولیه موجود بسیار ضروری میباشد. پزشکان جهت تشخیص دقیق و مطمئن ابتلای یک شخص به بیماری سل به مدت زمان طولانی احتیاج دارند. اما در این مدت ممکن است شخص مبتلا بیماری ر ا به ۱۰ تا ۱۵ نفر منتقل نماید. بنابراین با به کارگیری روشهای داده کاوی میتوان بر اساس اطلاعات به دست آمده از آزمایشات، در ساعات اولیه مراجعه بیمار احتمال ابتلای وی را تشخیص دهیم. همچنین، از این تکنیکها، در بهدست آوردن روابط مفید جهت جلوگیری از مرگ و میر افراد مبتلا به بیماریهای قلب و عروق، میتوان بهره گرفت [۱۷].
در مسائل اقتصادی نیز کاربردهای داده کاوی به وضوح قابل رؤیت میباشد. با توجه به روند تغییرات در صنعت بانکداری، (رواج بانکداری الکترونیکی) حجم اطلاعات در حال رشد است. با بهره گیری از این اطلاعات، میتوان عملکردهـایی را اتخاذ نمود که در این راستا رضایتمندی دوجانبه از طرف مشتری و بانک بهدست آید. مواردی مانند بازاریابی، حفظ مشتری، تشخیص تقلب، مدیریت ریسک و … را میتوان برشمرد. به طور نمونه، با توجه به اطلاعات موجود و استفاده از تکنیکهای خوشهبندی میتوان مشتریان خوشحسابتر و سودآورتر را برگزید و با اعطای تسهیلات، آنها را مورد تشویق قرار داد. همچنین مدیران بانک میتوانند احتمال این را که کدام مشتری دارای ریسک بیشتر برای عدم پرداخت وام و بدهی میباشد تشخیص دهند [۱۸].
داده کاوی الگوهای حاوی اطلاعات را در داده های موجود جستجو می کند. این الگوها و الگوریتمها میتوانند توصیفی[۹] باشند؛ یعنی داده ها را توصیف کنند یا جنبه پیش بینی[۱۰] داشته باشند. داده کاوی توصیفی به دنبال یافتن اگرها در فعالیتها و اقدامات گذشته است و داده کاوی پیش بینانه با نگاه به سابقه، رفتار آینده را پیش بینی می کند.
خوشهبندی داده ها یکی از تکنیکهای داده کاوی است که در گروه اول (توصیف کننده) قرار میگیرد و برای استخراج مدل از داده ها بهکار گرفته می شود. الگوریتم Fuzzy c-means یکی از روشهای خوشهبندی اطلاعات میباشد که از آن میتوان بـهره گرفت. با توجه به اهمیــت داده کاوی در دنیای امروز، ارائه روشهای جدید که بهوسیله آن داده ها مورد استفاده مفید قرار گیرد ضروری است. دراین تحقیق با ترکیب الگوریتم Fuzzy c-means و الگوریتم خفاش به این مهم دست خواهیم یافت.
۱-۵-گفتارهای پایان نامه
این پایان نامه بصورت زیر تنظیم شده است.
در فصل دوم، روشهای موجود جهت خوشهبندی معرفی خواهد گردید. محاسن و معایب آن بررسی میگردد و در نهایت الگوریتم که در این رساله از آن بهره خواهیم گرفت شرح داده خواهد شد.
در فصل سوم، با تکنیکهای بهینهسازی آشنا شده و کلیه روشهای تکاملی که در این رساله مورد مقایسه قرار گرفتهاند به طور اجمالی تشریح میگردد. در نهایت الگوریتم رقابت خفاش که اساس این پایان نامه میباشد به تفصیل توضیح داده خواهد شد.
در فصل چهارم، الگوریتم پیشنهادی که مبتنی بر ترکیب الگوریتم Fuzzy c-means و خفاش میباشد، توصیف میگردد.
در فصل پنجم، نتیجه گیری و پیشنهادات برای کارهای آینده آورده خواهد شد.
فصل دوم: خوشهبندی بر مبنای الگوریتم
Fuzzy c-means
۲-۱- مقدمه
خوشه به مجموعه ای از داده ها گفته می شود که از زاویهی خاصی به هم شباهت دارند. به دسته بندی طبیعی داده های نامتجانس به تعدادی خوشه بر اساس خصوصیات مشابه نیز خوشهبندی میگویند. اغلب از خوشهبندی به عنوان اولین گام داده کاوی یاد می شود که قبل از سایر فرآیندها بر روی رکوردها اعمال می شود تا گروهی از رکوردهای مرتبط به هم به عنوان نقطه آغاز تحلیلها شناسایی شوند. هدف از خوشه بندی این است که داده های موجود را به چندین گروه تقسیم کنند و در این تقسیم بندی داده های گروه های مختلف باید حداکثر تفاوت ممکن را با هم داشته باشند و داده های موجود در یک گروه باید بسیار به هم شبیه باشند.
در این فصل، بعد از مقایسه روش خوشهبنـدی با روش طبقه بندی، روشهای مختلف خوشهبندی معرفی میگردد و در آخر به توضیح در مورد الگوریتم Fuzzy c-means که این تحقیق بر پایه آن بنا شده است، خواهیم پرداخت.
۲-۲- خوشهبندی اطلاعات
در حالت کلی یادگیری را میتوان به دوگروه اصلی تقسیم کرد: یادگیری با نظارت و یادگیری بدون نظارت. در یادگیری با نظارت از ابتدا دستهها مشخص هستند و هر یک از داده های آموزشی به دستهای خاص نسبت داده شدهاست. اصطلاحاٌ گفته می شود که ناظری وجود دارد که در هنکام آموزش اطلاعاتی علاوه بر داده های آموزش در اختیار یادگیرنده قرار میدهد. ولی در یادگیری بدون نظارت هیچ اطلاعاتی بهجز داده های آموزشی در اختیار یادگیرنده قرار ندارد و این یادگیرنده است که باید درون داده ها به دنبال ساختاری خاص بگردد. خوشهبندی را میتوان بهعنوان مهمترین مسأله در یادگیری بدون نظارت درنظر گرفت. شکل۲-۱(الف)، خوشهبندی اطلاعات بر اساس معیار شباهت بین داده ها و شکل۲-۱ (ب)، طبقه بندی اطلاعات بر اساس تعداد کلاس معین از قبل تعیین شده را نشان میدهد.
شکل ۲‑۱ تفاوت خوشه بندی و طبقه بندی.
خوشهبندی همانگونه که بیان شد، بدون دانش قبلی، درون مجموعه ای از داده ها به کشف گروه های مشابه می پردازد. در واقع، الگوریتمهای خوشهبندی اغلب بدینگونهاند که یک سری نماینده اولیه برای نمونههای ورودی در نظر میگیرند سپس با توجه به میزان تشابه نمونهها با این نمایندهها، مشخص می شود که نمونه به کدام خوشه تعلق دارد و بعد از این مرحله نمایندههای جدید برای هر خوشه محاسبه می شود و دوباره نمونهها با این نمایندهها مقایسه میشوند تا مشخص شود که به کدام خوشه تعلق دارند و این کار آنقدر تکرار می شود تا زمانیکه نمایندههای خوشه ها تغییری نکنند.
انواعی از روشهای خوشهبندی تاکنون ارائه شده اند که وابسته به کاربرد میتوان از آنها استفاده کرد. با این حال، با وجود گوناگونی روشهای خوشهبندی، هنوز روش یکتایی وجود ندارد که بتواند انواع خوشهها را به خوبی شناسایی کند؛ از این رو، این کاربر است که باید با توجه به نیازهایش روش مناسب را برگزیند.
۲-۲-۱- تفاوت خوشهبندی و طبقه بندی
در طبقه بندی هر داده به یک کلاس از پیش تعیین شده ، تخصیص مییابد. در واقع، سیستمهایی که بر اساس طبقه بندی کار می کنند دو مجموعه ورودی دارند. مجموعه آموزشی، که در آن دادههایی که به طور پیش فرض در دسته های مختلفی قرار دارند، همراه با ساختار دسته بندی خود وارد سیستم میشوند و سیستم بر اساس آنها آموزش می بیند یا به عبارتی، پارامترهای دسته بندی را برای خود مهیا می کند. گروه دیگر، ورودیهایی هستند که پس از مرحله آموزش و برای تعیین دسته وارد سیستم می شوند.
خوشهبندی با طبقه بندی[۱۱] متفاوت است. در طبقه بندی نمونههای ورودی برچسب گذاری شده اند ولی در خوشهبندی نمونههای ورودی دارای بر چسب اولیه نمیباشند و در واقع با بهره گرفتن از روشهای خوشهبندی است که داده های مشابه مشخص و به طور ضمنی برچسبگذاری میشوند. در واقع میتوان قبل از عملیات طبقه بندی داده ها یک خوشهبندی روی نمونهها انجام داد و سپس مراکز خوشههای حاصل را محاسبه کرد و یک بر چسب به مراکز خوشه ها نسبت داد و سپس عملیات طبقه بندی را برای نمونههای ورودی جدید انجام داد.
۲-۲-۲-کاربردهای خوشهبندی
در بسیاری از موارد با کمبود اطلاعات در مورد داده ها مواجه میباشیم و تصمیم گیرنده میبایست تا آنجا که ممکن است فرضیاتی را در مورد داده متصور شود . تحت این محدودیت است که متدلوژی کلاسترینگ بهعنوان یک راهکار مناسب برای کشف ارتباطهای معنائی میان داده ها به شمار میرود و میتوان از آن به عنوان یک دانش اولیه[۱۲] از داده ها یاد کرد. در حال حاضرخوشهبندی در زمینه های متنوعی به کارگرفته شده است که به عنوان نمونه میتوان موارد زیر را برشمرد:
۱- مهندسی: بینش محاسباتی، یادگیری ماشین، تشخیص الگو، مهندسی مکانیک ، مهندسی برق. کاربردهای موضوعی خوشهبندی درمحدودهی مهندسی از شناسایی بیومتریک و شناسایی گفتار تا تحلیل سیگنال رادار، خلاصه کردن اطلاعات و رفع پارازیت می باشد .
۲ - علوم کامپیوتر: کاربردهای خیلی زیادی از خوشه بندی در وب کاوی ( دسته بندی اسناد و یا دسته بندی مشتریان به سایتها )، تحلیل پایگاه داده فضایی ، بازیابی اطلاعات ، گردآوری مستندات متنی وپردازش تصویر ( تقسیم بندی تصاویر پزشکی و یا ماهوارهای) مشاهده کردهایم .
۳ - علوم پزشکی و زندگی: ژنتیک ، زیست شناسی ( دسته بندی حیوانات و گیاهان از روی ویژگیهای آنها )، میکروب شناسی، دیرین شناسی، روانپزشکی، تکامل نژادی، آسیب شناسی. این حوزه ها، در وهلهی اول شامل کاربردهای عمدهی خوشهبندی هستند و تا یکی از زمینه های اصلی الگوریتمهای خوشهبندی گردند؛ ادامه پیدا می کنند. کاربردهای مهم شامل تعریف طبقه بندی، شناسایی کارکرد پروتئین و ژن ، تشخیص و درمان بیماری و … میباشند.
۴ - علوم زمین و ستاره شناسی: جغرافیا، زمین شناسی، دریافت متحرک. خوشه بندی می تواند برای طبقه بندی کردن ستارهها و سیارات، تحقیق درمورد ساختار زمین، تفکیک کردن مناطق و شهرها (دستهبندی خانهها براساس نوع و موقعیت جغرافیایی آنها)، مطالعه رودخانه و کوهها، مطالعات زلزلهنگاری ( تشخیص مناطق حادثه خیز بر اساس مشاهدات قبلی ) به کار رود .
۵ - علوم اجتماعی: جامعه شناسی، روان شناسی، انسان شناسی، کتابداری ( دسته بندی کتابها)، آموزش و پرورش. همچنین، کاربردهای جالب توجهای می تواند در تحلیل الگوی رفتاری، ساختار تاریخ تکاملی زبانها، تحلیل شبکه های اجتماعی، تشخیص باستان شناسی، طبقه بندی مصنوعی و مطالعه روان شناسی جنایی یافت شود.
۶ - اقتصاد: بازاریابی، تجارت. کاربردهایی نظیر شناسایی الگوی خرید، گروه بندی شرکتها و تحلیل روند ذخیرهسازی، همه از تحلیل خوشه بندی سودمند میگردند.
۲-۲-۳- انواع خوشه ها
خوشههای بهخوبی جدا شده: مجموعه نقاط داخل این خوشه نسبت به نقاط خارج آن به یکدیگر شباهت بیشتری دارند.
خوشههای مبتنی به مرکز: مجموعه نقاط داخل این خوشه به مرکز خوشه نسبت به مراکز خوشههای دیگر بسیار نزدیکترهستند.
خوشههای مبتنی بر مجاورت و نزدیکی: مجموعه نقاط داخل این خوشه به یک یا تعداد بیشتری از نقاط داخل خوشه نسبت به نقاط خارج آن شبیه میباشند.
۲-۲-۴- مراحل خوشهبندی
خوشهبندی دارای چهارمرحلهی اساسی به شرح زیر است :
انتخاب یا استخراج ویژگی: ویژگیها باید به طور مناسبی انتخاب شوند تا اکثر داده ها کدگذاری گردند. در صورتی که در این مرحله، ویژگیهای انتخابی به طور نامناسب در نظر گرفته شوند، جواب نهایی هدف مورد نظر را نتیجه نخواهد داد. لذا، این بخش نقش اساسی را در روند خوشهبندی ایفا خواهد کرد [۱۹]. برای بهدست آوردن مجموعه مناسبی از ویژگیها در امر کلاسترینگ، از دو تکنیک استفاده می شود: گزینش ویژگی و استخراج ویژگی. گزینش ویژگی[۱۳] فرآیندی است که برای شناسائی مؤثرترین زیر مجموعه از ویژگیهای اولیه برای کلاسترینگ استفاده می شود و استخراج ویژگی[۱۴] استفاده از یک یا چند مرحله تبدیل ویژگیهای ورودی به منظور به دست آوردن ویژگیهای برجسته جدید میباشد .
مقیاس نزدیکی: معیاری است که میزان شباهت و یا عدم شباهت دو بردار خصوصیت را مشخص می کند. تمام خصوصیات انتخاب شده باید در محاسبه این معیار شرکت کنند و هیچ خصوصیتی نباید بر بقیه غلبه کند. سادهترین معیار برای مسافت، فاصله اقلیدسی است که بیانگر افتراق[۱۵] بین دو نمونه میباشد . این در حالی است که معیارهای تشابه هم میتوانند برای تشخیص تشابهات معنائی در میان نمونهها استفاده شوند. همین که، یک مقیاس نزدیکی تعیین می شود، خوشهبندی می تواند به عنوان یک مسأله بهینه سازی با یک تابع معیار خاص استنباط گردد. پس خوشههای به دست آمده وابسته به انتخاب تابع معیار میباشند.
الگوریتم خوشهبندی: پس از اینکه مقیاس نزدیکی انتخاب شدند، یک الگوریتم خاص جهت روشن کردن ساختار دستهبندی مجموعه داده ها انتخاب میگردد. بهعنوان نمونه خروجی خوشهبندی می تواند گروه های سخت[۱۶] و یا نرم [۱۷]باشد که هر روش دارای درجه عضویت متفاوتی بوده و درجه عضویت، میزان تعلق هر داده به خوشه است.
اعتبار سنجی نتایج: شاخص های اعتبار سنجی برای سنجش میزان صحت نتایج خوشهبندی به منظور مقایسه بین روشهای مختلف یا مقایسه نتایج حاصل از یک روش با پارامترهای مختلف مورد استفاده قرار می گیرد؛ زیرا نتایج حاصل از اعمال الگوریتمهای خوشهبندی روی یک مجموعه داده با توجه به مقادیر انتخابی برای پارامترهای هر الگوریتم می تواند بسیار متفاوت از یکدیگر باشد. هدف از اعتبارسنجی، یافتن خوشههایی است که بهترین تناسب را با داده های مورد نظر داشته باشند.
فراهم سازی بستر مناسب برای تیم تصمیم گیرنده به منظور توجیه منطقی واصولی تصمیمات اتخاذ شده کاهش کلی هزینه های مالکیت و نگهداری(ناظمی اسلام ۱۳۸۶)
پیاده سازی ERP برای سازمانها، شرکت های خصوصی و دولتی برای بقاء، رقابت و حضور در بازارهای جهانی ضروری است.( تاظمی اسلام ۱۳۸۶) خرید، پیاده سازی و تغییراتی که هر ERP به همرا ه دارد هزینه هنگفتی را بر سازمانها، شرکت ها تحمیل می کند و یکی از مهمترین دلایل شکست پیاده سازی عدم آمادگی بکارگیری و عدم توجه کافی به آن و نبود یک الگوی مناسب، ساده و فراگیر است . پس برای کاهش ریسک ها و افزایش احتمال موفقیت پیاده سازی و همچنین بازگشت سرمایه ضرورت ارزیابی آمادگی بکارگیری سیستم برنامه ریزی منابع سازمانی تبیین می شود.
با توجه به موارد مطرح شده ، در این تحقیق به بررسی این موضوع که “چه عواملی در موفقیت پیاده سازی ERP در ایران خودرو دیزل مهم بوده و آیا شرکت ایران خودرو دیزل از لحاظ بکارگیری سیستم برنامه ریزی منابع سازمانی آماده است یا خیر؟” پرداخته خواهد شد.
ضرورت انجام تحقیق :
سیستمهای ERP به ابزاری لازم تقریبا برای هر موسسه ای تبدیل شده اند تا به آنها کمک کنند حس رقابت را ارتقا بخشند. براساس موفقیت اجرای سیستم ERP شرکتها می توانند به سرعت یک مزیت رقابتی در بازار جهانی کسب نمایند. درطول دهه گذشته بسیاری از پروژه های ERP منجر به پیشرفت های قابل توجه ملموس و ناملموسی در حوزه های گوناگونی برای سازمانها شده اند. هر چند تعدادی از نمونه هایی هم وجود دارند که در آنها سازمان ها موفق نشده اند مزایای بالقوه ای بدست آورند که این مساله آنها را به سمت سرمایه گذاری گسترده در اجرای ERP ترغیب نموده است. اجرای سیستمهای ERP بخاطر پیچیدگی، هزینه بالا و ریسک سازگاری یکی از دشوارترین پروژه های سرمایه گذاری می باشد. شرکت ها میلیاردها دلار صرف استفاده از نفر-ساعت های هنگفتی نموده اند تا سیستم های نرم افزاری ERP را مستقر سازند. یک پروژه موفق ERP شامل انتخاب یک سیستم نرم افزاری ERP و فروشنده تعاونی مربوطه و اجرای این سیستم، مدیریت فرایند تجاری و سنجش میزان عملی بودن آن سیستم می باشد(Karsak,2000 , Zogul)
اهداف(کلی و جزئی) تحقیق :
هدف اصلی این تحقیق :
ارزیابی و بررسی آمادگی شرکت ایران خودرو دیزل برای پیاده سازی سیستم برنامه ریزی منابع سازمانی
تشخیص نقاط قوت و ضعف سازمان در زمینه آمادگی پیاده سازی سیستم برنامه ریزی منابع سازمانی
سوالات یا فرضیه های تحقیق :
۱-شرکت ایران خودرو دیزل از جنبه منابع انسانی برای پیاده سازی سیستم برنامه ریزی منابع سازمانی آماده است.
۲-شرکت ایران خودرو دیزل از جنبه زیر ساخت تکنولوژی اطلاعاتی برای پیاده سازی سیستم برنامه ریزی منابع سازمانی آماده است.
۳-شرکت ایران خودرو دیزل از جنبه فرهنگ سازمانی برای پیاده سازی سیستم برنامه ریزی منابع سازمانی آماده است.
۴-شرکت ایران خودرو دیزل از جنبه فرایندهای کسب وکار برای پیاده سازی سیستم برنامه ریزی منابع سازمانی آماده است.
۵-شرکت ایران خودرو دیزل از جنبه داده برای پیاده سازی سیستم برنامه ریزی منابع سازمانی آماده است.
۶-شرکت ایران خودرو دیزل از جنبه تعهد مدیریت ارشد برای پیاده سازی سیستم برنامه ریزی منابع سازمانی آماده است.
۷-شرکت ایران خودرو دیزل از جنبه مدیریت تغییر سازمانی برای پیاده سازی سیستم برنامه ریزی منابع سازمانی آماده است.
قلمرو تحقیق :
الف ) دوره های زمانی انجام تحقیق :
از آذر۱۳۸۹ تا فروردین ۱۳۹۰ خواهد بود.
ب ) مکان تحقیق :
مکان تحقیق شرکت ایران خودرو دیزل می باشد.
تعریف واژه ها و اصطلاحات تخصصی طرح :
عوامل حیاتی موفقیت(CSF): عبارتند از شرایط و فرصت هایی که باید ایجاد شوند تا موفقیت سازمان تضمین گردد(Poon&Wagner,2001).
سیستم برنامه ریزی منابع سازمانی(ERP): یک بسته نرم افزاری تجاری است که هدف آن یکپارچگی اطلاعات و جریان اطلاعات بین تمامی بخشهای سازمان از جمله مالی، حسابداری، منابع انسانی، زنجیره عرضه و مدیریت مشتریان است . (Davenport .1998)
فرهنگ: ترکیبی از تاریخ شرکت، انتظارات، قوانین نانوشته و آداب اجتماعی که رفتارها را تحت تاثیر قرار می دهد و مجموعه ای از اعتقادات اساسی است که روی ادراک ما از کارها و ارتباطات همه کارکنان تاثیر می گذارد .(Hasanali,2002)
ساختار سازمانی: به سبک و روشی اشاره دارد که کارکنان و پست های سازمانی براساس آن، در جهت تسهیل فرایندهای کاری سازمانی شکل گرفته اند. افراد درون ساختار سازمانی کار می کنند که فرایند های سازمانی را برای رسیدن به استراتژی کلی شرکت پشتیبانی می کنند(Santoro and Gopalakrishena,2000).
استراتژی : چارچوبی را فراهم می کند که در آن چارچوب سازمان، فعالیت های هدف گذاری شده ای را برای اهرمی کردن دارایی های دانسته ای سازمان انجام می دهد .(Chatzkel,2000)
منابع انسانی : افراد، ایجاد کنندگان دانش در سازمان هستند و یک قسمت قابل توجه از دانش سازمان در ذهن آنها است (ESCFWA,2003).
فرایندهای کسب وکار: یک گروه از کارهای منطقا مرتبط بهم که منابع سازمانی را در جهت حمایت اهداف سازمان مورد استفاده قرار داده تا نتایج با گرایش مشتری فراهم کند(Hamer,2000).
فصل دوم
ادبیات تحقیق
فصل دوم
مقدمه
مهمترین دغدغه مدیران پیشرفت در یک محیط متلاطم و پویا ست ولی آنها میدانند بااینکه تمامی منابع چهارگانه نیروی انسانی مواد تجهیزات وماشین آلات و سرمایه رادارند وبرای رسیدن به اهداف خودازتمامی فعالیت های اصلی و پشتیبانی استفاده میکنندوهمیشه به دنبال توسعه و پیشرفت از سه بعد استراتژی کسب وکار طراحی ساختار سازمانی وتوسعه سیستم های اطلاعاتی هستند اما نمیتواند به یک انسجام و یکپارچگی درتمامی ابعاددرون سازمانی وبرون سازمانی برسند که کلیدحل مشکلات آنها در محیط رقابتی امروزه برنامه ریزی منابع سارمان (ERP) است تا با حذف هرگونه فعالیت بی ارزش کسب وکار خود را رونق بخشند( شفیعی نیک ابادی ،۱۳۸۶)
سیستم های برنامه ریزی منابع سازمان یکی از پرکاربرد ترین راه حل های فناوری اطلاعات است و بکارگیری آن علاوه بر سازمان های بزرگ توجه شرکت های متوسط و کوچک رانیز به خود جلب نموده است. زمانی که سازمانهاتصمیم میگیرند ERP راپیاده کنند با کار ساده ای روبرو نیستندو با تنوع گسترده نرم افزارهای دردسترس ERPمشخص کردن بهترین سیستم که مطابق با خواسته های سازمان باشد کار سختی است و ممکن است فرایند ارزیابی وانتخاب سیستم برنامه ریزی منابع سازمان زمانی زیادی را به اختصاص دهد ( نیکجو ،۱۳۸۶)
انتخاب معیارهای مناسب که تصویر کاملی از کل سازمان رانشان دهد ازاهمیت زیادی برخوردار است در چارچوب های ارائه شده اولیه درمطالعات پیشین فقط برروی معیار هزینه تاکید فراوان شده است. روش کارت امتیازی متوازن علاوه بر در نظر گرفتن معیارهای مالی معیارهای دیگری رااز سه دیدگاه مشتری فرایندهای داخلی و نوآوری و یادگیری برای اندازه گیری عملکرد سازمان استخراج مینماید درنتیجه دید کلی تری در اختیارمدیر قرار می دهد. همچنین این چارچوب به برقرای تناسب در تعداد معیارها کمک میکندومانع ازدیاد تعدادمعیارها می شود (Cebeci ,2009)
درادامه این فصل به معرفی بیشتر سیستم ERP وهمچنین بررسی و ارزیابی انتخاب این سیستم در ادبیات تحقیق پرداخته می شود .در ادامه توضیحاتی درمورد کار امتیازی متوازن و بکارگیری آن در انتخاب سیستم ERPمناسب ارائه می شود .همچنین به معرفی بیشتر مدلهای تصمیم گیری چندمعیاره بویژه روش فرایند تحلیل شبکه ای پرداخته می شودودرمورد بکارگیری رویکرد تصمیم گیری چندمعیاره برای انتخاب سیستم ERPدر پیشینه توضیحاتی ارائه می شود.
تاریخچه و سیرتکامل سیستم های برنامه ریزی منابع سازمان
سیستم های برنامه ریزی منابع سازمان براساس یک روند تکاملی شکل گرفته اند. توسعه فناوری های رایانه شکل گیری بازارهای جهانی واهمیت یافتن زنجیره تامین و ظهور سیستم های یکپارچه در سازمان های تولیدی مهمترین روندهای شکل گیری سیستم های برنامه ریزی منابع سازمان هستند. شکل گیری سیستم های برنامه ریزی منابع سازمان یک فرایند تکاملی بوده است. این سیستم ها درواقع کامل یافته سیستم ها ی عملیاتی هستند که در دهه های ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰ میلادی توسعه یافتند. دردهه۶۰ میلادی بود که سیستم هایی به نام سیستم های کنترل موجودی ایجادشد و هدف از این سیستم دادن اطلاعات لحظه ای مواد اولیه قطعات محصول نیم ساخته و نهایی بود.
بعد از این دوره و رشد صنعت کامپیوتر در دهه ۷۰ سیستمی به نام برنامه ریزی احتیاجات مواد ایجاد شد که علاوه بر مجموعه فعالیتهایی که در سیستم کنترل موجودی انجام میشد عمل برنامه ریزی تامین منابع را نیز به صورت مکانیزه وسیستمی انجام میداد که دارای سه بخش عمده به نام های برنامه اصلی تولید لیست موادو قطعات لازم و پرونده ثبت موجودی یا صورت موجودی انبار است ومهمترین خروجی های حاصل از آن مجموعه ای از گزارشات اولیه ( مانند جداول سفارشات برنامه ریزی شده ، تغییر در تاریخ های سررسید، اطلاعات مربوط به وضعیت موجودی و …) وگزارشات ثانویه ( مانند گزارشات برنامه ریزی اجرایی و استثنایی ) می باشند.
در دهه ۸۰ باتوسعه مکانیزاسیون در کسب و کار سیستم های برنامه ریزی احتیاجات مواد متحول شده و سیستم های برنامه ریزی منابع تولید MRPII به وجود آمدند. این سیستم ها به منظور برنامه ریزی تمامی منابع مورد نیاز برای تولید مورداستفاده قرارمی گرفت. با شکل گیری این سیستم ها بخش عمده ای از فرآیندهای کسب و کار از جمله برنامه ریزی کسب وکار، برنامه ریزی عمیاتی ، برنامه ریزی فروش ، برنامه ریزی تولید ، زمانبندی تولید و برنامه ریزی ظرفیت به صورت یکپارچه مکانیزه شدند.این سیستم ها به منظور تهیه گزارش مالی ،گزاش های بودجه ، گزارش های فروش باسیستم های مالی و حسابداری نیز مرتبط شدند.(F.Robert Jacobs ,2006)
سیستم های برنامه ریزی منابع تولید روشی برای برنامه ریزی تمام منابع برای یک سازنده می باشد که در آن برنامه ریزی تمام منابع در کل سازمان یکی میگرد. MRPII دارای قابلیت تطبیق و یکپارچه سازی عملکردهای اصل یک شرکت همانند تولید ، بازاریابی ، فروش ومالی می باشد (Barker 2001) . علت ظهور ERPII عدم توانایی سیستم ERPدر پاسخ گویی به تغییرات سریع محیطی بود به این معنا که زمان زیادی صرف عملکرد های مکانیکی سیستم های ERP می شد ، واحدهای کسب و کار با یکدیگر ارتباط نداشتندوهمچنین این سیستم ها روی پردازنده مرکزی اجرا می شدند(Muscatello,2002) .
در دهه ۹۰ بودجه های it به صورت ناگهانی ، سریع وچشمگیری افزایش یافت و سیستم برنامه ریزی به نام برنامه ریزی منابع سازمان ایجاد شد که حالت توسعه یافته ERPII بوده و به دنبال پوشش سیستم های مدیریت منابع مالی سازمان جهت پاسخگویی به شرایط خاص و پیچیده بازار در تولیدات می بود سپس ERP بوجود آمد که علاوه بر موجودی اقلام ، جریانات مالی و حسابداری ، مدیریت منابع انسانی ، مدیریت بازاریابی و سیستمهای پشتیبان جهت تصمیم گیری برای سیستم برنامه ریزی منابع تولیدو ساخت را شامل می شد (Muscatello,2002)
باگذر زمان و آشکار شدن مزایای عمده ، نصب و پیاده سازی ERP بسیار رایج گردید و باایجاد قابلیت های اضافی در آن ، این سیستم درون سازمانی را به یک سیستم بین سازمانی تبدیل کردندو از سال ۲۰۰۰ به بعد بااوج گفتن این موج جدید به مدیریت سازمان هاومیل مدیران به استفاده ازا ین سیستم مواردی همچون مدیریت زنجیره تامین ، مدیریت روابط بامشتریان ، مدیریت داده های تولید ، سیستم های اجرای تولید هوش کسب و کار، ذخیره سازی ومبادلات الکترونیکی داده ها به این سیستم اضافه شد تا حرکت سیستم ها به سمت تجارت الکترونیک از نوع کسب بامشتری سرعت یابدو در آینده ای نزدیک منتظر کاربرد هوش مصنوعی و پشتیبانی از طریق مستندسازی چند رسانه ای در این سیستم ها هستیم که رونق جدیدی به بازار این سیستمهاو تحولی بزرگ در مدیریت سازمان هاایجاد میکند ( شفیعی نیک آبادی ،۱۳۸۶).
بسیاری از افرادمعتقد هستند که یکپارچگی سیستم های کسب و کار در قالب سیستم برنامه ریزی منابع تولیدی سرآغازی برای شکل گیری سیستم های برنامه ریزی منابع سازمان می باشد.به عنوان مثال مانتی سیستم های برنامه ریزی منابع سازمان را روشی برای برنامه ریزی و کنترل موثر تمامی منابع مورد نیاز برای تهیه ، تولید ، بازگیری و ارائه سفارشات مشتری تعریف نموده است(Manetti,2001) .
اولین سیستم برنامه ریزی منابع سازمان توسط شرکت های نرم افزاری بزرگ در آمریکاواروپا از جمله شرکت های SAP و Peoplesoft توسعه یافتند. شرکت SAP سیستم های برنامه ریزی منابع سازمان خود را حول محور فعالیتهای تولیدی ویکپارچگی این فعالیتهابا فرایندهای مالی و حسابداری ایجاد نمود. سایر تولید کنندگان نیز محصولات خود را با تمرکز بر بخش های خاصی از کسب و کار توسعه دادند. به عنوان مثال Peoplesoft اولین محصولات خود را با تمرکز برمدیریت نیروی انسانی ارائه نمود که بامرور زمان سایر ماژول های کسب وکار نیز به این محصول افزوده شد. شرکت ORACLE نیز قبل از ورود به عرصه سیستم های برنامه ریزی منابع سازمان تولید کننده و عرضه کننده سیستم های مدیریت پایگاه DBMS داده بود ( جلالی ریا،۱۳۸۵)
معرفی سیستم های برنامه ریزی منابع سازمان
فناوری اطلاعات و ارتباطات را میتوان به عنوان مجموعه ای از اجزا جهت جمع آوری ، پردازش و تبادل وانتقال داده و اطلاعات در قبال سخت افزار ، نرم افزار، مغز افزارو سازمان افزار تعریف کرد. فناوری اطلاعات وارتباطات به عنوان جزء اساسی و پایه توسعه اقتصادی یک کشور چه در بعد خرد و چه در بعد کلان شناخته می شود و پدیده جهانی سازی بطور وسیعی توسط ICT حمایت و پشتیبانی می شود.
درکشورهایی که قصد پیوستن به سازمان تجارت جهانی (WTO) رادارند استفاده از سیستم های جدید فناوری اطلاعات وارتباطات سرعت چشمگیری به خود گرفته است. یکی از جدید ترین ابزارهای مدیریتی در سازمانهاسیستم های برنامه ریزی منابع هستند (Yiannis ,2002)
برنامه ریزی منابع سازمانی عبارتی متشکل از سه واژه است که از لحاظ لغوی به صورت زیر بیان می شود :
Enterprise : یک سازمان بسیار گسترده .
Resources : همه منابع در دسترس برای یک سازمان
Planning : نگاه به آینده با یک دید بلند مدت به جای نگاه کردن به وضعیت جاری
پس از لحاظ لغوی عبارت است از برنامه ریزی با یک دید بلندمدت برای تمامی منابع در دسترس در کل گستره یک سازمان ( شفیعی نیک آبادی ۱۳۸۶)
سیستم های برنامه ریزی منابع سازمان ERP رامیتوان به عنوان نرم افزار یکپارچه ای تعریف نمود که دارای اجزا ویا ماژول های مختلفی در حوزه ها ی عملیاتی سازمانها مانند برنامه ریزی تولید ، فروش ، بازاریابی ، توزیع ، حسابداری مدیریت ، منابع انسانی ، مدیریت پروژه ، مدیریت موجودی ، مدیریت حدمات و نگهدار ی و تعمیرات ، مدیریت حمل و نقل و تجارت الکترونیک هستند. معماری و ساختار سیستم های برنامه ریزی منابع سازمان به گونه ای است که یکپارچگی و جامعیت اطلاعات سطح سازمان را فراهم نموده و جریان روان اطلاعات بین بخش های مختلف سازمان را فراهم می آورد.