آیت الله بهجت:
ولی اگر به قصد قربت وضو بگیرد و قصد دیگری مثل خنک شدن تابع قصد وضو باشد اشکال ندارد.
آیت الله مکارم:
آن است که وضو را به قصد قربت یعنی برای خدا انجام دهد، بنا براین اگر به قصد ریا و خودنمایی یا برای خنک شدن بدن و مانند آن بگیرد باطل است، ولی اگر تصمیم قطعی دارد که برای اطاعت فرمان خدا وضو بگیرد در ضمن می داند خنک هم می شود، ضرری ندارد.
آیت الله بهجت: مسأله ۲۸۵؛
لازم نیست نیت وضو را به زبان بگوید یا از قلب خود بگذراند ولی باید در تمام وضو متوجه باشد که وضو می گیرد، به طوری که اگر از او بپرسند: چه می کنی؟ بگوید: وضو می گیرم.
شرط نهم: ترتیب
آنکه وضو را به ترتیبی که قبلا گفته شد به جا آورد، یعنی، اول صورت و بعد دست راست و بعد دست چپ را بشوید و بعد از آن سر و بعد پاها را مسح نماید و باید پای راست را پیش از پای چپ مسح کند و اگر به این ترتیب وضو نگیرد باطل است.
آیت الله سیتانی:
و احتیاط مستحب آن است که هر دو پا را با هم مسح نکند، بلکه پای چپ را بعد از پای راست مسح کند.
آیت الله بهجت:
و اگر به ترتیب وضو نگیرد، باطل است و در مسح دو پا احتیاط مستحب آن است که مسح پای راست را با دست راست بر مسح پای چپ با دست چپ مقدم بدارد.
آیت الله گلپایگانی، اراکی:
باید پای چپ را پیش از پای راست مسح نکند …
آیت الله خوئی، وحید:
بنا بر احتیاط واجب پای چپ را بعد از پای راست مسح کند …
آیت الله مکارم:
بنا بر احتیاط پای چپ را پیش از پای راست مسح نکند.
شرط دهم: موالات؛ آنکه کارهای وضو را پشت سر هم انجام دهد.
آیت الله مکارم:
اینکه کارهای وضو را چنان بجا آورد که بگویند پشت سر هم انجام می دهد و اگر چنین کند وضوی او صحیح است، هر چند بر اثر گرمی هوا و وزش باد اعضای سابق خشک شده باشد، مثلا موقعیکه می خواهد دست راست را بشوید صورت او خشک شود، ولی اگر طوری انجام دهد که پشت سر هم نباشد وضوی او باطل است، هر چند بر اثر سردی هوا اعضای قبل خشک نشده باشد.
آیت الله گلپایگانی، صافی:
و اگر فقط رطوبت یکی از جاهایی که جلوتر شسته یا مسح کرده خشک شده باشد، مثلا موقعیکه می خواهد دست چپ را بشوید رطوبت دست راست یا رطوبت صورت خشک شده باشد، احتیاط واجب(صافی؛ احتیاط مستحب) آن است که به این وضوء اکتفا نکند.
آیت الله اراکی، فاضل:
احتیاط واجب آن است (فاضل: بهتر آن است) که دوباره وضو بگیرد.
آیت الله بهجت:
احتیاط واجب آن است که وضو را باطل کند و از سر بگیرد.
شرط یازدهم: مباشرت
آن که شستن صورت و دستها و مسح سر و پاها را خود انسان انجام دهد و اگر دیگری او را وضو دهد یا در رساندن آب به صورت و دستها و مسح سر و پاها به او کمک نماید، وضو باطل است.
آیت الله زنجانی:
و کمک کردن در مقدمات وضو مکروه است، بنابراین اگر کسی آب در کف دست انسان بریزد و انسان با آن آب وضو بگیرد وضو باطل نیست.
آیت الله بهجت:
و منظور، کمک در اصل شستن و مسح کردن است، ولی اگر در مقدمات اینها کمک بگیرد مثل اینکه دیگری آب را به صورت او بریزد ولی شخص، خودش صورت را بشوید مانعی ندارد.
آیت الله مکارم:
… ولی کمک در مقدمات وضو اشکال ندارد.
آیت الله بهجت: مسأله ۲۹۰؛
کسی که نمی تواند وضو بگیرد باید نایب بگیرد که او را وضو دهد، و چنانچه مزد هم بخواهد، در صورتی که بتواند باید بدهد، ولی باید خود او نیت وضو کند و با دست خود مسح نماید؛ و اگر نمی تواند، باید نایبش دست او را بگیرد و به جای او مسح بکشد و اگر این هم ممکن نیست باید از دست او رطوبت بگیرند و با آن رطوبت، سر و پای او را مسح کنند و احوط این است که تیمم هم بنماید، اگر در تیمم کردن محذوری نبوده یا محذور کمتری باشد.
شرط دوازدهم: استعمال آب ضرر نداشته باشد.
کسی که می ترسد که اگر وضو بگیرد، مریض شود یا اگر آب را به مصرف وضو برساند تشنه بماند نباید وضو بگیرد. ولی اگر نداند که آب برای او ضرر دارد و وضو بگیرد و بعد بفهمد که ضرر داشته، وضویش صحیح است، اگر چه احتیاط مستحب آن است که با آن وضو نماز نخواند و تیمم کند و چنانچه با آن وضو نماز خوانده دوباره آن را اعاده نماید.
آیت الله سیتانی:
وظیفه ندارد که وضو بگیرد …
آیت الله فاضل:
چنانچه وضو بگیرد، وضویش بنا بر احتیاط واجب باطل است …
آیت الله نوری:
احتیاط واجب آن است که تیمم کند و با آن وضو نماز نخواند و اگر با آن وضو نمازی بجا آورده، دوباره آن را انجام دهد.
آیت الله مکارم:
اگر خوف ضرر دارد، یا می ترسد اگر آب را به مصرف وضو برساند تشنه بماند، باید تیمم کند. هرگاه وضو بگیرد بعد بفهمد آب برای او ضرر داشته، وضوی او صحیح است.
آیت الله بهجت:
و ترس از استعمال آب نداشته باشد و وضو بگیرد، اگر چه بعد بفهمد ضرر داشته وضوی او صحیح است. و اگر ترس ضرر را داشت ولی به امید ضرر نداشتن، وضو گرفت و بعد فهمید ضرر نداشته، وضویش صحیح است.
شرط سیزدهم: در اعضای وضو مانعی از رسیدن آب نباشد.
ضمایم ۹۸
فهرست جداول
عنوان صفحه
جدول۱-۱٫ آنتی ژن های مختلف سیاه سرفه ۹
جدول۱-۲٫ علائم کلینیکی بیماری سیاه سرفه ۲۶
جدول۱-۳٫ آنتی بیوتیک های مورد استفاده در درمان سیاه سرفه حاد و رژیم مصرف آن ۳۴
جدول۱-۴٫ واکسیناسیون سیاه سرفه در کشورهای مختلف ۳۶
جدول۲-۱٫ ترکیب محیط لیستر و B2 بر اساس گرم در لیتر ۴۵
جدول۳-۱٫ لیست دستگاه ها و تجهیزات مورد استفاده ۵۱
جدول۳-۲٫ لیست مواد و محیط های مورد استفاده در تولید واکسن سیاه سرفه ۵۲
جدول۳-۳٫ ترکیبات محیط بورده ژانگو ۵۳
جدول۳-۴٫ ترکیبات محیط کشت وِروِی ۵۳
جدول۳-۵٫ ترکیبات محیط کشت B2 ۵۴
جدول۳-۶٫ ترکیبات محیط کشت سویابین کازئین ۵۵
جدول۴-۱٫ اطلاعات دوره کشت باکتری سیاه سرفه برای تولید واکسن ۶۸
جدول۴-۲٫ نتایج حاصل از انجام آزمایش های غیرفعال سازی و استریلیتی سوسپانسیون های باکتری سیاه سرفه سمیت زدایی شده با فرمالین ۷۰
جدول۴-۳٫ نتایج حاصل از انجام آزمایش های غیرفعال سازی و استریلیتی سوسپانسیون های باکتری سیاه سرفه سمیت زدایی شده با تیومرسال ۷۱
جدول۴-۴٫ نتایج حاصل از کنترل توکسیسیتی سوسپانسیون های سمیت زدایی شده با فرمالین و تیومرسال با بهره گرفتن از آزمون MWG 73
جدول۴-۵٫ نتایج کنترل توکسیسیتی سوسپانسیون های سمیت زدایی شده با فرمالین با بهره گرفتن از آزمون MWG 76
جدول۴-۶٫ نتایج کنترل توکسیسیتی سوسپانسیون های سمیت زدایی شده با تیومرسال با بهره گرفتن از آزمون MWG 77
جدول۴-۷٫ نتایج حاصل از انجام تست توانمندی برای شش واکسن تجربی سمیت زدایی شده با فرمالین (FDV) 80
جدول۴-۸٫ نتایج حاصل از انجام تست توانمندی برای شش واکسن تجربی سمیت زدایی شده با تیومرسال (TDV) 81
فهرست نمودارها
عنوان صفحه
نمودار۱-۱٫ مقایسه تعداد افراد زیر یک سال ایمن شده با واکسن DTP در سه کشور مختلف در سال
۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰ ۶
نمودار۴-۱٫ تغییرات pH کشت سویه ۱۳۴ از باکتری سیاه سرفه در طول دوره رشد درفرمانتور ۶۵
نمودار۴-۲٫ تغییرات pH کشت سویه ۵۰۹ از باکتری سیاه سرفه در طول دوره رشد درفرمانتور ۶۵
نمودار۴-۳٫ مقایسه میانگین جذب نوری در طول موج های۵۳۰ و۵۹۰ در مقدار جرم باکتری در هنگام برداشت در بچ های مختلف سویه ۱۳۴ و ۵۰۹ ۶۶
نمودار۴-۴٫ مقدار غلظت نهایی باکتری سیاه سرفه (cell109×۱) سویه ۱۳۴ در پایان دوره کشت در هنگام برداشت ۶۶
نمودار۴-۵٫ مقدار غلظت نهایی باکتری سیاه سرفه (cell109×۱) سویه ۵۰۹ در پایان دوره کشت در هنگام برداشت ۶۷
نمودار۴-۶٫ مقایسه دوره ی سمیت زدایی سوسپانسیون های سلولی سیاه سرفه سویه ۱۳۴ توسط فرمالین و تیومرسال با بهره گرفتن از تست MWG 74
نمودار۴-۷٫ مقایسه دوره ی سمیت زدایی سوسپانسیون های سلولی سیاه سرفه در سویه ۵۰۹ توسط فرمالین و تیومرسال با بهره گرفتن از تست MWG 74
نمودار۴-۸٫ مقایسه اختلاف وزن موش های تزریق شده با واکسن تجربی سمیت زدایی شده با فرمالین نسبت به تیومرسال در سویه ۱۳۴ ۷۸
نمودار۴-۹٫ مقایسه اختلاف وزن موش های تزریق شده با واکسن تجربی سمیت زدایی شده با فرمالین
نسبت به تیومرسال در سویه ۵۰۹ ۷۸
نمودار۴-۱۰٫ مقایسه اختلاف وزن موش های تزریق شده با سوسپانسیون های سمیت زدایی شده سویه ۱۳۴ با تیومرسال و فرمالین نسبت به موش های گروه کنترل ۷۹
نمودار۴-۱۱٫ مقایسه اختلاف وزن موش های تزریق شده توسط واکسن سیاه سرفه حاصل از سمیت
زدایی با فرمالین وتیومرسال در سمیت زدایی درسوش۵۰۹ توسط تست MWG 79
نمودار۴-۱۲٫ مقایسه نتایج حاصل از توانمندی واکسن های تجربی سمیت زدایی شده با فرمالین (FDV) با واکسن های تجربی سمیت زدایی شده با تیومرسال((TDV 81
فهرست اشکال
عنوان صفحه
شکل۱-۱٫ کوکوباسیل سیاه سرفه ۷
شکل۱-۲٫ اتصال بوردتلا پرتوسیس به سلول های پوشش مژه دار مجاری تنفسی ۹
شکل۱-۳٫ شمای شماتیک از پرتوسیس توکسین ۱۱
شکل۳-۱٫ فرمانتور استفاده شده برای کشت سیاه سرفه ۵۸
خلاصه فارسی
ب)- نوع دیگر اضطراب، اضطراب درون زاد است. این اضطراب ناگهان و بدون هشدار و بدون هیچ علتی ضربه می زند و گاهی چنین به نظر می رسد که بخش هایی از بدن از کنترل شخص خارج می شود. عبارت درون زاد به معنی ایجاد شده از درون است، به این معنی که در اینجا اضطراب در اثر عوامل محیط خارجی فرد به وجود نمی آید، بلکه از درون فرد سرچشمه می گیرد(آقا محمد رضا، ۱۳۸۷).
۲-۲-۱۱-۴- عاطفه مثبت
عواطف، یکی از جنبه های رفتار انسان است که نقش مهمی در زندگی انسان ها دارد. بدون عواطف، زندگی بشر تقریباً خسته کننده و بی معنی می شود. انسان از طریق همین عواطف است که دنیا را پر از معنی و سرشار از احساسات در می یابد (هریس، ۱۳۸۰). عواطف، بخشی اساسی از نظام پویای شخصیت آدمی است. ویژگی ها و تغییرات عواطف، چگونگی برقراری ارتباط عاطفی و درک و تفسیر عواطف دیگران، نقش مهمی در رشد، سازمان شخصیت، تحول اخلاقی، روابط اجتماعی، شکل گیری هویت و مفهوم خود دارد(لطف آبادی، ۱۳۸۰).
واتسون و تلگن[۴۹](۱۹۸۵) عواطف را به دو بعد عاطفی پایه تقسیم بندی می کنند. یکی عاطفه منفی است. بدین معنی که شخص تا چه میزان احساس ناخرسندی و ناخوشایندی می کند. عاطفه منفی یک بعد عمومی از یأس درونی و عدم اشتغال به کار لذت بخش است که به دنبال آن حالت های خلقی اجتنابی از قبیل خشم، غم، تنفر، حقارت، احساس گناه، ترس و عصبانیت پدید می آید. بعد عاطفی دوم، عاطفه مثبت است که حالتی از انرژی فعال، تمرکز زیاد و اشتغال به کار لذت بخش می باشد. عاطفه مثبت در برگیرنده طیف گسترده ای از حالت های خلقی مثبت از جمله شادی، احساس توانمندی، شور و شوق، تمایل، علاقه و اعتماد به نفس است.
عاطفه مثبت و منفی، بیانگر ابعاد اصلی حالات عاطفی می باشند(واتسون و همکاران، ۱۹۸۸؛ واتسون و تلگن، ۱۹۸۵). این گونه به نظر می رسد که افرادی که عاطفه مثبت زیادی را تجربه می کنند، باید عاطفه منفی نسبتاً کم تری را تجربه کنند و اشخاصی که عاطفه منفی زیادی را تجربه می کنند، باید عاطفه مثبت اندکی داشته باشند. اما در حقیقت، شواهد زیادی در دست است که نشان می دهد عاطفه مثبت و منفی هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند و دو روی یک سکه نیستند. دلیل این امر این است که عامل مولّد عاطفه مثبت، رویدادها و تجارب خوشایند است، در حالی که عاطفه منفی به واسطه رویدادها یا تجارب ناخوشایند ایجاد می شود(آیزنک، ۱۳۷۵). این دو بعد خلق، از یکدیگر جدا هستند، و روابط آنها با متغیرهای دیگر، دارای الگوهای متفاوتی است. واتسون و تلگن(۱۹۸۵) دریافتند که این دو عامل عاطفی ارتباط متفاوتی با افسردگی و اضطراب دارند. از آنجا که هم در اضطراب و هم در افسردگی، حالت های عاطفی منفی دیده می شود، ابزارهای سنجش مربوط به هر دو سازه، به یک اندازه دارای عامل عاطفه منفی هستند. بنابراین عاطفه منفی، رابطه مثبتی با اضطراب و افسردگی دارد. از سوی دیگر، اضطراب و افسردگی رابطه متفاوتی با عاطفه مثبت دارند. ابزارهای سنجش عاطفه مثبت با خلق افسرده و علائم مرتبط با آن، همبستگی منفی بالایی دارند، اما با خلق مضطرب و علائم مرتبط با آن، همبستگی ندارند.
به نظر می رسد که افزایش میزان لذت در طول زندگی، می تواند به افزایش عواطف مثبت و کاهش عواطف منفی منجر شود. به عنوان مثال، نتایج پژوهش دینر[۵۰] و همکاران(۱۹۹۱) نشان داد که بین فراوانی رویداد های مثبت روزانه و عاطفه مثبت، رابطه معنی داری وجود دارد. برنباوم[۵۱] (۲۰۰۲) نیز پژوهشی در مورد فعالیت ها و احساسات لذت بخش انجام داد. او در این پژوهش از ۱۶۲ دانشجو خواست تا فعالیت هایی را که از نظر آنها لذت بخش است، بنویسند. تحلیل عوامل، سه نوع از احساسات خوشایندی را که این فعالیت ها ایجاد می کردند، آشکار ساخت: سرخوشی، رضایت خاطر و شعف. همچنین به آنها پرسش نامه ای داده شد که میزان لذتی را که به وسیله سه نوع فعالیت ایجاد می شد، اندازه گیری می کرد. این سه نوع فعالیت عبارت بودند از فعالیت های اجتماعی، فعالیت های فکری و فعالیت هایی که در جهت ارضای نیازهای اساسی انجام می گیرد (مانند خوردن یا خوابیدن). نتایج پژوهش، حاکی از آن بود که فعالیت های لذت بخش با احساسات مثبتی همچون سرخوشی و رضای تخاطر ارتباط دارد.
۲-۲-۱۱-۴- ۱- اهمیت مطالعه عواطف مثبت
اهمیت مطالعه عواطف مثبت از ۱۹۷۳ با ورود واژه «خوشحالی» در ادبیات پژوهش روانشناسی شروع شد و در اوایل قرن ۲۱ با جنبش روانشناسی مثبتن گر به اوج رسید(سلیگمن و چیسکن میهالی[۵۲]، ۲۰۰۰). این حرکت ها به شروع پژوهش در حوزه عواطف مثبت و اثرات آن بر کارکردهای مختلف منجر گردید. عاطفه مثبت از طریق، تقویت سیستم ایمنی، در بهبود سلامت جسمانی نقش دارد. در زمینه بهداشت روانی مطالعات نشان داده اند که عاطفه مثبت می تواند ابطال کننده عواطف منفی و خنثی کننده اثرات مخرب آنها باشد (مارتین[۵۳]، ۲۰۰۳).
پژوهش ها نشان داده اند که عاطفه مثبت، خلاقیت، انعطاف پذیری شناختی، کارآیی در تصمیم گیری، حل مسأله و دیگر شاخص های تفکر مفید را افزایش می دهد(رز[۵۴]، ۲۰۰۱؛ آمبادی و گری[۵۵]، ۲۰۰۲؛ کنت، یون و تاتیا[۵۶]، ۲۰۰۳).
۲-۲-۱۱-۴- ۲- نقش عاطفه در تفکر و شناخت
نقش عاطفه در تفکر و شناخت چیست؟ این سؤالی است که قرنها، نویسندگان، هنرمندان، فلاسفه و طیف های بسیاری را به خود مشغول کرده است(فورگاس[۵۷]، ۱۹۹۸).
در دیدگاه های نظری، معمولاً نقش عاطفه و هیجان نسبت به شناخت یا کمرنگ تر و در حاشیه بوده و یا بر اثرات مخرب آن تأکید شده است. این مسأله ممکن است ریشه در خردگرایی فلسفی داشته باشد یا از لحاظ روششناسی پژوهش، به کمیت پذیری و تجزیه پذیری آسانتر شناخت (نسبت به هیجان) مربوط باشد(قاسم زاده، ۱۳۷۸). در این رابطه، نحوه اثرگذاری عاطفه بر شناخت از جمله مباحث چالش برانگیز است. معمولاً این طور استنباط شده است که این شناخت و تفکر است که تعیین کننده نوع و شدت عواطف می باشد، یا اینکه مطالعات بر نقش مخرب عواطف شدید و عمدتاً منفی متمرکز بوده اند(پاور و دالگیش[۵۸]، ۱۹۹۷).
دو رویکرد، اثرات عاطفه مثبت را بر شناخت توجیه می کند؛ در رویکرد اول، بر نقش کیفی و اطلاع رسانی عاطفه در بازنمایی های شناختی تأکید می شود. در این رویکرد، اثر پردازش اطلاعات هماهنگ با خلق است. در رویکرد دوم، اثر عاطفه بر فرایند شناخت و سبک پردازش اطلاعات حایز اهمیت است. در رویکرد اول، عاطفه مثبت موجب افزایش موضوعات خوشایند و ایده های مثبت در محتوای پردازش اطلاعات فرد می شود. مثلاً، فرد در ارزیابی خود از یک پدیده، بیشتر به جنبه های مثبت آن اشاره می کند. در رویکرد دوم، عاطفه مثبت موجب می شود فرد در پردازش شناختی به استفاده از سبک پردازش بالا- پایین، اکتشافی (یافتار شناختی) و کلگرا- شهودی تمایل پیدا کند(فورگاس[۵۹]، ۱۹۹۸؛ آرمیتاژ، کانر و نورمن[۶۰]، ۱۹۹۹). این سبک پردازش اطلاعات می تواند انعطاف پذیری شناختی و حل مسأله خلاق را تسهیل کند(آیسن[۶۱]، ۱۹۹۹).
رویکرد دیگر در تبیین اثرات عاطفه مثبت، بر مبانی عصب- زیستی تأکید می کند. در این باره، یک نظریه عصب-روانشناختی بر نقش انتقال دهنده عصبی دوپامین به عنوان واسطه مهم تأثیرات عاطفه مثبت بر کارکردهای شناختی تأکید می کند(اشبی[۶۲] و همکاران، ۲۰۰۲). این نظریه با این فرض که یکی از روش های عمده ایجاد عاطفه مثبت، دادن پاداش پیش بینی نشده است، بین عاطفه مثبت و پاداش و مبانی عصب – زیستی آنها تشابه قائل می شود(پوکان[۶۳] و همکاران، ۲۰۰۲).
۲-۳- مبانی نظری وضعیت روانی
۲-۳-۱- تعاریف سلامت روان
تأمین سلامتی اقشار مختلف جامعه یکی از مهمترین مسائل اساسی هر کشوری است که می باید آن را از سه دیدگاه جسمی، روانی و اجتماعی مورد توجه قرار داد. طبق آمارهای منتشر شده از طرف سازمان جهانی بهداشت(WHO) حداقل ۵۲ میلیون نفر از مردم جهان در سنین مختلف از بیماری های شدید روانی همچون اسکیزوفرنیا، ۱۵۰ میلیون نفر اختلالات خفیف روانی، ۱۲۰ میلیون نفر از عقب ماندگی ذهنی، ۵۰ میلیون نفر از صرع و ۳۰ میلیون نفر از ابتلا به دمانس رنج می برند و طبق همین گزارشات میزان شیوع اختلالات روانی در کشورهای در حال توسعه رو به افزایش است. در حالی که در برنامه ریزی های توسعه اجتماعی و اقتصادی این کشورها، پایین ترین اولویت به آنها داده می شود(جدیدی، ۱۳۸۹).
پروفسور آراسته معیار ایده آل در سلامت روانی را تکامل روانی می داند و انسان کامل را انسان ایده آل می داند و معتقد است که انسان کامل فردی است که وحدت عمل و نظر دارد و نیروهای درونی را با هم هماهنگ کرده و از لحاظ بیرونی نفعش با نفع خود یکنواخت باشد (کاپلان سادوک، ۱۹۹۸؛ ترجمه پورافکاری، ۱۳۶۹).
از سوی دیگر فروید سلامتی را یک افسانه ایده آل می داند. کورت اسلر[۶۴] معتقد است که نمی توان بهنجاری را به دست آورد چرا که فرد سالم بایستی به طور کامل از خودش، افکارش و از احساساتش آگاه باشد. ملانی کلاین[۶۵] بر این اعتقاد است که بهنجاری با منش قوی مشخص می شود و توانایی کنار آمدن با هیجانات متعارض، قابلیت تجربه لذت بردن، تعارض و توانایی عشق ورزیدن. اتورانک بهنجاری را توانایی عشق ورزیدن بدون ترس، گناه و اضطراب و همچنین مسئولیت پذیری برای اعمال مشخص خود فرد می داند. اریک اریکسون بهنجاری را توانایی غلبه بر دوره های زندگی می داند، اعتماد در مقابل بی اعتمادی، خودمختاری در مقابل شرم و شک، ابتکار در برابر احساس گناه، جدیت در مقابل حقارت، هویت در مقابل سر در گمی نقش، صمیمیت در مقابل خود مشغولی و انزوا، مولد بودن در برابر بی حاصلی و مرحله انسجام و کمال در مقابل یأس و انزوا می داند(گنجی، ۱۳۷۶).
سلامت روان از نظر میلانی فر(۱۳۷۳) عبارت است از اینکه فرد چه احساسی نسبت به خود دنیای اطراف، محل زندگی، اطرافیان مخصوصاً با توجه به مسئولیتی که در مقابل دیگران دارد. چگونگی سازش وی با در آمد خود و تفاوت موقعیت مکانی و زمانی خویشتن(ابراهیم پور، ۱۳۹۰).
علم سلامت روان شاخهای از علم بهداشت است که با پیشگیری از اختلال های روانی و حفظ شیوه های بهینه زندگی و بهداشت عاطفی سروکار دارد. علم سلامت روان فرایند همیشگی است که از بدو تولد تا هنگام مرگ ادامه مییابد این علم با چهار هدف شکوفایی توان بالقوه، شادکامی، رشد و تحولی هماهنگ، و زندگی مؤثر و کارآمد سعی میکند از طریق آموزش به کارکنان بهداشت روانی، پیشگیری، درمان اختلال های روانی و حفظ و تداوم بهداشت روانی در اشخاص سالم شرایطی ایجاد کند که شهروندان جامعه بتوانند در خانه، مدرسه، جامعه، محیط های کاری و نهایتاً با خویش سازگار شوند (حسن شاهی، ۱۳۸۶).
در اساسنامه سازمان بهداشت مصوب سال ۱۹۴۸ آمده است: «سلامت عبارت است از رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی و نه فقط نبودن بیماری و ناتوانی» (امیریان، ۱۳۸۰).
سلامت روان عبارت از رفتار موزون و هماهنگ با جامعه، شناخت و پذیرش واقعیتهای اجتماعی و قدرت سازگاری با آنها، ارضاء نیازهای خویشتن به طور متعاون و شکوفایی استعدادهای فطری خویش می باشد (حاجی آقاجانی و اسدی نوقابی؛ ۱۳۷۸: ۱۶).
۲-۳-۲- تاریخچه بهداشت روانی
در طی دهه های گذشته، حرفه مشاوره بهداشت روانی به سرعت رشد یافته است. دلیل این مدعا این است که انجمن مشاوران بهداشت روانی آمریکا که در سال ۱۹۷۶ با ۵۰ عضو به وجود آمده هم اکنون بیش از ۱۰۰۰ عضو دارد (شاملو، ۱۳۸۱: ۱۳) .
پیدا کردن شروع و آغاز هر نهضتی به خصوص نهضت های اصلاحی و علمی به علت داشتن منابع گوناگون و چند جانبه مسئله مشکلی است. در حقیقت روانپزشکی را می توان قدیمی ترین حرفه و تازه ترین علم به شمار آورد. چون بیماری های روانی از قدیم وجود داشته و بقراط در ۱۳۷۷تا۴۶۰ سال قبل از میلاد عقیده داشت که بیماران روانی را مانند بیماران جسمی درمان کرد. تازه ترین علم برای اینکه تقریباً از ۱۹۳۰ بعد از تشکیل اولین کنگره بین المللی بهداشت روانی بود که روانپزشکی به صورت جزئی از علوم پزشکی شد و سازمانهای روانپزشکی و مراکز پیشگیری در کشورهای مترقی یکی بعد از دیگری فعالیت خود را شروع کردند، از فعالیتهای این سازمان در جنگ جهانی دوم عملا کاسته شد که تا اواخر قرن ۱۸ و اوایل قرن ۱۹ نام سه نفر باید در سر لوحه پیش تازان و رهبران درمان اخلاقی و انسانی که عبارتند از: فیلیپ پینل از فرانسه، ویلیام تیوک از انگلستان و ون سنزو یکاروگی از ایتالیا قرار می گیرد (کریم پور، ۱۳۸۹) .
در سال ۱۹۵۹ قانون روانی انگلستان از مجلسین آن کشور گذشت و وزارت بهداری و تأمین اجتماعی عهده دار مسئولیت درمان و نگهداری بیماران روانی در آن کشور شد. در سال ۱۹۶۰ به دستور پرزیدنت کندی ریاست جمهور وقت آمریکا قوانینی جدید برای بهداشت روانی وضع شد و دولت عهده دار مسئولیت های سنگینی برای این گونه بیماران شد. در سال ۱۹۶۳ قانون مراکز جامع روانپزشکی در آمریکا به تصویب رسید و تحت این قانون مراکز جامع منطقه ای مسئول ۷۵ تا ۲۰۰ هزار نفر از ساکنین همان منطقه برای بیماران روانی شد (ابراهیم پور، ۱۳۹۰).
۲-۳-۳- تعاریفی چند از بهداشت روانی
در خصوص تعاریف بهداشت روانی، مکتب زیست گرایی که اساس روان پزشکی را تشکیل می دهد، معتقد است بهداشت روانی زمانی وجود خواهد داشت که بافت ها و اندام های بدن به طور سالم کار کنند و هر نوع اختلال در دستگاه عصبی و در فرایند شیمیایی بدن، اختلال روانی به همراه خواهد آورد. مکتب روانکاوی معتقد است که بهداشت روانی یعنی، کنش متقابل موزون بین سه عنصر مختلف شخصیت: نهاد ،من و من برتر. بدین صورت که من باید بتواند بین تعارض های نهاد من و برتر تعادل به وجود آورد. مکتب رفتارگرایی، در تعریف بهداشت روانی، بر سازگاری فرد با محیط تأکید دارد. این مکتب معتقد است که رفتار ناسالم نیز، مثل سایر رفتارها، در اثر تقویت آموخته می شود. بنابراین، بهداشت روانی نیز رفتاری است که آموخته می شود. مکتب انسانگرایی معتقد است که بهداشت روانی، یعنی ارضای نیازهای سطوح پایین و رسیدن به سطح خودشکوفایی. هر عاملی که فرد را در سطح اختلال رفتاری به وجود خواهد آورد(جدیدی، ۱۳۸۹).
تعریف کینزبرگ در مورد بهداشت روانی عبارتست از: تسلط و مهارت در ارتباط صحیح محیط بخصوص در سه فضای مهم زندگی، عشق، کار، تفریح (سالاری، ۱۳۹۲).
لونیسون و همکارانش در ۱۹۶۲ سلامتی روانی را اینطور تعریف کرده اند: سلامت روان عبارتست از اینکه فرد چه احساسی نسبت به خود، دنیای اطراف، محل زندگی، اطرافیان مخصوصاً با توجه به مسئولیتی که در مقابل دیگران دارد، چگونگی سازش وی با در آمد خود و شناخت موقعیت مکانی و زمانی خویش(کریم پور، ۱۳۹۰).
بهداشت روانی به معنای سلامت فکر می باشد و منظور از نشان دادن وضع مثبت و سلامت روانی است که خود می تتواند نسبت به ایجاد سیستم با ارزشی در مورد ایجاد تحرک و پیشرفت و تکامل در حد فردی و ملی و بین المللی کمک نماید، زیرا وقتی سلامت روانی شناخته شد نسبت به دست یابی آن اقدام می شود و راه برای تکامل فردی و اجتماعی باز می گردد (عباسی،۱۳۸۰).
هارتمن تعادل روانی را به این ترتیب تعریف می کند که من بتواند تطابقی بین نهاد و فرامن ایجاد کند و خواسته های آنها را نفی یا طرد نمی نماید. او قبلاً (۱۹۳۹) انعطاف پذیری من کلی، و (۱۹۵۴) نظریه جاهودا را تایید کرد و تعادل بین سطوح آگاهی، نیمه آگاهی و ناخودآگاهی شخصیت را به عنوان سلامت فکر تعریف و توصیف نمود. او چنین تعادلی را ناشی از انعطاف پذیری من، می دانست به این ترتیب حالت انعطاف پذیری در فرد ملاکی برای طبیعی بودن یا سلامت فکر خواهد بود (عباسی، ۱۳۸۰).
از دیدگاه روانپزشکان سلامتی عبارتست از: تعادل در فعالیت های زیستی، روانی و اجتماعی افراد که یک انسان از این تعادل سیستماتیک و ساختارهای سالم خود برای سرکوب کردن و تحت کنترل در آوردن بیماری استفاده می کند. کارشناسان سازمان بهداشت جهانی سلامت فکر و روان را این طور تعریف می کنند: سلامت فکر عبارت است از: قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی بطور منطقی، عادلانه و مناسب(ابراهیم پور، ۱۳۹۰).
۲-۳-۴- اصول سلامت روان
مشکل است بگوئیم یک شخص از لحاظ روانی سالم و طبیعی است زیرا میزان آن بر حسب تمدن، جامعه، زمان، مکان، فرهنگ و انتظارات هر جامعه تفاوت دارد. اما برای به سلامت روان انسان میتوان اصولی را به شرح ذیل مدنظر قرار داد(سالاری، ۱۳۹۲).
مشخصات شخصی که از لحاظ روانی سالم است:
- آنچه را که هست قبول کند و بداند که زندگی مطلوب و دلخواه خیالی بیش نیست و همیشه یک نوع ناتمامی و نقص در همه جا وجود خواهد داشت.
- به انجام یک کار معتقد است و پر توقع نیست و همیشه راهی را انتخاب می کند که میداند در آن راه امکان عملی شدن یک منظور بیشتر از راه های دیگر است.
- شخص سالم از استقلال فردی خود آگاه است. امکانات، خواست ها، امیال و هدف های خود را میداند و کیفیت و واقعیت وجود خویش و محیطش را درک کرده است و خود را با واقعیت همآهنگ میکند.
- در برابر پیشآمدها و وقایع معمولی روزانه احساس قدرت میکند و زندگی را زیبا و سالم میبیند. هر چند که ممکن است در مقابل مشکلات و وقایع سخت، شخص احساس ناتوانی بکند.
- از زندگی بیشتر راضی است و اظهار خوشی میکند و کمتر ناراضی و دلگیر است.
- میتواند مناسبات دوستانه و صمیمانه با دیگران برقرار سازد که هم خود از این دوستی احساس رضایت کند و هم طرف مقابلش از دوستی او برخوردار باشد.
- شخص سالم عهدهدار زندگی خویشتن است و انتظار ندارد که دیگران زندگی راحت و خوبی برای او تأمین بکنند.
- خود و دیگران را دوست دارد و از محبت کردن به آنها لذت میبرد.
میتوان آزمون هاسمن را به روشی نسبتاً سادهتر با بهره گرفتن از رابطه زیر انجام داد:
به طوری که معرف تخمینهای روش اثرات ثابت و نشاندهندهی اثرات تصادفی است. این آزمون در حقیقت آزمون فرضیه نا همبسته بودن اثرات ثابت انفرادی و متغیر های توضیحی است که طبق آن تخمینهای حداقل مربعات تعمیم یافته (GLS)[93] تحت فرضیه سازگار و تحت فرضیه ناسازگار است. از سوی دیگر، تخمینهای اثرات ثابت تحت هر دو فرضیه سازگار اما تنها تحت فرضیه کارا میباشند. بنابراین، در صورتی که فرضیه قابل رد کردن نباشد، روش اثرات تصادفی به روش اثرات ثابت ترجیح داده میشود و به عنوان روش مناسبتر و کاراتر انتخاب میگردد در غیر این صورت روش اثرات ثابت کارا است (محمد زاده و همکاران، ۱۳۸۹).
استفاده از رگرسیون چند متغیر ه نیازمند برقراری پیشفرضهایی است. در عمل کنترل و تحقق تمامی این پیشفرضها نه مرسوم و نه عملی است و حتی برخی صاحبنظران کنترل و تحقق تمامی این پیشفرضها را ضروری نمیدانند (سرمد، بازرگان و حجازی، ۱۳۸۷).در دادههای تابلویی ( پانلی) نیز مانند دادههای سری زمانی میتوان بحثهای مربوط به ناهمسانی واریانس و همچنین خود همبستگی را مطرح نمود.
۳-۹-۵- آزمونهای ناهمسانی واریانس،خود همبستگی و آزمون هم خطی
در صورتی که دوره زمانی مورد مطالعه در دادههای ترکیبی نسبت به تعداد واحدهای انفرادی بیشتر است، انتظار میرود بحث خود همبستگی بین اجزاء خطاء باقی ماندهموضوعیت داشته باشد و در صورتی که تعداد واحدهای انفرادی بیشتر از دوره زمانی مورد مطالعه است، میتوان انتظار داشت که اجزاء خطاء باقی ماندهدارای ناهمسانی واریانس باشند؛ لذا لازم است هر یک از این موارد مورد آزمون قرار گیرد. برای انجام آزمون ناهمسانی واریانس در داده های ترکیبی مبتنی بر روش تابلویی، بین جملات اختلال، دو مدل رگرسیون مقید و نامقید تخمین زده میشود. در مدل مقید فرض همسانی واریانس یا فرض توزیع یکسان و مستقل[۹۴] در نظر گرفته میشود در حالی که در مدل نامقید فرض بر یکسان نبودن واریانس جملات خطا بین واحدهای مقطعی (ناهمسانی واریانس) میباشد. در روش حداقل مربعات تعمیم یافته، هر دو مدل فوق تخمین زده میشوند و سپس بر اساس آماره آزمون نسبت درستنمایی[۹۵]و با بهره گرفتن از رابطه زیر به آزمون فرضیه ناهمسانی واریانس پرداخته میشود.
در رابطه فوق لگاریتم راست نمایی مدل نامقید و لگاریتم راست نمایی در مدل مقید میباشد. در صورتی که پس از انجام آزمون ناهمسانی واریانس، فرضیه صفر رد گردد در آن صورت لازم است از روش حداقل مربعات تعمیم یافته[۹۶] استفاده شود (محمد زاده و همکاران، ۱۳۸۹).آزمون وایت، آزمونی جهت بررسی همسانی واریانس است که در داده های ترکیبی مبتنی بر روش تلفیقی استفاده میشود. در این آزمون فرضیه صفر بیانگر همسانی واریانس در اجزاء خطاء باقی ماندهمیباشد. بنابراین، هنگامی که در این آزمون فرضیه صفر رد گردد؛ میتوان استنباط نمود که در مدل برازش شده مشکل ناهمسانی واریانس وجود دارد که در این صورت باید از روش حداقل مربعات تعمیم یافته استفاده شود.
یکی دیگر از پیش فرضهای رگرسیون، عدم وجود هم خطی بین متغیر های توضیحی ( شامل متغیر های مستقل و متغیر های کنترلی) میباشد. هم خطی آزمونی است که نشان میدهد یک متغیر مستقل، تابعی خطی از سایر متغیر های مستقل است. اگر هم خطی در یک معادله رگرسیون بالا باشد، بدین معنی است که بین متغیر های مستقل، همبستگی بالایی وجود دارد و ممکن است با وجود بالا بودن R2، مدل دارای اعتبار بالایی نباشد. به عبارت دیگر، با وجود آنکه مدل خوب به نظر میرسد، ولی دارای متغیر های مستقل معنی داری نمیباشد. در پژوهش جاری برای بررسی این پیش فرض از آزمون وی ای اف[۹۷] استفاده خواهد شد.
یکی از مفروضاتی که در رگرسیون مد نظر قرار میگیرد، استقلال خطاها از یکدیگر است. این فرض از طریق آزمون دوربین - واتسون مورد بررسی قرار میگیرد. مقدار آماره این آزمون در دامنه ۰ و ۴ قرار میگرید. چنانچه این آماره در بازه ۱٫۵ تا ۲٫۵ قرار گیرد H0 آزمون (عدم همبستگی بین خطاها) پذیرفته میشود و در غیر این صورت H0 رد میشود. لازم به ذکر است که در صورت رد فرض H0، نمیتوان از آزمون رگرسیون استفاده کرد.
در ادامه مزیتهای استفاده از دادهای ترکیبی به صورت خلاصه ارائه میگردد.
۳-۱۰- مزیت استفاده از دادههای ترکیبی نسبت به سری زمانی و مقطعی
الف- دادههای ترکیبی اطلاعات بیشتر، تنوع یا تغییرپذیری بیشتر، هم خطی کمتر بین متغیرها، درجات آزادی و کارایی بیشتر را فراهم میکند. در حالی که سری زمانی گرفتار هم خطی میباشند. در دادههای ترکیبی با توجه به اینکه ترکیبی از سری زمانی و مقطعی میباشد، بعد مقطعی موجب اضافه شدن تغییرپذیری یا تنوع بسیار زیادی میشود که با در دست داشتن این اطلاعات میتوان برآوردهای معتبرتری انجام داد. مزیت عمده در دادههای ترکیبی استفاده از دادههای گروهی است یعنی دادههای مرکب از یک سری زمانی از نمونههای مقطعی بالقوه که از نظر اطلاعات، غنیتر از نمونه مقطعی (N) خواهد بود و اگر صرفاً از سری زمانی استفاده شود تنها به اندازه مشاهدات (T) خواهد بود، اما با ترکیب این دو، تعداد دادهها به اندازه تعداد مقاطع ضربدر تعداد مشاهدات (N.T) افزایش خواهد یافت که این امر میتواند منجر به برآوردهای کاراتری از پارامترها شود. مقدار F در مدل تلفیقی میتواند بزرگتر از مدل سری زمانی باشد و لذا احتمال معنیدار بودن کل رگرسیون یعنی وجود متغیرهای توضیحی در مدل تلفیقی بیشتر خواهد بود.
ب-دادههای ترکیبی امکان طراحی الگوهای رفتاری پیچیدهتری نسبت به دادههای مقطعی و سری زمانی فراهم میکند. برای مثال به وسیله داده های ترکیبی امکان بهتری برای بررسی و مدلسازی کارایی تکنیکی وجود دارد.
ج- دادههای ترکیبی امکان بیشتری برای شناسایی و اندازهگیری اثراتی را فراهم میکند که به وسیله فقط آمارهای مقطعی و یا سری زمانی به سادگی قابل شناسایی نیست.
د- دادههای ترکیبی از واحدهای کوچکی مثل افراد، شرکتها و خانوارها گردآوری میشوند. خیلی از متغیرها را میتوان در مقیاس کوچک با دقت بیشتری اندازهگیری نمود و انحرافهای ناشی از تجمع افراد یا شرکتها حذف میشوند.
امتیاز دیگری که برای ترکیب کردن دادهها میتوان در نظر گرفت این است که استفاده از مشاهدات مقطعی ممکن است منجر به برآوردهای اریبی از پارامترها شود. چنانچه از این برشهای مقطعی طی زمان نمونهگیری شود و به اصطلاح دادههای گروهی فراهم شود برآوردهای نا اریب و سازگاری امکان پذیر است (مرادی جز، ۱۳۹۱).
خلاصهی فصل
در این فصل روششناسی، جامعه و نمونه آماری، روشهای گردآوری اطلاعات و روشهای آماری تجزیه و تحلیل آنها، فرضیه و مدل تجربی مورد استفاده برای آزمون آن تشریح گردید. پژوهش حاضر، از نوع پژوهشهای کاربردی است و از منظر نوع مطالعه و نحوهی گردآوری دادهها میدانی-کتابخانهای میباشد. این پژوهش به بررسی رابطه بین تعداد دفعات پیش بین سود، هزینه حقوق صاحبان سهام و عدم تقارن اطلاعاتی ایران، میپردازد. مشاهدات مورد بررسی در این پژوهش مشتمل بر تعدادی از شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران در فاصله زمانی سالهای ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۳ میباشند.
در فصل آتی با بهره گرفتن از روشهای اندازهگیری و مدلهای معرفی شده در این فصل و در قالب چارچوب نظری که در فصل دو و تا حدی در فصل حاضر تبیین گردید، فرضیه های پژوهش بر اساس دادههای گردآوری شده مورد تجزیه و تحلیل و بررسی آماری قرار خواهند گرفت.
فصل چهارم
تجزیه وتحلیل داده ها
۴-۱مقدمه
در فصل چهارم به بررسی الگوهای ارائه شده و تفسیر نتایج پرداخته شده است. در این مطالعه مدلهای برآورد شده براساس داده های ترکیبی است، از این رو ابتدا بایستی از پایا بودن متغیرها از طریق آزمونهای مانایی مختص داده های تلفیقی اطمینان حاصل کرد و در قدم بعدی به منظور بررسی رابطه بین متغیرهای مدل، از آزمون همجمعی استفاده شده است. پس از حصول اطمینان از مانا بودن داده ها، مدلها برآورد و تفسیر شده اند. در برآورد مدلها براساس رویکرد داده های تلفیقی ابتدا به منظور تعیین Pool یا Panel بودن مدل از آزمون F لیمر استفاده شده است. و در مرحله بعد آزمون هاسمن به منظور تعیین روش اثرات ثابت و یا روش اثرات تصادفی انجام شده است.
۴-۲-آمار توصیفی
در تجزیه و تحلیل توصیفی[۹۸]، پژوهشگر با بهره گرفتن از جداول و شاخص های آمار توصیفی نظیر شاخص های مرکزی[۹۹] و پراکندگی[۱۰۰] به توصیف داده های جمعآوری شده پژوهش می پردازد. این امر به شفافیت و توضیح داده های پژوهش کمک بسیاری می کند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل توصیفی داده ها در جداول (۴-۱)، (۴-۲) و (۴-۳) ارائه شده است.
تعداد مشاهدات پژوهش حاضر ۶۷۸ شرکت است. این مشاهدات حاصل از ترکیب دادههای ۱۱۰ شرکت پذیرفته شده در بورس بهعنوان داده های مقطعی، در طول ۵ سال(۱۳۸۹ تا ۱۳۹۳)، بعنوان دوره مورد مطالعه میباشد.
اصلیترین شاخص مرکزی، میانگین است که نشاندهنده نقطه تعادل و مرکز ثقل توزیع است. میانه نشان میدهد که نیمی از داده ها کمتر از این مقدار و نیمی دیگر بیشتر از این مقدار هستند. به طور کلی پارامترهای پراکندگی، معیاری برای تعیین میزان پراکندگی از یکدیگر یا میزان پراکندگی آنها نسبت به میانگین است. از مهمترین پارامترهای پراکندگی، انحراف معیار است.
جدول ۴-۱٫ میانگین و انحراف معیار نمره متغیرهای پژوهش از ۱۳۹۳-۱۳۸۹
انحراف معیار | میانگین | حداکثر | حداقل | تعداد | متغیر |
۲۱۰/۶۴ | ۳۶۲/۱۱۹ | ۱۲۶۵/۲۳ | ۳۳۶۲/۲۱ | ۵۵۰ | تعداد دفعات پیش بینی سود مدیریت |
البته نباید فراموش کرد اجزای تشکیلدهنده شاخص کیفیت زندگی براین موضوع تأکید دارند که اگر چه اقتصاد در بهبود سطح زندگی نقش مؤثر دارد ولی شرط کافی برای ارتقای کیفی زندگی محسوب نمیشود و شروط دیگری نیز برای ارتقای این شاخص در زندگی افراد لازم است. باید توجه داشت با توجه به کشورهای مورد بررسی در منطقه میتوان گفت وضعیت ایران در حد وسط قرارداشته است و از نظر شاخص کیفیت زندگی ایران مانند بسیاری دیگر از کشورهای منطقه تحول چندانی در عدد شاخص کل به دست نیاورده است ولی اگر این نکته را با هدفگذاری کشور در زمینه تبدیل شدن به قدرت اول منطقه از جمیع جهات مورد ارزیابی قراردهیم میتوان گفت مدیران و برنامه ریزان نتوانستهاند به این هدف نزدیک شوند و در عمل کشوری مانند ترکیه با مدیریت و برنامهریزی بهتر توانسته است سطح کیفی زندگی در این کشور را افزایش دهد و در مقابل کشور ما در عمل درجا زده است.
مقایسه روند توسعه ایران با کشور های هم گروه طی سالهای 1980تا2011
خط سیاه میانگین کشورهای هم گروه و خط کم رنگ نیز مربوط به ایران است
4 - 1- 1- 3 - گزارش توسعه انسانی سازمان ملل و جایگاه ایران
در گزارش توسعه انسانی سال 2011با شعار پایداری،حقوق برابر و آینده ای بهتر برای همه ،ایران در شاخص توسعه انسانی نسبت به سال 2010 یک پله نزول داشته است.در این گزارش که به صورت رسمی در شهر کپنهاک رونمایی شد ایران در بین 187 کشور رتبه بندی شده از نظر شاخص توسعه انسانی رتبه 88کسب کرد.
با توجه به ثابت بودن عدد 707/0 ارزش شاخص توسعه انسانی ایران ثابت مانده است و رتبه اش در گزارش پائین آمده است به این دلیل که وضعیت کشورهای با توسعه انسانی پائین تر ،بهتر شده است.ثابت ماندن این عدد نشان دهنده عدم تغییر توسعه انسانی در ایران در سال 2010 است.در گزارش سازمان ملل کشورهای جهان از نظر میزان توسعه انسانی در چهار گروه قرار گرفته اند که عبارتند از :کشورهایی با توسعه انسانی بسیار با لا،کشورهایی با توسعه انسانی بالا،کشورهای با توسعه انسانی متوسط و کشورهای با توسعه انسانی پائین.درهر یک از سه گروه نخست 47 کشور ودر گروه چهارم 46 کشور جای گرفته اند. (راعی ،2011)
که ایران در رتبه 41 گروه دوم قرار دارد . همچنین از نظر توسعه انسانی در رتبه هشتم خاورمیانه و شمال آفریقا قرار دارد. ایران در واقع با کشور آخر گروه خودش تنها 6 رتبه فاصله دارد. ومیانگین شاخص توسعه انسانی مجموعه کشورهای باتوسعه انسانی بالا741/0 و ارزش این شاخص برای ایران 707/0 است.
جدول1- روند توسعه انسانی طی سالهای 1980 تا 2011 در ایران
5 - 1 -1 - 3- در آمد نا خالص ملی ووضعیت شاخصهای اقتصادی ایران
شاخصهای اقتصادی یکی از مولفه های اصلی در سنجش توسعه انسانی هر کشور محسوب می شود. در گزارش سازمان ملل متحد در سال 2011سرانه در آمد نا خالص ملی ایران برای هر نفر10164 دلار اعلام شده استکه این عدد مربوط به سال 2005یا سال 1384یعنی سالی که محمود احمدی نژاد بر مسند ریاست جمهوری نشست ،می باشد.در صورتی که در گزارش سال 2010که بر مبنای در آمد سال 2008 یاسال 1387 اعلام شده بود سرانه در آمد نا خالص ملی ایران 11364 دلار بوده است یعنی طی سه سال درآمد نا خالص ملی در ایران 1200دلار افزایش داشته است.این در حالی است که در آمد عمان رتبه بعد از ایران را در توسعه انسانی دارد واقتصادش غیر نفتی است در این مدت 2812 دلار رشد داشته است واین عدد برای ترکیه 1113دلار بوده است. به بیان دیکر در شرایط نسبتا برابر اقتصاد کشورهایی با وضعیت مشابه حدود 12 درصد رشد داشته است. می توان نتیجه گرفت که رشد اقتصاد ایران در این دوره بیش از آنکه مربوط به سیاستهای اقتصادی دولت باشد نتیجه افزایش در آمدهای نفتی و رشد اقتصاد جهانی بوده است. اگر بپذیریم که روند رشد اقتصاد ایران تحت تاثیر جریان رشد طبیعی اقتصاد جهانی بوده است ،در حال حاضر که اقتصاد جهان با بحران روبرو شده است ،رشد اقتصاد ایران هم روندی معکوس راتجربه می کند ودر آمارهای جدید روند نزولی این شاخصها کاملا مشخص خواهد شد. ضمن آنکه همه ی افراد واقشار جامعه این وضعیت نابسامان و بحرانی اقتصاد کشور رادر همه ی ابعاد زندگی خویش لمس میکنند . همچنین با وجود تحریمهای همه جانبه و فزاینده بر علیه ایران (جدا از سیاستهای اقتصادی دولت)وضعیت بسیار نگران کننده ای را در اقتصاد ایرا ن، شاهد هستیم.
بررسی آمار فقر وضعیت اقتصادی ایران را روشنتر خواهد کرد. بر اساس گزارش سال 2011 یک ونیم درصد افراد ایران در آمدی کمتر از 25/1 دلار در روز دارند.به بیان دیگر حدود 1110000 در ایران هستند که در ماه کمتر از 36 دلار (حدود 48 هزا ر تومان یعنی رقمی معادل یارانه های نقدی )دارند. متاسفانه آمار مربوط شاخص چند بعدی برای ایران در دسترس نیست و به همین دلیل سایر موارذ که میتواند شناخت بهتری از روند فقر در ایران بدست دهد در گزارش ذکر نشده است. در مورد پایین بودن ضریب جینی در ایران نسبت به بسیاری از کشورها می توان با استناد به تعداد افراد زیر خط فقر و فاصله دهک ها ،اثبات کرد که پایین بودن ضریب جینی در ایران نسبت به بسیاری از کشورها ،الزاما بار مثبت ندارد زیرا کاهش این ضریب وقتی همراه با افزایش فقر و عدم رشد فزاینده در آمدها باشد ،صرفا به معنی برابری در فقر است. به بیان دیگر از دو طریق می توان ضریب جینی را کاهش داد وبه برابری اقتصادی دامن زد .
1- کاهش فاصله دهک های در آمدی با افزایش در آمد اقشار فقیر.
2-کاهش فاصله دهک های در آمدی با کاهش درآمد اقشار مرفه.
آمار و مستندات نشان می دهد که تمایل به اتخاذ واجرای رویکرد دوم بیشتر است. از سوی دیگر آمار سایر نهادهای بین المللی مثل بانک جهانی ،نشان می دهد که ضریب جینی در سال 2011در ایران حدود 43 درصد بوده است که این امر حاکی از افزایش نسبی نابرابری در سالهای اخیر است.
جدول 2- روند شاخص های توسعه ایران طی سالهای 1980 تا 2011 از چپ به راست شاخص توسعه انسانی ، آموزشی ،سلامت،درآمد
6-1- 1- 3 شاخصهای مربوط به زنان
یکی از شاخصهایی که در گزارشهای سالانه سازمان ملل متحد در باره توسعه انسانی کشورها به آن پرداخته میشود ،شاخص نا برابری جنسی است که برای ایران در سال 2011رقم 485/0 اعلام شده است. شاخص نا برابری جنسی در واقع ارقامی از 0 تا 1 را شامل می شود که هر چه این رقم بیشتر باشد حاکی از نا برابری بیشتر میان زن ومرد در یک کشور است. ایران در میان 187 کشور جهان رتبه 92 از نظر شاخص نابرابری جنسی را کسب کرده است. واز این نظر بالاتر از کشورهایی چون عربستان بارتبه 135 قطر با رتبه 111 واندونزی با رتبه 100 و هند بارتبه 129و پاکستان با رتبه 115 قرار گرفته است رتبه های نخست جهان را از نظر برابری جنسی ،سوئد بانمره 049/0 و هلند با نمره 052/0 و دانمارک با نمره 060/0 قرار گرفته است. نگاه اجمالی به روند این شاخص ،طی سالهای مختلف نشان می دهد که به صورت نسبی این شاخص در ایران بهبود یافته است و شکاف جنسی کمتر شده است اما نکته حائز اهمیت در باره شاخص ترکیبی این است که این شاخص مولفه هایی هم چون آموزشی ،بهداشتی ،اجتماعی ،سیاسی را شامل می شود . بنابر این ممکن است جمع جبری این مولفه ها بیشتر از سالهای گذشته باشد اما همچنان در دو یا چند مولفه با روند نزولی مواجه هستیم.متاسفانه در ایران بخشی از مولفه ها که به مسائل آموزشی وبهداشتی مربوط است ،روند صعودی ومطلوبی داشته است اما آن بخش از مولفه ها که مربوط به حقوق اجتماعی وسیاسی است پیشرفتی حاصل نشده است. به همین دلیل عدد شاخص رتبه ایران در مجموع رو به بهبود گذاشته است. این مساله را می توان از دو طریق اثبات کرد.
الف)با بررسی رتبه و شاخص کشورهای حوزه خلیج فارس متوجه می شویم زنان در آن کشورها از حقوق انسانی لازم ومتعارف برخوردار نیستند چرا که ارزش شاخص ترکیبی آنان نسبت به بسیاری از مساول حاد وکلیدی مربوط به زنان از جمله امکان مشارکت مدنی سیاسی و حضور در عرصه های اجتماعی وسیاسی حساس نیست. به عنوان نمونه در این گزارش کشورهایی چون امارات عربی با ارزش شاخص 234/0 رتبه 38 را به خود اختصاص داده است. رتبه کویت 37 ،رتبه بحرین 44 و رتبه اردن 83 اعلام شده است که همگی زتبه وارزش شاخص بهتری نسبت به ایران دارند . این امر به این دلیل است که وضعیت مالی واقتصادی خوب این کشورها ،سبب بهبود سیاستهای بهداشتی و آموزشی کل جامعه وبه تبع آن زنان شده است همین امر موجب بهبود شاخص نابرابی جنسی شده است اما همچنان زنان از حقئق مدنی وسیاسی لازم بر خوردار نیستند.
ب )در مورد ایران بر اساس گزارش سال 2011 نرخ باروری دختران بین 15 تا19 سال حدود 29.5 تولد به ازای هر 1000 زن بوده است . افزایش عدد نرخ باروری دختران در این حدود به این معنی است که سن ازدواج وبارداری زنان نوجوان که یکی از شاخصهای جامعه سنتی و مرد سالار است در ایران افزایش 6 درصدی یافته است. همچنین در سال 2011سهم مشارکت زنان در نیروی کار 31/9 درصد اعلام شده است که این رقم در سال قبل 32.5 بوده است . وقتی این ارقام را با مشارکت مردان طی این دو سال مقایسه می کنیم ،مشخص می شود که ریسک بیکاری برای زنان بیشتر از مردان است .همچنین سهم زنان از صندلیهای مجلس نیز در سال 2011حدود 2.8 درصد اعلام شده است که این سهم در سال 2005 یا 1384 حدود 4.3 درصد بوده است که در واقع طی شش سال ،یک ونیم درصد کاهش داشته است.
با توجه به این آمار وارقام متوجه خواهیم شد که از یکسو مشارکت مدنی و اجتماعی زنان کاهش یافته است و از سوی دیگر سنتهای مرد سالار در عرصه اجتماعی به صورت نسبی بر زنان افزایش یافته است و فرهنگ سنتی طی جریان نسبتا نامحسوس ،تقویت شده است. این بحرانها ،زمانی خود را در روند توسعه انسانی نشان خواهد داد که در میا ن مدت شاخصها و مولفه های مربوط به جنسیت ،در کنار بحرانهای ناشی از نابرابری اقتصادی و وضعیت درآمدی ومالی قرار گیرد . در این شرایط با وجود سیستهای بهداشتی وآموزشی قوی نمی توان نابرابریهایی همچون نابرابری جنسی واقتصادی را پنهان کرد. (راعی،2011)
سهم زنان از صندلی های مجلس
7-1-1-3 وضعیت اقوام واقلیتهادرایران
بررسی پیشینه تاریخی اقوام در ایران نشان میدهد که گروههای قومی از قوانین تبعیضآمیز به ویژه در مورد زبان، مذهب و حقوق مدنی آزرده بودند. در انقلاب مشروطه حقوق این گروهها در نظر گرفته نشد و در زمان پهلوی نیز نشر و توزیع روزنامهها، مجلات و کتب زبانهای قومی به شدت منع شده و حتی درج اسم مغازهها و بنگاههای تجاری به زبان قومی ممنوع بود و پلیس در بعضی مناطق قومی حتی رفت و آمد اهالی را کنترل میکرد. تبعیض در اختصاص وام بانکها و ایجاد صنایع بین مناطق فارس نشین و مرکزی به نسبت مناطق قومی مشهود بود. مردم استانهای فارسنشین ۸۰ درصد شهرنشین شدهاند، در حالی که مناطق مرزی مثل ایلام، کردستان و سیستان و بلوچستان حدود ۲۰ درصد شهرنشین هستند. استانهای مرکزی و ترکزبان دارای رفاه هستند، اما کردستان و بلوچستان محرومند. - عمدتاً جنبشهای قومی ترک و کرد با تکیه بر حمایت شوروی و جنبشهای عرب و بلوچ با حمایت بریتانیا شکل میگرفتهاند. میزان ادغام جمعیتهای قومی در بطن جامعه ایرانی نسبتاً پایین است؛ برای مثال کردها با حداقل ادغام از بالاترین میزان همبستگی و قویترین سازمان سیاسی برخوردارند، در حالی که آذریها به میزان قابل ملاحظهای در جامعه ایران ادغام شدهاند.- همزمانی جنبشهای قومی با تحولات مهم چون انقلاب مشروطه، جنگ جهانی اول (۱۹۴۵ - ۱۹۱۴)، جنگ جهانی دوم، جنبشهای ناسیونالیست - دمکراتیک حزب توده و مصدق (۱۹۴۱)، قیام اسلامی امام خمینی (۱۹۶۳)، انقلاب اسلامی ایران و جنگ تحمیلی قابل توجه است. شکافهای اساسی قومی در عصر پهلوی نوگرایی در ایران از عصر قاجار آغاز شد و در عصر انقلاب مشروطه و به ویژه در زمان حکومت پهلوی آهنگ آن شدت بیشتری یافت. نوگرایی در زمان رضاخان بر سه اصل مبتنی بود: سکولاریسم، توسعه صنعتی در مرکز و وابستگی به بیگانگان. این اصول موجب شکافهای اساسی در ایران گردید. روحانیت و جناح مذهبی در مقابل اقدامات رضاخانی که موجب تهدید ارزشهای دینی و تعرض به حریم شرع مقدس شد به ستیزه برخاست؛ صنعتی کردن کشور هم که اساساً در پایتخت و مراکز استانها صورت پذیرفت موجب نابرابریهای اقتصادی و تبعیض نژادی و قومی گردید و منشأ تحرکات سیاسی فراوان و متعددی گردید و ایران شاهد تکوین و بروز قیامهای قومی و نژادی متعددی شد. وابستگی به بیگانگان نیز موجب شکاف اقشار مختلف گردید که اعتقاد به هویت ملی داشتند. خواستههای گروههای اجتماعی بسیج شده که بیشتر رنگ و صبغه مذهبی داشت قابل مذاکره و گفت و گو نبودند، زیرا هیچ گروهی حاضر به مذاکره درباره هویت خود نیست، لذا راهحلهای سیاسی به بنبست رسید و این شکافها به خشونت کشیده شد.(ترابی، 1390)
8- 1-1-3 امنیت ملی کشور و مرزنشینی
موقعیت جغرافیایی اقوام معادله امنیت ملی را پیچیدهتر کرده است. اقوام مختلف و اقلیتهای مذهبی در حساسترین حوزه های راهبردی کشور و جدارههای مرزی اسکان یافتهاند که عقبه آنان در ورای مرزها و بیرون از حوزه نفوذ و اثرگذاری حاکمیت ملی قرار دارد.
استقرار اقوام مشابه در مناطق همجوار کشورهای همسایه امروزه بخشی از اقوام ترک، کرد، بلوچ و عرب در ایران و بخشی از آنها در مناطق همجوار دیگر کشورها ساکن هستند. هر چند وجود این اقوام در همسایگی ایران میتواند موجب نفوذ فرهنگی ایران شود، اما به صورت معکوس موجب دخالت بیگانگان در امور داخلی ایران شده است و معمولاً افکار ناسیونالیستی و تجزیهطلبی از همین مناطق وارد میشود، برای مثال میتوان به مقر گروههای تجزیهطلب کرد مثل حزب منحله دمکرات در مناطق کردنشین شمال عراق، جنبش ملی بلوچستان ایران موسوم به جمبا در بلوچستان، پاکستان، جنبش خلق عرب در عراق و پان ترکیستها در جمهوری آذربایجان و ترکیه اشاره کرد.
وجود کانونهای فعال بحرانهای قومی و مذهبی در جدارههای همسایگان ایران مثل هندوستان، گرجستان، روسیه، لبنان، فلسطین اشغالی و دیگر نقاط خاورمیانه ممکن است کل منطقه را در شعلههای آتش فتنه غوطهور ساخته و به سرعت با بحرانهای واگرایی قومی، مذهبی مواجه سازد.
9-1-1-3 دخالت بیگانگان
مسئله تکثر قومی و مذهبی کشور زمانی که با اهداف و مطامع استعماری بیگانه و دشمنان همراه شود از اهمیت و حساسیت فوق العادهای برخوردار میشود و تنوع و ناهمگونی فرقهها و اقلیتهای قومی و مذهبی از مهمترین ابزار آنها محسوب میشود. با نگاهی به حوادث و رخدادهای تاریخ معاصر کشور، ردپای نفوذ و مداخله بیگانگان را در آشوبهای قومی مشاهده میکنیم موازی بودن شکاف قومی با شکافهای مذهبی و زبانی (شکاف متراکم) شکافها و تعارض گروههای متنوع نقش مهمی در میزان ثبات با ایجاد بینظمی و ناامنی کشور دارد. این شکافها و تعارضات ممکن است متقاطع یا موازی، فعال یا غیر فعال، واحد یا متعدد باشند. تعداد گروهها، موازی بودن آنها و فعال شدن شکافها موجب اختلاف با سایر مناطق و دولت مرکزی و در نتیجه بیثباتی و ناامنی میگردد که در ایران قابل مشاهده است، زیرا در اغلب مناطق قومینشین کشور، تضاد قومی و نژادی با تضاد زبانی و تفاوت مذهبی همراه است، بالطبع اگر این تضادها فعال شود و شکافها عمیق گردد موجب ناامنی خواهد گردید.(احمدی،1383:ص30-27)
بطور کلی کسانی که با خواست اقلیتها برای تغییر احساس همبستگی می کنند تمایل به تاکید بر نارضایتی ها دارند ؛در حالیکه کسانی که بیشتر به یکپارچگی سرزمینی ایران یا به هویت ملی یا شیعی دلبستگی دارند چنین نارضایتی هایی را کوچک جلوه می دهند. در حالیکه قانون اساسی حقوق برابر برای اقلیتهای قومی و ادیان رسمی ،از جمله حق عبادت و حق کاربرد زبان محلی ،را تضمین می کند ،این حقوق در عمل همیشه به طور کامل رعایت نمی شود. (نیکی آر کدی ،1383:ص 130و134)
در دوره خاتمی ،وضعیت اقلیتها تا حدی بهبود یافت. غیر مسلمانان از جمله مسیحیان ،یهودیان ،زرتشتیان در قانون اساسی به رسمیت شناخته شده اند ،در مجلس نماینده دارند ودر نظر و تا حدی در عمل مورد حمایت قرار دارند.اما متاسفانه در میان گروه های سنتی ترمردم این دیدگاه قدیمی مبنی بر دوری از غیر مسلمانان وجود داشته است. یهودیان از اینکه همدست اسرائیل انگاشته می شوند رنج برده اند و اکثریت بزرگی از آنان پیش از انقلاب به اسرائیل یا ایالات متحده آمریکا مهاجرت کرده اند . با این وجود هزاران نفر از آنها در ایران باقی مانده اند. بهاییان مرتدان از اسلام وعاملان قدرتهای خارجی شناخته می شوند.همچنین اقلیتهای سنی و شیعیان اسماعیلی و فرقه هایی مانند اهل حق هم وجود دارند. اهل سنت عمدتا در نواحی مرزی متراکم هستند. در میان اقوامی چون ترکمن ها در شمال ،بلوچ ها در جنوب شرقی و اکثریت کرد در غرب کشور . همچنین اقلیت عرب در خوزستان پیرو مذهب شیعه هستند. در شورشهای پس از انقلاب ضمن آنکه روی خواسته های قومی واقتصادی تاکید می شد ،مسائل مذهبی هم نقش داشت.چنانکه در ادامه با وجود ادعای دین مشترک ،سنیان از تبعیضات موجود بر علیه خود شکایت دارند.
کردها در اعلام خواستهای سیاسی،اقتصادی و فرهنگی خود فعال بوده اند. هر حرکت کردها که می توانسته به منزله ترویج جدایی طلبی یا تضعیف قدرت حکومت تلقی گردد با مقاومت همه دولتهای مرکزی ایران ،چه پادشاهی چه جمهوری اسلامی ،چه محافظه کار چه اصلاح طلب روبرو شده است. بلوچستان ،عقب مانده ترین و محرومترین منطقه ایران ،صحنه شکایات از تبعیضها علیه سنی ها و بلوچ ها و خشونتهای مرگبار بین سنی ها و شیعیان بوده است هر چند اکثر این حوادث بین پناهندگان افغانی بوده است که در شهر زاهدان اکثریت بزرگی را تشکیل می دهند. همچنین به عربهای شیعه خوزستان تعداد زیاد و رو به افزون عربهای شیعه عراقی افزوده میشوند . در حالی که عربهای محلی خود را ایرانی می دانند مهاجران این چنین نیستندهر چند که بسیاری از آنان می خواهند در ایران بمانند.
بزرگترین گروه قومی غیر فارس ترک های آذربایجانی هستند که حدود یک چهارم جمعیت کل کشور را تشکیل می دهند ودر تهران و سایر نقاط خارج از آذربایجان پر شمارند.و ضمن آنکه پیوند های اقتصادی و فرهنگی تنگاتنگی با فارسی زبانها دارند، شیعه می باشند.برخی از آذربایجانی ها خود را عمدتا ایرانی یا مسلمان شیعه می دانند وبرخی نیز خود را در اصل آذربایجانی می دانند و برخی خود را هر دو یا هر سه آنها . از بین آذربایجانیها ملی گریان برجسته ، رهبران دگر اندیش و چپ سر بر آوردند. همچنانکه برخی از مسئولان نظام جمهوری اسلامی هم آذر بایجانی بوده اند.
در غرب ایران اقلیتهای مهم قومی دیگری شامل اتحادیه های بزرگ عشایری درون مرزی مانند ترک های قشقایی و شاهسون و لرهای بختیاری و لرها زندگی می کنند که عمدتا به یکجا نشینی روی آورده اند.
در مجموع بیشتر درخواستهای اقلیتها در ایران با رویکردهای کلی اصلاح طلبانه در کشور هماهنگی دارد . از جمله دمکراسی بیشتر ،نظارت محلی، اصلاح و پیشرفت اقتصادی و عدم اعمال سیاستهای تبعیض آمیز مذهبی . (کدی،1383: 134 -130)
گفتار دوم
2-1-3 پیشینه تاریخی و وضعیت فرهنگی و اجتماعی عربستان
1-2-1-3 سابقه تاریخی
کشور پادشاهی عربستان سعودی در زمان های قدیم وپیش از ظهور اسلام همواره میان دولتهای محلی ومنطقه ای منقسم بود و هیچ گونه قدرت واحدی بر آن حاکمیت نداشت. با ظهور اسلام در سراسر شبه جزیره ،این منطقه برای اولین وآخرین بار تحت لوای اسلام به وحدت دست یافت. در زمان امویان ،قسمت اعظم عربستان جزو قلمرو آنان بود و سپس آل عباس برآن مسلط شدند. در اواخر قرن دوم (ه.ق)(اوایل قرن نهم م)علویان در عربستان ،قیام کردند اما کاری از پیش نبردند .پس از مرگ متوکل عباسی،قدرت عباسیان رو به زوال نهاد و عربستان به دنبال آن دارای حکومتهای محلی وضعیف و کوتاه مدتی شد وطی چندین قرن موقعیت مغشوش ودر هم ریخته ای داست.
در اوایل قرن دهم ه.ق (16م)پرتغالیها قصد حمله به مکه را نمدند که عملی نگردید. در همان قرن ،خلفای عثمانی برای دفع خطر مسیحیان متوجه عربستان شدند و به تدریج سواحل غربی و سایر نقاط ،تحت حکومت عثمانیان در آمد. طی قرن هفدهم میلادی قبایل عرب در عربستان شرقی قدرت یافتند و قدرت عثمانی رو به زوال رفت. در اواسط همان قرن حاکمیت ترکان بر ناحیه احساء نیز از بین رفت. در قرن هجدهم م .باتوسعه نهضتی که محمد بن عبد الوهاب (بنیانگذار مذهب وهابی )الهام بخش آن بود ،عصر جدیدی از تاریخ عربستان آغاز شد. وی باحاکم شهر درعیه به نام محمد بن سعود متحد شد (1747 م)که پس از محمد بن سعود فرزندش عبدا لعزیز جانشین وی در اتحاد با ابن عبد الوهاب شد. در 1814 م با حمله مصریها از جانب حکومت عثمانی ،عبدالله بن سعود ،تسلیم ابراهیم پاشا گشت اما در 1824م ترکی بن عبدالله بر ریاض و سراسر نجد مسلط شد و آن را از تسلط مصریها خارج ساختو به این ترتیب آیین وهابی در تمام بخشهای ناحیه نجد رایج شد و در اوایل قرن بیستم ،عبد العزیزبن عبد الرحمن آلسعود بر ریاض ،نجد و احساء استیلا یافت و اساس حکومت سعودی بنیان نهاده شد.
طی جنگ جهانی اول سعودیها بابریتانیا از در دوستی وارد شدند ام پس از پایان جنگ سلطه عثمانی بر عربستان به طور کلی پایان گرفت.،ابن سعود به پیروزی دست یافت و بدین ترتیب حجاز جزئی ا ز قلمرو وی شد که سر انجام در سال 1932 عبد العزیز عنوان سلطان عربستان سعودی را گرفت و به موازات آن ،کشور عربستان تاسیس شده ورسمیت یافت.
بنابر این عربستان امروزه نتیجه پیوند قدرت سیاسی ونظامی ذخاندان سعودی و محمد بن عبد الوهاب ،بنیانگذار فرقه وهابیت می باشد. این جنبش یک نهضت واحد ساز بوده و نقش حساسی در تکامل جغرافیای سیاسی عربستان ایفا کرده است. اتحاد این دو موجب شدتا قدرت سیاسی ومذهبی خویش را در فراسوی پایگاه و هسته وقبیله و فامیل خویش در قلب شبه جزیره گسترش دهند وتسلط خود را بر سایر مناطق و قبایل دیگر استحکام بخشند . از آنجا که که خاندان سعود ی علت وجودی کشور عربستان سعودی و عاملی عمده جهت یکپارجه سازی ملی بود ،اهمیت این مساله در نام کشور متجلی شده است و بنابر این تنها واحد سیاسی در جهان می باشد که به نام قبیله ای که بنیان گذار آن بوده ،نامگذاری شده است (المملکه العربیه السعودیه). به همین دلیل این کشور با ساختار پیجیده ای از میزان مشارکت شاهزادگان سعودی اداره می شود. جایگاههای اصلی در حکومت سعودی به صورت مشخص و تفکیک شده در اختیار شاهزادگان سعودی قرار گرفته و مسئولیتهای استانهای چهارده گانه این کشور بر عهده یک امیر از خاندان آل سعود ی است. وجود ذخائر عظیم نفت وگاز و همچنین مسئولیت ناشی از پرده داری حرمین شریفین به این کشور قدرت بسیاری جهت حفاظت از حکومت وکسب مشروعیت در داخل وخارج از کشور را داده است. پس از حوادث دهه های 80 و90 وزیر سوال رفتن مشروعیت این رژیم برای اداره حرمین شریغین ،پادشاه عربستان لقب “خادم الحرمین ا لشریفین” را برای خود برگزید.(زراعت پیشه،1384:ص17)
2-2-1-3 موقعیت سرزمینی
کشور عربستان سعودی بخش بزرگی از شبه جزیره عربستان است (حدود 85 درصد ) که در جنوب غربی آسیا در منطقه خاور میانه قرار دارد. این کشور از غرب به دریای سرخ ،از شمال به کویت عراق واردن ،از شرق به خلیج فارس ،قطر و امارات متحده عربی واز جنوب به کشورهای عمان ویمن محدود است. توزیع مراکز اقتصادی نفتی و مراکز سیاسی واجتماعی کشور بر یکدیگر مطابقت ندارند ،بطوریکه حوزه های نفتی مهم عربستان همگی در ساحل خلیج فارس قرار دارند،اما شهرها و مراکز عمده نظیر مکه ،مدینه و ینبوع در ساحل غربی دریای سرخ واقع شده اند.موقعیت ممتاز جغرافیایی عربستان سعودی و دسترسی به آبهای آزاد خلیج فازس و دریای سرخ این امکان را فراهم آورده است تا از دو سوی این کشور برای حمل ونقل دریایی استفاده شود.ارتباط عربستان با کشورهای کوچک حوزه خلیج فارس بیشتر ایک سیاست قیم مآبانه پیروی می کند که این مساله با وجود اختلافات ارضی ومرزی وتنشهای متعدد تشدید شده است ودر این راستا ،کشورهای حاشیه خلیج فارس به پیمانهای طولانی مدت امنیتی –دفاعی با قدرتهای بزرگ روی آوردند و پایگاه های مهمی را در اختیار آنها گذاشتند و از سوی دیگر ،با برقراری ارتباط با سایر گزیته های قدرت در منطقه ،از جمله ایران ،عراق و حتی اسرائیل سعی در خنثی نمودن سیادت برتری جویانه عربستان سعودی داشتند.(زراعت پیشه،1384: ص21و20)
3-2-1-3تشریح جغرافیایی وحدت ملی
جامعه عربستان بر پایه روابط قبیله ای استوار است وهمچون سایر کشورهای شبه جزیره وجود تعصب و علقه نیرومند قبیله ای به علاوه مذهب ،شکل دهنده کلی فرهنگ جامعه هستند. این ساختار جامعه عربستان مانع از به وجود آمدن فرهنگی یگانه شده است . با اینکه دین اسلام در این سرزمین ظهور کرد و مدت زمانی مرکزیت جهان اسلام را بر عهده داشت ،اما از آنجا که در سرزمین فوق ،قبیله های بسیاری زندگی می کنند و هر کدام آداب رسوم خاص خود را به عنوان یک میراث نگهداری می کنند ،نتوانستند با بهره گیری از اسلام، هویتی همچون کشورهایی با سابقه تمدنی دیرینه مانندایران ومصر کسب کنند.با خارج شدن مرکزیت خلافت از عربستان در زمان امویان ،این کشور به عنوان گوشه ای از جهان اسلام در آمد که با اضمحلال خلافت عباسی و آشفتگی در دستگاه مزبور ،دوباره این سرزمین به فرهنگ قبیله ای به شکل ملوک الطوایفی و ارزشمند و ارجحیت یافتن سنن و آداب قبیله ای نسبت به دین اسلام، روی آورد.
اما عربستان امروز ،نتیجه پیوند قدرت سیاسی و نظامی خاندان سعودی ومحمد بن عبد الوهاب بنیانگذار فرقه وهابیت است. جنبش وهابی یک نهضت یکپارچه سازی بود که نقش حساسی را ذر تکامل جغرافیای عربستان ایفا کرده است. اتحاد دو جانبه بین محمدبن سعود و محمد بن عبد الوهاب هر دو را قادر ساخت تا قدرت خود را در فراسوی پایگاهایشان که در نجد ،قلب شبه جزیره عربستان بود ،گسترش دهند و نفوذ و سلطه خود را بر سایر قبایل استحکام بخشند . این آمیزش که هنوز پا برجاست به خاندان سلطنتی مشروعیت سیاسی نیرومندی بخشیده است.