۲-۲-۵ فرضیه اول: روان درمانی روش رفتاری- شناختی گروهی در مصرف کنندگان مواد افیونی در کاهش اضطراب موثر است.
با توجه به یافته های آماری مداخله گروهی با رویکرد روانشناختی نتایج حاصل از آزمون فرضیه اول پژوهش حاکی از آن بود که تفاوت میانگین داده های گروه آزمایش در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و دوره پیگیری در مورد متغیر اضطراب معنادار است.
بین میانگین نمره های اضطراب گروه آزمایش تفاوت معنادار وجود دارد بنابراین فرض پژوهش تأکید شد. یعنی گروه درمانی به روش رفتاری - شناختی در مصرف کنندگان مواد افیونی باعث کاهش اضطراب می گردد. همچنین با انجام تحلیلی کوواریانس کنترل اضطراب در پیش آزمون به عنوان متغیر همپراش، اثر اصلی متغیر گروه درمانی رفتاری- شناختی بر نمره های اضطراب درمرحله پیش آزمون و پس ازمون و پیگیری معنادار بود .این یافته ها با نتایج پژوهش مارلات و گوردون (۱۹۹۹)، راوسون (۱۹۹۸)، شاپ تاو[۱۷۳] (۲۰۰۳)، هوبر[۱۷۴] (۲۰۰۴) و … همخوانی دارد.
در پژوهشی راوسون (۱۹۹۸) با بهره گرفتن از مداخلات چند جانبه مشخص نمود این روش باعث بهبود وضعیت درمانی و مشکلات خلقی معتادانی می شود. با توجه به این نتایج می توان گفت اضطراب در بخش های مختلف فرایند درمان ایجاد اختلال می کند. همچنین این نتایج با بخشی از نتایج عرب ورنو سفادارانی (۱۳۸۶)، ایروانی (۱۳۸۴)، محمدی (۱۳۸۲)، عارف نسب، محمدی، رحیمی، بابا محمودی (۱۳۸۶)، محمد نریمانی (۱۳۸۶)، پورناش تهرانی (۱۳۸۷)، ملازاده و عاشوری (۱۳۸۸)، خدایاری فرد، یونسی، سهرابی، عابدینی (۱۳۸۷)، علاالدینی، مولوی، کجباف (۱۳۸۹) همخوانی دارد.
ارزیابی نتایج درمان شناختی - رفتاری اضطراب بر پایه پروتکل هایی است که به ویژه جهت بررسی اختلال های انفرادی به کار می رفته است. درمان شناختی رفتاری بر این فرض قرار دارد که معتادین مبتلا به اختلال اضطراب الگوهای ناسازگارانه درک و پاسخدهی به محیط را یاد گرفته اند و همچنین فاقد راهبردهای مقابله ای مؤثر هستند. از این دیدگاه، فرد معتاد مبتلا به اختلال اضطراب بخاطر اینکه بجای رفتار سازنده، مستعد درک تهدید، پاسخ اجتنابی و ناتوانی است، از نگرانی و اضطراب مفرط رنج می برد. بعد از سال ها شناسایی تهدیدهای بالقوه و پاسخدهی به صورت اضطراب، نگرانی و اجتناب، این مراجعان الگوهای پاسخدهی خودکار و مداوم را پیدا می کنند. افکار، احساسات و رفتارهای اضطرابی مداوم و تکرار شونده هستند، بنابراین در نهایت این زنجیره کاملاً خارج از آگاهی قرار میگیرد. با توجه به این که اصلی ترین ملاک اختلال اضطراب عامل نگرانی می باشد لذا با بهره گرفتن از درمان شناختی و رفتاری و محتوای شناختی جلسات درمانی و تغییر ادراکی بیماران سبک پردازش آنها تغییر می کند و در نتیجه با روش های
تحلیل منطقی راهبردهای جدیدی برای حل مسائل بیماران مطرح می شود. نظر به اینکه اضطراب اختلالی است که از تعامل مؤلفه های فیزیولوژی، شناختی و رفتاری به وجود می آید درمان جامع شناختی رفتاری میتواند اثربخشی بالایی در مورد آن داشته باشد .
در مورد دلایل اثربخشی درمان شناختی رفتاری در کاهش اضطراب و نگرانی معتادین مبتلا به اضطراب می توان به مؤلفه های این درمان اشاره کرد. تکنیک های که مؤلفه فیزیولوژی اضطراب را هدف قرار میدهند شامل آموزش تنفس دیافراگمی یا عمیق، آموزش آرمیدگی پیش رونده و آموزش آرمیدگی ذهنی است. این تکنیکها مؤلفه جسمانی و فیزیولوژی اضطراب را مورد هدف قرار میدهند. مراجعان با آموزش این تکنیک ها یاد میگیرند که در برابر نشانه ها و راه اندازهای اضطراب به طور مناسب مقابله کنند، به طوری
که سطح پایه تنش جسمانی را کاهش دهند. این راهبردها را میتوان مهارت های تنظیم هیجانات اساسی دانست که معمولاً بیماران معتاد مبتلا به اضطراب فاقد آن هستند .
تمرین آرمیدگی مستلزم آن است که فرد توجه خود را بر زمان حال و اینجا و اکنون متمرکز کند و به همین دلیل برای افراد معتاد مبتلا به اختلال اضطراب مناسب است، چرا که ماهیت نگرانی معطوف به آینده است (هازلت، ۲۰۰۸).
تکنیک های شناختی به مراجعان یاد می دهد که افکار اضطرابی خود را شناسایی کنند و آنها را به طور عینی مورد آزمون قرار دهند. درمانگر سعی می کند که بیمار را با اطلاعات جدیدی روبرو کند، که قبلاً آنها را نادیده گرفته است. این تکنیکها به مراجعان کمک میکند که تفسیرها و برداشت های نادرست خود از رویدادهای محیطی را تعدیل و تصحیح کنند و دیدگاه های جدیدی را ایجاد کنند.
مراجعان یاد میگیرند که پیچیدگی و ابهام ویژگی اکثر موقعیت های زندگی است، و بنابراین یاد می گیرند که این ابهام و عدم قطعیت را تحمل کنند و از لحاظ شناختی انعطاف پذیری بیشتری داشته باشند. در نهایت مراجعان این دیدگاه های شناختی جدید را به عنوان پاسخ مقابله ای متفاوتی در برابر رویدادهای اضطراب زا بکار می برند (هازلت، ۲۰۰۸).
تکنیک های که مؤلفه رفتاری اضطراب را هدف قرار می دهند عبارتند از شناسایی رفتارهای ایمنی نگرانی،
شناسایی و حذف رفتارهای اجتنابی فعال و منفعل، مواجهه ذهنی و تمرین مقابله، تغییر رفتار سبک زندگی و شناسایی رفتارهای نادیده گرفته شده. این تکنیک ها رفتارهای ایمنی نگرانی و اجتناب فعال و منفعل را از طریق مواجهه و تکالیف بازداری پاسخ، را به تدریج حذف می کنند.
یافته های به دست آمده با یافته های بسیاری که نشان داده اند مداخلات شناختی رفتاری موجب بهبود علائم روانی در وابستگان به مواد افیونی میشود، مطابقت دارد. به عنوان مثال کارول و همکاران، ۲۰۰۱) نشان داده اند که مداخلات شناختی رفتاری جزء درمان هایی است که بیشترین میزان حمایت تجربی را دریافت نموده و بیشترین اثربخشی را داراست.
(پولاک و همکارا ن، ۲۰۰۲) اثربخشی درمان رفتاری شناختی را بر کاهش اضطراب بررسی نمودند. یافته های پژوهش آنها نشان می دهد که درمان رفتاری شناختی با کمک به بیمار در شناخت عوامل برهم زننده درونی و بیرونی و ایجاد اضطراب و به کار گیری شیوه های جایگزین به منظور مقابله با احساس اضطراب اثر بخشی نسبتا خوبی داشته است. همچنین او دریافت که مداخله فوق در شکستن ارتباط بین خلق منفی و استفاده از مواد اثر بخش بوده است.
با توجه به آن که تجارب بالینی و مطالعات مختلف نشان داده اند که اشتیاق به مصرف تحت تاثیر عوامل مختلفی از قبیل شرایط اجتماعی، فشارهای روانی و اضطراب قرار میگیرد، بنابراین به نظر میرسد که تکنیک های شناختی رفتاری که روی شناسایی موقعیت های برانگیزاننده اشتیاق به مصرف و برهم زننده روان و ایجاد اضطراب و افزایش آگاهی نسبت به عوامل و نشان دادن واکنش های کارکردی به جای استفاده از مواد تاکید دارد توانسته در کاهش عوامل برهم زننده درون فرد اثر گذار باشد.
همچنین مطالعات نشان داده که پدیده اشتیاق عاملی پیچیده و چند بعدی بوده و به نظر میرسد که نقش خلق منفی بیمار و اضطراب در شروع و تداوم مصرف مواد مخدر موثر میباشد. بنابراین می توان با مداخلات روان شناختی به بیماران کمک نمود خلق افسرده و مضطرب را به خوبی مدیریت نمایند.
برای تبیین اثربخشی رویکرد شناختی رفتاری در کاهش علایم اضطراب میتوان گفت که خلق ناخوشایند و مضطرب می تواند به عنوان یک برانگیزاننده درونی مصرف کنندگان را به سمت مصرف مجدد سوق دهد. با توجه به اینکه بسیاری از بیماران بر این باورند که به خاطر رها شدن از خلق ناخوشایند و مضطرب بایستی به سمت مصرف روی آورند، انجام مداخلات در جهت اصلاح این عقیده و جایگزین نمودن عقاید کارآمدتر ضروری می باشد (پترسکی و همکاران، ۲۰۰۲).
از طرفی مطالعات بسیاری نشان داده اند که سوء مصرف مواد می تواند به بروز اضطراب در مصرف کنندگان منجر شود (وادورث و همکارا ن، ۲۰۰۶).
در این راستا به نظر میرسد که آموزش مهار تهای مقابله ای می تواند به فرد کمک کند تا به منظور مقابله با برهم زننده های درونی و به ویژه خلق منفی بر راهبرد سالمتری روی آورند.
مطالعات بسیار حاکی از آن است که خلق مضطرب می تواند به عنوان یک برانگیزاننده عمل کرده و فرد را به سمت مصرف مواد سوق دهد. از طرفی مصرف مواد خصوصا به بروز اضطراب درفرد منجر میشود. در تبیین کارایی درمان شناختی- رفتاری بر کاهش اضطراب در مصرف کنندگان می توان گفت درمان اضطراب به کمک تکنیک های شناختی- رفتاری سبب میشود که بیمار کمتر در معرض تجربه خلق ناخوشایند و مضطرب قرار گیرد. بنابراین درمان اضطراب می تواند به طور غیر مستقیم در کاهش مصرف اثربخش باشد.
نتایج این تحقیقات نشان داده است که گروه درمانی رفتاری - شناختی، شناخت درمانی گروهی مذهبی و امید درمانی گروهی موجب بهبود علائم اضطراب معتادان می شود. همچنینی مشایخی پور (۱۳۸۹) نشان داد که گروه درمانی پذیرش خویشتن باعث تغییر نگرش افراد و بهبودی علائم اضطرابی معتادان می شود. جمع بندی تحقیقات نشان دهنده ی آن است که روابط اجتماعی و مسائل شغلی، مشکلات خانوادگی، نگرانی از وسوسه و فرایند درمان و مهارتهای بسیار پایین حل مسأله (یزدی زاده، ۱۳۸۸)، تصمیم گیری وکنترل هیجان (اورکی، ۱۳۸۹) و فشارهای مختلف در مورد لزوم بهبود باعث افزایش مشکلات اضطرابی در معتادان می شود که همگی نشان دهنده اهمیت کاهش اضطراب در بهبود وضعیت درمانی معتادان می باشد.
۳-۲-۵ فرضیه دوم: گروه درمانی به روش رفتاری - شناختی در مصرف کنندگان مواد افیونی در کاهش افسردگی معتادان موثر است.
با توجه به یافته های آماری مداخله گروهی با رویکرد روانشناختی نتایج حاصل از آزمون فرضیه دوم پژوهش حاکی از آن بود که تفاوت میانگین داده های گروه آزمایش در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و دوره پیگیری در مورد متغیر افسردگی معنادار است. و بین میانگین نمره های افسردگی گروه آزمایش تفاوت معنادار وجود دارد. بنابراین فرض پژوهش تأیید شد. یعنی گروه درمانی به روش رفتاری - شناختی در معتادان باعث کاهش افسردگی شد. همچنین با انجام تحلیل کوواریانس درمانی و کنترل افسردگی در پیش آزمون به عنوان متغیر همپراش، اثر اصلی متغیر گروه درمانی رفتاری- شناختی بر نمره های افسردگی در مرحله پیش آزمون و پیگیری معنادار بود.
این یافته ها با نتایج پژوهش مارلات و گوردون (۱۹۹۹)، راوسون (۱۹۹۸)، شاپ تاو (۲۰۰۴)، راوسون (۲۰۰۵)، هوبر (۲۰۰۷)، و … همخوانی دارد. در پژوهشی راوسون (۱۹۹۸) با بهره گرفتن از مداخلات چند جانبه مشخص نمود این روش باعث بهبود وضعیت درمانی و مشکلات خلقی معتادان می شود. با توجه به این نتایج می توان گفت اضطراب در بخش های مختلف فرایند درمان ایجاد اختلال می کند. همچنین این نتایج با بخشی از نتایج عرب ورنو سفادارانی (۱۳۸۷)، ایروانی (۱۳۸۴)، محمدی (۱۳۸۲)، عارف نسب، محمدی، رحیمی، بابا محمودی (۱۳۸۶)، محمد نریمانی (۱۳۸۶)، پور ناش تهرانی (۱۳۸۷)، ملازاده و عاشوری (۱۳۸۸)، خدایاری فرد، یونسی، سهرابی، عابدینی (۱۳۸۸)، علاالدینی، مولوی، کجباف (۱۳۸۷) همخوانی دارد.
نتایج این تحقیقات نشان داده است که گروه درمانی رفتاری - شناختی، شناخت درمانی گروهی مذهبی و امید درمانی گروهی موجب بهبود علائم افسردگی معتادان می شود.
راوسون در تحقیقات مختلف خود برای تحقیق در مورد مصرف کنندگان کوکایین الکل و انواع روانگردان استفاده نمود و اثربخشی این مداخلات را با روش های بیمارستانی مورد مقایسه قرار داد. نتایج به دست آمده نشان دهنده تأثیر این مداخلات بود که باعث تأثیر بر متغیرهای روانشناختی مانند افسردگی نیز می شد. در پژوهش حاضر با آموزشهای مربوط به فرایند درمان و تأثیرگذاری بر باورها و طرحواره های نادرست در معتادان و انتظارات و راهبردهای مخرب موجود در خانواده تلاش شد مشکلات خلق پایین مورد توجه قرار بگیرد. تخلیه هیجانی در حین جلسات، بازخوردهای اعضای گروه، تکنیک های رفتاری و شناختی درتحقیق مورد استفاده قرار گرفت.
۴-۲-۵ فرضیه سوم: گروه درمانی شناختی رفتاری بر کاهش نشانه های جسمانی بیماران وابسته بر مواد افیونی موثر است.
با توجه به یافته های آماری مداخله گروهی با رویکرد روانشناختی نتایج حاصل از آزمون فرضیه سوم پژوهش حاکی از آن بود که تفاوت میانگین داده های گروه آزمایش در مراحل پیش آزمون، پس آزمون در مورد متغیرنشانه های جسمانی معنادار است ولی در دوره پیگیری گروه درمانی بی تاثیر بوده است.
همان گونه که مشاهده شد درمان گروهی با رویکرد شناختی -رفتاری توانسته روی بعدجسمانی سلامت عمومی در مرحله پس آزمون اثر بخش باشد. بعد جسمانی سلامت عمومی شامل ارزیابی فرد از دردهای جسمانی خود، نیاز او به درمان پزشکی برای انجام فعالیت های روزمره، داشتن انرژی برای انجام فعالیتهای روزانه، رضایت فرد از وضعیت ظاهری، خواب، توانایی انجام فعالیت ها و توانایی اشتغال است. شناخت ها، باورها و افکار بنیادین فرد نقش تعیین کننده ای در ارزیابی فرد از وضعیت جسمانی اش دارد. بنابراین،
توجه به دو نکته در این مقوله لازم است: اول آنکه سلامت عمومی به شرایط فرد و ابعاد جسمانی او بستگی داشته (ارزیابی اولیه) و دوم اینکه سلامت عمومی به ارزیابی فرد از این شرایط بستگی دارد (ارزیابی ثانویه).
بررسی ها نشان داده درمان های نگهدارنده همچون متادون توانسته تا حدی بر مشکلات جسمانی بیماران وابسته به مواد افیونی که در جریان درمان با آن مواجه می شوند غلبه کنند که از جمله آن می توان به بالا بردن توان و انرژی فرد برای انجام فعالیت های روزانه، کاهش مشکلات فیزیولوژیکی ناشی از مصرف مواد و کاهش نشانه های جسمانی ترک اشاره کرد. بنابراین، درمان های دارویی در کمک به بیماران برای غلبه بر مشکلات جسمانی سودمند هستند.
اما بعد دوم، ارزیابی فرد از شرایط جسمانی خود است که این ارزیابی بیشتر جنبه روان شناختی دارد و این ارزیابی در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است.
فردی که دچار خطاهای شناختی باشد، ارزیابی صحیحی از خود و شرایط موجود نداشته و این ارزیابی در همه ابعاد به چشم می خورد. بنابراین، می توان گفت که مداخلات روان شناختی و بویژه درمان شناختی- رفتاری که تمرکز اصلی آن بر تغییر باورها و افکار فرد است می تواند بر بعد سلامت عمومی فرد نیز اثرگذار باشد. در زمینه اثربخشی درمان شناختی - رفتاری گروهی بر بعد جسمانی سلامت عمومی، نتایج نشان دهنده اثربخشی درمان در مرحله پس آزمون و عدم اثربخشی در دراز مدت است. این نتیجه با یافته های قبلی (مارتیک و هینز[۱۷۵]، ۲۰۰۳؛ هولن[۱۷۶]، ۲۰۰۲؛ کریس[۱۷۷]،۲۰۰۶؛ کریستف[۱۷۸]، ۱۹۹۹و مارلات[۱۷۹]و همکاران،۲۰۰۴ ؛ به نقل از کونور[۱۸۰]، ساندرس و فنی، ۲۰۰۶) همسو است.
نشان های جسمانی ۷ ماده را به خود اختصاص می دهد که سردرد، احساس ضعف و سستی، احساس نیاز به داروهای تقویتی و احساس داغی یا سردی در بدن را مورد بررسی قرار می دهد. بر اساس نتایج اصلی به دست آمده از تحقیقات (حسن شاهی و همکاران، ۱۳۸۳) مشخص گردید که در زیرمقیاس شکایات جسمانی، متوسط نمرات بیماران وابسته به مواد تقریباً دو برابرآزمودنی های عادی بوده و تفاوت میان آنها (t=19/7) در سطح p <0/001 معنی دار می باشد. به عبارتی آزمودنی های وابسته به مواد روانگردان بیش از افراد بهنجاراز نشانه های بدنی (مثل سردرد، احساس سرمای شدید یا گرگرفتگی، ضعف و بیماری) شکایت داشتند.
در پژوهش (احمدیان، ۱۳۸۳)، تفاوتی بین سلامت روان بیماران مورد بررسی بر اساس تحصیلات و شیوه
مصرف دیده نشد، ولی فراونی نشانه های جسمانی در بیمارانی که از چند نوع ماده روان گردان استفاده می نمودند، بیشتر از مصرف کنندگان تریاک وهروئین بود.
به علاوه اینکه نتایج تحلیل رگرسیون (مورگان، ۲۰۰۵) نشان داد که از مجموع سلامت عمومی و مولفه های آن، مولفه اضطراب و اختلال خواب و نشانه های جسمانی به طور معنی داری می تواند اعتیاد به مواد را پیش بینی مینماید.
در پژوهش حاضر بیشتر بر بهبود وضعیت روان شناختی بیماران تاکید شده و این عامل می تواند در تبیین عدم اثر بخشی درمان طولانی مدت (مرحله پیگیری) نشانه های جسمانی مد نظر قرار گیرد.
۲- عنوان به زبان انگلیسی :
Design of Khaje Atabak ’s cultural complex with the approach to organizing it is historic environment.
ب – تعداد واحد پایان نامه:
۶ واحد
ج- بیان مسأله اساسی تحقیق به طور کلی (شامل تشریح مسأله و معرفی آن، بیان جنبهه ای مجهول و مبهم، بیان متغیرهای مربوطه و منظور از تحقیق) :
در حال حاضر بافت های تاریخی باتوجه به اینکه هرکدام بخشی ازمیراث فرهنگی این شهر راتشکیل می دهند مکان هایی باسطح درآمدپایین هستند که دربعضی موارد ازسوی سیاست گذاران وبرنامه ریزان مورد توجه قرار نمی گیرند.
بافت تاریخی پیرامون مقبره خواجه اتابک هم ازاین قاعده مستثنی نمی باشد ازاین رو به دلیل کم بودن امکانات شهری ساکنین بومی آن محله مهاجرت کرده ودرنتیجه اقشارفرودست ومهاجرین دراین منطقه ساکن می شوند.
عوامل فوق موجب تغییر ساختارهای اجتماعی، فرهنگی واقتصادی بافت تاریخی مقبره خواجه اتابک شده است.در این تحقیق سعی برآن است که علاوه برشناسایی عوامل اصلی ایجاد چالش هادربافت به رفع وساماندهی آنها پرداخت شود.
د - اهمیت و ضرورت انجام تحقیق (شامل اختلاف نظرها و خلاءهای تحقیقاتی موجود، میزان نیاز به موضوع، فواید احتمالی نظری و عملی آن و همچنین مواد، روش و یا فرایند تحقیقی احتمالاً جدیدی که در این تحقیق مورد استفاده قرار میگیرد:
همواره در جوامع و کشورهای جهان سوم اختلاف نظرها و تفاوت نظریه ها در رابطه با نجات معماری گذشته وجود دارد. که عده ای نجات و طراحی با نیازهای امروزی را اضطرار می دانند و در طرف مقابل گروهی به تخریب و جایگزین کردن آن ها به بناهای مدرن امروزی عقیده دارند. حال در ایران اطلاعات و بررسیهای موجود درباره فضاهای شهری و بافتهای تاریخی هنوز بسیار اندک است.
باتوجه به تغییروتحولات صورت گرفته در حوزه شهرسازی و مدیریت شهری درسال های اخیر، دگرگونی های بسیاری در نوع معماری وشکل شهرسازی رخ داده است. این تحولات گاه می توانند درزمره رشد وتوسعه شهری قرارگیرندوگاه می توانند به عنوان افول و زوال شهربه شمار آیند. ” اما با توجه به همین اطلاعات می توان اظهار داشت که که فضاهای شهری در گذشته از لحاظ کارکردی و کالبدی غالبا از کارایی مناسبی برای زندگی در آن برخوردار بوده اند. در حالی که برخی از انواع بسیار مهم فضاهای شهری در دوره معاصر مانند میدانها و خیابانها فاقد کارایی لازم برای زندگی شهری هستند و غالبا نقش ارتباطی آنها به صورت مهمترین کارکرد به شمار می آید. “(سلطان زاده حسین،۱۳۷۲، ص۱)
حفظ و نگهداری و معرفی ارزشها و فرهنگ اجداد ما برای آیندگان مهمترین و تاثیر گذار ترین عامل می-باشد زیرا فرهنگ است که معماری را شکل می دهد.معماری امروزی ما دچار دو گانگی بین سبک های غربی و سنت ها و
پس زمینه های فکری معماری گذشته خود شده است، و به گفته ی دکتر فلامکی: «زندگی شهری کنونی ایرانیان، به دشوارترین شکل گرفتار تناقض و تضاد میان دو گونه فضای ساخته شده، قرار دارد: گونه اول، بخش قدیمی یا تاریخی شهرهای ایران است و گونه دوم، آن چیزی است که امروزه گرداگرد شهر های¬مان ساخته می شود.» (فلامکی، ۱۳۸۲، ص۲۷۷) از این رو می توان به وضوح فقر در حوزه پژوهش در زمینه بافتهای تاریخی و شهر سازی کهن را مشاهده کرد تادر نهایت بتوان به شکلی دقیق تصویری گویا از پیوند فرهنگ ها و ارزش ها با معماری و بافت های تاریخی ترسیم کرد.
ه- مرور ادبیات و سوابق مربوطه (بیان مختصر پیشینه تحقیقات انجام شده در داخل و خارج کشور پیرامون موضوع تحقیق و نتایج آنها و مرور ادبیات و چارچوب نظری تحقیق):
تا کنون در چند مورد مطالعاتی در زمینه شناخت ، فن شناسی و آسیب شناسی مقبره خواجه اتابک صورت گرفته است و بخشی ازآنها نیز مورد عملیات مرمتی قرارگرفته است اما متاسفانه تا بحال تحقیق و پژوهشی در حوزه طراحی وباززنده سازی مقبره خواجه اتابک با رویکرد ساماندهی بافت تاریخی پیرامون آن صورت نگرفته است. که این خود می تواند آغازی بر پژوهش های علمی در این حوزه باشد.
کتب :
کتاب اصول نوسازی شهری:رویکردی نو به بافت های فرسوده از علیرضا عندلیب ،۱۳۸۹: بافت فرسوده و اقدام به نوسازی آن از مقولاتی است که با مرور زمان، معنا و گستره آن وسعت یافته و در هر دوره، استنباطی جدید از آن حاصل می شود. در این کتاب، نگارنده سعی داشته به این موضوع بپردازد، و با تکیه بر چهار رکنِ «الگوسازی»، «رفتارسازی»، «فرهنگ سازی» و «تصمیم سازی»، راه حلی مناسب برای نوسازی بافت های فرسوده ارائه دهد.
کتاب دفترهای نوسازی بافت فرسوده از علیرضا عندلیب با همکاری سید امیر منصوری،علی خانی،کاوه حاج علی اکبری،۱۳۸۵:این مجموعه برای بافتهای فرسوده شهری تهیه وتدوین شده است.
کتاب دانشنامه شهرسازی از گراهام آشورث، ترجمه ی پدرام پورشکیبایی،۱۳۸۶.
کتاب مرمت شهری: تعاریف، نظریهها، تجارب، منشورها و قطعنامههای جهانی، روشها و اقدامات شهری از محسن حبیبی وملیحه مقصودی،۱۳۸۲: این کتاب با تعریف و توضیح واژگان مربوط به نوسازی شهری آغاز شده، در پی آن، دیدگاههای نظریهپردازان جهانی درباره مرمت شهری درج گردیده است . صفحات بعدی کتاب به ذکر تجربیات و نکات مهمی در خصوص مرمت شهری در کشورهای مختلف اختصاص یافته که عبارتاند از :انگلیس، فرانسه، ایتالیا، آلمان، اتریش، سوئد، ژاپن، آمریکا، هلند، استانبول، مصر، سوریه، عراق، افغانستان، اسرائیل، یونان، برزیل، اندونزی و چین .در بخشی از کتاب نیز منشورها، قطعنامه و مصوبات جهانی مربوط به مرمت شهری به طبع رسیده که عناوین برخی از آنها بدین قرار است :کنگره آتن (۱۹۳۱م) .توصیهنامه یونسکو (۱۹۶۲)، معاهده حفظ میراث و فرهنگ جهانی (۱۹۷۳)، و بیانیه مکزیکوسیتی .کتاب با پیشنهادها و دستورالعملهایی در خصوص مرمت شهری به پایان میرسد .
مقالات:
مقاله” بررسی بافت محله جلفای اصفهان و ارائه راهکارهایی جهت حفاظت و ایجاد تعادل و توازن میان کالبد قدیم و جدید“ از نارسیس سهرابی وسعید اکبری،۱۳۸۴،تخستین همایش ملی استحکام بخشی ساختمانهای بنایی غیرمسلح وبناهای تاریخی.در این مقاله محله جلفای اصفهان و سابقه آن که به دوران شاه عباس اول میرسد بررسی شده که همچون دیگر بافت های تاریخی بر اثر تغییرات زمانه دچار تحول - مشکلات و معضلات بیشماری گردیده است. بسیاری از بخشهای آن تخریب گردیده و بافت موجود دچار بحران هویت کالبدی - فضایی اجتماعی و فرهنگی گردیده است که به برنامه ریزی مناسب در جهت از بین بردن هرگونه فرسودگی یا تضاد و هماهنگی و بازگرداندن کلیت حاکم بر این محله به صورتی که بتواند به عنوان بافتی زنده و مستحکم به حیات خود ادامه دهد احتیاج دارد. در این مقاله به وضعیت محله جلفا در شرایط کنونی و چگونگی طر حهای مرمتی اجرا شده در آن بررسی شده است.
مقاله” بررسی احیاء و ساماندهی بازارهای سنتی و نقش آن در توسعه گردشگری نمونه موردی: بازار همدان“ از محسن وطن نواز عضو هیأت علمی آموزشکده فنی و حرفه ای سما، دانشگاه آزاد اسلامی،۱۳۹۱. یکی از مقاصد و اهداف مهم گردشگران و نیز یک رسم دیرینه نزد ایرانیان، خرید سوغاتی به عنوان ره آوردی پرارزش از سفر برای بستگان ودوستان ویادبودی ارزشمند وخاطره انگیز به ویژه ازصنایع دستی می باشد.همچنین دیدن بازار و مراکز خرید و فروش و چگونگی زندگی و وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مردم شهر، از دیگر نقاط جذاب گردشگری به شمار
می آید. بازار قدیمی همدان با داشتن عناصری مانند راسته ها، سراها، مغازه ها و مسجد جامع در دل خود و قرارگیری در بافت قدیمی، به عنوان یکی از مکانهای اصلی شهر همدان محسوب می شود که در مقایسه با سایر نقاط توجه چندانی در خصوص گردشگری به آن نشده است. این مقاله سعی دارد تا با معرفی و شناسایی قابلیت های گردشرگری بازار همدان ، پیشنهاد و راهکارهایی در خصوص رفع مشکلات موجود و احیاء و ساماندهی این مجموعه ارائه نماید.
مقاله“ توریسم و رویکرد نوسازی در طراحی بافت های تاریخی شهری “ازپرویز کردوانی وونوس مورد غفاری،فصلنامه جغرافیایی سرزمین، علمی – پژوهشی، سال هشتم، شماره ۳۰ ، تابستان۱۳۹۰. هدف این مقاله، توان های محورهای تاریخی، فرهنگی و گردشگری شهرها در جذب گردشگر موردبررسی قرار گرفته است.
طرح های داخلی- اجرایی :
- طراحی و باز زنده سازی خانقاه و آرامگاه چلپی اوغلوکه درشهر سلطانیه قراردارد و در فاصله سالهای ۱۳۷۸ تا۱۳۸۵ خورشیدی طراحی و مرمت شده که احیای این مجموعه از موفق ترین اقدامات در حفظ آثار تاریخی ایران در دوران اخیر به شمار می آید که جوانب گوناگون فنی و فرهنگی را ،در کار بازسازی رعایت کرده است.
- طراحی و باززنده سازی خیابان ناصریه ومدرس با رویکردساماندهی کف وجداره هادر کرمان
- طراحی و باز زنده سازی محله تربیت در بافت تاریخی شهر تبریز
- ساماندهی وطراحی مراکز و بافت های تاریخی و فرهنگی در همدان
- طرح ساماندهی و باززنده سازی بازار و بافت تاریخی اراک
طرح های پژوهشی مطالعاتی:
-پایان نامه دکتری«تاثیر مولفه های طراحی بر جلب مشارکت مردمی در معاصر سازی بافت های فرسوده ایران،نمونه موردی:محله سیروس تهران »،سید علی سیدیان، استاد راهنما دکتر هاشم نژاد- دکتر بهزادفر،استاد مشاوردکترصالح،۱۳۸۷.
- پایان نامه دکتری «مردم و احیاء بافت تاریخی «،سید عباس یزدانفر، استاد راهنمادکتر هادی ندیمی،استاد راهنما دکتر مرادی،۱۳۸۵.
و – جنبه جدید بودن و نوآوری در تحقیق )این قسمت توسط استاد راهنما تکمیل شود)
با توجه به ارزش های معماری وتاریخی بنای خواجه اتابک وهمچنین مخروبه بودن بافت پیرامون بنای مذکور طراحی مجموعه فرهنگی در پیرامون آن بارعایت اصول وضوابط مداخله دربافت تاریخی بسیار جدید و ارزشمند است.
امضاء استادراهنما
ز- اهداف مشخص تحقیق (شامل اهداف ، کلی، اهداف ویژه و کاربردی):
اهداف کلی:
بررسی و تدوین طرحی جامع به منظور هماهنگی بین کارکرد و کالبد فضایی بافت و واقع گرایی در طراحی شهری.
اهداف ویژه:
شناخت مولفه های متغیر و غیر متغیر تاثیر گذار در ساماندهی بافت مجاور خواجه اتابک.
اهداف کاربردی:
طراحی مجموعه فرهنگی خواجه اتابک بارویکردساماندهی بافت تاریخی پیرامون که بر اساس آن بتوان الگویی مناسب برای رفع نیازها و مشکلات ساکنین آن بافت در نظر گرفت.
ح – در صورت داشتن هدف کاربردی، نام بهرهوران (سازمانها، صنایع و یا گروه ذینفعان) ذکر شود
۱.سازمان بهسازی و نوسازی شهرداری استان کرمان
-
- سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری استان کرمان
-
- مرکز اسناد و مصالعات کرمان شناسی
ط- سؤالات تحقیق:
۱.چگونه می توان به طرحی جامع به منظور هماهنگی بین کارکرد و کالبد فضایی بافت و واقع گرایی در طراحی شهری دست یافت؟
۲.شناخت مولفه های متغیر و غیر متغیر تاثیر گذار در ساماندهی بافت مجاور خواجه اتابک به چه عواملی وابسته است؟
۵-۴-۱-پیشنهاد های کاربردی-آموزشی ۱۶۶
۵-۴-۲- پیشنهاد های پژوهشی ۱۶۶
۵-۵- محدودیت های پژوهشی ۱۶۶
فهرست منابع ۱۶۷
فهرست جداول
جدول۴-۱-مبدأوجودانسان ازنظرمحمدحسین طباطبایی و ریچارد رورتی ۱۳۰
جدول۴-۲-غایت انسان ازنظرمحمدمحمد حسین طباطبایی و ریچارد رورتی ۱۳۷
جدول۴-۳-فطرت انسان ازنظرمحمدمحمد حسین طباطبایی و ریچارد رورتی ۱۴۴
جدول۴-۴-عقل انسان از نظرمحمدحسین طباطبایی وریچارد رورتی ۱۴۹
جدول ۴-۵- اختیارانسان از دیدگاه محمدحسین طباطبایی وریچارد رورتی ۱۵۵
جدول شماره۵-۱-عناصر مورد نظر محمدحسین طباطبایی و ریچارد رورتی در انسان شناسی ۱۶۵
فصل اول
کلیات طرح پژوهش
۱-۱-مقدمه
شناخت انسان ومطالعه ابعاد مختلف او همواره درکانون توجه فلاسفه تعلیم وتربیت قرارداشته است، زیرا از یک سو چگونگی معنا وهدف زندگی انسان تعیین کننده مسیرتربیتی اواست وازسویی دیگرکشف اصول تعلیم وتربیت مستلزم بررسی دقیق جنبه های مختلف حیات انسان است.به همین دلیل دردوران معاصرسؤالات مربوط به ماهیت انسان درکانون توجه فلاسفه تعلیم وتربیت،ویکی ازمحورهای اساسی نظرات،تأملات وتلاشی های علمی و فلسفی فلاسفه واندیشمندان مختلف بوده است،ونظریات متنوع و بعضاً متعارض دراین موضوع ارائه شده است.
دراین معرکه علمی – فلسفی- دینی،فلاسفه،پیروان ادیان،دانشمندان علوم انسانی وتجربی وحتی اندیشمندان پسانوگرا همه حضوردارند و چالشی بزرگ بر سراین معمای هستی(انسان)همواره مطرح بوده است.این که کدام یک ازاین نظریات و آراءمتعارض از لحاظ نظری استوارترواز نظر تربیتی راهگشا ترند،مسئله ای است که از جهت مباحث فلسفی تعلیم وتربیت قابل توجه است زیرا موضوع تعلیم وتربیت انسان است وتحقیق وتبیین مسئله انسان برای تعلیم وتربیت یکی ازمهمترین مسائل است.
انسان شناسی مورد توجه اسلام،انسان شناسی دینی است،چرا که انسان شناسی دینی از طریق وحی حاصل می شود و این امر موجب می شود که واجد جامعیّت،اتقان وخطا پذیری بوده وتنها آن چه را می پذیرد که با مبانی دینی سازگاری داشته باشد.اما نقدی که انسان شناسی اسلامی ودینی به انسان شناسی غیر دینی دارد این است که این انسان شناسی به دلیل دوری از منبع لایزال وحیانی وهمچنین فقدان تفکرات عمیق و همه جانبه عقلانی،ومتأثر شدن از موقعیت های تاریخی،از انسجام واستحکام لازم بی بهره است به همین دلیل قادر به حل مشکلات بشریت و مسائل تربیتی نمی باشد.(خسروپناه،ج۱ ،۵۰۸:۱۳۹۰)
لذا با توجه به نگرش جامعی که انسان شناسی اسلامی دارد،لازم است که به اسلام وآرای اندیشمندان اسلامی رجوع شود تا با بهره گرفتن از نظرات وآراء آنان انسان شناسی مکاتب مختلف مورد نقد و بررسی فرار گیرد در این پژوهش پس از پرداختن به دیدگاه محمدحسین طباطبایی به عنوان یک فیلسوف اسلامی ودیدگاه نوعمل گرای ریچارد رورتی به عنوان یک فیلسوف پسانوگرا در موضوع انسان شناسی، دیدگاه رورتی از منظر طباطبایی مورد نقد قرار خواهد گرفت.
.
۱-۲-بیان مسئله
مهمترین مبنای تعلیم و تربیت هر مکتب و ایدئولوژی تعریف انسان است و برای پرداختن به سایر فعالیت های تربیتی از جمله اهداف،اصول وروشها لازم است انسان از ابعاد مختلف معرفی شود.و همچنین یکی از ضرورت ها و بایسته های نظام اسلامی تولید علوم انسانی اسلامی است در این میان با توجه به نقش محوری انسان شناسی در تولید علوم انسانی اسلامی می بایستی شناخت انسان بیش از پیش مورد نظر اندیشمندان باشد چرا که بسته به تعریفی که ازانسان ارائه می شود نظام فکری نیز متفاوت خواهد بود.با توجه ضرورت انسان شناسی،در مکاتب مختلف همواره به شناخت انسان اهمیت داده اند و از منظر های مختلفی بدین موضوع پرداخته اند.
همچنین با معنی و بی معنی بودن زندگی انسان بستگی تام به تصویرهای مختلف ما ازانسان دارد واین تصویرهای مختلف را،تحقیقات انسان شناختی دراختیارما قرارمی دهد.به عنوان مثال،اگردرانسان شناسی به این تصویرازانسان دست یابیم که انسان دارای هدف معقول و متناسبی نیست که درطول زندگی خودبه سوی آن درحرکت باشد؛ویا اگرانسان را موجودی بدانیم که محکوم جبرزیستی،اجتماعی تاریخی و الهی است وخود نمی تواند سرنوشت خود را رقم زند،دراین صورت،زندگی انسان،بی معنی وسراسرپوچ وبیهوده خواهدبود.ولی اگرانسان را موجودی هدفدار- هدفی معقول و متناسب- و دارای اختیار تصور کردیم که می تواند با تلاش های اختیاری خویش به آن هدف برتر دست یابد، زندگی وی معقول و با معنی می شود.همچنین نظریه ها ومکتب های انسان شناسی معاصر،ازتبیین مهمترین پدیدهای انسانی در این جهان ناتوان هستند اما انسان شناسی دینی درمقایسه با انواع هم عرض خود،ازامتیاز هایی برخوردار است.انسان شناسی دینی از دستاوردهای وحیانی سود می جوید و روش وحیانی محدود به قلمرو خاصی نیست و محدودیت های دیگر روش ها در مورد آن معنی ندارد،بررسی دستاوردهای انسان شناسی دینی بخوبی نشان می دهدکه این انسان شناسی ابعاد مختلف وجود انسان را مد نظر قرارمی دهدو ازابعاد جسمانی و زیستی،تاریخی وفرهنگی،دنیوی واخروی،فعلی و آرمانی و مادی و معنوی سخن به میان می آورد ودر برخی ازاین حوزه ها حقایقی را دراختیار قرار می دهدکه ازطریق دیگرانواع انسان شناسی وروش های آن قابل دستیابی نیست.درانسان شناسی دینی بیان ابعاد مختلف انسان با توجه به هدفی که درتعالیم دینی مدنظراست به صورت گزینشی انجام می گیرد و در هر بُعد به میزان نقشی که هرموضوع در رسیدن به سعادت واقعی انسان به عهده دارد،مسئله مطرح می شودودرعین حال جامعیت آن درعین گزینشی بودن محفوظ می ماند ولی درهریک ازانسان شناسی فلسفی،تجربی وشهودی زمینه خاصی مد نظر قرار می گیرد و زمینه های مربوط به انسان شناسی ازانواع دیگر،از قلمرو آن خارج است.(رجبی،۲۰:۱۳۸۱)
ریچارد رورتی انسان را طنزگرای آزاده ای معرفی می کند که در پی خلق مدینه فاضلۀآزاده است آرمان شهری که از طریق خود آفرینی مستمر خویشتن ونقادی اجتماعی با کمک واژگان نهائی فرد درهر موقعیت و با روشی زیبائی شناسانه ساخته خواهدشد.همچنین ریچارد رورتی به عنوان یک نوعمل گرا و پسا نو گرا به تکثرتعاریف انسان وعدم تعیّن آدمی معتقد است دیدگاهی که بر عامل انسانی اصرار میورزد و بطور مستمر از اصول گرائی وآرمانهای متافیزیکی در فلسفه انتقاد می کند.رورتی درنقد دیدگاه مدرن در مورد هویت به منزله امری ثابت موضع انکار می گیرد و بر این باور است که هویت انسان درحال ساخته شدن است و چیزی بعنوان ماهیت پیشینی وثابت آدمی وجودندارد.(خوشخوئی،۳:۱۳۸۲)
محمد حسین طباطبایی اسلام شناس و فیلسوف عصرحاضر و استاد تفسیر قرآن کریم،فقه،اخلاق نظری وعملی است که آراء او به عنوان یک مرجع معتبرموردتوجه محققان است. ایشان در زمینه انسان شناسی، برای شناخت وبررسی زوایای وجودی انسان روش تعقلی-فلسفی را با متون دینی وروش تعبّدی آمیخته است و به عبارت روشن تر انسان شناسی او فلسفی دینی است که از دو منظر تعقل واندیشه دینی به بررسی وجود انسان پرداخته است. بنابراین انسان شناسی در این رویکرد،به معنای بدست آوردن تلقی نخستین در باب انسان است که به کمک فلسفه و وحی انجام می پذیرد.(کافی ،۱۴۲:۱۳۸۰)
بنابراین دیدگاه نوعمل گرایی رورتی به مبانی استواری در مورد موضوع تربیت یعنی انسان قائل نیست ودر نتیجه در بعد نظری از ارائه دیدگاه روشن ناقص به نظر می رسد ودر بعد عملی از عرضه نظریات تجویزی ناتوان است.از سوی دیگر دیدگاه های مذهبی فلسفی گذشته از جمله دیدگاه های اندیشمندان اسلامی با نگاه نسبی گرایانه مهلک وعامی که بر سر تعریف انسان وجود دارد هیچ سر سازشی ندارند.لذا آن چه که این پژوهش به دنبال آن است نقد مکتب نوعمل گرایی (ریچارد رورتی) فیلسوف معاصر آمریکایی در پنج سوال اساسی در خصوص انسان، بر اساس دیدگاه محمدحسین طباطبایی که شامل:۱- مبدأ وجود۲- غایت وفرجام۳- فطرت ۴- عقل ۵- اختیارانسان می باشد.
۱-۳- اهمیت وضرورت تحقیق
تلاش های فراوان فکری که پس از رنسانس در باب روشن ساختن ابعاد وجود انسان صورت گرفت، داده های فراوانی را پیش روی بشرقرارداده است.درگردآوری این داده ها هرچند از روش های مختلف تحقیق برگرفته شده ولی دراین میان سهم روش تجربی بسی افزون تراز روش های دیگر است ومی توان
گفت انسان شناسی کنونی بیشتر جنبه تجربی دارد.وجود داده های فراوانی که انواع مسائل انسان شناختی را فراگرفته و ابعاد مختلف و زوایای تاریک وجود انسان را مورد تحقیق قرارداده است،به رغم فراوانی و عظمت آن نه تنها نتوانسته ابعاد ناشناخته وجود انسان را چنانکه باید روشن سازد و معضلات موجود فراراه شناخت این موجود ناشناخته را حل نماید بلکه خود دچارنوعی بحران شده است.
نگاهی کلی به انسان شناسی معاصر نشان می دهدکه داده های مختلف این رشته ازجهات گوناگونی دچاربحران است.ماکس شلر فیلسوف و انسان شناس آلمانی می نویسد:"درهیچ وقت درعرصه تاریخ، انسان آن قدربرای خودمسئله نبوده که امروز است.علوم تخصصی که پیوسته تعدادشان روبه افزایش است و با مسائل انسان سروکاردارند بیشترپنهانگرذات انسانِ درپرده حجابند."(رجبی،۲۷:۱۳۸۱).
ازاین رو مطالعه و پژوهش جدّی دراین زمینه یک ضرورت علمی قلمداد می شود.بویژه درراستای تاریخ مطالعات انسان شناسی درعصرحاضردونظریه رقیب رو درروی هم مطرح هستند،ازیک سونظریاتی که معتقدندماهیت ثابت یا نسبتاً ثابت انسان وفطریات ازقبل متعین انسانی وجود دارد و از سوی دیگرنظریات نسبی گرای صرف که منکرهرنوع ذاتیات با ویژگی ثابت نسبت به انسان هستند.بنابراین به نظرمی رسد ورود به این چالش علمی آن هم درمراکزعالی آموزشی وتربیتی مفید ولازم است.
علاوه براین با توجه به چالشی که دیدگاه پسا نوگرا ازجمله نوعمل گرایی درنسبیت گرائی عامی که درتعریف انسان وارزش های اخلاقی درمحافل علمی ودانشگاهی ایجادکرده است وازآن جا که به نظر می رسد اندیشه های این مکتب درمبنای انسان شناسی ازمنظراسلام مورد نقّادی قرارگیردازاین جهت مسئله ای که این پژوهش دنبال می کند این است که ازدیدگاه محمدحسین طباطبایی به عنوان اسلام شناسی معتبر به موضوع انسان درمنظرنوعمل گرائی چه نقدی وارد است.
۱-۴-اهداف پژوهش
هدف کلی:
نقد انسان شناسی نوعمل گرایی(ریچارد رورتی) بر اساس دیدگاه محمدحسین طباطبایی.
اهداف جزئی:
۱-نقد دیدگاه نو عمل گرایی در باب مبدأ وجودانسان از منظر محمد حسین طباطبایی.
۲-نقد دیدگاه نو عمل گرایی در خصوص غایت انسان از منظر محمدحسین طباطبایی.
۳-نقد دیدگاه نو عمل گرایی درباره فطرت انسان از منظر محمدحسین طباطبایی.
۴-نقد دیدگاه نو عمل گرایی در زمینه عقل انسان از منظر محمدحسین طباطبایی.
۵-نقد دیدگاه نو عمل گرایی درباره اختیار انسان از منظر محمدحسین طباطبایی.
۱-۵- سؤالات پژوهش
سؤال اصلی: از منظر محمدحسین طباطبائی بر دیدگاه انسان شناسی نوعمل گرایی چه نقدی وارد است؟
سؤالات ویژه:
۱- از دیدگاه محمدحسین طبا طبایی در موضوع مبدأ وجود انسان چه نقدی به دیدگاه نو عمل گرایی رورتی وارد می شود؟
۲- از دیدگاه محمدحسین طباطبایی در موضوع غایت انسان چه نقدی به دیدگاه نوعمل گرایی رورتی وارد می شود؟
۳- از دیدگاه محمدحسین طباطبایی در موضوع فطرت انسان چه نقدی به دیدگاه نو عمل گرایی رورتی وارد می شود؟
۴- از دیدگاه محمدحسین طباطبایی در موضوع عقل انسان چه نقدی به دیدگاه نوعمل گرایی رورتی وارد می شود؟
۵- از دیدگاه محمدحسین طباطبایی در موضوع اختیار انسان چه نقدی به دیدگاه نو عمل گرایی رورتی وارد می شود؟
۱-۶- روش انجام پژوهش
کوپر(۱۹۸۶) ویژگیهای شخصیتی دو گروه ورزشکار و غیر ورزشکار را با یکدیگر مقایسه کرد و نتیجه گرفت که ورزشکاران از سازگاری اجتماعی و ساختار شخصیتی بالاتری برخوردارند، رقیبهای قویتری هستند و اضطراب کمتری دارند (به نقل از ترابی، ۱۳۸۲).
یک گروه تیم تحقیق استرالیایی که توسط جردن، اشانازی، هارتل و هوپر(۱۹۹۹) رهبری میشد عملکرد ۴۴ گروه را طی دوره زمانی ۹ هفتهای مورد بررسی قرار داد و هوش هیجانی اعضای گروهها با بهره گرفتن از یک مقیاس خودسنجی که بر اساس مدل مایر و سالووی طراحی شده بود اندازه گیری شد، محققان عملکرد گروههایی که در زمینه هوش هیجانی بالا یا پایین بودند را تحلیل کردند. در آغاز مطالعه عملکرد گروههایی که هوش هیجانی بالا داشتند به طور معناداری بیشتر از عملکرد گروههایی بود که هوش هیجانی پایینی داشتند و در پایان هفته نهم، عملکرد هر دو گروه در یک سطح قرار گرفت(سیاروچی و همکاران، ۱۳۸۳)
بارساد(۲۰۰۰) از دانشکده مدیریت ییل در مطالعهای که راجع به شناخت هیجانی انجام داد، دریافت که گسترش هیجانهای مثبت در داخل گروهها، همکاری و مشارکت اعضای گروه را تسهیل کرده، تعارض را کاهش داده و میزان کارایی اعضای گروه را بهبود میبخشد (Bar- On. R.& Parker, 2002)
کریک(۲۰۰۲) در بررسی رابطه بین هوش هیجانی و صلاحیت اجتماعی و موفقیت بر روی ۱۲۰ نفر، ۳۱ دختر و ۸۹ پسر دریافت که دانش آموزان دختر نمرههای هوش هیجانی بیشتری داشتند و در رابطه بین فردی و سازگاری نمراتی بالاتر از میانگین کسب کردهاند (خسروجردی، ۱۳۸۷).
براون[۱۰۶] (۲۰۰۲) در تحقیقی با عنوان« فعالیت بدنی، سن و سلامت روانی» بیان کرد؛ فعالیت بدنی موجب بهبود سلامت روانی افراد جوان و میانسال میشود، ولی شواهد تجربی کمی برای تعیین اینکه فعالیت بدنی بر بهبود سلامت روانی افراد سالخورده موثر است، وجود دارد.
هولنز و همکاران(۲۰۰۲) طی تحقیقی با عنوان کیفیت زندگی مرتبط با تندرستی در زنان فعال و غیر فعال نشان داد که سطح بالای فعالیت بدنی به طور مثبت با کیفیت زندگی ارتباط دارد.
کینگ و همکاران (۲۰۰۳) با بررسی تاثیر فعالیت بدنی منظم و گروهی بر احساس خوب بودن و کیفیت زندگی سالمندان به این نتیجه رسیدند که فعالیتبدنی منظم و گروهی میتواند باعث افزایش کیفیت زندگی و احساس خوب بودن شود.
کاوپرو و همکاران[۱۰۷](۲۰۰۳) به بررسی تاثیر برنامه ورزشی بر وضعیت سلامتی افراد سالمند پرداختند و به این نتیجه رسیدند که برنامه ورزشی منظم باعث افزایش عملکرد فیزیکی و روانی افراد میشود.
استوارت ترنر و همکاران[۱۰۸] (۲۰۰۳)، به بررسی این موضوع پرداختند که چه سطحی از آمادگی جسمانی، فعالیت بدنی و چربی با کیفیت زندگی و حالات رفتاری افراد مسن رابطه دارد. ۳۸ مرد و ۴۴ زن ۵۵ تا ۷۵ ساله که مبتلا به فشار خون ضعیف و سالم بودند، در برنامههای فعالیت بدنی منظم شرکت داشتند. کیفیت زندگی افراد، حالات روانی و نیمرخ حالات خلقی آنها ارزیابی گردید. نمرات آمادگی جسمانی با نتایج مطلوب در ناراحتی خلقی، دردهای جسمانی در پرسشنامه (SF-36 )، افسردگی، ناراحتیهای رفتاری، کارکرد جسمانی، شادابی و نمرات آمادگی جسمانی رابطه داشت. فعالیت جسمانی بیشتر با وضعیت خلقی بهتر ارتباط داشت، ولی قدرت با کیفیت زندگی مرتبط با تندرستی و حالات رفتاری رابطهای نداشت. آمادگی هوازی قویترین معیار پیش بینی نمره SF- 36 برای شادابی، و ناهنجاریهای رفتاری بود، در حالی که میزان چربی، قویترین معیار پیش بینی نمره عصبانیت، دردهای جسمانی کارکرد جسمانی و میزان آمادگی جسمانی بود. این نتایج علیرغم نبود فعالیت جسمانی منظم و یک رژیم کاهش وزن، انجام میزان نسبتا کم فعالیت بدنی روزانه، با یک سبک زندگی معمولی، افزایش جزیی در آمادگی جسمانی و چربی کمتر بدن با کیفیت زندگی بهتر و حالت خلقی بهتر مرتبط بود.
هاتمن و همکاران[۱۰۹](۲۰۰۵) در تحقیقی به بررسی فعالیت بدنی و کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی در میان افراد میانسال مبتلا به آرتریت پرداختند. جامعه آماری این تحقیق را تعداد ۲۱۲۰۰۰نفر از افراد میانسال(زن و مرد) تشکیل دادند. به طور میانگین ۳۳% از افراد مبتلا به آرتریت در مقایسه با افرادی که مبتلا به آرتریت نبودند فعالیت بدنی داشتند. نتایج نشان داد که زنان و مردان فعال در مقایسه با زنان و مردان غیر فعال از کیفیت زندگی بهتری برخوردار بودند.
چن و همکاران[۱۱۰] (۲۰۰۵)، در تحقیقی نشان دادند که کیفیت زندگی مرتبط با تندرستی با روش زندگی و سلامت جسمانی و بهداشت روانی مرتبط است. سبک زندگی نامناسب همچون حذف صبحانه از وعدههای غذایی، فعالیت بدنی کمتر، تماشای طولانی مدت تلویزیون، دیر به بستر رفتن و نمره بیشتر داشتن آمادگی جسمانی، احساسات روانی، سلامتی کلی و کیفیت زندگی ضعیفتر رابطه دارد. این همبستگیها مستقل از جنسیت، BMI، پیشینه اجتماعی و نشانههای جسمانی بود.
ماجسکی و همکاران[۱۱۱](۲۰۰۴) مطالعهای به منظور بررسی رابطه هوش هیجانی و موفقیت تحصیلی، بر روی ۶۶۷ دانش آموز دبیرستانی انجام دادند. نتایج حاکی از وجود همبستگی مثبت و قوی بین موفقیت تحصیلی و تمامی ابعاد هوش هیجانی بود. همچنین نتایج تحقیق اهمیت قابلیتهای اجتماعی و هیجانی را در پیشرفت تحصیلی تاکید کرد.
وانگ و لاو(۲۰۰۴) هوش هیجانی را در کارگران و کارفرمایان اندازه گیری کرده و تاثیر آن را در محیط کار بررسی کردند، نتایج نشان دادند که هوش هیجانی هم در کارگران و هم در کارفرمایان اثرات مثبتی دارد به نحوی که هوش هیجانی، در کارگران، رابطه مثبت با عملکرد، تعهد، تمرکز بر کار و رضایتمندی حرفهای داشت و هوش هیجانی در کارفرمایان با رضایت مندی حرفهای و رفتار اضافه بر نقش، همبستگی مثبت داشت.
اشمیتز؛ کروس و کوگلر[۱۱۲](۲۰۰۴) در تحقیقی تحت عنوان«بررسی ارتباط بین فعالیت بدنی با کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی در بیماران دارای اختلالات روانی» به این نتیجه رسیدند که بیمارانی که فعالیت بدنی بالا داشتند از کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی متفاوتی نسبت به همتایان خود برخوردار بودند؛ اما این تفاوت از لحاظ آماری معنیدار نبود.
آنونیماس[۱۱۳](۲۰۰۵) در تحقیقی به این نتیجه رسید که دبیران تربیت بدنی از سلامت روانی بالایی برخوردارند اما به علت داشتن شغلی که از نظر حرفهای دارای تنش و استرس فراوانی است، بیشتر از سایر مشاغل در معرض تحلیل رفتگی قرار دارد.
جکوز و کلین(۲۰۰۶) در تحقیقی تحت عنوان نقش تفاوتهای فردی در پیش بینی هوش هیجانی و رهبری به این نتیجه دست یافتند که ارتباط قوی و مثبت بین عناصر هوش هیجانی و فاکتورهای رهبری وجود دارد.
ﭘﺮﻟﯿﻨﯽ وﻫﺎﻟﻮرﺳﻮن (۲۰۰۶) در ﭘﮋوﻫﺸﯽ، ﻫﻮش ﻫﯿﺠﺎﻧﯽ ﺑﺎزﯾﮑﻨﺎن ﻫﺎﮐﯽ و اﻓﺮاد ﻣﻌﻤﻮﻟﯽ را در ﯾﮏ ﺗﺤﻘﯿﻖ زﻣﯿﻨﻪایﺑﺎ ﻫﻢ ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﮐﺮدﻧﺪ و ﺑﻪ اﯾﻦ ﻧﺘﯿﺠﻪ دﺳﺖ ﯾﺎﻓﺘﻨﺪﮐﻪ ﺑﺎزﯾﮑﻨﺎن ﻫﺎﮐﯽ، ﻫﻮش ﻫﯿﺠﺎﻧﯽ ﺑﺎﻻﺗﺮی در ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﺑﺎ اﻓﺮاد ﻋﺎدی دارﻧﺪ و ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﻫﻮش ﻫﯿﺠﺎﻧﯽ ﺑﻄﻮر ﻣﺜﺒﺖ ﺑﺎ ﻋﻤﻠﮑﺮد ورزﺷﮑﺎران در ﺣﯿﻦ ﺑﺎزیﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﻮد. در اﯾﻦ ﺗﺤﻘﯿﻖ، ﻫﻮش ﻫﯿﺠﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﭘﯿﺶﺑﯿﻦ ﻣﻬﻢ ﺑﺮای ﻋﻤﻠﮑﺮد ﺑﺎزﯾﮑﻨﺎن ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪ.
ﺳﺎﮐﻠﻮﻓﺴﮑﻪ (۲۰۰۷) در ﭘﮋوﻫﺸﯽ ﺑﻪ ﺑﺮرﺳﯽ راﺑﻄﻪی ﺑﯿﻦ ﻫﻮش ﻫﯿﺠﺎﻧﯽ، ﺷﺨﺼﯿﺖ و ورزش ﺑﻪ اﯾﻦ ﻧﺘﯿﺠﻪ رﺳﯿﺪ ﮐﻪ ﻫﻮش ﻫﯿﺠﺎﻧﯽ واﺳﻄﻪی رواﺑﻂ ﺑﯿﻦ ﺷﺨﺼﯿﺖ و رﻓﺘﺎر ورزﺷﯽ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ. ﻧﺘﺎﯾﺞ ﺑﺮرﺳﯽ ﺳﺎﮐﻠﻮﻓﺴﮑﻪ ﻫﻢﭼﻨﯿﻦ ﻧﺸﺎن داد ﮐﻪ ﺗﻔﺎوت ﻣﻌﻨﯽداری ﺑﯿﻦ ﻫﻮش ﻫﯿﺠﺎﻧﯽ اﻓﺮاد ورزﺷﮑﺎر و ﻏﯿﺮورزﺷﮑﺎر وﺟﻮد دارد(خسروجردی، ۱۳۸۷).
راس و هایس[۱۱۴](۲۰۰۸) در تحقیقی تحت عنوان« تمرین و سلامت روانی در عموم مردم» به این نتیجه رسیدند که بین تمرین و سلامت روانی همبستگی مثبتی وجود دارد و تمرینات ورزشی با کاهش علائم افسردگی، اضطراب و احساس بیماری در عموم جامعه همراهند.
ال دولان[۱۱۵] در سال ۲۰۰۸ پژوهشی را درجهات بررسی رابطه نیازهای شغلی، انگیزش، عوامل حمایتی و سطح سلامتی کارکنان با کیفیت زندگی کاری آنها را انجام داد نتایج نشان داد که کمبود عوامل حمایتی در محیط کار باعث کاهش سطح سلامتی و کاهش کیفیت زندگی کاری کارکنان میشود.
راس؛ میلسون و ریکل[۱۱۶](۲۰۰۹) در تحقیقی گزارش کردند که تمامی ابعاد کیفیت زندگی به غیر از عملکرد فیزیکی با فعالیت بدنی و آمادگی جسمانی ارتباط معنی وجود دارد.
ﻟﺌﻮ و ﻫﻤﮑﺎران (۲۰۰۹) ﺗﺤﻘﯿﻘﯽ را ﺑﺎ ﻋﻨﻮان ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻫﻮش ﻫﯿﺠﺎﻧﯽ در داﻧﺸﮑﺪه ﺗﺮﺑﯿﺖ ﺑﺪﻧﯽ اﻧﺠﺎم دادﻧﺪ و در اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﺑﻪ اﯾﻦ ﻧﺘﯿﺠﻪ رﺳﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﻫﻮش ﻫﯿﺠﺎﻧﯽ در ﻓﺮآﯾﻨﺪآﻣﻮزﺷﯽ داﻧﺸﺠﻮﯾﺎن ﺗﺮﺑﯿﺖ ﺑﺪﻧﯽ ۷ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻓﺮاواﻧﯽ دارد.
ﮔﻼدﯾﺲ و ﻫﻤﮑﺎران (۲۰۰۹) ﺗﺤﻘﯿﻘﯽ ﺑﺎ ﻋﻨﻮان ﺑﺮرﺳﯽ رواﺑﻂ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﺑﺪﻧﯽ، ﻫﻮش ﻫﯿﺠﺎﻧﯽ و ﺳﻼﻣﺖ رواﻧﯽ در داﻧﺸﺠﻮﯾﺎن داﻧﺸﮕﺎهﻫﺎی ﺗﺎﯾﻮان اﻧﺠﺎم دادﻧﺪ. آنﻫﺎ در اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﺑﻪ اﯾﻦ ﻧﺘﯿﺠﻪ رﺳﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ داﻧﺸﺠﻮﯾﺎن ورزﺷﮑﺎر ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻏﯿﺮ ورزﺷﮑﺎر از ﻣﯿﺰان ﻫﻮش ﻫﯿﺠﺎﻧﯽ و ﺳﻼﻣﺖ رواﻧﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮی ﺑﺮﺧﻮردارﻧﺪ.
کاﺗﺮﯾﻦ و ﻫﻤﮑﺎران (۲۰۰۹) ﺗﺤﻘﯿﻘﯽ را ﺑﺎ ﻋﻨﻮان ﻫﻮش ﻫﯿﺠﺎﻧﯽ و ﺳﻼﻣﺖ ﺟﺴﻤﯽ اﻧﺠﺎم دادﻧﺪ و در اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﺑﻪ اﯾﻦ ﻧﺘﯿﺠﻪ رﺳﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ داﻧﺸﺠﻮﯾﺎن ورزﺷﮑﺎر ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻏﯿﺮورزﺷﮑﺎران در ﻣﯿﺰان ﻫﻮش ﻫﯿﺠﺎﻧﯽ، ﺳﻼﻣﺖ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ آﻣﺎدﮔﯽ ﺟﺴﻤﺎﻧﯽ و ﮐﯿﻔﯿﺖ ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ ﺳﻼﻣﺖ زﻧﺪﮔﯽ از ﺳﻄﺢ ﻣﻌﻨﯽداری ﺑﯿﺸﺘﺮی ۹ ﺑﺮﺧﻮردارﻧﺪ.
گیلسون؛ سوزان و ساتو[۱۱۷](۲۰۰۹) در تحقیقی فرا تحلیلی تحت عنوان« اثرات مداخلات تمرینات بدنی بر کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی» گزارش کردند که فعالیتهای بدنی بر هر دو بعد روانی و فیزیکی کیفیت زندگی اثر گذار است. همچنین آنها رابطه پایداری بین مداخلات درمانی از طریق ورزش و فعالیت بدنی با کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی را گزارش کردند.
واﺳﯿﻠﯿﮑﯽ و دﯾﻤﯿﺘﺮا (۲۰۰۹) در ﭘﮋوﻫﺸﯽ ﺑﻪ ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﺑﯿﻦ ورزﺷﮑﺎران از ﻟﺤﺎظ ﻫﻮش ﻫﯿﺠﺎﻧﯽ و ﺗﺼﻮر از ﺑﺪن در ورزشﻫﺎی رﻗﺎﺑﺘﯽ ﭘﺮداﺧﺘﻨﺪ. ﻧﺘﺎﯾﺞ ﺣﺎﮐﯽ از آن ﺑﻮد ﮐﻪ ورزﺷﮑﺎران ﺳﻄﺢ ﺑﺎﻻﺗﺮی از ﻫﻮش ﻫﯿﺠﺎﻧﯽ در ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﺑﺎ ﻏﯿﺮ ورزﺷﮑﺎران دارﻧﺪ.
سونیا؛ واتینبی و باراخوز[۱۱۸](۲۰۰۹) در تحقیقی تحت عنوان « ارتباط بین فعالیت بدنی با کیفیت زندگی در بیماران سرطانی» گزارش کردند که ۳۰ دقیقه پیاده روی روزانه در بیماران بر کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی اثر معنیداری دارد.
کیورنیا؛ تامبورینای و ولکات[۱۱۹](۲۰۱۰) در تحقیقی که بر روی بیماران انجام داده بودند؛ گزارش کردند که گروههایی که در برنامه های تمرین بدنی شرکت کرده بودند؛ در مقایسه با گروه کنترل در ابعاد عملکرد فیزیکی، سلامت عمومی، سرزندگی و احساس حیات و درد بدنی امتیاز بالاتری در ابعاد کیفیت زندگی کسب کرده بودند. همچنین آنها خاطر نشان کردند که فعالیتهای بدنی هوازی و انجام فعالیت بدنی منظم توانایی ارتقاء کیفیت زندگی را دارد.
ایامی؛ هاروی؛ پاین و برون[۱۲۰](۲۰۱۰) در تحقیقی که به منظور تعیین نقش ورزش و فعالیت بدنی بر کیفیت زندگی انجام دادند که به این نتیجه رسیدند کسانی که فعالیت بدنی مستمر دارند و ورزشکار هستند؛ در مقایسه با کسانی که ورزش نمیکنند و فعالیت بدنی اندکی دارند از کیفیت زندگی بالاتری برخوردارند. همچنین نتایج تحقیقات آنها نشان داد که بین ابعاد محدودیت نقش ناشی از عملکرد بدنی، سلامتی عمومی، احساس حیات و سرزندگی، عملکرد اجتماعی، محدودیت نقش ناشی از مشکلات احساسی، سلامت روانی و بعد روانی بین دو گروه ورزشکار و غیر ورزشکار تفاوت معنیداری وجود دارد؛ اما آنها بین ابعاد درد بدنی و عملکرد فیزیکی تفاوت معنیداری گزارش نکردند.
سالگوئرو؛ گارسیا و گارسیا[۱۲۱](۲۰۱۰) در تحقیقی به این نتیجه رسیدند که بین ابعاد عملکرد فیزیکی، محدودیت نقش ناشی از عملکرد بدنی، سلامتی عمومی، احساس حیات و سرزندگی، عملکرد اجتماعی، سلامت روانی، درد بدنی، ابعاد روانی و جسمانی با فعالیت بدنی رابطه معنی داری وجود دارد؛ اما بین محدودیت نقش ناشی از مشکلات احساسی با فعالیت بدنی رابطه معنی داری گزارش نشد.
رودریگو؛ کادر و توریس[۱۲۲](۲۰۱۰) در تحقیقی خاطر نشان کردند که فعالیت بدنی بدون وسایل کمکی با کیفیت زندگی رابطه معنی داری ندارد.
ماوروونیتیس؛ ارگیرادو و پاپایوانو[۱۲۳](۲۰۱۰) در تحقیقی تحت عنوان« حرکات موزون سنتی یونان و کیفیت زندگی سالمندان» به این نتیجه رسیدند که حرکات موزون و فعالیت بدنی در کاهش حالات اضطرابی، افسردگی و اختلالات روحی- روانی سالمندان موثر است. همچنین آنها گزارش کردند که فعالیت بدنی و حرکات موزون با کیفیت زندگی سالمندان رابطه معنیداری دارد و زنان سالمند از کیفیت زندگی بالاتری در مقایسه با مردان برخوردارند.
وانس تونی[۱۲۴](۲۰۱۱) در تحقیقی که بر روی اثرات عوامل محیطی بر کیفیت زندگی سالمندان انجام داد به این نتیجه رسید کیفیت زندگی و عوامل سلامت روانی بر میزان امیدواری به زندگی و خوش بین بودن افراد مسن اثرگذار است به گونهای که افرادی که کیفیت زندگی بالاتری دارند احساس امیدواری بیشتری در مقایسه با کسانی که کیفیت زندگی پایین تری دارند، میکنند. به بررسی بیشتر وی پی برد که سالمندان فعال که به صورت روزمره در فعالیت های ورزشی شرکت داشتند، از کیفیت زندگی و سلامت روانی بالاتری برخوردار بودند.
رپتو و همکاران[۱۲۵](۲۰۱۲) در تحقیقی گزارش کردند که کیفیت زندگی با فعالیت بدنی در بیماران سرطانی سالمند ارتباط معنیداری دارد. همچنین خاطر نشان کردند که کیفیت زندگی از آنجا که با متغیرهای روانی مانند رضایت از زندگی و فعالیت بدنی در ارتباط است؛ بنابراین برای کیفیت زندگی بالا بایستی از سطح مطلوبی از فعالیت بدنی برخوردار بود.
ویرجینیا و همکاران[۱۲۶](۲۰۱۲) در تحقیقی به این نتیجه رسیدند که عوامل متعددی از جمله فعالیت بدنی منظم، برخورداری اقتصادی، حمایت اجتماعی، جو اجتماعی مثبت بر سلامت روانی و هوش هیجانی اثر میگذارند. همچنین آنها خاطر نشان کردند که کیفیت زندگی عاملی حیاتی و تعیین کننده در سلامت روانی است.
کادی و همکاران[۱۲۷](۲۰۱۲) در پژوهشی خاطر نشان کردند که فعالیت بدنی و ورزش باعث تغییر عادات ناسالم افراد میشود و اعتماد به نفس، خوداتکایی، کیفیت زندگی، رضایتمندی از زندگی و امیدواری به زندگی در آنها افزایش مییابد.
جمع بندی
مطالبی که تحت عنوان ادبیات پیشینه در فصل دوم آورده شده است؛ نتایج حاصل از بررسی تحقیقات، مطالب کتابهای معتبر محققین و نویسندگان در ارتباط با فعالیت بدنی، کیفیت زندگی، سلامت روانی و هوش هیجانی است. هر چند بسیاری از آنها به طور مستقیم به عنوان و حتی موضوع تحقیق اشاره نداشتهاند، با این حال موارد و ویژگیهای مشترک و مؤثر در فرایند تحقیق حاضر مورد بررسی قرار گرفته است. مسألهای که در اینجا محققان را به سمت فرایند تحقیق سوق داده است، بررسی تفاوت در کیفیت در زندگی، هوش هیجانی و سلامت روانی در کارکنان پایور ورزشکار وغیر ورزشکار ارتش جمهوری اسلامی ایران است. از آنجا که اکثر تحقیقات صورت گرفته در داخل و خارج در زمینه کیفیت زندگی، سلامت روانی و بعضاً هوش هیجانی به صورت ویژه در رابطه با بیماران بوده است و همچنین تحقیق داخلی در زمینه ارتباط میزان فعالیت بدنی و ورزش با متغیرهای تحقیق در رابطه با جامعه مورد مطالعه(کارکنان پایور ارتش جمهوری اسلامی ایران) انجام نشده است؛ لذا محقق بر آن شده تا این سه متغیر در تحقیقی تحت عنوان کیفیت زندگی، هوش هیجانی و سلامت روانی را در کارکنان پایور ورزشکار و غیر ورزشکار مورد بررسی قرار دهد و به طور ویژهای باب جدیدی برای تحقیقات آتی در زمینه جنبه های مختلف مرتبط با متغیرهای روانی در زمینه های ورزشی ایجاد نماید. به صورت کلی نتایج بررسی ادبیات و پیشینه تحقیق نشان می دهد که درگیری فعال و مستمر در فعالیت های بدنی و همجنین شرکت مستمر در ورزش می تواند به عنوان عاملی ارتقاء دهنده در شاخص های روانی افراد محسوب شود. البته باید خاطر نشان کرد که کارکنان پایور و نظامیان باید همواره از یک وضعیت روانی و جسمانی مطلوبی برخودار باشند. بنابراین شناخت عواملی که می تواند وضعیت جسمانی و روانی آنها را ارتقاء دهد حائز اهمیت می باشد. از این رو در این تحقیق تلاش شد که به این امر پرداخته شود.
فصل سوم
روش شناسی تحقیق
مقدمه
در این فصل به بررسی روش تحقیق، جامعه آماری، حجم نمونه، متغیرهای تحقیق؛ روش نمونه گیری، ابزار جمع آوری اطلاعات، روش اجرا و روش تجزیه و تحلیل دادهها پرداخته میشود.
روش تحقیق
تحقیق حاضر با هدف ارزیابی کیفیت زندگی، هوش هیجانی و سلامت روانی کارکنان پایور ورزشکار و غیر ورزشکار انجام شده است. این تحقیق توصیفی_ مقایسهای است و به شکل میدانی اجرا شد. در این تحقیق به دلیل اینکه سعی میشود تا “آن چه هست” را بدون هیچ گونه دخالت یا استنتاج ذهنی گزارش دهد و نتایج عینی از موقعیت بگیرد و در نهایت نیز تحلیلی از وضعیت موجود صورت پذیرفته که از طریق تحقیق توصیفی_مقایسهای به عمل آمده است.
جامعه آماری و روش نمونه گیری و حجم نمونه
جامعه آماری این پژوهش کلیه کارکنان پایور ارتش جمهوری اسلامی مستقر در ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران است که در این مرکز مشغول به خدمت میباشند. براساس فرمول نمونه گیری کوکران در زمانی که حجم جامعه نامشخص باشد{( ) که در آن n= نمونه،=zمقدار متغیر نرمال واحد استاندارد، که در سطح اطمینان ۹۵ درصد برابر ۹۶/۱ می باشد، p= مقدار نسبت صفت موجود در جامعه است. اگر در اختیار نباشد می توان آن را ۰/۵ درنظر گرفت. در این حالت نقدار واریانس به حداکثر مقدار خود می رسد، q= درصد افرادی که فاقد آن صفت در جامعه هستند(q =1-p) و d= مقدار اشتباه مجاز است}، ۲۵۴ نفر از کارکنان پایور ارتش جمهوری اسلامی به عنوان نمونه انتخاب شدند. با توجه به افت بازگشت پرسشنامه های تحقیق ۶۶ نمونه تحقیق به این تعداد افزوده شدند و روی هم رفته نمونه را ۳۰۰ نفر از کارکنان پایور ارتش جمهوری اسلامی تشکیل می داند. لازم به ذکر است که نمونه تحقیق به دو دسته تقسیم شد. کارکنان پایور ورزشکار(کسانی که به صورت منظم حداقل ۳ جلسه در هفته ورزش می کنند)، و کارکنان پایور غیر ورزشکار(کسانی که به صورت منظم حداقل ۳ جلسه در هفته ورزش نمی کنند). براساس روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای نمونه گیری انجام شد.
متغیرهای تحقیق
این تحقیق دارای چهار متغیر به شرح زیر میباشد:
ویژگیهای دموگرافیکی(سن، وضعیت تأهل، سطح تحصیلات، مدرک تحصیلی و…)؛
در این فرمول:
n= حجم جامعه
= مقدار خطا
P= درصد صفت مورد نظر در جامعه
q= -1P
Z= متغیر استاندارد
حجم نمونه آماری این تحقیق با خطای ۰۵/۰ و طبق جدول کرجسی و مورگان برابر ۳۸۵ می باشد.
۲-۴-۳ روش نمونه گیری
انواع روشهای نمونه گیری به دو گروه احتمالی و غیراحتمالی تقسیم میشوند:
انواع روشهای نمونه گیری
نمونه گیری غیراحتمالی
نمونه گیری احتمالی
تصادفی ساده
طبقه بندی شده
خوشهای (گروهی)
منطقهای
قضاوتی
ساده (آسان، دردسترس)
سهمیهای
نمودار ۱-۳ انواع روشهای نمونه گیری
منبع: روستا، احمد، ونوس، داور، و ابراهیمی، عبدالحمید. (۱۳۸۷). مدیریت بازاریابی (چاپ دوازدهم). تهران: انتشارات سمت. ص. ۱۰۲٫
در این مطالعه از آنجایی که حجم جمعیت مورد نظر معلوم نبوده و از طرفی امکان دسترسی به همه اعضای جامعه وجود نداشت، از روش نمونه گیری غیر احتمالی استفاده شده است. از میان روش های غیر احتمالی، روش در دسترس را به کار برده ایم و سعی شده است نمونه ها تا آنجا که ممکن است، معرف گروه های متفاوت باشند.
۵-۳ تکنیکها و ابزارهای گردآوری داده ها
پژوهشگر برای گردآوری داده ها به ابزارهای گوناگونی نیاز دارد که نوع این ابزارها تابع عوامل گوناگونی مانند نوع و فرایند (روش) پژوهش است. هر یک از ابزارهای گوناگون گردآوری داده، مزیتها و عیبهایی دارند که در هنگام به کارگیری، باید به تأثیر آنها در هدف پژوهش توجه کرد و با رعایت نکتههای لازم، امکان افزایش اعتبار پژوهش را فراهم آورد. دادههایی که در پژوهش به کار برده میشوند ممکن است «اولیه» یا «ثانویه» باشند. داده های اولیه را پژوهشگر به صورت دست اول و بیشتر با مشاهده، پرسشنامه و مصاحبه به دست می آورد و داده های ثانویه از منابع دیگر و به شیوه های گوناگون به دست میآیند (خاکی، ۱۳۹۰: ۲۰۴-۱۹۷).
۱-۵-۳ داده های اولیه: پرسشنامه
یکی از روش های بسیار متداول در گردآوری اطلاعات میدانی روش پرسش نامه ای است که امر گردآوری اطلاعات را در سطح وسیع، امکان پذیر می سازد. در تحقیقات توصیفی پیمایشی و نیز تحقیقاتی که از گستره جغرافیایی زیادی برخوردار باشند یا افراد جامعه آماری و نمونه آن زیاد باشند، معمولا از روش پرسشنامه ای استفاده می شود. پرسشنامه حاوی تعدادی سوال درباره متغیر های مورد سنجش از جامعه مورد مطالعه است. این سوالات با بهره گرفتن از تکنیک های خاص و نیز مقیاس ها بگونه ای ساخته می شود که بتوان اطلاعات مورد نظر را از جامعه یا نمونه مورد مطالعه گردآوری کرد (حافظ نیا، ۱۳۸۹: ۲۱۴).
سوالات پرسشنامه با بهره گرفتن از طیف پنج گزینهای لیکرت، و در جهت پاسخ به پرسشهای پژوهش طراحی شدهاند.
پژوهشگر با بهره گرفتن از ۵۱ سوال اصلی، که در طیف لیکرت طراحی شده اند، اقدام به بررسی متغیرهای اصلی پژوهش نموده است.
ترکیب سوالات پرسشنامه با توجه به متغیرهای پژوهش، ابعاد و شماره سوالات اختصاص یافته به شاخصها، در جدول ۲-۳ آمده است. پس از تدوین طرح مقدماتی پرسشنامه، تلاش گردید تا میزان روایی و پایایی پرسشنامه تعیین شود.
جدول ۲-۳: ترکیب سوالات پرسشنامه
مؤلفه | بعد | شماره سوالات | تعداد سوالات |
محدودیتهای مقصد | محدودیتها و تنگناهای شرعی و قانونی | بخش اول: سوال ۶-۱ | ۶ |
محدودیتهای سیاسی | بخش اول: سوال ۷ | ۱ | |
محدودیتهای اقتصادی | بخش اول: سوال ۹-۸ |