برخی از روش های ضمنی[۶۵] به طور مشروط پایدار هستند ولی آنهایی که بیشترین کاربرد را دارند پایدار نامشروط می باشند. در این روشها حتی مقادیر بسیار زیاد Δt نیز محاسبات را خراب نمی کنند(منظور از خراب شدن در واقع عدم همگرایی پاسخ می باشد). بلکه ممکن است تنها دقت را کاهش دهند. روش های ضمنی پایدار مشروط عملا به ندرت به کار می روند و این به دلیل قیدهای شدیدی است که بر روی Δt اعمال می شوند و همچنین به دلیل صرف زمان زیاد برای حل مسائل دو و سه بعدی.
در روش های پایدار نامشروط توجه زیادی به روش نیومارک می شود که این روش، روش های شتاب ثابت یا میانگین را نیز در بر میگیرد که در مسائل خطی به طور نامشروط پایدار بوده و معمول ترین روش از روش های ضمنی می باشد.
روش ارائه شده در اینجا به عنوان موارد خاصی از روش نیومارک محسوب می شوند که شامل فاکتورهای γ و β می باشند که خصوصیات الگوریتم را همچون دقت، پایداری عددی و میزان میرایی الگوریتم را کنترل می کنند. روابط نیومارک به شکل زیر می باشند:
(۴-۱۷)
به ترتیب روش های شتاب میانگین و شتاب خطی با پارامترهای و , بدست می آیند. با حل معادله ۴-۱۷ برای ، معادله زیر بدست می آید.
(۴-۱۸)
این معادلات را در معادلات حرکت جایگزین می کنیم و داریم:
(۴-۱۹)
که داریم:
(۴-۲۰)
توجه شود که نمی تواند یک ماتریس قطری باشد، زیرا شامل ماتریس [K] می باشد. می دانیم که یک ماتریس جرم قطری محاسبات کمتری را نیاز دارد. درواقع روش ضمنی معمولا زمانی دقیقتر است که ماتریس جرم پیوسته[۶۶] باشد. اگر ماتریس جرم معین مثبت باشد، آنگاه ماتریس ، غیر صفر[۶۷] می باشد حتی اگر تکیه گاه نداشته باشد یا دارای یک مکانیسم باشد.
اگر پارامتر غیر خطی در مساله وجود نداشته باشد و فواصل زمانی Δtدر حین تحلیل تغییر نکند، می تواند محاسبه شده و برای مابقی حل معادله از ابتدا فاکتور گرفته شود و بنابراین نیازی به به روز شدن یا فاکتور گیری دوباره ندارد. برای آغاز محاسبه ما به نیاز داریم که می تواند از معادله زیر بدست آید:
(۴-۲۱)
معادله (۴-۱۹) برای حل می شود درست مثل حل کردن یک سری از معادلات استاتیک با بردار نیرو و البته ماتریس سختی شناخته شده. و معادلات (۴-۱۸) برای بدست آوردن و به کار گرفته شد. در مرحله بعدی معادله (۴-۱۹) برای حل می شود و به همین ترتیب.
روش α که توسط هوگز، هیلبر و تیلر[۶۸] ارائه شده است را می توان بعنوان یک حالت کلی از روش های نیومارک قلمداد کرد. این روش بر اساس روابط اختلاف نیومارک[۶۹] ، (۴-۱۷) می باشد، و معادله تغییر یافته حرکت به شکل زیر می باشد:
(۴-۲۲)
که همان بردار می باشد که در زمان محاسبه شده است. اگر بارها در یک مرحله زمانی به طور خطی تغییر کنند، خواهیم داشت:
(۴-۲۳)
اگر باشد، معادله (۴-۲۲) به معادله روش نیومارک تبدیل خواهد شد. اگر α<0 باشد میرایی الگوریتمی رخ خواهد داد. میرایی الگوریتمی می تواند در روش های نیومارک وجود داشته باشد ولی در این حالت تنها دقت از مرتبه اول را می توان تضمین کرد. بنابراین، مرتبه خطا در جابجاییهای محاسبه شده ممکن است از مرتبه به کاهش می یابد. روش α اجازه میرایی الگوریتمی را می دهد و با این حال دقت مرتبه دوم باقی خواهد ماند.
علاوه بر محاسبه جابجاییهای کلی، در معادلات (۴-۱۹) و (۴-۲۰) فرمولهای انتگرال ضمنی را می توان به گونه ای بیان کرد که افزایش جابجایی را محاسبه کرد. فرمهای افزایشی می توانند برای مسائل غیر خطی که در آنها از یک مرحله زمانی تا مرحله زمانی بعدی تغییر می کند موثر باشد.
مسائل دینامیکی غیر خطی
اگر فرکانس تحریک بیشتر از یک چهارم کمترین فرکانس طبیعی ارتعاش باشد، اینرسی مساله مهمی در تحلیل خواهد بود و مساله را می بایست دینامیک در نظر گرفت تا شبه استاتیک. روش های انتگرال صریح[۷۰] و ضمنی در مسائل غیر خطی هم قابل استفاده می باشند. روش های صریح نسبت به روش های ضمنی سازگاری بیشتری با مسائل غیر خطی دارد. روش های صریح به محاسبات کمتری در یک مرحله زمانی نیاز دارد ولی نیازمند مراحل زمانی کوچکتری می باشند زیرا این روشها مشروط پایدار هستند و برای بارهای با زمان های تحت اثر کوتاهی همچون ضربه مناسب می باشند. روش های ضمنی نیازمند محاسبات بیشتری در هر مرحله زمانی می باشند ولی می توانند از مراحل زمانی بسیار بزرگتری استفاده کنند و بنابراین برای باهای با اثر طولانی مدتی همچون بررسی زلزله به کار روند. روشهایی که به طور نامشروط پایدار هستند زمانیکه برای مسائل خطی به کار گرفته می شوند لزوما به همان شکل در مسائل غیر خطی معتبر نخواهند بود.
روش (ضمنی) تانژانت – سختی: مزیت یک روش ضمنی نسبت به یک روش صریح مراحل زمانی بزرگ می باشد. توجه شود که با این حال پایداری نامشروط در یک مساله خطی پایداری نامشروط را در یک مساله غیر خطی تضمین نمی کند. غیر خطی، مشکلات یکسانی را برای هر دو الگوریتم حل دینامیک ضمنی و استاتیک بوجود می آورد: سختی تابعی از جابجایی است، که از قبل مشخص نیست.
یک تخمین مرتبه اول که از ماتریس سختی تانژانت استفاده می کند به شکل زیر است:
(۴-۲۴)
که داریم:
(۴-۲۵)
بنابراین در زمان معادله حرکت به شکل زیر در می آید:
(۴-۲۶)
شتاب و سرعت در زمان از معادلات (۴-۱۸) محاسبه شده و در معادلات (۴-۲۶) قرار داده می شوند و نیز داریم . بنابراین :
(۴-۲۷)
به خاطر تغییرات ، هر محاسبه جدید از طبق معادله (۴-۲۷) نیازمند فاکتور گیری از ماتریس ضرایب می باشد.
سپس به طور موقت درجه آزادی را به شکل به روز می کنیم و از معادلات (۴-۱۸) ، و را بدست آورده و قبل از قبول درجات آزادی به روز شده از اندازه گیری خطای زیر استفاده می کنیم.
با بهره گرفتن از درجات آزادی موقت، تنشها می توانند به روز شوند و برای محاسبه به کار روند. در زمان داریم:
(۴-۲۸)
خطای انرژی می تواند به شکل زیر محاسبه شود:
(۴-۲۹)
که البته باید برای n>1 به کار رود. اگر خطا از محدوده مشخص بیشتر باشد، به در معادله (۴-۲۷) اضافه می شود و محاسبه تکرار می شود و این روند تا کسب خطای مطلوب ادامه می یابد. بنابراین در هر مرحله زمانی ما از تکرار استفاده می کنیم تا به جواب مطلوب دست پیدا کنیم.
فصل پنجم
بررسی نتایج حاصل از تحلیل خمش ورق حافظهدار
مقایسه نتایج با تحقیقات پیشین
در این قسمت به مقایسه پاسخ ورق ایزوتروپیک و نیز کامپوزیتی چند لایه مدلسازی عددی کنونی با نتایج تحقیقات پیشین پرداخته می شود. بدین منظور خصوصیات مواد مورد استفاده در زیر آورده شده است.
مثال حل شده توسط Reddy ]38[، ورق کامپوزیتی چند لایه Cross-ply متقارن با چیدمان (۰/۹۰/۹۰/۰) با خواص زیر تحت بار فشاری یکنواخت:
E1=98*106, E2=87*106,
G12= G13= G23=23*106, ν۱۲=۰. ۳۹۵
A=30 in. h= 12 in. q=1.2 psi
مثال حل شده توسط قنادپور ]۷۱[ ، دو ورق آیزوتروپیک تحت بار فشاری یکنواخت، در واقع قنادپور ورق FGM را مورد تحلیل قرار داده است که این ورق در دو حالت n=0 و n=infinite رفتار و خواص آیزوتروپیک را داراست. بنابراین می توان نتایج را آیزوتروپیک در نظر گرفت.
ET=380 GPa, EB=70 GPa,
ν=۰.۳, A=200 mm, h=10 mm,
Q=400 , n=0, n=infinite
Q بار بی بعد شده می باشد. روابط بی بعد سازی در زیر آورده شده است،
-
- دیپلماسی انرژی چین
انرژی اکنون کالایی استراتژیک محسوب می شود که بر چگونگی و کیفیت زندگی بشر بسیار تأثیرگذار است . شمار فراوانی از جنگ ها و تنش ها در بین کشورها طی قرن گذشته بر سر تصاحب یا کنترل این ماده حیاتی رخ داده است . انرژی هم بر سیاست و هم بر اقتصاد کشورها موثر است ، زیرا باعث تقویت اقتصادها و به تبع آن افزایش قدرت ملی و در نتیجه قدرت سیاسی یک کشور در عرصه بین الملل می شود . اختلاف بر سر منابع انرژی در شرایطی که پایان عصر نفت نزدیکتر می شود ، احتمال وقوع نبرد بر سر انرژی را افزایش داده است . همه ی کشورها ، چه تولید کننده و چه مصرف کننده ، نسبت به این ماده حیاتی آسیب پذیر هستند . مصرف کنندگان ، نگران تأمین امنیت عرضه اند ، در حالیکه تولید کنندگان امنیت فروش انرژی را برای اقتصادشان ضروری حیاتی می دانند . در این شرایط هرگونه اختلال در حوزه انرژی می تواند آسیب های بسیار جدی به اقتصاد به هم پیوسته جهانی وارد ساخته و صحنه را برای جنگ آماده کند . امروزه نفت ، جنگ ، دیپلماسی ، اقتصاد و سیاست در یک محور قرار دارند و دارای ارتباط و پیوندی ناگسستنی هستند ؛ بنابراین اهمیت نفت و گاز در سبد انرژی و جایگاه انرژی در اقتصاد جهان موجب تعامل گسترده میان دو عرصه ی سیاست و انرژی شده است و بسیاری از رقابت ها و همکاری های بین المللی را تحت تأثیر خود قرار داده است . در عصر حاضر با توجه به اهمیت انرژی و جایگاه آن در اقتصاد و سیاست بین الملل ، این مقوله نیز ه حوزه دیپلماسی وارد شده در کانون سیاست خارجی کشورها قرار گرفته است.
معمولاً از دیپلماسی به عنوان شیوه و ابزاری برای حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات و پرهیز از به کارگیری قدرت نظامی در حل تنش ها ، یاد می شود . دیپلماسی دانش ارتباط میان سیاستمداران و سران کشورهای جهان و وسیله ای است که سیاست خارجی با بهره گرفتن از آن ، از راه توافق به هدف های خود می رسد و بنابراین تعریف ، آغاز جنگ ، شکست دیپلماسی است . به این ترتیب ، دیپلماسی حول محور تفاهم بر سر موضوعاتی مشخص در حوزه تجارت ، اقتصاد ، فرهنگ ،و یا سایر نیازهای جامعه جهانی قرار دارد و بر این اساس ، کشورها در روابط خود دیپلماسی سیاسی ، اقتصادی ، و فرهنگی را در دستور کار قرار می دهند . ( با توجه به گسترش اندیشه جهانی شدن و سرنوشت مشترک بشری ، تلاش ها برای حل دیپلماتیک منازعات بیشتر شده است ، تا در شرایطی از بروز پدیده جنگ جلوگیری شود . در این چارچوب انرژی و شیوه های مسالمت آمیز تأمین امنیت آن می تواند به عنوان یکی از جنبه های مهم و اساسی دیپلماسی قلمداد شود . بر این اساس می توان گفت : دیپلماسی انرژی برنامه ای است راهبردی ، جامع و کارآمد که تعاملات بین المللی در حوزه انرژی را برای یک کشور مدون نموده و چارچوب کلی توافقات را روشن می سازد) (کی پور ، :۱۳۸۸ ۱۶۲-۱۳۹). نخستین بار دیپلماسی انرژی در دهه ۱۹۹۰ در وزارت امور خارجه آمریکا تنظیم و در سنای این کشور تصویب شد (تدوین و تکمیل نهایی دیپلماسی انرژی در وزارت نفت ایران ، ۱۳۸۸) و هم اکنون بسیاری از کشورهای تولید کننده و مصرف کننده نفت و گاز در دنیا تابع دیپلماسی انرژی خود هستند . دیپلماسی انرژی ، چه برای مصرف کنندگان و چه برای تولید کنندگان ، به منزله ی ایجاد فرصتی برای حداکثر سازی منافع ملی است . دیپلماسی انرژی برای کشورهای صادرکننده به منزله استفاده از ابزار انرژی در جهت تأمین اهداف دیپلماتیک و اقتصادی و برای کشورهای وارد کننده به معنای اتخاذ استراتژی های منطقی برای ایجاد امنیت انرژی است . کشورها در چارچوب این دیپلماسی در راستای افزایش منافع ملی خود با هم رقابت می کنند .
با استفاد از ابزار دیپلماسی انرژی ، تولید کنندگان می توانند با تعیین بازارهای هدف انرژی ، نوع حضور و مطالعات تعیین قیمت را با توجه به منافع امنیتی و سیاسی خود ارزیابی کنند . علاوه بر این ، حضور در معاهدات ، سرمایه گذاری و یا شرکت در سازمان های جهانی انرژی و تصمیم گیری برای عضویت در آنها از دیگر ابعاد دیپلماسی انرژی برای کشورهای تولید کننده و مصرف کننده قلمداد می شود . با دیپلماسی انرژی کشورهایی نیز که از نظر منابع انرژی ضعیف هستند و مصرف کننده عمده نیز به شمار نمی روند ، می توانند راهکارهایی برای استفاده حداکثری از موقعیت جغرافیایی در جهت تأثیر گذاری بر بازارهای جهانی انرژی اتخاذ کنند .
درک دیپلماسی انرژی چین در چارچوب گسترده تر رژیم بین المللی انرژی میسر است ؛ رژیم بین المللی انرژی را در شرایط کمبود رو به رشد منابع و افزایش رقابت استراتژیک میان بازیگران مختلف تنظیم می کند . رژیم فعلی بین الملی انرژی تحت تأثیر عوامل اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی کشور های دارنده منابع انرژی و نیز عوامل سیاسی ، اجتماعی و مالی بین المللی است . بر همین اساس بود که هوجین تائو در ۲۰۰۶ اظهار داشت : (امنیت انرژی جز با همکاری بین المللی مقدور نیست و ما باید با مفهومی جدید از امنیت انرژی را بر پایه همکاری و تفاهم مد نظر قرار دهیم) ((Qinhua , 2007:4 . اکنون دیپلماسی انرژی چین بخش مهمی از دیپلماسی عمومی این کشور است . دیپلماسی انرژی چین در تلاش است تا ضمن حفظ ثبات در عرضه انرژی ، امنیت حمل و نقل ، تسریع در ارتقای فناوری ، افزایش بهره وری انرژی و حفاظت از محیط زیست خویش را تأمین کند .
چین از جمله کشورهای فعال در زمینه ی طراحی و اجرای دیپلماسی انرژی محسوب می شود . واعظی در همین رابطه می گوید : (عملکرد چین کمونیست نشان آشکاری از تلاش دیپلماتیک این کشور برای تأمین امنیت انرژی است . این کشور با به کار گیری دیپلماسی انرژی ، در پی افزایش ضریب امنیت نفتی خود از طریق تشدید فعالیت های دیپلماتیک است ) (واعظی ،۳۲:۱۳۸۶). به همین دلیل کشورهای برخوردار از منابع انرژی از خاورمیانه و آسیای مرکزی گرفته تا آفریقا و آمریکای لاتین ، در سیاست خارجی چین جایگاه ویژه ای یافته اند . تکاپوی چین برای دستیابی به منابع انرژی شامل طیفی از تجارت دو جانبه با کشورهای تولید کننده انرژی گرفته تا اجرای پروژه های کلید در دست ، کمک های بلاعوض ، بخشش بدهی ها و کمک به ساخت جاده ها ، پل ها ، ورزشگاه ها و بزرگراه ها در این کشورها بوده است . در همین راستا ، چین در دسترسی به منابع کلیدی از طلا در بولیوی تا زغال سنگ در فیلیپین و نفت در اکوادور و گاز طبیعی در کانادا موفقیت های قابل توجهی کسب کرده است . دیپلماسی انرژی چین مبتنی بر دستیابی به منابع انرژی ، سرمایه گذاری و انعقاد قراردادهای بلند مدت در بخش های بالادستی و پایین دستی کشورهای چینی برای تولید و اکتشاف تبدیل شده اند . در حال حاضر شرکت های SINOPEC , CNPC و NOOC در پروژه های بالادستی در آفریقا ، خاورمیانه ، آسیای مرکزی ، آسیای جنوب شرقی ، اقانوسیه و آمریکای شمالی و جنوبی فعالیت دارند (پاکدامن ، حاجی میرزایی ، ۵۲:۱۳۸۵) .
شکل ۴-۳- سرمایه گذاری های چین در بخش انرژی در سطح جهانی (میلیارد دلار)
-
- تدابیر امنیتی چین در زمینه انرژی
اعتماد چین به بازار انرژی با این پیش ذهن که این بازر تحت کترل آمریکاست و آمریکابهره برداری از ضعف نیازمندی چین به انرژی است ، سلب شده است ، بسیاری از مقامات چین با توجه به سلطه استراتژیک آمریکا بر خلیج فارس و کنترل نیروی دریایی آمریکا بر مسیرهای دریایی حمل و نقل انرژی ، معتقدند که آمریکا بر روند تجارت نفت و نیز جریان انتقال آن تسلط دارد. ایالات متحده که در سال ۱۹۳۹ دسترسی ژاپن به نفت را قطع کرد ، از دید تیزبینانه تحلیل گران چینی دور نمانده است . در حالیکه ۸۰ درصد نفت وارداتی چین از تنگه ی مالاکا می گذرد . اگر جنگ بر سر تایوان ایجاد شود ، چینی ها می ترسند که ایالات متحده چین اقدامی (قطع نفت) را علیه آنها نیز به کار بندد . به نظر می رسد چینی ها از هم اکنون برای مقابله با چنین تحریمی ، پیش بینی های لازم را اتخاذ کرده اند . تلاش های اخیر چین برای ساختن ذخایر استراتژیک نفت و گاز صرفاً به منظور کاهش آسیب پذیری چین در زمان بحران است . به علاوه اینکه تولید منابع داخلی برای تأمین نیازمندی های ارتش حتی در صورت تحریم کامل نفت در چین کافی خواهد بود و اگر هیچ کشور بی طرفی هم در نبرد احتمالی آمریکا علیه چین وجود نداشته باشد (جنگ مه علیه چین) ، باز هم سیاست تحریم انرژی آمریکا علیه چین ناکارآمد خواهد بود .
علاوه بر این ، چین در صدد سرمایه گذاری گسترده روی نیروی دریایی خود است تا بتواند با نیروی دریایی آمریکا در کنترل و نگهبانی خطوط انتقال انرژی رقابت کند . این سرمایه گذاری ها که از لحاظ ردیف بودجه ، در اولویت های برنامه ریزی اقتصادی – نظامی چین قرار دارد به منظور مقابله با هرگونه تلاش ایالات متحده برای تحریم احتمالی انتقال انرژی علیه چین طراحی شده شده است تا ایالات متحده نتواند همانگونه که ژاپن را در جنگ جهانی دوم تحریم نمود ، چین را محاصره اقتصادی نماید . ساخت بندر (گوادر) در جنوب غربی پاکستان و بندر دیگری در (چتاگونگ) در بنگلادش از دیگر برنامه های استراتژیک تأمین امنیت انرژی چین است .
شاید جاه طلبانه ترین پروژه چین برای مقابله با تحریم دریایی انرژی خود از سوی آمریکا ، طرح ایجاد کانال kra Isthmus در تایلند است که بدینوسیله مسیر جایگزینی نسبت به تنگه مالاکا (که تحت کنترل دریایی آمریکاست) فراهم می شود که این امر باعث جریان نفت و گاز خاورمیانه بدون چالش با آمریکا به عنوان تضمین کننده امنیت نفت و گاز مسیرهای دریایی گردد.
-
راهکارهای چین برای کاهش آسیب پذیری در برابر این وابستگی استراتژیک
-
- متنوع سازی ورادات و توسعه ی همکاری با تولید کنندگان انرژی
-
دولت چین در جهت کاهش وابستگی به منابع انرژی یک منطقه خاص ، سیاست متنوع سازی منابع وارداتی را در پیش گرفته و تلاش کرده است با هر یک از این مناطق روابط ویژه ای را به شرح زیر برقرار کند :
-
- خاورمیانه : پکن در چارچوب سیاست خارجی خود ، خاورمیانه را به عنوان بازاری عمده برای کالاهای چینی تلقی می کند . چینی ها سود حاصل از گسترش تجارت با خاورمیانه را برای خرید انرژی از این کشورها اختصاص می دهند . با توجه به حجم مبادلات می توان مدعی شد که تجارت و همکاری اقتصادی نقش مهمی در شکل دهی به سیاست خارجی چین نسبت به خاورمیانه دارد . انرژی مهم ترین عامل پیوند چین و خاورمیانه محسوب می شود . نفت خاورمیانه به دلیل منابع عظیم و هزینه ی کمتر واردات ، برای چین مقرون به صرفه است . سهم خاورمیانه در تأمین انرژی چین در سال ۲۰۱۰ ، ۴۶ درصد بود که پیش بینی ها حاکی از آن است که این میزان تا سال ۲۰۲۰ به ۷۰ درصد خواهد رسید . چینی ها برای کاهش نگرانی از وابستگی به خاورمیانه راهکارهایی همچون دیپلماسی فعال برای برقراری ارتباط با کشورهای دارنده انرژی ؛ فراهم کردن زمینه حضور شرکت های چینی در سرمایه گذاری و توسعه میادین نفتی و همچنین تشویق سرمایه گذاری متقابل شرکت های نفتی خاورمیانه در بخش های پالایشگاهی چین را به کار گرفته است . چین اکنون به انعقاد قراردادهای درازمدت به ویژه با عربستان و ایران به عنوان دو شریک عمده ی خود در منطقه روی آورده است . در همین راستا ، پکن وارد شبکه ای از موافقتنامه های دو جانبه با ایران شده است . در چارچوب این موافقتنامه ها ، ساخت متروی تهران ، کارخانه فیبر نوری و برخی کارخانجات تلویزیون و خودرو به چین واگذار شد . چشم انداز استراتژیک این سرمایه گذاری ها به این معناست که چینی ها در حال تقویت تصویر مثبت خود در تهران به عنوان یک مصرف کننده طولانی مدت انرژی هستند ؛ این در حالی است که ایران تحت فشار ایالات متحده با محدودیت یافتن جایگزین برای چین مواجه است (&Bader, 2005:192 Leverent) .
علاوه بر ایران ، چین با عربستان موافقتنامه هایی در زمینه تأمین انرژی در دراز مدت به امضا رسانده است . موافقتنامه همکاری نفتی میان چین و عربستان در سال ۱۹۹۹ فاز جدیدی از تلاش های چین در راستای توسعه روابط استراتژیک با عربستان بود . کاهش سطح روابط آمریکا و عربستان بعد از ۱۱ سپتامبر ، چین را به عنوان شریک عمده نفتی عربستان مطرح کرد . شرکت سینوپتیک چین امتیاز اکتشاف گاز طبیعی را در عربستان به دست آورد و ریاض هم با ساخت پالایشگاه در گوانژو ، فوجیان و شاندونگ موافقت کرد . همچنین عربستان علاوه بر صدور نفت روزانه به چین ، تغذیه بخشی از ذخایر استراتژیک چین را بر عهده گرفت (شریعتی نیا ، ۶۷۲:۱۳۸۶ ).
از سوی دیگر سیاست چند جانبه گرایی چینی ها مورد پسند کشورهای خاورمیانه قرار گرفته و همین امر به توسعه و تقویت نفوذ چین در خاورمیانه کمک می کند . پکن همچنین با سرمایه گذاری در زیرساخت های اقتصادی این کشورها از توسعه اقتصادی آنها حمایت می کند . با این حال این نکته را باید در نظر داشت که دیپلماسی محافظه کار چین خواستار تنش با آمریکا در این منطقه نیست . واشنگتن ، پکن را به فروش سلاح در ازای نفت به کشورهای خاورمیانه و تضعیف مبارزه جهانی علیه گسترش سلاح های هسته ای متهم می کند ، ولی رفتار چین در سال ۱۹۹۱ و ۲۰۰۳ نشان می دهد که ثبات در این منطقه را دنبال کرده و خواستار رویارویی با آمریکا نبوده است . اما اکنون روابط چین با ایران به بحثی اختلاف برانگیز با آمریکا تبدیل شده است . ایران تأمین کننده حدود ۱۰ درصد انرژی وارداتی چین است ؛ یکی از علل مقاومت چین در برابر تحریم ایران بر سر مسئله هسته ای ، همین وابستگی بوده که البته با اعمال فشار آمریکا ، چین در مواردی عقب نشینی کرده و به جمع موافقان تحریم ایران در قطعنامه ۱۹۲۹ شورا امنیت در سال ۲۰۱۰ پیوسته است .
-
- آسیای مرکزی و روسیه : چین تلاش می کند با جستجو در سایر مناطق جهان مانع آسیب پذیری خود در برابر نوسانات احتمالی واردات نفت از منطقه حساس خاور میانه شود . چین از جمله کشورهایی است که بلافاصله بعد از فروپاشی همسایه قدرتمند خود (شوروی) ، جمهوری های جدید را شناسایی کرد و با آنها روابط رسمی دیپلماتیک برقرار کرد . روابط تجاری چین با این منطقه از همان آغاز به سرعت رشد کرد ؛ به طور که در سال ۱۹۹۲ روابط تجاری این جمهوری ها با چین ، نسبت به سال ۱۹۹۰ ، بیش از ده برابر شد . علاوه بر بازرگانی ، ارتباطات و حمل و نقل بین این دو منطقه افزایش چشمگیری یافت ؛ به طور که اتصال راه های چین و آسیای مرکز ، امکان دسترسی این کشورهای محصور در خشکی به سواحل اقیانوس آرام را فراهم آورد (اطلاعات ، ۱۳۷۵) . علاوه بر این ، طرح هایی برای پیوستن چین به شبکه حمل و نقل آسیای مرکزی وجود دارد ، تا از این طریق نفت و گاز قزاقستان و ترکمنستان به بازارهای ژاپن و کره جنوبی منتقل شود . همسویی منافع کشورهای صنعت فاقد منابع زیر زمینی و کشورهای فاقد سرمایه ، اما دارای انرژی ، به شکل گیری رقابت در آسیای مرکزی برای ایجاد خطوط انتقال انرژی در مسیرهای مختلف انجامیده است . در همین راستا مسئولان چینی بارها به آسیای مرکزی سفر کردند و موافقتنامه هایی با کشورهای این منطقه به امضا رساندند.در چارچوب برنامه همکاری انرژی میان چین و کشورهای منطقه ، شرکت ملی نفت چین در سال ۱۹۹۷ میلادی قراردادی با دولت قزاقستان امضا کرد . بر اساس این قرارداد ، باید از مناطق غرب قزاقستان خط لوله ۲ هزار و ۲۳۸ کیلومتری به چین احداث شود . این خط انتقال که هزینه ای حدود ۲۰ میلیارد دلار در بر دارد ، از مهم ترین قراردادهایی است که نفوذ چین را در این مشخص می کند . نخست وزیر چین این طرح را (پروژه طرح) خواند (داداندیش ، ۱۹:۱۳۸۶).
علاوه بر نفت ، آسیای مرکزی بیش از هر چیز منبع مهمی از ذخایر گاز جهان را در خود دارد . بر اساس یک برآورد انجام شده با توجه به رشد کنونی اقتصاد چین پیش بینی می شود ، مصرف سالانه گاز در این کشور در سال ۲۰۲۰ به ۱۵۵ میلیارد متر مکعب برسد . بر این اساس ، نیاز رو به تزاید چین ، اصرار این کشور به حضور در آسیای مرکزی را تحکیم بخشیده است که نتیجه ی آن طرح احداث خط لوله انتقال نفت و گاز ترکمنستان و قزاقستان به چین است (جام جم ، ۱۳۸۵). ترکمنستان جایی است که چین در آن گامهای بلندی برداشته است . تنها در دو سال و نیم گذشته ، شرکت ملی نفت چین (CNPC) حدود ۲۲۰۰ کیلومتر خط لوله انتقال گاز در آسیای مرکزی احداث کرده است . این خط لوله از بختیارلیگ در شمال ترکمنستان شروع شده ، از ازبکستان و قزاقستان عبور کرده و به سینگ کیانگ چین ختم می شود . انحصار بهره برداری از حوزه گازی بختیارلیگ در اختیار چین است . در حال حاضر تنها مقدار کمی گاز در این خط لوله جریان دارد ، اما تا سال ۲۰۱۴ ، اگر تولید به خوبی صورت بگیرد این خط لوله حدود ۴۰ میلیارد متر مکعب گاز در سال به چین منتقل خواهد کرد . شرکت ملی نفت چین همچنین در توسعه میدان یولوتن جنوبی نیز به ترکمنستان یاری می رساند ، میدانی که حداقل چهار تریلیون متر مکعب و احتمالاً حداثر ۱۴ تریلیون مترمکعب ذخیره گاز دارد. این مقدار گاز میدان مزبور را در زمره ی یکی از بزرگترین میدان های گازی دنیا قرار می دهد و ترکمنستان امکان می یابد که نه تنها از عهده ی تعهد خود در تأمین گاز چین برآید ، بلکه قادر به صدور گاز بیشتر به روسیه ، ایران و حتی اتحادیه اروپا هم باشد . علاوه بر اینها چینی ها برای آینده هم برنامه ریزی بلند مدت کرده اند . شرکت های نفتی چینی ضمن انعقاد موافقتنامه هایی در زمینه اکتشاف منابع انرژی در کشورهای آسیای مرکزی (گاز ، نفت ، اورانیوم) اقدام به خرید سهام برخی شرکت های نفت و گاز از جمله در قزاقستان کرده اند . همچنین شرکت های مزبور هم اکنون خط لوله جدید انتقال گاز قزاقستان را در دست اجرا دارند که با تکمیل آن امکان انتقال سالیانه ۱۲ میلیارد متر مکعب گاز به چین فراهم خواهد شد (اسیای مرکزی ، سلطه اقتصادی چین و عواقب آن ، ۱۳۸۹).
با توجه به نگرانی چینی ها در زمینه امنیت راه های دریایی انتقال انرژی وارداتی ، به نظر می رسد چینی ها آسیای مرکزی را به عنوان یک گزینه ی مهم برای کاهش وابستگی به مسیرهای انتقال دریایی تحت کنترل آمریکا ، در نظر دارند . هر چند که برای حضور در این منطقه با مخالفت سالانه ۱۲ میلیارد مترمکعب گاز به چین فراهم خواهد شد (آسیای مرکزی ، سلطه اقتصادی چین و عواقب آن ، ۱۳۸۹).
با توجه به نگرانی چینی ها در زمینه امنیت راه های دریایی انتقال انرژی وارداتی ، به نظر می رسد چینی ها آسیای مرکزی را به عنوان یک گزینه ی مهم برای کاهش وابستگی به مسیرهای انتقالی دریایی تحت کنترل آمریکا ، در نظر دارند . هرچند که برای حضور در این منطقه با مخالفت های آمریکا و رقابت های روسیه مواجه هستند . با این حال چین خواستار برانگیختن حسیاست روسیه نسبت به حضور خود در منطقه نیست. بر همین اساس بود که نخست وزیر چین در سفر به این منطقه اظهار داشت ، نزدیکی چین با کشورهای این منطقه ، علیه هیچ کشوری نخواهد بود و این نزدیکی بر روابط پکن و مسکو تأثیر نخواهد داشت . با این حال پکن همواره تلاش می کند از نفوذ خود در این منطقه برای تنظیم روابط خود با مسکو و حتی آمریکا بهره برداری کند .
قراردادهای چینی ها با کشورهای این منطقه حاکی از آن است که کشورهای آسیای مرکزی گرایش بیشتری نسبت به چین در مقایسه با غرب (و در برخی مواقع روسیه) دارند ؛ زیرا چینی ها همانند غربی ها این کشورها را برای رعایت مسائل حقوق بشر و دموکراسی تحت فشار قرار نمی دهند و حکومت های آسیای مرکزی با امنیت خاطر نسبت به دوام و ثبات نظام سیاسی شان روابط سیاسی و اقتصادی خود را با چین گسترش می دهند . علاوه بر این مسائل ، چینی ها در این منطقه از شهرت خوبی در رابطه با اتمام به موقع پروژه ها برخوردار هستند . به کارگران محلی کشورهای آسیای مرکزی نیز همانند کارگران چینی آموزش می دهند و آنها را استخدام می کنند . این سیاست ها در منطقه تأثیرات مثبتی داشته است و تمایل کشورهای منطقه را به همکاری با چین برانگیخته است . به این ترتیب چین در آستانه دستیابی به نفت و گاز منطقه و در کنار آن اورانیوم و سایر منابع طبیعی آن است . چین در حکم فرصت جدیدی برای کشورهای محصور در خشکی آسیای مرکزی است . در این منطقه ، الگوی وابستگی متقابل میان تولید کنندگان انرژی خود را با ایجاد وابستگی متقابل اقتصادی ، امنیتی و سیاسی در کشورهای آسیای مرکزی تأمین کرده است . علاوه بر جمهوری های استقلال یافته از اتحاد جماهیر شوروی ، روسیه نیز به عنوان یکی از منابع تأمین انرژی چین محسوب می شود . روابط چین و روسیه در زمینه انرژی که از دهه ۱۹۹۰ آغاز شده بود در زمینه های اکتشاف ، تولید ، ذخیره سازی ، خط لوله و تأمین شبکه ای گسترش یافته است . چین به ویژه به دلیل خطرناک بودن (بی ثباتی منطقه ، دزدان دریایی ، کنترل آمریکا بر مسیرهای دریایی و هزینه بالا) مسیر انتقال دریایی انرژی از خاورمیانه و آفریقا ، به جانب روسیه و آسیای مرکزی روی آورده است تا هم در واردات و هم در مسیر انتقال خود تنوع ایجاد کند (YISHAN, 2000:11). استراتژی پکن یاری گرفتن از روسیه برای کاهش واردات از مناطق حساسی همچون خلیج فارس است . در سال ۲۰۰۶ طی سفر رئیس جمهور روسیه به چین ، توافقنامه های تقویت همکاری در بخش انرژی بین دو کشور امضا شد که بر اساس این موافقنامه ها ، روسیه افزایش صدور سالانه ی گاز به چین تا ۴۰ میلیارد متر مکعب از طریق دو خط لوله را تعهد کرد (Davidovic , 2008).
پکن و موسکو به رغم تاریخچه طولانی تنش و بی اعتمادی ، به دنبال متنوع کردن منابع و بازارهای خود هستند . از جمله گام های مهم دیگر جهت توسعه همکاری انرژی میان این دو همسایه قدرتمند ، خط لوله سیبری به چین است که در سال ۲۰۱۰ به بهره برداری رسید . این خط لوله ی هزارکیلومتری میادین نفتی روسیه را به منطقه دانکینگ در چین که یکی از حوزه های اصلی تولید و پالایش نفت در شمال شرقی چین به شمار می رود ، متصل می کند .روسیه از این خط لوله ، سالانه ۳۰ میلیون تن نفت به چین صادر خواهد کرد . این خط لوله مزیت های جغرافیایی بهتری در مقایسه با تولید کنندگان اوپک دارد که ممکن است دربلندمدت صادرات نفت اوپک به چین ، ژاپن و کره جنوبی را کاهش دهد . علاوه بر این ، احداث این خط لوله گزینه های بیشتری را در اختیار چین قرار داده و به این کشور امکان می دهد از موضع قدرت بالاتری وارد مذاکره با اوپک شود . نفتی که از این خط لوله منتقل می شود ، نه تنها به سبب پایین تر بودن هزینه های حمل و نقل ، بلکه به سبب کیفیت بالا ممکن است جانشین بخشی از نفت خاورمیانه شود . علاوه بر این ، دو کشور روسیه و چین ، موافقت کرده اند یک خط لوله از میادین شرق روسیه به چین احداث کنند که در صورت بهره برداری از آن میزان انتقال گاز آن با نیاز کنونی چین برابری خواهد کرد .
آفریقا : قاره آفریقا منطقه دیگری است که چین در جستجوی انرژی ، حضور خود را در آنجا تقویت کرده است . چین پس از پیروزی انقلاب کمونیستی ، رو به جانب آفریقا آورد و تلاش کرد با کمک به جنبش های آزادی بخش ، در این منطقه نفوذ کند ، اما پس از اتخاذ سیاست درهای باز از سوی دنگ شیائوپینگ ، آفریقا در سیاست خارجی این کشور جایگاهی اقتصادی پیدا کرد ، در ادامه با اکتشاف منابع انرژی در کشورهای آفریقایی ، چین دیپلماسی فعال تری را در قبال این کشورها اتخاذ کرد . چین در سال ۲۰۱۰ ، ۲۲ درصد واردات نفت خود را از آفریقا تأمین کرده است . چهار کشور آنگولا ، سودان ، جمهوری کنگو و گینه ی استوایی از مهم ترین صادر کنندگان انرژی به چین محسوب می شوند . گابن و نیجریه هم از دیگر شرکای انرژی چین در آفریقا هستند . نفت آمریکا در راستای استراتژی (کمک در برابر انرژی) یکی از مهم ترین اولویت های سیاست خارجی چین است . بر این اساس ، وابستگی کشورهای آفریقایی به چین افزایش می یابد . اکنون آسیا پس از آمریکا و اروپا سومین شریک منطقه ای آفریقاست و چین بخش عمده ای از مبادلات آسیا با آفریقا را در اختیار دارد .
چین در راستای دیپلماسی انرژی خود ، در سال ۲۰۰۵ قراردادی به ارزش ۴ میلیارد دلار برای اکتشاف و مبادلات نفتی پالایش نفت و تولید انرژی با نیجریه امضا کرد ، همچنین در ۹ ژانویه ۲۰۰۶ ، قراردادی ۲۷/۲ میلیارد دلاری بین دولت نیجریه و شرکت نفت فراساحل چین در مورد بهره برداری از ۴۵ درصد حوزه های نفتی فراساحلی نیجریه امضا شد . در رابطه با سودان نیز چین ، امروزه ۶۰ درصد نفت این کشور را خریداری می کند و همچنین قراردادی به ارزش هشت میلیارد دلار در مورد اکتشاف و استخراج نفت ، ساخت یک خط لوله نفتی از حوزه های نفت خیز جنوب این کشور تا سواحل دریای سرخ در شمال غرب ، به همراه ساخت یک پایانه نفتی ، با خارطوم امضا کرد که با این سرمایه گذاری ها تا ده هزار نفر چینی در این کشور مشغول به کار شدند (قانع ، ۱۳۸۶ : ۷۶-۷۵). پکن با وجود مخالفت های غرب با سیاست سودان ، منافع استراتژیک خود را در حفظ رابطه دوستانه با سودان تعریف کرده است و سودان نیز از وزنه چین در برابر غرب نهایت استفاده را می برد ؛ بنابراین حاضر به اعطای امتیاز در بخش انرژی به این کشور می شود .
چینی ها با ملاحظه توسعه نیافتگی و فقر در قاره آفریقا ، با بهره گرفتن از اهرم کمک های بلاعوض ، توانسته اند اعتماد دولت های تولید کننده نفت را به خود جلب و قراردادهای طولانی مدت با این کشورها امضا کنند . این کشورها با صدور مواد خام به چین ، کالاهای صنعتی چینی وارد می کنند . کالاهای ارزان قیمت چینی ، نقش مهمی در دستیابی آفریقایی ها به برخی از لوازم رفاهی زندگی داشته است . چین با مشارکت گسترده در پروژه های عمرانی در کشورهای غیر نفتی آفریقا و بخشیدن بدهی های آنها و نیز ارائه برخی خدمات آموزشی و پزشکی و اجتماعی به آنها ، وجهه خود را به عنوان کشوری صلح دوست و بدون انگیزه امپریالیستی در آفریقا تقویت کرده است . همین مسئله به چین کمک می کند تا هرچه بیشتر بتواند در این قاره نفوذ کرده و تا حدودی امنیت انرژی خود را با متنوع سازی مبادی واردات تأمین سازد .
در دیگر مناطق نیز چینی ها تلاش هایی را در چارچوب متنوع سازی بر اساس دیپلماسی انرژی خود انجام داده اند . با توجه به وجود منابع اندکی از انرژی در آسیای جنوب شرقی ، چین کوشیده است با سیاست همزیستی مسالمت آمیز و انجام مذاکره با همسایگان خود ، بخش اندکی از انرژی مورد نیازش را از این منطقه تأمین کند . مثال دیگر همکاری های چین و هند در زمینه انرژی است . این دو کشور هرچند در آسیای مرکزی با هم رقابت می کنند ، اما همکاری ها در عرصه انرژی را راهنمای عمل خود قرار دهند. اطلاعیه مشترک ، وزرای امور خارجه چین ، روسیه و هند در ژوئن ۲۰۰۵ نیز از تشکیل یک مثلث انرژی استراتژیک حکایت دارد (Qinhuna , 2007 :5).
-
- سایر نقاط دنیا : در شرق دریای چین هم ذخایر گازی وجود دارد که این کشور بر سر منابع آن با ژاپن درگیر شده است . کانادا هم از نفوذ چین برکنار نمانده است و چینی ها هم اکنون در بخش گاز طبیعی این کشور سرمایه گذاری کرده اند . کانادا و چین همچنین موافقتنامه ای را به امضا رسانده اند که بر اساس آن دسترسی چین به منابع اورانیوم و نفت کانادا تسهیل می شود . دیوید هال و برخی تحلیلگران آمریکایی از اقدامات چین در این منطقه با عنوان (شنای چین در آب های آمریکا) یاد می کنند و معتقدند آمریکا در برابر تحرکات چینی ها دستپاچه شده است . پکن در آمریکای لاتین هم با کاراکس روابط دوستانه برقرار کرده است . هوگو چاوز با صراحت اعلام کرده است که ما آزادانه نفتمان را در اختیار کشور بزرگ چین قرار می دهیم . در اقیانوسیه هم حضور چین در استرالیا به عنوان متحد وفادار ایالات متحده ، باعث افزایش مبادلات تجاری دو کشور شده است ؛ چین از این کشور آهن و ذغال سنگ وارد می کند و به عنوان شریک دوم اقتصادی استرالیا توانسته است قدرت نرم خود را در این کشور افزایش دهد ؛ به طوریکه نتایج یک نظر سنجی در استرالیا نشان داد ، مردم این کشور نیز حاضر نیستند از تایوان در برابر حملات نظامی چین دفاع کنند .
این تلاش های چین در کشورهای تولید کننده انرژی ، واکنش ایالات متحده را در پی داشته است . به اعتقاد آمریکایی ها ، تأمین امنیت انرژی در چین با رعایت حداقل اخلاقیات همراه است ، زیرا پکن با دولت هایی که از احترام بین المللی برخوردار نیستند ، معاهده امضا می کند ؛ کشورهایی که دموکراسی ، حقوق بشر و قوانین بین المللی را مراعات نمی کنند . به عنوان مثال ، در حالی که آمریکا ، سودان را به دلیل نقض حقوق بشر ، مورد تحریم قرار داده بود ، پکن پنج درصد نفت خود را از این کشور تأمین می کرد و به این منظور چهار هزار نیروی غیر رسمی برای دفاع از منافع نفتی این کشور در سودان حضور یافته بودند . وزیر خارجه چین در واکنش به اعتراضات غربی ها در این باره گفته است : تجارت برای تجارت است ، ما سیاست را از تجارت جدا می دانیم ، مسائل داخلی سودان در رفتار با مخالفان یک امر داخلی سودان است و ما در موقعیتی نیستیم که نظر خود را به آنها تحمیل کنیم . بنابراین ملاحظه می شود که تأمین امنیت انرژی از چنان اهمیتی برای چینی ها برخوردار است که باعث شده است این کشور رهیافتی شدیداً سودگرایانه در مسیر متنوع سازی واردات و تقویت همکاری با تولید کنندگان انرژی اتخاذ کند .
۳.رفتار هیجانی :رفتار هیجانی با یک سلسله تغییرات فیزیولوژیکی همراه است که احتملا در تمام انسانها پدید می آید اما ممکن است عوامل فرهنگی واجتماعی مختلف هیجانها را تحت تاثیر خود قرار می دهد .مثلا در جامعه های مختلف موقعیت های که سبب هیجانهای گوناگون می شود متفاوت است .
غربیها غالبا ترجیح می دهند که با یکسان لباس پوشانیدن دوقلوها برای آنها ارزش قایل می شوند .در یک قبیله استرالیایی،مادر یکی از دوقلوها را از بین می برد در قبیله ای از آفریقا رسم براین است که مادر ودوقلوها را به مرگ می سپارد (بادن ۱۱۳:۱۳۷۴)در قبیله با میکه کامرون به مناسبت این واقعه ،به عکس ،جشن وسرور بزرگی برپا می شود :پدر ومادر اسم خود را عوض می کنند ودو بازوبند به بازوی خود ومادر دو گردن بند به گردن خود می بندد(استوتزل،۱۱۸:۱۳۶۸)
در مورد آثار خارجی هیجانها ی دیگر که ظاهراً اساسی ترند همین تفاوتها مشاهده می شوند مثلاًگریه کردن به علامت رنج احتمالاًعمومیت دارد ولی ،عوامل فرهنگی در تعیین زمان ومکان وحتی شدت گریه مؤثر واقع می شود . چینی ها معتقدند که ابزار خشم هیچگاه موجه نیست ولی آنها اصرار دارند که غم واندوه باید در ملاءعام ابراز گردد سرخپوستان آمریکا توقع دارند که وقتی مردی زن یا فرزندش می میرد تا مدتی بعد از مرگ آنها زار ی کند وبه صدای بلند بگرید. (استوتزل ،۲۰۷:۱۳۶۸)
نظام خویشاوندی :
همه فرهنگها دارای شکل مشخصی از نظام خویشاوندی هستند که در آنارزشها وهنجارهاییدر ارتباط با ازدواج وجود دارد یکی از ویژگیهای جالب ازدواج که می توان گفت کلی ترین وجهانی ترین اصل اجتماعی مربوط به آن است ممنوعیت ازدواج با بعضی از خویشاوندان مانند ازدواج با پدر ومادر ،خواهر وبرادر،دختر وپسر وامثال آنهاست .
برخی از ازدواجها ممنوع است ،به جهت این که به عنوان تابوی زنا با محارم یعنی منبع اخلاقی نیرومندی علیه تماس جنسی بین طبقات معینی از خویشاوندان شناخته می شود ولی محتوای این ممنوعیتها از فرهنگی به فرهنگ دیگر تفاوت می کند مثلاًدر برخی از جامعه ها ازدواج بین دختر عمووپسر عمودر شمار ازدواج با محارم است ودر جامعه های دیگر این طور نیست حتی این ممنوعیت در واردی شامل همه افرادی که دارای یک نام خانوادگی هستند ،نیز می گردد«در کره جنوبی »پادشاهان قدیم مصر موظف بودند با خواهران خود ازدواج کنند . در برخی از مناطق فنالند ،سنتی برجاست که مابقاً برداری توانسته است خواهر خودرا به زنی بگیرد . نموه های بسیار دیگری از عقاید مختلف راجع به زناشویی با نزدیکان وجود دارد که ثابت می کنند که عوامل اجتماعی بیش از عوامل زیستی در آن دخیل است .
۵.بیان حالات با تغییرات چهره :
در فرایند ارتباط بین افراد از دو جامعه متفاوت هریک عادات مربوط به فرهنگ خود را دنبال می کنند ،چیزی که موجب مشکلاتی برقراری ارتباط کلامی می گردد. مثلاًدر برخی از فرهنگها (تف کردن )الزاماًیک علامت تحقیر یا تنفر نیست ویا آمریکاییان برای «آه کشیدن »نفس خود را بیرون می دهند در صورتی که سوئدیها نفس را به درون می دهند (بادن ۱۱۴:۱۳۷۴)وحرکات چشم سفیدها وسیاهان آمریکایی در هنگام گفتگو با هم فرق دارد . سفیدها ،هنگام گوش کردن ،به طرف مقابل چشم می دوزند وهنگام سخن گفتن،چشم از طرف بر می گردانند ،در حالی که در محاوره بین سیاهان این رفتار معکوس است .
۶.شیوه های پرورش نوزادان :
روابط نوزاد با مادر نخستین روابط جسمانی واجتماعی آدمی است . دامان مادر نخستین جهان کودک است ودر ایجاد دیدار نسبت به جهان بسیار مؤثر است . به باور روانکاوان بی اعتنایی وبی توجهی به کودک باعث پیدایی خود ضعیف در وی می شود دلی تربیت صحیح که با نظم وانظباط متناسب همراه باشد کودک را دارای «خو»قوی واراده ی محکم پرورش می دهد .برای مثال :کارد نیررلینتون شیوه نگاهداری ورسیدگی کودک را در جزایر مارکیز مطالعه واین گونه توصیف می کنند . در جزایر مارکیز عده مردان به مراتب بیشتر از زنان است وبه همین دلیل زنان بیشتر به فعالیت جنسی می پردازند ووظیفه ونقش مادری خود را تا زیادی فراموش می کنند مادر معمولاًبه کودک خود از سینه شیر نمی دهدیا این کار را تنها برای مدتی بسیار کوتاه انجام می دهد در عوض نوعی خمیر نرم تهیه کرده کودک را به پشت می خواباند وبا قدرت این خمیر را در دهان کودک قرار می دهدرفع بقیه نیازهای او را نیز مادر به مردانی که در واقع شوهران درجه دوم او هستند واگذار می کند . عدم تماس وعلاقه مادری سبب می شود که کودکان این جامعه مضطرب ونامطمئن بار آیند. (صانعی ۱۵۶:۱۳۴۲)
در آفریقای سیاه معمولاًنوزاد دائماًدر بغل یا پشت مادر خود است وبا تمامی حرکات بدنی او در جنبش است مثلاًدر نیجریه مادر کودک خود را تا سن ۳سالگی در بغل یا پشت حمل می کند وبار سنگین تمامی غرایزی او به طور مستقیم وکامل پس از مرحله دهانی به دوش اوست .برعکس در قبیله کومانش کودک را پیوسته پارچه ای پیچیده وجدا نگاهداری می کنند وشب هنگام او را در استوانه چوبی گذاشته وکنار مادر می خوابانند .
عمل قنداق کردن نوزاد در مناطق مختلف جهان بسیار شایع است . بقراط درباره اهمیت قنداق کردن کودک می گوید که این کار افراد آدمی را خشن تر می کند (استنوتزل۹۷:۱۳۶۸)
جنبه ی دیگر از تفاوتهایی که در رفتار با کودکان دیده می شود به امراز شیر گرفتن مربوط است . چنانکه از خود این امر چنین بر «ی اید ،از شیر گرفتن نوعی جدایی وبنابراین حادثه ای است دردناک که درباره آن بسیار مطالعه شده است . شرایط از سیر گرفتن نزد اقوام مختلف متغییر است واین کار ممکن است در بعضی جاها زودتر از هنگام ودر برخی ،دیرتر از هنگام ودر بعضی نقاط به طور ناگهانی ودر جاهای دیگر آرام آرام انجام گیرد . در زندگی سنتی الجزایر زمان از شیر گرفتن به محض بارداری مجدد مادر ،با خشونت صورت می گیرد در غیر این صورت این امر با تأخیر یا به تدریج انجام می شود . قوم آراپش که به ملایمت ومهربانی شهره اند ،کودکان خود را تا سه یا چهار سالگی شیر می دهند برعکس موندوگومرها که مردمانی پرخاشگر وجنگنده هستند وبرای آنان خشونت وشجاعت اهمیت زیاد دارد . در تربیت کودکان شدت عمل به خرج می دهند نه تنها بسیار زود کودک را از شیر می گیرند بلکه بدون هیچگونه نوازشی این کار را انجام می دهند .
۷.پایگاه اجتماعی کودک :
شیوه های گوناگون رفتار با کودک مایه نخستین مایه اولیه تجربه اجتماعی او از سرایط محیطی است واین تجربه ،او را برای جذب فرهنگی به گونه ای که باید در آینده انجام گیرد . آماده می کند . در برخی از جامعه های امروزی ،کودک موجودی عزیز بوده ،مورد توجه عاطفی نوازش قرار می گیرد ولی در همه جا این طور نیست . همچنین در مورد افرادی که از او مواظبت می کنند ،نیز تفاوتهایی وجود دارد ،در جامعه ما ،غالباًمادر به تنهایی چنین وظیفه ای را به عهده دارد . تفاوتهایی نیز در مورد پایگاه وموقعیت اجتماعی کودک در اغلب جامعه ها وجود دارد در مغرب زمین امروز هجامعه شاهد جدایی آشکار سطوح سنی است موقعیت کودک بسیار وابسته پایین تر از دیگران است به حدی که از رهایی کودک از استعمار سخن می گویند . نوجوان بایستی برای بدست آوردن استقلال خود مبارزه کند .
مفهوم شخصیت :
با روشن شدن مفهوم فرهنگ ،اکنون می توان اذعان نمود که رفتار وحالات روانی افراد انعکاس فرهنگ آنان است وشخصیت تا حد زیادی نمایند . ویژگیهای عناصر وعوامل فرهنگ موجود در محیط است در واقع ،شخصیت در فرایند جامعه پذیری به وجود می آید ،زیرا انسان در کنش متقابل با دیگران میراثهای جامعه را می گیرد وبه فرهنگ جامعه پیوند می خورد .
تعریف شخصیت عملاًکاردشواری است ،روان شناسان وجامعه شناسان نیز در تعریف آن اتفاق نظر ندارند . به بیانی ساده ،شخصیت عبارت است از مجموعه کلی از شیوه های درونی وبیرونی تطابق وسازش فرد با زندگی . قسمتی از شخصیت به وسیله آنچه از راه وراثت به فرد انتقال می یابد وبخشی هم توسط تجربه های زندگی معین می گردد. به موازات رشد وبالندگی فرد رفتار او نیز تغییر می یابد .
بنابراین نوزاد ونوجوانان وبزرگسال نسبت به یک تحریک محیطی معین به شیوه های متفاوت واکنش نشان می دهند . بنابراین از نظرما شخصیت یک کلیت روان شناختی است که انسان خاصی را مشخص می سازد در نتیجه یک مفهوم انتزاعی نیست بلکه تجلی همین موجود زنده است که از برون می نگریم وبرخی از آنچه را که در درون او می گذرد احساس می کنیم ،نگرش واحساس کردی که در مورد افراد متفاوت است (مای ۴۲:۱۳۶۸)از همین روست که جورج کلی ،شخصیت را روش خاص هر فرد در جستجوی پیدا کردن وتفسیر معنای زندگی می داند. (شاملو ۲۳:۱۳۶۳)
بی همتایی شخصیت :
آلپرت شخصیت را سازمان پویایی از منظومه های روانی وبدنی در درون فرد می داند که سبب سازگاری بی همتاوبی نظیر او با محیط می شود مسأله بی همتایی شخصیت را باید به نحو روشنتری تبین کرد ،مسلم است که فرد در همه چیز بی همتا نیست . کلاًکهن در این باره خاطر نشان می سازد که از برخی جهات هر فرد ؛مثل تمامی مردم است –مثل بعضی از مردم است –ومثل هیچ کس نیست ،هر فرد از لحاظ واکنشهای خود که معلول وراثت ومشترک میان نوع انسان است ونیز از جنبه های عمومی زندگی اجتماعی شبیه همه افراد دیگر است در مواردی که به یک گروه فرهنگی واحد تعلق دارد ودر جامعه نقش واحدی را ایفا می کند ونیز از جهت اینکه ساختمان بدنی مشابهی را به ارث برده وبه برخی از افراد شبیه است ؛چون تجربه های گذشته او درست همان تجربه های دیگران نیست در نوع خود بی همتاست .
تأثیر فرهنگ در شخصیت :
گفتیم که شخصیت هر کس از پدیده های فرهنگی بسیاری متأثر می گردد وتأثیر هریک از این پدیده ها به صورتی در عواطف ورفتار اجتماعی او متجلی می گردد. افسانه هایی که در دوران کودکی به گوش افراد بازگو می شود ،ضرب المثلها واشعار وادبیات عامیانه و…در تشکیل شخصیت مؤثرند .
هر فرد از آغاز کودکی همان شیوه هایی را بر می گزیند که فرهنگ جامعه او ایجاب می کند به بیان دیگر انسان ناگریز است که فرد مختاری سائقه های زیستی را با قید وبندهای آداب ورسوم وخواستهای فرهنگ جامعه خویش به مهار کشد تا بتواند به عنوان یک عنصر سالم ومورد قبول جمع در جامعه زندگی کند زیرا هر گونه که بروی از هنجارهای فرهنگی مجازات در پی دارد .
هنگامی که انگیزه های روانی وتظاهرات سائقهای زیستی کودک با ارزشها ومعیارهای فرهنگی جامعه انطباق یافت ،شخصیت کودک شکل می گیرد به بیان دیگر شخصیت متعادل وقتی حاصل می شود که کششهای شخص با انتظارات جمعی توافق می یابد البته بدان معنی نیست که همه امیال ارضا می شوند ،بلکه در طی تکوین شخصیت ،بر حسب فرهنگی که شخصیت بدان تعلق دارد بسیاری از امیال سرکوب می شوند به هر حال این بستگی نام دارد به خواستها ومعیارهای فرهنگی جامعه حال اگر توجه داشته باشیم که در دنیا هیچ فرهنگی همانند فرهنگ دیگر نیست وبه تعداد قومها وجامعه های مختلف فرهنگهای مختلف وجود دارد ،متوجه می شویم که به تعداد فرهنگها ،شیوه ها ی پرورش کودکان نیز گوناگون است ودر نتیجه شخصیت افراد متعلق به هر جامعه متفاوت خواهد بود .
مسدله مهمی که در حوزه فرهنگ وشخصیت مطرح است در همین جا است که :
تأثیر فرهنگ در تکوین شخصیت تا چه حد است ؟
شخصیت تا چه اندازه در چگونگی فرهنگ تأثیر می گذارد ؟
تأثیر متقابل فرهنگ وشخصیت چگونهاست ؟
برای پاسخ به این پرسشها مسلماًباید فرهنگهای مختلف را مورد بررسی قرار داد واز طریق مطالعه تطبیقی به نتیجه علمی رسید و نخستین تحقیق در این مورد ،پژوهشمارگات مید مردم شناس آمریکایی درباره فرهنگ جزیره ساموابود او به این نتیجه رسید که در جزیره ساموا ،به عکس جامعه های متمدن اروپایی وآمریکایی ،دوران جوانی با فشار وناراحتی روانی ملازم نیست ومردمان این جزیره افرادی سالم واجتماعی هستند . به عقیده مید علت این امر را باید در بزرگی خانواده فکر باز نسبت به مسائل جنسی وعدم تحلیل فشار اجتماعی به جوانان ،جستجو کرد .(مید ۱۰۸:۱۳۶۵)
به عکس در میان قبیله مانر در گینه نو خودخواهی زیاد ،کار وکوشش فراوان ،شجاعت وتوانایی بدنی واحترام به قدرت از خصوصیات اساس شخصیت افراد می باشد غریزه مردمان این قبیله سرکوب می شود وجوانان –بیش از مورد جزیره ساموا –با بحران وناراحتی دست به گریبان می باشند. (صانعی ۱۴۸:۱۳۵۴)
در تحقیق دیگری که مید (۱۹۳۵)راجع به ماهیت وشکل غریزه جنسی در سه جامعه ابتدایی به عمل آرد ،تأثیر فرهنگ در شخصیت را نمایان ساخت ،هدف او کشف این امر بود که شکل روابط جنسی تا چه حد معلول عوامل زیستی وتا چه اندازه محصول تربیت فرهنگی می باشد . سه قبیله ای که مید برای مطالعه انتخاب کرد در گینه نوزندگی می کنند وآراپش ،موندوگومور،چامبولی نام دارند .
مردم آراپشی به نرمی ،محبت ،احساس وکمک مشترک اهمیت می دهند در نظر آنها طبیعت انسانها خوب است ودر جامعه آنها اختلاف نقش اجتماعی زن ،مرد ،پیر وجوان به حداقل موجود می باشد . افراد محجوب ومحترم کسانی هستند که صاحب خصوصیات زنانه باشند ،پرخاشگر نباشند ودر مقابل احساست دیگران واکنشهای خوب نشان دهند . خانواده آرمانی در این قبیله ،از مرد ملایمی وحساس تشکیل می شود که با زی ملایم وحساس ازدواج کرده باشد .
اما مردمان «موندوگومور »مردمی جنگند ومتغاصم هستندوبرای آنان خشونت وشجاعت اهمیت زیاددارد در تربیت کودکان شدت عمل به خرج می دهند وشخصیت پسندیده ومطلوب جامعه برای زن ومرد یکسان است وجامعه از هر دو انتظار دارد که سنگدل ،پرخاشگر ودر مسائل جنسی پر حررات ومتجاوز باشند . افراد فروتن وآسانگیر مطرود هستند .
مردمان قبیله «چامبولی »صاحب فرهنگی پیچیده وهنردوست هستند . در این قبیله مردها به بازی وتفریح می پردازند وصاحب مقام اجتماعی بالاتری هستند ولی قدرت واقعی در دست زنان است وآنان همسر خود را خود انتخاب می کنند . مردها اجتماعاتی خاص خود را دارند وپرخاشگر ،عشوه گر ،مضنون وحیله گرند وبالاخره در فرهنگ قبیله چامبولی ،زن شریک مسلط وخونسرد فومرد دارای مسئولیت کمتری است واز لحاظ عاطفی به زن خود اتکا دارد .
مید با این تحقیق نشان می دهد که اختلافات شخصیتی را که در مغرب زمین بین مرد وزن قائل می شوند ،فیزیولوژیک نیست ،بلکه نتیجه به تعلیم وتربیتی است که زن و مرد از فرهنگ جامعه خود دریافت می دارند .
تا اینجا به اجمال ،تأثیر فرهنگ را برروی شخصیت گفتیم ،ولی آیا می توان اثرات شخصیت افراد را در چگونگی یک جامعه نادیده گرفت ،خانم روث نبدیکت مردم شناس آمریکایی می گوید :فرهنگ همان روان شناسی فرد است که با بُعد زمان بر روی پرده سینما منعکس می شود یا به بیان دیگر هواهوی فرهنگی نموداری است از شخصیت مردمی که به آن فرهنگ تعلق دارند .
بندیکت معتقد بود که تفاوت فرهنگها دردرجه اول نتیجه نیاز انسان به انتخاب بعضی از امکانات فیزیولوژیک است . همان گونه که زبان یک جامعه فقط تعداد ناچیزی از صداهایی را که از حنجره انسان قادر به ادای آنهاست با خود دارد وانتخاب این صداها نیز در هر زبان متفاوت است ،علا یق ونیازها های بی پایان بشر هم مورد انتخاب قرار می گیرد وهر فرهنگ یک سلسله از این علایق ونیازها را بر می گزیند . ساختار اجتماعی ،نهادها وسنتها وآداب ورسوم یک جامعه پیرامون همین نیازها شکل می گیرد . بندیکت با چنین استدلالیمعتقد است که در بین جامعه ها دو نوع شخصیت متفاوت وجود دارد که در ار تعلیم وتربیت وخواست جامعه در افراد بوجود می آید .بندیکت رابطه شخصیت وفرهنگ را به حدی نزدیک به هم می داند ومی گوید :ما نمی توانیم از تیپهای فرهنگ بحث کنیم ،بدون اینکه ارتباط هریک از این تیپها را با روان شناسی افراد هم فرهنگ در نظر داشته باشیم . اکنون به تأثیرات متقابل فرهنگ وشخصیت (مفهوم شخصیت اساسی یا پایه )می پردازیم :
شخصیت اساسی یا پایه :
در زندگی انسان هیچ گاه نمی توان فرهنگ وشخصیت را جدا از یکدیگر در نظر گرفت حتی به صورتتخیلی در افسانه ها واسطوره ها،اگر قهرمان داستان فردی منزوی وپرورش یافته دامان طبیعت باشد ،از زمانی مورد توجه قرار می گیرد که جامعه او را احاطه می کند .
برخی تجربه های فرهنگی بین همه افراد انسان مشترک است :
همه جای دنیا نوزادان به وسیله اشخاص بزرگسال تغذیه وپرستاری می شوند ،در گروه های خانوادگی زندگی می کنند ،چگونگی ارتباط با دیگران را از طریق زبان یاد می گیرند ،انواع پاداش وتنبیه را تجربه می کنند ،همچنین هر جامعه کم وبیش برای همه اعضای خود تجربه های معینی را میسر می سازد که در بسیاری از جامعه های دیگر نظیر آن یافت نمی شود . از تجربه های اجتماعی مشترک بین همه اعضای یک جامعه معین ،یک صورت بندی ویژه شخصیتی پدید می آید که شاخص معرف شخصیت بیشتر اعضای آن جامعه است کهان را شخصیت اساسی گویند .
درواقع شخصیت اساسی متناسب با ویژگیهای فرهنگی هر جامعه شکل می گیرد واز نظر روان شناسان آمریکایی مدل ساده شده ای است که هدف آن نشان دادن ویژگیهای روانی مشترک بین گروه های اجتماعی جامعه است ،زیرا شعار شخصیتها در جامعه به اندازه کافی متعدد وتشابه آنان با یکدیگر چنان است که می توان شخصیت اساسی را به دست آورد .
مردم شناس آمریکایی عقیده دارند که شخصیت اساسی بین زیر بنا ورو بنای فرهنگی که شامل عواملی چون :
تربیت اولیه دوران کودکی ،شرایط اجتماعی –اقتصادی ،اکولوژی وجمعیت (زیر بنا ).
ائدولوژی ،افسانه ها ونهادهای اجتماعی (رو با )می باشد قرار می گیرد .
تا پیش از دهه ۱۹۴۰درباره فرهنگهای مختلف مطالعات گوناگونی صورت گرفته بود که رابطه نزدیک میان فرهنگ وشخصیت را نشان می دهد اما مهمترین مسأله که کیفیت وچگونگی تأثیر در شخصیت است در ابهام باقی مانده بود . برای جبران این نقص «آبراهام کاردنیز »روان پزشک و«اِلف لینتون»مردم شناس به بررسی ومقایسه تأثیر متقابل فرهنگ وشخصیت پرداختند .(استونزل ۸۶:۱۳۶۸)
آنها پس از بررسی کلیه روش های ممکن نتیجه گرفتند که بهترین روش تحقیق در این باره «روانکاوی »است .
توجه کاردنیز وهمکارانش به دو مسأله مهم جلب شده بود :
۱.آیا در خانواده از کودک محافظت ومراقبت می شود یا او را به حال خود واگذاشته وبه فراموشی سپردهاند ؟
۲.چنانچه در کار تربیت کودک مراقبت به کار می رود ایا نظم وانظباطی که در مورد تمایلات جنسی ،عمل دفع ،از شیر گرفتن ومسأئل مشابه کودک تحمیل می شود ،خشک وشدید است ویا ملایم وانعطاف پذیر می باشد . به عقیده آنان بی اعتنایی وبی توجهی نسبت به کودک باعث پیدایی «خود »ضعیف می گردد واگر تربیت صحیح با نظم وانظباط همراه باشد در کودک «خود »قوی وباراده به وجود می آید . کاردنیز برخلاف فروید بر روش های ویژه فرهنگی تعلیم وتربیت کودکان پافشاری می کند ونتیجه می گیرد که اعضای یک جامعه مشخص که در دوران کودکی با تجربه های مشابهی زندگی می کنند ؛ویژگیهای شخصیتی مشترک بسیاری خواهد داشت که آن را «شخصیت پایا »می نامد ومعتقد است که این شکل ظاهری ویژگیهای شخصیت ،نتیجه تجربه های مشابه است. (روش بلار ۸۴:۱۳۷۰)
برای ذینفعدان از نبود فعالیت های آربیتراژ و غیرعادلانه، بسترهای مناسب جهت توسعه و پیشرفت واحدهای تجاری را فراهم کند.در نتیجه مسئولیت شرکت نسبت به اجتماع هم برای خود واحد تجاری و هم برای اجتماع سودمند می باشد و در بهتر منافع بالقوه آن می تواند منجر به بازده های زیاد سرمایه گذاری برای شرکت ها شود. از سویی مسئولیت اجتماعی شرکتها موضوع حساسیت برانگیز و رو به توجه در سالهای اخیر بوده است، تا آنجا که سازمانهای بینالمللی مانند سازمان ملل و اتحادیه اروپا، استانداردهایی را در این زمینه ارائه کردهاند. همچنین به خوبی آشکار شده که شرکتها و صنایع به طور قابل توجهی رشد کردهاند و بر رفاه اجتماعی تاثیر میگذارند. از آنجا که کسب و کار در محیط اجتماعی در حال رشد است، شرکتها باید رفاه اجتماعی که ممکن است توسط فرایند کسب و کار کاهش یابد، حفظ کنند. با توجه به این، مسئولیت اجتماعی شرکتها یکی از برنامههای استراتژیک انجام شده توسط شرکتها در رابطه با سود و مزایای پایدار اجتماعی است. در واقع مسئولیت اجتماعی شرکتها اقداماتی است که در آن شرکتها دخالت خود در فعالیتهای اجتماعی را در نظر می گیرند و همچنین اثرات مخرب کسب و کار بر جامعه و محیط طبیعی را کاهش می دهند. در حوزه های اقتصادی ، پژوهش های فراوانی بر اثرات مثبت سرمایه اجتماعی بر رشد اقتصادی، سرمایهگذاری بخش خصوصی، ارزش افزایی به بنگاه های تجاری، توسعه اقتصادی، درآمد سرانه ، توزیع درآمد، جلوگیری از فرار مالیاتی و…. تاکید داشته اند.(تونی و همکاران[۱]، ۲۰۱۲: ۶۳۵) و تاکید داشته اند که توسعه مالی به عنوان بهبود در کمیت، کیفیت و کارایی خدمات واسطه های مالی در نظر گرفته شده است.(چونگ و چان[۲]، ۲۰۱۱: ۲۰۱۷)
در دهه ۱۸۵۰، نقش شرکتها صرفا اقتصادی بود و به ایجاد حداکثر سود برای سهامداران محدود شده بود. در این رابطه، چنین رویکردی مطابق با دیدگاه کلاسیک بود که هر شرکتی به طور عمده مدیران و سهامداران را درنظر میگرفت. در حال حاضر ایده مسئولیت اجتماعی شرکتها، پاسخ گوی این چالش گسترده میباشد که نه تنها درگیر بحثهای اقتصادی و مالی بلکه درگیر تعاملات اجتماعی، انسانی و نیز زیست محیطی باشند. هر شرکتی که میخواهد از توسعه پایدار عملکرد اطمینان یابد، به ناچار نباید از مزیت تعامل در یک رویکرد اجتماعی چشم پوشی کند نابراین شرکتها ضمن آنکه موسسهای اقتصادی هستند، اساساً نهادهایی اجتماعیاند و لذا باید به پیامدهای اجتماعی فعالیتهای خود اهمیت داده و بین مسئولیتهای متضادی که نسبت به گروههای ذینفع مختلف دارند، تعادل برقرار سازند و خود را به عنوان شرکتهایی با مسئولیت اجتماعی به تصویر بکشند.
۱٫۱ بیان مساله
گزارشهای ارائه شده توسط سیستم حسابداری مالی، عملکرد واحد تجاری را از جنبه های خاص مورد ارزیابی قرار میدهد و سودآوری و توان مالی واحد تجاری را شاخص موفقیت یا عدم موفقیت میداند و بیشترین توجه را معطوف منافع گروههایی میکند که مهمترین آنها عبارتند از:
سرمایهگذاری بالفعل و بالقوه،
مدیران واحد تجاری،
اعتباردهندگان بالفعل و بالقوه،
سازمانهای دولتی،
کارکنان واحد تجاری،
مشتریان، و فروشندگان.
به دلیل عدم توجه به منافع سایر گروه های اجتماع و همچنین اثرات زیست محیطی ناشی از فعالیتهای واحد تجاری، در اوایل دهه ۱۹۶۰ مفهوم جدیدی به نام حسابداری مسئولیتهای اجتماعی در مباحث نظری حسابداری مطرح شد و نویسندگانی از اروپا، کانادا و در نوشتههای خود به آن اشارههایی کردهاند. از میان آنان آندرسن[۳] را باید پدر این شاخه از دانش حسابداری دانست. اما در کشور امریکا مفهوم حسابداری مسئولیتهای اجتماعی با یک دهه تأخیر در اوایل دههی ۱۹۷۰ ، توسط انجمن حسابداری امریکا با تشکیل کمیتهای به منظور بررسی موانع و مشکلات مربوط به فرایند اندازهگیری و گزارشگری در حسابداری مسئولیتهای اجتماعی آغاز شد و با وجود گذشت بیش از چهار دهه، این مفهوم هنوز هم از جدیدترین مباحث حسابداری است که در مراحل اولیهی رشد به سر میبرد و از نظر اجرا و به کارگیری پیشرفت چندانی نداشته است.(عسگری، ۱۳۸۶)
در مورد مشروعیت و ارزش اتخاذ مسئولیت پذیری اجتماعی توسط شرکت ها ، دیدگاه های مختلفی وجود دارد. برخی از صاحب نظران معتقدند که مشکلات اجتماعی باید توسط دولت ها حل شود. این گروه معتقدند که منابع سازمانی برای حل مشکلات اجتماعی کافی نیست و نباید منابع سازمانی را به منظور حل مشکلات جامعه هدر داد . گروه دیگری از صاحب نظران معتقدند که ، از آنجا که امروزه ، قدرت اقتصادی ، از دولتها به سازمان ها انتقال یافته ، مشارکت سازمان ها در حل مشکلات اجتماعی ضروری و لازم است ( تسوتسورا[۴]، ۲۰۰۴). از طرف دیگر ، اتخاذ اصول مسئولیت پذیری اجتماعی برای سازمان ها امری هزینهبر است (صنوبر و همکاران ، ۱۳۹۰). تعریفی که مؤسسه کسب و کار از مسئولیت پذیری اجتماعی ارائه می کند ، به این نحو است : تحقق موفقیت تجاری از طریق احترام به ارزش های اخلاقی ، مردم ، جامعه و محیط زیست .(تسوتسورا ،۲۰۰۴). طبق معیارهای مؤسسه ی مسئولیت پذیری اجتماعی ویگو[۵] ، مسئولیت پذیری اجتماعی دارای ابعاد پنج گانه ی زیر است :
بعد شرایط محیط کار : عبارت است از بهبود مستمر شرایط کار ، ارزیابی مهارت های شغلی و فرایند گزینش کارکنان ، بهبود روابط صنعتی و برقراری گفتگوی اجتماعی بین مدیریت ارشد و کارکنان
بعد راهبری شرکت مسئولیت پذیری اجتماعی : میزان شفافیت و کارآیی مدیریت یک شرکت در قبال سهام داران و دیگر ذینفعان؛
بعد جامعه و اجتماع محلی مسئولیت پذیری اجتماعی : عبارت است از نحوه ی همسو سازی منافع شرکت با منافع جامعه و قلمروی که شرکت ، عملیات خود را در آن انجام می دهد؛
بعد محیط زیست مسئولیت پذیری اجتماعی : میزان توجه شرکت به تأثیر عملیلاتش بر آلودگی محیط زیست است .
بعد رفتار کسب و کار مسئولیت پذیری اجتماعی : توجه به نیاز ها و خواسته های مشتریان و تأمین کنندگان ، نگرش منعطف و شفاف نسبت به آن ها است .( وان دی ولده و همکاران ، ۲۰۰۵).
رابینز و کالتر[۶] (۲۰۰۶) معتقدند که دو رویکرد عمده در مورد مسئولیت پذیری اجتماعی شرکت ها وجود دارد : ۱٫ رویکرد کلاسیک : بر طبق این رویکرد ، تنها مسئولیت اجتماعیی مدیریت عبارت است از حداکثر سازی سود . ۲٫ رویکرد اقتصادی – اجتماعی : در این رویکرد مسئولیت اجتماعی چیزی فراتر از حداکثر سازی سود در نظر گرفته می شود و شامل حفاظت از رفاه جامعه و بهبود آن است . تفکر سنتی در اقتصاد که مبتنی بر اندازهگیری منابع و دارایی های مشهود مادی بود امروزه جای خود را به ارزش آفرینی ناشی از دارایی های نامشهود داده است . در اواسط قرن ۲۰ اقتصاددانان مالی تلاش کردند تا توجه شرکت ها را به رویکرد جدیدی در کسب و کار جلب کنند. این رویکرد مبتنی بر این تفکر بود که هر سازمانی توانایی ها ، امتیازات و منابع غیر مادی منحصر بهفرد و متمایزی از سایر سازمان ها دارد که منشأ خلق ارزش و ثروت است. از این رو لازم است همه منابع و ظرفیت های سازمانی و دارایی های برون ترازنامه ای شناسایی و اندازه گیری شوند. سرمایه اجتماعی شامل همه دارایی هایی است که در ترازنامه شرکت نشان داده نمی شود و شامل آن دسته از دارایی های نامشهوداست که به روش های حسابداری در صورت های مالی منعکس نمی شود .(عباسی و گلدی صدقی، ۱۳۸۹: ۵۸) از این رو هر سازمان تجاری ، فقط و فقط دارای یک مسئولیت اجتماعی است که عبارت است از استفاده از منابع و به کارگیری آن ها در فعالیت هایی که منظور افزایش سود و ثروت سهامداران طراحی شده است بیشتر صاحبنظران معتقدند که هزینه های مسئولیت اجتماعی ، کوتاه مدت و منافع آن اغلب از نوع بلند مدت است . مسئولیت اجتماعی در واقع نوعی سرمایه گذاری برای آینده به امید کسب مزیت رقابتی پایدار و بلند مدت است .مدیرانی که دارای دید بلند مدت می باشند حاضرند برای بهبود رفاه جامعه ، حل مشکلات اجتماعی ، آلودگی محیط زیست ، بهبود شرایط محیط کار ، رعایت حقوق بشر ، شرکت در امور عام المنفعه و … هزینه کنند تا در بلند مدت بتوانند از پیشرفت اجتماعی بهره مند شده و از سوی دیگر ، در جامعه و در بین مشتریان و ذی نفعان خود ، برای خود شهرت کسب کنند(قاسمی ، ۱۳۷۴).در این راستا و با توجه به اهمیت موارد ذکر شده در این تحقیق بر آن شدیم تا تأثیر مسئولیت پذیری اجتماعی را بر عملکرد مالی شرکت بررسی نماییم .از سویی با توجه به شرایط بهداشتی، ایمنی، بسته بندی، مشتریان و استفاده کنندگان این موارد تاکنون پژوهشی در رابطه با این موضوع در شرکتهای تولیدی مواد غذایی در استان گیلان انجام نشده است و این مساله خود ضرورت تحقیق را آشکارتر می کند. .
۲٫۱٫ اهمیت و ضرورت تحقیق
مسئولیت اجتماعی شرکت ها طریقی است که بنگاه ها بوسیله آن رویکردهای اقتصادی ، اجتماعی و زیست محیطی را با ارزش ها، فرهنگ، استراتژی ها، ساختار تصمیم گیری و شیوه های عملیاتی خود به شکلی شفاف و قابل حسابرسی یکپارچه می کنند و در نتیجه فرآیندها و رویه های بهتری را در درون سازمان خود جاری می سازند و به این ترتیب ثروت می آفرینند و جامعه را بهبود می بخشند.امروزه این مفهوم در سطح وسیعی پذیرفته شده و معنای آن حوزه هایی چون ایمنی، محصول، حقوق کارکنان، پایداری محیط زیست، رفتار اخلاقی و مسئولیت های جهانی را در بر می گیرد و ذی نفعان وسیعی از کارکنان، مشتریان، جوامع محیط زیست، رقبا، شرکای تجاری، سرمایهگذاران، سهامداران و دولت ها را شامل میشود.(صنوبر و حیدریان، ۱۳۹۱) در این میان شرکت های تولید کننده مواد غذایی ، از صنایع گسترده، پیچیده و حیاتی دنیا می باشند . و توجه به مسئولیت های اجتماعی توسط شرکت ها می تواند به سبب افزایش شهرت موجب افزایش کارایی شرکتها می شود از سوئی دیگر رقابتها و تغییرات شدید در عرصه اقتصاد ایجاب می کند که شرکت ها با توجه به ارزش های اخلاقی دربین رقبا ، به مزیت رقابتی بیشتر دست یابند و به این شیوه بر سود آوری خود افزوده و موجب بهبود اوضاع رفاه اجتماعی شوند .لذا پرداختن به این امر می تواند اطلاعات لازم جهت استحکام پایه های مسئولیت پذیری توسط شرکت های تولید کننده مواد غذایی را فراهم سازد.
۳٫۱٫ اهداف تحقیق
هر تحقیقی برای دستیابی به هدف و منظور خاصی صورت می گیرد . هدف از این تحقیق دستیابی به موارد زیر است:
هدف علمی: یافتن روابط احتمالی بین مشخصه های مسئولیت پذیری اجتماعی و عملکرد مالی.
اهداف کاربردی:. تعیین شدت رابطه ابعاد مسئولیت پذیری اجتماعی بر سودآوری شرکت ها و فراهم سازی شرایط توسعه و حفظ ارزش های اخلاقی.
۴٫۱٫ فرضیه های تحقیق
فرضیه سازی یکی از مراحل حساس تحقیق را تشکیل می دهد؛ چرا که فرضیه ها نقش راهنما را دارند و به فعالیتهای تحقیقاتی جهت می دهند. فرضیه ها به محقق کمک می کنند تا از بین طرق فراوان رسیدن به مقصد تنها چند مورد آن را که بیش از همه نزدیک تر به مقصد به نظر می رسد بر گزیند. در این راستا فرضیه اصلی پیرامون سازه اصلی است و فرضیه های فرعی نیز بر ابعاد آن سازه اصلی دلالت دارد و مانع از پراکندگی و دور شدن از هدف اصلی تحقیق میشوند. در مطالعه جاضر نیز فرضیات اصلی و فرعی به شرح زیر می باشد.
فرضیه اصلی: بین مسئولیت پذیری اجتماعی شرکت ها و عملکرد مالی آنها رابطه وجود دارد .
فرضیه های فرعی:
بین شرایط محیط کار مسئولیت پذیری اجتماعی و عملکرد مالی رابطه معناداری وجود دارد.
بین محیط زیست مسئولیت پذیری اجتماعی و عملکرد مالی رابطه معناداری وجود دارد.
بین رفتار کسب و کار مسئولیت پذیری اجتماعی و عملکرد مالی رابطه معناداری وجود دارد.
بین جامعه و اجتماع محلی مسئولیت پذیری اجتماعی و عملکرد مالی رابطه معناداری وجود دارد.
بین راهبری شرکت مسئولیت پذیری اجتماعی و عملکرد مالی رابطه معناداری وجود دارد.
۵٫۱کاربرد تحقیق
صاحبان صنایع و کلیه تولید کنندگان شرکت های صنعتی و خدماتی می تواننداز نتایج این پژوهش بهرهمند گردند.
۶٫۱ .چارچوب نظری تحقیق
مطابق نمودار ۱٫۱ ، دو متغیر اصلی این پژوهش مسئولیت پذیری اجتماعی و عملکرد مالی است که هدف پژوهش تعیین نوع رابطهی موجود بین آنهاست. متغیر مسئولیت پذیری اجتماعی دارای ابعاد پنجگانهی شرایط محیط کار، محیط زیست، رفتار کسب و کار، جامعه و اجتماع محلی و راهبری شرکت است.
نمودار ۱٫۱ چارچوب نظری پژوهش
متغیر عملکرد مالی
متغیر مسئولیت پذیری اجتماعی:
بعد شرایط محیط کار
بعد محیط زیست
بعد رفتار کسب و کار
بعد جامعه و اجتماع محلی
بعد راهبری شرکت
هیبتش گرنه د ست دا ود ست موم چون گرد دش همی آ هن
به نغمه ی خوش دا ودی وا زآ ن آوا دلم چومرغ به نغمه برتوروی نها د
سزد که نرم کنی برمن آ هنین د ل خود که نرم کردی دا ود آ هن وپولا د
خیا م نیشا بوری می گو ید :
با با ده نشین که ملک محمودا ین ا ست وزچنگ شنوکه لحن داو دا ین ا ست
ازنا مده ورفته دگریا د مکن خوش با ش که ا زوجود مقصود ا ین ا ست
خداوند جمله نعمت ها ی خودرا به حضرت داود ارزانی داد زبان مرغان رابه وی آموخت همه ی کوههای عالم را به فرما ن او گذارد وآ هن رابرا ی وی نرم گردا نید تابه هرصورت که خواهددرآورد وزره سا ختن به وی یادداد.۱ بنا براین وی نخستین کسی ا ست که زره سا خت .چنا نکه ظهیرا لدین فا ریا بی می گو ید :
تویی که برتن خصم تودرع داودی زرمح وتیغ توپرویزنی بودخون بیز
صریرکلک تودرکشف مشکلا ت جها ن چنا نک نغمه ی داود وار درادا ی زبور
منوچهری دا مغانی می گو ید :
زمین محرا ب داود ست ،ا زبس سبزه ،پنداری گشاده مرغکا ن برشاخ چون داود حنجرها
خشم توچوماهی فرزند داود نبی کوبیوبارد جها ن ،گوید که هستم گرسنه
گویی محمود بودبیش زمسعود ؟ نی نی مسعودهست بیش زمحمود
همچوسلیما ن که بیش بود زداود بیشتراز زا ل بود رستم بن زا ل
قطرا ن تبریزی می گو ید :
هرآنچه داود آنرا به سا لها پیوست هرآ نچه قارون آنرا به عمرها آ گند
یکی به رزم سنانش به ساعتی بگشت یکی به رادی د ستش به بزم بپراکند
پرده بدرید از زلیخا درد وداغ عا شقی عا شقی داود را رنجورکرد وسوگوا ر
آرزوی یوسف گم گشته مریعقوب را دیده بگرفت از گرستن درجدا یی زار زار
امیرمعزّی می گو ید :
چمن شد ست چومحراب وعندلیب همی زبورخواند داود وار درمحراب
آهن دولت ترا نرمست وهستی زین سبب همچو داود پیمبر صا حب فضل الخطاب
سیّد دنیا معین دین پیمبر که هست همچو داود پیمبرصاحب فضل ا لخطا ب
قدح به چنگم وآ زار چنگ در گوشم به از نگین سلیما ن ونغمه ی داود
اگرچون موم گشت آ هن به روی آّ برشاید که چون داود پیغمبر هزارآوا خوش ا لحا ن شد
دربهشت برین اگرداود خواندی مدح تو به جا ی زبور
برسر او فشاندی رضوان حله های بهشت وزیور حور
مرده بودم شا ه عیسی وار جا نم باز داد نرم کرد آهن چوموم اندر برم داود وار
شنیده ای تو زفردوس نغمه ی داود از آن کنی همه شب عندلیب را تلقین
راست گویی زمیان زره داودی هرزما نی یدبیضا بنما ید موسی
سنایی غزنوی می گوید:
می زند موج صحن قصر زحور دم داود برکشیده زبور
انبیا در جوار وهم پهلو اولیا همنشین وهم زا نو
قدر عیسی کجا شناسد خر لحن داود را چه داند کر
گفت داود را ، خدا ی جهان که منم یاور شکسته د لا ن
ولیک آنگه خجل گردی که ا ستا دی ترا گردی که «با داود پیغمبررسیلی کن درین صحرا!»
نظا می درمخزن ا لا سرار می گو ید :
خود دل داود دلی تنگ دا شت درخورا ین زیرکم آ هنگ دا شت
نسبت داودی او کرده چست برشرفش نا م سلیما ن درست
مرغ زگل بوی سلیما ن شنید نا له ی داودی ازآ ن برکشید
یا فته درنغمه ی داود ساز قصه ی محمود وحدیث ا یاز
همچنین نظا می در خسرووشیرین می گو ید :
به داودی دلم را تازه گردا ن زبورم را بلند آ وازه گردا ن
زدود دل گره برعود می زد که عودش با نگ برداود می زد
نظا می درهفت پیکرمی گو ید :
تیغ هندی ودرع داودی کشتی جودی رانده برجودی
معجزه ی داود (ع) که موم در دستش نرم و با آن زره می سا خت ، چنا نکه نظا می درا قبا ل نا مه
می گو ید:
زداود ا گردور درعی گذا شت محمّد زدرّ ا عه صد درع دا شت